راهکار بهتر

دیگه نمی تونم مجرد بمونم! دارم داغون میشم

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


سلام
(اگه کسی فکر می کنه خوندن این حرفا باعث میشه به گناه بیوفته،لطفا نخونه،دارم اتمام حجت می کنم)

الانه که یه عده بیان بگن،دختر از این حرفا نباید بزنه،پس دختر بره بمیره؟
از اینایی که تسبیح به آب میکشنآ،حالم به هم میخوره،

من یک دختر مجرد 28 ساله هستم،دانشگاهمو رفتم،درسمم چندساله تموم کردم،دنبال کارم رفتم،ولی پیدا نکردم،واسه همین از صب تا شب مجبورم بشینم درودیوارای خونه رو نگا،کنم،وغر غرای مامانمو بشنوم،میخواستم برم باشگاه تا یکم رو حیم خوب بشه از این فکرا دربیام بیرون،ولی مامانم گفت چون درآمدمون کمه نمیتونه شهریه این کلاسارو بده،باید بشینم تو خونه،بعضی وقتا هزارتومنم تو جیبم پیدا نمیشه،که بخوام سوار اتوبوس بشم یه دوری تو شهر بزنم،خوردو خوراکمونم خوب نیست،مهمون بیاد یه میوه ای هم به ما میرسه،مهمون نیاد روی میوه نمیبینیم
قیافمم در نگاه اول زیاد جالب نیست،به خاطر همین تا حالا خواستگار چندانی نداشتم، یکی دوتا هم که اومدن،بعد از دیدن قیافه،داغون فلنگو بستن!خودم میدونم به خاطر قیافه نپسندیدن،از همه ی پسرایی که دنبال دختر خوشگلن حالم به هم میخوره،
همه ی دوستام که خوشگل بودن،باباشونم پولدار بود،خیلی زود ازدواج کردن،به همشون حسودیم میشه،
تورو خدا نیایین بگین یه نفرو میشناسم قیافش خوشگله،ولی ازدواج نکرده!گوشم از این حرفا پره،اینا حرفای دل خوش کنکیه،برید واقعیت جامعه رو ببینید
همین دوستام،خونه ی بابا، قیافشون که قشنگه،خودشونو تو آینه نگا می کنن کیف می کنن،خوشتیپن،هرکی میبیندشون عقل از سروهوشش میره،چند سال میفتن به پاشون تا جواب مثبت بگیرن ازشون ،اینام همش کلاس میزارن!،همه ی امکاناتم باباشون ریخته زیر پاشون،از این کلاس به اون کلاس،حساب بانکیاشون پره پر،ناز پدری دارن،زودم شوهر می کنن،محبت همسر هم بهشون اضافه میشه،
ولی امثال من،صبح با صدای فریاد ها و دعواهای پدرومادر،از خواب پامیشیم،مثل یه حیوون باهامون برخورد میشه،از صب تاشب فقط جلو چشممون اخم وتخمه!فقط دارم تحمل می کنم،روی محبتم که نمیبینیم،هیچ کسم که خریدارمون نیست،تو آینه قیافه ی خودمو نگا می کنم حالم از خودم به هم میخوره(بعضیا هم که علنی به روی آدم میارن،اسم رو آدم میزارن،من سبزه ام،بهم میگن سیاه:Ghamgin:که از هیچکدومشون نمیگذرم)
من از 13-14 سالگی احساس نیاز به ازدواج داشتم،الان نیاز به مادر شدنم بهش اضافه شده(شاید هرکسی نفهمه من چی میگم،بعضی وقتا نصف شب از خواب میپرم،با عاطفه شدید مادری،دلم میخواد بچه داشته باشم،وتا ساعت ها خوابم نمیبره،کسی میتونه بفهمه من چی میگم؟فک نکنم:Ghamgin:)

آهای اینایی که خیلی ادعاتون میشه مذهبی هستید،میتونید دردمو بفهمید؟
قدیما یه جوون می خواستش ازدواج کنه،میرفت به پیامبر میگفت،من زن می خوام من شوهر می خوام
مثل الان نبود که من اگه بگم می خوام ازدواج کنم چپ چپ نگام کنن!
آهای مذهبیا،از اسلام چی نگه داشتین؟من الان جرات دارم برم به یه نفر بگم من نیاز به ازدواج دارم؟
سرتاپاتون ادعاست ،فقط به فکر خودتونید،ازتون بدم میاد
رفتم تویکی از سایتا که اخبار گفته بود مثلا رسمیه،برای انتخاب همسر،ثبت نام کنم ،یه مراحلی داره که به غلط کردن میندازه آدمو،بعدشم آدمی مثل من با این شرایط داغونو به کی می خوان معرفی کنن؟بی پول بی قیافه،خانواده بی اصل و نصب،
یه معیارایی برای ازدواج گفته با هرکدوم شرایط خودمو میسنجم میبینم اینطوری هیچ پسری نباید با من ازدواج کنه دیگه!
این معیارا چیه از خودتون درآوردین؟میفهمید فشار تجرد چیه؟چرا اینقد سنگ انداختین زیر پای جوونا؟یه خورده آسون بگیرید،پدرمونو درآوردین با این کاراتون
الان هرکی که ولنگ وبازه راحت عروسی می کنه،ولی دخترای تو پستو مونده میمونن!

تازگیا یه جفت، یا کریم رو بوم خونمون لونه ساختن،بچشونم بزرگ شده،دیگه چیزی نمونده خودش تنهایی پرواز کنه، هر روز با حسرت نگاشون می کنم،من به اونام حتی حسودیم میشه،چقد راحتن به خدا،راحت جفت انتخاب می کنن،بچه دار میشن،ولی ما اینقد بدبختی باید بکشیم

طبق این حدیث،اون دختر که قیافه نداره واین مشخصات توش نیست تکلیفش چی میشه؟

زنی را به همسری بگیر که گندمگون ,چشم درشت, درشت کفل ومیان قد باشد , اگراورا نخواستی مهرش به گردن من.

امام علی«ع»وسایل الشیعه شیخ حر عاملی-جلد14-ص 35

من چی کار کنم که دلم می خواد مادر باشم،بچه میبینم ضعف می کنم،به دوستام که بچه دار شدن،شوهرشونم نازشونو میکشه،حسودیم میشه(حسادت بد منظورم نیستآ)فقط دلم می خواد منم خانواده خوب داشته باشم،من نیاز به ازدواج دارم،باید چیکار کنم؟چرا هیشکی نمیفهمه؟

من چون اصل و نصب خاصی ندارم،قیافه ی جالبی هم ندارم،باید برم با یه پسر داغونو به درد نخور معتاد الاف ازدواج کنم؟(چون فقط همینا میان سراغم:Ghamgin:)

این همه ادعای مسلمونیتون میشه،چرا با دخترایی مثل من ازدواج نمی کنید؟یا برای پسراتون دخترایی مثل منو نمیگیرید؟به من چه که بابام بی سواده،کارگره،مادرم لهجه داره!چون هیچی نداریم من باید زیر فشار مجردی بمونم؟اینو بدونید اگه به گناه افتادم،شماها هم مقصرید،
قشنگ چشم گذاشتم دیدم،مذهبیا چجور عروسی میگیرن! همه ی عروساشون ،خوشگل و پولدارن!همین کاراتون باعث شده ازتون بدم بیاد(قدیما از الانم مذهبی تر بودم،ولی وقتی این کارارو ازتون دیدم،دلم نمی خواد مثل شما ها خودخواه ومغرور باشم)

من دارم به گناه می افتم،دلم نمی خواد بد باشم،ماه محرمم داره نزدیک میشه،تا دوماه قطع امید صد درصد از هرچی خواستگاریه:geristan:


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

آیا گرفتن حق طلاق توسط زن کار درستی است؟

انجمن: 

با سلام خدمت كارشناس محترم
سؤالي داشتم
بنده هنگام عقد مهريه خيلي پايين انتخاب كردم ولي از همسرم حق طلاق رو گرفتم ، ايشون هم مخالفتي نكردن چون شناخت كامل از هم داشتيم
اما اطرافيان و به خصوص والدين همسرم خيلي من رو بابت اين مساله سرزنش ميكنن
بنده اين كار رو به عنوان پشتوانه زندگي زناشوييم إنجام دادم ولي حالا همين مساله باعث اختلاف شده البته بگم خود همسرم اصلا مشكلي ندارن و رضايت من رو مهم دونستن ولي اطرافيان !....
كار من مگه خلاف شرع بوده ؟ از لحاظ اخلاقي مگه بد بوده ؟ چرا اينهمه سرزنش حتي دوستهاي خودمم سرزنش كردن
حالا واقعا برام سؤال شده چه ايرادي داره حق طلاق با زن باشه چرا مردم ما با اين مساله كنار نميان ؟
وقتي مهريه پايين باشه زن هيچ پشتوانه اي نداره همسر من توان دادن مهر بالا رو نداشتن منم به خاطر رعايت حالشون و البته اعتقاد قلبي خودم مهر پايين زدم ، حق طلاق رو هم براي محكم كاري انتخاب كردم ولي الان همه حتي والدين خودمم مخالف هستن
اين هم بگم حق طلاق رو وقتي همسرم بهم دادن اولش به كسي نگفتيم و همه بي خبر بودن بعدش كه اعلام كرديم مخالفت ها جدي شد
كار من خيلي بد بوده ؟:Ghamgin: