محمدگرامی درود نه او مسلمان نیست. درد من و نکته ای که میخواهم به آن برسم همین است. کسانی که آگاهی درست از دین و خداوند و .... ندارند، در پی هر چیزی هستند، بدون آنکه بیندیشند درست است یا نه؟ آنها از دیگران پیروی میکنند، بدون آنکه ببینند درست است یا نه؟ به این میگویند، پذیرش بی دلیل نسلها. نکته دیگر اینکه از دیدگاه ما، حرم امام رضا(ع) آتشکده ای بوده که مردم عادی برای حاجت خواستن به آنجا میرفتند. این سنت بدون دلیل منطقی در میان نسلها آنچنان گسترش یافت که با وجود مسلمان شدن آنجا باز هم برای حاجت خواستن بدانجا میرفتند.
شما آیه تطهیر را سند معصومیت امامان می آورید. خب مخاطب این آیه زنان پیامبر هستند.
مهران گرامی درود
نه مخاطب زنان پیامبر نیستند
چرا؟
چون عایشه از خانه برای جنگ با حضرت علی(ع) بیرون امد
و حکم خدا توی قران را که گفت که زنان پیامبر از خانه بیرون نروند(درست است؟ خودتان این ایه را هم توی پست های قبل گذاشتید)
را نقض کرد و این یعنی این که انها معصوم نیستند
و این ایه مختص اهلب بیتی است
که خود رسول الله مشخص کرده
یعنی
حضرت زهرا (س) و امامان
صدرای گرامی درود راستش سخن شما نادرست نیست ولی ببینید که چه تبلیغاتی برای ساخت حرم تا حرم میشود؟ ببینید چه اندازه تبلیغات برای ساخت مجتمع از حرم معصومه (س) قم تا جمکران، ساخت ضریح و بارگاه و .... میشود. چند کیلو زر و سیم بر روی در و دیوار و گنبد و ..... بکار برده شده است. آن همه ساختمان و ... هزینه ای که در آستان قدس رضوی میشود، چند مدرسه برای روستاهای ایران که کپری هستند میشود ساخت؟ اینها از دید من بی انصافی بیشتری هست. در همین آسکدین استادی از روحانیان جا افتاده مرا به اعتقادی متهم کرد و از من خواست سری به حرم امام رضا (ع) بزنم تا کرامات ایشان را به چشم ببینم. اشتباه نشود، من همین ایرادها را به خودمان هم گرفته و میگیرم.
سلام به موبد عزیز بابت این دیدگاه برای شما متاسفم. 1- اگر مثل ما در شهر قم سکونت می داشتید واز خیابانهای با عرض کم رنج می کشیدید وشرمندۀ مسافران می شدید چنین سخنی نمی گفتید.این طرح به جهت رفاه حال مردم قم و زائرین است. دوست عزیز بهتر است شما به جای دلسوزی که چرا چند کیلو طلا صرف گنبد حرم شده«که بیشتر آنرا هم مردم محروم می دهند»فکری به حال انبوه ثروت و طلاهایی که در زندگی مرفهین بی درد است بکنید. 2- زائرانی که برای زیارت شهرهای مقدس می آیند مقصود اصلی اشان زیارت این انسانهای الهی است که درس درست زندگی کردن را به ما آموختند و ما هم هر جه داریم به فدای اهل بیت پیامبرمان«صلی الله علیه واله» است چه اینکه محبت ذوی القربای آن حضرت اجر رسالتش بوده. آیا بی انصافی نیست از کنار آن همه پاکی و توجه به خدا وتوبه به درگاه او از بدیها و نیکی مردم به یکدیگر که در زیارتاین بزرگان حاصل می شود به راحتی عبورنمود و دست بر مسائلی گذاشت که یا وجود خارجی ندارد ویا بسیار ناچیز است. حقیر توفیق دارم اکثر صبحها به زیارت حضرت معصومه«سلام الله علیها» بروم حقیقتا به حال زائران(که برخی، از راههای بسیار دور آمده اند)غبطه می خورم که چگونه از این فضای معنوی استفاده می کنند و با خدای خویش رازو نیاز می کنند. همۀ مومنین در همۀ ادیان از بی بند وباری و ترویج فساد و فحشا روی گردانند به نظر شما کدام تصویر در نزد خدا زیباتر است : 1- گروهی متوجه خدا و دعا کننده به درگاه او. 2- گروهی کنار دریا و مشغول عیش و نوش.
صدرای گرامی درود هرچه میکوشم دیوهای درونم را سرکوب کنم تا شما را به عناد متهم نسازند، حریفشان نمیشود. سند عناد شما همین بس که نوشته های مرا یا درست نخوانده اید و یا به دلیل داشتن پیش داوری، درست نفهمیده اید. سند عناد شما همین بس که گفته مرا در آزادی گزینش آنچه که با اندیشه روشن و بررسی نتیجه کار درست میدانیم، نمیپذیرید و مرا به تبعیت از مغان ماد متهم میسازید. سند عناد شما همین بس که اوستا، موبدان ساسانی و مغان ماد را به دوگانه پرستی، چندگانه پرستی، آتش پرستی، ازدواج با محارم، سخت بودن ضدعفونی با شاش گاو متهم میکنید و محکوم به شرک و کفر میسازید. هر اندازه هم من از اوستا، نوشته موبدان و مغان ماد سند می آورم که همه انحراف و تحریفهای ایشان:Moteajeb!: از چارچوب یگانه پرستی زرتشتی بیرون نبوده:Moteajeb!: و .... نمیپذیرید. :kaf:شما ضدعفونی کنندگی الکل را میپذیرید، ولی ضدعفونی کنندگی شاش گاو را نمیپذیرید. در حالی که بکار بردن شاش خود انسان در ضدعفونی زخم از آموزشهای سربازی ما بود.:kaf:
بزرگوار ما هیچوقت معاند نبودیم و نخواهیم بود ما تابع حق هستیم و ارزشهای انسانی و شما را نیز دوست می داریم.
مهران گرامی درود نه مخاطب زنان پیامبر نیستند چرا؟ چون عایشه از خانه برای جنگ با حضرت علی(ع) بیرون امد و حکم خدا توی قران را که گفت که زنان پیامبر از خانه بیرون نروند(درست است؟ خودتان این ایه را هم توی پست های قبل گذاشتید) را نقض کرد و این یعنی این که انها معصوم نیستند و این ایه مختص اهلب بیتی است که خود رسول الله مشخص کرده یعنی حضرت زهرا (س) و امامان
محمد گرامی درود خلط مبحث فرموده اید. در این آیه که مخاطب آن زنان پیامبر است، میگوید فحشای نمایان نکنید تا ..... خب کسی که فحشای نمایان میکند، از دایره شمول خارج میشود، دیگر. شما خود بارها گفته اید که قرآن مانند پازل است و باید همه را درست کنار هم چید تا درست معنا دهد. در اینجا چرا به این توصیه خودتان عمل نمیکنید، که به روشنی میگوید ای زنان پیغمبر؟
محمد گرامی درود سند من نقل قول بزرگانمان است. شایسته یادآوریست که من از باور خودم به این نکته ننوشتم. از باور مردم عادی و دلیل زیارت آن جایگاه نزد مردم زرتشتی در تراز مادربزرگم نوشتم. البته من دسترسی ندارم . شما ببینید که تاریخ زندگی امام رضا(ع) هنگامی که در سفر ایشان مسموم شدند، ایشان را در کجا ساکن کرده، به درمانشان پرداختند. یا اینکه ایشان در کجا از این جهان خاکی درگذشتند.
سلام به موبد عزیز بابت این دیدگاه برای شما متاسفم. 1- اگر مثل ما در شهر قم سکونت می داشتید واز خیابانهای با عرض کم رنج می کشیدید وشرمندۀ مسافران می شدید چنین سخنی نمی گفتید.این طرح به جهت رفاه حال مردم قم و زائرین است. دوست عزیز بهتر است شما به جای دلسوزی که چرا چند کیلو طلا صرف گنبد حرم شده«که بیشتر آنرا هم مردم محروم می دهند»فکری به حال انبوه ثروت و طلاهایی که در زندگی مرفهین بی درد است بکنید. 2- زائرانی که برای زیارت شهرهای مقدس می آیند مقصود اصلی اشان زیارت این انسانهای الهی است که درس درست زندگی کردن را به ما آموختند و ما هم هر جه داریم به فدای اهل بیت پیامبرمان«صلی الله علیه واله» است چه اینکه محبت ذوی القربای آن حضرت اجر رسالتش بوده. آیا بی انصافی نیست از کنار آن همه پاکی و توجه به خدا وتوبه به درگاه او از بدیها و نیکی مردم به یکدیگر که در زیارتاین بزرگان حاصل می شود به راحتی عبورنمود و دست بر مسائلی گذاشت که یا وجود خارجی ندارد ویا بسیار ناچیز است. حقیر توفیق دارم اکثر صبحها به زیارت حضرت معصومه«سلام الله علیها» بروم حقیقتا به حال زائران(که برخی، از راههای بسیار دور آمده اند)غبطه می خورم که چگونه از این فضای معنوی استفاده می کنند و با خدای خویش رازو نیاز می کنند. همۀ مومنین در همۀ ادیان از بی بند وباری و ترویج فساد و فحشا روی گردانند به نظر شما کدام تصویر در نزد خدا زیباتر است : 1- گروهی متوجه خدا و دعا کننده به درگاه او. 2- گروهی کنار دریا و مشغول عیش و نوش.
صدرای گرامی درود شما نوشته اید: 1-:"... اگر مثل ما در شهر قم سکونت می داشتید واز خیابانهای با عرض کم رنج می کشیدید وشرمندۀ مسافران می شدید چنین سخنی نمی گفتید.این طرح به جهت رفاه حال مردم قم و زائرین است. ..." پاسخ این یک بحث شهری است. چرا با مسایل دینی و باورهای مردمی، می آمیزیدش؟ آیا جز برای آنست که از احساسات مردمی که نمیگذارید، از حقیقت آگاه شوند، بهره برداری مالی بکنید؟ 2-:"... دوست عزیز بهتر است شما به جای دلسوزی که چرا چند کیلو طلا صرف گنبد حرم شده«که بیشتر آنرا هم مردم محروم می دهند»فکری به حال انبوه ثروت و طلاهایی که در زندگی مرفهین بی درد است بکنید...." پاسخ اگر اشرافیت گرایی بد است، خب برای هر دو بد است. حافظ میفرماید: عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است کار بد مصلحت آنست که مطلق نکنیم 3-:"...2- زائرانی که برای زیارت شهرهای مقدس می آیند مقصود اصلی اشان زیارت این انسانهای الهی است که درس درست زندگی کردن را به ما آموختند و ما هم هر جه داریم به فدای اهل بیت پیامبرمان«صلی الله علیه واله» است چه اینکه محبت ذوی القربای آن حضرت اجر رسالتش بوده...." پاسخ این بزرگان اسیر این ساختمان و بارگاه هستند، که برای زیارتشان باید به این جایگاهها بیایید؟ یا آنکه زیارت و نزدیکی آن است که سیره ایشان را بررسی کنید و در زندگی روزمره بدان رفتار کنید؟ کسانی که زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی میخورند، آن اندازه توانا هستند که حاجات شما را برآورده کنند، آنگاه زشت نیست که ایشان را اسیر این جایگاه مادی بدانید؟ زشت نیست که نمیتوانید ایشان را در کتابها و سیره و ... خودشان زیارت کنید؟ 3:"... آیا بی انصافی نیست از کنار آن همه پاکی و توجه به خدا وتوبه به درگاه او از بدیها و نیکی مردم به یکدیگر که در زیارتاین بزرگان حاصل می شود به راحتی عبورنمود و دست بر مسائلی گذاشت که یا وجود خارجی ندارد ویا بسیار ناچیز است...." پاسخ روی سخنم با خودم است: گاو نه من شیر را میدانید که چیست؟ من هستم که با همه درستی، اندک کاری میکنم که همه آن یگانگی ها نابود میشود. آن کس که ترا شناخت، جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟ هر کس که از دوست جز دوست بخواهد، کافر است. 4-:" ... حقیر توفیق دارم اکثر صبحها به زیارت حضرت معصومه«سلام الله علیها» بروم حقیقتا به حال زائران(که برخی، از راههای بسیار دور آمده اند)غبطه می خورم که چگونه از این فضای معنوی استفاده می کنند و با خدای خویش رازو نیاز می کنند...." پاسخ مگر خداوند در دل هر مومن نیست، مگر خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر نیست. شما چگونه مومنی هستید که خدا را در بیرون از خودتان و در جایگاهی که اگر به آن رسیدگی نشود، ویران میشود، جستجو میکنید. پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید 5-:"... همۀ مومنین در همۀ ادیان از بی بند وباری و ترویج فساد و فحشا روی گردانند به نظر شما کدام تصویر در نزد خدا زیباتر است : 1- گروهی متوجه خدا و دعا کننده به درگاه او. 2- گروهی کنار دریا و مشغول عیش و نوش..." پاسخ آن کس که خدا را در ساختمان و جایگاه ویژه میجوید، اصلا نمیداند که خداوند چیست؟ آن کنار دریایی ها هم جانورانی هستند که بر پایه غریزه رفتار میکنند. و سد (صد) البته اگر حق الناس نکنند، جز به خود زیان نرسانده اند.
بزرگوار ما هیچوقت معاند نبودیم و نخواهیم بود ما تابع حق هستیم و ارزشهای انسانی و شما را نیز دوست می داریم.
:hamdel::hamdel::hamdel:
صدرای گرامی درود چون شما خود را اهل حق میدانید، این همه رنج نوشتن را بر خود هموار میکنم تا آنچه که ناحق در شما میبینم، بنویسم و شما از آن دوری کنید. این بخشی از خویشکاری (وظیفه) امر به معروف و نهی از منکری است که دین خدا بر گردن من نهاده است.
خلط مبحث فرموده اید. در این آیه که مخاطب آن زنان پیامبر است
مهران گرامي درود
مسئله اينجا است كه اين ايه در مورد ال كسا است
نه زنان پيامبر
دليلش هم رخداد جنگ جمل است
چرا كه عايشه(همسر پيامبر)
از خانه براي جنگ با حضرت علي (ع) خارج شد
در صورتي كه خدا در ايات اش گفته بود كه زنان پيامبر اجازه خروج از خانه را ندارند
دوباره ان ايات را قرار دهيد
ببينيد درست مي گم؟
شما ايات وارثين(همان ايه اي كه مي گويد قران را به برگزيدگاني ميراث داديم)
مزد رسالت
اولي الامر :Gol:
و حديث كسا را كنار هم قرار دهيد
البته سندي را كه عايشه از خانه خارج شد را قبلا گذاشته ام درسته؟
اگر گاتها تنها شعر است شما وظایف دینی و عملی اتان را چگونه و بر طبق چه کتابهایی انجام می دهید؟ اگر گاتها شعر دوبیتی است و از آن طرف از طرف خداند و کتاب اوست؟! نحوۀ دریافت این معارف به چه صورت بوده؟ آیا به گونۀ وحی بودۀ است؟ آیا در ادیان الهی که صاحب شریعت بوده اند سابقه دارد که خداوند برای هدایت بندگانش شعر وحی نماید آن هم به صورت دوبیتی؟
صدرای گرامی درود این سروده را به گونه تصادفی گزیده، برایتان برای نمونه مینویسم: هات 53 بند یک: (برگردان از علی اکبر جعفری) بهترین آرزوی زرتشت برآورده شد زیرا خدای دانا از پرتو راستی (هنجار هستی= اردیبهشت)، به او فراوانی جهان مینوی و گیتی و زندگانی نیک برای همیشه ارزانی داشته است. حتی کسانی که با وی دشمنی میورزیدند اکنون گفتار و کردار دین بهی را آموخته اند.
