کشف و شهود

ایراداتی بر شهود عرفانی

انجمن: 

با عرض درود و تحیت
م:اگر فردی ادعایی مبنی بردانستن انتگرال کند ولی اعمال ضرب و جمع منها و تقسیم را نداند،مبرهن است که از اساس حرف اشتباهی را زده،با این مقدمه باید گفت با نشان دادن اشتباهات علمی و ملموس فردی چون ابن عربی که قطب شهودات اسلامیست و به تعبیر قاضی از کاملین میباشد و شخصیت های بسیاری چون حسن زاده،طباطبایی خمینی ،صدرا و.. ذوب در او هستند سنگ بنای این شهودات را دچار واپاشی میگرداند و به طریق اولی فرعیات استوار بر اینان نیز دچار سرنوشتی مشابه خواهند شد

ب:به عنوان مثال فردی پیشزمینه ای دارد مبنی بر زمین تخت بودن،ادعایی مشابه حسن زاده نماید و بگوید از پیامبری بوسه‌ای گرفته و در این اثنا چشمه های معرفت بر دهانش جاری شده و چون ابن عربی بگوید بر انفس ها سیری کرده و مراتب عوالم را یکایک طی نموده و در جانها نظری افکنده و اغیان ثابته افراد که دچار خوشبختی یا شقاوت میشود میخواند و در جهان ها سیر میکند،چونان ملاصدرا استخانی در گلو گیر کرده به مخالفت هواهای نفسانی میپردازد و از سفیهان!یا عوام!! فاصله میگیرداگر بگوید زمین ثابت و تخت است،مخاطب چون علمیون میگوید به جای شهودات،دچار توهمات گشته چرا که ادعای دانستن مواردی را میکند که از این علم ساده،سخت تر است و مجرای راستی آزمایی برای حرف هایش را نداده است،و در همان علم ساده نیز دچار اشتباه شده است
مشخص است هر چه را که دیده توهم بوده،و گفتن این حرف ها که من برای دانستن این موارد سختی هایی چنین کشیده ام تا ارزشی بر گفتارش بدهد حرف های پهلوان پنبه ایست،چون از دو موضوع که هیچ سنخیت و رابطه ای ندارد سو استفاده میکند،
خوشبختانه افرادی چون سهروردی فارابی شیخ الرئیس و ابن عربی مواردی را که منشاء علمی دارد در شهودات خویش وارد کرده اند،ازین رو با نمایان ساختن نادرستی این موارد علمی،کل فلسفه منوط بر آن نیز دچار واپاشی میشود

ن:این موارد را گفتیم تا به شهود عارفان ،که در آن مواردی با قابلیت راستی آزمایی علمی آمده بپردازیم
یرای شروع از کارشناس محترم خواستارم،تا تمام مطالبی را که رفقای نامبرده(فعلا ابن عربی)،در زمینه افلاک و مراتب پیدایش زمین و کیهان نگاشته اند را مرقوم فرمایند،اگر به این موارد دسترسی نداشته یا ندارند،خودمان در طول تاپیک آنهارا قرار میدهیم

با تشکر@};-

امور مثالی

انجمن: 

ايا مگر عالم برزخ يا مثال كه خود به مثال متصل ومنفصل با حواس باطني درك نميشود چون غيرمادي است پس چرا ابن عربي درخيلي جاها گفته موجودات مثالي وارد عالم حس شده وبا حواس ظاهري درك شده يا مكاشفه در بيداري كه براي بعضي مردم امورمتخيله با چشم ظاهروبراي بعضي مردم با چشم خيال؟
پس نظريه ابن عربي اينقدرمتفاوت با امروز است چون همه ي فلاسفه معتقدند عالم مثال يا برزخ چه متصل وچه منفصل چون غيرمادي اند وماده ندارند با حواس باطني ادراك شده ؟
پس چرا كسي نظريه هاي ابن عربي رانقد نكرده ونگفته نادرست است؟

منظور از سیر و سلوک و کشف و شهود و مکاشفه چیست؟

با سلام و عرض ادب و احترام و تسلیت بمناسبت ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام

سوال من این است که :

اولا منظور از سیر و سلوک و کشف و شهود و مکاشفه چیست و این حالات برای چه است و در آن چه اتفاقی رخ میدهد ؟ و این کشف و این سیر در چه چیزی انجام میگیرد ؟ ( یا بعبارتی در طی مکاشفه و کشف و شهود ، چه چیزی کشف میشود ؟ و در طی سیر و سلوک در چه چیزی یا جایی سیر صورت میپذیرد و چه اتفاقی می افتد ؟ )

