پاسخ به شبهات

کارگاه آموزش پاسخ به شبهات فضای مجازی برای کاربران

[="Navy"]بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
هدف تاپیک از اسمش پیداست . اما مقدمه :

شبهات دینی (کلامی) که در شبکه های اجتماعی و... منتشر میشوند اکثرا دارای بنیان سست و دارای یک یا چند مغالطه میباشند و یا با حداقل آشنایی کلی با مبانی دینی قابل رد یا پاسخگویی هستند.

در این تاپیک آموزش دینی-کلامی نمیدهیم ولی بنا به مناسبت و در حین راهنمایی برای حل مسائل و تمرین ها ، با کمک یا نظارت کارشناسان محترم ، راهنمایی هایی را به اعضا میکنیم (در صورت نیاز) تا نقص یا اشکالی که در حل تمرین داشته اند رفع شود و پاسخشان کامل شود.

روش کار : عمده روش کار تا اطلاع ثانوی به این صورت خواهد بود که تمرینهایی به عنوان نمونه مطرح شده و از اعضای بازدیدکننده که علاقه مند هستند خواسته میشود پاسخی مناسب برای آن (با جستجو در سایتهای مختلف) بیابند ، سپس به فرم صحیح نوشتن پاسخ مناسب و کوتاه و در عین حال رسا برای انتشار در شبکه های اجتماعی میپردازیم و گام به گام با راهنمایی و تذکر اشکالات پاسخ تهیه شده ، به شکل پاسخ مطلوب میرسیم.
مستحضر هستید که در شبکه های اجتماعی عمدتا کسی حوصله مطالعه متن پاسخ طولانی را ندارد و باید مناسب ظرفیت آن مکان پاسخ نوشت.

شبهاتی که به عنوان تمرین مطرح میشوند عمدتا ساده و قدیمی بوده و پاسخ آنها معمولا در سایتهای مختلف از جمله همین تالار موجود است.

هدف : کاربران شرکت کننده در این کارگاه به حول و قوه الهی در نهایت میتوانند در مقابل ظاهر فریبنده ی شبهات فضای مجازی ایستاده و پاسخ آنها را که عمدتا قدیمی بوده از فضای مجازی بیابند و در قالب کوتاه و مستدل و محکم ، مناسب انتشار در شبکه های اجتماعی تدوین کنند.[/]

نرم افزار امام حسن(ع)


در نرم افزار امام حسن(ع) در حد توان سعی کردیم که مطالبی بزاریم که همه از آن بتوانند استفاده کنند . و به امیدواریم که این نرم افزار به کارتون بیاد و بتوانید بیشتر با امام حسن (ع) آشنا بشوید .

چند ویژگی از نرم افزار :
۱- دارای زندگی نامه امام حسن(ع)
۲-دارای احادیث زیبا از امام
۳- دارای داستان های زیبا و اموزنده از امام حسن(ع)
۴ – پاسخ به شبهات پیرامون امام حسن (ع)
۵- و خیلی ویژگی های دیگه که بعد از دانود میتوانید بهره ببرید.

چند تا عکس از محیط نرم افزار:


امیدوارم از استفاده این نرم افزار بهره ببرید

و بدانید هیچ چیز به اندازه یک صلوات شما ما را خوش حال نمیکند

ویرایش جدید
حجم:18مگبایت

دانلود


منبع:اسلام یافت

بیانات امام خامنه ای در زمینه پاسخگویی به شبهات و سؤالات دینی

بسم رب الشهدا

[="darkgreen"] مقام معظم رهبری بیانات مهم و قابل توجهی در زمینه پاسخگویی به شبهات و سؤالات دینی دارند [/]

که ان شا الله در این جستار نوشته خواهد شد

پاسخ, به شبهات, دکتر علی سینا ,شبهه2-(جنگهای پیامبر ص)

[=Tahoma]با سلام به عزیزان اسک دین !:Gol:

چند سال پیش در سال ۱۳۸۶ شخصی به اسم دکتر علی سینا دست به شبهه پراکنیهای زد و با وجود خلق و خوی اسلام ستیزی که داشت!دکتر علی سینا یک جایزه 50,000دلاری برای کسی که بتواند ادعاهای او و اتهامهایی که او بر پیامبر اسلام وارد می‌کند رد کند در نظر گرفته است
و سایتهای اسلام ستیز هم به شدت استقبال کردند !
هر چند شبهات این ملعون بی خرد نخ نما ست !
اما برای انعکاس ان در محیط مجازی اینترنت لازم دیدم شبهات این ملعون را در سایت مطرح کنم تا با کمک اساتید بزرگوار
و[=&amp]دوستان [/][=&amp]گرامی[/] جوابی کوبنده و کامل به این شبهات داده شود !

