سوالاتی از موبد مهران

تب‌های اولیه

605 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

گلشن;94485 نوشت:

امان از عقائد باطل زرتشتی که داخل عقائد مسلمانان شده است.ومسلمانان را گمراه کرده؟
نمی دونم چقدر این تبلیغات زیاد بوده که از مرزهای ایران عبور کرده تا افریقا هم رسیده؟شاید البته اون موقع افریقا هم دست زرتشتی ها بوده؟

گلشن گرامی
کدام عقاید باطل زرتشتی؟
مگر مسلمانان از راهنمای منیر برخوردار نیستند؟ چگونه تحریف و انحراف در عقاید ایشان میتواند وارد شود؟
از این که بگذریم؟ آیا حکمت متعالیه ملاصدرا باطل است یا حکمت اشراق سهروردی؟ میدانی که اینها تقلید از زرتشتیان است و به این دلیل هر دو نفرشان به ارتداد متهم شدند.
شستن دست از آرنج به ناخن چی؟ این هم مال زرتشتیان است.
واژه ها و مفهوم های خدا، پیامبر، نماز، نذر، دهش، وقف، نهی از منکر و امر به معروف، جهاد، روشنایی، شمع روشن کردن، عقل و اجماع،سوگ و تعزیه سیاوش که شده سوگ و تعزیه حسین (ع)، ...................... کدامشان باطل است؟
میشود یک عقیده باطل زرتشتی که در اسلام راه یافته است را بگویی؟
راستی میدانی که زنگبار یعنی چه؟ به زبان پهلوی ساسانی یعنی ساحل سیاه. این نامی است که ساسانیان به حکومتشان در آفریقا داده بودند.
راستی میدانی که کانال سوئز را نخست داریوش یکم هخامنشی کند؟
راستی میدانی که نگاره سیاه پوستان آفریقا در تخت جمشید، بر روی سنگ کندهکاری شده؟
چرا یه مقدار دانشتان را افزایش نمیدهید، آنگاه بحث کنید؟

mkk1369;94388 نوشت:

مهران گرامی درود
آیاتی که به شما ذکر کردم را می شود یک جا بنوسید
(این آیات31 و 32 فاطر(موروث قران منظورم است) ،53 احزاب(حرام بودن ازدواج کردن زنان پیامبر) ،ایه 59 سوره ی النساء ،55 المائده،35 فرقان(یک حدیث از پیامبر هم هست به وقتش خواهم گذاشت)،23و24 شوری)
این ها همه آیات قران اند حتما قرار دهید البته آن حدیث را هم خواهم گذاشت انشاء الله:gol:


محمد گرامی
درود
آیه هایی که خواستی برایتان به ترتیب نوشتم. من از این آیه ها دریافتم که کتاب خدا (که یکی بیشتر نیست) بر محمد (ص) نیز تنزیل شده، دریافتم که برای بندگان برگزیده که پیدا نیست کی هستند، به ارث گذاشته شده است. دریافتم که ایشان از مسلمان پاداشی نمیخواهد جز دوستی نزدیکان ایشان.

خب این کجایش سندی برای تایید سخنان شماست؟
همه اینها تایید سخن من است که امامان را آموزگاران نیک قرآن میدانم، نه سخن شما که برای ایشان اعجاز و علم غیب و برآوردن حاجات و .... قایلید.
وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ ﴿۳۱﴾
فولادوند: و آنچه از كتاب به سوى تو وحى كرده‏ايم خود حق [و] تصديق‏كننده [كتابهاى] پيش از آن است قطعا خدا نسبت به بندگانش آگاه بيناست
مکارم: آنچه از كتاب به تو وحي كرديم حق است، و هماهنگ با كتب پيش ‍ از آن، خداوند نسبت به بندگانش خبير و بيناست.
خرمشاهی: و آنچه از كتاب [آسمانى‏] به تو وحى كرده‏ايم، حق است و همخوان با آنچه [از كتب آسمانى، كه‏] پيشاپيش اوست، بى‏گمان خداوند به [احوال‏] بندگانش آگاه بيناست‏

ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ﴿۳۲﴾
فولادوند: سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه [آنان را] برگزيده بوديم به ميراث داديم پس برخى از آنان بر خود ستمكارند و برخى از ايشان ميانه‏رو و برخى از آنان در كارهاى نيك به فرمان خدا پيشگامند و اين خود توفيق بزرگ است
مکارم: سپس اين كتاب آسماني را به گروهي از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم، (اما) از ميان آنها عدهاي بر خود ستم كردند، و عدهاي ميانه رو بودند، و عده‏اي به اذن خدا در نيكيها از همه (پيشي) گرفتند و اين فضيلت بزرگي است.
خرمشاهی: سپس كتاب آسمانى را به بندگان خود كه برگزيده بوديمشان به ميراث داديم، و از ايشان [بعضى‏] ستمكار در حق خويش، و بعضى از ايشان ميانه‏رو، و بعضى از ايشان پيشتاز در نيكوكاريها به اذن الهى است، اين همانا فضل بزرگ است‏

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿۵۵﴾
فولادوند: ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏اند همان كسانى كه نماز برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند
مکارم: سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پيامبر او، و آنها كه ايمان آورده‏اند و نماز را بر پا مي‏دارند و در حال ركوع زكات مي‏پردازند.
خرمشاهی: همانا سرور شما خداوند است و پيامبر او و مؤمنانى كه نماز را برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏دهند

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾
فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است
مکارم: اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چيزي نزاع كرديد آنرا به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به خدا و روز رستاخيز داريد، اين براي شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است.
خرمشاهی: اى مؤمنان از خداوند و پيامبر و اولوالامرتان اطاعت كنيد، و اگر به خداوند و روز بازپسين ايمان داريد، هرگاه در امرى [دينى‏] اختلاف‏نظر يافتيد، آن را به [كتاب‏] خدا و [سنت‏] پيامبر عرضه بداريد كه اين بهتر و نيك انجام‏تر است‏

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا ﴿۳۵﴾
فولادوند: و به يقين [ما] به موسى كتاب [آسمانى] عطا كرديم و برادرش هارون را همراه او دستيار[ش] گردانيديم
مکارم: ما به موسي كتاب آسماني داديم، و برادرش هارون را براي كمك همراهش ساختيم.
خرمشاهی: و به راستى به موسى كتاب آسمانى داديم و برادرش هارون را همراه او دستيار گردانديم‏

ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿۲۳﴾
فولادوند: اين همان [پاداشى] است كه خدا بندگان خود را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند [بدان] مژده داده است بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى در باره خويشاوندان و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد] براى او در ثواب آن خواهيم افزود قطعا خدا آمرزنده و قدرشناس است
مکارم: اين همان چيزي است كه خداوند بندگانش را كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند به آن نويد مي‏دهد، بگو من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‏كنم جز دوست داشتن نزديكانم و هر كس عمل نيكي انجام دهد بر نيكي اش مي‏افزائيم، چرا كه خداوند آمرزنده و شكرگزار است.
خرمشاهی: اين همان است كه خداوند به بندگانش كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، مژده داده است، بگو براى آن كار از شما مزدى نمى‏طلبم، مگر دوستدارى در حق نزديكان [/اهل بيتم‏]، و هر كس كار نيكى كند، در آن برايش جزاى نيك بيفزاييم، چرا كه خداوند آمرزگار قدردان است‏

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِن يَشَأِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۲۴﴾
فولادوند: آيا مى‏گويند بر خدا دروغى بسته است پس اگر خدا بخواهد بر دلت مهر مى نهد و خدا باطل را محو و حقيقت را با كلمات خويش پا برجا مى‏كند اوست كه به راز دلها داناست
مکارم: آنها مي‏گويند، او بر خدا دروغ بسته، ولي اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مي‏نهد (و قدرت اظهار اين آيات را از تو مي‏گيرد) و باطل را محو مي‏كند و حق را به فرمانش پابرجا مي‏سازد، چرا كه او به آنچه در درون دلها است آگاه است.
خرمشاهی: يا مى‏گويند [پيامبر] بر خداوند دروغ بسته است، بدانيد كه اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر مى‏گذارد، و خداوند باطل را مى‏زدايد، و با كلمات خويش [دين‏] حق را استوار مى‏دارد، كه او داناى راز دلهاست‏

رضا;95105 نوشت:
با سلام
و عرض تبریک سال نو به تمامی عزیزان اسک دین

در قرآن کریم می خوانیم:
(( و فرو می فرستد خدا بر شما از آسمان، آبی که شما را به آن پاکیزه سازد و پلیدی شیطان را از شما بزداید)) [سوره ی اَنفال / آیه ی 11].

(( و اوست آن كس كه بادها را پيش از باران رحمتش بشارت دهنده فرستاد، و از آسمان آبى [پاك و] پاك كننده نازل كرديم)) [سوره ی فرقان / آیه ی 48].

- و باز در جای دیگر در وصف مسلمانان می فرماید:

((همانها که از رسول پیامبر استاد ندیده (اُمّی) پیروى ‏کنند؛ پیامبرى که اوصاف او را در تورات و انجیل که نزد ایشان است، مى ‏یابند؛ او آنها را به کار نیک دستور مى‏دهد، و از کار بد باز می دارد؛ چیزهای پاکیزه را براى آنها حلال، و ناپاکیها و پلیدی ها (خبائث) را بر ایشان تحریم مى کند؛ و تکالیف پر مشقت و سخت، و غل و زنجیرهایى را که بر آنها بود، از گردنشان بر مى ‏دارد؛ پس کسانى که به او ایمان آورده، و حمایت و یاریش نمودند، و از نورى که با او نازل شده (قرآن مجید) پیروى نمودند، به راستی، آنان رستگارانند)) [اَعراف/157].

- این خلاصه و نمونه ای از دستور اسلام و قرآن، در امر بهداشت و نظافت و در پرهیز از خبائث [= چیزهای پلید و خبیث] و تاکید بر آسانی احکام دینی بود؛ اکنون بنگریم و ببینیم که دین زرتشت و اوستا، در مورد خبائث [= پلیدی ها] چه نظری دارد و پیروان خود را گرفتار چه سختی هایی نموده است:

جناب مهران شما اینها را چگونه توجیح میکنید !!
عقل سلیم پذیرای چنین مسائلی است که در اوستا آمده؟؟؟


در اوستا آمده است:

((پس نـَسْو کِش ها [= نعش کش ها؛ کسانی که جنازه ی مرده را می برند]، در سه قدمی مرده بنشینند و سپس موبَدِ پیشرو بر ایشان بانگ زند که: «ای مزدا پرستان!! قدری ادرار [= پیشاب؛ شاش!!] بدینجا آورید تا آنها که نَسو [= جنازه] حمل کرده اند، گیسوان [=موها] و اندام خود را بدان بشویند!!»
*پس زرتشت پرسید:
ای پروردگار جهان!... آن ادرار که نَسْوْکشان بایستی گیسو و اندام خود بدان بشویند، کدام است؟!!...
*اهورامزدا [= خدا در اصطلاح زرتشتیان] جواب داد: « ادرار گوسفند یا گاو نر؛ و یا ادرار آن مرد و زنی که نزدیک ترین خویشاوندان آن مرده باشند!! پس واجب است بر مزداپرستان که اینگونه ادرار را آماده ساخته تا نسو کش ها، گیسو و اندام خود بدان بشویند)) (وَندیداد) (1).

1) اوستا، پژوهش: جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید -1371ش،2/747،وندیداد، فـَرگـَرد هشتم،بخش یکم، ش 11 تا 13. [آشموغ].

موبدیار مهران;95488 نوشت:

رضای گرامی
درود
خود بهتر میدانی که وندیداد از مغان ماد است. میدانی که یکی از انحرافهای ساسانیان گنجاندن باور مغان ماد به رنگ زرتشتی در اوستا است. خب جز عناد و سیاه نمایی، چه چیز سبب میشود که قرآن را با وندیداد مقایسه کنید؟ شما باید قرآن را با گاتها مقایسه کنید، نه با وندیداد. البته اگر حسن نیت داشته باشید.

اما یک پاسخ دیگر به شما. اگر آب پاکیزه کننده است، پس چرا با صابون دستهایتان را میشویید؟
چرا در بیمارستان افزون بر آب از داروی ضد عفونی کننده بهره میبرید؟
اگر عناد و سو نیت نداشتید، میدانستید که در نبود داروهای ضدعفونی کننده، شاش بهترین داروی ضدعفونی کننده است. میدانستید که در آموزش سربازی (خودم در دوره سربازی این آموزش را دیده ام) بویژه برای نیروهای ویژه آموزش داده میشود که چگونه از شاش برای ضدعفونی بهره برده شود.



با سلام

جالب است
جناب مهران از کدام عناد سخن میگوید!
اگر زائقه شما با شستن ادرار گاو و گوسفند به پاکیزگی میرسد !
دیگر نیاز به توجیح نیست اخوی !
بگذارید بازهم نمونه برای شما بیاورم که بیشتر به دنبال توجیح کردن باشید

که خواننده بداند، مورّخان و لغت شناسان ایرانی




جملگی بر ایـن نظر اتـفاق دارند که الفاظی چون"سلمانی" -آرایشگر موهـا و ریش و سبیل مردان و کوتاه کننده آنها جهت حفظ نظافت و بهداشت -نیز از اسم "سلمان فارسی" اخذ شده، چون مردم ایران قدیم - بخصوص زرتشتیان - موها را ژولیده وپریشان نگاه میداشتند،چنانکـه از وصف شاهدان ومعشوقان وغلامان، درادبیات فارسی نیز چنین هـویدا است!
و چون بلندی و ژولیـدگی مو سبب کثیفی آن و درنتیجه تولد شپش در آن اسـت، این رسم اسلامی زیبا و بهداشتی "سلمانی کردن" رانیز سلمان فارسی بزرگوار برای ما هموطنانـش توأم با دین مبین اسلام، به ارمغان آورد؛ وگرنه امروزه سرها و سبیل های ما ایرانی ها نیز مثل هندوها، پر از شپش و کثافت بود!!
جالب اینکه، استان فارس- که مهد آیین زرتشتی و پادشاهی باستانی ایران است و هنوز در میان برخی از مردم آن، لااُبالی گری زرتشتی و نیزآداب و رسوم آن مشاهده می شود .

عدم تقـیّـد به دستورات دیـن اسلام وآیین سلمانی، و افتخار به خرافه های پوسـیـده وکهن زرتشتی گری، افتخار می کنند!!
بلی، این را می پذیرم که وقتی فردی ازنظرروانی دچارتعصب و سرسپردگی به یک آیین مـوهـوم شده باشد، شپش داشتن و کثیف بودن و بوی تعفن وگندیدگی دادن
شستن با شاش گاو -طبق آن آیین- برای اوهیچگـونه عیبی نیست، !!
چنانکه دردین زرتشت، شستن دستها با شاش گاو سفارش شده ومورد تاکید قرار گرفته است!!(1).
پس بازهم شپش داشتن موهای ژولیدۀ زرتشتیان، بیشتـرازشست وشو با ادرار گاو،قابل تحمل خواهد بود!

1) دستور شست وشوی دست با شاش گاو، در


[center]
دو کتاب اصلی زرتشتیان دیده می شود:






ا) اوستا، ترجمـه: جلیل دوستخواه، 2 /747،




ش 12و13؛ نیز: 2 /868، ش21و22.




ب) دینکرد، ترجمه ی دوست فقـیدم: شادروان




احمد تفضلی و ژاله آموزگار، 5 /80و104.




درخور توجه است که شست وشو با "گومیز"یا همان ادرار گاو، نشانگر نوعی اشتراک درمیان دو آیـیـن خرافی زرتشتی و هـندو اسـت،


ازآن رو که هردو برای گاو، گونه ای قداست و ستـــودگی قایل هستـــند! [آشموغ راه یافته]


[/center]

موبدیار مهران;95497 نوشت:
بحث در امکان و یا عدم امکان نیست. سخن در اذن الله است و ادعای شما برای این اذن الله برای چند نفر ویژه (بخصوص). سخن در این است که وحی خداوند در قرآن است و پس از آن ختم نبوت و پایان ارتباط با وحی اعلام کرده اید. پس چگونه از این اذن اللهی آگاه شده اید. این درحالی است که هیچ کدام از امامان (ع) خودشان از این نیرو و توانایی و ادعایی که شما دارید، بهره نبرده اند. سخن در اینجاست که خود پیامبر (ص) یا علی(ع) به پزشک یهودی مراجعه کردند، نه به نیایش و از خدا خواستن و نه امامان خواستن و .....؟ سخن در اینست که امام خمینی (ره) که بیمار میشدند، به پزشک مراجعه میکردند، نه به امامزاده و ......

مهران گرامی درود

انبیا و امامان امده اند تا مردم را به سوی خدا راهنمایی کنند وحی فقط وحی خدا برای دریافت و ابلاغ کتاب و دستورات نیست
وحی انواع مختلف دارد

اینکه خود پیامبران از قدرتشان کمک نگرفتند دلیل بر عدم توانایی آنها نیست بلکه آنها نیز مثل ما در زیر سلطه و حاکمیت خدا هستند و کاری را که خدا نمی خواهد را نمی توانند انجام دهند و در کل تحت تقدیر و مشیت خدا هستند
:Gol:

درود بر شما مهران گرامی

در زیر دو بخش از ایات قران امده است

انچه از كتاب به تو وحي كرديم حق است، و هماهنگ با كتب پيش ‍ از آن،سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه [آنان

را] برگزيده بوديم به ميراث داديم

و این سخن شما

موبدیار مهران;95532 نوشت:
همه اینها تایید سخن من است که امامان را آموزگاران نیک قرآن میدانم،

قضاوت با خودت آیا این اعتقاد شما گواه بر این نیست که ان افراد برگزیده امامان هستند؟

در بیرون نیز هنوز نشانی از برگزیده بودن امام علی (ع) است:Gol:

موبدیار مهران;95506 نوشت:
شستن دست از آرنج به ناخن چی؟ این هم مال زرتشتیان است

مهران گرامی درود

شاید برای زرتشتیان باشد اما تقلید نیست چون خدا این روش را در قران اورده است

درمورد اسلام بتید متذکر بشوم که این دین اخرین دین الهی است پس طبیعی است که تعالیم

دیگر انبیا در ان جای گرفته باشد چون این دین دین کاملی است اگر منظورم رو از دین کامل

درست درک نکردید توضیح دهم:Gol:

mkk1369;95706 نوشت:
مهران گرامی درود

شاید برای زرتشتیان باشد اما تقلید نیست چون خدا این روش را در قران اورده است

درمورد اسلام بتید متذکر بشوم که این دین اخرین دین الهی است پس طبیعی است که تعالیم

دیگر انبیا در ان جای گرفته باشد چون این دین دین کاملی است اگر منظورم رو از دین کامل

درست درک نکردید توضیح دهم:gol:


محمد گرامی
درود
یکم پس چرا عربهای سنی که فهمشان از قرآن و سنت به دلیل اینکه زبان قرآن و زبان زندگی آنها یکیست، با شما موافق نیستند؟
دوم کی گفته که قرآن ناقص است؟
این شمایید که ما را 90 و خودتان را 100 میدانید. دروغی که تایید قرآنی هم برای آن ندارید.

