کرامت

علت ظهور کرامات از بعضی از اولیای خدا و شناخت آنها

سلام

اینطور که بیان شده بندگان خاص خداوند اولیای الهی ، در بین مردم ناشناس هستند ولی چرا بعضی از آنها مانند آیت الله بهجت رحمت الله علیه

شناخته میشوند و مکاشفاتش و کراماتش چون چشم برزخی و .. بر مردم معلوم میشود؟

چرا همه عرفا اینطور نیستند؟

الان عرفا و یا بندگان خاصی هستند که ما آنها را نمی شناسیم علت این امر چیست؟ چه تفاوتی وجود دارد؟

ممنون و تشکر.

تفاوت کرامت اولیاء الله با اولیاء الشیطان چیست؟

انجمن: 

هوالنور

سلام و عرض ادب

میخواستم بدونم که تفاوت کرامات اولیا الله با اولیا الشیطان لعنت الله علیهم در چیست؟

از کجا باید تشخیص بدیم؟طرف میبینی حرفای قشنگ قشنگ میزنه و کارهای خارقالعاده و کلا تو فاز عرفان هست ولی یهو میزنه جاده خاکی !

متشکرم

کرامت یا جادوگری؟

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا بعضی از مسائلی که برای برخی علما به عنوان کرامت مطرح میشود برای جادوگران کرامت محسوب نمیشود ؟

مثل برون فکنی ، هیپنوتیزم ، ذهن خوانی و اطلاع از آینده ، طی الارض و ...

چرا یدونه آیت الله پیدا بشه بتونه ذهن بخونه همه میگن عجب کرامتی داره ، عجب عالمی هستش و ...

ولی یه جادوگر این کارو بکنه مردم میگن بکشینش از جن و شیطان استفاده میکنه ...

***** دهه کرامت = اظهار ارادت *****


صد قمر یک جلوه از نورش بود
آسمان چون خیمه بر طورش بود
گندش هم سایه سار عرش حق
شهر قم چون بیت معمورش بود

قرائت کربلائی کاظم ساروقی چیزی را ثابت نمی کند

انجمن: 


با سلام و احترام

قرائت کربلائی کاظم ساروقی چیزی را ثابت نمی کند

اول اینکه طبق تعریف معجزه، این کار معجزه نیست. دوم اینکه اگر کرامت باشد، کرامتش چیزی را اثبات نمی کند و حجت شرعی محسوب نمیشود.
وقتی قرآن به تواتر به ما رسیده است پس نیازی به قرائت کربلایی کاظم نیست مگر اینکه قبول کنیم قرآن متواتر نیست یا هنوز برای ما تواتر قرآن اثبات نشده باشد که با این فرض هم معلوم نیست با این کرامت چیزی ثابت شود یا خیر ؟
می گویند قرائات قرآن تواتر ندارد از طرفی می گویند کربلایی کاظم بر طبق روایت حفص از عاصم قران می خواند
اگر کرامت کربلایی کاظم واقعا چیزی را اثبات می کند باید قرائات دیگر قرآن را کنار گذاشته و باطل بدانیم اما کسی چنین کاری نکرده است بنابراین این کرامت چیزی را ثابت نمی کند.
اگر قبول کنیم که این کرامت قرائت درست و واقعی پیامبر را ثابت می کند پس باید قرائات دیگر را درست ندانیم اما کسی چنین نتیجه ای نگرفته است.
همچنین اگر کربلایی کاظم به روایت حفص، قرآن خوانده است پس اختلاف روایت حفص با سایر قرائات، خصوصا اختلاف روایت حفص با قرائت متواتر را چه کنیم ؟ در موارد اندکی ، قرائت حفص از عاصم مخالف قرائت متواتر است.
آیا تواتر را قبول کنیم یا قرائت کربلایی کاظم ساروقی را ؟
اگر فرض کنیم کربلائی کاظم تنها یک قرائت را اثبات کرده است پس نمی توان قرائات دیگر را باطل خواند.
پس چرا برخی علما و برخی دین داران بیخودی این قرائت را دستاویز بطلان سایر قرائات می دانند ؟ و بزرگش می کنند ؟

هم چنین به نظر شما کرامت کربلائی کاظم حجت شرعی بر درستی قرائت قرآن است ؟ یعنی اگر کربلائی کاظم ساروقی با قرائتی قرآن می خواند که در هیچ قرآنی وجود نداشت ، شما قبول می کردید ؟ و کرامت او را دلیل و حجت شرعی می دانستید ؟
من دو نتیجه می گیریم ( تا تقابل در تاپیک شکل گیرد و بحث جریان پیدا کند )
کرامت کربلایی کاظم ساروقی، درستی قرآن و قرائت او را ثابت نمی کند. و حجت شرعی محسوب نمی شود.
کرامت کربلائی کاظم ساروقی، نادرستی قرائات دیگر را ثابت نمی کند و حجت شرعی محسوب نمی شود.

ملاک برتریت انسان و افکار ملی گرایانه و ناسیونالیستی

با سلام و عرض ادب خدمت دوستان و سروران عزیز و گرامی

ولادت با سعادت سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام رو خدمت شما تبریک عرض می کنم

می دانیم که دین اسلام منادی وحدت، بینِ تمامی اقوام و ملل در زبان‌های مختلف و نژاد‌های متفاوت است؛ به همین جهت عناوینی همچون مرزهای جغرافیایی،‌ نژاد، رنگ، زبان و... موجِب ارزش و برتری افراد از یکدیگر نمی‌شود. اسلام وجه برتری افراد را در تقوی می‌داند لذا گرامی‌ترین افراد از منظر دین اسلام با تقوا‌ترین آن‌هاست؛ آیات قرآن کریم به صراحت بیان داشته‌اند که زبان و قوم و قبیله و‌ نژاد ملاک برتری نیستند و فرموده است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ »[حجرات/ ۱۳] اى مردم، ما شما را از یک پدر و مادر بیافریدیم. و شما را جماعت‌ها و قبیله‏‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. هر آینه گرامى‏‌ترین شما نزد خدا، پرهیزگار‌ترین شماست. خدا دانا و کاردان است».

متأسفانه افکار ملی گرایانه و ناسیونالیستی زبان و نژاد و ... را ملاک برتری می دانند و می‌گویند: خواندن قرآن به زبان عربی، نماز عربی و ادعیه‌های عربی، عرب‌زدگی است؛ پیروی از امامان عرب عرب زدگی است؛ ما را به فرهنگ عرب چه‌کار؟!

در این تاپیک قصد داریم ان شاء الله این افکار را مورد بررسی قرار دهیم ...

◈ کلیپ های صوتی زیبا ویژه محرم ◈قسم دادن حضرت عباس(ع) به سه ساله کربلا!

انجمن: 


