فقه

ولایت فقیه - فایل صوتی دروس خارج فقه از امام خمینی رحمه الله علیه

انجمن: 


بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از دوستان اعتراض کرده بودند که چرا دروس مربوط به ولایت فقیه و استدلالات مربوطه در رسانه های پر مخاطب مانند تلویزیون نیست که البته این بحث ها علمی است و بحوث علمی در جای خود یعنی مراکز علمی محل اعراب پیدا میکند و دروس تخصصی هیچ دانشگاهی در تلویزیون آموزش داده نمیشود . این مساله عاقلانه نیست که بدون بیان پیش نیاز مطالب سطح بالای علمی در رسانه ای که مخاطب عام دارد بیان گردد.

با اینحال فی المثل همین دروس از رادیو معارف پخش شده که در اینجا از این رسانه نقل قول میشود.
علی ایها الحال اینهم دروس بسم الله

اما
منظور از درس خارج فقه چیست؟

بعد از پایان دروس سطح در حوزه های علمیه، درس خارج شروع می شود. منظور از درس خارج در حوزه های علمیه، درس هایی است که کتاب معین و مشخصی تدریس نمی شود، بلکه اساتید دروس خارج که معمولاً مراجع و مجتهدین هستند، یکی از متون فقهی و کتاب های علمای گذشته را به عنوان متن قرار می دهند و در هر مسئله از مسائل فقهی به صورت مستدل با توجه به ادله اربعه (قرآن، حدیث، عقل و اجماع) به بحث و برسی اقوال می پردازند و پس از بررسی همه جانبه اطراف مسئله در پایان نظر خود را در آن موضوع اعلام می کنند. این شیوه از تدریس اولاً: برای تبیین مسائل فقهی است. ثانیاً: برای پرورش روحانیون جهت آشنایی به نحوه ورود و خروج در مسائل و چگونگی تتبع در مسائل فقهی است. تدریس "فقه" معمولاً زمان نسبتاً زیادی را به خود اختصاص می دهد؛ چون با توجه به این که بیش از چهل عنوان موضوعات اصلی فقهی مطرح می شود، یک فقیه باید عمرش را در این راه بگذارد تا بتواند این موضوعات را تبیین و بررسی و تدریس کند.( منبع)
نمونه ای از این دروس را در این صفحه مشاهده فرمائید.

امام خمینی | درس ولایت فقیه جلسه 1 - اسلام دینی اجتماعیست 00:38:45

لینک دوم

امام خمینی | درس ولایت فقیه جلسه 2 - ادله لزوم تشکیل حکومت 00:39:58

لینک دوم

امام خمینی | درس ولایت فقیه جلسه 3 - ضرورت تشکیل حکومت در عصر غیبت 00:47:32

لینک دوم

قرآن منبعی برای فقه اسلامی

هوالعیلم :Gol:

[="Indigo"]نویسنده: احمد مبلغی
منبع: نشریه کاوشی نو در فقه اسلامی شماره 63
[/]

درباره ی [="Magenta"]«نقش قرآن در فقه»[/] دیدگاه تحلیلی مشخصی ارائه نشده است، ولی از جمع بندی رویکردها، عملکردها و اظهارنظرهای اندیشه ورزان، خواه فقها و یا اصولی ها، و یا جریان هایی که در طول تاریخ آمده و رفته اند، می توان به چهار سطح رفتاری - علمی در این زمینه دست یافت:

[="Purple"]سطح اول: رویکرد افراطی به دخالت ندادن قرآن در استنباط:
[/]

این فرضیه را که نباید در استنباط به سراغ قرآن رفت، اخباریان (و یا دست کم برخی از آنها) ابزار کرده اند و عمل آنان نیز به تبع این فرضیه، بر عدم دخالت دادن قرآن در روندهای فقهی استوار یافت. (1)

[="Purple"]سطح دوم: رویکرد حداقلی و کم رنگ به استنباط از قرآن:
[/]

رویه ی رفقهی و عملکرد بسیاری از فقیهان غیر اخباری، با دور نگه داشتن خویش از رجوع جدی به قرآن در استنباط درآمیخته است.