mkk1369;95633 نوشت:

مهران گرامی درود

انبیا و امامان امده اند تا مردم را به سوی خدا راهنمایی کنند وحی فقط وحی خدا برای دریافت و ابلاغ کتاب و دستورات نیست
وحی انواع مختلف دارد

اینکه خود پیامبران از قدرتشان کمک نگرفتند دلیل بر عدم توانایی آنها نیست بلکه آنها نیز مثل ما در زیر سلطه و حاکمیت خدا هستند و کاری را که خدا نمی خواهد را نمی توانند انجام دهند و در کل تحت تقدیر و مشیت خدا هستند
:gol:


محمد گرامی
درود
مگر من جز این میگویم؟
این شما هستید که برای ایشان توانایی هایی فرا انسانی قایل هستید و ادعاهایی دارید که در قرآن نیز سندی برای تایید آن نیست.

mkk1369;95646 نوشت:
درود بر شما مهران گرامی

در زیر دو بخش از ایات قران امده است

انچه از كتاب به تو وحي كرديم حق است، و هماهنگ با كتب پيش ‍ از آن،سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه [آنان

را] برگزيده بوديم به ميراث داديم

و این سخن شما

قضاوت با خودت آیا این اعتقاد شما گواه بر این نیست که ان افراد برگزیده امامان هستند؟

در بیرون نیز هنوز نشانی از برگزیده بودن امام علی (ع) است:gol:

محمد گرامی
درود
شما به نوشته های پیشین خود و دیگر استادان و باور مردم، و .... دوباره مراجعه کنید. ادعای شما چیزی فرای این آموزگاری است.
این کجایش سندی است که امامان همان مصطفی های آن آیه است؟ همچنین کجایش سند آگاهی ایشان از غیب و ... است؟

موبدیار مهران;97012 نوشت:
یکم پس چرا عربهای سنی که فهمشان از قرآن و سنت به دلیل اینکه زبان قرآن و زبان زندگی آنها یکیست، با شما موافق

سلام
دوست من
این فریادی است که شیعه سال ها است دارد سر می دهد این که شخصی مثل عثمان و عمر وابوبکر خلافت رو به عهده گرفتند که شایستگی نداشتند
این نحوه نماز و وضوی ما توی کتب معتبر خود اهل سنت هم آمده است
و پیامبر اینگونه که انها فرایض را به جا می اورد به جا نمی اورند
حتی ایات وضو را هم جهل دارند که می گوید مسح نه غسل و... هزارجور جهل دیگر

رضا;95548 نوشت:

با سلام

جالب است
جناب مهران از کدام عناد سخن میگوید!
اگر زائقه شما با شستن ادرار گاو و گوسفند به پاکیزگی میرسد !
دیگر نیاز به توجیح نیست اخوی !
بگذارید بازهم نمونه برای شما بیاورم که بیشتر به دنبال توجیح کردن باشید

که خواننده بداند، مورّخان و لغت شناسان ایرانی

جملگی بر ایـن نظر اتـفاق دارند که الفاظی چون"سلمانی" -آرایشگر موهـا و ریش و سبیل مردان و کوتاه کننده آنها جهت حفظ نظافت و بهداشت -نیز از اسم "سلمان فارسی" اخذ شده، چون مردم ایران قدیم - بخصوص زرتشتیان - موها را ژولیده وپریشان نگاه میداشتند،چنانکـه از وصف شاهدان ومعشوقان وغلامان، درادبیات فارسی نیز چنین هـویدا است!

و چون بلندی و ژولیـدگی مو سبب کثیفی آن و درنتیجه تولد شپش در آن اسـت، این رسم اسلامی زیبا و بهداشتی "سلمانی کردن" رانیز سلمان فارسی بزرگوار برای ما هموطنانـش توأم با دین مبین اسلام، به ارمغان آورد؛ وگرنه امروزه سرها و سبیل های ما ایرانی ها نیز مثل هندوها، پر از شپش و کثافت بود!!

جالب اینکه، استان فارس- که مهد آیین زرتشتی و پادشاهی باستانی ایران است و هنوز در میان برخی از مردم آن، لااُبالی گری زرتشتی و نیزآداب و رسوم آن مشاهده می شود .

عدم تقـیّـد به دستورات دیـن اسلام وآیین سلمانی، و افتخار به خرافه های پوسـیـده وکهن زرتشتی گری، افتخار می کنند!!

بلی، این را می پذیرم که وقتی فردی ازنظرروانی دچارتعصب و سرسپردگی به یک آیین مـوهـوم شده باشد، شپش داشتن و کثیف بودن و بوی تعفن وگندیدگی دادن شستن با شاش گاو -طبق آن آیین- برای اوهیچگـونه عیبی نیست، !!

چنانکه دردین زرتشت، شستن دستها با شاش گاو سفارش شده ومورد تاکید قرار گرفته است!!(1).

پس بازهم شپش داشتن موهای ژولیدۀ زرتشتیان، بیشتـرازشست وشو با ادرار گاو،قابل تحمل خواهد بود!

1) دستور شست وشوی دست با شاش گاو، در

دو کتاب اصلی زرتشتیان دیده می شود:

ا) اوستا، ترجمـه: جلیل دوستخواه، 2 /747،

ش 12و13؛ نیز: 2 /868، ش21و22.

ب) دینکرد، ترجمه ی دوست فقـیدم: شادروان

احمد تفضلی و ژاله آموزگار، 5 /80و104.

درخور توجه است که شست وشو با "گومیز"یا همان ادرار گاو، نشانگر نوعی اشتراک درمیان دو آیـیـن خرافی زرتشتی و هـندو اسـت،

ازآن رو که هردو برای گاو، گونه ای قداست و ستـــودگی قایل هستـــند! [آشموغ راه یافته]


رضای گرامی
درود
عناد شما همان که قرآن را با وندیداد همسنجی می کنید.
عناد شما همان که آموزشهای وهابیون را نا اسلامی و آموزشهای وندیدادی را زرتشتی میخوانید.
در باره بهداشت و نظافت و بلندی موی و ناخن، کنده کاریهای و تندیسها و نقاشی های بجا مانده از ایران باستان گواه است. اگر عناد نداشتید، میدیدید.
هنوز پاسخ ندادید که اگر آب تطهیر کننده است، چرا از صابون و شامپو و .... بهره میبرید؟

موبدیار مهران;97016 نوشت:
محمد گرامی درود مگر من جز این میگویم؟ این شما هستید که برای ایشان توانایی هایی فرا انسانی قایل هستید و ادعاهایی دارید که در قرآن نیز سندی برای تایید آن نیست.


مهران گرامی درود

این علم را جز خدا نمی تواند به کسی ببخشد
و امامان ما معجزه داشتند
در کنار رکن یمانی (اگر اشتباه نگویم) شکافی است که کسی درمورد اینکه این شکاف هنگام تولد امام علی(ع) در محل تولد ایشان به وجود امده است این خود نشان برگزیده بودنشان است مگر کسی که حقایق را انکار کند
:Gol:

موبدیار مهران;97021 نوشت:
ین کجایش سندی است که امامان همان مصطفی های آن آیه است؟

درود
دوست من کمی ایات تطهیر ،ایه عدم جواز خروج زنان پیامبر از خانه ، این ایه وارثین و صاحبان امر و علم خودتان را کنار هم قرار دهید
متوجه خواهید شد
:Gol:

موبدیار مهران;97026 نوشت:
گر آب تطهیر کننده است

اگر اشتباه نکنم این عقیده خودتان هم است ؟:Gig:
4 عنصر مقدس

رضا;95548 نوشت:

با سلام

جالب است
جناب مهران از کدام عناد سخن میگوید!
اگر زائقه شما با شستن ادرار گاو و گوسفند به پاکیزگی میرسد !
دیگر نیاز به توجیح نیست اخوی !
بگذارید بازهم نمونه برای شما بیاورم که بیشتر به دنبال توجیح کردن باشید

که خواننده بداند، مورّخان و لغت شناسان ایرانی

جملگی بر ایـن نظر اتـفاق دارند که الفاظی چون"سلمانی" -آرایشگر موهـا و ریش و سبیل مردان و کوتاه کننده آنها جهت حفظ نظافت و بهداشت -نیز از اسم "سلمان فارسی" اخذ شده، چون مردم ایران قدیم - بخصوص زرتشتیان - موها را ژولیده وپریشان نگاه میداشتند،چنانکـه از وصف شاهدان ومعشوقان وغلامان، درادبیات فارسی نیز چنین هـویدا است!

و چون بلندی و ژولیـدگی مو سبب کثیفی آن و درنتیجه تولد شپش در آن اسـت، این رسم اسلامی زیبا و بهداشتی "سلمانی کردن" رانیز سلمان فارسی بزرگوار برای ما هموطنانـش توأم با دین مبین اسلام، به ارمغان آورد؛ وگرنه امروزه سرها و سبیل های ما ایرانی ها نیز مثل هندوها، پر از شپش و کثافت بود!!

جالب اینکه، استان فارس- که مهد آیین زرتشتی و پادشاهی باستانی ایران است و هنوز در میان برخی از مردم آن، لااُبالی گری زرتشتی و نیزآداب و رسوم آن مشاهده می شود .

عدم تقـیّـد به دستورات دیـن اسلام وآیین سلمانی، و افتخار به خرافه های پوسـیـده وکهن زرتشتی گری، افتخار می کنند!!

بلی، این را می پذیرم که وقتی فردی ازنظرروانی دچارتعصب و سرسپردگی به یک آیین مـوهـوم شده باشد، شپش داشتن و کثیف بودن و بوی تعفن وگندیدگی دادن شستن با شاش گاو -طبق آن آیین- برای اوهیچگـونه عیبی نیست، !!