قابل توجه عزیزان اینکه از شما بزرگوارم طلب بخشش دارم در مورد سخنان این ملعون که پر از بی احترامی و توهین به پیامبر ص میباشد !و تا آنجا که بتوانم سعی میکنم از سخنان توهین آمیز این از خدا بی خبر استفاده نکنم

خب [/]دومین شبهه ایشان در مورد جنگهای پیامبر ص میباشد
که اینطور عنوان میکند


دکتر علی سینا:

چطور شخصی که خود را پیامبر خطاب میکند، میتواند به کاروانهای تجارتی حمله کند و همچون یک ..........و ........ رفتار کند؟

بیشتر مسلمانان که ادعا میکنند جنگهای محمد حالت دفاعی داشته است، تایید کردید که محمد مهاجم بود و او بود که به کاروانهای تجارتی حمله کرد.
این زمان بسیاری را برای ما حفظ میکند، زیرا دیگر من مجبور نیستم سیاهه ای از حملاتی که محمد به کسانی که آنها را دشمن خوییش میدانست ارائه دهم.

اما گویا شما حملات محمد به کاروانها، شهر ها و کشتن شهروندان را به این دلیل که استراتژی نظامی برای تضعیف دشمنان محمد بوده اند عادلانه میدانید.
اما توضیح خود محمد برای این حملات این بوده است که مسلمانان حق دارند آنچه قریش در هنگام تبعید از مسلمانان ستانده، پس بگیرند.

اگر چه حقیقت این است که مکیان محمد را از خانه هایشان نراندند،بلکه مسلمانان به دلیل اصرار محمد مهاجرت کردند. وی ابتدا دستور داد که مریدانش به حبشه بروند و بعد که به اندازه کافی طرفدارانی در مدینه یافت، آنان را به مهاجرت به مدینه فرمان داد.
در حقیقت علی رغم اینکه محمد بطور دائم در حال دشنام دادن و توهین به مذهب قریشیان بود و آنها را با رفتار فرسایشی خود خشمگین کرده بود، حتی یک مورد نیز در تاریخنامه های اسلامی گزارشی از اعمال خشونت علیه محمد و طرفدارانش نشده است.
مسلمانان امروزه هیچ انتقادی علیه دینشان را نمیپذیرند. آنها شخصی را که عقایدشان را زیر سوال ببرد به یکباره می کشند و این چیزی است که پیامبر به آنها آموخت تا انجام دهند.
اما اعراب پیش از محمد از بردباری و مدارای دینی بیشتری برخوردار بودند. اعراب پیش از محمد با مسیحیان و یهودیان در توازن همزیستی می کردند، بدون اینکه هیچ نشانه ای از عداوتها و دشمنی های برگرفته از ادیان بین آنها باشد.
اما آزمایش بردباری و تحمل دینی نهایی بین اعراب وقتی آغاز شد که محمد شروع به شماتت کردن خدایان اعراب پرداخت.
اما با وجود تهمت هایی که به قریش زده می شود،قریشیان میزان بالایی از بردباری و تحمل را از خود نشان دادند، حتی وقتی که محمد آشکارا به مقدسات آنها توهین میکرد، هرگز به محمد و یا هیچیک از پیروانش صدمه ای نزدند.

این تحمل و بردباری را با رفتاری که با بهائیان در ایران میشود مقایسه کنید. بهائیها به محمد یا الله او توهینی نمیکنند، آنها امامان را انکار نمی کنند و با هیچ یک از مفاهیم قرآنی نیز مخالفت نمیکنند. تنها چیزی که آنها میگویند این است که پیامبر آنها همان کسی است که ظهور وی به مسلمانان وعده داده شده است.
این ادعا در مقابل دشنامهای آشکار محمد به عقاید و مقدسات قریش هیچ است اما نه تنها مسلمانان هیچ بیرحمی و قساوتی را از بهائیان دریغ نکرده اند، بسیاری از آنها را کشته اند، زندانی کرده اند، شکنجه داده اند و کتک زده اند. حقوق انسانی آنها را نادیده گرفته اند و بطور وحشتناکی غیر انسانی با آنها برخورد کرده اند. هیچکدام یک از این اعمال در حق پیامبر اسلام و طرفدارانش انجام نگرفته بود هرچند آنها بطور دائم خدایان قریش را با توهین و طعنه شستشو میدادند و به مقدسات آنها دائم دشنام میدادند.

