آیا ممکن است بعضی از قسمت های کتاب نهج البلاغه تحریف شده باشد؟
ارسال شده توسط The Emotion Machine در دوشنبه, ۱۳۹۳/۰۹/۲۴ - ۱۹:۲۶با عرض سلام و احترام خدمت کارشناس محترم
آیا ممکن است بعضی از قسمت های کتاب نهج البلاغه تحریف شده باشد؟
با عرض سلام و احترام خدمت کارشناس محترم
آیا ممکن است بعضی از قسمت های کتاب نهج البلاغه تحریف شده باشد؟
با سلام. مجموعه ای از نظرات مستشرقین و کلمات ادبا و شعرا، نویسندگان و شخصیت های جهان در مورد نهج البلاغه و غُرَر، و کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام را میخواستم. از چه منابعی میتونم این دیدگاه ها رو در خصوص «کلام حضرت» از زبان خاورشناسان مطالعه کنم؟
یکی از نکات شگفتی که در این کتاب ارجمند به چشم می خورد و از همان ابتدا مورد توجه دانشمندان ظریف و محققان نکته بین قرار گرفته، «چند بُعدی بودن» آنست که آن هم مرهون صفات برجسته و ویژگی های بارز صاحب سخن _یعنی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)_ است. قدمت کشف این نکته بلند، دست کم هزار سال است و سید رضی که خود گردآورنده این کتاب بزرگ است متوجه آن شده و آن را چنین بازگو می نماید:
«از عجایب علی که منحصر به خود اوست و احدی با او در این جهت شریک نیست اینست که وقتی انسان در آن بخشِ سخنان حضرت که درباره زهد و موعظه است تامل میکند و موقتا از یاد میبرد که گوینده این سخن، خود، شخصیت اجتماعی عظیمی داشته و فرمانش همه جا نافذ و مالک الرقاب عصر خویش بوده است، شک نمیکند که این سخن از آن کسی است که جز زهد و کناره گیری چیزی را نمیشناسد و کاری جز عبادت و ذکر ندارد؛ گوشه خانه یا دامنه کوهی را برای انزوا اختیار کرده، جز صدای خود چیزی نمیشنود و جز شخص خود کسی را نمیبیند و از اجتماع و هیاهوی آن بی خبر است! کسی باور نمیکند سخنانی که در زهد و تنبه و موعظه تا این حد موج دارد و اوج گرفته است از آن کسی است که در میدان جنگ تا قلب لشکر فرو میرود، شمشیرش در اهتزاز است و آماده ربودن سر دشمن است، دلیران را به خاک میافکند و از دم تیغش خون میچکد، و در همین حال این شخص زاهدترین زاهدان و عابدترین عابدان است»!
سید رضی آنگاه میگوید:
«من این مطلب را فراوان با دوستان در میان میگذارم و اعجاب آنها را بدین وسیله بر میانگیزم».
ابن ابی الحدید معتزلی نیز در مقدمه شرح نهج البلاغه اش، بعد از نقل کلام سید رضی، وصفی در این باره بیان نموده و اعجاب خود را به شکلی رسا و زیبا بیان داشته است. گزیده ای از کلام ابن ابی الحدید چنین است:
«اميرالمومنين داراى صفات متضادی بوده، و از جمله همين مطلبى است كه سيد رضى آورده و واقعا هم جاى شگفتى دارد، زيرا خوى و سرشت غالب بر مردم شجاع و دلاور و گستاخ و جنگجو، اين است كه سنگدل و سر كش و دلير و غافلگير كننده اند، و خوى و سرشت غالب بر مردم زاهد و پارسا كه دنيا را كنارى افكنده و از خوشی هاى آن دورى گزيده اند و به موعظه مردم و بيم دادن ايشان از رستاخيز و به ياد آوردن مرگ سرگرمند، اين است كه مردمى مهربان و نرم و نازک دل و نرم خويند، و اين دو حالت، متضاد است و حال آنكه هر دو حالت، در على (ع) جمع شده است…»
عالم بزرگ اهل سنت، محمد عبده، نيز تحت تاثير همين جنبه نهج البلاغه قرار گرفته و تغيير پرده ها در نهج البلاغه و سير دادن خواننده به عوالم گوناگون، بيش از هر چيز ديگر مورد توجه و اعجاب او قرار گرفته است، چنان كه خود او در مقدمه شرح نهج البلاغه اش به این مطلب اذعان می نماید.