class: grid width: 600 align: center

نام کلیپ
سخنران
دانلود
پخش
[TD="align: right"]الگو[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معماریان[/TD]
2.4 مگابایت
پست 2
[TD="align: right"]بهار توفیق[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معاونیان[/TD]
1.8 مگابایت
پست 3
[TD="align: right"]نذر پیرزن[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معماریان[/TD]
2.5 مگابایت
پست 4
[TD="align: right"]بهانه بخشش[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام رفیعی[/TD]
976 کیلوبایت
پست 5
[TD="align: right"]ابراهیم کربلا[/TD]
[TD="align: right"]دکتر محمد دولتی[/TD]
978 کیلوبایت
پست 6
[TD="align: right"]دامان پاک[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام احمدی اصفهانی[/TD]
1.4 مگابایت
پست 7
[TD="align: right"]مسخره کردن زیارت[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معماریان[/TD]
2.4 مگابایت
پست 8
[TD="align: right"]معجر اسارت[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام احمدی اصفهانی[/TD]
1.3 مگابایت
پست 9
[TD="align: right"]9 ساله[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معاونیان[/TD]
3.8 مگابایت
پست 10
[TD="align: right"]اذان علی اکبری[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معماریان[/TD]
1.6 مگابایت
پست 11
[TD="align: right"]رخصت[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام علوی تهرانی[/TD]
1.6 مگابایت
پست 12
[TD="align: right"]مظلوم ترین[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معاونیان[/TD]
1.2 مگابایت
پست 13
[TD="align: right"]ماه زینب[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام احمدی اصفهانی[/TD]
1 مگابایت
پست 14
[TD="align: right"]شفای مرد کرمانی[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام دارستانی[/TD]
5.23 مگابایت
پست 15
[TD="align: right"]فدایی حسین[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام دکتر رفیعی[/TD]
1.37 مگابایت
پست 16
[TD="align: right"]زخم شیرین[/TD]
[TD="align: right"]دکتر محمد دولتی[/TD]
926 کیلوبایت
پست 17
[TD="align: right"]جوان ناامید[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معماریان[/TD]
1.76 مگابایت
پست 18
[TD="align: right"]پیراهن خونین[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام احمدی اصفهانی[/TD]
1 مگابایت
پست 19
[TD="align: right"]رویای صادقه[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام هاشمی نژاد[/TD]
3.18 مگابایت
پست 20
[TD="align: right"]باب الحوائجی عباس[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام هاشمی نژاد[/TD]
4.9 مگابایت
پست 21
[TD="align: right"]نگاه امام حسین[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام هاشمی نژاد[/TD]
1.46 مگابایت
پست 22
[TD="align: right"]شادی دل حضرت زهرا[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام هاشمی نژاد[/TD]
1.4 مگابایت
پست 23
[TD="align: right"]مجلس روضه[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام عالی[/TD]
2.58 مگابایت
پست 24
[TD="align: right"]غریبه[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام احمدی اصفهانی[/TD]
2.15 مگابایت
پست 25
[TD="align: right"]شمر تعزیه[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام هاشمی نژآد[/TD]
2 مگابایت
پست 26
[TD="align: right"]خواهر و برادر[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام عالی[/TD]
4.5 مگابایت
پست 27
[TD="align: right"]فرزند فاطمه[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام مومنی[/TD]
2.2 مگابایت
پست 28
[TD="align: right"]یتیمان حسن[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معاونیان[/TD]
4.5 مگابایت
پست 29
[TD="align: right"]امید خواهر[/TD]
[TD="align: right"]دکتر محمد دولتی[/TD]
1.14 مگابایت
پست 30
[TD="align: right"]باور[/TD]
[TD="align: right"]آیة الله مجتهدی[/TD]
1 مگابایت
پست 31
[TD="align: right"]سختی کشیدن حضرت[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معماریان[/TD]
1 مگابایت
پست 32
[TD="align: right"]شفای علامه امینی[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام هاشمی نژاد[/TD]
1.66 مگابایت
پست 33
[TD="align: right"]یادگار[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام دکتر رفیعی[/TD]
1.23 مگابایت
پست 34
[TD="align: right"]شیرین تر از عسل[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام احمدی اصفهانی[/TD]
2.85 مگابایت
پست 35
[TD="align: right"]مشکی پوشی[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معاونیان[/TD]
2.34 مگابایت
پست 36
[TD="align: right"]تاجر مسیحی[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام مومنی[/TD]
3.47 مگابایت
پست 37
[TD="align: right"]ماجرای زن بدکاره و تربت[/TD]
[TD="align: right"][/TD]
2 مگابایت
پست 38
[TD="align: right"]شبه پیغمبر[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معاونیان[/TD]
4.17 مگابایت
پست 39
[TD="align: right"]ارباً اربا[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام مومنی[/TD]
3.68 مگابایت
پست 40
[TD="align: right"]صدای گریه[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معماریان[/TD]
3 مگابایت
پست 41
[TD="align: right"]نجات زائر کربلا[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام هاشمی نژاد[/TD]
4 مگابایت
پست 42
[TD="align: right"]همدردی با خورشید[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معاونیان[/TD]
1.72 مگابایت
پست 43
[TD="align: right"]عاشورا خسته نشی[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام هاشمی نژاد[/TD]
2.22 مگابایت
پست 44
[TD="align: right"]وسیله شفاعت[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام دکتر رفیعی[/TD]
1.63 مگابایت
پست 45
[TD="align: right"]تاثیر حضرت زینب[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام دارستانی[/TD]
1.9 مگابایت
پست 46
[TD="align: right"]معجزه امام حسین[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام معماریان[/TD]
1.66 مگابایت
پست 47
[TD="align: right"]گریه ی امام زمان[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام احمدی اصفهانی[/TD]
1.9 مگابایت
پست 48
[TD="align: right"]نماز شب[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام هاشمی نژاد[/TD]
1 مگابایت
پست 49
[TD="align: right"]صاحب عزا[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام علوی تهرانی[/TD]
996 کیلوبایت
پست 50
[TD="align: right"]قتل صبر[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام دارستانی[/TD]
1 مگابایت
پست 51
[TD="align: right"]ماجرای روضه خوان امام سجاد[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام دارستانی[/TD]
3.85 مگابایت
پست 52
[TD="align: right"]شفای دختر فلج مسیحی
[/TD]
[TD="align: right"]استاد مهدی توکلی[/TD]
4.23 مگابایت
پست 53
[TD="align: right"]قسم دادن حضرت عباس به سه ساله
[/TD]
[TD="align: right"]حجة الاسلام مومنی
[/TD]
3.5 مگابایت
پست 54