وقتی مکیان به اندازه کافی محمد را تحمل کردند و نتوانستند تمسخر خدایانشان را تحمل کنند، سرانجام گروهی از بزرگان خود را به نزد ابوطالب فرستادند و به او شکایت کردند که "این برادر زاده تو بسیار زشت و زننده در مورد خدایان و دین ما سخن میگوید. ما را احمق خطاب کرده است و نیاکان ماراگمراه خوانده است.
اکنون یا تو اورا نصیحت کن یا دستور ده تا ما نسق کار خود بنهیم اورا از خود و به هر طریق که باشد، دفع کنیم". ابوطالب نیز با آنها به نرمی سخن گفت و به آنها اطمینان داد که با برادرزاده خود در این مورد صحبت خواهد کرد و از او خواهد خواست که احترام بیشتری از خود نشان دهد.
اما محمد اقدامات خود را تغییر نداد، پس آنها مجددا نزد ابوطالب با حالی آشفته بازگشتند و به او اخطار دادند که اگر او برادرزاده اش را از رفتار زشت خود باز ندارد، آنها خود وی را مهار خواهند کردو به ابوطالب گفتند "و حال دیگر ما براستی نمیتوانیم بیش از این تحملی از خود در مقابل توهین به مقدسات، پدران و خدیانمان نشان دهیم، یا تو اورا از توهین و تمسخر ما بازدار و یا خود با او همزبان شو و به او بپیوند تا ما بتوانیم در مورد این قضیه تصمیم بگیریم."

این تمام چیزی است که در مورد آزار مسلمانان در مکه گزارش شده است. آنچه آنها گفته اند تنها یک اخطار بود و حتی به تهدید نیز کشیده نشده است.
در واقع تا زمانیکه ابوطالب زنده بود و حتی بعد از مرگ وی تا زمانی که محمد در مکه بود هیچ صدمه ای به وی زده نشده بود و هیچیک از یارانش نیز آزاری ندیده بودند.

تنها گزارشی که از خشونت و برخورد فیزیکی علیه مسلمانان در تاریخ گزارش شده است، کتک خوردن خواهر عمر، به جرم اینکه وی اسلام آورده بود و عمر او را مورد ضرب و شتم قرار داده بود است، و از اتفاق همین قضیه نیز موجب پذیرش اسلام از طرف وی شد.
اما حتی این برخورد را نیز نمیتوان یک آزار مذهبی نامید، بلکه تنها میتوان آنرا خشونت خانوادگی دانست زیرا عمر انسانی کج خلق و غیر قابل پیشبینی و زود رنج بود که به آسانی کنترل اعصاب خود را از دست میداد و دست به خشونت می برد. اما حتی این حدیث نیز ممکن است درست نباشد، زیرا عمر خود در جای دیگر طریقه اسلام آوردن و آشنایی خود با اسلام را به گونه ای دیگر نقل کرده است.

پس پرسش اینجا مطرح میشود، اگر هیچ آزاری علیه مسلمانان وجود نداشت، چه کسی آنها را از خانه هایشان رانده بود؟
ما میدانیم که بسیاری از آنها خانه های خود را رها کردند و به حبشه و بعدها به مدینه رفتند. چرا آنها باید خانه های خود را در حالی که هیچ خطری آنها را تهدید نمیکرد رها میسازند؟

پاسخ به این سوال را میتوان در محمد و آنچه در مغز میپروراند یافت. این محمد بود که از آنها خواست که مکه را ترک کنند. درواقع او به آنها دستور داد که مکه را ترک کنند و اینرا نیز از طرف الله بر آنها واجب کرد. آیات زیر به روشنی به این مسئله اشاره میکنند.

سوره انفال آیه 72:
آنان که ايمان آورده اند و مهاجرت کرده اند و با مال و جان خويش در راه ، خدا جهاد کرده اند و آنان که به مهاجران جای داده و ياريشان کرده اند ،خويشاوندان يکديگرند و آنان که ايمان آورده اند و مهاجرت نکرده اند خويشاوندان شما نيستند تا آنگاه که مهاجرت کنند ولی اگر شما را به ياری طلبيدند بايد به ياريشان برخيزيد مگر آنکه بر ضد آن گروهی باشد که ميان شما و ايشان پيمانی بسته شده باشد و خدا به کارهايی که می کنيد بيناست.


اینها جملات بسیار خشنی هستند که محمد در رابطه با پیروان خودش که مکه را ترک نکردند میگوید. در جای دیگر محمد تاکید بیشتری روی این قضیه میکند.

سوره نساء آیه 89
دوست دارند همچنان که خود به راه کفر می روند شما نيز کافر شويد تا، برابر گرديد پس با هيچ يک از آنان دوستی مکنيد تا آنگاه که در راه خدا مهاجرت کنند و اگر سر باز زدند در هر جا که آنها را بيابيد بگيريد و بکشيد و هيچ يک از آنها را به دوستی و ياری برمگزينيد.

در آیه بالا محمد به به باورمندان مکه دستور می دهد که خانه خود را رها کرده و به مدینه بروند. او تا جایی پارا فرا میگذارد که به باقی مسلمانان دستور میدهد اگر برخی از مسلمانان خواستند به مکه برگردند آنها را بکشند که این نوع برخورد با طبیعت دینی اسلام سازگار است.
بنابر این ما میدانیم که هرچند محمد تحمل قریش را نیز با دشنامهایش به سر آورده بود، خروج مسلمانان از مکه بخاطر آزار و اذیت بت پرستان مکه نبوده است. هیچ آزاری طرف قریش وجود نداشت . تازه باورمندان مکه را به دلیل اینکه محمد از آنها اینچنین خواسته بود ترک گفتند. تکنیک های اعمال فشار از طرف محمد بر پیروانش آنقدر زیاد بود که او حتی به پیروانش گفت اگر مهاجرت نکنند به جهنم خواهند رفت.

سوره نساء آیه 97

کسانی هستند که فرشتگان جانشان را می ستانند در حالی که بر خويشتن ستم ، کرده بودند از آنها می پرسند : در چه کاری بوديد؟ گويند : ما در روی زمين مردمی بوديم زبون گشته فرشتگان گويند : آيا زمين خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنيد؟ مکان اينان جهنم است و سرانجامشان بد.

از ماجرای بالا میتوان حقایقی را دریافت.[INDENT]الف. قریش مسلمانان را آزار نمیداد و رئیس قبیله تنها از محمد میخواست که به اعتقادات آنها توهین نکند.
ب. محمد بر ادامه رفتار فرسایشی علیه مردم مکه و عقایدشان مصمم بود.
پ. محمد در رویای تسخیر عربستان و مطیع ساختن عجمان (ایرانیان) از اعراب بود.

آشکار میشود که محمد وقتی در مکه بود و بیش از تعداد بسیار اندکی طرفدار نداشت، در حال رویا بافی برای فتح عربستان و مطیع ساختن ایران بوده است. آیا این شایسته یک پیامبر خدا است که "تسخیر کردن" و "مطیع کردن" را زشت نپندارد؟ از یک پیامبر که توسط خدا انتخاب میشود باید انتظار داشت که نوری برای انسانها باشد، عقایدی پیشروتر و نیکوتر برای راهنمایی آنها، آموزش و آزادی انسانها داشته باشد، نه اینکه به فکر تسخیر و مطیع ساختن آنها باشد. اینها افکار یک پیامبر خدا نیستند بلکه افکار یک کشورگشا و یک سلطه گر است. اینها تفکرات کسانی است که به فکر حکومت مرکزی و مطیع کردن همگان بوده اند همچون چنگیزخان، ناپلئون، هیتلر و حتی صدام حسین، نه افکار یک پیامبر که باید پرتوافکن عشق و دلسوزی و رحمت و سایر زیبایی های روحانی باشد.

صحیح بخاری، جلد پنجم، کتاب 87 شماره 111
وحی از طرف خداوند برای مدتی قطع شده بود و پیامبر از این بابت بسیار ناراحت بود، چنانکه شنیده شده است او چندین بار قصد پرتاب کردن خود از بالای کوه های بلند را داشت، اما هر وقت میخواست این کار را عملی بکند جبرائیل در مقابلش ظاهر میشد، و به او میگفت "ای محمد تو قطعاً در حقیقت پیامبر الله هستی". و در نتیجه قلب محمد ساکت میشد و آرامش پیدا میکرد و به خانه باز میگشت. و هرگاه مدت زمان نازل شدن وحی طولانی میشد، او همانکار را تکرار میکرد، اما هرگاه به بالای کوه میرسید جبرائیل بر او نازل میشود و آنچه قبلاً گفته بود تکرار میکرد.

