لطفا کامل بخوانید!
من منتظر جواب فلسفی و عقلانی هستم!
بر فرض محال تمام حرف های شما درست و منظور آیه تطهیر اراده تکوینی بود برای عصمت چه برای امام چه برای پیامبر!
در اراده تکوینی اختیار معنا ندارد! اگر معنا دارد توضیح دهید چگونه؟! یعنی اگر اراده تکوینی خدا بر مردن شخصی باشد آن شخص از خود اختیاری ندارد که زنده بماند یا بمیرد به محض اراده خداوند می میرد!
اگر اراده تکوینی خدا بر این باشد که من گناه نکنم دیگر نمی توانم گناه بکنم...نه اینکه خودم گناه نکنم...دقت کنید که نمی توان خلاف اراده تکوینی خدا عمل کرد...پس بر سایرین برتری ندارم...زمانی بر سایرین برتری دارم که اراده تشریعی خدا بر این باشد که من گناه نکنم و من به اراده خود گناه نکنم نه اینکه نتوانم خلاف دستور خدا عمل کنم!
حال آیا عقل و فطرت شما می گوید پیامبر و امامان تکوینا معصوم هستند؟! اگر اینگونه باشد آیا نسبت به ما برتری دارند؟!
جناب استدلال ما فكر مي كرديم كه شما قبول داريد كه اين آيه در شان پنج تن نازل شده است اما نمي دانستيم شما چنين باوري نداريد.
دوستان قبل از اينكه بر سر تشريعي و تكويني مباحثه كنند اجازه بدهند كه جناب استدلال اول براي ما اثبات كنند كه اين آيه براي زنان پيغمبر است
پس جناب ما منتظر اين هستيم تا شما دلايلتان را بياوريد به قول خودتان هم عقلي باشد و هم نقلي چون من هر چه در مطالبتان گشتم اين موضوع را اثبات نكرديد كه در حق زنان پيغمبر است
برای اینکه از بحث دور نشویم لطفا فقط جواب پست بالا را بدهید!
سلام دوستان!عجب بحث اراده اینجا داغه!!! خب بذارید منم نظر خودمو بگم.اراده موجود در ایه اراده تشریعی نمیتونه باسه چون اراده تشریعی برای عوام هست.پس حالا که اراده تشریعی نیست به این نتیجه میرسیم که تکوینیه!!! می پرسید اراده تکوینی با اختیار سازگاری نداره؟جواب اینم میدم!فرض کنید پزشک به شما بگه که فلان چیز رو نخور،مثلا فلان آب رو نخور مریض میشی!ایا شما با وجود علم بر ناسالم بودن آن آب آنرا میخورید؟مسلما از خوردن آن پرهیز میکنید.خدای متعال هم به بنده هاش گفته که گناه نکنن.حالا بعضیها به خاطر نداشتن علم به عواقب گناه،گناه میکنند و بعضیام مثل انبیا و معصومین علیهم السلام چون از حقیقت گناه اگاهن گناه نمیکنن.ایا میشه بگیم گناه نکردن انها اختیاری نیست؟ایا انها بالاجبار سمت گناه نمیرن؟مسلما خیر.پس یکی از عواملی که سبب شد معصومین گناه نکنند علم به حقیقت گناه است.حالا اراده تکوینی چطور با اختیار ناسازگاره؟پاسخ از این ساده تر!!!
جناب استدلال ما فكر مي كرديم كه شما قبول داريد كه اين آيه در شان پنج تن نازل شده است اما نمي دانستيم شما چنين باوري نداريد. دوستان قبل از اينكه بر سر تشريعي و تكويني مباحثه كنند اجازه بدهند كه جناب استدلال اول براي ما اثبات كنند كه اين آيه براي زنان پيغمبر است پس جناب ما منتظر اين هستيم تا شما دلايلتان را بياوريد به قول خودتان هم عقلي باشد و هم نقلي چون من هر چه در مطالبتان گشتم اين موضوع را اثبات نكرديد كه در حق زنان پيغمبر است
دقت نکردید چه گفتم
استدلال;324729 نوشت:
ر فرض محال تمام حرف های شما درست و منظور آیه تطهیر اراده تکوینی بود برای عصمت چه برای امام چه برای پیامبر!
استدلال;324729 نوشت:
لطفا کامل بخوانید! من منتظر جواب فلسفی و عقلانی هستم! بر فرض محال تمام حرف های شما درست و منظور آیه تطهیر اراده تکوینی بود برای عصمت چه برای امام چه برای پیامبر! در اراده تکوینی اختیار معنا ندارد! اگر معنا دارد توضیح دهید چگونه؟! یعنی اگر اراده تکوینی خدا بر مردن شخصی باشد آن شخص از خود اختیاری ندارد که زنده بماند یا بمیرد به محض اراده خداوند می میرد! اگر اراده تکوینی خدا بر این باشد که من گناه نکنم دیگر نمی توانم گناه بکنم...نه اینکه خودم گناه نکنم...دقت کنید که نمی توان خلاف اراده تکوینی خدا عمل کرد...پس بر سایرین برتری ندارم...زمانی بر سایرین برتری دارم که اراده تشریعی خدا بر این باشد که من گناه نکنم و من به اراده خود گناه نکنم نه اینکه نتوانم خلاف دستور خدا عمل کنم! حال آیا عقل و فطرت شما می گوید پیامبر و امامان تکوینا معصوم هستند؟! اگر اینگونه باشد آیا نسبت به ما برتری دارند؟!
اراده موجود در ایه اراده تشریعی نمیتونه باسه چون اراده تشریعی برای عوام هست
بار ها به این جواب دادم که این غلطه که اراده تشریعی مخصوص عوام است!!! به قبل رجوع کن
باغبان بهشت;324767 نوشت:
فرض کنید پزشک به شما بگه که فلان چیز رو نخور،مثلا فلان آب رو نخور مریض میشی!ایا شما با وجود علم بر ناسالم بودن آن آب آنرا میخورید؟مسلما از خوردن آن پرهیز میکنید.خدای متعال هم به بنده هاش گفته که گناه نکنن.حالا بعضیها به خاطر نداشتن علم به عواقب گناه،گناه میکنند و بعضیام مثل انبیا و معصومین علیهم السلام چون از حقیقت گناه اگاهن گناه نمیکنن
این تعریف اراده تشریعی است! این که خداوند چیزی را می گوید و تو اختیار داری که آن را عمل کنی یاخیر
[="Black"]یه چیز دیگه!!!این آیه اصلا درباره زنان پیامبر نیست!!!به چند دلیل: در ابتدای آیه خدا به زنان پیامبر نصیحت میکند ودر انتهای آیه پیامبر را هم سنخ این زنان قرار میدهد.چرا صحیح نیست؟چون زنانی که قراره از پیامبر اطاعت کنند خداوند آن زنان را هم مرتبه پیامبر قرار نمیده؛چون شان پیغمبر میاد پایین...تطهیری که آیه آورده با کلمه انما آورده .یعنی طهارت مخصوص و ویژه است و اکتسابی نیست!سوم اینکه اگه زمان نزول این آیه نطهیر صورت بگیره یعنی پیامبر قبل از آن گناهی و پلیدی ای داشته و نمیتوان پیامبر را در آن وارد کرد.در ثانی اگر بگیم از ابتدای تولد باشه در مورد پیامبر درست درمیاد اما درمورد زنان پیامبر درست در نمیاد زیرا از ابتدای تولد آنها مومن نبودند و شرک داشتند...قبل از بعثت رجس داشتند و بعد از وفات پیامبر هم رجس داشتند چرا که عایشه جنگ بر علیه حضرت علی علیه السلام راه انداخت.اکر تطهیر مطلق بود پس باید عایشه آن کار را نمیکرد!!!آیه 4 و 5 سوره تحریم...علت نزول این آیات اذیت کردن بیش از اندازه 2 همسر پیامبر بود پس معلوم میشود این آیه به زنان پیامبر برنمیگردد[/]
جناب استدلال شما نگرفتيد چه شد چون سوال من از شما واضح بود
دوباره مطرح مي كنم
جناب استدلال ما فكر مي كرديم كه شما قبول داريد كه اين آيه در شان پنج تن نازل شده است اما نمي دانستيم شما چنين باوري نداريد. دوستان قبل از اينكه بر سر تشريعي و تكويني مباحثه كنند اجازه بدهند كه جناب استدلال اول براي ما اثبات كنند كه اين آيه براي زنان پيغمبر است پس جناب ما منتظر اين هستيم تا شما دلايلتان را بياوريد به قول خودتان هم عقلي باشد و هم نقلي چون من هر چه در مطالبتان گشتم اين موضوع را اثبات نكرديد كه در حق زنان پيغمبر است
سلام دوستان!عجب بحث اراده اینجا داغه!!! خب بذارید منم نظر خودمو بگم.اراده موجود در ایه اراده تشریعی نمیتونه باسه چون اراده تشریعی برای عوام هست.پس حالا که اراده تشریعی نیست به این نتیجه میرسیم که تکوینیه!!! می پرسید اراده تکوینی با اختیار سازگاری نداره؟جواب اینم میدم!فرض کنید پزشک به شما بگه که فلان چیز رو نخور،مثلا فلان آب رو نخور مریض میشی!ایا شما با وجود علم بر ناسالم بودن آن آب آنرا میخورید؟مسلما از خوردن آن پرهیز میکنید.خدای متعال هم به بنده هاش گفته که گناه نکنن.حالا بعضیها به خاطر نداشتن علم به عواقب گناه،گناه میکنند و بعضیام مثل انبیا و معصومین علیهم السلام چون از حقیقت گناه اگاهن گناه نمیکنن.ایا میشه بگیم گناه نکردن انها اختیاری نیست؟ایا انها بالاجبار سمت گناه نمیرن؟مسلما خیر.پس یکی از عواملی که سبب شد معصومین گناه نکنند علم به حقیقت گناه است.حالا اراده تکوینی چطور با اختیار ناسازگاره؟پاسخ از این ساده تر!!!
یه چیز دیگه!!!این آیه اصلا درباره زنان پیامبر نیست!!!به چند دلیل: در ابتدای آیه خدا به زنان پیامبر نصیحت میکند ودر انتهای آیه پیامبر را هم سنخ این زنان قرار میدهد.چرا صحیح نیست؟چون زنانی که قراره از پیامبر اطاعت کنند خداوند آن زنان را هم مرتبه پیامبر قرار نمیده؛چون شان پیغمبر میاد پایین...تطهیری که آیه آورده با کلمه انما آورده .یعنی طهارت مخصوص و ویژه است و اکتسابی نیست!سوم اینکه اگه زمان نزول این آیه نطهیر صورت بگیره یعنی پیامبر قبل از آن گناهی و پلیدی ای داشته و نمیتوان پیامبر را در آن وارد کرد.در ثانی اگر بگیم از ابتدای تولد باشه در مورد پیامبر درست درمیاد اما درمورد زنان پیامبر درست در نمیاد زیرا از ابتدای تولد آنها مومن نبودند و شرک داشتند...قبل از بعثت رجس داشتند و بعد از وفات پیامبر هم رجس داشتند چرا که عایشه جنگ بر علیه حضرت علی علیه السلام راه انداخت.اکر تطهیر مطلق بود پس باید عایشه آن کار را نمیکرد!!!آیه 4 و 5 سوره تحریم...علت نزول این آیات اذیت کردن بیش از اندازه 2 همسر پیامبر بود پس معلوم میشود این آیه به زنان پیامبر برنمیگردد
فعلا بحث من این نیست
دقت کن
استدلال;324729 نوشت:
بر فرض محال تمام حرف های شما درست و منظور آیه تطهیر اراده تکوینی بود برای عصمت چه برای امام چه برای پیامبر!
استدلال;324729 نوشت:
لطفا کامل بخوانید! من منتظر جواب فلسفی و عقلانی هستم! بر فرض محال تمام حرف های شما درست و منظور آیه تطهیر اراده تکوینی بود برای عصمت چه برای امام چه برای پیامبر! در اراده تکوینی اختیار معنا ندارد! اگر معنا دارد توضیح دهید چگونه؟! یعنی اگر اراده تکوینی خدا بر مردن شخصی باشد آن شخص از خود اختیاری ندارد که زنده بماند یا بمیرد به محض اراده خداوند می میرد! اگر اراده تکوینی خدا بر این باشد که من گناه نکنم دیگر نمی توانم گناه بکنم...نه اینکه خودم گناه نکنم...دقت کنید که نمی توان خلاف اراده تکوینی خدا عمل کرد...پس بر سایرین برتری ندارم...زمانی بر سایرین برتری دارم که اراده تشریعی خدا بر این باشد که من گناه نکنم و من به اراده خود گناه نکنم نه اینکه نتوانم خلاف دستور خدا عمل کنم! حال آیا عقل و فطرت شما می گوید پیامبر و امامان تکوینا معصوم هستند؟! اگر اینگونه باشد آیا نسبت به ما برتری دارند؟!
اگر مفهوم تکوینی و تشریعی را نمی دانید جواب ندهبد!
اما در مورد رنگ ها كه فرموده بوديد جناب بهشت خاص و يا عام باشد بگم تكويني همان خاص هست ولي تشريعي همان عام هست
جناب بهشت پس به يقيين رسيده ايد كه تكوينيست درسته؟
جناب استدلال ما فكر مي كرديم كه شما قبول داريد كه اين آيه در شان پنج تن نازل شده است اما نمي دانستيم شما چنين باوري نداريد. دوستان قبل از اينكه بر سر تشريعي و تكويني مباحثه كنند اجازه بدهند كه جناب استدلال اول براي ما اثبات كنند كه اين آيه براي زنان پيغمبر است پس جناب ما منتظر اين هستيم تا شما دلايلتان را بياوريد به قول خودتان هم عقلي باشد و هم نقلي چون من هر چه در مطالبتان گشتم اين موضوع را اثبات نكرديد كه در حق زنان پيغمبر است
باز هم تکرار می کنم بر فرض که در فقط در شان 5 تن نازل شده! خوب
استدلال;324729 نوشت:
لطفا کامل بخوانید! من منتظر جواب فلسفی و عقلانی هستم! بر فرض محال تمام حرف های شما درست و منظور آیه تطهیر اراده تکوینی بود برای عصمت چه برای امام چه برای پیامبر! در اراده تکوینی اختیار معنا ندارد! اگر معنا دارد توضیح دهید چگونه؟! یعنی اگر اراده تکوینی خدا بر مردن شخصی باشد آن شخص از خود اختیاری ندارد که زنده بماند یا بمیرد به محض اراده خداوند می میرد! اگر اراده تکوینی خدا بر این باشد که من گناه نکنم دیگر نمی توانم گناه بکنم...نه اینکه خودم گناه نکنم...دقت کنید که نمی توان خلاف اراده تکوینی خدا عمل کرد...پس بر سایرین برتری ندارم...زمانی بر سایرین برتری دارم که اراده تشریعی خدا بر این باشد که من گناه نکنم و من به اراده خود گناه نکنم نه اینکه نتوانم خلاف دستور خدا عمل کنم! حال آیا عقل و فطرت شما می گوید پیامبر و امامان تکوینا معصوم هستند؟! اگر اینگونه باشد آیا نسبت به ما برتری دارند؟!