چنانکه دردین زرتشت، شستن دستها با شاش گاو سفارش شده ومورد تاکید قرار گرفته است!!(1).

پس بازهم شپش داشتن موهای ژولیدۀ زرتشتیان، بیشتـرازشست وشو با ادرار گاو،قابل تحمل خواهد بود!

1) دستور شست وشوی دست با شاش گاو، در

دو کتاب اصلی زرتشتیان دیده می شود:

ا) اوستا، ترجمـه: جلیل دوستخواه، 2 /747،

ش 12و13؛ نیز: 2 /868، ش21و22.

ب) دینکرد، ترجمه ی دوست فقـیدم: شادروان

احمد تفضلی و ژاله آموزگار، 5 /80و104.

درخور توجه است که شست وشو با "گومیز"یا همان ادرار گاو، نشانگر نوعی اشتراک درمیان دو آیـیـن خرافی زرتشتی و هـندو اسـت،

ازآن رو که هردو برای گاو، گونه ای قداست و ستـــودگی قایل هستـــند! [آشموغ راه یافته]


آقای رضا
شما از چارچوب ادب بیرون شده اید. اینبار اگر تکرار کنید، پاسخی به شما نخواهم داد.
شما ادعای شیعه بودن کسی را دارید که به شما سفارش کرده با دشمنانتان هم با عدل و انصاف رفتار کنید.
این انصاف است که برای خودتان خاک را مایه هزار میکروب است، هنگام تیمم، پاک بدانید و شاش گاو را که با آیین ویژه تهیه میشود، را نا پاک بدانید. این در حالی است که ویژگی های میکروب کشی و پاک کنندگی آن از دیدگاه دانشی هم ثابت شده است؟ کاری که در سربازی هم به ما آموزش داده شده است؟
این انصاف اسلامی-شیعی شماست که اینگونه چشم بر روی حقیقت ببندید و یک بام و دو هوا کنید؟

موبدیار مهران;97012 نوشت:
این شمایید که ما را 90 و خودتان را 100 میدانید. دروغی که تایید قرآنی هم برای آن ندارید.

درود برشما
این اتحام شما است
هر دینی در زمان خودش کامل بوده است
(تا قبل از ورود دین جدید)

موبدیار مهران;97035 نوشت:
این انصاف است که برای خودتان خاک را مایه هزار میکروب است

درود
شما واقعا زرتشتی هستید؟
:Gig:

mkk1369;97034 نوشت:

اگر اشتباه نکنم این عقیده خودتان هم است ؟:gig:
4 عنصر مقدس


محمد گرامی
درود
این روش درستی نیست که برای کوبیدن دیگران از هر سخنی بهره ببرید.
ما در باره چی گفتگو میکنیم؟
پاک بودن یا ضدعفونی کردن؟
کسی که جسد مرده ای را بغل میکند و جابجا میکند، ناپاک است یا به میکروب آلوده شده؟
شاش گاو نری که تنها میوه خورده است و به نسبت معین با آب چاه یا چشمه آمیخته شده، برای ضدعفونی بکار میرفته است،نه برای پاک شدن.
آقا رضا با عناد کامل، ننوشته اند که پس از ضدعفونی با گومیز (شاش گاو به آیین تهیه شده)، شستشو با آب پاک بایسته بوده است.

موبدیار مهران;97016 نوشت:
این شما هستید که برای ایشان توانایی هایی فرا انسانی قایل هستید و ادعاهایی دارید که در قرآن نیز سندی برای تایید آن نیست.

درود
ما امامانمان را جانشین پیامبر می دانیم
و برای انها قدرتی مانند انها قائلیم
به جز دریافت و ابلاغ وحی

موبدیار مهران;97038 نوشت:
درود این روش درستی نیست که برای کوبیدن دیگران از هر سخنی بهره ببرید

درود
ببخشید قصد توهین نداشتم

موبدیار مهران;97038 نوشت:
کسی که جسد مرده ای را بغل میکند و جابجا میکند، ناپاک است یا به میکروب آلوده شده؟

احتمالا میکروب
چون نجاست نیز نوعی میکروب باید باشد
ادرار نجس است چون از انواع آلودگی ها برخوردار است
کمی فکر کنید:Gig:

خوب برای پاک شدن از چی استفاده می شده است؟

:Gig::ok:

mkk1369;97037 نوشت:
درود
شما واقعا زرتشتی هستید؟:gig:

محمد گرامی
درود
برای چه چنین پرسشی را میپرسید؟ آیا خاک سرشار از انواع میکروب نیست؟
این که خاک را آلوده نکنیم، کجاش بدان معناست که خاک بدون میکروب است و میتوان از آن بجای آب برای پاک کردن و ضدعفونی کردن بهره برد؟ شاید سطح خاک آفتاب خورده و خشک، میکروب کمتری داشته باشد، ولی این بدان معنا نیست که هر خاکی در هر جایی پاک باشد. همچنین این دلیل آن نیست که گومیز (شاش گاو به آیین تهیه شده) ناپاک باشد. سخن بر سر میکروب کشی و ضدعفونی کردن است.
راستی یک پرسش بنیادین، این که چهار عنصر را آب و خاک و هوا و آتش را نباید آلوده کرد و .... کجایش زرتشتی است؟ در کدام بخش از گاتها و یا حتی اوستا چنین چیزی نوشته شده است؟

mkk1369;97044 نوشت:

درود
ببخشید قصد توهین نداشتم

احتمالا میکروب
چون نجاست نیز نوعی میکروب باید باشد
ادرار نجس است چون از انواع آلودگی ها برخوردار است
کمی فکر کنید:gig:

خوب برای پاک شدن از چی استفاده می شده است؟:gig::ok:


محمد گرامی
درود
یکم- در منابع خودتان هم جستجویی بکنید، میان شاش گاو تا شاش انسان تفاوتی هم هست.
دوم - الکل در اسلام نجس است ولی امروزه هیچ جای بهداشتی سراغ ندارید که از آن برای ضدعفونی بهره نبرد. برای نمونه هنگام آمپول زدن، هنگام ضدعفونی وسایل آزمایشگاه و .....
سوم- پس از ضدعفونی چه با الکل چه با گومیز (نه هر شاشی) شستن با آب پاک بایسته (واجب) بوده است.
چهارم- ادرار از ریشه دور است. در ادبیات فارسی این واژه برای حقوق ادامه دار بکار برده میشد. برای نمونه: از ادرار سلطان سالی فلان اندازه سکه زر به فلان کس داده شده است. یا در این سروده یزید که حافظ بکار برده است:
الا یا ایها ساقی ادر (ادرار کن) کعسا و ناولها
متی ما طلق من تهوا، دع دنیا و احملها
از این رو بکار بردن واژه ادرار برای شاش، گرچه احترام آمیز به چشم می آید، ولی چندان درست نیست.

mkk1369;97044 نوشت:

درود
ببخشید قصد توهین نداشتم

احتمالا میکروب
چون نجاست نیز نوعی میکروب باید باشد
ادرار نجس است چون از انواع آلودگی ها برخوردار است
کمی فکر کنید:gig:

خوب برای پاک شدن از چی استفاده می شده است؟:gig::ok:


محمد گرامی
نمیخواهم به کل کل کردن و پافشاری بر روی چیزی متهم شوم. راستش تا آنجا که من میدانم، تنها در شاش کسانی که دچار چند بیماری ویژه هستند، میکروب دیده شده است.
میشود خواهش کنم مواد موجود در شاش را از جمله انواع آلودگی آنرا از دیدگاه یک زیست شناس، یک شیمیدان، یک دانشمند یا یک روحانی بر شمرید؟

موبدیار مهران;97046 نوشت:
راستی یک پرسش بنیادین، این که چهار عنصر را آب و خاک و هوا و آتش را نباید آلوده کرد و .... کجایش زرتشتی است؟ در کدام بخش از گاتها و یا حتی اوستا چنین چیزی نوشته شده است؟

درود
من چند وقت پیش تور تهرانگردی رفتم مارو به اتشکده بردند اگر اشتباه نکنم(در این که خود موبد گفتند یا راهنمای تور) خود موبد آنجا گفتند
ناراحت بودن از استفاده نا صحیح از این عناصر مقدس:Gig:

موبدیار مهران;97051 نوشت:
محمد گرامی نمیخواهم به کل کل کردن و پافشاری بر روی چیزی متهم شوم. راستش تا آنجا که من میدانم، تنها در شاش کسانی که دچار چند بیماری ویژه هستند، میکروب دیده شده است. میشود خواهش کنم مواد موجود در شاش را از جمله انواع آلودگی آنرا از دیدگاه یک زیست شناس، یک شیمیدان، یک دانشمند یا یک روحانی بر شمرید؟ موبدیار مهران هم اکنون آنلاین است. گزارش پست خلاف آلبوم شخصی

درود
تا جایی که من می دانم درون ان اوره قند(در بیمار های دیابتی) و... چیز های مختلفی وجود دارد
علمم بیشتر از این نیست باید تحقیق کنم تا بگم
ولی اگر اشتباه نکم در ادرار الکل نیز وجود دارد:Gol::Gig:

mkk1369;97025 نوشت:

سلام
دوست من
این فریادی است که شیعه سال ها است دارد سر می دهد این که شخصی مثل عثمان و عمر وابوبکر خلافت رو به عهده گرفتند که شایستگی نداشتند
این نحوه نماز و وضوی ما توی کتب معتبر خود اهل سنت هم آمده است
و پیامبر اینگونه که انها فرایض را به جا می اورد به جا نمی اورند
حتی ایات وضو را هم جهل دارند که می گوید مسح نه غسل و... هزارجور جهل دیگر

محمد گرامی
درود
در این زمینه چیزی برای گفتن ندارم.
یعنی در میان این همه عرب سنی، هیچ کس نیست که بداند در قرآن چیزی دیگر گفته و آنها چیز دیگری را بکار میبرند؟
یعنی سنی ها این اندازه غیر منطقی هستند، که با وجود حقیقت به ناحق رفتار میکنند؟
اگر چنین است، پس شاید ایرانی ها به درستی، عربها را انسانهایی فروتر میدانستند.