چند کرامت و حکایت از امام رضا (ع)


ماجرای تشییع جنازه و امام هشتم (ع)

موسی بن سیار که از یاران حضرت رضا علیه السلام است ،‌می‌گوید :

« ‌روزی همراه ایشان بودم همین که نزدیک دیوارهای طوس رسیدیم صدای ناله و گریه‌ای را شنیدم . من به جست و جوی آن رفتم . ناگاه دیدم جنازه‌ای را می آورند در این حال حضرت از مرکب پیاده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند کردند و چنان به آن جنازه چسبیدند، همچون بچه‌ای که به مادرش می‌چسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند :
« هر کس جنازه‌ای از دوستان ما را تشییع کند، مثل روزی که از مادر متولد شده، گناهانش پاک می‌شود »
وقتی جنازه کنار قبر گذاشته شد، حضرت کنار میت نشسته و دست مبارک خود را روی سینه‌ی او گذاشتند و فرمودند :« فلانی ! تو را بشارت می‌دهم که بعد از این دیگر ناراحتی نخواهی دید .» (۱)
عرض کردم : فدایت شوم، مگر این مرد را می‌شناسید، در حالیکه اینجا سرزمینی است که تا کنون در آن گام ننهاده‌اید امام علیه السلام فرمود: موسی ! مگر نمی دانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما عرضه می‌شود.
این چنین است که امامان علیهم السلام از احوال ما آگاهند و لذا هر حاجتمندی که رو به سوی آنان می‌کند، مورد توجه قرار می‌گیرد و حاجتش به نحو شایسته‌ای برآورده می‌گردد.

