جمع بندی امکان تعدد همسر برای خانم ها با توجه به پیشرفت علم

تب‌های اولیه

448 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

neɠïn;615294 نوشت:
عجب خوب دیگه چه تلاشی بکنم وقتی جنگی پیش بیاد تعداد بیوه ها زیاد بشه اونا ناخوداگاه وارد زندگی ما میشن با توجه به وجود چنین حکمی هم آقایان وظیفه خود میدانند که سرپرستی این بیوه ها رو بر عهده بگیرند بنده نمیخوام در این طرح اصلاح و ثواب شرکت کنم جلوی کسی هم نمیگیرم جدا میشم تا طرف بتونه زندگی سه چهار خانواده دیگه رو برعهده بگیرد ضمنا تصور من و شما از ازدواج و عشق با هم فرق میکند شما فکر میکنید ازدواج یعنی همین نیازهای مالی و جنسی و زنان با ازواج یه حامی پیدا می کنند در حالی که ما به ازدواج یه جور دیگه نگاه میکنیم به نظر ما عشق یکی خدا هم یکی پس اگه چنین مشکلی پیش بیاد و طرف بخواد سراغ چنین ثوابی بره ما جدا میشیم توان اداره زندگی خودم هم دارم نیازی به حامی نیست

اگه بدوني كه تو رو خيلي دوست داره ازش نميخوايي اين كارو نكنه؟؟؟(يعني ازدواج مجدد)

ملّاعلي;615298 نوشت:
اگه بدوني كه تو رو خيلي دوست داره ازش نميخوايي اين كارو نكنه؟؟؟(يعني ازدواج مجدد)

خوب اگه چنین فکری به ذهنش رسید هرگز شان خودم رو پایین نمی آرم که نه اینکارو نکن
به نظر بنده مردی ارزشمند است که هرگز چنین فکری به ذهنش نرسد چه جامعه نیاز داشته باشد چه نیاز نداشته باشد.

محمد رسول الله;615290 نوشت:
از بین رفتن و یا بسیار کم شدن قشری به نام دختران "ازدواج نکرده در سنین بالا" : پژوهش ها نشان می دهد که تعداد زنان و مردان تقریبا" مساوی است ولی با توجه به اینکه مردان در معرض خطرات بیشتری قرار دارند، تعداد آنها در سنین بزرگسالی کمتر از تعداد زنان خواهد بود. همچنین برخی از مردان گرایشی به ازدواج ندارند که اینها باعث میشود برای درصد کمی از بانوان فرصت ازدواج پیش نیاید.

اگر مسئولین جامعه شرایط ازدواج را آسانتر کنند مردان بیش از زنان طالب ازدواج هستند، هر پسر نابالغی به محض بالغ شدن به اولین چیزی که فکر میکند ازدواج و رابطه با جنس مخالف است این رو میتوانید به وضوح در بین همجنسان خودتون ببینید اگر فرهنگ سازی درست صورت و شرایط ازدواج جوانان سهل تر گردد خیلی از مردان جوان به ازدواج تن میدن .
در ثانی معمولاً خطراتی همچون جنگ باعث کاهش شدید جمعیت مردان میشد وگرنه دیگر خطرات که اسم بردید همچون حوادث طبیعی هر دو جنس رو تهدید می کند و دیگر بلایا نیز آنچنان خانمانسوز نیستند که بترسیم به یکباره کل مردان یک جامعه رو نابود کنند پس تناسب نسبی همواره بین تعداد زنان و مردان جامعه وجود داشته و دارد در ثانی همانطور که بارها ذکر شد و هیچ وقت هم جوابی داده نشده اکثر ازدواج های دوم مردان با دخترانی زیباتر از زن اولشان هستند به هیچ وجه مردی که همسرش او را قانع نکرده یا به دنبال کیس مناسبتری برای پر کردن اوقات خود می گردد هیچ وقت سراغ زنی بیوه با شرایط نامناسب نخواهد رفت پس همچنان معضل زنان بیوه در جامعه بی حل خواهد ماند اگر شرایط ادواج آسان شود پسران مجرد تن به ازدواج میدهند و دختران جوان نیز پسری جوان و بدون همسر را بیشتر می پسندند تا مردی عیالوار پس در نتیجه تعداد اندک دختران مجردی که به ناچار مجبور به ازدواج با مردان میانسال و عیال وار می شوند کاهش می یابد و اینگونه عمری زندگی ملال آور نیز نخواهند داشت چون هیچ وقت مردی کهن سال نمی تواند جوابگوی نیاز دختری جوان شود تناسب ها رو در نظر بگیرید جوانها طالب هم هستند این در هر دو جنس مشاهده میشه. کی تا الان دیدی دختری جوان از شوهر پیر و میانسال خود خشنود باشد.

محمد رسول الله;615290 نوشت:
حل شدن بخشی از معضل زنان مطلقه : با توجه به اینکه اکثر طلاقها در سنین جوانی رخ می دهد لذا خانمهای مطلقه در معرض آسیب بسیاری قرار می گیرند. متاسفانه بخشی از فساد موجود در جامعه (مخصوصا" در شهرهای بزرگ) مربوط به این قشر است. گرچه بخشی از این بانوان مجددا" ازدواج کرده و برخی دیگر تا آخر عمر به تنهایی و به سلامت روزگار می گذرانند، ولی متاسفانه درصد قابل توجهی(20-30 درصد) از این قشر دنبال پیگیری نیازهای غریزی خود از روشهای غیرشرعی می روند. بدیهی است که اگر تعدد زوجات در جامعه رایج بود، بخش قابل توجهی از این افراد هرگز دامن خود را آلوده نمی کردند.

اکثر طلاقها در سنین جوانی بعلت خیانت یکی از زوجین و اکثراً مرد خانه صورت میگیرد همانطور که می بینید یک خانم ترجیح می دهند بیوه شوند ولی با مردی که به ایشان خیانت کرده زندگی نکند و برخی طلاقها نیز بخاطر عدم آشنایی های مناسب دختر و پسر است که فرهنگ سازی و راه و روش درست آشنایی و ازدواج و اهمیت شناخت زوجین قبل از ازدواج میتواند در کاهش این آمار کمک کند هیچ وقت تعدد زوجات و دعوت به ازدواج موقت راهکار مناسبی نخواهد بود چرا که باعث طلاق دیگر زندگی های مشترک می گردد.

محمد رسول الله;615290 نوشت:
با توجه به اینکه برای تولد هر نوزادی، مادر مجبور است که چند ماه قبل و چند ماه بعد به استراحت بپردازد، لذا وجود یک زن دیگر برای انجام بهتر کارهای خانه و رتق و فتق امور موثر می باشد.

تربیت فرزندان و اداره امور خانه و رسیدگی به وظایف خانه بر عهده هر دو نفر است اگر حس مسئولیت پذیری مردان و مشارکت آنان در خانه و اهمیتی که این مشارکت میتواند در تربیت صحیح فرزند بدنبال داشته باشد رو بیشتر گوشزد کنیم چه بسا هیچ وقت چند روز چند ماه دوره زایمان نتواند آسایش یک خانه را بر هم زند

محمد رسول الله;615290 نوشت:
وجود چند زن در خانه خود تمرینی برای رعایت عدالت توسط مردان می باشد. بدیهی است که اگر مرد بتواند در این آزمایش بزرگ سربلند بیرون بیاید، برای رعایت عدالت در اجتماع و در منصبی که دارا می باشد، آماده تر است.

مردان میتوانند این عدالت را در بین فرزندان خود رعایت کنند میتوانند این عدالت رو نسبت به اقوام خود رعایت کنند هیچ جا نوشته نشده با گرفتنچند زن و رعایت عدالت بین آنان میتوانید به مفهوم عدالت پی ببرید. در ضمن قبلا به اندازه کافی درباره مضرات چندهمسری مردان و آشوب و غوغایی که در خانه بوجود خواهد آورد صحبت شده که خود شما بهتر از بنده به این معایب آشنا هستید پس بهتر نیست مردان آزمایش خود را در میدان دیگری انجام دهند و کانون خانواده رو به میدان نبرد میان زنان، فرزندان تبدیل نکنند. تعریفی که شما از تعدد زوجات ارائه دادید نیز در نوع خود جدید بود این نوآوری و استعدادتون رو در جایی دیگر خرج کنید حتما به نفعتان خواهد بود شاید هم به پیشرفتی دست یافتید

محمد رسول الله;615290 نوشت:
تعدد زوجات می تواند تمرینی برای بانوان باشد که تا حدود زیادی پا روی حسادت و خودخواهی خود بگذارند. بانوان باید بدانند که عشق و محبت چیزی نیست که بتوان آن را تقسیم کرد و نباید اینگونه فکر کرد که شوهرشان با داشتن یک همسر دیگر، نصف سابق به آنها محبت می ورزد. تقسیم تنها در امور مادی امکان پذیر است. لذا ممکن است کسی یک زن داشته باشد و به او محبتی نداشته باشد ولی فرد دیگری چهار زن داشته باشد و همه را بی نهایت دوست بدارد.

شما نمی توانید طرز تفکر افراد را تغییر دهید هر کسی تعریفی از عشق دارد برخی عشق و محبت رو تقسیم پذیر نمی دانند و به آن اعتقاد راسخ دارند پس نمیتوان با اجبار کردن افراد عقاید خود رو به آنان تحمیل کنیم البته این گونه تعریف از عشق تنها مختص زنان نیست و خیلی از مردان نیز به عشق غیرقابل تقسیم اعتقاد دارند و حاضر نیستند زن دیگری رو به زندگی خود راه دهند.
اگر غیرت و کنترل زن از روی شوهر برداشته شود زندگی دوامی نخواهد داشت زن نمیتونه نسبت به شوهرش بی تفاوت باشه و تمامی اعمال وی رو خیرخواهانه تصور کنه ولو خودش سال ها دچار مشکل روحی گردد .

[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا حسن بن علی مظلوم (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) غریب

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

=============================================



صادق;615098 نوشت:
اسلام برای زن‌ها حقوق خانوادگی حتی بالاتر از مردان را در نظر گرفته است که به طور فشرده عبارت انداز:
· حق انتخاب همسر:
· حق مهریه
· حق نفقه
· حق رفتار انسانی وشایسته شوهر با زن
· حق مسکن

[=arial]
سلام استاد بزرگوار صادق، جواب کاربر ویان رو در این صفحه داده ام:

http://www.askdin.com/thread45465-22.html

پست های 214 و 215

[=arial]حالا این حقوق به کنار،نهاد دارائی مشترک حقوق فرانسه رو هم برای خودشون وارد حقوق ایران کرده اند، خب یکی نیست بگه که داخل فرانسه نحله و اجرت المثل و.. نیست،حالا این خانم های ایرانی "شرط تنصیف" رو هم از نظام حقوقی فرانسه وارد کرده اند به قباله های نکاح و از طرف دیگر حقوق شرعی و سنتی رو هم حفظ کرده اند.

حق سکنی علی الاصول با مرد است اما زن می تواند خلافش را در عقد نکاح یا عقدی دیگر شرط کند،در خصوص حق رفتار انسانی شوهر با زن،این ها اصلا تکلیف متقابل زن و شوهر است،اصلا لازم نیست اسلام بگوید،به هر حال اسلام کم نگذاشته است.

والا من می ترسم حرف بزنم که این دوستان بگویند که مارا بد بخت کردی این ها را گفتی ! ولی همون جهیزیه رو عرف می گوید خانم ها بیاورند اما شرع و قانون می گوید بر عهده مرد هست ،وسائل زندگی از وظایف مرد است و نفقه محسوب می شود،البته به نظر می رسد این جا قانون در مقابل عرف مسلم عقب نشینی کند وبرای همان است که در عرف کشور ما جهیزیه را مرد نمی آورد.

صادق;615267 نوشت:
باسلام وتشکر و
از این قبول نمودید که خدای زنان بر زنان از هم کس مهربان تر است از شما تقدیر می شود .

با سلام

من قبول دارم خدا از همه کس و چیز نسبت به انسان از جمله زنان مهربانتر است
ولی معتقدم ایه قران در مورد چند همسری مربوط به یتیم داریست و کمک به زنانی که یتیم دارند
و در ضمن اجازه زن اول بطور مستتر در ایه قران موجود است
انجا که می گوید در صورت رعایت عدالت
و یکی از موارد عدالت رضایت زن اول است زیرا تا زن اول راضی نباشد شرایط ایجاد عدالت مهیا نمی شود

صادق;615267 نوشت:
زنان گلشن مرد در زندگی است
چراغ است ودر خانه تابندگی است
ومردان کنند کار چون بردگان
که تامین نمایند معاش زنان
چو تکلیف کرده خدا بر سرش
که تا خوش نماید دل همسرش
ولی غرب زن را کشد زیر کار
و از زندگیش بر آرد دمار
چو ماشین کند کار در کار گاه
فرو ماند از کار در شامگاه
کشد خستگی ها و بیچارگی
که نانی بکف آرد و زندگی
کدامین بود بهتر ای هوشمند
برای زنان تا شوند ارجمند ؟

بزرگوار بهشت هم با حالت اجباری ارزشی ندارد
اگر زنی نتواند این شرایطی که شما فرمودین را را تحمل کند
به نظر شما چه ارزشی دارد ؟
باز هم بر می گردیم به همان حرف
هرکسی خودش باید راه و رسم زندگیش را انتخاب کند
و اگر شرایطی را بر زنان تحمیل کنیم نتیجه ای جز سرخوردگی و افسردگی
و ظغیان در پی نخواهد داشت

anteaaaa;612506 نوشت:
با سلام
با توجه به اینکه با توجه به روایات دلیل چند همسری نشدن خانم ها ، ناتوانی تشخیص پدر فرزند اعلام شده ، آیا با وجود علم ژنتیک و توانایی تشخیص ، این حکم رد میشود ؟ یعنی خانم ها هم میتوانند همزمان با چند مرد ازدواج کنند ؟ لطفا از نظر دینی پاسخ بدهید ، نه روانشناسی و غیره با تشکر

سلام علیکم و رحمة الله،
خیر نمی‌توانند، احکام یک سری علل تامه دارد و یک سری حکمت‌ها، آنچه که اگر برطرف شود حکم تعطیل می‌شود آن علت تامه است و نه آن حکمت‌ها، یک حکت برطرف شود حکمت‌های دیگری در کار ممکن است باشند.
یا علی علیه‌السلام

پس‌نامه: فایل پیوست را هم گوش بدهید، البته فقط در چند دقیقه‌ی اول که خلاصه‌ی جلسات قبلی ایشان است مستقیماً پاسخ شماست ولی اصل سخنرانی آن جلسه را پیدا نکردم که برایتان آپلود کنم، در هر صورت باقی سخنرانی‌اشان هم شاید برایتان جالب باشد، برای حقیر که شاید چند بار تا کنون آنرا گوش داده باشم باز نکات تازه‌ای داشت.

