* * * نقد عرفان حلقه یا عرفان کیهانی * * *

تب‌های اولیه

378 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عرفان حلقه، اعلام كرده كه در جستجوي كمال است، نه قدرت. بر اين اساس عرفان را به دو دسته: عرفان قدرت و عرفان كمال تقسيم مي‌كند. اين دسته‌بندي، منطبق بر بخشي از دسته‌بندي علامه طباطبايي است كه نه عرفان، بلكه طالبان عرفان را به سه گروه تقسيم كرده‌اند: گروه اول، كساني كه در پي قدرت‌اند؛ گروه دوم، كساني كه در جستجوي كشف رازهاي عرفاني و دستيابي به لذت‌هاي معنوي هستند؛ و گروه سوم، كساني كه در طلب معرفت خداوند و بندگي او هستند. عرفان حلقه، برخلاف اين كه خود را كمال‌گرا معرفي مي‌كند، بيشتر آموزه‌هايش رازجويانه و قدرت‌طلبانه به نظر مي‌رسد.
در اين فرقه، كمال بر اساس قدرت و توان تعريف مي‌شود: «كسب كمال ، كه در اين مرحله از زندگي انسان بر روي كره زمين به معناي رسيدن به توان بالقوه الهي بوده و رسالت اصلي انسان، حركت از كثرت به وحدت،‌درك يكتايي جهان هستي، رسيدن به روشن‌بيني به منزله روشن ديدن و رسيدن به وضوح، شناخت، فهم و درك از جهان هستي و پي بردن به هدف خلقت متعالي است (درك بالقوه خدايي بودن).»
در اين تعاليم هيچ نامي از خدا برده نمي‌شود و همان طور كه از رويكرد كيهان‌گرايانه برمي‌آيد، يكتايي جهان هستي، درك جهان هستي و هدف از خلقت جهان هستي مورد توجه است. اين فرقه در اوج و نهايت خود، در طلب گنج درون و درك بالقوه خدايي بودن است.
رويكرد عرفان حلقه به درك بالقوه خدايي بودن و كشف نيروهاي دروني، كاملا با تعريف علامه طباطبايي از كساني كه با انگيزه قدرت به دنبال عرفان مي‌روند سازگار است. «كساني كه براي اغراضي غير از عرفان حق به اين سلك درمي‌آيند و هدف اين افراد، كشف كردن نيروهاي شگرف درون خويشتن است تا در دنيا از آن سود جويند و اگر خداوند راه راست را به آنها ننمايد، به سطح پستي از خودشناسي و عرفان رسيده و در بند شيطان گرفتار مي‌آيند. امام صادق (ع) در اين باره مي‌فرمايد: همانا سحر، صورت‌هاي گوناگوني دارد؛ نوعي از آن چيزي است كه دوستان و فرمانبران شياطين از آنها مي‌آموزند.»
عرفان حلقه با مطرح كردن حلقه‌هاي قدرت شعور كيهاني، مدعي اين است كه زمينه كشف و شهود را در فرد ايجاد مي‌كند. يكي از اين امكان درمانگري را به فرد مي‌دهد و ساير حلقه‌ها نيز هر كدام مبحث خاص خود را دارد. حال پرسش اين است كه قدرت درمانگري از هوشمندي كيهاني، چگونه كشف و شهود به بار مي‌آورد.
كانون دريافت كننده كشف و شهود دل است؟ دلي كه از ايمان به سرچشمه روشنايي تهي است و به پاكي سلام نكرده است، چگونه مي‌تواند پذيراي كشف و شهود باشد؟

ادامه دارد . . .

منابع:
1. انسان از منظري ديگر، طاهري، محمدعلي، نشر ندا، چاپ دوم، آبان 86.
2- باورها و آيين‌هاي يهودي، ترجمه، فرزين، رضا، قم: مركز مطالعات اديان و مذاهب، 1385.
3- جريانات بزرگ در عرفان يهودي، گرشوم شولم، ترجمه: فريدالدين رادمهر، انتشارات نيلوفر، 1385.
4. شواليه‌‌هاي معبد، يحيي، هارون، تهران: نشر هلال، چاپ سوم، 1388.
5. عرفان كيهان (حلقه)، طاهري، محمدعلي، انتشارات انديشه ماندگار، چاپ سوم تابستان 86.
6. نتايج امواج تهاجم عليه هوشمندي مثبت الهي، بي‌نا، بيجا، شهريور 1389.
7. نهايةالحكمة، طباطبايي، سيد محمدحسين، قم: مؤسسه النشر الاسلامي، 1417 قمري.
8. Onur Ayangil. "Yeni Gnose " (New Gnosis), Mimar Sinan, 1977, No.25, p.20.

تمسك به نيروي‌هاي شيطاني چگونه با عرفان اسلامي قابل جمع است؟
خبرگزاري فارس: پايه و اساس عرفان حلقه، دست‌درازي به نيروهاي شيطاني است كه آثار و نشانه‌هاي آن به صورت علمي و تجربي در زندگي درمان‌گران و درمان‌جويان قابل بررسي است، حال سؤال ما اين است كه تمسك به نيروهاي شيطاني چگونه با سنت عرفاي اسلام قابل جمع است؟

به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، به تازگي كتابي تحت عنوان «پرسش از عرفان حلقه» به قلم حجت‌الاسلام حميدرضا مظاهري‌سيف، مدير مؤسسه فرهنگي بهداشت معنوي چاپ شده است.
گروه مخاطبي كه براي اين كتاب ارزشمند پيش‌بيني شده، مربيان هستند. يعني؛ افرادي كه مطالعات انتقادي جنبش‌هاي معنوي نوظهور را انجام مي‌دهند.
آنچه در پي مي‌آيد، مشروح عناوين پنجم تا هشتم اين كتاب است.

پايه‌گذاران عرفان حلقه معتقدند كه حلقه‌هاي عرفان عملي اين فرقه، حلقه‌هاي رحمت عام الهي است. «رحمت عام شامل همه انسان‌ها مي‌شود و انسان در اين مورد، حق انتخاب داشته و مي‌تواند از آن استفاده نموده يا اجتناب نمايد و براي برخوردار شدن از آن هيچ اجباري ندارد؛ سفره‌اي است كه هر روز گسترده است، تا چه كسي به سوي آن دست برده، لقمه‌اي بردارد.
هر سحرگه كيمياي سرخ رويي، مي‌زند/ آفتاب رحمت عام تو بر ديوارها
به طور كلي، همه انسان‌ها صرف نظر از نژاد، مليت، جنسيت، سن و سال، سواد و معلومات، استعداد و لياقت‌هاي فردي، دين و مذهب، گناهكاري و بي‌گناهي، پاكي و ناپاكي و ... مي‌توانند از رحمت عام الهي برخوردار شوند.
خار و گل، در پله تردستان يكي است/ چون كنم قطع اميد، از رحمت عام بهار
فيض و رحمت الهي در انحصار هيچ گروه خاصي نيست. افراد و گروه‌ها فقط مي‌توانند معرف باشند، تا اشخاصي كه خود را از پرتو اين نور نجات‌بخش مخفي كرده‌اند، در معرض آن قرار بگيرند.»
اين سخن اشكالاتي دارد و بر كساني كه تا حدودي با عرفان آشنا هستند پوشيده نيست، ولي به هر صورت در اساسنامه عرفان حلقه، تبيين بيشتر موضوع آمده است.
البته در اساسنامه، به حلقه‌هاي رحمانيت با نام شعور الهي اشاره شده و اين طور معرفي شده است:» نظر به اين كه شعور الهي نياز به هيچ مكملي ندارد، لذا چيزي تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه كردن به آن نبوده و اين موضوع به راحتي قابل اثبات مي‌باشد؛ چرا كه با حذف عامل اضافه شده، مشاهده مي‌شود كه حلقه وحدت همچنان عمل مي‌نمايد و اين خود رسواكننده بدعت‌گذاران و متقلبان خواهد بود، كه در دل اين رابطه براي تشخيص حق از باطل وجود دارد. در اين رابطه، هيچ گونه بدعتي پذيرفته نيست و فقط نشان دهنده ميل فرد به خودنمايي و مطرح نمودن خود مي‌باشد.»
با اين عقيده، مبني بر اين كه در پيوند با حلقه‌هاي شعور كيهاني در صورت حذف عوامل زائد، اشكالي در كاركرد حلقه‌ها ايجاد نمي‌شود، در دوره‌هاي آموزشي عرفان حلقه، موضوع توسل به معصومين و زيارت حرم‌‌هاي مقدس و دعاهاي مربوطه مورد نفي و نكوهش قرار مي‌گيرد. اين ديدگاه دقيقا شبيه ديدگاه‌ وهابي‌هاست، كه شيعيان را به علت علاقه به زيارت خاندان پيامبر مشرك دانسته، كشتن شيعيان را موجب ورود به بهشت مي‌دانند. زيارت از نظر آنها مكان‌پرستي و توسل، شخص‌پرستي، روح‌پرستي و مرده پرستي است؛ فرهق حلقه، حتي تكريم قرآن كريم را كتاب پرستي مي‌پندارد و از خواندن آن كه شفا و رحمت است، بر بالين بيماران جلوگيري مي‌كند. چنان كه در اصل ديگري از اساسنامه آمده است:
«نام خداوند در رأس همه نام‌ها قرار دارد و خواندن و استعانت فقط سزاوار اوست و نقض آن شرك است. (اصل اجتناب از من دون الله) مهم‌ترين مصاديق بارز شرك عبارتند از :شخص پرستي، روح پرستي، مرده پرستي، مكان‌پرستي، كتاب پرستي، خود پرستي، دنيا پرستي، ظاهر پرستي. بين انسان و خدا، تنها واسطه‌اي كه وجود دارد، هوشمندي و شعور الهي (يدالله) است، كه به صورت‌هاي مختلف نقش يداللهي خود را ايفا نموده و پل ارتباط عالم پايين و عالم بالا مي‌باشد.»
نكته جالب در اصل مذكور اين است كه روح پرستي، كتاب‌پرستي و مكان‌پرستي بيش از خودپرستي و دنياپرستي مذمت شده است. اعضاي اين فرقه گاهي مي‌گويند ما اگر از توسل به پيامبر و خاندانش يا قرآن نهي مي‌كنيم براي اين است كه استفاده ابزاري از آنها شايسته نيست. در حالي كه با تأكيد بر منزلت شعور كيهاني و نقش بي‌بديل آن در واسطه‌گري ميان انسان و خدا، شفاجستن از آن را ناشايست نمي‌دانند. پرسش اين است كه حذف قرآن و عترت از رابطه ميان انسان با خدا، براي تكريم آنهاست يا ايجاد تغيير در باورها و شكستن اركان دين؟ به خصوص آنجا كه آقاي طاهري در پاسخ به پرسشي در اين باره مي‌گويند ئمه اطهار، مثل مال و زن و فرزند ممكن است در نظر ناظري بر تجليات زيباي الهي، براي تسهيل در مسير كمال باشند و مي‌توانند هر يك براي وي به من دون الله تبديل شوند.»