این رویکرد - که در چارچوب آن، قرآن نقشی توجه برانگیز و پر اهمیت در فقه به خود نمی گیرد - تقریباً به صورتی بی رقیب، رویه های فقهی را متناسب با الزامات خود شکل داده است. به تعبیر دیگر، اگر چه فقیهان غیراخباری با صراحت نقش قرآن را در استنباط - همچون اخباریان - منتفی نمی دانند، و فراتر از اهمیت قرآن نیز سخن می رانند، ولی عملاً در روندهای جدی استنباطی کمتر به سراغ آن می روند.
به نظر می رسد که یکی از عوامل پایدار شدن فرضیه ی عدم دخالت قرآن در روندهای جدی فقهی، میراثی باشد که از عالمان اخباری به اصولیان رسید.

[="Purple"]سطح سوم: تمسک بی حد و مرز به قرآن در استنباط[/]

این فرضیه بیش از آنکه به دست فقیهایی زبده پرورانده شود، محصول روش های ساده انگارانه و یا فرصت طلبانه ای است که برخی از افراد از جمله معاویه در به کارگیری قرآن به نفع مقاصد خود از آن بهره برداری می کردند.

روش اینان اگرچه با نزدیک شدن به قرآن همراه بود، از منطقی مشروعیت آفرین و تکیه به ابزارهای اعتماد برانگیز فهم قرآن، مانند سیره های عرفی و عقلایی و برداشت های عقلانی و عقلایی تهی بود. بهره گیری بی حساب این مجموعه از قرآن، بیش از آنکه نتیجه ی توجه به کتاب آسمانی باشد، محصول خودخواهی و علاقه مندی به سوء استفاده از قرآن و بازگرداندن آیه های آن به وضعیت های دلخواه است. برای نمونه اوج گیری خودخواهانه ی معاویه از قرآن آنجا معلوم می شود که با تأکید بر سلطنت خود بر قاتلان عثمان و بلند کردن بیرق خون خواهی، به جای آنکه تعقیب این مسئله را در فضای یک تطبیق دقیق و واقعی به انجام رساند به گردن کشی و شمشیر چرخاندن علیه خلیفه روی می آورد.

نمونه ی روشن دیگر بهره گیری جاهلانه و تهی از منطق عقلانی در فهم قرآن را می توان در استدلال های خوارج دید. آنها با تکرار آیه ی «ان الحکم الا الله»، مدعی بودند که حکومت به خدا تعلق دارد و امام علی (ع) نباید بر مسند حکومت بنشیند.

تفسیر خشک بی روح و از همه مهم تر غیرمنطقی و غیرعقلایی خوارج از این آیه، یکی از مبانی مهم پذیرفته شده توسط خرد و عقل بشر در تعارض بود. از آنجا که آنها تنها به آیه استناد می کردند و چشمان خود را بر واقعیت های عقلی بسته بودند، امکان اندیشه به این واقعیت را نمی یافتند که بر فرض آیه بر عدم حکومت کردن غیر خدا دلالت کند چگونه جامعه ی بشری بدون حاکم به زندگی خویش ادامه دهد.

امام علی (ع) در مقابل این انگاره ی سراسر باطل خوارج، نیاز به حکومت را یادآور می شود؛ نیازی که ریشه در برداشت های عرفی و عقلایی دارد نه روایی یا قرآنی، و این نشان می دهد که در فهم آیه های قرآنی باید از ارتکازات بدیهی عقلایی و عقلی بهره گرفت.

کوتاه سخن آنکه تأکید بر برداشت های خشک از قرآن که با منطق، عقل و شرایط شکل گیری در دامن اجتماع سنجیده نشود، هرچند که داعیه ی دخالت دادن قرآن در فقه را بر دوش کشد و عملاً سنگ قرآن محوری را به سینه زند، تنها راهی که فراروی قرآن می گشاید، بیرن راندن آن از متن جامعه خواهد بود.

بنابراین منظور از «ان الحکم الا الله» برخلاف نظر خوارج، «ان الامرة الاّ الله» نیست. زیرا امارت (امیر بودن) از شئونی است که انسان ها هرچند در سیطره ی حکم الهی و متأثر از قدرت بی کران آن، توانایی دست یابی به آن را دارند.

