خمینی

***** اندر سوگ آفتاب *****

سپهر برین در خروش و غم است
جهان جمله در سوگ و در ماتم است
چو روح خدا از زمین پر کشید
از این غصه اشکم به سان یَم است
چه گویم از آن جلوه ی فاطمی ؟
چو جدش حسین وارث آدم است
جهان معاصر از او زنده شد
و نامش فروزنده در عالم است
چو البرز بالا بلند و سترگ
به تاریخ ایران چو جام جم است
فروغش فروزان تر از مهر و ماه
که او جلوه ی خورشید خاتم است .

به مناست عروج ملکوتی امام خمینی ره
12/3/1395 .

٭٭٭٭٭ درسنامه معرفت وسیاست = روح خدا ٭٭٭٭٭

انجمن: 

دلی آرام . قلبی مطمئن . روحی شاد . ضمیری امید وار :

... و بعد، اینجانب‌ مناسب‌ می‌دانم‌ كه‌ شمه‌ای‌ كوتاه‌ و قاصر در باب‌ «ثقلین‌» تذكر دهم‌؛ نه‌ از حیث‌ مقامات‌ غیبی‌ و معنوی‌ و عرفانی‌، كه‌ قلم‌ مثل‌ منی‌ عاجز است‌ از جسارت‌ در مرتبه‌ای‌ كه‌ عرفان‌ آن‌ بر تمام‌ دایرة‌ وجود، از ملك‌ تا ملكوت‌ اعلی‌ و از آنجا تا لاهوت‌ و آنچه‌ در فهم‌ من‌ و تو ناید، سنگین‌ و تحمل‌ آن‌ فوق‌ طاقت‌، اگر نگویم‌ ممتنع‌ است‌؛ و نه‌ از آنچه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌، از مهجور بودن‌ از حقایق‌ مقام‌ والای‌ «ثقل‌ اكبر» و «ثقل‌ كبیر» كه‌ از هر چیز اكبر است‌ جز ثقل‌ اكبر كه‌ اكبر مطلق‌ است‌؛ و نه‌ از آنچه‌ گذشته‌ است‌ بر این‌ دو ثقل‌ از دشمنان‌ خدا و طاغوتیان‌ بازیگر كه‌ شمارش‌ آن‌ برای‌ مثل‌ منی‌ میسر نیست‌ با قصور اطلاع‌ و وقت‌ محدود؛ بلكه‌ مناسب‌ دیدم‌ اشاره‌ای‌ گذرا و بسیار كوتاه‌ از آنچه‌ بر این‌ دو ثقل‌ گذشته‌ است‌ بنمایم‌.

شاید جملة‌ لَنْ یفْتَرِقا حتّی‌ یرِدا عَلَی الْحَوض‌ اشاره‌ باشد بر اینكه‌ بعد از وجود مقدس‌ رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ هرچه‌ بر یكی‌ از این‌ دو گذشته‌ است‌ بر دیگری‌ گذشته‌ است‌ و مهجوریت‌ هر یك‌ مهجوریت‌ دیگری‌ است‌، تا آنگاه‌ كه‌ این‌ دو مهجور بر رسول‌ خدا در «حوض‌» وارد شوند. و آیا این‌ «حوض‌» مقام‌ اتصال‌ كثرت‌ به‌ وحدت‌ است‌ و اضمحلال‌ قطرات‌ در دریا است‌، یا چیز دیگر كه‌ به‌ عقل‌ و عرفان‌ بشر راهی‌ ندارد. و باید گفت‌ آن‌ ستمی‌ كه‌ از طاغوتیان‌ بر این‌ دو ودیعة‌ رسول‌ اكرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ گذشته‌، بر امت‌ مسلمان‌ بلكه‌ بر بشریت‌ گذشته‌ است‌ كه‌ قلم‌ از آن‌ عاجز است‌.

و ذكر این‌ نكته‌ لازم‌ است‌ كه‌ حدیث‌ «ثقلین‌» متواتر بین‌ جمیع‌ مسلمین‌ است‌ و (در) كتب‌ اهل‌ سنت‌ از «صحاح‌ ششگانه‌» تا كتب‌ دیگر آنان‌، با الفاظ‌ مختلفه‌ و موارد مكرره‌ از پیغمبر اكرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلم‌ ـ به‌ طور متواتر نقل‌ شده‌ است‌. و این‌ حدیث‌ شریف‌ حجت‌ قاطع‌ است‌ بر جمیع‌ بشر بویژه‌ مسلمانان‌ مذاهب‌ مختلف‌؛ و باید همة‌ مسلمانان‌ كه‌ حجت‌ بر آنان‌ تمام‌ است‌ جوابگوی‌ آن‌ باشند؛ و اگر عذری‌ برای‌ جاهلان‌ بیخبر باشد برای‌ علمای‌ مذاهب‌ نیست‌.
(وصیت نامه امام روح الله )