استاد مطهری نیز در کتاب «سیری در نهج البلاغه»، این ویژگی را از شاهکارهای نهج البلاغه و از امتیازات خاص سخنان علی (علیه السلام) برمی شمارد.
آری، روح علی دارای شخصیتی وسيع و همه جانبه و چند بعدی است؛ او زمامدارى است عادل، عابدى است شب زنده دار، سربازى است قهار و سرپرستى است مهربان، حكيمى است ژرف انديش و فرماندهى است لايق. در محراب عبادت گريان است و در ميدان نبرد خندان، هم معلم است و هم خطيب، هم قاضى است و هم مفتى، هم كشاورز است و هم نويسنده؛ او انسانی كامل است و بر همه دنياهاى روحى بشريت احاطه دارد، برای همین در هر موضوعی که وارد سخن شده، گوی سبقت از نامدارانش ربوده و حق مطلب را ادا نموده است، لذاست که سخنانش نیز همانند روح و شخصیت بزرگش، چند بُعدی گشته و به زهد یا تقوا یا شجاعت یا عدالت محدود نشده، بلکه در عین زهد، تقوا دارد، و در عین تقوا، شجاع است، و در عین شجاعت عدالت می ورزد، و در عین عدالت بخشنده و کریم است؛ او تمام این صفات به ظاهر متضاد را در حد اعلی و بالا در خود جمع نموده و مصداق انسان کامل گشته است، و سخنانش _که نمود روح و شخصیت بزرگش است_ نیز چند بُعدی و عمیق و دقیق شده است.
سخنان حضرت علی:doa(6): با پیامبر:doa(1): هنگام خاک سپاری حضرت فاطمه:doa(8):
head |
---|
ღღღ تولید اختصاصی انجمن گفتگوی دینی ღღღ |
کلام 203
صفحه ی 219
نهج البلاغه ی صبحی صالح
این آدرس صفحه ای است که دکتر مرتضی آقا تهرانی سخنان خود را با استناد به آن آغاز میکند. در ادامه به سخنان آقا امیرالمومنین (علیه السلام) در هنگام دفن پیکر پاک بانو فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اشاره میکند، عباراتی که شنیدن و یا خواندن آنان قلب انسان را به لرزه می اندازد:
سلام بر شما ای رسول خدا
من دو سلام دارم، یکی از طرف خودم یکی از طرف دخترتون که در کنار شما دفن میشود
عجب خیلی سریع ملحق شد به شما
تحملم برای این برانگیخته شده شما کم شده
گویا دیگه پوستم نرم شده برایش
من وقتی خودم را تسلیت بدم به این مینگرم که چه مصیبت سختی را به شما گذراندم
خود من کسی بودم که شما را در قبرتون خوابانیدم
جان مبارک شما در میان سینه من به آسمان رفت
ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم
آن ودیعه و امانتی که داده بودید برگشت...
:parandeh: دانلود با کیفیت عالی با حجم 5.77 مگابایت :parandeh:
:parandeh: دانلود با کیفیت عادی با حجم 1.46 مگابایت :parandeh:
وی در سال ۳۵۹ در شهر بغداد به دنیا آمد. پدر و مادر سید رضی هر دو از سادات علوی و از نوادگان حسین بن علی بودند. نسب وی از جانب پدر با پنج واسطه به موسی کاظم، امام هفتم شیعیان، میرسد. از این رو گاهی شریف رضی را «رضوی» میخوانند و از طرف مادر نسب وی با شش رابطه به علی بن حسین، امام چهارم شیعیان، میرسد.
شیخ مفید «کتابالنساء» را برای مادر سید رضی نوشته و در مقدمه کتاب از او به بانویی محترم و فاطمه یاد کردهاست.
سید رضی از نظر مقامات بلند علمی و فضیلتهای ارزشمند اخلاقی خود را به مرحلهای رساند که گوی سبقت از دیگران ربود تا بدان حدّ که خاص و عام، دوست و دشمن و عالم و عامی به دیده احترامش مینگریستند و زبان به تعریف و تمجیدش میگشودند. دانشمندان و بزرگان اهل سنّت درباره عظمت همیشه درخشان سید رضی سخنان جالب توجهی دارند. عبدالملک ثعالبی، شاعر معاصر سید رضی در کتاب تحقیقی و ادبی خویش «یتیمةالدهر» در وصف سید مینویسد: «تازه وارد ده سالگی شده بود که به سرودن شعر پرداخت. او امروز سرآمد شعرای عصر ما و نجیبترین سروران عراق و دارای شرافت نسب و افتخار حسب، و ادبی ظاهر و فضلی باهر و خود دارای همه خوبیهاست.»