[="Purple"]
سطح چهارم: گسترش به کارگیری قرآن در فقه بر پایه های منطق و رویه های درست:[/]

فرضیه ای که سطح چهارم بهره برداری از قرآن بر آن استوار گشته است، گسترش به کارگیری قرآن در فقه را توصیه می کند. با این حال این گسترش بر پایه های منطق و رویه های درست و آسیب ناپذیر بنا شده است. استفاده ای که از یک سو پای در قیودی مشخص دارند و بی مهابا قرآن را به بازیچه ی دست امیال و خواسته های سیاست زدگان بدل نمی کند و از سوی دیگر در درون چارچوبه ها و ساختارهای منطقی و عقلانی شکل می دهد و به ارایه ی دلایلی عاقلانه و برداشت های منطقی از قرآن مبادرت می ورزد.
با توجه به مباحث بالا به نظر می رسد که با بهره گیری از ظرفیت های قرآن، افق های روشنی در امتداد چشم اندازهای فقه سیاسی شکل خواهد گرفت. ظرفیت ها و قابلیت های قرآن را باید نخستین نقطه اتکای فقه سیاسی برای ارایه ی پاسخ های مهم و اساسی به وضعیت های نو شونده و متغیر سیاسی از مناظر فقه در دوران حاضر دانست.

هم سازی و هم خوانی قرآن با انتظارهایی که از فقه سیاسی می توان داشت، بیشتر از هر منبع دیگری، به چشم می آید. قرآن (به ویژه بخش های فقهی آن) برخلاف سنت، که بخش مهمی از آن ناظر به شرایط محیطی و دوران شکل گیری است، به هیچ روی پای در یک دوران ویژه ندارد و اصولاً شیوه ای طراحی شده و منعطف است که به منظور ایجاد امکانات قابل بهره گیری برای آیندگان صورت گرفته است.

نکته ی قابل توجه در این زمینه، وجود شباهت های بسیار میان شیوه های فقهی قرآن به عنوان یک منبع، و ماهیت سیاست است؛ هر دو ارتباط و نسبتی با پویایی کامل و انعطاف دارند. سیاست را باید از تحول پذیرترین حوزه های زندگی انسان به شمار آورد؛ تحولاتی که به جای وابستگی به قالب های خارجی و ظاهری، بیش از هر چیز به روح و روان جاری در هر وضعیت یا تحول وابسته اند.

کنار هم نهادن دو مقوله ی «انعطاف پذیری قواعد قرآنی» و «ثبات ناپذیری پدیده های سیاسی»، به خلق این اندیشه کمک می کند که قرآن را (هرچند به عنوان یک ایده ی اولی و یا یک طرح و پیش درآمد قابل پیگیری) به مثابه کارآمدترین، گسترده ترین و همخوان ترین منبع برای استنباط فقه سیاسی به شمار آوریم و نقش آن را در این شاخه ی مهم فقهی (که وضعیت های ناپایدار و شکننده در سطح کلان جامعه را موضوع خود قرار داده است) مهم تر از دیگر منابع ارزیابی کنیم.

سپردن سخاوتمندانه ی صعود و نزول های سیاست به ظرفیت های لایه لایه پذیر قاعده های قرآنی، و رجوع حداکثری در موضوعات موقعیت پذیر سیاسی به قابلیت های فراموقعیتی این کتاب جاودانه، فضاهایی را خواهد گشود که مواجهه ی فقیه یا سیاست را، پر از نگاه ها، تأمل ها و ژرف اندیشی ها و واقع نگری ها خواهد ساخت.

برای مثال آیه ی «و لا ترکنو الی الدین ظلموا» (2) حاوی جلوه های شاهکارانه ای از کلان نگری و فراگیری است. دو واژه ی ظلم و رکون، به شکل گیری این قابلیت در آیه ی مورد نظر انجامیده اند؛ واژه ی ظلم به یک وضعیت مشخص و تاریخ دار محدود نمی شود. شناخت جلوه های ظلم در زمان ها و مکان های مختلف با بینش و مناسبات آن دوران یا مکان پیوند خورده است. آنچه ظلم را می سازد نه یک ساختار کلیشه دار، بلکه وضعیتی فکری و نرم افزاری است.

واژه ی رکون نیز همچون ظلم در قالب ساختار یا سخت افزار مشخصی جای نمی گیرد. مروری هرچند گذرا بر وضعیت تغییر پذیر زندگی بشر کافی است تا به مواردی اشاره شود که اگرچه، ولی امروزه متأثر از مناسبات دنیای حاضر چنین پیامی را در خود ندارند. آنچه این آیه در پی توضیح آن است، نه یک موقعیت مشخص یا تکرارناپذیر تاریخی، بلکه مفهومی کش دار و قابل ردیابی در رگ و پی هر نسل و عصر بشری است. بنابراین آنچه عوض می شود مصادیق است نه قاعده.

