ایران باستان

جاهلیت ایران قبل از اسلام

چرا  علمای محترم ما به آن  اندازه که به جاهلیت عرب پرداخته اند از جاهلیت ایران پیش از  اسلام  غافل شده  اند؟  کتاب وندیداد به عنوان کتاب احکام زرتشتی  پر از این احکام جاهلانه است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد  ترویج ازدواج با  محارم  تقسیم تمام موجودات  به خوب و بد که کشتن موجودات بد همچون مورچه ها دارای ثواب دانسته میشد عدم تناسب میان جرم و مجازات مانند این مورد : هرکس بر مرده ای پارچه ای بپوشاند هرچند کوچک به اندازه جوراب هزار تازیانه ی اسب رانی مجازات اوست جمشید  چوکسی محقق زرتشتی در کتاب ستیز و سازش اشاره میکند  یکی از دلایل گسترش اسلام در ایران اسلام آوردن زنان  بود که  از اجرای احکام طهارت  ماهیانه خسته شده بودند  که به این صورت بود که موبدان زرتشتی باید به طور ماهیانه زنان را 30 بار با خاک آب و ادرار گاو  شست وشو می دادند  این عوامل تا چه اندازه در گسترش اسلام در ایران موثر بوده است ؟ آیا اگر یک ارزیابی بدون تعصب انجام دهیم به این نتیجه نخواهیم رسید که جاهلیت ایران بسیار شدید تر  و ظالمانه تر از جاهلیت عرب بود که   مقایسه ی این دنیای جاهلی با ایران پس از اسلام که بحث دیگری است ؟ در مورد جاهلیت ایران پیش از اسلام  چه کتاب هایی نوشته شده است؟  

آیا ماهی قرمز سمبل عید چینی است؟

نوشت:

۸۰ سال پیش به همراه ورود چای به ایران ماهی قرمز نیز که سمبل عید چینی ست به سفره های هفت سین مراسم عید نوروز ما وارد شد، غافل از اینکه در عید چینی ماهی قرمز را رها میکنند تا زندگی جریان یابد و ما ماهی قرمز را اسیر تنگ بلورین میکنیم تا همزمان با رشد سبزه های سفره هایمان و باروری زمین هر روز او را به مرگ نزدیک و نزدیک تر کنیم.


جالب است بدانید در هیچ کدام از مراسم سنتی مان در مورد نوروز ماهی قرمز جایگاهی ندارد؛ در میان رسوم زرتشتی در سفره عید انار به نشانه باروری و عشق و یا سیب سرخ درون ظرف آب مقدس رها میشود تا عشق و باروری همچنان پاینده بماند. اگر ایرانی ها میدانستند که ماهی قرمز هیچ ریشه تاریخی در سفره هفت سین ندارد به جای پرداخت برای خرید و مردن ماهی های قرمز به بهانه عید، سیب قرمز یا انار را در آب رها میکردند که ریشه در تاریخ این دیار دارد.


عجیب نیست اگر تابلوی معروف هفت سین کمال الملک را در کاخ گلستان به تماشا بنشینیم و ببینیم که او نیز ماهی قرمز را میان سفره هفت سینش طراحی و نقاشی نکرده است.

این مطالب چقدر اعتبار داره؟

برده داری در ایران باستان

آیا برده داری ارمغان اسلام برای ایران بوده است؟؟!!


برخی می پندارند قبل از اسلام در ایران برده داری نبوده و برده داری ارمغان اسلام برای ایران است.در جای جای کتاب “مادیان هزار دادستان” احکام مربوط به برده بیان شده که به روشنی حکایت از آن دارد که قبل از اسلام در ایران برده داری رواج داشته است و نبود برده داری در ایران پیش از اسلام، دروغی بیش نیست. بنابراین، برده داری در ایران ارمغان اسلام برای این کشور نیست. در بخشی از کتاب «ماتیکان هزار داتستان» که در عصر ساسانیان به نگارش در آمده و در آن احکام شرعی زرتشتیان گرد آمده است، به احکام بردگی اختصاص دارد.
این کتاب به همت موبد رستم شهزادی به فارسی برگردانده شده و با عنوان «قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان» به چاپ رسیده است.