حالا بر فرض صحت اين حرف‌ها كه پاكان و ناپاكان اگر بخواهند از رحمانيت برخوردار شوند، هيچ افزوده‌اي به شعور كيهاني و حلقه‌هاي رحماني لازم نيست و هر چه به ميان آيد بدعت‌گذاري و تقلب است؛ در جايي از مانيفست عرفان حلقه اين طور مي‌خوانيم:
«براي بهره‌برداري از عرفان عمليف عرفان كيهان (حلقه)، نياز به ايجاد اتصال به حلقه‌هاي متعدد شبكه شعور كيهاني مي‌باشد و اين اتصالات، اصل لاينفك اين شاخه عرفان است. جهت تحقق بخشيدن به هر مبحث در عرفان عملي، نياز بهحلقه خاص و حفاظ‌هاي خاص آن حلقه مي‌باشد. اتصال به دو دسته كاربران و مربيان ارائه مي‌شود، كه تفويضي بوده و در قبال مكتوب نمودن سوگندنامه‌هاي مربوط به آنان، تفويض مي‌گردد.
تفويض‌ها، توسط مركزيت‌ كه كنترل و هدايت‌كننده جريان عرفان كيهاني (حلقه) مي‌باشد، انجام مي‌گيرد.»
به اين ترتيب مركزيت عرفان حلقه، تنها راه ارتباط با رحمت عام الهي است! و مربيان عرفان حلقه كه اتصال را از مركز عرفان حلقه دريافت كرده‌اند مي‌توانند آن را به ديگران انتقال دهند، يعني اتصال به رحمت عامالهي با وساطت فيض در سلسله مراتب عرفان حلقه، امكان‌پذير استى! با اين وصف يك مربي عرفان حلقه، اگر چه دروغگو يا به ناپاكي‌هاي ديگر آلوده باشد، چون اتصال به رحمت عام الهي فراتر از اين قيدهاست، و او اتصال را از مركزيت و سلسله مراتب عرفان حلقه دريافت كرده و اجازه تفويض را هم گرفته است، مي‌تواند آن را به ديگران منتقل كند، اگر چه گيرنده اتصال از مربي خود پرهيزكارتر باشد، در غير اين صورت به رحمت عام الهي نمي‌رسد!
بنابر اين رحمت عام الهي با اجازه مركزيت عرفان حلقه، در دسترس بندگان خدا قرار مي‌گيرد. توسل و توجه به انبياء و اولياء و واسطه فيض بودن آنها مردود است و فقط مركزيت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربيان آن واسطه فيض شعور الهي و اتصال به رحمت عام حق تعالي هستند.
براي نقش واسطه فيض شعور الهي و اتصال به رحمت عام حق تعالي هستند.
براي نقش واسطه فيض بودن مركزيت و سلسله مراتب عرفان حلقه، توصيف‌هاي زيبايي بيان شده است از جمله اينكه: از آنچه را كه روزي آسماني دارند، مانند روزي زميني خود، به ديگران انفاق كنند «مما رزقناهم ينفقون» و از اتصال خود براي نيز ايجاد اتصال كنند. اما اين توصيفات زيبا و استفاده تأويلي از آيات قرن مشكل تناقض گويي را پيچيده‌تر مي‌كند؛ چون از ديدگاه قرآن رحمت عام الهي در دسترس همه است و هيچ اختياري در اصل استفاده از آن وجود ندارد و فقط نحوه استفاده از آن در اختيار انسان است. نعمت‌ها و مهلت‌هايي كه بين مؤمنان و كافران مشترك است از رحمت عام سرچشمه مي‌گيرد و كساني كه از آن درست استفاده كنند و به راه ايمان، شكرگزاري و عشق به خداوند قدم بردارند در حقيقت به حلقه‌ها يا مراتب رحمت خاصه و رحيميت خداوند متصل شده‌اند. و كان بالمومنين رحيما بنابر اين تناقض بزرگ عرفان حلقه را مي‌توانيم اين طور عنوان گذاري كنيم: رحمت عام خدا فقط در دست ماست و هر عاملي حتي ايمان به خدا و پاكي و پرهيز كاري زائد است غير از مركزيت عرفان حلقه.
چون بدون آنها حلقه‌ها عمل مي‌كنند، فرد به قدرت درمانگري شعور كيهاني مي‌رسد و قدرت‌هاي درگير حلقه‌هاي ديگر هم با تفويض مركزيت حلقه‌ عمل مي‌كند؛ اما باورها، ايمان به خدا، عمل نيك، صداقت و پاكي، توجه و توسل به پاكان و خواندن قرآن هيچ نقشي در كاركرد حلقه‌هاي رحمت الهي ندارند و زائد و متقلبانه هستند.
تا اينجا معلوم شد كه عرفان حلقه، رحمت عام الهي را در اختيار خود مي‌داند و اتصال بندگان خدا با آن بايد از طريق مركزيت و سلسله مراتب مربيان اين فرقه انجام شود. اگر بخواهيم با ادبيات عرفان حلقه سخن بگوييم، بايد گفت كه خدپرستي‌ها و خودنمايي‌هاي عرفان حلقه به اين اندازه پايان نيافته و دامنه آن بسيار گسترده شده است. در واقع اين فرقه نه فقط عقايد و تصورات خود را يگانه راه حقيقت مي‌پندارد، بلكه هيچ نام ديگري را غير از نام خود، مجاز نمي‌شمارد.
«هيچ كس حق معرفي اين اتصال را با نام ديگري غير از شبكه شعور كيهاني يا شعور الهي نداشته و اين كار فريب دادن ديگران محسوب شده، باعث سوق آنها به سمت غير از خدا (اصل اجتناب از من دون‌الله) و انحراف همگان خواهد شد، همچنين هر عاملي كه فرد اتخاذ نموده تا بدان وسيله خود را مطرح نمايد يا منجر به منيت و ادعاي رجحان نسبت به ديگران شود، از انحرافات بارز هستند( اصل اجتناب از آنا خير منه)
معلوم نيست كه اگر حقيقت واقعه فرقي نداشته باشد تغيير نام، چگونه موجب سوق به سمت غير خدا و فريب ديگران خواهد شد؟ اگر عرفان حلقه درست است، چه اشكالي دارد كه گروهي به جاي شعور كيهاني بگويند، شعور جهاني، يا روح كيهاني، آگاهي الهي، شعور هستي، هوشياري خلاق، نيروي بيكران، نيروي الهي و يا هر نام ديگر؟ خود پايه گذاران عرفان حلقه در بسياري از موارد به جاي شعور از واژه هوشمندي استفاده مي‌كنند. آيا در اين صورت به سوي غير خدا رفته‌اند؟ اگر چه با نام‌هاي گوناگون ياد شود، چون منظور و مقصود يكي است، خواندن او به نام‌هاي گوناگون در اديان مختلف اشكالي ندارد.