در سفر ایشان مسموم شدند، ایشان را در کجا ساکن کرده، به درمانشان پرداختند.
اگر اشتباه نكنم
ايشان خود به محل سكونت خود به صورت مخفي (عبا روي سرشان انداختند) امدند و انگار غير از امام جواد (ع)
و غلام امام كسي از شهادت ايشان خبري نداشت
و بعد مردم مطلع شدند
لطفا جناب رضاي گرامي سند اين گفته را قرار دهيد ببينم درست است؟:Gig:(با شك بيان كردم)
مهران گرامي درود مسئله اينجا است كه اين ايه در مورد ال كسا است نه زنان پيامبر دليلش هم رخداد جنگ جمل است چرا كه عايشه(همسر پيامبر) از خانه براي جنگ با حضرت علي (ع) خارج شد در صورتي كه خدا در ايات اش گفته بود كه زنان پيامبر اجازه خروج از خانه را ندارند دوباره ان ايات را قرار دهيد ببينيد درست مي گم؟ شما ايات وارثين(همان ايه اي كه مي گويد قران را به برگزيدگاني ميراث داديم) مزد رسالت اولي الامر :gol: و حديث كسا را كنار هم قرار دهيد البته سندي را كه عايشه از خانه خارج شد را قبلا گذاشته ام درسته؟
محمد گرامی درود راستش هر چه میکوشم، نمتوانم سخن شما را از میان آیه هایی که در زیر آورده ام، بیابم. به هیچ روی آیه تطهیر نمیتواند در باره معصومیت امامان و ووو باشد. آیه های وارثین هم با حدیثی که نقل میکنید، به باور شما می انجامد. باز هم این پرسش برای من به عنوان یک ناظر بیرونی هست که چگونه جمعیت بزرگی به بزرگی سنی ها این چنین باور نادرست دارند و حدیثی که شما اینهمه محکم به آن باور دارید، نمی پذیرند؟ اگر بخواهیم قانون اجماع را هم بکار ببریم، جمعیت ایشان بیشتر و بنابراین دیدگاه ایشان باید درست باشد.
ا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿۲۸﴾ فولادوند: اى پيامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد بياييد تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها كنم مکارم: اي پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را ميخواهيد بيائيد هديهاي به شما دهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم! خرمشاهی: اى پيامبر به همسرانت بگو اگر زندگانى دنيا و تجمل آن را مىخواهيد پس بياييد تا بهرهمندتان سازم و به رهايشى نيكو رهايتان كنم
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۲۹﴾ فولادوند: و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است مکارم: و اگر شما خدا و پيامبرش و سراي آخرت را طالب هستيد خداوند براي نيكوكاران شما پاداش عظيم آماده ساخته است. خرمشاهی: و اگر خداوند و پيامبر او و سراى آخرت را مىخواهيد بدانيد كه خداوند از براى نيكوكاران شما پاداشى بزرگ آماده ساخته است
يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾ فولادوند: اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است مکارم: اي همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشي مرتكب شود عذاب او دو چندان خواهد بود، و اين براي خدا آسان است. خرمشاهی: بگو اى زنان پيامبر هر كس از شما مرتكب كار ناشايست آشكار شود، عذاب او دوچندان مىشود و اين امر بر خداوند آسان است
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿۳۱﴾ فولادوند: و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت مکارم: و هر كس از شما براي خدا و پيامبرش خضوع كند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزي پر ارزشي براي او فراهم ساختهايم. خرمشاهی: و هر كس از شما در برابر خداوند و پيامبرش فروتنى و تسليم پيشه كند، و كار شايسته پيش گيرد، پاداش او را دوبار [/دو چندان] مىدهيم، و براى او روزى ارزشمند فراهم سازيم
يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿۳۲﴾ فولادوند: اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد مکارم: اي همسران پيامبر! شما همچون يكي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوي پيشه كنيد، بنابر اين به گونهاي هوس انگيز سخن نگوئيد كه بيماردلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوئيد. خرمشاهی: اى زنان پيامبر شما همانند هيچ يك از زنان نيستيد [و برتر و مسؤولتريد]، اگر تقوا پيشه كنيد پس در سخن نرمى نكنيد كه فرد بيماردل به طمع [خام] افتد، و به نيكى [و سنجيدگى] سخن گوييد
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿۳۳﴾ فولادوند: و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند مکارم: و در خانههاي خود بمانيد و همچون جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را بر پا داريد و زكاة را ادا كنيد، و خدا و رسولش را اطاعت نمائيد خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد. خرمشاهی: و در خانههايتان قرار و آرام گيريد و همانند زينتنمايى روزگار جاهليت پيشين، زينتنمايى نكنيد، و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خداوند و پيامبر او اطاعت كنيد، همانا خداوند مىخواهد كه از شما اهل بيت هر پليدى [احتمالى / شك و شبهه] را بزدايد، و شما را چنانكه بايد و شايد پاكيزه بدارد
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ﴿۳۴﴾ فولادوند: و آنچه را كه از آيات خدا و [سخنان] حكمت[آميز] در خانههاى شما خوانده مىشود ياد كنيد در حقيقتخدا همواره دقيق و آگاه است مکارم: و آنچه را در خانههاي شما از آيات خداوند و حكمت دانش خوانده ميشود ياد كنيد، خداوند لطيف و خبير است. خرمشاهی: و هر آنچه از آيات الهى و حكمت كه در خانههاى شما خوانده مىشود، در ياد گيريد، خداوند باريكبين آگاه است
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿۳۵﴾ فولادوند: مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان عبادتپيشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شكيبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقهدهنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاكدامن و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مىكنند خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است مکارم: مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زناني كه از فرمان خدا اطاعت ميكنند، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زناني كه روزه ميدارند، مرداني كه دامان خود را از آلودگي به بيعفتي حفظ ميكنند و زناني كه پاكدامنند، و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار ياد خدا ميكنند، خداوند براي همه آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است. خرمشاهی: بىگمان مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان مؤمن، و مردان و زنان فرمانبر، و مردان و زنان درستكار، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقهبخش، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خداوند را بسيار ياد مىكنند، خداوند براى همگيشان آمرزش و پاداشى بزرگ آماده ساخته است
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا ﴿۳۶﴾ فولادوند: و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است مکارم: هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد، و هر كس نافرماني خدا و رسولش را كند به گمراهي آشكاري گرفتار شده است. خرمشاهی: و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خداوند و پيامبرش امرى را مقرر دارند، آنان را در كارشان اختيار [و چون و چرايى] باشد، و هر كس از [امر] خداوند و پيامبر او سرپيچى كند در گمراهى آشكارى افتاده است
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۳۷﴾ فولادوند: و آنگاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده بودى مىگفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان مىكردى و از مردم مىترسيدى با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى پس چون زيد از آن [زن] كام برگرفت [و او را ترك گفت] وى را به نكاح تو درآورديم تا [در آينده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد مکارم: به خاطر بياور زماني را كه به كسي كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودي ميگفتي همسرت را نگاه دار و از خدا بپرهيز (و پيوسته اين امر را تكرار مينمودي) و تو در دل چيزي را پنهان ميداشتي كه خداوند آن را آشكار ميكند، و از مردم ميترسيدي در حالي كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسي، هنگامي كه زيد از همسرش جدا شد ما او را به همسري تو در آورديم تا مشكلي براي مؤ منان در ازدواج با همسران پسرخواندههاي آنها هنگامي كه از آنان طلاق گيرند نباشد، و فرمان خدا انجام شدني است. خرمشاهی: چنين بود كه به كسى كه هم خداوند و هم خود تو در حق او نيكى كرده بوديد، گفتى كه همسرت را نزد خويش نگهدار [و طلاق مده] و از خداوند پروا كن و چيزى را در دل خود پنهان داشتى كه خداوند آشكاركننده آن بود، و از مردم بيم داشتى، و حال آنكه خداوند سزاوارتر است به اينكه از او بيم داشته باشى، آنگاه چون زيد از او حاجت خويش برآورد، او را به همسرى تو درآورديم، تا براى مؤمنان در مورد همسران پسر خواندگانشان -به ويژه آنگاه كه از اينان حاجت خويش را برآورده باشندمحظورى نباشد، و امر الهى انجام يافتنى است
اي پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را ميخواهيد بيائيد هديهاي به شما دهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم! و اگر شما خدا و پيامبرش و سراي آخرت را طالب هستيد خداوند براي نيكوكاران شما پاداش عظيم آماده ساخته است.اي همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشي مرتكب شود عذاب او دو چندان خواهد بود، و اين براي خدا آسان است.و هر كس از شما براي خدا و پيامبرش خضوع كند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزي پر ارزشي براي او فراهم ساختهايم. اي همسران پيامبر! شما همچون يكي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوي پيشه كنيد، بنابر اين به گونهاي هوس انگيز سخن نگوئيد كه بيماردلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوئيد.و در خانههاي خود بمانيد و همچون جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را بر پا داريد و زكاة را ادا كنيد، و خدا و رسولش را اطاعت نمائيد خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد، و هر كس نافرماني خدا و رسولش را كند به گمراهي آشكاري گرفتار شده است.
این ایاتی است که خودتان گذاشته اید
درست است؟
تفسیر با خودتان
از جنگ جمل چه می دانید
ایا عایشه با امام علی نجنگید؟:Gig::Gol:
اگر این کوضوع صحت دارد
ایا می تواند ایه تطهیر در مورد زنان پیامبر باشد؟
کمی فکر کنید
تفسیر با خودتان
این ایاتی است که خودتان گذاشته اید درست است؟ تفسیر با خودتان از جنگ جمل چه می دانید ایا عایشه با امام علی نجنگید؟:gig::gol:
اگر این کوضوع صحت دارد ایا می تواند ایه تطهیر در مورد زنان پیامبر باشد؟ کمی فکر کنید تفسیر با خودتان
محمد گرامی درود نه من و نه شما هیچکدام اجازه تفسیر به رای نداریم. آشکار است، عایشه به دلیل عمل نکردن به این پند قرآنی، شایسته برخورداری از طهارت نیست. این نکته با اصل آیه که تناقضی ندارد. در آیه هم همین را گفته اگر میخواهید از طهارت برخوردار شوید، چنین و چنان بکنید. نگفته که الا و للا شامل همه است. به هر روی این آیه ها یک گفتار پیوسته است که سخن هر یک در پی دیگری و به آن چسبیده است. راستش از این همه تاکید شما در برداشت نادرست از این آیه قرآن در شگفت هستم.
و در خانههاي خود بمانيد و همچون جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را بر پا داريد و زكاة را ادا كنيد، و خدا و رسولش را اطاعت نمائيد خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهلبيتدور كند و كاملا شما را پاك سازد .
دوست من دقت کنید
ببینید ایا منظور و مخاطب در اخر تغییر نکرده است؟
من فکر کنم اول مخاطب هم همسران می تواند باشد هم ال کساء یعنی اینکه فرمانی است برای ال کساء
نه همسران پیامبر یعنی این فرمان را خدا به حضرت زاهرا و امامان داده است ایا این امکان ندارد؟:Gig:
دوست من دقت کنید ببینید ایا منظور و مخاطب در اخر تغییر نکرده است؟
من فکر کنم اول مخاطب هم همسران می تواند باشد هم ال کساء یعنی اینکه فرمانی است برای ال کساء نه همسران پیامبر یعنی این فرمان را خدا به حضرت زاهرا و امامان داده است ایا این امکان ندارد؟:gig:
محمد گرامی درود آیا این منطقی است که در آغاز سخن مخاطب کسی دیگر باشد و در پایان سخن کسی دیگر؟ راستش این از دیدگاه یک نویسندگی ساده انسانی که پذیرفتنی نیست، تا چه رسد به خداوند که در سخنش هیچ پروایی و رودربایستی با کسی ندارد. چرا چنین استدلالی را کنار نمیگذارید و به جای آن بر دانش و تفسیر درست ایشان از قرآن تکیه نمیکنید. چرا به جای آگاهی از غیب، بر خرد ایشان تاکید نمیکنید؟ چرا به جای حاجت خواستن از ایشان از خداوند حاجت نمیخواهید؟ اگر بپنداریم که منظور از اهل بیت در این آیه خاندان زهرا (س) باشد، باز هم حاجت خواهی و غیب دانی را که نگفته است.
دوست من دقت کنید ببینید ایا منظور و مخاطب در اخر تغییر نکرده است؟
من فکر کنم اول مخاطب هم همسران می تواند باشد هم ال کساء یعنی اینکه فرمانی است برای ال کساء نه همسران پیامبر یعنی این فرمان را خدا به حضرت زاهرا و امامان داده است ایا این امکان ندارد؟:gig:
محمد گرامی درود استدلال شما اینست که چون نوشته اهل بیت و پیامبر هم آل عبا را اهل بیت دانسته، پس مخاطب دیگری است. این استدلال شما پذیرفته نیست. در یک نوشته انسانی، منطقی نیست که سر پاراگراف خطاب به کسی باشد و ته آن کس دیگری مخاطب باشد. مانند آنست که بگویی مهران خوارک بخور تا مهرداد سیر شود. خداوند که با کسی رودربایستی و یا پروایی از کسی یا چیزی ندارد. خب هر چیزی را که اراده اوست، همان را میگوید و میخواهد.
محمد گرامی درود استدلال شما اینست که چون نوشته اهل بیت و پیامبر هم آل عبا را اهل بیت دانسته، پس مخاطب دیگری است. این استدلال شما پذیرفته نیست. در یک نوشته انسانی، منطقی نیست که سر پاراگراف خطاب به کسی باشد و ته آن کس دیگری مخاطب باشد. مانند آنست که بگویی مهران خوارک بخور تا مهرداد سیر شود. خداوند که با کسی رودربایستی و یا پروایی از کسی یا چیزی ندارد. خب هر چیزی را که اراده اوست، همان را میگوید و میخواهد.
مهران گرامی درود
بله خدا رودر بایسی نداشته
اما خدا خیلی از موارد را برای ازمون بشر قرار داده
مثلا اختلافاتی که ادیان با هم دارند ی ...
اسامی امامان ما در دیگر کتب اسمانی امده است مثل کتاب مقدس
که مناظره را در همین سایت گذاشته بودند درست است؟(مناظره امام رضا)
چرا به جای آگاهی از غیب، بر خرد ایشان تاکید نمیکنید؟ چرا به جای حاجت خواستن از ایشان از خداوند حاجت نمیخواهید؟ اگر بپنداریم که منظور از اهل بیت در این آیه خاندان زهرا (س) باشد، باز هم حاجت خواهی و غیب دانی را که نگفته است.
مهران گرامی درود
چون حقیقت دارد ما نمی توانیم کتمانش کنیم(این حکم خدا است)
امامان ما غیب می دانند
اگر شما تاریخ را انکار نمی کردید
پیشگویی امام علی(ع) در مورد میسم تمار و امام حسین(ع) در مورد نخوردن از گندم ری در مورد عمر سعد و... دو نمونه از علم غیب امامان ما است
شما سندی از ما می خواهید که مثل ضبط صوت باشد که امکان پذیر نیست(البته اگر خدا بخواهد می شود)
شما می گویید عالم بله ما شکی نداریم
که امام باقر (ع) در سنین کودکی شکافنده علوم بود
ایا این را می دانید؟
در پست بعد حدیث شزیف کساء را قرار می دهم:Gol:
به سندى صحيح از جابر بن عبداللّه انصارى روايت شده از فاطمه زهرا سلام اللّه عليها دختر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله، جابر گويد شنيدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضى از روزها و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام فرمود: من در بدنم سستى و ضعفى درک مىکنم، گفتم: پناه مىدهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى و ضعف فرمود: اى فاطمه بياور برايم کساء يمانى را و مرا بدان بپوشان من کساء يمانى را برايش آوردم و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مىنگريستم و در آن حال چهرهاش مىدرخشيد همانند ماه شب چهارده پس ساعتى نگذشت که ديدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر تو اى مادر گفتم: بر تو باد سلام اى نور ديدهام و ميوه دلم گفت: مادرجان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مىکنم گويا بوى جدم رسول خدا است گفتم: آرى همانا جد تو در زير کساء است پس حسن بطرف کساء رفت و گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آيا به من اذن مىدهى که وارد شوم با تو در زير کساء؟ فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزير کساء رفت ساعتى نگذشت که فرزندم حسين وارد شد و گفت: سلام بر تو اى مادر گفتم: بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور ديدهام و ميوه دلم فرمود: مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مىکنم گويا بوى جدم رسول خدا است (ص) گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زير کساء هستند حسين نزديک کساء رفته گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى کسى که خدا او را برگزيد آيا به من اذن مىدهى که داخل شوم با شما در زير کساء فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت کننده امتم به تو اذن دادم پس او نيز با آن دو در زير کساء وارد شد در اين هنگام ابوالحسن على بن ابيطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم: و بر تو باد سلام اى ابا الحسن و اى امير مؤمنان فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مىکنم گويا بوى برادرم و پسر عمويم رسول خدا است؟ گفتم: آرى اين او است که با دو فرزندت در زير کساء هستند پس على نيز بطرف کساء رفت و گفت سلام بر تو اى رسول خدا آيا اذن مىدهى که من نيز با شما در زير کساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام اى برادر من و اى وصى و خليفه و پرچمدار من به تو اذن دادم پس على نيز وارد در زير کساء شد، در اين هنگام من نيز بطرف کساء رفتم و عرض کردم سلام بر تو اى پدرجان اى رسول خدا آيا به من هم اذن مىدهى که با شما در زير کساء باشم؟ فرمود: و بر تو باد سلام اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نيز به زير کساء رفتم، و چون همگى در زير کساء جمع شديم پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست بسوى آسمان اشاره کرد و فرمود: خدايا اينانند خاندان من و خواص ونزديکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است مىآزارد مرا هرچه ايشان را بيازارد وبهاندوه مىاندازد مرا هرچه ايشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ايشان بجنگد و در صلحم با هر که با ايشان درصلح است ودشمنم باهرکسکهبا ايشان دشمنى کند و دوستم با هر کس که ايشان را دوست دارد اينان از منند و من از ايشانم پس بفرست درودهاى خود و برکتهايت و مهرت و آمرزشت و خوشنوديت را بر من و بر ايشان و دور کن از ايشان پليدى را و پاکيزهشان کن بخوبى پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساکنان آسمانهايم براستى که من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه درياى روان و نه کشتى در جريان را مگر بخاطر دوستى اين پنج تن اينان که در زير کسايند پس جبرئيل امين عرض کرد: پروردگارا کيانند در زير کساء؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و کان رسالتند: آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئيل عرض کرد: پروردگارا آيا به من هم اذن مىدهى که به زمين فرود آيم تا ششمين آنها باشم خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم پس جبرئيل امين به زمين آمد و گفت: سلام بر تو اى رسول خدا، (پروردگار) علىّ اعلى سلامت مىرساند و تو را به تحيت و اکرام مخصوص داشته و مىفرمايد: به عزت و جلالم سوگند که من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه درياى روان و نه کشتى در جريان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما و به من نيز اذن داده است که با شما در زير کساء باشم پس آيا تو هم اى رسول خدا اذنم مىدهى؟ رسول خدا(ص) فرمود و بر تو باد سلام اى امين وحى خدا آرى به تو هم اذن دادم پس جبرئيل با ما وارد در زير کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوى شما وحى کرده و مىفرمايد: «حقيقت اين است که خدا مىخواهد پليدى (و ناپاکى) را از شما خاندان ببرد و پاکيزه کند شما را پاکيزگى کامل» على به پدرم گفت: اى رسول خدا به من بگو اين جلوس (و نشستن) ما در زير کساء چه فضيلتى (و چه شرافتى) نزد خدا دارد؟ پيغمبر(ص) فرمود: سوگند بدان خدائى که مرا به حق به پيامبرى برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزيد که ذکر نشود اين خبر (و سرگذشت) ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمين که در آن گروهى از شيعيان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ايشان رحمت (حق) و فرا گيرند ايشان را فرشتگان و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، على (که اين فضيلت را شنيد) فرمود: با اين ترتيب به خدا سوگند ما رستگار شديم و سوگند به پروردگار کعبه که شيعيان ما نيز رستگار شدند، دوباره پيغمبر فرمود: اى على سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزيد ذکر نشود اين خبر (و سرگذشت) ما درانجمن ومحفلى از محافل مردم زمين که در آن گروهى از شيعيان و دوستان ما باشند و در ميان آنها اندوهناکى باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکى جز آنکه خدا غمش را بگشايد و نه حاجتخواهى باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد، على گفت: بدين ترتيب به خدا سوگند ما کامياب و سعادتمند شديم و هم چنين شيعيان ما کامياب و سعادتمند شدند در دنيا و آخرت به پروردگار کعبه سوگند.
قسمت پرنگ شده به نظر شما قسمت دوم ایه تطهیر نیست؟
قابل ذکر است که ام سلمه بهترین زن پیامبر در ان زمان انجا بوده
و او نیز در خواست کرد که پیامبر گفت (جمله رو با شک می گم)
تو جای خود داری
کمی روی حدیث فکر کنید:ok:
این استدلال شما پذیرفته نیست. در یک نوشته انسانی، منطقی نیست که سر پاراگراف خطاب به کسی باشد و ته آن کس دیگری مخاطب باشد.
مهران گرامی درود
اینجا دو احتمال میاد وسط
1.چون اول ایه اسمی از زنان پیامبر نیامده ممکنه ایه ای محکم و مستقل از ایات دیگر باشد
یعنی به طور کلی ایه مربوط به حضرت زهرا (س) و امامان باشد
2.همان احتمالی که قبلا ذک کردم
که شما گفتید امکان ندارد اما اگر این گفته توی جمعی قرار بگیرد (مثلا مجلسی که زنان و آل عبا حضور داشته باشند)
و این ایه نازل شده باشد و بعد در اخر به شیوه تاکییدی قسمت اخر گفته باشد
یعنی گفته باشد فقط شما اهل بیت پاکید
این احتمال منطقی نیست؟ (دقت کنید فقط نیز در ایه امده ):Gol:
[ چرا به جای آگاهی از غیب، بر خرد ایشان تاکید نمیکنید؟ چرا به جای حاجت خواستن از ایشان از خداوند حاجت نمیخواهید؟ اگر بپنداریم که منظور از اهل بیت در این آیه خاندان زهرا (س) باشد، باز هم حاجت خواهی و غیب دانی را که نگفته است.
[="tahoma"]با سلام و احترام جناب مهران
تفسیر قرآن ز قرآن پرس و بس.
آیات قرآن مفسر آیات دیگر است. اگر چه در آیه 65 نمل غیب منحصر به خدا دانسته شده است و می فرماید:
[="darkgreen"]قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُون.[/]
بگو: «هر كه در آسمانها و زمين است- جز خدا- غيب را نمىشناسند و نمىدانند كى برانگيخته خواهند شد؟» (نمل/65).
در تفسير يك آيه از قرآن نبايد آيات ديگر را از نظر دور داشت بلكه بايد از آيات ديگرى كه در يك موضوع وارد شده كمك گرفت در برخى آيات آمده كه خداوند داناى غيب است و از غيب خودش هر كه را بخواهد مانند رسولانش آگاه مى سازد به اين آيه ى شريفه توجّه فرماييد:
[="DarkGreen"]عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا[/] [/].(جن/25و 26)
خدا داناى غيب است پس آگاه نمى سازد بر غيب خود كسى را مگر كسى را كه به پسندد مانند پيامبر...» و اين آيه مى تواند قرينه باشد كه نفى علم غيب از غير خدا به لحاظ اين است كه كسى جز خدا ذاتاً و بدون تعليم و آموزش از ناحيه ى خدا از غيب آگاهى ندارد و اين منافات ندارد با اينكه خداوند از همان غيبى كه خود آگاه است به پيامبر تعليم كند و از پيامبر هم به امامان يكى پس از ديگرى منتقل گردد.[/]
[=#006400؟[/color] چرا به جای حاجت خواستن از ایشان از خداوند حاجت نمیخواهید؟ اگر بپنداریم که منظور از اهل بیت در این آیه خاندان زهرا (س) باشد، باز هم حاجت خواهی و غیب دانی را که نگفته است.
[="tahoma"]درباره حاجت خواهی جناب موبدیار عزیز
نخست بايد دانست بهره مندي از وساطت امامان و پيامبر(ص) به دستور خداوند و با اجازه او انجام مي گيرد و اين نشانه نظام مندي جهان در امور معنوي و مادي است؛ يعني همان طور كه خداوند مي تواند به طور مستقيم گياهي را رشد دهد اما نظام جهان را به گونه اي قرار داده است كه گياهان از طريق باران و آبياري باغبان سيراب شوند و از طريق ريشه و آوندها مواد معدني به بخش هاي مختلف درخت و گياه برسد.
در امور معنوي نيز خداوند مي تواند به طور مستقيم انسان ها را دانا كند و رشد معنوي دهد اما براي آنان كتاب آسماني و راهنماياني قرار داده تا به رشد علمي و معنوي برسند وحتي براي برآورده شدن خواسته ها و دعاهاي خود، يكي از راه ها بهره گيري از پيامبر و امامان(ع) مي باشد كه از آنان به عنوان واسطه هاي فيض ياد مي شود و اين نشانه نظام مندي كارهاي خدا در جهان است.
دوم آن كه چنين مقام و جايگاهي براي پيامبر و امامان موجب مي شود كه مردم رو به سوي آنان آورند و محبت به آنان پيدا كنند و همين زمينه هدايت بيشتر مردم مي شود.
سوم آن كه ارتباط مردم با كسي كه از يك سوي خليفه خداست و از سوي ديگر از نوع بشر و هم نوع با آنان است بسيار محسوس و سازنده خواهد بود.
خداوند در قرآن مي فرمايد: «[="darkgreen"] يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله [/]»(مائده، 31) اي اهل ايمان، پرهيزكاري پيشه كنيد و وسيله اي براي تقرب به خدا انتخاب كنيد. وسيله در اصل به معناي تقرب بستن و يا چيزي كه باعث تقرب جستن و نزديك شدن به ديگري مي شود مي باشد. بنابراين وسيله معناي بسيار وسيعي دارد و هر كار و هر چيزي را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه خداوند مي شود را شامل مي گردد كه مهمترين آنها ايمان به خدا و پيامبر -صلي الله عليه و آله- و جهاد و عبادات مانند نماز و روزه و زكات و حج و همچنين صله رحم و انفاق در راه خدا و همچنين هر كار نيك و خير مي باشد و نيز شفاعت پيامبران و امامان و بندگان صالح خداوند كه طبق صريح قرآن باعث تقرب به پروردگار مي گردد. در مفهوم وسيله داخل است و نيز پيروي از پيامبر و امام و گام نهادن در جاي گام آنها زيرا همه اينها موجب نزديكي به ساحت قدس پروردگار مي باشد و حتي سوگند دادن خدا به مقام پيامبران و امامان و صالحان كه نشانه علاقه به آنها و اهميت دادن به مقام و مكتب آنان است جزو اين مفهوم وسيع است.[="navy"](رجوع كنيد به تفسير نمونه، ج4، ذيل آيه 31 مائده)[/]
[="tahoma"]بنابراين توسل جستن به اولياي بزرگ الهي -عليهم السلام- و شفیع قرار دادن آن ها برای رسیدن به حاجات شرعی از اموري است كه خداوند در اين آيه شريفه ما را به آن امر كرده و سفارش نموده و مورد خواست و رضايت خداوند است.
این خود نوعی توسل است ومنظور از توسل اين نيست كه كسي حاجت را از پيامبر يا امام بخواهد بلكه منظور اين است كه به مقام او در پيشگاه خداوند متوسل شود و اين در حقيقت توجه به خداست چون احترام پيامبر و امامان -عليهم السلام- نيز به خاطر اين است كه آنها فرستاده و نماينده و حجت خداوند بر روي زمين مي باشند و در راه او گام بر داشته اند.
هدف از توسل اين است كه خود را در خط پيامبر يا امام قرار دهيم و با برنامه هاي آنها هماهنگ شويم و خدا را به مقام آنها بخوانيم تا خداوند اجازه شفاعت در مورد آنها بدهد.
اگر عقيده ما اين باشد كه هيچ كس جز خداوند، ذات خالق و رازق و مالك سود و زيان نمي باشد و اگر از ديگري چيزي مي خواهد با توجه به اين نكته است كه او آنچه دارد از ناحيه خداست، و بر اين باور باشد كه پيامبر و امام از خود چيزي ندارند و هر چه دارند و مي خواهند از خداست و از او مي خواهند و با اين عقيده و نيت به آنها توسل جويد و يا از آنها شفاعتي بخواهد، اين عين توحيد و اخلاص است و در اين نگاه و نحوه نگرش خداوند و امامان در دو نقطه مقابل يكديگر قرار ندارند تا توسل و درخواست از امام، غير از درخواست از خداوند و نقطه مقابل آن و در تضاد و تنافي و مغايرت با آن باشد، بلكه در خواست از آنها عين درخواست از خداوند است. [/]
[="tahoma"]پس بايد توجه داشت كه در توسل هرگز منظور اين نيست كه چيزي را از شخص پيامبر يا امام مستقلا تقاضا كنيم، بلكه منظور اين است كه با اعمال صالح يا پيروي از پيامبر و امام، يا شفاعت آنها و يا سوگند دادن خداوند به مقام و مكتب آنها كه خود يك نوع احترام و اهتمام به موقعيت آنها و يك نوع عبادت است از خداوند چيزي را بخواهيد اين معنا نه بوي شرك مي دهد و نه بر خلاف آيات ديگر قرآن است.
نكته مهم اين است كه در توسل و شفاعت به اولياي خدا، بايد تحقيق كرد كه توسل و شفاعت به كسي و از كسي باشد كه خداوند او را وسيله قرار داده است. به طور كلي توسل به وسايل و اسباب با توجه به اينكه خداست كه سبب را آفريده و خداست كه سبب را سبب قرار داده است و خداست كه از ما خواست از اين وسايل و اسباب استفاده كنيم به هيچ وجه شرك نمي باشد، بلكه عين توحيد است و در اين جهت هيچ فرقي ميان اسباب مادي و اسباب روحي، ميان اسباب ظاهري و اسباب معنوي، ميان اسباب دنيوي و اسباب اخروي نيست. منتهاي امر اسباب مادي را از روي تجربه و آزمايش علمي مي توان شناخت و فهميد كه چه چيز سبب است و اسباب معنوي مثل دعا و كارهاي نيك و معروف و پيامبران و امامان -عليهم السلام- را از طريق دين. يعني از طريق وحي و كتاب و سنت بايد كشف كرد. فعل و كار خدا داراي نظام است. اگر كسي بخواهد به نظام آفرينش اعتنا نداشته باشد گمراه است. به همين جهت است كه خداي متعال گناهكاران را ارشاد نموده كه به در خانه پيامبر -صلي الله عليه و آله- بروند و علاوه خود از خداوند درخواست مغفرت و بخشش مي كنند، از آن بزرگوار بخواهند كه براي ايشان طلب مغفرت كند. قرآن كريم مي فرمايد: و اگر ايشان هنگامي كه (با ارتكاب گناه) به خود ستم كردند، نزد تو مي آمدند و از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر هم براي ايشان طلب مغفرت مي كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند.[="navy"](ر.ك: عدل الهي، تأليف استاد شهيد مرتضي مطهري، بحث شفاعت)[/] [/]
مهران گرامی درود چون حقیقت دارد ما نمی توانیم کتمانش کنیم(این حکم خدا است) امامان ما غیب می دانند اگر شما تاریخ را انکار نمی کردید پیشگویی امام علی(ع) در مورد میسم تمار و امام حسین(ع) در مورد نخوردن از گندم ری در مورد عمر سعد و... دو نمونه از علم غیب امامان ما است شما سندی از ما می خواهید که مثل ضبط صوت باشد که امکان پذیر نیست(البته اگر خدا بخواهد می شود) شما می گویید عالم بله ما شکی نداریم که امام باقر (ع) در سنین کودکی شکافنده علوم بود ایا این را می دانید؟ در پست بعد حدیث شزیف کساء را قرار می دهم:gol:
محمد گرامی درود شما از حکم خدا میگویید. حکم خداوند، میشود قرآن که هنوز سندی از آن ارایه نکرده اید. داستان یک کلاغ چهل کلاغ را شنیده اید؟ این سخن عامیانه همان سخن عالمانه ای است که نقل قول پاک از آلایش ناخودآگاه نقل قول کننده نیست. به هر روی شما به جای ارایه سند از قرآن به داستان روی آورده اید. این نشان میدهد که سخنی منطقی برای گفتن ندارید. در نامه های دیگرتان هم بازی با واژه ها را آغاز کرده اید. چنین به دید می آید که گفتگوی ما از یک قیل و قال مدرسه دارد به یک سرم سرگری (کل کل کردن) دشمنانه دگرگون میشود. چون از این کار بیزارم، از این پس پاسخ چنین نامه هایی را نخواهم داد. بدرود
[/] با سلام و احترام جناب مهران تفسیر قرآن ز قرآن پرس و بس. آیات قرآن مفسر آیات دیگر است. اگر چه در آیه 65 نمل غیب منحصر به خدا دانسته شده است و می فرماید: قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُون. بگو: «هر كه در آسمانها و زمين است- جز خدا- غيب را نمىشناسند و نمىدانند كى برانگيخته خواهند شد؟» (نمل/65). در تفسير يك آيه از قرآن نبايد آيات ديگر را از نظر دور داشت بلكه بايد از آيات ديگرى كه در يك موضوع وارد شده كمك گرفت در برخى آيات آمده كه خداوند داناى غيب است و از غيب خودش هر كه را بخواهد مانند رسولانش آگاه مى سازد به اين آيه ى شريفه توجّه فرماييد: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا.(جن/25و 26)[/] خدا داناى غيب است پس آگاه نمى سازد بر غيب خود كسى را مگر كسى را كه به پسندد مانند پيامبر...» و اين آيه مى تواند قرينه باشد كه نفى علم غيب از غير خدا به لحاظ اين است كه كسى جز خدا ذاتاً و بدون تعليم و آموزش از ناحيه ى خدا از غيب آگاهى ندارد و اين منافات ندارد با اينكه خداوند از همان غيبى كه خود آگاه است به پيامبر تعليم كند و از پيامبر هم به امامان يكى پس از ديگرى منتقل گردد.
هادی گرامی درود سخن شما راست است و جز این نیست. تنها یک نکته میماند و آن اینکه همانگونه که از قرآن سند آوردید، برای آگاهی امامان از غیب هم سند بایسته است. ببینید، شماری از درویشان و روحانیان هندو و بودایی و نستراداموس و مهر بابا و سای بابا و انکنکار و ............... هم چنین ادعای داشته و دارند. در دانش روانشناسی، چیزی به نام تله پاتی هست، چیزی به نام هیپنوتیزم است. چیزی به نام توهم در حال نیمه بیداری است... چند نفر را میشناسید، که خواب تعبیر میکنند و با ارواح تماس میگیرندو وووو آیا سند بایسته نیست، تا ادعا ثابت شود؟ با داستانسرایی و نقل قول که نمیشود؟ نام خانوادگی من غیبی است. چرا چون جد هشتم من با پیر غیب (زیارتگاه مشترک زرتشتیان- مسلمانان کرمان در کنار روستای طاهر آباد) پیوند داشته و کشتزار گندمش را آنچنان پر برکت کرده که از یک وامدار گدای کوچه نشین، به شاه نشینی رسید و چند ده نفر کارگر نانخوارش بودندو ... خب منهم برای این ادعا سند بایستی بدهم. با داستان که جدم چنین بود و چنان بود که درست نمیشود.
مهران گرامی درود
امامان ما جانشین پیامبر اند
و شبیه به پیامبران تبلیغی
و اسامی انها در دیگر کتب امده و .... شما به راستی به پل چینوت اعتقاد دارید؟:Gol:
مهران گرامی درود
حواستان باشد که از حق دور نشید
شما تا هنگامی که قصد بر اثبات گفته خود داشته باشید نمی توانید حقیقت را درک کنید
و از مدار حق خارج می شوید
با عقل روشن به مسائل بنگرید
نمونه هایی از پیشگویی های امامان ما هست که در زمان کنونی دارد به وقوع می پیوندد
(نشانه های اخرالزمان):Gol:
درباره حاجت خواهی جناب موبدیار عزیز نخست بايد دانست بهره مندي از وساطت امامان و پيامبر(ص) به دستور خداوند و با اجازه او انجام مي گيرد و اين نشانه نظام مندي جهان در امور معنوي و مادي است؛ يعني همان طور كه خداوند مي تواند به طور مستقيم گياهي را رشد دهد اما نظام جهان را به گونه اي قرار داده است كه گياهان از طريق باران و آبياري باغبان سيراب شوند و از طريق ريشه و آوندها مواد معدني به بخش هاي مختلف درخت و گياه برسد. در امور معنوي نيز خداوند مي تواند به طور مستقيم انسان ها را دانا كند و رشد معنوي دهد اما براي آنان كتاب آسماني و راهنماياني قرار داده تا به رشد علمي و معنوي برسند وحتي براي برآورده شدن خواسته ها و دعاهاي خود، يكي از راه ها بهره گيري از پيامبر و امامان(ع) مي باشد كه از آنان به عنوان واسطه هاي فيض ياد مي شود و اين نشانه نظام مندي كارهاي خدا در جهان است. دوم آن كه چنين مقام و جايگاهي براي پيامبر و امامان موجب مي شود كه مردم رو به سوي آنان آورند و محبت به آنان پيدا كنند و همين زمينه هدايت بيشتر مردم مي شود. سوم آن كه ارتباط مردم با كسي كه از يك سوي خليفه خداست و از سوي ديگر از نوع بشر و هم نوع با آنان است بسيار محسوس و سازنده خواهد بود. خداوند در قرآن مي فرمايد: « يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله »(مائده، 31) اي اهل ايمان، پرهيزكاري پيشه كنيد و وسيله اي براي تقرب به خدا انتخاب كنيد. وسيله در اصل به معناي تقرب بستن و يا چيزي كه باعث تقرب جستن و نزديك شدن به ديگري مي شود مي باشد. بنابراين وسيله معناي بسيار وسيعي دارد و هر كار و هر چيزي را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه خداوند مي شود را شامل مي گردد كه مهمترين آنها ايمان به خدا و پيامبر -صلي الله عليه و آله- و جهاد و عبادات مانند نماز و روزه و زكات و حج و همچنين صله رحم و انفاق در راه خدا و همچنين هر كار نيك و خير مي باشد و نيز شفاعت پيامبران و امامان و بندگان صالح خداوند كه طبق صريح قرآن باعث تقرب به پروردگار مي گردد. در مفهوم وسيله داخل است و نيز پيروي از پيامبر و امام و گام نهادن در جاي گام آنها زيرا همه اينها موجب نزديكي به ساحت قدس پروردگار مي باشد و حتي سوگند دادن خدا به مقام پيامبران و امامان و صالحان كه نشانه علاقه به آنها و اهميت دادن به مقام و مكتب آنان است جزو اين مفهوم وسيع است.(رجوع كنيد به تفسير نمونه، ج4، ذيل آيه 31 مائده)
هادی گرامی درود جز چند نکته که در زیر می آورم، با سخن شما هم باورم. من در همه نامه هایم با امامان به عنوان وسیله برای شناخت بهتر قرآن هیچ مشکلی ندارم. من با درخواست درمان از امامان و برآوردن حاجات و ... مشکل دارم. شما خداوند را در حد یک انسان ناقص پایین آوردید که نیاز به سوگند دادن دارد تا نیاز شما را برآورده سازد. در حالی که خدایی با چنین دانش و توانایی، با چنین دادگری و مهربانی، نیازی به هیچ کدام ندارد. خودش در قرآن می فرماید، ادعونی استجب لکم. نگفته که سوگندم دهید تا بپذیرم. او که از رگ گردن به انسان نزدیک تر است، او که در دل مومن جای دارد، چه نیازی به اینها دارد؟ کسی که خدا را در رگ گردن و دل خودش نمیبیند، پس آن اندازه شایستگی هم ندارد که نیازش برآورده شود. بنابراین اگر به جایگاهی که شما میگویید که قدسی و ربانی و ملکوتی و ... هم هست، برود چون از آن ایمانی که بایسته است برخوردار نیست، پس دادگری نیست که نیازش برآورده شود. البته خداوند آنچنان مهربان و دادگر است که به کافران و مشرکان نیز مهر میورزد و دستشان را میگیرد. نشانش گندم و برنج و شیر و تخم مرغ چینی و آمریکایی و روسی که در ایران نیاز شما مسلمانان را برآورده میسازد. اگر خداوند بابت کفر و شرک این نامسلمانان مهرش را از ایشان دریغ میکرد، آنها به گفته کرمانیها ور زمین (=ناتوان) میماندند. مگر پدری که دانا و دادگر و مهربان باشد، نیاز به سوگند فرزندش دارد تا نیاز او را برآورده سازد. مگر او ریس اداره است که نیاز به پارتی و واسطه وووو داشته باشد؟ نکته دیگری که از روی آن میپرید، اذن خداوند است. شما چگونه دریافته اید که خداوند به چنین کسانی که شما میگویید، اذن داده و برای نمونه به من اذن نداده؟ تنها سند شما برای سخن خداوند، وحی است که در قرآن آمده. جز آن ادعای انسانهای جایز الخطا است. شما هنوز سندی از قرآن برای این اذن الله برای این کسانی که شما ادعای آن را دارید، ارایه نکرده اید. آن چیزی که از آغاز گفتگوی من با شما در این آسکدین ارایه شده، کلیاتی است که میتواند شامل هر کسی باشد. هیچ سندی که ادعای شما را در باره امامان نشان دهد، ارایه نشده است. باز هم تاکید میکنم، که امامان به عنوان آموزگاری که راه درست شناخت قرآن و در نتیجه راه درست نزدیک شدن به خداوند را نشان میدهند، برای من پذیرفته شده است. هیچ مشکلی با آن ندارم و پرسشی هم در این زمینه ندارم. سندی هم نمیخواهم. تنها برای دیگر ادعاهایتان که آرامگاه ایشان را بارگاهی ملکوتی و ربانی و قدسی و ... میخوانید، مخالفم.
مهران گرامی درود اگر ما ثابت کنیم نبوت به امامت تبدیل شد بعد از ختم نبوت چه طور؟
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی دوست من شاید این بحث در ابتدا ترش و بد طعم باشد ولی اگر صبر کنی گوارا خواهد شد.:gol:
محمد گرامی درود امامت به عنوان آموزگار برای من اثبات شده است و نیازی به اثبات شما ندارد. اگر سندی دارید، برای ادعهای دیگر بفرمایید. یادآوری میکنم که تکرار مکررات نفرمایید. آن چه که تا کنون آوردید، تفسیر به رای بود و برای من نپذیرفتنی است.
این که اهل بیت را 5 تن می دانیم؟
یا عصمت کدام
اگر منظورتان از اهل بیت زنان پیامبر است که به استناد به حدیث کسا و جنگ جمل ادعای ما ثابت می شود
ایا ثابت نمی شود؟
حدیث را خوانده اید؟:Gol:
سند قرانی برای شما اورده ایم
شما با عقلی روشن نمی نگرید
محمد گرامی درود مرا ببخشید، ولی اگر قرار به تفسیر به رای است، ترجیح میدهم تفسیر به رای خودم را بپذیرم. اگر هم قرار به فهم درست قرآن است، که هنوز سندی که خود آیه به روشنی یا حتی به اشاره سخن شما را تایید کند، نداده اید.
امامان ما جانشین پیامبر اند و شبیه به پیامبران تبلیغی و اسامی انها در دیگر کتب امده و .... شما به راستی به پل چینوت اعتقاد دارید؟:gol:
محمد گرامی درود سند شما قرآن است. کتب دیگر اگر منظورتان نقل قول است که به دلیل های پیش گفته به آنها هیچ باوری ندارم. پیامبر تبلیغی، یعنی آموزگار مورد تایید خودم نیز هست. ولی شما ادعاهایی فراتر دارید که برای آنها سند میخواهم. آیا نشانه ای در من دیدید که ناباوری مرا به پل چینوت نشان میدهد؟ بفرمایید تا بازگردم ( توبه کنم).
این که اهل بیت را 5 تن می دانیم؟ یا عصمت کدام اگر منظورتان از اهل بیت زنان پیامبر است که به استناد به حدیث کسا و جنگ جمل ادعای ما ثابت می شود ایا ثابت نمی شود؟ حدیث را خوانده اید؟:gol:
محمد گرامی درود دلیل من برای تفسیر به رای شما اینست که معنای آیه با برداشت شما تفاوت دارد. متن حدیث که این 5 تن برای پیامبر (ص) گرامی هستند و آزردن آنها آزردن پیامبر و خشنودی ایشان خشنودی پیامبر است، با برداشت شما برای معصومیت و آگاهی از غیب و برآوردن حاجات مردم و برخورداری از ایشان از اذن الله تفاوت دارد. به این میگویند تفسیر به رای
بنابراين توسل جستن به اولياي بزرگ الهي -عليهم السلام- و شفیع قرار دادن آن ها برای رسیدن به حاجات شرعی از اموري است كه خداوند در اين آيه شريفه ما را به آن امر كرده و سفارش نموده و مورد خواست و رضايت خداوند است. این خود نوعی توسل است ومنظور از توسل اين نيست كه كسي حاجت را از پيامبر يا امام بخواهد بلكه منظور اين است كه به مقام او در پيشگاه خداوند متوسل شود و اين در حقيقت توجه به خداست چون احترام پيامبر و امامان -عليهم السلام- نيز به خاطر اين است كه آنها فرستاده و نماينده و حجت خداوند بر روي زمين مي باشند و در راه او گام بر داشته اند. ...بلكه در خواست از آنها عين درخواست از خداوند است.
هادی گرامی درود نخست آنکه تفسیر به رای کرده اید، چرا که در ترجمه این آیه چنین سفارشی از سوی خداوند به شما نشده است. توسل در این آیه عام است، نه خاص. اگر خداوند آن را خاص نگردانیده، برای آن است که خود وسیله ارزشمند نیست، بلکه هدف که نزدیک شدن به خداست ارزشمند است، حال با هر وسیله ای که بشود. برای شما خداوند یعنی قرآن. در کجای قرآن خداوند خواست امامان را عین خواست خودش دانسته است؟ دوم- خداوندی که سمیع و بصیر و ارحم الراحمین و .... است، خدایی که خودش میگوید ادعونی استجب لکم، و .... نگفته و نخواسته و توسل نکرده، از نیاز هر آفریده ای آگاه است و آنچه که نیکوتر است، خودش برآورده میسازد. در این آیه توسل به معنای آموختن راه درست زندگی است تا بتوان به سوی خداوند به رسایی بیشتر رسید. در آن هیچ سندی برای اثبات ادعاهای دیگر شما وجود ندارد.
