ஐஇ:: دعوت از کاربران شاعر اسکدین ::இஐ

تب‌های اولیه

2495 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

Reza-D;720778 نوشت:
سلام. خوش اومدید برادر
خجالت برای چی رفیق؟ بحث قوانین بجای خودش ، اما هدف اصلی بیان اون چیزیه که در دل داریم

منتظرم شعر شما رو بشنوم


سلام

حدیثی دیدم که معصوم (ع) فرموده بو.دند: ما اهل بیت ، هر وقت از همه جا ناامید می شویم ، به پهلوی شکسته مادرمان فاطمه زهرا (س) یا به قنداقه علی اصغر (ع) متوسل می شویم ( قریب به مضمون).
(متآسفانه متن دقیق حدیث را پیدا نکردم که ذکر کنم)
بر این اساس ، بنده در تک بیتی که خالی از اشکالات ادبی نیست ،گفتم:

آن روز که بگسلد در عالم ، همه امیدها

دست در قنداقه شاهنشهی باید زدن

اناالعبد;720842 نوشت:
سلام

ممنون از لطفت...

:Nishkhand:

بابت راهنمایی ها ممنون .. آره یک کلمه جا به جا میشه تو روانتر شدن شعر خیلی تاثیر میزاره:Gol:

خب بریم سراغ شعر بعد برای رفتن به مرحله ی بعد::Graphic (51):

:hamdel:

:Gol:ای خدا بگشا ز من ابواب رحمت را:Gol:

:Gol:هان بگسل ز من اسباب محنت را:Gol:

:Gol: ز دوری دوستانت غم گرفته ام:Gol:

:Gol:بنما به من آن خاندان عصمت را:Gol:

:Gol:آه تا به کی صبر از دوری دوست:Gol:

:Gol:زائل کن ز من علق جاه و حشمت را:Gol:

:Gol:خالقا کیمیای اصل را نشانم ده:Gol:

:Gol:آن کیمیای عشق و صاحب عزت را:Gol:



خب
این یکی رو هیچ اصلاحی براش نمی نویسم (دوستان دیگه هم لطفاً همراهی کنن :Gol:)

درس بعدی
برای شعرتون وزن و آهنگ پیدا کنید ، بعد بنویسید. البته گاهی کلمات خودشون آهنگین در ذهن می شینند. اما شما فعلاً به طریقی که عرض کردم عمل کنید

شعر وزن های مختلفی داره ، اما شما مقدمه ، از اشعار دیگه برای ساختن وزن شعرتون استفاده کنید. توی تاپیک بعدی چند نمونهء کاربردی به شما میگم

به عنوان چاشنی طنز ، این چند بیت را هم ذکر کنم:

زمان دبیرستان (حدود سال1370) که خیلی اعتماد بنفس علمی زیادی احساس می کردم و میخواستم فلک را سقف بکشافم و طرح نویی در اندازم ، و از طرفی شدت زیاد کمرویی ، فرصت کمترین ابراز وجودی را از من گرفته بود ، شعری در وصف حال خودم گفتم که الان فقط چند بیتش یادم هست:

ناله من را حکایت روشن است
عالمی هستم به رویم جوشن است
زین سبب افتاده است "علم" در فغان
که نبودست مر مرا جا در جهان...
باب من شد در جهان ، المجتبی (ع)
بوی من شد بوی عطر مرتضی (ع)...

اناالعبد;720842 نوشت:
خب بریم سراغ شعر بعد
به نمونه های زیر دقت کن برادر و شما همین ها رو به عنوان وزن به ذهن بسپارید

1 - نقد صوفی نه همه پاکی و بی غش باشد

2 - واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند

3 - در زلف چون کمندش ، ای دل مپیچ کانجا

4 - کنون دم در کش ای سعدی که کار از دست بیرون شد

5 - گفتم تو چرا دور تر از خواب و سرابی

6 - گفتم ز چه رویت را ، در پرده نگه داری؟

فعلاً همینا کافیه. البته خودت هم میتونی وزن های بسیار دیگه ای رو پیدا کنی
حالا یک جمله رو تو تمام این وزن ها برات میارم تا بهتر آشنا بشی

مثلاً اینکه: ((چشم دلبر ، قلب ما را برده))

1 - نقد صوفی نه همه پاکی و بی غش باشد
چشم دلبر به خمارین نگهی برد دلم

2 - واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند
قلب من گمگشته در کوی نگاه دلبر است

3 - در زلف چون کمندش ، ای دل مپیچ کانجا
با یک نگاه دل را ، از سینه ام ربودی

4 - کنون دم در کش ای سعدی که کار از دست بیرون شد
نگاهی کرد و قلبم را ، ز پیشم با نگاهش برد

5 - گفتم تو چرا دور تر از خواب و سرابی
یک چشم بگرداند و ربود این دل ما را

6 - گفتم ز چه رویت را ، در پرده نگه داری؟
آن دلبر مه رویم ، با غمزه دلم را برد

از هر کدوم که راحت تری شروع کن و بر مبنای اون چند بیت بنویس و برای ما بذار
بعد بهت میگم چکار کنی داداش
موفق باشی

رهروی شهدا;720855 نوشت:
آن روز که بگسلد در عالم ، همه امیدها
دست در قنداقه شاهنشهی باید زدن

:Kaf:

عالی بود. حیفه ، ادامش بدید اگر میتونید

از روز ازل دل همه شیدای حسین است
آرام و قرار او تولای حسین است

 
زیبایی ارکان نظام آفرینش
از حُسنِ جمال و نام زیبای حسین است

عشق است حسین و همه عالم عاشق
عاشق قدمش سوی قدم های حسین است

در دایره عشق گرفتار کمان است
در نقطه تسلیم قضایای حسین است

ماییم گدایان در خانه ارباب
هر دیده ما ره به تمنای حسین است

این شور حسین است که پیچیده در عالم
عالم همه در ماتم و غوغای حسین است

هر کس به حسین مینازد و هم میبالد
طنازی او ناز قدمهای حسین است

در مکتب سالاری سالار شهیدان
از شوق شهادت پِی سودای حسین است

چون شیر محبت حسین مادرمان داد
این حنجره لبریز زآوای حسین است

روزی که به ما گریه بر حسینُ آموخته اند
هر قطره اشک وصل به دریای حسین است

در سینه ما عشق حسین است و محرم
این عشق و ارادت ز عطایای حسین است

 
هر کس که ز آتش گنه یافت رهایی
در دفتر اعمال وی امضای حسین است.

یاس133


[=arial]کربلا معیار مرگ سرخ او اسلام بود



[=arial]شهد شیرین شهادت چون عسل در کام بود



[=arial]کربلا هفتاد و دو معراج خونین دیده است


[=arial]بهترین گل های باغ شهادت چیده است



[=arial]کربلا فریاد زینب در فراق یار بین


[=arial]بانگ مهلاً مهلاً او در وداع آخرین



[=arial]کربلا در ظهر عاشورا نماز عشق دید


[=arial]قامت دین را به معراج خداوندی کشید




[=arial]کربلا از خنجرو از قتلگاه و حنجرش


[=arial]می چکد خون حسین در پیش روی خواهرش



[=arial]کربلا کشتند امام عاشقان را بی سبب


[=arial]عالم وآدم عزادار حسین تشنه لب




[=arial]کربلا در بستر خونین خود بیمار داشت


[=arial]در درون خیمه آتش گرفته یار داشت



[=arial]کربلا رأس شهیدان بر فراز نیزه دید


[=arial]دید خواهر،صوت قرآن برادر میشنید



[=arial]کربلا بوی حسین بوی شهیدان میدهد


[=arial]بوی زینب از غم شام غریبان میدهد



[=arial]کربلا گر از سرو جانت گذشتی یا حسین


[=arial]آبروی مکتب اسلام گشتی یا حسین




[=arial]کربلا تا روز محشر وامدار زینب است


[=arial]بی گمان تکمیل نهضت،شاهکار زینب است


یاس133

Reza-D;720871 نوشت:

مثلاً اینکه: ((چشم دلبر ، قلب ما را برده))

1 - نقد صوفی نه همه پاکی و بی غش باشد
چشم دلبر به خمارین نگهی برد دلم

2 - واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند
قلب من گمگشته در کوی نگاه دلبر است

3 - در زلف چون کمندش ، ای دل مپیچ کانجا
با یک نگاه دل را ، از سینه ام ربودی

4 - کنون دم در کش ای سعدی که کار از دست بیرون شد
نگاهی کرد و قلبم را ، ز پیشم با نگاهش برد

5 - گفتم تو چرا دور تر از خواب و سرابی
یک چشم بگرداند و ربود این دل ما را

6 - گفتم ز چه رویت را ، در پرده نگه داری؟
آن دلبر مه رویم ، با غمزه دلم را برد

از هر کدوم که راحت تری شروع کن و بر مبنای اون چند بیت بنویس و برای ما بذار
بعد بهت میگم چکار کنی داداش
موفق باشی


:Moteajeb!: :negah:

:Nishkhand:

2 - واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند
قلب من گمگشته در کوی نگاه دلبر است

دیگران در بعضی جاها پارتی بازی می کنند
پس شعر نگفتن در این زمینه بهتر است

پس در نتیجه میرم سراغ یه شعر دیگه:khoshgel:


5 - گفتم تو چرا دور تر از خواب و سرابی
یک چشم بگرداند و ربود این دل ما را

گفتم که چرا دل شده مجنون و خرابت
رنگ رخش سرخ شد و برد دل ما را

:khaneh:

یکم تقلب برسونین خب:Nishkhand:

رو یک شعر دیگه امتحان میکنم:Moshtagh:


3 - در زلف چون کمندش ، ای دل مپیچ کانجا
با یک نگاه دل را ، از سینه ام ربودی

گویا ز من بریدی،ای دوست من همانم
کز پول من همیشه ، می کردی سو استفاده

:Nishkhand:

یاس133;720891 نوشت:
کربلا تا روز محشر وامدار زینب است

بی گمان تکمیل نهضت،شاهکار زینب است


بسیار عالی . بسیار عالی .احسنت . از آن اشعار پر مضمون است . که تعمق و تأمل در آن لازم است . واقعاً آئینی بود .
از خودتون بود ؟

اینم ارادت من تا تکمیل بشه پست جناب یاس بزرگوار :
البته قسمتی از اشعارم با عنوان « زینب علمدار » هست