عرفان عملي در اين فرقه بدون تهذيب نفس و خودسازي، فقط با اتصال به حلقه‌هاي شعور كيهاني توسط مركزيت عرفان حلقه، تحقق مي‌يابد و از اين طريق فرد مي‌تواند به قدرت هاي ماورايي متصل شود. مركزيت با تسليم افراد، آنها را به حلقه‌ها متصل مي‌كند، تا از قدرت آن حلقه برخوردار شوند.« تسليم در حقه، تنها شرط تحقق موضوع حلقه مورد نظر است» با توجه به اين كه در عرفان عملي اين فرقه، دين و ايمان و اعتقادات هيچ نقش و اهميتي ندارد، تسليم شدن در حلقه هم به معناي تسليم شدن در برابر خداوند، يا نيروي الهي يا حتي شعور كيهاني نيست؛ بلكه به معناي شاهد بودن و پذيرش محض است.
«شاهد كسي است كه نظاره‌گر باشد. در امر نظاره گري چيزي مانند:«تخيل، تصور، تفسير و... وارد نكند؛ زيرا باعث خروج او از عمل نظاره‌گري مي‌شود. واقعيت و حقيقت را بتواند ببيند، بي‌طرف بوده و پيش داوري ناشته باشد. در زمان حاضر، حضور داشته باشد، شرطي نشده باشد، آزاد باشد (عدم استفاده از مواد توهم‌زا) و تسليم باشد (عدم انجام هر كاري در حلقه)
نه تنها كساني كه به اين فرقه مي‌پيوندند و از نوعي از اين نيروها استفاده مي‌كند، مثلا كسي كه مي‌خواهد درمان شود، بايد تسليم شود و شاهد باشد «تنها شرط نتيجه گرفتن از فرادرماني حضور بي‌طرفانه در اين حلقه وحدت است»
اين جانب در يك تجربه عملي، دعوت يكي از مسترهاي عرفان حلقه را پذيرفتم تا اتصال را از او دريافت كنم، او بدون هيچ توضيحي از من خواست كه تسليم باشم، پرسيدم: تسليم چي؟ پاسخ داد: فقط تسليم، شاهد باش، هيچ پيش داوري نكن، ببين چه مي‌شود.
نكته دقيق و بزرگ‌ترين راز عرفان حلقه همين جاست.
تسليم شدن به ناشناخته، گشودن وجود خود به روي موجوداتي كه تو آنها را نمي‌بيني، ولي آنها تو را مي‌بينند.
اگر بعضي از پيروان عرفان حلقه، نيروهاي خارق‌العاده‌اي دارند كه نه از راه ايمان و تقوا و نه از راه رياضت‌هاي سخت و تن فرسا به آن رسيده‌اند به همين موجودات ناشناخته مربوط مي‌شود. قرآن كريم مي‌فرمايد:« بعضي از انسان‌ها به گروهي از جن‌ها پناه مي‌برن و بر ذلتشان افزدند.»
توضيح اينكه افراد تحت تعليم در اين فرقه با چند لحظه تسليم شدن و گشودن وجود خود، به شعور كيهاني متصل مي‌شوند و از آن پس نيروي درمانگري پيدا مي‌كنند.
بدون اين كه تغييري در خود ايجاد كنند يا براي جلب رضاي خدا عملي انجام دهند، در يك لحظه تسليم شدن به نيروي درمانگري دست پيدا مي‌كنند.
راز واقعه اين است كه شياطين براي سرگردان كردن انسان، در حلقه‌هاي رحمانيت و بازداشتن از رحمت خاصه و به تباهي كشيدن فرصت‌ها و نعمت‌هاي رحماني، دست به شيطنت‌هاي شگفت‌انگيي مي‌زنند و حتي نيروهاي خود را در اين راه به كار مي‌گيرند تا انسان‌ها را بازي دهند كه يكي از آنها بهبود نمايي است. شياطين از جنس آتش هستند و نيروهاي خاصي دارند كه در شرايطي مي‌توانند از نيروي خود استفاده كنند.
همچنان كه در قرآن مجيد و در داستان‌هاي حضرت سليمان آمده است كه آن پيامبر بزرگ خدا به اطرافيان خود گفت: چه كسي مي‌تواند تخت بلقيس را حاضر كند. يكي از جنيان گفت: پيش از آنكه از جاي خود برخيزي تخت را به اينجا مي‌آورم.
جن‌ها مي‌توانند در عامل مادي كارهايي انجام دهند؛ اما تا انسان سراغ آنها نرود و پاي آنها را در زندگي خود باز نكند توان دخالت ندارند. اما اگر به هر طريق و با هر نامي به نيروي آنها پناه ببرد و تسليمشان شود، آنگاه مي‌توانند كارهايي انجام دهند. چنانكه قرآن كريم در اين باره مي‌فرمايد: «بعضي از انسان‌ها به گروهي از جن‌ها پناه مي‌برند، پس بر ذلت‌شان افزودند.» شياطين كه جن‌هاي كافر هستند، ممكن است به كساني كه به آنها پناه برده‌اند، كمك‌هايي بكنند، از جمله اينكه: امور پنهان را برايشان آشكار كنند، يا اشيايي را به جابه جا كنند، عواطف و احساسات افراد را دگرگون سازند، نفرت يا عشق را از بين ببرند و يا از نيروي خود براي جبران ضعف‌ها و بيماري ها استفاده كنند، بدون اينكه درمان و بهبودي اتفاق افتاده باشد. مثل اينكه به يك فلج كمك كنند تا روي پا بايستد. اين مورد بهبود نمايي يا شفانمايي است كه در واقع درماني صورت نگرفته، فقط با تسليم شدن فرد، نيروهاي شيطاني وارد زندگي او شده و بدون شك دردسرها و تبعاتي خواهد داشت.
در عرفان حلقه، نيروهاي شيطاني با نام شبكه شعور منفي يا موجودات غير ارگانيك معرفي شده‌اند و ادعا مي‌شود كه با آنها ارتباطي ندارند. اما گذشته از معيارهاي روشن اخلاقي و ديني در درمانگر و درمانجو كه نفوذ نيروهاي شيطاني را نشان مي‌دهد، شاخص‌هاي ديگري براي تشخيص درمان‌هاي شيطاني وجود دارد، از جمله تدريجي بودن و زمان‌بري درمان‌هاي شيطاني؛ زيرا نيروهاي شيطاني محدود است و براي حصول نتيجه نياز به زمان دارد. اما نيروي الهي در لحظه‌اي با «كن فيكون» اوضاع را دگرگون مي‌كند. همانطور كه در داستان حضرت سليمان آمده: افريت جني، براي آوردن تخت بلقيس نياز به زمان داشت و گفت پيش از آنكه از جاي خو برخيزي آن را مي‌آورم، و حضرت سليمان به او نيرويش هيچ اعتنايي نمي‌كند. در مقابل وقتي كه آن انسان مومن به نام عاصف بن برخيا با نيروي الهي خواسته جناب سليمان را پاسخ مي‌دهدف در چشم به هم زدني تخت حاضر مي‌شود و حضرت سليمان به خاطر توفيق تربيت چنين انسان‌هايي خدا را شكر مي‌كند.
نشانه ديگر درمان‌هاي شيطاني و تفاوت آن با درمان‌هاي الهي با مقايسه درمان جويان عرفان حلقه با شفا يافتگان در زيارتگاه‌ها و توسط به معصومين معلوم مي‌شود درمان يافتگان از طريق الهي و معنوي تمام امراضشان و به طور كامل برطرف مي‌شود. يعني اگر كسي هم فلج باشد و هم كور هم باشد، وقتي شفاي الهي مي‌آيد، همه مرض‌ها كاملا از بين مي‌رود؛ اما با درمان‌هاي شيطاني همه مشكلات برطرف نمي‌شود و در بسياري از موارد مرض اصلي و مورد نظر هم به طور كامل درمان نمي‌پذيرد.
راه نفوذ نيروهاي شيطاني در وجود فرد و زندگي او، تسليم شدن است. تسليم شدن دو صورت دارد: صورت اول يا تسليم شدن به خواسته‌هاي مشخص و روشن خداوند است؛ كه در شريعت آمده و در هر ديني احكام آن معلوم است. در اين صورت ظاهر و باطن شخص شهادت مي‌دهد كه تسليم و دلباخته خداوند است. صورت دوم، تسليم در برابر اموري نشاخته است كه به شكلي مبهم در ذهن فرد انجام مي‌گيرد؛ در اينص ورت راه نفوذ شياطين كاملا باز مي شود، به خصوص اگر پاي استفاده از نيروهاي آنها در ميان باشد. فردي كه به طور مبهم خود را در وضعيت تسليم قرار داده و وجود خود را كاملا گشوده، مي‌تواند انتظار رويدادي مثل درمان شدن يا جابه جايي اجسام و يا تصرف در عواطف ديگران را داشته باشد.
پايه و اساس عرفان حلقه، دست درازي به سوي نيروهاي شيطاني است كه آثار و نشانه‌هاي آن به صورت علمي و تجربي در زندگي و اطراف درمان‌گران و درما جويان كاملا قابل بررسي است. ديگر روزگاري كه گروهي با تنگ نظري اين پديده‌ها را خرافات مي‌پنداشتند، گذشته است. جن مي‌تواند در شرايط خاصي به زندگي انسان وارد شود كه ساده‌ترين راه ورودشان به تعبير قرآن كريم پناه بردن به آنهاست. عرفان حلقه اين در را مي‌گشايد و نيروهاي شيطاني را به نام شعور كيهاني و حلقه‌هاي رحماني معرفي مي‌كند. به همين علت كنار گذاشتن قرآن و اهل بيت خللي در حلقه‌هاي آنها ايجاد نمي‌كند، بلكه واسطه اين نفوذ شيطاني مركزيت عرفان حلقه و سلسله مراتب مسترهاست.

وقتي انسان در برابر نشاخته و در ابهام كامل تسليم شد، شياطين بر او مسلط مي‌شوند و نيروي خود را در او جريان مي‌دهند. حضرت علي (ع) در اين باره فرموده‌اند: شيطان در سينه‌هايشان تخم مي‌گذارد و جوجه مي‌آورد و با چشمان آنها مي‌»گرد با زبان آنها سخن مي‌گويد. شيطان كه براي پيشبرد برنامه‌هاي خود معمولا خودش را پنهان مي كند، خود را به عنوان خدا معرفي كرده، وسوسه‌هاي خود را به دل تسليم شدگانش سرازير مي كند؛ آنگاه دلي كه لانه شيطان شده، اين وسوسه‌ها را الهام الهي پنداشته، خود را در مسير عرفان مي‌بيندف با اين كه ظاهر و باطن او شهادت مي‌دهد كه در مسير عرفان نبوده بلكه دقيقا بر خلاف خواست خدا در حركت است.
در اساسنامه عرفان حلقه نوشته‌اند:« انسان نمي‌تواند عاشق خدا شود، زيرا انسان از هيچ طريقي قادر به فهم او نيست و در حقيقت خدا عاشق انسان مي‌شود و انسان معشوق مي‌باشد و مشمول عشق الهي و انسان مي‌تواند فقط عاشق تجليات الهي، يعني مظاهر جهان هستي شود و پس از اين مرحله است كه مشمول عشق الهي مي‌گردد.»
آغاز اين اصل يك دروغ بزرگ و شيطاني است، براي شعله‌ور شدن آتش عشق خداوند، كمترين درجات معرفت كافي است. انسان نمي‌تواند خداوند را به طور كامل بشناسد، ولي قلبي كه هنوز لانه شيطان نشدهف بهتر از همه مظاهر هستي، هستي بخش مهربان را درك مي‌كند، به او عشق مي‌ورزد و در شرايط سخت زندگي اميد و عشق به او را تجربه مي‌كند. از اين رو همه قلب‌ها با او آشنا هستند، اگر چه ذهن‌ها سؤالات و مجهولاتي داشته باشند.
اگر آدمي خود را تسليم شيطان كند صد البته كه ديگلر از هيچ طريقي قادر به فهم او نيست، اما قلبت‌هاي لبرز از نور فهم و فروغ ايمان، تمام عالم را نشانه‌هاي او مي‌دانند و ذره ذره عامل و لحظه لحظه زندگي‌شان گامي در راه عشق خداوند و شكوفايي معرفت اوست.
وقتي خداوند از فهم بشري كاملاً كنار گذشاته شود به طور طبيعي عشق به او هم مفهوم خود را از دست مي‌دهد و آنگاه بشر مي‌ماند و دل‌باختگي به مظاهر جهان هستي؛ از اين عشق و دل‌باختگي هم هرچيزي ممكن است به وجود بيايد كه نمونه‌هاي بارز آن مستر پارتي‌ها يا ميهماني مربيان عرفان حلقه است. البته ممكن است از اين ميهماني‌ها جاهاي ديگر هم برگزار شودف اما مشكل اصلي در اينجا اين است كه در عرفان حلقه، خانم‌ها و آقايان استاد عرفان هستند، آن هم عرفاني كه در اساسنامه خود شريعت، طريقت و حقيقت را در نهايت يكي مي‌داند!

ادامه دارد . . .

منابع:
1. انسان از منظري ديگر، طاهري، محمدعلي، نشر ندا، چاپ دوم، آبان 86.
2- باورها و آيين‌هاي يهودي، ترجمه، فرزين، رضا، قم: مركز مطالعات اديان و مذاهب، 1385.
3- جريانات بزرگ در عرفان يهودي، گرشوم شولم، ترجمه: فريدالدين رادمهر، انتشارات نيلوفر، 1385.
4. شواليه‌‌هاي معبد، يحيي، هارون، تهران: نشر هلال، چاپ سوم، 1388.
5. عرفان كيهان (حلقه)، طاهري، محمدعلي، انتشارات انديشه ماندگار، چاپ سوم تابستان 86.
6. نتايج امواج تهاجم عليه هوشمندي مثبت الهي، بي‌نا، بيجا، شهريور 1389.
7. نهايةالحكمة، طباطبايي، سيد محمدحسين، قم: مؤسسه النشر الاسلامي، 1417 قمري.
8. Onur Ayangil. "Yeni Gnose " (New Gnosis), Mimar Sinan, 1977, No.25, p.20.

