اسرائیلیات

مدتی است در قبول برخی از فضائل شک دارم!

حدود یک سالی است در باب برتری حضرت ابراهیم و امام علی بر هم دیگر در حال تحقیق هستم و به نتیجه ای نرسیدم! اما نتیجه این تحقیقم صرفا این بوده که جدیدا وقتی حدیثی در باب فضیلت های اهل بیت میشنوم برام غیر قابل باور هستن و دنبال سند ها میرم و به گونه ای سند هارو ضعیف میدونم!!!!
یکم پیچیدست به عنوان مثال تو همین انجمن حدیثی نقل شده بود از امام علی ع که به صعصعه گفتند [من از ابراهیم برترم چون یقینم به خدا بیشترست یا علمم بالاتر است ]به این مضمون یا تعبیر بنده این بود !!!!!! که این خلاف نص صریح قران هست که میگه ملاک برتری مومن ایمان تقوا وعمل صالحه و صرف ادعای چند مورخ هرچند شیعه و سنی و نقلش نمیتونه برای صحت این حدیث و امثالهم سندیت داشته باشه یا در جایی گفته شده خداوند افرینش رو به واسطه وجود امام علی ع خلق کرده !!!! یا اهل بیت قبل از خلق حضرت ادم خلق شده بودند و معراج امام علی و خوردن سیب در اسمان چهارم !!!یا در باب معجزات و وحی به اهل بیت !و.....

احادیث فراوانی شنیدم میدونم که علم رجال و درایه ندارم و در اون حدی از علم نیستم که بتونم تشخیص بدم حدیثی صحیح یا غلطه اما نمیتونم چیزی که بر خلاف اصل و بر خلاف قران و بر خلافه عقله قابل حس هم نیست و صرفا یک یا چند مورخ از یک راوی مطمئن نقلش کرده رو قبول کنم

اعتقاد دارم خداوند متعال ولایتی رو به پیامبر متعال و ائمه همچنین حضرت ابراهیم داده اما به این معنی نیست اعوذو بالله مثل علی اللهی ها که خود امام در صدر اسلام اعدامشون کرد ما امام علی رو صرف ولایتش و داشتن ارادت تا جایگاه خدایی بالا ببریم !!!!! در ضمن در تحقیقاتم متوجه یک نکته شدم که عمده این فضیلت ها مربوط به امام علی و امام حسین نقل شده یعنی حضرت علی رو تا عرش فضیلت دادن در حالی که در مورد بقیه ائمه از جمله امام حسن ع و......کم کاری شاید کوتاهی در نقل شده!شاید هم کمتر اسرائیلیات نقل شدن !این صرفا یک نظر شخصی هست. حالا در صورت امکان انتظار چند جواب روشن دارم!فکر میکنم یکم ادامه پیدا کنه عقاید اصلیم هم در خطر هستن!!!!!!

اولا :تمام فضیلت های ذکر شده پیرامون اهل بیت مخصوصا حضرت علی قابل قبول هستند صرف این که فضیلت هستند!{از یک عالم شنیدم در باب فضیلت ها اصل رو بر صحت میزارن}؟
ثانیا: در باب برتری جایگاه در پیشگاه خداوند برای حضرت ابراهیم و امام علی ع غیر از ایمان تقوا و عمل صالح چیز دیگری قابل ذکر است؟اگر هست ایا خلاف قران نیست؟
ثالثا : ایا وسواس بنده در قبول احادیث فضیلت نوعی ایمان کم یا یقین پایین و رضیلت است یا یک فضیلت و قابل تایید؟

حدیث «جساسه» چیست و میزان اعتبار آن چگونه است؟

سلام

توی اینترنت داشتم میچرخیدم و برخوردم به یه روایت در خصوص دجال.