در ثانی آیا این گونه اعمال ( مکاشفه و شهود و سلوک) ریشه ای در قرآن و سنت دارد یا خیر ؟

با تشکر ...:Gol:

برتری شناخت شهودی و شناخت عقلی

باسمه تعالی
باسلام
راه دل و کشف شهود از نظر شناخت حقایق بر راه عقل و برهان مقدم و برتر از آن است زیرا فیلسوف تنها از راه مفاهیم و لوازم وآثار به حقایق دست می یابد اما عارف از راه حضور و درک عینی حقایق را کشف می کند در این زمینه تمثیل زیبای جناب مولوی ما را به فهم مقصود نزدیکتر می سازد
او حکایت دزدی را مطرح می کند که پس از وارد شدن به خانه ایی و با متوجه شدن صاحب خانه پا به فرار می گذارد صاحب خانه در پی او می شود و فریاد دزد دزد سر می دهد در حالیکه او را می دید و اندکی با او فاصله داشت یکی از پشت بانگ می زند که یافتم یافتم این فریاد صاحب خانه را که گمان کرده بود آن فرد دست کم دزدی از دزدان را گرفته است از پی گیری دزد منصرف می کند اما هنگامی که نزد آن شخص می رسد کفش دزد را در دست وی می بیند در حالیکه خطاب به صاحب خانه می گوید این کفش نشان آن است که دزد از این مسیر گذشته است مولانا صاحب خانه را تمثیلی از عارف وشخص در پی کفش را تمثیلی از فیلسوف ترسیم می کند فیلسوف هماره از راه آثار بر اشیا استدلال می کند و عارف از راه وجدان و حضور البته این بیان به معنای نفع عقلانیت نیست بلکه به این معناست که نباید در حد معرفت عقل باز ماند و بدان قانع بود بلکه باید به مراحل بالاتر معرفت دست یافت و از معرفت شهودی بر خوردار شدبه قول شیخ عطار:
عقل گرچه در حق شناسی کامل است
لیک کاملتر زوی جان و دل است

"مکاشفه،الهام و وحی"

انجمن: 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


با تجلی انوار ربوبی در قلب و در مشاعر باطنی و ظاهری، ابواب مشاهدات و مکاشفات به روی انسان باز می شود. به اندازه تجلی انوار و به تناسب برخورداری از قلب و مشاعر از این انوار مشاهدات و مکاشفات نیز شروع می گردد.

به یک نظر مکاشفه به دو قسم کشف صوری و کشف معنوی تقسیم می شود.

کشف صوری عبارت است از: مکشوف شدن صور و حقایق مثالی و برزخی در مراتب مختلف. کشف صوری هم به اعتباری تقسیم می شود به: کشف ابصاری،‌ کشف سماعی،‌ کشف شمّی، کشف ذوقی و کشف لمسی.

کشف معنوی عبارت است از: مکشوف شدن حقایق عوالم فوق برزخ و اسرار و دقایق وجود. بعضی برای کشف معنوی شش مرتبه کلی و بعضی دیگر برای آن، هفت مرتبه کلی ذکر کرده اند. لازم به ذکر است که هر دو گروه از اشارات روایات به مراتب ایمان و بطون قرآن استفاده کرده و نظر خویش را داده اند. کشف معنوی نیز به یک نظر به کشف حدسی، قدسی، الهامی، روحی، سرّی، خفیّ و أخفی تقسیم می شود.

سالکین الی الله به تناسب مقام و منزلت عبودی خود و به تناسب برخورداری خود از تجلیات نوری از مشاهدات و مکاشفات بهره مند می شوند.

با ظهور انوار در قلب و در مشاعر‌ هم قلب و هم هر یک از مشاعر باطنی و ظاهری از ادراک برتری برخوردار می گردند و حجاب ها از برابر آنها به کنار رفته و به حقایق پشت پرده نایل می شوند. مکشوف گشتن حقایق پشت پرده را "کشف" یا "مکاشفه" می نامند.
به یک نظر‌ مکاشفه به دو قسم کشف صوری و کشف معنوی منقسم می گردد.