دستگیری امام هشتم علیهم السلام از زائران در راه مانده :
محدث نوری رضوان الله علیه نقل می‌کند :
یکی از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام گفت : در شبی که نوبت خدمت من بود، در رواقی که به دارالحفاظ معروف است، خوابیده بودم .
ناگاه در خواب دیدم که در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا علیه السلام از حرم بیرون آمدند و به من فرمودند :« برخیز و بگو مشعلی فروزان بالای گلدسته ببرند، زیرا جماعتی از اعراب بحرین به زیارت من می‌آیند و اکنون در اطراف « طرق » ( هشت کیلومتری مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم کرده‌اند برو به میرزا شاه نقی متولی بگو مشعل ها را روشن کند و با گروهی از خادمان جهت نجات و راهنمایی آنان حرکت کنند .»
آن خادم می‌گوید : از خواب پریدم و فوری از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بیدار کرده و ماجرا را برایش گفتم او نیز با شگفتی برخاست و با یکدیگر بیرون آمدیم در حالی که برف به شدت می بارید مشعل دار را خبر کردیم و او به سرعت مشعلی روی گلدسته روشن کرد آنگاه با عده‌ای از خدام حرم به خانه‌ی متولی رفتیم و ماجرا را برایش شرح دادیم سپس با گروهی مشعل دار به طرف طرق حرکت کردیم نزدیک طرق به زوار رسیدیم . آنان در هوای سرد و برفی میان بیابان گویی منتظر ما بودند . از چگونگی حالشان جویا شدیم گفتند : ما به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام از بحرین بیرون آمدیم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتیم و دیگر نمی‌توانستیم مسیر حرکت را تشخیص دهیم تا اینکه از شدت سرما دست و پای ما از کار افتاد و خود را آماده‌ی مرگ نمودیم . از مرکب‌ها فرود آمدیم و همه یک جا جمع شدیم . فرش‌هایمان را روی خود انداختم و شروع به گریستن کردیم و به حضرت رضا علیه السلام متوسل شدیم . در میان مسافران مردی صالح و اهل علم بود . همین که چشمش به خواب رفت، حضرت رضا علیه السلام را در خواب زیارت نمود ،که به او فرمود :
« برخیز ! که دستور داده‌ام چراغ‌ها را بالای مناره‌ها روشن کنند. شما به طرف چراغ‌ها حرکت کنید .» همه برخاستیم و به طرف چراغ‌ها حرکت کردیم که ناگاه شما را دیدیم .» (۲)
ای نفست چاره‌ی درماندگان
چاره‌ی ما ساز که بیچاره‌ایم
یار شوای مونس غمخوارگان
قافله شد، بی کس ما ببین
پیش تو با ناله وآه آمده‌ایم جزتوکسی نیست کس بی‌کسان
گر توبرانی، به که روی آوریم
چاره‌ کن ای چاره‌ی بیچارگان
ای کس ما بی‌کسی ما ببین
معتغذر از جرم و گناه آمده‌ایم
شفای عالمی وارسته توسط امام هشتم علیه السلام و اعطای کرامت به وی
آیه الله وحید خراسانی نقل کرد : مدت بیست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستی مرحوم حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی – که سال‌ها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود – بودم . ایشان روزی به من فرمود :
« مدتی در تهران مریض و بستری شدم . روزی به جانب حضرت رضا علیه السلام رو کرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،‌سجده‌ی عبادت پهن کرده ،نماز شب و نوافل می خواندم و بعد خدمت شما شرفیاب می گشتم حال که بستری شده‌ام، به من عنایتی بفرمایید . ناگاه در همان حال بیداری دیدم در باغ و بستانی خدمت حضرت رضا علیه السلام قرار دارم ایشان از داخل باغ گلی چیده به دست من دادند من آن گل را بوییدم و حالم خوب شد جالب‌تر آن که دستی که حضرت رضا علیه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با برکت بود که بر سر هر بیماری می‌کشیدم، بی‌درنگ شفا می‌یافت ! البته در همان روزهای نخست با یک مرتبه دست کشیدن بیماری‌های صعب العلاج بهبود می یافت، ولی بعد از مدتی که با این دست با مردم مصافحه کردم، آن برکت اولیه از دست رفت و اکنون باید دعاهای دیگری را نیز بر آن بیفزایم تا مریضی شفا یابد .»
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟
پاسخ امام هشتم علیه السلام به نامه‌ی یکی از زائران
آقا میرزا حسن لسان الأطباء از اهالی اشرف مازندران نقل کرد در زمانی که حاجی ملا محمد اشرفی از مشاهیر علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگی می‌کرد، من یک بار عازم زیارت حضرت رضا، علیه السلام شدم . برای خداحافظی و امر وصیت نامه‌ی خود خدمت ایشان رفتم و چون دانست که به زیارت ثامن الائمه علیه السلام می روم، پاکتی به من داد و فرمود :
