این سوال ، سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا به درخواست ایشان و با توجه به اهمیت موضوع ، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
دو ماهی هست (البته شاید بیشتر) که دست و دلم به هیچ کاری نمیره،حوصله ی هیچ کاری رو ندارم و حتی با وجود دوستان بسیار زیاد اصلا نمیتونم باهاشون ارتباط رقرار کنم و گوشیم رو خاموش کردم.بداخلاق و عصبانی شدم، با اونکه آدم کم حرفی نبودم اما الان دیگه زورم میشه دو کلمه هم با کسی حرف بزنم، فوق العاده اهل کارهای گروهی بودم اما الان دیگه نمیکشم برم تو جمع،احساس گرما و حرارت شدید در بدنم میکنم و اصلا نمیتونم برم بیرون از منزل در صورتی که من اصلا اینجوری نبودم کار داشتم میرفتم بیرون، خیلی وقت ها دوست دارم گریه کنم اما نمیتونم گریه کنم، البته اتفاقات بد برام بسیار افتاده اما نمیدونم منشا این روحیاتم چی.نمیدونم باید به روانشناس مراجعه کنم یا روانپزشک؟اصلا باید چیکار کنم؟
این ها علائم چیه؟من جوونیم رو دارم از دست میدم و از این بابت خییییییییییلی عذاب وجدان دارم
با وجود اینکه قادر به انجام کاری نیستم مثلا نه میتونم ورزش کنم نه به کارهای مورد علاقه ی گذشته ام بپردازم آیا راه حلی وجود داره تا خوب بشم؟
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی
دهه ی کرامت را خدمت عزیزان تبریک عرض می کنم
شادی و نشاط از منظر دین مقدس اسلام مورد سفارش و تأکید فراوان قرار گرفته به نحوی که از منظر دین مقدس اسلام، فرد افسرده و غمگین قادر نیست مدارج علمی و معنوی را طیّ کرده و به کمال لایق خویش نائل آید. به همین جهت اهلبیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) در فرمایشات متعددی عوامل ایجاد شور و نشاط در قلب انسان را بیان فرمودند و تأکید فراوان داشتند که با ایجاد این عوامل، نشاط در قلب و جان انسان همیشگی باشد، چرا که شادی افزایش دهنده آگاهی، خلاقیّت و فعالیّت فرد است؛ تسهیلگر روابط اجتماعی است و موجب حفظ سلامت و افزایش طول عمر افراد میگردد. فرد شادکام، فردی سالم، فرهیخته، برونگرا، متدیّن و خوشبین است.
در اسلام سفارش به نشاط و سرزندگی و پرهیز از کسالت و بیحالی و افسردگی چندان زیاد است که اگر روایات مربوط به آن یکجا جمع شود کتابی از آن ساخته خواهد شد. امام باقر(علیهالسلام) در وصیتش به فرزند خویش فرمود:« إِيَّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ- مَنْ كَسِلَ لَمْ يُؤَدِّ حَقّاً- وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ يَصْبِرْ عَلَى حقّ». بر تو باد پرهیز از کسل بودن و افسردگی، که همانا آن دو کلید هر شرّی هستند. هر که کسل باشد حقّ خدا را ادا نمیکند و هر که افسرده و غمگین باشد بر حقّ و حقیقت صبر نمیکند».(بحار الأنوار ، ج75، ص175)
چندی است که برنامه پرمخاطبی با رویکرد خنده در قاب تلویزیون رقم خورده است به اسم خندوانه
این برنامه بهانه ای شد تا نگاهی به خنده و خندیدن از منظر اسلام داشته باشیم
سلام و عرض ادب و احترام خدمت خودم :khandeh!: و همه ی اسکدینی های عزیز..:Gol:
این همه توی تاپیک های مختلف درباره نداشته هامون صحبت کردیم..