**** هجران نامه روح خدا *****


از این که ماه ما ناگاه گم شد
دو دریا غصه در چشمان قم شد
خمینی کوج کرد از پلک هامان
به سر خاشاک آتش هر چه خم شد

**

زمین سر گیج شد از غیبت ماه
نجف طوفان غم شد رفت در چاه
ز کعبه تا عراق وشام وکابل
دو صد بر چین زند از اشک واز آه


**

دلم آن روز دریا بود از اشک
ز دل تا دیده غوغا بود از اشک
وچشمم را چو دیدم خواب آن روز
خمینی بود وپیدا بود از اشک

( علامه سید موحد بلخی )

خمینی و خامنه ای در کشور کنیا!!!

دوستان سلام


چرا نام فرزندانش را خمینی و خامنه ای گذاشته است؟!
بخشی از زندگی یک دوستدار انقلاب اسلامی به نام عُمَر در کشور کنیا

[FLV]http://mostazafin.tv/images/video/resize/low_quality67khomeini-khamenei-kenia.flv[/FLV]

لینک دانلود:

کیفیت پایین

کیفیت بالا


در این مدت در بین این همه اخبار و کلیپ هایی که از داعش و سوریه و .... به دستم می رسد و روحم را آزرده می کند و اعصابم را خورد، جای این کلیپ دیدنی خیلی برای بسط روحی خالی بود که الحمدلله رسید. فقط امیدوارم ترور نشود هر چند که کنیا در شرق آفریقا نزدیک سودان جنوبی و سومالی است و از غرب آفریقا و جایی که بوکوحرام و سایر شاخه های القاعده قرار دارند، فاصله دارد.

علی علی

مشنو از ني چون حکايت ميکند

[=&amp]سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
[/]دل حریم کبریاست

حجة‏الاسلام والمسلمین برهانی:

مرحوم آقای واعظ‏زاده خوانساری که از علما و بزرگان عرفان و اهل منبر بود با امام خیلی مأنوس بود

مرحوم آقای واعظ‏زاده خوانساری که از علما و بزرگان عرفان و اهل منبر بود با امام
خیلی مأنوس بود یک روز به من فرمود آقای برهانی امروز بیا به زیارت حاج آقا روح‏الله
برویم. به محضر امام رفتیم؛با توجه به سوابق رفاقتی که این دو با هم داشتند امام به او
فرمودند آقای واعظ‏زاده ما به خاطر رفاقت با شما همیشه بهره‏ای را هم می‏بردیم چه از
مباحث علمی و چه از اشعار ادبی، تا امام این را فرمود مرحوم واعظ‏زاده شروع کرد به
خواندن رباعی:

گیرد همه کس کمند و من گیسویت
جوید همه کس هلال و من ابرویت

در دایره دوازده برج تمام
یک ماه مبارک است آن هم رویت

امام هم فی البداهه این رباعی را در پاسخ او فرمودند:

گشود چشم نگارم زخواب ناز از هم
نظر کنید در فتنه گشت باز از هم

تو در نماز جماعت نرو که می‏ترسم
کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم!

بعد مرحوم واعظ‏زاده شعر معروف مولوی را خواند که:

بشنو از نی چون حکایت می‏کند
وز جداییها شکایت می‏کند

امام در پاسخ فرمودند:

نشنو از نی کآن نوای بینواست
بشنو از دل کآن حریم کبریاست

نی بسوزد تل خاکستر شود
دل بسوزد خانه دلبر شود


منبع: برداشتهایی
از
سیره امام خمینی(س)، ج2، به کوشش غلامعلی رجایی، ص176

لینک:http://www.imam-khomeini.ir/fa/c13_10858/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA/%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82_%D9%88_%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86/%D8%AF%D9%84_%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85_%DA%A9%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA

امام خمینی (ره) و اسرائیل

با سلام

لطفا کمی در زمینه اسرائیل و امام خمینی صحبت کنید.

مثلا کی و چرا امام خمینی فرمودند که اسرائیل باید نابود شود.

جتی المقدور نظر امام خمینی را مطرح کنید و اگر منابعی معرفی کنید ممنون می شوم.:Gig:

◊▫● خاطره رهبر انقلاب از روز بازگشت امام به ایران ●▫◊ صـــوتـــی

انجمن: 

:Gol: خاطره رهبر انقلاب :doa(9): از روز بازگشت امام :doa(2): به وطن :Gol:
...................................................................................................................................

متن سخنان:
[SPOILER]
یكى از خاطرات خيلى جالب من، آن شب اوّلى است كه امام وارد تهران شدند؛ يعنى روز دوازدهم بهمن - شب سيزدهم - شايد اطّلاع داشته باشيد و لابد شنيده‌ايد كه امام، وقتى آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانى كردند، بعد با هلى‌كوپتر بلند شدند و رفتند.