neg@r;615307 نوشت:
پس تناسب نسبی همواره بین تعداد زنان و مردان جامعه وجود داشته و دارد

عجب!
شما متخصص آمار و ارقام هم هستید؟ یا علم غیب دارید که تناسب همواره وجود دارد!
طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران از سرشماری سال 85، تعداد زنان بدون همسر در اثر فوت 6 برابر تعداد مردان بدون همسر در اثر فوت است.
این زنان می خواهند با چه کسی ازدواج کنند؟
بر اساس آمارهاي سازمان ملل، 245 ميليون زن بيوه در سرتاسر جهان زندگي مي‌كنند كه بيشترين آنها در عراق، كامبوج و افغانستان زندگي مي‌كنند. سهم ايران از اين تعداد به روايتي 5/5 ميليون و به روايتي شش ميليون نفر است.
بنا بر این همواره تعداد زنان بیشتر از تعداد مردان در سن ازدواج است و ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم :
أ) مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند . زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند . تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل های گوناگون برقرار سازند.
ج) کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آن‏ها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. هم چنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم. اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی بشود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم . انواع مشکلات روحی و فرهنگی و اجتماعی که دامنگیر این گونه روابط آزاد می شود ، بر جامعه بپذیریم؛ تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می‏گیرند، نه تأمین مالی و اجتماعی و... دارند و نه آینده‏ای در خور و سرنوشتی معین. چنان که شخصیت آن‏ها در این فرایند پایمال شده است . وجدانی سرخورده و احساسی سرشار از ملامت خود دارند . این‏ها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.
بنابراین تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏ های فطری و نیازهای غریزی زنان در موقعیت های خاص پاسخ مثبت داده شده ، هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه نیز از گرداب گناه در امان بماند.

neg@r;615307 نوشت:
در ثانی همانطور که بارها ذکر شد و هیچ وقت هم جوابی داده نشده اکثر ازدواج های دوم مردان با دخترانی زیباتر از زن اولشان هستند به هیچ وجه مردی که همسرش او را قانع نکرده یا به دنبال کیس مناسبتری برای پر کردن اوقات خود می گردد هیچ وقت سراغ زنی بیوه با شرایط نامناسب نخواهد رفت پس همچنان معضل زنان بیوه در جامعه بی حل خواهد ماند

ما علاوه بر مشکلات زنان بیوه مشکلات زنان جوان را هم داریم و آنها مشکلات زنان جوان را مرتفع می کنند چون ما بدون حساب کردن زنان بیوه باز هم زن جوان بیشتری از مردان داریم به دلیل اینکه بسیاری از مردان حاضر به ازدواج نیستند و همینطور برخی از زنان حاضر به ازدواج نیستند اما تعداد مردانی که حاضر به ازدواج نیستند طبق آمار بیشتر است بنا بر این زن جوان هم اضافه در جامعه وجود دارد و آنهایی که زن جوان می گیرند مشکل این زنان را حل می کنند و زن سوم و چهارم را می توانند زن بیوه بگیرند و مشکل زنان بیوه را حل کنند و یا افراد دیگری بروند این مشکل را حل کنند.
neg@r;615307 نوشت:
اگر شرایط ادواج آسان شود پسران مجرد تن به ازدواج میدهند

خوب،شما بروید شرایط ازدواج را آسان کنید وقتی در تاپیک ها تبلیغ مهریه بالا و ... را می کنید چرا می آیید و می گویید شرایط باید آسان شود؟
هنوز که شرایط ازدواج آسان نیست اکنون باید چه کار کنیم؟ منتظر باشیم تا ازدواج آسان شود؟
حالا ازدواج هم آسان شد زنان بیوه را چه کار کنیم؟
تعداد زنان در سن ازدواج زیاد است آن ها چه کار کنیم؟
اصلا ازدواج آسان شد که دولت به هرکسی که ازدواج کرد 100 میلیون پول هم داد برای تشویق و همه رفتند زن گرفتند،زنان اضافی را چه کار کنیم؟
بحث ما این است که خداوند زنان را زیاد تر از مردان قرار داده و مردان زودتر می میرند طبق آمار های جهانی و تعداد زنان بیوه زیاد است وباید برای رفع حل مشکل اینها یکی از راه ها قبلی که گفتم را برگزید

neg@r;615307 نوشت:
اکثر طلاقها در سنین جوانی بعلت خیانت یکی از زوجین و اکثراً مرد خانه صورت میگیرد

شما رییس سازمان آمار هستید یا رییس ازدواج و طلاق که آمار ها را دارید که اکثر طلاقها به علت خیانت است؟ برای ما آمار دقیق بیاور که چند درصد طلاقها به خاطر ازدواج دوم مرد هست؟ من کاری به روابط نامشروع ندارم فقط ازدواج دوم رو بیار
علی اکبر محزون ‘ افزود: ۱۴۲هزار و ۸۴۱ واقعه طلاق در سال ۹۰ در این این سازمان ثبت شد که بعد از تجمل گرایی مسایل اقتصادی، شخصیتی و جنسی از دیگر عوامل مهم طلاق در کشور بشمار می رود.
زنان باید تحمل خود را افزایش دهند و اگر نمی توانند که همسر اول مردی دو زنه باشند طلاق که گرفتند می روند همسر چهارم مردی دیگر می شوند و یا با مشکل مجردی می سورند و می سازند
زن مختار است و کسی مجبورش نمی کند!

neg@r;615308 نوشت:
مردان میتوانند این عدالت را در بین فرزندان خود رعایت کنند میتوانند این عدالت رو نسبت به اقوام خود رعایت کنند

یعنی از نظر شما مردی که بین اقوام و فرزندانش می تواند عدالت را رعایت کند بین دو همسر هم می تواند عدالت را رعایت کند؟ اگر اینگونه باشد که دلیلی که همیشه می آورند که مرد نمی تواند بین دو همسر به عدالت رفتار کند را شما به همین راحتی جواب دادید:khaneh:
neg@r;615308 نوشت:
در ضمن قبلا به اندازه کافی درباره مضرات چندهمسری مردان و آشوب و غوغایی که در خانه بوجود خواهد آورد صحبت شده

اگر این آشوبی هم که می گی باشه خوب ما هم می گیم باید این شرایط را برای امتحان مردم فراهم کرد و مرد فرصت رعایت عدالت و زن هم فرصت مقابله با نفس و تهذیب نفس را پیدا کند.
اینکه کسی ادعا کند خیلی مذهبی است اما در غار زندگی کند که ارزش ندارد
باید برود زن دوم بگیرد با شرایطی که مراجع گفته اند تا در آزمون رعایت عدالت هم موفق شود و زن هم در آزمون تحمل هوو موفق شود.
زن تحملش زیاد می شود،صبرش زیاد می شود،ایثارش زیاد می شود،خودخواهیش از بین می رود و هزار فایده دیگری دارد تعدد زوجات برای او و اگر از این آزمون موفق بیرون نرفت و تحمل هوو را نیاورد از گناهش توبه می کند و به مقام توبه کننده ها که از بالاترین مقامات است می رسد و هزاران فایده دیگر دارد و اینها تماما فواید اخروی بود علاوه بر فواید دنیوی که کمکی به زنان بیوه می شود و همچنین در راستای توصیه رهبر به افزایش نسل جمعیت افزایش پیدا می کند و ...
چطور شما اینهمه فایده را نمی بینید؟

neg@r;615308 نوشت:
شما نمی توانید طرز تفکر افراد را تغییر دهید هر کسی تعریفی از عشق دارد برخی عشق و محبت رو تقسیم پذیر نمی دانند و به آن اعتقاد راسخ دارند

یعنی عشقی که شخصی به فرزندانش دارد را نمی تواند تقسیم کند و اگر کسی صاحب دو بچه شد یکی را دوست دارد و دیگری را دوست ندارد؟
برای شما در پست بعدی از فواید تعدد زوجات سخن می گویم حتما با دقت بخوان و آن را با دیده انصاف نقد کنید.

برای روشن شدن مطلب چند نکته را باید تذکر دهیم:
1. بر اساس نظریه صحیح و درست که فقهاء و دانشمندان شیعه بدان معتقدند، احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی است، آن عمل واجب خواهد بود یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است؛ و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام؛ و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است؛ و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی الطرفین باشد آن عمل مباح است؛ البته منظور از منفعت و ضرر صرف منفعت و ضرر مادی نیست بلکه به معنای عام و گسترده است که به جامعیت و گستردگی ابعاد وجودی انسان می باشد.
2. هرچند اصل کلیت این قاعده که احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است، قطعی و یقینی است ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است.
چون اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.
و ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا «جز اندکی از دانش به شما داده نشده است [1] ».
و شاید علت عدم بیان علت و فلسفه ی تمام احکام، از سوی اولیاء الهی دین، یکی این بوده که بیان تمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما و لغز است، که چه بسا موجب تنفر شنوندگان گردد، امام علی (ع) می فرماید: «مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند [2] » لذا اولیاء الهی در حد فهم انسان ها به بعضی از علت ها و فلسفه ها و احکام اشاره نمودند.
علاوه اینکه، هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی، و اجتناب از زشتی های فکری و عملی است، و این هدف با عمل به شریعت به دست می آید، ولو اینکه افراد فلسفه و علت احکام را ندانند، نظیر اینکه: مریض با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می آورد ولو فایده و فلسفه، دارو و دستورات پزشکی را نداند.
مضافاً اینکه: مؤمنین، چون اطمینان و یقین دارند به اینکه دستورات دینی، از کسانی صادر می شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودن این دستورات دارند.
3. هرچند فهم علت و فلسفه احکام مشکل است، ولی پیدا نمودن ضوابط کلی احکام، امر ممکنی است. البته کلیت در مسایل حقوقی، مثل کلیت در مسایل فلسفی نیست که استثناء ناپذیر باشد بلکه کلیت در مسایل حقوقی و اجتماعی به معنای اکثری است و لذا قابل استثناست. [3] [4]
حال با توجه این مطالب در مورد فلسفه حلیت تعدد زوجات برای مرد و حرمت آن برای زن می توان گفت:
با بررسی وضع محیط های مختلف قبل از اسلام به این نتیجه می‏رسیم که تعدد زوجات، بدون این که ضابطه و محدوده ای داشته باشد امر عادی بوده و از ابتکارات اسلام نیست، بلکه اسلام آن را در چارچوب ضرورت‏های زندگی انسان محدود ساخته و برای آن قیود و شرایط سنگینی قرار داده است.
قوانین اسلام براساس نیازهای واقعی بشر است، وقتی مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به کنار بگذاریم، فلسفه تعدد زوجات روشن می‏شود. هیچ کس نمی‏تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی، بیش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل می‏دهند.
نیز نمی‏توان انکار کرد که بقای غریزه جنسی مردان از زنان طولانی‏تر است؛ زیرا اکثر زنان در سن معینی، آمادگی جنسی خود را از دست می‏دهند، در حالی که در مردان چنین نیست.
همچنین زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حاملگی، عملاً ممنوعیت آمیزش دارند، در حالی که در مردان این ممنوعیت وجود ندارد.
از همه گذشته زنانی هستند که به علل گوناگونی همسران خود را از دست می‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند.
با درنظر گرفتن این واقعیت‏ها در این گونه موارد (که تعادل میان مرد و زن به هم می‏خورد) ناچاریم یکی از راه های زیر را انتخاب کنیم:
أ. مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بیوه تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته‏های درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب. مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج. کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمی‏شود، نیز قدرت بر اجرای کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهیم راه اوّل را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود می‏آید، با فطرت و غرایز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. همچنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم، اما این مبارزه‏ای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی شود، جنبه‏های غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از نگاه همسر اوّل مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعی نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد. آنها که مشکلات همسر اوّل را در صورت تعدد زوجات عنوان می‏کنند، کسانی هستند که یک مسئله سه زاویه‏ای را تنها از یک زاویه نگاه می‏کنند؛ زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اوّل، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت کنیم.
اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می‏گیرند، نه تأمین دارند و نه آینده‏ای؛ چنان که شخصیت آنها پایمال شده است. اینها اموری نیست که انسان آگاه آن را تجویز کند.
بنابراین، تنها راه سوم می‏ماند که هم به خواسته‏های فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت داده شود و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه از گرداب گناه بیرون آید. [5]
راز کاستی عاطفه و احساسات در جوامع غربی و پناه بردن آنان به حیوانات با ابراز محبت به آنان همین است، نه حس قوی عاطفه بشری آنها. آنان که بشریت را چنان از دم تیغ گذرانده و با وحشیانه ترین راه‏ها انسان های مظلوم را می‏کشند تا ثروت و سرمایه‏های آنان را به یغما ببرند، چه بویی از عاطفه برده‏اند!
اما این که چرا چند شوهری برای زنان مجاز نیست؟ در پاسخ می گوییم:
1. این خلاف طبیعت و روحیات زن است؛ زیرا از نظر روان شناسی تفاوتی اساسی بین ساختار روانی و گرایش‏ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روان‏شناسان معتقداند که زنان به طور طبیعی "تک شوهرگرا" هستند و فطرتا از تنوع همسر گریزانند و خواستار پناه یافتن زیر چتر حمایت عاطفی و عملی یک مرداند و تنوع گرایی در زنان نوعی بیماری است. ولی مردان ذاتا تنوع گرا و "چند زن‏گرا" هستند و چنان که می‏دانید احکام اسلام همه متناسب با نیازهای واقعی و ویژگی‏ها و خصلت‏های ذاتی انسان‏ها وضع گردیده است. [6]
2. بدین وسیله بهداشت و سلامت نسل به خطر می‏افتد.
3. شناخت انساب و تمیز آنها از بین خواهد رفت و یکی از پیامدهای آن ازبین رفتن عواطف خانوادگی و عدم تمایل به تکثیر نسل و زاد و ولد، خواهد بود؛ چون به حسب طبع هر کس فرزند خودش را دوست داشته و برای او سرمایه گذاری می‏کند، اما در قبال کسی که انتسابش به وی مشکوک است، بلکه اصلا معلوم نیست از کیست؟ بی گانه بوده و تعهدی نسبت به او ندارد و از درون نیز چنین انگیزش و تمایلی وجود ندارد. [7]
اینها برخی از مصالح وحکمت هایی است که اسلام بر اساس آن تعدد زوجات (چند همسری) رابرای مردان مجاز شمرده، ولی چند شوهری زنان را جایز ندانسته است. [8]


[/HR][1] «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً»، اسراء، 85.
[2] «الناس اعداء ماجهلوا»، گزیده میزان الحکمة، ج 1، ص 214.
[3] اقتباس از سؤال 1967 (سایت: 2070).
[4] اقتباس از سؤال 1967 (سایت: 2070).
[5] ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏3، ص 256 - 260؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ‏19، ص 357 – 361؛ تفسیر المیزان، ج‏4، ص 319.
[6] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ‏19، ص 302.
[7] برای مطالعه بیشتر، ر.ک: مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام؛ جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال؛ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 4.
[8] اقتباس از پاسخ 633 (سایت: 692).