وجه تمايز القائات شيطاني از رحماني در عرفان‌ حلقه چيست؟ خبرگزاري فارس: عرفان حلقه معتقد است هر كس به درك حلقه‌هاي كيهاني نايل شود، مي‌تواند هر چه بخواهد به قرآن نسبت دهد و اگر با آيات ناسازگار باشد، درست است و تفسير به رأي نيست! آيا هر كسي مي‌تواند تجارب خود را به كلام‌الله نسبت دهد؟

به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، به تازگي كتابي تحت عنوان «پرسش از عرفان حلقه» به قلم حجت‌الاسلام حميدرضا مظاهري‌سيف، مدير مؤسسه فرهنگي بهداشت معنوي چاپ شده است.
گروه مخاطبي كه براي اين كتاب ارزشمند پيش‌بيني شده، مربيان هستند. يعني؛ افرادي كه مطالعات انتقادي جنبش‌هاي معنوي نوظهور را انجام مي‌دهند.
مشروح 4 عنوان پاياني اين كتاب در پي مي‌آيد.

با اينكه از سوي مركزيت عرفان حلقه، بر التزام به شريعت تأكيد مي‌شود، اما عملا بسياري از سلسله مراتب مربيان چندان پايبند نيستند وحتي بعد از آشنا شدن با عرفان حلقه، دلبستگي و پايبندي آنها به شريعت، كاهش مي‌يابد.
علت اين دوگانگي ميان گفتار و رفتار، يكي از اصول اساسنامه عرفان حلقه است. در اين اصل آمده است:« در عرفان كيهاني (حلقه)، مسير اصلي طريقت است كه بر روي اين مسير، كه مسير عمل است، از شريعت و حقيقت بر روي آن، دريافت صورت مي‌گيرد و در انتها هر سه بر يكديگر منطبق مي‌گردند. اين حركت مي‌تواند مطابق شكل زير باشد و اين بدان معني است كه در جريان عمل، انسان به كاربرد شريعت پي‌برده و به حقيقت نيز نايل مي‌گردد.

بديهي است كه انسان به لحاظ ساختار وجودي‌اش، متكي به گونه‌اي عمل براي شكل‌گيري و رشد يابي در مسير كمال است؛ اين اعمال را آفريننده او كه داناست، براي او در طرح عظيمش طراحي عظيمي كرده و آن مستعد ساختن حضور هزاران نبي و خبر گيرنده و پيام‌آور است، كه به عنوان رسول و فرستاده موظف به ابلاغ پيام و انداز بشر و تبشير راه يافتگان شده و شريعت و نحوه راه رفتن در مسير كمال خواهي را براي انسان ترسيم كرده‌اند.
پيچيدگي‌هاي و ناروان بودن اين عبارات، براي اين است كه كمر جملات، زير بار معاني دو پهلو و غير صريح خم شده و نوشته را با پيچ و تاب‌هاي غريبي آميخته است.
نخست اين كه، طريقت اصل است و همان طور كه در تصوير ديده مي‌شود، شريعت و حتي حقيقت بايد به آن نزديك و با‌ آن منطبق شوند. يا به بياني كه در اصل آمده، از شريعت و حقيقت بر روي آن دريافت صورت مي‌گيرد. حال مي‌پرسيم اين طريقت چيست كه نه فقط شريعت، بلكه حقيقت هم از روي آن دريافت مي‌شود؟
پاسخ اين پرسش در بخش دوم اصل، يعني بخش بعد از تصوير آمده است. طريقت اعمالي است كه آفريننده دانا در طرح عظيمش براي انسان طراحي كرده است. اين طرح عظيم چيست؟ آيا دين است؟ هيچ اشاره‌اي نشده، چيزي غير از دين است؟ آيا نوعي سيستم ارتباط شخصي با آفريننده است؟ اصل بايد خيلي صريح و روشن باشد، اما در اينجا مي‌بينيم با ابهام و استفاده از عبارات كمر خميده و گرانبار نگارش يافته، درحالي كه درباره ارتباط شريعتف طريقت و حقيقت تاكنون سخنان بسيار گفته شده است و با اين پيشينه، چند سطر شيوا نوشتن، كار دشوار نيست.
به هر حال در توضيح طرح عظيم نوشته‌اند: مستعد ساختن حضور هزاران هزار نبي و خبر گيرنده و پيام‌آور است... با توجه به اين جمله به اين جمه ظاهرا اين طرح عظيم، خود دين نيستغ بلكه پيش از حضور پيام‌آوران و فرستاده شدن دين است. بستر و طرحي كه مستعد ساختن حضور هزاران پيام‌آور است. حضور پيام‌آوران هم نكته قابل توجهي است؛ چون حضور با فرستاده شدن فرق دارد، ممكن است پيامبراني فرستاده شوند، اما هميشه حضور نداشته باشند.
از ديدگاه اين اصل، طرح عظيم آفريننده دانا، مستعد ساختن حضور پيام‌آوران است، نه فرستادن آنها. پس با پيروي از اين طرح، بايد در جستجوي پيام‌آوري حاضر باشيم كه طريقت در استعداد اوست و شريعت و حقيقت كه كمال و راه كمال خواهي است، از روي آن طريقت دريافت مي‌شود.
بنابر اين، سرنوشت شريعت، طريقت و حقيقت بسيار مبهم و نامعلوم است، در نهايت به هم خواهند رسيد. اما كجا به هم مي‌رسند؟ و آنگاه كه گرد هم آيند، شريعت چه شريعتي خواهد بود و حقيقت چه حقيقتي؟ چندان معلوم نيست و شايد طريقت عرفان حلقه بتواند چشم‌اندازي از شريعت و حقيقت مورد نظر آن را به ما نشان دهد. البته اين همه، در نهايت كه به هم برسند و منطبق گردند آشكار مي‌گردد. بنابر اين طريقت عرفان حلقه، در نهايت سرنوشت حقيقت و شريعت را معلوم خواهد و شريعت و حقيقت بايد از روي طريقت حلقه دريافت شود و با آن منطبق گردد.
اگر كسي بيايد، صادقانه و به دور از فريب كاري اساسا آيين جديدي بياورد، مي‌توان با او گفتگو كرد، اشكالات را گفت و حرف‌هايش را شنيد، اما اين كه با شعار شريعت‌گرايي و استفاده از آيات پيش آيند و در پس آن افكار و عقايد ديگري را پنهان كنند، منصفانه نيست و باب گفتگو، طرح و بررسي انديشه‌ها و باورها بسته مي‌شود.
گذشته از آنچه درباره نگرش عرفان حلقه، نسبت به شريعت گفته شد و اينكه پر از ابهام و تناقض است. اساسا ورود عرفان حلقه به موضوع شريعت يك دين خاص، مثل شريعت اسلام يا شريعت خاص عرفان حلقه با برخي از اصول اساسنامه اين فرقه تعارض دارد. زيرا تصريح كرده‌اند كه عرفان حلقه به زيربناي فكري انسان‌ها مي‌پردازد و با روبنا كه شامل اعتقادات و شريعت است برخوردي ندارد.
با اين وصف، عرفان حلقه به شريعت و حتي اعتقادات خاص اديان و مذاهب كاري ندارد. پس مركزيت عرفان حلقه، اين اختيار را كه در رابطه با شرايعف باورهاي مذاهب و اديان مداخله‌اي كند، از خود سلب كرده است يا دست كم ادعاي سلب آن را دارد، حالا چگونه مي‌تواند به شريعت خاصي دعوت كند؟! يا حتي باورهاي خاص مذهبي، مثل اعتقاد به امامان معصوم، حتي خاتميت رسول خدا و كلام‌الله بودن قرآن را مورد رد يا تأكيد قرار دهد؟ طبق اين اصل، عرفان حلقه از همه اين امور دست كشيده است و طريقت عملي آن به راستي هيچ نسبت و سنخيتي با اين امور ندارد.
اكنون در مقام بررسي اين نيستيم كه اين اصل به طور كلي درست است يا نه؟ و آيا درست است كه فرقه‌اي از رسالت پيامبر اسلامي و قرآن مجيد دست بكشد و فقط استفاده ويتريني از آن بكند و بعد دم از عرفان اسلامي بزند؟ اما آنچه از اصول عرفان حلقه برمي‌آيد اين است كه آن ارزش‌ها و باورها ارتباطي با طريقت عملي عرفان حلقه ندارد كه در اين باره كاملا صادق هستند، يعني آنچه در عرفان حلقه تعليم داده مي‌شود يا تفويض مي‌َود يا دريافت مي‌شود كه ارتباطي با قرآن، تعاليم دين اسلام و تشيع ندارد؛ اما اين كه در مواردي از آيات قرآن استفاده مي‌كنند يا پاي شريعت را به ميان كشيده‌اند و يا گاه و بي‌گاه مركزيت عرفان حلقه، اعضاي جنبش را به التزام به شريعت دعوت مي‌كند، تناقضي آشكار است. مگر اين كه منظور آنها از شريعت، شريعت اسلام نباشد يا اين كه فقط براي فريب افكار عمومي در اعلاميه‌ها فرياد شريعت‌مداري سر مي‌دهند و چون به خلوت مي‌روند آن كار ديگري مي‌كنند.