اگر مفهوم تکوینی و تشریعی را نمی دانید جواب ندهید!
غلط است تشریعی می تواند خاص یاشد وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً
و تکوینی می تواند عام باشد! قبلا بیان شد
اما در مورد رنگ ها كه فرموده بوديد جناب بهشت خاص و يا عام باشد بگم تكويني همان خاص هست ولي تشريعي همان عام هست
جناب بهشت پس به يقيين رسيده ايد كه تكوينيست درسته؟
فعلا دارم تحقیق میکنم هنوز به نتیجه قطعی نرسیدم.البته حرفای جناب باغبان بهشت منطقی است نمیدانم چرا این موضوع به نتیجه نمیرسد!!!!![/]
غلط است تشریعی می تواند خاص یاشد وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً و تکوینی می تواند عام باشد! قبلا بیان شد
استدلال جان متوجه منظور من نشديد البته خرده نمي گيرم چون اينقدر بحث گره خورده اينطوري شده
منظورم اين بود تكويني براي افراد خاص هست و تشريعي براي افراد عام
يعني بعضي از موارد خاص براي بعضي از افراد خاص هست و نه غيره مثل حرف زدن حضرت سليمان با حيوانات
از نظر بنده بهتر است بجای اینکه به کلمه کلمه بپردازید و شروع به نتیجه گیری کنید که بیشتر سر در گم میشوید به آیه دقت کنید که در چه فضایی قرار گرفته و یک دید کلی داشته باشیم تا بیشتر به حقیقت آن پی ببریم بنده از چند آیه را قرار میدهم و نظر خود را بیان می کنم
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿28﴾
اى پيامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد بياييد تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها كنم 28
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾
و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (29)
يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿30﴾
اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است 30
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾
و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31)
يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿32﴾
اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد
و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما اهل البیت بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند (33)
و آنچه را كه از آيات خدا و [سخنان] حكمت[آميز] در خانه هاى شما خوانده مىشود ياد كنيد در حقيقت خدا همواره دقيق و آگاه است (34)
میبینید که آیه های قبل از آیه تطهیر و در خود آیه حالت انذار و پاداش دارد یعنی اگر عمل زشت را انجام دهید عذاب دو چندان می بینید و اگر فلان عمل نیک را انجام دهید پاداش میبینید
و همچنین در خود آیه ی تطهیر خداوند میفرماید :
و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد
برای توضیح ادامه ابتدا مطلبی را خدمتتان عرض می کنم
دوستان عزیز شیعه و سنی مذهب زود قضاوت نکنید ، به همدیگر توهین نکنید ، عقاید همدیگر را مسخره نکنید و به کلام بنده خوب گوش کنید بنده فقط میخواهم به شما کمک کنم
خوب به ادامه آیه بپردازیم : اگر به مثال بالا خوب دقت کرده باشید" فقط " معنی اینکه دیگر به شخص دیگری کمک نخواهم کرد و حصر کمک برای شیعه و سنی را نمیدهد و کمک کردن بنده محدود به اهل تشیع و تسنن نیست و ممکن است به شخص دیگری هم کمک کنم
در ایه هم بعد از چند توصیه و انذار معنی فقط به خوبی مشخص است فقط کافیست به کل آیات نگاهی بکنید نه فقط عبارت "انما یرد الله " را بگیرید و معنی کنید. قران را که اینگونه بررسی نمیکنند
و در خانههاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زکات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد؛ خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک و پاکیزه سازد.
بدیهی هست که تطهیر کامل بعد از انجام اعمالی که خداوند بیان کرده صورت میکیرد " ان الحسنات یذهبن السیئات // چرا که حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين ميبرند "
دوم اینکه خداوند فرموده میخواهد شما را پاک گرداند و نفرموده پاک گردانیده . یعنی بعد از انجام اعمالی که توصیه کرده عمل پاکی صورت میگیره
البته این نکته را اضافه کنم که منظور بنده ایه فقط برای همسران پیامبر نیست بلکه پنج تن هم میتوانند شامل ایه باشند و ایه تشریعی است
اگر ايه تطهير براي همسران هست ضماير مونث را به ما نشان دهيد
برادر خوبم بنده نگفتم که مختص زنان است که ضمایر مونث بیایید خوب اگر ضمایر مونث بیایید که دیگر محدود به زنان میشود و امام علی و ... را شامل نمیشود
نقل قول:
رواياتي كه مربوط به تعلق بر همسران هست را تبيين كنيد
بنده روایتی بهتر و محکمتر از قرآن نمیشناسم .اگر قرار باشد روایتی را قبول کنم یا قبول کنیم باید قرآن آن را تایید کند غیر از این است ؟
نقل قول:
ادله خود را برا مبناي تشريعي بودن بيان كنيد
در پست قبل خدمت شریفتان عرض کردم دوباره خدمتتان بیان میکنم اولی . بیان ایات قبل از آن که فرموده فلان عمل را انجام ندهید و فلان کار را انجام دهید دومی . خداوند فرموده میخواهد شما را پاک گرداند و نفرموده پاک گردانیده . یعنی بعد از انجام اعمالی که توصیه کرده عمل پاکی صورت میگیره
برادر خوبم بنده نگفتم که مختص زنان است که ضمایر مونث بیایید خوب اگر ضمایر مونث بیایید که دیگر محدود به زنان میشود و امام علی و ... را شامل نمیشود
عليكم سلام
منم نگفتم كه شما گفتي مختص زنان هست، مي گويم اگر براي زنان باشد بايد ضمير مونث داشته باشد وقتي مونث ندارد يعني براي زنان پيغمبر نيست و ضمير موجود در ان مذكر استپس اصلا زنان يغمبر را شامل نمي شود.
light;324836 نوشت:
بنده روایتی بهتر و محکمتر از قرآن نمیشناسم .اگر قرار باشد روایتی را قبول کنم یا قبول کنیم باید قرآن آن را تایید کند غیر از این است ؟
خوب شما كه روايتي بهتر از قرآن نمي شناسي اولا خود قرآن فرموده كه در زمان اختلاف به سنت رجوع كنيم بعد شما مي گوييد بهتر از قرآن نمي شناسم
در ضمن به من بگوييد ببينم در كجاي قرآن تعيين ركات نماز كرده؟
البته نمي خواهم بحث را منحرف كنم منظورم اين است بايد به سنت رجوع كنيم اما كجاي قرآن تعيين ركات كرده و تاييد كننده 17 ركات يوميه هست؟
خوب اين روش خوبي براي مباحثه نيست البته قبول دارم كه روايات بايد متواتر و معتبر و مثوق باشد.
خداوند فرموده میخواهد شما را پاک گرداند و نفرموده پاک گردانیده یعنی بعد از انجام اعمالی که توصیه کرده عمل پاکی صورت میگیره
شما به خاطر تحليل اشتباهتان از ايه، اين گونه برداشت كرده ايد كه مي گويي آبه در شان زنان پامبر هم هست و هم 5 تن و خداوند آنها را به قوانين و اعمالي كه وضع كرده فراخوانده در صورتي كه نمي دانيد اين ايه براي 5 تن است و نه زنان اگر براي زنان بود كلام شما صدق پيدا مي كرد در غير اين صورت چون براي 5 تن هستخودتان جواب خودتان را داديد كه اين آيه تكوينيست و نه تشريعي
قابل توجه ديگران هم باشد
خدا مي فرمايد كه ما اراده كرده ايم (يُرِيدُ اللَّهُ)
سوال: خداوند چه اراده اي كرده؟
جواب: اراده ي از بين بردن آلودگي اهل بيت (لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ) و پاكيزه كردن اهل بيت (وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)
اولين دليل مبني بر تكويني بودن: پس خداوند در آيه تطهير اراده به امر محقق شدن پاكي و حذف آلودگي كرده نه اراده به وضع قوانين و انجام آن ضوابط از سمت اهل بيت و محقق شدن اراده خداوند به جهت پاكي و از بين بردن الرجس
دومين دليل: خداوند دراراده تشريعي، اراده به امر نمي كند بلكه اراه به وضع قانون مي كند آيا اينجا قانوني را وضع كرده؟
جواب نه پس تكوينيست
باز ممكنست دوستان متقاعد نشده باشند به سوال ادامه ميدهيم
از كجا بفهميم اراده تشريعي يا تكويني؟
در اراده تشريعي خداوند قوانيني را وضع مي كند تا آلودگي را بزدايد و پاكي دهد
مانند آيه 6 سوره مائده كه اولش فرايض الهي يا قوانين را بيان مي كند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ
و در آخر مي گويد:
يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ
خدا نمىخواهد بر شما تنگ بگيرد ليكن مىخواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند
نكته: پاك كرداندن منوط بر اقم الصلاه هست كه در اول ايه امده
آيا در آيه ي تطهير خداوند براي اهل بيت قوانيني را وزن كرده كه بعد اراده خود را اعمال كند؟ جواب: نه
پس تكوينيست
حال ممكن است سوال پيش آيد كه در اول آيه 33 سوره احزاب نيز وضع قوانيني وجود دارد
اما قسمت اول ايه براي زنان پيامبر است و آيه تطهير كه بارنگ آبي برجسته شده براي اهل بيت منظور همان پنج تن است
اگر آيه تطهير براي زنان پيغمبر بود مي شد بر اعمال قوانين از جانب خدا براي آنها صحه گذاشت و گفت كه اين ايه تشريعيست اما اين ايه در شان پنج تن است به چهار دليل:
[="]1.[/][="]:[/][="] در آيه تطهير صيغه مذكر آمده و نه مونث يعني [/]عنكم و يطهركم در صورتي اگر در شان زنان مي آمد بايد عنكن و يطهركن مكتوب مي شد مانند اول آيه كه مي فرمايد بُيُوتِكُنَّ از ضمير كن استفاده مي كند كه مونث است
2.پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله يك همسر و يك خانه نداشتند؛ بلكه همسران و خانه هاي متعدد داشتند، بنابراين اگر مراد از «اهل البيت» در اين آيه زنان پيامبر بود، بايد به جاى اهل البيت «اهل البيوت» مىآمد. چنانچه در آيه 33 و 34 و 53 احزاب آمده است
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ =33
يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ =34
تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ =53
3:هيچ يك از زنان پيامبر ادعا نكردهاست که جزأ اهل بیتاند
4. طبق روايت صحيح مسلم و غيره وقتي آيه تطهيرنازل شد رسول اکرم (ص) حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين را زير کساء قرار داد و آيهشريفه قرائت فرمود روايت صحيح مسلم: قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى اللهعليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَالْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّجَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِوَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا). صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414.
[="]حاكم نيشابوری در كتاب « مستدرك الصحيحين » , ترمذي در كتاب « سنن » و احمد بن حنبل در كتاب « مسند » مي نويسد: پيامبر(ص) درب خانه حضرت زهرا(س) می رفت و می فرمود: الصلاه يا اهل البيت. انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا
[/][="]مستدرك الصحيحين 3 ، ص 158 ، [/]سنن ترمذي ج5 ص699[="]، مسنداحمد 3 ص 259
چهار تا سند از ثقه ترين كتاب خودمان آوردم تا كسي مدعي نشود.
[/]
الحمد لله که برای اولین بار دیدم شیعیان تقیه را کنار گذاشته و عقاید خود مبنی بر تحریف قرآن را مخفی نکردند! این حرف شما کفر است که قرآن تحریف لفظی شده و مخالف آیه إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ است! و سخن مخالف آیه صریح قرآن کفر است! البته احتمالا این آیه را هم تحریف شده می دانید! البته علمای شما تقیه می کنند و این حرف شما که قرآن تحریف شده را نمی پذیرند!
با سلام
مثل اینکه از صحاح خودتان هم خبر ندارید تا چه رسد به کتب دیگر !
ابتدا نگاهی به این لینک بینداز که فقط از صحاح شماست و ببین چگونه اولین بار اصحاب قران را تحریف کردند :
برادر خوبم بنده نگفتم که مختص زنان است که ضمایر مونث بیایید خوب اگر ضمایر مونث بیایید که دیگر محدود به زنان میشود و امام علی و ... را شامل نمیشود
بنده روایتی بهتر و محکمتر از قرآن نمیشناسم .اگر قرار باشد روایتی را قبول کنم یا قبول کنیم باید قرآن آن را تایید کند غیر از این است ؟
[/] در پست قبل خدمت شریفتان عرض کردم دوباره خدمتتان بیان میکنم اولی . بیان ایات قبل از آن که فرموده فلان عمل را انجام ندهید و فلان کار را انجام دهید دومی . خداوند فرموده میخواهد شما را پاک گرداند و نفرموده پاک گردانیده . یعنی بعد از انجام اعمالی که توصیه کرده عمل پاکی صورت میگیره
دوست گرامی دقت کن که در ایه از لفظ عن استفاده شده نه من!!!و این یعنی اینکه قبل از اینکه الودگی به افراد برسد خدا اراده کرده انها را پاک گرداند.به نظر شما زنان پیامبر آلودگی نداشتند و یا رجسی نداشتند که خالا خدا بخواد قبل از رسیدن رجس به اونا ،اونارو تطهیر کنه؟!!!![/][/]
من نه این مطلب را رد کردم و نه تایید گفتم فرض می کنیم! فرض!
kheymegahabalfazl;324809 نوشت:
من هم به شما چيزي بگويم دوستتان فري دم مي گفت عصمت فقط براي پيامبر است و نه اهل بيتش خوب جالب است دوستان بدانند كه شما قبول داريد اما رفيقتان نه
من هیچ یک از اینها را نگفتم و اگر دقت کنید گفته ام فرض می کنیم! نه قبول می کنم! فرض محال محال نیست!
kheymegahabalfazl;324809 نوشت:
و مطلب بعدي اين است كه شما بر عصمت حضرت صحه گذاشته ايد تا اينجا خوب بود مگر اينكه كلام خودتان را نقض كنيد
باز هم می گویم فرضا نه تحقیقا
kheymegahabalfazl;324839 نوشت:
منظور شما از خاص در اين ايه كه فرموديد تشريعي هست اين است كه پيغمبر بايد نماز شب را انجام دهد و متعبد به آن است؟
kheymegahabalfazl;324821 نوشت:
تكويني براي افراد خاص هست و تشريعي براي افراد عام
البته چون خیلی مختصر توضیح دادم منظور من را متوجه نشدید.من می گویم اراده تکوینی می تواند هم برای عام باشد (يُريدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لايُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ که این اراده تشریعی مربوط به تمام انسان هاست) و هم می تواند برای افراد خاص (وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً که اراده تشریعی خدا مبنی بر وجوب نماز شب فقط مخصوص پیامبر و یا أَلنَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ که ازدواج با همسران پیامبر بعد از پیامبر حرام است و این اراده تشریعی خداست و فقط شامل زنان پیامبر می شود)
و اراده تکوینی خدا می تواند هم عام باشد ( يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلّا قَلِيلاً مثل اراده تکوینی خدا بر زنده شدن اموات در قیامت که همه زنده می شوند و عام است) و هم خاص (مثل اراده تکوینی خدا بر مردن یک موجود) بنا بر این اراده تکوینی و تشریعی هر کدام می توانند هم برای عوام و هم برای خواص باشند و یا هم عام وهم خاص!
