مشنو از ني چون حکايت ميکند
تبهای اولیه
[=&]سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
[/]دل حریم کبریاست
حجةالاسلام والمسلمین برهانی:
مرحوم آقای واعظزاده خوانساری که از علما و بزرگان عرفان و اهل منبر بود با امام خیلی مأنوس بود
مرحوم آقای واعظزاده خوانساری که از علما و بزرگان عرفان و اهل منبر بود با امام
خیلی مأنوس بود یک روز به من فرمود آقای برهانی امروز بیا به زیارت حاج آقا روحالله
برویم. به محضر امام رفتیم؛با توجه به سوابق رفاقتی که این دو با هم داشتند امام به او
فرمودند آقای واعظزاده ما به خاطر رفاقت با شما همیشه بهرهای را هم میبردیم چه از
مباحث علمی و چه از اشعار ادبی، تا امام این را فرمود مرحوم واعظزاده شروع کرد به
خواندن رباعی:
گیرد همه کس کمند و من گیسویت
جوید همه کس هلال و من ابرویت
در دایره دوازده برج تمام
یک ماه مبارک است آن هم رویت
امام هم فی البداهه این رباعی را در پاسخ او فرمودند:
گشود چشم نگارم زخواب ناز از هم
نظر کنید در فتنه گشت باز از هم
تو در نماز جماعت نرو که میترسم
کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم!
بعد مرحوم واعظزاده شعر معروف مولوی را خواند که:
بشنو از نی چون حکایت میکند
وز جداییها شکایت میکند
امام در پاسخ فرمودند:
نشنو از نی کآن نوای بینواست
بشنو از دل کآن حریم کبریاست
نی بسوزد تل خاکستر شود
دل بسوزد خانه دلبر شود
منبع: برداشتهایی
از
سیره امام خمینی(س)، ج2، به کوشش غلامعلی رجایی، ص176
[="]سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
البته یک شعر دیگه هم هست که تقریبا مثل همین شعره ولی با تعداد ابیات بیشتر
ني چو سوزد تل خاکستر شود
ني ز خود هرگز ندارد شوروحال
ني اگر پرورده آب و گل است
ني اگر بشکست بي قدر و بهاست
ني تهي دست است و بي قدرو بها
ني تهي مغز ودرونش پر هواست
ني تورا از ياد خدا غافل کند
ني به هر دست و به هر لب آشناست
از جفاي ني دلم آتش گرفت
ني ز حلقوم حسين خون مي مکيد
ديدبر سر ني چون سر آن حق پرست
چون رود در شام و در تشت طلا
ني خورد چون بر لب و دندان او
"ذره بس کن ماجراي ني نوا
لینک:http://mmohammadr.blogfa.com/post/37
[="]