سیدرضی زیباترین، پرمغزترین و در عین حال روانترین مرثیهها را در شهادت امام حسین علیهالسلام و شهدای کربلا سروده است؛ به طوری که از روانی و سادگی ابیات، نوحهخوانان در بغداد و کربلا از این مرثیهها استفاده میکردند. سوزناکترین مرثیهای که سروده درباره کربلا و شهادت امام حسین علیهالسلام است. ترجمه قسمتی از آن چنین است:
کربلا پیوسته اندوه و بلا بودهای از آنچه خاندان پیامبر در نزد تو دیدند. چه بانوان پردهنشینی که به هنگام کشتهشدن شهیدِ تشنه، اشک چشمانشان گونههای آنان را سیراب کرد؛ چهرههایی چون چراغ تابان بودند که برخی مانند ماه غروب کردند و برخی چون ستاره فرو رفتند.
سیدرضی برای این که بتواند تدریس را بهخوبی انجام دهد، مدرسهای در نزدیکی خانه خود تأسیس کرد و آن را «دارالعلم» نامید و خود شخصاً امور مدرسه و کتابخانه بزرگی را که باارزشترین و مهمترین مراجع و منابع عربی و اسلامی را دارا بود، عهدهدار شد. تلاش پیوسته او بر این بود که خیال دانشجویان از جهت نیازهای زندگی راحت باشد. تمام امکانات رفاهی را برای آنان ایجاد کرده بود تا بتوانند با آسایش خاطر به تحصیل بپردازند. از این مدرسه مشهور که آوازهاش در سراسر عراق و دیگر سرزمینهای اسلامی پیچیده بود، دانشمندان بسیاری فارغالتحصیل شدند.
ایشان دانشمندی است که در تمام رشتههای علوم روزگار خود و در همه آنها از فقه و اصول و علوم و فلسفه و تفسیر و حدیث گرفته تا علوم بلاغی و ادبی، کمنظیربود. اما شعر او بر سایر جهات او غلبه داشت. ایشان حتی پیش از تألیف نهجالبلاغه سخت تحت تأثیر سخنان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قرار داشت و در برخی از اشعارش از کلمات حکمتآمیز امام علی علیهالسلام استفاده کردهاست.
وی در میان شاعران عصر خود به عفت کلام ممتاز است و این ویژگی در همه اشعار او وجود دارد. در شعر سیدرضی کلمه زشتی مشاهده نمیشود. این ویژگی در اشعار او چنان برجسته است که نظر «آدام متز» خاورشناس را جلب کرد است. او میگوید:
«از دهان این مرد فرهیخته یک کلمه از سخنان زشت بیرون نیامدهاست.»
یکی از ادبا از کنار خانه سید رضی در سامرا میگذشت و نمیدانست که این خانه سید بودهاست. چون آثار ویرانی را مشاهده کرد که گویای آبادانی و شکوه روزگار گذشتهاش بود، شگفتزده از پیشامدهای دگرگون سازنده زمان و شبیخون این جهان، بر خرابههایش ایستاده، اشعار سید رضی را زمزمه میکرد: «در کنار آثار ویران خانهشان ایستادم که به دست فرسودگی و خرابی غارت شده بود. آن چنان گریستم که از فریاد زاری من، شترم به ضجه افتاد و کاروان به سرزنشم فریاد برآورد. چون حرکت کردم با ناپدیدشدن ویرانهها چشمم از آن روی برگردانیده ولی، قلبم به سوی آن برگشت.» شخصی از کنارش گذشت و پرسید: میدانی این خانه متعلق به چه کس بودهاست؟ گفت: نه. گفت: این خانه متعلق به گوینده آن ابیات است که خواندی.