محمد رسول الله;615423 نوشت:
برای روشن شدن مطلب چند نکته را باید تذکر دهیم:
1. بر اساس نظریه صحیح و درست که فقهاء و دانشمندان شیعه بدان معتقدند، احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی است، آن عمل واجب خواهد بود یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است؛ و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام؛ و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است؛ و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی الطرفین باشد آن عمل مباح است؛ البته منظور از منفعت و ضرر صرف منفعت و ضرر مادی نیست بلکه به معنای عام و گسترده است که به جامعیت و گستردگی ابعاد وجودی انسان می باشد.

برطبق همین سخنان خودتان ازدواج دوم مرد بدون اجازه همسر اول چون مفسده بر انگیز است و طبعات سخت مالی و جانی در بردارد
انجام ان حرام است

محمد رسول الله;615423 نوشت:
همچنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم،

چطور نادیده گرفتن احساسات و غرایز زن اول برای شما اصلا اهمیتی ندارد
ولی احساسات و غرایز زن دوم خیلی مهم است

خیلی ضدو نقیض صحبت می کنید
البته تمام پست شما دارای جواب است ولی از حوصله بنده خارج است انشالله دوستان کاملتر جواب شما را خواهند داد

باء;615395 نوشت:

سلام علیکم و رحمة الله،
خیر نمی‌توانند، احکام یک سری علل تامه دارد و یک سری حکمت‌ها، آنچه که اگر برطرف شود حکم تعطیل می‌شود آن علت تامه است و نه آن حکمت‌ها، یک حکت برطرف شود حکمت‌های دیگری در کار ممکن است باشند.
یا علی علیه‌السلام

پس‌نامه: فایل پیوست را هم گوش بدهید، البته فقط در چند دقیقه‌ی اول که خلاصه‌ی جلسات قبلی ایشان است مستقیماً پاسخ شماست ولی اصل سخنرانی آن جلسه را پیدا نکردم که برایتان آپلود کنم، در هر صورت باقی سخنرانی‌اشان هم شاید برایتان جالب باشد، برای حقیر که شاید چند بار تا کنون آنرا گوش داده باشم باز نکات تازه‌ای داشت.


سلام ممنون ، حتما گوش میکنم :ok:

سلام علیکم
متأسفانه در سایت کاربرانی هستند که اصلا معلوم نیست مسلمان هستند یا خیر! و یا مسلمانی هستند که مقلد فقهاء نیستند. یا مسلمان هستند و شیعه نیستند. خب اول مشخص کنند. این که نمی شود ما ندانیم با چه مخاطبی و با چه میزان پذیرش کلیات از دین، مواجه هستیم!
فرض کنید کسی که اصلا مسلمان نیست و آمده است به یکی از احکام فرعی دین اسلام ایراد وارد می کند، آیا باید با او از فلسفه آن حکم فرعی سخن گفت؟ آیا ما می توانیم از پس تحلیل عقلی همه احکام اسلامی بر آییم؟ مثلا آیا می توانیم چواب این سؤال را بدهیم که اسلام چرا بجای ازدواج با سه زن، ازدواج با چهار زن را تجویز نمود؟ و یا چرا درباره ازدواج موقت حدی قرار نداده است؟
به نظرم اگر مخاطب مسلمان نیست باید اول درباره ضرورت مسلمان شدن با او سخن گفت. وقتی با توصیه عقلش مسلمان شد، همان عقل به او خواهد گفت که باید تسلیم خدایی شوی که برایت مسجل شده است حکیم است.
اگر هم مسلمان است باید با او درباره این که آیا تعدد زوجات حکم اسلامی هست یا نیست سخن گفت. دیگر چرا بحث در زمینه فلسفه حکم می شود؟
دین مانند هر سازمانی برای ورود به خود جبری ندارد ولی پس از ورود باید تسلیم آیین نامه های آن بود.
شاید گفته شود فردی که مسلمان نیست می خواهد از راه بررسی احکام اسلام پی به حقانیت اسلام ببرد. خب بفرمایید با کدام عقلش می خواهد به این بررسی دست بزند؟ عقلی که هنوز با زلال توحید تطهیر نشده و آلوده به اوهام و دنیای مادی پرستان است؟ اگر این چنین عقلی بتواند تحلیل درستی از احکام اسلامی داشته باشد دیگر چه نیازی است که با اسلام تطهیر شود؟!
و شاید باز گفته شود کسی که مسلمان است می خواهد با بررسی علل عقلی یک حکم فرعی اطمینانش به دین اسلام زیاد شود. خب این راهش نیست! راه بیبشتر شدن ایمان به خداوند و سخنان او، عمل به این سخنان است. اگر مسلمانی نمی تواند التزام قلبی نسبت به بعضی از احکام اسلام داشته باشد، ابتداء التزام عملی نسبت به آنچه به انها التزام قلبی دارد داشته باشد تا خداوند نیروی فرقان را در پس این تقوایی که دارد به او عطا کند و به مرور از عقلی رشد یافته توسط وحی برخوردار گردد و بعد بتواند نسبت به همه احکام اسلام سر تسلیم فرود آورد. ولی با بحث و جدل در فلسفه احکام فرعی اسلام نمی توان به هدف مورد نظر رسید.
البته من قبول دارم که احکام کلی فقهی اسلام از نظر عقلهای معمولی قابل درک است ولی همین که وارد جزئیات شوید دیگر نمی توانید آنها را با مقیاسهای عرفی بررسی کنید. که ان دین الله لا یقاس بالعقول! که منظور عقولی است که با وحی رشد نیافته است.

روح بخش;615482 نوشت:
به نظرم اگر مخاطب مسلمان نیست باید اول درباره ضرورت مسلمان شدن با او سخن گفت. وقتی با توصیه عقلش مسلمان شد، همان عقل به او خواهد گفت که باید تسلیم خدایی شوی که برایت مسجل شده است حکیم است.

بنده چند صفحه قبل این مطلب را عرض کردم، اما متاسفانه به قدری دوستان درگیر کل کل های بیهوده شدند که اصلا دیده نشد

باز هم تکرار می کنم!
--------------
سلام

ابتدا باید در مورد این عبارت شما توضیحی مختصر بدهم

صادق;613860 نوشت:
نتایج آزمایش های تجربی صد در صد نیست و احتمال خطای انسانی یا اغراض و اهداف شخصی و دستبرد در نتایج وجود دارد .

یکی از چیزهایی که به کرات دیده ام کارشناسان محترم این سایت به آن استناد می فرمایند، همین صد در صد نبودن نتایج آزمایش های تجربی است. اولا علوم تجربی به خود افتخار می کند که اشتباهات احتمالی خود را می پذیرد و چنانچه ثابت شود در موردی اشتباهی فاحش داشته است، آنرا کنار می گذارد و این مسئله اصلا قابل قیاس با روش سایرین نیست که حاضر بودند دانشمندانی چون گالیله و کوپرنیک را از صفحه روزگار محو کنند تا مبادا به کتاب آسمانی تحریف شده ایشان خللی وارد نیاید و نتیجه را هم دیدید که امروزه اکثرا غربیان یا اصلا خدایی را باور ندارند یا حداکثر در حد یک ابر! یا پیرمردی با ریش سفید و ... تصورش می کنند
ثانیا از صفحه مانیتوری که به آن می نگرید تا عمامه ای که بر روی سر شماست، همه نتیجه علوم تجربی است. این چه حرفی می زنید که قابل استناد نیست؟ مگر علوم انسانی چه گلی به سر بشریت زده است که این همه پر ادعا و طلبکار است؟ غیر از این است که فلاسفه تان غالبا ملحد و کافرند و منشا افکار فاسد و منحرف؟ شعرایتان در مستی خزعبلاتی می گویند که به آن هم افتخار می کنید؟
هزاران سال است ادعا می کنید پاسخ سوالات اصلی بشر در آستینتان است. اما من که تاکنون چیز دندانگیری از شما ندیدم. صبح تا غروب برای چیزهای بیهوده بر سر و روی هم می زنید که فلان چیز ازلی است یا قدیم است یا ... . هیچ فایده ای هم دارند؟
بخشی از شما هم که ادعا می کنید به منشا غیب وصلید، اما باز هم معلوم نیست چه می کنید که به هیچ سوالی نمی توانید پاسخ دهید. حداقل خودم در مورد هدف از آفرینش سوالاتی در این سایت پرسیدم که جز تکرار مکررات چیزی نصیبم نشد و آن مطالب هم به هیچ وجه قانع کننده نبود.

صادق;613860 نوشت:
اما تقریبا در همه ادیان و فرهنگ های گذشته تعدد همسر برای مردان مورد تایید بوده

برعکس آن هم وجود داشته است

صادق;613860 نوشت:
اکثر این کشورها میزان سرد مزاجی جنسی زنان 35 تا حدود 40 درصد جمعیت زنان را تشکیل می دهد ،

یعنی بین 60 تا 70% زنان گرم مزاجند و طبیعی است که درصدی از اینان نیز کارشان با یک شوهر راه نمی افتد

صادق;613860 نوشت:
در نتیجه همواره میزان زنان در جامعه بیش از مردان خواهد بود

بر اساس سرشماری سال 1390 در ایران، در مقابل هر ۱۰۰ زن ۱۰۳ مرد وجود دارد که عملا دلیل شما را مخدوش می کند.

تصویر زیر نشانگر وضعیت کشورهای جهان در برابری تعداد زن و مرد است.

توضیح:رنگ آبی بیشتر بودن تعداد مردان، صورتی بیشتر بودن زنان و رنگ سبز مساوی بودن تعداد در بین کشورهای جهان است

همانطور که می بینید تقریبا در همه بلاد اسلام مردان از زنان بیشترند

صادق;613860 نوشت:
با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد ، به علاوه این واقعیت (که تعادل میان مرد و زن همواره به هم می‏خورد) ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم :

مشکل این است که چیزی را که شما به عنوان اصل گرفته اید (کمتر بودن شمار مردان) غلط از آب درامده است. پس راهکارهای داده شده بر اساس این اصل هم نادرست هستند

صادق;613860 نوشت:
تحقیقات روانشناسی ثابت کرده است که زنان بیش از مردان خواهان تک همسری و توجه کامل به یک همسر هستند

دلیل نمی شود همه اینگونه باشند.

صادق;613860 نوشت:
اما یکی دیگر از مشکلات مهمی که در صورت چند همسری برای زنان ایجاد می شود، مشخص نبودن پدر برای فرزندان و عدم تعلق عاطفی و گسست بین نسل ها می‌باشد.

این مورد را علوم تجربی حل کرده است و دیگر نمی تواند دلیل قانع کننده ای باشد. خود من ژنتیک خوانده ام و از این بابت به شما اطمینان می دهم!

صادق;613860 نوشت:
اما پرسش اصلی شما و این که چرا اسلام این حق را نسبت به زنان قائل نشده و چند شوهری را مجاز ندانسته است؟

بهتر است بگویید ما دلیلش را نمی دانیم. واقعا هم اینگونه است. این صغری و کبری که چیده اید جواب قانع کننده نیست.

نظر شخصی من این است، تا قبل از پذیرش اسلام، شما می توانید جستجو و تحقیق کنید. اما وقتی اسلام را پذیرفتید سمعا و طاعتا همه چیزش را بپذیرید. مگر فلسفه نماز و روزه و ... را کسی می داند؟

Anoushiravan;615487 نوشت:
این مورد را علوم تجربی حل کرده است و دیگر نمی تواند دلیل قانع کننده ای باشد. خود من ژنتیک خوانده ام و از این بابت به شما اطمینان می دهم!

سلام

با توجه به رشته تحصیلیتون میخواستم ازتون بخوام بگین که ضریب اطمینان چقدره؟ به صد در صد رسیده است یا نه؟ دقیقا چقدره؟

ویان;614713 نوشت:

این حرام شرعی را شما از کجا درآوردید؟ الان فتوا صادر کردید؟!! بعد جالب است ما را متهم به تفسیر به رای می کنند.
مهریه حق قانونی زن است و باید به او داده شود. آنچه حرام شرعی است تعیین سقف برای مهریه است. البته وقتی چیزی به نفع مردان باشد هزاران حدیث و تفسیر و روایات جور میکنند تا شرعی نشان داده شود. اما خدا نکند که چیزی به نفع زن باشد چون طبق تمام احادیث و روایات و ... خلاف شرع میشود و با برچسب ضددین و ضد اسلام زبان زنان را می بندند.


در واقع باید گفت حرام عقلی
مثال اینکه فردی بخواهد چک بی محل بکشد و در واقع نتواند آن را پاس کند
مهریه هایی هم که عقلا با توجه به معیشت داماد قابل پرداخت نیستند چنین هستند.
باید فرد زیر بار مهریه ای برود که واقعا توان پرداخت آن را داشته باشد.
ودر مورد حرام بودن مهریه بال هم هیچ حدیثی وجود ندارد.

sayedali;615330 نوشت:
[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا حسن بن علی مظلوم (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) غریب

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

=============================================




[=arial]
سلام استاد بزرگوار صادق، جواب کاربر ویان رو در این صفحه داده ام:

http://www.askdin.com/thread45465-22.html

پست های 214 و 215

[=arial]حالا این حقوق به کنار،نهاد دارائی مشترک حقوق فرانسه رو هم برای خودشون وارد حقوق ایران کرده اند، خب یکی نیست بگه که داخل فرانسه نحله و اجرت المثل و.. نیست،حالا این خانم های ایرانی "شرط تنصیف" رو هم از نظام حقوقی فرانسه وارد کرده اند به قباله های نکاح و از طرف دیگر حقوق شرعی و سنتی رو هم حفظ کرده اند.

حق سکنی علی الاصول با مرد است اما زن می تواند خلافش را در عقد نکاح یا عقدی دیگر شرط کند،در خصوص حق رفتار انسانی شوهر با زن،این ها اصلا تکلیف متقابل زن و شوهر است،اصلا لازم نیست اسلام بگوید،به هر حال اسلام کم نگذاشته است.

والا من می ترسم حرف بزنم که این دوستان بگویند که مارا بد بخت کردی این ها را گفتی ! ولی همون جهیزیه رو عرف می گوید خانم ها بیاورند اما شرع و قانون می گوید بر عهده مرد هست ،وسائل زندگی از وظایف مرد است و نفقه محسوب می شود،البته به نظر می رسد این جا قانون در مقابل عرف مسلم عقب نشینی کند وبرای همان است که در عرف کشور ما جهیزیه را مرد نمی آورد.


البته در برخی شهرها رسم این است که اشیاء گرانبهاء را داماد می آورد ولی در تبریز ما داماد حتی یک ظرف هم با خود نمی آورد.
ودر واقع جهیزیه از طرف والدین نوعی کمک برای شکل گیری اولیه زندگی زو جین می باشد.ولی افراط در آن اصلا پسندیده نیست.ولی به نظر من شیر بهاء سنت خیلی بدی است مخصوصا اینکه پدر یا مادر خانواده آن را خرج جهیزیه نکند.و استفاده از لفظ شیر بهاء نشان دهنده فروش شیر مادر است که که خیلی ناپسند است.و در تبریز به جای این کلمه (البته اطراف تبریز) به آن باشلوق می گویندکه به معنی تقریبی چیزی که بر سر می گذارند می باشد که شاید کنایه از پول اسباب وسایل عروسی باشد. و در این زمان آن را برای خرید جهیزیه استفاده میکنند

ویان;614644 نوشت:


ما شبهه نداریم. میدانیم ماجرا چیست. منتها میخواهیم آقایان بدانند میدانیم!
دقت کنید یک حکم قرآنی اگر به ضرر مردان باشد میتواند عوض شود و آب از آب تکان نمیخورد و هیچ کس نمیگوید خلاف قرآن است. نمونه اش مهریه که در قرآن گفته شده مهریه زنان را به آنان بدهید. هیچ یک از ائمه یا پیامبر هم برای مهریه سقف تعیین نکرده و آن را عندالاستطاعه نکردند. اما الان این کار خلاف قرآن و خلاف شرع انجام شده و اصلا مشکلی نیست.
اما اگر ما بگوییم برای تعداد همسر مردان سقف تعیین شود خلاف شرع و خلاف قرآن میشود!
غیر از این است که چون مجتهدان مرد هستند تمامی قوانین را به نفع مردان تنظیم میکنند حتی اگر خلاف قرآن و خلاف شرع باشد؟

اشتباه نشود بی انصافی است که این حرفها را بزنیم که چون مجتهدان مرد هستند تمامی قوانین را به نفع مردان تنظیم میکنند حتی اگر خلاف قرآن و خلاف شرع باشد؟عندالاستطاعه و دیگر شرایط عقد همچون زوجه اختیار نکردن بعد از ازدواج و یا شزیک زندگی قرار دادن زن در اموال و...جزو خود عقد نیستند بلکه جزو شوط ضمن عقد هستند.
مگر در اسلام حق طلاق با مرد نیست؟ولی همین اسلام می گوید در ضمن عقد زن می تواند این شرط را به نفع خود در آورد.اتفاقا به نظر من شرایطی را که اسلام برای مرد گذاشته است سختگیرانه تر است چون روحیه مرد می تواند این شرایط را قبول کند نه زن.
که البته وقط برای ذکر آنها را متعصفانه ندارم که شما می توانید در همین فضا های مجازی دنبال آنها بگردید.

دل ارام;615350 نوشت:
با سلام

من قبول دارم خدا از همه کس و چیز نسبت به انسان از جمله زنان مهربانتر است
ولی معتقدم ایه قران در مورد چند همسری مربوط به یتیم داریست و کمک به زنانی که یتیم دارند
و در ضمن اجازه زن اول بطور مستتر در ایه قران موجود است
انجا که می گوید در صورت رعایت عدالت
و یکی از موارد عدالت رضایت زن اول است زیرا تا زن اول راضی نباشد شرایط ایجاد عدالت مهیا نمی شود

بزرگوار بهشت هم با حالت اجباری ارزشی ندارد
اگر زنی نتواند این شرایطی که شما فرمودین را را تحمل کند
به نظر شما چه ارزشی دارد ؟
باز هم بر می گردیم به همان حرف
هرکسی خودش باید راه و رسم زندگیش را انتخاب کند
و اگر شرایطی را بر زنان تحمیل کنیم نتیجه ای جز سرخوردگی و افسردگی
و ظغیان در پی نخواهد داشت

بهشت برین جای خوبان بود
کنام دلیران و پاکان بود
گل وبلبل است جوی بارش همه
خوش وخرم است روزگارش همه
نه رنج است آن جا نه افسردگی
همه شاد باشند از بندگی
زنان گر تحمل کند حرف حق
بگیرد ز قران ،درس وسَبَق
شود جاودان در بهشت برین
کنند بر سخن های من آفرین
نشان دادمش رسم آزادگی
که آزاد گردند ز سر خوردگی
گزینش کنند راه خودرا درست
نگویند سخن های تلخ ودرشت

(رهرو ولایت);615504 نوشت:
مگر در اسلام حق طلاق با مرد نیست؟ولی همین اسلام می گوید در ضمن عقد زن می تواند این شرط را به نفع خود در آورد.

این شرط رو میشه گذاشت ولی توی قانون و در عمل میشه گفت هیچ ارزشی نداره! و باز هم اگه شوهر بگه من نمیخوام طلاق بدم عملا زن نمیتونه طلاق بگیره!(یه جورایی شرط الکیه)
ولی شرط عندالاستطاعه بودن مهریه با دقیقترین قانونها در حال انجامه:khaneh:
بعله!!اینجوریه که حق خانوما رو میخورن یه آب هم روش!!!

sayedali;615330 نوشت:
[=arial]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله(ص)



[=arial]

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علیک یا حسن بن علی مظلوم (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) غریب

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

=============================================




[=arial]
سلام استاد بزرگوار صادق، جواب کاربر ویان رو در این صفحه داده ام:

http://www.askdin.com/thread45465-22.html

پست های 214 و 215

[=arial]حالا این حقوق به کنار،نهاد دارائی مشترک حقوق فرانسه رو هم برای خودشون وارد حقوق ایران کرده اند، خب یکی نیست بگه که داخل فرانسه نحله و اجرت المثل و.. نیست،حالا این خانم های ایرانی "شرط تنصیف" رو هم از نظام حقوقی فرانسه وارد کرده اند به قباله های نکاح و از طرف دیگر حقوق شرعی و سنتی رو هم حفظ کرده اند.

حق سکنی علی الاصول با مرد است اما زن می تواند خلافش را در عقد نکاح یا عقدی دیگر شرط کند،در خصوص حق رفتار انسانی شوهر با زن،این ها اصلا تکلیف متقابل زن و شوهر است،اصلا لازم نیست اسلام بگوید،به هر حال اسلام کم نگذاشته است.

والا من می ترسم حرف بزنم که این دوستان بگویند که مارا بد بخت کردی این ها را گفتی ! ولی همون جهیزیه رو عرف می گوید خانم ها بیاورند اما شرع و قانون می گوید بر عهده مرد هست ،وسائل زندگی از وظایف مرد است و نفقه محسوب می شود،البته به نظر می رسد این جا قانون در مقابل عرف مسلم عقب نشینی کند وبرای همان است که در عرف کشور ما جهیزیه را مرد نمی آورد.

کمی کوتا ه بیا ای مرد دانا
زنان در دو جهان باشند توانا
ومردان ماشین کار و تلاش اند
اگرچه بعض آنان بد قماش اند
زنان ریحانه و ،نه قهرمان اند
اگرچه بعض شان نا مهربان اند

(رهرو ولایت);615503 نوشت:
در تبریز ما داماد حتی یک ظرف هم با خود نمی آورد.

البته ربطی به موضوع تاپیک نداره! ولی دیگه شما خیلی مردا رو کشیدی کنار:Nishkhand:
ولی وسایل صوتی و تصویری و پرده و لوستر و فرش اتاقا (به جز سالن که دختر میاره) توی تبریز بر عهده داماده

صادق;615567 نوشت:
بهشت برین جای خوبان بود
کنام دلیران و پاکان بود
گل وبلبل است جوی بارش همه
خوش وخرم است روزگارش همه
نه رنج است آن جا نه افسردگی
همه شاد باشند از بندگی
زنان گر تحمل کند حرف حق
بگیرد ز قران ،درس وسَبَق
شود جاودان در بهشت برین
کنند بر سخن های من آفرین
نشان دادمش رسم آزادگی
که آزاد گردند ز سر خوردگی
گزینش کنند راه خودرا درست
نگویند سخن های تلخ ودرشت

به جرم اینکه بهشت زیر پایش بود
دنیا را برایش جهنم کردند

(امضای سرکار نگین )

[=arial]اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
[=arial]

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
[=arial]

[=arial]السلام علیک یا رسول الله(ص)
[=arial]

[=arial]السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)
[=arial]

[=arial]السلام علیک یا حسن بن علی مظلوم (ع)
[=arial]

[=arial]السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)
[=arial]

[=arial]السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) غریب
[=arial]

[=arial]السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)
[=arial]

[=arial]السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
[=arial]

[=arial]=============================================

صادق;615638 نوشت:
کمی کوتا ه بیا ای مرد دانا
زنان در دو جهان باشند توانا
ومردان ماشین کار و تلاش اند
اگرچه بعض آنان بد قماش اند
زنان ریحانه و ،نه قهرمان اند
اگرچه بعض شان نا مهربان اند

[=arial]استاد ما اهل شعر زیاد نیستیم ،اما اگر منظورتان این است که این همه حق و مزایا را که زنان حتی از حقوق فرانسه برای خودشان آوردند به خاطر این است که می توانند و توانا هستند،والا ما که حرفی نداریم،ما داریم می گیم نوش جانشان ،اما هی نیایند در این سایت و آن سایت بگویند حق ما ضایع شده است و اظهار کنند که در ایران و اسلام نسبت به آنان کم لطفی شده است.

ضمنا این حقوق بیش از حد هم صحیح نیست کفه ترازو به سمت آنان بیاید،همین حقوق شرعی و سنتی ،در هیچ نظام حقوقی جهان نیامده است و همین حقوق در هیچ جای دنیا نیست، حالا خانم های ایرانی به غیر از این حقوق آمده اند از سایر نظام های حقوقی جهان فقط مزایای این نظام ها رو دیدند وبرای خودشان آورده اند اما از اون طرف حاضر نیستند بقیش را هم ببینند.:ok:

[=arial]
[=arial]
[=arial]

دل ارام;615706 نوشت:
به جرم اینکه بهشت زیر پایش بود
دنیا را برایش جهنم کردند

(امضای سرکار نگین )


بهشت زیر پای مادران ؟

اگر به آیه 14 سورة لقمان و آیات 23 و 24 سورة اسراء مراجعه کنیم و آنها را کنار این حدیث قرار دهیم، حکمت و چرایی این سخن که فرمود: «بهشت زیر پای مادران است»(1) روشن می‌شود، زیرا در آیة 14 سورة لقمان به طور واضح از زحمات و رنج‌های مادران برای فرزندان در زندگی پرده برداشته، می‌گوید: مادر حدود سی و سه ماه (که شامل دوران حاملگی و شیرخوارگی می‌شود) از فرزند حفظ و نگه‌داری می‌کند و در این دوران بزرگ‌ترین فداکاری را (هم از نظر روحی و عاطفی و هم از نظر جسمی) نسبت به فرزند انجام می‌دهد، که از جمله آن رنج‌ها و سختی‌ها دوران حمل و بارداری است، که طبق همین آیه مادر گرفتار ضعف و سستی شدید می‌شود، چرا که شیرة جان و مغز استخوانشان را به پرورش جنین اختصاص می‌دهند و از تمام مواد حیاتی وجود خود بهترینش را تقدیم می‌دارند.
در آخر آیه با خداوند با لحنی تند و تهدیدآمیز خطاب به فرزندان می‌فرماید: مواظب باشید که بازگشت شما به سوی من است و می‌گوید: اگر در دنیا کوتاهی کنید، آن دنیا تمام این حقوق و زحمات و خدمات بررسی می‌شود. و باید از عهدة حساب الهی در مورد شکر نعمت‌ها بخصوص سپاسگزاری نعمت وجود مادر و عواطف پاک و بی‌آلایش او(2) برآیید.
با این توضیح معنا و چرایی جملة فوق روشن می‌شود که گفته بهشت زیر پای مادران است؛ یعنی اگر فرزند آرزوی بهشت دارد، باید در برابر آن همه زحمات و رنج‌های مادر از او راضی باشد و از او سپاسگزاری نماید. در هر حال رضایت او شرط ورود به بهشت است و این حقی است که از طرف خدا به مادر داده شده است.
در بُعد دیگر این مسئله ازحیث دیگر قابل توجه است: در سی و سه ماهی که فرزند تحت مراقبت مادر است، تربیت می‌یابد، و اگر درست و انسانی تربیت و پرورش یابد؛ عاقبت و سرانجام نیکی خواهد داشت و جزء بهشتیان قرار خواهد گرفت. این تربیت تا هنگامی که کودک در خانة زندگی می‌کند، ادامه خواهد داشت.


پی‌نوشت‌ها:
1. کنز العمال، ج 16، ص 461؛ مستدرک الوسائل، ج 15، ص 180.
2. تفسیر نمونه، ج 17، ص 50 به بعد، با تلخیص.

روح بخش;615482 نوشت:
متأسفانه در سایت کاربرانی هستند که اصلا معلوم نیست مسلمان هستند یا خیر! و یا مسلمانی هستند که مقلد فقهاء نیستند. یا مسلمان هستند و شیعه نیستند

روح بخش;615482 نوشت:
سی که مسلمان است می خواهد با بررسی علل عقلی یک حکم فرعی اطمینانش به دین اسلام زیاد شود. خب این راهش نیست! راه بیبشتر شدن ایمان به خداوند و سخنان او، عمل به این سخنان است. اگر مسلمانی نمی تواند التزام قلبی نسبت به بعضی از احکام اسلام داشته باشد، ابتداء التزام عملی نسبت به آنچه به انها التزام قلبی دارد داشته باشد تا خداوند نیروی فرقان را در پس این تقوایی که دارد به او عطا کند و به مرور از عقلی رشد یافته توسط وحی برخوردار گردد و بعد بتواند نسبت به همه احکام اسلام سر تسلیم فرود آورد.

سلام
بنده یک مسلمان شیعه هستم و مرجع تقلیدم هم رهبری است ولی با تمام احکام زنان مخالفم
احکام باید چنان باشند که حداقل درک برخی از آنها برای بندگان مشکل نباشد نه اینکه تمام زنان با احکام مربوط به خویش مشکل داشته باشند و جالب این است که این مصلحت ها فقط مختص زنان است قشری که در طول تاریخ همواره مورد ظلم و ستم واقع شده است
حال تعدد زوجات مردان را جزء مصلحت ها بدانیم با بقیه احکام چه کنیم با صیغه و حق خروج نداشتن از خانه و حق حضانت و ارث و دیه و هزاران حکم دیگر........ نمیشود که دلیل تمام احکام زنان مصلحت هایی باشد که به عقل ما نرسد یعنی شرط مسلمانیت این است که چنین احکامی را بی چون و چرا بپذیریم پس از فردا نباید زنان از خانه خارج شوند چون نهایتا به این میرسند که هیچ چیز برای زن بهتر از آن نیست که نامحرم او را نبیند و هر ظلم و ستمی که به آنان روا داشتند جزء مصلحت ها بدانند و به امید پاداش زندگی دنیوی خود را نابود کنند با تمام مشکلات و سختی های زندگی بسازد و به همسرش وفادار بماند ولی در عوض مردان بدون نیاز به کنترل شهوت بدون اینکه گناهی مرتکب شوند میتوانند چهار همسر و بی نهایت صیغه داشته باشند و هر شب کنار یکی از آنها بماند همسرانشان را کتک بزنند در خانه حبسشان کنند و اجازه تحصیل و اشتغال را به آنها ندهند در آن دنیا هم با هزاران حوری سر کنند این عدالت است!!!

