* * * نقد عرفان حلقه یا عرفان کیهانی * * *

تب‌های اولیه

378 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

iranp301;81524 نوشت:

[=&quot]قابل توجه دشمنان کور عرفان کیهانی



[=&quot]این هم حکم دادگاهی که آقای بهرام روشن منش شکایت کرده بودند
[=&quot]سایتها و خبرگزاری هایی که عکسهای خانوادگی را بجای کلاس عرفان کیهانی به مردم قالب می کنید و مردم را نادان فرض می کنید ، ببینید :

[=Calibri]

...


با سلام و احترام
جناب iran301
ضمن احترام اصولا بحث در اینجا قضایی نیست که ما در مقام داوری به این حکم باشیم، مسائل مباحثه گرایانه و بر اساس نوع نگاه جناب طاهری به عرفان اسلامی می باشد. اگر مبانی اعتقادی ایشان درست است، پیش خداوند متعال مصیب هستند. نکته ای که هست نوع نگاه ایشان با مبانی قرآنی در تضاد است، اینکه ایشان تنها عمومات قرآن را از خدا دانسته اند و جزئیات را به خود رسول خدا منتسب می کنند، و مباحثی که منحصرا به حلقه هایی بر می گردد که در آن حتی ایمان هم شرط نیست. بزرگوار بحث بر سر یک روسری یا کارکرد های درمانی نیست، پایه های این نوع نگاه متزلزل است.

با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان :Gol:

شما روایات مطرح شده را قبول دارید یا نه؟
یک طور دیگر می پرسم: شما عرضه اعمال بر معصومین (ع) را قبول دارید یا نه؟
بله یا خیر؟

شما همین را جواب بدید، لازم نکرده دلیل ارائه کنید که در کلاسهایتان خلافی رخ نمی دهد.

اخبار اینکه در کلاسهای عرفان حلقه چه می گذرد و پیروان این عرفان به چه چیزهایی معتقدند از کانالهای معتبر به اینجانب رسیده است. بنده خیلی خیلی خوب می دانم آن کسی که در کلاسهای شما به شدت برو بیا دارد، در کار جن گیری هم هست، و اعتقادی به نماز نداشته، حجاب درستی هم ندارد (مثال حقیقی است). چرا مسترهای کلاسهای شما به ایشان تذکر نمی دهند؟

چرا جناب طاهری صراحتاً اعلام نمی کنند که هر کس بدن و موی خودش را به نامحرم نشان دهد، روز قیامت عذاب می شود؟ چرا ایشان اینقدر تلاش دارند هیچ حرفی از عذاب روز قیامت به میان نیاورند؟

با تشکر فراوان از همه دوستان
یا حق

iranp301;81524 نوشت:

[=&quot]قابل توجه دشمنان کور عرفان کیهانی



[=&quot]این هم حکم دادگاهی که آقای بهرام روشن منش شکایت کرده بودند
[=&quot]سایتها و خبرگزاری هایی که عکسهای خانوادگی را بجای کلاس عرفان کیهانی به مردم قالب می کنید و مردم را نادان فرض می کنید ، ببینید :

[=Calibri]

...

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

هرگاه شاکی پرونده آگاه به طرح شکلی شکایت نباشد و مستدلات محکمی بر موضوع شکایت خود را نتواند طی اولین جلسه ی دادگاه اظهار و در جلسات بعدی احضار نماید دادخواست شاکی علیه متشاکی رد میشود . (ماده 96 ق . آ . د . م )

هرگاه اسنادی به دادگاه ارائه شود که مثلا" به صورت فیلم ویا عکس ارائه شود دلیل نیست وفقط میتواند برای قاضی اماره (نشانه) محسوب شود .

اگر شاکی نتواند بر این موضوع خود 4 شاهد بیاورد ویا متشاکی خودش اقرار نکند ویا اگر در عکسها ویا مکتوبات صراحت روابط نامشروع ( تماس جسمی حتی گرفتن دست نامحرم) وجود نداشته باشد .
همانطور که در این حکم عکسها دلیل بر عدم رعایت شئونات اسلامی مطرح شده (پس صحت عکسها از لحاظ وقوع )محرز میباشد

قاضی میتواند اماره را رد کرده زیرا صرف کنار هم ایستادن بدون حجاب شرعی «روابط نامشروع» تلقی نمیشود .

از طرفی اگر دقت کرده باشید در حکم اعلام شده در صورت کسب مجوزهای قانونی اقدام به دایر کردن کلاس را مجاز دانسته اند

که فعلا" از این مجوز خبری نیست .

حال اگر به دلایلی« عدم آگاهی شاکی از استفاده برای عنوان دادخواست و یا خلاءقانونی »امری مخالف با قانون اعلام نشد دلیل بر رد کراهت این عمال از لحاظ شرع و عرف اخلاق اجتماعی نیست !

صرف رعایت نکردن اصول شرعی واخلاقی اگر در ظاهر امر جرم نباشد در عواقب خود منجر به بسیار ی از مسائل خواهد بود وامری است از دید اخلاق اجتماعی مذموم

................................................................... حق یارتان :roz:..................................................................................

iranp301;81524 نوشت:
قابل توجه دشمنان کور عرفان کیهانی

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با پوزش از کاربران محترم سایت :Gol:

احتمالا" این صفت برازنده ی خودتان است . که با حکم عدم رابطه ی نامشروع!!! کلی خوشحال شدید ورعایت نکردن موازین شرع را در جلسات خود توجیه میکنید
وخلاف شرع حضور بدون حجاب نامحرمان را زیاد جدی نمیگیرید

توجه تان را به مستدلات قانونی بالا جلب میکنم .عکس رد نشده !!! صحت مطلب را میتوانید از وکلاء خود جویا شوید .

................................................................... حق یارتان :roz:.................................................................

با سلام
من در این پست ها نوعی بغض و کینه می بینم که با اصول و منطق بحث سازگار نیست.به عنوان کسی که در این کلاس ها شرکت کردم و دیدم نسبت به خدا باز تر شد و جهان آفرینش را از زاویه ای دیدم که تاکنون ندیده بودم، به عزیزانی که یکسری عکس را دلیل بر متزلزل بودن عرفان حلقه می دانند می گویم ، در جلساتی که من حضور داشتم اصولا چنین چیز هایی ندیدم ، ای کاش می شد سروران حوزوی که عرفان اسلامی را در پستوهای خاصی کنار گذاشته اند و همیشه گفته اند عرفان را کوچه و بازاری نکنیم جوابی در خور می دادند که چه کرده اند؟ آیا پاسخگوی این نیاز بوده اند.من در اینجا به دنبال جواب معقول می گشتم، اما بسیاری از نقدها را از روی کینه و بغض یافتم ، شاید از طرف کسانی که هرگز در این گونه جلسات نه تنها شرکت نداشتند ،حتی فایل های صوتی آن را هم نشنیده اند تا قضاوت کنند.اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُون.

کامران;83931 نوشت:
[=verdana]با سلام
[=verdana]من در این پست ها نوعی بغض و کینه می بینم که با اصول و منطق بحث سازگار نیست.به عنوان کسی که در این کلاس ها شرکت کردم و دیدم نسبت به خدا باز تر شد و جهان آفرینش را از زاویه ای دیدم که تاکنون ندیده بودم، به عزیزانی که یکسری عکس را دلیل بر متزلزل بودن عرفان حلقه می دانند می گویم ، در جلساتی که من حضور داشتم اصولا چنین چیز هایی ندیدم ، ای کاش می شد سروران حوزوی که عرفان اسلامی را در پستوهای خاصی کنار گذاشته اند و همیشه گفته اند عرفان را کوچه و بازاری نکنیم جوابی در خور می دادند که چه کرده اند؟ آیا پاسخگوی این نیاز بوده اند.من در اینجا به دنبال جواب معقول می گشتم، اما بسیاری از نقدها را از روی کینه و بغض یافتم ، شاید از طرف کسانی که هرگز در این گونه جلسات نه تنها شرکت نداشتند ،حتی فایل های صوتی آن را هم نشنیده اند تا قضاوت کنند.اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُون.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار قبل از شما هم دیگران همین مطالب را گفته اند :Gol:

واما پاسخ شما : ذهن وفکر خالی را با هرچه پر کنند همان را حجت میداند .
اگر شما در عرفان واقعی از جمله عرفان شیعی کمی تحصیل معارف بنمایید انوقت متوجه پوچی و بی محتوایی که نه محتوای شیطانی خیلی از عرفانهای کاذب از جمله عرفان حلقه خواهید شد .
بزرگوار ما در عرفان (قدری) چون علی (ع) را داریم بزرگانی چون امام خمینی - آیت الله بهجت - استاد حسن زاده ی آملی را داریم .
شما چه نسبتهایی میان این بزرگواران و رئیس فرقه ی حلقه می یابید .اصلا" قابل مقایسه هستند؟ علامه جعفری (روحی فداه ) علامه طبا طبائی (ره) و .... کدامیک قرابت اخلاقی علمی ورفتاری با این افراد دارند ؟
شما این معادن علم وعرفان را وا نهاده اید وبه دروغ پردازان .... روی آورده اید ؟

در ضمن خیرمتاسفانه بر داشتتان از میزان علم پاسخگویان در این تاپیک صحیح نیست .
اطمینان داشته باشید که حداقل دو یا سه نفری در پاسخ ها ی این تاپیک متخصص هستند .

بنده خودم با توجه به تخصصم و اجازه ی تدریس عرفان از برخی از بزرگوارانی که نام بردم خدمتتان و تحصیلات دانشگاهی در این باب اقدام به پاسخگویی کرده ام . واین حرف شما را بسته بودن چشم وگوش شما در این باب تلقی میکنم و شما را به رعایت تقوا و تحقیق بیشتر در باب منابع عرفان ناب اسلامی دعوت میکنم .

برای شروع بد نیست به مناجات معدن جود وسخا علی مرتضی در مسجد بزرگ کوفه(مناجات مولا یا مولا) مراجعه کنید وبا تعمق در معارف ومعانی ان وتطبیق این مناجات با گفته های کلاسهایتان بپردازید .تا وسعت دیدتان به ابدیت برسد .

بزرگوار حداقل 160 صفحه ازگزارشات تحقیق موارد مطرح شده در این کلاسها نزد بنده در دانشگاه موجود است وتکمیل بقیه هم در دست اقدام است . که بعضی از مطالب آن به عنوان منبع تصمیم گیری و تحقیق در دانشگاه و... مورد استفاده قرار می گیرد.

هر گاه که زمان آن فرا برسد آنها رادر اختیار عموم هم قرار خواهم داد .

این موارد را هم عرض کردم خدمتتان تا این که شبهه ی غرض ورزی از ذهن شما وامثال شما پاک شود .

تقوا پیشه کنید که تنها راه نجات بشر یت و افراد بشریت است و به معصومین اقتدا کنید وهر آنچه را که بر قران عرضه کردید وموافق قران یافتید همان را بپذیرید که به تقوا نزدیک تر است .

................................................................................ حق یارتان :roz:...........................................................................

کامران;83931 نوشت:
[=verdana]با سلام
[=verdana]من در این پست ها نوعی بغض و کینه می بینم که با اصول و منطق بحث سازگار نیست.به عنوان کسی که در این کلاس ها شرکت کردم و دیدم نسبت به خدا باز تر شد و جهان آفرینش را از زاویه ای دیدم که تاکنون ندیده بودم، به عزیزانی که یکسری عکس را دلیل بر متزلزل بودن عرفان حلقه می دانند می گویم ، در جلساتی که من حضور داشتم اصولا چنین چیز هایی ندیدم ، ای کاش می شد سروران حوزوی که عرفان اسلامی را در پستوهای خاصی کنار گذاشته اند و همیشه گفته اند عرفان را کوچه و بازاری نکنیم جوابی در خور می دادند که چه کرده اند؟ آیا پاسخگوی این نیاز بوده اند.من در اینجا به دنبال جواب معقول می گشتم، اما بسیاری از نقدها را از روی کینه و بغض یافتم ، شاید از طرف کسانی که هرگز در این گونه جلسات نه تنها شرکت نداشتند ،حتی فایل های صوتی آن را هم نشنیده اند تا قضاوت کنند.اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُون.

کامران عزیز سلام
اینکه نوع جواب ها مختلف است نباید شبهه غرض ورزی را به ذهن شما بیاورد.درباره عرفان اسلامی لااقل الان مثل قدیم نیست ، بسیار جلسات عرفان نظری که دایر است، عرفان عملی هم اگر چه کم ولی در همان تهران هم موجود است، حتی اگر معلمی نباشد همانطور که جناب ostad فرمودند، دعاهای ما سرشار از معارف ناب ،زلال و بی مثال در این باره است.
بسیار خوشحال شدم که شما در پایان به آیه شریفه استدلال نمودید، نوع نگاه شما به قرآن کریم نگاه حرف ختام است که بسیار زیباست.
اما در اصل 59 اساسنامه کتاب عرفان كيهاني آمده:

"انسان نمي تواند عاشق خدا شود، زيرا انسان از هيچ طريقي قادر به فهم او نيست و در حقيقت خدا عاشق انسان مي‌شود و انسان معشوق مي‌باشد و مشمول عشق الهي. و انسان مي‌تواند فقط عاشق تجليات الهي، يعني مظاهر جهان هستي، شود و پس از اين مرحله است كه مشمول عشق الهي مي‌گردد".[1]
و عدم شناخت خداوند مخالف صریح قرآن و کلام ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین است.
از یک طرف قرآن کریم دستور به تدبر و تامل در آیات خود را می دهد به گونه ای که در چهل و هفت مورد دستور تعقل، هیجده مورد دستور تفکر و چهار مورد دستور تدبر داده است و از طرفی متکفل بیان اوصاف و اسمای الهی است، برای نمونه؛
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ .[2]

كه معبودى جز او نيست، از پنهان و آشكار آگاه است، و او رحمان و رحيم است.
او خدايى است كه معبودى جز او نيست، حاكم و مالك اصلى او است، از هر عيب منزه است، به كسى ستم نمى‏كند، به مؤمنان امنيت مى‏بخشد، و مراقب همه چيز است، او قدرتمندى است شكست ناپذير كه با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مى‏كند، او شايسته بزرگى است. خداوند منزه است از آنچه شريك براى او قرار مى‏دهند.

[=B Lotus][=Calibri][1][=B Lotus] . مهندس محمد علي طاهري، عرفان كيهاني(حلقه)، ص 124.

[=B Lotus][=Calibri][2][=B Lotus] .حشر،22 و 23.

[=B Lotus]ضمن آن که عقل نیز این صفات را برای خداوند اثبات می کند،به عنوان مثال ادله عقلی اثبات اقسام توحید _ از آن رو که به اثبات دسته ای از صفات سلبی یا ثبوتی خداوند باز می گردد_، نمونه ای از به کار بستن روش عقلی برای اثبات اوصاف الهی است. خواجه نصیر الدین طوسی در تجرید الاعتقاد از همین روش برای اثبات تفصیلی قسمتی از اوصاف ثبوتی و سلبی خداوند، استفاده می کند.[=Times New Roman][1]
[=B Lotus]امير مؤمنان صلوات الله علیه در نهج البلاغه نیز می فرماید:
[=B Lotus]«لَمْ يُطْلِعِ العُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِه‏».

[=B Lotus]عقول و خردها را بر كنه صفاتش آگاه نساخت و (با اين حال) آنها را از مقدار لازم معرفت و شناخت باز نداشته است.[=Times New Roman][2]
[=B Lotus]یعنی درست است که عقول توانایی تحدید صفات الهی را ندارند ، اما این طور هم نیست که اصلا به واسطه عقل شناخته نشوند.
[=B Lotus]نويسنده در همان اصل 59 مي‌گويد:

"انسان نمي تواند عاشق خدا شود، زيرا انسان از هيچ طريقي قادر به فهم او نيست و در حقيقت خدا عاشق انسان مي‌شود و انسان معشوق مي‌باشد و مشمول عشق الهي."[=B Lotus][=Times New Roman][3]

[=B Lotus]عشق به معناي محبت شديد است. چگونه نمي‌توان عاشق خدا شد. اين مطلب با آيات قرآن سازگاري ندارد.

[=B Lotus]«يَا أيُّهَا الذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ...».[=Times New Roman][4]

[=B Lotus]اى كسانى كه ايمان آورده ايد هر كس از شما از آئين خود باز گردد (به خدا زيانى نمى رساند) خداوند در آينده جمعيتى را مى آورد ، كه آنها را دوست دارد و آنها (نيز) او را دوست دارند....

[=B Lotus][=Calibri][1][=B Lotus] .علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، انتشارات مصطفوی،ص 314-326.

[=B Lotus][=Calibri][2][=B Lotus] .سید رضی، نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح،موسسه دارالهجره،قم،خطبه 49، ص 88.

[=B Lotus][=Calibri][3][=B Lotus] . عرفان كيهاني(حلقه)، ص 124.

[=B Lotus][=Calibri][4][=B Lotus] . جميل صليبا، المعجم الفلسفى، ج‏2، ص، ص 74. محى الدين ابن عربى‏، الفتوحات (4 جلدي)، جلد2، ص 323 : هو إفراط المحبة و كنى عنه في القرآن بشدة الحب في قوله «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أشَدُّ حُبًّا لِلَّه». عشق يعني زيادگي محبت و در قرآن با تعبير شدت محبت از آن ياد شده است در‌ آيه: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏.

[=B Lotus]در آيه ديگر نيز فرمود:
[=B Lotus]
[=B Lotus]«قُل إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ».[=Times New Roman][1]
[=B Lotus]
[=B Lotus]بگو: اگر خدا را دوست ميداريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد، و گناهانتان را ببخشد، و خدا آمرزنده مهربان است.
[=B Lotus]
[=B Lotus]آيه صريح‌تر مي‌فرمايد:
[=B Lotus]
[=B Lotus]«..وَالذِينَ آمَنُوا أشَدُّ حُبًّا لِلهِ...».[=Times New Roman][2]
[=B Lotus]
[=B Lotus]آنها كه ايمان دارند عشقشان به خدا (از مشركان نسبت به معبودهاشان) شديدتر است.
همانطور که ملاحظه می فرمایید آموزه های عرفان حلقه با قرآن کریم در تضاد است، البته مطالب فرا تر از این مسائل است، حتی در جلسه ای دانشجویی مسیحی خطاب به جناب طاهری گفتند : این مطالبی که شما بیان می کنید شباهت هایی با قباله یهود دارد، ایشان در پاسخ گفتند اگر اینگونه است پس سخنان ما با قباله منافاتی ندارد.
در هر صورت بزرگوار نگاه ها ممکن است متفاوت باشد ولی کینه جویانه نیست، چه اینکه روش اهل بیت معصومین علیهم السلام اجمعین جدال احسن بوده است.

[=B Lotus][=Calibri][1][=B Lotus] . مائده، 54.[=B Lotus]

[=B Lotus][=Calibri][2][=B Lotus] . بقره 165.[=B Lotus]

با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان :Gol:

[=Verdana]

نقل قول:
[=Verdana]من در این پست ها نوعی بغض و کینه می بینم که با اصول و منطق بحث سازگار نیست.به عنوان کسی که در این کلاس ها شرکت کردم و دیدم نسبت به خدا باز تر شد و جهان آفرینش را از زاویه ای دیدم که تاکنون ندیده بودم، به عزیزانی که یکسری عکس را دلیل بر متزلزل بودن عرفان حلقه می دانند می گویم ، در جلساتی که من حضور داشتم اصولا چنین چیز هایی ندیدم ، ای کاش می شد سروران حوزوی که عرفان اسلامی را در پستوهای خاصی کنار گذاشته اند و همیشه گفته اند عرفان را کوچه و بازاری نکنیم جوابی در خور می دادند که چه کرده اند؟ آیا پاسخگوی این نیاز بوده اند.من در اینجا به دنبال جواب معقول می گشتم، اما بسیاری از نقدها را از روی کینه و بغض یافتم ، شاید از طرف کسانی که هرگز در این گونه جلسات نه تنها شرکت نداشتند ،حتی فایل های صوتی آن را هم نشنیده اند تا قضاوت کنند.اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُون.

اصول و منطق بحث؟! دوست عزیز پیش از قضاوت لطف کرده، تمام تاپیک را مطالعه بفرمایید. بنده و دیگر دوستان مطالب متعددی ارائه کردیم، و تنها چیزی که از مبلغان عرفان حلقه دیدیم کپی مشتی سخنان بی پایه و اساس استادشان بود. این فقط یک نمونه بسیار ساده از سؤالت و استدلالات ارائه شده:

شما روایات مطرح شده را قبول دارید یا نه؟
یک طور دیگر می پرسم: شما عرضه اعمال بر معصومین (ع) را قبول دارید یا نه؟
بله یا خیر؟

برای دیدن تاریخچه این سؤال به این پس مراجعه بفرمایید:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=62442&postcount=250

لیست نسبتاً کاملی از سؤالاتی که آقایان از پاسخ به آنها طفره می روند:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=60360&postcount=202
http://www.askdin.com/showpost.php?p=60363&postcount=203

البته جناب طاهری در این پست اعلام آمادگی برای پاسخگویی کردند:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=60210&postcount=199

به خاطر همین پست جناب طاهری لیست سؤالات را در پستهای 202 و 203 ارائه کردم. البته پیش از پست 202 و 203 هم مطالبی ارائه شد:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=60356&postcount=200
http://www.askdin.com/showpost.php?p=60357&postcount=201

ایشان در این پستها:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=60520&postcount=206
http://www.askdin.com/showpost.php?p=60521&postcount=207
http://www.askdin.com/showpost.php?p=60522&postcount=208

جوابهایی ارائه کردند، دوستان گرامی و خود اینجانب پاسخ این جوابها را در ادامه بحث مطرح کردیم و سؤالاتی جدید هم پیش آمد. که البته همانطور که انتظار می رفت هیچکدام از مبلغان عرفان حلقه به نحو علمی و منطقی در بحث شرکت نکردند.

می دانید چرا پاسخ سؤالی بسیار بسیار ساده را نمی دهند؟ چون عرفان حلقه در مواجه با این سؤال به بن بست می رسد:

شما روایات مطرح شده را قبول دارید یا نه؟
یک طور دیگر می پرسم: شما عرضه اعمال بر معصومین (ع) را قبول دارید یا نه؟
بله یا خیر؟


جواب این سؤال یک کلمه است، ولی چند صفحه بحث شده و هنوز هیچکدام از این آقایان این یک کلمه را ارسال نکرده اند. علتش خیلی ساده است. اگر بگویند بله، آموزه های پوچ استاد اعظم زیر سؤال می رود. اگر بگویند خیر از مذهب شیعه خارج می شوند.

البته چنین بن بستهایی در عقاید عرفان حلقه فراوان است، ولی همین یکی هم کافی است.

قضاوت با خوانندگان. به نظرم کاملاً مشخص است چه کسی بر اساس اصول و منطق بحث پیش می رود. آقایانی که پاسخ یک کلمه ای یک سؤال را نمی دهند، یا مطرح کنندگان سؤالات متعدد از ابتدای تاپیک تا به اینجا؟

لطفاً نقطه سر خط نکنید. در روند بحث تا به حال چند بار این اتفاق پیش آمده است. هر از چند گاهی یک کاربر جدید پیدا می شود و روز از نو روزی از نو. اینکه شما فکر کنید دیدتان نسبت به خداوند بازتر شده به هیچ عنوان دلیل نمی شود دیدگاههای درستی پیدا کرده باشید. صحت این دیدگاهها در بحث و مناظره مشخص می شود.

[=Verdana]

نقل قول:
[=Verdana]به عزیزانی که یکسری عکس را دلیل بر متزلزل بودن عرفان حلقه می دانند می گویم

پر واضح است که مباحث مطرح شده در این تاپیک خیلی خیلی فراتر از چند عکس است. نمونه اش همین لینکهایی که پیشتر ارائه شد. پس تاپیک را محدود به چند عکس نفرمایید.

حقیر سعی کردم با زنده کردن برخی از پستها جلوی مدفون شدن آنها و نقطه سر خط احتمالی را بگیرم. شما هم اگر قصد دارید بر اساس اصول و منطق بحث پیش بروید، بفرمایید به سؤالات ما پاسخ دهید. اگر خودتان پاسخها را نمی دانید، از مسترهای کلاستان بپرسید. اصلاً چه بهتر که مباحث مطرح شده در این تاپیک را ببرید سر کلاس به صورت مکتوب ارائه کنید تا مسترها راحتتر پاسخ بدهند! اگر اصلاً پاسخی در کار باشد!

لطفاً نتیجه این اقدام را در این تاپیک اعلام بفرمایید.

با تشکر فراوان از همگی دوستان :hamdel:
یا حق

خیانت در امانت


[=&quot]دوستان عزیزم قسمت اول یک سناریو را برایتان می خوانم و نظر شما را جویا می شوم :[/]
[=&quot]1- [/][=&quot]در روز بازداشت استاد طاهری در فروردین ماه 89، لب تاپ شخصی اعضای خانواده ایشان به همراه یک سری فایلهای صوتی توسط مفتشین منزل ایشان برده می شود. [/][=&quot][/]
[=&quot]2- [/][=&quot]لب تاپ برده شده حاوی یک عکس خانوادگی در ایوان منزلی است...[/][=&quot][/]
[=&quot]3- [/][=&quot]عکس درون لب تاپ که فقط در دست کارشناسان پرونده (بازجوهای سابق) بود، به طور علنی در وبلاگ راه کج و سایتها و وبلاگهای مشابه منتشر می شود [/][=&quot][/]
[=&quot]4- [/][=&quot]صداها دستکاری می شود و بریده بریده در وبلاگ اظهار ظهور و سایتهای دیگر گذاشته می شود. تاکید می کنم این صداها هم فقط در دست همان کارشناسان پرونده (بازجوهای سابق) بود[/][=&quot][/]
[=&quot] (تا حالا واژه خیانت در امانت را شنیده اید؟ )[/][=&quot][/]
[=&quot]قسمت اول کمی عجیب نیست؟[/]

seyedziya;28623 نوشت:
بدون شرح


«

قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » (آل عمران،31)

بگو اگر خدا را دوست می داريد پس پيروى از من كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشايد، و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.


با سلام


مطالب مطرح شده در این تاپیک در نقد عرفان حلقه اونقدر گسترده و پرمایه است که ارائه ی یه جمع بندی شایسته از اونا در یه پست غیر ممکنه، بنابراین به گزارشی از مطالب مطرح شده در تاپیک در نقد عرفان حلقه بسنده می کنم. از دوستان عزیزم می خوام که با دقت مطالب تاپیک رو بخونن و بعد قضاوت کنن. ممکنه مطلبی از قلم افتاده باشه ولی یقینا همین مقدار برای کسی که صاحب قلب و فهم باشه کفایت می کنه...

وقتی آدم بی سواد و حقیری که سواد قرائت آیات قرآن رو هم نداره و زمانی در لاله زار برای رقاصه ها و فاحشه ها داد می زد و تبلیغ می کرد می خواد دست به فرقه سازی و نظام سازی بزنه و پا تو کفش اهل تحقیق از عرفا و حکما کنه بهتر از این نمیشه...


این گزارشیه از اهم مطالب مطرح شده در تاپیک در نقد عرفان حلقه، اما دریغ از یه پاسخ محققانه:


تحلیلی مفصل و دقیق از تعارض عرفان کیهانی با آیات قران پستای 44 تا 59


نقد مفصل، دقیق و مستند اساسنامه ی عرفان حلقه پستای 60 تا 71


شورش فرقه ی حلقه علیه عرفان اسلامی پستای 35 تا 40


لینک به متن کاملتر مطلب بالا پست 43


از دادزنی در لاله زار تا ملغمه ای به نام عرفان حلقه پستای 105 تا 109


نقدنامه ی دکتر منصوری لاریجانی علیه حلقه پست 29


فقط این مونده بود: اهانت طاهری به قرآن و پیامبر(ص) پست 30


دوستان شفیق شیطان پست 32


متن پیاده شده دفاع از شیطان 31


لینک به متن کامل مناظره ی طاهری با حجت الاسلام عابدینی پست 73


گزارشی از فارس پستای 33 و 34


بیوگرافی محمد علی طاهری به روایت فازمتر پست 26


عکس : عارف بالله همه جورشو دیده بودیم ولی این دیگه نوبره والا!... پست 28


عکسهای غیر اخلاقی لو رفته از کلاسهای عرفان کیهانی پست 27


گزارشی از انحرافات این جریان در شهرستانها پست 41


اعلام برائت دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی از عرفان کیهانی 98


دعوا بر سر جانشینی! پست 42


لینک نقد عرفان حلقه در اسک قرآن پست 3 ، نقل قول نامه ای
توسط سرکار استاد پست 72


نقدای جناب عاشق پستای 12،20،25


سوالات بی پاسخ جناب رضا 73


گوشه ای از نقدای این کمترین به این جریان، گذشته از نقل قول هایی که گذشت، به عنوان کسی که از نزدیک این جریان رو دیدم و کلی با این آقا بر سر عقاید و رویه ی نادرستش بحث کردم پستای 13 ، 24 ، 82


برای اینکه از دفاعیات این جریان در این تاپیک مطلع بشید، پستای سرکار ایران رو به عنوان
مبلغ این جریان و مرید تام و سرسپرده ی این آقا دنبال کنین، اگه پاسخ محققانه ای پیدا کردین ما رو هم خبر کنین

والسلام علی من اتبع الهدی

...