« در اولین روزی که به حرم مشرف شدی، این نامه را تقدیم امام رضا علیه السلام کن و در مراجعت جوابش را گرفته، برایم بیاور.»
با خود گفتم : یعنی چه ؟ مگر امام رضا علیه السلام زنده است که نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگیرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد که این مطلب را به ایشان بگویم و اعتراض نمایم .
هنگامی که به مشهد مقدس رسیدم، در اولین روز زیارت، برای ادای تکلیف نامه را به داخل ضریح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت برای زیارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجی را که گفته بود جواب نامه‌ام را بگیر و بیاور، فراموش کرده بودم .
بعد از نماز مغرب و عشا درحال زیارت بودم که ناگاه صدای مأموری بلند شد که زائران از حرم بیرون روند تا خدام به تنظیف حرم بپردازند . وقتی نماز زیارت را تمام کردم، متحیر شدم که اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولی دیدم کسی جز من در حرم نیست ! برخاستم که بیرون روم، ناگاه دیدم سید بزرگواری در نهایت شکوه و جلال از طرف بالا سر با کمال وقار به سوی من می آید . همین که به من رسید، فرمود : حاجی میرزا حسن ! وقتی به اشرف رسیدی پیغام مرا به حاجی اشرفی برسان و بگو :
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس میهمان طلب
در این فکر بودم که این بزرگوار که بود ؟ که مرا به اسم خواند و پیغام داد یک مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخی نشسته و بعضی ایستاده به زیارت و عبادت مشغول هستند فهمیدم که این حالت مکاشفه بوده است . وقتی به وطن مراجعت کردم، یکسره به خانه مرحوم حاجی اشرفی رفتم تا پیغام امام علیه السلام را به وی برسانم همین که در را کوبیدم، صدای حاجی از پشت در بلند شد که :
« حاجی میرزا حسن ! آمدی ؟ قبول باشد . آری :
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس میهمان طلب
سپس افزود:« افسوس ! که عمری گذراندیم و چنان که باید و شاید صفای باطن پیدا نکرده‌ایم !» (۳)
صله‌ی امام رضا علیه السلام به یک شاعر با اخلاص :
مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی از مداحان مخلص و مرثیه خوانان باسوز اهل بیت علیه السلام بود او سال‌ها پیش از شروع درس مرحوم آیه الله حائری بنیانگذار حوزه‌ی علمیه‌ی قم ،دقایقی چند روضه می‌خواند و آنگاه آیت الله حائری درس خویش را آغاز می‌کرد .
او داستانی شنیدنی دارد که از حضرت رضا علیه السلام برای مدح خویش صله دریافت داشته است ! خود نقل می کرد که یک بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزیدم . پولم تمام شد و کسی را هم برای رفع مشکل خویش نمی‌شناختم. از این رو قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السلام سرودم و فکر کردم که بروم و آن را برای تولیت آستان مقدس بخوانم و صله بگیرم با این نیت حرکت کردم، اما در میان راه به خود آمدم که چرا نزد خود حضرت رضا علیه السلام، نروم و آن را برای وی نخوانم ؟! به همین جهت کنار ضریح رفتم و پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیده‌ی خود را خطاب به روح بلند و ملکوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله کردم .ناگاه دیدم دستی با من مصافحه نمود و یک اسکناس ده تومانی در دستم نهاد . بی‌درنگ گفتم :« سرورم ! این کم است » ده تومانی دیگر داد باز هم گفتم : « کم است » تا به هفتاد تومان که رسید، دیگر خجالت کشیدم تشکر کردم و از حرم بیرون آمدم .
کفش‌های خود را که می پوشیدم، دیدم آیه الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیت الله مروارید، با شتاب رسید و فرمود :« شیخ ابراهیم ! » گفتم : « بفرمایید آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا علیه السلام روی هم ریخته‌ای، برایش مدح می‌گویی و صله می‌گیرید. صله را به من بده » بی‌معطلی پول‌ها را به او تقدیم کردم و او یک پاکت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم دیدم دو برابر پول صله است یعنی یکصد و چهل تومان .(۴)
ای که بر خاک حریم تو ملائک زده بوس
رشک فردوس برین گشته ز تو خطه توس
هرکه آید به گدایی به در خانه‌ی تو

