من یه دوست دارم که خیلی بچه ی خوبیه. اهل نماز و روزه و .. هم هست اما متاسفانه مشکل خودارضایی داره.:Ghamgin:
هرچقدر بهش می گم که این کار گناهه ،می گه می دونم ولی با اینکار می خوام از گناه زنا در امان بمونم.
یه جورایی خودشو راضی کرده که با این گناه از گناه بزرگتری در امانه.
حالا شما بگید چطور می تونم کمکش کنم؟
فکر می کنم هنوز بهش اعتیاد پیدا نکرده.البته امیدوارم اینطور باشه:Ghamgin:
الله تعالي انسان را با سلاحی کار آمد مجهز کرده است و آن سلاح استعاذه است، در پناه رحمت و حمایت حضرت حق خزیدن، برترین سلاح در برابر وسوسه های شیطان است پس هر جا که دستورات و اوامر الهی در کار باشد و آدمی میل به انجام آنها نداشته باشد و یا اینکه نواهی و ممنوعیت هایی باشند و آدمی بخواهد مرتکب آن شود همچنین تفکرات منفی همه و همه ناشی از تزریقات وساوس شیطانی است. الله تعالي دراین باره ارشاد میفرماید: «و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه سمیع علیم» [اعراف: 200]. اگر از شیطان وسوسهای به تو رسد، به الله پناه ببر، زیرا که او شنوای دانا است. در جایی دیگر از قرآن میخوانیم: «و قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین و اعوذ بک رب ان یحضرون» و بگو ای پروردگار من از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم و به تو پناه میجویم پروردگارم از اینکه نزد من حاضر شوند. حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز در این موردمیفرمایند: «یاتی الشیطان احدکم فیقول: من خلق کذا؟ من خلق کذا؟ حتی یقول من خلق ربک؟ فاذا بلغه فاستعذ بالله و لینته» متفق عليه «شیطان نزد یکی از شما آمده و میگوید: فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ (تا اینکه سوالی نسبت به الله در قلب او پیدا میشود هنگامی که آفریننده هر چیز خدا است) پس آفریننده خدا چه کسی است؟ چون سلسله سوال به اینجا رسید لازم است که آدمی به خدا پناه ببرد و از این سوال باز آید». البته استعاذه هم مراتبی دارد یکی از مراتب آن استعاذه زبانی است یعنی اینکه آدمی هنگام مراجعه با وسوسه های شیطانی بگوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم مرتبه دیگر استعاذه استعاذه قلبی است یعنی اینکه آدمی با تمام جان و دل خویش به سمت حضرت حق رو کند و از او استمداد بجوید و به قدرت، عدالت و جبروت او تعالي بیندیشد، این استعاذه مؤمن را از ارتکاب معصیت و ایجاد وسوسه مصون میدارد. در قرآن کریم ماجرای حضرت یوسف علیه السلام مطرح شده که ایشان مورد ابتلا و آزمایش الهی قرار گرفتند، اندکی وسوسه در دل ایشان ایجاد شد، زیرا او نیز انسان بود ولی بلافاصله به خدا متوسل شد و دعا کردند: «و الا تصرف عنی کیدهن أصب الیهن و أکن من الجاهلین» [یوسف: 33]. «و اگر شر نیرنگ ایشان را از من باز نداری، بدانان میگرایم و دامن عصمت به معصیت میآلایم و خویشتن را بدبخت مینمایم و آن وقت از زمره نادانان میگردم». یکی دیگر از راههای معالجه وسوسه بیاعتنایی به شکهای بسیار و پی در پی است مثلا اگر در نماز مشغول هستیم و دچار وسوسه شدیم بدون توجه به آن نماز مان را ادامه دهیم. راه دیگر برای درمان وسوسه مشغول کردن خود به کار دیگر، زیرا تمرکز نمودن بر وسوسه نه تنها آن را برطرف نمیسازد بلکه باعث گسترش آن میگردد و پس برای پیشگیری از وسوسه باید سمت و سو افکار را تغییر داد و به کار و اندیشه ای دیگر پرداخت، بدین منظور آن حضرت پیامبرصلیاللهعلیهوسلم دعایی را تعلیم دادند كه هنگام وسوسه شیطان به الله پناه جسته و به طرف چپ سه بار تف نماید، راه اخیر برای رهایی از بند وسواس، تقریب به درگاه الله از طریق دوری جستن از گناهان و انجام کارهای نیک و خیر خصوصا واجبات است. الله تعالي این معنا را مکررا بیان فرموده است از جمله میفرماید: «انه لیس له سلطان علی الذین امنوا و علی ربهم یتوکلون انما سلطانه علی الذین یتوله» [النحل 99]. «همانا شیطان بر کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل مینمایند تسلطی ندارد. بی شک سلطه او بر کسانی است که او را دوست دارند». این آیه بر آن دلالت دارد که الله جل جلاله از پرهیزکاران محافظت میکند وشیاطین فقط بر دوستداران شان چیرهاند.