اگرچه این آیه از کاراترین آیات قرآن در عرصه ی فقه سیاسی است، کاربردهای اقتصاد دستوری آن نیز قابل توجه و مطالعه است. به نظر می آید که ما از قرآن در فرایندهای جدی فقه بهره نبرده ایم و اگرچه به صراحت و بدون واهمه از عملکردهای خود در عرصه ی فقه، قرآن را کتاب تشریع می خوانیم، ولی زندگی دانش خود را با قرآن چندان نیامخته ایم.

فقه سیاسی امام علی (ع) به صورت گسترده ای با قرآن درآمیخته است و در جای جای آن شیوه ی تمسک به آیه های قرآنی به چشم می خورد. بهره گیری های امام علی (ع) از قرآن در مواقع بسیاری با روش ها، برداشت ها و ذهن کمتر معطوف به قرآن ما، بیگانه می نماید.

در زیر دو دسته از مواردی را مرور می کنیم که می توانند شاهدی بر مدعا باشند:

[="DarkOliveGreen"]دسته ی اول: موارد دلالت کننده بر لزوم بهره گیری از قرآن به صورت عام:[/]

در کلمات امام علی (ع) به مواردی برمی خوریم که به وضوح بر لزوم رجوع به قرآن و بهره گیری از آن به صورت عام (خواه سیاست و خواه غیر سیاست) دلالت دارند:

[="Green"]الف) حضرت، قرآن را برهان هر کس که به آن تکلم کند، به شمار می آورد:

و برهاناً لمن تکلم به، و شاهداً لمن خاصم به، و فلجاً لمن حاج به؛ قرآن برهان است برای کسی که به آن تکلم کند، و شاهد است برای کسی که با آن با دیگری بحث (تخاصم) نماید و پیروزی است برای کسی که به آن احتجاج ورزد. (3)[/]

[="Green"]پیداست که اگر فرض را بر این بنهیم که نمی توان به قرآن مراجعه کرد و به آن استشهاد جست، این جمله ی امام علی (ع) (برهان بودن برای متکلم و ...) معنای خود را از دست می دهد.[/]

[="DarkRed"]ب) امام علی (ع) اماکن دهی به قرآن جهت رهبری را به عنوان خصلتی تکامل یافته به حساب می آورد:
قد أمکن من زمامه فهو قائده و إمامه؛ به کتاب امکان می دهد که زمام رهبری او را به دست گیرد، پس قرآن رهبر و امام اوست. (4)

پیداست که زمام رهبری را به دست قرآن سپردن، متفرع بر داشتن ارتباط تنگاتنگ با قرآن و درک و دریافت مستمر نسبت به مفاهیم و مضامین آن است.[/]

[="DarkOliveGreen"]دسته ی دوم: موارد دلالت کننده بر امکان تمسک به قرآن در زمینه های سیاسی:[/]

این موارد در سخنان حضرت بسیارند و در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:

[="Navy"]الف) در موضعی امام (ع) برای اثبات حقانیت خود (خواه حقانیت سیاسی و خواه فراتر از آن) «و اولی الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله» (5) بهره می گیرد.
دورماندگی از قرآن تا آنجا دامن گیر فقه گشته است که این آیه در برداشت های کمتر قرآن گرایانه ی ما، فراتر از مبحث ارث کارکرد فقهی نمی یابد. حتی تصور امکان بهره برداری فقهی از این آیه ی به ظاهر مربوط به ارث، در مسئله ای همچون اثبات حقانیت امام علی (ع) سخت به نظر می رسد.[/]

[="Sienna"]ب) امام علی (ع) در مقابل استدلال ها و دلیل جویی های معاویه از قرآن، اصل استدلال به قرآن را نادرست نمی دانست، بلکه شیوه ی غلط فقهی وی را جهت دستیابی به نتیجه گیری از آیات، مورد نکوهش قرار می داد. به تعبیر دیگر، وی از معاویه نمی خواست که به قرآن استناد نکند، بلکه به او زنهار می داد که نتیجه گیری هایش از قرآن نادرست است. از جمله، نحوه ی پاسخ امام به معاویه است که با استناد به آیه ی «و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً»، (6) در پی مشروعیت اثبات حرکت و حضور قدرت خواهانه ی خویش بود. این پاسخ، متضمن نفی اصل استدلال به قرآن نبود، بلکه متضمن نفی امکان تطبیق آیه بر حرکت او بود. (7)[/]