موبدیار مهران;97046 نوشت:
ین که خاک را آلوده نکنیم، کجاش بدان معناست که خاک بدون میکروب است و میتوان از آن بجای آب برای پاک کردن و ضدعفونی کردن بهره برد؟ شاید سطح خاک آفتاب خورده و خشک، میکروب کمتری داشته باشد، ولی این بدان معنا نیست که هر خاکی در هر جایی پاک باشد. همچنین این دلیل آن نیست که گومیز (شاش گاو به آیین تهیه شده) ناپاک باشد. سخ

درود
ما هر خاکی تیمم نمی کنیم ما به خاکی پاک مثل مرقد امام حسین(ع) تییم میکنیم
که دارای تقدس است و هر جایی نمی ریزیم مثل اتش اتش کده برای شما
البته پاکی شرایط خاص خود را دارد

mkk1369;97053 نوشت:
درود
من چند وقت پیش تور تهرانگردی رفتم مارو به اتشکده بردند اگر اشتباه نکنم(در این که خود موبد گفتند یا راهنمای تور) خود موبد آنجا گفتند
ناراحت بودن از استفاده نا صحیح از این عناصر مقدس:gig:

محمدگرامی درود
درود
این پرسش بی پاسخی است که از موبدان خودمان هم پرسیده ام.
ببینید، ادعا سند میخواهد. چه از سوی روحانی مسلمان، چه از سوید موبد زرتشتی، چه کشیش و چه خاخام و ....
در باره ترکیبات شاش هم میتوانید هم به کتابهای زیست شناسی و هم به آزمایشگاههای تشخیص طبی مراجعه کنید.

موبدیار مهران;97056 نوشت:
یعنی سنی ها این اندازه غیر منطقی هستند، که با وجود حقیقت به ناحق رفتار میکنند؟

درود دوست من
همه عرب ها اینگونه نبودند کسانی هم بودند که شک کنند و برگردند مثل فرقه مالکی اهل سنت که تکتف را مکروه می داند
در مورد وهابی ها هرکس کمی تحقیق و تفکر کند پوچ بودن عقایدشان را در می یابد
:Gol:

موبدیار مهران;97061 نوشت:
مشخصات حضور [+] تعداد مشارکت [+] 449 دريافت ازکتابخانه 0 کتابهای ارسالی 0 گالري تصاوير 0 صلوات به ديگران 0 تعداد صلوات 177 بار در94 پست آخرین موضوعات آخرين موضوعات پیش فرض نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : mkk1369 درود من چند وقت پیش تور تهرانگردی رفتم مارو به اتشکده بردند اگر اشتباه نکنم(در این که خود موبد گفتند یا راهنمای تور) خود موبد آنجا گفتند ناراحت بودن از استفاده نا صحیح از این عناصر مقدس:gig: محمدگرامی درود درود این پرسش بی پاسخی است که از موبدان خودمان هم پرسیده ام. ببینید، ادعا سند میخواهد. چه از سوی روحانی مسلمان، چه از سوید موبد زرتشتی، چه کشیش و چه خاخام و .... در باره ترکیبات شاش هم میتوانید هم به کتابهای زیست شناسی و هم به آزمایشگاههای تشخیص طبی مراجعه کنید.

مهران گرامی درود
همین هم برای من سوال است
اخر همه خاک و اب و اتش و باد(ببخشیدآب و بادو نمی دونم ریشه مقدس بودنش کجاست )که مقدس نیستند
:Gol:

mkk1369;97058 نوشت:
درود
ما هر خاکی تیمم نمی کنیم ما به خاکی پاک مثل مرقد امام حسین(ع) تییم میکنیم
که دارای تقدس است و هر جایی نمی ریزیم مثل اتش اتش کده برای شما
البته پاکی شرایط خاص خود را دارد
[/]

محمد گرامی
دوباره از آن سخنها گفتی.
یعنی این تیمم که من به چشم میبینم، خاکش از مرقد امام حسین آمده؟
راستی چرا آقا رضا و دیگر استادان این آسکدین به تقدس این خاک اعتراض نمیکنند ولی به تقدس آتش اعتراض میکنند؟

مهران گرامی درود
دوست من
در عقاید ما
همه صادق و راستگو هستند
مگر خلافش ثابت بشود

(پندار نیک):Gol:

موبدیار مهران;97064 نوشت:
به تقدس آتش اعتراض میکنند

مهران گرامی درود

من در جریان این موضوع نبودم
ولی شاید ریشه یابی لازم باشد
یک سوال اتش مقدس اولین بار چگونه روشن شد؟(ریشه اش از کجاست؟)
:Gol:

موبدیار مهران;97064 نوشت:
محمد گرامی
دوباره از آن سخنها گفتی.
یعنی این تیمم که من به چشم میبینم، خاکش از مرقد امام حسین آمده؟
راستی چرا آقا رضا و دیگر استادان این آسکدین به تقدس این خاک اعتراض نمیکنند ولی به تقدس آتش اعتراض میکنند؟

با سلام به دوستان محترم و جناب موبد
اینکه ما قائل به قداست برخی از تربتها همچون تربت سید الشهداء«علیه السلام»هستیم به خاطر ادلۀ متعدد قرآنی و روایی است.
جنابعالی از ادلۀ ما ثابت بفرمائید آتش مقدس است وپیامبران الهی و یا پیامبر ما«صلی الله علیه وآله» و یا ائمۀ ما قائل به احترام آتش بودند بالای چشم ما هم می پذیریم.

بیان:
از مجموع آيات استفاده مي شود که برخي از زمين ها مبارک بوده و بر ساير زمينها برتري خاصّي دارند که به برخی اشاره می کنیم:
1- خداوند متعال در بارۀ زمین مکه مي فرمايد:«إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبارَکاًوَهُديً لِلْعالَمِينَ»[1][=Times New Roman] نخستين خانه‏اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است.
2- و نيز به نوح امر می فرماید که بگوید:«وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبارَکاً وَأَنْتَ خَيْرُ المُنْزِلِينَ »[2]و بگو:پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربركت فرود آر، و تو بهترين فرودآورندگانى.
3- درباره حضرت موسي (عليه السلام) مي فرمايد:«إِذ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ المُقَدَّسِ طُوَيً »[3]چون پروردگارش او را در وادي مقدس طوي ندا داد.
هم چنين در خطاب به او مي فرمايد:«فَاخْلَعْ نَعْلَيْکَ إِنکَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُويً».[4]کفشهايت را از پا بيرون کن و [بدان که] تو در وادي مقدس طوي هستی.
4- در قصه سليمان (عليه السلام) آمده است:«وَلِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلي الأَرضِ الَّتِي بارَکْنا فِيها»[5]و براي سليمان باد تندرو را [تسخير کرديم] که به فرمان او به سرزميني که برکتش بخشيده بوديم روان مي شد.
5- در مورد پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) مي فرمايد:«سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ المَسْجِدِ الحَرامِ إِلي المَسْجِدِ الأَ قْصي الَّذِي بارَکْنا حَوْلَهُ»[6]پاک است کسي که بنده اش را شبي از مسجد الحرام تا مسجد الاقصي که پيرامونش را برکت بخشيده ايم، سير داد.

[=Times New Roman][1][=Times New Roman] [=Times New Roman]. آل عمران (3) آيه 96.

[=Times New Roman][2][=Times New Roman] [=Times New Roman]. مؤمنون (23) آيه 29.

[=Times New Roman][3][=Times New Roman] [=Times New Roman]. نازعات (79) آيه 16.

[=Times New Roman][4][=Times New Roman] [=Times New Roman]. طه (20) آيه 12.

[=Times New Roman][5][=Times New Roman] [=Times New Roman]. انبياء (21) آيه 81.

[=Times New Roman][6][=Times New Roman] [=Times New Roman]. اسراء (17) آيه 1.

همچنین در ورایات فریقین قطعه هايي از زمين شقي و سعيد معرفی شده اند:
1 ـ بخاري به سندش از عبدالله بن عمر نقل مي کند: پيامبر اکرم«صلي الله عليه وآله»هنگامي که از سرزمين «ثمود» مي گذشت، فرمود: داخل نشويد در سرزمين هايي که صاحبان آنها به خود ظلم نمودند تا شما نيز همانند آنان به مصيبت مبتلا نگرديد، مگر در حالي که گريانيد. آن گاه رسول خدا«صلي الله عليه وآله»سر مبارکش را پوشانيد و به سرعت از آن وادي گذر نمود[1].
2 ـ همو نقل مي کند: علي«عليه السلام»کراهت داشت در سرزمين فرو رفته «بابل» نماز بخواند[2].
3 ـ حلبي در سيره خود نقل مي کند: اجماع امّت بر آن است که اين مکان«مدينه»که اعضاي شريف پيامبر«صلي الله عليه وآله»را در بر گرفته، بهترين قسمت هاي روي زمين است حتّي از کعبه برتر است. برخي ديگر گويند: افضل قسمت هاي روي زمين است، حتّي از عرش الهي[3].
4 ـ سمهودي شافعي در بحث علل برتري سرزمين مدينه بر سرزمين هاي ديگر مي گويد: جهت دوم آن که: اين سرزمين مشتمل بر قطعه زميني است که به اجماع امت بر ساير قطعه ها برتري دارد و آن همان قطعه اي است که بدن شريف پيامبر«صلي الله عليه وآله»را در برگرفته است.[4]
5 ـ هم چنين او نقل می کند مردم بعد از رحلت رسول خدا «صلي الله عليه وآله» مي آمدند و به جهت تبرک از خاک قبر آن حضرت بر مي داشتند و با خود مي بردند. عايشه به جهت آن که بدن پيامبر نمايان نگردد دستود داد ديواري به دور قبر پيامبر (صلي الله عليه وآله) کشيده شود.[5]
6- در منابع شیعی و سنی این حدیث معروف آمده که پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» فرمودند: «ما بين قبري ومنبري روضة من رياض الجنة»[6]مابین قبر و منبرم باغی از باغهای بهشت قرار دارد.