دکتر عبدالغنی درباره سید رضی گفتهاست: نیکی بسیار سید رضی به استادان خود و بزرگداشت یاد آنان در نگاشتههایش دلالت بر صفت عرفان جمیل و قدرشناسی شایسته و پاسداشتن زحمات آنان از سوی سید رضی دارد. خداوند او را به ادب نبوی و خلق و خوی علوی در برابر استادانش آراسته است. او در هنگام دلیلآوردن از اندیشهها و آرای آنان جز با «رحمتاللّه علیهم» از ایشان نام نمیبرد و مقام بزرگان را پاس میداشت.
سید رضی همان گونه که در شعر و ادب سرآمد همگان و شخصیتی برجسته و بیمانند بود، در کارهای سترگ و مسئولیتهای اجرایی بزرگ نیز شایستگی چشمگیری از خود بروز داد. یکی از این مسئولیتها، «نقابت» یا سرپرستی علویان بودهاست.
خلیفه الطائع، نقابت و نظارت بر امور مساجد بغداد و جانشینی پدر سید رضی در دیوان مظالم (معادل دادگستری امروز) و سرپرستی امور حج را به عهده او گذاشت. بهاءالدوله دیلمی او را جانشین خود در بغداد کرد و لقب «الشریف الجلیل» را به وی خلعت داد. در سال 403 ق نقابت سادات سراسر کشور به عهده او نهاده شد. سید رضی علاوه بر مناصب مذکور نظارت بر حرمین (یعنی مکه و مدینه) را هم بر عهده داشت و بیشتر «حجازیات» خود را آن جا سرود.
تألیفات :
مشهورترین تألیف او که تلاش ادبی بسیاری در راه آن بذل کرد، کتاب بی مانند نهجالبلاغه است. از بهترین آثار سید رضی سه کتاب ارزشمند به زبان عربیست که بهحق میتوان گفت که سید رضی با این سه کتاب سازنده ستونهای بلاغت عربی است. این سه کتاب عبارتند از:
ـ تلخیصالبیان فی مَجازاتالقرآن؛ این کتاب از رازهای نهفته در دل غیب بود که حدود ده قرن گم شده بود و با تلاش استاد سیدمحمد مشکات از گرد و غبار زمان خارج شد.
ـ مَجازاتالآثارالنبویة که مجموعه سخنان پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم است.
ـ نهجالبلاغه.
از دیگر آثار وی حقایقالتأویل فی متشابه التنزیل، خصائصالائمه علیهمالسلام، دیوان شعر و اخبار قضاة بغداد را میتوان نام برد.
از استادان سید رضی می توان به این شخصیتها اشاره کرد:
• شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان
• ابو بکر، محمد بن موسی خوارزمی
• ابو الحسن، علی بن عیسی ربعی
• ابو الفتح، عثمان بن جنی موصلی
• ابو سعید، حسن بن عبدالله سیرافی
سید رضی به سبک جالب و بینظیر حوزههای علمیه، در حین فراگیری و قبل از فارغالتحصیلی، اقدام به پرورش طالبان علم و جویندگان معرفت کرد. وی در بوستان معرفتش به پرورش شاگردانی پرداخت که خود به آنان افتخار میورزید. به طوری که هر یک از آنان مانند قمری در فلک علم و فرهنگ میدرخشند. نام آن وارستگان :
• سید عبدالله جرجانی، مشهور به ابوزید کیابکی
• شیخ محمد حلوانی
• شیخ جعفر دوریستی
• شیخ طوسی
• احمد بن علی بن قدامه مشهور به ابن قدامه
• ابوالحسن هاشمی
• مفید نیشابوری
• ابوبکر نیشابوری خزاعی
• قاضی ابوبکر عکبری
• مهیار دیلمی.
سید رضی پس از سالها تلاشِ خستگیناپذیر و پیگیر و تحمل انواع رنجها و دردها در بامداد یکشنبه شش محرم 406 ق در خانهاش در بغداد، زندگی کوتاه و پرثمر و پرحادثه خود را در 48 سالگی بدرود گفت. برادر بزرگش سید مرتضی این مصیبت باورنکردنی و غیرمنتظره را تاب نیاورد و برای گریه و زاری به حرم جدّش حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام پناه برد. در آن روز دردناک تمامی بزرگان شهر گرد آمدند و انبوه مردم جنازه سید رضی را تشییع کردند و پس از غسل و دفن، آن روح بزرگ را وداع کردند و فخرالملک وزیر بر جنازه وی نماز خواند.
پیکر مطهر آن سید بزرگوار را در منزلش ، در محله کَرخ به خاک سپردند و به روایتی، پس از خرابشدن خانهاش، سید مرتضی او را به کاظمین برد و در جوار حرم جدّش امام موسی کاظم علیهالسلام دفن کرد.
دانلود کتاب صوتی نهج البلاغه
( با فرمت : mp3 )
بیش از هزار سال از تالیف جاویدان نهج البلاغه توسط سیدرضی قدس سره می گذرد. سپری شدن زمان، نه تنها این اثر را به بوته فراموشی نسپرده، بلکه روز به روز برجذابیت، شفافیت و رونق این هدیه آسمانی و اثر ارزشمند افزوده است; زیرا نهج البلاغه برادر قرآن است و مانند آن همیشه زنده وجاوید است. نهج البلاغه در طول قرن هاهمچون آفتابی درخشیده نظر دانشمندان ومحققان را به خود جلب کرده و مورد تمجیدو تحسین قرار گرفته است. نهج البلاغه شایسته تقدیر و تجلیل است; زیرا این کتاب از منبع بی پایان علم و فضیلت ریشه گرفته وجلوه ای از دریای عظمت مولای متقیان، امام علی علیه السلام است. این کتاب منتسب به شخصیتی است که آفتاب وجودش هرگزغروب ندارد.
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Kalamate%20Ghesar%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%201[www.l-k.ir].rar">دانلود کلمات قصار قسمت اول / 14.2 مگابایت
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Kalamate%20Ghesar%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%202[www.l-k.ir].rar">دانلود کلمات قصار قسمت دوم / 15.8 مگابایت
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Kalamate%20Ghesar%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%202[www.l-k.ir].rar">
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Khotbeha%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%201[www.l-k.ir].rar">دانلود خطبه ها قسمت اول / 17.2 مگابایت
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Khotbeha%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%202[www.l-k.ir].rar">دانلود خطبه ها قسمت دوم / 24.5 مگابایت
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Khotbeha%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%203[www.l-k.ir].rar">دانلود خطبه ها قسمت سوم / 23.1 مگابایت
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Khotbeha%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%204[www.l-k.ir].rar">دانلود خطبه ها قسمت چهارم / 27.4 مگابایت
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Khotbeha%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%204[www.l-k.ir].rar">
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Nameha%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%201[www.l-k.ir].rar">دانلود نامه ها قسمت اول / 12.8 مگابایت
www.l-k.ir].rar" title="http://www.leader-khamenei.net/sound/mazhabi/nahjol-balage-sound/Nahjolbalaghe%20-%20Nameha%20-%20emam%20ALI%20-%20Part%202[www.l-k.ir].rar">دانلود نامه ها قسمت دوم / 14.1 مگابایت
منبع : http://leader-khamenei.com
بسم الله الرحمن الرحيم
:Gol:دانستي هاي نهج البلاغه ::Gol:
1- مشخصات نهج البلاغه
2- مشخصات خطبهها
3- پيامبران
4- فرمانداران و قضات
5- شهرها و كشورها
6- ياران و دوستان حضرت علي (ع)
7- دشمنان حضرت علي (ع)
8- جنگها
9- زنان
10- شاعران
11- حشرات، پرندگان، حيوانات
12- خلفا
13- ضرب المثل ها
14- ساير مباحث گوناگون
و در تمايل به دوستى با آنها و لطف به آنها
و مباش همچون جانورى شكارى وحشى كه خوردنشان را غنيمت شمارى،
زيرا كه رعيت بر دو دستهاند:
گروهى برادر براى تو در دين
و گروهى ديگر همانند تو در خلقت،
به راه گناه مىروند،
و علتهايى بر آنان عارض مىشود،
و عمدا يا سهوا خطايى از آنها سر مىزند
پس در گذر از آنها به همان گونه كه دوست دارى خداوند تو را ببخشد
و از خطايت در گذرد،
زيرا كه تو بر آنها برترى،
و كسى كه تو را ولايت داد از تو برتر است،
و خدا برتر از كسى است كه به تو ولايت داد
نامه به مالک اشتر
نهج البلاغه
با سلام
عربهاى جاهليت عقايد خرافى بسيارى نيز داشتند كهشمهاى از آنها را«ابشهى»در كتاب«المستطرف»و ابن ابىالحديد در شرح نهج البلاغه (4) نقل كردهاند كه از نظر اطلاع ازانحطاط فكرى آنان و خدمت بزرگى كه آئين مقدس اسلام وپيامبر گرامى آن به آنها كرد تذكر برخى از آنها در اينجا بد نيست كه از آنجمله مىنويسند:
بسيارى از آنها هنگامى كه مىخواستند به سفرى بروندشاخه گل«رتم» (5) را گره مىزدند و چون باز مىگشتند به سراغآن گره مىرفتند و چنانچه آن گره باز شده بود معتقد بودند كه زنآنها در غياب به آنها خيانت ناموسى كرده و اگر گره باز نشدهبود مطمئن مىشدند كه زنشان در غياب خيانتى به ايشاننكرده!...