حسین فردا بماند بی کس و یار
خوشا امشب که عباس است بیدار
فتد گر پرچم از دست علمدار
علم بنهاده در دستان زینب

حسین فردا شود پیروز پیکار
اگر زینب شود آنگه علمدار
بلرزاند ستم را دُخت کرّار
شوند فردا چنان حیران زینب

یاس133;720891 نوشت:
کربلا تا روز محشر وامدار زینب است
بی گمان تکمیل نهضت ، شاهکار زینب است


قلب من همچون کبوتر گِردِ بام زینب است
این کبوتر تا ابد در بند و رام زینب است

سجدهء شکر است واجب ، پیش خاک پای او
آورم سر بر زمین هر جا که نام زینب است

چون سخن آید میان از عشق و از صبر جمیل
حضرت ایوب هم آنجا غلام زینب است

از قیام مهدی موعود پرسد ار کسی
گویمش تشبیه آن گویی قیام زینب است

خون مولایم اگر یک تیغه است از ذوالفقار

(مولایم حسین ع)
تیغ دیگر بی گمان تیغ کلام زینب است

بند می آید نفس ، چون بند بر دستان اوست
غیرتم سوزد ، که آتش در خیام زینب است (خیام = جمع خیمه)

بهر زینب ، اهل بیت و شیعه بودن توأم است
زان که مولا ، هم برادر هم امام زینب است

او حسینی بود و ما پا در رکاب حجتیم
کـار مـا انجام کـار ناتمـام زینب است

(این شعر رو من چند سال پیش سرودم. اما دیدم وزن و ردیفش با این بیت همخوانی داره ، برای همین براتون نوشتمش)

Reza-D;721068 نوشت:
قلب من همچون کبوتر گِردِ بام زینب است
این کبوتر تا ابد در بند و رام زینب است

سجدهء شکر است واجب ، پیش خاک پای او
آورم سر بر زمین هر جا که نام زینب است

چون سخن آید میان از عشق و از صبر جمیل
حضرت ایوب هم آنجا غلام زینب است

از قیام مهدی موعود پرسد ار کسی
گویمش تشبیه آن گویی قیام زینب است

خون مولایم اگر یک تیغه است از ذوالفقار (مولایم حسین ع)
تیغ دیگر بی گمان تیغ کلام زینب است

بند می آید نفس ، چون بند بر دستان اوست
غیرتم سوزد ، که آتش در خیام زینب است (خیام = جمع خیمه)

بهر زینب ، اهل بیت و شیعه بودن توأم است
زان که مولا ، هم برادر هم امام زینب است

او حسینی بود و ما پا در رکاب حجتیم
کـار مـا انجام کـار ناتمـام زینب است


تبارک الله احسن الخالقین .
خیلی عالی بود .
واقعاً ای کاش این اشعار جایگزین اشعار برخی مداحان میشد .
در اینها افتخارات و حماسه ها موج میزند و در برخی اشعار آنان جز ذلت ارمغانی ندارند .
( راستی اگه بجای کلمه تیغ کلام زینب بفرمایید برق کلام زینب است بهتر نیست ؟ )
بعدش من اون مصرع اولش ...
Reza-D;721068 نوشت:
خون مولایم اگر یک تیغه است از ذوالفقار

را نفهمیدم . یعنی چی ؟

گلی بشگفته است از باغ زهرا
جهان را کرده است پر عطر وزیبا
مبارک باد روز دختر پاک
فروغ فاطمه فرزند لولاک

مرید الحسین (ع);721080 نوشت:
راستی اگه بجای کلمه تیغ کلام زینب بفرمایید برق کلام زینب است بهتر نیست؟

بعدش من اون مصرع اولش ...

خون مولایم اگر یک تیغه است از ذوالفقار

را نفهمیدم . یعنی چی ؟


لطف داری داداش

1 - کلام حضرت زینب(س) تیغ بُرانی بود نسبت به مکر یزیدیان

(وقتی معنی اون مصرع کهع فرمودید رو توضیح بدم ، دلیل استفاده از تیغ رو بهتر متوجه میشید)

2 - از اونجایی که ذوالفقار بُرنده ترین شمشیر اسلام بوده و معروفه که ذوالفقار دو تیغه داشته

، من هم از این دو خصوصیت استفاده کردم تا حماسهء عاشورا رو به شمشیر بُرنده تشبیه کنم.
اما همونطور که ذوالفقار با وجود هر دو تیغه در کنار هم ذوالفقار شده ، خون امام حسین(ع) و کلام حضرت زینب(س) هم ، در کنار همدیگه شمشیر بُرانی شد برای بریدن بند دسیسه های دشمن. چرا در کنار هم؟ چون: ((کربلا ، در کربلا میماند ، اگر زینب نبود))

تیغ اول =

خون امام حسین(ع)
تیغ دوم =
کلام بران حضرت زینب(س)

خون مولایم اگر یک تیغه است از ذوالفقار
تیغ دیگر بی گمان تیغ کلام زینب است

Reza-D;721123 نوشت:
خون مولایم اگر یک تیغه است از ذوالفقار
تیغ دیگر بی گمان تیغ کلام زینب است

