شهید

زندگینامه سردار شهید رجبعلی محمدزاده

انجمن: 


سردار شهيد محمدزاده در دوم تيرماه 1340 در روستاي 'نوده' از توابع شهرستان بجنورد، مركز استان خراسان شمالي متولد شد و پس از سالها حضور در ميادين نبرد حق عليه باطل و نيل به افتخار جانبازي، سرانجام در 26 مهر 1388 به دست تروريستهاي مزدور بيگانگان در سيستان و بلوچستان به شهادت رسيد و روح بيقرارش آرام گرفت.
سردار محمدزاده یکی از سرداران بزرگ استان خراسان است و در عملیات هایی هم چون عملیات های کربلای 1، 4 و 5 و امثال آن در لشکر 5 نصر یکی از فرماندهان بسیار شجاع، خط شکن و بسیار دارای استقامت بود و آخرین مسئولیت وی فرماندهي سپاه 'سلمان' استان سيستان و بلوچستان بود كه بهمراه سردار 'نورعلي شوشتري' جانشين فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و شماري ديگر از فرماندهان سپاه هنگام شركت در همايش وحدت ميان عشاير شيعه و سني در منطقه 'پيشين' شهرستان 'سرباز' در پي يك اقدام تروريستي، به ديدار معبود شتافت .

سردار شوشتری

انجمن: 


سردار شهید شوشتری

سردار سرلشکر پاسدار نور علی شوشتری در سال 1327 در روستای سرولایت شهرستان نیشابور به دنیا آمد .

وی که از فرماندهان پر افتخار و یادگاران نامدار دفاع مقدس محسوب می شود در دوران قبل از انقلاب با ارادت ویژه ای که نسبت به مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای داشت و به طور مرتب در جلسات ایشان شرکت می نمود و بدین طریق با فضای مبارزه ارتباط داشت. در دوران بعد از انقلاب و مخصوصاً در زمان دفاع مقدس نیز در عملیات های مختلف - خصوصاً در جبهه جنوب - حضور فعال داشت.

سردار شوشتری که افتخار همرزمی شهیدان بزرگواری همچون شهید باکری و شهید برونسی را در کارنامه زرین خود دارد در اکثر عملیات ها با مسئولیت های مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت که هفت بار جراحت شدید و تحمل رنج و درد ناشی از آن ماحصل این حضور فعال و مخلصانه بود و بدین ترتیب افتخار جانبازی را چون برگ زرین دیگری برای کتاب زندگی سراسر مجاهدت او به ارمغان آورد.

با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرور آفرین را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی که در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می فرمایند: "در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد. "

فرماندهی لشگر5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والا مقام است. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار شد و موفق گردید با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات خود بیفزاید.

سردار شهید نورعلی شوشتری که سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام رضا را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود.

در حالی که سردار نورعلی شوشتری در ابتدای سال 88 مسئولیت تامین امنیت سیستان را برعهده گرفته بود،گفته بود که "از خدا خواسته ام اینجا محل شهادتم شود و دلم گواهی می دهد که خداوند آرزوی مرا برآورده خواهد کرد. بعد از احمد کاظمی و دیگر یاران من تنها شده ام و به همین خاطر انتظار شهادتم را می کشم. امیدوارم خداوند با شهادت من مشکلات این منطقه و معضلات آن را حل کند. "

سردار شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس که در تدارک برگزاری همایش وحدت سران طوایف در استان سیستان و بلوچستان بود صبح امروز در اقدامی تروریستی به فیض شهادت نائل آمد.

··▪▪••●● در باغ شهادت، باز باز است!!! ··▪▪••●● سردار محمد علی الله دادی

به نام علی اعلی


ای شقایقهای آتش گرفته

دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد
آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما
سرود شهادت را بسراید؟

سید مرتضی آوینی

چگونه علم الهدای دانشگاهمان باشیم؟!

[="purple"]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
نمی دونم شما زندگی نامه شهید سید حسین علم الهدی رو خوندین یا نه.
چیزی که در زندگی نامه ی این شهید خیلی بارز هست اینه که همیشه در حال مبارزه هستند.
چه در زمان حکومت طاغوت و چه بعد از اون در زمان جنگ ایران و عراق.

برای ادامه ی تحصیل ، عمدا رشته ی تاریخ رو انتخاب می کنند تا به سیر مطالعاتشون کمک کنه.
عمدا دانشگاه فردوسی مشهد رو انتخاب می کنند تا اونجا از منبر روحانیون مبارز استفاده کنند . مثلا آیت الله خامنه ای و شهید هاشمی نژاد که در اون زمان مشهد بودند.
قبل از ورود به دانشگاه و زمانی که سن کمی داشتند به خاطر مبارزاتشون توسط ساواک دستگیر و شکنجه می شوند...
در دانشگاه هم به طور مداوم دست از تلاش و مبارزه برنداشتند و همیشه با ذهنی روشن و تیزبینی بی نظیرشون در پی دفاع از اعتقادات شون بودند.

در شرایط زمانی که ایشون قرار داشتند ، زمان مبارزه بود.
الآن هم همین طور هست.
الآن ما در شرایط قتل عام فرهنگی هستیم.
ما چه مبارزه ای کردیم در دانشگاه های خودمان؟
آیا مثل این شهید تونستیم عده ای رو با خودمون همراه کنیم؟
وقتی که استادی سر کلاس حرف نادرستی رو سعی کرد به خورد دانشجوها بده ، ما چه عکس العملی نشون دادیم؟

ما چطوری باید علم الهدای دانشگاهمون باشیم؟
ما در برابر شبیخون فرهنگی مسئولیم!
کسی میتونه در رکاب امام زمان مبارزه کنه که قبل از ظهور ایشون مبارزه رو تجربه کرده باشه.
ما الآن وظیفه داریم مبارزه کنیم.
کسی که در این شرایط بگه من اگه در لباس و روش دینداری باشم بقیه مسخره ام می کنند و بی کلاس محسوب میشم ، وقتی هم امام زمان بیاند میگه من اگر با امام زمان راه برم مسخره ام می کنند ، بی کلاس به حساب میام!

این تاپیک رو من به خاطر دغدغه ای که در طی سفر به مناطق عملیاتی جنوب برام پیش اومد ایجاد کردم.
قصدم اینه که واقعا به نتیجه برسم.
بیاید ما در سنگر دانشگاه زمینه ساز ظهور بشیم.
پیشنهاد بدید ، حرف بزنید ، راهکار ارائه بدید و از تجربیاتتون بگید.
که در این وانفسای قتل عام فرهنگی ، مدیونیم اگر مبارزه نکنیم و به درد یاری امام زمانمون نخواهیم خورد!

[/]