استمنا

خودارضائی در خواب

بنده فردی۲۲ ساله ی  مذهبی ام.  متاسفانه چند سالی هست که با یک اختلال عجیب رو به رو شدم در حالت خواب و بیداری بدون اینکه اختیار کامل داشته باشم مرتکب استمنا میشم درحالیکه اصلا اهل چنین کاری نیستم و متنفرم.
برچسب: 

نیاز به ازدواج در سن پایین

با سلام خدمت شما. ممنون از سایت بسیار خوبتون و تمام دست اندر کاران.

ببخشید متن یکم طولانیه. خواهش میکنم جوابمو بدین. من 15 ساله هستم. اول میخوام در رابطه با یه عادت بد که ولم نمیکنه صحبت کنم. من خودارضایی میکنم. و از اینکار به شدت ناراحت و افسردم و میدونم که کار به شدت اشتباهیه و حرام و گناه کبیرس. بارهای زیادی تصمیم به ترک گرفتم اما هربار با سهل‌انگاری به سمت اینکار رجوع کردم. هربار هم چنان پیشیمون میشم که انگار آسمون به زمبن اومده. راه‌های ترک بسیاری رو امتحان کردم و خیلی راه‌ها رو بلدم ولی چه فایده عالم بی عمل.

البته مسئله من اصلا این نیست. من دچار یه وسواس فکری هم شدم که به شدت اذیتم میکنه. به عنوان مثال نمیخوام نگاه حروم کنم ولی نگاه میکنم. در ضمن اگر گناهی انجام دادم هزار بار توبه میکنم. استمنا رو هم نمیخوام انجام بدم ولی متاسفانه... اما خب اینا دلایلی بر این کار قبیحم نیست. چون اختیار اینکار دست خودمه و نمیتونم گردن وسواسی که دارم بندازم ولی خب این وسواس داره منو میکشه. دیگه درستو از غلط تشخیص نمیدم و نمیدونم چه کارهایی گناهه و اگه یه نگاهم به جنس مخالف بیفته خیلی درگیر میشم. میدونم عجیبه ولی از تمام اجزای جنس مخالف تحریک میشم و جرات ندارم سرمو بالا بگیرم چون چشمم که به نامحرم بیفته به صورت ناخودآگاه درگیرش میشم. هر نگاهی که به نامحرم بندازم حرومه( رو حساب این مسئله). به همین خاطر سعی میکنم کلا سرمو پایین بندازم تا دچار نگاه‌های حرام نشم. حتی گاهی اوقات تلویزیون هم نگاه نمیکنم تا چشمم به نامحرم نیفته. خب راستش این وسواس منه. از این نگاه ها ناراحتم و روزی هزار بار توبه میکنم ولی باز متاسفانه توبه میشکنم. لطفا راه مقابله با این وسواسو بم بگین.

یه کار دیگه‌ای هم دارم. ببخشید طولانی میشه. طبق نظر مرجع تقلیدم ازدواج برام واجبه و باید به هرنحو ممکن ازدواج کنم و اگر شرایطم مساعد نیست منتظر شرایط مساعد نباشم. این درسته. من مطمئنم که به واسطه ازدواج خیلی از گناهانم ترک میشه. ازجمله همین استمنا. از نظر نگرش فکری هم فک میکنم بتونم از پس روابط زناشویی بر بیام ولی این کافی نیست. تو جامعه امروزی باید آدم شغل و مسکن و وسیله نقلیه داشته باشه و این برای من که 15 سال بیشتر ندارم یه جور شوخیه. ولی خب بااینحال استثنائاتی هم وجود داره. اینم بگم که من تو شهرستان زندگی میکنم. من شنیدم که افرادی با هم ازدواج کردن ولی مثلا دوبار در هفته همدیگرو ملاقات میکنن یا بیشتر و کمتر. سوالم از شما اینه که آیا شما انجمنی میشناسید که در این رابطه فعالیت کنه؟ انجمن‌هایی برای همسریابی هست اما هیچکدوم برای فرد 15 ساله فعالیت نمیکنن. اگه شما انجمنی میشناسین لطفا بم معرفی کنید. اگر هم نمیشناسید، راهی چیزی دارید بم بگید تا بتونم ازدواج کنم. اگر هم هیچکدوم نمیشه دعایی بگید برای ازدواج. و اگر هیچکدوم از اینا نمیشه راه مقابله با نفسمو بگید و بگید که چطور میشه این خواستمو سرکوب کنم. این ازدواج نکردنم لطمه بزرگی به زندگیم زده. هم گناه و هم درس نخوندن. لطفا کمکم کنید با تشکر.@};-

