چشم بصیرت

سلام

این داستان چشم بصیرت که میگند بعضیا دم دمای مرگ پیدا میکنند چیه؟؟ آیا حقیقت داره؟

سلام
پیشاپیش ممنونم که این پسنت رو مطالعه میفرمائید و اطلاعاتتون رو در اختیار میزارید.@};-@};-
خواهشم اینه زودتر جوابمو بفرمائید چون برام خیلی مهمه .

ببینید من در زندگی مشترکم مشکلاتی داشتم مثل بی مسئولیتی همسرم و سرکار نرفتن و رفیق بازی و.. که نهایتا تصمیم به جدایی گرفتم، یکی از دوستان مومن به من پشنهاد دادن نزد یکی از اقوامشون که خیلی هم معتقدن و فقط برای زن و شوهر دعا مینویسند مراجعه کنم . که من خوب از قبل میدونستم که مراجعه به رمال و دعانویس درهرصورت شرک است و کلا نرفتم اما تحقیق کردم چون سوال داشتم ، سوالم و نتیجه تحقیقم این بود:

1- دعانویسی حقیقت است اما روش درستی نیست ، در زمان پیامبر هم آموزش دیدن و آموزش دادن و دعانوشتن چه برای خیر و چه شر گناه شد.
2- سوال داشتم مگر اینطور نیست که تا خدا نخواهد برگی از درخت نمیوافته پس چرا میشود یک نفر با یک دعا برای ما تقدیری رقم بزند مثل علاقه یا تنفر یا ... ، نتیجه این بود که ما میتوانیم با آیة الکرسی و چهارقل و صدقه این طلسم ها رو بشکنیم .
3- سوالم این بود که اصلا چرا یک دعا انقدر قدرت دارد که می تواند این کار را بکند مگر دعا چیست ؟ جواب این سوال را هنوز هم دقیقا نمیدونم ولی فهمیدم که قوانینی در عالم وجود دارد که دعا ازین قوانین سوء استفاده میکند ، و اینکه در بعضی از دعا ها خدارا به مقدسات قسم میدهند . ولی هنوز دنبال این جواب هستم .

به هر حال ما جدا شدیم با وجود علاقه زیادی که بهم داشتیم و دعوایی نداشتیم و خداروشکر که نرفتم و اصلا اشتیاق هم نداشتم برم .

بعدها من متوجه شدم یکی از اقوام که در کما بودن و دکترها جوابشون کرده بودن شفا گرفتن ، خانوادشون میگفتن یه خانمی که چشم بصیرت داره و هر هفته دعای ندبه برگزار میکنه ، دعایی در آبی میخونن و میدن که در سرم مریض بریزن و بقیه ماجرا. خیلی ها در اون فامیل الان به اون خانم اعتقاد دارن و بی حجابها به سفارش او با حجاب شدن و تارک نازها نمازخون شدن و دروغ و غیبت رو جمع کردن و.. و هر هفته در مجلس دعای ندبه ایشون شرکت دارن .

برای من سوال بود که مگه میشه یه نفر انقد معصوم باشه که دعاش اینطور بگیره و همه رو امر بخه معروف کنه و خلاصه مرید جمع کنه و اونهم انقد علنی
از یکی از مراجع تقلید پرسیدیم گفتن اینها با شیاطین در ارتباطند و دیگه به اونجا نرید.

از طرفی اخیرا همسر سابقم برگشتن و ادعا دارن تغیر کردن که البته با تحقیقی که انجام دادیم ایشون واقعا نمازخون شدند و نمازهاشون 5وعده ای و دقیقا اول وقت هست و نماز شب هم میخونن و رفیق بازی رو کنار گذاشتن البته با اون 2تا دوستشون که خیلی بد بودن ، وگرنه با چندتای دیگه متاهل هستن یا موجه ترن همچنان رابطه دارن . اما خوب مسلما مشخص نیست که این تغیر چقدر تضمینیه و مسلما هم کافی نیست .