[="DarkSlateBlue"]ج) امام علی (ع) در جایی دیگر امام و رهبر قرار ندادن قرآن را، مایه ی مذمت نسبت به مردمان زمان خود می داند:
... کأنهم أئمة الکتاب و لیس الکتاب إمامهم؛ فلم یبق عندهم منه إلا اسمه، و لا یعرفون إلا خطه وزبره؛ گویا آنان امامان کتاب هستند، و کتاب برای آنان امام نیست؛ پس نزد اینان از کتاب جز اسم آن باقی نمانده، و از آن جز خط و کتابت آن را نمی دانند. (8)
جالب است که این مذمت را در پی اعتراض به آنان به جهت «رفتن به سمت تفرقه» ارائه می فرماید:
فاجتمع القوم علی الفرقة، وافترقوا عن الجماعة، کأنهم أئمة الکتاب و لیس الکتاب إمامهم ... .
رابطه ی «تفرقه» و «عدم رجوع به قرآن» در این است که آنان از آن جهت تفرقه می ورزیدند که از دعوت قرآن به وحدت، سرپیچی می کردند. این نشان می دهد که می توان از قرآن، اندیشه های کلانی همچون اندیشه ی «وحدت» را استنباط کرد؛ چون سرپیچی از اندیشه ی وحدت در مرحله ای متأخر از فهم و دریافت این اندیشه از قرآن انجام می گیرد.

به بیان دیگر، اندیشه ی وحدت یک اندیشه ی اجتماعی - سیاسی است، بنابراین نفس این هشدار (که چرا از قرآن درس وحدت فرانگرفته اید)، مستلزم امکان پذیر بودن (بلکه ضروری بودن) رجوع به قرآن جهت استنباط اندیشه های اجتماعی - سیاسی (از قبیل وحدت) است.[/]

[="Teal"]د) امام علی (ع) در جایی دیگر، قرآن را چمنزار عدالت معرفی می کند:
هو ... ریاض العدل و غدرانه؛ قرآن چمنزارها و آبگیرهای عدالت است. (9)
اگر بپذیریم که عدالت یکی از مفاهیم کلیدی جامعه و سیاست است، مرجع و خاستگاه بودن قرآن برای سیاست ثابت می گردد.[/]

[="DarkOrchid"]
پاسخ به یک شبهه:[/]

این مطلب که امام علی (ع) را از احتجاج نمودن به قرآن (به دلیل «حمال ذو وجوه» بودن) در برابر خوارج و دیدگاه های سیاسی - حکومتی آنان منع نمود، دلیلی بر به چالش کشاندن اندیشه ی امکان استفاده از قرآن در مسائل سیاسی نیست؛ زیرا مقصود امام علی (ع) از این سخن (که قرآن حمال ذو وجوه است) نه اثبات ویژگی «غیرقابل استناد بودن» برای قرآن، بلکه اثبات بی فایدگی استدلال به آن در قبال خوارج بود؛ زیرا آنان با ذهنیت های غیرعرفی و غیرعقلانی، ظرفیت های معنایی و چند لایه ای قرآن را به خدمت ارائه و اثبات آن ذهنیت ها می گرفتند. دلیل بر این مطلب اینکه امام (ع) همان گونه که معروف است،

از برداشت خوارج از واژه ی «حکم» در آیه ی شریفه ی «ان الحکم الا الله» (و تفسیرشان از آن به حکومت و در نتیجه اثبات انحصار حکومت به خداوند)، چنین رمزگشایی می کند که آنان اصل عقلی ارتکازی «گریزناپذیری وجود حاکم بشری برای جامعه» را در تفسیر این آیه ملحوظ نمی داشتند.

