سلام
وقتی یکی از اعضای فرقه حلقه که سالهاست مربی هم هست، اعضای خانواده ما باشد، ایا میتواند موجب بسته شدن بخت خواهرانش، کار پیدا نشدن برای آنها و سرنگرفتن معاملات و خریدوفروش خانه شود؟
تعریف عشق و عاشقی تعریف مشخص و از دید روان شناختی در موضوعی صحبت می شود
اما در اینجا از اساتید عرفان می خواهم از این منظر عشق را تعریف کنند و نظر عرفان در مورد اتحاد روحی و حالات کشف در عشق را شرح دهند
و آفات و مسائل مروبط به ان را بگویند
آیا اتحاد روحی همان تله پاتی است؟
اینکه اگر در مسیر عشق به غیر خدا عشق ورزیدن مضر است؟
از دوستان هم در صورت تمایل برای شرکت در این بحث دعوت می کنم
و در صورت تجربه عشق و حالات آن برای کمک به مسیر بحث استقبال می شود ان شاء الله مسیری باشد برای رشد
با عرض سلام و ادب:
می خواستم بدونم ایا انرژی درمانی که اکنون در این عصر جایگاه ویژه ای پیدا کرده درست است یا خیر؟
ایا در سند و یا قرن اشاره ای به این نوع روش درمتان شده یا خیر؟
اگر دروغ و کلکی بیش نیست چرا افرادی با همین روش درمان بهبود می یابند؟چرا کلاس هایی در همین باب برای اموزش تدارک دیده میشود و به طور پنهانی هم برگزار می شود؟
ایا چنین افرادی جدا همین قدرت (به نظر خودم : ماورایی ) را دارند؟
با تشکر
سلام،<br>به چیزهایی میل دارم که نباید داشته باشم. گاهی اوقات این میل در صورت فراهم بودن شرایط ممکنه به گناه کشیده بشه. آیا صرفا با داشتن این میل در ذهنم برام گناه نوشته میشه؟ من نهایتا میتونم تلاش کنم این میل به گناه کشیده نشه ولی تمایل به اون توی ذهنم همیشه هست. این موضوع واقعا ناراحت کننده است. چه کنم؟
سلام
اینطور که متوجه شدم، آیت الله کشمیری برای افرادی که در ابتدای راه هستند، عدد ذکر استغفار را برای هر روز ۱۰۰۱ مرتبه تعیین نموده بودند:
۱) برای استغفار کدام متن را باید گفت: استغفرالله؟ استغفرالله ربی و اتوب الیه؟ استغفرالله و اتوب الیه؟ ... میدونم همه اینها استغفار است و مفید، فقط میخواستم بدونم آیا متن خاصی از استغفار مورد توجه ائمه یا سالکین الی الله قرار داشته؟
۲) با توجه به اینکه عدد استغفار را برای هر روز ۱۰۰۱ مرتبه فرمودند، آیا باید این تعداد را در یک مجلس گفت؟ یا می توان در چند قسمت جدا در طول روز گفت؟
سلام
خیلی ممنون از اینکه توجه فرمودید.
پرسش اینه که صحبتهای آقای صمدی آملی که در فضای مجازی هم اومده مبنی بر حضور نهایی شیطان و شمر یا یزید در بهشت و... و یک تکذیبیه که از طرف خودشون در سایتشون هست و موضع گیریهایی که در بعضی سایتها مطرح شده.
البته من چون فلسفه و کلام نمیدونم اصلا درباره صحبتهاشون نمیتونم نظر بدم.فقط از شما خواهش میکنم تا حدی که در امکان فهم عموم باشه مطلب رو برام توضیح بفرمایید یا بفرمایید چه کتابی رو مطالعه کنم مفیده.
در ضمن اگه قرار باشه ایشون به یک محفل دانشجویی دعوت بشن مفید هست یا خیر؟بازهم سپاسگزارم
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
سلام .
مطلبی را در سایت خبرگذاری فارس مطالعه کردم که البته پیش تر هم آن را میدانستم و آن چنین است که :
آیتالله ضیاءالدین نجفی، مؤسس و مدیر حوزه علمیه نبی اکرم(ص) تهران در طول تحصیل از محضر اساتید برجسته حوزه علمیه بهره برده است، از جمله میتوان به تلمذ 10 ساله وی در مکتب درس عرفان مرحوم آیتالله بهجت اشاره کرد. همچنین علامه طباطبایی و حضرات آیات مرتضی حائری، گلپایگانی، مرعشی نجفی، اراکی، هاشم آملی، شهید مطهری از دیگر اساتید ایشان می باشد.
به همین خاطر ، ایشان خاطراتی از اساتید خویش در ذهن دارد که برای نمونه، خاطره وی از مرحوم علامه طباطبایی(ره) نقل میشود.
آیتالله ضیاءالدین نجفی در گفتوگو با فارس عنوان کرد: مطلبی را که میخواهم عنوان کنم که در کتاب «مهر تابان» اندر احوالات علامه طباطبایی نیز ذکر شده است.
از آنجایی که علامه طباطبایی استاد ما نیز بودند از نزدیک با سیره ایشان آشنا هستم.
علامه طباطبایی به معنویات، زیارت عاشورا و مداومت بر گفتن اذکار، توجه بسیاری داشت و میفرمود: استاد ما آیتالله قاضی فرمودهاند: ذکری را که به شما یاد دادهام، تعداد خاصی باید گفته شود تا خاصیت ویژهاش برای شما آشکار شود لذا در وسط اذکار سعی کنید آنقدر توجه داشته باشید که چیزی شما را به خود، مشغول نکند والا آن ذکر اثر خود را از دست خواهد داد!
علامه طباطبایی در این باره به داستان ذکر گفتن خود اشاره کرد و گفت: روزی مشغول گفتن ذکری بودم که باید چند هزار مرتبه گفته میشد و از این رو، چند ساعت وقت لازم داشتم. اتاق را خلوت کرده و شرایط را طوری فراهم کردم تا کسی به آنجا نیاید و من بتوانم آن ذکر را به تعداد مشخصی بگویم. مشغول گفتن ذکر بودم که احساس کردم آثار این ذکر، کمکم بر من هویدا میشود. ناگهان یک لحظه دیدم که از جانب راست من فرشتهای با جامی از آب بهشتی ظاهر شد و عرض کرد این یک جام بهشتی برای شماست آن را برای شما آوردهام تا میل کنید.علامه طباطبایی در ادامه فرمودند: چون استاد ما آیتالله قاضی به ما فرموده بودند که وسط ذکر، به چیزی غیر از یاد خدا مشغول نشوید از این رو من هم به این فرشته، اعتنا نکردم! ملک میگفت: من فرشتهام و آب سلسبیل بهشتی برایت آوردهام از دست من بگیر و آن را بنوش.
آیتالله طباطبایی به آن ملک اعتنایی نکرد و لذا ملک که این صحنه را دید رفت عقب و از سمت چپ ایشان، ظاهر شد باز همان سخنان را تکرار کرد و علامه طباطبایی نیز این بار هم کوچکترین توجهی به آن فرشته نکرد تا اینکه سقف شکافته شد و آن فرشته بالا رفت.
استادم (علامه طباطبایی) فرمودند: در این هنگام، حالی برای من پیش آمد اما باز هم ذکر را قطع نکرده و بر آن مداومت کردم تا اینکه ذکر به پایان رسید.
علامه طباطبایی برای ما نقل میکردند که آن خاطره آمدن و رفتن فرشته و شکافته شدن سقف هنوز در خاطرم هست و اینگونه من عملا اثر ذکر خدا را در حین گفتن ذکر مشاهده کردم.
سوال من این است که با وجود ذکری با این مرتبه ی کمال از توجه و رحمت خدا، حیف است که ترقی بخش ما حقیران نباشد و ما محروم از فیوضات آن بی بهره بمانیم.
تمنا دارم اساتید عرفان و همچنین دوستان خدا ، اگر اطلاعی در این امر که ذکر مذکوره چیست یا آنکه اذکاری با کمالات خاصه ی الهی را میشناسند ، مارا محروم نگذارند و یاری نمایند .
اگر صلاح در معرفی آن ذکر به صورت عمومی نبود ، لطفا آن را به صورت خصوصی به جناب مدیر ارجاع سوالات ارسال کنند تا ایشان به این جانب (به طور خصوصی ارسال کنند).
آیت الله خمینی چندن بار در نوشته های خود ملحق شدن سالک در عالم جن و شیطان را نفی کردند و آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر علنا فرمودند که ارتباط با جن حرام است. حالا سؤال این است که با وجود نهی حضور سالک در عالم جن و شیطان و حرمت ارتباط و تسخیر جن چرا بعضی انبیاء الهی که در رعایت حدود الهی به زعم عقل حقیر ما باید ارجح بر سایرین باشن مثل حضرت سلیمان یا حضرت ایوب علیهم السلام اقدام به ارتباط یا ابلیس یا تسخیر جنیان و شیاطین میکردند و به نوعی ورود در عالم آنها داشتند مثل حضرت سلیمان برای اغراضی مثل جلوگیری از صدمات شیاطین به انسانها. حالا چرا برخی اقدام به حضور و الحاق سالک در عالم جن و شیطان برای اغراض احتمالا شبیه اغراض حضرت سلیمان میکنند از طرف آیت الله خمینی و اکثریت عرفا و اولیاء الله مورد نهی قرار میگیرند؟
متن زیر هم از کتاب چهل حدیث آیت الله خمینی ذکر شده:
و از تصرفات خبیثه شیطانیه یکی آن است که انسان وجهه قلب خود را از جاده مستقیم معوج کند و به صورت شوخی یا شیخی متوجه کند. و یکی از شاهکارهای بزرگ شیطان موسوس فی صدور ناس است که با بیانی شوخ و شنگ و تصرفاتی دلفریب گاهی بعضی مشایخ را به بناگوش شوخی دلبر در آویزد، و عذر این کبیره، نه، بلکه این شرک عرفانی، را چنین آورد که قلب اگر احدی التعلق باشد، زودتر موفق به سلب علاقه شود! و گاهی بعض شوخ چشمان ابله را به صورت دیو سیرت شیخی عوامفریب، نه، بلکه شیطان قاطع الطریق، متوجه کند، و عذر این شرک جلی را آورد به آنکه شیخ انسان کامل است و انسان از طریق انسان کامل باید به مقام غیب مطلق، که به هیچ وجه ظهور ندارد جز در مرآت احدی شیخ، برسد. و تا آخر عمر آن یک (با) یاد رخسار دلبند شوخ خود، و این یک با صورت منکوس شیخ خود به عالم جن و شیاطین ملحق شوند. نه آن، علاقه حیوانیه اش سلب می شود، و نه این از طریق کورکورانه به مقصود می رسد. (منبع: آیت الله خمینی، چهل حدیث، حدیث سی ام، ghadeer.org)
البته در متن بالا دخالت شیطان رو در حضور متذکر شدند ولی در جای دیگر ظاهرا با اصل الحاق سالک در این عالم هر چند همراه با کارهای حضرت سلیمان به زعم بنده باشد باز هم مخالف هستند این مسئله به روش اساتید عرفان برمیگردد یا به ضررهای تکوینی آن؟
علامه حسن زاده در ساله رتق و فتق تعبیری از رجعت دارند با این مضمون:
«اعتقاد به رجعت كه در جوامع روائيه اماميه و كتب كلامى آنان آمده است ، و حتى كتابهاى مستقل در رجعت نوشته اند چنانكه در امامت ، ناظر به همين انطباق و انفتاح دو عظيمه ياد شده است . بدين معنى كه انسان در هر دوره پس از دحوالارض به تولد و پس از تولد به توالد كه بوجود مى آيد نياز به انسان كامل و دستورالعمل انسان ساز دارد، و در ميان آنان انسانهاى كامل كه سفراى الهى اند براى ارشاد آدميان مبعوث مى شوند، و به اختلاف تكون امزجه آنان درجات امامت و نبوت و رسالت آنها متفاوت خواهد بود كه تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض (بقره /254) و لقد فضلنا بعض النبيين على بعض (اسراء /56) در حق آنان صادق است ؛ و اين سفراى الهى به همان روحانيت سفراى پيشين اند فافهم . پايان عبارت حضرت مولى از رساله رتق و فتق .
منبع:شرح دفتر دل»
اما سؤال آیا رجعت یعنی نبوت و امامت حضرات معصومین برای نسل دیگر از انسان غیر از نسل فعلی که از حضرت آدم(ع) هستند یا رجعت یعنی حکومت معصومین در دوره بعد از ظهور امام مهدی (عج) و قبل از برپایی قیامت کبری عالم ماده؟