اما علتش این بوده که ایشون با یه شخصی آشنا میشن که میگن چشم بصیرت داره و مجالس ذکرگویی برگزار میکنه ،باتوجه به اطلاعات قبلیم من هم به این شخص دید مثبتی نداشتم به هر حال محض اطلاع به مجلسشون رفتم ، البته با اجازه خودش چون باید ازشون اجازه بگیرن که نفر جدیدی به اون مجلس بیاد.
از اون شخص پرسیدم هدف ازین مجالستون چیه گفتن ما ذکر میگیم و روی اخلاقمون کار میکنیم و هدفمون نماز اول وقت 5وعده ای ، پرهیز از محرمات چون الکل ، پرهیز از دروغ و غیبت و توهمت هستش .

گفتن زندگی شما پاشید چون شما نماز خون بودی مقید بودی ولی همسرت نبود ، و شیطان هم به هدفش رسید ، همسرت نمازخون شده و دیگه با دوستای بدش نیست برگردید به زندگیتون و منم قول میدم شوهرتون خیلی خوب و مقید بشن ، که منم گفتم باید خودش بخواد و خدا هم بخواد خدا میگه من فاسقان رو هدایت نمیکنم مگه میشه به خواست شما بشه ، ایشونم گفتن نه خدا هم میخاد.

از حضار که مردم معمولی و البته عوام بودن که انگار چندان اهل مطالعه هم نیستن ، پرسیدم که آیا ایشون هدیه و پول و.. قبول میکنن گفتند نه اصلا .

من یه مطالعه کوچیکی داشتم که خیلی کم و ناقص و شاید هم غلط اطلاعاتی بدست آوردم اینکه ، بعضیها جنیان رو احضار میکنن و اونها هم میرن و از فرشتگان اطلاعاتی رو میدزدن و به این اشخاص میدن ،

1- حالا سوالم اینجاست واقعا کسی که جن احضار میکنه هدفش از برگزاری دعای ندبه و امر به معروف و مجلس ذکر چیه ؟
2- چرا و چهطور اینها میتونن اطلاعات از گذشته آدمها یا شرایطشون بدست بیارن ، (نفرمایید اطلاعات حدسیه که واقعا اینطور نیست و دقیق هست در مورد هر فرد) چرا در عالم این فرشتگان چنین اجازه ای دارن که اطلاعات بدهند؟

3- کسی که میگه چون این شخص روی من تاثیر مثبت داشته دوست دارم به مجلسش برم و سوالمو ازش بپرسم و.. آیا درسته ؟

