اخلاق فردی

نحوه برخورد با افراد جامعه

سلام
من چند تا سوال در مورد نحوه برخورد با افراد جامعه داشتم ممنون میشم به صورت کامل توضیح بدین:

1- با افرادی که بی دلیل یا به هر دلیلی اقدام به فحاشی به هر شکل از لعنت گرفته تا حتی فحش ناموسی و ...می کنند چگونه باید رفتار کرد؟

2- خوب مسلما شما هم افراد زیادی رو دیدید که به هر دلیل به دنبال آزار و اذیت دیگران هستند از هر طریق از تمسخر گرفته تا حتی وادار کردن فرد به درگیری و ... با این گونه افراد چگونه باید رفتار کرد ؟
آیا نمونه ای از احادیث یا داستان هایی در این زمینه از پیامبران و امامان وجود دارد؟

با تشکر

غیبت می کنیم چون طرف مومن نیست!

با سلام
احادیثی زیادی درباره رذیلت غیبت داریم و حتی در احادیث غیبت را بالاتر از گناه زنا میداند
عده ای که هستند که برای توجیه غیبت می گویند فردی که ما داریم غیبتش را می کنیم که مومن نیست به این دلیل که واجبات دینی خود را انجام نمی دهند و خداوند گفته پشت سر برادر مومن خود حرف نزنید اما کسی که مومن نیست که پیش خدا ابروی ندارد این ابروی مومن است که از کعبه هم با ارزش تر است نه ابروی افراد گنهکار
از طرفی در احادیث داریم افرادی که اشکارا گناه میکنند غیبت انها اشکال ندارد
سوال من اینه که این که مجازات ها و عواقبی که برای غیبت در نظر گرفته شده برای غیبت پشت سر مومن است یا فرقی ندارد ؟
سوال بعدیم کسی که واجبات دینو انجام نمی ده اما مسلمان است مومن محسوب نمی شود؟

راههاى پرورش اخلاق از نظر علامه طباطبایی

بسمه تعالی

هدف نهایى پیامبران و ادیان آسمانى و حكیمان، ساختن جامعه اى مبتنى بر اخلاق و فضایل انسانى بوده است، ولى چون هدف، مشترك بوده و دانشمندان و متفكران اسلامى نیز با دیده مثبت به آموزه هاى فلسفى یونان نگریسته و به غربال و تنقیح و تكمیل آن پرداخته اند، پاره اى از پریشان گویان، پنداشته اند كه اخلاق اسلامى نیز چیزى افزون بر آموزه ها و روش اخلاقى حكماى یونان نیست و لذا با شلاق نقد و تیغ انكار به جان آن افتاده اند، در حالى كه اخلاق در معارف قرآنى، گامى حتى پیشتر از معارف اخلاقى ادیان آسمانى گذشته است، كجا رسد به روش اخلاقى حكیمان و فیلسوفان یونانى!

تنها وسیله اى كه به كمك آن مى توان صفات باطنى را اصلاح كرد و ملكات فاضله اخلاقى را تحصیل و صفحه دل را از آلودگى اخلاقى زشت پاك كرد تمرین و تكرار اعمال شایسته متناسب با صفات اخلاقى است، زیرا بر اثر تكرار عمل در هر مورد صور علمى خاصى در روح انسان نقش مى بندد و بر اثر تراكم به جایى مى رسد كه اثر آن غیر قابل زوال مى شود یا لااقل به آسانى زایل نخواهد شد; مثلا اگر یك فرد ترسو بخواهد ترس را از خود دور سازد باید مكرر قدم در جریانها و اقدامهاى مخوف كه دل را مى لرزاند بگذارد، و هر وقت گام در یكى از این موارد مى گذارد و از اقدام شجاعانه خود لذت مى برد و زشتى و نكبت فرار را درك مى كند، صورتهاى خاصى از آن در روح او نقش مى بندد و بر اثر تكرار و تراكم آنها ملكه شجاعت در او راسخ مى گردد. این ملكه علمى اگر چه مستقیما اختیارى نیست ولى مقدمات تحصیل آن كه عبارت از اعمال مناسب است، در اختیار انسان قرار داد. از این بیانات روشن شد كه راه تحصیل ملكات فاضله و تهذیب اخلاق یكى از این دو راه است: روش حكما و روش شرایع آسمانى.

داستانهای اخلاقی شگفت

داستان های عارفانه
با کمی دقت در این حکایات کوتاه ولی پر معنا لذت فهمیدن حقائق به انسان دست می دهد

نتیجه حرص
1- روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد.او از پیدا کردن این پول آن هم بدون هیچ زحمتی خیلی ذوق زده شد.
این تجربه باعث شد که بقیه روزهاهم با چشمهای بازسرش را به سمت پایین بگیرد(به دنبال گنج).او در مدت زندگیش 296 سکه 1سنتی 48 سکه 5 سنتی 19 سکه 10 سنتی 16 سکه 25 سنتی 2 سکه نیم دلاری ویک اسکناس مچاله شده 1دلاری پیدا کرد.در مجموع 13 دلار و26 سنت.
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و26 سنت او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید درخشش157رنگین کمان و منظره ی درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد .
او هیچ گاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان در حالی که از شکلی به شکل دیگر در می آمدند ندید. پرندگان در حال پرواز درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر هرگر جزئی از خاطرات او نشد...

بخشیدن لغزش

انجمن: 

باسمه نعالی
با سلام:
غَفر یعنی پوشاندن و بخشیدن و «زلّة »به معنای زمین خوردن یک دفعه و ناگهانی است که از آن به سر خوردن هم تعبیر می کنند و مراد از آن ،لغزش ناگهانی در گفتار ،رفتار و حرکات است
برادر واقعی مومن کسی است که لغزش های او را نادیده بگیرد و به آسانی از آن ها چشم پوشد نه آنکه با دیدن کوچکترین لغزشی لب به سرزنش بگشاید
امیرمومنان علی علیه السلام فرمودند:همانا برادر حقیقی تو آن کسی است که لغزشت را بپوشاند(1

اگر انسان مومن از شخص مومنی خطایی ناگهانی مشاهده کرد باید آن را نادیده بگیرد و در مرحله بعد برای آن عذر بتراشد و به شکلی آن را توجیه کند یعنی خود را چنین توجیه کند که به حتم نگرش درستی درباره این قضیه نداشته است و فرد خاطی برای این کار خود دلیلی داشته است که او به آن آگاه نیست
پی نوشت:
1- غررالحکم ص 421