محبت الهی

آیا خدایی که می شناسم دوست داشتنی است؟

انجمن: 
خدایی که میشناسیم قادر متعال است و بر اساس میل بنده اش رفتار نمیکند. (هر دعایی لزوما اجابت نمیشود). کل جهان مانند موم در مشت اوست و بر اساس علم و حکمتش آنچه بخواهد میکند. این خدا مقتدر است و به قول حضرت علی در دعای کمیل"فرار از حکومتش ممکن نیست" ما مانند گوسفندانی هستیم که او بر ما مستولی ست و به راهی می رویم که او میخواهد. سوالم این است: آیا این خدا اصلا قابل دوست داشتن است؟ چطور میتوانم کسی را که تا این حد بر همه شئون زندگی من تسلط دارد را دوست داشته باشم؟

باقی ماندن بر تقلید از امام خمینی (ره)

بنام خدا
سلام وخسته نباشید.
ضمن عرض سلام خیلی خوشحالم که چنین سایتی برای ماگذاشته ایدواقعا دستتون درد نکنه واجرتون با خدا.
میخواستم بدونم که من ازاول جوانی ازامام (ره)تقلیدکردم واکنون هم تقلید میکنم آیا اشکالی دارد؟

همه چیز درباره محبت و عشق

بسم الله الرحمن الرحیم

مسأله محبت از دیرباز مورد توجه عالمان و عارفان بوده است و از آنجا که در قرآن و روایات تعابیر بلندی در این زمینه وجود دارد،لذا یکی از سنگ بناهای کمال انسانی مسأله محبت قلمداد شده است.
اگر خداوند متعال یاری کند و روزیمان باشد قصد داریم مباحثی پیرامون محبت تقدیم محضر عزیزان کنیم،تا یا که را خواهد و میلش به که باشد . . . . . . . .

از علاقمندان تقاضا دارم که همراه این حقیر بوده و کمی هم حوصله به خرج دهند زیرا حال جسمی بنده کمی نامصاعد است و ممکن است در بین مباحث گاهی وقفه ای ایجاد شود.از لطف عزیزان سپاسگذارم.:Gol:

راه به دست آوردن محبت خداوند(لطائف سلوک)

[="Tahoma"][="Navy"]بسم الله الرحمن الرحیم

بدان كه طريق تحصيل محبّت و تقويت آن و بعد از آن مستعدّ رؤيت و ملاقات شدن، آن است كه تحصيل معرفت بنمايد و آن را تقويت دهد و اين حاصل مى‌شود به پاكيزه ساختن دل از اشتغلات دنيا و علاقه‌هاى آن و به پناه بردن به خداى عزّ وجلّ به ذكر و فكر و بيرون كردن محبّت غير خدا را از دل، زيرا كه دل مانند ظرفى است كه مثلاً وسعت سركه نداشته باشد مادام كه آب داشته باشد و خداى عزّ وجلّ دو دل در جوف بنده‌اى قرار نداده و كمال محبّت در آن است كه به تمامىِ دل خدا را دوست داشته باشد و مادام كه به غير خدا پردازد موضعى از دل او به غير خدا مشغول خواهد بود، پس به قدر آنچه به غير خدا مشغول مى‌شود، محبّت خدا از دل كم مى‌شود. مگر آنكه التفات به غير خدا از آن حيثيّت باشد كه مصنوع خدا و فعلى از افعال او و مظهرى از مظاهر اَسماى اوست . و اشاره به اين انفراد و مجرّد بودن شده است آنچه در قرآن مجيد است: «قُلِ اَللّٰهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ»يعنى بگو خدا و هرچه غير اوست واگذار.
و اين به غلبۀ شوق مى‌شود. و آن عبارت است از طلب كمال وضوح در چيزى كه نوع وضوحى داشته باشد و نظر داشتن به باقى آنچه از مطلوب حاصل نشده باشد، زيرا كه شوق تعلّق به چيزى مى‌گيرد كه از راهى ادراك آن شده باشد و از راهى ادراك نشده باشد و حصول آن يا به نوع وضوح و يا به انتظار باقى مطلوب مى‌باشد. و هيچ يك از اين دو نهايتى نمى‌دارد. زيرا كه مراتب وضوح غير متناهى است و هم‌چنين زيادتى آنچه از براى بنده باقى مانده از جمال و جلال خدا پايانى ندارد، بلكه با حصول اصل وصال شوقى نيز مى‌يابد كه لذيذ مى‌باشد و المى در آن ظاهر نمى‌شود، پس شوق هرگز آرميده نمى‌شود و خصوصاً از كسى كه بالاتر از آنچه يافته مراتب بى‌شمار تصوّر كند، در قرآن مجيد وارد شده: «نُورُهُمْ يَسْعىٰ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمٰانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنٰا أَتْمِمْ لَنٰا نُورَنٰا»یعنى مؤمنان در قيامت نور ايشان ظاهر خواهد شد در پيش رو و در جانب راست و خواهند گفت: خداوندا! تمام گردان از براى ما نور ما را.[/][/]