این تغییر حالت به ما سرنخ هایی میدهد که پیامبر اسلام یک پیامبر خدا نبوده است

سوره بقره آیه 217تو را از جنگ کردن در ماه حرام می پرسند بگو : جنگ کردن در آن ماه ، گناهی بزرگ است اما بازداشتن مردم از راه حق و کافر شدن به او و مسجدالحرام و بيرون راندن مردمش از آنجا در نزد خداوند گناهی بزرگ تر است ،و شرک از قتل بزرگ تر است آنها با شما می جنگند تا اگر بتوانند شمارا از دينتان بازگردانند از ميان شما آنها که از دين خود بازگردند و کافر بميرند ، اعمالشان در دنيا و آخرت تباه شده و جاودانه در جهنم باشند.

بعد از ساختن این آیه، محمد یک پنجم از غنیمت بدست آمده را برای خود برداشت و بقیه را به مهاجمین داد و آنها نیز آنرا بین خود تقسیم کردند.

[/INDENT]

پاسخ, به شبهات, دکتر علی سینا ,شبهه ۴(قتل عام یهودیان)

[=Tahoma][=Tahoma][=Tahoma]با سلام به عزیزان اسک دین !:Gol:

چند سال پیش در سال ۱۳۸۶ شخصی به اسم دکتر علی سینا دست به شبهه پراکنیهای زد و با وجود خلق و خوی اسلام ستیزی که داشت!دکتر علی سینا یک جایزه 50,000دلاری برای کسی که بتواند ادعاهای او و اتهامهایی که او بر پیامبر اسلام وارد می‌کند رد کند در نظر گرفته است
و سایتهای اسلام ستیز هم به شدت استقبال کردند !
هر چند شبهات این ملعون بی خرد نخ نما ست !
اما برای انعکاس ان در محیط مجازی اینترنت لازم دیدم شبهات این ملعون را در سایت مطرح کنم تا با کمک اساتید بزرگوار
و[=&quot]دوستان [/][=&quot]گرامی[/] جوابی کوبنده و کامل به این شبهات داده شود !

قابل توجه عزیزان اینکه از شما بزرگوارم طلب بخشش دارم در مورد سخنان این ملعون که پر از بی احترامی و توهین به پیامبر ص میباشد !و تا آنجا که بتوانم سعی میکنم از سخنان توهین آمیز این از خدا بی خبر استفاده نکنم

خب [/][/][/]چهارمین شبهه ایشان در مورد (قتل عام یهودیان ) میباشد
که اینطور عنوان میکند


دکتر علی سینا:

پیامبر تنفر دینی را به عربستان معرفی کرد و مانند هیتلر یهودیان را در نسل کشیهای تباهکارانه نابود کرد، آیا یک پیامبر خدا باید اینقدر ظالم باشد؟

اعدام حدود 900 نفر، تبعید هزاران یهودی، بردگی زنهایشان و ریشه کنی کامل این مردم از عربستان که مدینه را برای دو هزار سال خانه خطاب میکردند، نمیبیند. هیتلر یهودیان را به دلیل نژادشان کشت؛ محمد نیز یهودیان را بخاطر نژادشان کشت. هیتلر قصد داشت آلمان را از وجود یهودیان خالی کند، اما محمد هم این قصد را داشت و هم به این قصد خود رسید و توانست عربستان را از یهودی خالی کند. تفاوت در چیست؟ چرا من باید برای مقایسه این دو حادثه شبیه ظالم خطاب شوم؟
در مدینه سه قبیله یهودی زندگی میکردند، بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه. همه این قبایل با سایر قبایل عرب مدینه پیمان همبستگی داشتند و هرگاه که زد و خوردی بین هم پیمانان عربشان و سایر قبایل یهودی انجام میگرفت، آنها طرف دوستان عرب خود را میگرفتند. این خود اثبات میکند که در مدینه پیش از اسلام درگیری های دینی وجود نداشت، و تمام نابردباری های دینی (برخوردهای خصمانه مبتنی بر اختلافات دینی) توسط پیامبر به مدینه آورده شد.

وقتی پیامبر به مدینه وارد شد امیدوار بود که یهودیان دین او را قبول کنند. او همان خدای یهودیان را تبلیغ میکرد، پیامبرانشان و داستانهایشان را تایید میکرد. او سرزمین مقدس آنها (اسرائیل) را بعنوان قبله انتخاب کرده بود و سعی میکرد تابعیت آنها را اینگونه به دست بیاورد.