٭٭٭٭٭ دهه کرامت ٭٭٭٭٭

گرچه کمی دیر شده ولی به قول معروف : ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است .

٭٭٭٭٭٭٭٭٭

ای صاحب کرامت شکرانه ولادت
لختی نظر به ما کن با غمزه شفاعت
ما تشنگان مهرییم در ساحل محبت
چند جرعه نوش خواهیم از ساغر ولایت
روی زمین غریبیم در آسمان حبیبیم
بذل عنایتی کن ای صاحب عنایت
ما جمع شیعیانیم در غربت زمانیم
لطفی به حال ما کن ای صاحب کرامت

شرافت نفس لکه دار نشه، یعنی چی؟

نقل قول:
گاهی در مکتب تصوف در مسئله جهاد با نفس، تن به دنائت و پستی‏ می‏دهند برای اینکه نفس را رام و ذلیل کرده و از فرمان دادن باز دارند. چطور؟ مثلا شخصی در جائی می‏تواند از حیثیت خودش دفاع کند، ولی دفاع‏ نمی‏کند. چیزی که ما اسمش را عزت مؤمن می‏گذاریم در بعضی از مکتبهای‏ تصوف معنی ندارد. در میان بسیاری از این مکاتب، در مراسمی که سالک باید به شیخ و استاد خود خدمت کند، آن استاد به سالک فرمان می‏دهد که کارهائی را که‏ خیلی پست و دنی است انجام دهد. مثلا این سالک حتما باید مدتی سرگینهای حیوانات را جمع کند، کناسی کند و یا کارهائی بدتر از اینها را انجام دهد برای اینکه نفسش کشته شود، که البته اسلام اینها را اجازه نمی‏ دهد.

ابراهیم ادهم که از مشایخ تصوف است (وی اول‏ شاهزاده بود بعد فرار کرد و در حال تنهائی زندگی کرد و مشغول سلوک و مجاهده با نفس شد) می‏گوید: من در عمرم‏ هیچوقت به اندازه سه موضع خوشحال نشدم. یکی آنکه وقتی مریض بودم و در مسجدی افتاده بودم و نمی‏توانستم بلند شوم، خادم مسجد آمد و گداها و فقیرها را که خوابیده بودند، بلند کرد. به من هم که رسید با عتاب گفت: بلند شو! و چند لگد با پایش به من زد، و من هم نمی‏توانستم بلند شوم. همه رفتند و من تنها بودم. بعد خادم پایم را گرفت و مثل یک لاشه‏ مرا از مسجد بیرون انداخت. خیلی خوشحال شدم چون دیدم این نفس در اینجا دارد حسابی کوبیده و ذلیل و خوار می‏شود. مورد دوم اینکه یک وقت همراه عده زیادی سوار کشتی بودیم. دلقکی در این کشتی بود که برای سرگرمی اهل کشتی دلقک بازی می‏کرد و قصه می‏گفت و مردم را می‏خنداند. یکدفعه گفت: بله در فلان جا به جنگ کفار رفته بودیم‏ و چنین و چنان می‏کردیم و بعد یک کافر کثیفی در آنجا بود و من رفتم و ریش او را گرفتم و کشیدم. آن دلقک در مجلس نگاه کرد چون آدمی‏ می‏خواست که او را به اصطلاح، سوژه خودش قرار دهد از من پست‏تر کسی را پیدا نکرد. آمد ریش مرا گرفت و کشید و مردم خندیدند. اینجا هم خیلی‏ خوشحال شدم چون دیدم حسابی نفس دارد کوبیده می‏شود. مورد سوم هم اینکه روزی در زمستان در جائی بودم. از جای خود بیرون و در زیر آفتاب آمدم. به پوستینم نگاه کردم، دیدم آنقدر شپش داشت که‏ نفهمیدم پشم زیادتر است یا شپش.