سلاممم و عرض ادب و احتراممم. تو اين زمانه انواعه بيماري ها زياد شده. اگه مثلا من به يه بيماري نا علاج مثل بعضي از سرطانها دچار بشم وبدونم كه احتمال زياد داره كه با دارو و درمان كارم پيش نره و اخر مرگ من رو در اغوش بگيره. از نظر شرعي اين اجازه رو دارم كه در مورد بيماريم با كسي صحبت نكنم و درماني رو هم انجام ندم و به مرور زمان بميرم؟؟ اين كار خودكشي به حساب نمياد.. دلايلي هم كه نميخوام به كسي بگم اينه كه ،اين نوع بيماري ها هزينه ي زيادي در بر داره و خانواده با تحمل هزينه هاي زياد اخرش من رو از دست خواهند دادو انچه ميمانه يك كوبه بار بدهكاري و .... و دوميش رنج درد بيشتر و شيمي درماني هست كه همه زيبايي هاي ادم رو ميگيره و اخرش.......
شب ميلاد امام رضا است يكي از خادمان امام رضا عليه السلام كه 50 سال سابقه خدمت در حريم رضوي دارد در شبكه اصفهان برنامه «هشت بهشت» دعوت بود مي گفت ديروز رفتيم بيمارستان الزهرا به عنوان سفيران فرهنگي امام رضا. با بيماران ملاقات داشتيم. تو راهرو يكي از همراهان بيماري امام و اصرار كرد كه دوباره به اتاق ايشان برويم. وقتي رفيتم گفت به اين بيمار بگو كه امام مي توانند شفا بدهند. به بيمار نگاه كردم دلم شكست به امام رضا گفتم كه آبرويم را نبر به او گفت شفا مي دهد و نباتي تبرك كه داشتيم در آب انداختند بيمار با ناباوري و حالت انكار نگاه مي كرد و من در دل به امام رضا توسل كردم. آب نبات را با سورنگ خواستند به بيماربدهند گفتند اگر توانست بخورد ما قبول مي كنيم كه امام شفا مي دهد و بعد آب را به او داد خورد. بيمار هم وطن كليمي بود و مسلمان شد. باور درماني روحیه، معنا و باورها، اکسیرهایی هستند که سراسر زندگی را تبدیل به طلای نشاط، پویایی و امید میسازند، به گونهای که در یک کلام میتوان گفت: «انسان، نان باورهایش را می خورد و به آنها زنده است».روحیه نداشتن و احساس بیارزشی، یعنی مات شدن در صحنه زندگی و باختن سرمایه هستی. در مقابل، توجه به سرمایه وجودی خود و سیراب شدن از جهان بینی و ایدئولوژی دینی یعنی دمیده شدن روحی تازه در کالبد بیرمق و پژمرده جسم خاکی انسانها. ما در این سرای تزاحمها و تعارضها با ناکامیها و بلاها روبهرو میشویم و بیشتر از هر چیز، نیازمند روحیه و معنا هستیم و با همین روحیه و باورهایمان است که خورشید امید و معنا را از پشت کوههای یأس و ناکامی جلوهگر میسازیم. از جمله کارهای با ارزشی که در این راستا برای ناکامان روحی صورت گرفتهاست، خدمات پزشکی (medical ministry)است که کار آن، رسیدگی به وضع روحی بیمار در دوران بیماری است. از حدود اوایل دهه ۱۹۶۰م، در بسیاری از دانشگاه های بزرگ امریکا این مسئله مطرح گردید که درمان بیمار، تنها با دارو و سایر مراقبت