[="DarkRed"]پی نوشت ها :[/]:Gol:

1. نک: الفوائد المدنیة، ص 128 و 191-192؛ سید نعمة الله جزائری، منبع الحیاة، ص 48-51؛ حر عاملی، الفوائد الطوسیة، ص 194.
2. سوره ی هود، آیه ی 113.
3. نهج البلاغه، خطبه ی 198.
4. نهج البلاغه، خطبه ی 87.
5. سوره ی انفال، آیه ی 75.
6. سوره ی اسراء، آیه ی 33.
7. دینوری، الامامة و السیاسة، ص 49.
8. نهج البلاغه، خطبه ی 147.
9. نهج البلاغه، خطبه ی 198.

مرز بين فلسفه و عرفان با فقه


بسم الله الرحمن الرحيم

سلام عليكم

يك سوال دارم از اساتيد بزرگوار و آنرا با مثالي شروع ميكنم

در كتاب خدا شيطان بعنوان دشمن قسم خورده انسان معرفي گرديده
در عرفان و فلسفه اين شيطان بواسطه قرار گرفتن در حدود مشيت الهي معناي ديگري به خودش ميگيرد

حال اگر نگاه دوم كه يك نگاه كل نگر است توسط افرادي كه مدعي كلي نگري و در حقيقت مدعي نگاهي هستند كه به حكمت و مشيت الهي نزديك شده

تبديل به رساله اعتقادي و عملي گردد و از شيطان ( نوعي ) بواسطه قرار گرفتن در مشيت الهي
رفع اتهام و برائت صورت گيرد

حال سوال :
فلاسفه و عرفاء براي جلوگيري از اين آفت آيا تدبير و اصل مشهوري دارند كه همگي آنها بدان پايبند باشند و منحرفين از آن را بدان دليل عرفاني و فلسفي منحرف ميدانند؟

(در اينجا بدليل كلي نگري اي كه ذكر شد پاي شريعت وسط نيست كه با استناد به آن ممانعت صورت گيرد و عارف مدعي مشيت نگري است)

يا به اين شكل مرز ميان كلي نگري اي كه استدلالا صحيح است ولي با ورود به حيطه فقه غلط اندر غلط است - كجاست ؟

موفق باشيد

کارشناس بحث: سمیع

مترقی ترین سخن امام خمینی از نگاه دکتر دینانی

:Sham:با نام خدا:Sham:
ســـــــلام
این خبر مربوط به سه چهار ماه پیشه، ولی نکاتی داشت که به نظرم جالب توجه اومد:

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی طی سخنانی در همایش «بررسی اندیشه های فلسفی و عرفانی امام خمینی(ره)» که روز سه شنبه 9 خردادماه در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، به تشریح وجوه علمی و عرفانی امام خمینی(ره) پرداخت و گفت: امام خمینی(ره) مرد جامعی بود به ویژه در چهار رشته فقه، اصول، فلسفه و عرفان.

امام در دوره ای به دلایل سیاسی اجتماعی بحث عرفان و فلسفه را کنارگذاشته بودند

وی افزود: بنده 11 سال افتخار شاگردی درس خارج فقه و اصول امام(ره) را داشتم و در آن زمان به خاطر فضایی که در حوزه حاکم بود، ایشان جز فقه و اصول چیز دیگری تدریس نمی کردند نه خصوصی و نه عمومی، و حتی اگر یک سؤال فلسفی و یا عرفانی ازایشان پرسیده می شد ابداً پاسخ نمی دادند. این کتب عرفانی و فلسفی که از ایشان به جای مانده در واقع مربوط به دوران جوانی امام است که به دلایل سیاسی اجتماعی در آن دوره که افتخار شاگردی ایشان را داشتم بحث عرفان و فلسفه را کنار گذاشته بودند.

این استاد فلسفه تصریح کرد: در زمانی که ما به دنبال مباحث عرفانی و فلسفی امام بودیم حدود 45 سال پیش حتی یک برگ از کتابهای ایشان وجود نداشت و من برای به دست آوردن کتاب «سر الصلاة یا معراج السالکین و صلاة العارفین» امام خیلی تلاش کردم و نهایتاً توانستم کپی آن را در خانه یک مرد تاجر عارف مسلکی به مدت چند ساعت مطالعه کنم.

مترقی ترین سخن حضرت امام از نگاه دکتر دینانی

دکتر ابراهیمی دینانی به بیان خاطراتی از کلاسهای درس امام خمینی(ره) پرداخت وگفت: رسم امام این بود که یک روز به شروع تعطیلات حوزه درس مختصری می گفتند و بیشتر به نصیحت طلاب می پرداختند. ایشان در یکی از این جلسات مطلبی فرمودند که هم فقهی و هم پیرامون فقهی است و مترقی ترین حرفی است که یک فقیه در عالم می گوید.