و اراده تکوینی و تشریعی ربطی به عام و خاص بودن ندارد!
kheymegahabalfazl;324823 نوشت:
بزرگوار انشاالله تحقيق بنده تمام شده فقط دارم گرد آوري مي كنم در اونجا هم بحث عقلي هست و هم نقلي انشا الله منتظر بمانيد مشكلات حل ميشود فقط صبر كنيد
منتظر تحقیقتان هستم و فکر می کنم اگر درباره رابطه اختیار با اراده تکوینی و تشریعی هم در آن باشد بهتر است.
kheymegahabalfazl;324842 نوشت:
منم نگفتم كه شما گفتي مختص زنان هست، مي گويم اگر براي زنان باشد بايد ضمير مونث داشته باشد وقتي مونث ندارد يعني براي زنان پيغمبر نيست و ضمير موجود در ان مذكر است پس اصلا زنان يغمبر را شامل نمي شود.
اگر ضمیر به مونث باشد شامل مردان نیست ولی اگر ضمیر مذکر باشد می تواند شامل زنان هم باشد و در بین آن ها حداقل مردی وجود داشته باشد! و اگر به قول شما شامل زنان نیست پس چطور حضرت فاطمه را جز آن حساب می کنید! پس ضمایر مذکر می تواند شامل زنان و مردان باشد!
خیر البریه;324862 نوشت:
با سلام مثل اینکه از صحاح خودتان هم خبر ندارید تا چه رسد به کتب دیگر ! ابتدا نگاهی به این لینک بینداز که فقط از صحاح شماست و ببین چگونه اولین بار اصحاب قران را تحریف کردند : http://hojjah.googlepages.com/tahrif.ghoran.sonnah.zip ضمنا چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است ! الان شما بگو کدامیک از 14 قرائت قران است آنکه میخواند وسارعوا یا آنکه میخواند سارعوا ؟ کدامیک قرانی است که محفوظ است : وطلع منضود یا وطلح منضود ؟ قران صحیح کدامست : صراط یا سراط ؟ یبسط یا یبصط ؟ و.... وموارد بیشتر دیگر در : http://javdan.blogfa.com/cat-38.aspx
سلام! اولا کی گفتم سنی هستم؟! خودم که همچین ادعایی نکردم!
بعد هم به من ارتباطی ندارد که دیگران چه گفتند(وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى)! شما تایید کردید که قرآن تحریف شده! من می گویم دروغ می گی!
اگر قرآن تحریف شده! یک سوره تحریف شده مثل قرآن بیار!(أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ آيا آنها مى گويند: «او قرآن را بدروغ (به خدا) نسبت داده است»؟!بگو: «اگر راست مى گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد; و غير از خدا، هر كس را مى توانيد (به يارى) فراخوانيد!»)
اگر نمی توانی چنین کنی! پس بپذیر که قرآن تحریف نشده! و اگر می توانی بسم الله ما منتظریم!
خیر البریه;324862 نوشت:
الان شما بگو کدامیک از 14 قرائت قران است
عاصم به روایت حفص بیشتر از این برات توضیح نمیدم چون تحریف قرآن ربطی به این تاپیک نداره! برو تاپیک جداگانه بزن آنجا با هم بحث می کنیم!
یک بار دیگر سوالم را تکرار می کنم چون جواب نگرفتم!
استدلال;324729 نوشت:
لطفا کامل بخوانید! من منتظر جواب فلسفی و عقلانی هستم! بر فرض محال تمام حرف های شما درست و منظور آیه تطهیر اراده تکوینی بود برای عصمت چه برای امام چه برای پیامبر! در اراده تکوینی اختیار معنا ندارد! اگر معنا دارد توضیح دهید چگونه؟! یعنی اگر اراده تکوینی خدا بر مردن شخصی باشد آن شخص از خود اختیاری ندارد که زنده بماند یا بمیرد به محض اراده خداوند می میرد! اگر اراده تکوینی خدا بر این باشد که من گناه نکنم دیگر نمی توانم گناه بکنم...نه اینکه خودم گناه نکنم...دقت کنید که نمی توان خلاف اراده تکوینی خدا عمل کرد...پس بر سایرین برتری ندارم...زمانی بر سایرین برتری دارم که اراده تشریعی خدا بر این باشد که من گناه نکنم و من به اراده خود گناه نکنم نه اینکه نتوانم خلاف دستور خدا عمل کنم! حال آیا عقل و فطرت شما می گوید پیامبر و امامان تکوینا معصوم هستند؟! اگر اینگونه باشد آیا نسبت به ما برتری دارند؟!
دوست گرامی دقت کن که در ایه از لفظ عن استفاده شده نه من!!!
احسنت...اگر من استفاده می شد می تونستیم نتیجه بگیریم که اراده خدا شامل افراد خاص است(5 تن) و شامل تمام اهل بیت نمی شود! اما آیا الان با قرآن می توان نتیجه گرفت؟!
kheymegahabalfazl;324843 نوشت:
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله يك همسر و يك خانه نداشتند؛ بلكه همسران و خانه هاي متعدد داشتند، بنابراين اگر مراد از «اهل البيت» در اين آيه زنان پيامبر بود، بايد به جاى اهل البيت «اهل البيوت» مىآمد. چنانچه در آيه 33 و 34 و 53 احزاب آمده است وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ =33 يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ =34 تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ =53
به نظر شما کلمه اهل البیوت اصلا در عربی استعمال می شود که در قرآن استعمال شود!!
اگر کسی دو زن داشت که هر کدام در یک خانه بودند و خواست از هر دو صحبت کند می گوید اهل بیتم یا می گوید اهل البیوتم؟!! لطفا در این مورد هم تحقیق نمایید و نتیجه را بیان کنید.
باغ بهشت;324891 نوشت:
دوست گرامی دقت کن که در ایه از لفظ عن استفاده شده نه من!!!و این یعنی اینکه قبل از اینکه الودگی به افراد برسد خدا اراده کرده انها را پاک گرداند
عجب نتیجه گیری جالبی؟!! توضیح بیشتری بفرمایید! چه طور از کلمه عن این نتیجه بدست اومد که قبل از رسیدن رجس...رجس از آنها دور شد؟!
باغ بهشت;324891 نوشت:
دوست گرامی دقت کن که در ایه از لفظ عن استفاده شده نه من!!!و این یعنی اینکه قبل از اینکه الودگی به افراد برسد خدا اراده کرده انها را پاک گرداند.به نظر شما زنان پیامبر آلودگی نداشتند و یا رجسی نداشتند که خالا خدا بخواد قبل از رسیدن رجس به اونا ،اونارو تطهیر کنه؟!!!!
شما که به حروف دقت می کنید به افعال هم دقت می کنید؟! سوالی دارم آیا قبل از نزول آیه تطهیر اهل بیت به قول شما معصوم بودند؟طبق اعتقادات شما جوابتان نمی تواند چیزی جز بله باشد پس می گویم چرا خداوند جمله خبری نیاورد که انما اراد الله لاذهب عنکم الرجس اهل البیت و طهرکم تطهیرا؟! ولی به جای آن می گوید خداوند می خواهد که رجس را از شما دور کند (نه دور کرد) و شما را قطعا پاک کند ( نه پاک کرد) مگر معصوم نبودند؟!
در ضمن رابطه اراده تکوینی و تشریعی با اختیار را هم بیان نکردید!
سلام! اولا کی گفتم سنی هستم؟! خودم که همچین ادعایی نکردم!
بعد هم به من ارتباطی ندارد که دیگران چه گفتند(وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى)! شما تایید کردید که قرآن تحریف شده! من می گویم دروغ می گی!
اگر قرآن تحریف شده! یک سوره تحریف شده مثل قرآن بیار!(أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ آيا آنها مى گويند: «او قرآن را بدروغ (به خدا) نسبت داده است»؟!بگو: «اگر راست مى گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد; و غير از خدا، هر كس را مى توانيد (به يارى) فراخوانيد!»)
اگر نمی توانی چنین کنی! پس بپذیر که قرآن تحریف نشده! و اگر می توانی بسم الله ما منتظریم!
قرانی که دست شماست تحریف شده است روایت چنین می گوید وقتی که یک عالم سنی بی دین می اد کتاب می نویسد برای چی ؟ در اون کتابش اثبات می کند که قران تحریف شده است : الفرقان فی تحریف القران نویسنده محمد خلیف. جالب است که این کتاب در دسترس هست و در عربستان چاپ می شود
احسنت...اگر من استفاده می شد می تونستیم نتیجه بگیریم که اراده خدا شامل افراد خاص است(5 تن) و شامل تمام اهل بیت نمی شود! اما آیا الان با قرآن می توان نتیجه گرفت؟!
به نظر شما کلمه اهل البیوت اصلا در عربی استعمال می شود که در قرآن استعمال شود!!
اگر کسی دو زن داشت که هر کدام در یک خانه بودند و خواست از هر دو صحبت کند می گوید اهل بیتم یا می گوید اهل البیوتم؟!! لطفا در این مورد هم تحقیق نمایید و نتیجه را بیان کنید.
عجب نتیجه گیری جالبی؟!! توضیح بیشتری بفرمایید! چه طور از کلمه عن این نتیجه بدست اومد که قبل از رسیدن رجس...رجس از آنها دور شد؟!
شما که به حروف دقت می کنید به افعال هم دقت می کنید؟! سوالی دارم آیا قبل از نزول آیه تطهیر اهل بیت به قول شما معصوم بودند؟طبق اعتقادات شما جوابتان نمی تواند چیزی جز بله باشد پس می گویم چرا خداوند جمله خبری نیاورد که انما اراد الله لاذهب عنکم الرجس اهل البیت و طهرکم تطهیرا؟! ولی به جای آن می گوید خداوند می خواهد که رجس را از شما دور کند (نه دور کرد) و شما را قطعا پاک کند ( نه پاک کرد) مگر معصوم نبودند؟!
من نه این مطلب را رد کردم و نه تایید گفتم فرض می کنیم! فرض!
استدلال;324922 نوشت:
من هیچ یک از اینها را نگفتم و اگر دقت کنید گفته ام فرض می کنیم! نه قبول می کنم! فرض محال محال نیست!
اولا كه جناب استدلال شما فرض نكرديد و نگفتيد فرض محال، بلكه با قطعيت گفته ايد اراده تشريعي، بنده قبلا هم اشاره داشته ام مگر اينكه شما خودتان كلام خودتان را نقض كنيد شما از برادر بزرگوار باغ بهشت ايراد گرفتيد كه ايشان وضعيت مشخصي در مسئله انتخاب تكويني و تشريعي ندارد و مدام تغيير موضع مي دهند، شما بهتر است بجاي ايراد گرفتن از ديگران به مطلب خودتان رجوع كنيد.
اين كلام شما در پست 121 هست كه با قعطيت دوبار بيان كرديد و فرض محال هم نكرديد
دوستان خودشان قضاوت كنند من ديگر چيزي نمي گويم نوشته هاي استدلال خودش گويايه همه چيز هست
باغ بهشت;324891 نوشت:
جناب استدلال بنده هم با نظر شما و آن اینکه اراده موجود در آیه اراده تکوینی نیست موافقم و در پستهای قبل به آن اشاره کردم.حالا سوال اینجاست که اراده موجود در آیه چه نوع اراده ای است؟
جالبه شما مي رويد اراده تكوين و تشريع را تعريف مي كنيد و قاعده اي را در نظر مي مي گيريد بعد آيه تطهير را در آن قاعده گذاشته ايد و فرمل خودتان را اعمال مي كنيد و برايند كلامتان را كه مراد از اراده در ايه تطهير چيست را ازاده تشريعي نام برديد بعد مي گوييد بنده فرض كرده ام ونه تحقيقا گفته ام
شما مثل اينكه هنوز به قوانين زبان فارسي و ادبيات فارسي هم آشنايي نداريد
جناب استدلال اولا هميشه فرضيه به وجود مي آيد و بعد از اينكه براي حل صورت مسئله قواعدي تعريف شد فرضيه را با توجه به قواعد تعريف شده مورد فعل و انفعالات قرار مي دهيم كه نتيجه آن مي شود نظريه
دوما فرضيه آن چيزي است كه در ذهن خطور مي كند
اما شما هم قواعد تعريف كرديد و روي فرضيه تان فعل و انفعال ايجاد كرديد و برايند آن را تبديل به نظريه كرديد
پس نگوييد فرضا گفته ام و نه تحقيقا
البته چون خیلی مختصر توضیح دادم منظور من را متوجه نشدید.من می گویم اراده تکوینی می تواند هم برای عام باشد (يُريدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لايُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ که این اراده تشریعی مربوط به تمام انسان هاست) و هم می تواند برای افراد خاص (وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً که اراده تشریعی خدا مبنی بر وجوب نماز شب فقط مخصوص پیامبر و یا أَلنَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ که ازدواج با همسران پیامبر بعد از پیامبر حرام است و این اراده تشریعی خداست و فقط شامل زنان پیامبر می شود) و اراده تکوینی خدا می تواند هم عام باشد ( يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلّا قَلِيلاً مثل اراده تکوینی خدا بر زنده شدن اموات در قیامت که همه زنده می شوند و عام است) و هم خاص (مثل اراده تکوینی خدا بر مردن یک موجود) بنا بر این اراده تکوینی و تشریعی هر کدام می توانند هم برای عوام و هم برای خواص باشند و یا هم عام وهم خاص! و اراده تکوینی و تشریعی ربطی به عام و خاص بودن ندارد!
