جمع بندی متعه، نکاح نیست
تبهای اولیه
با سلام و احترام
وَ لـيَسـتَعـفِـفِ الَّـذيـنَ لا يَـجِـدونَ نِـكاحًا حَـتّىٰ يُغـنِـيَـهُـمُ اللهُ مِن فَضـلِـهے
خداوند میفرماید آنها که توانایی نکاح ندارند طلب عفت کنند.
در روایات، راه استعفاف در این آیه، متعه است.
( استعفاف ممکن است چند راه داشته باشد اما متعه یکی از آنهاست)
یعنی کسانی که توانایی نکاح ندارند، متعه کنند.
نتیجه
متعه، نکاح نیست.
دو نوع ازدواج داریم: ازدواج نکاح و ازدواج متعه
نکته : حداقل چهار نوع رابطه در قرآن معرفی شده است : نکاح،متعه،سفاح،خدن
[=arial]با سلام
[=arial]دوست عزیز اگر خوب دقت کنیم این آیه شریفه به طور کلی و عام فرموده است: اگر امکان ازدواج نیست ،پاکدامنى پیشه کنند و نفرموده است که اگر امکان ازدواج دائم نیست، پاکدامنى پیشه کنند و از نظر روایات، ازدواج اعم از ازدواج دائم و موقت است و این طور نیست که ازدواج موقت همیشه و برای همه افراد ممکن باشد زیرا روشن است که اگر چه نکاح متعه نفقه ندارد، ولی ازدواجی نیست که بدون هیچ سرمایه و خرجی شکل بگیرد، زیرا در این ازدواج، حتما باید مرد مهریه را تعیین و به زن پرداخت کند.
[=arial]
[=arial][=arial] پس آیه در مورد کسانی است که نه می توانند ازدواج دائم انجام دهند و نه ازدواج موقّت، زیرا در مورد اوّل نفقه و مهریه و در مورد دوّم مهریه است که شخص با عدم توانایی در پرداخت آن، شامل آیه می شود. آیه مبارکه به این دسته می فرماید:"عفّت داشته باشید ( و به دنبال زنا نروید)".
[=arial][=arial]نكاح در اصل به معناي وَطْيْ (آميزش) است،که در مورد عقد ازدواج به مناسبت اينكه آن زمينه وطي ميباشند، استعمال ميشود. به نظر ميرسد منظور از عقد،نه تنها صيغه بلكه مفهوم حاصل از آن يعني همان ازدواج است بنابراين نكاح را چنين تعريف ميكنيم:
[=arial][=arial]«نكاح رابطهاي است حقوقي – اخلاقي كه به وسيله عقد بين زن ومرد حاصل ميشود وبه آن دو حق ميدهد كه با يكديگر زندگي كنند، مظهر بارز اين رابطه، حق تمتع جنسي است. اين تعريف شامل هر دو قسم نكاح يعني دائم و موقت ميشود .
[=arial]اقسام نكاح
[=arial][=arial]ازدواج بر دو نوع است:
[=arial][=arial]1.دائم
[=arial][=arial]2.موقت
[=arial]1. برای آکاهی از تمام نظرات به ترجمه تفسیر المیزان ج 15، ص493 - 460 رجوع کنید.
2. http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=11102
اگر خوب دقت کنیم این آیه شریفه به طور کلی و عام فرموده است: اگر امکان ازدواج نیست ،پاکدامنى پیشه کنند و نفرموده است که اگر امکان ازدواج دائم نیست، پاکدامنى پیشه کنند و از نظر روایات، ازدواج اعم از ازدواج دائم و موقت است و این طور نیست که ازدواج موقت همیشه و برای همه افراد ممکن باشد
عالي بود استاد. تشكر
لطفاً اين دو مورد كه با رنگ قرمز مشخص كرده ام را نيز توضيح بفرمائيد:
حداقل چهار نوع رابطه در قرآن معرفی شده است : نکاح ، متعه ، سفاح ، خدن
[=arial]با سلام
[=arial]دوست عزیز اگر خوب دقت کنیم این آیه شریفه به طور کلی و عام فرموده است: اگر امکان ازدواج نیست ،پاکدامنى پیشه کنند و نفرموده است که اگر امکان ازدواج دائم نیست، پاکدامنى پیشه کنند و از نظر روایات، ازدواج اعم از ازدواج دائم و موقت است و این طور نیست که ازدواج موقت همیشه و برای همه افراد ممکن باشد زیرا روشن است که اگر چه نکاح متعه نفقه ندارد، ولی ازدواجی نیست که بدون هیچ سرمایه و خرجی شکل بگیرد، زیرا در این ازدواج، حتما باید مرد مهریه را تعیین و به زن پرداخت کند.
[=arial]
[=arial][=arial] پس آیه در مورد کسانی است که نه می توانند ازدواج دائم انجام دهند و نه ازدواج موقّت، زیرا در مورد اوّل نفقه و مهریه و در مورد دوّم مهریه است که شخص با عدم توانایی در پرداخت آن، شامل آیه می شود. آیه مبارکه به این دسته می فرماید:"عفّت داشته باشید ( و به دنبال زنا نروید)".
[=arial][=arial]نكاح در اصل به معناي وَطْيْ (آميزش) است،که در مورد عقد ازدواج به مناسبت اينكه آن زمينه وطي ميباشند، استعمال ميشود. به نظر ميرسد منظور از عقد،نه تنها صيغه بلكه مفهوم حاصل از آن يعني همان ازدواج است بنابراين نكاح را چنين تعريف ميكنيم:
[=arial][=arial]«نكاح رابطهاي است حقوقي – اخلاقي كه به وسيله عقد بين زن ومرد حاصل ميشود وبه آن دو حق ميدهد كه با يكديگر زندگي كنند، مظهر بارز اين رابطه، حق تمتع جنسي است. اين تعريف شامل هر دو قسم نكاح يعني دائم و موقت ميشود .
[=arial]اقسام نكاح
[=arial][=arial]ازدواج بر دو نوع است:[=arial][=arial]1.دائم
[=arial][=arial]2.موقت
[=arial]1. برای آکاهی از تمام نظرات به ترجمه تفسیر المیزان ج 15، ص493 - 460 رجوع کنید.
2. http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=11102
با سلام و احترام
از آنجا که این سوال متکی به روایات است.
شما باید مشکل را نسبت به روایات حل کنید تا مشکل حل شود.
اما با توجه به تمرکز شما روی قرآن ( روی ان هم شبهاتی هست که فعلا به ان نمیپردازم) اینچنین برداشت میشود که آن روایات را قبول ندارید.
در این صورت راه حل شما رد کردن روایات است.
اگر غیر از این است توضیح بدهید.
قران میفرماید اگر نکاح ممکن نیست استعفاف داشته باشید
مصداق استعفاف در روایات متعه است.