حالا اینجا می خوایم داشته هامون رو بشماریم و هر روز بخاطرشون شکرگزاری و قدردانی کنیم..:ok:
تجربه به من و خیلی های دیگه ثابت کرده اگر قدر همین زندگی که الان داری رو بدونی زندگیت بهتر و بهتر میشه.
ولی اگر منتظری اتفاق خاصی بیفته تا شکرگزاری کنی نه تنها اون اتفاق نمی افته . آرامش روانیت رو هم ازت می گیره . همون چیزی هم که داری از دست میدی.
خیلی برای خودم و دوستان و آشنایان اتفاق افتاده که میگفتیم خدایا فقط همین یکی حل بشه دیگه هیچی نمی خوام.
ولی هزار تا از این یکی ها حل شدن و ما همچنان با نهایت پررویی و قدرنشناسی یکی های دیگری گذاشتیم روی میز. :khaneh:
شکرگزاری و قدردانی از نعمات خداوند واقعا بسیاری از مسائل و مشکلات ما رو حل می کنه و واقعا شکر نعمت نعمتت افزون کند..
حالا بیایید همه مون مراقب افکار و گفتارمون باشیم تا شاکر بود جزئی از شخصیتمون بشه ؛ باشد که رستگار شویم..:ok:
این رو هم بگم من تا زمانی که خودم حسابی روی یه چیزی کار نکنم و ازش نتیجه نگیرم و بهش ایمان نیارم به هیچ احدی توصیه اش نمی کنم.
تمرین شکرگزاری رو من بیش از دو ماهه که دارم هر روز بدون حتی یک روز وقفه انجام میدم.
نتایجش رو هم نمیگم تا دلتون آب نشه.. :Nishkhand:
دوستان عزیز اینجا نه قراره کارشناس پاسخی بده . نه قراره بحثی درباره اش بکنیم.
فقط هرکس تمایل داره بیاد اینجا در کنار من و سایر دوستان باهم بخاطر تک تک نعمت های خداوند شکرگزاری و قدردانی کنیم.
هرکسم تمایل نداره از حراست اسکدین تقاضا میکنم درب خروجی رو نشونش بده.:kharej:
روش شکرگزاری هم به این شکل هست
تشکر از خداوند بخاطر.........و در ادامه نعمتی که دارید رو بنویسید.
حالا جمله بندیش با خودتون هرجور دوست دارید.
ولی حتما حتما در ادامه دلیل شکر نعمتتون رو هم بنویسید.
مثال:
این شکر: خدایا من از تو سپاسگزارم و قدردانی میکنم بخاطر اینکه پدر و مادر خوبی دارم.
اینم دلیلش: چون این پدر و مادر عزیز و خوب من بودند که من را درست و سالم تربیت کردند .
چون این پدر و مادر من بودند که انسانیت را به من آموختند .
چون این پدر و مادر من بودند که بالای سرم بودند تا در مسیر درست حرکت کنم.
دوستان این تکنیک بسیار بسیار بسیار بسیار عالی جواب میده. و بخاطر هر چیزی شکر کنید توی اون زمینه رشد و پیشرفت میکنید . مثلا در مثال بالا رابطتون با پدر و مادرتون بهتر میشه.
حالا شما هم انتظار نداشته باشید با دو سه بار شکرگزاری ملائکه شبها بیان عسل بزارن دهنتون :ghash: :shad:
صبور باشید به مرور زمان توی دلتون میشینه و فوق العاده تاثیر گذار هست.
اگر هم کسی دوست نداره اینجا تمرین کنه ولی حتما یه دفتر برای خودش درست کنه و این تمرین رو انجام بده. یا اینکه بیایید اینجا شکر های دیگران رو بخونید خیلی بهتون کمک می کنه..:ok:
موفق و سربلند باشید..:Gol:
دوستان عزیز خواهشا کسی نیاد اینجا در پیشگاه خداوند خودش رو تحقیر و له و لورده بکنه
که من حقیرم و من ناچیزم و من گناه کارم و ....
یا نیاید بگید من یه عمر ناشکری کردم خدایا منو ببخش.
