امام زمان (عج)

✿ღ✿ "آن مرد می آید " اگر ... ✿ღ✿

تصور کنید همین الان به شما خبر ظهور امام زمان رو دادن چه احساسی دارین؟
لطف کنید تو یک جمله احساستون رو بیان کنید.

چقدر از امام زمان دور هستیم؟

[h=1][/h]
شرفیابی به حضور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در زمان غیبت کبری و دیدن ایشان جزو آرزوهای محبین و دوستداران ایشان است؛ و بسیاری از شیعیان در طول تاریخ غیبت توانسته اند به این مقصود دست یابند.


[/HR] رۆیت و دیدن امام زمان(علیه السلام) هر چند توفیق بزرگی است، اما می توان از آن به عنوان مسیری یاد کرد که محبین با قرار گرفتن در آن و هدف قرار دادن این دیدار سعی در رابطه با امام خویش و کسب فیوضات از حضرت دارند.
حدیث پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برای تمام شیعیان آشنا است که در جواب سوال جابر بن عبدالله که پرسید: «یا رسول اللَّه شیعیان او در زمان غیبت از وجود او سودى می‌برند؟ فرمود: آرى به خدائى که مرا مبعوث کرده است، به راستى آنها به نور وى پرتویاب باشند و به ولایت او در زمان غیبتش سود برند مانند سود مردم از خورشید پشت‏ ابر.» ( کلینى، محمد بن یعقوب، أصول الکافی)
اما خیلی وقت ها شده است که ما در خلوت خود و یا در مراسم هایی که به مناسبت های مختلف می گیریم با خود می اندیشیم که چرا امام زمان ظهور نمی کنند، به چه علت ما از دیدار اماممان بی نصیبیم! آن حضرت در توقیعشان می فرمایند:
و چنانچه شیعیان ما - خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى‏ نمودند، نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى ‏افتاد، كه سعادت مشاهده ما با شتاب بدیشان مى‏ رسید و اینها همه در پرتو شناخت كامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى‏ باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى‏ دارد جز اخبارى كه از ایشان به ما مى‏ رسد و ما را ناراحت مى‏ سازد و از ایشان انتظار نداریم، و تنها از خدا باید یارى خواست و او براى ما كافى و نیكو كارگزار و پشتیبانى است، و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان؛ بشیر و نذیر؛ محمّد و آل پاكش باد!
آیت الله بهجت(ره) در این باره فرمودند: وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(علیه السلام) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن حضرت مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(علیهم السلام)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد.
در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجّت(عجل الله فرجه الشریف) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را حبس کرده اند. آیا حبسى از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادى نشان دهد و خود را معرّفى کند!
بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(علیه السلام) می گذشت، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید(ره) فرمودند: “ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند.

در این مافوق هزار سال که آن حضرت در زندان است، خدا مى داند که قلوب اهل ایمان چه قدر خون است. آیا شایسته است که حضرت غائب(علیه السلام) در مصایب و گرفتارى شبیه قضیّه ى حسین بن على(علیهماالسلام) به این مدّت طولانى گرفتار باشد و ما برقصیم و شادى کنیم؟!
تا کی باید بار گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها بکنیم؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام زمانمان(علیه السلام) تحمل کنیم؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و بیدار نشویم؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم؟
پیشوای پنجم شیعیان، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هرگاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند (آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند. (اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه، نحانا عن جوارهم.(1)

بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(علیه السلام) می گذشت، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید(ره) فرمودند: “ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند.”‌
نکته قابل توجه اینجاست که این توقیع در سال های اولیه دوران غیبت فرستاده شده است، اکنون که وضع بسیار بدتر از آن زمان است و مردم در سختی ها، فشارها و فساد بسیار بیشتری گرفتار شده اند.
علاوه بر اینکه امام زمان(عج) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و براساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می کنند.
آیا می خواهید بدانید فاصله ما با امام زمانمان چقدر است و معنای غربت و تنهایی چیست؟ به این چند جمله ساده و عامیانه خوب دقت بفرمایید؛ به ما فرموده اند که روز جمعه احتمال ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنافداه) بیشتر است. “یامولای هذایوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک”‌(2)
حال اگر عصر جمعه ای بعد از نماز مغرب و عشاء، کسی به ما بگوید که امروز هم گذشت و امام زمان (ارواحنا فداه) ظهور نفرمودند و سپس چند لحظه بعد به ما خبر بدهند که از امروز مثلاً سیب زمینی کیلویی بیست تومان گرانتر شده است، شما را به خدا قسم برای کدام یک از این خبرها بیشتر ناراحت می شویم؟ برای کدام یک بیشتر دلهره پیدا می کنیم؟ نگران کدام یک می شویم؟

حضرت در توقیعشان می فرمایند: و چنانچه شیعیان ما- خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد- قلباً در وفاى به عهدشان اجتماع مى‏ نمودند، نه تنها سعادت لقاى ما از ایشان به تأخیر نمى ‏افتاد، كه سعادت مشاهده ما با شتاب بدیشان مى‏ رسید و اینها همه در پرتو شناخت كامل ما و صداقت محض نسبت به ما مى‏ باشد، بنابراین هیچ چیز ما را از ایشان محبوس نمى‏ دارد جز اخبارى كه از ایشان به ما مى‏ رسد و ما را ناراحت مى‏ سازد و از ایشان انتظار نداریم

آیا زمانی که مثلا دخترمان از مدرسه برمی گردد، اول می پرسیم دخترم در راه حجابت را رعایت کردی تا قلب نازنین امام زمان(عج) را نرنجانی؟ یا ابتدا می پرسیم نمره امتحانت چند شد؟ آیا از پسرمان می پرسیم که همزمان با امام زمانت، نمازت را خواندی؟ یا اول می پرسیم مسابقه امروز را بردی یا نه؟ اصلاً به زندگی هایمان نگاه کنیم، آیا رنگ و بوی امام زمان(عج) را می دهد؟ آیاتابلویی که به دیوار خانه نصب کرده ایم، آیا وسایلی که مورد استفاده قرار می دهیم، آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟ یا نه؛ آن قدر محرم و نامحرم بی پروا با هم اختلاط دارند که قلب مهربان امام زمان(عج) را می رنجاند؟ آیا ظاهر خود و خانواده مان آن طوری هست که مورد قبول و رضایت امام زمان(ارواحنا فداه) باشد؟ آیا طریقه درآمدمان طوری هست که امام زمان(عج) به آن برکت دهند و یا قدم به خانه ما گذاشته و بر سرسفره ما بنشینند؟ و خلاصه اینکه آیا روش زندگی ما همانگونه است که امام عصر(عج) می پسندد؟
دوستی می گفت داشتم از حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) بیرون می آمدم، دیدم شخصی فریاد می زند؟ آی دزد، پولم را دزدیدند و …، مردم هم با یک حالت تأسف و دلسوزی به او نگاه می کردند، با خودم گفتم: الان اگر کسی فریاد بزند: امام زمانم نیست، امام زمانم نیامد و …، مردم با یک حالت تمسخر به او نگاه می کنند و می گویند: او دیوانه شده است.
همه این ها یک طرف که اینگونه نیستیم، گاهی در زندگی مان طوری رفتار می کنیم که انگار از امام زمان(عج)، از آن کسی که اصلا کسی وجود ما به طُفیلی ایشان و به خاطر وجود ایشان خلق شده(3)، طلبکار هم هستیم.
به هر حال یادمان نرود که علاوه بر اینکه امام زمان(عج) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و براساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می کنند.

مگر نبايد نام اصلي امام زمان را ببريم پس چرا...

با سلام
در دعاي توسل امام حسن عسگري را خطاب مي كنيم يا ابا محمد
ولي شنيدم كه تا زمانيكه امام زمان ظهور نكرده اند نبايد اسم اصلي ايشون را به زبان بياريم ؟!