خیلی ممنونم از وقتی که میگذارید .@};-@};-@};-@};-

با سلام و خسته نباشید خدمت تمامی بزرگواران
بنده حدود دو سال با یکی از دخترهای دانشگاهم برای آشنایی و به نیت ازدواج در ارتباط بودم که دختری مومن و با ایمان بود. همه موارد خوب بود تا اینکه اواخر به خاطر برخی اختلافات یا بهتر بگم برخی اخلاقیات بنده رابطه کامل قطع می شود. البته خانواده ها در جریان بودن و یک بار برای آشنایی با خانواده به منزلشان رفته بودیم. شخصا از لحاظ اخلاقی آدم بدی نیستم (نه از گفته خودم ) ولی هر ادمی یک صفات اخلاقی دارد . دلیل اختلاف بین ما این بود که هر دو یک دنده بودیم و کوتاه هم نمیامدیم. در واقع من مواردی نظیر زور گفتن فرد مقابلم یا تحمیل کردن حرف ، یا درخواست های نامعقول مانند " فلانی که فلان طوری زندگی میکند و حرفش رو طوری بیان میکرد که ما هم باید به همان حالت باشیم" باعث اذیت من میشد. در اینکه دوستش داشتم و خیلی هم اهل محبت کردن هستم شکی نیست ولی برخی از اختلافاتی که در خصوصیات اخلاقی بود باعث بهم خوردن شد. (اتفاقات در اواخر سال افتادد)
بعد از این ماجرا به معرفی کی یکی از آشنایان (مونث)، یک خانمی را معرفی کردن (که این خانم هم با هیچ جنس مذکر حرف نمیزند و ارتباطی هم ندارد) که میگفت چشم بصیرت دارد و چند سالی هست در بسیاری از موارد به بقیه و دوستانش کمک کرده که همشان درست بوده. با اینکه نمیتوانستم قبول کنم ولی از سر ناچاری اطلاعاتی از قبل عکس خودم و اسم مادرم و همچنین همین اطلاعات از دختر را به ایشان دادم.
جوابی که گرفتم این بود که دختر برخواهد گشت ولی زمان را نمیتواند بگوید.
سال جدید از سر راه امد ولی خبری نشد. به گفته همین آشنا ، ازم خواست که دوباره برای سال جدید نیت بگیرم چرا که هر سال سرنوشت عوض می شود. بعد از پرسش دوباره ، خانم جوابی که دادن این بود که دختر به خاطر اخلاق بنده و اختلافاتی که بود دیگر من را نمیخواهد ، در جواب اینکه پس چرا سال قبل گفته بود باز خواهد گشت گفت که هنوز هم میگویم برمیگردد ولی دختر قسمت تو نیست. قسمت تو دختری دیگر در شهر دیگر ، که خیلی بهتر از دختر فعلی می باشد هست. و باهاش خوشبخت خواهم شد ولی نا امید هستم (من یعنی) دختر با صفات اخلاقی (دختر چادر در سر دارد وگاهی بدون چادر و دختر دلسوز خیلی بی زبان ومظلوم وکمی تنبل ).
بعد از شنیدن این ماجرا بر خلاف میل باطنیم و از روی علاقه به دختر پیام دادم و صحبت کردم. روز اول از آمدنم خوشحال بود اما بعد از صحبت کردن در رابطه با حل اختلافات بینمون ، گفت که دیگر اون حس و علاقه ای که داشته رو نداره ، چه به من چه به بقیه)

حالا بعد از این توضیحات که امیدوارم سرتان را به در نیاورده باشم فشار زیادی رو از لحاظ روحی و فکری تحمل میکنم و بهتر بگویم زندگیم از جهنم هم بدتر شده.

فکرهای نظیر اینکه آیا اصلا حرفهایی که خانم (همان خانم که چشم بصیرت را دارد) زده درست هست؟ و اینکه اگر من هر کاری کنم قسمتم این دختر نیست؟ و یا اگر شد خوشبخت نمی شوم!؟
آیا با تلاش کردن و صحبت کردن دوباره میتوانم قسمت را عوض کنم یا مشکل را حل کنم یا نه.
اگر بعد از عوض شدن سال قسمت تغییر یافته ایا به خاطر کارهای بدی که کرده ام هست یا به خاطر کارهای خوبم. (چون خیلی به آن دختر علاقه داشتم و ان هم همینطور)
در حال حاضر چه کاری کنم تا از این آشفتگی فکری و روحی در بیایم ؟ آیا تلاشم را برای جلب رضایت دختر کنم یا به حرف خانمی که اون مطالب رو گفته گوش کنم؟
با توجه به این گفته ها مخصوصا این که قسمت من شخص دیگری هست آیا همچنان میتوان قسمت را تغییر دهم و همین شخصی که بهش علاقه مندم را راضی کنم یا دیگر راهی نیست؟

واقعا خیلی سر این افکار عذاب میشکم و تنها جایی که توانستم اعتماد کنم و راهنمایی بزرگواران را بدانم همینجاست.
ممنون میشم در این زمینه سوالات پیش آمده راهنماییم کنید
پیشاپیش از راهنماییتان سپاسگزارم.