شخصیت

شخصیت و زندگی شیخ صدوق (ره)

سلام
داستان تولد شیخ صدوق و دعای امام زمان چیست؟
داستان تازه بودن بدن ایشان پس از هزار سال چیست؟
ایشان چه شخصیتی داشته است؟

رفتارهای متعارض

انجمن: 

سلام
من آدمیم که رفتارام تعارض دارن مثلا آدم خیلی بی احساس احساساتیم
پرحرف کم حرفم
مغرور متواضع
شلوغ و شیطون و آروم
سخاوتمند وخسیس
زرنگ وتنبل
کلا نمیتونم بگم چجوریم
چون همه اینادرونمن از دوران ابتدایی همینطوربودم.

نمیدونمم این خوبه یا بد و چرا اینطوریم!!
واینکه بقیه بخوان راجبم حرف بزنن نظرشون متفاوت از هم هست.
یعنی ممکنه یچیزی یکی راجبم بگه٬ یکی دیگه شاخ دربیاره و بگه که اصلااینطورنیست! مگراینکه خودم تاییدکنم که باز هم قیافه ش دیدنیه دراونصورت...
حالا میخوام شما راهنماییم کنید تا من بتونم خودمو خیلی خوب بشناسم
کلا اومدم مشاوره خودشناسی پیشتون...
ممنون

هویت ؛ چرا من؟

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام
مدت هاست که موضوعی ذهنم رو مشغول کرده و با چند نفر درمیون گذاشتم اما به نظر میرسه جوابی نداره. خواستم اینجا هم مطرح کنم ببینم نظر شما چیه.

چیزی باعث میشه که من کامران باشم و نه شخص دیگه، چند مسئله ست. جسمی که بهم رسیده از طریق پدر و مادر و شرایط جغرافیایی و ...، فرهنگی که توش بزرگ شدم و تصمیماتی که خودم بر اساس دانش و میل و شرایط پیرامون گرفتم و جبری که از طرف دیگران و شرایط بر من حاکم بوده. همه ی این موارد، علایق و سلایق و استعداد و اخلاق و رفتار و شخصیت من رو تشکیل میده.
و به نظرم این برای باقی انسان ها هم صدق میکنه.
فرض کنیم من شخص الف باشم و یک نفر دیگه هم باشه به نام شخص ب.

سه سوال دارم اما در ترتیب پرسش در شک ام.

اگر تمام این موارد رو از الف و ب بگیرن،
این دو چه فرقی با هم خواهند داشت؟
و چه چیزی باقی می مونه؟
و در این صورت، چرا من دارم از طریق این جسم(الف)، نه جسم شخص ب، این جهان رو تجربه میکنم؟

پیشاپیش ممنون

آیا سلمان فارسی وجود داشته است؟

انجمن: 

سلام.
یک محقق و تاریخ شناسی به نام ناصر پور پیرار یک نظریاتی را مطرح کرده از جمله:
1- کامل نبودن تخت جمشید و جعلی بودن پاسارگاد (مستند مجعولات مجلل و تخت گاه هیچ کس را دانلود کنید حتماً)
2- نو ساخته بودن دیوان حافظ وسعدی وفردوسی (نمیدونم به چه دلیلی )
3- عدم وجود خارجی سلمان فارسی

بند اول که درست و علمی هست.
با بند دوم هم کار نداریم.
اما بند سوم منو به شک انداخته.
دلایل ایشون بر عدم وجود سلمان را در لینک زیر دانلود کنید وبخونید و لطفاً با سند ومدرک جواب بدید تا به ایشون ارجاع بدیم.

حقیقت سلمان:

گشتی در تاریخ درباره شخصیت "محمد بن ابوبکر"

با سلام
خداقوت
با توجه ب ایام ماه صفر و جنگ صفین ک یکی از اتفاقات این جنگ
کشته شدن یاران و سرداران بزرگ مولا علی است
از دوستان تقاضامندیم
عمق تاریخ را واکاوی کنند و هر انچه در مورد شخصیت و زندگی حضرت محمد بن ابابکر خوانده اند
بیان نمایند
تا بر علم سایر دوستان افزوده گردد
بیشابیش روز جمعه 14 صفر سالروز شهادت ایشان را تسلیت میگوییم
بسم الله

کارشناس بحث : عماد

انس بن مالک ومالک بن انس

در تاریخ دو شخصیت هستند که اسم هاشون شبیه هم است ومن اونها رو باهم اشتباه میگیرم
انس بن مالک ومالک بن انس
این دو نام دو شخصیت هستند؟ چه تفاوت هائی باهم دارن؟

