آداب توبه

آیا خدا با من هم حرف می زند؟

سلام من مدتی هست که نماز شب می خونم. تمامی نمازهام اول وقت هست و خیلی از مستحبات را انجام میدهم مثلا روزی 50 آیه قران خواندن و زیارت عاشورا و دعای عهد و ایه الکرسی و تسبیحات و........ اما احساس می کنم هیچ کدام مورد قبول نیست. چون حال معنوی ای که باید داشته باشم را ندارم. یادم هست دوران نوجوانی نماز شب که میخواندم تاثیر آن را به وضوح میدیم. که البته بعد مدتی ترکش کردم. مثلا حس ششم فوق العاده قوی ای پیدا کرده بودم یا اگر کسی میخواست مرا وادار به گناهی کند به هیچ وجه شرایطش محیا نمیشد تا جایی که خود طرف هم میگفت انگار خدا نمیخواد گناه کنی. خودم احساس می کنم چون اون موقع پاک تر بودم و الان غرق در گناهم. و کمتر عبادات ام مورد قبول واقع میشه. از طرفی هم احساس می کنم انگار خدا من رو نپذیرفته. گاهی وقت ها با خودم میگم بجز نمازهای یومیه باقی رو ترک کنم. چون اونقدر غرق در گناه ام که خدا برای من وقتی نمیذاره. خیلی دچار دودلی شدم. میخواستم بدونم اگر گناهی رو چندین بار مرتکب شده باشم و هر بار توبه کرده باشم باز هم خداوند توبه من رو میپذیره؟ با خودم میگم حتما این چندبار گناه و توبه و باز انجام گناه باعث شده از چشمش بیافتم. وقتی زندگینامه یکسری از شهدا رو که به مرحله عرفان رسیدن میخونم با خودم میگم خدا با امثال اینا حرف میزنه و بهشون توجه داره نه تویه گناه کار که هربار گناه میکنی و هر بار توبه و باز گناه. و چه گناهانی که در گذشته نکردم که از گفتنش شرم دارم. بهشون افتخاری هم نمی کنم اما یه مدتی خیلی غرق در کثافت بودم. هر بار میگم نکنه بخاطر اونهاست. یا نکنه خدا اون گناهانی رو که براش توبه کردم هنوز از کارنامه اعمالم پاک نکرده و بخاطر همون هاست که هیچ وقت اون حال معنوی رو ندارم. باید چیکار کنم؟  

چگونه توبه اش پذیرفته می شود؟

اگر مردی با زن شوهر دار رابطه برقرار کند و با او همبستر شود و بعد توبه کند، آن وقت خدا توبه این فرد را می بخشد؟ اگر توبه اش را بپذیرد عین بی عدالتی و بی انصافی است پس زندگی منی که شوهر اون خانم هستم نابود شد چی؟ زندگی و آینده بچه ام که بچه طلاق شده چی؟ زندگی و خونه ای که داشتیم خخراب شد چی؟ عمربه باد رفته و آبرو و سرافکندگی چی؟ چطور همچین چیزی ممکنه؟ دارم از خدای خودم ناامید میشم !!!

شرایط و آداب توبه نصوح

سلام وقت بخیر اینکه میگن توبه نصوح باعث میشه که تمام گناهان و شواهدش از بین بره آیا حقیقت دارد یا خیر؟ و اگر واقعا این مفهوم درست است شرایط و آداب این توبه چگونه است؟ حقیقتا تمام شواهد چه از ذهن خود و دیگران و ثبت اعمال پاک می شود و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است؟

**توبه (بحثی جامع در مسأله توبه)**

بسم الله الرحمن الرحیم

مسأله اول:
ارکان و شرایط توبه از دیدگاه امام خمینی

ارکان توبه
از نظرگاه امام خمینی(ره) توبه دو رکن دارد (ندامت و عزم) و رکن دوم برخاسته از اولى و لازمه آن است.
ایشان تفسیر ویژه اى از "عزم بر ترک گناه" ارائه مى دهند و آن اینکه عزم بر ترک گناه لازمه ندامت است و پشیمانى واقعى و راستین آن را در پى دارد؛ وقتى پشیمانى در جان کسى افتد خودبخود تصمیم مى گیرد دیگر گناه نکند و به گفته غزالى عزم مى کند "لباس جفا بر کشد و بساط وفا بگستراند" از این رو تصمیم بر ترک گناه بدین معنا نیست که گناهکار پس از پشیمانى بنشیند و فکر کند و با خود بگوید حال که من پشیمان شده ام تصمیم مى گیرم دیگر گناه نکنم و در این عزم جازم و قاطع هستم چه اینکه بر این گفته اشکالاتى وارد است اول آن که چه دلیلى بر اعتبار این معنا در توبه داریم؟ دوم آن که اگر عزم بر ترک گناه را بدین معنا جز حقیقت توبه بدانیم، لازمه اش این است که آن که مى داند که احتمالا یا قطعا دوباره گناه خواهد کرد مانند کسى که عصبانى و بداخلاق است و مى داند مجددا این گناه برخاسته از عصبانیت از او سر مى زند یا مانند کسى که ترسو است و احتمال فراوان مى دهد که دوباره بهنگام برافروختن آتش جنگ بترسد و صحنه را ترک کند و... توبه چنین کسى امکان ندارد چرا که از طرفى عزم مى کند که دیگر گناه نکند؛ یعنى مى داند که مى خواهد این گناه را مرتکب نشود و از سویى مى داند که در آینده این گناه را مرتکب خواهد شد و در نتیجه در درون خود دچار تناقص شده و دل وى چنین عزمى را برنمى تابد و در واقع این عزم محقق نمى شود.
اما در تبیین حضرت امام راحل از "عزم بر ترک گناه" هیچ یک از اشکالات بالا وارد نیست زیرا حقیقت توبه، پشیمانى و ندامت خاص است یعنى ندامتى که عزم بر ترک گناه را به دنبال داشته باشد و اگر چنین نباشد این ندامت نیست بلکه نوعى تمسخر است و اگر ندامت هم بر او صدق کند بر چنین ندامتى رجوع به فطرت اطلاق نمى شود و وقتى هم که چنین ندامتى حاصل آید توبه محقق مى گردد چرا که هم ندامت و هم عزم بر ترک گناه بدست آمده است امام راحل - قدس سره - در این باره چنین مى نویسد:
"... و اگر خداى ناخواسته [به گناه] مبتلا شد، به زودى از آن منزجر مى گردد و پشیمان مى گردد و صورت ندامت در قلبش ظاهر مى شود و نتیجه این پشیمانى و ندامت خیلى بزرگ است و آثار آن خیلى نیکو است و عزم بر ترک مخالفت و معصیت بر اثر ندامت حاصل مى شود و همین که این دور کن توبه [ (ندامت و عزم بر ترک) ] حاصل شد کار سالک طریق آخرت آسان شود و توفیقات الهیه شامل حال او مى شود..."
دقت در روایات فراوانى که در باب توبه آمده است نیز مقتضى همین مطلب است چرا که در برخى از روایات به ظاهر توبه دو رکن مستقل دارد (ندامت و عزم بر ترک) که هر یک از دیگرى جدا است. مثل روایتى که جناب سید رضى در نهج البلاغه آورده است و حضرت امام خمینی (ره) در کتاب ارزشمند چهل حدیث، به شرح آن پرداخته اند در آن حدیث شریف چنین آمده است: "... الاستغفار درجة العلیین، و هو اسم واقع على ستة معان: اولها الندم على ما مضى. و الثانى: العزم على ترک العود الیه ابدا..."
"... همانا استغفار درجه علیین است. و آن اسمى است که واقع مى شود بر شش معنا. اول آنها پشیمانى بر گذشته است. دوم، عزم بر برگشت ننمودن است به سوى آن (گناه) همیشگى..."
اما ظاهر برخى از روایات این است که عزم بر ترک گناه لازمه و نتیجه ندامت واقعى است به عنوان نمونه از مولا امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده است که:
"الندم على الذنب یمنع عن معاودته"
"پشیمانى از گناه مانع بازگشت به آن است"
و نیز از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که:
"... قال: قال امیر المومنین علیهما السلام: ان الندم على الشر یدعو الى ترکه" امام صادق از قول امیر المومنین على - علیهما السلام - نقل مى کند که آن حضرت فرمود: "پشیمانى از گناه انسان را به ترک آن وادار مى کند".
تامل نشان مى دهد که میان دو دسته از اخبار و اخبار پیشین که دلالت داشت بر این معنا که در توبه ندامت و پشیمانى کفایت مى کند. تناقضى در کار نیست زیرا این اخبار مى گوید: لازمه و نتیجه ندامت، عزم بر ترک گناه است. و مضمون اخبار گذشته این بود که "عزم بر ترک گناه" جزء حقیقت توبه است و مفاد شمارى از اخبار این بود که در توبه ندامت و پشیمانى کفایت مى کند. جمع عرفى میان این روایات به این است که اخبار دسته دوم را با روایات گروه اول تفسیر کنیم؛ یعنى بگوییم: مراد این است که عزم بر ترک گناه رکن توبه است اما در مقام تحقق نتیجه ندامت و لازمه آن است - آنگونه که امام بزرگوار( قدس سره) تصریح فرموده اند - مقصود از ندامت و آن دسته از روایات که مى گوید: حقیقت توبه ندامت است، ندامتى است که "عزم بر ترک" را در پى داشته باشد. علامه مجلسى (رضوان الله علیه) در توضیح روایت "کفى بالندم توبة" در این باره چنین مى نویسد: "«... ظاهر این روایت این است که در تحقق توبه ندامت کافى است و عزم بر ترک در آن شرط نیست ولی این مخالف قول مشهور و برخى از روایات است مگر اینکه پشیمانى در این روایت به معناى ندامت کامل باشد که در این صورت آن مستلزم عزم بر ترک گناه است» آنگاه پس از نقل گفته یکى از دانشمندان که وى این مطلب را با بیانى علمى و دقیق توضیح داده است، مى نویسد:
پس معناى این روایت این است که هرگاه ندامت حاصل آید توبه و رجوع به خدا از طریق ریشه کن کردن گناهان و بیرون آمدن از ظلمت گناه، محقق مى شود. زیرا ریشه و سبب نابودى گناه و خروج از آن همین ندامت است و در روایت نیامده است که پشیمانى بدون ترک گناه در رجوع به خدا و ندامت کافى است زیرا چنین پشیمانى توبه و ندامت نیست بلکه به تمسخر و استهزاء شبیه تر است، آرى ندامتى که [عزم ] بر ترک گناه را در پى داشته باشد، توبه است."