تا چند ساعت كسى خبر نداشت كه امام كجا هستند! علّت هم اين بود كه هلى‌كوپتر، امام را در جايى كه خلوت باشد برده بود؛ چون اگر مى‌خواسشت جايى بنشيند كه جمعيت باشد، مردم مى‌ريختند و اصلاً اجازه نمى‌دادند كه امام، يك جا بروند و استراحت كنند. مى‌خواستند دور امام را بگيرند.

هلى‌كوپتر در نقطه‌اى در غرب تهران رفت و نشست، بعد اتومبيلى امام را سوار كرد. همين آقاى «ناطق نورى» اتومبيلى داشتند، امام را سوار مى‌كنند - مرحوم حاج احمد آقا هم بود - امام مى‌گويند: مرا به خيابان ولى‌عصر ببريد؛ آن‌جا منزل يكى از خويشاوندان است. درست هم بلد نبودند؛ مى‌روند و سراغ به سراغ، آدرس مى‌گيرند، بالاخره پيدا مى‌كنند - منزل يكى از خويشاوندان امام - بى‌خبر، امام وارد منزل آنها مى‌شوند!

امام هنوز نماز هم نخوانده بودند - عصر بود - از صبح كه ايشان آمدند - ساعت حدود نه و خرده‌اى - و به بهشت زهرا رفتند تا عصر، نه ناهار خورده بودند، نه نماز خوانده بودند، نه اندكى استراحت كرده بودند! آن‌جا مى‌روند كه نمازى بخوانند و استراحتى بكنند. ديگر تماس با كسى نمى‌گيرند؛ يعنى آن‌جا كه مى‌روند، با كسى تماس نمى‌گيرند. حالا كسانى كه در اين ستادهاى عملياتى نشسته بودند - ماها بوديم كه نشسته بوديم - چقدر نگران مى‌شوند! اين ديگر بماند. چند ساعت، هيچ كس از امام خبر نداشت؛ تا بعد بالاخره خبر دادند كه بله، امام در منزل فلانى هستند و خودشان مى‌آيند، كسى دنبالشان نرود!

من در مدرسه رفاه بودم كه مركز عملياتِ مربوط به استقبال از امام بود - همين دبستان دخترانه رفاه كه در خيابان ايران است كه شايد شما آشنا باشيد و بدانيد - آن‌جا در يك قسمت، كارهايى را كه من عهده‌دار بودم، انجام مى‌گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما يك روزنامه روزانه منتشر مى‌كرديم. در همان روزهاى انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر كرديم. عدّه‌اى آن‌جا بوديم كه كارهاى مربوط به خودمان را انجام مى‌داديم.

آخر شب - حدود ساعت نه‌ونيم، يا ده بود - همه خسته و كوفته، روز سختى را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقى كه كار مى‌كردم، نشسته بودم و مشغول كارى بودم؛ ناگهان ديدم مثل اين كه صدايى از داخل حياط مى‌آيد - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، يك حياط كوچك دارد كه محلِّ رفت و آمد نيست؛ البته آن هم به كوچه در دارد، ليكن محلِّ رفت و آمد نيست - ديدم از آن حياط، صداى گفتگويى مى‌آيد؛ مثل اين‌كه كسى آمد، كسى رفت. پا شدم ببينم چه خبر است. يك وقت ديدم امام از كوچه، تك و تنها به طرف ساختمان مى‌آيند! براى من خيلى جالب و هيجان‌انگيز بود كه بعد از سالها ايشان را مى‌بينم - پانزده سال بود، از وقتى كه ايشان را تبعيد كرده بودند، ما ديگر ايشان را نديده بوديم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهاى متعدّد - شايد حدود بيست، سى نفر آدم، آن‌جا بودند - همه جمع شدند. ايشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ايشان ريختند و دست ايشان را بوسيدند. بعضيها گفتند كه امام را اذيّت نكنيد، ايشان خسته‌اند.

براى ايشان در طبقه بالا اتاقى معيّن شده بود - كه به نظرم تا همين سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشته‌اند و ايام دوازده بهمن، گرامى مى‌دارند - به نحوى طرف پله‌ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزديك پاگرد پله كه رسيدند، برگشتند طرف ما كه پاى پله‌ها ايستاده بوديم و مشتاقانه به ايشان نگاه مى‌كرديم. روى پله‌ها نشستند؛ معلوم شد كه خود ايشان هم دلشان نمى‌آيد كه اين بيست، سى نفر آدم را رها كنند و بروند استراحت كنند! روى پله‌ها به قدر شايد پنج دقيقه نشستند و صحبت كردند. حالا دقيقاً يادم نيست چه گفتند. به‌هرحال، «خسته نباشيد» گفتند و اميد به آينده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت كردند.

البته فرداى آن روز كه روز سيزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوىِ شماره دو منتقل شدند كه برِ خيابان ايران است - نه مدرسه علوى شماره يك كه همسايه رفاه است - و ديگر رفت و آمدها و كارها، همه آن‌جا بود. اين خاطره به يادم مانده است.
[/SPOILER]

بهره هايي از پيام تاريخي حضرت امام خميني به روحانيت


بهره اول روحانيت و مرزباني فكري از دين
امروز سوم اسفند ماه سالروز انتشار پيام امام خميني درباره روحانيت است كه به « منشور روحانيت » معروف گرديد. به اين مناسبت نگاهي داريم به محورهاي اين پيام مهم و تاريخي .
در تاريخ 3 اسفند 1367 هجري شمسي ـ مصادف با 15 رجب 1409 هجري قمري ـ يكي از پيام هاي بزرگ و تاريخي حضرت امام خميني صادر گرديد.
مخاطبان اين پيام مراجع فقها علما و انديشمندان طلاب و ائمه جمعه و جماعت بودند و البته اكنون نيز هستند. موضوع اصلي و محوري اين پيام تاريخي نماياندن جايگاه رفيع روحانيت تبيين نقش بنيادين فقها و علماي فرزانه و مسئول و آگاه به زمان تشريح تلاش هاي رنجزا و مجاهدت هاي طاقت فرسا و عبور از گردنه هاي صعب و نفس گير و مرارت بار حوادث و رخدادهاي تاريخي مي باشد.
محور همه ي مجاهدت هاي وقفه ناپذير عالمان انديشمند و متعهد اسلامي در طول تاريخ « مرزباني از دين » است . اهميت اين مسئوليت و فعاليت مستمر از آنجا ناشي مي شود كه در تعيين جايگاه و تبيين نقش « زيرساخت »
همه تلاش ها و مجاهدت ها به شمار مي رود. يعني اگر مرزباني فكري از دين توسط فقها و علما به ظهور و عينيت درنيايد هيچ جلوه اي از فرهنگ و تفكر و معارف اسلامي در ابعاد اجتماعي سياسي حكومتي اقتصادي علمي فرهنگي اخلاقي تربيتي و عبادي مجال و فرصت بروز و تحقق پيدا نمي كنند و اصولا دين باوري و دينداري در همه جنبه ها و جلوه هاي خود رو به ضعف تدريجي و اضمحلال نهايي خواهند رفت .
اولين موضوعي كه امام خميني در متن پيام خويش مطرح مي نمايند مرزباني فكري از دين مي باشد و همين جاست كه مي توان به اين نتيجه گيري رسيد كه آن پيشواي الهي به دليل جايگاه و نقش حياتي و بنيادين فقها و علماي اسلام در مرزباني از دين اولين موضوع پيام تاريخي خويش را شرح و تبيين اين نقش محوري و مبنايي قرار داده است .
حضرت امام خميني در متن پيام تاريخي خويش به روحانيت اين گونه مسئوليت عالمان آگاه و سخت كوش را در مرزباني فكري و اعتقادي از دين نمايان مي نمايند :
« درود بر حاملان امانت وحي ... سلام بر آنان كه تا كشف حقيقت تفقه به پيش تاختند و براي قوم و ملت خود منذران صادقي شدند كه بند بند حديث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پيكرشان گواهي كرده است ....
ترديدي نيست كه حوزه هاي علميه و علماي متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع مهم ترين پايگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كجروي ها بوده اند. علماي بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده اند تا مسائل حلال و حرام الهي را بدون دخل و تصرف ترويج نمايند.
اگر فقهاي عزيز نبودند معلوم نبود امروز چه علومي به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به خورد توده ها داده بودند. جمع آوري و نگهداري علوم قرآن و اسلام و آثار و احاديث پيامبر بزرگوار و سنت و سيره معصومين ـ عليهم السلام ـ و ثبت و تبويب (1 ) و تنقيح (2 ) آنان در شرايطي كه امكانات بسيار كم بوده و سلاطين و ستمگران در محو آثار رسالت همه امكانات خود را به كار مي گرفتند كار آساني نبوده است كه بحمدالله امروز نتيجه آن زحمات را در آثار و كتب با بركتي همچون « كتب اربعه » (3 ) و كتاب هاي ديگر متقدمين و متاخرين از فقه و فلسفه رياضيات و نجوم و اصول و كلام و حديث و رجال تفسير و ادب و عرفان و لغت و تمامي رشته هاي متنوع علوم مشاهده مي كنيم . اگر ما نام اين همه زحمت و مرارت را جهاد في سبيل الله نگذاريم چه بايد بگذاريم.» (4 )
حضرت امام خميني در اين بخش از پيام خويش جايگاه مرزباني فكري روحانيت را مي نماياند و ما بايد برمبناي اين ديدگاه هاي ژرف پشتوانه هاي ديني و روايي اين رهنمودهاي امام خميني را براي نسل جوان امروز مطرح و تبيين نمائيم و اين يك ضرورت بزرگ به شمار مي رود. اين ضرورت آنگاه بيشتر رخ مي نماياند كه وقتي برخي از جريان هاي فكري و اعتقادي را ـ كه البته با نام دين فعاليت مي كنند و در واقع تيشه بر ريشه دين مي زنند ـ به تامل بگذاريم درمي يابيم كه اين خناسان فتنه گر شديدترين حملات را عليه روحانيت تدارك ديده و در پرتو اين تهاجم همه جانبه به نفي جايگاه علماي دين در مرزباني فكري جامعه پرداخته و تمام مستندات ديني و واقعيت هاي تاريخي را به ديده اغماض نگريسته و در نهايت توطئه استعماري اسلام منهاي روحانيت و ضرورت خلع يد از اين مرزبانان دين را مطرح كرده اند.
حضرت امام جعفر صادق (ع ) در تبيين مرزباني فكري علماي دين چنين مي فرمايد : علما شيعتنا مرابطون في الثغر الذي يلي ابليس و عفاريته يمنعونهم عن الخروج علي ضعفا شيعتنا و عن ان يتسلط عليهم ابليس و شيعته النواصب . الافمن انتصب لذلك من شيعتنا كان افضل ممن جاهد الروم و.... الف الف مره لانه يدفع عن اديان محبينا و ذلك يدفع عن ابدانهم »
« علماي شيعه مرزداران مرزهايي هستند كه ابليس و عفريت هاي او بر آنها حمله مي كنند عالمان ديني ابليس را از هجوم بر ناتوانان شيعه بازمي دارند و از چيره شدن ابليس و پيروان دشمنخوي او بر ايشان جلوگيري مي كنند. آگاه باشيد هر كس از شيعه ما خود را به اين مرزداري برگمارد مقامش از كساني كه با روميان جهاد كردند.... هزار هزار بار بالاتر است به آن جهت كه اين مرزدار از دين دوستان ما دفاع مي كند در صورتي كه آنان از بدن ايشان دفاع مي كنند . » (5 )
اين روايت شريف تبيين گر جايگاه روحانيت شيعه و مقام و مسئوليت خطير و پر فراز و فرود « مرزباني فكري از دين » مي باشد.
اين مرزباني داراي چند جلوه و جنبه است . جنبه اول مقابله با ابليس و لشگريانش كه با ترفندها و نيرنگ هايشان ناتوانان فكري جامعه را نشانه مي روند تا از طريق وسوسه ها و تحريك ها آنان را در دام اعتقادات و مباني فكري مغشوش و التقاطي كه توسط جريان هاي فكري غرب گرا و سكولاريستي و شرق گرا و ماترياليستي گرفتار سازند و از تفكر زلال اسلامي بازدارند. اين جريان هاي فكري باطل در هر زمان با عنوان و ظاهر و اسم و نشان هاي خاص و در قالب و شيوه هاي متفاوت سر برمي آورند و در ميان افراد جامعه انحراف فكري و اعتقادي ايجاد مي نمايند.