وی افزود: امام در این جلسه در مورد تقلید صحبت کردند. خب طبیعی است که یک مجتهد نباید تقلید کند. امام فرمودند طلبه ای که معانی روایات و قرآن را می فهمند نباید تقلید کند بلکه باید زحمت بکشد و خود حکم خدا را بفهمد و فرمودند طلبه ای که مراحلی را طی کرده حق ندارد دیگر تقلید کند. من هم به تبعیت از حرف ایشان دیگر از آن زمان تا کنون از کسی تقلید نکردم. این کار امام طلبه را به روش اجتهاد وادار میکند. پس آن طلبه ای که دروسی را فراگرفته باید خود مسائلش را استنباط کند. البته همه مجتهدین هم در یک درجه اجتهاد نیستند و سلسله مراتب دارند.

برخی با نامه نگاری جلوی پخش تفسیر سوره حمد امام را گرفتند

وی با تأکید بر بیان قوی امام خمینی(ره) تصریح کرد: امام وقتی انقلاب شد کم کم بیانشان آرام تر شد اما در تدریس با حماسه و با بلاغت و جذاب سخن می گفتند. من درس غنا را با ایشان خواندم.

این استاد فلسفه با اشاره به تعطیلی پخش تفسیر سوره حمد امام خمینی(ره) ازتلویزیون تأکید کرد: با اینکه امام دارای قدرت سیاسی و انقلابی بودند اما کسانی نامه ها نوشتند و جلوی پخش تفسیر عرفانی فلسفی سوره حمد امام را گرفتند.

دکتر ابراهیمی دینانی در ادامه با تشریح اسرار نماز با توجه به کتاب سر الصلاة حضرت امام(ره) تأکید کرد: با اینکه کتابهای عرفانی امام چاپ شده اما امام در این کتاب حرفهایی می زند که من جرأت بیان آن را ندارم. کسانی که خود را پیرو خط امام می دانید و مخالف عرفان هستید بروید همین کتاب را بخوانید!

منبع:
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1615651

حقیقت دین را چه علمی بیان می کند؟؟؟؟(مهم)

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشد خدمت کارشناسان محترم
یه سوالی که فکر کنم در ذهن بیشتر علاقمندان به مباحث دینی هست، اینست که:
حقایق دین رو دقیقا چه علمی بیان میکنه ؟به بیان دقیقتر چه علمی واقعا آنچه که مورد انتظار دین است را بیان می کند،درست است که در نگاه اولیه هر کدام از فقه و کلام و فلسفه و عرفان به بخش و جنبه ای از دین نگاه می کنند ولی بالأخره کدامشان حقایق و بواطن دین را بیان می کنند؟آیا فقه که فقط با ظواهر کار دارد ما را به حقیقت می رساند یا فهم ما از فقه اشتباه است؟ استدلالهای کلامی راهی به (و سقاهم ربهم شرابا طهورا)سوره انسان آیه 21 - دارد یا خیر؟
چون ما وقت و عمر کافی نداریم که سراغ همه این علوم برویم؟پس باید وقت خود را متمرکز کدام علم کنیم؟؟؟؟؟؟
ممنون از توجهتان.

استفاده از اینترنت مجانی(فقهی)

انجمن: 

با سلام خدمت همه دوستان عزیز در انجمن فقه و احکام شرعی
دانشگاه ها معمولا سایت های اینترنت رایگان برای استفاده دانشجویان قرار میدن و دانشجوها بدون پرداخت هزینه از آن استفاده میکنند . اگر دانشجویی از خونه خودش به اینترنت دانشگاه وصل بشه و از اون استفاده کنه ( درساعاتیکه دانشگاه تعطیله ) چه حکمی داره ؟
در ساعات کار دانشگاه چه حکمی داره ؟
برای کسی که دانشجوی اون دانشگاه نیست چی ؟
( بدون اطلاع مسئولین دانشگاه /با اطلاع ایشان )
(خودش میگه چیزی از اینترنت دانشگاه کم نمیشه )

مرجع تقلید : امام خامنه ای ( دامة ظله )

معرفی موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت (ع ) + نرم افزار

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم





موسسه دائره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت علیه السلام یک مرکز پژوهشی انتشاراتی می باشد که در امر پژوهش و تحلیل موضوعات مختلف فقهی در تمام مذاهب اسلامی فعالیت دارد.

در شرح وظیفه و اهداف این موسسه چنین آمده که :

مهمترين اهداف و وظايف اين موسسه با بهره گيرى از رهنمودهاى مقام معظم رهبرى در حكم ابلاغى و مطابق آنچه در اساسنامه مصوب آن آمده است عبارتند از :

1 - تدوين مجموعه اى كامل به صورت دائره المعارف كه حاكى از همه ابواب و انظار و مولفات فقهاى شيعه باشد.
2 - تحقيق و تدوين موضوعاتى كه مرتبط با فقه شيعه باشد از قبيل تاريخ فقه اسلام، فقه مقارن، مباحث اقتصاد اسلام، بررسى عناوين مستحدثه، تهيه قاموس فقهى و...
3 - تحقيق و چاپ و نشر منابع مهم فقهى .
4 - انتشار مجلات تخصصى در زمينه هاى فقهى و مطابق با نيازهاى روز جامعه اسلامى .
5 - انتشار كتب و مقالات به زبانهاى رايج دنيا به منظور معرفى مذهب شيعه در زمينه هاى گوناگون .




تولیدات این موسسه

منشورات این موسسه شامل

1- انتشار کتب و مجلات ( ماهنامه ) با موضوعیت فقه

2- تولید و نشر نرم افزارهای فقهی

( لینک فروشگاه )

....

اینجا پلی به گروه فقه وحقوق است

سلام خیلی مواقع دیده شده که بچثهای خوبی تو گروهها انجام میشه ازطرفی یک گروه کمتر درمعرض دید اعضاء قرار میگیرد،لذا مناسب دیدم تحت یک بحثی بین گروه انجمن فقه وحقوق و پنجره اصلی سایت پلی زده بشه تابوسیله این پل مشکلات مذکورتاحدودی حل بشه ‎:Mohabbat:

برای اولین بار؛ درس خارج فقه موسیقی

[="Blue"][="DarkGreen"]مدیر مدرسه اسلامی هنر قم، با بیان اینکه آلات موسیقی تفاوت‌هایی با هم دارند و نظر همه فقها این نیست که استفاده از همه ابزارآلات موسیقی حرام است، گفت: در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ برای اولین بار درس خارج فقه موسیقی در مدرسه اسلامی هنر قم برگزار می‌شود.[/]

محمدجسین نواب همچنین گفت: کلاس خارج فقه موسیقی در مدرسه اسلامی هنر با حضور حجت الاسلام و المسلمین سیدعباس سیدحسینی کریمی برای اولین بار در قم برگزار خواهد شد.

مدیر مدرسه اسلامی هنر در بیان چگونگی تصمیم گیری مدرسه اسلامی هنر برای برگزاری کلاس درس خارج فقه موسیقی، گفت: به طور کلی دروس خارج فقه مربوط به هنرهای مختلف از سال گذشته در مدرسه اسلامی هنر برگزار می‌شود، کما اینکه سال گذشته هم کلاس خارج فقه مجسمه سازی در این مدرسه برگزار شد، در این کلاسها بحث‌های فقهی مرتبط با موسیقی مطرح خواهد شد و اولین بحث آن که در آینده نزدیک در کلاس‌ها مورد بررسی قرار خواهد گرفت بحث غنا در اسلام است.

نواب خاطرنشان کرد: در مدرسه اسلامی هنر یک شورای فقهی متشکل از ۶تن از علمای حوزه علمیه قم که هر کدام بیش از ۴۰سال در حوزه تحصیل کرده‌اند، وجود دارد که مشکل فقهی هنرهای مختلف را با حضور کار‌شناسان بررسی می‌کنند. کما اینکه در دو سال گذشته این شورا با تشکیل جلسه تصمیم به برگزاری کلاس درس خارج فقه مجسمه سازی در سال ۹۰-۸۹ گرفتند.

وی در پایان گفت: در مدرسه اسلامی هنر مسائل نظری هنر و رابطه دین با هنر را بررسی و روی موضوعات فلسفه هنر، حکمت هنر و… هم بحث می‌شود.[/]
منبع