تمام عرفان، در فرقه حلقه به طريقت عملي آن برمي‌گردد، كه نوعي ارتباط عملي با شعور كيهاني است و شريعت و حقيقت هر چه باشد از روي آن دريافت مي‌شود. حال اين طريقت چيست؟ دستيابي به نيروي درمانگري يا شعور كيهاني كه نشانه‌اي از ظرفيت معنوي انسان است و راه دستيابيبه آن، اين است كه تسليم شعور كيهاني شويم، البته فقط از طريق سلسله مراتب و مركزيت عرفان حلقه، به بيان دقيق‌تر بايد تسليم حلقه‌هاي عرفان حلقه شود.
اين سهولت در رسيدن به مواهب عرفاني كه مي‌توان آن را رانت‌خواري معنوي ناميد، فقط با تسليم شدن در حلقه‌هاي عرفان كيهاني به دست مي‌آيد. بدون هيچ زحمتي و براي گناهكار و بي‌گناه فرقي نمي‌كند. عارف يك دقيقه‌اي!
با اين وصف اگر كسي اهل قناعت بود و به همين مقدار از ارتباط با رحمت الهي قناعت كرد و معجزه عيسي گونه درمانگري را براي خود كافي دانست، چه مي‌شود؟ آيا اين طور نيست كه براي رسيدن به هر چيز با ارزشي بايد رنجي را تحمل كرد و زحمتي كشيد؟ آيا بي‌رنج و زحمت به دست آمدن اين موهبت رحماني! دليل بي‌آرزش بودن يا نشانه راهزني شيطان نيست؟
آنچه بزرگان گفته‌اند از دولت بي‌خون دل و تكيه نكردن بر دانش و تقوا در طريقت، به معناي دست كشيدن از شريعت و فروگذاشتن اخلاق و پاكي و پرهيزكاري نيست، بلكه به اين معناست كه هر چه تلاش و كوشش از سوي بنده خدا صورت بگيرد در برابر لطف و عنايت او هيچ است و فقط ايجاد آمادگي براي دريافت فيض الهي است. كافي است كه بنده ايمان داشته باشد و در راه صلاح يك قدم بردارد آن گاه خداوند ده گام به سوي او خواهد آمد اما يك گام انسان كوچك زميني كجا و ده گام خداوند بزرگ كجا. به راستي كسي كه در راه معرفت حركت مي‌كند، هر چه مي‌بايد با عملش قابل سنجش نيست، اما تا كوششي نباشد، كششي نخواهد بود «و ان ليس للانسان الا ما سعي» اگر هم تسليم شدن يك گام محسوب شود، كه صد البته گام بلندي هم هست، تسليم شدن در برابر اراده و امر خداوند است و نشانه آن تعبد به شريعت و آراستي به اصول اخلاقي است. نه تسليم شدن به حلقه‌هاي اين فرقه، بدون ايمان و تقدي به اصول اخلاقي و ارزش‌هاي انساني.
با اين همه اينها جالب اينجاست كه شريك آقاي طاهري در طراحي و پايه‌گذاري عرفان حلقه، يعني منصوري لاريجاني در تجليل از طاهري مي‌نويسد: «انسان اگر در خود تامل كند و درون‌شناسي را به جاي مطالعه تجربيات ديگران در حوزه معرفت شناسي برگزيند، دير يا زود به شبكه جهاني توحيد وارد مي‌شود. مصداق اين نظريه، تجربه ارزشمند استاد طاهري است، كه با خود جوششي و درون كوششي بسيار، توانسته راهي به شبكه كيهاني وجود پيدا كند و براساس يافته‌ها و نمودها، نظريه خاصي ارائه نمايد كه به لحاظ مفهومي با اصطلاحات و تعابير عرفان اسلامي مطابقت دارد از اين رو، ما آن را «عرفان كيهاني» نام نهاده، بيان و نظر ايشان را در پاورقي اين كتاب به طور مبسوط شرح نموده‌ايم تا خوانندگان عزيز بدانند كه طرق الي الله به تعداد انفاس خلايق، به ويژه خلايق انساني و تلاش‌گر است.»
به هر حال ابهام بزرگ اين است كه علي رغم دعوت عام عرفان حلقه به يافتن بي‌جستجو و وصال بي‌كوشش، معلوم نيست كه بايد دولت بي‌خون دل و تحفه بي‌كوشش را طلب كنيم يا تلاش‌گر باشيم؟

در عرفان حلقه تعدادي از آيات قرآن به كار رفته كه از نظر معنايي سرنوشت دردناكي پيدا كرده‌اند. آياتي كه از معناي اصلي تهي شده و به بهانه شهود و درك عملي، معاني ديگري بر آنها تحميل شده است. براي نمونه دو آيه از متن اساسنامه به قلم طاهري و پيرزاده و دو آيه شرح منصوري لاريجاني اشاره مي‌كنم.
طاهري مي‌نويسد: «دو نوع كلي اتصال به شبكه شعور كيهاني وجود دارد: الف، راه‌هاي فردي (ادعوني استجب لكم): راه فردي راهي است كه شخص در آن، هيچ‌گونه تعريفي نداشته و به واسطه اشتياق بيش از حد خود، به شبكه شعور كيهاني اتصال پيدا مي‌كند. براي اين گونه اتصال، وجود اشتياق زائد الوصفي نياز است.
ب، راه جمعي «واعتصموا بحبل الله جمعيا» راه جمعي راهي است كه در آن فرد در حلقه وحدت قرار مي‌گيرد. اين حلقه، مطابق شكل سه عضو دارد: شعور كيهان، فرد متصل كننده و فرد متصل شونده. با تشكيل حلقه، بلافاصله فيض‌الهي در آن به جريان افتاده و انجام كارهاي مورد نظر در چارچوب اين عرفان با تشكيل حلقه‌هاي مختلف تحقق مي‌پذيرد. براي وارد شدن به اين حلقه‌ها، وجود سه عضو: شبكه شعور كيهاني، فرد متصل كننده و فرد متصل شونده كافي است. در اين صورت عضو چهارم‌الله خواهد بود.»
آيه‌اي كه طاهري راه ارتباط فردي را به آن استناد مي‌دهد، به طور كامل اين است: «و قال ربكم ادعوني استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين» و پروردگارتان گفت مرا بخوانيد و از من بخواهيد تا پاسخ شما را بدهم قطعا كساني كه از عبادت من استكبار مي‌ورزند به زودي به دوزخ وارد خواهند شد.
چگونه از اين آيه راه فردي فهميده مي‌شود. گذشته از اين كه خطاب خداوند به جمع است، آيا اشكالي دارد كه گروهي با هم جمع شوند و يكدل و يك صدا دعا كنند؟ اشتياق زائد‌الوصف از كجاي آيه برمي‌آيد؟ با توجه به اين كه در اين آيه شريفه، دعا كردن در برابر استكبار ورزيدن قرار گرفته، معلوم مي‌شود كه همين دعاهاي معمولي كه بندگان معمولي خدا انجام مي‌دهند و در برابر خداوند خود را نيازمند و ضعيف مي‌دانند، منظور است.
بريده بريده كردن آيات، زمينه‌ساز به هم ريختگي معنايي و در نتيجه تحريف معنوي آيات قرآن كريم است كه از اين طريق چيزي به غير از تفسير به راي و تحميل پيش فرض‌ها بر كلام خداوند حاصل نمي‌شود.
آيه‌اي كه براي مستند كردن ارتباط جمعي و حلقوي به قرآن استفاده شده نيز سرنوشت تحريف آميز آيه قبل ار پيدا كرده است. «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا» اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، تقوا بورزيد آن طور كه شايسته تقواي الهي است و از دنيا نرويد مگر اين كه مسلمان باشيد و همگي ريسمان خدا بگيرد و متفرق نشويد.
دعوت خداوند به اعتصام و گرفتن ريسمان الهي اولا به اهل ايمان اعلام شده؛ ثانيا، پيش از آن به تقوا، آن هم تقوايي شايسته خداوند امر فرموده است. در حالي كه اين دو ركن در پيوستن به حقله‌هاي عرفان حلقه، هيچ معنا و كاركردي نداشته و زائد تصور مي‌شود. پس بدون شك اگر دست گرفتن به حبل‌الله حلقه‌اي را شكل دهد اين حلقه اهل ايمان و تقواست كه با عرفان حلقه بسيار متفاوت است. اين حلقه‌اي است كه اهل الله، گرداگرد حبل‌الله شكل مي‌دهند.
اگر شعور كيهاني، حبل‌الله باشد، با حضور متصل كننده و متصل‌شونده، در واقع ما دو نفر داريم و اينجا جمع تشكل نشده، تثنيه اتفاق مي‌افتد. از همه جالب‌تر اين كه خداوند هم جزء دست‌گيران حبل‌الله معرفي شده، از اعضاي حلقه به شمار مي‌آيد، در حالي كه او فراتر از كثرتي است كه به شمار آيد و در كنار ما صبح شمرده شود «والله من ورائهم محيط».
آياتي كه مي‌فرمايد: اگر سه نفر با هم نجوا كنيد خداوند چهارمين است. از باب شمارش نيست بلكه اين آيه از متشابهات قرآن است و بايد با محكمات فهميده شود و منظور از آن اين است كه: «الم تر ان الله يعلم ما في‌السماوات و ما في‌الارض» آيا نمي‌بينيد كه خداوند همه چيز را در آسمان‌ها و زمين مي‌داند. «الم يعلم بان الله يري» آيا نمي‌دانيد كه خداوند شما را مي‌بيند.
به هر حال نمي‌توان با استناد به يك آيه متشابه، تحريفات معنوي آيه‌اي مثل «اعتصموا بحبل‌الله» را توجيه كرد. گذشته از متن اساسنامه به قلم طاهري كه چندان با علوم قرآني آشنا نيست، استفاده‌هاي منصوري لاريجاني در شرح اساسنامه نيز بسيار سوال‌برانگيز است. مثلا ايشان در شرح اصلي كه اتصالات و حفاظ‌‌هاي حلقه‌هاي شعور كيهاني و تفويض آنها از سوي مركزيت را بيان مي‌كند، نوشته‌اند: «شرط وارد همه به اين حلقه، تسليم است. «يوم لا ينفع مال و لا بنون* الا من اتي الله بقلب سليم» روزي كه مال و فرزند سود نبخشند؛ مگر آن كسي كه با دل پاك و تسليم شده به درگاه خدا آيد.»
تسليم بدون ايمان و پاكي در عرفان حلقه و گرفتن تفويض از مركزيت عرفان حلقه در دوره‌هاي آموزشي تا روز قيامت كه فقط با قلب سليم مي‌توان با توشه به پيشگاه خداوند رسيد، تطبيق داده شده است!؟
در مورد ديگري منصوري لاريجاني نظر طاهري را در باب زيربنا بودن شعور كيهاني و روبنا و بي‌اهميت بودن ايمان و ا عتقادات، با آيه‌‌اي شرح داده كه اساسا در باب ايمان و اعتقاد به خداوند و يگانگي اوست: «قل يا اهل الكتاب تعالوا إلي كلمه سواء بيننا و بينكم الا تعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله قال تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون» بگو اي اهل كتاب بياييد به سوي كلمه حقي كه ميان من و شما يكسان است. (و آن اين كه) به جز خداي يكتا هيچ كس را نپرستيم و چيزي را با او شريك قرار ندهيم و برخي را به جاي خدا به ربوبيت تعظيم نكنيم. پس اگر آنها از حق روي گردانند، بگوييد «شما گواه باشيد كه تسليم فرمان خداونديم.»
اولا، خطاب اين آيه با اهل كاب است كه اهل ايمان هستند، در حلي كه عرفان كيهاني خود را بيرون از دين و بي‌قيد نسبت به ايمان و اعتقادات مطرح مي‌كند؛ ثانيا، كلمه‌اي كه پيامبر مامور است اهل كتاب را به سوي آن فرابخواند، توحيد و پرهيز از شرك است، نه شعور كيهاني كه در عرفان حلقه كوشش مي‌شود به جاي خداوند منشا اثر در عالم معرفي شود.
رهبران فرقه حلقه در پاسخ به اشكالاتي كه در سوءاستفاده از آيات قرآني به آنها وارد شده، گفته‌اند: »تقق عملي آيه در درك حلقه‌هاي رحمت عام شبكه هوشمند الهي، نياز به تفسير راي را بر طرف نموده و هزاران نفنر كشف رمز و انصباق اين آيه شريفه را در حلقه وحدت با پژوهش خود و برخورداري از فيوضات مرتبط، شهادت داده‌اند.»
يعني هر كس كه فيوضات به او تفويض شود و به درك حلقه‌هاي شبكه هوشمندي كيهاني نايل گردد، هر چند بخواهد مي‌تواند به آيات قرآن نسبت دهد و اگر به ظاهر آيات ناسازگار باشد، درست است و تفسير به راي نيست.
سوال اساسي كه در اينجا مطرح مي‌شود اين است كه دقيقا روش فهم و تفسير كلام خداوند از ديدگاه عرفان حلقه چيست؟ آيا هر كس تجارب ذهني خود را بدون ملاحظه مفاد و معني آيات الهي مي‌تواند به كلام‌الله نسبت دهد؟