و.ن عرفات، کسی که نسل کشی اول یهودیان را انکار میکند، مینویسد "این بطور عمومی مورد قبول است که پیامبر امیدوار بود که یهودیان یثرب، بعنوان پیروان یک دین الهی، از خود درکی صحیح در مقابل دین یکتاپرست اسلام نشان دهند." 1


اما درست مانند قریشیان، یهودیان نیز به او پوزخند زدند و کمتر اعتنایی به فراخوانی او نکردند. وقتی که امیدهای او نقش بر آب شدند و صبر پیامبر به انتها رسید، پیامبر رفتاری خصمانه را در مقابل یهودیان پیدا کرد و مشخص بود که روزی از آنها انتقام خواهد گرفت.



نبرد بنی قینقاع

نبر بني نضير

نبرد بني قريظه

تاریخ نویسان مسلمان میخواهند که تمام تقصیر را به گردن یهودیان بیاندازند و آنها را "آدم بدها"ی داستان جا بزنند. هرچند استهزا کردن یک جرم نیست، اما اگر اندکی به پاسخ یهودیان به محمد دقت کنیم، در می یابیم که او نرفته بود تا یهودیان را اندرز دهد، بلکه رفته بود تا آنها را تهدید کند.

آیه زیر که در همان زمان از طرف محمد صادر شده بود، لحن متخاصمانه پیامبر را هنگامی که با یهودیان روبرو شد افشا میکند.

سوره آل عمران آیات 12 تا 14

قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاء إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لَّأُوْلِي الأَبْصَارِ.
به کافران بگوی : به زودی مغلوب خواهيد شد و در جهنم آن آرامگاه بد ، گرد خواهيد آمد؛ در آن دو گروه که به هم رسيدند ، برای شما عبرتی بود : گروهی در راه ، خدامی جنگيدند و گروهی ديگر کافر بودند آنان کافران را به چشم خود دو چندان خويش می ديدند خدا هر کس را که بخواهد ياری دهد و صاحبنظران را در اين عبرتی است.

روزی یک مرد زرگر یهودی زنی مسلمان را خشمگین کرد، او جامه زن را به پشت او گره زد و وقتی زن برخاست اندامهای تناسلی وی آشکار شد.
از اتفاق مردی آنجا بود و مرد یهودی را کشت، یهودیان نیز به تلافی مرد مسلمان را کشتند، خانواده مرد از مسلمانان کمک خواستند و جنگ اینگونه آغاز شد. 2
اینگونه حادثه ها در جوامع بدوی بسیار اتفاق می افتند، در واقع حتی در جوامع متمدن نیز بسیاری از مردم به دلایل ناچیزی همچون درگیری های ناشی از رانندگی کشته میشوند. انسانها موجوداتی کاملا منطقی نیستند. بسیاری از مردم عکس العمل هائی غیر قابل پیشبینی از خود نشان میدهند که اغلب این اعمال نتایج شومی را نیز بدنبال می آورد. هر انسان معقولی در چنین صحنه ای، باید تشنج زدایی میکرد و مردم را بدون اینکه طرف کسی را بگیرد آرام میکرد، اما محمد با یک آدم معقول بسیار فاصله داشت، محمد اخیراً با حمله به کاروانها و دزدیدن ثروتهایشان پرانگیزه شده بود و چشم به ثروت یهودیان یثرب داشت و دنبال بهانه ای بود تا حرکت خود را آغاز کند و این حادثه موقعیتی طلایی برای پیامبری بود که منتظر فرصت مناسب بود، در روز پانزدهم شوال سال دوم بعد از هجرت، او سربازان خود را بسیج کرد و یهودیان را برای 15 روز محاصره کرد و آب را بر آنها بست.

بنی قینقاع مجبور شد که تسلیم شود و به قضاوت پیامبر بر جانهایشان، ثروتشان، زنها و بچه هایشان تن در دهند.

پاسخ, به شبهات, دکتر علی سینا ,شبهه 3-(صفیه، زن یهودی پیغمبر)

[=Tahoma][=Tahoma]با سلام به عزیزان اسک دین !:Gol:

چند سال پیش در سال ۱۳۸۶ شخصی به اسم دکتر علی سینا دست به شبهه پراکنیهای زد و با وجود خلق و خوی اسلام ستیزی که داشت!دکتر علی سینا یک جایزه 50,000دلاری برای کسی که بتواند ادعاهای او و اتهامهایی که او بر پیامبر اسلام وارد می‌کند رد کند در نظر گرفته است
و سایتهای اسلام ستیز هم به شدت استقبال کردند !
هر چند شبهات این ملعون بی خرد نخ نما ست !
اما برای انعکاس ان در محیط مجازی اینترنت لازم دیدم شبهات این ملعون را در سایت مطرح کنم تا با کمک اساتید بزرگوار
و[=&quot]دوستان [/][=&quot]گرامی[/] جوابی کوبنده و کامل به این شبهات داده شود !