بسیار عالی . گرفتم .
آجرک الله و اهل بیت علیهم السلام

مرید الحسین (ع);721080 نوشت:
واقعاً ای کاش این اشعار جایگزین اشعار برخی مداحان میشد .
در اینها افتخارات و حماسه ها موج میزند و در برخی اشعار آنان جز ذلت ارمغانی ندارند

کاملاً موافقم. نه اینکه اشعار من باشه ، موافقم با این موضوع که در اشعار و مداحی ها (اکثراً نه همه) بیشتر روی بحث مظلومیت ائمه زوم میشه
البته این وجه هم مهمه ، اما نه تا این حدی که از کل حماسهء امام حسین(ع) ، فقط تشنه بودنش رو بفهمیم

[SPOILER]بیا تو خصوصی تا یه چیزی بهت بگم :ok:[/SPOILER]

[=arial]





[=arial]

آفرین بر چادرت ای شیر زن
چادرت مثل سپهر است روی تن
ای سپهر آفرین را جمال !
مثل ماه اندر افق وقت هلال
ارث زهرا است این چادر بدان
این سخن را تا به آخر خوب بخوان

اناالعبد;720969 نوشت:
دیگران در بعضی جاها پارتی بازی می کنند

اناالعبد;720969 نوشت:
گویا ز من بریدی،ای دوست من همانم

خب ایراد کار شما رو پیدا کردم :ok:

اول بگم دو مصرع بالا کاملاً درست هستن ، ولی بقیه نع! :Nishkhand:

داداش شما دو تا مشکل اساسی در شعر دارید که اگر حل بشه ، تقریباً 50 درصد مسیر رو طی کردید

1 - مشکل اصلی شما اینه که صداهای کوتاه و بلند رو در جای مناسب استفاده نمیکنید

2 - مشکل دوم اینه که در هماهنگ کردن وزن شعر ، معمولاً یک کلمه رو جا میندازید (گاهی هم یک کلمه زیاد میکنید!)

دقت کن برادر:

اناالعبد;720969 نوشت:
رنگ رخش سرخ شد و برد دل ما را
نمیخوام این مصرع رو کامل نقد کنم. فقط با یه قسمتش کار دارم
"برد دل ما را"

البته نکاتی رو که میگم شما کامل میدونید ، اما کاربردش در شعر رو شاید درست اطلاع نداشته باشید
ضمناً سعی میکنم توضیحم پیچیده نباشه

این قسمت رو بخش میکنیم (خیلی دقت کنید):
برد دل ما را
بُر /

د / دِ / لِ / ما / را

چرا اون دال رو قرمز کردم؟ اگر دقت کنید ، بخش قبلی (بُر) بدون این دال هم شکل خودش رو حفظ کرده. درسته؟
پس وقتی "د" بهش اضافه میشه ، یعنی از "بُر" تبدیل میشه به "بُرد" ، دیگه توی شعر نباید یک بخش حساب بشه ، بلکه دو بخش به حساب میاد

تفاوتش در ادای کوتاه و بلند هست:
بُر = بر وزن شُد (ادای کوتاه) = یک بخش
اما
بُرد = بر وزن وای (واااااای ، ادای بلند) = دو بخش

پس "بُرد" در واقع دو بخشه ، اما شما اون رو بر وزن شُد ، یعنی یک بخش درنظر گرفتید
البته برای اصلاح ، نیازی نیست حتماً خود کلمه رو تغییر بدید ، بلکه میتونید با توجه به کوتاه یا بلند بودن صدا ، جاهای دیگه ای از شعر رو هم تغییر بدید

اصلاح قسمت شعر شما:
بُـــــــرد
دلم را = (بجای دل ما را)

اصلاح کامل اون مصرع (بخش های قرمز ایراد دارن و رنگ سبز اصلاح اونهاست):

رنگ رخ
ش سرخ شد و برد دل ما را = (اشتباه)
رنگ رخ
او سرخ شد و برد دلم را = (درست)

بنام خدا

(بیان حال گنه کاران ، هنگام مرگ)

در شبی تاریک و وحشتناک و سرد
با تنی بیمار و قلبی پر ز درد

گشته بود عالم به چشمانم سیاه
منتظر بودم که مرگ آید ز راه

بچه هایم دور من با حال زار
جملگی در اضطراب و بی قرار

در دو دستم لرزشی افتاده بود
عمر من بگذشته بود اما چه سود؟!

عمر خود را صرف کردم بهر مال
جمع کردم سیم و زر هفتاد سال!

خانه ها چون پادشاهان داشتم
حرص را یک دم فرو نگذاشتم

خلوتم پر کردم از نامحرمان
خلق را سرکیسه کردم بی امان!

نیمی از عمرم پر از پستی گذشت
نیم دیگر هم که در مستی گذشت!