اول، سران و پايه‌گذار عرفان حلقه در جلسات بحث و گفت‌وگو حاضر شوند و صادقانه به بيان ديدگاه‌هاي خود بپردازند. بعضي از اين افراد موضع‌گيري روشني ندارند گاه در جمع متدينين، عرفان حلقه را نقد مي‌كنند و خود را بيرون از آن معرفي مي‌كنند و بعد در دفاع از آن، بيانيه مي‌دهند و اعتراضيه مي‌نويسند.
دوم، در گفت‌وگو با منتقدانشان ادب و انصاف را رعايت كنند و براي برخوردهاي ناشايست، عذري بدتر از گناه نياوردند؛ براي نمونه يكي از سخنگويان عرفان حلقه گفته است: «تعدادي از دوستان - همچون شخص بنده - كه با وجود مشكلات ذهني و رواني به اين مجموعه پيوسته بودند و با همين مشكلات دوره‌هاي بالاتر را طي نموده و به اصطلاح مربي شده بودند، حالا اگر در جايي در مقام دفاع و معرفي عرفان كيهاني برمي‌آمدند طبيعتا نمي‌توانستند در همه موارد رفتار و عكس‌العمل مناسبي داشته باشند.»
سوم، اين كه تامل و تحقيق را فرو نگذارند و به صرف اين كه فلان مطلب را آقاي طاهري فرموده‌اند يا در اساسنامه آمده، نپذيرند؛ بلكه دايره مطالعات را گسترش دهند، بينديشند و بيش از تعصبات گروهي به حقيقت متعهد باشند.
چهارم، لازم است منتقدين اشكالات و نقدهاي اصلي و بنيادين را از نقدهاي فرعي و جنبي متمايز كنند و مباحث را در مسير منطقي با رعايت اولويت، در تبيين كاستي‌هاي موجود در اين جريان پيش ببرند.
پنجم، بهتر است كه اساتيد و محققان مطالعات اسلامي، متخصصان رشته‌هاي اديان و عرفان و علوم قرآني و ساير رشته‌هاي مرتبط به طور فعال‌تري به نقد و بررسي اين جريان بپردازند؛ زيرا بسياري از قربانيان اين جريان افراد بي‌غرضي هستند كه به اميد يافتن معنويت، قدم پيش گذاشته‌اند و ممكن است با بيان يك نفر ارتباط برقرار نكنند، اما در ميان بيان‌هاي گوناگون، حقيق برايشان آشكار شود. همچنين با توجه به رشد هرمي اين جريان در كشور كه اكنون از كنترل مركزيت عرفان حلقه نيز خارج شده و آقاي طاهري برخلاف تعهداتش نمي‌تواند آن را كنترل كند، لازم است كه افراد آگاه در گستره‌اي كه مي‌توانند نسبت به انحرافات و آسيب‌هاي اين جريان، روشنگري پيشگيرانه داشته باشند.
بدون ترديد عبور از اين جريان‌سازي‌ها، در نهايت فرهنگ عمومي را نسبت به آسيب‌هاي مشابه و جريان‌هاي شبه عرفاني بيدار و بيمه خواهد كرد. در اين راه بهترين راهبرد افزايش آگاهي‌ها، بالا رفتن قدرت تحليل و تشخيص معنويت‌هاي راستين از جريان‌هاي شبه معنوي است.

منابع:
1. انسان از منظري ديگر، طاهري، محمدعلي، نشر ندا، چاپ دوم، آبان 86.
2- باورها و آيين‌هاي يهودي، ترجمه، فرزين، رضا، قم: مركز مطالعات اديان و مذاهب، 1385.
3- جريانات بزرگ در عرفان يهودي، گرشوم شولم، ترجمه: فريدالدين رادمهر، انتشارات نيلوفر، 1385.
4. شواليه‌‌هاي معبد، يحيي، هارون، تهران: نشر هلال، چاپ سوم، 1388.
5. عرفان كيهان (حلقه)، طاهري، محمدعلي، انتشارات انديشه ماندگار، چاپ سوم تابستان 86.
6. نتايج امواج تهاجم عليه هوشمندي مثبت الهي، بي‌نا، بيجا، شهريور 1389.
7. نهايةالحكمة، طباطبايي، سيد محمدحسين، قم: مؤسسه النشر الاسلامي، 1417 قمري.
8. Onur Ayangil. "Yeni Gnose " (New Gnosis), Mimar Sinan, 1977, No.25, p.20.

بسم الله الرحمن الرحیم



همزمان با کسب موفقیت ها و افتخارات طب های مکمل ایرانی «فرادرمانی» و «سایمنتولوژی» در محافل علمی و مسابقات بین المللی، متأسفانه فرد مغرضی با داشتن موقعیت ویژه و تحت پوشش کانون فرهنگی، در عملی غیر اسلامی، غیر انسانی و ناجوانمردانه، با طرح صورت مسئله ای دروغین و نسبت دادن مطالب کذب و وارد نمودن تهمت و افترا به فرادرمانی و فرادرمانگران، اقدام به اخذ فتوا از دفاتر مراجع محترم تقلید مبنی بر ارتداد فرادرمانگران، حرام بودن فرادرمانی و ارتباط با فرادرمانگران و کمک به آنها، فرقه خواندن و ضاله دانستن ایشان و ... نموده است که همگی به علت کذب بودن صورت مسئله از درجه اعتبار ساقط می باشد.
(با این صورت مسئله مبتنی بر دروغ نه تنها همه مراجع بلکه هر فردی حتی خود بنده نیز افراد خیالی مورد تصور در این استفتائات را مرتد و ضاله می شناسم و نیازی نیست مغرضین بیشتر از اینها به خود زحمت بدهند)
بدیهی است چنین توطئه ها و تلاش های شیطانی نه فقط برای بازیچه قرار دادن جان، زندگی و آبروی افراد، بلکه برای ایجاد تنش و بدبینی در جامعه انجام می شود; اما عرضه علنی و گسترده مبانی نظری طب های مکمل ایرانی «فرادرمانی» و «سایمنتولوژی» در داخل و خارج از کشور، خلاف ادعاهای صورت گرفته را اثبات کرده و روسیاهی طراحان اینگونه دسیسه های جاهلانه را به همراه خواهد داشت.
با این حال، انتظار می رود مسئولین محترم دفاتر مراجع محترم، با دقت نظر به اینگونه استفتاء ها که از طریق آن با جان و حیثیت انسان ها به سادگی بازی می شود، نگاه عمیق تری داشته باشند تا اسباب پیاده کردن نقشه های شوم و شیطانی را در اختیار جریان ها و افراد مغرض قرار ندهند.
اینجانب به عنوان بنیانگذار طب های مکمل ایرانی «فرادرمانی» و «سایمنتولوژی»، ضمن تکذیب ادعاهای دروغین مطرح شده در متن این استفتاها، برای چندمین بار اعلام می کنم که مسلمان، شیعه، معتقد به نبوت حضرت ختمی مرتبت (ص)، دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و از منتظران امام عصر، حضرت مهدی (عج) بوده و از راه و اندیشه مشرکان و مخالفان ایشان بری هستم.
همچنین اعلام می کنم که به هیچ عنوان تسلیم این جوسازی ها نشده و در مقابل اینگونه اعمال رذیلانه ایستادگی خواهم کرد و از دوستان مجموعه نیز تقاضا دارم با هوشیاری تمام و پایداری، این نقشه های پلید را نقش بر آب و طراحان آن را رسوا نمایند.
در پایان متذکر می شود، شکوائیه ای علیه فرد خاطی مبنی بر نشر اکاذیب، تهمت، افترا، تشویش اذهان عمومی و ... تسلیم مقامات قضایی میشود و نتیجه آن متعاقبا به اطلاع خواهد رسید.

به امید یاری خداوند یکتا
محمد علی طاهری
۸ اردیبهشت ۱۳۹۰



رونوشت:
- دفاتر مراجع عظام تقلید صادرکننده فتوا
-پیوست به شکواییه به مراجع قضائی ذیربط


* * * * * * * * * * * * *




جهت مشاهده فتواهای صادر شده به این صفحه مراجعه کنید.

iranp301;95356 نوشت:
بالاخره برندگان Merits of invention در سال 2010 اعلام شد و نام استاد طاهری به عنوان برنده آفیسر اعلام شد



[=Verdana]
با سلام

[=Verdana]شما از کجای اینها نتیجه گرفتید که آقای طاهری برنده شدند ؟
بنده هرچه گشتم برنده را ندیدم ؟
تنها چیزی که ذکر شده ارائه دادن اختراع و یا تز است همین اگر پیدا کردید ما را هم در جریان بگذارید!!!!!!
expoجایی است که بیشتر نمایشگاه در ان گذشته میشود

[=Verdana] دوست گرامی لطفا اگر سندی ارائه میداهید از دخل و تصرف در ان خوداری کنید و[=Verdana] ان[=Verdana] را به صورت کامل قرار دهید !!
[=Verdana]تنها اسم این آقا نبوده چرا مطلب را کامل نگذاشتید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟[=Verdana]اگر برنده ای باشد یکی انتخاب میشود نه اسم ۱۰ ها نفر ذکر شود [=Verdana]
چرا پیش شما باید چنین افرادی جلوه کنند و هزاران نقد بر آنها وارد شده و نامی از کسانی دیگر نبرید؟

[=Verdana] دوستان گرامی میتوانند اصل سند را اینجا مشاهده کنند

http://www.brussels-innova.com/eureka/inventionmerites/2010.aspx

17 > 19 November 2011
Brussels Expo - Hall 10

Merits of Invention - 2010

Brussels Eureka Award for Innovation

Alekseev, Mr Vitalij RUSSIE Officer Baic, Mr Ireneusz POLOGNE (EUROBUSINESS) Chevalier Beketov, Mr Sergey RUSSIE Chevalier Bogdan, Dr. Valery MOLDAVIE Grand Officer Burlacu, Prof. Valeriu MOLDAVIE Officer Chadaev, Mr Nikolay RUSSIE Officer Chmielewski, Mr Ryszard POLOGNE (EUROBUSINESS) Officer Gligor, Dr. Calin MOLDAVIE Officer Glushchenkov, Mr Vladimir RUSSIE Commander Góralczyk , Mr Stefan POLOGNE (EUROBUSINESS) Commander Hashemian , Prof. Dr. M.T. IRAN Chevalier Kania, Mr Jan Andrzej POLOGNE SPWIR Chevalier Kochański, Mr Mirosław POLOGNE (EUROBUSINESS) Commander Kowalski, Mr Stefan POLOGNE SPWIR Chevalier Kuriata, Mr Krystian POLOGNE (EUROBUSINESS) Chevalier Łągiewka, Mr Lucjan POLOGNE (EUROBUSINESS) Officer Latif Latifi, Dr. Abdul IRAN Officer
Mahfoozi , Dr. Sadegh IRAN Chevalier
Mohaghegh , Dr. Mahdy IRAN Chevalier Mukhina, Mrs Mariyat RUSSIE Commander Nieskiewicz, Mr Ferdynand POLOGNE SPWIR Officer Ouatu, Dr. Vasile MOLDAVIE Chevalier Pawlaczek , Mr Wojciech POLOGNE (EUROBUSINESS) Grand Officer Pawłowski, Mr Tadeusz POLOGNE (EUROBUSINESS) Officer Prochaczek , Mr Fryderyk POLOGNE (EUROBUSINESS) Officer Prodan , Mr Jerzy POLOGNE (EUROBUSINESS) Chevalier Pronov, Mr Viktor RUSSIE Officer Rajczyk, Mr Jarosław POLOGNE (EUROBUSINESS) Officer Rajczyk, Mrs Marlena POLOGNE (EUROBUSINESS) Officer Rajkiewicz, Mrs Maria POLOGNE SPWIR Officer Remezova, Mrs Julia RUSSIE Chevalier Smirnova, Mrs Ekaterina RUSSIE Chevalier Snycerski, Mr Marek POLOGNE (EUROBUSINESS) Chevalier Studzinski , Mr Jan POLOGNE (EUROBUSINESS) Chevalier Szota, Mr Michal POLOGNE SPWIR Chevalier Wilczynski, Mr Wieslaw Lech POLOGNE SPWIR Officer Wrześniewska-Tosik, Mrs Krystyna POLOGNE (EUROBUSINESS) Chevalier

European Innovation Award

Aurel Titu, Mr Mihai ROUMANIE Officer Borkowski, Mr Stanislaw POLOGNE (SPWIR) Officer Destilacija, Mr Teslic BOSNIE-HERZEGOVINE Commander Fala, Dr. Valeriu MOLDAVIE Officer Gulea, Prof. Dr. Aurelian MOLDAVIE Commander Hashemian , Prof. Dr. M.T. IRAN Commander Menes , Mr Józef POLOGNE (EUROBUSINESS) Officer Munteanu, Mr Mihai Stelian ROUMANIE Officer Munteanu, Mr Radu Adrian ROUMANIE Officer Paladiy, Mr Mykola UKRAINE Officer Perpelea, Mr Mihai ROUMANIE Chevalier Rudic, Prof. Dr. Valeriu MOLDAVIE Commander Rylski, Mr Adam POLOGNE SPWIR Grand Officer Skarżyński, Mr Henryk POLOGNE (EUROBUSINESS) Officer Szczepaniak, Mr Piotr S. POLOGNE (SPWIR) Officer Szyma, Mr Jan POLOGNE (SPWIR) Chevalier Taheri, Dr. Mohammad Ali IRAN Officer Vladareanu , Mr Luige ROUMANIE Commander Zharinova , Mrs Alla UKRAINE Officer Ziencik, Mr Pawel POLOGNE (SPWIR) Chevalier Zubarev, Mr Aleksandr UKRAINE Chevalier


http://www.brussels-innova.com/eureka/inventionmerites/2010.aspx

حامد;95367 نوشت:
سلام
جالب است که دگر اندیشان معنوی خیلی زود مورد توجه خارج نشینان قرار می گیرند !!! من با نگاه تردید آمیزی به آن نگاه می کنم .
موفق


با سلام
حامد گرامی در این شکی نیست که فراماسونها ی جادوگر شیطان باز آماده پذیرایی و تعریف و تمجید ازا ین اقایان هستند

سلام
ایندکسی وجود داره به اسم pubmed که مهمترین مرجع مقالات پزشکی هست. البته هر مقاله ای در این ایندکس درست نیست اما خوب اعتبار داره.
کنجکاو شدم ببینم این سایمنتولوژی که اینها میگن اصلا حتی یه مقاله معتبر تونستن در موردش بنویسن؟!

خودتون امتحان کنید!

هیچی!!!!

برای اینکه عمق فاجعه رو درک کنید میگم که اساتید دانشگاهی معمولا بالای 10 تا مقاله این روزها دارن! هرکدومشون. حتی اسم من رو هم کسی سرچ کنه بالاخره یه چیزی دستشو میگیره :Cheshmak: اما این آقا دریغ از حتی یه مقاله!

در حالی که ادعاهایی که اینها دارن اگر سند معتبر پزشکی داشت الآن در بهترین مجلات مقالاتشون چاپ می شد!!

اصلا این حرف های اینها هیچ ارزش علمی نداره. فقط شیادی هست.

اون ماجرای دکتری افتخاری این آدم هم، باید بهتون بگم که اصلا دانشگاه های ارمنستان حتی در ایران هم اعتبار نداره! و میتونید با مراجعه به سایت وزارت بهداشت لیست دانشگاه های معتبر رو ببینید.

نمازی که مانع انسان از منکر نشه که نماز نیست!

حساب کتاب نماز ایشون با خدا! ولی چیزی که ما میبینیم هیچ ارزش و اعتباری از نظر علمی نداره. عرفان و ... هم که دیگه پیشکش

ان شاالله فرصت بشه تک تک این افتخارات!!! رو بررسی میکنیم.......

1- دکترای افتخاری از دانشگاه طب سنتی ارمنستان:

به لینک زیر رجوع کنید. دانشگاه های این کشور بجز یک مورد به کلی فاقد اعتبار هستند:

[=&quot]دانشگاههاي مورد تائيد دركشور ارمنستان[=&quot] ** [=&quot]از ابتداي سال 2010 غيرمعتبر مي‌باشد.
[=&quot]*[=&quot] اعتبار دانشگاه زير بصورت مشروط مي‌باشد
[=&quot]دانشگاه دولتي ايروان [=&quot]Yerevan State Medical University (Mkhitar Heratsi)

http://www.behdasht.gov.ir/index.aspx?siteid=1&pageid=11041

توضیح اضافه اینکه بعضی دانشگاه ها معتبر هستند به صورتی که فرد می تواند بدون هیچ مشکلی در ایران کار کند. بعضی دیگه باید امتحان بدن. بعضی دیگه باید دوره بگذرونن ولی! این دانشگاه حتی به شرط امتحان دادن هم مدرکش قابل قبول نیست!!
دیگه چه برسه به دکترای افتخاری

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با توجه به تبلیغات گسترده وغیر قانونی گروه عرفان حلقه
در مورد ادعای فرا درمانی به دوستان بزرگوار سایت دینی به شدت هشدار میدهم .

در مورد عوارض بازگست بیماری هایی که توسط این گروه ادعای درمان آنها میشود گروهی با نظارت هیئت علمی دانشگاه مشغول بر رسی میباشند که در اولین فرصت بعد از تکمیل وتائید علمی؛ نتیجه از طریق رسانه ها در اختیار عموم قرار میگیرد .

پیش فرضهای مورد بررسی در این تحقیق

1- درمان کاذب و ارتباط فیزیولوژی و ترمینولوژی در این نوع

ترمینولوژی- ترموفوبیا
ترموفوبیا Thermophobia به ترس مرضی از هر یدیده گرم گفته می شود، حتی آب و هوا و غذای گرم. افرادی که مبتلا به ترموفوبیا هستند معمولا تمایل به سکونت در جاهای سرد دارند، لباس بسیار نازک می پوشند و حتی از خوردن غذاها و نوشیدنی های گرم هم اجتناب می کنند.
این کلمه از دو قسمت ترم (Therme) به معنای گرما و فوبیا (Phobia) به معنی هراس و ترس ساخته شده است.
No related posts.
2- تأثیرات منفی در روحیه و اعتقادات افراد تحت درمان (روحیه ی تمرد - پرخاشگری - بی پروایی - رسیدن به احساس پوچی - و توهمات تصویری وتصوری)

3- بازگشت بیماری در افرادیکه فریب درمان کاذب را خورده اند با مراتبی وخیم تر و صعب العلاج تر از قبل

لذا از کلیه ی افرادیکه با این روش تحت درمان کاذب قرار گرفته اند دعوت میشود که در این طرح تحقیقاتی -دانشگاهی شرکت نمایند و خود شاهد کذب بودن ادعاهای این گروه باشند

....................................................................... حق یارتان :roz:................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

واقعا" به غیر از شما چه کسانی اینقدر مصرانه چشم خود را بر واقعیات وعینیات حاضر در مقابل خود می بندد ؟

و برای فریب دیگران با وجود دهها مستند و توبیخ و مجازات اصرار میورزد .

آیا تا به حال از خود پرسیده اید که این گروه چرا اینقدر در جذب افراد پافشاری میکنند واز این همه مستند غیر شرعی وغیر قانونی عبرت نمی گیرند ؟

این تاپیک قرار بود جمع بندی و قفل شود با توجه به مستندات و پاسخهای مبسوطی که کارشناسان بزرگوار وسایر دوستان به این کذابان که از نام عرفان اسلامی سوء استفاده میکنند ؛ داده بودند .

مدیر محترم سایت بنا به درخواست بنده به عنوان اصرار بیهوده ی این گروه برای تبلیغ در سایت معتبر دینی فعلا" اجازه داده اند که تعامل ما با این گروه کذاب در این تاپیک متمرکز شود وایشان مجال طفره رفتن و گریز زدن در تاپیکهای دیگر را نداشته باشند و همانطور که در پستهای قبلی شاهد میباشید ایشان از هرگونه بحث علمی طفره رفته وفقط به ذکر یکی دومطلب طوطی وار اکتفا میکنند .لذا تقاضا دارم که هرگونه مدرک وسند و دلیل علیه این گروه فقط در همین تاپیک متمرکز شود وسایر تاپیکهای مرتبط نیز دراینجا ادغام شود تا بتوانیم مطالبی مستند وبه دور از پراکندگی را ارایه دهیم

با تشکر از جناب عرفان در تذکر مفیدشان
.............................................................................. حق یارتان :roz:.....................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

جناب عزیزان لطفا" بفرمایید به جای این مطالب تکرار ی که گروه شما قادر به پاسخگویی در باره شان نیستند کمی تحقیق کنید و یا از افراد آگاه تر و با تخصص مدد بجویید .هرگاه بحث عقلی وعلمی باشد با کمال افتخار در خدمتیم .اما کلمات نامفهوم وفریبنده در مورد بنده وکارشناسان محترم وسایر دوستان آگاه اهل سایت دینی تأثیری ندارد .متاسفانه انرزی خود را بر خلاف دستور استادتان !!!!
اینجا هدر میدهید .

........................................................................ حق یارتان :roz:...........................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

جناب عزیزان کابر محترم جناب منجم باشی در باره ی نماز استادتان توضیح وپاسخ کافی دادند .

اما یک مطلب
اولا" چی شده اینقدر به یک عکس از نماز خواندن استادتان اصرار دارید . مگر شما خودتان هم شک دارید مثلا" بنده هرگز به نماز خواندن اساتید بزرگوارم اصرار ندارم چون مورد شبهه نیست .

ثانیا" به آیات مکرر در قران کریم استناد میکنم که منافقان نمازشان اینگونه است که ...... البته انشاءالله که استاد شما اینگونه نباشند!!!!

ثالثا" تظاهر به یک عمل سبب رفع سایر مطالب نیست مگر نماز خوان نمیتواند اشتباه کند؟؟؟؟

.................................................................. حق یارتان :roz:..............................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

قابل توجه دوستان محترم اسک دین

با توجه به تبلیغات گسترده وغیر قانونی گروه عرفان حلقه
در مورد ادعای فرا درمانی به دوستان بزرگوار سایت دینی به شدت هشدار میدهم .

در مورد عوارض بازگست بیماری هایی که توسط این گروه ادعای درمان آنها میشود گروهی با نظارت هیئت علمی دانشگاه مشغول بر رسی میباشند که در اولین فرصت بعد از تکمیل وتائید علمی؛ نتیجه از طریق رسانه ها در اختیار عموم قرار میگیرد .

پیش فرضهای مورد بررسی در این تحقیق

1- درمان کاذب و ارتباط فیزیولوژی و ترمینولوژی در این نوع

ترمینولوژی- ترموفوبیا
ترموفوبیا Thermophobia به ترس مرضی از هر یدیده گرم گفته می شود، حتی آب و هوا و غذای گرم. افرادی که مبتلا به ترموفوبیا هستند معمولا تمایل به سکونت در جاهای سرد دارند، لباس بسیار نازک می پوشند و حتی از خوردن غذاها و نوشیدنی های گرم هم اجتناب می کنند.
این کلمه از دو قسمت ترم (Therme) به معنای گرما و فوبیا (Phobia) به معنی هراس و ترس ساخته شده است.
No related posts.
2- تأثیرات منفی در روحیه و اعتقادات افراد تحت درمان (روحیه ی تمرد - پرخاشگری - بی پروایی - رسیدن به احساس پوچی - و توهمات تصویری وتصوری)

3- بازگشت بیماری در افرادیکه فریب درمان کاذب را خورده اند با مراتبی وخیم تر و صعب العلاج تر از قبل

لذا از کلیه ی افرادیکه با این روش تحت درمان کاذب قرار گرفته اند دعوت میشود که در این طرح تحقیقاتی -دانشگاهی شرکت نمایند و خود شاهد کذب بودن ادعاهای این گروه باشند

....................................................................... حق یارتان :roz:................................................................................

با سلام و احترام
در نمایشگاه کتاب تهران با پژشکی به نام دکتر صادقی از بیمارستان بقیه الله علیه السلام دیداری بدست آمد که تعدادی از شفا یافته گان! توسط محمد علی طاهری پس از بازگشت بیماریی به وی مراجعه کرده اند و بیان کرده اند که تا مدتی تاثیری همچون مسکن داشته است اما بیماری برگشته است، ایشان که خود در حال تدوین مقاله ای در رد فرادرمانی عرفان حلقه بود حال بعضی از این بیماران را بدتر از اول توصیف نمود.

پس چگونه این تاثیر موقت بوجود آمده است؟ امام صادق علیه السلام می فرماید:

قَالَ إِنَّ السِّحْرَ عَلَى وُجُوهٍ شَتَّى وَجْهٌ مِنْهَا بِمَنْزِلَةِ الطِّبِّ كَمَا أَنَّ الْأَطِبَّاءَ وَضَعُوا لِكُلِّ دَاءٍ دَوَاءً فَكَذَلِكَ عِلْمُ السِّحْرِ احْتَالُوا لِكُلِّ صِحَّةٍ آفَةً وَ لِكُلِّ عَافِيَةٍ عَاهَةً وَ لِكُلِّ مَعْنًى حِيلَه(1)

همانا سحر اقسام مختلفی دارد، قسمی از سحر وجود دارد که همچون طبابت است، همان طور که پزشکان برای هر مرضی دارویی دارند به همین صورت در علم سحر برای هر صحتی آفتی هست و برای هر عافیتی مرضی و برای هر معنایی حیله ای نهفته است.
با توجه به اینکه پیرامون فرادرمانی عرفان حلقه پزشکان ابراز می کنند که بیماری بیماران همچنان باقی است و از طرفی بیماران تسکین موقتی را اعلام می کنند، نا محتمل نیست که دراین باره به حدیث شریف عنایت شود.

1.بحارالأنوار 10 168 باب 13- احتجاجات الصادق صلوات الله.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

کاربر عزیزان که با نام جدید پس از اخراج از سایت به دلیل عدم رعایت مقررات سایت دوباره جهت نشر اکاذیب عضو سایت شدید . این همه اصرار از سر عجز نیست؟ سوءاستفاده از نام سایت دینی هدف شما برای آبروی رفته از عرفان کیهانی نیست؟
حدود 300 پست در رد افکار پوج واکاذیب شیطانی فرقه ی شما در این سایت مستندا" وجود دارد .

از طرف نیروی انتظامی تحت تعقیب و ممنوع الکلاس میباشید . اعتقادات شما زیر سؤال است .چندین پرونده ی .... در قوه ی قضاییه دارید . اتهامات اعتقادی از قبیل شیطان پرستی و ارتداد دارید .آنوقت میخواهید اجازه بدهیم از سایت دینی و افکار جوانان عزیمان سوءاستفاده کنید !!!
مگر خودتان سایت ندارید؟؟؟ چرا آنجا تبلیغ نمیکنید ؟؟؟ بی اعتبار است یا جلوی شما را گرفته اند ؟؟؟

اهالی سایت دینی توجهی به توهمات شما ندارند . به شدت مطرود اجتماع و جوانان شده اید . هرچه از شما سؤال میکنیم پاسخی برای گفتن ندارید . هر چند وقت یک بار مثل بچه های لجباز یا کبکی که سرش را زیر برف کرده روی چند خط طوطی وار متمرکز شده وآن را جواب مینامید .
چرا فکر میکنید بقیه هم مثل شما فریب این مطالب را میخورند . بنده و دوست بزرگوار جناب بینام چند سؤال ساده از کل مجموعه یشما کردیم . بعد از یکسال هنوز نتوانستید پاسخ دهید . هروقت پاسخ سؤالهای قبلی را مثل یک فرد متفکر نه طوطی وار با تکرار چندین مرتبه دادید مطالب شما حذف نمی شود و ماهم پیگیر بقیه ی مطالب خواهیم بود . اما شما به آخر خط رسیده اید ومتاسفانه قافیه را باخته اید و با شلوغکاری و هو هو گری میخواهید خود را محق جلوه دهید و اتهاماتی که از طرف قوه ی قضاییه بر شما وارد است را در این مکان معتبر با آب زمزم دین پاک کنید . اما زهی خیال باطل . مردم آگاهتر از این حرفها هستند . قرن 21 است نه قرن 18 که مردم را با دعا جادو فریب دهید . راستی تکلیف استادتان و شما با جناب شیطان چی شد ؟ او عابد تر است یا نعوذا" بالله ..... راستی تکلیف قران چی شد ؟ جناب طاهری مستندا" فرموده بودند!!!! اشعار پیامبر است !!!! تغییر عقیده نداده اند؟؟؟؟ راستی جناب طاهری مستندا" خود را با پیامبر برابر دانسته بودند (نگویید نه مستند است ) هنوز خود را برابر میداند یا بالاتر میداند . تفکر هم برای انسان گاهی اوقات لازنم است .

........................................................................ حق یارتان :roz:......................................................................................


باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: رئیس پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی گیلان از دستگیری 14 نفر اعضای فرقه انحرافی عرفان شعور کیهانی در رشت خبر داد.
سرهنگ مهرگان گفت: بنابرگزارش دریافتی مبنی بر برگزاری کلاس هایی تحت عنوان دوره شعور کیهانی در پوشش کلاس های خیاطی، موضوع گزارش در دستور کار پلیس امنیت استان قرار گرفت.
رئیس پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی گیلان ادامه داد: با بررسی های غیرمحسوس که درباره محل و زمان برگزاری کلاس آموزش فرقه شعور کیهانی (عرفان حلقه) انجام گرفت، صحت گزارش تایید شد.
وی افزود: با کنترل تردد اشخاص به مکان مذکور در شهر رشت و پس از هماهنگی با مقام قضایی و رعایت موازین شرعی و قانونی، از مکان مذکور بازرسی به عمل آمد.
مهرگان با بیان این که ماموران پس از ورود به محل 14 نفر مرد و زن را که در کلاس حضور داشتند، دستگیر کردند، گفت: تعدادی کتاب و نرم افزار غیرمجاز نیز در این زمینه کشف و ضبط شد و تحقیقات هم اکنون در این راستا ادامه دارد. وی با بیان اینکه گردانندگان اینگونه کلاس ها از تهران هدایت می شدند، خاطرنشان کرد: این افراد مجوز لازم در زمینه تشکیل کلاس را نداشتند، بنابراین به صورت غیرمجاز با عناوین مختلف اقدام به برگزاری کلاس خود کردند.
مهرگان هوشیاری مردم در این زمینه را مورد تاکید قرار داد و افزود: ضرورت دارد مردم هوشیاری لازم را در این زمینه داشته باشند و فریب چنین افرادی را نخورند.
موضوع قفل شده است