صوتی

【 مداحی بدرقه ضریح امام حسین (علیه السلام)】

انجمن: 

نوکرات زیادند، حرم ازدحامه

فطرسم مسئول بردن سلامه

خوش به حال اون که الآن توی حرم

روبرو شش گوشه با تو هم کلامه

شهر به شهر دلم رو آقا

با ضریحت بردند از ایران

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//514/1_280450.jpg)

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//35/1_download.png)

●▫◊◆ چهارشنبه سوری در نگاه آیة الله مکارم شیرازی ◆◊▫● صــوتــی

انجمن: 

نظر آیة الله مکارم شیرازی در ارتباط با چهارشنبه سوری

حضرت آیت الله مکارم شیرازی با تاکید بر حفظ جنبه های مثبت نوروز خواستار حذف جنبه های منفی و رسوم غلط آن شدند.

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی گفت: بخشی از رسوم که در نوروز برگزار می شود بسیار خوب است و بخشی خرافی است. وی افزود: نظافت، خانه تکانی، دید و بازدید و کمک به نیازمندان و خیلی از کارهای دیگر خوب است، اما آتش روشن کردن در چهارشنبه‌سوری یک بدعت خرافی است؛ مخصوصا با گفتن این جمله که «سرخی تو از من زردی من از تو.» آیت‌الله مکارم شیرازی تصریح کرد: انسان عاقل نباید به سراغ این کارها برود؛ مخصوصا این کار خطراتی در پی دارد. عزیزان رعایت کنند این رسم غلط را حذف کنند و آن رسوم مثبت را انجام دهند.

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//8087/1_6817.jpg)
IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//35/1_download.png)



مجموعه صوتی بسیار زیبا از روایتگری مناطق عملیاتی جنوب(به صورت میکس شده)"کلیپ صوتی زیبای شکایت هجران

انجمن: 

IMAGE(http://negarnameh.ir/ups/25.gif)

مجموعه صوتی میکس شده روایتگری مناطق عملیاتی جنوب با روایتگری ،آقای علیرضا دلبریان ،حاج حسین یکتا و راویان بزرگوار دیگر

ویژه راهیان نور


شادی روح شـــهدا صـــلوات


◊▫● دانلود صوتی ترجمه منظوم قرآن (ترجمه امید امجد) ●▫◊

انجمن: 

:Gol: سوره حمد :Gol:
..............................................

سرآغاز گفتار نام خداست
که رحمتگر و مهربان خلق راست
ستایش بُوَد ویژه ی کردگار
که بر عالمین است پروردگار
که بخشنده و مهربان است نیز
بُوَد صاحب عرصه ی رستخیر
تو را میپرستیم تنها و بس
نداریم یاور به غیر از تو کس
بشو هادی ما به راه درست
ره آنکه منعَم ز نعمات توست
نه آنان که خشمت بر ایشان رواست
نه آنها که هستند گمره ز راست

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//8087/1_141.jpg)
IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//35/1_download.png)

✿•▬ آوای ولادت حضرت عبدالعظیم الحسنی(علیه السلام) ▬•✿

:Gol: السّلامُ علیکَ یابنَ السّادةِ الاَطهار :Gol:
...................................................................................

حسن زاده

السلام علیک یابن السادة الاطهار

السلام علیک یابن المصطفین الاخیار

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//8087/1_1798.jpg)
IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//35/1_download.png)

●•●✿ دانلود صوتی شعارهای انقلاب اسلامی ✿●•●

انجمن: 

نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//8087/1_enghelab6_.jpg)

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//35/1_download.png)

°*•★ سرودهای صوتی کودکانه ویژه دهه فجر ★•*°

انجمن: 

:Gol: سرود کودکانه زیبای "روز خوب پیروزی" :Gol:
.................................................................................................

مثل غنچه بود آن روز ...... غنچــه ای که روییده

در هـوای بهـمـن ماه ...... بر درخت خشکـیـــده

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//8087/1_549467_vznMFw6I.jpg)
IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//35/1_download.png)

◦☼◦ بسیار محرمانه ◦☼◦ فایل صوتی دادگاه امیرعباس هویدا

انجمن: 

:!: بسیــــــار محـــرمــانـــــه :!:
............................................

در این برنامه دادگاه امیر عباس هویدا نخست وزیر و وزیر دربار اسبق شاه مخلوع که شامل قرائت متن کیفر خواست صادره از دادگاه انقلاب اسلامی و دفاعیات وی از اتهامات وارده می باشد را خواهید شنید.

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//8087/3_index.jpg)

[SPOILER]
امیر‌عباس هویدا نخست‌وزیری که بیشترین سالهای صدارت را در میان کابینه‌های عصر پهلوی اول و دوم به خود اختصاص داده است، از نظر اکثر مورخان معاصر به عنوان سیاستمداری «فرصت‌ طلب» شناخته شده است. او همواره سعی می‌کرد خود را با خواست و مصالح شاه و دیدگاه قدرتهای برتر آن روز همسو و منطبق سازد. او در دهه 1320 به حزب توده و به کمونیستها نزدیک شد سپس به سرعت وارد شبکه تارعنکبوتی سیاسیون متمایل به انگلستان شد و از فعالان فراماسونری گردید. بعد با حفظ همین ارتباط به سیاستهای آمریکا و اسرائیل گرایش یافت. در تمام این احوال بهائی نیز بود و برای پیروان این فرقه خدمات زیادی ارائه کرد.
هویدا، سیاستمداری که طولانی‌ترین دوران نخست وزیری را در خلال تاریخ مشروطیت به خود اختصاص داده بود، 1298 ش. در تهران متولد شد. پدرش حبیب الله ـ عین الملک‌ـ کارمند وزارت امور خارجه، و کارشناس اداره عربی این وزارتخانه و سپس وزیر مختار ایران در عربستان بود. افسرالملکوک مادر هویدا نیز دختر محمد‌حسین خان سردار از چهره‌های معروف بهائی بود که در دوران قاجار در آشوبهائی که بهائیان در چند شهر ایران به راه انداختند نقش داشت. امیرعباس هویدا ابتدا در دارالفنون تحصیل کرد، سپس هنگام مأموریت پدرش در لبنان در مدارس بیروت ثبت نام کرد و در مدت اقامت در این شهر زبانهای عربی و فرانسه را فراگرفت‌. پس از خاتمه تحصیلات متوسطه در بیروت‌، راهی اروپا شد ودر تابستان 1320 ش. از دانشگاه بروکسل در رشته علوم سیاسی لیسانس گرفت. از سالهای دهه 1320، هویدا به پیروی از مسلک و عقیده پدرش به اعضاء شبکه‌ها و سران فرقه ضاله بهائیت نزدیک شد و همکاری با آنان را آغاز کرد. هویدا در کشاکش جنگ دوم جهانی از اروپا به ایران بازگشت و ابتدا جهت انجام خدمت وظیفه به دانشکده افسری رفت و سپس در شهریور 1322 در وزارت امور خارجه که در آن زمان توسط محمد ساعد مراغه‌ای اداره می‌شد استخدام شد. او از بهمن 1323 به اداره سوم سیاسی این وزارتخانه منتقل شد و در اول مرداد 1324 به عنوان وابسته سفارت رهسپار فرانسه شد.
احسان طبری از رهبران حزب توده در کتاب «کژراهه‌» نوشته است که هویدا در مأموریت فرانسه با حزب توده نیز مرتبط گردید و با ایرج اسکندری آشنا شد. از سوی دیگر هویدا در وزارت خارجه با حسنعلی منصور نیز که ریاست اداره چهارم این وزارتخانه را برعهده داشت‌، دوستی عمیقی پیدا کرد.
پنج ماه از اقامت هویدا در پاریس نگذشته بود که وی به اتفاق حسنعلی منصور و عده‌ای دیگر به جرم قاچاق مواد مخدر توسط پلیس فرانسه دستگیر شدند، اما با وساطت دربار پهلوی رهایی یافتند. این رسوایی در مطبوعات داخلی نیز انعکاس داشت‌.1
هویدا در اول آبان 1325 کارمند سرکنسولگری ایران در هامبورگ و اول فروردین 1328 کارمند کنسولگری ایران در اشتوتگارت شد. گفته می‌شود در این سالها تعداد زیادی از گذرنامه‌های سفید در بایگانی چند کنسولگری ایران در آلمان مفقود شد پس از مدتی مشخص شد بسیاری از سرمایه‌دارانی که در هامبورگ محکومیتهائی پیدا کرده بودند با استفاده از این تذکره‌ها فرار کرده‌اند. در این سالها وزیر مختار ایران در آلمان عبدالله انتظام پسر میرزا محمدخان انتظام السلطنه فراماسون قدیمی بود؛ کسی که بعدها وزیر خارجه و رئیس هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران شد.
اقدامات خلاف قانون هویدا سبب فراخوانی وی از آلمان به تهران شد. عبدالله انتظام که حامی هویدا بود در اسفند 1329 در کابینه حسین علاء وزیر خارجه شد و هویدا را به عنوان منشی خصوصی خود برگزید. هویدا سپس در دولت مصدق معاون اداره سوم وزارت خارجه شد. چند ماه بعد نیز در 29 مهر 1330 هویدا به دعوت کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد مأمور خدمت در این سازمان شد و مدت 5 سال نزد «وان هک گدهارت‌» کمیسر عالی پناهندگان سازمان ملل که از فراماسونهای مشهور فرانسه نیز بود در ژنو ماند.
هویدا در اسفند 1335 رایزن سفارت ایران در آنکارا شد. این درحالی بود که رجبعلی منصور پدر حسنعلی منصور دوست صمیمی هویدا، سفیر ایران در ترکیه بود و این رابطه سبب افزایش منزلت هویدا در سفارت ایران در آنکارا گردیده بود. پس از چندی عزیمت رجبعلی منصور به اروپا جهت معالجه موجب شد هویدا سرپرستی سفارت ایران در ترکیه را تا زمان معرفی سفیر جدید بر عهده بگیرد؛ اما این مدت دو ماه بیشتر به طول نینجامید وانتصاب سرلشکر حسن ارفع به سفارت ایران در ترکیه که یک نظامی بود، سبب برهم خوردن مناسبات وی باهویدا شد. زیرا به زودی مشخص شد که هویدا با استفاده از اختیارات خود زمینه مهاجرت تعداد زیادی از سرمایه‌داران بهائی را به ترکیه فراهم ساخته و به این ترتیب ناخشنودی و نارضائی مقامات ترکیه را برانگیخته بود. دولت آنکارا در پیگیری‌های بعدی خود متوجه شد که فعالیتهای مضره و غیر قانونی بهائیان در ترکیه، به نوعی زیر نظر هویدا در سفارت ایران قرار دارد. از این رو وزارت خارجه ترکیه از سرلشکر ارفع سفیر ایران درخواست فراخوانی هویدا را کرد.
حضور نامنظم هویدا در سفارت‌، ارتباط گسترده وی با شبکه بهائیان ترکیه که سبب هشدار مقامات آن کشور به سرلشکر ارفع شده بود و مهمتر از این دو عامل‌، فعالیت‌های جاسوسی هویدا در ترکیه2موجب برخوردهایی میان وی با ارفع و زمینه ساز انتقال او به تهران شد.
هنگام بازگشت هویدا به تهران عبدالله انتظام‌، مراد وحامی او مدیرعامل شرکت ملی نفت بود. از این رو به تقاضای او هویدا مأمور خدمت در شرکت ملی نفت شد. او ابتدا مدیر اداری شرکت نفت بود ولی به سرعت ترقی کرد ودر 1337 به عضویت هیأت مدیره شرکت درآمد. او به همراهی طیفی از دوستان بهائی خود از جمله فؤاد روحانی، ‌مهندس فرخان و ... بسیاری از چهره‌های بهائی را وارد شرکت ملی نفت ایران کردند. به طوری که پس از رفتن انتظام، دکتر منوچهر اقبال مدیر عامل بعدی شرکت نفت، متوجه خلافکاریهای علنی آنان شد و به ناچار عذر آنان را خواست. هویدا در 1338 با «ساواک‌» نیز مرتبط شد و به عضویت این سازمان درآمد.
در 1340 ش. حسنعلی منصور به پیشنهاد امریکایی‌ها تشکیلاتی به نام «کانون مترقی‌» به وجود آورد. این تشکیلات که بعدها به حزب «ایران نوین‌» تغییر نام داد، با پوشش کمک به اصلاحات ارضی و اصلاحات اقتصادی و سیاسی در کشور به وجود آمده بود و در آن جمعی از نخبگان و تحصیلکردگان دانشگاه‌های امریکا و اروپا شرکت داشتند. هویدا نیز به دلیل سابقه دوستی با حسنعلی منصور از ابتدا وارد این تشکیلات شد. وی از طریق منصور با شبکه فراماسونری نیز مرتبط گردید. دوستی هویدا با نامبرده موجب شد هنگامی که منصور در اسفند 1340 به نخست وزیری رسید، وی وارد کابینه شده و وزارت دارایی را بر عهده‌ گرفت. حسنعلی منصور در اول بهمن 1343 توسط یکی از اعضای هیأتهای مؤتلفه اسلامی ـ شهید محمد بخارایی ـ در مقابل مجلس شورای ملی کشته شد و هویدا در هفتم همان ماه در حکمی غیرمنتظره مأمور تشکیل کابینه شد. این در حالی بود که هویدا تنها یک دوره 11 ماهه سابقه اجرایی در وزارت خارجه داشت‌.
هویدا یک سال و چند ماه پس از شروع نخست‌وزیری خود با لیلا امامی دختر سید‌حسن امامی (امام جمعه تهران در رژیم شاه) وصلت کرد. مراسم ازدواج این دو در اواخر تیر 1345 برگزار شد ولی در اوائل مرداد 1350 آنان متارکه کردند. ارتشبد حسین فردوست با ارائه اسناد فراوان در زمینه انحرافات جنسی هویدا علت این جدائی را مفاسد اخلاقی هویدا عنوان کرده است.
هویدا، گرچه مدت 13 سال نخست‌وزیر بود.اما به تصریح مورخین، وی در این مدت نقش یک منشی و مجری مطیع اوامر شاهانه را برعهده گرفته بود. در دوران نخست وزیری هویدا، شاه فرمانروای مطلق کشور بود و نه فقط مسایل مربوط به سیاست خارجی و امور دفاعی را شخصاً اداره می‌کرد، بلکه در جزئیات امور داخلی کشور نیز مداخله می‌نمود. وزیران مهم کابینه و مقامات ارشد دولتی مستقیماً به شاه گزارش می‌دادند و مستقیماً از او دستور می‌گرفتند. جلسات هیأت دولت‌، اغلب جنبه تشریفاتی داشت و مصوباتی که قبلاً تهیه و تنظیم شده و از سوی شاه لازم الاجرا شناخته شده بود، به امضای وزیران می‌رسید. نقش هویدا غالباً در رسیدگی به اموری خلاصه می‌شد که شاه به او ارجاع می‌کرد. وی در مسایل سیاست خارجی‌، دفاعی و نفتی مطلقاً دخالتی نداشت و این امور تحت نظارت مستقیم شاه بود. هویدا خود یکی از چهره‌های سرشناس بهایی و از اعضای فعال فراماسونری بوده و بسیاری از دولتمردان کابینه وی نیز عضو لژهای مختلف فراماسونری بودند.
هویدا در آن روزگار که بازار کمونیسم گرم بود، به کمونیسم و به حزب توده نزدیک شد، سپس به سیاستهای غرب به ویژه انگلستان نزدیک شد و به سرعت به مهره مورد اعتماد لندن در نظام حکومتی ایرانی تبدیل گردید اما به دلیل درکی که از جریانهای سیاسی داشت پس از آنکه متوجه شد خورشید استعمار انگلستان در حال غروب کردن است به سیاستهای آمریکا متمایل شد و خود را با مواضع واشنگتن تطبیق داد. او در عین حال چنان به اسرائیل و سیاستهایش نزدیک شد که دولت اسرائیل به عنوان قدردانی از وی 140 هزار متر مربع زمین در فلسطین را به او واگذار کرد.
سالهای صدارت هویدا که به دوران ثبات سلطنت پهلوی گره خورده بود، سالهای اوج‌گیری فساد وتباهی و یکه‌تازی شاه محسوب می‌شود. در دوران نخست وزیری هویدا پیوندهای نهان و عیان دربار پهلوی با محافل قدرتمند و چپاولگر غرب و صهیونیسم جهانی به مستحکم‌ترین شکل خود رسید و شاه در صحنه بین‌المللی به مثابه یک دیکتاتور بلندپرواز و در منطقه به عنوان استوارترین دوست غرب ظاهر شد. شاه، در کشوری که فساد و تباهی آن را به کام انحطاط کشیده بود، فرارسیدن «دروازه‌های تمدن بزرگ‌» را اعلام می‌کرد. در این دوران، اگرچه در افکار عمومی هویدا چهره‌ای مسلوب الاختیار و فاقد استقلال شخصیتی شناخته می‌شد، اما خود نیز مشوق شاه در تداوم مفاسد حکومتی در ابعاد گوناگون و توجیه‌گر خیانتهای وی در کشور بود و عملاً زمینه‌های لازم برای این جنایتها را بوجود آورده بود.
هویدا نخست وزیری بود که با حضور او شاه می‌توانست خود را در قدرتی مطلقه و بر فراز قانون اساسی مشروطه نمایش دهد. دولت هویدا ضمن ترسیم چهره‌ای توانا و باثبات از رژیم شاه در منطقه و در صحنه بین المللی، بانی برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در ایران بود. مبلغ عظیمی از بودجه کشور صرف برگزاری این جشنها شد، درحالی که اکثر روستاهای کشور از نعمت برق و آب برخوردار نبودند.
امیرعباس هویدا که سه ماه پس از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه، مأمور تشکیل کابینه شد، سرانجام پس از حدود 13 سال، در 15 مرداد1356 از نخست وزیری برکنار شده و وزیر دربار گردید.. در آن زمان، امیر اسدالله علم ـ وزیر دربارـ به دلیل ابتلاء به بیماری سرطان در بیمارستانی در نیویورک بستری بود. با انتصاب هویدا به وزارت دربار، منصب نخست وزیری به جمشید آموزگار واگذار شد.
مسئولیت وزارت دربار هویدا چندان به طول نیانجامید و وی یکسال بعد با اوجگیری مبارزات مردمی، به پیشنهاد ازهاری ـ نخست وزیر وقت ـ و با موافقت شاه و برای آرام کردن افکار عمومی، در هفتم آبان 1357 بازداشت و به جرم مساعدت در اختناق و نابسامانی‌های سیاسی و اقتصادی کشور روانه زندان شد. هویدا که تا پیروزی انقلاب در میهمانسرای ساواک تحت مراقبت بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌، دستگیر شده، ابتدا به مدرسه علوی و سپس به زندان قصر انتقال یافت. او در زندان قصر محاکمه شد و به جرم معاونت درجنایات‌، خیانتها، چپاولگریها و مفاسد اداری و اخلاقی و سیاسی رژیم پهلوی و زمینه سازی در تعمیق این مفاسد در 13 سال آخر حیات رژیم پهلوی دوم، در 18 فروردین 1358 اعدام شد. این اعدام خشم محافل امریکایی‌، صهیونیستی‌، اروپایی و شبکه جهانی فراماسونری و بهائیت را به همراه داشت‌.

[/SPOILER]

:ok!: دانلود با کیفیت عالی با حجم 10.65 مگابایت :ok!:

:ok!: دانلود با کیفیت عادی با حجم 2.68 مگابایت :ok!:

◊▫● خاطره رهبر انقلاب از روز بازگشت امام به ایران ●▫◊ صـــوتـــی

انجمن: 

:Gol: خاطره رهبر انقلاب :doa(9): از روز بازگشت امام :doa(2): به وطن :Gol:
...................................................................................................................................

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//18308/medium/1_supreme_leader__syed_Ali_Khame_by_islamicwallpers.jpg)

متن سخنان:
[SPOILER]
یكى از خاطرات خيلى جالب من، آن شب اوّلى است كه امام وارد تهران شدند؛ يعنى روز دوازدهم بهمن - شب سيزدهم - شايد اطّلاع داشته باشيد و لابد شنيده‌ايد كه امام، وقتى آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانى كردند، بعد با هلى‌كوپتر بلند شدند و رفتند.

تا چند ساعت كسى خبر نداشت كه امام كجا هستند! علّت هم اين بود كه هلى‌كوپتر، امام را در جايى كه خلوت باشد برده بود؛ چون اگر مى‌خواسشت جايى بنشيند كه جمعيت باشد، مردم مى‌ريختند و اصلاً اجازه نمى‌دادند كه امام، يك جا بروند و استراحت كنند. مى‌خواستند دور امام را بگيرند.

هلى‌كوپتر در نقطه‌اى در غرب تهران رفت و نشست، بعد اتومبيلى امام را سوار كرد. همين آقاى «ناطق نورى» اتومبيلى داشتند، امام را سوار مى‌كنند - مرحوم حاج احمد آقا هم بود - امام مى‌گويند: مرا به خيابان ولى‌عصر ببريد؛ آن‌جا منزل يكى از خويشاوندان است. درست هم بلد نبودند؛ مى‌روند و سراغ به سراغ، آدرس مى‌گيرند، بالاخره پيدا مى‌كنند - منزل يكى از خويشاوندان امام - بى‌خبر، امام وارد منزل آنها مى‌شوند!

امام هنوز نماز هم نخوانده بودند - عصر بود - از صبح كه ايشان آمدند - ساعت حدود نه و خرده‌اى - و به بهشت زهرا رفتند تا عصر، نه ناهار خورده بودند، نه نماز خوانده بودند، نه اندكى استراحت كرده بودند! آن‌جا مى‌روند كه نمازى بخوانند و استراحتى بكنند. ديگر تماس با كسى نمى‌گيرند؛ يعنى آن‌جا كه مى‌روند، با كسى تماس نمى‌گيرند. حالا كسانى كه در اين ستادهاى عملياتى نشسته بودند - ماها بوديم كه نشسته بوديم - چقدر نگران مى‌شوند! اين ديگر بماند. چند ساعت، هيچ كس از امام خبر نداشت؛ تا بعد بالاخره خبر دادند كه بله، امام در منزل فلانى هستند و خودشان مى‌آيند، كسى دنبالشان نرود!

من در مدرسه رفاه بودم كه مركز عملياتِ مربوط به استقبال از امام بود - همين دبستان دخترانه رفاه كه در خيابان ايران است كه شايد شما آشنا باشيد و بدانيد - آن‌جا در يك قسمت، كارهايى را كه من عهده‌دار بودم، انجام مى‌گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما يك روزنامه روزانه منتشر مى‌كرديم. در همان روزهاى انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر كرديم. عدّه‌اى آن‌جا بوديم كه كارهاى مربوط به خودمان را انجام مى‌داديم.

آخر شب - حدود ساعت نه‌ونيم، يا ده بود - همه خسته و كوفته، روز سختى را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقى كه كار مى‌كردم، نشسته بودم و مشغول كارى بودم؛ ناگهان ديدم مثل اين كه صدايى از داخل حياط مى‌آيد - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، يك حياط كوچك دارد كه محلِّ رفت و آمد نيست؛ البته آن هم به كوچه در دارد، ليكن محلِّ رفت و آمد نيست - ديدم از آن حياط، صداى گفتگويى مى‌آيد؛ مثل اين‌كه كسى آمد، كسى رفت. پا شدم ببينم چه خبر است. يك وقت ديدم امام از كوچه، تك و تنها به طرف ساختمان مى‌آيند! براى من خيلى جالب و هيجان‌انگيز بود كه بعد از سالها ايشان را مى‌بينم - پانزده سال بود، از وقتى كه ايشان را تبعيد كرده بودند، ما ديگر ايشان را نديده بوديم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهاى متعدّد - شايد حدود بيست، سى نفر آدم، آن‌جا بودند - همه جمع شدند. ايشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ايشان ريختند و دست ايشان را بوسيدند. بعضيها گفتند كه امام را اذيّت نكنيد، ايشان خسته‌اند.

براى ايشان در طبقه بالا اتاقى معيّن شده بود - كه به نظرم تا همين سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشته‌اند و ايام دوازده بهمن، گرامى مى‌دارند - به نحوى طرف پله‌ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزديك پاگرد پله كه رسيدند، برگشتند طرف ما كه پاى پله‌ها ايستاده بوديم و مشتاقانه به ايشان نگاه مى‌كرديم. روى پله‌ها نشستند؛ معلوم شد كه خود ايشان هم دلشان نمى‌آيد كه اين بيست، سى نفر آدم را رها كنند و بروند استراحت كنند! روى پله‌ها به قدر شايد پنج دقيقه نشستند و صحبت كردند. حالا دقيقاً يادم نيست چه گفتند. به‌هرحال، «خسته نباشيد» گفتند و اميد به آينده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت كردند.

البته فرداى آن روز كه روز سيزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوىِ شماره دو منتقل شدند كه برِ خيابان ايران است - نه مدرسه علوى شماره يك كه همسايه رفاه است - و ديگر رفت و آمدها و كارها، همه آن‌جا بود. اين خاطره به يادم مانده است.
[/SPOILER]
IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//35/1_download.png)