[=Times New Roman][1][=Times New Roman] [=Times New Roman]. صحيح بخاري، ج 6، ص 7، کتاب المغازي.

[2] . همان، ج 1، ص90، کتاب الصلاة.

[3] . سيره حلبي، ج 3، ص 306.

[4] . وفاء الوفاء، ج 1، ص 52.

[5] . همان، ص 385.

[6] .مسند احمد،ج3ص64.

شرافت تربت امام حسين«علیه السلام»
تربت امام حسين«عليه السلام» از جمله تربت هايي است که خداوند متعال آن را به جهاتي مبارک گردانيده است، زيرا آن تربت قطعه زميني است که بدن پاک و طيّب و طاهر سيدالشهدا«عليه السلام»را در بر دارد.«أشهد لقد طبتم و طابت الأرض التي فيها دفنتم‏»گواهي مي‏دهم که پاک و پاکيزه هستيد، و زميني که در آن دفن شده‏ايد نيز پاک و پاکيزه است .

کربلا زمینی است که امام علي «عليه السلام»قبل از شهادت امام حسين«عليه السلام» قبضه اي از خاک آن را برداشت و استشمام کرد و چنان گريست که زمين از اشک هاي حضرتش مرطوب گشت. سپس فرمود: از اين سرزمين هفتاد هزار نفر محشور شده و بدون حساب وارد بهشت مي گردند[1].

ابن‏اثير گويد: «نقل شده است که پيامبر «صلی الله علیه وآله»خاکي را که جبرئيل از تربت حسين«علیه السلام»برايش آورده بود به ام‏سلمه داد. سپس پيامبر «صلی الله علیه وآله»به ام‏سلمه فرمود: هنگامي که اين خاک تبديل به خون شد، حسين کشته شده است. ام‏سلمه آن خاک را درون شيشه‏اي نزد خود نگاه داشت. هنگامي که حسين کشته شد خاک تبديل به خون گرديد؛ و او مردم را نيز از قتل او آگاه ساخت»[2].

طبري گويد: روزي که حسين«علیه السلام»در کربلا کشته شد، ام‏سلمه در مدينه شيشه‏اي بيرون آورد که در آن خون بود؛ و گفت: به خدا سوگند که حسين کشته شد. گفتند: از کجا دانستي؟ گفت: رسول خدا«صلی الله علیه وآله»مقداري از تربتش را به من داد و گفت: هرگاه که تبديل به خون شد، بدان که فزرندم کشته شده است»[3].

فقيه محدث، قطب راوندي نقل کرده است که چون امام حسين «علیه السلام»آهنگ عراق کرد، ام‏سلمه به وي گفت: به سوي عراق مرو؛ که من از رسول خدا«صلی الله علیه وآله»شنيدم که مي‏فرمود: «فرزندم حسين در سرزمين عراق کشته مي‏شود» و نزد من شيشه‏ي خاکي است که به من داده است. فرمود: به خدا سوگند که من هم به همين ترتيب کشته مي‏شوم؛ و اگر به عراق هم نروم، مرا مي‏کشند. اگر دوست داري آرامگاه و قتلگاه يارانم را به شما نشان مي‏دهم. آن‏گاه دستش را به صورت ام‏سلمه کشيد. پس خداوند چشمانش را چنان باز کرد که همه‏ي آنها را به او نشان داد؛ و مقداري از خاک آنجا را نيز برداشت و در شيشه‏ي ديگري به او داد و فرمود: چون اين دو شيشه به خون تبديل شدند، بدان که من کشته شده‏ام. ام‏سلمه گفت: چون روز عاشورا فرارسيد، بعد از ظهر به آن دو شيشه نگاه کردم و ديدم که پر از خون گشته‏اند. پس (ام‏سلمه) فرياد زد؛ و در آن روز هر سنگ و کلوخي که برمي‏داشتند، زيرش خون تازه ديده مي‏شد»[4].

[1].المعجم الکبير، ج 3، ص 111، ح 2825.

[=Times New Roman][2][=Times New Roman].الکامل في التاريخ، ج 4، ص 93.

[=Times New Roman][3][=Times New Roman].دلائل الامامة، ص 180.

[=Times New Roman][4][=Times New Roman].الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 253، ح 7، به نقل از آن بحارالانوار، ج 45، ص 89، ح 27؛ العوالم، ج 17، ص 157، ح 7.

mkk1369;97062 نوشت:
درود دوست من
همه عرب ها اینگونه نبودند کسانی هم بودند که شک کنند و برگردند مثل فرقه مالکی اهل سنت که تکتف را مکروه می داند
در مورد وهابی ها هرکس کمی تحقیق و تفکر کند پوچ بودن عقایدشان را در می یابد:gol:

ای ستوده گرامی
درود
در یک جامعه میانگین و واریانس را در نظر میگیرند. البته دو کران بالا و پایین هم از دیدگاه امکان سنجی بررسی میشوند.
اگر این فرقه مالکی هم قرآن را آنجور که شما تفسیر میکینید، میفهمید، خب مانند شما میشد. اینکه فرقه ای جداگانه مانده، نشان از آن دارد که تفسیر شما را نمیپذیرد.
همه این اختلاف از آنجا بر میخیزد که همه شما تفسیر به رای میکنید. وگرنه خداوند با کسی تعارف ندارد که. اگر چیزی را بایسته میدانست، به روشنی میگفت. اگر هم نگفته برای آن بوده که نیازی به چنین چیزی که شما همگی ادعا میکنید، نبوده است. این را خود قرآن هم میگوید. هنگام اختلاف به خدا و رسولش مراجعه کنید. نه به تفسیر و حدیث و روایت و ......

صدرا;97254 نوشت:
شرافت تربت امام حسين«علیه السلام»
تربت امام حسين«عليه السلام» از جمله تربت هايي است که خداوند متعال آن را به جهاتي مبارک گردانيده است، زيرا آن تربت قطعه زميني است که بدن پاک و طيّب و طاهر سيدالشهدا«عليه السلام»را در بر دارد.«أشهد لقد طبتم و طابت الأرض التي فيها دفنتم‏»گواهي مي‏دهم که پاک و پاکيزه هستيد، و زميني که در آن دفن شده‏ايد نيز پاک و پاکيزه است .

کربلا زمینی است که امام علي «عليه السلام»قبل از شهادت امام حسين«عليه السلام» قبضه اي از خاک آن را برداشت و استشمام کرد و چنان گريست که زمين از اشک هاي حضرتش مرطوب گشت. سپس فرمود: از اين سرزمين هفتاد هزار نفر محشور شده و بدون حساب وارد بهشت مي گردند[1].

ابن‏اثير گويد: «نقل شده است که پيامبر «صلی الله علیه وآله»خاکي را که جبرئيل از تربت حسين«علیه السلام»برايش آورده بود به ام‏سلمه داد. سپس پيامبر «صلی الله علیه وآله»به ام‏سلمه فرمود: هنگامي که اين خاک تبديل به خون شد، حسين کشته شده است. ام‏سلمه آن خاک را درون شيشه‏اي نزد خود نگاه داشت. هنگامي که حسين کشته شد خاک تبديل به خون گرديد؛ و او مردم را نيز از قتل او آگاه ساخت»[2].

طبري گويد: روزي که حسين«علیه السلام»در کربلا کشته شد، ام‏سلمه در مدينه شيشه‏اي بيرون آورد که در آن خون بود؛ و گفت: به خدا سوگند که حسين کشته شد. گفتند: از کجا دانستي؟ گفت: رسول خدا«صلی الله علیه وآله»مقداري از تربتش را به من داد و گفت: هرگاه که تبديل به خون شد، بدان که فزرندم کشته شده است»[3].

فقيه محدث، قطب راوندي نقل کرده است که چون امام حسين «علیه السلام»آهنگ عراق کرد، ام‏سلمه به وي گفت: به سوي عراق مرو؛ که من از رسول خدا«صلی الله علیه وآله»شنيدم که مي‏فرمود: «فرزندم حسين در سرزمين عراق کشته مي‏شود» و نزد من شيشه‏ي خاکي است که به من داده است. فرمود: به خدا سوگند که من هم به همين ترتيب کشته مي‏شوم؛ و اگر به عراق هم نروم، مرا مي‏کشند. اگر دوست داري آرامگاه و قتلگاه يارانم را به شما نشان مي‏دهم. آن‏گاه دستش را به صورت ام‏سلمه کشيد. پس خداوند چشمانش را چنان باز کرد که همه‏ي آنها را به او نشان داد؛ و مقداري از خاک آنجا را نيز برداشت و در شيشه‏ي ديگري به او داد و فرمود: چون اين دو شيشه به خون تبديل شدند، بدان که من کشته شده‏ام. ام‏سلمه گفت: چون روز عاشورا فرارسيد، بعد از ظهر به آن دو شيشه نگاه کردم و ديدم که پر از خون گشته‏اند. پس (ام‏سلمه) فرياد زد؛ و در آن روز هر سنگ و کلوخي که برمي‏داشتند، زيرش خون تازه ديده مي‏شد»[4].



