مخالفت خانواده با ازدواج

با تفکر خانواده ام چه کنم؟

سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
من چند وقت پیش داخل سایت همسریابی با یک خانومی اشنا شدم که با معیارهای من تغریبا یکسان بودن و طی گفتگوهای بیشتر فهمیدم هدف و معیارهای ایشون خیلی نزدیک به منه،،ولی پدر و مادرشون،،برخلاف این خانوم نماز و.... نمیخونن و پدرشون هم مشکل عتیاد داشتن که فعلا ترک کردن،،و به گفته خودشون،،خرج تحصیل رو مادرشون دادن تا الان و پدرشون چند وقت خانوادشون رو ترک کرده و رفته بود//خانواده من مخالفت دارن چون میگن نماز نمیخونن پدر مادرشون،، و اینکه خونشون دوره(نزدیکای مشهده)و ما شیراز زندگی میکنیم،،و این خانوم فرد مذهبی و مقیدی هستن و دلیل ثبت نام در این سایت این بوده مه خاستگاراشون غیرمذهبی بودن،،و ایشون با شرایط کاری من و زندگیم کنار اومدن و بنده میخواهم چند وقت دیگه برم واسه تحقیق،،و ایشون نمیخوان اولش به پدرشون بگن داخل سایت همسریابی باهام اشنا شدن و بلکه بطور مجازی،،و بعداز خاستگاری و.... اروم اروم به پدرشون بگن
ایا نظر خانوادم درسته؟/تحقیق چگونه باشه بهتره؟/کارشون راجب نوع گفتن اشنایی درسته؟
اگه میشه یک راهنماییی جامع و کاملی کنید که بهترین تصمیمم رو بگیرم
درضمن سوالاتی که پرسیدم ازشون برای فهمیدن تفاهم و دیدگاه،،از کتاب ,نیمه دیگرم, بود(محسن عباسی ولدی)

می خواهم ازدواج کنم اما ...

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:

بسم الله الرحمن الرحیم
من دختری بیست و یک ساله ام
دانشجو هستم و تقریبا از پس خودم برمیام. از این دخترایی که فقط به درس بچسبند و چیزی از زندگی نمی دونند نیستم
تک دختر هم هستم
شاید خیلی خیلی پررویی باشه ولی خب وقتی شماها منو نمیشناسید پس حرفمو میگم
من از لحاظ روحی و عاطفی و جنسی شدیدا نیاز به همسر دارم

ولی مادر و پدرم تاحالا که میخواستند خونه و ماشیناشونو ارتقاء بدند، حالا که هر دو به آرزوهاشون رسیدند و دیگه قرض و قوله سر آرزوهاشون ندارند
و نمیگند نمیتونیم جهیزیه بدیم هرکسی میخواد بیاد خواستگاری با بهانه های مضحک و مسخره ردش می کنند و اصلا نظر من رو هم نمیخواهند

معیارهای جوونی های خودشونو تو خواستگارهای من دخالت میدند
حالا چون من روم نمیشه حرفمو نه بخودشون بزنم و نه به کسی که به گوششون برسونه باید دوران جوانی خودشونو با هزار و یک نیاز یادشون بره؟

من می تونم بخاطر افکار گناهی که ناخواسته به ذهنم میرسه و هرچی خواستم ترک کنم بخاطر نیازم نشد، حلال شون نکنم؟
می تونم نبخشمشون که باعث خرابی ذهنم شدند؟
با تشکر





با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

راضی کردن خانواده برای خواستگاری از دختر مورد علاقه من

سلام من 27سالمه لیسانس معماری دارم عاشق هم دانشگاهیم شدم که لیسانس حسابداری داره طوری عاشقش شدم که حتی خواستگاری شخص دیگه ایه نمیتونم برم با این خانوم صحبت کردم هردو ملاکامون یکیه هردو ایمانمون خوبه سطح عقل شعور معاشرتمون وخانوادهامون یکیه فقط سطح مالیشون پایین تره مادرم مخالفت میکنه میگه به هیچ عنوان خواستگاریش نمی رم میشه کمکم کنید چکارکنم ما همه جنبه هارو درنظر گرفتیم و فهمیدیم باهم خوشبخت میشیم