ترس از ازدواج به خاطر اشتباهات گذشته ام

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:


با عرض سلام خدمت تمام دوستان و مشاوران محترم.
چون فضا مجازیه و کسی همدیگه رو نمیشناسه من بدون رودربایستی سوالمو مطرح میکنم. شاید کسی بتونه این ترس و استرس رو در درون من از بین ببره.
بنده 28 سال دارم و مجردم .دوتا فوق لیسانس دارم و آدم باهوشی هستم ... راستش رو بخواین، سال های زیادی استمنا کردم و فیلم پورن زیاد میدیدم (شاید حدود 10 تا 15 سال)...
ولی این کار همیشگی نبوده و مثلا هر 30 یا 40 روز ، یکی دوبار این کار میکردم و دوباره توبه میکردم و دوباره بعد از دوماه باز این کارو میکردم و بعدش توبه و... .
از لحاظ اعتقادی آدم معتقدی هستم و قسم میخورم از کودکی تا حالا 95 درصد نمازهامو اول وقت خوندم و تمام روزه هامو گرفتم، روزه های مستحبی و اعمال مختلف و ... به پدر و مادرم اف نگفتم.
تمام فامیل منو مثل یک دختر میدونن (خواهر ندارم و 2 برادر هستیم) از بس که به مادرم در خونه و همه آشنایان کمک میکنم. ولی بدلایل زیادی تو این گناه افتادم...
با انجام زیاد این گناه، انزال زودرس گرفتم و یکی از دلایلی که مجددا به این کارو تکرار میکردم این بود که همه ، همه جا میگفتن (تو اینترنت و ... ) این بیماری خوب نمیشه و اکثرا بجه دار نمیشن و .... .
منم با این بهانه دوباره این کارو انجام میدادم.
ولی حالا چندماهه واقعا ترکش کردم و یه دکتر رفتم و یکسری دارو برای درمان این بیماری دارم مصرف میکنم و حالا قصد دارم ازدواج کنم تا از این کار زشت دست بکشم...
از طرفی فشار خانواده زیاد شده که ازدواج کنم چون وضعیت مالیم بد نیست .... ولی خدا شاهده ترسم خیلی زیاده و از گذشتم میترسم...
اینکه قراره با یکی زندگی کنی که ندونه شما قبلا چه کارهایی کردی و جه ادم بدی بودی... بری اون دنیا و روز قیامت ایشون بفهمه با چه حیوانی زندگی میکرده ... واقعا ترس داره...
اینکه به یکی در مورد گذشته همش دروغ بگی ... و فیلم بازی کنی که ادم خوبی هستی...
اینکه خداوند میفرماید الطیبون الطیبات... . از این ایه میترسم. حرف خداوند که عوض نمیشه. من 10 تا 15 سال هی بدی کردم و دوباره توبه کردم...
میترسم ادم ناپاک قسمت من بشه که حقم هست... خودم میدونم... بخدا من آدم بدی نبودم تا حالا در زندگی... تمام فامیل و دوستان و همسایه و محله روی من از لحاظ ادب و اعتقادات و اخلاق و ارتباطات حساب وبژه باز میکنند.
حتی دختراشونو بهم پیشنهاد میدن برای ازدواج... همین کارها خجالت منو زیادتر میکنه...
ولی تاحالا خدا آبرو منو جایی نبرده و به دعای خیر پدر و مادر و کارهای خیری که تاحالا در حقشون و حق دیگران و بزرگترها انجام دادم، همیشه بهم عزت داده و منو سربلند کرده ...
چندبار آقا امام حسین به من روسیاه، لطف زیادی کردن و چندباری کربلا رفتم و ... خلاصه خداییش از لحاظ اجتماعی بخدا تاحالا به کسی بدی نکردم و همه منو دوست دارن...
ولی میترسم. بخدا میترسم از عاقبتم ...
الان طوری هستم که اگه خدا از من گذشته باشه من نمیتونم از گذشته و اشتباهاتم بگذرم... یعنی حتی خودمو با همسر آیندم تصور میکنم، خودم از خودم متنفر میشم و به خودم نهیب میزنم که تو لیاقت هیچ کسی رو نداری...
چطوری حاضری مسئولیت یک نفر رو قبول کنی در حالی که اون با شما روراسته ولی تو همش دروغ... بچه من قراره چی بشه؟...
همش فکر میکنم که خدا یه طوری گناهمو جبران میکنه و چوبشو میخورم. ولی نمیخوام چوبشو همسر آینده و بچم بخورن... خداوکلیی کسی میتونه بهم کمک کنه و من حقیرو توجیه کنه...
بخدا ترسش خیلی زیاده... اوضاع روحیم نابوده...
ببخشید اگه خیلی طولانی شد... شرمندم بخدا ...