پس آیه قران میگوید اگر شرایط نکاح را ندارید از راههای دیگری برای عفت جویی استفاده کنید
مثلا اگر شرایط متعه را دارید متعه کنید
اگر امکان روزه دارید روزه بگیرید
و ....
در واقع به نظر کارشناس محترم
نکاح هر نوع ازدواج شرعی را در بر میگیرد
اما
از نگاه روایات در این ایه
نکاح به یکی از انواع ازدواج شرعی میگویند
و ازدواج شرعی اسان تری نیز برای استعفاف وجود دارد.
اینجا یا باید روایات را بپذیریم یا انها را رد کنیم....
ظاهرا کارشناس راه حلشان رد کردن ان روایات است.
البته ما منتظریم ایشان توضیح بیشتری بدهند....
از آنجا که این سوال متکی به روایات است.
شما باید مشکل را نسبت به روایات حل کنید تا مشکل حل شود.
[=arial]با سلام
منظورتون کدوم روایات هست؟ مستند و دقیق بفرمایید.
[=arial]حداقل چهار نوع رابطه در قرآن معرفی شده است : نکاح ، متعه ، سفاح ، خدن
با سلام و ادب
«سفاح»: به عمل منافى با عفت يا «زنا» گفته مى شود. اين واژه در كار زشت آلودگانى به كار مى رود كه از انجام اين كار و يا تن سپردن به آن با همسر كسى دريغ ندارند. و اگر تنها با فردى خاص به اين كار ناپسند دست يازند به آنان «ذات خدن» يا «رفيق دار» گفته مىشود.(1)
نكاح خدن (زناشويى غير رسمى و پنهانى); اساس اين نكاح بر عقيدهاى جاهلى بود كه برخلاف ارتباط آشكار، ارتباط دوستانه پنهانى را با زن، نيكو مىشمرد.(2) قرآن در دو مورد به اينگونه نكاح اشاره كرده است: در نساء/4، 25 آنجا كه شرايط ازدواج با كنيزان را بيان مىكند، مىفرمايد: «...و لا مُتَّخِذتِ اَخدان...». در اين آيه، ازازدواج با كنيزانى كه بهصورت گرفتن دوست پنهانى مرتكب فحشا مىشوند، منع كرده است. نظير اين تعبير درباره مردان هم آمده است (مائده/5، 5).
1. مجمع البیان ذیل آیه 24 نساء.
2. فتحالبارى، ج9، ص150; فقه السنه، ج2، ص8; نيل الاوطار، ج6، ص300.
علي بن إبراهيم عن المختار بن محمد بن المختار و محمد بن الحسن عن عبد الله بن الحسن العلوي جميعا عن الفتح بن يزيد قال: سألت أبا الحسن ع عن المتعة فقال هي حلال مباح مطلق لمن لم يغنه الله بالتزويج فليستعفف بالمتعة فإن استغنى عنها بالتزويج فهي مباح له إذا غاب عنها.
الكافي ، ج5، ص: 452
مجلسی رحمه الله در شرح حدیث می نویسد
و كان فيه إشعارا بأن المراد بالاستعفاف في قوله تعالى" و ليستعفف الذين لا يجدون نكاحا حتى يغنيهم الله من فضله" الاستعفاف بالمتعة.
مرآة العقول، ج20، ص: 233
همچنین:
و عن حماد عن حريز عن أبي عبد الله ع: أنه قرأ و ليستعفف الذين لا يجدون نكاحا بالمتعة حتى يغنيهم الله من فضله هكذا التنزيل.
مستدرك الوسائل، ج14، ص: 448
http://www.askdin.com/showthread.php?t=49733&p=694468&viewfull=1#post694468
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَي عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّي يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ يَتَزَوَّجُوا حَتَّي يُغْنِيَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ
[=arial]با سلام
منظورتون کدوم روایات هست؟ مستند و دقیق بفرمایید.
با سلام و احترام
روایاتی که پیدا کردم ارسال شد.
[=arial]با سلام و ادب
حدیث اول که هیچ ربطی به آیه و تفسیر اون ندارد و فقط بخاطر مشابهت کلمات ذکر کردید که درست نیست.در این دو حدیث توصیه به پاکدامنی با متعه دارد و ربطی به آیه ندارد.
حدیث دوم هم نظر علامه مجلسی است که ما هم دیگر نظرات را ذکر کردیم و شما مختار در پذیرش هر یک هستید.
حدیث سوم هم متوجه دلالتش برآیه نشدم.
علي بن إبراهيم عن المختار بن محمد بن المختار و محمد بن الحسن عن عبد الله بن الحسن العلوي جميعا عن الفتح بن يزيد قال: سألت أبا الحسن ع عن المتعة فقال هي حلال مباح مطلق لمن لم يغنه الله بالتزويج فليستعفف بالمتعة فإن استغنى عنها بالتزويج فهي مباح له إذا غاب عنها.
الكافي ، ج5، ص: 452مجلسی رحمه الله در شرح حدیث می نویسد
و كان فيه إشعارا بأن المراد بالاستعفاف في قوله تعالى" و ليستعفف الذين لا يجدون نكاحا حتى يغنيهم الله من فضله" الاستعفاف بالمتعة.
مرآة العقول، ج20، ص: 233همچنین:
و عن حماد عن حريز عن أبي عبد الله ع: أنه قرأ و ليستعفف الذين لا يجدون نكاحا بالمتعة حتى يغنيهم الله من فضله هكذا التنزيل.
مستدرك الوسائل، ج14، ص:
این حدیث هم هیچ ربطی به ازدواج موقت ندارد .منظور از «استعفاف» در جمله «و لیستعفف الذین لا یجدون نکاحا» را، ازدواج کردن معرفی کرده است. یعنی شخصی که همسر و توان ازدواج را ندارد، ازدواج کند تا خداوند او را از فضل خودش بی نیاز سازد. در واقع استعفاف ورزیدن کنایه و اشاره به ازدواج کردن است زیرا شخص بی همسر با ازدواج کردن، در حقیقت به دنبال پاکدامنی خویش رفته است. از این رو، نه تنها آیه شریفه دستور به خویشتن داری از ازدواج نمی دهد، بلکه همانند آیه قبل از افرادی که توان انتخاب همسر ندارند، می خواهد که علی رغم دشواری های اولیه آن، تن به ازدواج بدهند تا پاکدامن باقی بمانند و زمینه ای برای آلوده شدن به گناه نداشته باشند.
لذا در این آیه، به خود افراد بی همسر دستور می دهد ازدواج کنند و با این اقدام، زمینه بیشتری برای پاکدامنی خود فراهم آورند تا خداوند نیز با فضل و کرمش آنان را بی نیاز سازد.