هادی گرامی درود نخست آنکه تفسیر به رای کرده اید، چرا که در ترجمه این آیه چنین سفارشی از سوی خداوند به شما نشده است. توسل در این آیه عام است، نه خاص. ... در کجای قرآن خداوند خواست امامان را عین خواست خودش دانسته است؟ دوم- خداوندی که سمیع و بصیر و ارحم الراحمین و .... است، خدایی که خودش میگوید ادعونی استجب لکم، و .... نگفته و نخواسته و توسل نکرده، از نیاز هر آفریده ای آگاه است و آنچه که نیکوتر است، خودش برآورده میسازد. .
با سلام و احترام جناب مهران عزیز شفاعت در لغت از ماده شفع به معناي ضميمه كردن چيزي با چيز ديگر است.{1} و در اصطلاح عبارت است از اينكه در پرتو شفاعت شفيع و به پاس احترام و مقام و منزلتي كه شفيعان واقعي در دادگاه الهي دارند گروهي از گناهكاران از عذاب نجات پيدا كرده و خداوند از تقصير آنان ميگذرد.
اصل شفاعت يك عقيده قرآني است و كسي نميتواند آن را انكار كند. قرآن كريم ميفرمايد: (من ذاالذي يشفع عنده الاّباذنه...);{2} و نيز ميفرمايد: (ما من شفيع الاّمن بعد اذنه){3} [1].لسان العرب، ابن منظور، ج 7، ط بيروت/
مسأله شفاعت برگرفته از آيات قرآن و روايات ميباشد و در قرآن حدود 30 مورد درباره شفاعت بحث شده و آيات شفاعت در حقيقت به چند دسته تقسيم ميشود: گروه اول: آياتي كه شفاعت را به طور مطلق نفي ميكند مانند: (أنفقوا ممّا رزقناكم من قبل أن يأتي يوم لا بيع فيه و لا خُلّه و لا شفاعه);{1} (و لا يقبل منها الشفاعه).{2} گروه دوم: آياتي كه شفيع را منحصراً خدا معرفي ميكند مانند: (مالكم من دونه من ولي و لا شفيع);{3} (قل لله الشفاعه جميعاً).{4} گروه سوم: آياتي كه شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا ميكند مانند: (من ذاالذي يشفع عنده الاّباذنه);{5} (و لا تنفع الشفاعه عنده الاّلمن أذن له).{6}گروه چهارم: آياتي كه شرايطي براي شفاعت شونده بيان كرده است گاهي اين شرط را رضايت و خشنودي خدا معرفي ميكند مانند: (لا يملكون الشّفاعْ الاّمن انفذ عندالرحمن عهداً).{7} گروه پنجم: آياتي كه صلاحيت شفاعت شدن را از بعضي مجرمان سلب ميكند مانند سلب شفاعت از ظالمان مانند: (ما لظّالمين من حميمٍ و لا شفيع يطاع).{8}
در روايات اسلامي هم تعبيرات فراواني در مورد شفاعت وجود دارد و شفيعان درگاه الهي را معرفي ميكند كه چه كساني ميتواند در روز قيامت شفاعت كنند و به خوبي ميتوانيم از روايات معناي شفاعت را بفهميم و ما چند روايت را به طور اختصار برای تایید مطالب شیعیان از كتب اهلسنت ذكر ميكنيم:
1. پيامبر(ص): «اِنَّ شَفاعَتي يَوْمَ الْقِيامه لاِ َهْلِ الْكَبائِرِ مِن أُمَتي»;{1} شفاعت من در روز قيامت از آن كساني از امت من است كه مرتكب گناهان كبيره شدهاند. 2. پيامبر(ص): «اُعْطيتُ خَمْساً... وَ أَعطيتُ الشَّفاعه فَادّخَرْتُها لاِ ُمَّتي»;{2} پنج چيز به من ارزاني شد... و شفاعت به من عطا شد پس آن را براي امت خود ذخيره نمودم. 3. نخستين شفيع شخص پيامبر است چنانكه رسول الله(ص) فرمود: «انا اول شافع في الجنْ».{3} 4. تمام انبيأ روز قيامت شفاعت ميكنند چنانكه پيامبر فرمود: «يشفع الانبيأ في كل من يشهد أن لاالهالاالله مخلصاً فيخرجونهم منها»;{4} پيامبران درباره تمام كساني كه از روي اخلاص به وحدانيت خداوند گواهي ميدهند شفاعت ميكنند و آنها را از دوزخ خارج ميسازند. 5. فرشتگان شفاعت ميكنند پيامبر فرمود: «يشفع النبيّون و الملائكْه...».{5} 6. خويشاوندان شفاعت ميكنند پيامبر فرمود: «الشفعأ خمسْ... و الرّحم».{6} 7. علمأ و شهيدان شفاعت ميكنند چنانكه پيامبر فرمود: «يشفع يوم القيامْ الانبيأ ثم العلمأ ثم الشهدأ»/{7}
8. خداوند متعال شفاعت ميكند پيامبر فرمود: «يشفع النبيّون و الملائكه و المؤمنون فيقول الجبار بقيت شفاعتي».{8} [1].سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1441، باب ذكر الشفاعْ، ط دارالفكر بيروت و مسند احمد، ج 3، ص 213، ط بيروت/ [2].مسند احمد، ج 1، ص 301، ط بيروت/ [3].صحيح مسلم، ج 3، ص 73، ط بيروت/ [4].مسند احمد، ج 3، ص 12، باب الشفاعْ، ط بيروت/ [5].صحيح بخاري، ج 9، ص 799، ط بيروت، سنه 1407 ه’، كتاب التوحيد/ [6].مناقب، ابن شهرآشوب، ج 2، ص 14/ [7].سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443، باب ذكر الشفاعْ، ط دارالفكر بيروت/ [8].صحيح بخاري، ج 9، ص 799، ط بيروت، سنْ 1407 ه’، كتاب التوحيد/
کسی که امام علی (ع) را مورد ازار قرار می دهد و وارد جنگ جمل می شود ایا سزاوار است که ایه تطهیر در مورش باشد؟:sham:
محمد گرامی درود من نمیتوانم بفهم که نکته ای به این سادگی که در متن آیه به آن اشاره شده است، را چرا این همه پیچیده میکنید و در نمی یابید. در متن آیه فرموده: خداوند میخواهد تطهیر کند. نمیگوید که تطهیر کرده است. در متن آیه میفرماید: اگر چنین بکنید و چنان نکنید، آنگاه خداوند چنین و چنان خواهد کرد. در این آیه و آیه های پیشین، شرط است. چنانچه این شرط انجام شود، آنگاه تطهیر هم انجام خواهد شد. ننوشته که خداوند اهل بیت را تطهیر کرد که شما از حدیث کسا بهره ببرید و بگویید که اهل بیت تطهیر شده فلان کسان هستند.
در متن آیه فرموده: خداوند میخواهد تطهیر کند. نمیگوید که تطهیر کرده است. در متن آیه میفرماید: اگر چنین بکنید و چنان نکنید، آنگاه خداوند چنین و چنان خواهد کرد. در این آیه و آیه های پیشین، شرط است. چنانچه این شرط انجام شود، آنگاه تطهیر هم انجام خواهد شد. ننوشته که خداوند اهل بیت را تطهیر کرد که شما از حدیث کسا بهره ببرید و بگویید که اهل بیت تطهیر شده فلان کسان هستند.
مهران گرامی درود
ضمایر متص را در ایه ببینید
قسمت دوم مخاطب تغییر می کند
ک کما کم(جمع مذکر) ک کم کن(جمع مونث)
درست است؟
درمورد خدا می خواهد
نگاه کنید به طریقی می گوید می خواهم
این از زبان جبرئیل باید باشد حدیث را دو باره بخوانید(ببینید درست می گم؟):Gol:
محمدگرامی
درود
نه او مسلمان نیست.
درد من و نکته ای که میخواهم به آن برسم همین است.
کسانی که آگاهی درست از دین و خداوند و .... ندارند، در پی هر چیزی هستند، بدون آنکه بیندیشند درست است یا نه؟ آنها از دیگران پیروی میکنند، بدون آنکه ببینند درست است یا نه؟ به این میگویند، پذیرش بی دلیل نسلها.
نکته دیگر اینکه از دیدگاه ما، حرم امام رضا(ع) آتشکده ای بوده که مردم عادی برای حاجت خواستن به آنجا میرفتند. این سنت بدون دلیل منطقی در میان نسلها آنچنان گسترش یافت که با وجود مسلمان شدن آنجا باز هم برای حاجت خواستن بدانجا میرفتند.
مهران گرامی درود
نه مخاطب زنان پیامبر نیستند
چرا؟
چون عایشه از خانه برای جنگ با حضرت علی(ع) بیرون امد
و حکم خدا توی قران را که گفت که زنان پیامبر از خانه بیرون نروند(درست است؟ خودتان این ایه را هم توی پست های قبل گذاشتید)
را نقض کرد و این یعنی این که انها معصوم نیستند
و این ایه مختص اهلب بیتی است
که خود رسول الله مشخص کرده
یعنی
حضرت زهرا (س) و امامان
سند
سلام به موبد عزیز بابت این دیدگاه برای شما متاسفم.
1- اگر مثل ما در شهر قم سکونت می داشتید واز خیابانهای با عرض کم رنج می کشیدید وشرمندۀ مسافران می شدید چنین سخنی نمی گفتید.این طرح به جهت رفاه حال مردم قم و زائرین است.
دوست عزیز بهتر است شما به جای دلسوزی که چرا چند کیلو طلا صرف گنبد حرم شده«که بیشتر آنرا هم مردم محروم می دهند»فکری به حال انبوه ثروت و طلاهایی که در زندگی مرفهین بی درد است بکنید.
2- زائرانی که برای زیارت شهرهای مقدس می آیند مقصود اصلی اشان زیارت این انسانهای الهی است که درس درست زندگی کردن را به ما آموختند و ما هم هر جه داریم به فدای اهل بیت پیامبرمان«صلی الله علیه واله» است چه اینکه محبت ذوی القربای آن حضرت اجر رسالتش بوده.
آیا بی انصافی نیست از کنار آن همه پاکی و توجه به خدا وتوبه به درگاه او از بدیها و نیکی مردم به یکدیگر که در زیارتاین بزرگان حاصل می شود به راحتی عبورنمود و دست بر مسائلی گذاشت که یا وجود خارجی ندارد ویا بسیار ناچیز است.
حقیر توفیق دارم اکثر صبحها به زیارت حضرت معصومه«سلام الله علیها» بروم حقیقتا به حال زائران(که برخی، از راههای بسیار دور آمده اند)غبطه می خورم که چگونه از این فضای معنوی استفاده می کنند و با خدای خویش رازو نیاز می کنند.
همۀ مومنین در همۀ ادیان از بی بند وباری و ترویج فساد و فحشا روی گردانند به نظر شما کدام تصویر در نزد خدا زیباتر است :
1- گروهی متوجه خدا و دعا کننده به درگاه او.
2- گروهی کنار دریا و مشغول عیش و نوش.
:hamdel::hamdel::hamdel:
محمد گرامی
درود
خلط مبحث فرموده اید. در این آیه که مخاطب آن زنان پیامبر است، میگوید فحشای نمایان نکنید تا .....
خب کسی که فحشای نمایان میکند، از دایره شمول خارج میشود، دیگر.
شما خود بارها گفته اید که قرآن مانند پازل است و باید همه را درست کنار هم چید تا درست معنا دهد. در اینجا چرا به این توصیه خودتان عمل نمیکنید، که به روشنی میگوید ای زنان پیغمبر؟
محمد گرامی
درود
سند من نقل قول بزرگانمان است.
شایسته یادآوریست که من از باور خودم به این نکته ننوشتم. از باور مردم عادی و دلیل زیارت آن جایگاه نزد مردم زرتشتی در تراز مادربزرگم نوشتم.
البته من دسترسی ندارم . شما ببینید که تاریخ زندگی امام رضا(ع) هنگامی که در سفر ایشان مسموم شدند، ایشان را در کجا ساکن کرده، به درمانشان پرداختند. یا اینکه ایشان در کجا از این جهان خاکی درگذشتند.
صدرای گرامی
درود
شما نوشته اید:
1-:"... اگر مثل ما در شهر قم سکونت می داشتید واز خیابانهای با عرض کم رنج می کشیدید وشرمندۀ مسافران می شدید چنین سخنی نمی گفتید.این طرح به جهت رفاه حال مردم قم و زائرین است. ..."
پاسخ
این یک بحث شهری است. چرا با مسایل دینی و باورهای مردمی، می آمیزیدش؟ آیا جز برای آنست که از احساسات مردمی که نمیگذارید، از حقیقت آگاه شوند، بهره برداری مالی بکنید؟
2-:"... دوست عزیز بهتر است شما به جای دلسوزی که چرا چند کیلو طلا صرف گنبد حرم شده«که بیشتر آنرا هم مردم محروم می دهند»فکری به حال انبوه ثروت و طلاهایی که در زندگی مرفهین بی درد است بکنید...."
پاسخ
اگر اشرافیت گرایی بد است، خب برای هر دو بد است.
حافظ میفرماید:
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آنست که مطلق نکنیم
3-:"...2- زائرانی که برای زیارت شهرهای مقدس می آیند مقصود اصلی اشان زیارت این انسانهای الهی است که درس درست زندگی کردن را به ما آموختند و ما هم هر جه داریم به فدای اهل بیت پیامبرمان«صلی الله علیه واله» است چه اینکه محبت ذوی القربای آن حضرت اجر رسالتش بوده...."
پاسخ
این بزرگان اسیر این ساختمان و بارگاه هستند، که برای زیارتشان باید به این جایگاهها بیایید؟ یا آنکه زیارت و نزدیکی آن است که سیره ایشان را بررسی کنید و در زندگی روزمره بدان رفتار کنید؟
کسانی که زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی میخورند، آن اندازه توانا هستند که حاجات شما را برآورده کنند، آنگاه زشت نیست که ایشان را اسیر این جایگاه مادی بدانید؟ زشت نیست که نمیتوانید ایشان را در کتابها و سیره و ... خودشان زیارت کنید؟
3:"... آیا بی انصافی نیست از کنار آن همه پاکی و توجه به خدا وتوبه به درگاه او از بدیها و نیکی مردم به یکدیگر که در زیارتاین بزرگان حاصل می شود به راحتی عبورنمود و دست بر مسائلی گذاشت که یا وجود خارجی ندارد ویا بسیار ناچیز است...."
پاسخ
روی سخنم با خودم است: گاو نه من شیر را میدانید که چیست؟
من هستم که با همه درستی، اندک کاری میکنم که همه آن یگانگی ها نابود میشود.
آن کس که ترا شناخت، جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟
هر کس که از دوست جز دوست بخواهد، کافر است.
4-:" ... حقیر توفیق دارم اکثر صبحها به زیارت حضرت معصومه«سلام الله علیها» بروم حقیقتا به حال زائران(که برخی، از راههای بسیار دور آمده اند)غبطه می خورم که چگونه از این فضای معنوی استفاده می کنند و با خدای خویش رازو نیاز می کنند...."
پاسخ
مگر خداوند در دل هر مومن نیست، مگر خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر نیست. شما چگونه مومنی هستید که خدا را در بیرون از خودتان و در جایگاهی که اگر به آن رسیدگی نشود، ویران میشود، جستجو میکنید.
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
5-:"... همۀ مومنین در همۀ ادیان از بی بند وباری و ترویج فساد و فحشا روی گردانند به نظر شما کدام تصویر در نزد خدا زیباتر است :
1- گروهی متوجه خدا و دعا کننده به درگاه او.
2- گروهی کنار دریا و مشغول عیش و نوش..."
پاسخ
آن کس که خدا را در ساختمان و جایگاه ویژه میجوید، اصلا نمیداند که خداوند چیست؟
آن کنار دریایی ها هم جانورانی هستند که بر پایه غریزه رفتار میکنند.
و سد (صد) البته اگر حق الناس نکنند، جز به خود زیان نرسانده اند.
صدرای گرامی
درود
چون شما خود را اهل حق میدانید، این همه رنج نوشتن را بر خود هموار میکنم تا آنچه که ناحق در شما میبینم، بنویسم و شما از آن دوری کنید. این بخشی از خویشکاری (وظیفه) امر به معروف و نهی از منکری است که دین خدا بر گردن من نهاده است.
مهران گرامي درود
مسئله اينجا است كه اين ايه در مورد ال كسا است
نه زنان پيامبر
دليلش هم رخداد جنگ جمل است
چرا كه عايشه(همسر پيامبر)
از خانه براي جنگ با حضرت علي (ع) خارج شد
در صورتي كه خدا در ايات اش گفته بود كه زنان پيامبر اجازه خروج از خانه را ندارند
دوباره ان ايات را قرار دهيد
ببينيد درست مي گم؟
شما ايات وارثين(همان ايه اي كه مي گويد قران را به برگزيدگاني ميراث داديم)
مزد رسالت
اولي الامر :Gol:
و حديث كسا را كنار هم قرار دهيد
البته سندي را كه عايشه از خانه خارج شد را قبلا گذاشته ام درسته؟
صدرای گرامی
درود
این سروده را به گونه تصادفی گزیده، برایتان برای نمونه مینویسم:
هات 53 بند یک:
(برگردان از علی اکبر جعفری)
بهترین آرزوی زرتشت برآورده شد
زیرا خدای دانا از پرتو راستی (هنجار هستی= اردیبهشت)،
به او فراوانی جهان مینوی و گیتی
و زندگانی نیک برای همیشه ارزانی داشته است.
حتی کسانی که با وی دشمنی میورزیدند
اکنون گفتار و کردار دین بهی را آموخته اند.
اگر اشتباه نكنم
ايشان خود به محل سكونت خود به صورت مخفي (عبا روي سرشان انداختند) امدند و انگار غير از امام جواد (ع)
و غلام امام كسي از شهادت ايشان خبري نداشت
و بعد مردم مطلع شدند
لطفا جناب رضاي گرامي سند اين گفته را قرار دهيد ببينم درست است؟:Gig:(با شك بيان كردم)
محمد گرامی
درود
راستش هر چه میکوشم، نمتوانم سخن شما را از میان آیه هایی که در زیر آورده ام، بیابم. به هیچ روی آیه تطهیر نمیتواند در باره معصومیت امامان و ووو باشد.
آیه های وارثین هم با حدیثی که نقل میکنید، به باور شما می انجامد.
باز هم این پرسش برای من به عنوان یک ناظر بیرونی هست که چگونه جمعیت بزرگی به بزرگی سنی ها این چنین باور نادرست دارند و حدیثی که شما اینهمه محکم به آن باور دارید، نمی پذیرند؟
اگر بخواهیم قانون اجماع را هم بکار ببریم، جمعیت ایشان بیشتر و بنابراین دیدگاه ایشان باید درست باشد.
ا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿۲۸﴾
فولادوند: اى پيامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد بياييد تا مهرتان را بدهم و [خوش و] خرم شما را رها كنم
مکارم: اي پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را ميخواهيد بيائيد هديهاي به شما دهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم!
خرمشاهی: اى پيامبر به همسرانت بگو اگر زندگانى دنيا و تجمل آن را مىخواهيد پس بياييد تا بهرهمندتان سازم و به رهايشى نيكو رهايتان كنم
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۲۹﴾
فولادوند: و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است
مکارم: و اگر شما خدا و پيامبرش و سراي آخرت را طالب هستيد خداوند براي نيكوكاران شما پاداش عظيم آماده ساخته است.
خرمشاهی: و اگر خداوند و پيامبر او و سراى آخرت را مىخواهيد بدانيد كه خداوند از براى نيكوكاران شما پاداشى بزرگ آماده ساخته است
يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾
فولادوند: اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است
مکارم: اي همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشي مرتكب شود عذاب او دو چندان خواهد بود، و اين براي خدا آسان است.
خرمشاهی: بگو اى زنان پيامبر هر كس از شما مرتكب كار ناشايست آشكار شود، عذاب او دوچندان مىشود و اين امر بر خداوند آسان است
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿۳۱﴾
فولادوند: و هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت
مکارم: و هر كس از شما براي خدا و پيامبرش خضوع كند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزي پر ارزشي براي او فراهم ساختهايم.
خرمشاهی: و هر كس از شما در برابر خداوند و پيامبرش فروتنى و تسليم پيشه كند، و كار شايسته پيش گيرد، پاداش او را دوبار [/دو چندان] مىدهيم، و براى او روزى ارزشمند فراهم سازيم
يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿۳۲﴾
فولادوند: اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد
مکارم: اي همسران پيامبر! شما همچون يكي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوي پيشه كنيد، بنابر اين به گونهاي هوس انگيز سخن نگوئيد كه بيماردلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوئيد.
خرمشاهی: اى زنان پيامبر شما همانند هيچ يك از زنان نيستيد [و برتر و مسؤولتريد]، اگر تقوا پيشه كنيد پس در سخن نرمى نكنيد كه فرد بيماردل به طمع [خام] افتد، و به نيكى [و سنجيدگى] سخن گوييد
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿۳۳﴾
فولادوند: و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند
مکارم: و در خانههاي خود بمانيد و همچون جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را بر پا داريد و زكاة را ادا كنيد، و خدا و رسولش را اطاعت نمائيد خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد.
خرمشاهی: و در خانههايتان قرار و آرام گيريد و همانند زينتنمايى روزگار جاهليت پيشين، زينتنمايى نكنيد، و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خداوند و پيامبر او اطاعت كنيد، همانا خداوند مىخواهد كه از شما اهل بيت هر پليدى [احتمالى / شك و شبهه] را بزدايد، و شما را چنانكه بايد و شايد پاكيزه بدارد
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ﴿۳۴﴾
فولادوند: و آنچه را كه از آيات خدا و [سخنان] حكمت[آميز] در خانههاى شما خوانده مىشود ياد كنيد در حقيقتخدا همواره دقيق و آگاه است
مکارم: و آنچه را در خانههاي شما از آيات خداوند و حكمت دانش خوانده ميشود ياد كنيد، خداوند لطيف و خبير است.
خرمشاهی: و هر آنچه از آيات الهى و حكمت كه در خانههاى شما خوانده مىشود، در ياد گيريد، خداوند باريكبين آگاه است
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿۳۵﴾
فولادوند: مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان عبادتپيشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شكيبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقهدهنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاكدامن و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مىكنند خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است
مکارم: مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زناني كه از فرمان خدا اطاعت ميكنند، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زناني كه روزه ميدارند، مرداني كه دامان خود را از آلودگي به بيعفتي حفظ ميكنند و زناني كه پاكدامنند، و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار ياد خدا ميكنند، خداوند براي همه آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است.
خرمشاهی: بىگمان مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان مؤمن، و مردان و زنان فرمانبر، و مردان و زنان درستكار، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقهبخش، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خداوند را بسيار ياد مىكنند، خداوند براى همگيشان آمرزش و پاداشى بزرگ آماده ساخته است
وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا ﴿۳۶﴾
فولادوند: و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است
مکارم: هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد، و هر كس نافرماني خدا و رسولش را كند به گمراهي آشكاري گرفتار شده است.
خرمشاهی: و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خداوند و پيامبرش امرى را مقرر دارند، آنان را در كارشان اختيار [و چون و چرايى] باشد، و هر كس از [امر] خداوند و پيامبر او سرپيچى كند در گمراهى آشكارى افتاده است
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۳۷﴾
فولادوند: و آنگاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده بودى مىگفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان مىكردى و از مردم مىترسيدى با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى پس چون زيد از آن [زن] كام برگرفت [و او را ترك گفت] وى را به نكاح تو درآورديم تا [در آينده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد
مکارم: به خاطر بياور زماني را كه به كسي كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودي ميگفتي همسرت را نگاه دار و از خدا بپرهيز (و پيوسته اين امر را تكرار مينمودي) و تو در دل چيزي را پنهان ميداشتي كه خداوند آن را آشكار ميكند، و از مردم ميترسيدي در حالي كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسي، هنگامي كه زيد از همسرش جدا شد ما او را به همسري تو در آورديم تا مشكلي براي مؤ منان در ازدواج با همسران پسرخواندههاي آنها هنگامي كه از آنان طلاق گيرند نباشد، و فرمان خدا انجام شدني است.
خرمشاهی: چنين بود كه به كسى كه هم خداوند و هم خود تو در حق او نيكى كرده بوديد، گفتى كه همسرت را نزد خويش نگهدار [و طلاق مده] و از خداوند پروا كن و چيزى را در دل خود پنهان داشتى كه خداوند آشكاركننده آن بود، و از مردم بيم داشتى، و حال آنكه خداوند سزاوارتر است به اينكه از او بيم داشته باشى، آنگاه چون زيد از او حاجت خويش برآورد، او را به همسرى تو درآورديم، تا براى مؤمنان در مورد همسران پسر خواندگانشان -به ويژه آنگاه كه از اينان حاجت خويش را برآورده باشندمحظورى نباشد، و امر الهى انجام يافتنى است
درود بر شما مهران گرامی
اي پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را ميخواهيد بيائيد هديهاي به شما دهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم! و اگر شما خدا و پيامبرش و سراي آخرت را طالب هستيد خداوند براي نيكوكاران شما پاداش عظيم آماده ساخته است.اي همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشي مرتكب شود عذاب او دو چندان خواهد بود، و اين براي خدا آسان است.و هر كس از شما براي خدا و پيامبرش خضوع كند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزي پر ارزشي براي او فراهم ساختهايم. اي همسران پيامبر! شما همچون يكي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوي پيشه كنيد، بنابر اين به گونهاي هوس انگيز سخن نگوئيد كه بيماردلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوئيد.و در خانههاي خود بمانيد و همچون جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را بر پا داريد و زكاة را ادا كنيد، و خدا و رسولش را اطاعت نمائيد خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد، و هر كس نافرماني خدا و رسولش را كند به گمراهي آشكاري گرفتار شده است.
این ایاتی است که خودتان گذاشته اید
درست است؟
تفسیر با خودتان
از جنگ جمل چه می دانید
ایا عایشه با امام علی نجنگید؟:Gig::Gol:
اگر این کوضوع صحت دارد
ایا می تواند ایه تطهیر در مورد زنان پیامبر باشد؟
کمی فکر کنید
تفسیر با خودتان
محمد گرامی
درود
نه من و نه شما هیچکدام اجازه تفسیر به رای نداریم. آشکار است، عایشه به دلیل عمل نکردن به این پند قرآنی، شایسته برخورداری از طهارت نیست. این نکته با اصل آیه که تناقضی ندارد. در آیه هم همین را گفته اگر میخواهید از طهارت برخوردار شوید، چنین و چنان بکنید. نگفته که الا و للا شامل همه است.
به هر روی این آیه ها یک گفتار پیوسته است که سخن هر یک در پی دیگری و به آن چسبیده است.
راستش از این همه تاکید شما در برداشت نادرست از این آیه قرآن در شگفت هستم.
به پایان ایه دقت کنید
دوست من دقت کنید
ببینید ایا منظور و مخاطب در اخر تغییر نکرده است؟
من فکر کنم اول مخاطب هم همسران می تواند باشد هم ال کساء یعنی اینکه فرمانی است برای ال کساء
نه همسران پیامبر یعنی این فرمان را خدا به حضرت زاهرا و امامان داده است ایا این امکان ندارد؟:Gig:
محمد گرامی
درود
آیا این منطقی است که در آغاز سخن مخاطب کسی دیگر باشد و در پایان سخن کسی دیگر؟
راستش این از دیدگاه یک نویسندگی ساده انسانی که پذیرفتنی نیست، تا چه رسد به خداوند که در سخنش هیچ پروایی و رودربایستی با کسی ندارد.
چرا چنین استدلالی را کنار نمیگذارید و به جای آن بر دانش و تفسیر درست ایشان از قرآن تکیه نمیکنید.
چرا به جای آگاهی از غیب، بر خرد ایشان تاکید نمیکنید؟
چرا به جای حاجت خواستن از ایشان از خداوند حاجت نمیخواهید؟
اگر بپنداریم که منظور از اهل بیت در این آیه خاندان زهرا (س) باشد، باز هم حاجت خواهی و غیب دانی را که نگفته است.
محمد گرامی
درود استدلال شما اینست که چون نوشته اهل بیت و پیامبر هم آل عبا را اهل بیت دانسته، پس مخاطب دیگری است.
این استدلال شما پذیرفته نیست. در یک نوشته انسانی، منطقی نیست که سر پاراگراف خطاب به کسی باشد و ته آن کس دیگری مخاطب باشد.
مانند آنست که بگویی مهران خوارک بخور تا مهرداد سیر شود.
خداوند که با کسی رودربایستی و یا پروایی از کسی یا چیزی ندارد. خب هر چیزی را که اراده اوست، همان را میگوید و میخواهد.
مهران گرامی درود
بله خدا رودر بایسی نداشته
اما خدا خیلی از موارد را برای ازمون بشر قرار داده
مثلا اختلافاتی که ادیان با هم دارند ی ...
اسامی امامان ما در دیگر کتب اسمانی امده است مثل کتاب مقدس
که مناظره را در همین سایت گذاشته بودند درست است؟(مناظره امام رضا)
:Gol:
مهران گرامی درود
چون حقیقت دارد ما نمی توانیم کتمانش کنیم(این حکم خدا است)
امامان ما غیب می دانند
اگر شما تاریخ را انکار نمی کردید
پیشگویی امام علی(ع) در مورد میسم تمار و امام حسین(ع) در مورد نخوردن از گندم ری در مورد عمر سعد و... دو نمونه از علم غیب امامان ما است
شما سندی از ما می خواهید که مثل ضبط صوت باشد که امکان پذیر نیست(البته اگر خدا بخواهد می شود)
شما می گویید عالم بله ما شکی نداریم
که امام باقر (ع) در سنین کودکی شکافنده علوم بود
ایا این را می دانید؟
در پست بعد حدیث شزیف کساء را قرار می دهم:Gol:
مهران گرامی درود
حدیث شریف کساء
به سندى صحيح از جابر بن عبداللّه انصارى روايت شده از فاطمه زهرا سلام اللّه عليها دختر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله، جابر گويد شنيدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضى از روزها و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام فرمود: من در بدنم سستى و ضعفى درک مىکنم، گفتم: پناه مىدهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى و ضعف فرمود: اى فاطمه بياور برايم کساء يمانى را و مرا بدان بپوشان من کساء يمانى را برايش آوردم و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مىنگريستم و در آن حال چهرهاش مىدرخشيد همانند ماه شب چهارده پس ساعتى نگذشت که ديدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر تو اى مادر گفتم: بر تو باد سلام اى نور ديدهام و ميوه دلم گفت: مادرجان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مىکنم گويا بوى جدم رسول خدا است گفتم: آرى همانا جد تو در زير کساء است پس حسن بطرف کساء رفت و گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آيا به من اذن مىدهى که وارد شوم با تو در زير کساء؟ فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزير کساء رفت ساعتى نگذشت که فرزندم حسين وارد شد و گفت: سلام بر تو اى مادر گفتم: بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور ديدهام و ميوه دلم فرمود: مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مىکنم گويا بوى جدم رسول خدا است (ص) گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زير کساء هستند حسين نزديک کساء رفته گفت: سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى کسى که خدا او را برگزيد آيا به من اذن مىدهى که داخل شوم با شما در زير کساء فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت کننده امتم به تو اذن دادم پس او نيز با آن دو در زير کساء وارد شد در اين هنگام ابوالحسن على بن ابيطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم: و بر تو باد سلام اى ابا الحسن و اى امير مؤمنان فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مىکنم گويا بوى برادرم و پسر عمويم رسول خدا است؟ گفتم: آرى اين او است که با دو فرزندت در زير کساء هستند پس على نيز بطرف کساء رفت و گفت سلام بر تو اى رسول خدا آيا اذن مىدهى که من نيز با شما در زير کساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلام اى برادر من و اى وصى و خليفه و پرچمدار من به تو اذن دادم پس على نيز وارد در زير کساء شد، در اين هنگام من نيز بطرف کساء رفتم و عرض کردم سلام بر تو اى پدرجان اى رسول خدا آيا به من هم اذن مىدهى که با شما در زير کساء باشم؟ فرمود: و بر تو باد سلام اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نيز به زير کساء رفتم، و چون همگى در زير کساء جمع شديم پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست بسوى آسمان اشاره کرد و فرمود: خدايا اينانند خاندان من و خواص ونزديکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است مىآزارد مرا هرچه ايشان را بيازارد وبهاندوه مىاندازد مرا هرچه ايشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ايشان بجنگد و در صلحم با هر که با ايشان درصلح است ودشمنم باهرکسکهبا ايشان دشمنى کند و دوستم با هر کس که ايشان را دوست دارد اينان از منند و من از ايشانم پس بفرست درودهاى خود و برکتهايت و مهرت و آمرزشت و خوشنوديت را بر من و بر ايشان و دور کن از ايشان پليدى را و پاکيزهشان کن بخوبى پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساکنان آسمانهايم براستى که من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه درياى روان و نه کشتى در جريان را مگر بخاطر دوستى اين پنج تن اينان که در زير کسايند پس جبرئيل امين عرض کرد: پروردگارا کيانند در زير کساء؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و کان رسالتند: آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئيل عرض کرد: پروردگارا آيا به من هم اذن مىدهى که به زمين فرود آيم تا ششمين آنها باشم خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم پس جبرئيل امين به زمين آمد و گفت: سلام بر تو اى رسول خدا، (پروردگار) علىّ اعلى سلامت مىرساند و تو را به تحيت و اکرام مخصوص داشته و مىفرمايد: به عزت و جلالم سوگند که من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه درياى روان و نه کشتى در جريان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما و به من نيز اذن داده است که با شما در زير کساء باشم پس آيا تو هم اى رسول خدا اذنم مىدهى؟ رسول خدا(ص) فرمود و بر تو باد سلام اى امين وحى خدا آرى به تو هم اذن دادم پس جبرئيل با ما وارد در زير کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوى شما وحى کرده و مىفرمايد: «حقيقت اين است که خدا مىخواهد پليدى (و ناپاکى) را از شما خاندان ببرد و پاکيزه کند شما را پاکيزگى کامل» على به پدرم گفت: اى رسول خدا به من بگو اين جلوس (و نشستن) ما در زير کساء چه فضيلتى (و چه شرافتى) نزد خدا دارد؟ پيغمبر(ص) فرمود: سوگند بدان خدائى که مرا به حق به پيامبرى برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزيد که ذکر نشود اين خبر (و سرگذشت) ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمين که در آن گروهى از شيعيان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ايشان رحمت (حق) و فرا گيرند ايشان را فرشتگان و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، على (که اين فضيلت را شنيد) فرمود: با اين ترتيب به خدا سوگند ما رستگار شديم و سوگند به پروردگار کعبه که شيعيان ما نيز رستگار شدند، دوباره پيغمبر فرمود: اى على سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزيد ذکر نشود اين خبر (و سرگذشت) ما درانجمن ومحفلى از محافل مردم زمين که در آن گروهى از شيعيان و دوستان ما باشند و در ميان آنها اندوهناکى باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکى جز آنکه خدا غمش را بگشايد و نه حاجتخواهى باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد، على گفت: بدين ترتيب به خدا سوگند ما کامياب و سعادتمند شديم و هم چنين شيعيان ما کامياب و سعادتمند شدند در دنيا و آخرت به پروردگار کعبه سوگند.
قسمت پرنگ شده به نظر شما قسمت دوم ایه تطهیر نیست؟
قابل ذکر است که ام سلمه بهترین زن پیامبر در ان زمان انجا بوده
و او نیز در خواست کرد که پیامبر گفت (جمله رو با شک می گم)
تو جای خود داری
کمی روی حدیث فکر کنید:ok:
متن عربی ان
قسمت پررنگ شده ایا ایه تطهیر نیست؟:Gol:
مهران گرامی درود
اینجا دو احتمال میاد وسط
1.چون اول ایه اسمی از زنان پیامبر نیامده ممکنه ایه ای محکم و مستقل از ایات دیگر باشد
یعنی به طور کلی ایه مربوط به حضرت زهرا (س) و امامان باشد
2.همان احتمالی که قبلا ذک کردم
که شما گفتید امکان ندارد اما اگر این گفته توی جمعی قرار بگیرد (مثلا مجلسی که زنان و آل عبا حضور داشته باشند)
و این ایه نازل شده باشد و بعد در اخر به شیوه تاکییدی قسمت اخر گفته باشد
یعنی گفته باشد فقط شما اهل بیت پاکید
این احتمال منطقی نیست؟ (دقت کنید فقط نیز در ایه امده ):Gol:
[="tahoma"]با سلام و احترام جناب مهران
تفسیر قرآن ز قرآن پرس و بس.
آیات قرآن مفسر آیات دیگر است. اگر چه در آیه 65 نمل غیب منحصر به خدا دانسته شده است و می فرماید:
[="darkgreen"]قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُون.[/]
بگو: «هر كه در آسمانها و زمين است- جز خدا- غيب را نمىشناسند و نمىدانند كى برانگيخته خواهند شد؟» (نمل/65).
در تفسير يك آيه از قرآن نبايد آيات ديگر را از نظر دور داشت بلكه بايد از آيات ديگرى كه در يك موضوع وارد شده كمك گرفت در برخى آيات آمده كه خداوند داناى غيب است و از غيب خودش هر كه را بخواهد مانند رسولانش آگاه مى سازد به اين آيه ى شريفه توجّه فرماييد:
[="DarkGreen"]عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا[/] [/].(جن/25و 26)
خدا داناى غيب است پس آگاه نمى سازد بر غيب خود كسى را مگر كسى را كه به پسندد مانند پيامبر...» و اين آيه مى تواند قرينه باشد كه نفى علم غيب از غير خدا به لحاظ اين است كه كسى جز خدا ذاتاً و بدون تعليم و آموزش از ناحيه ى خدا از غيب آگاهى ندارد و اين منافات ندارد با اينكه خداوند از همان غيبى كه خود آگاه است به پيامبر تعليم كند و از پيامبر هم به امامان يكى پس از ديگرى منتقل گردد.[/]
[="tahoma"]درباره حاجت خواهی جناب موبدیار عزیز
نخست بايد دانست بهره مندي از وساطت امامان و پيامبر(ص) به دستور خداوند و با اجازه او انجام مي گيرد و اين نشانه نظام مندي جهان در امور معنوي و مادي است؛ يعني همان طور كه خداوند مي تواند به طور مستقيم گياهي را رشد دهد اما نظام جهان را به گونه اي قرار داده است كه گياهان از طريق باران و آبياري باغبان سيراب شوند و از طريق ريشه و آوندها مواد معدني به بخش هاي مختلف درخت و گياه برسد.
[/]در امور معنوي نيز خداوند مي تواند به طور مستقيم انسان ها را دانا كند و رشد معنوي دهد اما براي آنان كتاب آسماني و راهنماياني قرار داده تا به رشد علمي و معنوي برسند وحتي براي برآورده شدن خواسته ها و دعاهاي خود، يكي از راه ها بهره گيري از پيامبر و امامان(ع) مي باشد كه از آنان به عنوان واسطه هاي فيض ياد مي شود و اين نشانه نظام مندي كارهاي خدا در جهان است.
دوم آن كه چنين مقام و جايگاهي براي پيامبر و امامان موجب مي شود كه مردم رو به سوي آنان آورند و محبت به آنان پيدا كنند و همين زمينه هدايت بيشتر مردم مي شود.
سوم آن كه ارتباط مردم با كسي كه از يك سوي خليفه خداست و از سوي ديگر از نوع بشر و هم نوع با آنان است بسيار محسوس و سازنده خواهد بود.
خداوند در قرآن مي فرمايد: «[="darkgreen"] يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله [/]»(مائده، 31) اي اهل ايمان، پرهيزكاري پيشه كنيد و وسيله اي براي تقرب به خدا انتخاب كنيد. وسيله در اصل به معناي تقرب بستن و يا چيزي كه باعث تقرب جستن و نزديك شدن به ديگري مي شود مي باشد. بنابراين وسيله معناي بسيار وسيعي دارد و هر كار و هر چيزي را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه خداوند مي شود را شامل مي گردد كه مهمترين آنها ايمان به خدا و پيامبر -صلي الله عليه و آله- و جهاد و عبادات مانند نماز و روزه و زكات و حج و همچنين صله رحم و انفاق در راه خدا و همچنين هر كار نيك و خير مي باشد و نيز شفاعت پيامبران و امامان و بندگان صالح خداوند كه طبق صريح قرآن باعث تقرب به پروردگار مي گردد. در مفهوم وسيله داخل است و نيز پيروي از پيامبر و امام و گام نهادن در جاي گام آنها زيرا همه اينها موجب نزديكي به ساحت قدس پروردگار مي باشد و حتي سوگند دادن خدا به مقام پيامبران و امامان و صالحان كه نشانه علاقه به آنها و اهميت دادن به مقام و مكتب آنان است جزو اين مفهوم وسيع است.[="navy"](رجوع كنيد به تفسير نمونه، ج4، ذيل آيه 31 مائده)[/]
[="tahoma"]بنابراين توسل جستن به اولياي بزرگ الهي -عليهم السلام- و شفیع قرار دادن آن ها برای رسیدن به حاجات شرعی از اموري است كه خداوند در اين آيه شريفه ما را به آن امر كرده و سفارش نموده و مورد خواست و رضايت خداوند است.
این خود نوعی توسل است ومنظور از توسل اين نيست كه كسي حاجت را از پيامبر يا امام بخواهد بلكه منظور اين است كه به مقام او در پيشگاه خداوند متوسل شود و اين در حقيقت توجه به خداست چون احترام پيامبر و امامان -عليهم السلام- نيز به خاطر اين است كه آنها فرستاده و نماينده و حجت خداوند بر روي زمين مي باشند و در راه او گام بر داشته اند.
هدف از توسل اين است كه خود را در خط پيامبر يا امام قرار دهيم و با برنامه هاي آنها هماهنگ شويم و خدا را به مقام آنها بخوانيم تا خداوند اجازه شفاعت در مورد آنها بدهد.
اگر عقيده ما اين باشد كه هيچ كس جز خداوند، ذات خالق و رازق و مالك سود و زيان نمي باشد و اگر از ديگري چيزي مي خواهد با توجه به اين نكته است كه او آنچه دارد از ناحيه خداست، و بر اين باور باشد كه پيامبر و امام از خود چيزي ندارند و هر چه دارند و مي خواهند از خداست و از او مي خواهند و با اين عقيده و نيت به آنها توسل جويد و يا از آنها شفاعتي بخواهد، اين عين توحيد و اخلاص است و در اين نگاه و نحوه نگرش خداوند و امامان در دو نقطه مقابل يكديگر قرار ندارند تا توسل و درخواست از امام، غير از درخواست از خداوند و نقطه مقابل آن و در تضاد و تنافي و مغايرت با آن باشد، بلكه در خواست از آنها عين درخواست از خداوند است.
[/]
[="tahoma"]پس بايد توجه داشت كه در توسل هرگز منظور اين نيست كه چيزي را از شخص پيامبر يا امام مستقلا تقاضا كنيم، بلكه منظور اين است كه با اعمال صالح يا پيروي از پيامبر و امام، يا شفاعت آنها و يا سوگند دادن خداوند به مقام و مكتب آنها كه خود يك نوع احترام و اهتمام به موقعيت آنها و يك نوع عبادت است از خداوند چيزي را بخواهيد اين معنا نه بوي شرك مي دهد و نه بر خلاف آيات ديگر قرآن است.
نكته مهم اين است كه در توسل و شفاعت به اولياي خدا، بايد تحقيق كرد كه توسل و شفاعت به كسي و از كسي باشد كه خداوند او را وسيله قرار داده است. به طور كلي توسل به وسايل و اسباب با توجه به اينكه خداست كه سبب را آفريده و خداست كه سبب را سبب قرار داده است و خداست كه از ما خواست از اين وسايل و اسباب استفاده كنيم به هيچ وجه شرك نمي باشد، بلكه عين توحيد است و در اين جهت هيچ فرقي ميان اسباب مادي و اسباب روحي، ميان اسباب ظاهري و اسباب معنوي، ميان اسباب دنيوي و اسباب اخروي نيست. منتهاي امر اسباب مادي را از روي تجربه و آزمايش علمي مي توان شناخت و فهميد كه چه چيز سبب است و اسباب معنوي مثل دعا و كارهاي نيك و معروف و پيامبران و امامان -عليهم السلام- را از طريق دين. يعني از طريق وحي و كتاب و سنت بايد كشف كرد. فعل و كار خدا داراي نظام است. اگر كسي بخواهد به نظام آفرينش اعتنا نداشته باشد گمراه است. به همين جهت است كه خداي متعال گناهكاران را ارشاد نموده كه به در خانه پيامبر -صلي الله عليه و آله- بروند و علاوه خود از خداوند درخواست مغفرت و بخشش مي كنند، از آن بزرگوار بخواهند كه براي ايشان طلب مغفرت كند. قرآن كريم مي فرمايد: و اگر ايشان هنگامي كه (با ارتكاب گناه) به خود ستم كردند، نزد تو مي آمدند و از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر هم براي ايشان طلب مغفرت مي كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند.[="navy"](ر.ك: عدل الهي، تأليف استاد شهيد مرتضي مطهري، بحث شفاعت)[/]
[/]
محمد گرامی
درود
شما از حکم خدا میگویید. حکم خداوند، میشود قرآن که هنوز سندی از آن ارایه نکرده اید.
داستان یک کلاغ چهل کلاغ را شنیده اید؟ این سخن عامیانه همان سخن عالمانه ای است که نقل قول پاک از آلایش ناخودآگاه نقل قول کننده نیست.
به هر روی شما به جای ارایه سند از قرآن به داستان روی آورده اید. این نشان میدهد که سخنی منطقی برای گفتن ندارید. در نامه های دیگرتان هم بازی با واژه ها را آغاز کرده اید. چنین به دید می آید که گفتگوی ما از یک قیل و قال مدرسه دارد به یک سرم سرگری (کل کل کردن) دشمنانه دگرگون میشود. چون از این کار بیزارم، از این پس پاسخ چنین نامه هایی را نخواهم داد. بدرود
هادی گرامی
درود
سخن شما راست است و جز این نیست.
تنها یک نکته میماند و آن اینکه همانگونه که از قرآن سند آوردید، برای آگاهی امامان از غیب هم سند بایسته است.
ببینید، شماری از درویشان و روحانیان هندو و بودایی و نستراداموس و مهر بابا و سای بابا و انکنکار و ............... هم چنین ادعای داشته و دارند.