جناب استدلال مجدد سوال مي كنم
منظور شما از خاص در اين ايه كه فرموديد تشريعي هست اين است كه پيغمبر بايد نماز شب را انجام دهد و متعبد به آن است؟
اگر ضمیر به مونث باشد شامل مردان نیست ولی اگر ضمیر مذکر باشد می تواند شامل زنان هم باشد و در بین آن ها حداقل مردی وجود داشته باشد! و اگر به قول شما شامل زنان نیست پس چطور حضرت فاطمه را جز آن حساب می کنید! پس ضمایر مذکر می تواند شامل زنان و مردان باشد!
خودتان جواب خودتان و بقيه دوستاني كه مي گويند اين آيه در شان زنان پيامبر نيز هست را داده ايد
به نظر شما کلمه اهل البیوت اصلا در عربی استعمال می شود که در قرآن استعمال شود!! اگر کسی دو زن داشت که هر کدام در یک خانه بودند و خواست از هر دو صحبت کند می گوید اهل بیتم یا می گوید اهل البیوتم؟!! لطفا در این مورد هم تحقیق نمایید و نتیجه را بیان کنید.
خوب بنده خدا من كه جواب شما را دادم و گفتم اگر اين ايه تطهير براي زنان پيغمبر باشد باشد بگويد اهل بيوت نه اهل بيت ماراجعه كن به مطلبم متوجه مي شيد
[="arial black"][="darkgreen"]مصونيت از گناه و اشتباه
از جمله مختصات پيامبران «عصمت » است.عصمت يعني مصونيت از گناه و از اشتباه، يعني پيامبران نه تحت تاثير هواهاي نفساني قرار مي گيرند و مرتكب گناه مي شوند و نه در كار خود دچار خطا و اشتباه مي شوند. بر كناري آنها از گناه و از اشتباه، حد اعلاي قابليت اعتماد را به آنها مي دهد.اكنون ببينيم اين مصونيت به چه صورت است؟ آيا مثلا به اين صورت است كه هر وقت مي خواهند مرتكب گناه يا اشتباه شوند يك مامور غيبي مي آيد و مانند پدري كه مانع لغزش فرزندش مي شود جلوي آنها را مي گيرد؟ و يا به اين صورت است كه پيامبران سرشت و ساختمانشان طوري است كه نه امكان گناه در آنهاست و نه امكان اشتباه، آنچنانكه مثلا يك فرشته زنا نمي كند به دليل اينكه از شهوت جنسي خالي است و يا يك ماشين حساب اشتباه نمي كند به دليل اينكه فاقد ذهن است؟ و يا اينكه گناه نكردن و اشتباه نكردن پيامبران معلول نوع بينش و درجه يقين و ايمان آنهاست؟ البته تنها همين شق صحيح است.
اكنون هر يك از اين دو مصونيت را جداگانه ذكر مي كنيم.
اما مصونيت از گناه: انسان يك موجود مختاراست و كارهاي خويش را بر اساس منافع و مضار و مصالح و مفاسدي كه تشخيص مي دهد انتخاب مي كند، از اين رو«تشخيص » نقش مهمي در اختيار و انتخاب كارها دارد، محال است كه انسان چيزي را كه بر حسب تشخيص او مفيد هيچ گونه فايده اي نيست و از طرف ديگر زيان و ضرر دارد انتخاب كند، مثلا انسان عاقل علاقمند به حيات، دانسته خود را از كوه پرت نمي كند و يا زهر كشنده را نمي نوشد.
افراد مردم از نظر ايمان و توجه به آثار گناهان متفاوت اند، به هر اندازه كه ايمانشان قوي تر و توجه شان به آثار گناهان شديدتر باشد، اجتنابشان از گناه بيشتر و ارتكاب آن كمتر مي شود.اگر درجه ايمان در حد شهود و عيان برسد، به حدي كه آدمي حالت خود را در حين ارتكاب گناه حالت شخصي ببيند كه مي خواهد خود را از كوه پرت كند و يا زهر كشنده اي را بنوشد، در اينجا احتمال اختيار گناه به صفر مي رسد، يعني هرگز به طرف گناه نمي رود. چنين حالي را «عصمت از گناه » مي ناميم. پس عصمت از گناه ناشي از كمال ايمان و شدت تقواست.ضرورتي ندارد كه براي اينكه انسان به حد «مصونيت » و «معصوميت » از گناه برسد يك نيروي خارجي جبرا او را از گناه باز دارد و يا شخص معصوم به حسب سرشت و ساختمان، مسلوب القدرة باشد.
اگر انساني قدرت بر گناه نداشته باشد و يا يك قوه اي جبري همواره جلوگير او از گناه باشد، گناه نكردن او برايش كمالي شمرده نمي شود، زيرا او مانند انساني است كه در يك زندان حبس شده و قادر به خلافكاري نيست. خلافكاري نكردن چنين انساني را به حساب درستي و امانت او نتوان گذاشت.
اما مصونيت از اشتباه: مصونيت از اشتباه نيز مولود نوع بينش پيامبران است.اشتباه همواره از آنجا رخ مي دهد كه انسان به وسيله يك حس دروني يا بيروني با واقعيتي ارتباط پيدا مي كند و يك سلسله صورتهاي ذهني از آنها در ذهن خود تهيه مي كند و با قوه عقل خود آن صورتها را تجزيه و تركيب مي كند و انواع تصرفات در آنها مي نمايد، آنگاه در تطبيق صورتهاي ذهني به واقعيتهاي خارجي و در ترتيب آن صورتها گاه خطا و اشتباه رخ مي دهد.اما آنجا كه انسان مستقيما با واقعيتهاي عيني به وسيله يك حس خاص مواجه است و ادراك واقعيت عين اتصال با واقعيت است نه صورتي ذهني از اتصال با واقعيت، ديگر خطا و اشتباه معني ندارد. پيامبران الهي از درون خود با واقعيت هستي ارتباط و اتصال دارند.در متن واقعيت، اشتباه فرض نمي شود، مثلا اگر ما صد دانه تسبيح را در ظرفي بريزيم و باز صد دانه ديگر را، و اين عمل را صد بار تكرار كنيم، ممكن است ذهن ما اشتباه كند و خيال كند اين عمل نود و نه بار و يا صد و يك بار تكرار شده است، اما محال است كه خود واقعيت اشتباه كند و با اينكه عمل بالا صد بار تكرار شده است مجموع دانه ها كمتر يا بيشتر بشود.
انسانهايي كه از نظر آگاهيها در متن جريان واقعيت قرار مي گيرند و با بن هستي و ريشه وجود و جريانها متصل و يكي مي شوند، ديگر از هرگونه اشتباه مصون و معصوم خواهند بود.
مرتضي مطهري
دوست عزیز شهید مطهری جوابتان را در مورد عصمت تشریعی و تکوینی داده است.
لطفا توجه کنید
[/][/]
قرانی که دست شماست تحریف شده است روایت چنین می گوید وقتی که یک عالم سنی بی دین می اد کتاب می نویسد برای چی ؟ در اون کتابش اثبات می کند که قران تحریف شده است : الفرقان فی تحریف القران نویسنده محمد خلیف. جالب است که این کتاب در دسترس هست و در عربستان چاپ می شود
من کاری به این ندارم که چه کسی چه چیزی می گوید و حرف آنها را تایید نکردم!
به این کار دارم که تو ادعا کردی که حرف طباطبایی صحیح است و قرآن تحریف شده!
می گویم یک سوره مثل قرآن بیاور اگر راست می گویی اگر نمی توانی پس بگو اشتباه کردم و قرآن تحریف نشده و هی نگو اهل سنت چنین می گوید!!! از حرف خودت دفاع کن!!!
بعد هم این تاپیک ربطی به تحریف قرآن ندارد!!!!!
قسمتی از سخنانش از نظر من درست است! اما حرفی از تکوینی و تشریعی نبود!! و به نظرم این چیزی که تایپ شده که معصوم باطن اعمال را ببینند فقط مربوط به امام و پیامبر نیست!
اما آیا این بینش فقط مخصوص امام و پیامبران است و سایرین محال است این بینش را کسب کنند؟!
[="RoyalBlue"]...توجه دوستان اهل سنت...!بعضی از مفسران اهل سنت،تلاش نموده اند تا اراده موجود در آیه را اراده تشریعی قرار دهند(روح المعانی ج 22 ص 17)با این استدلال که لسان آیه تطهیر با آیه 6 سوره مائده یکی است!!!و همانطور که در این آیه نمیتوان قائل به اراده تکوینی شد آیه تطهیر نیز چنین است!پاسخ:در این صورت معنای ایه چنین میشود که خداوند میخواهد با وضع تکالیف شرعی برای شما اهل بیت-در صورتی که به آن تکالیف عمل کنید-پلیدیها را از شما دور نماید و پاک و طاهرتان گرداند.پاسخ علمای شیعه در ابطال این وجه: الف-مشیت و اراده تشریعی خدا عام و فراگیر نسبت به تمامی مکلفان است و اختصاص به گروه مشخصی ندارد.چنانکه میبینیم آیه 6 مائده که بیانگر اراده تشریعی خداست با لفظ "یا ایها الذین امنوا" شروع شده.اما اراده در ایه تطهیر مسلما به اهل بیت تخصیص دارد.حالا برخی اهل بیت را به معنای جمیع مومنین عالم گرفته اند؛ولی این تفسیر از نظر اکثرقریب به اتفاق علمای شیعه و سنی مردود است.بنابراین اراده تطهیر گروه خاصی به نام اهل بیت،نمیتواند اراده تشریعی باشد.ب-پیامبر اکرم سعی و تلاش فراوانی ار تعیین مصداق اهل بیت داشته اند و شیوه های گوناگونی را برای معرفی آنان به جهانیان به کاربرده اند که در جای خود بحث خواهد شد.اینها همه نشانه ی تکوینی بودن اراده است ،چه آنکه اگر این اراده تشریعی باشد این همه تلاش و کوشش در معرفی اهل بیت وجهی نداشت!!!ج-هر انسان آشنا با شیوه ی گفتگو و مناظره به وضوح در می یابد که این آیه در مقام منقبت و فضیلت اهل بیت است!حال آنکه اراده تشریعی نسبت به تطهیر اهل بیت هیچ فضیلتی برای انان محسوب نمیشود!!!چرا که در آن صورت ،مقصود،طلب پاکی از انهاست نه اعلان طهارت و عصمت آنان!!![/]
اما مصونيت از گناه: انسان يك موجود مختاراست و كارهاي خويش را بر اساس منافع و مضار و مصالح و مفاسدي كه تشخيص مي دهد انتخاب مي كند، از اين رو«تشخيص » نقش مهمي در اختيار و انتخاب كارها دارد، محال است كه انسان چيزي را كه بر حسب تشخيص او مفيد هيچ گونه فايده اي نيست و از طرف ديگر زيان و ضرر دارد انتخاب كند، مثلا انسان عاقل علاقمند به حيات، دانسته خود را از كوه پرت نمي كند و يا زهر كشنده را نمي نوشد. افراد مردم از نظر ايمان و توجه به آثار گناهان متفاوت اند، به هر اندازه كه ايمانشان قوي تر و توجه شان به آثار گناهان شديدتر باشد، اجتنابشان از گناه بيشتر و ارتكاب آن كمتر مي شود.اگر درجه ايمان در حد شهود و عيان برسد، به حدي كه آدمي حالت خود را در حين ارتكاب گناه حالت شخصي ببيند كه مي خواهد خود را از كوه پرت كند و يا زهر كشنده اي را بنوشد، در اينجا احتمال اختيار گناه به صفر مي رسد، يعني هرگز به طرف گناه نمي رود. چنين حالي را «عصمت از گناه » مي ناميم. پس عصمت از گناه ناشي از كمال ايمان و شدت تقواست.ضرورتي ندارد كه براي اينكه انسان به حد «مصونيت » و «معصوميت » از گناه برسد يك نيروي خارجي جبرا او را از گناه باز دارد و يا شخص معصوم به حسب سرشت و ساختمان، مسلوب القدرة باشد. اگر انساني قدرت بر گناه نداشته باشد و يا يك قوه اي جبري همواره جلوگير او از گناه باشد، گناه نكردن او برايش كمالي شمرده نمي شود، زيرا او مانند انساني است كه در يك زندان حبس شده و قادر به خلافكاري نيست. خلافكاري نكردن چنين انساني را به حساب درستي و امانت او نتوان گذاشت.
با سلام خدمت همه دوستان. این مسئله در تاپیک مصومیت انبیا طرح شد و به این نتیجه رسیدیم که منشا عصمت علم است نه فعل. یعنی اینکه خداوند با اعطای علمی خاص به پیامبر و اولیا باعث شده که آنها به حقیقت گناه واقف گردند. حال سوال این جاست که آیا چه رابطه ای بین علم و عمل برقرار است. آیا لزوما انسان به هر چه که علم دارد عمل می کند؟ همه می دانیم که هیچ کس مثل پزشکان علم به ضررهای سیگار ندارد. ولی بسیاری از آنها سیگار می کشند. در صورتی که انسان های دیگری وجود دارند که علمی در این زمینه ندارند ولی به سمت سیگار نمی روند. همین امر نشان می دهد علم و عمل لازم و ملزوم همدیگر نیستند. انبیا و اولیا هم اگر علمی خاص داشته باشند ( که باید در این زمینه بحث جداگانه ای شود ) باز هم امکان بروز خطا از آنها به صفر نمی رسد.
[="seagreen"]الف) ارادهٴ تشريعي[/]
منظور از ارادهٴ تشريعي آن است كه خداوند در مقام قانونگذاري، فعلي را واجب يا حرام كند و از بندگان خود انجام يا ترك آن را بخواهد. در اين اراده، انجام يا ترك كار به ارادهٴ عبد وابسته است و به عبارت ديگر: ارادهٴ عبد بين آن فعل يا ترك و ارادهٴ خدا فاصله مي شود . از اين رو تخلّف در اين ارادهٴ خدا راه دارد، مثلاً خدا نماز را بر همه واجب و شرك را حرام كرده است، ليكن ارادهٴ او بر اين تعلق گرفته كه بندگان او با ارادهٴ خودشان نماز بخوانند و با ارادهٴ خودشان از شرك اجتناب ورزند. لذا برخي امتثال ميكنند و برخي امتثال نميكنند. در نتيجه ارادهٴ خداوند دربارهٴ گروهي از مردم تحقق پيدا ميكند و دربارهٴ گروهي ديگر تخلف ميپذيرد.