آن خوشی ها کز دلم ایمان گرفت
تا زدم پلکی به هم پایان گرفت

حال بودم منتظر با اضطراب
ناگهان از یک صدا آمد خطاب:

رخت خود بربند وقت رفتن است
دیگر این دنیا نه جای ماندن است

هر چه داری مال و ثروت واگذار
خود بیا ، چیزی ولی با خود میار

گر جمالت داشت صدها سینه چاک
دیگرش باید گذاری زیر خاک

آنچه اینک لذتش در کام توست
بعد از این بازیچهء اقوام توست

از کفت شد هر چه آوردی به چنگ
یک کفن هست و.... تو و.... یک گور تنگ

مرید الحسین (ع);721010 نوشت:
بسیار عالی . بسیار عالی .احسنت . از آن اشعار پر مضمون است . که تعمق و تأمل در آن لازم است . واقعاً آئینی بود .
از خودتون بود ؟

سلام بزرگوار

پیشاپیش میلاد امام رضا علیه السلام رو خدمت شما و سایر بزرگوارای سایت تبریک و تهنیت عرض میکنم

نظر لطفتونه
محبت دارید نسبت به بنده حقیر

بله...

تمامی اشعاری که زیرشون نام کاربری و یا اسم کوچیک بنده(یوسف) هست از سروده های بنده حقیره که در منصب شاگردی خدمت اساتید خودم درس پس میدم

[=arial]نخل بلند توحید در قامت حسین است
خاک بهشت خواهی در تربت حسین است



[=arial]دنیای ما حسین و عقبای ما حسین است
سر مایه دو عالم در دولت حسین است


[=arial]

از اعظم مصائب مصیبت حسین است
اندوه اهل عالم از محنت حسین است



[=arial]
باید کنی فراهم اسباب نوکری را
نوکر تمام عمرش در خدمت حسین است




[=arial]دلداده حسین است هر کس که شد حسینی
مهری که در دل ماست عنایت حسین است




[=arial]هر سینه ای که در آن عشق حسین نهفته
پیرو خط حسین راه دگر نرفته



[=arial]
هر کس که ابرو یافت از بخشش حسین است
این مختصر که داریم محبت حسین است




[=arial]هر کس حسین ندارد عشقش به دل ندارد
فردا که بی حسین شد در حسرت حسین است



[=arial]صبح هدایت حسین سفینه النجاه است
ساحل رستگاری در وسعت حسین است



[=arial]عزت دین اسلام ز عزت حسین است


[=arial]راه نجات از خطر ولایت حسین است


یاس133;721196 نوشت:
پیشاپیش میلاد امام رضا علیه السلام رو خدمت شما و سایر بزرگوارای سایت تبریک و تهنیت عرض میکنم

و همچنین بر شما و خانواده محترم خجسته باد .
بارک الله . آفرین .
انشاءالله در آینده بیشتر از محضرتون بهره ببریم .

Reza-D;721157 نوشت:
آنچه اینک لذتش در کام توست
بعد از این بازیچهء اقوام توست

عالی بود .آفرین .
استاد جان توصیه میکنم همیشه تخلص بذاری . قشنگ تر میشه شعرات .


[=arial]نام تو به چه دِلاراست،اباعبدالله
[=arial]باغ دل با تو مصفاست،اباعبدالله

[=arial]وسعت جود شما بی عدد و بی حد است
[=arial]کرمت مثال دریاست،ابا عبدالله

[=arial]قطره اشکی که خدا بهر غمت داده به ما
[=arial]بهترین هدیه دنیاست،اباعبدالله

[=arial]هر که از جام طهورای تو نوشید حسین
[=arial]تا ابد مست تو آقاست،ابا عبدالله

[=arial]زائران حرمت،دور ضریحت جمعند
[=arial]حرمت به که چه غوغاست،اباعبدالله

[=arial]زندگی بی تو حسین ننگ بود میدانم
[=arial]با تو این زندگی زیباست،اباعبدالله

[=arial]هرکه از دایره عشق تو بیرون برود
[=arial] تا به ابد،او تک و تنهاست، اباعبدالله

[=arial]به خدا روی زمین منزل و مأوای تو نیست
[=arial]جایتان، عالم بالاست ،اباعبدالله

[=arial]چه بگویم زتو و حال و هوای حرمت
[=arial] کربلا،عرش معلاست، اباعبدالله

[=arial]در نهانخانه دل نام تو گنجانده شده
[=arial]روضه هایت نمک زندگی ماست ،اباعبدالله

[=arial]آنکه در قتلگهت شاهد بر ذبحت بود
[=arial]مادرت حضرت زهراست،اباعبدالله

[=arial]آنکه در کرببلا حامی طفلان تو بود
[=arial]خواهرت زینب کبراست،ابا عبدالله

[=arial]شب جمعه حرمت عطر عجیبی دارد
[=arial]زائر ویژه تو حضرت زهراست، ابا عبدالله

یاس133

ان شاء الله با رعایت تقوا و انجام عمل صالح ( عملی که مرضی اهل بیت (ع) باشد ) بتوانیم در حقیقت این اعیاد وارد بشویم و به حقیقت و نور این اعیاد متصل بشویم و از برکت آنها فیض ببریم. وگرنه ، زمان که بر مومن و کافر یکسان میگذرد...