خیانت در امانت


[=&quot]دوستان عزیزم قسمت اول یک سناریو را برایتان می خوانم و نظر شما را جویا می شوم :[/]
[=&quot]1- [/][=&quot]در روز بازداشت استاد طاهری در فروردین ماه 89، لب تاپ شخصی اعضای خانواده ایشان به همراه یک سری فایلهای صوتی توسط مفتشین منزل ایشان برده می شود. [/][=&quot][/]
[=&quot]2- [/][=&quot]لب تاپ برده شده حاوی یک عکس خانوادگی در ایوان منزلی است...[/][=&quot][/]
[=&quot]3- [/][=&quot]عکس درون لب تاپ که فقط در دست کارشناسان پرونده (بازجوهای سابق) بود، به طور علنی در وبلاگ راه کج و سایتها و وبلاگهای مشابه منتشر می شود [/][=&quot][/]
[=&quot]4- [/][=&quot]صداها دستکاری می شود و بریده بریده در وبلاگ اظهار ظهور و سایتهای دیگر گذاشته می شود. تاکید می کنم این صداها هم فقط در دست همان کارشناسان پرونده (بازجوهای سابق) بود[/][=&quot][/]
[=&quot] (تا حالا واژه خیانت در امانت را شنیده اید؟ )[/][=&quot][/]
[=&quot]قسمت اول کمی عجیب نیست؟[/]

••ostad••;83977 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار قبل از شما هم دیگران همین مطالب را گفته اند :Gol:

واما پاسخ شما : ذهن وفکر خالی را با هرچه پر کنند همان را حجت میداند .
اگر شما در عرفان واقعی از جمله عرفان شیعی کمی تحصیل معارف بنمایید انوقت متوجه پوچی و بی محتوایی که نه محتوای شیطانی خیلی از عرفانهای کاذب از جمله عرفان حلقه خواهید شد .
بزرگوار ما در عرفان (قدری) چون علی (ع) را داریم بزرگانی چون امام خمینی - آیت الله بهجت - استاد حسن زاده ی آملی را داریم .
شما چه نسبتهایی میان این بزرگواران و رئیس فرقه ی حلقه می یابید .اصلا" قابل مقایسه هستند؟ علامه جعفری (روحی فداه ) علامه طبا طبائی (ره) و .... کدامیک قرابت اخلاقی علمی ورفتاری با این افراد دارند ؟
شما این معادن علم وعرفان را وا نهاده اید وبه دروغ پردازان .... روی آورده اید ؟

در ضمن خیرمتاسفانه بر داشتتان از میزان علم پاسخگویان در این تاپیک صحیح نیست .
اطمینان داشته باشید که حداقل دو یا سه نفری در پاسخ ها ی این تاپیک متخصص هستند .

برای شروع بد نیست به مناجات معدن جود وسخا علی مرتضی در مسجد بزرگ کوفه(مناجات مولا یا مولا) مراجعه کنید وبا تعمق در معارف ومعانی ان وتطبیق این مناجات با گفته های کلاسهایتان بپردازید .تا وسعت دیدتان به ابدیت برسد .

تقوا پیشه کنید که تنها راه نجات بشر یت و افراد بشریت است و به معصومین اقتدا کنید وهر آنچه را که بر قران عرضه کردید وموافق قران یافتید همان را بپذیرید که به تقوا نزدیک تر است .

:negah:باز هم نظر شما را به این مطالب جلب میکنم

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

از این که سایت اسک دین را محل اطلاعیه های تبلیغی خود کرده اید حتما" خیلی خوشحال وخشنودید .

اما به این میگویند سو؟ءاستفاده از موقعیت مذهبی این سایت پر مخاطب . وهمین مسئله یکی از موارد سوءاستفاده یشما از دین و مکانهای دینی است .در حالی که در این سایت شما را مرتبا" نفی ونهی میکنند باز هم تبلیغ و اطلاع رسانی خود را از این مکان انجام میدهید و خود را پای بند به اصول اسلام هم میدانید ؟


..................................................................... حق یارتان :roz:.....................................................................................

با سلام استاد عزیز در مورد عرفان شیعی به کدام ماخذ وکتب مراجعه نماییم لطفا این حقیر را راهنمایی فرمایید

عارف گنو;84211 نوشت:
با سلام استاد عزیز در مورد عرفان شیعی به کدام ماخذ وکتب مراجعه نماییم لطفا این حقیر را راهنمایی فرمایید

با سلام و احترام جناب عارف گنو
براي مطالعه در اين خصوص به کتاب تجلي و ظهور در عرفان نظري نوشته سعيد رحيميان چاپ دفتر تبليغات اسلامي حوزه مراجعه کنيد.
براى اطلاع بيشتر مى‏توانيد به كتاب‏هاى ذيل مراجعه نماييد: 1 مقدمه‏اى بر عرفان و تصوف دكتر سجادى 2 برنامه سلوك در نامه‏هاى سالكان نشر دارلفكر 3 عرفان نظرى دكتر يحيى يثربى 4 نفحات الانس احمد حاجى 5 الحمات و العرفان آية‏الله جوادى آملى 6 عارف و صوفى چه مى‏گويد جواد تهرانى
در زمينه عرفان عملي مطالعه کتابهاي زير مفيد خواهد بود:
1- آداب الصلوة , امام خمينى
2- چهل حديث ,امام خمينى
3- المراقبات , ميرزا جواد ملکى تبريزى
4- اسرار الصلوة , ميرزا جواد ملکى تبريزى
5- رساله لقاءالله , ميرزا جواد ملکى تبريزى
6- رساله لب اللباب , علامه طهرانى
7- رساله سير و سلوک بحرالعلوم
8- سير و سلوک , يک بانوى ايرانى (مجتهده امين)
9- اسرار عبادات , آيت‏اللّه‏جوادى آملى
10- عرفان اسلامى , شهيد مطهرى
11- نامه‏ها و برنامه‏ها , حسن زاده آملى
12- در آسمان معرفت , حسن زاده آملى

اما در بعد عملی اگر استادی نبود با توکل به خدا به تجلیه( انجام واجبات، ترک محرمات) و تخلیه( از رذایل اخلاقی) بپردازید، که در آن صورت بر اساس آیه شریفه وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين
كسانى را كه در راه ما مجاهدت كنند، به راه‏هاى خويش هدايتشان مى‏كنيم، و خدا با نيكوكاران است( عنکبوت 69)
موفق به تحلیه نیز خواهید شد.

آیا بهتر نیست به جای صرفا کوبیدن هر روش تازه ای که با عقاید سنتی ما نمی سازد، کمی هم از نکات قوت آن می گفتیم، این چه منطق بحثی است که از آن موارد بحثی نمی شود؟! این بود جدال احسنتان! بله در منطق شما هدف اسکات خصم است نه ارشاد.

کامران;88892 نوشت:
آیا بهتر نیست به جای صرفا کوبیدن هر روش تازه ای که با عقاید سنتی ما نمی سازد، کمی هم از نکات قوت آن می گفتیم، این چه منطق بحثی است که از آن موارد بحثی نمی شود؟! این بود جدال احسنتان! بله در منطق شما هدف اسکات خصم است نه ارشاد.

با سلام و احترام
کامران عزیز
اگر چه این پست بسیار طولانی شده و جواب ها داده شده است اما
شما چند نکته از نکات قوت این عرفان بیان بفرمایید،آیا نفی توسل به ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین از جمله این موارد است!
آیا قرآن کریم را ساخته و پرداخته رسول اکرم صلی الله علیه و آله دانستن از جمله آنهاست!
آیا خط بطلان کشیدن به مجاهدت عرفای بزرگ اسلامی نقطه قوت است!
آیا تسلیم در برابر موجودات ناشناخته که قرآن از آن چنین تعبیر می فرماید: وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقا(جن 6)
و اينكه مردانى از بشر به مردانى از جنّ پناه مى‏بردند، و آنها سبب افزايش گمراهى و طغيانشان مى‏شدند.
از جمله این موارد است!

هادي;88900 نوشت:
با سلام و احترام
کامران عزیز
اگر چه این پست بسیار طولانی شده و جواب ها داده شده است اما
شما چند نکته از نکات قوت این عرفان بیان بفرمایید،آیا نفی توسل به ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین از جمله این موارد است!
آیا قرآن کریم را ساخته و پرداخته رسول اکرم صلی الله علیه و آله دانستن از جمله آنهاست!
آیا خط بطلان کشیدن به مجاهدت عرفای بزرگ اسلامی نقطه قوت است!
آیا تسلیم در برابر موجودات ناشناخته که قرآن از آن چنین تعبیر می فرماید: وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقا(جن 6)
و اينكه مردانى از بشر به مردانى از جنّ پناه مى‏بردند، و آنها سبب افزايش گمراهى و طغيانشان مى‏شدند.
از جمله این موارد است!

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار این روش را عرفان حلقه ای ها تکرار می کنند به چند دلیل :

اولا" نامشان بر روی ایندکس بماند و از اذهان به کلی محو نشوند .

ثانیا" امید دارند شاید یک روزی کارشناسان ومدیران خسته شوند وایشان را رها کنند تا بتوانند به تبلیغ خود از طریق این سایت معتبر ادامه بدهند.

ثالثا" به دوستان خود اطلاع رسانی کنند و ساده دلان را تا جایی که میتوانند باز هم فریب بدهند .

وگرنه خودشان به خوبی هم ذات فرقه ی خود را می شناسند و هم می دانند که هیچ پاسخی به هیچ کدام از مطالب ایراد گرفته شده را ندارند. شاهد مطلب هم بیش از 30 صفحه بدون پاسخ !!!
این عدم پاسخ باز به جند دلیل است .
الف) استادشان از علم کافی در زمینه ی دین شناسی وعرفان بر خوردار نیست.
ب) افرادی که پیرامون ایشان هستند از علم کافی بر خوردار نیستند وتازه اگر مدرکی هم دارند مسلما" در زمینه ی این دوتخصص(دین و عرفان ) نیست .

ج) شیطان هم مترصد این گونه افراد ظاهر فریب بدون تخصص است که نخوت مدرک بدون تخصص وجودشان را تسخیر کرده .

با توجه به موارد فوق این روند ادامه دارد زیرا با نامهای جدید وارد شده وفکر می کنند از پاسخهای بدون جواب دور میشویم وایشان به تبلیغات شیطانی خود در پوشش سایت قرانی می توانند ادامه دهند .لذا دست و پا ی بیهوده در باتلاق خود ساخته می زنند .غافل از این که دین شناسان وعرفان شناسان متخصص سایت کاملا" مراقبند .

کما این که در بیش از 30 صفحه این مطلب را اثبات کرده اند .وایشان عاجز از پاسخ دادن ؛ مطالب را رها کرده اند .

راستی سرکار iranp301 پاسخ برگه ی رأی دادگاه را از وکیلتان پرسیدید ؟چرا آن پاسخ را روی ایندکس قرار ندادید ؟

در ضمن میدانید تهمتی که در روی ایندکس سایت با عنوان خیانت در امانت به باز جویان پرونده ویا کارشناسان زدید در صورت پیگیری جرم است ؟ وباید مراحل ومستندات برای اثبات این تهمت را ارایه دهید .حالا حلم دین شناسان وتفاوت ایشان را با فرقه ی خود مقایسه کنید!

در هر حال ما درخدمتیم اگر پاسخ قانع کننده دارید که مکتب شما از آیین اسلام ودر جهت عرفان واقعی اسلامی است بفرمایید ماهم حمایت می کنیم اما با این روند شما ؛ ما کاربران (وکارشناسان محترم) خستگی ناپذیر در پاک سازی دینمان از این آلودگی ها ایستاده ایم .


والسلام .

........................................................................ حق یارتان :roz:...............................................................................

با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان :Gol:

با توجه به اینکه وارد صفحه جدید شده ایم مجدداً پست صفحه قبل را ارسال می کنم تا خوانندگانی که فقط این صفحه را مشاهده می کنند در جریان سؤالات بی پاسخ مانده قرار بگیرند:

«بنده و دیگر دوستان مطالب متعددی ارائه کردیم، و تنها چیزی که از مبلغان عرفان حلقه دیدیم کپی مشتی سخنان بی پایه و اساس استادشان بود. این فقط یک نمونه بسیار ساده از سؤالت و استدلالات ارائه شده:

شما روایات مطرح شده را قبول دارید یا نه؟
یک طور دیگر می پرسم: شما عرضه اعمال بر معصومین (ع) را قبول دارید یا نه؟
بله یا خیر؟

برای دیدن تاریخچه این سؤال به این پس مراجعه بفرمایید:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=62442&postcount=250

لیست نسبتاً کاملی از سؤالاتی که آقایان از پاسخ به آنها طفره می روند:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=60360&postcount=202
http://www.askdin.com/showpost.php?p=60363&postcount=203

البته جناب طاهری در این پست اعلام آمادگی برای پاسخگویی کردند:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=60210&postcount=199

به خاطر همین پست جناب طاهری لیست سؤالات را در پستهای 202 و 203 ارائه کردم. البته پیش از پست 202 و 203 هم مطالبی ارائه شد:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=60356&postcount=200
http://www.askdin.com/showpost.php?p=60357&postcount=201

ایشان در این پستها:

http://www.askdin.com/showpost.php?p=60520&postcount=206
http://www.askdin.com/showpost.php?p=60521&postcount=207
http://www.askdin.com/showpost.php?p=60522&postcount=208

جوابهایی ارائه کردند، دوستان گرامی و خود اینجانب پاسخ این جوابها را در ادامه بحث مطرح کردیم و سؤالاتی جدید هم پیش آمد. که البته همانطور که انتظار می رفت هیچکدام از مبلغان عرفان حلقه به نحو علمی و منطقی در بحث شرکت نکردند.

می دانید چرا پاسخ سؤالی بسیار بسیار ساده را نمی دهند؟ چون عرفان حلقه در مواجه با این سؤال به بن بست می رسد:

شما روایات مطرح شده را قبول دارید یا نه؟
یک طور دیگر می پرسم: شما عرضه اعمال بر معصومین (ع) را قبول دارید یا نه؟
بله یا خیر؟


جواب این سؤال یک کلمه است، ولی چند صفحه بحث شده و هنوز هیچکدام از این آقایان این یک کلمه را ارسال نکرده اند. علتش خیلی ساده است. اگر بگویند بله، آموزه های پوچ استاد اعظم زیر سؤال می رود. اگر بگویند خیر از مذهب شیعه خارج می شوند.

البته چنین بن بستهایی در عقاید عرفان حلقه فراوان است، ولی همین یکی هم کافی است.

قضاوت با خوانندگان. به نظرم کاملاً مشخص است چه کسی بر اساس اصول و منطق بحث پیش می رود. آقایانی که پاسخ یک کلمه ای یک سؤال را نمی دهند، یا مطرح کنندگان سؤالات متعدد از ابتدای تاپیک تا به اینجا؟»

منبع: http://www.askdin.com/showpost.php?p=84074&postcount=312

قابل توجه جناب کامران و هر کس دیگری که قصد دارد در آینده پستی ارسال کند تا این تاپیک مجدداً در ایندکس قرار بگیرد:

اگر لازم باشد هزاران بار دیگر سؤالات مطرح شده در این تاپیک را جمع بندی می کنم!

