حرمت شکنی ، فتنه ، خواص

احادیث درباره فلسفه حرمت همجنسگرایی

با سلام
متاسفانه همجنسگرایی در برخی جوامع شایع شده
بنده در بعضی روایات که نگاه کردم با عبارت های تندی درمورد این عمل مواجه شدم که بیشتر وعده به عذاب شدید بود
و تاکید بر حرمت عمل
اما بنده حدیثی پیدا نکردم که در مورد علت و فلسفه حرمت همجنسگرایی مطالبی رو آورده باشه
لطفا تعدادی از احادیث که فقط بحثشان علت و فلسفه حرمت این عمل هست رو بفرمایید
با تشکر

خواصي كه آب به آسياب دشمن مي ريزند

بعد از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم با دين سه جور برخورد شد.

اولين برخورد و نگاه به دين ، يک نگاه مصلحت جويانه بود ، که در زمان خلفاي اول و دوم و سوم شکل گرفت. عده اي از خواص در آن زمان در لباس دين ، راه باطل را در پيش گرفتند و حق را از امير المؤمنين به زور گرفتند و عده اي ديگر از خواص ، بنا را بر مصلحت گذاشتند و ترجيح دادند در مقابل اين توطئه و فتنه سکوت کنند. بخاطر سکوت اين خواص ، امام علي عليه السلام تنها ماند. شايد اگر خواص آن زمان در مقابل آن امر اعلام موضع ميکردند و پشت امام علي عليه السلام را خالي نميکردند حکومت به دست نا اهلان نمي افتاد.

بعد از هزار و چهارصد سال امروز مي بينيم که عده اي از خواص عصر ما که زماني يار امام و انقلاب بودند راه خود را کج کرده اند و به بيراهه ميروند. و عده اي ديگر از خواص بجاي اينکه در مقابل اين قانون شکني اهل باطل موضع گيري کنند و اعمال توطئه گرانه ي آنها را محکوم کنند ، بنا را بر مصلحت گذاشته و سکوت اختيار کرده اند. چه بسا سکوت اين خواص ، آب به آسياب دشمن ريختن باشد بدون اينکه خودشان متوجه اين امر باشند. الان سکوت به بهانه ي مصلحت هيچ معنايي ندارد. اگر خواص جامعه که مردم قبولشان دارند و حرفشان در ميان مردم سند است در مقابل اين فتنه ها اعلام موضع نکنند و آن را محکوم نکنند اتفاقي خواهد افتاد که فقط دشمن شاد ميشود.

دومين برخورد و نگاه به دين ، يک نگاه سودجويانه است. نگاهي که دنيا طلبي و سودجويي ملاک و معيار خواص ميشود. برخي خواص به سمتي ميروند که پست و مقام و منصبشان را حفظ کنند حال در هر سمت که باشد چه حق و چه باطل. در مقابل فتنه ها سکوت مي کنند که مبادا محبوبيت خود را در مقابل عده اي قليل فتنه گر از دست دهند. در واقع هر دو طرف را دارند که اگر فتنه تحقّق پيدا کرد ضرري به آنها نرسد.

مقام معظم رهبري در سخنان خود در پنجم دي ماه سال 1374 در اين باره چنين فرمودند: « وقتي معيارها از دست رفت ، وقتي ارزشها ضعيف شد ، وقتي ظواهر پوک شد ، وقتي دنيا طلبي و مال دوستي بر انسان هايي حاکم شد که عمري را با عظمت گذرانده و سال هايي را بي اعتنا به زخارف دنيا سپري کرده بودند و توانسته بودند آن پرچم عظيم را بلند کنند ، آن وقت در عالم فرهنگ و معارف هم چنين کسي سر رشته دار امور معارف الهي و اسلامي مي شود ؛ کسي که تازه مسلمان است و هر چه خودش بفهمد مي گويد ؛ نه آنچه که اسلام گفته است ؛ آن وقت بعضي مي خواهند حرف او را بر حرف مسلمانان سابقه دار مقدّم کنند!

اين مربوط به خواص است. آن وقت عوام هم که دنباله رو خواصند ، وقتي خواص به سمتي رفتند ، دنبال آنها حرکت مي کنند. بزرگترين گناه انسانهاي ممتاز و برجسته ، اگر انحرافي از آنها سر بزند اين است که انحرافشان موجب انحراف بسياري از مردم مي شود. وقتي ديدند سدها شکست ، وقتي ديدند کارها بر خلاف آنچه که زبانها مي گويند جريان دارد و برخلاف آنچه که از پيامبر نقل مي شود رفتار ميگردد انها هم آن طرف حرکت مي کنند... »

آري ... قيام امام حسين عليه السلام بخاطر لغزيدن پاي خواص اتفاق افتاد. بيشتر کساني که به امام حسين نامه نوشته بودند و ايشان را به کوفه دعوت کرده بودند، از خواص بودند. ولي چه شد که همين ها يا در مقابل امام حسين عليه السلام ايستادند يا اينكه سکوت اختيار کردند و دم بر نياوردند و امام زمان خود را تنها گذاشتند؟! مگر آنها مسلمان نبودند؟! مگر نماز نميخواندند؟! مسجد نميرفتند؟ روزه نميگرفتند؟! پس چه شد؟! چه شد که امام حسين عليه السلام را تنها گذاشتند؟! سکوت آنها چه معنايي داشت؟! آيا بخاطر مصلحت سکوت اختيار کردند تا سبط پيامبر اينگونه مظلومانه به شهادت برسد؟!

اگر نگاه ما به دين يك نگاه مصلحت گرايانه و يا حتي سودجويانه باشد ، سرنوشتمان مي شود سرنوشت خلافت. همين خواص بودند كه امير المؤمنين عليه السلام را خانه نشين كردند. اگر آن زمان عده اي از خواص بنا را بر مصلحت گذاشتند، چشمهايشان را باز ميكردند و تقوا پيشه ميكردند و از حق دفاع ميكردند ، امام علي عليه السلام هيچ وقت خانه نشين نميشد.

همين خواص بودند كه امام حسين عليه السلام را به قتلگاه فرستادند و در نهايت او را تنها گذاشتند و مقابلش ايستادند. آيا امام حسين عليه السلام نميتوانست برگردد و بگويد الان به مصلحت نيست كه از حق دفاع كنيم ، چون همگي كشته مي شويم و فايده اي ندارد؟! آيا خواص از امام زمان خود بهتر تشخيص ميدادند؟

امروز نيز آنها كه پشت ولي فقيه را خالي كرده اند و در سوراخ هاي خود خزيده اند و در مقابل اين هتك حرمت ها سكوت اختيار كرده اند بدانند كه در اين فتنه شريك هستند. امروز سكوت به بهانه ي مصلحت فقط و فقط خيانت به اسلام و قرآن و اهل بيت عليهم السلام است و بس.
برخورد و نگاه سوم به دين ، نگاه ارادتمندانه است. نگاهي كه از سر وظيفه است. ما بايد گوش به فرمان ولي فقيه خود باشيم.

وقتي امام خميني رحمة الله عليه مي فرمايد : « پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به اين مملكت آسیبی نرسد. » منظورش همين نگاه ارادتمندانه است.

اين نگاه به اين معنا نيست كه چشم و گوش بسته باشيم. بلكه بايد تقواي الهي را پيشه كنيم و جانب حق را بگيريم. سعي كنيم بين عوام نباشيم و دنباله رو خواصي باشيم كه اهل حق هستند. براي شناخت اهل حق بايد بصيرت داشت. بايد اهل بصيرت بود.

ببينيم آيا مي توانيم پيرو كساني باشيم كه تيشه به ريشه ي اسلام مي زنند و دل دشمن را شاد ميكنند. آيا مردان زن نما مي توانند الگوي ما باشند؟ آيا آنهايي كه در تاسوعا و عاشوراي حسيني حرمت شكني مي كنند مي توانند الگوي ما باشند؟ آيا كساني كه با سوت و كف و هلهله حرمت روز عاشورا را ميشكند ميتواند جانب حق داشته باشد؟! آيا سنگباران كردن نمازگزاران روز عاشورا در راه دفاع از اسلام است؟!

شايد بگوييد اين افرادي كه دست به چنين اعمالي مي زنند مشتي اراذل و اوباش هستند و هيچ ارتباطي به برخي خواص ندارد. ولي قدري تأمل كنيد و خوب فكر كنيد ببينيد چه كساني باعث بوجود آمدن اين شرايط شدند؟! چه كساني زمينه را براي اين حرمت شكني ها فراهم كردند؟! چه كساني آب به آسياب دشمن ريختند؟! اگر اين خواص با اين حرمت شكني ها همراه نيستند چرا آن را محكوم نميكنند؟! چرا سكوت كرده اند ؟!

حرمت شكني علني روز عاشورا را به همه ي انسانهاي آزاده ي جهان تسليت ميگويم . امروز هر كس سكوت كند و به اين اقدام بي شرمانه اعتراض نكند فقط به اسلام خيانت كرده است.