سلام .
روز جمعه بزرگداشت حضرت احمد بن موسی (شاه چراغ ) است .
ضمن گرامیداشت آن این شعر را تقدیم می کنم :

آفتاب شهر شیراز
ای که پُر نور است شیراز از وجودِ اَنوَرَت شاهچراغ
ای فروغ فجر تابان ، ماه عالمتاب ، ای شاه چراغ


گر که شیراز است اینسان بی مثال از سبزه و شور و نشاط
باز از یُمـنِ وجود بی مثال تــوست ای شاه چــراغ

بهرِ درمان مردمِ بسیار در شیراز منزل می کننـــــد
از تو می خواهند درمان ای طبیب دردها شاه چــراغ

شُهرت و نامی اگر شیراز دارد از شکوهِ نام توســــت
ای نبوغ شهــر شیراز، ای طلوع جاودان ، شاه چــراغ

شوقِ دیدارت چنان شوری بجان انداخت ، دلها را بسوخت
کاینچنین گِردِ وجودت اشکبارانند ، ای شــاه چــراغ

شک نکن «خادم» که احمد (ع) چون پدر او نیز باب الحاجت است
من گدای کوی تو جانها بقربانت ای شاه چراغ َ

سلام علیکم


الف قامت ارباب که برمیداری

این رباب است که میماند و تنهایی او

رزق ما را از ازل داد حسین
کد ملی.سبد کالا چیست؟
نان خور حضرت ارباب هستم
احتیاجی به حسن اقا نیست

ان روز حسین یک صدا زینب بود
آیینه ی غیرت خدا زینب بود
زینب زینب زینب زینب زینب
آن روز تمام کربلا زینب بود
ان روز حسین یک صدا زینب بود
آیینه ی غیرت خدا زینب بود
زینب زینب زینب زینب زینب
آن روز تمام کربلا زینب بود
***
آن روح زلال و صیقلی زینب بود
آیینه ی غیرت علی زینب بود
هر چند امام و مقتدا بود حسین
پیغمبر کربلا ولی زینب بود

میسوخت و چو شمع پایداری میکرد
دل مژه جای اشک جاری میکرد
شب دختر شیر حق بجای عباس
از عترت عشق پاسداری میکرد


جهان سر به سر جلوه گاه رضاست
رضای خدا در رضای خداست
غریبان عالم همه سوی اوست
چو صد طور سینا در کوی اوست
خوشا بر خراسان و مشرق زمین
در آغوش دارد چنین نازنین

[=franklin gothic medium]بر سر تخت سلیمان حک کنید
شاه بودن مختص شخص شخیص حیدر است

به نام خدا

"لی مع الله وقتٌ لا یسعه ملک مقرب و لا نبی مرسل"

.................................................................................

شب ظلمت ز نور احمدی روز// چراغ دیدگانش عالم افروز

علی العرش استوی وصف جلالش // پری رویان همه محو جمالش

به یک رویش احد را کرد دیدار // ز روی دیگرش عالم پدیدار(1)

ثنایش ایت لولاک آمد(2) //طفیل جود او افلاک آمد

یکی پرتو ز نورش مهر تابان // ید بیضاش حلّ عقده هامان

براقش تا به رحمان پر کشیده// به أُو أَدنای قربت سر کشیده(3)

به خلوتگاه انسش ره نیابد //اگر جبریل صدها پر گشاید

همه پرهاش سوزد تا نبیند // که احمد با علی تنها نشیند

حدیث لا یسَعهُ را نبی خواند(4) // همه رفتند و احمد با علی ماند

در آن خلوت هزاران راز گفتند// فضولان را از آن احراز گفتند

ره نا محرمان کلی ببستند // هزاران پای چوبین را شکستند(5)

دو نفس بی مثال انباز گشتند // نیاز عاشقان را ناز گشتند(6)

همه عالم چو پرگار تحیّر // علی مرکز محمّد لا تصور

پ.ن

1-اشاره به صادر اول در حکمت متعالیه

2-حدیث قدسی:"لولاک لما خلقت الافلاک"

3-آیه شریفه:"فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی"

4-حدیث عنوان شعر

5-اشاره به راه نیافتن عقل به آن مقام(مولانا براهین فلسفی را به پای چوبین تشبیه می کند)

6-اتحاد نفوس پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی علیه السلام (انفسنا )آیه مباهله

[=arial]کربلا لبریز از رنج و بلای زینب است
این زمین معراج سرخ لاله های زینب است

کربلا بوی حسین و بوی زینب میدهد
هرکجا بوی حسین است،ردپای زینب است

از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
در درون قتلگه بازم صدای زینب است

آنقدر میگفت حسین واحسین واحسین
روی تل زینبیه ناله های زینب است

جسم بی رأس حسینش را در آغوشش کشید
جای رگهای بریده، بوسه های زینب است

قهرمان کربلا ام المصائب زینب است
عالمی در حیرت از صبر و رضای زینب است

زینب از داغ حسین میسوخت اندر قتلگاه
قتلگاه بی تاب اشک و گریه های زینب است

یاس133

حبیبه;721585 نوشت:
به نام خدا

"لی مع الله وقتٌ لا یسعه ملک مقرب و لا نبی مرسل"

.................................................................................

