مسئله شر

سنت معاد و پاسخ به شبهه شر

انجمن: 

سنت الهی معاد

در اعتراض به برهان شر برخی از منتقدان بحث معاد را پیش کشیده اند. این منتقدان مدعی هستند که وجود معاد مسئله برهان شر را حل میکند زیرا اگر بعد از مرگ حیاتی وجود داشته باشد خداوند خیری بیش از شرّی که در این دنیا بر انسانها واقع شده است را تحقق خواهد بخشید.

در پاسخ به این اعتراض می توان گفت:
نخست اینکه وجود معاد مورد توافق طرفین نیست، خداباور باید ابتدا وجود خدا را اثبات کند، بعد وجود معاد را اثبات کند و تنها در آنصورت میتواند مسئله معاد را مطرح کند. بنابر این این اعتراض از ابتدا باطل است و نمیتواند مسئله برهان شر را حل کند. بحث وجود خدا مستقل از بحث معاد است، وجود خدا هرگز مستلزم این نیست که معادی نیز وجود داشته باشد.

دوم اینکه با فرض درست بودن معاد، خداباور ادعا کرده است که در زندگی اخروی خیری به انسانی که در زندگی دنیوی متحمل شر شده است اختصاص میگیرد، این باور با باورهای دینی که در مورد قیامت وجود دارد این همانی ندارد.
باتوجه به باورهای دینی (که خود معاد یکی از آنها است) بسیاری از انسانها پس از مرگ به جهنم خواهند رفت و در آنجا شر بیشتری بر آنها تحمیل خواهد شد، بنابر این، مسئله معاد میتواند در مورد مواردی شر را به شر اخلاقی تبدیل کند، اما همچنان افرادی که در حیات اخروی خود به جهنم خواهند رفت و مورد عذاب قرار خواهند گرفت باقی خواهند ماند و شرّی که بر آنها اتفاق افتاده است غیر اخلاقی خواهد ماند.
به یاد داشته باشید که خداباور باید استدلالی را مطرح کند که اثبات کند «تمام» شر های موجود اخلاقی هستند نه اینکه بعضی از آنها اخلاقی هستند.

سوم اینکه برخی از موارد شر آنقدر شر هستند که نمیتوان تصور کرد که بتوان آنها را با خیر های دیگری جایگزین کرد، بعنوان مثال اگر فرض کنیم قربانیان هولوکاست همگی به بهشت رفته باشند، آیا آنها ترجیح میدادند که ماجرای هولوکاست اساساً اتفاق می افتاد یا نمی افتاد؟
آیا صدمات روحی و رنج روانی که قربانیان این حادثه متحمل شده اند را میتوان با خیر دیگری جایگزین کرد؟
ممکن است گفته شود ما از آخرت اطلاع نداریم، لذا نمیتوانیم در این مورد ادعایی بکنیم، این حرف میتواند درست باشد اما در این صورت خداباور نیز نباید در مورد آخرت هیچ پیشبینی بکند. این نکته یک بحث شخصی است، افرادی ممکن است باور داشته باشند که این خسارت قابل جبران است و افرادی نیز معتقد باشند که قابل جبران نیست، لذا چون اصلی قابل اثبات و محکم نیست، نمی توان آنرا اعتراض معتبری به برهان شر دانست.

نتیجه اینکه سنت الهی معاد نیز نمیتواند اثبات کند که تمامی شرهای موجود در دنیا از نوع شر های اخلاقی هستند.