در دانش روانشناسی، چیزی به نام تله پاتی هست، چیزی به نام هیپنوتیزم است. چیزی به نام توهم در حال نیمه بیداری است... چند نفر را میشناسید، که خواب تعبیر میکنند و با ارواح تماس میگیرندو وووو
آیا سند بایسته نیست، تا ادعا ثابت شود؟ با داستانسرایی و نقل قول که نمیشود؟
نام خانوادگی من غیبی است. چرا چون جد هشتم من با پیر غیب (زیارتگاه مشترک زرتشتیان- مسلمانان کرمان در کنار روستای طاهر آباد) پیوند داشته و کشتزار گندمش را آنچنان پر برکت کرده که از یک وامدار گدای کوچه نشین، به شاه نشینی رسید و چند ده نفر کارگر نانخوارش بودندو ... خب منهم برای این ادعا سند بایستی بدهم. با داستان که جدم چنین بود و چنان بود که درست نمیشود.
مهران گرامی درود
امامان ما جانشین پیامبر اند
و شبیه به پیامبران تبلیغی
و اسامی انها در دیگر کتب امده و ....
شما به راستی به پل چینوت اعتقاد دارید؟:Gol:
مهران گرامی درود
حواستان باشد که از حق دور نشید
شما تا هنگامی که قصد بر اثبات گفته خود داشته باشید نمی توانید حقیقت را درک کنید
و از مدار حق خارج می شوید
با عقل روشن به مسائل بنگرید
نمونه هایی از پیشگویی های امامان ما هست که در زمان کنونی دارد به وقوع می پیوندد
(نشانه های اخرالزمان):Gol:
مهران گرامی
درود این علوم علوم غیبی نیست
این علوم بیشتر شبیه به سحر و جادو است و فرق دارد با علم غیب:Gol:
مهران گرامی
درود
اگر ما ثابت کنیم نبوت به امامت تبدیل شد بعد از ختم نبوت چه طور؟
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
دوست من شاید این بحث در ابتدا ترش و بد طعم باشد ولی اگر صبر کنی گوارا خواهد شد.:Gol:
هادی گرامی
درود
جز چند نکته که در زیر می آورم، با سخن شما هم باورم.
من در همه نامه هایم با امامان به عنوان وسیله برای شناخت بهتر قرآن هیچ مشکلی ندارم. من با درخواست درمان از امامان و برآوردن حاجات و ... مشکل دارم.
شما خداوند را در حد یک انسان ناقص پایین آوردید که نیاز به سوگند دادن دارد تا نیاز شما را برآورده سازد. در حالی که خدایی با چنین دانش و توانایی، با چنین دادگری و مهربانی، نیازی به هیچ کدام ندارد. خودش در قرآن می فرماید، ادعونی استجب لکم. نگفته که سوگندم دهید تا بپذیرم. او که از رگ گردن به انسان نزدیک تر است، او که در دل مومن جای دارد، چه نیازی به اینها دارد؟
کسی که خدا را در رگ گردن و دل خودش نمیبیند، پس آن اندازه شایستگی هم ندارد که نیازش برآورده شود. بنابراین اگر به جایگاهی که شما میگویید که قدسی و ربانی و ملکوتی و ... هم هست، برود چون از آن ایمانی که بایسته است برخوردار نیست، پس دادگری نیست که نیازش برآورده شود.
البته خداوند آنچنان مهربان و دادگر است که به کافران و مشرکان نیز مهر میورزد و دستشان را میگیرد. نشانش گندم و برنج و شیر و تخم مرغ چینی و آمریکایی و روسی که در ایران نیاز شما مسلمانان را برآورده میسازد. اگر خداوند بابت کفر و شرک این نامسلمانان مهرش را از ایشان دریغ میکرد، آنها به گفته کرمانیها ور زمین (=ناتوان) میماندند.
مگر پدری که دانا و دادگر و مهربان باشد، نیاز به سوگند فرزندش دارد تا نیاز او را برآورده سازد. مگر او ریس اداره است که نیاز به پارتی و واسطه وووو داشته باشد؟
نکته دیگری که از روی آن میپرید، اذن خداوند است. شما چگونه دریافته اید که خداوند به چنین کسانی که شما میگویید، اذن داده و برای نمونه به من اذن نداده؟
تنها سند شما برای سخن خداوند، وحی است که در قرآن آمده. جز آن ادعای انسانهای جایز الخطا است.
شما هنوز سندی از قرآن برای این اذن الله برای این کسانی که شما ادعای آن را دارید، ارایه نکرده اید.
آن چیزی که از آغاز گفتگوی من با شما در این آسکدین ارایه شده، کلیاتی است که میتواند شامل هر کسی باشد. هیچ سندی که ادعای شما را در باره امامان نشان دهد، ارایه نشده است.
باز هم تاکید میکنم، که امامان به عنوان آموزگاری که راه درست شناخت قرآن و در نتیجه راه درست نزدیک شدن به خداوند را نشان میدهند، برای من پذیرفته شده است. هیچ مشکلی با آن ندارم و پرسشی هم در این زمینه ندارم. سندی هم نمیخواهم. تنها برای دیگر ادعاهایتان که آرامگاه ایشان را بارگاهی ملکوتی و ربانی و قدسی و ... میخوانید، مخالفم.
مهران گرامی
شما پس نه به دکتر مراجعه کنید و نه به کاری برسید و منتظر باشید تا خدا بیاید و درمانتان کند و...
این نقص از خدا نیست
نقص از ما است که نمی توانیم خدا را درک کنیم
و خدا برای ارتباط خود با بندگانش وسیله ای قرار داده مثل انبیا(ع)
سند قرانی برای شما اورده ایم
شما با عقلی روشن نمی نگرید
محمد گرامی
درود
امامت به عنوان آموزگار برای من اثبات شده است و نیازی به اثبات شما ندارد.
اگر سندی دارید، برای ادعهای دیگر بفرمایید. یادآوری میکنم که تکرار مکررات نفرمایید. آن چه که تا کنون آوردید، تفسیر به رای بود و برای من نپذیرفتنی است.
درود بر شما مهران گرامی
دلیل شما بر تفسیر به رای چیست؟
این که اهل بیت را 5 تن می دانیم؟
یا عصمت کدام
اگر منظورتان از اهل بیت زنان پیامبر است که به استناد به حدیث کسا و جنگ جمل ادعای ما ثابت می شود
ایا ثابت نمی شود؟
حدیث را خوانده اید؟:Gol:
مهران گرامی درود
خدا خود اولین اموزگار است
و بعد انبیا و امامان نیز اموز گارند
پس چه جای بحث است علم غیب؟:Gol:
محمد گرامی
درود
مرا ببخشید، ولی اگر قرار به تفسیر به رای است، ترجیح میدهم تفسیر به رای خودم را بپذیرم. اگر هم قرار به فهم درست قرآن است، که هنوز سندی که خود آیه به روشنی یا حتی به اشاره سخن شما را تایید کند، نداده اید.
محمد گرامی
درود
سند شما قرآن است. کتب دیگر اگر منظورتان نقل قول است که به دلیل های پیش گفته به آنها هیچ باوری ندارم.
پیامبر تبلیغی، یعنی آموزگار مورد تایید خودم نیز هست. ولی شما ادعاهایی فراتر دارید که برای آنها سند میخواهم.
آیا نشانه ای در من دیدید که ناباوری مرا به پل چینوت نشان میدهد؟ بفرمایید تا بازگردم ( توبه کنم).
محمد گرامی
درود
دلیل من برای تفسیر به رای شما اینست که معنای آیه با برداشت شما تفاوت دارد.
متن حدیث که این 5 تن برای پیامبر (ص) گرامی هستند و آزردن آنها آزردن پیامبر و خشنودی ایشان خشنودی پیامبر است، با برداشت شما برای معصومیت و آگاهی از غیب و برآوردن حاجات مردم و برخورداری از ایشان از اذن الله تفاوت دارد. به این میگویند تفسیر به رای
هادی گرامی
درود
نخست آنکه تفسیر به رای کرده اید، چرا که در ترجمه این آیه چنین سفارشی از سوی خداوند به شما نشده است. توسل در این آیه عام است، نه خاص. اگر خداوند آن را خاص نگردانیده، برای آن است که خود وسیله ارزشمند نیست، بلکه هدف که نزدیک شدن به خداست ارزشمند است، حال با هر وسیله ای که بشود.
برای شما خداوند یعنی قرآن. در کجای قرآن خداوند خواست امامان را عین خواست خودش دانسته است؟
دوم- خداوندی که سمیع و بصیر و ارحم الراحمین و .... است، خدایی که خودش میگوید ادعونی استجب لکم، و .... نگفته و نخواسته و توسل نکرده، از نیاز هر آفریده ای آگاه است و آنچه که نیکوتر است، خودش برآورده میسازد.
در این آیه توسل به معنای آموختن راه درست زندگی است تا بتوان به سوی خداوند به رسایی بیشتر رسید. در آن هیچ سندی برای اثبات ادعاهای دیگر شما وجود ندارد.
درود به نظرتون
کسی که امام علی (ع) را مورد ازار قرار می دهد و وارد جنگ جمل می شود ایا سزاوار است که ایه تطهیر در مورش باشد؟:Sham:
با سلام و احترام
جناب مهران عزیز
شفاعت در لغت از ماده شفع به معناي ضميمه كردن چيزي با چيز ديگر است.{1} و در اصطلاح عبارت است از اينكه در پرتو شفاعت شفيع و به پاس احترام و مقام و منزلتي كه شفيعان واقعي در دادگاه الهي دارند گروهي از گناهكاران از عذاب نجات پيدا كرده و خداوند از تقصير آنان ميگذرد.
اصل شفاعت يك عقيده قرآني است و كسي نميتواند آن را انكار كند. قرآن كريم ميفرمايد: (من ذاالذي يشفع عنده الاّباذنه...);{2} و نيز ميفرمايد: (ما من شفيع الاّمن بعد اذنه){3}
[1].لسان العرب، ابن منظور، ج 7، ط بيروت/
[2].سوره بقره، آيه 255/
[3].سوره يونس، آيه 3/
مسأله شفاعت برگرفته از آيات قرآن و روايات ميباشد و در قرآن حدود 30 مورد درباره شفاعت بحث شده و آيات شفاعت در حقيقت به چند دسته تقسيم ميشود:
گروه اول: آياتي كه شفاعت را به طور مطلق نفي ميكند مانند: (أنفقوا ممّا رزقناكم من قبل أن يأتي يوم لا بيع فيه و لا خُلّه و لا شفاعه);{1} (و لا يقبل منها الشفاعه).{2}
گروه دوم: آياتي كه شفيع را منحصراً خدا معرفي ميكند مانند: (مالكم من دونه من ولي و لا شفيع);{3} (قل لله الشفاعه جميعاً).{4}
گروه سوم: آياتي كه شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا ميكند مانند: (من ذاالذي يشفع عنده الاّباذنه);{5} (و لا تنفع الشفاعه عنده الاّلمن أذن له).{6}گروه چهارم: آياتي كه شرايطي براي شفاعت شونده بيان كرده است گاهي اين شرط را رضايت و خشنودي خدا معرفي ميكند مانند: (لا يملكون الشّفاعْ الاّمن انفذ عندالرحمن عهداً).{7}
گروه پنجم: آياتي كه صلاحيت شفاعت شدن را از بعضي مجرمان سلب ميكند مانند سلب شفاعت از ظالمان مانند: (ما لظّالمين من حميمٍ و لا شفيع يطاع).{8}
[1].سوره بقره، آيه 255/
[2].سوره بقره، آيه 48/
[3].سوره سجده، آيه 4/
[4].سوره زمر، آيه 44/
[5].سوره بقره، آيه 255/
[6].سوره سبأ، آيه 23/
[17].سوره مريم، آيه 87/
[18].سوره غافر، آيه 18/
در روايات اسلامي هم تعبيرات فراواني در مورد شفاعت وجود دارد و شفيعان درگاه الهي را معرفي ميكند كه چه كساني ميتواند در روز قيامت شفاعت كنند و به خوبي ميتوانيم از روايات معناي شفاعت را بفهميم و ما چند روايت را به طور اختصار برای تایید مطالب شیعیان از كتب اهلسنت ذكر ميكنيم:
1. پيامبر(ص): «اِنَّ شَفاعَتي يَوْمَ الْقِيامه لاِ َهْلِ الْكَبائِرِ مِن أُمَتي»;{1}
شفاعت من در روز قيامت از آن كساني از امت من است كه مرتكب گناهان كبيره شدهاند.
2. پيامبر(ص): «اُعْطيتُ خَمْساً... وَ أَعطيتُ الشَّفاعه فَادّخَرْتُها لاِ ُمَّتي»;{2}
پنج چيز به من ارزاني شد... و شفاعت به من عطا شد پس آن را براي امت خود ذخيره نمودم.
3. نخستين شفيع شخص پيامبر است چنانكه رسول الله(ص) فرمود: «انا اول شافع في الجنْ».{3}
4. تمام انبيأ روز قيامت شفاعت ميكنند چنانكه پيامبر فرمود: «يشفع الانبيأ في كل من يشهد أن لاالهالاالله مخلصاً فيخرجونهم منها»;{4} پيامبران درباره تمام كساني كه از روي اخلاص به وحدانيت خداوند گواهي ميدهند شفاعت ميكنند و آنها را از دوزخ خارج ميسازند.
5. فرشتگان شفاعت ميكنند پيامبر فرمود: «يشفع النبيّون و الملائكْه...».{5}
6. خويشاوندان شفاعت ميكنند پيامبر فرمود: «الشفعأ خمسْ... و الرّحم».{6}
7. علمأ و شهيدان شفاعت ميكنند چنانكه پيامبر فرمود: «يشفع يوم القيامْ الانبيأ ثم العلمأ ثم الشهدأ»/{7}
8. خداوند متعال شفاعت ميكند پيامبر فرمود: «يشفع النبيّون و الملائكه و المؤمنون فيقول الجبار بقيت شفاعتي».{8}
[1].سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1441، باب ذكر الشفاعْ، ط دارالفكر بيروت و مسند احمد، ج 3، ص 213، ط بيروت/
[2].مسند احمد، ج 1، ص 301، ط بيروت/
[3].صحيح مسلم، ج 3، ص 73، ط بيروت/
[4].مسند احمد، ج 3، ص 12، باب الشفاعْ، ط بيروت/
[5].صحيح بخاري، ج 9، ص 799، ط بيروت، سنه 1407 ه’، كتاب التوحيد/
[6].مناقب، ابن شهرآشوب، ج 2، ص 14/
[7].سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443، باب ذكر الشفاعْ، ط دارالفكر بيروت/
[8].صحيح بخاري، ج 9، ص 799، ط بيروت، سنْ 1407 ه’، كتاب التوحيد/
محمد گرامی
درود
من نمیتوانم بفهم که نکته ای به این سادگی که در متن آیه به آن اشاره شده است، را چرا این همه پیچیده میکنید و در نمی یابید.
در متن آیه فرموده: خداوند میخواهد تطهیر کند. نمیگوید که تطهیر کرده است. در متن آیه میفرماید: اگر چنین بکنید و چنان نکنید، آنگاه خداوند چنین و چنان خواهد کرد. در این آیه و آیه های پیشین، شرط است. چنانچه این شرط انجام شود، آنگاه تطهیر هم انجام خواهد شد.
ننوشته که خداوند اهل بیت را تطهیر کرد که شما از حدیث کسا بهره ببرید و بگویید که اهل بیت تطهیر شده فلان کسان هستند.
مهران گرامی درود
ضمایر متص را در ایه ببینید
قسمت دوم مخاطب تغییر می کند
ک کما کم(جمع مذکر) ک کم کن(جمع مونث)
درست است؟
درمورد خدا می خواهد
نگاه کنید به طریقی می گوید می خواهم
این از زبان جبرئیل باید باشد حدیث را دو باره بخوانید(ببینید درست می گم؟):Gol:
توجه!
خدا بخواهد فقط کافی است بگوید شو و می شود:Gol: