دلیل شر

زمان ورود به مسئله شرور و قفل شدن منطقی آن در بهترین حالت

انجمن: 

با سلام و احترام
ابتدا پوزش میخوام اگر یکم مطالبم طولانیه
بنده سوالم دو بخش داره و در واقع میخواستم ببینم تحلیلی که نسبت به مسئله شر دارم صحیح هست یا نه. بنده روی این موضوع فکر کردم و البته مطالعه همینطور یک سری تاپیک رو دیدم در اسکدین در کل حدود 10 یا 12 راه حل برای این مسئله دیدم
اما اول خود برهان شر طبق چیزی که بنده خوندم دو جور بیان میشه
اولین بیان در رد وجود خدا هست و میگن وجود شر در عالم تضاد داره با سه ویژگی اگر این سه با هم در وجود خدا باشند که سه عبارتند از علم-قدرت و خیر خواهی.
دومین بیان از این برهان بیان خدا باورانه هست و این بیان با اصل وجود خدا کاری نداره بلکه میگه وجود شرور با عدل یا حکمت خدا نمیخونه.
ابتدا تعریف شر: به نظر من شر فقط و فقط درد و رنج هست حالا این درد و رنج یا حسی هست مثل درد دندان و ... یا ذهنی هست مثل درد تنهایی، ترس، حسد، افسوس و ... همچنین درد و رنج شامل درد و رنج انسان میشه و هر موجودی که توانایی رنج کشیدن داره در هر سطحی مثل حیوان و گیاه
طبق این تعریف شر اصلا عدمی نیست و با علم حضوری درک میشه دوم تقسیم بندی شر به طبیعی و اخلاقی و ... کاملا بی ربطه اون ها علل شر هستند نه خود شر. سوم زمان ورود به مسئله شر: دو راه هست
اول فردی که حداقل یک برهان بر وجود خدا دارد این فرد یا دو چالش مواجه هست اول مشکل شر با وجود خدا دوم مشکل شر با عدل و حکت خدا( به نظر من راه حل هایی که برای شرور ارائه شده قطعا این فرد رو اقناع میکنه)
دوم فردی که هیچ یک از براهین وجود خدا را نپذیرفته به نظر من هیچ کدام از راه حل های مسئله شر این فرد رو اقناع نمیکنه و در بهترین حالت(حالتی که عرض خواهم کرد مسئله قفل میشه و به سود یا زیان هیچ کدام از دو دسته خدا باوری و خدا ناباور نیست یعنی فقط میتوان این برهان رو قفل کرد نه چیز دیگری)
راه حلی که به نظر من بهترین هست:
معنی خیر خواهی خدا این است که در جهانی کاری انجام شود که به مصلحت انسان است نه خوشایند او
بنابرین خدا جهان را به گونه ای خلق کرده که به مصلحت انسان باشد(وجود شرور به مصلحت انسان است)
حال سوال پیش می آید که خوب چرا خدا جهان را طوری خلق نکرد که مصلح و خوشایند انسان در یک جا جمع شود و شرور نباشد
پاسخ این هست این امر ممکن نبوده اگر ممکن بود خدا آن را خلق میکرد.
این پاسخ فرد خداباور را قانع میکند. اما فرد خدا ناباورمیگوید اصل برهان درصدد رد وجود خدا بود لذا نمیتوان گفت :
چون خدا خلق نکرده پس ناممکن بود. (تا اینجااین راه حل کمکی نمیکند مگر اینکه استدلال کننده ثابت کند جهان بدون شر یعنی یکی شدن مصلحت و خوشآیند انسان عقلا ناممکن هست) اما این سخن سر دیگری دارد و آن اینکه آیا خدا ناباور میتواند ثابت کند خلق جهانی بدون شر و در حالت یکی بودن خوشایند و مصلحت انسان ممکن است؟ طبعا این مسئله هم عقلا ثابت یا رد نمیشود
در اینجا رسما مسئله شر قفل میشود و به سود هیچ کدام از دو گروه نیست
لذا بحث بنده دو قسمت بود اول زمان ورود به مسئله شر(به نظرم حتما باید بعد از اثبات وجود خدا باشدوگرمه اصلا نیازی به ورود هم شاید نباشد) دوم قفل شدن مسئله بدون منفعت برای هیچ یک از طرفین در زمانی که فردی خدا ناباور برای اثبات عدم وجود خدا بخواهد وارد بحث شود
میخواستم بپرسم تحلیل بنده تا چه اندازه صحیح هست
سپاس
@};-@};-@};-