با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

خسته خسته خسته ام (کمک کنید خود ارضائی را ترک کنم)

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:


نقل قول:


سلام دوستان نمیدونم از کجا شروع کنم چی بگم؟
حالم از خودم به هم میخوره. الان با گریه دارم اینو مینویسم. به خدا قسم دیگه بریدم از خودارضایی.
یه وقتایی میگم برم خودکشی کنم تو از شمرم بدتری.
دوستان من داستانم خیلی فرق میکنه با کسانی که همین مشکل رو داشتن و در انجمن مطرح کردن.
من بدبخت 20 سالمه و 5 سالی هست به این بدبختی دچار شدم.
تمام عوارضی هم که داره دقیقا روم پیاده شده.
چشم ضعیف *بدن ضعیف *استرس و اضطراب *افسردگی *گوشه گیری...
دیگه نمیدونم چیکار کنم.
من بچه هیئتی هستم (از این میسوزم دیگه با این حال بازم آدم نمیشم)
از اینورم روزی تا6 ساعت نوحه گوش میدم.
و بدترین نقطه اینجاس که مدیر یک سایت مذهبی هم هستم(ای خاک دو عالم بر سرم)
این وضعیت منه و بازم نمیتونم ترک کنم.
به خودم میگم اشغال از اون هیئت رفتنت خجالت بکش
آشغال از اون کار مذهبی و مهدوی کردنت خجالت بکش
از نوحه هایی که گوش میکنی خجالت بکش
ولی انگار نه انگار. مثل اینکه شدم خود شیطان.
از این طرف میگم من که این همه کار میکنم بعد میرم خود ارضایی میکنم، چطور خدا بازم گذاشته عشق به اهل بیت تو وجودم بمونه
چطور بهم اجازه میده برم هیئت، چطور منو تردم نمیکنه
والا ایناس که منو میسوزنن. به خودم میگم حتما خدا به برگشتت به سمت خودش هنوز امیدوار که عشق امام حسین (ع) رو ازم نگرفته و گذاسته برای حضرت مهدی (عج) کار کنم.
خوب پس چرا ادم نمیشم؟ ؟؟؟؟؟
منی که رهبر خودم رو امام خامنه‌ای رو وقتی چهرشو میبینم به مظلومتش گریه مبکنم. چرا نباید درست بشم؟
اصلا تا حالا تو عمرتون فکر میکردید همچین ادمی با این سبک وجود داشته باشه؟
به قران من خودم خودمو باوز نمیکنم. این همه کار خوب و مهدوی و مذهبی.
از همه مهمتر شناختن انقلاب اسلامی و دونستن قدر جمهوری اسلامی ایران و هر روز آرزوی شهادت داشتن و...
چه جور میتونم بازم این عمل زشت انجام بدم
هی هی هی خدا بریدم
دوستان بدبختی داستان تازه شروع شد. ففط اینارو گغتم که بفهمید روحبه و خلق و خوم چیه و چطور آدمی هستم با چه گرایشاتی.