یا حق

باسمه تعالی
ضمن تشکر از همه دوستان به علت طولانی شدن بحث حلقه به یک جمع بندی کلی می پردازیم.
در عرفان حلقه سه بعد اصل شعور کیهانی، دوم کارکردهای فرا درمانی آن ، و سوم نحوه اتصال به شبکه شعور کیهانی قابل بررسی است.
اصل شعور کیهانی به معنا شعور مندی کائنات در قرآن با عباراتی چون "يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض" آمده است،اما این شعور مندی هستی منطبق با نظر قرآن کریم نیست و برگرفته از قانون جذب و تئوری راز می باشد.
ضمن آنکه در مرحله شناخت انسان ها عرفان حلقه بر خلاف قرآن کریم دراصل 59 اساس‌نامه‌ی عرفان کیهانی می گوید
«انسان نمی‌تواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست"( مهندس محمد علي طاهري، عرفان كيهاني(حلقه)، ص 124.)
در حالی که عدم شناخت خداوند، به صراحت با قرآن و کلام ائمه‌ی طاهرین (صلوات الله علیهم اجمعین) مخالف است.
از یک طرف قرآن کریم دستور به تدبر و تأمل در آیات خود را می‌دهد به گونه‌ای که در 47 مورد دستور تعقل، 18 مورد دستور تفکر و 4 مورد دستور تدبر داده است و از طرفی دیگر متکفل بیان اوصاف و اسمای الهی است، برای نمونه؛

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاإِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ
السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ
الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّایُشْرِکُونَهُ وَ اللَّهُ
الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏یُسَبِّحُ
لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.(حشر 59)
و خدايى است كه معبودى جز او نيست، حاكم و مالك اصلى اوست، از هر عيب منزّه است، به كسى يتم نمى‏كند، امنيّت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندى شكست‏ناپذير كه با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مى‏كند، و شايسته عظمت است خداوند منزّه است از آنچه شريك براى او قرار مى‏دهند.
اگر شبکه‌ی شعور کیهانی را به تعبیر عرفان حلقه رحمت عام خدا بدانیم یاشعور الاهی بدانیم مشتمل بر جنبه‌های منفی و مثبت پنداشتن آن خطایی فاحش و سقوطی سخت در راه خداشناسی است. اساساً رحمت منفی یا شعور منفی در عالم وجود ندارد، به‌خصوص آن‌گاه که به خداوند نسبت داده می‌شود.

در بعد کارکردهای درمانی عرفان حلقه اولا این کارکردها توسط مراجع قانونی تایید نشده و بر فرض تایید کاری مثل دوره های یوگا درمانی ، آب در مانی و... صورت می گیرد، که به روشهای درمان بدن انسان پرداخته و به هیج وجه دلیلی بر حقانیت این عرفان نیست.
اما درباره نحوه اتصال به شبکه بحث بیشتر محل اختلاف است.اعضای این فرقه گاهی می‌گویند ما اگر از توسل به پیامبر و خاندانش یا قرآن نهی می‌کنیم برای این است که استفاده‌ی ابزاری از آن‌ شایسته نیست. درحالی‌که با تأکید بر منزلت شعور کیهانی و نقش بی‌بدیل آن در واسطه‌گری میان انسان و خدا، شفا جستن از آن را ناشایست نمی‌دانند. پرسشین است که حذف قرآن و عترت از رابطه‌ی میان انسان با خدا برای تکریم آن‌هاست یا ایجاد تغییر در باورها و شکستن ارکان دین؟ به خصوص آن‌جا که
آقای «طاهری» در پاسخ به پرسشی دراین باره می‌گویند:
«ائمه‌ی اطهار مثل مال، زن و فرزند ممکن است در نظر ناظری تجلیات زیبای الاهی برای تسهیل در مسیر کمال باشند و می‌توانند هر یک برای وی به من دون الله تبدیل شوند.» (نتیجه امواج تهاجم.ص49)
آیا به‌راستی نقش و منزلت اهل بیت و رسول خدا همین است و آن‌ها هیچ کارکرد ویژه‌ای در هدایت انسان‌ها در جهت بسط تعالیم الاهی در فرهنگ بشری ندارند؟
با این عقیده مبنی بر این‌که در پیوند با حلقه‌های شعور کیهانی در صورتحذف عوامل زاید اشکالی در کارکرد حلقه‌ها ایجاد نمی‌شود، در دوره‌های آموزشی عرفان حلقه موضوع توسل به معصومین و زیارت حرم‌های مقدس و دعاهای مربوط، مورد نفی و نکوهش قرار می‌گیرد.
در مورد اتصال حتما باید از طریق مستر ها(master) باشد فلذا توسل به ائمه طاهرین مطرود است.

این حلقه ها به مدیریت واحد ختم می شود . در این عرفان اتصال تنها از طریق تسلیم ممکن است و برای تسلیم ایمان به خدا شرط نیست و بدون ایمان هم می توان وارد حلقه شد . این تسلیم در برابر موجودات ماورایی و ناشناخته است( تامل بفرمایید).

بنابراین رحمت عام الاهی با اجازه‌ی مرکزیت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرار می‌گیرد و در این بین نقش و تأثیر قرآن، پیامبران، اهل بیت،اخلاق، پاکی و ایمان به خداوند و عشق به او، مردود است و تنها مرکزیت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربیان آن واسطه‌ی فیض شعور الاهی و اتصال به رحمت عام حق تعالی هستند.
برای نقش واسطه‌ی فیض بودن مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه، توصیف‌های زیبایی بیان شده، از جمله این‌که «از آن‌چه را که روزی آسمانی دارند،مانند روزی زمینی خود،‌ به دیگران انفاق کنند «مما رزقناهم ینفقون» و از اتصال خود برای آن‌ها نیز ایجاد اتصال کنند.» (انسان از منظری دیگر.ص15و16)
توصیفات زیبا و استفاده‌ی تأویلی از آیات قرآن مشکل تناقض‌گویی را پیچیده‌تر می‌کند. از دیدگاه قرآن رحمت عام الاهی در دسترس همه می‌باشد و هیچ اختیاری در اصل استفاده از آن وجود ندارد و تنها نحوه‌ی استفاده از آن در اختیار انسان است. نعمت‌ها و مهلت‌هایی که بین مؤمنان و کافران مشترک است از رحمت عام سرچشمه می‌گیرد و کسانی که از آن درست استفاده کنند و به راه ایمان و شکرگذاری و عشق به خداوند قدم بردارند در حقیقت به حلقه‌ها یا مراتب رحمت خاصه و رحیمیت خداوند متصل شده‌اند. «و کان بالمؤمنین رحیماً» ( احزاب/ 43) بنابراین تناقض بزرگ عرفان حلقه را می‌توانیم این طور عنوان‌گذاری کنیم:
رحمت عام خدا (شعور کیهانی) فقط در دست ماست و هر عاملی غیر از مرکزیت عرفان حلقه زاید است، حتی ایمان به خدا، پاکی و پرهیزکاری در عرفان حلقه فزوده‌ و زاید تلقی می‌شوند.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با شکر وسپاس از خدایی که به انسان اختیار انتخاب نیک و بد را داد .
وهم او برنیک راهنمایی نمود واز بد حذر داشت .

واکنون این منم انسان !!! در وادی اختیار وانتخاب ضلالت و سعادت !!

با تشکر از جناب هادی بزرگوار که بحث را که تا اینجا هم به درازا کشیده شده بود ونیازمند سامان دهی هم بود حمع بندی نیکویی نمودند .:Gol:

واما از اینجا بنده تصمیم دارم که عرفان را مختصرا" تعریف نموده و مطالبی ازعرفان واقعی اسلامی و اعتقادی را که همان عرفان ناب شیعی و علوی است را قرار دهم و در ضمن بحث مطالب مستند کلاسهای غیر مجاز ودایر عرفان حلقه را که هم اکنون به فعالیت زیر زمینی خود ادامه میدهند را نقد کنم واگر لازم شد از مستر همین کلاسها دعوت به پاسخگویی مستقیم دارم .

از کارشناسان و دوستان محترم هم دعوت میکنم که دراین بحث بنده را یاری بفرمایند.
همینطور از تمام مستر ها و استادان واز جمله خود مهندس طاهری هم برای پاسخگویی وبحث دعوت مینمایم تا ضمن معرفی عقایدشان به صورت مستند استدلال منطقی بر این تضاد ایجاد شده داشته باشیم و قضاوت را بر عهده ی خوانندگان بگذاریم .
اگر مرد میدان هستید بسم الله

واما آنچه را عینا" ومستندا" شاهد بودیم !!!
کلاسهای(عرفانی) که هنرپیشگان سینما با حجاب!!! بی حجابی اداره میکنند . ودر آن از اتصال به خدا بحث میکنند!
اگر مایلید عکس هم قرار بدهیم . تا دوستان به معنی عرفان!!! حلقه پی ببرند .

می ایستند و با تمسخر از اتصال( بی واسطه به خدا ) سخن می گویند .
وهنگامی که از نقش ائمه وپیامبر می پرسیم شاگردان ترم بالاتر تمسخرمان میکنند و (استاد عرفانشان) آنها را (ائمه) با خودمان مقایسه که نه ! در یک سطح معرفی میکند ! ومیگوید این فیض الهی بر همه یکسان واقع میشود !!! وتفاوتی میان ما وایشان نیست !

اگر لازم شد و مجوز هم فراهم شود فایل صوتی هم از کلاسهای دایر و بیان مستقیم اعتقاداتتان گذارده میشود .وبر ادعای خود با علم بر جوانب حقوقی و عواقب ومراتب آن مستندا" وارد مباحثه شده ام .
زیرا این یک وظیفه است در قبال جامعه ای که تشنه ی عرفان و شناخت است .اما عده ای به تخریب اعتقادات مردم از مسیر اصلی مشغولند ومخدرهای مضر معنوی را به جای الا بذکر الله تطمئن القلوب به جامعه تزریق میکنند . البته هرکجا که اغراق ویا تهمت به نظرتان از حرفهای بنده آمد مستندا" مطلب را پاسخ میگویم که در این صورت مجوز از طرف خودتان صادر شده .

حال اولین سؤال : از دیدگاه شما چرا انسانها در یک درجه ومرتبه برای اتصال به خدا قرار دارند ؟
مدعیان عرفان !!! شما یک دروغگو ویا یک منحرف جنسی را نعوذا" بالله با ائمه وپیامبران در اتصال با خدا یکسان میدانید ؟

حتی اخلاقیات ماتریالیستی هم این را رد میکند .وبرای انسان در جهان مادیات درجه بندی و مرتبه ی وجودی قایل است .
حتی شیطان پرستان برای ارتباط با شیطان !!! مراحل ومراتب قایلند .
چرا شما در کلاسهای خود که متاسفانه با جمعیت های فریب خورده ی زیادی هم برگزار میشودهمه را در اتصال به ذات خداوند یکسان میبینید ؟ گمراهی و آلودگی روحی وجسمی در این میان چه تعریفی دارد ؟ اگر اینطور بود که همه یکسان از این اتصال بتوانند بهره ببرند پس ما نمایندگان آدم در روی زمین چه می کنیم ؟ خوب با همان آلودگی در نزد خداوند در بهشت باقی می ماندیم و تبعید نمی شدیم . منتظر پاسخ منطقی(نه کوچه بازاری) هستم .

اما از دیدگاه عرفان شیعی : اولین قدم برای ورود به وادی معرفت و عرفان یقظه (بیداری است) و بعد از آن بلافاصله توبه !برای اینکه پاک شویم از آلودگیها ! آن هم با شرایط خاص و ویژه ! می دانید چرا ؟ چون خدا را منزه و یاک مطلق می دانیم واولا" ادب حضور ؛ اجازه ی آلوده وژولیده حاضر شدن را نمی دهد .ثانیا" حتی همجواری( حسن) می خواهد چه رسد به اتصال !
خدایی را که منزه و محسّن به جمیع صفات کمال می دانیم را چگونه می توان با خطاکاری که مرصّع به انواع صفات ضلال است را در یک سطح از مراوده قرار داد ؟ وقتی هیچ سنخیتی نباشد. برای این ملاقات باید که برای اجازه ی ورود عرفانی با زلال کردن اندیشه و روح وجسم خود را بر این لیاقت حضور نزدیک کنیم .
وجود آلوده چطور می تواند فیوضات الهی را دریافت کند ؟
مثل این است که شما به یک شخصی که چهل سال - بیست سال - سی وپنج سال حمام نرفته ! بگویید کمی عطر بزن تا آلودگی هایت محوشود وشما را به ضیافت ... راه دهند . در اولین مرحله ی ورود به خاطر آلودگی گسترده وفراگیرش اورا از در محفل ضیافتشان به دورها پرت میکنند تا آلودگی اش مزاحمت وجودی نداشته باشد .در عرفان واقعی اولین مرحله رسیدن به درجه ی لیاقت حضور آنهم با همسنخی با میزبان است وآن هم پاک شدن به وسیله ی توبه است . زیرا معتقدیم کبوتر با کبوتر باز با باز !کند همجنس با همجنس پرواز. زیرا اوخود مارا در مرتبه ی خلیفةاللهی قرار داد .

از دوستان بزرگوار تقاضا دارم برای ادامه ی بحث به مطالب زیر ارزش گزارده شود تا بحث بی مورد طولانی واز مسیر منحرف نشود .و بتوانیم از بحث بهره ی لازم وکافی راببریم .

اولا" اجازه بفرمایید مطالب حتی المقدور زمان زیادی روی ایندکس بماند واکثر دوستان بتوانند آن را مطالعه نمایند . وبلافاصله اقدام بر ایجاد پست جدید نفرمایند تا بهره وری وفرصت تفکر برای دوستان سایت هم فراهم باشد وفرصت قضاوت عادلانه را داشته باشند .

ثانیا" ادب وآداب مباحثه را رعایت فرموده ومطالب را به صورت استدلالی بیان کنند . واز هر گونه تبلیغ و اغراق وتوهین پرهیز نمایند .

در غیر این صورت مطالب با تاسف و پوزش از دوستان حذف خواهد شد .

.............................................................................. حق یارتان :roz:........................................................................................

با سلام و عرض ادب :Gol:
اجرتان با ولی عصر (عج) :hamdel:
یا حق

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با شکر وسپاس از حق تعالی که میان حق وباطل مرزهایی به روشنی وجود مبارک ائمه اطهار (ع) را مقرر فرمود

هنوز منتظر پاسخ هستیم !!! چرا شما اتصال به خداوند را برای تمام انسانها بی واسطه میدانید ؟ و در سؤال از جایگاه ائمه (ع) در این اتصال و .... آنها را با بقیه ی افراد انسان اعم از جانی وخطا کار وآلوده به انواع زشتی ها یکسان میدانید ؟

اگر خود پاسخی قانع کننده ندارید مجبور به گمانه زنی و پاسخ به رد ادعایتان خواهیم بود که شاید برای شما این بهترین راه باشد زیرادر ظاهر امر این گونه بر می آید که شما پاسخی علمی وقانع کننده بر این موضوع ندارید .

اما باز هم منتظر پاسخ قانع کننده ی شما هستیم !!!

واما دنباله ی بحث از عرفان حقیقی که همان عرفان علوی و سجادیه و ثامن الحجج(ع) را تعریف میکند.