[="deepskyblue"]ب) ارادهٴ تكويني[/]
اين قسم از اراده در جايي تحقق پيدا ميكند كه خواست خدا مستقيماً بر تحقق و ايجاد چيزي تعلق بگيرد، مثل اينكه بخواهد چيزي را خلق كند، كسي را بميراند يا.... در اين موارد، بين ارادهٴ خدا و فعل خارجي واسطهاي وجود ندارد. از اين رو تخلفي دراين اراده راه نمييابد: ﴿إنما أمره إذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون) «فاء» در ﴿فيكون﴾ مفيد ترتّب مقامي است، نه فاصلهٴ زماني.
ارادهاي كه در آيهٴ تطهير آمده، ارادهٴ تكويني است كه به فعل خود خدا تعلّق گرفته است و ارادهٴ تشريعي در اينجا معنا ندارد. اما چرا؟
اول باید یک چیزی را روشن کرد و آن این است که فعل یرید در آیه ی تطهیر ، به معنای می خواهد می باشد و این فعل متعدی است و به یک مفعولی نیاز دارد.خداوند در آیه ی تطهیر چه چیزی را خواسته است تا با آن رجس و ناپاکی از اهل بیت پیامبر دفع شد؟
در آیه ی تطهیر مفعول حذف شده و درواقع مفعولِ فعل یرید در تقدیر آیه است.این که مفعول محذوف در آیه چه چیزی است ، مورد اختلاف شیعه و سنی است.
اما این مفعول محذوف چیست؟؟؟ [="darkorchid"]الف)دیدگاه علمای اهل تسنن:[/]
علماي اهل سنّت كه ارادهٴ مأخوذ در آيه را ارادهٴ تشريعي و عنوان ﴿أهل البيت﴾ را شامل همسران پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و خود پیامبر(با توجه به ضمیر کم) ميدانند، ميگويند: مفعول محذوف، اسم اشارهاي است كه به وسيلهٴ آن به اوامر و نواهي مذكور در آيات قبل(مانند ماندن در خانه ، نازک نکردن صدا ، ترک آرایش زنانه ی جاهلی و ...) اشاره ميشود و تقدير آن چنين است: «إنّما يريد الله تلك الأوامر والنواهي ليذهب عنكم...».(فقط خداوند این اومر و نواهی را می خواهد تا از شما رجس را دفع کند ...)
اما مهم ترین نقدی که به این نظر وارد است و آن را باطل می کند این است که در صورت قبول این نظر آیه این گونه معنا می شود که : « (ای زنان پیامبر!) فقط خدا این اومر و نواهی را می خواهد(خواست تشریعی) تا از شما زنان پیامبر و خود پیامبر رجس و ناپاکی را ببرد.... ».
جالب است! اگر خدا یک سری احکام زنانه را قبل از آیه ی تطهیر به زنان پیامبر گفته ، چه ربطی به خود پیامبر که زن نبوده دارد؟! چیز هایی مانند در خانه ماندن و ترک تبرج و آرایش جاهلیت و نازک نکردن صدا ، واقعاً چه ربطی به پیامبر که یک مرد است دارد؟؟؟ [="seagreen"]با این نکته ی مهم معلوم می شود که:1- مفعول محذوفی که در تقدیر آیه است آن اوامر و نواهیِ آیات قبل از آیه ی تطهیر نیست ، 2- ضمیر «کم» هیچ ربطی به زنان پیامبر ندارد.چون آیه ی تطهیر هیچ ربطی به زنان پیامبر ندارد.[/]
[="seagreen"]ب)دیدگاه علمای شیعه:[/]
(مقدمه) عصمت فقط با علم و معرفت ويژه به دست ميآيد. علم و معرفتي كه به كمك آن ، حقيقت و درون گناه قابل رؤيت باشد چنان كه دربارهٴ حضرت يوسف (عليه السلام) فرمود: ﴿ولقد همّت به وهمّ بها لولا أن رءا برهان ربّه كذلك لنصرف عنه السوء والفحشاء﴾.« سورهٴ يوسف، آيهٴ 24: آن زن به سوي يوسف رفت، يوسف نيز اگر [="darkorchid"]برهان پروردگارش[/] را نميديد، به سوي او ميرفت. ما اين چنين كرديم تا بدي و ناپسندي را از او دور كنيم چون که او قطعاً از بندگان مخلَص ما بود».ما نيز نسبت به برخي از معاصي، همانند دست زدن به آتش، نوشيدن سم و... معصوم هستيم؛ زيرا حقيقت و عاقبت چنين كارهايي را آنچنان ميدانيم كه گويا ميبينيم. كساني كه نسبت به تمام معاصي چنين علمي داشته باشند عصمت مطلقه خواهند داشت. بنابر اين، عصمت فقط با علم و معرفت ويژه، كه همان ديدن برهان پروردگار است، حاصل ميشود.
اين علم ويژه، در پناه اخلاص خاص اعطا ميشود: ﴿إنّه من عبادنا المخلَصين﴾. همچنین هر چه بر اخلاص انسان افزوده ميشود، آن علم ويژه، بيشتر به او اعطا ميگردد. چنان كه ابراهيم (عليه السلام) در پرتو برخورداري از اين اخلاص، ملكوت آسمان و زمين را مشاهده كرد و به مقام صاحبان يقين رسيد: [="seagreen"]﴿و كذلك نري إبراهيم ملكوت السموات والأرض وليكون من الموقنين[/])« سورهٴ انعام، آيهٴ 75. اينگونه، ملكوت آسمان و زمين را به ابراهيم نشان داديم. از اين كار اهدافي داشتيم كه يكي از آنها اين بود كه او از جملهٴ يقين كنندگان باشد.
مقام پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نه تنها از يوسف (عليه السلام) بالاتر است، بلكه از تمام انبياي اولوا العزم و تمام مخلوقات خدا نيز بالاتر است. از اين رو اگر به يوسف (عليه السلام) بُرهان پروردگار و به ابراهيم (عليه السلام) ملكوت آسمان و زمين اِرائه ميشود ، حتماً به طريق اَولی به برترين موجود خلقت، يعني نبي مكرّم (صلي الله عليه و آله و سلم) نیز ارائه ميگردد، چنان كه به علي (عليه السلام) و ساير ائمّه (عليهم السلام) كه به منزلهٴ جان رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند نيز ارائه خواهد شد.
بدين ترتيب، متعلّق و مفعول ﴿يريد الله﴾ كه محذوف است «إرائة البرهان و ملكوت السموات والأرض» و امثال آن خواهد بود تا زمينهٴ تحصيل عصمت فراهم گردد. پس با توجه به مقدمه و آیات سابق الذکر تقدير آيهٴ مزبور چنين است: [="green"]«إنّما يريد الله إرائتكم برهانَ ربكم و ملكوت السموات والأرض ليذهب عنكم الرجس...».(خدا اراده كرده است با ارائهٴ برهان پروردگار و نماياندن ملكوت آسمان و زمين، رجس و پليدي را از شما دور كند....).[/]
این مسئله در تاپیک مصومیت انبیا طرح شد و به این نتیجه رسیدیم که منشا عصمت علم است نه فعل. یعنی اینکه خداوند با اعطای علمی خاص به پیامبر و اولیا باعث شده که آنها به حقیقت گناه واقف گردند.
آیا این علم فقط مخصوص پیامبران است و به سایرین نمی تواند داده شود؟
شریعت عقلانی;324965 نوشت:
حال سوال این جاست که آیا چه رابطه ای بین علم و عمل برقرار است. آیا لزوما انسان به هر چه که علم دارد عمل می کند؟ همه می دانیم که هیچ کس مثل پزشکان علم به ضررهای سیگار ندارد. ولی بسیاری از آنها سیگار می کشند. در صورتی که انسان های دیگری وجود دارند که علمی در این زمینه ندارند ولی به سمت سیگار نمی روند. همین امر نشان می دهد علم و عمل لازم و ملزوم همدیگر نیستند. انبیا و اولیا هم اگر علمی خاص داشته باشند ( که باید در این زمینه بحث جداگانه ای شود ) باز هم امکان بروز خطا از آنها به صفر نمی رسد.
اما آیا این اراده ی خدا باعث سلب اختیار از اهل بیت عصمت و طهارت پیامبر می شود؟
جواب: خیر . از آنچه گذشت ميتوان نتيجه گرفت كه اگر چه خداي سبحان ارادهٴ تكويني بر عصمت ﴿أهل البيت﴾ دارد، ليكن اين اراده، از آنان سلب اختيار نميكند، بلكه خدا تكويناً خواسته است كه آنان را از راه وسيلهٴ خاص به مقام عصمت برساند. به اين معنا كه[="darkorchid"] به آنها ارائهٴ برهان كند و آنان با اختيار خود و با استعانت از اين برهان، خود را به مقام عصمت برسانند.[/]
[="RoyalBlue"]در مساله اختیاری بودن عصمت باید به دو نکته توجه کرد:نخست اینکه چه عامل و یا عواملی موجب میشه معصومین در مقام عمل،به اختیار خود آلودگی را رها کنند؟دوم اینکه:عاملی که موجب میشود معصومین در مقام عمل اختیارا ترک گناه و یا خطا نماینند،با اختیار خود معصومین به دست اومده یا اینکه اعطای آن عامل،موهبتی الهی بوده است؟ پاسخ:اگه دو ماده سمی را به دو نفر بدیم و تنها یکی از آن دو را از سمی بودن ماده مطلع کنیم،طبیعی است که آن کس که علم به سمی بودن ماده دارد از خوردن آن پرهیز میکنه،و البته این اجتناب اختیاری می باشد!یعنی هیچ عاملی از خارج او را مجبور به پرهیز از ماده سمی نکرده است.با اینهمه روشن است که نمیتوان او را تحسین کرد و آن دیگری را نکوهش کرد!!!زیرا اعطای این علم به یکی از آن دو نفر موهبتی بوده که بی هیچ مقدمه و شایستگی اختیاری یه او عطاشده است.به حتم اگر این آگاهی به هرکس دیگری داده میشد او نیز اختیارا از خوردن آن ماده سمی اجتناب میکرد.[/]
من منتظر جواب فلسفی و عقلانی هستم!
بر فرض محال تمام حرف های شما درست و منظور آیه تطهیر اراده تکوینی بود برای عصمت چه برای امام چه برای پیامبر!
در اراده تکوینی اختیار معنا ندارد! اگر معنا دارد توضیح دهید چگونه؟! یعنی اگر اراده تکوینی خدا بر مردن شخصی باشد آن شخص از خود اختیاری ندارد که زنده بماند یا بمیرد به محض اراده خداوند می میرد!
اگر اراده تکوینی خدا بر این باشد که من گناه نکنم دیگر نمی توانم گناه بکنم...نه اینکه خودم گناه نکنم...دقت کنید که نمی توان خلاف اراده تکوینی خدا عمل کرد...پس بر سایرین برتری ندارم...زمانی بر سایرین برتری دارم که اراده تشریعی خدا بر این باشد که من گناه نکنم و من به اراده خود گناه نکنم نه اینکه نتوانم خلاف دستور خدا عمل کنم!
حال آیا عقل و فطرت شما می گوید پیامبر و امامان تکوینا معصوم هستند؟! اگر اینگونه باشد آیا نسبت به ما برتری دارند؟!
جناب استدلال ما فكر مي كرديم كه شما قبول داريد كه اين آيه در شان پنج تن نازل شده است اما نمي دانستيم شما چنين باوري نداريد.
دوستان قبل از اينكه بر سر تشريعي و تكويني مباحثه كنند اجازه بدهند كه جناب استدلال اول براي ما اثبات كنند كه اين آيه براي زنان پيغمبر است
پس جناب ما منتظر اين هستيم تا شما دلايلتان را بياوريد به قول خودتان هم عقلي باشد و هم نقلي چون من هر چه در مطالبتان گشتم اين موضوع را اثبات نكرديد كه در حق زنان پيغمبر است
سلام دوستان!عجب بحث اراده اینجا داغه!!! خب بذارید منم نظر خودمو بگم.اراده موجود در ایه اراده تشریعی نمیتونه باسه چون اراده تشریعی برای عوام هست.پس حالا که اراده تشریعی نیست به این نتیجه میرسیم که تکوینیه!!! می پرسید اراده تکوینی با اختیار سازگاری نداره؟جواب اینم میدم!فرض کنید پزشک به شما بگه که فلان چیز رو نخور،مثلا فلان آب رو نخور مریض میشی!ایا شما با وجود علم بر ناسالم بودن آن آب آنرا میخورید؟مسلما از خوردن آن پرهیز میکنید.خدای متعال هم به بنده هاش گفته که گناه نکنن.حالا بعضیها به خاطر نداشتن علم به عواقب گناه،گناه میکنند و بعضیام مثل انبیا و معصومین علیهم السلام چون از حقیقت گناه اگاهن گناه نمیکنن.ایا میشه بگیم گناه نکردن انها اختیاری نیست؟ایا انها بالاجبار سمت گناه نمیرن؟مسلما خیر.پس یکی از عواملی که سبب شد معصومین گناه نکنند علم به حقیقت گناه است.حالا اراده تکوینی چطور با اختیار ناسازگاره؟پاسخ از این ساده تر!!!
دقت نکردید چه گفتم
[="Black"]جناب استدلال تند نروید...بفرمایید کجای حرف بنده برای شما نامفهومه تا براتون توضیح بدم[/]
بار ها به این جواب دادم که این غلطه که اراده تشریعی مخصوص عوام است!!! به قبل رجوع کن
این تعریف اراده تشریعی است! این که خداوند چیزی را می گوید و تو اختیار داری که آن را عمل کنی یاخیر
وفتی به نقل قول شما جواب دادم پاسخ بدهید! لطفا
[="Black"]یه چیز دیگه!!!این آیه اصلا درباره زنان پیامبر نیست!!!به چند دلیل: در ابتدای آیه خدا به زنان پیامبر نصیحت میکند ودر انتهای آیه پیامبر را هم سنخ این زنان قرار میدهد.چرا صحیح نیست؟چون زنانی که قراره از پیامبر اطاعت کنند خداوند آن زنان را هم مرتبه پیامبر قرار نمیده؛چون شان پیغمبر میاد پایین...تطهیری که آیه آورده با کلمه انما آورده .یعنی طهارت مخصوص و ویژه است و اکتسابی نیست!سوم اینکه اگه زمان نزول این آیه نطهیر صورت بگیره یعنی پیامبر قبل از آن گناهی و پلیدی ای داشته و نمیتوان پیامبر را در آن وارد کرد.در ثانی اگر بگیم از ابتدای تولد باشه در مورد پیامبر درست درمیاد اما درمورد زنان پیامبر درست در نمیاد زیرا از ابتدای تولد آنها مومن نبودند و شرک داشتند...قبل از بعثت رجس داشتند و بعد از وفات پیامبر هم رجس داشتند چرا که عایشه جنگ بر علیه حضرت علی علیه السلام راه انداخت.اکر تطهیر مطلق بود پس باید عایشه آن کار را نمیکرد!!!آیه 4 و 5 سوره تحریم...علت نزول این آیات اذیت کردن بیش از اندازه 2 همسر پیامبر بود پس معلوم میشود این آیه به زنان پیامبر برنمیگردد[/]
جناب استدلال شما نگرفتيد چه شد چون سوال من از شما واضح بود
دوباره مطرح مي كنم
جناب استدلال ما فكر مي كرديم كه شما قبول داريد كه اين آيه در شان پنج تن نازل شده است اما نمي دانستيم شما چنين باوري نداريد. دوستان قبل از اينكه بر سر تشريعي و تكويني مباحثه كنند اجازه بدهند كه جناب استدلال اول براي ما اثبات كنند كه اين آيه براي زنان پيغمبر است پس جناب ما منتظر اين هستيم تا شما دلايلتان را بياوريد به قول خودتان هم عقلي باشد و هم نقلي چون من هر چه در مطالبتان گشتم اين موضوع را اثبات نكرديد كه در حق زنان پيغمبر است
خوشمان آمد كم كم داري جواب اصلي رو پيدا مي كني
البته تحقيق من كامله اما منتظر بقيه دوستان هستم
فعلا بحث من این نیست
دقت کن
اگر مفهوم تکوینی و تشریعی را نمی دانید جواب ندهبد!
اما در مورد رنگ ها كه فرموده بوديد جناب بهشت خاص و يا عام باشد بگم تكويني همان خاص هست ولي تشريعي همان عام هست
جناب بهشت پس به يقيين رسيده ايد كه تكوينيست درسته؟
باز هم تکرار می کنم بر فرض که در فقط در شان 5 تن نازل شده! خوب
اگر مفهوم تکوینی و تشریعی را نمی دانید جواب ندهید!
[="Black"]فکر کنم جناب استدلال بنده را با جناب باغ بهشت اشتباه گرفتند!بنده باغبان بهشت هستم!!!تازه وارد این بحث شدم جناب استدلال...[/]
تشریعی می تواند خاص یاشد وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً
و تکوینی می تواند عام باشد! قبلا بیان شد
[="Blue"] kheymegahabalfazl;324783 نوشت:
فعلا دارم تحقیق میکنم هنوز به نتیجه قطعی نرسیدم.البته حرفای جناب باغبان بهشت منطقی است نمیدانم چرا این موضوع به نتیجه نمیرسد!!!!![/]
[="Blue"] استدلال;324786 نوشت:
شما خیلی ادعا میکنید که شما همه چیز را میدانید و ماها نمیدانیم!!!![/]
پس به تحقیق ادامه بده! و فقط منابع یک مذهب را نگاه نکن! به نتیجه رسیدی ما رو هم خبر کن!
پناه می برم به خدا از اینکه چنین ادعایی داشته باشم!
پس بنابراين شما عصمت اهل بيت را قبول داريد
چون شما مطالب دوستان را مانيتورينگ مي كنيد بگزاريد من هم به شما چيزي بگويم دوستتان فري دم مي گفت عصمت فقط براي پيامبر است و نه اهل بيتش
خوب جالب است دوستان بدانند كه شما قبول داريد اما رفيقتان نه
و مطلب بعدي اين است كه شما بر عصمت حضرت صحه گذاشته ايد تا اينجا خوب بود مگر اينكه كلام خودتان را نقض كنيد
الحمد الله
استدلال جان متوجه منظور من نشديد البته خرده نمي گيرم چون اينقدر بحث گره خورده اينطوري شده
منظورم اين بود تكويني براي افراد خاص هست و تشريعي براي افراد عام
يعني بعضي از موارد خاص براي بعضي از افراد خاص هست و نه غيره مثل حرف زدن حضرت سليمان با حيوانات
بزرگوار انشاالله تحقيق بنده تمام شده فقط دارم گرد آوري مي كنم در اونجا هم بحث عقلي هست و هم نقلي انشا الله منتظر بمانيد مشكلات حل ميشود فقط صبر كنيد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان عزیز
از نظر بنده بهتر است بجای اینکه به کلمه کلمه بپردازید و شروع به نتیجه گیری کنید که بیشتر سر در گم میشوید به آیه دقت کنید که در چه فضایی قرار گرفته و یک دید کلی داشته باشیم تا بیشتر به حقیقت آن پی ببریم بنده از چند آیه را قرار میدهم و نظر خود را بیان می کنم
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿28﴾
اى پيامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد بياييد تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها كنم 28
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾
و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (29)
يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿30﴾
اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است 30
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾
و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (31)
يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿32﴾
اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿33﴾
و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما اهل البیت بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند (33)
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ﴿34﴾
و آنچه را كه از آيات خدا و [سخنان] حكمت[آميز] در خانه هاى شما خوانده مىشود ياد كنيد در حقيقت خدا همواره دقيق و آگاه است (34)
میبینید که آیه های قبل از آیه تطهیر و در خود آیه حالت انذار و پاداش دارد یعنی اگر عمل زشت را انجام دهید عذاب دو چندان می بینید و اگر فلان عمل نیک را انجام دهید پاداش میبینید
و همچنین در خود آیه ی تطهیر خداوند میفرماید :
و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد
برای توضیح ادامه ابتدا مطلبی را خدمتتان عرض می کنم
دوستان عزیز شیعه و سنی مذهب زود قضاوت نکنید ، به همدیگر توهین نکنید ، عقاید همدیگر را مسخره نکنید و به کلام بنده خوب گوش کنید بنده فقط میخواهم به شما کمک کنم
خوب به ادامه آیه بپردازیم : اگر به مثال بالا خوب دقت کرده باشید" فقط " معنی اینکه دیگر به شخص دیگری کمک نخواهم کرد و حصر کمک برای شیعه و سنی را نمیدهد و کمک کردن بنده محدود به اهل تشیع و تسنن نیست و ممکن است به شخص دیگری هم کمک کنم
در ایه هم بعد از چند توصیه و انذار معنی فقط به خوبی مشخص است فقط کافیست به کل آیات نگاهی بکنید نه فقط عبارت "انما یرد الله " را بگیرید و معنی کنید. قران را که اینگونه بررسی نمیکنند
و در خانههاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زکات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد؛ خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک و پاکیزه سازد.
بدیهی هست که تطهیر کامل بعد از انجام اعمالی که خداوند بیان کرده صورت میکیرد " ان الحسنات یذهبن السیئات // چرا که حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين ميبرند "
دوم اینکه خداوند فرموده میخواهد شما را پاک گرداند و نفرموده پاک گردانیده . یعنی بعد از انجام اعمالی که توصیه کرده عمل پاکی صورت میگیره
البته این نکته را اضافه کنم که منظور بنده ایه فقط برای همسران پیامبر نیست بلکه پنج تن هم میتوانند شامل ایه باشند و ایه تشریعی است
موفق باشید
خيلي ممنونم از كمك كردن شما
حال سوال ما از شما اين است
1. اگر ايه تطهير براي همسران هست ضماير مونث را به ما نشان دهيد
2. رواياتي كه مربوط به تعلق بر همسران هست را تبيين كنيد
3. همسران چنين ادعايي نداشتند چطور شما ادعا كرده ايد؟
4. ادله خود را برا مبناي تشريعي بودن بيان كنيد
اجركم عندالله
سلام دوست عزیزم جناب kheymegahabalfazl
بنده تا جایی که میتوانم در خدمتتان هستم
برادر خوبم بنده نگفتم که مختص زنان است که ضمایر مونث بیایید خوب اگر ضمایر مونث بیایید که دیگر محدود به زنان میشود و امام علی و ... را شامل نمیشود
بنده روایتی بهتر و محکمتر از قرآن نمیشناسم .اگر قرار باشد روایتی را قبول کنم یا قبول کنیم باید قرآن آن را تایید کند غیر از این است ؟
در پست قبل خدمت شریفتان عرض کردم دوباره خدمتتان بیان میکنم
اولی . بیان ایات قبل از آن که فرموده فلان عمل را انجام ندهید و فلان کار را انجام دهید
دومی . خداوند فرموده میخواهد شما را پاک گرداند و نفرموده پاک گردانیده . یعنی بعد از انجام اعمالی که توصیه کرده عمل پاکی صورت میگیره
منظور شما از خاص در اين ايه كه فرموديد تشريعي هست اين است كه پيغمبر بايد نماز شب را انجام دهد و متعبد به آن است؟
عليكم سلام
منم نگفتم كه شما گفتي مختص زنان هست، مي گويم اگر براي زنان باشد بايد ضمير مونث داشته باشد وقتي مونث ندارد يعني براي زنان پيغمبر نيست و ضمير موجود در ان مذكر است پس اصلا زنان يغمبر را شامل نمي شود.
خوب شما كه روايتي بهتر از قرآن نمي شناسي اولا خود قرآن فرموده كه در زمان اختلاف به سنت رجوع كنيم بعد شما مي گوييد بهتر از قرآن نمي شناسم
در ضمن به من بگوييد ببينم در كجاي قرآن تعيين ركات نماز كرده؟
البته نمي خواهم بحث را منحرف كنم منظورم اين است بايد به سنت رجوع كنيم اما كجاي قرآن تعيين ركات كرده و تاييد كننده 17 ركات يوميه هست؟
خوب اين روش خوبي براي مباحثه نيست البته قبول دارم كه روايات بايد متواتر و معتبر و مثوق باشد.
شما به خاطر تحليل اشتباهتان از ايه، اين گونه برداشت كرده ايد كه مي گويي آبه در شان زنان پامبر هم هست و هم 5 تن و خداوند آنها را به قوانين و اعمالي كه وضع كرده فراخوانده در صورتي كه نمي دانيد اين ايه براي 5 تن است و نه زنان اگر براي زنان بود كلام شما صدق پيدا مي كرد در غير اين صورت چون براي 5 تن هست خودتان جواب خودتان را داديد كه اين آيه تكوينيست و نه تشريعي
قابل توجه ديگران هم باشد
خدا مي فرمايد كه ما اراده كرده ايم (يُرِيدُ اللَّهُ)
سوال: خداوند چه اراده اي كرده؟
جواب: اراده ي از بين بردن آلودگي اهل بيت (لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ) و پاكيزه كردن اهل بيت (وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)
و وقتي خداوند اراده به امري كند محقق مي شود
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ
اولين دليل مبني بر تكويني بودن:
پس خداوند در آيه تطهير اراده به امر محقق شدن پاكي و حذف آلودگي كرده نه اراده به وضع قوانين و انجام آن ضوابط از سمت اهل بيت و محقق شدن اراده خداوند به جهت پاكي و از بين بردن الرجس
دومين دليل: خداوند دراراده تشريعي، اراده به امر نمي كند بلكه اراه به وضع قانون مي كند آيا اينجا قانوني را وضع كرده؟
جواب نه
پس تكوينيست
باز ممكنست دوستان متقاعد نشده باشند به سوال ادامه ميدهيم
از كجا بفهميم اراده تشريعي يا تكويني؟
در اراده تشريعي خداوند قوانيني را وضع مي كند تا آلودگي را بزدايد و پاكي دهد
مانند آيه 6 سوره مائده كه اولش فرايض الهي يا قوانين را بيان مي كند:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ
و در آخر مي گويد:
يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ
خدا نمىخواهد بر شما تنگ بگيرد ليكن مىخواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند
نكته: پاك كرداندن منوط بر اقم الصلاه هست كه در اول ايه امده
آيا در آيه ي تطهير خداوند براي اهل بيت قوانيني را وزن كرده كه بعد اراده خود را اعمال كند؟ جواب: نه
پس تكوينيست
حال ممكن است سوال پيش آيد كه در اول آيه 33 سوره احزاب نيز وضع قوانيني وجود دارد
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
رنگ آبي آيه تطهير است
اما قسمت اول ايه براي زنان پيامبر است و آيه تطهير كه بارنگ آبي برجسته شده براي اهل بيت منظور همان پنج تن است
اگر آيه تطهير براي زنان پيغمبر بود مي شد بر اعمال قوانين از جانب خدا براي آنها صحه گذاشت و گفت كه اين ايه تشريعيست اما اين ايه در شان پنج تن است به چهار دليل:
[="]1.[/][="]:[/][="] در آيه تطهير صيغه مذكر آمده و نه مونث يعني [/]عنكم و يطهركم در صورتي اگر در شان زنان مي آمد بايد عنكن و يطهركن مكتوب مي شد مانند اول آيه كه مي فرمايد بُيُوتِكُنَّ از ضمير كن استفاده مي كند كه مونث است
2.پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله يك همسر و يك خانه نداشتند؛ بلكه همسران و خانه هاي متعدد داشتند، بنابراين اگر مراد از «اهل البيت» در اين آيه زنان پيامبر بود، بايد به جاى اهل البيت «اهل البيوت» مىآمد. چنانچه در آيه 33 و 34 و 53 احزاب آمده است
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ =33
يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ =34
تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ =53
3:هيچ يك از زنان پيامبر ادعا نكردهاست که جزأ اهل بیتاند
4. طبق روايت صحيح مسلم و غيره وقتي آيه تطهيرنازل شد رسول اکرم (ص) حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين را زير کساء قرار داد و آيهشريفه قرائت فرمود
روايت صحيح مسلم: قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى اللهعليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَالْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّجَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِوَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).
صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414.
[="]حاكم نيشابوری در كتاب « مستدرك الصحيحين » , ترمذي در كتاب « سنن » و احمد بن حنبل در كتاب « مسند » مي نويسد: پيامبر(ص) درب خانه حضرت زهرا(س) می رفت و می فرمود: الصلاه يا اهل البيت. انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا
[/][="]مستدرك الصحيحين 3 ، ص 158 ، [/]سنن ترمذي ج5 ص699[="]، مسنداحمد 3 ص 259
چهار تا سند از ثقه ترين كتاب خودمان آوردم تا كسي مدعي نشود.
[/]
با سلام
مثل اینکه از صحاح خودتان هم خبر ندارید تا چه رسد به کتب دیگر !