قابل توجه عزیزان اینکه از شما بزرگوارم طلب بخشش دارم در مورد سخنان این ملعون که پر از بی احترامی و توهین به پیامبر ص میباشد !و تا آنجا که بتوانم سعی میکنم از سخنان توهین آمیز این از خدا بی خبر استفاده نکنم

خب [/][/]سومین شبهه ایشان در مورد (صفیه، زن یهودی ) پیامبر ص میباشد
که اینطور عنوان میکند


دکتر علی سینا:


پیامبر به خیبر حمله کرد، صفیه را برده خود کرد، و در همان روزی که شوهرش را، پدرش را و بسیاری از اطرافیانش را کشت، به او ازدواج کرد، آیا این روش برخوردی است که یک پیامبر باید داشته باشد؟

این کاملا درست است که صفیه پدر و همسر خویش و همچنین بسیاری از نزدیکانش را از دست داده بود، اما شما فراموش کردید که بگوید او عزیزان خود را به دلیل اینکه پیامبر آنها را کشته بود از دست داد، کشتن مردان و دزدیدن ثروتها و زنانشان از رسوم غارنشین ها بود. از یک پیامبر خدا انتظار میرود که رسوم غارنشین ها را تکرار نکند و با این تکرار آنها را جاودانه نکند، بلکه معیار ها و روش های اخلاقی جدیدی را بنیان بگذارد.

اگر پیامبر میخواست این زنان بیچاره را از سختی نجات دهد، چرا با زنان مسن تر ازدواج نکرد؟ چرا زیباترین زن را انتخاب کرد؟ صفیه بخاطر زیبایی اش انتخاب شد، این هم حدیثی در مورد این مسئله،جلد نخست کتاب 8 ام شماره 367
عبدالعزیز نقل میکند:
انس گفت، "وقتی رسول خدا به خیبر حمله کرد، ما نماز فجر را در صبح زود وقتی هنوز هوا تاریک بود خواندیم"، پیامبر جلو من (سوار بر مرکب) حرکت میکرد و ابو طلحه نیز حرکت میکرد و من پشت ابو طلحه حرکت میکردم، پیامبر به سرعت از راه خیبر عبور کرد و زانوی من ران پیامبر را لمس میکردند، او رانهای خود را برهنه کرد و من سفیدی رانهای او را دیدم. وقتی او به شهر وارد شد گفت "الله اکبر"، خیبر نابود شده است. هرگاه ما به سرزمینی نزدیک میشویم، صبح آنان شر میشود، او این جمله را سه بار تکرار کرد، مردم از سر کارهایشان بیرون آمدند و بعضی از آنها گفتند "محمد (آمده است)"، (برخی از همراهان ما که از ارتش او بودند گفتند) ما خیبر را فتح کردیم، اسیران را گرفتیم و غنایم نیز جمع آوری شدند. دحيهآمد و گفت، "ای پیامبر یک دختر برده از میان بردگان به من بده" پیامبر گفت "برو و هرکدام از دختر های برده شده را که میخواهی بگیر"، او صفیه بنت حیی را انتخاب کرد. مردی پیش پیامبر آمد و گفت "ای رسول الله، تو صفیه بنت حیی را به دحيه دادی و او بانوی بزرگ قبایل بنی قریظه و بنی نضیر است، و او برازنده هیچکس غیر از تو نیست. پس پیامبر گفت "آن دو نفر را (صفیه و دحيهرا) بیاورید"، پس دحيه با صفیه آمدند، پیامبر به دحيهگفت، "یک دختر برده دیگر غیر از این را از میان اسرا انتخاب کن"، انس ادامه میدهد، "پیامبر او را آزاد کرد و با او ازدواج کرد".
ثابت از انس پرسید "ای ابو حمزه! پیامبر چه به او پرداخت (بعنوان مهریه)؟"، او گفت، "او خود مهریه خود بود، برای اینکه پیامبر اورا آزاد کرد و بعد با او ازدواج کرد." انس ادامه داد" وقتی در راه بودیم، ام سلمه او را لباس (عروسی) پوشانید، و در شب او را بعنوان عروس به نزد پیامبر آوردند.