گفتیم که در عرفان شیعی اولین مرحله یقظه وبیداری است . واینکه این حالت چگونه بر فرد واقع می شود ؟

اعتقاد شیعه بر این است که تمام افراد بشر از این جهت که مخلوق خداوند هستند مورد رحمت عام خداوند قرار می گیرند ورحمت عام خداوند در سیر مراتب خود آهسته آهسته با توجه به میزان ظرفیت وجودی و وراثتی و عقلی و همچنین میزان اراده ی غالب فرد بر امور خویش و مقابله با اراده ی مغلوب فرد بر امور وارد شده از خارج بر شخصیت او دارای مراتب شده وبه رحمت خاصه ی خداوند نزدیک می شود . وبه جایی می رسد که انتزاع این رحمت خاصه را در لحظه ای از وجود دریافت می کند .مانند روزنه ای که برای یک لحظه تمام وجود وهستی فرد را بر عالم غیب مشرف کند .اما ضمیر ناخود آگاه انسان این عالم را درک و به ضمیر خود آگاه منتقل نموده وایجاد حالتی روحانی در فرد می نماید که گویی اورا بیدار نموده تا تحول از خود بودن را به خدا گونه بودن در مراتب وجودی تبدیل کند .

در فقه شیعه برای انسان حرکت از من به سوی امن درسیر تکامل موازی با خداوند است نه عمود و یا متصل و یا متحد با خداوند !!!

به همین دلیل حتی بیداری انسان را در معرض خطا و غیر صلاح هم میتوان قرار داد .

بیدار شدن زمینه میخواهد . تعریف میخواهد .

زمینه ی بیداری بر رفتار بیدار مؤثر است . مثل این که شما با یک آهنگ خوش وملایم ولطیف مثلا" چه چه یک پرنده ی خوش صدا یا صدای پر از مهر مادر بیدار شوید یا با صدای مهیب تخلیه ی مصالح ساختمانی !

شما چطور افراد را بیدار می کنید ویا بیدار ی شان را تعریف می کنید؟ از خداوند کمک می گیرید ؟ چگونه ؟ تعریف کنید لطفا" ! یا شاید ترجیح میدهید انسانها در خواب مطلق متصل شوند . انسان در خواب جز به ظلمت متصل نمیشود .:!!!:

واما تعریف بیداری : بیدار مراتب دارد کسی که فقط چشمان خود را گشوده وبر عالم بدون تفکر واندیشه می نگرد . بیداری که چشم گشوده و تفکرش هنوز در مرتبه ی رویاهایش سیر میکند و هنوز به آگاهی نرسیده .
بیداری که آگاه است اما چشم بر واقعیات و وقوع حوادث بسته .
و بیداری که هم آگاه است وهم با چشمانی باز و جستجو گر جهان واقعیات را تجزیه وتحلیل میکند و چشم و گوش خود را در استخدام آگاهی ها قرار داده .

شما این اتصال به خداوند را در کدام مرحله از بیداری میدانید ؟

علی الظاهر این اتصال را در خواب مطلق افراد جایز می دانید . زیرا هیچ تعریفی از آن ندارید . وبه قربانیانتان میگویید فقط وارد شو و عین مطلب را ببین !

آیا میدانید نظراتتان با چه عقایدی مشابهت دارد ؟

اولا" تفسیر این که برای اتصال به خداوند نیاز ی به وجود ائمه و حتی پیامبران نیست به عقاید وهابیون بیشتر مشابهت دارد :!:

ثانیا: این که شیطان را در تعریف خود یکتا پرست واقعی می دانید نشان از اختلاط عقیده ی شیطان پرستان با مکتب شما دارد ! منتظرپاسخهای عقلانی وعلمی شما هستیم .

........................................................................... حق یارتان :roz:..........................................................................................

[=&quot]امام خمینی(ره):[/][=&quot]

[/]

[=&quot]([/][=&quot] ... [/][=&quot]سعی کن اگر اهلش نیستی و نشدی ، انکار مقامات عارفین و صالحین را نکنی و معاندت با آنان را از وظایف دینی نشمری . بسیاری از آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به طور رمز و سربسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بارزتر، آمده است و چون ما جاهلان از آنها محرومیم با آن به معارضه [/][=&quot]
[/]
[=&quot]برخاستیم[/][=&quot] ... . [/][=&quot])[/][=&quot][/]

azyazan;95139 نوشت:
( ... سعی کن اگر اهلش نیستی و نشدی ، انکار مقامات عارفین و صالحین را نکنی و معاندت با آنان را از وظایف دینی نشمری . بسیاری از آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به طور رمز و سربسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بارزتر، آمده است و چون ما جاهلان از آنها محرومیم با آن به معارضه برخاستیم ... . )

سلام
نه هرکه سر بتراشد قلندری داند
نه هرکس خود را عارف نامید آن عارفی است که امام می فرمود
عرفانی که از شریعت بلکه طریقت محمدی ص دور است دغلبازی است نه عرفان
موفق در اندیشه صواب

بالاخره برندگان Merits of invention در سال 2010 اعلام شد و نام استاد طاهری به عنوان برنده آفیسر اعلام شد


iranp301;95356 نوشت:
بالاخره برندگان merits of invention در سال 2010 اعلام شد و نام استاد طاهری به عنوان برنده آفیسر اعلام شد

سلام
جالب است که دگر اندیشان معنوی خیلی زود مورد توجه خارج نشینان قرار می گیرند !!! من با نگاه تردید آمیزی به آن نگاه می کنم .
موفق

با سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان عزیز :Gol:

این چه ربطی به عرفان حلقه دارد؟

تکرار می کنم:

شما روایات مطرح شده را قبول دارید یا نه؟
به نحوی دیگر می پرسم: شما عرضه اعمال بر معصومین (ع) را قبول دارید یا نه؟

بله یا خیر؟


یا حق

azyazan;95139 نوشت:
[=&quot]امام خمینی(ره):

[=&quot]([=&quot] ... [=&quot]سعی کن اگر اهلش نیستی و نشدی ، انکار مقامات عارفین و صالحین را نکنی و معاندت با آنان را از وظایف دینی نشمری . بسیاری از آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به طور رمز و سربسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بارزتر، آمده است و چون ما جاهلان از آنها محرومیم با آن به معارضه

[=&quot]برخاستیم[=&quot] ... . [=&quot])

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

جناب این خطاب امام(ره) را برای چه کسی نوشته اید ؟

لطف کردید زیرا مخاطب این کلام خود شما وعرفان حلقه تان میباشد . سوء استفاده کنندگانی که هنر پیشگان سینما با آن وضع ظاهری .... تبلیغ عرفانشان را می کنند.آن هم عرفان بدون حضور اولیاء !!!
شمارا در پیروی از شیطان و همسویی با وهابیان اثبات کردیم آنوقت برای رد گم کردن از سخنان عارف فقیه مان میگویید؟ که خطابش امثال شما بوده!!!!

واقعا" شرم آور است که به جای پاسخ علمی خود را به کوچه ی چپ میزنید .
یکی میان شما مدعیان پیدا نمی شود یارای بحث ابتدایی داشته باشد انوقت :ghash: فکر میکنید دیگران چقدر نادانی این فرقه را به عرفان باور میکنند ؟ لا اقل یک بار هم که شده آبرو کسب کنید واز خودتان مایه بگذارید و پاسخ دهید . گرچه کوس رسوایی سوءاستفاده از نام عرفان شما همه جا نواخته شده و شما هنوز مردم را با لاطائلاتتان ابله فرض میکنید؟ و به شعور مردم توهین میکنید ؟ وعرفان شیطانی را !!! به زور میخواهید تحمیل کنید ! راست میگویید یکی از بیمارانی را که شفا داده اید و با لعن مکرر بر شیطان بیماری اش باز گشته را دوباره شفا دهید !!! بله اینطور به اثبات دروغ بودن ادعاهایتان پرداخته ایم .بزو.دی با مطالب جدید در خدمتیم .

................................................................... حق یارتان :roz:..............................................................................

iranp301;95356 نوشت:
بالاخره برندگان Merits of invention در سال 2010 اعلام شد و نام استاد طاهری به عنوان برنده آفیسر اعلام شد اندازه اين تصوير تغيير داده شده است براي نمايش اندازه واقعي كليك نماييد .

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

عجب :!!!: شما حتما" فکر کرده اید که مردم این فتوا را فراموش کرده اند :!!:
شبکه های مدعی عرفان(عرفان حلقه) مسلمان نیستند :!:

بعداز این فاجعه این مطلب چه معنایی میتواند داشته باشد ؟ به نظر میرسد خودتان بهتر میتوانید تحلیلش کنید پس منتظریم (فتوای علماءاسلام در مورد شما و فتوای غربیان در مورد شما )

منتظر پاسختان هستیم! اگر بعضی فراموش کرده اند ما موظفیم یادشان بیاوریم حربه های شما را .

........................................................................... حق یارتان :roz:.............................................................................


هشدار پلیس ایران درباره سودجویی مراکز فرادرمانی

معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ درباره فعالیت شیادانی به نام فرادرمانگرا که در مراکزی به نام فرادرمانی فعالیت غیرقانونی می کنند هشدار داد.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، سرهنگ غنی لو در گفتگو با شبکه خبر گفت: عده ای سودجو با عنوان فرادرمانگرا در مراکزی به نام فرادرمانی فعالیت غیرقانونی می کنند و اگر مردم از این افراد و مراکز اطلاع دارند، به پلیس اطلاع دهند.
وی با بیان اینکه فرادرمانی در واقع مدرن شده رمالی و جادوگری های قدیم است، افزود: گروهی که هم اکنون در جامعه تحت عنوان فرا درمانی فعالیت می کنند، کارشان غیرقانونی است و در واقع این کار نوعی بهره برداری از عرفان های نوظهور است .

معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ همچنین گفت: مردم آگاه باشند هرگونه اقدامی در حوزه درمان باید به تائید وزارت بهداشت و دانشگاه های علوم پزشکی رسیده باشد و چنانچه فردی یا گروهی خارج از این حوزه فعالیت کنند با آنها برخورد خواهد شد.
سرهنگ غنی لو اعلام کرد: در صورت اعلام اطلاعات مردمی در این باره از طریق شماره تلفن ۱۱۰ ، ایمیل، مکاتبه یا مراجعه حضوری یا شکایات ارجاعی از طریق مقامات قضایی از جمله دادسرای تخلفات پزشکی، موضوع با دقت رسیدگی می شود.

وی در ادامه افزود: این گونه کارها بیشتر منشاء اقتصادی دارد و یک نوع کلاه برداری مدرن است و این افراد با اطلاع از یک سری رمز و رموز که هیچ دلیلی بر واقعیت ندارد با القا باوری و هیپنوتیزم در افراد زود باور و ساده لوح این کار را انجام می دهند و از آنها سوء استفاده های مالی می کنند.
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ با بیان اینکه پرونده زیادی از این گروه در اداره آگاهی تهران وجود دارد، گفت: درمان های این چنینی با شیوه های رمالی و کلاه برداری دلیلی بر این نیست که این عده از افراد سودجو بتوانند بیماری را درمان کنند.
سرهنگ غنی لو افزود: این افراد در تمام کشور به صورت پراکنده و مخفیانه فعالیت دارند و چنانچه مردم اطلاع دهند پس از بررسی و تحقیقات با هماهنگی مقام قضایی برای دستگیری آنها اقدام خواهد شد.


منبع این خبر: پایگاه خبری نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران

چگونه ادعا مي‌شود كه عرفان حلقه متكي بر عرفان اين مرز و بوم است
خبرگزاري فارس: «عرفان حلقه ايده‌اي فرا فرهنگي و برون‌ديني است كه رنگي از فرهنگ‌هاي گوناگون بر آن ننشسته و تعاليم هيچ يك از اديان در آن اثري نگذاشته است». با توجه به اين موضوع، چگونه گفته مي‌شود كه عرفان حلقه متكي بر عرفان اين مرز و بوم است؟!

به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، به تازگي كتابي تحت عنوان «پرسش از عرفان حلقه» به قلم حجت‌الاسلام حميدرضا مظاهري‌سيف، مدير مؤسسه فرهنگي بهداشت معنوي چاپ شده است.
گروه مخاطبي كه براي اين كتاب ارزشمند پيش‌بيني شده، مربيان هستند. يعني؛ افرادي كه مطالعات انتقادي جنبش‌هاي معنوي نوظهور را انجام مي‌دهند.
آنچه در پي مي‌آيد، مشروح چهار عنوان نخست اين كتاب است. محتواي عناوين ديگر نيز به زودي در خبرگزاري فارس منتشر مي‌شود.

تقريبا از نيمه دهه 1370 گروهي با نام «عرفان حلقه» در كشور ما شروع به فعاليت كردند. فردي به نام محمد علي طاهري با همكاري گروهي كه شاخص‌ترين افرادشان اسماعيل منصوري لاريجاني و خانم ويدا پيرزاده هستند، اين فرقه را پايه‌گذاري كرده و اساسنامه‌اي را تنظيم نمودند. سپس در قالب‌ دوره هاي آموزشي كه در ابتدا طاهري برگزار مي‌كرد به آموزش عده‌اي از مردم پرداختند.
در مرحله بعد با تربيت افراد به عنوان مستمر به صورت هرمي در شهرهاي مختلف رشد كردند و فعاليت خود را گسترش دادند. گذشته از سرمايه كلاني كه از اين طريق عايد پايه‌گذاران اين فرقه شد (البته بنابر اعلام مركزيت حلقه،‌ اين پول‌ها براي امور خيريه هزينه مي‌شود) آموزش‌هايشان نتايج سؤال‌برانگيزي بين مربيان، فراگيران و درمان‌شدگان اين مجموعه داشته است.
بررسي مباني نظري و شيوه‌هاي عملي حلقه، بسيار ابهام برانگيز است. تحقيقات نشان مي‌دهد كه اين ابهامات نه در آثار منتشر شده از سوي مركزيت اين گروه پاسخ داده مي‌شود و نه از سوي افرادي كه در دوره‌هاي آنها شركت مي‌كنند. طرح اين پرسش‌ها براي مسترها و شركت‌كنندگان در دوره‌هاي عرفان حلقه نيز بي‌نتيجه بوده است و معمولاً با برخوردهاي نامناسب و يا اظهار ابهام از سوي افراد وابسته به حلقه روبه‌رو شده است.
نقدها و اشكال‌هاي مطرح شده سطوح مختلفي دارند كه به جنبه‌هاي گوناگون عرفان حلقه مربوط مي‌شوند. بدون شك مهمترين ابهام‌ها به اصل ساختار عرفان حلقه مربوط مي‌شود كه بايد در اولويت قرار گيرد.
مسئله اصلي اين تحقيق «چيستي ابهامات اساسي عرفان حلقه» است.
منابع مورد استفاده علاوه بر مصاحبه‌ها و بررسي‌هاي ميداني، از جمله‌ گفت‌وگوي چند ساعته با جناب آقاي طاهري، كتاب‌ها و جزواتي است كه از سوي مركزيت حلقه منتشر شده است. اما به منظور شفافيت در استنادات تنها مطالبي كه به آثار مكتوب حلقه مربوط مي‌شود، مطرح و بررسي مي‌شود. اشاره به نتايج تحقيقات ميداني فقط جهت اطلاع خوانندگان بوده و در اصل پرسش‌ها و نقدها نقشي ندارد.
براي تعيين قلمرو تحقيق مطالب ارائه شده از سوي مركزيت، عرفان حلقه را به سه بخش تقسيم مي‌كنيم: نخست، بخشي كه در صدد اثبات وجود شعور كيهاني است.
بخش دوم، معرفي عرفان حلقه. و بخش سوم، كاركردها و شواهد مؤيدي است كه براي عرفان حلقه بيان مي‌شود. اين تحقيق فقط به بخش دوم يعني ساختار اصلي عرفان حلقه مي‌پردازد. با صرف نظر از اينكه تعريف و تبيين عرفان حلقه از شعورمندي عالم با تعريف و تبيين قرآني آن تفاوت دارد، اصل وجود اين شعورمندي از مفروضات تحقيق حاضر به شمار مي‌آيد و به همين علت بخش اول مباحث از گستره تحقيق خارج مي‌شود.
بخش سوم مباحث عرفان حلقه كه كارآيي‌هاي اين ايده را بيان مي‌كند، بايد در مقاله مستقلي بررسي شود. نوع مسائلي كه در اين بخش مطرح است تغييراتي را در منابع و روش تحقيقي به دنبال خواهد داشت. پژوهش درباره كارآيي عرفان حلقه با استناد به مصاحبه‌ با مسترها، فراگيران و افرادي كه ادعا مي‌شود درمان شده‌اند، انجام شده و گزارش‌هاي دردناك و مشكلاتي را كه بسياري از اين افراد از آن رنج مي‌برند، در بردارد.
نتيجه اين تحقيق مجموعه‌اي از پرسش‌هاست كه تناقض‌ها و ابهامات اساسي عرفان حلقه را نمايان مي‌سازد. اميدوارم اين تحقيق و پرسش‌هاي حاصل از آن يا پاسخ‌هاي منطقي و مؤدبانه‌اي را در پي داشته باشد و يا بيداري افرادي را كه ناآگاهانه به اين فرقه گرايش يافته‌اند و آرزومندم كساني كه در معرض گرايش به اين فرقه هستند، با هوشمندي و تأمل بيشتر تصميم‌گيري كنند.

