جمع بندی تربیت فرزند یا رضایت خانواده همسر

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تربیت فرزند یا رضایت خانواده همسر
با عرض سلام و خسته نباشید   پیاپی از طولانی شدن متن عذرخواهی میکنم ولی این موضوع برای بنده دغدغه بزرگیه   والدین همسر من افراد بی دینی هستند. اهل شرابخوری، مجلس حرام غنا و رقص مختلط و انواع گناه های دیگه. برعکس اون ها همسر من فرد مومن و نماز خوانی هست. طبیعتا اون ها همواره در کشمکش بودند. از نماز و مسجد و سفر زیارتی و ظاهر همسرم باعث ناراحتیشون بوده و همسرم همیشه در حال تلاش بیهوده برای جلب رضایتشون بوده.   اما درمورد ازدواج با بنده به علت پوشش و دینداری من مخالفت داشتند و حدود دو سال این مخالفت طول کشید و در اخر ما بدون حضور اون ها ازدواج کردیم چون همسرم معتقد بود ازدواج بر اون واجب بوده و دیگه رضایت اون ها رو رها کرد.   پس از شروع زندگی مشترک ما، عدم رضایت اون ها شدت گرفت و حتی بنده مدت کوتاهی بخاطر اون ها چادرم رو کنار گذاشتم ولی رضایت اون ها به هیچ شکلی جلب نمیشه. این اختلافات ادامه پیدا کرد و رابطه بنده با ان ها به کدورت رسید ولی بنده همیشه به همسرم گفتم سعی کنه رضایت اون ها رو جلب کنه.   مشکلم از اینجا شروع میشه که الان  بچه دار شدم و هیچ علاقه ای ندارم که بچم با اون ها زیاد رفت و امد کنه. از دو جهت:  اول بخاطر بی احترامی زیادی که طی این چند سال به من و خانوادم کردند و  دوم تاثیر بدی که روی تربیت فرزندم میتونند داشته باشند. اما اون ها علاقه دارند که بچه من رو بیشتر ببینند و ارتباط بیشتری با اون داشته باشند و ارتباط کمی که دارند رو دلیل نارضایتیشون میدونند. هرچند بنده طی این سال ها میدونم این هم تنها بهونست و اگر این موضوع هم حل بشه دلیل دیگه ای برای نارضایتی میارند چون اون ها با اصل ازدواج ما و حجاب و دین بنده مشکل دارند.   سوال من اینه که با توجه به اینکه من هم مثل همسرم در تربیت بچم مسئولم و با توجه به اینکه اون ها هیچ حقی بر گردن من ندارند که من به دنبال جلب رضایت اون ها باشم، آیا اینکه بنده با محدود کردن روابط بچم باهاشون باعث نارضایتی اون ها بشم مصداق عاق والدین برای همسرم میشه؟ و دوم اینکه ایا رضایت اون ها از تربیت فرزند ما مهم تره؟ بطور کلی نظر کارشناس محترم درباره رفتار بنده چیه؟    
با نام و یاد دوست             کارشناس بحث: استاد حنیف
جمع بندی پرسش: والدین همسر من اهل شرابخوری، مجلس حرام و غنا و رقص مختلط و انواع گناه های دیگر هستند. اما همسرم فرد مومن و نماز خوانی است و طبیعتا همواره در کشمش بوده و هستند. از اعمال عبادی همسرم ناراحت می شوند و ایشان همیشه، در حال تلاش بیهوده برای جلب رضایت آنهاست. حتی به علت پوشش و دینداری من مخالف ازدواج ما بودند و ما بدون حضور آنها ازدواج کردیم. پس از شروع زندگی مشترک ما، این نارضایتی ها بیشتر شد و من حتی برای مدتی چادرم را کنار گذاشتم ولی رضایت آنها جلب نشد. الان ما بچه دار شده ایم و خانواده ی همسرم علاقه ی زیادی به ارتباط با فرزندم دارند. ولی من اولا به خاطر بی احترامی هایی که این سالها به من و خانواده ام کرده اند و ثانیا به خاطر تاثیر بدی که روی تربیت فرزندم می توانند داشته باشند، این ارتباط را دوست ندارم. سوال من اینست که با توجه به مسئولیت من و همسرم در تربیت فرزندمان، و با توجه به اینکه من نیازی به جلب رضایت آنها ندارم، آیا می توانم ارتباط فرزندم را با آنها محدود کنم؟ و اگر آنها از این مسئله ناراحت باشند، آیا بدین معنی ست که من موجب عاق شدن همسرم را فراهم کرده ام و گناهکار هستم؟   پاسخ: در پاسخ به شما توجه به چند نکته ضروری است. می دانید که احترام به والدین و پرهیز از رنجاندن آنها یک امر واجب است و در این شکی نیست. در عین حال  اگر اطاعت کردن از والدین، مستلزمِ از دست رفتن یک وظیفه ی واجب شود، قاعدتا قابل اعتنا نیست. یعنی اطاعت یا راضی کردنِ  والدین صرفا در چارچوب وظایف دینی و الهی فرزندان قابل انجام است. در کنار این قطعا شما و خصوصا همسرتان مکلف هستید که فرزندنتان را به درستی تربیت کرده و زمینه را برای پرورش دینی او فراهم نموده و موانع را برطرف کنید. نکته ی بعدی اینست که خانواده ی همسرتان از ارحام شما نیستند و ارتباط و رفت و آمد شما با آنها واجب نیست. با یک نگاه کلی به موارد بیان شده، می توان اینطور جمع بندی کرد که همسر شما موظف است به والدینش احترام گذاشته و رضایت آنها را جلب نماید. اما این جلب رضایت نباید با وظیفه ی شرعیِ او که تربیت فرزند است تعارضی ایجاد کند. این کار نیاز به مهارت و مدیریت دارد. همسرتان می تواند با توجه به شناختی که از والدینش دارد آنها را از هر راهی که مورد پذیرش آنهاست خوشحال کرده و موجبات رضایت آنها را فراهم کند. همیشه عمل کردنِ بی چون و چرا سبب خوشحالی نیست. بلکه خیلی اوقات با زبان و صحبت های دلنشین، می توان دل والدین را به دست آورد. اگر شما و همسرتان تشخیص می دهید که ارتباطِ زیادِ فرزندتان با آنها، موجب ضررهای دینی و سوء تربیت می شود، می توانید به طور نامحسوس ارتباط را کم کنید. می توان هر بار بهانه ای تراشید تا کم شدنِ ارتباط زیاد به چشم نیاید و جلوه ی زیادی نداشته باشد و همانطور که عرض کردم اینکار مدیریت و مهارت زیادی را می طلبد. در هر حال مهم اینست که هم رضایت والدین جلب شود و هم فرزند شما تربیت مناسبی داشته باشد؛ اما اگر والدین درخواست غیر منطقی داشته و جلب رضایت آنها موجب از دست رفتن یک امر واجب می شود، لازم نیست.        
موضوع قفل شده است