های پزشکی میسّر نیست و اثرات درمانی این خدمات به میزان زیادی به روحیه بیمار بستگی دارد. هر قدر روحیه بیمار بهتر باشد، سرعت درمان وی بیشتر و خدمات درمانی، بهتر و موثّرتر است. برای تأمین این نظر، در «هیوستون» امریکا در مجتمع عظیمی که مرکب از بیش از پانزده بیمارستان و درمانگاه و چند دانشکده پزشکی است، مرکزی به نام «مؤسسه مذهب» (Institute of Religion) به صورت یک مرکز آموزشی با دوره چهارساله به وجود آمد. دانشجویان این مؤسسه در رشته «خدمات روحانی پزشکی» لیسانس میگیرند. در این مؤسسه، هیچ نوع دین یا مذهب خاصی به طور انحصاری مورد نظر نیست و آموزش داده نمیشود. علاوه بر آموزش ادیان، مقولات و موضوعات فلسفی - اخلاقی، روانشناسی و روانکاوی در برنامه آموزشی قرار دارد. فارغ التحصیلان این مؤسسه، در بیمارستانها در کنار سایر خدمات پزشکی با استفاده از اعتقادات مذهبی خود بیمار، خدمات معنوی - روحی به بیمار میدهند، یا برای انجام دادن فرایض دینی به وی کمک میکنند. همچنین در برنامه آموزشی دانشجویان پزشکی، چند واحد از دروس این مؤسسه گنجانیده شده، تا پزشکان نیز بدانند که توجه و رسیدگی به ذهن یا روان بیمار و معتقدات او، در درمان بیمار، نقش مؤثر و تعیینکنندهای دارد[1]. آری، انسان، فقر محض است و بیخدا هیچ! با جریان یافتن دین در رگهای روحی و معنوی انسان، زندگی معنا، نشاط و پویایی مییابد و البته دیو سیاه پوچی و نیستی، مهمان و آفت روحی کسانی است که دین را افیون می خوانند و با بستن چشمهای خود، آفتاب پر فروغ عالم افروز را منکر میشوند. تكنيك حاج آقا درماني ما مي توانيم از پتانسيل هاي معنوي براي درمان بيماري ها ارتقا سلامت روان و تبلغ ديني كمك بگيريم. حضور خواهران و برادران روحانيون ، مبلغان ديني و خادمان معنوی امام رضا و حضرت معصومه سلام علیها و حافظان و قاریان قرآن كريم در مراكز بهداشت و درمان و بيمارستان ها در اين امر اثر مهمي دارد. کتاب و سی دی درمانی همچنین می توانیم در این مراکز جهت کتاب درمانی از شرح حال عارفان و کتب ادعیه و شفایافتگان و ارتباط با امام زمان و توسل به امامان و راز بلاها در زندگی و هدف و فلسفه زندگی کتابخانه جهت معنا درمانی دایر کنیم. نیز می توانیم از بیمارانی که روحیه عالی دارند مانند جانبازان سی دی تهیه کنیم و در خدمت درمان و معنا بخشی به زندگی کمک بگیریم. تذکر: حضور کارشناسان دینی سبب می شود جلوی خرافات و برداشت های انحرافی از دعا و نذر و ....گرفته شود و دکان رمالان سوداندیش بسته شود.
------------------------------- [1] . رك خدا در ناخودآگاه نوشته ويكتور فرانكل ترجمه ابراهيم يزدي و محمدحسین قدیری، نقش معنا در زندگی، دوماهنامه حدیث زندگی ، خرداد و تیر 1382، شماره 11.