این هم یکی از آن مقاماتی بود که خیلی‏ خوشحال شدم. بله، اینها مبارزه با نفس است، جهاد با نفس است، اما جهاد با نفسی است که اسلام آن را اجازه نمی‏دهد. اساسا اسلام به هیچوجه چنین‏ مجاهده با نفسی را که انسان تن به خواری بدهد و آن دلقک بخواهد مردم را بخنداند، یعنی یک کار بطالی بکند که اصل کارش خلاف است و توهین کردن‏ او به من خلاف دیگر است قبول ندارد. آیا او بیاید ریشم را با دست‏ بگیرد و مرا این طرف و آن طرف بکشد و من هیچ چیز نگویم و تسلیم او شوم‏ برای اینکه جهاد با نفس است؟! اسلام می‏گوید نفس مؤمن، عزیز و محترم‏ است. مؤمن باید از شرافت خود دفاع کند. طبق منطق اسلام بر ابراهیم‏ ادهم واجب بوده که در آنجا در مقابل آن دلقک بایستد و بگوید: فضولی‏ موقوف! دور شو! دیگری می‏گوید: شبی یک نفر مرا برای افطاری به خانه اش دعوت کرد. وقتی در خانه‏ اش رفتم، راهم نداد. یک شب دیگر مرا دعوت کرد ولی باز هم مرا راه نداد و بار دیگر این مطلب تکرار شد. آخر کار گفت: واقعا تعجب می‏کنم، من سه دفعه تو را دعوت کردم و هر سه دفعه راهت ندادم ولی‏ در عین حال، هر وقت تو را دعوت می‏کنم باز می ‏آیی، عجب آدمی هستی! گفتم: سگ هم که همینطور است، سگ را اگر ده دفعه هم صدایش کنی و بعد برانی، دوباره برمی‏گردد. ولی اسلام اجازه نمی‏دهد که انسان تا این حد نفس خود را خوار و تحقیر کند و به آن توهین کند. چرا؟

راز مطلب اینجاست که ما در اسلام از یک طرف به جائی می‏رسیم که وقتی صحبت نفس پیش می ‏آید می‏گویند باید با این نفس، مجاهده و مبارزه کرد و آن را میراند و نفس‏ اماره بالسوء چنین و چنان است. از طرف دیگر در اسلام به جای دیگری‏ می‏رسیم، می‏بینیم به همین اندازه و بلکه بیش از این اندازه صحبت از عزت نفس و قوت نفس و کرامت نفس است؛ صحبت از این است که نفس‏ مؤمن عزیز است، نفس مؤمن محترم است و حتی همه اخلاق اسلامی بر اساس‏ توجه دادن انسان به کرامت و شرافت نفسش است و می‏گوید که شرافت نفس‏ خودت را لکه ‏دار نکن. این چطور می‏شود که اسلام از یک طرف می‏گوید مجاهده‏ با نفس کن و از طرف دیگر می‏گوید شرافت نفس خود را لکه دار نکن؟ مگر دو نفس وجود دارد که باید با یک نفس مجاهده کرد و نفس دیگر را محترم‏ شمرد؟جواب این است که دو نفس به معنای این که دو شخص باشد وجود ندارد، یک نفس وجود دارد، ولی یک نفس است که هم درجه عالی دارد و هم درجه‏ دانی و پست.

نفس در درجه عالی خودش، شریف است و وقتی در درجه دانی‏ خود، پایش را از گلیمش درازتر می‏کند نه اینکه بگوئیم پست است، بلکه باید جلوی او را گرفت. این مطلب است که در زبان عرفا به آن، آنچنان که‏ باید توجه نشده است و لذا آنجا که مسئله جهاد با نفس در کلمات آنها مطرح است، ضمنا جهاد با آن نفس شریفه هم شده است، نه اینکه فقط جهاد با نفس اماره شده باشد. عنی به این که چنین خودی در کار هست، کمتر توجه شده است.



این سخن استاد مطهری که گفته است شرافت نفس خود را لکه دار نکن برایم چند سوال ایجاد کرده است:

کسی که نهی از منکر می کنه شرافت نفس خودش رو لکه دار کرده؟ چون احتمال این هست که با این کار اون فرد بهش توهین کنه و تحقیرش کنه، و اگر کسی که نهی از منکر می کنه شکیبایی و صبر جمیل به خرج بده این یعنی شرافت نفسش حتی بیشتر لکه دار شده؟

پیامبر اسلام که شروع به دعوت به اسلام کرد، با این که می دونست در این راه خیلی ها بهش توهین و تحقیر می کنند، شرافت نفس خودش رو در معرض لکه دار شدن قرار داد؟

اگر این طور باشه که اصلا نباید کسی مسئولیت بزرگ قبول کنه، چون هرکس اینکارو بکنه خوار میشه و دشمن پیدا می کنه و ...

و کسی نباید جلوی جمع سخنرانی کنه، چون توی هر جمعی یه عده هستند که خرده بگیرند و مسخره کنند

؟؟