1 - آیا این روایت معتبر است.
2- اگر معتبر است لطفا توضیح دهید یعنی چی؟ آیا دجال هم همانند امام زمان(عج) در غیبت به سر می برد؟

از فاطمه دختر قیس روایت است که گفت: صدای منادی پیامبر( را شنیدم که بانگ بر میآورد: الصلاه جامعه، من به سوی مسجد رفتم، همراه پیامبر( نماز خواندیم، من در صف زنان بودم که پشت سر مردها صف کشیده بودند، هنگامی که پیامبر( نمازش را خواند، برمنبر نشست در حالی که میخندید فرمود: ((هریک از شما در جایگاه نمازش بنشیند)) سپس فرمود: ((آیا میدانید به چه علت شما را جمع کردهام؟)) گفتند: خدا و پیامبرش بهتر میدانند.
پیامبر( فرمود: ((قسم به خدا شما را به خاطر تشویق کردن یا ترساندن از چیزی جمع ننمودهام، بلکه شما را به این خاطراینجا دعوت کرده ام که تمیم داری که قبلاً نصرانی بود مسلمان شده و چیزی را به من خبر داده که با آنچه من آن را به شما خبر دادهام در مورد دجال موافق است، او میگوید: همراه با سی تن از افراد لخم و جذام به سفر دریایی رفتهاند که موجهای دریا یک ماه تمام آنان را درگیر خود کرده است سپس کشتی آنان به ساحل رفته و به جزیرهای در میان دریا رسیده وداخل آن شدند، سپس جانوری پر مو به آنان میرسد که به خاطر فراوانی موهایش سر و دمش را از هم تشخیص نمیدادند، پس به او گفتند:
وای برتو! شما چه چیزی هستی؟
گفت: من جساسه هستم.
گفتند: جساسه چیست؟
گفت: به سوی مردی که در این دیر است بروید، همانا او با شوق وعلاقه منتظر خبر شما میباشد.
گفت: هنگامی که او از مردی سخن گفت، از آن ترسیدیم که شیطان باشد.
گفت: با سرعت رفتیم تا اینکه به داخل دیر رفتیم، ناگهان مردی عظیم الجثه و قوی هیکل را دیدیم که دو دستش به گردنش بسته شده و در میان دو زانو تا قوزکهایش با آهن محکم شده است.
گفتیم: وای برتو! تو چه چیزی هستی؟
گفت: شما توانستی خبرم را به دست بیاورید، پس به من بگویید شما چه کسانی هستید؟
گفتند: ما مردمی از عرب هستیم، سوار بر کشتی شدیم، درگیر موجهای دریا شدیم تا اینکه ما را به این جزیره رسانید، درنزدیکترین محل آن فرود آمدیم، سپس داخل این جزیره شدیم، جانوری پر مو که براثر فراوانی موهایش سرش را از دمش تشخیص نمیدادیم، به ما رسید، گفتیم: وای برتو! شما چه چیزی هستی؟ گفت: من جساسه هستم. گفتیم: جساسه چیست؟ گفت: به طرف مردی که در دیر است بروید که او منتظر خبر شما میباشد، پس با سرعت به سویت آمدیم، از آن ترسیدیم که شیطان باشد.
پس گفت: از درخت نخل بیسان برایم بگویید.
گفتیم: از چه چیزش میخواهی اطلاع پیدا کنی؟
گفت: از اینکه آیا میوه میدهد؟
گفتیم: آری.
گفت: اما نزدیک است که روزی میوه ندهد.
گفت: از دریاچه طبریه خبرم دهید.
گفتیم: از چه لحاظ؟
گفت: آیا در آن آب وجود دارد؟
گفتیم: آب فراوانی دارد؟
گفت: اما نزدیک است که آبش خشک شود.
گفت: از چشمه ی زُغَر خبرم دهید.
گفتیم: از چه لحاظ؟
گفت: آیا در آن چشمه آبی باقی مانده است؟ و آیا مردم با آب آن زمین کشاورزی را آبیاری میکنند؟
گفتیم: آری، آب فراوانی دارد، و مردم آن منطقه از آب آن جهت آبیاری زمین های کشاورزی استفاده مینمایند.
گفت: از پیامبر امیین [درس نخوانده ها] خبرم دهید چه کرده است؟
گفتیم: در مکه به پیامبری رسیده و به مدینه هجرت کرده است.
گفت: آیا عربها با او به جنگ برخاستند؟ گفتیم آری.
پرسید: با آنان چه کرد؟ به او اطلاع دادیم که بر آنان پیروز شد و همه از او فرمانبرداری کردند.
پرسید: آیا چنین شده است؟ گفتیم: آری.
گفت: اما اگر از او پیروی کنند برایشان بهتر است، و من شما را از خودم با خبر میکنم. من مسیح دجال هستم، نزدیک است که اجازه خروج به من داده شود پس بیرون آمده و بر روی زمین به راه بیفتم، شهر و روستایی را نمیگذارم مگر اینکه در طول چهل شبانه به همه آنها سر میزنم به جز مکه و مدینه که داخل شدن در آن دو بر من حرام شده است، هرگاه بخواهم وارد یکی از آن دوشوم، فرشته ای به جلویم می آید که شمشیری در دست دارد و مرا از وارد شدن به آن منع میکند و بر هر یک از دروازه های آن فرشته ای قرار دارد که از آن محافظت میکند.))
راوی (فاطمه دختر قیس) گفت: پیامبر( با عصایش بر منبر کوبید و سه بار فرمود: ((هذِّهِ طیبَهٌ)) یعنی این شهر مدینه پاک است. آیا این خبر را به شما گفتم؟ مردم گفتند: بله. ((بی گمان مرا به تعجب انداخت حدیث تمیم داری که با آنچه من در مورد دجال و مکه و مدینه به شما خبر داده بودم یکی در آمد، آگاه باشید او در دریای شام یا یمن است، نه؛ بلکه از جانب مشرق است. از جانب مشرق، آن چیست از جانب مشرق و با دستش به سوی مشرق اشاره میکرد. فاطمه دختر قیس گفت: این حدیث را از پیامبر( شنیده و حفظ کردهام [مسلم[ ۲۹۴۲/ ۱۱۹) و ابوداود [۴۳۲۶] و لفظ حدیث از روایت مسلم است. ].