باتوجه به حدیث بالا، در میابیم که فتح خیبر یک اتفاق کاملا غیر منتظره بود. به مردم شهر هیچ هشداری داده نشده بود و آنها آماده مقابل شدن با این تهاجم نبودند و این هم کاملا از پیامبر قابل انتظار است که به قربانیان خود اجازه دفاع کردن از خودشان را نیز ندهد. او ناجوانمردانه بدون هیچ هشدار و اعلام جنگی به آنها حمله کرده بود، در حقیقت کلمه "غزوه" هیچ مفهومی به جز "حمله ناگهانی" ندارد. خیبر هیچ معاهده ای را که قبلا با پیامبر بسته باشد زیر پا نگذاشته بود، هیچ نشانی از چیزی که بخواهد مسلمانان را تهدید کند وجود نداشت، هرکس را که در مقابلش ایستاد سلاخی کرد و زنهای زیبا را بعنوان برده های جنسی تسخیر کرد، این بود که پیامبر ثروت آنها را میخواست و او تنها به این دلیل به خیبر حمله کرد.

اما پیامبر تنها به اینها هم راضی نشد، او حتی افراد مسن زن و مرد را نیز که نکشته بود و یا بعنوان برده های جنسی تسخیر نکرده بود مجبور کرد که به کشت بپردازند و 50% محصولاتش را به او خراج دهند. هر کسی با ذره ای انصاف، میفهمد که این عدالت نیست، کاری که پیامبر کرد شیطانی و غیر مقدس بود.

سیرت الرسول ابن هشام جلد دوم صفحه 830
"کنان بن الربیع که شوهر صفیه بود اسیر کردند و اورا پیش پیغمبر علیه السلام آوردند و گنجهای قوم بنی النضیر بدست وی بود که ایشان به ودیعت پیش وی نهاده بودند، و سید، علیه السلام، از وی میپرسید تا نشان آن گنجها بدهد و بگوید که کجا مدفونست، و وی انکار مینمود و هرچند که سید، علیه السلام، با وی می گفت، او پاسخ میداد: من خبر از آن ندارم، و هرچند که سید، علیه السلام، با وی میگفت تا اقرار کند و نشان بدهد، البته اقرار نمیکرد، پس یکی هم از یهود خیبر پیش سید علیه اسلام، آمد و خبر آن گنجها از وی بپرسید، وی گفت: من نمیدانم، لیکن کنانه بن الربیع هروقتی یا هر روزی میدیدم که برفتی و گرد آن خرابه بر آمدی و چیزی از آن جایگاه طلب کردی، اکنون گمان چنان می برم که گنجها هم آنجا مدفون است.
پس سید علیه السلام دیگر بار کنانه بن الربیع پیش خود فراخواند و اورا گفت: اگر نشانه این گنجها که تو انکار میکنی پیش تو بیابم، ترا بکشم؟
گفت: بلی.
بعد از آن سید، علیه السلام، بفرمود تا آن خرابه که یهودی نشان داده بود بکندند و بجستند و گنجها بعضی در آن خرابه بیافتند.
پس سید، علیه السلام دیگر بار کنانه بن الربیع پیش خود خواند و اورا گفت اکنون بگوی تا بقیت این گنجها کجا پنهان کرده ای؟
و کنانه هم ابا کرد، و انکار نمود. پس سید، علیه السلام، زبیر بن العوام را بفرمود تا اورا عذاب میکند تا آنوقت که اقرار بکند.
و زبیر اورا عقوبت میکرد و هیچ اقراری نمیکرد. پس سید علیه السلام، اورا به محمد (بن) مسلمه داد تا وی را بعوض برادر خود محمود بن مسلمه بازکشد. پس محمد برخاست و وی را در حال گردن بزد.

آری محمد شوهر صفیه را شکنجه میکرد تا از او حرف بکشد، و سر انجام شخصاً برخاست و گردن اورا زد و کنانه آنقدر امانتدار بود که تا آخرین قطره خود در امانتداری و اطمینانی که سایرین به او کرده بودند خیانت نکرد.


دانلود موعود شناسى و پاسخ به شبهات

انجمن: 


مخصوص همراه
فایل باز کردن این برنامه در رایانه
اینجا
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8550
شامل : پيشگفتار ، شك و شبهه‏‏ ، آثار بحث از مهدويت‏ ،
فلسفه حكومت عدل جهانى‏ ، جهانى شدن‏ ،
نجات ‏بخشى تطبيقى‏ ، انتظار فرج‏‏,...
دانلود مستقیم از کتابخانه:
http://www.askdin.com/downloads.php?do=file&id=455
دانلود غیرمستقیم
http://www.askdin.com/downloads.php?do=file&id=455