►►► داستان های کوتاه ◄◄◄

بشر حافى یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند که در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت .
بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود.
سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر(ع ) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش ‍ را به موسى بن جعفر(ع ) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن .
آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت .
طبیب مسلمان شد یا نه ؟
وقتى بشر حافى مریض شد؛ همان مرضى که بر اثر آن فوت کرد. دوستان و اطرافیانش در کنار بالینش جمع شده ، گفتند: باید ادرارت را به طیب نشان دهیم تا راهى براى علاج بیابد.
گفت : من در پیشگاه طبیبم ، هر چه بخواهد با من مى کند.
گفتند: این کار باید حتما انجام شود.
گفت : مرا رها کنید، طبیب واقعى مریضم کرده است .
دوستان بشر اصرار ورزیده ، گفتند: طبیبى است نصرانى که بسیار حاذق و ماهر است . بشر وقتى دید که دست بردار نیستند به خواهرش گفت :
فردا صبح ادرارم را براى آزمایش به آنها بده .
فردا که ادرارش را پیش طبیب بردند، نگاهى به آن کرد و گفت : حرکت دهید، حرکت دادند، گفت : بر زمین بگذارید، گذاردند سپس گفت : حرکت دهید، دستور داد تا سه مرتبه این کار را کردند. یکى از آنها گفت :
در مهارت تو بیش از این شنیده بودیم که سرعت تشخیص دارى ، ولى حالا مى بینیم چند مرتبه حرکت مى دهى و به زمین مى گذارى ؟!
طبیب گفت : به خدا سوگند در مرتبه اوّل فهمیدم ولى از تعجّب ، عمل را تکرار مى کنم ، اگر این ادرار از نصرانى است متعلق به راهبى است که از خوف خدا کبدش فرسوده شده و اگر از مسلمان است ، قطعا از بشر حافى مى باشد.
گفتند: همانطور که تشخیص دادى از بشر است . همین که طبیب نصرانى این حرف را شنید، مقراضى (قیچى ) گرفت و زنار خود را پاره کرد و گفت :
اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله
رفقاى بشر با عجله پیش او آمدند تا بشارت اسلام آوردن طبیب را به او بدهند، همین که چشمش به آنها افتاد گفت : طبیب اسلام آورد یا نه ؟ جواب دادند: آرى . ولى تو از کجا خبردار شدى ؟ گفت : وقتى شما رفتید، مرا خواب گرفت . در عالم خواب یک نفر به من گفت : به برکت آبى که براى طبیب فرستادى آن مرد مسلمان شد و ساعتى نگذشت که بشر از دنیا رفت

حدیث درباره امام زمان (عج)

[="Tahoma"][="Red"][=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]امام حسن عسکری (علیه السلام):[/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]والله لیغیبن غیبه لا ینجو فیها من الهلکه الا من ثبت الله عزوجل علی القول بامامته و وفقه (فیها)للدعا بتعجیل فرجه.[/][/]
[=arial, helvetica, sans-serif][/][=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif] [/][/]
[=arial, helvetica, sans-serif][/][=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]«سوگند به خدا حضرت مهدی –عجل الله تعالی فرجه الشریف –آن قدر غایب می شود که در زمان غیبت (طولانی اش )از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسی که خدای بزرگ ،اورا بر عقیده به امامت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)ثابت گرداند و به او توفیق دهد که برای تعجیل فرجش دعا کند.»[/][/]

کمال الدین ،ج2 ،ص 384

[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif] [/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]امام صادق (علیه السلام) :[/][/]

[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]… والله لیغیبن امامکم سنین من ادهر … ولتفیضن علیه اعین المومنین….[/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif] «سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب می شود ،و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است.»[/][/]
بحار النوار ج51،ص 147،غیبت نعمانی

[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif] امام صادق (علیه السلام) :[/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]اذا قام القائم لا یبقی ارض الا نودی فیها شهاده ان لا اله الا الله و ان محمد ا رسول الله .[/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]«هنگامی که حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه)قیام کند ،هیچ زمینی نماند مگر اینکه در آنجا گلبانگ ( اشهد ان لا اله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله ) بلند گردد.»[/][/]
بحارالانوار ،ج52،ص 340،تفسیر عیاشی

[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif] امام باقر(علیه السلام):[/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]اذا قام قائم اهل البیت قسم بالسویه و عدل فی الرفیه فمن اطاعه فقد اطاع الله ومن عصاه فقد عصی الله و انما سمی المهدی لانه یهدی الی امر خفی .[/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]«هنگامیکه قائم اهل بیت (عجل الله تعالی فرجه)قیام کند اموال را به صورت مساوی تقسیم می نماید و عدالت را در بین مردم برقرار می سازد .پس هر کس او را اطاعت کند ،خدا را اطاعت کرده است . و هر کس از او سرپیچی نماید ،از خدا سر پیچی کرده است وآن حضرت را مهدی نامیده اند ،زیرا مردم را به سوی امر پنهانی هدایت می نماید.»[/][/]
بحار الانوار ،ج52،ص 350/غیبت نعمانی
[=arial, helvetica, sans-serif]حضرت زهرا (عليها السلام):[/][=arial, helvetica, sans-serif][/][=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]
[/][=arial, helvetica, sans-serif]«قال لى رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) أبشرى يا فاطمة، المهدىّ منك».[/][/]

[=B Homa][=arial, helvetica, sans-serif]«رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به من فرمودند: اى فاطمه! ترا بشارت باد به اينكه حضرت «مهدى (عليه السلام) » از نسل توست.»[/][/][/][/]

وظایف منتظران

[h=1](1)[/h]
در روایات و بیانات پیشوایان دین وظایف فراوانی برای منتظران ظهور بیان گردیده است که در اینجا مهمترین آنها را بیان می کنیم
. [h=2]1- شناخت امام
[/h]پیمودن جاده انتظار بدون شناختن امام منتظر ممکن نیست. استقامت و پایداری در وادی انتظار وابسته به درک صحیح از پیشوای موعود است. بنابراین علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، لازم است نسبت به جایگاه امام و رتبه و مقام او نیز آگاهی کافی بدست آورد. ابونصر که از خدمتگذاران امام حسن عسگری (علیه السلام) است، پیش از غیبت امام مهدی (عجل الله تعلی فرجه الشریف) به حضور آن حضرت می رسد. امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از او می پرسد: آیا مرا می شناسی؟ پاسخ می دهد: آری، شما سرور من و فرزند سرور من هستید! امام (علیه السلام) می فرماید: مقصود من چنین شناختی نبود!؟ ابونصر می گوید: (مقصود شما چیست) خودتان بفرمایید.
امام (علیه السلام) می فرماید:
«من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شیعیانم دور می کند.»
اگر معرفت امام برای منتظر حاصل شود، او از هم اکنون خود را در جبهه امام می بیند و احساس می کند که در خیمه امام و کنار او قرار گرفته است. بنابراین لحظه ای در تلاش برای تقویت جبهه امام خویش کوتاهی نمی کند.
امام (علیه السلام) می فرماید:

«من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شیعیانم دور می کند.»

امام باقر(علیه السلام) فرمود:
« ... من مات و هو عارف لامامه لم یضره، تقدّم هذاالامر او تاخّر و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم فی فسطاطه»؛
کسی که بمیرد در حالی که امام خود را شناخته باشد، جلو افتادن یا تاخیر امر (ظهور) به او زیان نمی رساند و کسی که بمیرد و حال آنکه امام خود را شناخته است مانند کسی است که در خیمه امام و همراه او بوده است.
گفتنی است که این معرفت و شناخت چنان مهم است که در کلام معصومین (علیهم السلام) آمده است که برای بدست آوردن آن، لازم است از خداوند طلب یاری شود.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«... در زمان غیبت طولانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باطل گرایان (در اعتقاد و دین خود) به شک و تردید گرفتار می شوند. زراره، از یاران خاص امام گفت: اگر آن زمان را شاهد بودم چه عملی انجام دهم؟»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: ... این دعا را بخوان:
اللهمّ عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک اللهم عرفنی حجتّک فانّک ان لم تعرفّنی حجّتک ظللت عن دینی

آنچه تاکنون مطرح شد معرفت نسبت به جایگاه امام در مجموعه نظام هستی است او حجت پروردگار و جانشین به حق پیامبر و پیشوای همه مردم است که اطاعت او بر همگان واجب است چرا که اطاعت از او همان اطاعت از خداست.
یکی دیگر از ابعاد معرفت امام، شناختن سیره و صفات امام است و این بُعد از شناخت، تاثیر عملی گسترده ای در رفتار و خلق و خوی منتظر می گذارد و بدیهی است که هر اندازه معرفت انسان به زوایای گوناگون زندگی امام و حجت الهی بیشتر و عمیق تر باشد، آثار آن در بخش های گوناگون زندگی او بیشتر خواهد بود.
[h=2]2- الگوپذیری
[/h]وقتی معرفت به امام و جلوه های زیبای رفتاری آن بزرگوار به دست آمد، سخن از پیروی و الگو گرفتن از آن مظهر کمالات به میان می آید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«خوشا به حال آنکه قائم خاندان مرا درک کند در حالی که پیش از دوران قیام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ایشان، اعلام بیزاری کرده باشد. آنان دوستان و همراهان من و گرامی ترین امت من، در نزد من هستند.»
به راستی آن کس که در تقوا، عبادت، ساده زیستی، سخاوت، صبر و همه فضائل اخلاقی دنباله رو امام و مراد خویش است چه رتبه بلندی نزد آن رهبر الهی خواهد داشت و آنگاه که به حضور مقدسش بار یابد چه سربلند و سرافراز خواهد بود؟
آیا جز این است که منتظری که در طلب زیباترین پدیده عالم است خود را به خوبی ها می آراید و از زشتی ها و رذائل اخلاقی دوری می کند و در مسیر انتظار همواره مراقب افکار و اعمال خویش است؟! وگرنه افتادن به دام بدیها رفته رفته فاصله او و معشوق خوبان را زیادتر خواهد کرد و این حقیقتی است که در بیان هشدار دهنده آن امام موعود آمده است:
«فما یحسبنا عنهم الا ما یتصّل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم؛
هیچ چیز ما را از شیعیان جدا نکرده است مگر آنچه از کارهای ایشان که به ما می رسد. اعمالی که خوشایند ما نیست و از شیعیان انتظار نداریم!»
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«خوشا به حال آنکه قائم خاندان مرا درک کند در حالی که پیش از دوران قیام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ایشان، اعلام بیزاری کرده باشد. آنان دوستان و همراهان من و گرامی ترین امت من، در نزد من هستند.»

نهایت آرزوی منتظران آن است که در برپایی دولت مهدوی و حکومت عدل جهانی سهمی داشته باشند و افتخار یاوری و همراهی آخرین حجت حق را بدست آورند ولی مگر نیل به چنین سعادت بزرگی جز با خودسازی و آراستگی اخلاقی میسر است؟!
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«من سرّه ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر؛
هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم (علیه السلام) باشد باید منتظر باشد و در حال انتظار به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید.»
و روشن است که در مسیر تحقق چنین خواسته ای هیچ الگو و نمونه ای برتر از آن امام بزرگوار که آینه تمام زیبایی هاست یافت نمی شود.

چگونه منتظر منحرفی نباشیم؟

سلام. از وظایف شیعه انتظار فرج، نزدیک دانستن ظهور و مقدمه سازی برای آن است؛ ولی برخی افراد که سعی کرده اند چنین باشند، دچار توهمات شده اند یا دست به اعمالی شتابزده و غیرمنطقی زده اند.

چه کنیم که مثل آنها نباشیم؟