احکام بردگان را از صفحه ی 65 تا 67 می خوانیم. به برخی از این احکام توجه کنیم:

- «بندگان کسانی شمرده می شوند که توسط رعایای شاهنشاهی در جنگ به اسارت در آمده باشند.»

- «همان گونه که در هر ده روز یک روز غلام آزادی دارد، دهمین فرزند کنیز نیز از قید بندگی آزاد است.»

- «اشخاص آزاد و بنده هردو ممکن است خادم معبد گردند ولی بنده نمی تواند مانند آزاده قبول هدایا و تحف زوار کند.»

- «هرگاه بنده اکدینی (کافری) به همراهی آقای خود به دین مزدیسنی در آیند بنده در خدمت آقای خود باقی خواهد ماند.»

- «بنده ای که به عنوان کارگر به دیگری کرایه داده شود، کارفرما باید مزد او را به مالک بنده بدهد.»

- «بندگان می توانند با اجازه ی آقای خود آزادی خود را با پول خریداری نموده یا دیگری را حاضر نمایند قیمت آنان را به مالک پرداخته آزاد نمایند.»(1)

به گواهی شاهنامه، اسفندیار زرتشتی در جنگ دینی با ارجاسب، با شکست دادن او در حمله به ترکستان، علاوه بر غارت گنجینه های او، دو گروه دختر کمرباریک و خواهران و دختران و مادر ارجاسب را با خود به ایران آورد.
حکیم فردوسی در شاهنامه می گوید:

همه گنج ارجاسپ در باز کرد
بکپّان درم سختن آغاز کرد

هزار اشتر از گنج دینار شاه
چو سیصد زِ دیبا و تخت و کلاه‏

صد از مشک، وَ ز عنبر و گوهران
صد از تاج، وَ ز نامدار افسران‏

از افگندنی هاى دیبا هزار
بفرمود تا برنهادند بار

چو سیصد شتر جامه چینیان
ز منسوج و زربفت و ز پرنیان‏

عمارى بسیچید و دیبا جلیل
کنیزک ببردند چینى دو خیل‏

برخ چون بهار و ببالا چو سرو
میان ها چو غرو و برفتن تذرو

ابا خواهران یل اسفندیار
برفتند بت روى صد نامدار

زپوشیده رویان ارجاسپ پنج
ببردند با مویه و درد و رنج‏

دو خواهر دو دختر یکى مادرش
پر از درد و با سوک و خسته برش(2)

آرتورکریستن سن مستشرق دانمارکی در کتاب ایران در زمان ساسانیان می نویسد: ایرانیان اکثراً دست اسیران جنگی را بر پشت بسته و آنها را به عنوان غلامی می فروختند… خریداران خود را مالک جان بردگان می دانستند.(3)

با استناد به منابع زرتشتی و غیر زرتشتی می توان وجود برده داری در ایران باستان را نشان داد:
1. ماتیکان هزار داتستان (قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان)، ترجمه: رستم شهزادی (رئیس سابق انجمن موبدان تهران)
2. مادیان هزار دادستان (احکام حقوقی در عصر ساسانیان)، ترجمه: سعید عریان
3. شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی
4. دانشنامه جهان اسلام، به کوشش بنیاد دایره المعارف اسلامی

پی نوشتها:

(1). قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان، گردآورنده و برگردان: رستم شهزادی (درگذشت: 1378)، تهران، انتشارات فروهر، چاپ دوم، 1386.

(2). شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، تهران: مؤسسه نور، صفحه ۷۱۰ ، بخش “بازگشتن اسفندیار نزد گشتاسپ‏”

(3). ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی، ص۲۴۰ و۳۴۴.

ریشه در خاک >>> (زن ایرانی در کالبد مدل پوشاک غربی ؛ چرا؟)

راهکارهای جلوگیری از ورود بی رویه مدلهای پوشاک غربی و برگشت هویت پوشش ایرانی و اسلامی چیست؟

دوستان خودتان داوری کنید(3)(بررسی مبانی کیش زردشتی)

دوستان گرامی درود
این پاسخ من است به آقای جمهوری خودتان داوری کرده، از دیدگاهتان بهره مندم سازید.

جمهوری گرامی
درود
از این نقل قول چه نتیجه ای میخواهی بگیری؟ اگر هدفت انحراف در سده های پسین یک دین است، چیز تازه ای نیست کسی هم نمیکوشد که آن را پنهان بدارد. در اسلام و مسحییت و یهودیت هم هست.؟
اگر منظورتان دوگانگی در بینیاد های دینی است، که نه در هیچ جای گاتها، (بخش آسمانی)، و نه در هیچ جای هفت هات و فشوشو مانتره، فرورد که سروده شاگردان دست یکم زرتشت هستند، از دوگانگی اثری نیست.؟
یک جمله در نوشته های آقای نیکنام نقل کردید که اگر به درستی نقل شده باشد، منظور آن چیزی که شما مورد نظرتان هست نیست.؟
آن جمله اینست:"...اشوزرتشت معتقد بود که خدا نمی‏تواند پدید آورنده بدی‏ها باشد. به این ترتیب، آن دیوها دیگر نفی گشته و از مرتبه خدایی ساقط شدند. بنابراین در دینی که اشوزرتشت آورد، چیزی به نام دو خدا معنا ندارد و ایشان مروّجِ یکتاپرستی شد؛ یعنی دانستنِ اینکه تنها یک خدا وجود دارد و او همه نیکی و خوبی است...."؟
بنا بر گاتها اهورامزدا (هستی بخش دانا) نخست هنجار هستی (=اشا/ارتا/ارت) را آفرید که بهترین (=وهیشتا/وهیشت=بهشت) هنجار است. سپس هستی را بر پایه این هنجار آفریده است. از این رو هستی بهترین است و در آن بدی (=کاستی) نیست. همه چیز بر پایه این هنجار=نظم و دارای کارکرد درست خود است. بر پایه این هنجار در منش (=منه/من) انسان دو نیرو نهاده شده است که یکی (=سپنتا= افزاینده و پیش برنده) انسان را به سوی خدا و به=وهو= دوستدار + من=منش=منه (بهمن) شدن را می نماید ودیگری (=انگرهه/اهر=بازدارنده، برگشت دهنده) انسان را به سوی نا خدا و دوش= بد+ من = منه = منش (دشمن) بودن میکشاند.؟
از این رو در گاتها اهرمن در برابر سپنتا من از توانایی های منش انسان است و در بیرون از انسان وجود بیرونی ندارد. از آنجا که در هستی تنها درستی پدید آمده از هنجار هستی یعنی اردیبهشت هست، پس آنچه که بدی میبینیم زاییده اهرمن (توان بد بودن انسان) است.؟
در اسلام جز این است؟


Nik-o shAd bAshid
KhodA negahdAr,
MoobedyAr MehrAn Gheibi.

Kerman_Iran

From: jomhoori

بسم الله الرحمن الرحيم
در لغتنامه دهخدا در توضیح «ثنویه» می خوانیم: «ثنویة: تأثیث ثنوی. قول به دو اصل. شرک. گروهی که به دو خدا قائلند. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: فرقه ای از کفار هستند که به دو آفریدگار قائل شده اند....»
با توجه به توضیح لغتنامه دهخدا، یک شخص هم می تواند ثنوی باشد و هم یکتاپرست؛ چراکه شخص می تواند قائل به دو مبدأ برای هستی باشد اما تنها مبدأ خیر را بپرستد.
بنابراین می توان زرتشتیها را «ثنویهای یکتاپرست» خواند. این مطلب را از سخنان موبد میستری می توان دریافت. اما بعضی حتی محققان زرتشتی به دلیل اینکه ثنویت را هم معنای دوگانه پرستی تصور کرده اند، مطالب را خلط کرده اند. به عنوان نمونه سخنان موبد دکتر کورش نیکنام را در مصاحبه با مجله هفت آسمان (ش 14، ص 16 ـ 17) ببینید. می بینیم دکتر نیکنام در پاراگراف دوم، برای شرور، مبدأی جدای از خداوند قائل است اما آن مبدأ (دیوها) از مرتبه خدایی ساقط شدند و این دقیقا همان ثنویت است:
«پیش از اشوزرتشت، اقوام ایرانی دو گونه خدا داشتند: خدایانی به نام «اهورَه» (= اسورَهْ در هند) که در برابرشان خدایانی به نام «دیو» (= «دَئِوَ» در هند) می‏گفتند. به تعبیر دیگر: خدایان بد و خدایان خوب؛ که هر دو مورد نیایش و ستایش مردم بودند. برای خدایان بد، قربانی می‏کردند تا از شرّ آنان در امان باشند و خدایان خوب را می‏ستودند تا زندگی‏شان با برکت و خوشی بشود. زرتشت رفرم خودش را این‏گونه ایجاد کرد که «مزدا» را در کنار اهورَهْ - یعنی هستی‏بخش – که مردم از پیش به آن باور داشتند، اضافه کرد و خدایی یکتا به نام «اَهورَهْ‏مَزدا» را به مردم معرّفی نمود. «مَزْ» یعنی بزرگ و «دا» یعنی دانا و خردمند.
اشوزرتشت معتقد بود که خدا نمی‏تواند پدید آورنده بدی‏ها باشد. به این ترتیب، آن دیوها دیگر نفی گشته و از مرتبه خدایی ساقط شدند. بنابراین در دینی که اشوزرتشت آورد، چیزی به نام دو خدا معنا ندارد و ایشان مروّجِ یکتاپرستی شد؛ یعنی دانستنِ اینکه تنها یک خدا وجود دارد و او همه نیکی و خوبی است.
ولی بعدها متوجه می‏شویم که وقتی اندیشه ناب اشوزرتشت رواج می‏یافت، و وقتی که خودش از صفحه روزگار بیرون رفته بود، کسانی که هم‏چنان معتقد به باورهای پیشین بودند، بار دیگر جان گرفتند و این‏بار با زیرکیِ خاصی، آن افکار و اندیشه‏های سابق را به نام اشوزرتشت رواج دادند. بنابراین اشوزرتشت اصلاً بنیان‏گذار یکتاپرستی بود


.


__,_._,___

ازدواج با محارم در ایران باستان

در چند پست نشان دادیم که ازدواج با محارم در میان زرتشتیان و ایران باستان رواج داشته و دوستان مدرک تاریخی خواستند. پیش از این منابع تاریخی را نشان دادیم و اینک دوستمان عادل، بخشی از شاهنامه را به ما معرفی کرد که در آن، داستان ازدواج بهمن با دخترش همای چهرزاد آمده و نتیجه ی این ازدواج، داراب شد.
در پستی دیگر نیز گفتیم که معمولا انتخاب شاه در ایران باستان، براساس لیاقت نبوده. در اینجا نیز می خوانیم که وقتی که هما از پدرش باردار بود، بهمن در بستر بیماری افتاد، وصیت کرد که فرزندش که اکنون جنین است، خواه پسر باشد یا دختر، به پادشاهی برسد.

پسر بد مر او را یکى همچو شیر
که ساسان همى خواندى اردشیر

دگر دخترى داشت نامش هماى
هنرمند و بادانش و نیک راى

همى خواندندى ورا چهر زاد
ز گیتى بدیدار او بود شاد

پدر در پذیرفتش از نیکوى
بران دین که خوانى همى پهلوى

هماى دلافروز تابنده ماه
چنان بد که آبستن آمد ز شاه

چو شش ماه شد پر ز تیمار شد
چو بهمن چنان دید بیمار شد

چو از درد شاه اندر آمد ز پاى
بفرمود تا پیش او شد هماى

بزرگان و نیک اختران را بخواند
بتخت گرانمایگان بر نشاند

چنین گفت کاین پاک تن چهر زاد
بگیتى فراوان نبودست شاد

سپردم بدو تاج و تخت بلند
همان لشکر و گنج با ارجمند

ولى عهد من او بود در جهان
هم انکس کزو زاید اندر نهان

اگر دختر آید برش گر پسر
ورا باشد این تاج و تخت پدر

چو ساسان شنید این سخن خیره شد
زگفتار بهمن دلش تیره شد ....

منبع وبلاگ زرتشتي مسلمان http://zartoshtimosalman.parsiblog.com

وحي در زرتشت

انجمن: 

به نام خداي بزرگ و مهربان. با يكي از موبدان زرتشتي به نام جناب آقاي موبد يار مهران غيبي بحثي پيش آمده است مبني بر اينكه اهورا مزدا به واسطه ي وحي با زرتشت سخن ميگفته است. بنده هر چقدر در كتابهاي زرتشتيان عزيز كنكاش كردم چيزي از وحي در آن نيافتم. ميخواستم بدانم كه آيا اين ادعاي آقاي موبد يار مهران غيبي محترم درست است يا خير. التماس دعا