[1].المعجم الکبير، ج 3، ص 111، ح 2825.

[2].الکامل في التاريخ، ج 4، ص 93.

[3].دلائل الامامة، ص 180.

[4].الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 253، ح 7، به نقل از آن بحارالانوار، ج 45، ص 89، ح 27؛ العوالم، ج 17، ص 157، ح 7.

صدرای گرامی
درود
فراموش کرده اید که تنها سند شما برای ارتباط انسان با خداوند از راه وحی، قرآن است. در همین قرآن خواسته شده که هنگام اختلاف به خدا و رسول او مراجعه کنید.
رسول خداوند که درگذشته است، میماند، قرآن.
سند از قرآن بدهید.
شما آن اندازه مسلمان نیستید که سلام کنید، چگونه از اسلام سخن میگویید؟

موبدیار مهران;97316 نوشت:
شما آن اندازه مسلمان نیستید که سلام کنید، چگونه از اسلام سخن میگویید؟

درود

سلام مستحب است
و جوابش واجب

موبدیار مهران;97302 نوشت:
در یک جامعه میانگین و واریانس را در نظر میگیرند. البته دو کران بالا و پایین هم از دیدگاه امکان سنجی بررسی میشوند. اگر این فرقه مالکی هم قرآن را آنجور که شما تفسیر میکینید، میفهمید، خب مانند شما میشد. اینکه فرقه ای جداگانه مانده، نشان از آن دارد که تفسیر شما را نمیپذیرد. همه این اختلاف از آنجا بر میخیزد که همه شما تفسیر به رای میکنید. وگرنه خداوند با کسی تعارف ندارد که. اگر چیزی را بایسته میدانست، به روشنی میگفت. اگر هم نگفته برای آن بوده که نیازی به چنین چیزی که شما همگی ادعا میکنید، نبوده است. این را خود قرآن هم میگوید. هنگام اختلاف به خدا و رسولش مراجعه کنید. نه به تفسیر و حدیث و روایت و ......

درود بر شما

بله خدا ایت حرف را زده
وبعد در ایه ای دیگر گفته است صاخبان امر
یعنی بعد از رسول اش به انها مراجعه کنید

در مورد تفسیر به رای نحوه نمازر خواندن رسول الله در کنب خودشان امده است
و ما مانند رسول الله نماز می خوانیم(با کمی تفاوت)

صدرا;97251 نوشت:
با سلام به دوستان محترم و جناب موبد
اینکه ما قائل به قداست برخی از تربتها همچون تربت سید الشهداء«علیه السلام»هستیم به خاطر ادلۀ متعدد قرآنی و روایی است.
جنابعالی از ادلۀ ما ثابت بفرمائید آتش مقدس است وپیامبران الهی و یا پیامبر ما«صلی الله علیه وآله» و یا ائمۀ ما قائل به احترام آتش بودند بالای چشم ما هم می پذیریم.

صدرای گرامی
درود
پیش از آغاز سخن باید از شما پوزش بخواهم. چون نامه ها را از تازه رسیده ترین میخوانم، اشتباه کرده و نامه شما را بدون سلام دانستم. اینک میبینم که شما نامه ای دنباله دار نوشته اید. مرا ببخشید. هنوز نتوانسته ام از بدیهای درونی خودم(=دیوهای درون= رذایل و نفس اماره) رهایی یابم. هنوز اسیر دیو پیشداوری و زود داوری و شتاب هستم. امیدوارم که خداوند به من در رهایی از این دیوها یاری نماید.

در باره موضوع گفتگو:
راستش با واژه مقدس مشکل دارم. نمیدانم که مقدس یعنی چه.
آنچه که در باره آتش گفتنی است، این آتش مادی، نمادی از آتش خداوند است که در اندیشه انسان روشن است و انسان را به سوی خداوند راهنمایی میکند.
آن چیزی که در ادبیات ساسانی در باره تقدس آتش گفته شده، در باره آتش مینوی (روحانی) است، نه آتش گیتی (جسمانی).
روشنایی و از جمله آتش که تنها سرچشمه روشنایی در دسترس انسان قبله نماز ماست. هیچ جایگاهی فراتر از این ندارد. در گاتها که به روشنی آتش مینوی است، نه مادی. در سرتاسر اوستا که سرشار از انحراف و تحریف مغان ماد هم است، باز همینست که نوشتم.
در دیدگاه مردم عام هم آتشکده همان جایگاهی را دارد که امامزاده نزد شما دارد. همانگونه که شما هم سندی برای درستی باور مردم عام در باره امامزاده ندارید، ما هم سند درستی در باره جایگاه آتشکده و آتش مادی در باور مردم عام نداریم.

mkk1369;97063 نوشت:
مهران گرامی درود
همین هم برای من سوال است
اخر همه خاک و اب و اتش و باد(ببخشیدآب و بادو نمی دونم ریشه مقدس بودنش کجاست )که مقدس نیستند:gol:

محمد گرامی
درود
در همان دوران هم هر آب و خاک و آتش و بادی مقدس نبود. برای نمونه خاکی که گیاه در آن نمیرویید، خاک مرده (موات) نامیده میشد و دفن کردن مو و ناخن در آن بایسته بود.
آن نکته ای که استاد رضا در باره سلمانی گفتند، پیشه ای به نام سلمان بود، وگرنه کوتاه کردن مو و ناخن بایسته ای دینی بوده و هست. این مو و ناخن را نیز میبایست در خاک مرده دفن کنند. آب مرده نیز هست که باید خشکانده شود. و .......

mkk1369;97324 نوشت:
درود

سلام مستحب است
و جوابش واجب



درود بر شما

بله خدا ایت حرف را زده
وبعد در ایه ای دیگر گفته است صاخبان امر
یعنی بعد از رسول اش به انها مراجعه کنید


در مورد تفسیر به رای نحوه نمازر خواندن رسول الله در کنب خودشان امده است
و ما مانند رسول الله نماز می خوانیم(با کمی تفاوت)

محمد گرامی
درود
شما در باره مسایل دیگر اینچنین خود را پایبند سنت رسول (ص) میدانید، اینجا که میرسد، سلام مستحب میشود؟ مگر پیامبر شما (ص) در سلام پیشگام نبودند؟
البته پاسخ شما این خواهد بود که مستحبات بر اولیا واجب است و ... باشد این هم روی دیگر سخنها.

باز هم پافشاری میکنم که اگر خداوند میخواست، نه با کسی تعارفی داشت و نه از کسی میترسید. او هر چیزی که خواسته است در قرآن نوشته و برای مردم فرستاده است.
آنچه که خداوند برای مردم بایسته دانسته است، بنیاد پیوند با خداوند است، نه اینکه دست را از پشت بشویید یا از پس، سه بار آب بریزید یا چهار بار و .....
همانگونه که مولوی میگوید اصل مغز است، نه پوست. اصل یافتن خداوند و تنظیم قطب نمای کشتی هستی انسان به سوی خداوند است. این عباداتی که میفرمایید با این پوسته خوش آب و رنگی که دارند و من میبینم، آنچنان کم اثر هستند که مردم را از دروغ باز نمیدارند.

صدرا;97252 نوشت:
بیان:
از مجموع آيات استفاده مي شود که برخي از زمين ها مبارک بوده و بر ساير زمينها برتري خاصّي دارند که به برخی اشاره می کنیم:
1- خداوند متعال در بارۀ زمین مکه مي فرمايد:«إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبارَکاًوَهُديً لِلْعالَمِينَ»[1]نخستين خانه‏اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است.
2- و نيز به نوح امر می فرماید که بگوید:«وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبارَکاً وَأَنْتَ خَيْرُ المُنْزِلِينَ »[2]و بگو:پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربركت فرود آر، و تو بهترين فرودآورندگانى.
3- درباره حضرت موسي (عليه السلام) مي فرمايد:«إِذ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ المُقَدَّسِ طُوَيً »[3]چون پروردگارش او را در وادي مقدس طوي ندا داد.
هم چنين در خطاب به او مي فرمايد:«فَاخْلَعْ نَعْلَيْکَ إِنکَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُويً».[4]کفشهايت را از پا بيرون کن و [بدان که] تو در وادي مقدس طوي هستی.
4- در قصه سليمان (عليه السلام) آمده است:«وَلِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلي الأَرضِ الَّتِي بارَکْنا فِيها»[5]و براي سليمان باد تندرو را [تسخير کرديم] که به فرمان او به سرزميني که برکتش بخشيده بوديم روان مي شد.
5- در مورد پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) مي فرمايد:«سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ المَسْجِدِ الحَرامِ إِلي المَسْجِدِ الأَ قْصي الَّذِي بارَکْنا حَوْلَهُ»[6]پاک است کسي که بنده اش را شبي از مسجد الحرام تا مسجد الاقصي که پيرامونش را برکت بخشيده ايم، سير داد.


[1].آل عمران (3) آيه 96.

[2].مؤمنون (23) آيه 29.

[3].نازعات (79) آيه 16.

[4].طه (20) آيه 12.

[5].انبياء (21) آيه 81.

[6].اسراء (17) آيه 1.