و يا اينكه هرگاه دچار خشكسالى مىشدند درختهائى مانند«سلع»و«عشر»را كه چوب آنها آتش زيادى داشت مىكندند وقسمتى از آنرا بر دم گاو مىبستند و آنرا آتش زده و آن گاو زبانبسته را به بالاى كوه مىبردند و معتقد بودند كه با اينكار توجهخداى را براى نزول باران جلب مىكنند...! (6)
و مانند اينكه اگر شخص بزرگ و كريمى از آنها از دنيامىرفتشتر او را مىآوردند و سر آن حيوان را به عقب برگرداندهو محكم مىبستند و او را در گودالى بدون آب و علفمىانداختند تا به همان حال جان دهد.
و گاه مىشد كه پس ازمرگ آن حيوان جثهاش را مىسوزاندند و يا آنكه پوستش را كندهو از گياهى موسوم به«تمام»آنرا پر مىكردند و معتقد بودند كهاينكار سبب مىشود تا آن مرد پس از اينكه محشور مىشود سوارهباشد و مركب داشته باشد...
و يا اينكه اگر كسى از آنها به شهر يا قريهاى«وبا»خيزمىرفت از ترس آنكه دچار وبا و يا اجنه نشود پيش از ورود بر دمدروازه آن شهر ايستاده و صدائى همانند صداى خران مىكرد واستخوان خرگوش به گردن خود آويزان مىكرد و عقيده داشتندكه با اينكار از شر وبا و جنيان در امان خواهد ماند...و يا اينكهفرزندان خود را براى آنكه دچار جنون و يا ارواح خبيثه نشوندسرتا پا نجس كرده و يا كهنه آلوده به خون حيض و يا استخوانمردگان را بر او مىآويختند... (7) .
و مانند اينكه اگر مردى از آنها عاشق مىشد و عشق اوبرطرف نمىشد يكى از آنها آن مرد را بر دوش خود سوارمىكرد،و آن ديگرى مىآمد و مفتولى آهنين را داغ مىكرد ودر ميان دو ران او مىنهاد،و بدين ترتيب درد عشق را از سر اودور مىكردند...!
و يا اينكه به منظور شجاع شدن گوشت درندگان رامىخوردند...!
...و براى مسافرى كه نمىخواستند بازگردد هنگام رفتن اوپشتسرش آتش مىافروختند و برخى نيز پشتسرش كوزهمىشكستند... (8) ...و براى اينكه جن زده نشوند استخوان خرگوش بگردن خودمىآويختند...!
...و دختر يا زن بىشوهرى كه خواستگار به سراغشنمىآمد موى يك طرف سرش را پريشان مىكرد و به آن چشمىكه در طرف ديگر سرش بود سورمه مىكشيد،و با يك پاى خودراه مىرفت-و همه اينكار را در شب انجام مىداد-و آنگاهمىگفت:
«يا لكاح،ابغي النكاح قبل الصباح»!
و معتقد بودند كه اينكار موجب مىشود تا بزودىخواستگارى به سراغ او بيايد و شوهر كند... (9) و خرافات بسيارزياد ديگرى كه ذكر تمامى آنها نياز به تاليف كتابجداگانهاى دارد،و با اطلاع اجمالى آنها خواننده محترم بهترمىتواند به معناى سخنان رهبران بزرگوار اسلام واقف گردد و ازعمق جهالت و نادانى اعراب زمان جاهليت اطلاع حاصلنمايد،
چنانچه امير المؤمنين عليه السلام فرمايد:
«بعثه و الناس ضلال في حيرة،و حاطبون في فتنة،قد استهوتهمالاهواء،و استزلتهم الكبرياء،و استخفتهم الجاهلية الجهلاء،حيارىفي زلزال من الامر،و بلاء من الجهل» (10)
و در جاى ديگر فرمايد:«...و انتم معشر العرب على شر دين،و في شر دار،تنيخون بين حجارة خشن،و حيات صم،تشربون الكدر،و تاكلون الجشب،و تسفكون دماءكم،و تقطعون ارحامكم، الاصنامفيكم منصوبة،و الآثام فيكم معصوبة» (11)
و از همه اينها بدتر آن عادت زشت و نكوهيده و جنايتبىسابقه يعنى دختر زنده بگور كردن بود كه در قرآن كريم نيز ازآن ياد شده
4- المستطرف ج 2 ص 89 و شرح ابن ابى الحديد ج 19 ص 382-429.