بررسی صحت مضمون روایات درباره سرگذشت سامری

[=&amp]سلام
در تفسیر آیه "قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها" اغلب مفسران به روایاتی استناد کرده اند که بر اساس آنها، سامری، اولا به دست جبرئیل بزرگ شده است، ثانیا جبرئیل را میدیده و ثالثا توانسته خاک زیر پای جبرئیل را برگیرد و با استفاده از آن گوساله خود را زنده کند.

نقل قول:
دو نمونه از این نظرات:

سامری با استفاده از خاک سم اسب جبرییل توانست صدای گوساله را در اورد. مفسرين طبق اين روايات گفته اند: سامري حضرت جبرائيل را هنگامي كه به حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ نازل شد تا به او وحي الهي را برساند ديد. و برخي ديگر از مفسران گفته اند: حضرت جبرائيل را هنگامي كه براي غرق كردن فرعون و لشكريانش نازل شده بود سوار بر اسبي بهشتي ديد. به هر حال سامري در اين هنگام از موقعيت استفاده كرده و قدري از خاك زير پاي خود حضرت جبرئيل يا خاك زير سم اسب او (بنابر تفسير دوم)، برداشته بود و نزد خود نگاه داشته بود. از خاصيتهاي اين خاك اين بوده كه به هر چيز ريخته مي شد جان مي گرفت و زنده مي شد.سامري هم چون از اين مطلب آگاه بود،‌ آن مقدار خاك را كه نزد خود داشت بعد از ساختن گوساله در آن ريخت و اين باعث جان گرفتن و صدا كردن گوساله شد. ( ترجمة الميزان، محمد حسين طباطبايي، ج 14، ص 273،‌ذيل آيات 80 تا 98 سورة طه