من عاشق این تفاسیرم به خدا
چنان زیبا احکام رو تفسیر میکنند که شخص متوجه اشکال آن نشود مثلا در تعدد زوجات دلیل حکم رفع مشکل زنان بیوه است خلاصه بگم از سری جواب های کارشناسان عزیز
تعدد زوجات به خاطر رفع مشکل زنان بیوه – ارث نصفه به خاطر این است که مردان سرپرست خانه هستند و این ارث به خانواه وی می رسد که باز به نفع زنان است- دیه به خاطر خانواده ای است که سرپرستش (مرد) رو از دست میده – حق حضانت فرزندان به پدر به خاطر این است که مادر راحت بتواند شوهر کند – نداشتن حق طلاق لطفی بزرگ در حق زنان است چون بهرحال احساساتی هستند و ممکنه تصمیم اشتباهی بگیرند – تک همسری برای زنان باز به خاطر خودشان است چون با فطرتشون جور در نماید و ....
این جمله ی بهشت هم که اشتباه است آره والا هر چی بگین حق دارین خوب که تفسیر کنیم بهشت زیر پای مردان و پسران است وقتی دنیاشون اینجوریه انتظار داریم در بهشت چطور باشند با هزار تا حوری
حالا ما باید بیایم بگیم غرب زنان را به بردگی کشیده است و احکام ما زنان را به اربابی رسانده !!!!!!

neɠïn;615779 نوشت:
سلام
بنده یک مسلمان شیعه هستم و مرجع تقلیدم هم رهبری است ولی با تمام احکام زنان مخالفم
احکام باید چنان باشند که حداقل درک برخی از آنها برای بندگان مشکل نباشد نه اینکه تمام زنان با احکام مربوط به خویش مشکل داشته باشند و جالب این است که این مصلحت ها فقط مختص زنان است قشری که در طول تاریخ همواره مورد ظلم و ستم واقع شده است
حال تعدد زوجات مردان را جزء مصلحت ها بدانیم با بقیه احکام چه کنیم با صیغه و حق خروج نداشتن از خانه و حق حضانت و ارث و دیه و هزاران حکم دیگر........ نمیشود که دلیل تمام احکام زنان مصلحت هایی باشد که به عقل ما نرسد یعنی شرط مسلمانیت این است که چنین احکامی را بی چون و چرا بپذیریم پس از فردا نباید زنان از خانه خارج شوند چون نهایتا به این میرسند که هیچ چیز برای زن بهتر از آن نیست که نامحرم او را نبیند و هر ظلم و ستمی که به آنان روا داشتند جزء مصلحت ها بدانند و به امید پاداش زندگی دنیوی خود را نابود کنند با تمام مشکلات و سختی های زندگی بسازد و به همسرش وفادار بماند ولی در عوض مردان بدون نیاز به کنترل شهوت بدون اینکه گناهی مرتکب شوند میتوانند چهار همسر و بی نهایت صیغه داشته باشند و هر شب کنار یکی از آنها بماند همسرانشان را کتک بزنند در خانه حبسشان کنند و اجازه تحصیل و اشتغال را به آنها ندهند در آن دنیا هم با هزاران حوری سر کنند این عدالت است!!!

مصلحت هايي که راجع بهش گفتيد خيلي هم واضح و قابل فهم و برخي هم از نظر علمي و تاريخي ثابت شده است و از نظر عقلي مورد قبول فقط مشکل ما ايراني ها اين است که قبل از مطالعه و داشتن اطلاعات درست در همه موضوعات رو نظر خودمون با اعتماد به نفس بالا پا فشاري ميکنيم
اگه واقعا براتون سواله استاد مطهري همه اين شبهات رو پاسخ دادن

shamime;615809 نوشت:
مصلحت هايي که راجع بهش گفتيد خيلي هم واضح و قابل فهم و برخي هم از نظر علمي و تاريخي ثابت شده است و از نظر عقلي مورد قبول فقط مشکل ما ايراني ها اين است که قبل از مطالعه و داشتن اطلاعات درست در همه موضوعات رو نظر خودمون با اعتماد به نفس بالا پا فشاري ميکنيم
اگه واقعا براتون سواله استاد مطهري همه اين شبهات رو پاسخ دادن

شما فکر میکنید من یکی دو روزه به این نتیجه رسیدم بهتون اطمینان میدم تا حدودی که لازم میدونستم تحقیق کردم هر چقدر اطلاعاتم بیشتر شود بیشتر پی به اشتباه بودن احکام میبرم برای این مصلحت ها دلیلی جز توجیهاتی با ظاهر زیبا وجود ندارد نه منطقی است نه عقلی
منطق و عقل میگه اگر زن قرار است به همسرش وفادار باشد باید همسرش هم چنین باشد هیچ حکمی نباید مخالفش بیاد اگر زمانی عقل و منطق میگفت ارث و دیه مرد دو برابره زن باشد به خاطر سرپرست بودنش همین عقل و منطق میگه این دوره زمانی نیست که مردان را فقط سرپرست خانه به حساب آورد بله دوست عزیز تمام این موارد برای دوران قبل شاید حکم خوبی بودند ولی این زمان دوره ای نیست که ما چنین چیزهایی رو منطقی بدانیم
از هیچ چیزی به اندازه اینکه مردان میتوانند چهار همسر و بی نهایت صیغه داشته باشند و در بهشت پاداششون هزارن حوری است بدم نمیاد آنوقت خود آقایان متوجه شدند فطرت زن با تک همسری است خودشان به این نتیجه رسیدند که زن در بهشت هم یک همسر دارد
اینکه ما هم میخواهیم از حقوقی مشابه مردان برخوردار شویم چرا باید اشتباه باشد؟ چرا تصور میکنید زنان نصف مردان هستند که باید همیشه حقوقی نصف داشته باشند زن هم می تواند حق طلاق و حضانت فرزند و دیه برابر و ارث برابر و ............ داشته باشد به خدا اتفاقی نمیفته

شايد بشه در بعضي موارد اينطور قانع شد بعضي قانون ها فقط به يک شخص برميگرده
يعني يک شخص نفع ميبره
گاهي يک جامعه رو بايد با يه قانون نجات داد
و يا اين

اگه بعضي سواستفاده ميکنند و قانون را اونطور که هست تمام و کمال انجام نميدن به اصل قانون ايرادي نيست

محمد رسول الله;615008 نوشت:
اینها همه بهانس! اگر امامان ما ازدواج دوم نداشتند شما می گفتید ببین اماما ازدواج دوم ندارند یعنی ازدواج دوم بده!
اگر ازدواج دوم داشته باشن میگین اونها اصلا فرق دارن و شما مثل اماما نیستین و نمی تونین عدالت رعایت کنید!
این یعنی دنبال بهانه گیری هستین چه ازدواج بکنن چه نکنن شما می خواهید از هر چیزی برداشت بکنید که ازدواج دوم خوب نیست
قرآن هم گفته قل انما انا بشر مثلکم پیامبر تو به مردم بگو من هم انسانی مثل شما هستم و تفاوتم اینه که به من وحی میشه
یاران امامان ما هم تعدد زوجات داشتند و بحث من در اینمورد مثال زدن این بود که اگر همسر دوم بودن یا هوو داشتن نشانه تحقیر زنه پس باید مادران امامان هم طبق نظر آنها انسان های بی ارزشی باشن

شرایط داره اما نه شرایطی که من یا شما یا بدعت گذاری که اسم مرجع رو براش یدک می کشند و همه علما گفتن بیسواده بگذاره یا شرایطی که من یا شما یا دیگری اون رو حذف کنه همون چیزی که مرجع من گفته شرایطشه


شما جواب سوال منو ندادید
اگر همسر اول یک امام معصوم که با دشمنان خودشون هم مهربان بودند شدیدا مخالف ازدواج دوم امام بودند و حتی فکرش روان و زندگی همسر اول رو بهم میریخت و هیچ جوره راضی به ازدواج دوم امام نمیشدند باز هم امام همسر دومی میگرفتند؟

.امین.;614950 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام خدمت شما خواهر محترم

صحبتهای شما موید سخن بنده بود.


چرا باید دختر خانمها از ازدواج اینقدر بترسند؟ غیر از همین مخالفتهاییست که خانمها با این مساله میکنند و ازدواج مجدد آقایان را برای آنها مانند هیولایی جلوه داده اند؟

من تعجب میکنم از خانمها، اگر دخترانشان از ترس ازدواج به گناه پناه ببرند آنها چگونه خود را آماده کرده اند که در آتش جهنم با ایشان سهیم شوند؟

خانم ساره ، مگر همه مردها اهل چنین کارهایی هستند؟

خود خانمها هم در میان بیاناتشان به این مساله اعتراف میکنند که همه مردها به چنین کاری اعتقاد ندارند و آن را نمیپسندند واقلیت انگشت شماری از آقایان اهل چنین کاری هستند...

مگر ما دهها بار تکرار نکردیم که هر زنی حق دارد برای زندگی خود تصمیم بگیرد و اگر دوست ندارد همسرش چنین کاری کند میتواند در ضمن عقد چنین شرطی کند...؟؟؟

خواهرم ازدواج مسیری است که انسان باید در طی بندگی اش آن را طی کند... آن کسانی هم به گناه نمیفتند که یا مشکل جنسی دارند یا به طرق دینی شهواتشان را سرکوب میکنند...

کسی که تن به ازدواج نمیدهد حرف آخرش اینست که نمیخواهد تن به امتحانات الهی بدهد...

چگونه ممکن است چنین شخصی در آزمونهای الهی نمره قبولی هم بگیرد؟

ای کاش بجای نشستن و ساختن هیولای ازدواج کمی هم اطلاعات دینی خود را در اینباره بالا ببرید و از روی هوا حرف نزنید.

[=arial]

[=arial]هر كه قدرت بر ازدواج داشته باشد و ازدواج نكند از من نیست .[=arial](مكارم الاخلاق . ص؟)

[=arial]وقتی كسی كه به خواستگاری می آید و اخلاق و دین اش مایه رضایت است به او زن دهید كه اگر چنین نكنید ، فتنه و فساد زمین را پر خواهد كرد[=arial](نهج الفصاحه ، ح247)
[=arial]
با كسی كه از اخلاق و دینش رضایت دارید ازدواج كنید ، خودداری شما از وصلت با او باعث فتنه و فساد بزرگ در جامعه می شود .
[=arial](اصول كافی . ج5 . ص347)


سلام علیکم
با این چیزهایی که شما گفتید یک دختر نباید از ازدواج فراری بشه؟
نمیدونم چرا انتظار دارید خانم ها با مساله ازدواج دوم و صیغه مخالفت نکنند
بله ولی با این توضیحاتی که شما در مورد ازدواج دوم و صیغه دادید دخترا از این اخلاق رضایتی ندارند
ازدواج اصلا مسیری نیست که باید در طی بندگی طی بشه.مگر خداوند فقط انسان ها را با ازدواج امتحان میکند؟
در اسلام معیاری که برای ازدواج مطح شده هم کفو بودن است اگر کسی هم کفو خودش رو پیدا نکرد یعنی شرایط ازدواج براش فراهم نشده
یک دختر برای رفع نیاز عاطفیش ازدواج میکنه و مرد برای رفع نیاز دیگر وقتی قرار نیست با این مدل هایی که شما میفرماید نیاز عاطفی دختر تامین بشه ازدواجش بیهوده نیست؟بیهوده که خوبه جهنم کردن زندگیشه
مگر خدا نگفته ازدواج برای آرامشه ؟ازدواجی که سلب آرامش میکنه اعصاب و روان آدمو میریزه به هم آزادی های آدمو میگیره جز دیوانگی دلیل دیگه ای داره؟جز جوگیر شدن به نظر من دلیلی نداره

دل ارام;615441 نوشت:
برطبق همین سخنان خودتان ازدواج دوم مرد بدون اجازه همسر اول چون مفسده بر انگیز است و طبعات سخت مالی و جانی در بردارد
انجام ان حرام است

:khaneh:
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پس چرا خدا متوجه نشده این کار مفسده بر انگیز است و اجازه زن را شرط قرار نداده؟ شما عالم تر از خدا هستید؟
این مفسده ای که ایجاد می شود توسط حسادت زن ایجاد می شود و مربوط به عمل مرد نیست بلکه مربوط به عمل زن است یک پاسخ به کاربر sarahh خواهم داد،که نشان می دهم این فساد از خود زن است و ربطی به تعدد زوجات نداره و خداوند از این کار زن دوم یعنی حسادت نهی کرده

دل ارام;615441 نوشت:
چطور نادیده گرفتن احساسات و غرایز زن اول برای شما اصلا اهمیتی ندارد
ولی احساسات و غرایز زن دوم خیلی مهم است

احساسات زن اول از حسادت و خودخواهی و هزار صفت بد اخلاقی دیگر است اما آن نیاز دوم به داشتن شوهر شوهر طبعیت زن است
نکنند فک کرده اید که هر گردی گردو است و هر نیازی صحیح است و باید به آن توجه شود؟
اگر نیاز مطابق مطابق دین بود درست است در غیر اینصورت کاذب است

sarahh;615839 نوشت:
شما جواب سوال منو ندادید
اگر همسر اول یک امام معصوم که با دشمنان خودشون هم مهربان بودند شدیدا مخالف ازدواج دوم امام بودند و حتی فکرش روان و زندگی همسر اول رو بهم میریخت و هیچ جوره راضی به ازدواج دوم امام نمیشدند باز هم امام همسر دومی میگرفتند؟

در دو قمست جواب سوال شما را از اینجا می دهم
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/305352/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D9%85%D8%B0%D9%85%D9%88%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

در باب شکنجه همسر اول که ایشان به عنوان یکی از أدله شبهه شرعی داشتن تعدد زوجات ذکر کرده اند؛ باید دانست که فرق می کند اینکه عملی را انسان انجام دهد به نیت إیذاء یک مومن یا اینکه نه نیت إیذاء نیست؛ اما به هر دلیلی مومنی از فعلی آزار دید. اگر نیت إیذاء باشد قطعاً کار حرام است. اما اگر نیت إیذاء نباشد حکم قضیه فرق می کند. در اینجا نیز اینگونه است. بله اگر مردی برود همسر دوم بگیرد به نیت إیذاء همسر اول؛ قطعاً مرتکب حرام شده است. اما اگر نیت أیذاء نباشد و همسر اول از این کار ناراحت شود؛ حکم قضیه فرق می کند. خداوند نیز نفرموده در صورتی که همسر اول ناراحت شود؛ این حکم حرمت دارد. نه تنها همچین مطلبی را نفرموده؛ بلکه این ناراحتی همسر اول که ناشی از حس مذموم حسادت زنانه است؛ بشدت هر چه تمام تر در روایات ما مذمت شده است. در کتاب شریف کافی 5 حدیث در باب حس حسادت زنانه است که مطالعه آنها خالی از لطف نیست. به برخی از این احادیث توجه بفرمائید:
الف- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْسَ الْغَیْرَةُ إِلَّا لِلرِّجَالِ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مِنْهُنَّ حَسَدٌ وَ الْغَیْرَةُ لِلرِّجَالِ وَ لِذَلِکَ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى النِّسَاءِ إِلَّا زَوْجَهَا وَ أَحَلَّ لِلرِّجَالِ أَرْبَعاً وَ إِنَّ اللَّهَ أَکْرَمُ أَنْ یَبْتَلِیَهُنَّ بِالْغَیْرَةِ وَ یُحِلَّ لِلرِّجَالِ مَعَهَا ثَلَاثاً.[4]
ترجمه: غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز شوهرشان را حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریم تر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند!
در این حدیث می بینیم که امام(ع) یک استدلال عقلی ارائه می دهند مبنی بر اینکه خداوند غیرت را در وجود زنان قرار نداده است؛ و این مسأله همان حسادت هست. چون اگر خدا غیرت را به زنان نیز مانند مردان داده بود؛ بر مردان 3 زن دیگر را حلال نمی کرد.(مانند زن که مردان دیگر جز شوهر بر او حرام هستند.) در صورتی که حلال کرده است. پس معلوم می شود خدا غیرت را به زنان نداده است.
ب- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَجْعَلِ الْغَیْرَةَ لِلنِّسَاءِ وَ إِنَّمَا تَغَارُ الْمُنْکِرَاتُ مِنْهُنَّ فَأَمَّا الْمُؤْمِنَاتُ فَلَا إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ الْغَیْرَةَ لِلرِّجَالِ لِأَنَّهُ أَحَلَّ لِلرَّجُلِ أَرْبَعاً وَ مَا مَلَکَتْ یَمِینُهُ وَ لَمْ یَجْعَلْ لِلْمَرْأَةِ إِلَّا زَوْجَهَا فَإِذَا أَرَادَتْ مَعَهُ غَیْرَهُ کَانَتْ عِنْدَ اللَّهِ زَانِیَةً[5].
ترجمه: خدای بلند مرتبه غیرت را در وجود زنان قرار نداد و تنها زنان نا شایست غیرت می ورزند ولی زنان مومنه[حقیقی] نه! همانا خداوند غیرت را تنها در مردان قرار داد از اینرو برای مرد چهار زن را حلال فرمود ولی برای زن جز شوهرش را حلال نکرد پس زنی که علاوه بر شوهرش مرد دیگری را اراده کند نزد خداوند زناکار است.
در این حدیث امام(ع) می فرماید زنان مومنه حقیقی به دلیل اینکه تسلیم محض احکام الهی هستند و یکی از احکام الهی حلال بودن تا 4 زن دائم برای یک مرد است؛ لذا از این مسأله احساس ناراحتی و شکنجه نمی کنند و زنی که از این مسأله ناراحت شود یا احساس شکنجه بکند؛ زنی است ناشایست که در برابر احکام الهی تسلیم محض نیست.
ج- عَنْ خَالِدٍ الْقَلَانِسِیِّ قَالَ: ذَکَرَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع امْرَأَتَهُ فَأَحْسَنَ عَلَیْهَا الثَّنَاءَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَغَرْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَأَغِرْهَا فَأَغَارَهَا فَثَبَتَتْ فَقَالَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی قَدْ أَغَرْتُهَا فَثَبَتَتْ فَقَالَ هِیَ کَمَا تَقُولُ.
ترجمه: مردی نزد امام صادق علیه السلام از زن خود بسیار تعریف و تمجید کرد حضرت فرمود:تا به حال غیرت او را آزموده ای؟ مرد گفت :نه! حضرت فرمود غیرتش را بیازما! پس آن مرد چنین کرد و زنش هم ثابت قدم ماند. [و حسادت نورزید.] خبر را به امام داد و حضرت فرمود: زن تو حقیقتا همانگونه است که تعریف کردی!
این حدیث نیز بسیار جالب و قابل تأمل است. فردی از همسرش تعریف می کند یعنی همسر خوبی دارد. اما امام(ع) به او می فرماید او را در موضع غیرت آزموده ای؟! یعنی اینکه اگر زن زن خوبی است و همه ویژگی های یک زن خوب را نیز داشته باشد؛ تا در این موضع نیز سربلند از امتحان بیرون نیاید؛ نمی توان گفت زن خوبی است. بلکه می توان نتیجه گرفت از این حدیث که اگر همسر این مرد در این مسأله شکست می خورد؛ از نظر امام(ع) اصلاً زن خوبی محسوب نمی شد و سایر ویژگی های خوبش نیز به حساب نمی آمد.
پس باید دانست این حس ناراحت شدن همسر اول بشدت در روایات مذمت شده است.

sarahh;615839 نوشت:
شما جواب سوال منو ندادید
اگر همسر اول یک امام معصوم که با دشمنان خودشون هم مهربان بودند شدیدا مخالف ازدواج دوم امام بودند و حتی فکرش روان و زندگی همسر اول رو بهم میریخت و هیچ جوره راضی به ازدواج دوم امام نمیشدند باز هم امام همسر دومی میگرفتند؟

ممکن است گفته شود این مسأله در زمان صدر اسلام رایج بوده و زنان با این مسأله مشکلی نداشته اند. در صورتی که روایاتی داریم که نشان می دهد زنان آن دوره نیز با این مسأله مشکل داشته اند. و حتی این مسأله در بیت امام معصوم(ع) نیز وجود داشته است.
برای نمونه در روایتی داریم: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ امْرَأَتِی حَلَبَتْ مِنْ لَبَنِهَا فِی مَکُّوکٍ فَأَسْقَتْهُ جَارِیَتِی فَقَالَ أَوْجِعِ امْرَأَتَکَ وَ عَلَیْکَ بِجَارِیَتِکَ وَ هُوَ هَکَذَا فِی قَضَاءِ عَلِیٍّ ع.»[6] ترجمه: «امام صادق(ع) می فرماید: مردی نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! همسر من از شیر خود در ظرفی دوشیده و به کنیزم خورانده است. فرمود: همسرت را تنبیه کن و با کنیزت باش»
حدیث جالبی است. زنی آنقدر حس حسادت بر او غلبه کرده است که می آید از شیر خود به کنیز شوهرش می دهد؛ تا به گمان خود فرزند رضاعی اش شود و از این راه دختر رضاعی شوهر محسوب شده؛ بر شوهر حرام گردد. در صورتی که در فقه بحث محرمیت رضاعی در دوران شیرخوارگی فرزند است نه در زمانی که بزرگ شده است. در روایت نیز داریم: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِطَام‏»[7] یعنی بعد از دوران شیرخوارگی دیگر محرمیت رضاعی محقق نمی شود.
نکته ی بعدی که از این روایت قابل استنباط است این است که امیرالمومنین(ع) به این حس حسادت زن توجهی نکرده اند. نه تنها توجهی نکرده اند بلکه دستور تنبیه همسر را می دهند. درست بر خلاف تصورات عوامانه امروز ما که به امثال اینگونه امور اهمیت می دهیم و حتی ممکن است این اهمیت دادن ها را به عنوان یک امر مطلوب دینی و شرعی قلمداد بکنیم. اما امیرالمومنین(ع) درست بر خلاف تصورات رایج امروز نه تنها به این مسأله توجهی نمی کنند؛ بلکه دستور مقابله نیز می دهند.
حتی ما می بینیم که در بیت امام معصوم(ع) نیز این مسأله وجود داشته است که امام معصوم(ع) نیز با این مسأله برخورد کرده اند. به روایت زیر که از کتاب شریف تهذیب الأحکام از کتب اربعه شیعه است توجه بفرمائید:
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فُسْطَاطَهُ‏ وَ هُوَ یُکَلِّمُ امْرَأَةً فَأَبْطَأْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ ادْنُهْ هَذِهِ أُمُّ إِسْمَاعِیلَ جَاءَتْ وَ أَنَا أَزْعُمُ أَنَّ هَذَا الْمَکَانَ الَّذِی أَحْبَطَ اللَّهُ فِیهِ حَجَّهَا عَامَ أَوَّلَ کُنْتُ أَرَدْتُ الْإِحْرَامَ فَقُلْتُ ضَعُوا لِیَ الْمَاءَ فِی الْخِبَاءِ فَذَهَبَتِ الْجَارِیَةُ بِالْمَاءِ فَوَضَعَتْهُ فَاسْتَخْفَفْتُهَا فَأَصَبْتُ مِنْهَا فَقُلْتُ اغْسِلِی رَأْسَکِ وَ امْسَحِیهِ مَسْحاً شَدِیداً لَا تَعْلَمُ بِهِ مَوْلَاتُکِ فَإِذَا أَرَدْتِ الْإِحْرَامَ فَاغْسِلِی جَسَدَکِ وَ لَا تَغْسِلِی رَأْسَکِ فَتَسْتَرِیبَ مَوْلَاتُکِ فَدَخَلَتْ فُسْطَاطَ مَوْلَاتِهَا فَذَهَبَتْ تَتَنَاوَلُ شَیْئاً فَمَسَّتْ مَوْلَاتُهَا رَأْسَهَا فَإِذَا لُزُوجَةُ الْمَاءِ فَحَلَقَتْ رَأْسَهَا وَ ضَرَبَتْهَا فَقُلْتُ لَهَا هَذَا الْمَکَانُ الَّذِی أَحْبَطَ اللَّهُ فِیهِ حَجَّکِ.؛»[8]
ترجمه: محمد بن مسلم میگوید: خدمت امام صادق علیه‌السلام در خیمه‌اش وارد شدم در حالی که او با زنی صحبت می‌کرد. کمی این و آن پا کردم. پس امام گفت: نزدیک بیا. این ام‌اسماعیل است (همسر ایشان) و من یقین دارم که این مکان، مکانی است که خدا حج اول او را تباه کرد!قصد احرام (برای حج) را داشتم و گفتم که برایم در آن خیمه آب قرار دهید و کنیز آب را برد و آنجا گذاشت. با آن کنیز بودم... و سپس به او گفتم که سرت را بشوی و خوب خشک کن که خانم (ام‌اسماعیل) متوجه نشود و زمانی که قصد احرام داشتی، بدنت را بشوی و سرت را نشوی، که خانم به تو شک نکند. (توضیح: در غسل برخلاف وضوء، موالات لازم نیست و می‌توان بخشی را شست و شستن بخشی دیگر را با تاخیر انجام داد) آن کنیز (پس از شستن سر و خشک کردن آن) داخل خیمه خانم شد تا چیزی بردارد. خانم سر او را لمس کرد و آب به دستش چسبید!! پس سرش را تراشید و بر آن کوبید، پس به او گفتم که این مکانی است که خدا در آن حج تو را تباه کرد.»
البته از این حدیث 2 نکته را می توان برداشت کرد که قابل توجه است: نکته ی اول اینکه امام(ع) از همان ابتدا نمی خواستند حساسیت زائی بکنند و توجه همسر اولشان به این مسأله جلب شود که این نکته می تواند قابل توجه آقایان باشد. اما نکته ی بعد آنکه بعد از آنکه همسر امام(ع) متوجه این امر شد و سر کنیز را تراشید؛ امام(ع) نیز با قاطعیت با او برخورد کردند.
از امثال این 2 روایت می توان نتیجه گرفت که در آن زمان نیز این مسأله در بین حداقل برخی زنان(اگر نگوئیم همگی) وجود داشته است که با قاطعیت از سوی ائمه(ع) با این مسأله برخورد شده است.

یکی از شرایط ازدواج مجدد دائم به تصریح قرآن بحث رعایت عدالت است. اما نکته ای که وجود دارد این است که وقتی خود اسلام برای مسأله ای شرطی می گذارد؛ خود آن شرط را نیز باید خود اسلام توضیح دهد که منظورش از این شرط چیست.ما در قرآن در این زمینه با 2 آیه به ظاهر متعارض مواجه هستیم: آیه اول آیه 3 سوره نساء است که می فرماید: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا» آیه بعد نیز آیه 129 همان سوره است که می فرماید: «وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیما»
به نظر می رسد ظاهر این 2 آیه با هم تعارض داشته باشد. یعنی خداوند ابتدا حکمی را جعل کرده با عنوان تعدد زوجات و جواز داشتن تا 4 همسر دائم برای مرد. سپس برای این حکم شرط رعایت عدالت را قرار داده است. اما در آیه ی دیگری خود خداوند فرموده محال است بتوانید عدالت را رعایت کنید. اگر بخواهیم بر اساس ظاهر همین 2 آیه قضاوت بکنیم؛ باید نعوذبالله حکمت خدا را زیر سوال ببریم. چون حکمی وضع کرده و برای این حکم شرطی گذاشته است که رعایت این شرط محال است.
همین تعارض ظاهری مورد توجه عبدالکریم بن أبی العوجاء-از زنادقه مشهور عصر امام صادق(ع)- قرار گرفت که از همین تعارض از هشام بن حکم-از أجلاء اصحاب امام صادق(ع)- سوال می کند و چون هشام برای این مسأله پاسخی نداشت؛ خدمت امام صادق(ع) می رسد و این مسأله را از امام(ع) می پرسد که امام(ع) نیز می فرماید آن عدالتی که شرط تعدد زوجات است عدالت در نفقه است و آن عدالتی که خداوند فرموده محال است؛ عدالت در محبت است.[9] که وقتی این جواب را هشام به إبن أبی العوجاء می گوید جوابش می دهد به خدا سوگند این جواب از خودت نیست.
حال بر اساس همین روایت و روایات دیگر فقهاء عظام امامیه در طول تاریخ 2 وظیفه واجب را برای مرد در تعدد زوجات برشمرده اند: اولی اینکه نفقه همه زنها را به نحو متعارف بپردازد. حتی مساوی بودن نفقه ها واجب نیست هر چند مستحب است. و دیگری رعایت حق همخوابگی است بدین معنی که از هر 4 شب یک شب را پیش یکی از زنها باشد. به عنوان مثال اگر مردی 2 همسر دارد از هر 4 شب باید یک شب را پیش یکی باشد یک شب را پیش دیگری و 2 شب دیگر آزاد است هر جا می خواهد باشد؛ یعنی فرضاً می تواند یک شب را پیش یکی باشد و 3 شب را پیش یکی دیگر. هر چند مستحب است که بطور مساوی بین زنها باشد.
برای نمونه حضرت امام(ره) در قسمتی مسأله 1 باب قسم و نشوز تحریرالوسیله می فرماید: «پس اگر چهار زن باشند و پیش یکى از آن‏ها بخوابد باید هر کدام از غیر او را یک شب دور بزند و بعضى از آن‏ها را بر بعضى دیگر برترى ندهد. و اگر چهارتا نباشند برایش جایز است که بعضى از آن‏ها را برترى دهد پس‏ اگر دو زن داشته باشد جایز است که پیش یکى از آن‏ها سه شب و پیش دیگرى یک شب باشد و اگر سه زن داشته باشد پس برایش جایز است که پیش یکى از آن‏ها دو شب و دو شب دیگر را نزد دو زن دیگر بماند.»
همچنین در مسأله 7 می فرماید: «مسأله 7- رعایت مساوات بین زن‏ها در انفاق و در توجه به آن‏ها و در گشاده‏رویى و در نزدیکى کردن با آن‏ها مستحب است و مستحب است اینکه در صبح هر شبى نزد صاحب آن شب باشد و مستحب است که به زن اذن بدهد که در فوت پدر و مادرش حضور پیدا کند اگر چه او حق دارد که زن را از حضور نزد آن‏ها و از عیادتشان تا چه رسد به عیادت غیر آن‏ها و از بیرون رفتن از منزلش جلوگیرى نماید مگر براى حق واجب.»
حضرت آیت الله سیستانی نیز در مسأله 342 جلد 3 منهاج الصالحین می فرماید: «مسألة 342 : إذا کان للرجل زوجتان أو أزید فبات عند إحداهن لیلة یجب علیه ان یبیت عند غیرها ایضاً، فاذا کنّ أربع وبات عند إحداهن طاف علیهن فی أربع لیالٍ لکل منهن لیلة ولا یفضّل بعضهن على بعض. وإذا کانت عنده ثلاث فاذا بات عند إحداهن لیلة یجب علیه ان یبیت عند الاُخریین فی لیلتین وله ان یفضل احداهن باللیلة الرابعة. وإذا کانت عنده زوجتان وبات عند احداهما فی لیلة لزمه المبیت فی لیلة اخرى عند الاخرى، وله ان یجعل لاِحداهما ثلاث لیال وللثانیة لیلة واحدة، وبعد ذلک ان شاء ترک المبیت عند الجمیع وان شاء شرع فیه على النحو المتقدّم.»
در مسأله 349 نیز می فرماید: «مسألة 349 : تستحب التسویة بین الزوجات فی الاِنفاق والاِلتفات وطلاقة الوجه والمواقعة وان یکون فی صبیحة کل لیلة عند صاحبتها.»
پس مساوی بودن نفقه و میزان ماندن نزد همسران و سایر مسائل مستحب است و واجب نیست.