در اساسنامه عرفان حلقه آمده است كه: «اعتقادات افراد به دو بخش، زيربنا و روبنا تقسيم مي‌شود. زيربنا بخش اشتراك فكري همه انسان‌ها بوده، همان گونه كه در بخش نظري و عملي عرفان كيهاني (حلقه) به اثبات مي‌رسد، شعور الهي يا هوشمندي حاكم بر جهان هستي است كه در اين شاخه عرفاني مورد بهره‌برداري قرار مي‌گيرد. روبناي فكري نيز شامل دستورالعمل‌هاي اديان، مذاهب، تعاريف و راه‌هاي مختلف رسيدن انسان به تعالي است، كه آن نيز خود مي‌تواند به دو بخش، اشتراكي و اختصاصي تقسيم شود.
در عرفان كيهاني (حلقه) زيربناي فكري انسان مورد بررسي اصلي قرار گرفته، در مورد روبناي فكري اشتراكي، تعاريفي پيشنهاد مي‌نمايد و با بخش اختصاصي روبناي فكري انسان‌ها كه شامل اعتقادات و مراسم و مناسك مختلف است، برخورد و مداخله‌اي ندارد».
با اين توصيف عرفان حلقه ايده‌اي فرا فرهنگي و برون‌ديني است كه رنگي از فرهنگ‌هاي گوناگون بر آن ننشسته و تعاليم هيچ يك از اديان در آن اثري نگذاشته است. با توجه به اين موضوع چگونه گفته مي‌شود كه عرفان كيهاني (حلقه) متكي بر عرفان اين مرز و بوم است. و نيز مي‌نويسند: «عرفان كيهاني (حلقه) عرفاني ايراني و اسلامي برخاسته از فرهنگ ماست.»
اگر گفته شود كه اسلام، زيربناي همه اديان است و از اين رو مبناي يك ايده فراديني و فرا فرهنگي قرار گرفته است به اين موضوع توجه مي‌دهيم كه اساس اسلام اعتقادات است و مراسم و مناسك خاص از ضروريات دين هستند. اين دين به كاملا با ساير اديان متفاوت است، به طوري كه پيروان اديان ديگر نمي‌توانند خود را متعلق به اين دين بدانند. گذشته از اين تأكيد بر ايراني بودن عرفان حلقه، مشكل را دو چندان مي‌كند و تعلق فرهنگي آن را در تضاد بيشتر با ادعاي فرافرهنگي بودن قرار مي‌دهد.
با وجود اين تضاد توسعه ايده عرفان حلقه به تغيير اسلام و حذف اعتقادات و مناسك اسلامي و ارائه اسلامي ديگر منجر خواهد شد و يا به فروپاشي عرفان حلقه خواهد رسيد. بررسي محتواهاي آموزشي كه از سوي پايه‌گذاران و مسترهاي عرفان حلقه ارائه شده و نيز ابهامات موجود در اين فرقه، بيشتر گزينه تغيير اسلام و حذف اعتقادات و مناسك را تأييد مي‌كند. حتي اگر سرانجام اين فرقه به فروپاشي هم برسد، آثار ناگوار آن در زندگي معنوي پيروانش به سادگي جبران نخواهد شد.

اساس عرفان حلقه از نظر تعريف، بر يك تقسيم‌بندي مبهم ميان كميت و كيفيت استوار است. به طور خلاصه عرفان را مربوط به دنياي كيفيت كه دنياي بي‌ابزاري است، روي پله عشق تصور مي‌كنند. «نظر به اين كه دنياي عرفان، دنياي عشق است، پس فاقد هر گونه فن و روش، تكنيك، پند و نصيحت، استدلال، سعي و كوشش و ... بوده و دنياي بي ابزاري است؛ چه ابزارهايي حقيقي و چه ابزارهاي مجازي.»
كميت چيست؟ كيفيت چيست؟ دنياي كيفيت يعني چه؟ چرا دنياي كيفيت به عشق اختصاص داده شده است؟ كيفيت و عشق چه ارتباطي با بي‌ابزاري دارند؟ اينها پرسش‌هايي است كه در اولين گام تعريف عرفان حلقه پيش مي‌آيد.
كميت، بنا به تعريف ابن سينا «چيزي است كه بر يك شيء عارض مي‌شود و مي‌توان آن را شمارش كرد.» مثل چهار سيب، يا پنج سانتيمتر بودن، ارتفاع يك سيب و مواردي از اين دست؛ اما كيفيت «موضوعي است كه بر يك شيء عارض مي‌شود، اما قابل شمارش نيست و مثل مكان هم نسبي نيست.» نظير عشق و نفرت. البته كيفيات چهارگونه هستند: اول، كيفيات محسوس، مثل: رنگ‌ها، طعم‌ها و بوم‌ها؛ دوم، كيفيات مخصوص به كميات مثل: زوجيت، فرديت و زاويه؛ سوم، كيفيات استعدادي؛ و چهارم، كيفيات نفساني كه عشق و نفرت و خشونت و بردباري از مصاديق آن هستند.
ظاهرا بنيان‌گذاران عرفان حلقه به كيفيات نفساني توجه دارند و ديگر گونه‌هاي كيفيت را كميت تصور مي‌كنند. در ميان كيفيات نفساني گوناگون نيز همواره عشق را مد نظر قرار داده، زير شاخه‌هايي براي آن مثال مي‌زنند، نظير: ذوق و شوق، حيرت و تعجب، شور و هيجان و فداكاري. در حالي كه افسردگي و نااميدي، بيزاريو ساير كيفيات نفساني منفي هم بنا بر مبناي حلقه، كيفيت هستند و اگر عشق به جهت كيفي‌بودن به دنياي بي‌ابزاري تعلق دارد، افسردگي و نفرت هم به دنياي بي‌ابزاري تعلق دارد،‌ افسردگي و نفرت هم به دنياي بي ابزاري تعلق دارند و اگر آنها به جهت تعلق به دنياي بي‌ابزاري عرفان هستند اين امور نامطلوب هم عرفان هستند.
البته مي‌توانند بگويند كه عرفان مربوط به دنياي بي‌ابزاري و دنياي كيفيت است، ولي هر چيزي كه از دنياي كيفيت و بي‌ابزاري باشد، عرفان نيست. در اين صورت بايد گفت كه تعريف آنها از عرفان بسيار نادرست و تعريف به اعم است؛ يعني عرفان را به صورتي تعريف كرده‌اند كه بنابر مبناي خودشان امور ديگري هم در آن مي‌گنجد.

گذشته از اين، چرا دنياي كيفيت دنياي بي‌ابزاري است؟ و چرا «فاقد هر گونه فن و روش، تكنيك، پند و نصيحت، استدلال و سعي و كوشش و ... بوده و دنياي بي ابزاري است»؟ مگر كسي عاشق يك اثر هنري با تكنيك عالي نمي‌شود؟ نقاشي استاد فرشچيان، غزل‌هاي زيباي حافظ، بازي زيبا و تكنيكي يك ورزشكار تمام اينها مي‌تواند شور و هيجان برانگيزد، وجد و سرور و ايجاد كند و موجب ذوق و شوق شود. از اينها مهم‌تر پند و نصيحت است كه در راه عرفان عملي بسيار راهنما، گره‌گشا و شورانگيز است. در راه سير و سلوك عرفاني گاهي كه براي عارف، «قبض» پيش مي‌آيد فقط پندهاي حكيمانه و نصيحت‌هاي مشفقانه است كه دل را نرم مي‌كند و گرد و غبار راه را فرو مي‌نشاند. كسي كه قدم رد راه سلوك گذاشته باشد خوب مي‌داند كه نصايح حكيمانه چه گوهرهاي گرانبها و چه شهد گوارايي در وايد‌هاي گوناگون عشق هستند. چه دليلي دارد كه كسي بگويد: «دنياي عشق، دنياي دل است و دنياي دل، پذيراي فن و تكنيك و ... نيست و راه مخصوص خود را طي مي‌كند و پند و نصيحت نيز در آن هيچ كارآيي ندارد.»
اول، اينكه فن و تكنيك با پند و نصيحت بسيار متفاوت است و كارآيي گوناگوني دارند. دوم اينكه براي دلي كه سخت و سنگ نشده و هنوز لطف و نرمي دارد، پند و نصيحت مشفقانه، بسيار شيرين و گوارا است.
حضرت علي (ع) در اين باره مي‌فرمايند: «دل‌ها مثل بدن‌ها خسته و افسرده مي‌شوند، براي آنها حكمت‌هاي زيبا را برگزينيد.»
درست است كه يك عاشق دل‌سوخته را با موعظه و نصيحت نمي‌توان از عشق منصرف كرد، يا با پند و اندرز، ذوق هنري برانگيخته نمي‌شود؛ اما بدون شك پندي حكيمانه و از سر سوز دل، مي‌تواند مشعل بيداري را در ديگران را روشن سازد و شعله اشتياق را برافروزد. همچون بزرگان و عارفان اين مرز و بوم كه براي ما يادگاري‌هاي با ارزشي بر اي گذاشته‌اند؛ سراسر مثنوي معنوي، اندرزهايي است كه فوت و فن سير و سلوك را مي‌نمايد، آثار سعدي به ويژه بوستان و گلستان همه موعظه و نصيحت است، منطق‌الطير عطار و از اينها بالاتر فرمايشات رسول الله و فرزندان معصومش و بالاتر از آنها قرآن كريم و كلام خدا،‌همه موعظه است و بيدارگر و آتش‌افروز، كلام خدا، همه موعظه است و بيدارگر و آتش‌افرزو، كلام خداوند ذوق‌هاي معنوي را با شهد گواراي خويش مي‌گشايد و شيرين مي‌كند. خداوند در آن كتاب بزرگ مي‌فرمايند كه؛ «من شما را موعظه مي‌كنم.».

بدون ترديد موعظه‌اي كه از دل‌هاي مرده و تاريك برآيد، اثر نخواهد داشت و صد البته موعظه هر چقدر هم گرم و گيرا باشد بر دل‌هاي سخت و تاريك اثر نمي‌گذارد و بدون شك كساني از موعظه نااميدند كه دل‌هايي سخت و موعظه‌ناپذير دارند. در غير اين صورت كسي كه نور و شور و شيريني موعظه‌هاي حكيمانه را ديده و چشيده مي‌داند كه سرمايه سالك، موعظه‌هاي استاد راه پيموده و رنج كشيده است و كسي كه در راه سير و سلوك از ابزار نصيحت دست كشد، خيري در او نيست و به جايي نمي‌رسد. از اين رو جناب حافظ مي‌گويد:
پيران سخن ز تجربه گويند گفتمت / هان اي پسر كه پير شوي پند گوش كن
با دوستان مضايقه در عمر و مال نيست / صد جان فداي يار نصيحت نيوش كن
در جاي ديگر مي‌گويد:
نصيحتي كنمت بشنو و بهانه مگير / هر آنچه ناصح مشفق بگويدت بپذير
ز وصل روي جوانان، تمتعي بردار / كه در كمينگه عمرست مكر عالم پير
در بيت اخير روي جوانان يعني جلوه‌هاي نوبه‌نوي خداوند كه هر لحظه فروغي تازه را مي‌تابد و از عالم ديگر است و هيچ‌گاه تكراري و كهنه و پير نمي‌شود. در مصرع دوم هم نسبت به كوتاهي عمر، در اين عالم تكراري محدود و مادي و پير و فرسوده هشدار مي‌دهد.
نصايح سلوكي در دو محور صورت مي‌گيرد: يكي، وصف عيش وصال و شرح جمال خداوند متعال و جهت ديگر آفات و دام‌هايي كه در راه سير به سوي خداوند نهاده شده است؛ چنان كه حافظ بر خود نهيب مي‌زند كه؛
حافظ نگشتي شيداي گيتي / گر مي‌شنيدي پند اديبان
نمونه براي نصايح مربوط به شرح جمال اين بيت است:
خدا را اين نصيحت گو حديث ساغر و مي گو / كه نقشي در خيال ما از اين خوشتر نمي‌گنجد
البته عمر را به پند شنيدن، گذراندن و از حركت و تكاپو بازايستادن، نيز در راه سير و سلوك مشكل‌ساز است. بايد به فكر رفتن بود و اين با بي‌ابزار پنداشتن عرفان عملي منافات دارد. به هر روي بزرگان گفتن و شنيدن را مغتنم مي‌شمارند و از دراز گفتن و بازماندن تلاش و عمل مي‌پرهيزند.
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگير / مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
بنا بر اين بزرگان عرفان، اين مرز و بوم عشق و عرفان را به عالم بي‌ابزاري نسبت نداده‌اند و راه سلوك را بي‌فوت و فن و تكنيك، بي‌راهنما و مرشد و ناصح نمي‌دانند و اين حقيق از بديهيات عرفان اسلامي است. پندپذيري، پاكي، پرهيزگاري، عبادت و بندگي همه زمينه‌ساز گشايش درهاي رحمت خاص الهي و رحيم بودن است كه كسي بدون آن هدايت نخواهد شد و از ميان گمراهان و بي‌خبران بيرون نخواهد رفت. رحمت خاص خدا، شامل حال مؤمنان و متقين مي‌شود، آنها هستند كه از ظالمان و كافران جدا شده به سوي خداوند رفته‌اند و به نور بي‌كران او مي‌پيوندند.