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَي عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّي يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ يَتَزَوَّجُوا حَتَّي يُغْنِيَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ
دقت کنید بحث ما این آیه ذکر شده است و در آن نکاح در قالب «نکره» به دنبال «نفی» بیان شده و این قالب، مفید عمومیت است)، شامل هر نوع ازدواجی و از جمله ازدواج موقت بشماریم، قهرا این آیه ناظر به آنچه در آیه سوره نساء آمده نیز می شود و تأکید بر عفاف و پاکدامنی، مربوط به مرحله ای است که شخص اساسا دسترسی به ازدواج ندارد، نه دائم و نه موقت.
در آخر هدف و قصد شما از این بحث چیست؟ دنبال اثبات چه چیزی هستید که ظاهرا در تاپیک های متعدد این روایات رو ذکر کردید؟
[=arial]در آخر هدف و قصد شما از این بحث چیست؟ دنبال اثبات چه چیزی هستید که ظاهرا در تاپیک های متعدد این روایات رو ذکر کردید؟
با سلام و احترام
از شما انتظار نمیرود این نگاه را به امثال بنده داشته باشید.
وقتی شبهه پیش میاید شما موظف به پاسخگویی هستید نه اینکه پی هدف و قصد من باشید.
هدف من رسیدن به حقیقت است.
همچنین اگر کمی دقت داشته باشید اصلا من این روایات را ذکر نکردم
احتمالا این بار اولی است که انها را از تاپیک دیگری کپی کردم. و اصلا یادم نمی اید از این روایات استفاده کرده باشم.
از شما انتظار نمیرود این نگاه را به امثال بنده داشته باشید.وقتی شبهه پیش میاید شما موظف به پاسخگویی هستید نه اینکه پی هدف و قصد من باشید.
[=arial]چه نگاهی؟ بنده فقط می خواهم بدانم که بر فرض درست بودن سخن خود می خواهید چه نتیجه ای را بگیرید؟
در ضمن من تو سوال شما هیچ شبهه ای ندیدم.
اما حدیث اول
اولا خود امام فرمودند اگر کسی
لم یغنه الله بالتزویج
پس چه کند؟
فلیستعفف بالمتعه
یعنی امام متعه را غیر از تزویج معهود دانسته اند.
دوما حضرات معصومین فرموده اند کلام ما از قرآن است و علامه نیز به خوبی تشخیص دادند که امام اشاره به ان ایه داشتند.
حالا اصراری هم نیست شما بفرمایید ربطی ندارد برای بنده ارزش دارد.
[=arial]چه نگاهی؟ بنده فقط می خواهم بدانم که بر فرض درست بودن سخن خود می خواهید چه نتیجه ای را بگیرید؟در ضمن من تو سوال شما هیچ شبهه ای ندیدم.
درباره اینکه شبهه ای ندیدید صحبتی نمیکنم چون بیشتر انحراف بحث است.
و امر واضح است.
خوب مشخص است که نتیجه ی بحث همان شبهه ی مطرح شده است :
متعه نکاح نیست.
همچنین:
و عن حماد عن حريز عن أبي عبد الله ع: أنه قرأ و ليستعفف الذين لا يجدون نكاحا بالمتعة حتى يغنيهم الله من فضله هكذا التنزيل.
مستدرك الوسائل، ج14، ص:
جوابی برای این روایت ندیدم
[=arial]
دقت کنید بحث ما این آیه ذکر شده است و در آن نکاح در قالب «نکره» به دنبال «نفی» بیان شده و این قالب، مفید عمومیت است)، شامل هر نوع ازدواجی و از جمله ازدواج موقت بشماریم
این جمله را بخوانید
فلیستعفف الذین لایجدون متعتا
آیا میتوان گفت چون نکره در سیاق نفی است پس متعه شامل ازدواج دائم میشود؟
مسلما خیر
چرا؟
چون متعه دلالت بر یک نوع ازدواج دارد نه تمام انها
در این آیه به دلالت روایت گفته شده نکاح شامل تمام ازدواج ها نیست بلکه تنها دلالت بر یک نوع ازدواج دارد.
وقتی شما میتوانید نکاح را شامل تمام انواع ازدواج بدانید که حداقل مشکل روایات را حل کنید.
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَي عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّي يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ يَتَزَوَّجُوا حَتَّي يُغْنِيَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ
اگر فرض کنیم نکاح در این ایه همه ی انواع ازدواج را شامل میشود
خداوند فرموده چنانچه امکان هیچ ازدواجی نیست استعفاف کنید تا خداوند از فضلش شما را بی نیاز کند
بعد امام فرمودند ازدواج کنید تا خداوند بی نیازتان کند.
اولا اگر امکان هیچ نوع ازدواجی نیست
نمیتوان پذیرفت راه حل معصوم ، همان ازدواجی باشد که امکان ندارد. این از شان امام به دور است.
دوما نمیتوان پذیرفت امام با کلام حق مقابله داشته باشند
به این شکل که خداوند میفرماید با استعفاف ورزیدن خداوند شما را با فضلش بی نیاز میکند تا ازدواج کنید
بعد امام بفرمایند نه خیر استعفاف نورزید بروید ازدواج کنید تا خداوند شما را از فضلش بی نیاز کند.
یعنی راه حل خداوند استعفاف است چون امکان هیچ ازدواجی نیست
اما راه حل امام این است که اولا چه کسی گفته امکان ازدواج نیست برو ازدواج کن دوما چه کسی گفته با استعفاف بی نیاز میشوی برو ازدواج نشدنی را انجام بده تا بی نیاز شوی.
پس اینجا امام میفرماید اگر امکان ازدواج نکاح ندارید با ازدواج متعه استعفاف کنید تا خداوند شما را از فضلش بی نیاز کند. به همین جهت فرمودند :
قال یتزوجوا ...
حالا شما نظر دیگری دارید بفرمایید ....
[=arial]با سلام
آیت الله مکارم می فرمایند :
گاهى توهّم شده که متعه چیزى غیر از نکاح است در حالى که شکّى نداریم که نکاح موقّت و متعه قسمى از نکاح است یعنى نکاح بر دو قسم است: دائم و موقّت، و به همین دلیل در اکثر احکام با نکاح دائم یکسان است و تنها در بعضى از احکام با آن تفاوت دارد.
http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=77469&typeinfo=2&catid=20933
همه جا هم علما متعه را با عنوان نکاح متعه بیان کردند که امری واضح و روشن است.
اما حدیث اول
اولا خود امام فرمودند اگر کسی
لم یغنه الله بالتزویج
پس چه کند؟
فلیستعفف بالمتعه
یعنی امام متعه را غیر از تزویج معهود دانسته اند.
این برداشت شماست و چنین برداشتی اصلا در متن روایت نیست که بر هر خواننده ای روشن است.
خوب مشخص است که نتیجه ی بحث همان شبهه ی مطرح شده است :
به این مسئله شبهه گفته نمی شود.