الف) کشف صوری و اقسام آن
کشف صوری عبارت است از: مکشوف شدن صور و حقایق مثالی و برزخی در مراتب مختلف. به تعبیر دیگر عبارت است از: معلوم گشتن حقایق ملکوتی پایین تر در مراتب مختلف که برای هر یک از سالکین در حد مقام و منزلت عبودی وی بر اساس مشیّت و عنایت حضرت حق و به اذن او و در حدی که او می خواهد‌ از طریق مشاعر ظاهری و یا بعضی از مشاعر باطنی، پیش می آید. البته اشتباه نشود که منظور‌ همان مشاعر برتر و یا مشاعر منوّر به نور الاهی و مشاعر قلبی است.
کشف صوری هم در خواب و هم در بیداری محقق می شود. کشف صوری برای همه سالکین به یک گونه نبوده و بسته به شرایط برای هر فردی متفاوت است. کشف صوری هم به اعتباری تقسیم می شود به: کشف ابصاری،‌ کشف سماعی،‌ کشف شمّی، کشف ذوقی و کشف لمسی که به اختصار هر یک را توضیح می دهیم.

1. کشف ابصاری: عبارت است از: مشاهده و دیدن صور مثالی و حقایق برزخی و موجودات نوری در مراتب مختلف، چه در خواب چه رؤیا و چه در بیداری. همان طور که اشاره شد ابعاد کشف صوری به طور کلی بسیار متنوع و زیاد است.‌ سالک الی الله به تناسب مرتبت و منزلت عبودی خود حقایق برزخی و موجودات مثالی و ارواح را با قوالب نوری و مثالی مشاهده می نماید و گاهی حقایق مرحله بالاتر از حقایق برزخی را در صورت های مثالی آنها مشاهده می کند؛ یعنی در حقیقت حقایق مجرد را در تمثال های برزخی و مثالی می بیند. گاهی نیز حالات روحی و درونی خویش را مشاهده می کند و گاهی نیز حالات و خصوصیات روحی و درونی دیگران را در صور مثالی مشاهده می کند.[1]

گفتنی است که تمامی مکاشفات دارای مراتب و درجات است؛ چراکه حقایق پشت پرده که مکاشفات حاکی از آنها است، خود دارای مراتب اند. لذا این گونه نیست که اگر برای سالکی مرتبه بالاتر از عالم ماده منکشف شد، او به تمامی حقایق ماورائی علم پیدا کرده باشد، بلکه امکان دارد حقایق مراتب بالاتر از آن برایش پوشیده باشد؛ چرا که هر عالمی حجاب است برای عالم بالاتر از خودش؛ به عنوان مثال عالم ماده حجاب عالم مثال است و عالم مثال حجاب عالم مافوق خود است. لذا برای مشاهده هر عالمی چشم مخصوص و در حد آن عالم نیاز است و سالک باید آن را کسب کرده باشد.

گفتنی است که هر کشف ابصاری‌ کشف صوری نیست،‌ آن قسمت از کشف های ابصاری که مربوط به صور مثالی و حقایق برزخی می باشد‌ از اقسام کشف صوری است، اما آن کشف های ابصاری که مربوط به عوالم فوق برزخ و حقایق مجرّد و عوالم ملکوت اعلی و موجودات آنها و عالم اسماء بوده،‌ از اقسام کشف معنوی است که توضیح این نوع کشف در ادامه خواهد آمد.

2. کشف سماعی: عبارت است از: مکشوف شدن اصوات و مسموعات مثالی و برزخی، با برخورداری از سمع برتر و بالاتر. وقتی سالک با مجاهدت ها و عبودیت ها مشمول عنایات خاصّه الاهی شده، و انوار ربوبی در قلب و مشاعر وی به ظهور برسد، از مشاعر برتر و کامل تری برخوردار می شود و در نتیجه حقایق پشت پرده به تناسب منزلت و درجه وی، برایش منکشف می گردد.