شب ظلمت ز نور احمدی روز// چراغ دیدگانش عالم افروز

علی العرش استوی وصف جلالش // پری رویان همه محو جمالش

به یک رویش احد را کرد دیدار // ز روی دیگرش عالم پدیدار(1)

ثنایش ایت لولاک آمد(2) //طفیل جود او افلاک آمد

یکی پرتو ز نورش مهر تابان // ید بیضاش حلّ عقده هامان

براقش تا به رحمان پر کشیده// به أُو أَدنای قربت سر کشیده(3)

به خلوتگاه انسش ره نیابد //اگر جبریل صدها پر گشاید

همه پرهاش سوزد تا نبیند // که احمد با علی تنها نشیند

حدیث لا یسَعهُ را نبی خواند(4) // همه رفتند و احمد با علی ماند

در آن خلوت هزاران راز گفتند// فضولان را از آن احراز گفتند

ره نا محرمان کلی ببستند // هزاران پای چوبین را شکستند(5)

دو نفس بی مثال انباز گشتند // نیاز عاشقان را ناز گشتند(6)

همه عالم چو پرگار تحیّر // علی مرکز محمّد لا تصور

پ.ن

1-اشاره به صادر اول در حکمت متعالیه

2-حدیث قدسی:"لولاک لما خلقت الافلاک"

3-آیه شریفه:"فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی"

4-حدیث عنوان شعر

5-اشاره به راه نیافتن عقل به آن مقام(مولانا براهین فلسفی را به پای چوبین تشبیه می کند)

6-اتحاد نفوس پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی علیه السلام (انفسنا )آیه مباهله

خیلی دنبال کلمه گشم برای وصف این شعر ولی چیزی پیدا نکردم. فقط الان قیافم اینطوریه :moteajeb:
میخواین باور کنین میخواین باور نکنین ، در یک مرتبه نتونستم این شعر رو بخونم (سنگین بود)
توی سه مرحله خوندمش

Reza-D;721732 نوشت:
خیلی دنبال کلمه گشم برای وصف این شعر ولی چیزی پیدا نکردم. فقط الان قیافم اینطوریه :moteajeb:
میخواین باور کنین میخواین باور نکنین ، در یک مرتبه نتونستم این شعر رو بخونم (سنگین بود)
توی سه مرحله خوندمش

با سلام

ببخشید،این شعر را بعد از مطالعه مصباح الهدایة حضرت امام خمینی رحمة الله علیه

نوشتم کمی رنگ و بوی عرفانی دارد،عذرخواه.

سنگین وزیبا بود مخصوصا توضیحات آخر شعر که با اونا شعر برام قابل هضم شد..بسیار ممنون حبیبه خانم:Gol:

[اشاره به صادر اول در حکمت متعالیه

2-حدیث قدسی:"لولاک لما خلقت الافلاک"

3-آیه شریفه:"فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی"

4-حدیث عنوان شعر

5-اشاره به راه نیافتن عقل به آن مقام(مولانا براهین فلسفی را به پای چوبین تشبیه می کند)

6-اتحاد نفوس پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی علیه السلام (انفسنا )آیه مباهله

همای رحمت;721741 نوشت:
سنگین وزیبا بود مخصوصا توضیحات آخر شعر که با اونا شعر برام قابل هضم شد..بسیار ممنون حبیبه خانم:Gol:

[اشاره به صادر اول در حکمت متعالیه

2-حدیث قدسی:"لولاک لما خلقت الافلاک"

3-آیه شریفه:"فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی"

4-حدیث عنوان شعر

5-اشاره به راه نیافتن عقل به آن مقام(مولانا براهین فلسفی را به پای چوبین تشبیه می کند)

6-اتحاد نفوس پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی علیه السلام (انفسنا )آیه مباهله

سلام و عرض ادب خواهر خوبم

از لطف و توجه سرکار متشکرم:Rose::Rose::Rose:

[=arial]روزی که ولایت علی را به غدیر منکر گشتند
روزی که به کودتای ننگین سقیفه بنشستند

طراحی نقشه ای نمودند به همراه خیانت
تا اینکه بگیرند ز امیرمومنان حق خلافت

روزی که تمام شعله های کینه و عقده و حسادت
از خانه فاطمه زبانه میکشید با چه سرعت

آنروز به درب سوخته لگد پرانی کردند
آنروز چو گرگان گرسنه هجوم آوردند

آنروز میان درب و دیوار،گل یاس علی را
کردند چنان پرپر و پژمرده گل محسن زهرا را

آنروز که بچه های معصوم علی کنار مادر بودند
از هر طرفی مادرخود را بغل مینمودند

روزی که سران توطئه، دست علی را بستند
کشتند و زدند و قلب زهرا رو شکستند

آنروز مدینه بوی غربت علی و زهرا میداد
بوی غم و تنهایی و مظلومیت آل طاها میداد

روزی که به طبل جنگ صفین و جمل، و نهروان کوبیدند
از جهل و حماقت و علی نشناسی شوریدند

سرخط نفاق و مستی قدرت دوران نبوت
شد وصل به خط کشتن اصل امامت

شمشیر نفاق و جهل و کج فهمی دین را
دادند به دست ابن ملجم،سر سجاده مولا

تا فرق علی را بشکافد در آن صبحدم عشق
با فزت و رب کعبه آسوده شود در این غم عشق

سردار عدالت را به محراب عبادت کشتند
مظلومیت علی و اولاد علی را بنوشتند

مظلومتر از علی کسی در همه عالم نیست
حتی "یوسف" با این دوچشم گنهکار خود گریست

یاس133

سلام
می دانم که این شع من در برابر سروده های شما شاید خردو کوچک باشد .
ولی امیدوارم که هم شما و هم اهلبیت علیهم السلام از این شعر خوش شان آید
نکته1:( مصراع نخست این رباعی رادر خواب دیدم)
نکته2: لطفا در هیچ سایتی قرار ندهید {کپی بدون اجازه =حرام}و اگر هم قصد اشتراک داشتید مرا آگاه سازید.)
[=system]در راه حسین گر شهید افتم چه باک؟
در ره احمدو آل محمد گر شوم بی سر من راچه باک؟
عشق علی و آل علی را چو یزدانم بداد
چو مجنو آواره گشتن را چه باک؟

[=system]یا علی....