صدرای گرامی درود
شما از مقدمه ای درست به نتیجه ای که خودتان میخواهید رسیده اید، نه به نتیجه ای درست.
همانگونه که خود نوشته اید، شماری از زمینها مقدس هستند. خب که چی؟
کجایش سند خاک مرقد حسین (ع) است؟ کجایش سند استفاده از این خاک برای تیمم است؟ کجایش نوشته که این خاک میکروب ندارد؟ و .......
من روایتهایی را که در نامه پسین یاد کرده اید، خواندم، باز هم آن چیزی که شما نتیجه گرفته اید در آن نیست. باز هم نمگوید که خاکش میکروب ندارد. نمیگوید که تیمم با خاک میکروب دار، طهارت به شمار می آید. نمیگوید که شاش گاو میکروب کش نیست. نمی گوید که نیازی به صابون و شامپو و الکل نیست. بحث ما در باره چرایی کاربرد شاش گاو در وندیداد بود.

mkk1369;97071 نوشت:

مهران گرامی درود

من در جریان این موضوع نبودم
ولی شاید ریشه یابی لازم باشد
یک سوال اتش مقدس اولین بار چگونه روشن شد؟(ریشه اش از کجاست؟):gol:


محمد گرامی
درود
نخستین آتش را هوشنگ شاه استوره ایی روشن کرد. اگر این داستان را بررسی کنیم، خواهیم یافت که ایرانیان نخستین که مانند جانوران زندگی میکردند، با آغاز یخبندان قطب شمال، دچار مرگ ناشی از سرما شدند. این نکته در استوره سیامک خود را نشان میدهد. این مردم با گدازه آتشفشان (مار سیاه که زبان سرخ دارد و بخار مسموم از دهانش بیرون می آید و ...) با آتش و گرمای آن آشنا میشوند. این آتش را به آشیانه هایشان میبرند. از پرتو این آتش مرگ و میر کاسته، خوراک و فلز و ..... زندگیشان از جانوری به انسانی دگرگون میشود. بدینگونه دوران تهمورث یعنی انسان دامگذار که جانوران را رام کرد، آغاز میگردد.
هو=نیک+ شَ اِنه= آشیانه= هوشنگ
تخمه= خوب نژاد+ اروپه= فریبکار= تهمورث
از آنجا که مردم از راه گدازه آتشفشان با آتش آشنا شدند، اگر خاموش میشد، دیگر نمیتوانستند آن را روشن کنند. از این رو از آن پرستاری کردند (پرستیدن= پرستاری کردن= نگهداری و مواظبت) تا خاموش نشود. از آنجا که تنها چیزی است که از پایین به بالا میرود و همان رنگ و روشنایی و گرمای خورشید را دارد، گفتند که مهر (=گرما و روشنایی خورشید) ذره ای هستی خود را در هستی گیاهان گذاشته و دیگر هستیمندان (موجودات) را ساخته است. امروزه به اینکار فتوسنتز میگویند.
اردشیر دوم هخامنشی در سنگ نوشته ای از کارهایش، پیراستن آتشکده از دیوپرستان (پرستندگان خدایان پیش از زرتشت) و گمارد مزداپرستان در آنجا برای پرستش مزدا (اهورامزدا) را یاد میکند. از این رو آتشکده ای که پرستشگاه خدایان پیش از زرتشت از جمله مهر بود، به جایگاهی زرتشتی دگرگون میشود. این واژه مهر را در مهرابه که پس از آن محراب شده، میبینید.

mkk1369;97066 نوشت:
مهران گرامی درود
دوست من
در عقاید ما
همه صادق و راستگو هستند
مگر خلافش ثابت بشود
(پندار نیک):gol:

محمد گرامی
درود
نفهمیدم که منظورت چیست. به هر روی اگر موضوع تیمم است، آنچه که دیده ام، هر خاکی است که دم دست باشد.
دیگر اینکه پندار نیک، نادرست است. پندار بر پایه وهم و خیال است. واژه درست اندیشه یا منش نیک است. این اشتباه به دلیل وزن و قافیه و آهنگ این واژه است که با گفتار و کردار همخوانی دارد.
واژه های ساسانی آن چنین است: هومت، هوخت، هورشت= منشن، گوشن، کنشن نیک

موبدیار مهران;97396 نوشت:
باز هم پافشاری میکنم که اگر خداوند میخواست، نه با کسی تعارفی داشت و نه از کسی میترسید. او هر چیزی که خواسته است در قرآن نوشته و برای مردم فرستاده است.

مهران گرامی درود

در مورد سلام کردن در ابتدا باید بگویم که شما درست می گویید رسول الله (ص) در سلام کردن از همه پیشی می گرفتند

اما واجب نیست این را باید کارشناس احکام توضیح دهند

درمورد جمله بالایتان
باید بگویم که خدا بارها توی قران گفته که این کتاب برای اهل یقین ، تفکر ، اهل ایمان و... تدوین شده است
اما با این حال ساده نیز کرده است تا برای فهم راحت باشد
قران دارای ایات محکم و متشابه است
که محکم هایش واضح اند(فهمشان راحت است) اما متشابهات اینگونه نیستند و نیاز به یک شاخص معتبر دارند تا به شود درکشان کرد و ان شاخص چه کسی جز پیامبر و صاحبان امر که همان امامان می باشند (اموزگاران نیک قران)؟

بله اگر خدا می خواست کلمات را روشن بیان می کرد
اما...
دقت کنید که خدا می توانست از اول همه چیز را روشن بگوید ایا لذتی برای ادمی که در عصر ارتباطات(مراد عقل تکامل یافته تر نسبت به گذشته است) دارد؟
ایا با هدف تفکر در تضاد نیست؟
با تحقیق چه طور؟

یک محقق بیشتر دوست دارد خودش بیابد یا موضوع مورد تحقیقش را به او به طور مستقیم بدهند؟:Gol:

صدرا;97251 نوشت:
با سلام به دوستان محترم و جناب موبد
اینکه ما قائل به قداست برخی از تربتها همچون تربت سید الشهداء«علیه السلام»هستیم به خاطر ادلۀ متعدد قرآنی و روایی است.
جنابعالی از ادلۀ ما ثابت بفرمائید آتش مقدس است وپیامبران الهی و یا پیامبر ما«صلی الله علیه وآله» و یا ائمۀ ما قائل به احترام آتش بودند بالای چشم ما هم می پذیریم.

صدرای گرامی
درود
من چه آگاهی از شما و روایتهای شما دارم که بخواهم چنین کنم؟
تنها چند نشانه را میتوانم ارایه کنم.
یکم- چرا در زیارتگاه ها و امامزاده ها و سقاخانه ها و .... شمع روشن میکنید؟
دوم- چرا به سو (روشنایی) سوگند میخورید؟ سو از ریشه سوختن به معنای روشنایی آتش است.
سوم- خداوند بر موسی در کوه طور به گونه آتش فروزان نمایان میشود.
چهار- در قرآن میفرماید: الله نور السماوات و والارض. البته خدمتتان بارها گفته ام که برای ما روشنایی قبله نماز و نمادی از هدایت الهی است. خود آتش به خودی خود، چیزی جز مهر نماز و سجاده و تسبیح و ... نیست.
آیا شما به اینها احترام نمیگذارید؟ آیا آلوده شان میکنید؟ آیا در کوچه و خیابان روی زمین می اندازید؟ آیا نمیبوسیدشان و بر چشم و سر نمیگذارید؟

موبدیار مهران;97429 نوشت:
واژه درست اندیشه یا منش نیک است.


مهران گرامی درود

بله، اگر دوباره بخوانید متوجه می شوید که منظور اندیشه (فکر) بد است یعنی ما اجازه نداریم در مورد کسی فکر بدی بکنیم مگر اینکه واقعا مشخص شود که دروغ می گوید

mkk1369;97433 نوشت:

مهران گرامی درود

در مورد سلام کردن در ابتدا باید بگویم که شما درست می گویید رسول الله (ص) در سلام کردن از همه پیشی می گرفتند

اما واجب نیست این را باید کارشناس احکام توضیح دهند

درمورد جمله بالایتان
باید بگویم که خدا بارها توی قران گفته که این کتاب برای اهل یقین ، تفکر ، اهل ایمان و... تدوین شده است
اما با این حال ساده نیز کرده است تا برای فهم راحت باشد
قران دارای ایات محکم و متشابه است
که محکم هایش واضح اند(فهمشان راحت است) اما متشابهات اینگونه نیستند و نیاز به یک شاخص معتبر دارند تا به شود درکشان کرد و ان شاخص چه کسی جز پیامبر و صاحبان امر که همان امامان می باشند (اموزگاران نیک قران)؟

بله اگر خدا می خواست کلمات را روشن بیان می کرد
اما...
دقت کنید که خدا می توانست از اول همه چیز را روشن بگوید ایا لذتی برای ادمی که در عصر ارتباطات(مراد عقل تکامل یافته تر نسبت به گذشته است) دارد؟
ایا با هدف تفکر در تضاد نیست؟
با تحقیق چه طور؟

یک محقق بیشتر دوست دارد خودش بیابد یا موضوع مورد تحقیقش را به او به طور مستقیم بدهند؟:gol:


محمد گرامی
درود
معنای پژوهش (تحقیق) آنست که انسان آزادانه بجوید و آنچه که درست یافت، آزادانه بکار ببرد. منهم همین را میگویم. ولی شما میگویید که الا و للا همین است که ما میگوییم و جز این باطل است. نمیگویید که ببین چه جور دستهایت را بشویید بهتر است، میگویید که زن از این ور و مرد از آن ور و سه بار و وووو جز این باطل است.
موی سر و انگشت پای که از همه جای بدن ناپاکترند، دست میکشید و میگویید که پاک شده و پس از آن با همان دست به پندار پاکی به نماز میپردازید. درحالی که برای خوراک خوردن دستها را با صابون میشویید و ... هنگامی هم که میخواهید دست نماز (وضو) را توجیه کنید، میگویید برای پاکیزگی است، چون دین اسلام دین پاکیزگی است... خب این کجایش پاکیزگی است.
موضوع قفل شده است