نکته ای که در مصاحبه ایشان وجود دارد این است که ایشان با استناد به آیه قرآن مدعی هستند که حکم تعدد زوجات برای سرپرستان یتیمان است نه همه.
در نقد این استدلال باید گفت که بله درست است که آیه در اینباره نازل شده است؛ اما تعدد زوجات طبق روایات مختص این مورد است و مطلقاً حلال است.
این استدلال ایشان شبیه استدلال أهل تسنن است که می گویند چون آیه خمس در مورد غنائم جنگی است؛ پس خمس فقط به غنائم جنگی تعلق می گیرد. در صورتی که امامیه طبق روایات موارد شمول خمس را مسائل دیگری از جمله سود کسب و کار، معدن و ... نیز می داند.
اصولاً شأن نزول نمی تواند اطلاق آیه را مقید کند.

ایشان در بخشی از مصاحبه گفته است عده ای می خواهند تعدد زوجات را مسأله ای دینی جلوه دهند. واقع مطلب نیز اینگونه است. یکی از فقهاء عظیم امامیه در سده اخیر مرحوم آیت الله سید کاظم یزدی(ره) می باشند. ایشان صاحب کتاب «العروة الوثقی» می باشد که یک کتاب فقه فتوائی هست؛ و در واقع رساله عملیه ایشان است. از ویژگی های منحصر به فرد این کتاب این است که کتاب دارای فروعات فقهی بسیار زیادی است. این کتاب دارای 3260 فرع فقهی است که به ترتیب شماره گزاری شده است. ویژگی دیگر این کتاب این است که مورد توجه ویژه فقهاء و مراجع معاصر قرار گرفته است و فقهاء زیادی بر این کتاب حاشیه و تعلیق زده اند. ایشان در مسأله 2 کتاب النکاح خویش در مورد استحباب تعدد زوجات می گوید: «الاستحباب لایزول بالواحدة بل التعدد مستحب أیضاً» یعنی اسحتباب ازدواج با ازدواج یک زن زائل نمی شود. بلکه تعدد زوجات نیز مستحب است. در مورد این مسأله بجز یکی دو تن از فضلای معاصر مانند حضرت آیت الله فاضل(ره) و حضرت آیت الله مکارم که استحباب بیشتر از یک همسر را دارای اشکال می دانند(استحبابش را دارای اشکال می دانند نه جوازش را.) باقی فقهاء که بر این کتاب حاشیه زده اند؛ بر این فتوا صحه گذاشته اند. یعنی این فتوا؛ قول فقهاء دیگر نیز هست و منحصر در مرحوم یزدی(ره) نیست. فقهائی مانند حضرت امام(ره)، حضرت آیت الله خوئی(ره)، حضرت آیت الله گلپایگانی(ره)، حضرت آیت الله بروجردی(ره) و ... .

1- ازلی و ابدی بودن احکام اسلام
اولین اصل در اسلام و فقه این است که احکام اسلام ازلی و ابدی هستند. و اینطور نیست که با گذشت شرایط؛ احکام اسلام نیز عوض شود.
روایت مشهور زیر به نقل از زراره در کتاب شریف کافی متضمن بیان این مطلب است: «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ‏ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا یَکُونُ غَیْرُهُ وَ لَا یَجِی‏ءُ غَیْرُهُ وَ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ ع مَا أَحَدٌ ابْتَدَعَ بِدْعَةً إِلَّا تَرَکَ بِهَا سُنَّةً.»[3] یعنی «زرارة گوید از امام صادق (ع) راجع بحلال و حرام پرسیدم فرمود: حلال محمد همیشه تا روز قیامت حلالست و حرامش همیشه تا روز قیامت حرام، غیر حکم او حکمى نیست و جز او پیغمبرى نیاید و على (ع) فرمود هیچ کس بدعتى ننهاد جز آنکه بسبب آن سنتى را ترک کرد.»
در اینجا امام صادق(ع) صراحتاً می فرماید احکام إلی الأبد هستند و کسی حق تشریع حکم الهی ندارد؛ و بدعت گزار موجب ترک یک سنت می شود.
پس ما نباید با پسند خودمان و با پسند زمانه و با استفاده از استحسانات و مصالح مرسله که از اصول فقه عامه است و بشدت مورد نهی أهل البیت(ع) قرار گرفته است؛ حلال خدا را حرام و حرامش را حلال بکنیم.
البته ما در فقه احکام ثانویه نیز داریم. اما نکته ی قابل توجه این است که خود همین احکام ثانویه نیز در دایره حلال ها و حرام هائی قرار می گیرد که طبق روایت فوق الذکر، ابدی و إلی یوم القیامة هستند. همین احکام ثانوی نیز طبق ضوابط فقهی و با دستور و تشریع الهی بدست می آید و الکی و طبق سلیقه و آراء و أهواء شخصی نیست. برای مثال همان خدائی که فرموده برای نماز وضو بگیر؛ همان خدا فرموده اگر آب برایت ضرر داشت؛ تیمم کن. همان خدائی که روزه ماه مبارک رمضان را واجب کرده است؛ همان خدا هم روزه ماه مبارک را از عهده مریض برداشته است. پس نباید تصور شود که احکام ثانوی چیزی خارج از دایره فقه هستند و ما از خودمان و طبق سلایق شخصی این احکام ثانوی را وضع کرده ایم؛ بلکه همین احکام ثانوی نیز مانند احکام اولیه تابع تشریع الهی است و باید با روض فقاهتی و اجتهادی استنباط شود.
اینکه ما بخواهیم طبق شرایط زمانه احکام الهی را تغییر دهیم؛ با همچین مبناهائی خیلی از احکام نیز باید تغییر کند. برای مثال امروزه می گویند چون خیلی از بانوان نیز مانند آقایان سرکار می روند و حتی ممکن است خیلی از بانوان سرپرست خانوار باشند؛ پس باید ارث و دیه زن و مرد یکی باشد. در صورتی که حکم ارث و دیه به تشریع الهی است که علت وضعش بر ما پوشیده است. پس نمی توان با حدسیات و گمانه هائی که به تصریح قرآن «إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی‏ مِنَ الْحَقِّ شَیْئا» احکام الهی را دستخوش تغییر و تحول کرد.
حال در اینجا نیز اینطور است. خداوند متعال تعدد زوجات را حلال کرده است-البته با رعایت شرایطش- و این حلیت نیز مانند همه احکام دیگر ابدی و تا روز قیامت است؛ پس نمی توان گفت که مثلاً چون زمان صدر اسلام تعدد زوجات رایج بوده و کسی با این امر مشکلی نداشته است(که البته این تفکر قابل نقد است و روایاتی هست که در آن زمان نیز برخی ها با این مسأله مشکل داشته اند.) اما امروزه اینگونه نیست؛ پس باید تعدد زوجات امروزه ممنوع اعلام شود. یا اینکه مثلاً تعدد زوجات برای آن زمان بوده که مردان زیادی در جنگ ها کشته می شدند و تعداد زیادی زن بدون شوهر می ماندند؛ اما الان اینگونه نیست؛ پس باید تعدد زوجات را حرام اعلام کرد. خداوند متعال تعدد زوجات را بصورت مطلق حلال کرده و نگفته که مثلاً صرفاً در این شرایط حلال است و اگر این شرایط نبود تعدد زوجات حرام است. یا مثلاً نگفته که تعدد زوجات برای زمانی است که مردان زیادی در جنگ کشته می شوند؛ پس اگر اینگونه نشد تعدد زوجات حرام است؛ بلکه این تعدد زوجات مطلقاً حلال است برای تمامی ازمنه و امکنه. البته واضح و بدیهی هست که این حکم نیز مانند هر حکم دیگری اگر در تزاحم با یک حکم أهم دیگری قرار گرفت؛ این مهم فدای آن أهم می شود. البته همین أهم و مهم را نیز باید با روش فقهی و اجتهادی بدست آورد که چه امری أهم است و چه امری مهم. و نمی توان با سلایق و آراء و أهواء أهم و مهم را مشخص کرد.

محمد رسول الله;615845 نوشت:
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پس چرا خدا متوجه نشده این کار مفسده بر انگیز است و اجازه زن را شرط قرار نداده؟ شما عالم تر از خدا هستید؟

خخخخخ این روش جدید پاسخ دادنتون هست
خداوند نگفته ای همه مردان چهار زن بگیرید گفته اگر میتوانید و این توانستن در این دوره و زمانه کار یک درصد مردان هم نیست پس اول درست متوجه حکم شید پس تبلیغ کنید

محمد رسول الله;615845 نوشت:
این مفسده ای که ایجاد می شود توسط حسادت زن ایجاد می شود و مربوط به عمل مرد نیست بلکه مربوط به عمل زن است

بله مرد هر زمان چشمش دنبال هر نوزاد شیرخواره ایی رفت و هوس همخوابگی به سرش زد کارش مفسده انگیز نیست فقط این وسط اگر همسرش مخالفت کند مفسده در پی دارد !!! یه چیزی بگید با عقل آدم جور در بیاد
میخواهید از چند همسری دفاع کنید دلایل منطقی و شرعی که باعث شد این حکم در زمان پیامبر همگیر شود رو بیان کنید دلایل رو بسنجید شاید اون وقت خودتون فهمیدید چرا الان کمتر مردی سراغ زن دوم میره و کسانی هم که میرن سابقه درخشانی از لحاظ اخلاقی ندارند

محمد رسول الله;615845 نوشت:
احساسات زن اول از حسادت و خودخواهی و هزار صفت بد اخلاقی دیگر است اما آن نیاز دوم به داشتن شوهر شوهر طبعیت زن است

نیاز زن دوم شوهره، حس زن اول مفسده انگیزه، این وسط تکلیف حس مردی که هر روز هوس زنی جدید به سرش میزنه و با وجود بی نهایت بودن تعداد صیغه حد و مرزی نمیشه برای آن تصور کرد چه حکمی داره؟

محمد رسول الله;615845 نوشت:
اگر نیاز مطابق مطابق دین بود درست است در غیر اینصورت کاذب است

نیاز زن اول که نسبت به زندگیش احساس وظیفه میکنه احساس خطر میکنه و داره تلاش میکنه از هم پاشیدگی آن جلوگیری کند نه تنها مخالفتی با دین ندارد بلکه درصت منطبق بر دین است
جوری صحبت میکنید که انتظار دارید همه زنان بدون استثنا احساسات خودشون رو سرکوب کنند و همچون سیب زمینی بی رگ اجازه هر نوع عملی رو به شوهرشون بدن این وسط هم با کفر آمیز خواندن حس زن او رو مجبور به سکوت و عدم مخالفت کنید بهش هم میگید دین!!!!
دلایل قبلی که برای تعدد زوجات مردان ذکر کرده بودی بقدری بچگانه بود که آدم از خواندنش خنده ش میگرفت. اختیار چهار زن برای مرد اون رو آماده میکنه بفهمه چطور در اجتماع عدالت رو رعایت کنه پس علت یانکه پادشاهان حرامسرا تشکیل میدادند و بی نهایت زن رو در آن جا میدادند همین بوده اگر این همه زن رو اختیار نمیکردند از پس برقراری عدالت در جامعه برنمی اومدن !!!!!!!!!!!!!!!
زن دوم باعث میشه کارهای خونه راحت انجام شه یکی دیگه از دلایل خنده دارتون بود
لازم نیست برای اثبات حرفتون به هر استدلال خنده داری دست بزنید

محمد رسول الله;615847 نوشت:
در باب شکنجه همسر اول که ایشان به عنوان یکی از أدله شبهه شرعی داشتن تعدد زوجات ذکر کرده اند؛ باید دانست که فرق می کند اینکه عملی را انسان انجام دهد به نیت إیذاء یک مومن یا اینکه نه نیت إیذاء نیست؛ اما به هر دلیلی مومنی از فعلی آزار دید. اگر نیت إیذاء باشد قطعاً کار حرام است. اما اگر نیت إیذاء نباشد حکم قضیه فرق می کند. در اینجا نیز اینگونه است. بله اگر مردی برود همسر دوم بگیرد به نیت إیذاء همسر اول؛ قطعاً مرتکب حرام شده است. اما اگر نیت أیذاء نباشد و همسر اول از این کار ناراحت شود؛ حکم قضیه فرق می کند. خداوند نیز نفرموده در صورتی که همسر اول ناراحت شود؛ این حکم حرمت دارد. نه تنها همچین مطلبی را نفرموده؛ بلکه این ناراحتی همسر اول که ناشی از حس مذموم حسادت زنانه است؛ بشدت هر چه تمام تر در روایات ما مذمت شده است. در کتاب شریف کافی 5 حدیث در باب حس حسادت زنانه است که مطالعه آنها خالی از لطف نیست. به برخی از این احادیث توجه بفرمائید:

غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز شوهرشان را حرام کرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است. و خداوند کریم تر از آن است که از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال کند!
در این حدیث می بینیم که امام(ع) یک استدلال عقلی ارائه می دهند مبنی بر اینکه خداوند غیرت را در وجود زنان قرار نداده است؛ و این مسأله همان حسادت هست. چون اگر خدا غیرت را به زنان نیز مانند مردان داده بود؛ بر مردان 3 زن دیگر را حلال نمی کرد.(مانند زن که مردان دیگر جز شوهر بر او حرام هستند.) در صورتی که حلال کرده است. پس معلوم می شود خدا غیرت را به زنان نداده است.
ترجمه: خدای بلند مرتبه غیرت را در وجود زنان قرار نداد و تنها زنان نا شایست غیرت می ورزند ولی زنان مومنه[حقیقی] نه! همانا خداوند غیرت را تنها در مردان قرار داد از اینرو برای مرد چهار زن را حلال فرمود ولی برای زن جز شوهرش را حلال نکرد پس زنی که علاوه بر شوهرش مرد دیگری را اراده کند نزد خداوند زناکار است.
در این حدیث امام(ع) می فرماید زنان مومنه حقیقی به دلیل اینکه تسلیم محض احکام الهی هستند و یکی از احکام الهی حلال بودن تا 4 زن دائم برای یک مرد است؛ لذا از این مسأله احساس ناراحتی و شکنجه نمی کنند و زنی که از این مسأله ناراحت شود یا احساس شکنجه بکند؛ زنی است ناشایست که در برابر احکام الهی تسلیم محض نیست.
ترجمه: مردی نزد امام صادق علیه السلام از زن خود بسیار تعریف و تمجید کرد حضرت فرمود:تا به حال غیرت او را آزموده ای؟ مرد گفت :نه! حضرت فرمود غیرتش را بیازما! پس آن مرد چنین کرد و زنش هم ثابت قدم ماند. [و حسادت نورزید.] خبر را به امام داد و حضرت فرمود: زن تو حقیقتا همانگونه است که تعریف کردی!
این حدیث نیز بسیار جالب و قابل تأمل است. فردی از همسرش تعریف می کند یعنی همسر خوبی دارد. اما امام(ع) به او می فرماید او را در موضع غیرت آزموده ای؟! یعنی اینکه اگر زن زن خوبی است و همه ویژگی های یک زن خوب را نیز داشته باشد؛ تا در این موضع نیز سربلند از امتحان بیرون نیاید؛ نمی توان گفت زن خوبی است. بلکه می توان نتیجه گرفت از این حدیث که اگر همسر این مرد در این مسأله شکست می خورد؛ از نظر امام(ع) اصلاً زن خوبی محسوب نمی شد و سایر ویژگی های خوبش نیز به حساب نمی آمد.
پس باید دانست این حس ناراحت شدن همسر اول بشدت در روایات مذمت شده است.


خب پس مردان مذهبی که علاقه به صیغه و چهار تا زن دارن باید برن زنان شایسته رو بگیرن که مومن واقعی هستن نه زنی که حسادت داره
زنان مومن برای مردان مومن

shamime;615826 نوشت:
اگه بعضي سواستفاده ميکنند و قانون را اونطور که هست تمام و کمال انجام نميدن به اصل قانون ايرادي نيست

مشکل سوء استفاده یکی دو نفر نیست واقعیت این است این احکام رو دیگه زنان نمی پذیرند چون زنان امروز با زنان دیروز فرق می کنند زنان امروز مثل مردان در تمام عرصه های اجتماعی حضور یافته اند پس باید حقوق یکسانی داشته باشند و وجود چنین قوانینی ظلم به زنان است

محمد رسول الله;615852 نوشت:
نکته ای که در مصاحبه ایشان وجود دارد این است که ایشان با استناد به آیه قرآن مدعی هستند که حکم تعدد زوجات برای سرپرستان یتیمان است نه همه.
در نقد این استدلال باید گفت که بله درست است که آیه در اینباره نازل شده است؛ اما تعدد زوجات طبق روایات مختص این مورد است و مطلقاً حلال است.
این استدلال ایشان شبیه استدلال أهل تسنن است که می گویند چون آیه خمس در مورد غنائم جنگی است؛ پس خمس فقط به غنائم جنگی تعلق می گیرد. در صورتی که امامیه طبق روایات موارد شمول خمس را مسائل دیگری از جمله سود کسب و کار، معدن و ... نیز می داند.
اصولاً شأن نزول نمی تواند اطلاق آیه را مقید کند.

یعنی آیت الله سیستانی نظرشون اینه که حکم تعدد زوجات فقط برای سرپرست یتیماست؟

sarahh;615870 نوشت:
یعنی آیت الله سیستانی نظرشون اینه که حکم تعدد زوجات فقط برای سرپرست یتیماست؟

نه‏، در مراجع کسی این نظرو نداره. اون مصاحبه رو موسوی بجنوردی انجام دادن.

درمورد سوال صفحه قبلتون، خطهای آخر این لینک (کلیک کنید) مربوط هست. روایاتی که آقا محمد آوردند هم هست. روایات دیگه هم هست که اگه یه تاپیک جدا در مورد رضایت همسر باشه میتونم بذارم.

ولی اگه نتیجه این روایات رو بخواید فقط صانعی رضایت همسر رو شرط دونسته.

ولی اگه عقل رو منبع شرع بدونیم فقط همین نظرو درست میدونم.

sarahh;615885 نوشت:
آخه این صانعی که خیلی داغونه اصلا اعتقادی بهش ندارم و به نظرم اصلا در حد اجتهاد نیست

در حد اجتهاد که قطعا هست. اوایل انقلاب دادستان کل کشور بوده.ولی بحث اعلم بودنه که ممکنه نباشه. اعلم هم اگه خود آقایون دوست داشتن مشخص باشه ده تا مرجع تقلید در زمان ما ردیف نمیکردند. من هر زمانی رو در گذشته میبینم یه مرجع عام شیعه داشته الان نمیدونم چه حکمتی داره (البته یه حدس سیاسی دارم که مناسب نیست بگم) که طرف مفسره متکلمه رجالیه تو هر علمی هست به عنوان مرجع هم مطرح میشه.
یا عقل هم جزو منابع هست یا اینکه مرجع میاد آیه قرآن رو میذاره جلوش میگه وقتی قرآن گفته یکی یا دو تا یا سه تا یا چهار تا؛ یعنی یکی واجب دو تا استحبابش بیشتر، سه تا بیشتر، و چهارتا بیشتر.
تقلید هم یه راهه که معمولا من نظر همه رو نگاه میکنم تا حالا فقط به نظر یه نفر عمل نکردم اکثریت بالای کسائی هم که میگن مرجع تقلید داریم در حقیقت تقلید نمیکنن. هر دفعه به نظر یه متخصص عمل میکنند در واقع خودشونم میسنجند.

**تبسم**;615895 نوشت:

تقلید هم یه راهه که معمولا من نظر همه رو نگاه میکنم تا حالا فقط به نظر یه نفر عمل نکردم اکثریت بالای کسائی هم که میگن مرجع تقلید داریم در حقیقت تقلید نمیکنن. هر دفعه به نظر یه متخصص عمل میکنند در واقع خودشونم میسنجند.

ولی درستش اینه که باید از یه نفر تقلید کرد اون جاهایی که اون اجازه داده از بقیه تقلید کرد نه همه جا.درست میگم ؟فکر نکنم اینجوری صحیح باشه یعنی یه دستور و قانونی وجود داره نمیشه از چند نفر همینجوری تقلید کرد

**تبسم**;615895 نوشت:
در حد اجتهاد که قطعا هست. اوایل انقلاب دادستان کل کشور بوده.ولی بحث اعلم بودنه که ممکنه نباشه. اعلم هم اگه خود آقایون دوست داشتن مشخص باشه ده تا مرجع تقلید در زمان ما ردیف نمیکردند. من هر زمانی رو در گذشته میبینم یه مرجع عام شیعه داشته الان نمیدونم چه حکمتی داره (البته یه حدس سیاسی دارم که مناسب نیست بگم) که طرف مفسره متکلمه رجالیه تو هر علمی هست به عنوان مرجع هم مطرح میشه.
یا عقل هم جزو منابع هست یا اینکه مرجع میاد آیه قرآن رو میذاره جلوش میگه وقتی قرآن گفته یکی یا دو تا یا سه تا یا چهار تا؛ یعنی یکی واجب دو تا استحبابش بیشتر، سه تا بیشتر، و چهارتا بیشتر.
تقلید هم یه راهه که معمولا من نظر همه رو نگاه میکنم تا حالا فقط به نظر یه نفر عمل نکردم اکثریت بالای کسائی هم که میگن مرجع تقلید داریم در حقیقت تقلید نمیکنن. هر دفعه به نظر یه متخصص عمل میکنند در واقع خودشونم میسنجند.

Fool
اینکه دادستان کل کشور بوده دلیل میشه آخه؟
خلخالی که یادتون نرفته [emoji53] [emoji53] [emoji53]
من مرجع تقلید دارم و فقط به فتوای او عمل میکنم چون او را به دلایل منطقی و عقلی اعلم میدانم ( بماند که دو نفر عادل هم تایید کردن )
این اکثریت را از کجا آوردید ؟
در ضمن شما تا حالا پا به حوزه گذاشتید ؟
پیشنهاد میکنم یه سر برین حوزه شاید نظرتون به کل در مورد همه چی عوض بشه

ببخشید پست قبلی‏ رو قبل از این که به پستتون مطلب اضافه کنید جوابم ارسال شده بود.

sarahh;615885 نوشت:
یکی از این موارد که الان یادمه سن تکلیف دخترا بود یعنی تو این هزار و چهارصد سال این همه مجتهد اومدن همه گفتن دختر تو 9 سالگی به سن تکلیف میرسه یهو بعد از 1400 سال به مخ صانعی رسید که دختر تو 13 سالگی به سن تکلیف میرسه؟

خب اینم که نمیگه لازمه دختر تو 13 سالگی شروع کنه روزه و نماز خوندن یا رعایت حجاب‏ از 8 سالگی شروع کنه اصلا از 6 سالگی شروع کنه.
از اون سن واجبه نه این که از قبلش استحباب خیلی زیاد نداشته باشه که حجاب و نمازو روزشو رعایت کنه.

یا مثلا اگه گفته ریش واجب نیست به این معنی نیست که ریش رو بزنید. یعنی واجب نیست ولی مستحبه ریش بذارید.

موافق نیستم باهاتون که 13 سالگی کاملا بی سابقه است. توی سایتش برای همین مورد روایات یا قول علمای گذشته رو هم داشت.

حالا دو راه داریم یا از عقل هم استفاده کنیم یا بپیچونیم کدوم خوبه واقعا. مثلا واقعا بگم رضایت زن لازمه. یا به دروغ بهتون بگم لازمه ولی مرد پنهانی بتونه بره صیغه کنه؟

sarahh;615885 نوشت:
یکی از این موارد که الان یادمه سن تکلیف دخترا بود یعنی تو این هزار و چهارصد سال این همه مجتهد اومدن همه گفتن دختر تو 9 سالگی به سن تکلیف میرسه یهو بعد از 1400 سال به مخ صانعی رسید که دختر تو 13 سالگی به سن تکلیف میرسه؟

درباره سن تکلیف دختران اتفاقا درست ترین نظر متعلق به ایت الله صانعی است و باید به ایشان افرین گفت. معذرت میخواهم این را میگویم ولی در ایران دختران در چه سنی پریود میشوند؟ 13 سالگی. یعنی اغاز بلوغ. بنابراین به تکلیف رسیدن دختران در این سن کاملا منطقی است و بی منطق آن است که بگوییم یک بچه 9 ساله مکلف است.
البته در عربستان به سبب هوا و گرمی آنجا دختران زودتر به بلوغ می رسیده اند و خوب مثلا یک دختر 9 ساله عرب از نظر جسمی با یک دختر 13 ساله ایرانی برابری میکرده. بنابراین احکام را باید با توجه به محیط و فرهنگ هر جامعه صادر کرد.

sarahh;615901 نوشت:
ولی درستش اینه که باید از یه نفر تقلید کرد اون جاهایی که اون اجازه داده از بقیه تقلید کرد نه همه جا.درست میگم ؟فکر نکنم اینجوری صحیح باشه یعنی یه دستور و قانونی وجود داره نمیشه از چند نفر همینجوری تقلید کرد

خب اینطوری میگن. ولی مردم موقعی که به متخصصین رشته های دیگه رجوع میکنند نمیرن فقط پیش یکی‏؛ در مسائل شرعی هم وقتی میگن فلانی مرجع تقلیدمه. همیشه از اون تقلید نمیکنند. نظر بقیه رو هم نگاه میکنند. لااقل این سبکیه که اکثریت مردم دارن. اگرچه غلط باشه و لازم باشه در همه رشته ها فقط به یک نفر متخصص رجوع کنیم. خودمونم قضاوت نکنیم.

محمد رسول الله;615847 نوشت:
در دو قمست جواب سوال شما را از اینجا می دهم

اول از همه ازتون تشکر میکنم بابت گذاشتن این مطالب چون اولین باره اینا رو خوندم هیچ وقت نمیدونستم همچین چیزی هست واقعا شاخ در آوردم اصلا فکر نمیکردم همچین حکمایی باشه
در هر صورت حلال بودن یه چیز دلیلی بر این نمیشه که اون حلال صورت بگیره و تو ایران بعضی از مردان خودشون هم حاضر به همچین کاری نیستن
وقتی حلال خدا همیشه حلاله و حرامش همیشه حرامه من کی باشم که بخوام نظر بدم در مورد حلال یا حرام بودنش
من فقط تنها چیزی که بهش مطمئنم اینه که تبلیغ تعدد ازدواج مردا بهترین روش برای خراب کردن چهره اسلامه
واقعا خدا رو به خاطر این عرفی که الان تو جامعمون هست از ازل تا ابد هم شکر کنیم کمه
من یه سوال دیگه ای از شما داشتم اگه جواب بدید ممنون میشم
شما گفتید خدا غیرت رو در زن قرار نداده برا همین حکم چهار تا زن رو گذاشته و با هم در تناقض نیستن پس چرا خدا حس حسادت رو قرار داد که با این چهار تا زن گرفتن مرد در تناقضه؟ حسادت رو هم قرار نمیداد
موضوع قفل شده است