به نام خدا

.....................................................................

نگرانم نگرانم نگران // حال من نیست چو حال دگران

حیرت اندر حیرتم در کار خویش // گمرهی را من بنشناسم چو خویش

یک زمان دلخوش به فیضی در نماز//یک زمان غمگین و سرتا سر نیاز

یک زمان محجوب از کردار خویش//هر زمان محجوب تر از روز پیش

یک زمان چون زنگی مست خراب// که نمی داند سرابی را ز آب

گمرهم اندر بیابانهای خویش//چون بیابان گرد خورده زهر نیش

بندی بند بلای گمرهی//رانده ی سر گشته ی بی همرهی

در سحرگاهی چنین اندوهگین//پادشاهی و جهان زیر نگین

تو رضا و من میان حرمت// من گدا و تو کریم و کرمت

حبیبه;721738 نوشت:
با سلام
ببخشید،این شعر را بعد از مطالعه مصباح الهدایة حضرت امام خمینی رحمة الله علیه
نوشتم کمی رنگ و بوی عرفانی دارد،عذرخواه.

عذرخواهید از چی؟! از زیبایی شعر؟ یا از پر مغز بودن شعر؟
منظور من از سنگین بودن ، نامفهوم بودن نبود ، بلکه منظورم واداشتن مخاطب به تفکر بود

میگن عالِمی برای شاگردان صحبت میکرد
شاگردها که دیدن کلام استاد خیلی سنگینه ، به شوخی بهش گفتن: استاد یکم بیا پایین :Nishkhand:
استاد هم کمی صحبت رو آسون تر بیان کرد. اما باز شاگردا گفتن: استاد باز هم یکم بیا پایین!
استاد هم پاسخ داد: خب کمی هم شما بیاین بالا :khaneh:

Reza-D;721800 نوشت:
عذرخواهید از چی؟! از زیبایی شعر؟ یا از پر مغز بودن شعر؟
منظور من از سنگین بودن ، نامفهوم بودن نبود ، بلکه منظورم واداشتن مخاطب به تفکر بود

میگن عالِمی برای شاگردان صحبت میکرد
شاگردها که دیدن کلام استاد خیلی سنگینه ، به شوخی بهش گفتن: استاد یکم بیا پایین :Nishkhand:
استاد هم کمی صحبت رو آسون تر بیان کرد. اما باز شاگردا گفتن: استاد باز هم یکم بیا پایین!
استاد هم پاسخ داد: خب کمی هم شما بیاین بالا :khaneh:

خواهش می کنم.

این مفاهیم را اگر شاعر زبر دست و خوش ذوقی بود می توانست بسیار زیبا و دقیق به رشته ی نظم بکشد

فکر می کنم اصلا حق مطلب را به جا نیاوردم.

حبیبه;721790 نوشت:
نگرانم نگرانم نگران // حال من نیست چو حال دگران

حبیبه;721790 نوشت:
تو رضا و من میان حرمت// من گدا و تو کریم و کرمت

عرض ادب
وزن این دو بیت با بقیهء شعر همخونی نداره

وزن اصلی شعر شما =

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات = حیرت اندر حیرتم در کار خویش

وزن این دو بیت =

فعلاتن فعلاتن فعلن = نگرانم نگرانم نگران

با احترام :Gol:

Reza-D;721810 نوشت:
عرض ادب
وزن این دو بیت با بقیهء شعر همخونی نداره

وزن اصلی شعر شما =

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات = حیرت اندر حیرتم در کار خویش

وزن این دو بیت =

فعلاتن فعلاتن فعلن = نگرانم نگرانم نگران

با احترام :Gol:

بله حق با شماست،از نقدتان متشکرم.

زهرا22;721772 نوشت:
نکته1:( مصراع نخست این رباعی رادر خواب دیدم)
خوش به حالتون خواهر گرامی

زهرا22;721772 نوشت:
در راه حسین گر شهید افتم چه باک؟
در ره احمدو آل محمد گر شوم بی سر من راچه باک؟
عشق علی و آل علی را چو یزدانم بداد
چو مجنو آواره گشتن را چه باک؟

یا علی....

عالی :Kaf:

حبیبه;721790 نوشت:
بنشناسم چو خویش

سلام
احتمالاً نه بشناسم بوده ؟

مرید الحسین (ع);721897 نوشت:
سلام
احتمالاً نه بشناسم بوده ؟

سلام علیکم

خیر همان بنشناسم

این ترکیب بکار می رود.

با سپاس

حبیبه;721898 نوشت:
خیر همان بنشناسم

حتما همینه .

لال باد ان که بگوید حسن(علیه السلام) بی حرم است

آسمان گنبدتان کل زمین صحن شماست