5- «رتم»گياه و يا گلى است به نام پر طاوس كه دانههائى شبيه به عدس دارد.
6- شاعر عرب در مذمت بنى نهشل كه بگفته خود آنها را«اصحاب الحور»-يارانگاو-خوانده گويد:
قل لبني نهشل اصحاب الحور اتطلبون الغيث جهلا بالبقر و سلع من بعد ذاك و عشر ليس بذا يجلل الارض المطر
و بگفته برخى از هوشمندان شايد اين دسته اعراب زمان جاهليت در اينعادت ناپسند از هنديان پيروى كردهاند كه گاو را مقدس دانسته و او را فرشتهاىپنداشته كه به خشم خداوند دچار گشته و به زمين درافتاده...
7- شاعر عرب گويد:
يقولون علق يالك الخير رمة و هل ينفع التنجيس من كان عاشقا
و زن عربى كه بچهاش را تنجيس كرده بود تا شايد از مرگ رهايى يابد اما اينكارسودى نداد و بچهاش مرد مىگويد:
-نجسته لو ينفع التنجيس و الموت لا تفوته النفوس
8- يكى از شاعران عرب در مدح قبيله خود گفته:
و لا نكسر الكيزان في اثر ضيقنا و لكننا نقفيه زادا ليرجعا
9- و يكى از آنها درباره زنى از زنان عرب گفته:
تصنعي ما شئت ان تصنعي و كحلى عينيك اولا فدعى ثم اجحلي في البيت او في المجمع مالك في بعل ارى من مطمع
10- خطبه 91 نهج البلاغه.
11- خطبه 25 نهج البلاغه.
تطبيق نهج البلاغه و مينوي خرد
چندي است بعضي از افراد که توان مقابله با مذهب حقه شيعه اثني عشريه را ندارند به اتهامات واهي ودروغ شبه هاي غير مستند وبي مدرکي بر اين مذهب وارد کرده وبه خيال خام خود قصد خلل در اذهان جوانان دوستار اهل ولايت هستند و با اين حربه مي خواهند هر چي بيشتر در خدمت کساني باشند که مذهب بيدار تشيع آنان را از رسيدن به اهدافشان وباز داشته است مذهبي که به برکت پرچم سرخ حسيني و انتظار مهدوي هميشه پويا بوده وهست ،ودر طول تاريخ اسلام از خود درخشش هاي اعجاز گونه نشان داده که در تاپيکي هاي مختلف مثل تاپيک افتخارات تشيع آمده است
اما ايجاد شبهه هايي که در آن قصد برانگيخته کردن حس ناسيوناليستي جوانان اين مرزو بوم وقوميت ايراني آنان را در مقابل اسلام دارد از نظر علمي بسيار سست و از نظر برانگيخته کردن احساسات جوانان بسيار قوي مي باشد،که به علت کمبود وقت اينجانب نمي توانم به همه آنها بپردازم ولي انشاءالله اگر فاطمه زهر اسلام الله عليها کمک کند در اينده اي نه چندان دور اگر فراق بالي حاصل شد به اين وظيفه شرعي عمل خواهم کرد
يکي از اين شبهه هاي بي محتوا اين است که حضرت علي کلمات قصار نهج البلاغه ار از روي کتابي به نام مينوي خرد که کتاب باستاني زمان ساسانيان است کپي برداري کرده است،بنده پس از گردش در کتاب فروشي ها وکتابخانه هاي مختلف اين کتاب را پيدا نمودم وبا کلمات قصار نهج البلاغه تطبيق دادم که انشاءالله از مضحک بودن چنيني شبهي اي پرده بر خواهم داشت