استجابت دعاهای ازدواج یا ...
ارسال شده توسط hamdask در جمعه, ۱۳۹۶/۰۸/۱۲ - ۱۳:۲۳سلام،
بنده 37 ساله هستم. در همین سایت چند وقت پیش مشکلم را مطرح کردم. 3 سال پیش در خواستگاری عاشق دختری شدم. بعد جواب رد حدود 6 ماه افسردگی داشتم. حدود 10، 12 مورد خواستگاری رفتم. با 2 نفر تا چندین جلسه پیش رفتم. هرچند چندان به دلم ننشسته بودند، اما با حمایت مشاور ادامه دادم. پس از پاسخ منفی، خوب چون چندان علاقهای نداشتم، برایم مهم نبود.
(من: متولد 59، دکتری، اهل نماز و روزه، معتقد به محرم نامحرم، حلال و حرام)
(دخترخانم: متولد 67، ارشد، اهل نماز و روزه، معتقد به محرم نامحرم، حلال و حرام)
(خانوادهها: ساکن تهران، در یک محل، همشهری، راضی به ازدواج و ...)
چند وقت پیش کسی در این سایت پیشنهاد نماز غفیله به مدت 40 شب داد. نماز را انجام دادم و بلافاصله پس از آن (در فاصله شب قدر و عید فطر) دوستم بدون پیش زمینهای، همان دختر سه سال پیش را خواست وساطت کند. بنده با توجه به تجربه تلخ سه سال پیش تردید داشتم، اما گفتم لابد استجابت دعاست و نباید فرصت را از دست بدهم.
خلاصه دوستم وساطت کرد و طی سه ماه اخیر چند جلسه صحبت کردیم. نهایتا سه هفته پیش پاسخ ایشان منفی شد (البته نظر خانوادشان مثبت است). البته در طی برخی جلسات بنده بیمیلی ایشان را مشاهده میکردم. یک جوری به هر حال ایشان به من علاقهای ندارد.
با توجه به حال نامساعدم و سردرگمی، برای اصرار بعد از نماز استخاره قرآن کردم و صفحه 411 (بسیار خوب) آمد. دوباره درخواست کردم با هم صحبت کنیم، قبول کرد. بعد یک جلسه صحبت باز نظرشان مثبت نیست. ایشان میگوید تلاش خودش را کرده ولی به نتیجه دلخواهش نرسیده. پیش مشاور هم رفته، مشاور گفته است که ادامه ندهد. الان به لحاظ احساسی که ناراحتم به کنار. به لحاظ روحی هم احساس گره دارم.
واقعیت بنده دختر خانم را از دو سال پیش کاملا فراموش کرده بودم و ذرهای در یادم نبود. دعاهای ازدواج و نماز غفیله را به هیچ عنوان (خدا شاهد است) به خاطر ایشان نمیخواندم. فقط برای ازدواج آن هم با دختری که هم کفو و پسند قلبی باشد.
اما نمیدانم چرا دعای من ختم به این شد که من دوباره با دختری که فراموش کرده بودم مواجه شوم و دوباره پاسخ منفی بگیرم و دوباره روح و روانم آزرده شود.
الان نمیدانم به اصرار ادامه بدهم یا نه. بله مشکلم را به هر کسی بگویم، جواب خواهد بود که اگر اصرار کنی در آینده هر مساله ای پیش بیاید دختر خواهد گفت که به علت اصرار من ازدواج کرده وگرنه خودش راضی نبوده و بهتر است آدم با کسی ازدواج کند که او هم تو را دوست داشته باشد.
این که چه حکمتی بود، نمیدانم. نمیدانم کجای کار اشتباه کردم. همان اول کار هم میدانستم به احتمال زیاد پاسخ مثبت نخواهم گرفت، اما گفتم اگر وساطت دوستم را قبول نکنم پشیمان خواهم شد و فرصتی که خدا به من داده است را نباید ضایع کنم. اما الان ظاهرا همه چیز برعکس شده. نمیدانم منظورم را رساندم یا نه.