جوابی برای این روایت ندیدم
حدیث سوم هم متوجه دلالتش برآیه نشدم.
این جمله را بخوانید
فلیستعفف الذین لایجدون متعتاآیا میتوان گفت چون نکره در سیاق نفی است پس متعه شامل ازدواج دائم میشود؟
مسلما خیر
چرا؟
چون متعه دلالت بر یک نوع ازدواج دارد نه تمام انها
دوست عزیز کمی دقت کنید در نقل مطالب. این مثال شما چه ربطی به استدلال ما دارد؟ اینجا وقتی مشخصا کلمه متعه بکار برده شده چطور بر دائم دلالت کند؟
شما می خواهید به هر نحوی شده حرف خود رو ثابت کنید ولو استدلال های کاملا غلط و بی منطق براش بکار ببرید. اینطور که بحث پیش نمی رود.
حالا شما نظر دیگری دارید بفرمایید ....
بنده نظرم را عرض کردم و استدلال خود را هم نوشتم و بر گرفته از مفسرین هم بوده است و حال شما هم استدلال خود را کردید. مخاطبان خود قضاوت و نتیجه را خواهند گرفت و من بحث بیشتر از این را بی فایده و اتلاف وقت می دانم چون شما مشخص است که به هیچ وجه قبول نخواهید کرد.
[=arial]با سلام
آیت الله مکارم می فرمایند :
گاهى توهّم شده که متعه چیزى غیر از نکاح است در حالى که شکّى نداریم که نکاح موقّت و متعه قسمى از نکاح است یعنى نکاح بر دو قسم است: دائم و موقّت، و به همین دلیل در اکثر احکام با نکاح دائم یکسان است و تنها در بعضى از احکام با آن تفاوت دارد.
http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=77469&typeinfo=2&catid=20933
همه جا هم علما متعه را با عنوان نکاح متعه بیان کردند که امری واضح و روشن است.این برداشت شماست و چنین برداشتی اصلا در متن روایت نیست که بر هر خواننده ای روشن است.
به این مسئله شبهه گفته نمی شود.
دوست عزیز کمی دقت کنید در نقل مطالب. این مثال شما چه ربطی به استدلال ما دارد؟ اینجا وقتی مشخصا کلمه متعه بکار برده شده چطور بر دائم دلالت کند؟
شما می خواهید به هر نحوی شده حرف خود رو ثابت کنید ولو استدلال های کاملا غلط و بی منطق براش بکار ببرید. اینطور که بحث پیش نمی رود.بنده نظرم را عرض کردم و استدلال خود را هم نوشتم و بر گرفته از مفسرین هم بوده است و حال شما هم استدلال خود را کردید. مخاطبان خود قضاوت و نتیجه را خواهند گرفت و من بحث بیشتر از این را بی فایده و اتلاف وقت می دانم چون شما مشخص است که به هیچ وجه قبول نخواهید کرد.
با سلام و احترام
متشکرم از راهنمایی های شما و همچنین نظرات آیت الله مکارم شیرازی
قدردان زحمات شما هستم اما درکتان نمیکنم. پس دعا میکنم بار دیگر کارشناس پاسخگو، شما نباشید.
من هم که به قول شما هیچ وقت قبول نخواهم کرد پس ضمن تشکر از حسن نیت شما
میتوانید تاپیک را جمع بندی کنید.
با تشکر
اللهم صل علی محمد و آل محمد
طبق روايت کسانی که توانایی نکاح ندارند، متعه کنند
[=arial]آیه شریفه به طور کلی و عام فرموده است: اگر امکان ازدواج نیست ،پاکدامنى پیشه کنند و نفرموده است که اگر امکان ازدواج دائم نیست، پاکدامنى پیشه کنند و از نظر روایات، ازدواج اعم از ازدواج دائم و موقت است
من اطلاعات علمي مثل شما بزرگواران ندارم ، ولي با احترام بايد عرض كنم به نظرم ميرسد يا متوجه پرسش استارتر محترم نشده ايد يا آنكه داريد از زاويه اي غير از آنچه مد نظر ايشان است به موضوع نگاه ميكنيد. فكر ميكنم استدلال استارتر محترم استفاده از "قرينه" است. آيه اي را مثال مي زنم. زماني كه حضرت ابراهيم(ع) از خداوند ميخواهد كه امامت را به ذريه ايشان بدهد خداوند مي فرمايد عهد من به ظالمين نمي رسد. نتيجه گيري از اين آيه به "قرينه" كلمه ظالمين ، اين است كه پس عهد خدا به عادلين ميرسد. اما در اين تاپيك تفاوت در اين است كه استارتر دارند از اين استدلال درمورد يك روايت (بجاي آيه) استفاده مي كنند
استدلال استارتر:
1 - شخصي ميپرسد نمي توانم نكاح كنم. نكاح به معناي ازدواج = (امامت را براي تمام ذريه ام مي خواهم)
2 - امام(ع) پاسخ ميدهند پس متعه انجام بده. يعني اگر آن نيست ، ديگري را برگزين = (عهد من به ظالمين نميرسد. يعني دو بخش است)
3 - نتيجه اينكه متعه ، نكاح نيست. گر چه هر دو ازدواج هستند = (پس عهد خدا به عادلين ميرسد ، چون خداوند فرموده عهد من فقط به ظالمين نمي رسد) اما استدلال شما:
1 - شخصي ميپرسد نمي توانم نكاح كنم. نكاح به معناي ازدواج = (امامت را براي تمام ذريه ام مي خواهم)
2 - امام(ع) پاسخ ميدهند پس متعه انجام بده. يعني اگر آن نيست ، ديگري را برگزين = (عهد من به ظالمين نميرسد. يعني دو بخش است)
3 - نتيجه اينكه متعه همان نكاح است = (كل ذريه ظالم هستند ، چون خدا فرموده عهدم به آنها نميرسد)
1 - شخصي ميپرسد نمي توانم نكاح كنم. نكاح به معناي ازدواج = (امامت را براي تمام ذريه ام مي خواهم)
2 - امام(ع) پاسخ ميدهند پس متعه انجام بده. يعني اگر آن نيست ، ديگري را برگزين = (عهد من به ظالمين نميرسد. يعني دو بخش است)
3 - نتيجه اينكه متعه ، نكاح نيست. گر چه هر دو ازدواج هستند = (پس عهد خدا به عادلين ميرسد ، چون خداوند فرموده عهد من فقط به ظالمين نمي رسد)
[=arial]با سلام
تفسیر روایت های ذکر شده با آیه اصلا مناسب نیست که بنده توضیحات رو دادم که هیچ ارتباطی به آیه ندارد تا شما اینچنین نتیجه گیری داشته باشید. آیه موضوع سخنش چیز دیگریست و روایت هم چیز دیگر هر چند در اصل مطلب مشترک می باشند.
در آیه می فرماید اگر توانایی نکاح به طور عام ندارید عفت پیشه کنید.
در روایت می فرماید یکی از راهای عفت وقتی امکان ازدواج دائم نیست متعه است.
بعد روایاتی داریم که مستقیم عبارت نکاح برای متعه ذکر شده است که آوردن آنها را در اینجا صلاح نمیدانم. و از طرفی ما بیانات علما و تعریف لغوی نکاح را عرض کردیم که موید سخن ماست مثلا:
حضرت امام خمينى ( ره ) مى گويد : « النكاح على قسمين : دائم و منقطع ، و كل منهما يحتاج الى عقد مشتمل على ايجاب و قبول لفظى دالين على إنشاء المعنى المقصود و الرضايه . . . فلا يكفى مجرد الرضا القلبى من الطرفين و لا المعاطاه الجاريه فى غالب المعاملات . . . »(1)
1. تحريرالوسيله ، ج 2 ، ص . 223
در آیه می فرماید اگر توانایی نکاح به طور عام ندارید عفت پیشه کنید.
در روایت می فرماید یکی از راهای عفت وقتی امکان ازدواج دائم نیست متعه است
استاد عزیز در اولین پست هم بنده از پاسخ شما تشکر کردم و متوجه پاسخ شما شدم
مطالبی هم که اینجا آوردم قصد جسارت به شما را نداشتم ، خواستم صحبتم را بهتر بیان کرده باشم
به هر حال شبهه است و باید تا رسیدن به نتیجه پرسش و پاسخ انجام شود و قصد حقیر هم همین است
اما در ادامه تاپیک نکته ای ذهنم را مشغول کرد و همان بود که بیان کردم
ببینید استاد نکته در این قسمت فرمایش شماست:
در آیه می فرماید اگر توانایی نکاح به طور عام ندارید عفت پیشه کنید.
در روایت می فرماید یکی از راهای عفت وقتی امکان ازدواج دائم نیست متعه است
در روایت نگفته وقتی امکان ازدواج دائم نیست متعه کنید
بلکه بیان شده وقتی امکان نکاح نیست متعه کنید
ایراد من به این قسمت است
[=arial]مطالبی هم که اینجا آوردم قصد جسارت به شما را نداشتم ، خواستم صحبتم را بهتر بیان کرده باشم
به هر حال شبهه است و باید تا رسیدن به نتیجه پرسش و پاسخ انجام شود و قصد حقیر هم همین است
سلام و ارادت
شما بزرگوارید. بنده هم اینجا هستم برای مباحثه و هیچ کلامی دال بر ناراحتی از بحث نگفتم و خوشحالم که بحث می کنید.بحث وقتی منطقی و با استدلال پیش رود لذت بخش است.
بلکه بیان شده وقتی امکان نکاح نیست متعه کنید
منظورتون کدوم روایت هست؟و دقیق بیان بفرمایید
منظورتون کدوم روایت هست؟و دقیق بیان بفرمایید
علي بن إبراهيم عن المختار بن محمد بن المختار و محمد بن الحسن عن عبد الله بن الحسن العلوي جميعا عن الفتح بن يزيد قال: سألت أبا الحسن ع عن المتعة فقال هي حلال مباح مطلق لمن لم يغنه الله بالتزويج فليستعفف بالمتعة فإن استغنى عنها بالتزويج فهي مباح له إذا غاب عنها.
الكافي ، ج5، ص: 452
اگر نمیتواند a را انجام بدهد ، پس b را انجام بدهد
یعنی a نمیتواند b باشد
مجلسی رحمه الله در شرح حدیث می نویسد
و كان فيه إشعارا بأن المراد بالاستعفاف في قوله تعالى"و ليستعفف الذين لا يجدون نكاحا حتى يغنيهم الله من فضله" الاستعفاف بالمتعة.
مرآة العقول، ج20، ص: 233
المراد بالاستعفاف.... الاستعفاف بالمتعه
در نتیجه معنای آیه و روایت در کنار هم اینگونه میشود:
اگر امکان تزویج ندارید ، عفت پیشه کنید بوسیله متعه
نتیجه اینکه ازدواج به معنای ازدواج دائم است. البته بحث بر روی واژه است
من قبول دارم که شما دلایل دیگری آوردید از جمله تفسیر علمای دیگر
اما خب این روایات و توضیح علامه مجلسی ایجاد سوال میکند
[=arial] اگر نمیتواند a را انجام بدهد ، پس b را انجام بدهدعلي بن إبراهيم عن المختار بن محمد بن المختار و محمد بن الحسن عن عبد الله بن الحسن العلوي جميعا عن الفتح بن يزيد قال: سألت أبا الحسن ع عن المتعة فقال هي حلال مباح مطلق لمن لم يغنه الله بالتزويج فليستعفف بالمتعة فإن استغنى عنها بالتزويج فهي مباح له إذا غاب عنها.
الكافي ، ج5، ص: 452
یعنی a نمیتواند b باشد
با سلام و ادب
پس روایت غیر از گفته شماست و اصلا اسمی از نکاح آورده نشده است.
در روایت نگفته وقتی امکان ازدواج دائم نیست متعه کنید
بلکه بیان شده وقتی امکان نکاح نیست متعه کنید
دقت کنید این روایت مشخصا بحث این را می کند که کسی ازدواج دائم برایش ممکن نیست باید دنبال متعه باشد و حال آیه بحثش عام است که چند بار در پست های قبل عرض شد.هیچ قرینه محکمه پسندی که نشان دهد مراد از نکاح در آیه عام است وجود ندارد و وقتی دلیلی نباشد شما نمی توانید استدلال کنید به سخن خود.
دقت کنید در اینجا امام نمی خواهد بفرماید استعفاف به معنای متعه است. بلکه مراد آن است که با متعه نیاز خود را برآورد و گرفتار بی عفتی نشود همانند حدیثی که فرمود:«تَزَوَّج، تَستَعِفَّ مَعَ عِفَّتِکَ».
در آخر عرض کنم خود علامه هم در آدرس مربوطه حدیث را مجهول می داند.
مجلسی رحمه الله در شرح حدیث می نویسد
و كان فيه إشعارا بأن المراد بالاستعفاف في قوله تعالى"و ليستعفف الذين لا يجدون نكاحا حتى يغنيهم الله من فضله" الاستعفاف بالمتعة.
مرآة العقول، ج20، ص: 233
المراد بالاستعفاف.... الاستعفاف بالمتعه
در نتیجه معنای آیه و روایت در کنار هم اینگونه میشود:
اگر امکان تزویج ندارید ، عفت پیشه کنید بوسیله متعه
بله این نظر علامه ره می باشد و ما هم دیگر نظرات را عرض کردیم.
بله این نظر علامه ره می باشد و ما هم دیگر نظرات را عرض کردیم
یعنی در این زمینه اختلاف نظر هم وجود داشته است؟
از طرفی فرمودید که حدیث مجهول است. پس میشود کلاً نظرات مربوط به آن را نیز کنار گذاشت؟
[=arial]با سلام و ادب
یعنی در این زمینه اختلاف نظر هم وجود داشته است؟
علامه می فرماید : و مراد از نيافتن نكاح قدرت نداشتن بر مهريه و نفقه است. و معناى آيه اين است كه كسانى كه قدرت بر ازدواج ندارند از زنا احتراز بجويند تا خداوند ايشان را از فضل خود بى نياز كند.(1)
مفسیرین دیگر هم چنین بیانی داشتند. در ازدواج موقت هم مهریه لازم است و لذا شامل آن می شود.
1. ترجمه الميزان، ج15، ص: 157
از طرفی فرمودید که حدیث مجهول است. پس میشود کلاً نظرات مربوط به آن را نیز کنار گذاشت؟
در علم رجال احادیث مجهول غیر قابل اعتماد است.
در مورد این چهار نوع ازدواج اگر ممکنه توضیحات بیشتری بدید ممنون میشم
نکته : حداقل چهار نوع رابطه در قرآن معرفی شده است : نکاح،متعه،سفاح،خدن
سلام دوستان ببخشید که من اینجا اینو مطرح کردم نمیدونستم کجا مطرح کنمببنید دوستان من یه ادمی هستم که تو یه محیط مذهبی بزرگ شدم و بشدت سربه زیر و خجالتی بودم و دوس نداشتم کسی از من ناراحت بشه تو زندگی و بعد از 29 سال تصمیم گرفتم ازدواج کنم ولی از اونجا که با هیچ دختری هم تا اون موقع ارتباط نداشتم و پدرم هم مریض بود و مشکلت دیگه هم که داشتم باعث شد متاسفانه بزرگترین اشتباه عمرم رو مرتکب بشم و اون یه ازدواج کاملا حقیرانه و بدون تعقل و از روی ترحم بود که الان 4 ساله حال و روز خوشی برای من نذاشته و شب وروز ندارم و دچار عذاب وجدان هستم چون همون روز اول ظاهره همسرم برام جذابیت نداره و فقط دارم تحملش میکنم هیچ گونه مشاوره و راهکاری جز طلاق هم برام راهگشا نیست که من با توجه به محیطی که بزرگ نیستم اینکاره نیستم میدونم الان تو دلتون هزار فکر بد میکنید درباره من و شایدم از طرف خانم ها تکفیر بشم ولی خوب من هم مثل هزاران دیگه تو این مملکت دچار مشکل شدم و با بعضی ها مشورت و درد دل که میکنم طوری صحبت میکنن که اگه یه ذره ایمان کمی داشته باشم حتما خودکشی میکردم الان موندم باید چیکار کنم هیچ کس منو درد نمیکنه تو این شرایط بشدت محرک جامعه دارم دیوونه میشم
سلام
من کاملا درکتون میکنم
اولا
اشتباه از خود شماست که از روز اول به دلتون نبود ولی تن دادید
ثانیا
ظاهر بدون ارایش همسرتونو با ظاهر با آرایش دیگر زنان که خیلی از عیب هاشونم از شما مخفی است مقایسه نکنید..به تصریح قرآن متاع دنیا متاع فریب است
ثالثا
به عاقبت جدایی بیاندیشید..هیچ تضمینی وجود نداره همسر بعدیتان شمارو خوشبخت کنه
و از همه مهمتر عذاب وجدانی که بابت همسر اولتون میتونه گریبانگیرتون بشه
رابعا
ما آدما توی موقعیتی نیستیم که بتونیم همه چیزو از صفر شروع کنیم
دنیا طوری ساخته نشده همه به آرزوهاشون برسن
اونچه که از دنیا برای ما میمونه اعمال ماست و بس
پس بهتره برای لذت دو روزه دلی نشکنه
خامسا
بادرک مطالب بالا و تمرکز روی آن میشه نگاهمونو با تکرار و تمرین عوض کنیم و با همین وضع موجود شرایط بهتری را ایجاد کرد
اینو فراموش نکن که خیر دنیا در قناعت است
باقی همه بی حاصلی و دربدری بود
یاحق
سلام
من کاملا درکتون میکنماولا
اشتباه از خود شماست که از روز اول به دلتون نبود ولی تن دادیدثانیا
ظاهر بدون ارایش همسرتونو با ظاهر با آرایش دیگر زنان که خیلی از عیب هاشونم از شما مخفی است مقایسه نکنید..به تصریح قرآن متاع دنیا متاع فریب استثالثا
به عاقبت جدایی بیاندیشید..هیچ تضمینی وجود نداره همسر بعدیتان شمارو خوشبخت کنه
و از همه مهمتر عذاب وجدانی که بابت همسر اولتون میتونه گریبانگیرتون بشهرابعا
ما آدما توی موقعیتی نیستیم که بتونیم همه چیزو از صفر شروع کنیم
دنیا طوری ساخته نشده همه به آرزوهاشون برسن
اونچه که از دنیا برای ما میمونه اعمال ماست و بس
پس بهتره برای لذت دو روزه دلی نشکنهخامسا
بادرک مطالب بالا و تمرکز روی آن میشه نگاهمونو با تکرار و تمرین عوض کنیم و با همین وضع موجود شرایط بهتری را ایجاد کرد
اینو فراموش نکن که خیر دنیا در قناعت است
باقی همه بی حاصلی و دربدری بودیاحق
ضمن تشکر از فرمایشتون من این مدل حرفها برام زیاد شده و چون شما در موقعیت من نیستید هرگز نمیتونین درک کنید وضع من رو من میگم دارم رو به نابودی میرم دارم همی مقدار اندک ایمانی هم که دارم از دست میدم من چهارساله تا سر حدمرگ رفتم بارها خواستم خودکشی کنم بعد شما داری برای من نصیحت میکنی گوش من از این حرفها پره همون خدا هم با اینکه طلاق منفوره ولی راهش رو باز گذاشته برای اینکه بین بد و بدتر باید بد رو انتخاب کرد من با بهترین مشاوران مذهبی صحبت کردم اونا میگن تنها راهی که داری ضمن رعایت اصل عدالت بری زن دوم بگیری یا اینکه زن صیغه کنی من نمیدونم تو ایران و مملکت ما چرا داره اینقدر صیغه از طرف خانم ها و محیط جامعه تکفیر میشه وقتی یه حلال شرعی هست همین کارها کردیم که الان حال و روز جامعه شده این ما نمیخواهیم واقعیت رو قبول کنیم تا یکی مشکل داره تو جامعه میخواهییم با انواع متدهای روانشناسی و نصیحت ها ووصیت ها از طرف بخواهییم که نقش یه ایه الله بهجت رو بدون هیچ مقدمه ای در برابر مشکلات بازی کنه یا اینکه از یه ادم عادی انتظار داریم مثل مرحوم اقای مطهری فکر و عمل کنه
با سلام و احتراموَ لـيَسـتَعـفِـفِ الَّـذيـنَ لا يَـجِـدونَ نِـكاحًا حَـتّىٰ يُغـنِـيَـهُـمُ اللهُ مِن فَضـلِـهے
خداوند میفرماید آنها که توانایی نکاح ندارند طلب عفت کنند.