همه جوانب و اطراف ما، بلکه درون و باطن ما را مسموعات و اصوات، سخن ها و گفتار ها و نداها پر کرده است، ولی ما نمی شنویم، اما سالک الی الله که سمع او شامل نور الاهی شده است، توانایی شنیدن اصواتی را به تناسب درجه خویش پیدا می کند.
در مراحل اولیه کشف سماعی اصوات غیبی به صورت های خاصی به گوش می رسد، چه در حالت خواب و چه در حالت بیداری و چه در بین خواب و بیداری. در مراحل اولیه کشف سماعی که هنوز مسئله زمان و مکان و جهت و نظایر اینها در وجود سالک و در فکر و ذهن او به صورت یک سلسله مسائل فراگیر بوده و آنها را به همه چیز سرایت می دهد، مکشوف شدن بعضی از اصوات و مسموعات موجب یک نوع تحیّر می گردد که اینها از کجا است و چگونه است؟ از ظاهر است یا باطن؟ تا به مرور زمان با حقیقت امر آشنا شود.[2]


3. کشف شمّی: با تجلّی انوار الاهی در قلب و مشاعر سالک، وی از شمّ بالاتر و برتری برخوردار می شود و روایح ربوبی و نفحات الاهی را که در همه جای نظام وجود و در مکان های مختلف، وجود دارد استنشاق و استشمام می کند. این کشف نیز مانند دیگر کشف های صوری اوایل به صورت خاصی شروع می شود و دارای درجات و مراتب است و در خواب یا بیداری یا در حالتی بین این دو و یا در حالتی که هیچ یک از اینها نیست رخ می دهد.
استنشاق روایح برزخی در مجموع از باب کشف صوری به حساب می آید و استشمام روایح بالاتر و نفحات رحمانی در مراتب عالیه که باز دارای درجات است در مجموع از باب کشف معنوی و از اقسام آن می باشد.

نکته لازم به ذکر این است که این روایح و نفحات معنادار است و هر یک از معانی و حقایقی خبر می دهند‌ و حامل پیام هایی می باشند.
این حدیث معروف از رسول اکرم (ص) اشاره به این امر دارد که فرمودند: «أنّی لأجد نفس الرّحمان من جانب الیمن»؛[3]
من نفس رحمان را از جانب یمن استشمام می کنم، که اشاره به منزلت اویس قرنی است.

4. کشف ذوقی:عبارت است از: چشیدن طعم های برتر با ذائقه برتر، و به عبارتی، کشف ذوقی عبارت است از: خوردن و آشامیدن طعام های ملکوتی و شراب های برزخی و برخورداری از آنها که در درجات مختلف برای سالکین الی الله پیش می آید. در مجموع باید گفت طعام ها و شراب های ملکوتی و غیبی هر کدام به نحوی به سوی مقصد اعلی پیش برده و بندگان حق به تناسب مقام و منزلت خویش از آنها بهره مند می گردند.

5. کشف لمسی: با برخورداری سالک از مشاعر برتر و از جمله لامسهٔ برتر‌ کشف لمسی نیز شروع می شود و سالک آنچه را قبلا لمس نمی کرد، لمس می کند. این لمس نیز مانند کشف های صوری دیگر در مراحل اولیه به نحو مخصوصی است و دارای مراتب است و در خواب یا بیداری یا در حالتی بین این دو و یا در حالتی غیر از اینها رخ می دهد.


حقیقت خواب و کشف

انجمن: 

حقیقت خواب و مکاشفه در بیان حضرت آیة الله یعقوبی قائنی حفظه الله:

بسم الله الرحمن الرحیم
تعلق انسان در هنگام خواب از بدن و متعلقات خود كم شده و روح او به عالم بالا توجه پيدا مى‏ كند. و چون روح در عالم خود محيط بر عالم ماده مى‏ باشد هر چه به مركز خود - كه عالم امر است - نزديك‏ تر گردد احاطه‏ ى او بيشتر مى‏ شود؛ لذا گاهى از آن عالم كه معناى محض است، اطلاعاتى به دست آورده، آنگاه قبل از بيدار شدن براى تفهيم به خود مناسب با سليقه و طرز تفكرش آنها را صورت بندى و ترسيم مى‏ نمايد.

البته ممكن است براى افرادى قبل از رسيدن به عالم امر به واسطه ‏ى ارواح طيبه معنايى در عالم صورت افاضه شود كه طبعا نيازمند صورت بندى جديد نخواهد بود. كما اينكه ممكن است معنايى را ببيند، لكن نتواند صورت مناسبى براى آن ترسيم نمايد، كه در اين مواقع پس از بيدارى گرچه مى‏ فهمد جايى رفته و چيزى ديده، ليكن نمى ‏تواند صورت آن را در ذهن بياورد. مطالب بسيار مهم اغلب همين طور است.
كشف نيز كه غالبا در نتيجه‏ ى عبادت و كم شدن تعلقات مادى حاصل مى‏ شود چيزى شبيه خواب ديدن امّا در بيدارى است كه در آن ممكن است انسان اختيارا يا بدون اختيار اطلاعاتى را از مركز روح خود يا ارواح طيبه به دست آورد.
ناگفته نماند: چه در خواب و چه در مكاشفه انسان ابتدا از عالم خيال خود عبور مى‏ كند و چيزهايى مى ‏بيند كه معمولاً همان‏ هايى است كه در طول روز با آنها مأنوس بوده است. البته بسيارى از افراد اصلاً قدمى از عالم خيال فراتر نرفته و پيوسته با خيالات خود بسر مى‏ برند، ليكن اگر انسان از عالم خيال بگذرد در آن صورت وارد جو كه مابين زمين و آسمان و محل سكونت شياطين است مى‏ گردد كه ممكن است در آنجا نيز مطالبى به او القا نمايند كه معمولاً به صورت جريانات آشفته و مطالب وحشتناك در مى‏ آيد.
خواب و كشفى كه مربوط به اين دو مرحله است معمولاً تعبير ندارد. مكاشفات و خواب‏هاى صحيح عمدتا مربوط به فوق اين دو مرحله مى‏ باشد، لكن همان‏ها نيز در مسير بازگشت، از القاءات شيطانى ايمن نيست. در عين حال چون ممكن است معانى متعددى توسط افراد مختلف به صورت واحدى ترسيم گردد و يا معناى واحدى به شكل‏ هاى مختلف صورت بندى شود، تعبير آن بسيار مشكل است؛ لذا تعبير خواب و درك معناى صحيح كشف كار هر كسى نيست. و معبر كسى است كه بتواند با توجه نمودن به روحيه و طرز تفكر شخص از نقل كشف يا خواب، اصل آن معنا را بيابد و يا همزمان با نقل آن از نفس گوينده عبور كرده و با تماس گرفتن با ملكوت او معنايى را كه ديده است درك نمايد.
بر اين نكته نيز بايد تأكيد نمود كه خواب و كشف خود به خود چيزى نيست كه مايه‏ ى دل‏ خوشى انسان باشد مگر اينكه موجب ترغيب و نشاط و رجاء گردد و انسان را به تلاش بيشترى در انجام وظايف و تكاليف بندگى تشويق نمايد يا هشدارى براى جلوگيرى از ارتكاب معاصى باشد و يا لااقل مجهولى را براى انسان روشن نمايد.

راه كشف و شهود چيست؟ راه پي‌بردن به اسرار مردم چيست؟

راه كشف و شهود را قرآن كريم اين‌گونه مشخص كرد: ”كلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ اليَقينِ‎ ‎لَتَرَوُنَّ الجَحيم“.(١)
شما اگر معارف دين را با برهان و يقين بدانيد و به آن عمل كنيد، هم ‏اكنون كه در دنيا هستيد جهنم را مي‌بينيد؛ بعد از مرگ كافران هم جهنم را مي‌بينند و ‏مي‌گويند: ”ربّنا اَبْصَرْنا وَسَمِعْنا“(٢).‏


افرادي مثل حارثة بن مالك كه مرحوم كليني در اصول كافي قصه آن را نقل مي‌كند ‏در محضر رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌گفتند:
گويا با ما عرش و بهشت و ‏دوزخ و اهلشان را مي‌بينيم. اگر ما واقعاً به آنچه كه از حلال و حرام مي‌دانيم عمل كنيم ‏و چشم و گوش و دست و پا و غيره را تطهير كنيم و علم همراه با عمل صالح داشته ‏باشيم به اينجا مي‌رسيم. خلاصه راه كشف و شهود، بندگي خداست.


‏ پي‌بردن به اسرار مردم كار خوبي نيست، و آنهايي هم كه به اين مرحله رسيده‌اند ‏مرتب از ذات اقدس اله مسئلت دارند كه اسرار مردم را بر آنها بپوشاند.‎


پی نوشت :

‏ ‏(١) سوره تكاثر، آيات ٥ ـ ٦.‏ ‏
(٢) سوره‎ ‎سجده، آيه 12 .



پاسخگو : حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله

تفاوت قلب و عقل در اسلام چیست؟


مفهوم قلب در اسلام چیست؟ و تفاوت آن با عقل در چیست؟