ابتدا نگاهی به این لینک بینداز که فقط از صحاح شماست و ببین چگونه اولین بار اصحاب قران را تحریف کردند :
http://hojjah.googlepages.com/tahrif.ghoran.sonnah.zip
ضمنا چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است ! الان شما بگو کدامیک از 14 قرائت قران است آنکه میخواند وسارعوا یا آنکه میخواند سارعوا ؟
کدامیک قرانی است که محفوظ است : وطلع منضود یا وطلح منضود ؟
قران صحیح کدامست : صراط یا سراط ؟ یبسط یا یبصط ؟ و....
وموارد بیشتر دیگر در :
http://javdan.blogfa.com/cat-38.aspx
[="Blue"] light;324836 نوشت:
دوست گرامی دقت کن که در ایه از لفظ عن استفاده شده نه من!!!و این یعنی اینکه قبل از اینکه الودگی به افراد برسد خدا اراده کرده انها را پاک گرداند.به نظر شما زنان پیامبر آلودگی نداشتند و یا رجسی نداشتند که خالا خدا بخواد قبل از رسیدن رجس به اونا ،اونارو تطهیر کنه؟!!!![/][/]
من نه این مطلب را رد کردم و نه تایید گفتم فرض می کنیم! فرض!
من هیچ یک از اینها را نگفتم و اگر دقت کنید گفته ام فرض می کنیم! نه قبول می کنم! فرض محال محال نیست!
باز هم می گویم فرضا نه تحقیقا
البته چون خیلی مختصر توضیح دادم منظور من را متوجه نشدید.من می گویم اراده تکوینی می تواند هم برای عام باشد (يُريدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لايُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ که این اراده تشریعی مربوط به تمام انسان هاست) و هم می تواند برای افراد خاص (وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً که اراده تشریعی خدا مبنی بر وجوب نماز شب فقط مخصوص پیامبر و یا أَلنَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ که ازدواج با همسران پیامبر بعد از پیامبر حرام است و این اراده تشریعی خداست و فقط شامل زنان پیامبر می شود)
و اراده تکوینی خدا می تواند هم عام باشد ( يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلّا قَلِيلاً مثل اراده تکوینی خدا بر زنده شدن اموات در قیامت که همه زنده می شوند و عام است) و هم خاص (مثل اراده تکوینی خدا بر مردن یک موجود)
بنا بر این اراده تکوینی و تشریعی هر کدام می توانند هم برای عوام و هم برای خواص باشند و یا هم عام وهم خاص!
و اراده تکوینی و تشریعی ربطی به عام و خاص بودن ندارد!
منتظر تحقیقتان هستم و فکر می کنم اگر درباره رابطه اختیار با اراده تکوینی و تشریعی هم در آن باشد بهتر است.
اگر ضمیر به مونث باشد شامل مردان نیست ولی اگر ضمیر مذکر باشد می تواند شامل زنان هم باشد و در بین آن ها حداقل مردی وجود داشته باشد! و اگر به قول شما شامل زنان نیست پس چطور حضرت فاطمه را جز آن حساب می کنید! پس ضمایر مذکر می تواند شامل زنان و مردان باشد!
سلام! اولا کی گفتم سنی هستم؟! خودم که همچین ادعایی نکردم!
بعد هم به من ارتباطی ندارد که دیگران چه گفتند(وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى)! شما تایید کردید که قرآن تحریف شده! من می گویم دروغ می گی!
اگر قرآن تحریف شده! یک سوره تحریف شده مثل قرآن بیار!(أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ آيا آنها مى گويند: «او قرآن را بدروغ (به خدا) نسبت داده است»؟!بگو: «اگر راست مى گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد; و غير از خدا، هر كس را مى توانيد (به يارى) فراخوانيد!»)
اگر نمی توانی چنین کنی! پس بپذیر که قرآن تحریف نشده! و اگر می توانی بسم الله ما منتظریم!
عاصم به روایت حفص
بیشتر از این برات توضیح نمیدم چون تحریف قرآن ربطی به این تاپیک نداره! برو تاپیک جداگانه بزن آنجا با هم بحث می کنیم!
یک بار دیگر سوالم را تکرار می کنم چون جواب نگرفتم!
احسنت...اگر من استفاده می شد می تونستیم نتیجه بگیریم که اراده خدا شامل افراد خاص است(5 تن) و شامل تمام اهل بیت نمی شود! اما آیا الان با قرآن می توان نتیجه گرفت؟!
به نظر شما کلمه اهل البیوت اصلا در عربی استعمال می شود که در قرآن استعمال شود!!
اگر کسی دو زن داشت که هر کدام در یک خانه بودند و خواست از هر دو صحبت کند می گوید اهل بیتم یا می گوید اهل البیوتم؟!! لطفا در این مورد هم تحقیق نمایید و نتیجه را بیان کنید.
عجب نتیجه گیری جالبی؟!! توضیح بیشتری بفرمایید! چه طور از کلمه عن این نتیجه بدست اومد که قبل از رسیدن رجس...رجس از آنها دور شد؟!
شما که به حروف دقت می کنید به افعال هم دقت می کنید؟!
سوالی دارم آیا قبل از نزول آیه تطهیر اهل بیت به قول شما معصوم بودند؟طبق اعتقادات شما جوابتان نمی تواند چیزی جز بله باشد پس می گویم چرا خداوند جمله خبری نیاورد که انما اراد الله لاذهب عنکم الرجس اهل البیت و طهرکم تطهیرا؟! ولی به جای آن می گوید خداوند می خواهد که رجس را از شما دور کند (نه دور کرد) و شما را قطعا پاک کند ( نه پاک کرد) مگر معصوم نبودند؟!
در ضمن رابطه اراده تکوینی و تشریعی با اختیار را هم بیان نکردید!
قرانی که دست شماست تحریف شده است روایت چنین می گوید وقتی که یک عالم سنی بی دین می اد کتاب می نویسد برای چی ؟ در اون کتابش اثبات می کند که قران تحریف شده است :
الفرقان فی تحریف القران نویسنده محمد خلیف. جالب است که این کتاب در دسترس هست و در عربستان چاپ می شود
[="RoyalBlue"] استدلال;324934 نوشت:
سوالتان را واضحتر بیان کنید تا پاسختان را دهم.[/]
اولا كه جناب استدلال شما فرض نكرديد و نگفتيد فرض محال، بلكه با قطعيت گفته ايد اراده تشريعي، بنده قبلا هم اشاره داشته ام مگر اينكه شما خودتان كلام خودتان را نقض كنيد شما از برادر بزرگوار باغ بهشت ايراد گرفتيد كه ايشان وضعيت مشخصي در مسئله انتخاب تكويني و تشريعي ندارد و مدام تغيير موضع مي دهند، شما بهتر است بجاي ايراد گرفتن از ديگران به مطلب خودتان رجوع كنيد.
اين كلام شما در پست 121 هست كه با قعطيت دوبار بيان كرديد و فرض محال هم نكرديد
دوستان خودشان قضاوت كنند من ديگر چيزي نمي گويم نوشته هاي استدلال خودش گويايه همه چيز هست
جالبه شما مي رويد اراده تكوين و تشريع را تعريف مي كنيد و قاعده اي را در نظر مي مي گيريد بعد آيه تطهير را در آن قاعده گذاشته ايد و فرمل خودتان را اعمال مي كنيد و برايند كلامتان را كه مراد از اراده در ايه تطهير چيست را ازاده تشريعي نام برديد بعد مي گوييد بنده فرض كرده ام ونه تحقيقا گفته ام
شما مثل اينكه هنوز به قوانين زبان فارسي و ادبيات فارسي هم آشنايي نداريد
جناب استدلال اولا هميشه فرضيه به وجود مي آيد و بعد از اينكه براي حل صورت مسئله قواعدي تعريف شد فرضيه را با توجه به قواعد تعريف شده مورد فعل و انفعالات قرار مي دهيم كه نتيجه آن مي شود نظريه
دوما فرضيه آن چيزي است كه در ذهن خطور مي كند
اما شما هم قواعد تعريف كرديد و روي فرضيه تان فعل و انفعال ايجاد كرديد و برايند آن را تبديل به نظريه كرديد
پس نگوييد فرضا گفته ام و نه تحقيقا
جناب استدلال مجدد سوال مي كنم
منظور شما از خاص در اين ايه كه فرموديد تشريعي هست اين است كه پيغمبر بايد نماز شب را انجام دهد و متعبد به آن است؟
لطفا مطالتان را تكرار نكنيد و جواب من را دهيد.
خودتان جواب خودتان و بقيه دوستاني كه مي گويند اين آيه در شان زنان پيامبر نيز هست را داده ايد
خوب بنده خدا من كه جواب شما را دادم و گفتم اگر اين ايه تطهير براي زنان پيغمبر باشد باشد بگويد اهل بيوت نه اهل بيت ماراجعه كن به مطلبم متوجه مي شيد
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكُمْ مِنّى جَميعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ[/]
[/][="arial black"][="darkgreen"]مصونيت از گناه و اشتباه
از جمله مختصات پيامبران «عصمت » است.عصمت يعني مصونيت از گناه و از اشتباه، يعني پيامبران نه تحت تاثير هواهاي نفساني قرار مي گيرند و مرتكب گناه مي شوند و نه در كار خود دچار خطا و اشتباه مي شوند. بر كناري آنها از گناه و از اشتباه، حد اعلاي قابليت اعتماد را به آنها مي دهد.اكنون ببينيم اين مصونيت به چه صورت است؟ آيا مثلا به اين صورت است كه هر وقت مي خواهند مرتكب گناه يا اشتباه شوند يك مامور غيبي مي آيد و مانند پدري كه مانع لغزش فرزندش مي شود جلوي آنها را مي گيرد؟ و يا به اين صورت است كه پيامبران سرشت و ساختمانشان طوري است كه نه امكان گناه در آنهاست و نه امكان اشتباه، آنچنانكه مثلا يك فرشته زنا نمي كند به دليل اينكه از شهوت جنسي خالي است و يا يك ماشين حساب اشتباه نمي كند به دليل اينكه فاقد ذهن است؟ و يا اينكه گناه نكردن و اشتباه نكردن پيامبران معلول نوع بينش و درجه يقين و ايمان آنهاست؟ البته تنها همين شق صحيح است.
اكنون هر يك از اين دو مصونيت را جداگانه ذكر مي كنيم.
اما مصونيت از گناه: انسان يك موجود مختاراست و كارهاي خويش را بر اساس منافع و مضار و مصالح و مفاسدي كه تشخيص مي دهد انتخاب مي كند، از اين رو«تشخيص » نقش مهمي در اختيار و انتخاب كارها دارد، محال است كه انسان چيزي را كه بر حسب تشخيص او مفيد هيچ گونه فايده اي نيست و از طرف ديگر زيان و ضرر دارد انتخاب كند، مثلا انسان عاقل علاقمند به حيات، دانسته خود را از كوه پرت نمي كند و يا زهر كشنده را نمي نوشد.
افراد مردم از نظر ايمان و توجه به آثار گناهان متفاوت اند، به هر اندازه كه ايمانشان قوي تر و توجه شان به آثار گناهان شديدتر باشد، اجتنابشان از گناه بيشتر و ارتكاب آن كمتر مي شود.اگر درجه ايمان در حد شهود و عيان برسد، به حدي كه آدمي حالت خود را در حين ارتكاب گناه حالت شخصي ببيند كه مي خواهد خود را از كوه پرت كند و يا زهر كشنده اي را بنوشد، در اينجا احتمال اختيار گناه به صفر مي رسد، يعني هرگز به طرف گناه نمي رود. چنين حالي را «عصمت از گناه » مي ناميم. پس عصمت از گناه ناشي از كمال ايمان و شدت تقواست.ضرورتي ندارد كه براي اينكه انسان به حد «مصونيت » و «معصوميت » از گناه برسد يك نيروي خارجي جبرا او را از گناه باز دارد و يا شخص معصوم به حسب سرشت و ساختمان، مسلوب القدرة باشد.
اگر انساني قدرت بر گناه نداشته باشد و يا يك قوه اي جبري همواره جلوگير او از گناه باشد، گناه نكردن او برايش كمالي شمرده نمي شود، زيرا او مانند انساني است كه در يك زندان حبس شده و قادر به خلافكاري نيست. خلافكاري نكردن چنين انساني را به حساب درستي و امانت او نتوان گذاشت.
اما مصونيت از اشتباه: مصونيت از اشتباه نيز مولود نوع بينش پيامبران است.اشتباه همواره از آنجا رخ مي دهد كه انسان به وسيله يك حس دروني يا بيروني با واقعيتي ارتباط پيدا مي كند و يك سلسله صورتهاي ذهني از آنها در ذهن خود تهيه مي كند و با قوه عقل خود آن صورتها را تجزيه و تركيب مي كند و انواع تصرفات در آنها مي نمايد، آنگاه در تطبيق صورتهاي ذهني به واقعيتهاي خارجي و در ترتيب آن صورتها گاه خطا و اشتباه رخ مي دهد.اما آنجا كه انسان مستقيما با واقعيتهاي عيني به وسيله يك حس خاص مواجه است و ادراك واقعيت عين اتصال با واقعيت است نه صورتي ذهني از اتصال با واقعيت، ديگر خطا و اشتباه معني ندارد. پيامبران الهي از درون خود با واقعيت هستي ارتباط و اتصال دارند.در متن واقعيت، اشتباه فرض نمي شود، مثلا اگر ما صد دانه تسبيح را در ظرفي بريزيم و باز صد دانه ديگر را، و اين عمل را صد بار تكرار كنيم، ممكن است ذهن ما اشتباه كند و خيال كند اين عمل نود و نه بار و يا صد و يك بار تكرار شده است، اما محال است كه خود واقعيت اشتباه كند و با اينكه عمل بالا صد بار تكرار شده است مجموع دانه ها كمتر يا بيشتر بشود.
انسانهايي كه از نظر آگاهيها در متن جريان واقعيت قرار مي گيرند و با بن هستي و ريشه وجود و جريانها متصل و يكي مي شوند، ديگر از هرگونه اشتباه مصون و معصوم خواهند بود.
مرتضي مطهري
دوست عزیز شهید مطهری جوابتان را در مورد عصمت تشریعی و تکوینی داده است.
لطفا توجه کنید
[/][/]
من کاری به این ندارم که چه کسی چه چیزی می گوید و حرف آنها را تایید نکردم!
به این کار دارم که تو ادعا کردی که حرف طباطبایی صحیح است و قرآن تحریف شده!
می گویم یک سوره مثل قرآن بیاور اگر راست می گویی اگر نمی توانی پس بگو اشتباه کردم و قرآن تحریف نشده و هی نگو اهل سنت چنین می گوید!!! از حرف خودت دفاع کن!!!
بعد هم این تاپیک ربطی به تحریف قرآن ندارد!!!!!
دوست عزیز جناب عایشه در صحیحین می گوید که هیچ ایه ای در حق ما نازل نشده است . خوب شما می توانید بگویید چرا دروغ به اهل سنت می بندید
قسمتی از سخنانش از نظر من درست است! اما حرفی از تکوینی و تشریعی نبود!! و به نظرم این چیزی که تایپ شده که معصوم باطن اعمال را ببینند فقط مربوط به امام و پیامبر نیست!
اما آیا این بینش فقط مخصوص امام و پیامبران است و سایرین محال است این بینش را کسب کنند؟!
[="RoyalBlue"]...توجه دوستان اهل سنت...!بعضی از مفسران اهل سنت،تلاش نموده اند تا اراده موجود در آیه را اراده تشریعی قرار دهند(روح المعانی ج 22 ص 17)با این استدلال که لسان آیه تطهیر با آیه 6 سوره مائده یکی است!!!و همانطور که در این آیه نمیتوان قائل به اراده تکوینی شد آیه تطهیر نیز چنین است!پاسخ:در این صورت معنای ایه چنین میشود که خداوند میخواهد با وضع تکالیف شرعی برای شما اهل بیت-در صورتی که به آن تکالیف عمل کنید-پلیدیها را از شما دور نماید و پاک و طاهرتان گرداند.پاسخ علمای شیعه در ابطال این وجه: الف-مشیت و اراده تشریعی خدا عام و فراگیر نسبت به تمامی مکلفان است و اختصاص به گروه مشخصی ندارد.چنانکه میبینیم آیه 6 مائده که بیانگر اراده تشریعی خداست با لفظ "یا ایها الذین امنوا" شروع شده.اما اراده در ایه تطهیر مسلما به اهل بیت تخصیص دارد.حالا برخی اهل بیت را به معنای جمیع مومنین عالم گرفته اند؛ولی این تفسیر از نظر اکثرقریب به اتفاق علمای شیعه و سنی مردود است.بنابراین اراده تطهیر گروه خاصی به نام اهل بیت،نمیتواند اراده تشریعی باشد.ب-پیامبر اکرم سعی و تلاش فراوانی ار تعیین مصداق اهل بیت داشته اند و شیوه های گوناگونی را برای معرفی آنان به جهانیان به کاربرده اند که در جای خود بحث خواهد شد.اینها همه نشانه ی تکوینی بودن اراده است ،چه آنکه اگر این اراده تشریعی باشد این همه تلاش و کوشش در معرفی اهل بیت وجهی نداشت!!!ج-هر انسان آشنا با شیوه ی گفتگو و مناظره به وضوح در می یابد که این آیه در مقام منقبت و فضیلت اهل بیت است!حال آنکه اراده تشریعی نسبت به تطهیر اهل بیت هیچ فضیلتی برای انان محسوب نمیشود!!!چرا که در آن صورت ،مقصود،طلب پاکی از انهاست نه اعلان طهارت و عصمت آنان!!![/]
با سلام خدمت همه دوستان.
این مسئله در تاپیک مصومیت انبیا طرح شد و به این نتیجه رسیدیم که منشا عصمت علم است نه فعل. یعنی اینکه خداوند با اعطای علمی خاص به پیامبر و اولیا باعث شده که آنها به حقیقت گناه واقف گردند.
حال سوال این جاست که آیا چه رابطه ای بین علم و عمل برقرار است. آیا لزوما انسان به هر چه که علم دارد عمل می کند؟ همه می دانیم که هیچ کس مثل پزشکان علم به ضررهای سیگار ندارد. ولی بسیاری از آنها سیگار می کشند. در صورتی که انسان های دیگری وجود دارند که علمی در این زمینه ندارند ولی به سمت سیگار نمی روند. همین امر نشان می دهد علم و عمل لازم و ملزوم همدیگر نیستند. انبیا و اولیا هم اگر علمی خاص داشته باشند ( که باید در این زمینه بحث جداگانه ای شود ) باز هم امکان بروز خطا از آنها به صفر نمی رسد.
اراده بر دو قسم است: تشريعي و تكويني.
[="seagreen"]الف) ارادهٴ تشريعي[/]
منظور از ارادهٴ تشريعي آن است كه خداوند در مقام قانونگذاري، فعلي را واجب يا حرام كند و از بندگان خود انجام يا ترك آن را بخواهد. در اين اراده، انجام يا ترك كار به ارادهٴ عبد وابسته است و به عبارت ديگر: ارادهٴ عبد بين آن فعل يا ترك و ارادهٴ خدا فاصله مي شود . از اين رو تخلّف در اين ارادهٴ خدا راه دارد، مثلاً خدا نماز را بر همه واجب و شرك را حرام كرده است، ليكن ارادهٴ او بر اين تعلق گرفته كه بندگان او با ارادهٴ خودشان نماز بخوانند و با ارادهٴ خودشان از شرك اجتناب ورزند. لذا برخي امتثال ميكنند و برخي امتثال نميكنند. در نتيجه ارادهٴ خداوند دربارهٴ گروهي از مردم تحقق پيدا ميكند و دربارهٴ گروهي ديگر تخلف ميپذيرد.
[="deepskyblue"]ب) ارادهٴ تكويني[/]
اين قسم از اراده در جايي تحقق پيدا ميكند كه خواست خدا مستقيماً بر تحقق و ايجاد چيزي تعلق بگيرد، مثل اينكه بخواهد چيزي را خلق كند، كسي را بميراند يا.... در اين موارد، بين ارادهٴ خدا و فعل خارجي واسطهاي وجود ندارد. از اين رو تخلفي دراين اراده راه نمييابد: ﴿إنما أمره إذا أراد شيئاً أن يقول له كن فيكون) «فاء» در ﴿فيكون﴾ مفيد ترتّب مقامي است، نه فاصلهٴ زماني.
ارادهاي كه در آيهٴ تطهير آمده، ارادهٴ تكويني است كه به فعل خود خدا تعلّق گرفته است و ارادهٴ تشريعي در اينجا معنا ندارد. اما چرا؟
اول باید یک چیزی را روشن کرد و آن این است که فعل یرید در آیه ی تطهیر ، به معنای می خواهد می باشد و این فعل متعدی است و به یک مفعولی نیاز دارد.خداوند در آیه ی تطهیر چه چیزی را خواسته است تا با آن رجس و ناپاکی از اهل بیت پیامبر دفع شد؟
در آیه ی تطهیر مفعول حذف شده و درواقع مفعولِ فعل یرید در تقدیر آیه است.این که مفعول محذوف در آیه چه چیزی است ، مورد اختلاف شیعه و سنی است.
اما این مفعول محذوف چیست؟؟؟
[="darkorchid"]الف)دیدگاه علمای اهل تسنن:[/]
علماي اهل سنّت كه ارادهٴ مأخوذ در آيه را ارادهٴ تشريعي و عنوان ﴿أهل البيت﴾ را شامل همسران پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و خود پیامبر(با توجه به ضمیر کم) ميدانند، ميگويند: مفعول محذوف، اسم اشارهاي است كه به وسيلهٴ آن به اوامر و نواهي مذكور در آيات قبل(مانند ماندن در خانه ، نازک نکردن صدا ، ترک آرایش زنانه ی جاهلی و ...) اشاره ميشود و تقدير آن چنين است: «إنّما يريد الله تلك الأوامر والنواهي ليذهب عنكم...».(فقط خداوند این اومر و نواهی را می خواهد تا از شما رجس را دفع کند ...)
اما مهم ترین نقدی که به این نظر وارد است و آن را باطل می کند این است که در صورت قبول این نظر آیه این گونه معنا می شود که : « (ای زنان پیامبر!) فقط خدا این اومر و نواهی را می خواهد(خواست تشریعی) تا از شما زنان پیامبر و خود پیامبر رجس و ناپاکی را ببرد.... ».
جالب است! اگر خدا یک سری احکام زنانه را قبل از آیه ی تطهیر به زنان پیامبر گفته ، چه ربطی به خود پیامبر که زن نبوده دارد؟! چیز هایی مانند در خانه ماندن و ترک تبرج و آرایش جاهلیت و نازک نکردن صدا ، واقعاً چه ربطی به پیامبر که یک مرد است دارد؟؟؟
[="seagreen"]با این نکته ی مهم معلوم می شود که:1- مفعول محذوفی که در تقدیر آیه است آن اوامر و نواهیِ آیات قبل از آیه ی تطهیر نیست ، 2- ضمیر «کم» هیچ ربطی به زنان پیامبر ندارد.چون آیه ی تطهیر هیچ ربطی به زنان پیامبر ندارد.[/]
[="seagreen"]ب)دیدگاه علمای شیعه:[/]
(مقدمه) عصمت فقط با علم و معرفت ويژه به دست ميآيد. علم و معرفتي كه به كمك آن ، حقيقت و درون گناه قابل رؤيت باشد چنان كه دربارهٴ حضرت يوسف (عليه السلام) فرمود: ﴿ولقد همّت به وهمّ بها لولا أن رءا برهان ربّه كذلك لنصرف عنه السوء والفحشاء﴾.« سورهٴ يوسف، آيهٴ 24: آن زن به سوي يوسف رفت، يوسف نيز اگر [="darkorchid"]برهان پروردگارش[/] را نميديد، به سوي او ميرفت. ما اين چنين كرديم تا بدي و ناپسندي را از او دور كنيم چون که او قطعاً از بندگان مخلَص ما بود».ما نيز نسبت به برخي از معاصي، همانند دست زدن به آتش، نوشيدن سم و... معصوم هستيم؛ زيرا حقيقت و عاقبت چنين كارهايي را آنچنان ميدانيم كه گويا ميبينيم. كساني كه نسبت به تمام معاصي چنين علمي داشته باشند عصمت مطلقه خواهند داشت. بنابر اين، عصمت فقط با علم و معرفت ويژه، كه همان ديدن برهان پروردگار است، حاصل ميشود.
اين علم ويژه، در پناه اخلاص خاص اعطا ميشود: ﴿إنّه من عبادنا المخلَصين﴾. همچنین هر چه بر اخلاص انسان افزوده ميشود، آن علم ويژه، بيشتر به او اعطا ميگردد. چنان كه ابراهيم (عليه السلام) در پرتو برخورداري از اين اخلاص، ملكوت آسمان و زمين را مشاهده كرد و به مقام صاحبان يقين رسيد: [="seagreen"]﴿و كذلك نري إبراهيم ملكوت السموات والأرض وليكون من الموقنين[/])« سورهٴ انعام، آيهٴ 75. اينگونه، ملكوت آسمان و زمين را به ابراهيم نشان داديم. از اين كار اهدافي داشتيم كه يكي از آنها اين بود كه او از جملهٴ يقين كنندگان باشد.
مقام پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نه تنها از يوسف (عليه السلام) بالاتر است، بلكه از تمام انبياي اولوا العزم و تمام مخلوقات خدا نيز بالاتر است. از اين رو اگر به يوسف (عليه السلام) بُرهان پروردگار و به ابراهيم (عليه السلام) ملكوت آسمان و زمين اِرائه ميشود ، حتماً به طريق اَولی به برترين موجود خلقت، يعني نبي مكرّم (صلي الله عليه و آله و سلم) نیز ارائه ميگردد، چنان كه به علي (عليه السلام) و ساير ائمّه (عليهم السلام) كه به منزلهٴ جان رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند نيز ارائه خواهد شد.
بدين ترتيب، متعلّق و مفعول ﴿يريد الله﴾ كه محذوف است «إرائة البرهان و ملكوت السموات والأرض» و امثال آن خواهد بود تا زمينهٴ تحصيل عصمت فراهم گردد. پس با توجه به مقدمه و آیات سابق الذکر تقدير آيهٴ مزبور چنين است: [="green"]«إنّما يريد الله إرائتكم برهانَ ربكم و ملكوت السموات والأرض ليذهب عنكم الرجس...».(خدا اراده كرده است با ارائهٴ برهان پروردگار و نماياندن ملكوت آسمان و زمين، رجس و پليدي را از شما دور كند....).[/]
آیا این علم فقط مخصوص پیامبران است و به سایرین نمی تواند داده شود؟
اما آیا این اراده ی خدا باعث سلب اختیار از اهل بیت عصمت و طهارت پیامبر می شود؟
جواب: خیر . از آنچه گذشت ميتوان نتيجه گرفت كه اگر چه خداي سبحان ارادهٴ تكويني بر عصمت ﴿أهل البيت﴾ دارد، ليكن اين اراده، از آنان سلب اختيار نميكند، بلكه خدا تكويناً خواسته است كه آنان را از راه وسيلهٴ خاص به مقام عصمت برساند. به اين معنا كه[="darkorchid"] به آنها ارائهٴ برهان كند و آنان با اختيار خود و با استعانت از اين برهان، خود را به مقام عصمت برسانند.[/]
کل مطالب برگرفته از کتاب تجلی ولایت در آیه تطهیر آیت الله جوادی آملی.
می توانید به لینک زیر نیز مراجعه نمایید.
http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=MTEyMA%3d%3d-QM6o6y6%2bNj0%3d&admin=200&SkinId=66
[="RoyalBlue"]در مساله اختیاری بودن عصمت باید به دو نکته توجه کرد:نخست اینکه چه عامل و یا عواملی موجب میشه معصومین در مقام عمل،به اختیار خود آلودگی را رها کنند؟دوم اینکه:عاملی که موجب میشود معصومین در مقام عمل اختیارا ترک گناه و یا خطا نماینند،با اختیار خود معصومین به دست اومده یا اینکه اعطای آن عامل،موهبتی الهی بوده است؟ پاسخ:اگه دو ماده سمی را به دو نفر بدیم و تنها یکی از آن دو را از سمی بودن ماده مطلع کنیم،طبیعی است که آن کس که علم به سمی بودن ماده دارد از خوردن آن پرهیز میکنه،و البته این اجتناب اختیاری می باشد!یعنی هیچ عاملی از خارج او را مجبور به پرهیز از ماده سمی نکرده است.با اینهمه روشن است که نمیتوان او را تحسین کرد و آن دیگری را نکوهش کرد!!!زیرا اعطای این علم به یکی از آن دو نفر موهبتی بوده که بی هیچ مقدمه و شایستگی اختیاری یه او عطاشده است.به حتم اگر این آگاهی به هرکس دیگری داده میشد او نیز اختیارا از خوردن آن ماده سمی اجتناب میکرد.[/]