در عرفان حلقه توضيح داده مي‌شود كه جهان مادي از ذرات تشكيل شده و ذرات همواره در حال حركت هستند؛ پس «جهان هستي مادي از حركت آفريده شده» حركت هم عامل حركت دهنده مي‌خواهد،‌ در نتيجه «جهان هستي مادي از آگاهي آفريده شده است.». «جهان هستي مادي از شعور آفريده شده است و همه اجزا و ذرات آن شعور هستند.» با اين وصف شعور كيهاني حقيقتي متعالي نيست بلكه جوهره اصلي همين جهان است كه همه جهان مادي از آن درست شده است. شعور كيهاني در حقيقت ميلي دروني است كه هر ذره را به رقص و حركت وادار مي‌كند. (انسان از منظري ديگر، ص 59)
شعور كيهاني،‌ شالوده اصلي جهان مادي است و نسبت آن با جهان هستي مادي، نسبت حقيقت به مجاز است؛ اما نسبت شعور كيهاني با خداوند نيز نسبت مجاز به حقيقت است.
حال پرسش اين است كه چرا عرفان حلقه در جستجوي شعور كيهاني است، ‌پديده‌اي كه هم مجاز است و هم نامتعالي؟ ديگر اين كه با تعريفي كه عرفان حلقه از شعور كيهاني ارائه مي‌دهد و تطبيق آن با معنويت اسلامي نشان مي‌دهد حقايق ديگري ميان شعر كيهاني و خداوند وجود دارد كه فراتر از زمين مادي و هستي مادي قرار داشته و به‌ آسمان‌ها و هستي‌هاي فرامادي و متعالي مربوط مي‌شود و شعور كيهاني نسبت به آنها نيز مجاز‌اند مجاز است.
بعد از شناخت هوشمندي كيهاني يا شعور كيهاني كه پايه‌گذاران و پيروان عرفان حلقه، گاهي به آن هوشمندي الهي هم مي‌گويند، نكته جالب توجه اين است كه غايت و نهايت طي طريق در اين فرقه‌‌، آشنايي عملي با همين هوشمندي است كه از نظر اين فرقه، تمام پديده‌هاي عالم مادي از جمله انسان از آن درست شده و آشنايي با آن به نوعي خودشناسي و شناختن گنج درون است،‌ به اين ترتيب خودشناسي اين است كه هر كس بفهمد بدنش از انرژي و فراتر از آن، از شعور آفريده شده است.
«در عرفان كيهاني فرادرماني هدف نيست، بلكه وسيله‌اي است براي اهدافي ارزشمند، از قبيل شناسايي و آشنايي عملي با هوشمندي حاكم بر جهان هستي، شناختن گنج درون و رسيدن به دانش، كمال رهايي از گرفتاري در خويشتن و خودشيفتگي،‌ خدمت به خلق و آشنايي با عبادت عملي و امكان تحقق بخشيدن به آن.»
دانستن تئوري‌هاي مطرح شده از سوي برخي از فيزيك‌دانان كوانتوم كه جهان مادي را با شعور معرفي مي‌كنند در عرفان حلقه «دانش كمال» نامگذاري شده است. بررسي تبيين‌هاي مفصل عرفان حلقه، درباره شعور كيهاني كه با استفاده از تئوري‌هاي فيزيكي مطرح شده، تفاوت آشكاري را در نگرش به شعور عالم هستي، از ديدگاه ديني و شعور كيهاني، در عرفان حلقه آشكار مي‌نمايد.
اساس‌، آغاز و انجام اين فرقه درك با شعور بودن عالم هستي است. عرفان حلقه با اين تعبير نادقيق كه ماده از حركت و حركت از شعور آفريده شده، دانش كمال خود را طرح‌ريزي كرده است. دانش كمال كه از سوي حلقه به عنوان «زيربناي بخش اشتراك فكري همه انسان‌ها» معرفي مي‌شود، اين است كه مولكلول‌ها و اتم‌ها از هوشمندي آفريده شده‌اند. تبيين مادي و فيزيكي شعور كيهاني كه از ماده و حركت و انرژي به شعور مي‌رسد باعث يك سوء تفاهم بزرگ نسبت به كليدي‌ترين مفهوم عرفان شده است.
وحدت وجود كه اساس عرفان و توحيد ناب است، به جهت رويكرد فيزيكال عرفان حلقه، به تن واحده تأويل شده است.
با تأكيد بر اين كه شعورمندي عالم با تقرير صحيح، موضوع كوچكي از حقايق معنوي اسلام است و فرو ماندن در ان مانع درك حقايق بزرگتر خواهد شد؛ تئوري‌هاي حلقه را در نگاهي گذرا با فرازي از نوشته‌هاي فراماسوني كه سال‌ها پيش از به وجود آمدن عرفان حلقه نوشته شده، مقايسه مي‌كنيم: «براي توليد يك شيء مادي، اتم‌ها تركيب خاصي به خود مي‌گيرند. روح هر اتم نيروي توليد كننده اين نظام است. چون روح عامل هوشيار است و هر شيء هوشمند است و به نسبتي از هوشمندي برخورداري است. انسان، حيوان، باكتري و مولكول هر يك به نسبتي هوشمندند.»

از ديدگاه عرفاني سراسر عالم هستي، رحمت عام الهي است. مؤمنان و كافران، خوبان و بدان حقيقت طلبان و حقيقت ستيزان و حتي شياطين و فرشتگان غرف در رحمت عام يا رحمت رحماني هستند. رحمانيت خداوند هيچ مقابل و متضادي ندارند. اما رحمت خاصه يا رحيم بودن خدا، مخصوص خوبان، حقيقت جويان و دوستان خداست و در مقابل آن قهر و غضب الهي است.
خداوند با رحمانيتش به شيطان فرصت داده است و به بدكاران زندگي و نعمت مي‌دهد تا خود را تغيير دهند و به رحميميت خداوند راه يابند، يا در قهر او غوطه‌ور شوند.
بنابراين رحمانيت او هيچ خصوصيتي ندارد و همه را در برگرفته است. از يك جهت هم شامل رحيميت خدا و هم شامل قهر و غضب اوست و نتيجه برخورداري از رحمانيت هم،‌ هدايت و رشد است و هم گمراهي و اضلال.
در عرفان حلقه، ادعا اين است كه پيروان به حلقه‌هاي رحمانيت خداوند متصل مي‌شوند و حقيقت رحمانيت، هم فرصتي براي همنشيني با شياطين و شرارت كردن است و هم مقدمه‌اي براي هم سني با فرشتگان و سير به سوي معبود، كه البته هر كدام از اينها نشانه‌هايي دارد. اگر در فرصتي كه رحمانيت خداوند به انسان داده به رحيميت بينديشد و آن را بجويد، به راستي اهل رحمت است و به زودي در آغوش عشق و رحمت خاصه خداوند آرام خواهد گرفت و از او خواهد شنيد كه: «اي جان به آرامش رسيده به سوي پروردگارت بازگرد در حالي كه شادمان و راضي هستي و او نيز از تو خشنود و راضي است.»
اما كساني كه به رحمانيت تكيه كرده و در آن فرومانده‌اند، مثل شيطان و بلكه شياطين انسان‌نما خواهند بود كه فرصت‌ها و نعمت‌هاي الهي براي دور شدن و دشمني با خدا استفاده مي‌كنند، و مورد قهر و ناخشنودي او قرار مي‌گيرند. عرفان حلقه به اعتراف پايه‌گذاران آن، براي اتصال به حلقه‌هاي رحماني است و در طول اين سال‌ها، نه در دوره‌هاي آموزشي و نه در كتاب‌هايشان، براي حلقه‌هاي رحيميت تعريف و برنامه‌اي ارائه نداده است.
اگر شبكه شعور كيهاني را به تعبير عرفان حلقه، رحمت عام خدا يا شعور الهي بدانيم مشتمل بر جنبه‌هاي منفي و مثبت پنداشتن آن، خطايي فاحش و سقوطي سخت در راه خداشناسي است. اساساً رحمت مفني يا شعور منفي در عامل وجود ندارد، به خصوص آن گاه كه به خداوند نسبت داده مي‌شود. حتي قهر خداوند منفي نيست؛ بلكه عملكرد بنده منفي است كه او را سزاوار قهر الهي مي‌سازد. كساني كه از رحمت خداوند برخوردار مي‌شوند منفي يا مثبت عمل مي‌كنند. فرصتي كه خداوند به شيطان داد، منفي نيست؛ بلكه او با تباه كردن اين فرصت، منفي است و در شقاوت خود بيشتر و بيشتر غرق مي‌شود. شعور منفي وجود ندارد، يا شعور است و يا بي‌شعوري. تنها كساني كه در شبكه منفي هستند، ممكن است شعور الهي را منفي تصور كنند و متوجه نشوند كه اين بي‌شعوري از سوي خودشان است. هوشمندي الهي سراسر مثبت است، رحمت عام و خاص او سراسر خير و روشنايي است، اما كساني هستند كه از شعور الهي كناره مي‌گيرند و از رحمت او به درستي بهره نمي‌برند، اينها در شبكه منفي هستند.
كساني كه خدايان خير و شر را مي‌پرستند، ممكن است صفات الهي را به خير و شر تقسيم كنند. در روزگار ما عرفان يهود كه ميراث‌دار سنت‌هاي كهن مشركانه و اسطوره‌هاي كفرآميز است، مروج اين ديدگاه شده‌اند و امروزه در قالب سازمان فراماسونري و برخي از جنبش‌هاي معنويت‌گرا كه رويكردهاي سايسي و سلطه‌گرانه دارد، ترويج مي‌شود. از نظر عرفان يهود «شر نه فقط در قلمرو انسان، بلكه در حوزه امور الهي نيز حاضر است.» «شر بخشي از ساختار الهي است، نه چيزي بي‌ارتباط با خدا» در عرفان يهودي شر چيزي است كه جدا و منفرد بوده و گناه مخرب يك وحدت است. شر و گناه از خداوند آغاز شد.

ادامه دارد . . .

منابع:
1. انسان از منظري ديگر، طاهري، محمدعلي، نشر ندا، چاپ دوم، آبان 86.
2- باورها و آيين‌هاي يهودي، ترجمه، فرزين، رضا، قم: مركز مطالعات اديان و مذاهب، 1385.
3- جريانات بزرگ در عرفان يهودي، گرشوم شولم، ترجمه: فريدالدين رادمهر، انتشارات نيلوفر، 1385.
4. شواليه‌‌هاي معبد، يحيي، هارون، تهران: نشر هلال، چاپ سوم، 1388.
5. عرفان كيهان (حلقه)، طاهري، محمدعلي، انتشارات انديشه ماندگار، چاپ سوم تابستان 86.
6. نتايج امواج تهاجم عليه هوشمندي مثبت الهي، بي‌نا، بيجا، شهريور 1389.
7. نهايةالحكمة، طباطبايي، سيد محمدحسين، قم: مؤسسه النشر الاسلامي، 1417 قمري.
8. Onur Ayangil. "Yeni Gnose " (New Gnosis), Mimar Sinan, 1977, No.25, p.20.

با سلام و احترام
مطالب ذیل برگرفته از مقاله " اتصال به شعور کیهانی" آقای محمودرضا قاسمی ، منتشرشده در روزنامه کیهان مورخ 22 فروردین ماه امسال (90) می باشد.
به آدرس:http://www.kayhannews.ir/900122/6.htm#other601
تبييني كه از خداشناسي و راه خداشناسي درعرفان حلقه وجود دارد اين است: «عرفان كيهاني(حلقه)، شعور الهي را به طور نظري و عملي ثابت نموده، از اين راه وجود صاحب اين هوشمندي يعني خداوند را به اثبات مي رساند و درواقع اين عرفان، منجر به خداشناسي عملي مي گردد.» (عرفان كيهاني (حلقه) ص .71 نيز انسان از منظري ديگرص 94)
اين تبيين از خداشناسي بسيار ناقص و در راه خداشناسي ناكام كننده است. بسياري از مادي گرايان كه منكر وجود خدا هستند، شعور كيهاني را مي پذيرند و معتقدند كه ماده خود، هوشمند است و اگر درعالم نظم و تدبيري ديده مي شود، سرچشمه اي فراتر از همين عالم مادي ندارد. تئوري شعورمندي عالم در سده هاي اخير از سوي كساني بازتوليد و مطرح شده كه منبع هوشمندي فراتر از طبيعت را نفي مي كنند و براي توجيه تدبير و حكمتي كه درجهان جاري است، به خود مختار بودن و شعورمندي ماده، معتقد شده اند.
بنابراين كسي كه خداوند را نشناخته باشد، يا تبيين هايي كه درعرفان حلقه وجود دارد در خداشناسي خود ثابت قدم مي شود، نه اين كه خداشناسي برسد، هرچقدر هم كه شعور كيهاني درعمل بيش تر اثر بگذارد، درافراد بي ايمان به خدا، ايمان به شعور هستي مادي بيش تر مي شود، نه ايمان به الله تبارك و تعالي.

استفاده از تعابيري مثل اين كه شعور كيهاني «يدالله» و «حبل الله» است، موجب معرفت خداوند، ايمان به او يا تقويت باور نمي شود. انسان مي تواند با معرفت عقلاني و سپس بر افروختن آتش عشق الهي به سوي او برود. معرفت عقلاني كه منطق روشن، برهان محكم و توصيف درست از اسما و صفات الهي را مي خواهد. شناخت، مقدمه عشق است، كسي كه با قلب پاك او را بشناسد، عشق به او را تجربه خواهد كرد و عشق الهي وجودش را فراخواهد گرفت.
براهين خردپسند و يا دست كم اقناع عقلي درمورد معرفت خداوند مي تواند بسياري از آشفتگي هاي ذهني را در راه معرفت به سامان آورد، اما درعرفان حلقه از اين ظرفيت استفاده نمي شود. زمينه سازي براي كشف و شهود و چشيدن عشق الهي درهيچ يك از تعاليم عرفان عملي حلقه ديده نمي شود. تنها يك اتصال است كه قراراست درهاي معرفت را بگشايد و بدون عمل عرفان عملي را به ارمغان آورد.
عرفان حلقه همه راه هاي معرفت و عشق الهي را بسته است. نه با منطق و عقل عبوديت كاري دارد و نه از توصيف صفات الاهي چنان كه در قرآن كريم و ساير كتاب هاي آسماني آمده بهره مي برد. نسبت به دين داري و بي ديني، پرهيزكاري و خيانت كاري، پاكي و ناپاكي هم بي تفاوت است. (انسان از منظري ديگر. ص 15، عرفان كيهاني، ص 102) پس چگونه مي تواند خداشناسي را محقق كند؟

در دوره هاي آموزشي عرفان حلقه موضوع توسل به معصومين و زيارت حرم هاي مقدس و دعاهاي مربوط، مورد نفي و نكوهش قرار مي گيرد. زيارت از نظر آن ها مكان پرستي و توسل شخص پرستي، روح پرستي و مرده پرستي است: فرقه حلقه حتي تكريم قرآن كريم را كتاب پرستي مي پندارد و از خواندن آن كه شفا و رحمت است، بر بالين بيماران جلوگيري مي كند. چنان كه در اصل ديگري از اساس نامه آن ها، آمده است. (عرفان كيهاني (حلقه)، ص119 و 120)
اعضاي اين فرقه گاهي مي گويند ما اگر از توسل به پيامبر و خاندانش يا قرآن نهي مي كنيم براي اين است كه استفاده ابزاري از آن ها شايسته نيست. در حالي كه با تأكيد بر منزلت شعور كيهاني و نقش بي بديل آن در واسطه گري ميان انسان و خدا، شفا جستن از آن را ناشايست نمي دانند. پرسش اين است كه حذف قرآن و عترت از رابطه ميان انسان با خدا براي تكريم آن هاست يا ايجاد تغيير در باورها و شكستن اركان دين؟

به خصوص آن جا كه آقاي «طاهري» در پاسخ به پرسشي در اين باره مي گويند:
«ائمه اطهار مثل مال، زن و فرزند ممكن است در نظر ناظري تجليات زيباي الهي براي تسهيل در مسير كمال باشند و مي توانند هر يك براي وي به من دون الله تبديل شوند.» (نتيجه امواج تهاجم. ص49)
آيا به راستي نقش و منزلت اهل بيت و رسول خدا همين است و آن ها هيچ كاركرد ويژه اي در هدايت انسان ها در جهت بسط تعاليم الاهي در فرهنگ بشري ندارند؟

بنابراين رحمت عام الهي با اجازه مركزيت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرارمي گيرد و دراين بين نقش و تاثير قرآن، پيامبران، اهل بيت، اخلاق، پاكي و ايمان به خداوند و عشق به او، مردود است و تنها مركزيت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربيان آن واسطه فيض شعور الهي و اتصال به رحمت عام حق تعالي هستند.
براي نقش واسطه فيض بودن مركزيت و سلسله مراتب عرفان حلقه، توصيف هاي زيبايي بيان شده، از جمله اين كه «از آن چه را كه روزي آسماني دارند، مانند روزي زميني خود، به ديگران انفاق كنند «مما رزقناهم ينفقون» و از اتصال خود براي آنها نيز ايجاد اتصال كنند.» (انسان از منظري ديگر، ص15 و 16)
اين توصيفات زيبا و استفاده تأويلي از آيات قرآن مشكل تناقض گويي را پيچيده تر مي كند. ازديدگاه قرآن رحمت عام الهي در دسترس همه مي باشد و هيچ اختياري در اصل استفاده از آن وجود ندارد و تنها نحوه استفاده از آن در اختيار انسان است، نعمت ها و مهلت هايي كه از بين مؤمنان و كافران مشترك است از رحمت عام سرچشمه مي گيرد وكساني كه از آن درست استفاده كنند و به راه ايمان و شكرگزاري و عشق به خداوند قدم بردارند در حقيقت به حلقه ها يا مراتب رحمت خاصه و رحيميت خداوند متصل شده اند. «وكان بالمؤمنين رحيما» (سوره مباركه احزاب، آيه43) بنابراين تناقض بزرگ عرفان حلقه را مي توانيم اينطور عنوان گذاري كنيم

جمع اباحه‌گري و معنويت‌گرايي چگونه ممكن است؟ خبرگزاري فارس: «عرفان حلقه» همه راه‌هاي معرفت و عشق الهي را بسته و نسبت به دينداري و بي‌ديني، پرهيزكاري و خيانتكاري، پاكي و ناپاكي هم بي‌تفاوت است؛ يعني به دنبال ترويج اباحي‌گري است.

به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، به تازگي كتابي تحت عنوان «پرسش از عرفان حلقه» به قلم حجت‌الاسلام حميدرضا مظاهري‌سيف، مدير مؤسسه فرهنگي بهداشت معنوي چاپ شده است.
گروه مخاطبي كه براي اين كتاب ارزشمند پيش‌بيني شده، مربيان هستند. يعني؛ افرادي كه مطالعات انتقادي جنبش‌هاي معنوي نوظهور را انجام مي‌دهند.
آنچه در پي مي‌آيد، مشروح عناوين پنجم تا هشتم اين كتاب است.

* خداشناسي، چگونه

پرسش ديگر اين است كه عرفان حلقه، در جستجوي خداشناسي و ارتباط با خداست يا به شعور كيهاني سرگرم شده است؟
«عرفان كيهاني (حلقه)، شعور الهي را به طور نظري و عملي ثابت نموده، از اين طريق وجود صاحب اين هوشمندي، يعني خداوند را به اثبات مي‌رساند و در واقع اين عرفان، منجر به خداشناسي عملي مي‌گرد.» اين تبيين از خداشاسي بسيار ناقص و در راه خداشناسي ناكام كننده است.
بسياري از مادي‌گرايان كه منكر وجود خدا هستند، شعور كيهاني را مي‌پذيرند و معتقدند كه ماده، خودش هوشمند است و اگر در عالم نظم و تدبيري ديده مي‌شود، سرچشمه‌اي فراتر از همين عالم مادي ندارد. اساسا تئوري شعورمندي عالم در سده‌هاي اخير از سوي كساني باز، توليد و مطرح شده كه منبع هوشمندي فراتر از طبيعت را نفي مي‌كنند و براي توجيه تدبير و حكمتي كه در جهان جاري است، به خودمختار بودن و شعورمندي ماده معتقد شده‌اند.
بنابراين كسي كه خداوند را نشناخته‌ باشد، با تبيين‌هايي كه در عرفان حلقه وجود دارد در خدانشناسي خود ثابت قدم مي‌شود، نه اين كه به خداشناسي برسد، هر چقدر هم كه شعور كيهاني در عمل بيشتر اثر بگذارد، در افراد بي‌ايمان به خدا، ايمان به شعور هستي مادي بيشتر مي‌شود، نه ايمان به الله تبارك و تعالي.
استفاده از تعابيري مثل اين كه شعور كيهان «يدالله» و «حبل‌الله» است، موجب معرفت خداوند، ايمان به او يا تقويت باور نمي‌شود. انسان مي‌تواند با معرفت عقلاني و سپس برافروختن آتش عشق الهي به سوي او برود. معرفت عقلاني، منطق روشن و برهان محكم، توصيف درست از اسماء و صفات الهي را مي‌خواهد. شناخت، مقدمه عشق است؛ كسي كه با قلب پاك او را بشناسد، عشق به او را تجربه خواهد كرد و عشق الهي وجودش را فرا خواهد گرفت.
براهين خردپسند يا دست كم اقناي عقلي در باب معرفت خداوند، كجاي عرفان حلقه جا دارد؟ زمينه‌سازي براي كشف، شهود و چشيدن عشق الهي در كدام بخش از تعاليم عرفان عملي حلقه، قرار گرفته است؟
عرفان حلقه، همه راه‌هاي معرفت و عشق الهي را بسته است؛ نه با منطق و عقل عبوديت، كاري دارد و نه از توصيف صفات الهي. چنان كه در قرآن كريم و ساير كتاب‌هاي آسماني آمده، بهره مي‌برد. نسبت به دينداري و بي‌ديني، پرهيزكاري و خيانتكاري، پاكي و ناپاكي هم بي‌تفاوت است، پس چگونه مي‌تواند خداشناسي را محقق كند؟
در بخشي از منابع فراماسوني بر اساس عقل يهود آمده است: «فراماسونري بي‌خدا نيست، اما مفهومي كه به عنوان خدا پذيرفته، با آنچه در مذاهب وجود دارد متفاوت است. خداي فرماسونري يك كمال اعلي است كه در اوج تكامل است...
ان در كليت همه مخلوفات جهان است؛ يعني قدرت كلي و انرژي كه همه چيز را در بر مي‌گيرد.»

اين فرقه مدعي است كه اعضايش توانايي درمانگري دارند. اما مي‌گويند اين درمانگري كار اين افراد نيست، بلكه كار شعور كيهاني است. بعضي مي‌گويند كار مركزيت عرفان حلقه است و بعضي هم مي‌گويند كار خداست. به هر حال در اسانامه‌شان نوشته‌‌اند: «نظر بهاين كه درمان، توسط شعور كيهاني انجام مي‌گيرد، لذا درمانگر نمي‌تواند از بابت آن چيزي را به خود منتسب نمايد» با وجود اين موضوع اعضاي عرفان حلقه در اين ميان چه كاره هستند؟ اساسا عرفان حلقه و مركزيت آن چه كاره است؟ آيا شعور كيهاني عجز و نقص دارد كه خودش نمي‌تواند درمانگري را انجام دهد؟
نوشته‌اند: «پس از مكتوب نمودن سوگندنامه، قابليت درمانگري و لايه محافظ به فرد تفويض مي‌شود كه بلافاصله پس از آن مي‌تواند از راه دور و نزديك فرا درمانگري را با تمام جزئيات آن تجربه كند... بهتر است اصول مقدماتي درمان و هدف از فرادرمانگري، به دقت مطالعه يا از مربيان اين رشته فرا گرفته شود و قبل از مكتوب نمودن سوگندنامه، اطلاعات لازم را از مربي دريافت كند.»
اين مراحل و دقايق چگونه با درمانگري، شعور كيهاني مي‌سازد. به راستي عرفان حلقه و اعضاي آن چه نقشي در فرآيند درمان دارند؟ انواع راه‌هاي ارتباطي در فرادرماني چه جايگاهي دارد؟ به خصوص تأكيد بر اين كه درمانجو يا بايد حاضر باشد و يا در صورت دور بودن حتما بايد نام بيمار و يا در اختيار اعضاي فرقه قرار بگيرد. «نام بيمار يا در اختيار داشتن عكس بيمار، آشنا بودن چهره بيمار براي فرادرمانگر و يا معرف بيمار، براي شروع فرادرماني كافي است. در اين صورت ما نام بيمار يا معرف (كسي كه با چهره بيمار آشناست حتي اگر نام بيمار را نداند) را وارد فهرست بيماران خود كرده و يا ذهني آن را مرور مي‌كنيم.»
آيا شعور كيهاني كه تمام جهان را فرا گرفته، براي انجام درمان نيازمند به معرفي اعضاي فرقه حلقه است؟
آيا شعور كيهاني آگاهي خود را از ذهن انسان‌ها مي‌گيرد يا خود، سرچشمه شعور و آگاهي همه موجودات است؟آيا اين نشان نمي‌دهد كه درمان‌گري توسط شعور كيهاني انجام نمي‌شود؟

تكيه‌گاه عرفان حلقه، شعور كيهاني است و خداوند طفيل بحث از شعور كيهاني مورد اشاره قرار مي‌گيرد. «همه انسان‌ها مي‌توانند در هوشمندي و شعور حاكم بر جهان هستي، به توافق و اشتراك نظر رسيده، پس از آزمايش و اثبات آن، به صاحب اين هوشمندي كه خداوند مي‌باشد، برسند.»
در اين مجموعه از اصول و آموزه‌ها، ناشناختي پنداشتن خداوند، به كمك جايگزيني شعور كيهاني و كنار گذاشتن و كمرنگ كردن معرفت خدا و عشق به او آمده است. «انسان نمي‌تواند عاشق خدا شود، زيرا انسان از هيچ طريقي قادر به فهم او نيست و در حقيقت خدا، عاشق انسان مي‌شود و انسان معشوق مي‌باشد و مشمول عشق الهي. و انسان مي‌تواند فقط عاشق تجليات الهي، يعني مظاهر جهان هستي شود.» و «تجليات الهي = شعور كيهاني» بنابراين انسان فقط مي‌تواند هوشمندي هستي مادي را بشناسد و به آن عشق بورزد.
اين شالوده غيرالهي، كه به وضوح در يافتن قدرت درمانگري به عنوان راه خداشناسي تكيه مي‌كند، در مقام هدف‌گذاري كاملا از خداوند دور شده و اين طور بيان مي‌كند كه : «درمانگري، به عنوان يك روش تجربي براي درك عرفاني موضوع كمال، در راه رسيدن به اهداف زير مورد استفاده قرار مي‌گيرد: شناسايي و آشنايي عملي با هوشمندي حاكم بر جهان هستي (شعور الهي)، رهايي از گرفتاري در خويشتن، خدمات به خلق و انجام عبادت عملي، شناختن گنج درون و توانايي ماورايي، انسان شناسي (به عنوان بخشي از خودشناسي)، حركت در جهت نزديكي به ديگران و فراهم نمودن امكان وحدت.»
در اين اصل از اساسنامه حلقه كه به هدف‌گذاري مربوط مي‌شود، محوريت هوشمندي هستي مادي يا شعور كيهاني، به صورت انحصار اهداف در گرايش به قدرت‌هاي ماورايي، استفاده عملي از قدرت هوشمندي كيهاني و نزديكي انسان‌ها به هم بروز پيدا كرده است. نكته مهم و قابل توجه در اين اهداف اين است كه هيچ نامي از خداوند برده نمي‌شود.
با اين كه اين اهداف نوعي خودمداري و انسان‌محوري را به نمايش مي‌گذارد؛ اما تحليل اين اهداف در بافت كلي اصول و آموزه‌هاي عرفان حلقه، محوريت شعور كيهاني را نشان مي‌دهد. تكيه به شعور كيهاني به جاي تكيه بر خداوند، مباني انشان شناسي حلقه را تحت تأثير قرار داده است. از نظر آنها انسان فراتر از وجود شخصي خود در بستر هستي مادي، شعور و انرژي كيهاني تعريف مي‌شود. «فرا كل نگري، نگرشي است نسبت به انسان كه در آن انسان، به عظمت و وسعت جهان هستي ديده مي‌شود. در اين ديدگاه، انسان متشكل است از كالبدهاي مختلف، مبدل‌هاي انرژي، كانال‌هاي انرژي، حوزه‌هاي انرژي، شعور سلولي، فركانس ملكولي و ... و بي‌نهايت اجزاي متشكل ناشناخته ديگر.» در اين تعريف متعالي و روحاني، انسان كه ملاك خليفه بودن الهي است، به هيچ وجه ملاحظه نشده است.
با اعتقاد به ناشناختني بودن خداوند، دور از انتظار نيست كه واژه خدا يا الهي، ، در ادبيات عرفان حلقه به معناي جهان و كيهان يا شعور كيهاني به كار رود. از اين رو رسيدن به وحدت يا وحدت الهي، در حلقه چيزي جداي از وحدت جهان هستي نيست، كه با همان نظريات فيزيكي توجيه مي‌شوند. «كساني كه وحدت الهي را قبول دارند و در راه رسيدن به آن، انسان‌ها را دعوت به اتحاد و آشتي با خود و جهان هستي مي‌نمايند، «موحد» ناميده شده و آن‌هايي كه به جدايي و كثرت سوق مي‌دهند، «منافق» ناميده مي شوند.»
شناخت وحدت جهان هستي و آشتي با آن بدون شناخت خداوند تعالي، ممكن است براي محيط زيست يا بهبود روابط انساني، فوايدي داشته باشد، اما از نظر عرفاني و الهي چه ارزشي دارد؟ از ديدگاه عرفان حلقه خداوند كيست؟ در عرفان حلقه، از كدام خدا يا - به تعبيري كه گاهي از سوي آقاي طاهري به كار مي‌رود - خدايان سخن مي‌گويند؟ اگر خداي يكتا، خداي اسلام و قرآن منظور اين فرقه است، پس چرا ياد و نامش را كنار گذاشته و پيوسته از كيهان و جهان سخن مي‌گويند؟

موضوع قفل شده است