تورو خدا درک کنید مجبورم نکنید بیش از این توضیح بدم. :ok:
هدف این تاپیک فقط و فقط شکر و شمارش نعمت هست . لطفا تواضع تان را ببرید جای دیگر . با تشکر.
ناشر و تهيه كننده: مركز پژوهش هاى اسلامى صدا و سيما
ليتوگرافى: سروش مهر چاپ و صحافى: نگارش
نوبت چاپ: اول / 1387
حق چاپ براى ناشر محفوظ است
نشانى: قم، بلوار امين، مركز پژوهش هاى اسلامى صدا و سيما
چکیده
رسول خدا صلي الله عليه و آله در كنار آموزش هاي قدسي و ملكوتي، مهارت هاي شادكامي را نيز به پيروان خود و حتي كساني همانند امام علي عليه السلام، ابوذر غفاري و ديگران مي آموزد. بنابراين، يكي از دغدغه هاي دين، شادكامي است و يكي از رسالت هاي آن، آموزش مهارت هاي لازم در اين باره به پيروان خويش است. متأسفانه به اين بخش از آموزه هاي دين، كمتر توجه مي شود. هدف اين نوشتار، آن است كه با ارائه بخشي از اين آموزه ها، به زندگي اهل ايمان نشاط و شادماني بخشد و نگاهي نو در اين زمينه معرفي كند تا پژوهش هاي لازم در اين زمينه انجام شود.
نام کتاب : شادكامي از ديدگاه پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله)
[TD]خانواده، اولین و مهمترین نهاد اجتماعیه تاریخ انسانیه و کانونی برای تامین سلامت جسمانی و روانی فرد. طبیعیه قوام خانواده در انسجام جامعه و تامین محیط سالم برای زیست انسانها بسیار تاثیرگذاره. پس همهی ما طالب خانوادهی شاد هستیم. اگه شما هم مثله بسیاری از خونوادهها دنبال کشف راز شاد زیستن و خوشبختی در کانون گرم خانوادهاید؛ بدونید کتاب راهنمای خانواده؛ راز شاد زیستن و خوشبختی در کانون گرم خانواده؛ توصیهی کتابنامه به خانوادههاست که از میان علاقمندان به خرید این کتابها؛ به یک نفر؛ یک گوشی تلفن همراه هوشمند به قید قرعه هدیه داده میشود.براساس پژوهش انجام شده در کتاب؛ هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده؛ رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد و شکوفایی، نیل به کمالات انسانی و تقرب به ذات حقتعالیست. پس تردیدی نیست که از تنهایی بهدرآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای غرایز طبیعی، بهرهگیری از دوران بانشاط جوانی، کسب استقلال، حفظ عفت و مصونیت از گناه، آرامش و تعادل اعصاب و تولید و تکثیر نسل از نتایج قهری ازدواج و بالطبع از مهمترین عوامل مؤثر در آرامش روانی، آسایش فکر و جان و احساس رضامندی است.
مهارتهای نشاط در زندگی: رازهای خوب زیستن و کسب نشاظ و آرامش معنوی و رسیدن به اهداف عالی از همین نویسنده هم جستجویی است در عادتهای خوبی مانند انعطافپذیری؛ دوراندیشی و منطقی بودن تا به کمک آنها مهارتهایی مانند افزایش حس شوخ طبعی؛ نشاط؛ درمان اضطراب و افسردگی؛ مقابله با تنهایی و کمرویی؛ کنترل خشم؛ رازهای کنترل فشار روانی؛ خود آرامسازای؛ تقویت انگیزه و اعتماد بهنفس بالا را تجربه کنیم.[/TD]
اگر دنبال پكيج (كتاب و سي دي )هستيد
از پست 14 تا 24 را دنبال كنيد
در آشیان مهر
هدف از ایجاد ارتباط سالم و هدفمند بین زوج ها توانمند ساختن آن هاست تا با داشتن این نگرش که هم برای خود و هم برای همسر خویش اهمیت و احترام قائل هستیم، درباره ی مسائل روزانه تبادل نظر کنیم. برای نیل به این هدف مهم است بدانیم درباره ی چه چیز و چگونه با همسر خود صحبت می کنیم و به او گوش می دهیم. این کتاب به شما کمک می کند تا راه های برقراری ارتباط مؤثر با همسرتان را بیاموزید. قسمتی از سرفصل های این کتاب عبارت است از: موانع ارتباطی و راه های پیشگیری از آن، عوامل مؤثر بر بهبود ارتباط، فضای ارتباطی، زبان بدن، همدلی و ... .
گزیده ای از متن کتاب سرزنش و ملامت و تحقیر، همانند لقب دادن و برچسب زدن است و همان عواقب و چه بسا عواقب شدیدتری در پیش دارد، که نه تنها باعث بهبود وضعیت و جبران اشتباهات نمی شود، بلکه مسائل را پیچیده تر می کند.
چه باید کرد؟
اگر از کاری یا چیزی ناراحت هستید و آزده خاطر شده اید بهتر است آن را بیان کنید. تا مسأله بیان نشود، راهی برای حل آن و در نتیجه برای خلاصی خود از ناراحتی هایتان پیدا نخواهید کرد. کتمان مسائل کمکی به شما نمی کند.
به یاد داشته باشیم عدم موفقیت زن یا شوهر، با سرزنش کردن او جبران نمی شود. باید علت شکست و عدم موفقیت را پیدا کرد و برای رسیدن به پیروزی و موفقیت اندیشید و بهترین راه را یافت. هر شکست می تواند قدمی به سوی پیروزی و موفقیت باشد.
تولید شده در موسسه خدمات مشاوره ای جوانان وپژوهشهای اجتماعی آستان قدس رضوی
سال چهارم، شماره سوم، پاييز 1390، ص 1 ـ 30
Ravanshenasi-va- Din, Vol.4. No.3, Fall 2011
عباس پسنديده*
چكيده هدف نوشتار آن است كه روشن سازد با توجه به ساختار دو بعدي شادكامي (نشاط ـ رضامندي)، تئوري شادكامي از نظر اسلام كدام است و چه چيزي ميتواند تحقق شادكامي را تبيين كند. اين پژوهش، يك بررسي كتابخانهاي است. بدين منظور، آن بخش از منابع اسلامي (قرآن و حديث) كه مربوط به اين مسئله ميباشد، مشخص و با استفاده از روش تحليل محتوا (متن) مطالعه شدهاند. نتايج نشان ميدهد كه تئوري شادكامي در اسلام، بر «توحيد» مبتني است كه به معناي «واقعيتشناسي توحيدي» و «هماهنگسازي با واقعيتهاي توحيدي»ِ مربوط به شادكامي ميباشد. بر اساس اين تئوري، شادكامي بر واقعيتهايي مبتني است كه توسط خداوند متعال تقدير شده و دستيابي به آن نيز راه خاصي دارد كه باز توسط خداوند متعال تنظيم شده است. شناخت اين واقعيتها و پذيرش آنها، از سويي موجب «رضامندي» از تقديرهاي خداوند متعال ميشود، چون آنها را مبتني بر «خير» ميبيند. همچنين موجب «نشاط» ميشود، چون لذتهاي مورد نياز را بر اساس الگوي الهي آن تأمين ميكند. كليد واژهها: شادكامي، رضامندي، نشاط، توحيد، واقعيتشناسي توحيدي، هماهنگسازي با واقعيتهاي توحيدي، الگوي خداباوري در شادكامي.
[h=2]مقدمه[/h] هر انساني به طور فطري طالب سعادت است و هيچ گاه اين خواست را نميتواند از خود سلب كند و ميتوان گفت كه اين حقيقت را همه نظامهاي اخلاقي پذيرفتهاند و در آن اتفاق نظر دارند و اختلاف ميان نظامهاي گوناگون اخلاقي متوجه تشخيص مصداق سعادت خواهد بود.1 واژه Happiness در انگليسي را ميتوان به دو معنا به كار برد: يكي، شادي است كه در اين صورت از هيجان مثبت در زمان حال سخن گفتهايم. اما معناي دوم آن، شادكامي و سعادتمندي است كه در اين معناي اخير، شادكامي با خشنودي و رضايت از زندگي مترادف است و به نظر ميرسد آنچه در روانشناسي مثبتگرا از آن بحث ميشود، اين معنا از Happiness است.2
در قرن نوزدهم پس از جدايي روانشناسي از فلسفه، رويكرد لذتگرايي در آثار روانشناسان به وضوح مشهود بود. ويترسو (2009م) در اين زمينه، به ويژه به جيمز3، ثرندايك4، و ونت5 و فرويد6 اشاره دارد. هرچند كه لذتگرايي در قرن بيستم در اغلب متون روانشناسي به شكلي خود را نشان داد، اما ترديدي نيست كه رويكرد روانشناسي در هزاره جديد، به ويژه روانشناسي مثبتگرا بيش از آنكه بر رويكرد لذتگرا مبتني باشد، بر پايه رويكرد سعادتگراست.7 داينر8، لوكاس9 و اوشي10 در كتاب راهنماي روانشناسي مثبتگرا11 بيان ميدارند كه از زمانهاي بسيار دور، هميشه اين سؤال مطرح بوده است كه «چه چيزي باعث خوشبختي و بهزيستي ميشود». هر يك از پژوهشگراني كه در اين حيطه به كار پرداختهاند، عوامل و ابعاد خاصي، معرفي كردهاند كه هر فردي كه واجد اين خصوصيات و ابعاد باشد، نسبتي از بهزيستي رواني12 دارد. روانشناسان در باره معناي اين اصطلاح كمتر سخن گفته و بيشتر به مؤلفهها و عوامل آن پرداختهاند، همان گونه كه اصطلاح سعادت در حوزه مطالعات اسلامي نيز چنين وضعي دارد. دليل آن را نيز در روشن بودن معناي آن نزد مردم ميدانند.
آرگايل در باره معناي شادكامي مينويسد: گاهي گفته ميشود كه مفهوم شادكامي، مبهم13 و اسرارآميز14 است. اما واضح است كه بيشتر مردم به خوبي ميدانند شادكامي چيست. در زمينهيابيها كه از مردم در باره معناي شادكامي سؤال شده، پاسخ دادهاند كه غالباً شادكامي عبارت است از: بودن در حالت خوشحالي و سرور يا ديگر هيجانهاي مثبت، يا عبارت است از: راضي بودن از زندگي خود.15 وي معتقد است كه مردم اين اصطلاح را كاملاً درك ميكنند و نظر نسبتاً شفافي دارند مبني بر اين كه شادكامي به هيجانات مثبت و رضايت از زندگي مربوط ميشود.16 البته وي معتقد است كه علاوه بر اين دو جزء، يعني عواطف مثبت17 و رضايت18، جزء سومي نيز وجود دارد كه عبارت است از: فقدان افسردگي و اضطراب يا ديگر عواطف منفي19.20 اين جزء در حقيقت به بعد هيجانها مربوط ميشود. البته از آنجا كه هيجانهاي مثبت و منفي بر اساس تحقيقات، مستقل از يكديگر هستند، نميتوان آنها را در يك جزء، قرار داد. بررسيها نشان داده است كه وجود عواطف مثبت به معناي فقدان عواطف منفي نيست و وجود عواطف منفي نيز به معناي فقدان عواطف مثبت نميباشد. اين يافته، ما را به اين نتيجهگيري رهنون ميسازد كه شادكامي سه قسمت عمده دارد: رضايت، عواطف مثبت و عواطف منفي.21
دينر در هند بوك روانشناسي مثبت مينويسد: بشر زماني به فكر افتاد كه چه چيزي يك زندگي خوب را ميسازد. انديشمنداني كه در اين باره مطالعه كردهاند بر اين باورند كه عنصر اصلي زندگي خوب آن است كه فرد خود را شبيه زندگي و با آن هماهنگ سازد، نه آنكه زندگي را با خواستههاي خود هماهنگ سازد. بهزيستي رواني به عنوان شناخت و ارزيابيهاي مؤثر در زندگي تعريف شده است. اين ارزيابيها شامل واكنشهاي احساسي و هيجاني، مثل قضاوت شناختي از رضامندي است. وي سپس ادامه ميدهد كه رضامندي از زندگي، مفهوم گستردهاي است كه تجربيات خوشايند، سطح پاييني از خلقيات منفي و سطح بالايي از رضايت از زندگي را دربرميگيرد. تجربيات مثبت موجب سطح بالايي از بهزيستي رواني ميشوند، چون يك زندگي رضايتبخش را ميسازند.22
متفكران اسلامي نيز به اين بحث پرداختهاند. شايد بتوان اين انديشوران را به دو گروه تقسيم كرد. متفكراني، مانند فارابي، ابنسينا، سهروردي، اخوان الصفا و ملا صدرا در شمار معتقدان به تفسير «غايت غالب» به شمار ميآيند كه سعادت را فقط در اتصال به عقل فعال و استغراق در شهود عالم ملكوت ميدانند و هر چيز ديگري تنها در صورت كمك به اين حالت، در شمار مطلوبات آدمي قرار ميگيرد. در مقابل، متفكراني، مانند خواجه نصير طوسي، ابنمسكويه، محمدمهدي نراقي و ملا احمد نراقي، مدافع تفسير «غالب جامع» از سعادتاند و بر اين باروند كه سعادت، مؤلفههاي مختلف دارد و هر كدام ارزش استقلالي دارند، به گونهاي كه فقدان يكي به سعادت، آسيب ميرساند.23
در متون ديني، يعني قرآن و حديث نيز درباره موضوع سعادت به صورت گسترده بحث شده است، از اينرو انديشمندان مسلمان نيز به اين موضوع پرداختهاند كه شايد بيشتر رويكرد اخلاقي داشته باشد. اما با رويكرد روانشناختي، كاظم عليمحمدي در پاياننامه كارشناسي ارشد خود، كه در سال 1388 دفاع شده، به اين موضوع پرداخته است. وي هر چند به شادكامي از ديدگاه اسلام و ساخت آزمون آن پرداخته، اما ساختاري براي شادكامي و نيز چارچوب نظري تعريف شدهاي براي آن ارائه نكرده است. كار نقلي – تحليلي ديگري كه صورت گرفته و تا حدودي به اين موضوع اختصاص دارد، كتاب رضايت از زندگي اثر پژوهشگر اين رساله ميباشد كه در سال 1374 چاپ شده است. اين بررسي، هر چند ممكن است نگاهي نو به منابع اسلامي داشته باشد، اما اين نيز ساختار مشخص و چارچوب نظري معين و فراگيري در عوامل ندارد.
با توجه به جايگاه مهمي كه اين موضوع از سويي، در زندگي و از سوي ديگر، در منابع اسلامي دارد، و با توجه به اينكه پژوهشهاي پيشين به ارائه چارچوب نظري مشخصي در اين موضوع نرسيدهاند، ضروري است كه با تكيه بر منابع اسلامي، تئوري شادكامي بررسي شود. اين امر در صورت تحقق، ميتواند به فعاليت هاي فردي ـ اجتماعي و حتي سياسي در زمينه ايجاد و تقويت شادكامي جهت دهد و راه را براي تحقق اين امر روشن و هموار سازد. بدون داشتن چارچوب نظري مشخص نميتوان به سببشناسي ناشادكامي و درمان آن همت گماشت. پرسشهاي فرا روي اين پژوهش آن است كه شادكامي چيست و از چه مؤلفه هايي تشكيل شده است و چه نظريه اي مي تواند تحقق آن را تبيين كند؟