جنبه دوم اين مرزباني فكري شرح و تبيين جلوه هاي مختلف فرهنگ اسلامي براي توده هاي مردم به ويژه نسل جوان جامعه مي باشد. اين شرح و تبيين ها هستند كه شناخت و بينش و آگاهي به وجود مي آورند و با ايجاد پشتوانه هاي مستحكم اعتقادي و فكري آنان را در برابر تهاجم دشمنان اسلام از هر تزلزل و ضعف مصون مي دارند.
جنبه سوم اين مرزباني پرورش هاي اخلاقي و دروني برمبناي تفكر اصيل اسلامي و مسدود كردن مجاري نفوذ هواها و هوس ها و جلوگيري از به دام افتادن ها و ملعبه دست واقع شدن ها و در نهايت از دين خدا خارج شدن و به جبهه كفر و نفاق درآمدن است .
جنبه چهارم اين مرزباني آگاهي بخشي هاي سياسي و تبيين سياست اصيل اسلامي و تفاوت آن با سياست هاي رايج و ماكياوليستي دنياي ظلم و جور مي باشد. دشمن شناسي و ايجاد شناخت و بينش درباره روش هاي استعمار در نفوذ و سيطره و ضربه زدن نيز در همين جنبه از مرزباني توجيه مي شود.
امام جعفر صادق (ع ) مقام مرزباني فكري از دين خدا توسط عالمان متعهد شيعه را « هزار هزار » بار بالاتر از مجاهدان صدر اسلام در نبرد با روميان مي دانند و سپس توضيح مي دهند كه علت اصلي اين رجحان و برتري با فاصله بسيار طولاني را بايد در نوع فعاليت اين عالمان و تفاوت آن با مجاهده جهادگران دانست كه اينان با مرزباني فكري و اعتقادي و پذيرش همه رنج و مرارت هاي آن از « دين مردم » دفاع مي كنند و آنان با جهاد و پيكار خود از « بدن مردم » دفاع مي نمايند. اينان مانع مي شوند از جانب دشمنان آسيب و زيان به اعتقادات و مباني دين مردم وارد آيد و انحراف اعتقادي و در پي آن انحطاط اخلاقي در آنان پديد آيد كه اگر اين وظيفه و مسئوليت حياتي به خوبي انجام نپذيرد اساس دين مضمحل و نابود مي شود و آنان يعني جهادگران سعي مي كنند با جهاد خود مانع آسيب و زيان دشمنان و ضربه زدن به ابدان مردم گردند.
در نگاه ژرف فرهنگ جامع و غني اسلامي ارزش و منزلت مسئوليت بزرگ مرزباني فكري علماي اسلام حتي از خون شهيدان نيز برتر و بالاتر مي باشد چنان كه در متون فرهنگ اسلامي آمده است : « مدادالعلما افضل من دماالشهدا » « مركب قلم علماي دين از خون شهيدان افضل و برتر است . »
اين برتري و افضليت به آن دليل است كه قلم علما و انديشمندان اسلامي است كه تبيين كننده تعاليم ژرف و رهايي بخش اسلام از جمله جهاد في سبيل الله مي باشد و نيز همين قلم ها و آثار تراوش شده از آنهاست كه « شهيدپرور » هستند و طبيعي است كه بايد بر خون شهيدان برتري يابند.
حضرت امام خميني در پيام به روحانيت به اين اثربخشي و برتري و رجحان مركب قلم عالمان دين بر خون شهيدان اينگونه تصريح دارند : « از مجاهدات علمي و فرهنگي آنان كه به حق از جهاتي افضل از دما شهيدان است كه بگذريم آنان در هر عصري از اعصار براي دفاع از مقدسات ديني و ميهني خود مرارت ها و تلخي هايي متحمل شده اند و همواره با تحمل اسارت ها و تبعيدها زندان ها و اذيت و آزارها و زخم زبان ها شهداي گرانقدري را به پيشگاه مقدس حق تقديم نموده اند . » (6 )
در اين رهنمود امام خميني دقت روا داريم . امام علاوه بر اين كه به موضوع افضل و برتر بودن مركب قلم علماي اسلام بر خون شهيدان تصريح دارند به اين نكته نيز اشاره مي كنند كه اين مرزداران بزرگ عقيده و ايمان همواره در طول تاريخ در راه دفاع از فرهنگ و معارف اسلامي و مقدسات مردم مرارت ها تحمل كرده اند و زخم زبان ها و آزار و اذيت ها و زندان و تبعيد و شهادت را با جان و دل خريده اند و شهداي گرانقدري را به پيشگاه خداوند تقديم كرده اند. يعني علماي مرزبان و امانت دار وحي الهي اگرچه داراي تلاش و مجاهدت هاي فكري و علمي و قلمي ارزشمند و سرنوشت ساز مي باشند كه بر خون شهيدان برتري دارد لكن در دفاع از تعاليم اسلام و مقدسات مردم نيز در خون خويش غوطه ور شده و شهيدان فراوان به دين مبين حق تقديم كرده اند.
در روايت شريف ديگري كه به تبيين مرزباني فكري علماي دين مي پردازد بسيار دقيق شويم . پيامبر اكرم (ص ) مي فرمايد : « برتري عالم بر عابد هفتاد درجه است و فاصله ميان هر دو درجه به اندازه هفتاد سال دويدن است . و اين به آن سبب است كه شيطان بدعت ها را براي مردم فراهم مي كند و عالم ديني آنها را مي بيند و از آنها جلوگيري مي كند در صورتي كه عابد همواره به عبادت خود مشغول است و متوجه بدعت ها نمي شود و آنها را نمي شناسد . » (7 )
اين روايت شريف يكي از بزرگ ترين و حساس ترين مسئوليت هاي علماي دين را در مرزباني اعتقادي و فكري معرفي مي نمايد و آن مبارزه با بدعت در دين است .
« بدعت » مفاسد اعتقادي و اجتماعي است كه فاسقان به نام دين در دين وارد مي كنند و آن را دين مي شمارند و با اهداف و مقاصد ناپاك فكري سياسي اقتصادي به تبليغ و نشر آن مي پردازند و به مرور سياهي لشكرهايي از مردم به وجود مي آورند و هر روز فتنه اي ايجاد مي كنند و انحراف فكري و انحطاط اخلاقي در سطح جامعه به ويژه در ميان جوانان به وجود مي آورند.
بدعت گزاري در دين به هيچ عصر و زماني محدود نمي شود و هميشه بوده و هست و خواهد بود.
هم اينك برخي از بدعت ها كه توسط مكتب هاي اعتقادي و فكري وابسته به قدرت هاي استكباري به ويژه آمريكا و انگليس در سطح جامعه ترويج مي شود سابقه اي ديرينه دارند و برخي از آنها پديده جديد و نو ظهور مي باشند.
صوفي گري كه عبارت است از برگرفتن برخي از تعاليم عرفاني اسلام و آميختن آن با مفاهيم عرفاني باطل كه تامين كننده مطامع و منافع قدرت هاي استعماري مي باشد و در واقع آنچه از اسلام انتخاب شده براي ظاهرسازي و فريبكاري و پوسته اي قشري و ظاهري از دين است و نه اصل و اساس آن از بدعت هاي ديرينه مي باشد و سابقه تاريخي طولاني دارد.
خرافه هايي كه در مدايح و مراثي وارد شده و همواره عزاداري اصيل اسلامي را به بيراهه افكنده و از آثار ارزشمند اجتماعي و سياسي آن كاسته است از جمله بدعت هاي ديرينه است .
ادعاي نيابت امام زمان و در مرحله بعدي ادعاي مهدويت و بالاتر از آن ادعاي نبوت بدعتي است كه سابقه تاريخي طولاني دارد و در ايران و ساير كشورهاي اسلامي به صورت بهائيت و وهابيت و توسط روسيه و انگليس ايجاد گرديد و امروز بيشتر در حمايت همه جانبه و بي دريغ آمريكا ادامه حيات مي دهند.
ادعاهاي ارتباط با ائمه اطهار(ع ) كه توسط عناصر آلت دست غرب و آمريكا در گوشه و كنار جامعه و كشور در حال رشد و ترويج است نيز از بدعت هاي ديرينه است .
عرفان هاي غربي و آمريكايي كه همه چيز از جمله استفاده از موادمخدر و آزادي هاي مطلق جنسي و پرستش اقطاب و رهبران به اصطلاح عرفاني در آن ها آزاد است از بدعت هاي نوظهور مي باشد.