من تا الان فکر کنم 8 یا 9 باری میشه برای ترک اقدام کردم و با خدا عهد بستم که 40 روز نمارن رو بخونم و خودارضایی نکنم.
دفعه اول 17 روز دووم اوردم چون میترسیدم عهدی که با خدا بسته بودم رو بشکنم. انقدر عواقب شکستن عهد با خدا رو خونده بودم از ترس داشتم سکته میکردم. دیگه از این بالاتر که خود خدا لعنت میکنه کسایی رو که عهدشون رو باهاش شیکستن و عشق اهل بیت رو از وجودشون خارج مبکنه و...
داشتم میگفتم دفعه اول 17 روز طول کشید
دفعه دوم 15
همینطور بیا پایین تا 3 روز!!!
الان به نظرتون منی که 9 بار عهدم رو با خدا شیکوندم فرصتی برام مونده ادم شم. من که فکر نمیکنم.
ولی از اینطرف میگم هنوز عشق اهل بیت دارم و کارای مهدوی میکنم پس راهی هست. ولی نمیتونم و به زودی ملعون واقعی در دو دنیا توسط خدا میشم.
چرا خدا با این همه توبه شکنی هنوز منو نگهم داشته. من که اینطوری فمر میکنم. شاید خدا به زودی بلایای زیادی رو تو زندگیم بیاره.
الان نیم ساعت دارم گریه میکنم اخه دیگه چرا تو ماه رمضان. وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای لعنت خدا بر من.
بغض گلومد گرفت نمیدونم چی بگم. اره بازم عهدمو بعد 5 روز شیکوندم و بل دهن روضه نتونستم جلو خودم بگیرم
ای واااااااااااااااای ای واااااااااااااااااااای. خدا کمممممممممممممک
ترو خدا یه راهکاری به من بدین تورو خضرت ابوالفضل بگید جیمار کنم. بریدم دیگه


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

آیا استمنا بدون علم، گناهی بزرگ است؟

با سلام راستش از مطرح کردن این پرسش خجالت می کشم اما واقعا نمی دانم چکار کنم؟
مشکل من این است که من ۱۵ سال سن دارم و به طور اتفاقی مطالبی در باره استمنا در اینترنت مطالعه کردم و بلافاصله با خواندن این مطلب پی بردم که گویا من در سنین ۱۱ یا ۱۲ سالگی این کار را تا حدودی انجام می دادم و این که این کار گناهی کبیره است و نیاز به غسل دارد.
واقعا بسیار ناراحتم زیرا من تا کنون بسیار سعی کرده ام که امور دینی را به خوبی انجام بدهم و تصور می کردم که واقعا بنده خوبی هستم ولی الان نمی دانم چکار کنم؟ در ضمن من ان زمان تا حالا به دلیل عدم اگاهی غسلی انجام نداده ام یعنی تمام نماز ها و روزه های من باطل است؟ لطفا کمکم کنید با سپاس.