در روایات، راه استعفاف در این آیه، متعه است.
( استعفاف ممکن است چند راه داشته باشد اما متعه یکی از آنهاست)
یعنی کسانی که توانایی نکاح ندارند، متعه کنند.
نتیجه
متعه، نکاح نیست.
دو نوع ازدواج داریم: ازدواج نکاح و ازدواج متعهنکته : حداقل چهار نوع رابطه در قرآن معرفی شده است : نکاح،متعه،سفاح،خدن
پاسخ:
با سلام و احترام
چند نکته درباره بیان فوق نه اشکال فوق زیرا اشکالی در جملات فوق دیده نمی شود
1. واژه های زوجت، متعت، انکحت هر چند با دقت لغویین با هم متفاوت می باشند اما در باب ازدواج همه یک مقصود و مراد را می رسانند لذا به هنگام جاری کردن صیغه عقد همه آنها قرائت می شود.
2. اگر متعه نکاح نباشد چه اشکالی دارد. نکاح طبق برداشت شما معنایی دارد و متعه هم معنایی دارد هر دو هم حلال و طیب می باشند می توانید اساسا به جای انها الفاظ دیگری به کار ببرید اشکالی هم پیش نمی اید و قران با الفاظ بازی نکرده است تا ما از ایات قران بازی با الفاظ یاد بگیریم و مناقشات بی ثمر داشته باشیم قران با مردم سخن می گوید و مردم از این الفاظ مراد قران را می فهمند.
3. پر واضح است که مصادیق و روش های عفت پیشگی متعدد است و روایات اگر متعه را بیان داشته است یکی از روش ها را ذکر نموده اند.
4. از ایات فوق استفاده می شود که اصل قرانی بر نکاح یا همان ازدواج دائم است و سایر روش ها موقتی و برای حفظ عفت است خواه متعه باشد و خواه امور دیگر . لذا کسانی که می خواهند روش های موقتی را جایگزین راهبرد اصیل قرانی کنند در واقع روش را به جای راهبرد می نشانند و این خطای بزرگی است. @};-@};-
ضمن تشکر از فرمایشتون من این مدل حرفها برام زیاد شده و چون شما در موقعیت من نیستید هرگز نمیتونین درک کنید وضع من رو من میگم دارم رو به نابودی میرم دارم همی مقدار اندک ایمانی هم که دارم از دست میدم من چهارساله تا سر حدمرگ رفتم بارها خواستم خودکشی کنم بعد شما داری برای من نصیحت میکنی گوش من از این حرفها پره همون خدا هم با اینکه طلاق منفوره ولی راهش رو باز گذاشته برای اینکه بین بد و بدتر باید بد رو انتخاب کرد من با بهترین مشاوران مذهبی صحبت کردم اونا میگن تنها راهی که داری ضمن رعایت اصل عدالت بری زن دوم بگیری یا اینکه زن صیغه کنی من نمیدونم تو ایران و مملکت ما چرا داره اینقدر صیغه از طرف خانم ها و محیط جامعه تکفیر میشه وقتی یه حلال شرعی هست همین کارها کردیم که الان حال و روز جامعه شده این ما نمیخواهیم واقعیت رو قبول کنیم تا یکی مشکل داره تو جامعه میخواهییم با انواع متدهای روانشناسی و نصیحت ها ووصیت ها از طرف بخواهییم که نقش یه ایه الله بهجت رو بدون هیچ مقدمه ای در برابر مشکلات بازی کنه یا اینکه از یه ادم عادی انتظار داریم مثل مرحوم اقای مطهری فکر و عمل کنه
تصمیم گیرنده خودتونید..ما اونچه که فکر کردیم بهتره رو گفتیم
در ضمن نگفتیم متعه حرومه..ازدواج دوم هم همینطور
اگه توی فشارید..واجبه که متعه کنید
و چه کار دارید به تکفیر خانومها؟!!
اگه قراره تکفیر کنند باید خودشونو اول تکفیر کنند..چون از فضا نمیاد که کسی صیغه یا زن دوم مرد بشه!! از خود همین خانومها میان
راهنمایی بیشتر خواستی در خصوصی در خدمتم
پاسخ: با سلام و احترام چند نکته درباره بیان فوق نه اشکال فوق زیرا اشکالی در جملات فوق دیده نمی شود 1. واژه های زوجت، متعت، انکحت هر چند با دقت لغویین با هم متفاوت می باشند اما در باب ازدواج همه یک مقصود و مراد را می رسانند لذا به هنگام جاری کردن صیغه عقد همه آنها قرائت می شود. 2. اگر متعه نکاح نباشد چه اشکالی دارد. نکاح طبق برداشت شما معنایی دارد و متعه هم معنایی دارد هر دو هم حلال و طیب می باشند می توانید اساسا به جای انها الفاظ دیگری به کار ببرید اشکالی هم پیش نمی اید و قران با الفاظ بازی نکرده است تا ما از ایات قران بازی با الفاظ یاد بگیریم و مناقشات بی ثمر داشته باشیم قران با مردم سخن می گوید و مردم از این الفاظ مراد قران را می فهمند. 3. پر واضح است که مصادیق و روش های عفت پیشگی متعدد است و روایات اگر متعه را بیان داشته است یکی از روش ها را ذکر نموده اند. 4. از ایات فوق استفاده می شود که اصل قرانی بر نکاح یا همان ازدواج دائم است و سایر روش ها موقتی و برای حفظ عفت است خواه متعه باشد و خواه امور دیگر . لذا کسانی که می خواهند روش های موقتی را جایگزین راهبرد اصیل قرانی کنند در واقع روش را به جای راهبرد می نشانند و این خطای بزرگی است. @};-@};-
با سلام و احترام
در مرحله اول متن پست شماره 20 را می اورم
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَي عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّي يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ قَالَ يَتَزَوَّجُوا حَتَّي يُغْنِيَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ
اگر فرض کنیم نکاح در این ایه همه ی انواع ازدواج را شامل میشود
خداوند فرموده چنانچه امکان هیچ ازدواجی نیست استعفاف کنید تا خداوند از فضلش شما را بی نیاز کند
بعد امام فرمودند ازدواج کنید تا خداوند بی نیازتان کند.
اولا اگر امکان هیچ نوع ازدواجی نیست
نمیتوان پذیرفت راه حل معصوم ، همان ازدواجی باشد که امکان ندارد. این از شان امام به دور است.
دوما نمیتوان پذیرفت امام با کلام حق مقابله داشته باشند
به این شکل که خداوند میفرماید با استعفاف ورزیدن خداوند شما را با فضلش بی نیاز میکند تا ازدواج کنید
بعد امام بفرمایند نه خیر استعفاف نورزید بروید ازدواج کنید تا خداوند شما را از فضلش بی نیاز کند.
یعنی راه حل خداوند استعفاف است چون امکان هیچ ازدواجی نیست
اما راه حل امام این است که اولا چه کسی گفته امکان ازدواج نیست برو ازدواج کن دوما چه کسی گفته با استعفاف بی نیاز میشوی برو ازدواج نشدنی را انجام بده تا بی نیاز شوی.
پس اینجا امام میفرماید اگر امکان ازدواج نکاح ندارید با ازدواج متعه استعفاف کنید تا خداوند شما را از فضلش بی نیاز کند. به همین جهت فرمودند :
قال یتزوجوا ...
راه حل پیشنهادی :
نکاح در ایه شامل دایم و موقت است.
خداوند میفرماید اگر کسی توانایی ازدواج دایم و موقت نداشت ، استعفاف پیشه کند.
احتمالا مخاطب فکر میکرده ازدواج فقط دایم است و شاید امام با توصیه به ازدواج به او فهمانده ازدواج متعه کند...
اما اگر روایت قصدش بیان مصادیق استعفاف در ایه باشد نه استعفاف از طریق ازدواج، روایت را رد میکنیم ...چنانچه احتمالا روایت قوی ای هم نباشد...
به عبارت دیگر
روایت اگر لفظ استعفاف در ایه را بیان داشته باشد اشکال مربوطه مطرح میشود... که عرض شد...
اما اگر روایت استعفاف از طریق ازدواج را مطرح کرده باشد و قصدش تبیین مصادیق استعفاف در ایه نباشد مشکلی پیش نمی اید.
پاسخ:
چند نکته درباره بیان فوق نه اشکال فوق زیرا اشکالی در جملات فوق دیده نمی شود
;-
نگاه سطحی به مطلب چنین نتیجه ای دارد.
به توضیحات پست قبلی نگاه کنید.
امیدوارم هم متوجه اشکال بشوید و هم پاسخ پیشنهادی را بپسندید.
2. اگر متعه نکاح نباشد چه اشکالی دارد. نکاح طبق برداشت شما معنایی دارد و متعه هم معنایی دارد هر دو هم حلال و طیب می باشند می توانید اساسا به جای انها الفاظ دیگری به کار ببرید اشکالی هم پیش نمی اید و قران با الفاظ بازی نکرده است تا ما از ایات قران بازی با الفاظ یاد بگیریم و مناقشات بی ثمر داشته باشیم قران با مردم سخن می گوید و مردم از این الفاظ مراد قران را می فهمند.
-
اتفاقا چون قران با کلمات بازی نکرده است این بحث مطرح میشود که مراد از نکاح و احکام نکاح در قران چیست و شامل متعه میشود؟
مثلا در باب تعریف نکاح میگوییم ممکن است در جایی معنای ازدواج بدهد و در جایی معنای امیزش...که اگر معنای امیزش بدهد شامل متعه میشود و الا مختص نکاح است...
و در باب احکام نکاح، ممکن است متعه مشمول قاعده ارث یا محارم نشود اما نکاح بشود..و این به خاطر استعمال نکاح به جای متعه در ایات الاحکام بوده است.....
و اگر از الفاظ زوج و زوجه استفاده شود شامل هر دو میشود....
و از این صحبتها....
که جایش اینجا نیست ....
.
3. پر واضح است که مصادیق و روش های عفت پیشگی متعدد است و روایات اگر متعه را بیان داشته است یکی از روش ها را ذکر نموده اند.};-
روایت اگر لفظ استعفاف در ایه را بیان داشته باشد اشکال مربوطه مطرح میشود... که عرض شد...
اما اگر روایت استعفاف از طریق ازدواج را مطرح کرده باشد و قصدش تبیین مصادیق استعفاف در ایه نباشد مشکلی پیش نمی اید.
پرسش:
منظور از استعفاف در این آیه چیست؟
وَ لـيَسـتَعـفِـفِ الَّـذيـنَ لا يَـجِـدونَ نِـكاحًا حَـتّىٰ يُغـنِـيَـهُـمُ اللهُ مِن فَضـلِـهے
پاسخ:
این آیه شریفه به طور کلی و عام فرموده است: اگر امکان ازدواج نیست ،پاکدامنى پیشه کنند و نفرموده است که اگر امکان ازدواج دائم نیست، پاکدامنى پیشه کنند و از نظر روایات، ازدواج اعم از ازدواج دائم و موقت است و این طور نیست که ازدواج موقت همیشه و برای همه افراد ممکن باشد زیرا روشن است که اگر چه نکاح متعه نفقه ندارد، ولی ازدواجی نیست که بدون هیچ سرمایه و خرجی شکل بگیرد، زیرا در این ازدواج، حتما باید مرد مهریه را تعیین و به زن پرداخت کند.
پس آیه در مورد کسانی است که نه می توانند ازدواج دائم انجام دهند و نه ازدواج موقّت، زیرا در مورد اوّل نفقه و مهریه و در مورد دوّم مهریه است که شخص با عدم توانایی در پرداخت آن، شامل آیه می شود. آیه مبارکه به این دسته می فرماید:"عفّت داشته باشید ( و به دنبال زنا نروید)".
نكاح در اصل به معناي وَطْيْ (آميزش) است،که در مورد عقد ازدواج به مناسبت اينكه آن زمينه وطي ميباشند، استعمال ميشود. به نظر ميرسد منظور از عقد،نه تنها صيغه بلكه مفهوم حاصل از آن يعني همان ازدواج است بنابراين نكاح را چنين تعريف ميكنيم:
«نكاح رابطهاي است حقوقي – اخلاقي كه به وسيله عقد بين زن ومرد حاصل ميشود وبه آن دو حق ميدهد كه با يكديگر زندگي كنند، مظهر بارز اين رابطه، حق تمتع جنسي است. اين تعريف شامل هر دو قسم نكاح يعني دائم و موقت ميشود .(1)
آیت الله مکارم می فرمایند :
گاهى توهّم شده که متعه چیزى غیر از نکاح است در حالى که شکّى نداریم که نکاح موقّت و متعه قسمى از نکاح است یعنى نکاح بر دو قسم است: دائم و موقّت، و به همین دلیل در اکثر احکام با نکاح دائم یکسان است و تنها در بعضى از احکام با آن تفاوت دارد.(2)
پی نوشت ها:
1. برای آکاهی از تمام نظرات به ترجمه تفسیر المیزان ج 15، ص493 - 460 رجوع کنید.
2. http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mi...=2&catid=20933