اينك مشخص مي گردد كه چرا جايگاه مرزباني فكري علماي اسلام بسيار رفيع مي باشد و نقش آنان بسي ارزشمند و والاست . و نيز نمايان مي گردد كه چرا امام خميني اعلام مي كنند كه فقها و علماي اسلام حاملان امانت وحي الهي هستند و اگر تلاش ها و مجاهدت هاي رنجزا و مرارت بارشان به عينيت درنمي آمد معلوم نبود كه امروز چه علومي به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت به خورد توده ها داده بودند.
همچنين علت اين كه امام خميني اين تلاش ها را « جهاد في سبيل الله » نام مي گذارند و نيز آثار فكري و قلمي عالمان فكور و آزادانديش را از خون شهيدان برتر و افضل مي دانند آشكار مي گردد.
امروز با توجه به رشد و گسترش شگفت انگيز رسانه هاي جهاني و تسريع و تسهيل در ايجاد ارتباط جريان هاي فكري غرب گرا با نسل جوان اهميت و حساسيت مسئوليت مرزباني فكري روحانيت از دين مضاعف گرديده است و حوزه هاي علميه و عالمان جامع نگر و فرهيخته و آگاه به زمان و مسئول و متعهد در برابر خداوند متعال بايد با تشكيل هسته ها و مراكز بزرگ پژوهش و مطالعه و تحقيق در مسلك هاي فكري گوناگون و ايجاد پيوند و تعامل همه جانبه با جوانان و دانشجويان به تبيين و تشريح مباني نظري و عملي و آفات و آسيب ها و آثار خطرناك اين جريان هاي باطل و گمراهي زا بپردازند و از طرفي ديگر به ايجاد پشتوانه هاي مستحكم معرفتي و شناخت هاي اصيل و جامع ديني در آنان اهتمام ورزند و در كنار اين دو وظيفه فرصت هاي كافي براي طرح پرسش هاي آنان را فراهم آورند و با سعه صدر به پاسخگويي بپردازند.
ــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقي :
1 ـ تبويب : فصل بندي و جدا كردن ابواب كتب
2 ـ تنقيح : تصحيح جملات و رعايت رسايي آن ويرايش
3 ـ كتب اربعه : كتاب هاي چهارگانه و معتبر احاديث فقهي شامل : التهذيب الاستبصار من لا يحضره الفقيه الكافي .
4 ـ صحيفه امام موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني جلد 21 ص 274 و 275
5 ـ الحياه ج 2 ص 498
6 ـ صحيفه امام ج 21 ص 275
7 ـ الحياه ج 2 ص 467
محور همه مجاهدت هاي وقفه ناپذير عالمان انديشمند و متعهد اسلامي در طول تاريخ « مرزباني از دين » است . اهميت اين مسئوليت و فعاليت مستمر از آنجا ناشي مي شود كه در تعيين جايگاه و تبيين نقش «زيرساخت» همه تلاش ها و مجاهدت ها به شمار مي رود. يعني اگر مرزباني فكري از دين توسط فقها و علما به ظهور و عينيت در نيايد هيچ جلوه اي از فرهنگ و تفكر اسلامي مجال و فرصت بروز و تحقق پيدا نمي كنند و اصولا دين باوري و دينداري در همه جنبه ها و جلوه هاي خود رو به ضعف تدريجي و اضمحلال نهايي خواهند رفت .

حضرت امام خميني :
از مجاهدت هاي علمي و فرهنگي علماي اسلام كه به حق از جهاتي افضل از دما شهيدان است كه بگذريم آنان در هر عصري از اعصار براي دفاع از مقدسات ديني و ميهني خود مرارت ها و تلخي هايي متحمل شده اند و همواره با تحمل اسارت ها و تبعيدها زندان ها و اذيت و آزارها و زخم زبان ها شهداي گرانقدري را به پيشگاه مقدس حق تقديم نموده اند .
« بدعت » ها كه مسئوليت مبارزه با آنها بر دوش فقها و علماي اسلام سنگيني مي كند مفاسد اعتقادي و اجتماعي هستند كه فاسقان به نام دين در دين وارد مي كنند و آن را دين مي شمارند و با اهداف و مقاصد ناپاك فكري سياسي اقتصادي به تبليغ و نشر آن مي پردازند و به مرور سياهي لشكرهايي از مردم به وجود مي آورند و هر روز فتنه اي ايجاد مي كنند و انحراف فكري و انحطاط اخلاقي در سطح جامعه به ويژه در ميان جوانان به وجود مي آورند .
مقابله با جريان هاي التقاطي غرب گرا و سكولاريستي و شرق گرا و ماترياليستي شرح و تبيين جلوه هاي مختلف فرهنگ اسلامي و ايجاد پشتوانه هاي مستحكم اعتقادي و فكري در برابر تهاجم فرهنگي دشمنان اسلام مسدود كردن مجاري نفوذ هواها و هوس ها و جلوگيري از به دام افتادن ها و ملعبه دست واقع شدن ها و در نهايت به جبهه كفر و نفاق درآمدن ها آگاهي بخشي هاي سياسي و تبيين سياست اصيل اسلامي و تفاوت آن با سياست هاي رايج و ماكياوليستي دنياي ظلم و جور جنبه هاي چهارگانه مرزباني فكري روحانيت از دين خدا به شمار مي روند .

منبع:www.imam-khomeini.com

امام خميني(س) صاحب قلب سلیم



امام خميني(س) صاحب قلب سلیم

اشاره
امام خمینی(س) یگانه شخصیتی است که به اعتراف دوست و دشمن بیشترین تأثیر را با انقلاب الهی خویش در جامعه جهانی معاصر داشته و به عنوان احیاگر ارزش های دینی و معنوی در قرن حاضر مطرح می باشد. و به واقع، زندگي پر ماجراي آن فرزانه دوران، که با عزت و سرافرازی آمد، با عزت و اقتدار به سر برد و با عزت و عظمت رفت، تجسم عيني معارف عظيم قرآني و تحقق انسان كمال يافته اي است كه مقصد و مقصود از كتاب آسماني قرآن را دريافت و پيوسته در طريق سلامت با ایمان خالصانه و عمل صادقانه به سوي نور مطلق سير نمود تا راضي و مرضي به لقاي محبوب خويش، پروردگار بي نياز نايل آمد.
آنچه در این مقاله تبيين می شود، بررسی دیدگاه حضرت امام در باره مقصد و مقصود قرآن کریم است که نیل به آن باعث عزت و سربلندی خود ایشان گشته است.


مردی كه امام(ره) بر مزارش گریست

بسم رب شهدا

مردی كه امام(ره) بر مزارش گریست


یادمان شهید مهدی عراقی



حضرت امام (ره) پس از شهادت او دستور دادند كه پیكر آن شهید به قم منتقل و در جوار حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) به خاك سپرده شود و خود در تشییع او شركت جستند؛ امری كه تا روز آخر عمر پربركت ایشان بسیار نادر ماند. شب هنگام نیز 20 دقیقه بر مزار او نشستند و دعا فرمودند و در جمع خانواده او فرمودند: "حاج مهدی عراقی برای من، برادر و فرزند خوب و عزیز من بود." و تعابیری را به كار بردند كه برای بسیاری كه او را نمی شناختند، عجیب می نمود...