تفاوت استمناء و احتلام


در صورتی که از فرد در حین خواب و بیداری منی خارج شود به طوری که نداند که خود استمنا کرده یا احتلام شده حکمش چیست ؟ استمنا است یا احتلام؟
مرجع تقلید: آیت الله سید علی خامنه ای

اعتیاد به پورن

با سلام بنده جوانی هستم مذهبی نه بی نمازم نه چشمم دنبال ناموس کسی و نه بی اعتنا به هیچ یک از احکام اسلام.اما از چند سال پیش به پورن معتاد شدم تا جایی که الان اسم بازیگراشون رو هم حفظم بازم میگم من به نامحرما نگاه هوس آلون نمیکنم وقتی مشتری خانم میاد مغازه سعی میکنم بهش نگاه نکنم اما معتادم به پورن
چیکار کنم؟

خودارضایی دوستم و وظیفه ی من

سلام به همه
سریع میرم سراغ اصل مطلب
من یه دوستی دارم که خود ارضایی میکنه
اما نمیدونستم چجوری و چقدر
دیشب بهم گفت که هربار که میره حموم 5 ، 6 بار این کارو انجام میده
دیشب وقتی فهمیدم کلی گریه کردم
نمیخوام اینجوری باشه
میخوام بهش کمک کنم
همون دیشب کتاب مشکلات جنسی آیت الله مکارم رو بهش دادم
حالا بنظرتون از اول جوری پیش برم که بگم دیگه کلا نزنه یا اینکه کاری کنم که هر بار میره حموم کم بشه مثلا برسه به سه بار و یک بار تا تموم بشه؟کدومش بهتره؟
و اینکه دیگه چکاری میتونم انجام بدم؟

از بین رفتن اثرات خود ارضائی

چطور میشه آثار استمنا رو از بین برد؟ من چند وقته ترکش کردم ولی اطرافیان هنوز وقتی منو میبینن گودی زیر چشم و ... فکرای خوبی تو ذهنشون نمیندازه. چی کار کنم؟

برچسب: 

باز نگشتن به گناه (خود ارضائی)


چیزیایی که مینویسم بیشتر درد دلم ـه . تا شاید عده ای با خوندنش بیدار بشن


سلام . من از اوایل بلوغ جنسی به دلیل بی اطلاعی دچار خودارضایی شدم . الان حدود 8 سال هست که خودارضایی میکنم . البته گاهی شده که حتی تا یک ماه هم ترک کنم . ولی نمیدونم چرا وقتی اعصابم خراب میشه یا عصبانی میشم اولین چیزی که برای آروم شدم به ذهنم خطور میکنه خودارضایی ـه . الان 23 سال دارم . ضعف جسمی و حافظه ی شدید دارم ( حتی بعضی وقتا اسم نزدیک ترین فامیل هام هم یادم نمیاد :Ghamgin: ) که مطمئنم به خاطر خودارضایی ـه . البته بگم کارای بدتر از خودارضایی هم کردم . میگن توی اسلام اعتراف به گناه جایز نیست . (استغفر الله ربی و اتوب الیه) .
فقط اینو بگم که شهوت منو وادار به کارهای کثیفی کرده . تا جایی که تمایل به همجنس بازی هم پیدا کردم ولی برای حفظ آبرو شهوتم رو با خودارضایی خالی کردم تا رسوا نشم (البته پیش خدا و رسولش که رسوا هستم) . به هر حال . الان حدود یک هفته هست که با حضرت ابوالفضل العباس (ع) عهد کردم که دیگه خودارضایی نمیکنم . و وقتی امیال جنسی میاد سراغم این آیه از سوره ی اسراء رو میخونم : وَ أَوفُوا بِالعَهدِ إنَّ العَهدَ كانَ مَسئُولـاً :
و به پیمان (خود) وفا كنید، كه قطعا از پیمان سؤال میشود
حتی برای اینکه خودم رو با چیز دیگه ای مشغول کنم سیگار میکشم . البته نماز هم میخونم . به هر حال . سوال من اینه که چطور دیگه برنگردم به گناه ؟ چطور این احساس آزادی از گناه رو در خودم پایدار کنم ؟