زمان ورود به مسئله شرور و قفل شدن منطقی آن در بهترین حالت

انجمن: 

با سلام و احترام
ابتدا پوزش میخوام اگر یکم مطالبم طولانیه
بنده سوالم دو بخش داره و در واقع میخواستم ببینم تحلیلی که نسبت به مسئله شر دارم صحیح هست یا نه. بنده روی این موضوع فکر کردم و البته مطالعه همینطور یک سری تاپیک رو دیدم در اسکدین در کل حدود 10 یا 12 راه حل برای این مسئله دیدم
اما اول خود برهان شر طبق چیزی که بنده خوندم دو جور بیان میشه
اولین بیان در رد وجود خدا هست و میگن وجود شر در عالم تضاد داره با سه ویژگی اگر این سه با هم در وجود خدا باشند که سه عبارتند از علم-قدرت و خیر خواهی.
دومین بیان از این برهان بیان خدا باورانه هست و این بیان با اصل وجود خدا کاری نداره بلکه میگه وجود شرور با عدل یا حکمت خدا نمیخونه.
ابتدا تعریف شر: به نظر من شر فقط و فقط درد و رنج هست حالا این درد و رنج یا حسی هست مثل درد دندان و ... یا ذهنی هست مثل درد تنهایی، ترس، حسد، افسوس و ... همچنین درد و رنج شامل درد و رنج انسان میشه و هر موجودی که توانایی رنج کشیدن داره در هر سطحی مثل حیوان و گیاه
طبق این تعریف شر اصلا عدمی نیست و با علم حضوری درک میشه دوم تقسیم بندی شر به طبیعی و اخلاقی و ... کاملا بی ربطه اون ها علل شر هستند نه خود شر. سوم زمان ورود به مسئله شر: دو راه هست
اول فردی که حداقل یک برهان بر وجود خدا دارد این فرد یا دو چالش مواجه هست اول مشکل شر با وجود خدا دوم مشکل شر با عدل و حکت خدا( به نظر من راه حل هایی که برای شرور ارائه شده قطعا این فرد رو اقناع میکنه)
دوم فردی که هیچ یک از براهین وجود خدا را نپذیرفته به نظر من هیچ کدام از راه حل های مسئله شر این فرد رو اقناع نمیکنه و در بهترین حالت(حالتی که عرض خواهم کرد مسئله قفل میشه و به سود یا زیان هیچ کدام از دو دسته خدا باوری و خدا ناباور نیست یعنی فقط میتوان این برهان رو قفل کرد نه چیز دیگری)
راه حلی که به نظر من بهترین هست:
معنی خیر خواهی خدا این است که در جهانی کاری انجام شود که به مصلحت انسان است نه خوشایند او
بنابرین خدا جهان را به گونه ای خلق کرده که به مصلحت انسان باشد(وجود شرور به مصلحت انسان است)
حال سوال پیش می آید که خوب چرا خدا جهان را طوری خلق نکرد که مصلح و خوشایند انسان در یک جا جمع شود و شرور نباشد
پاسخ این هست این امر ممکن نبوده اگر ممکن بود خدا آن را خلق میکرد.
این پاسخ فرد خداباور را قانع میکند. اما فرد خدا ناباورمیگوید اصل برهان درصدد رد وجود خدا بود لذا نمیتوان گفت :
چون خدا خلق نکرده پس ناممکن بود. (تا اینجااین راه حل کمکی نمیکند مگر اینکه استدلال کننده ثابت کند جهان بدون شر یعنی یکی شدن مصلحت و خوشآیند انسان عقلا ناممکن هست) اما این سخن سر دیگری دارد و آن اینکه آیا خدا ناباور میتواند ثابت کند خلق جهانی بدون شر و در حالت یکی بودن خوشایند و مصلحت انسان ممکن است؟ طبعا این مسئله هم عقلا ثابت یا رد نمیشود
در اینجا رسما مسئله شر قفل میشود و به سود هیچ کدام از دو گروه نیست
لذا بحث بنده دو قسمت بود اول زمان ورود به مسئله شر(به نظرم حتما باید بعد از اثبات وجود خدا باشدوگرمه اصلا نیازی به ورود هم شاید نباشد) دوم قفل شدن مسئله بدون منفعت برای هیچ یک از طرفین در زمانی که فردی خدا ناباور برای اثبات عدم وجود خدا بخواهد وارد بحث شود
میخواستم بپرسم تحلیل بنده تا چه اندازه صحیح هست
سپاس
@};-@};-@};-