محبت چیست ؟ اقسام آن کدام است ؟ فرق محبت و عشق چیست ؟ ( مباحث محبت )

محبت چیست ؟
محبت در لغت : به وداد و میل شدید گفته می شود و مقابل آن بغض و تنفر است .
محبت در اصطلاح : در خواست آن چه می بینی و یا گمان به منفعت و سود و یا فضل و برتری آن داری و به عبارت دیگر میل داشتن به چیزی لذیذ است که موافق با طبع و فطرت باشد .
و در نظر اهل معرفت میل قلبی سالک برای وصول به حق و آن چه که از ناحیه حق تعالی می باشد .
محبت در چه چیز هایست ؟
1 – گاهی محبت در لذّات جسمانی است مانند : غذای خوشمزه و نوشیدنی گوارا و هر چه که برای جسم لذّت آور باشد .
2 – گاهی محبت برای جلب منفعت است مانند : محبت به چیزی یا کسی یا قدرتی که از آن نفع می برد .
3 – گاهی محبت برای دفع ضرر محتمل است مانند : محبت به چیزی یا کسی که قاهر و قدرت برتر است و موجب دفع ضرر از انسان میشود ، چه ضرر مادی و چه معنوی .
4 – گاهی هم متعلق محبت ، فضل علمی و دانایی است مانند : محبت به علما و دانشمندان به خاطر علم و دانش ایشان .
5 – گاهی هم متعلق محبت ، فضل اخلاقی و رفتارانسانی است مانند : محبت به صلحا و نیکان به خاطر سلوک الهی و انسانی آنان .
و موارد دیگر ......

محبت الهی :
در کتاب سلوک صلواتیه به نقل از کتاب شریف بحرالمعارف در باب محبت الهی روایتی از امیرالمؤمنین سلام الله علیه وارد شده است ، که حضرت فرمودند :
الحب الله نار الله لا تمر علی شیئ الا احترق فحینئذ یدور هذا العبد حول منتهی عزة و یوق فی روضات قدسه و یطیر بجناح العز فی سرادقات لطفه .
محبت الهی آتش الهی است مرور نمی کند بر چیزی ، مگر آن را شعله ور سازد پس در این هنگام ، عبد دور می زند حول منتهی الهی و حقیقت منتهی الهی را در نهایت اعلای آن در خود تجلی می کند و قرار می گیرد در باغ های بهشت قدس الهی و پرواز می کند با بالهای عزت الهی در سراپرده های لطف ربانی .

محبت به خدای متعال فطریست یا خیر ؟
دلیل فطری بودن آن چیست ؟
اگر این محبت فطریست پس چرا عده ای از انسانها و دیگر صاحبان تکلیف ( اجنه ) دشمن خدا میشوند ؟
محبت به خدای متعال فطریست ، چنانکه امام زین العابدین سلام الله علیه به زبان دعا فرموده اند :
الحمد لله الذی ...ثم سلک بهم طریق ارادته و بعثهم فی سبیل محبته .
( دعای اول صحیفه امام سجاد سلام الله علیه )
حمد و سپاس آن خدایی را که ...بندگانش را در طریق ارادت خویش روان ساخت و آنان در راه محبت خویش برانگیخت ( یعنی محبت خویش را در نهاد و سرشت بندگان قرار داد ) .
هر شخصی به حسب غریزه و طبیعت فطری که خداوند متعال در وجود او قرار داده محبت به خیر و نیکی دارد و طالب آن است . و همه خیرات و و خوبیها پرتوی از خیر خداست همانگونه که خود این بندگان پرتوی از وجود خود خدای متعال هستند . در حقیقت محبت به خیر و نیکی محبت به خداوند است .
و این که برخی در شناخت خدای حقیقی به خطا رفته اند و در نتیجه در محبت به خدای حقیقی هم اشتباه کرده اند . مثلا بت پرست فکر کرده که بت خدای واقعی اوست لذا آن را می پرستد و به آن محبت دارد .
از این جهت فارق از حق و باطل بودن اعتقادات افراد در مسئله خدا ، اگر کسی به خدا و معبود باطل دیگری توهین کند ، او ناراحت خواهد شد و این استثنا هم ندارد ، این مثبت فطری بودن محبت بندگان به خداوند است .
برخی افراد هم مانند فرعون که می گفت :
انا ربکم الاعلی . (نازعات )
من خدای برتر شما هستم .
فطرتا و باطنا به خدای واقعی اعتقاد دارد لکن تابع هوای نفس گردیده و از اختیار خود سوء استفاده می کند و به ظاهر با خدای حقیقی سر جنگ و ستیز داشته و عملا دشمن خدا محسوب میشود . یا حماقت نمرود که به خیال خود به جنگ خدای آسمانها میرود .
این قبیل افراد هم فطرتا و باطنا محبت خدا را دارند لکن ظاهرا و عملا از اختیار خدا دادی خود در مسیر خواهشهای نفسانی خود سوء استفاده نموده و به ندای فطرت خود جواب منفی می دهند و در نتیجه دشمن خدا می شوند .
و من الله التوفیق
این مبحث همچنان ادامه دارد ...