آیا این ادعاها درباره دکتر شریعتی صحت دارد؟

چرا خیابانی به نام دکتر شریعتی داریم؟

جلال متینی استاد تاریخ دانشگاه مشهد و هم دوره شریعتی مطالبی را عنوان می کند که خلاصه ان را می اورم:

1.علی شریعتی کارشناس ادبیات فارسی،با خورده شدن حق فرد دیگر و به ناحق بورسیه دانشگاه سوربن شد

2.دکترا علی شریعتی یک دکترا بسیار کم ارزش و بدون تحصیل خاص و فقط با ترجمه یک فصل از یک کتاب که فقط 120 صفحه بوده و با پایین ترین نمره ممکن به دست امد.(امروزه می توان این نوع دکترا را به صورت مکاتبه ای هم گرفت)

3. به دلیل بی ارزش بودن مدرک دانشگاهی،(بعد از امدن به ایران شریعتی را معلم انشا چهارم دبستان یک روستا در کاشمر می کنند و بعد) معلم دبیرستان و بعد با رایزنی که انجام می دهد استاد یار دانشگاه می شود که با مخالفت دانشگاهیان رو بر رو می شود

4. به دروغ ادعا می کرد دو دکترا جامعه شناسی مذهبی و تاریخ دارد :^o

https://www.khabaronline.ir/detail/745514/weblog/daneshmandi

https://books.google.com/books?id=OYeCAwAAQBAJ&pg=PT82&lpg=PT82&dq=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D8%A7+%D8%B9%D9%84%DB%8C+%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C&source=bl&ots=QT9cpMhdN0&sig=IyocFuvB2l_yV3ygkEk6eBWzoVc&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwjUzYuWqOHbAhUNuaQKHfyPDOs4FBDoAQgmMAA#v=onepage&q=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C&f=false
__________________________________________________________________________

نگاهی به اعتقادات او:

اعتقاد به مشرک بودن ابوطالب پدر حضرت علی(ع) و عبدالمطلب:

این بار نیز تاریخ ید بیضای دیگری می نماید , محمد در دامان بت پرستی رشد میکند , درست است که مورخین اسلام همه می کوشند تا دامان عبدالمطلب و ابوطالب را از شرک پاک سازند و این یک تمایل عمومی است که انسان دوست دارد قهرمانان گرامی و مورد احترامش از خاندانی پاک و شریف و محترم باشد ,همه قهرمانان ملی و اساطیری یا از خدایانند یا لااقل از خاندان امرا و قهرمانان و این به صورت یک اصل کلی در تراژدی و حماسه در آمده است . عبدالمطلب هر چند مردی است مهربان , محترم و شریف ولی نمی توان انکار کرد که پرده دار کعبه و ساقی بت پرستان و پاسدار بتان و متولی رسمی بتخانه است , و محمد که باید به زودی این بتها را یکایک فرو ریزد , در خانه وی بزرگ می شود .
اسلام شناسی چاپ طوس ص 462

توهین به شیعیان:

شیعه صفوی خاک کربلا را به صورت یک ماده خاصی می داند ، که با خاک های دیگر زمین و آسمان فرق دارد یک خاصیت مجز آسای ماورا طبیعی ویک سحر است ذاتی جوهری و فضیلت مرموز و نقهمیدنی پنهان است که آن را ارزش و تقدیس دینی داده است اما یک شیعه علوی می داند که خاک حسین با خاک های دیگر فرقی ندارد نیروئی ، مانائی ، روحی ، خاصیت مرموز غیبی و اثر شیمیایی اسرار آمیز و خصوصیت ذاتی جنسی غیر طبیعی در ان نیست . خاک است.
تشیع علوی و تشیع صفوی ص 102

یا علی

عبدالرحمان بن عبد ربه انصاری

سلام
عبدالرحمان بن عبد ربه انصاری کیست و آیا می توان درسی از زندگی ایشان گرفت؟

بازسازی شخصیت انسان (قسمت دوم)

بسمه تعالی


چه کسی مسئول فساد در جامعه است؟

به طور عموم, مردم, یک قشر و طبقه خاص , یک گروه و بسا اوقات یک فرد را مسئول فساد در تمام جامعه می دانند و می پندارند که آن عناصر فاسد یا آن فرد فاسد , تمام زندگی را در مسیر نادرست قرار داده اند, لیکن این نظر و عقیده درست نیست. .

یک ماهی مرده حوضی را الوده می کند.اما یک فرد نمی تواند جامعه ای را به فساد بکشاند. حقیقت این است که در یک جامعه خوب و صالح , یک فرد بدکردار و فاسد توان گذر ندارد, و چنانچه بخواهد از آن بگذرد , میمیرد همانگونه که یک ماهی اگر از آب بیرون برگردد میمیرد.

جامعه ای که در آن بدی و فساد ترغیب نمی شود و از آن استقبال نمی گردد, فساد قادر به ادامه حیات در آن نخواهد بود و خواهد مرد.در هر زمانه ای افراد فاسد وجود داشته اند, اما این درست نیست که تنها آن ها را مسئول تمام بدی ها و فساد ها بدانیم و همه کاسه کوزه ها را بر سر آن ها بشکنیم.

اگر در برهه ای عده ای افراد فاسد غالب و چیره بوده اند, این بدین معنا نیست که زمام زندگی تماما در اختیار آنان بوده و آنان به هر سو که خواسته اند, آن را هدایت نموده اند , بلکه حقیقت این است که در آن زمان تمام جامعه مبتلا به فساد بوده است. در آن زمان وجدان (conscience) انسان ها الوده به گناه بوده , در درون آن ها تاریکی, ظلم و تمنای شدید برآورده کردن خواسته ها و امیال نفسانی وجود داشته است. آنان خودخواه و نفس پرست بوده اند.

دلی که کرم زده گردد, قلبی که آلوده به گناه شود , شما به هیچ وجه نمی توانید او را از جرم و جنایت بازدارید , حتی اگر آن را به بند و زنجیر بکشید.

انسان خودخواه


در هر زمانه بوده اند کسانی که فقط خود و اهل و عیال خود را انسان و دیگران را خدمتگزار خویش تصور نموده اند. عده ای چنان اند که با آن که از هم نوعان خود هزاران هزار نفر رامی بینند, اما انسان ها فقط به همان دایره خود محدود می دانند .
اینان می پندارند که اهل و خاندان بیست سی نفری آن ها انسان اند و دیگران که از این دایره خارج اند انسان به شمار نمی روند.

چنین انسان هایی همیشه بوده اند که به کوچک ترین و ریز ترین مسائل و نیاز های خود و اهلشان با کمال دقت و توجه اهتمام نموده اند, اما چشمان خود را نسبت به مسائل و مشکلات دیگران بسته اند.

بعضی ها دو عینک دارند , که با یکی خود را می بینند و با آن دیگری تمام دنیا را. به عقیده من آن ها عینکی دارند که با آن چنان می بینند که فرزندانشان با فرشتگان آسمانی سخن می گویند. آنان خواسته خود را اگر به اندازه ارزن باشد, کوهی می بینند و کوه خواسته دیگران را ذره ای هم به حساب نمی آورند.

بازسازی شخصیت انسان (قسمت اول)

بسمه تعالی

تفاوت میان انسان و حیوان

دوستان و برادران ! یک تفاوت اصلی و عمده بین انسانها و حیوانات وجود دارد و آن اینکه حیوانات نسبت به زندگی خود دارای حالت اطمینان بوده و صلاحیت و استعداد ترقی و پیشرفت در زندگی را ندارند؛ اما انسان چنین نیست و بر خلاف حیوانات از زندگی خویش نامطمئن بوده و خواهان پیشرفت و ترقی در آن است.

به طور عموم، این حالت بی اطمینانی که در انسان است، بد دانسته می شود، اما اگر این بی اطمینانی که ویژه انسان است از بین برود، لذت و علاقه ی به زندگی از بین خواهد رفت.

هر کس از زندگی خود شکایت دارد و از آن می نالد، و اکثر گفتگو ها حول همین محور بی اطمینانی از زندگی می گردد؛ اما تعداد معدود و انگشت شماری از افراد در خصوص ازاله و نیز علل آن، می اندیشند؛ زیرا این یک مسئولیت است و انسان از مسئولیت می هراسد.

اگر ساعتی خراب گردد، از به زمین زدن و انداختن درست نمی شود؛ بلکه باید عیب آن را یافته و آن را تعمیر نمود. به همین ترتیب باید بیندیشیم، امروز که انسانیت از جایگاه اصلی و واقعی خود کناره گرفته و تمام این خرابیها و بی اطینانی که مشاهده می شود نتیجه ی پستی و انحطاط انسانیت است، آیا ما نسبت به حل این مسئله و رفع این معضل مسئول نیستیم؟