صاحب قصص الانبیاء آورده است: گویند که جبرئیل (ع) او را پرورده بوده و آن آنچنان بود که در آن وقت که بنی اسرائیل از فرعونیان بگریختند این سامری طفل بود او را در سر راه گذاشته بودند. خدای ، جبرئیل علیه السلام را فرمود تا آن بچه را برداشت و هشتادماه او را در پر خویش میداشت روزی مادر و پدرش نشسته بودند از فرزند یاد آوردند و بگریستند حق تعالی جبرئیل را فرمان داد تا آن کودک را بر در خانه ٔ ایشان نهاد. سامری میگریست از فراق جبرئیل . پدر و مادر، سامری را دیدند و او را شناختند و شاد شدند پس بنی اسرائیل سامری را بزرگ میداشتند که وی را جبرئیل پرورده بود در آن وقت سامری گفت مرا با شما حاجتی است بر وی جمع آمدند و گفتند بگو چه سخن داری گفت بدانید که موسی با هفتاد تن از میان شما بیرون رفته است و همه هلاک شدند اکنون میخواهم خدای موسی بشما بنمایم گفتند روا باشد. سامری زرگر بود قالبی درست کرد از گل بر مثال گوساله در زیر زمین پنهان کرد و هیزم بالای آن بنهاد بنی اسرائیل را گفت هر یک دیناری زر بدین آتش اندازید چنان کردند آن میگداخت و بقالب فرومیشد آورده اند که ششهزار درهم در آن قالب انداختند و ندانستند که در زیر آن قالبی است قالب پرگشت آتش فرونشاندند. آنگاه سامری آمد و گوساله را بیرون آورد و روش گردانید وبروی زمین نهاد تا خلق را بدان دعوت کند. روز غرق فرعون ، سامری دانسته بود که جبرئیل کجا رود و از کجا میگذرد و خوانده بود که هر که از زیر سم اسب جبرئیل خاک بردارد و بر هر چیز که ریزد آن چیز بسخن درآید از آن خاک برداشته بود و بر دهان گوساله ریخت و بانگ بکرد خلق چون آن بدیدند، همه بیکباره سجده کردند و گوساله پرست شدند قوله تعالی : فقبضت قبضة من اثر الرسول فنبذتها و کذلک سولت لی نفسی .


[=&amp]
این موضوع به تفصیل در این تاپیک آمده است: "چگونه سامری از جبرئیل سوء استفاده کرد؟"
[/][/][=&amp]
تفاوت معجزه و کرامت، با دیگر خوارق عادات از جمله سحر، کهانت و اعمال مرتاضان، در این است که در معجزه و کرامات، نبی و اولیاء الله به اسباب غیر عادی و غیر مادی دسترسی دارند که فقط در اختیار ولی خدا می تواند قرار گیرد. کرامات نیز اگرچه تفاوت ماهوی با معجزات ندارد اما چون به دست شاگردان انبیا انجام میشود و نه منکرین، مشکلی در اثبات گر بودن معجزه برای ادعای نبوت، ایجاد نمی کند.
اما در اینجا انجام کاری خارق عادت، از طریق سببی خاص را شاهدیم که به دست مدعی ارتباط با خدا انجام می شود و موجب گمراهی عده فراوانی میگردد.
[/][=&amp]اگر هر مدعی دروغینی بتواند از ابزار اعجاز استفاده کند، اعجاز دیگر نمیتواند نشانه حقانیت ادعای نبی باشد. [/][=&amp][=&amp]کار خارق عادتی که در این نقلیات به سامری نسبت داده شده است، چه تفاوتی با معجزه دارد؟[/]
پذیرش این تفسیر از آیه و کیفیتی که در این نقلیات وجود دارد، امکان دارد؟
کسی جز انبیا می تواند از فیض ارتباط با جبرئیل و همجواری او بهره ببرد؟

[/]