جمع بندی قصاص و دیه زن در مقابل مرد

تب‌های اولیه

70 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قصاص و دیه زن در مقابل مرد

بنام الله معبود یگانه

با سلام
طبق ایه 177 قران کریم که ایه قصاص است قصاص بدین صورت است که ازاد در باربر ازاد برده در مقابل برده و زن در مقابل زن حال این سوال پیش میاد در مورد قتل زن توسط مرد چگونه عمل میشود که فقها میگویند نصف دیه مرد را باید داد تا ان مرد قصاص شود زیرا که مرد محور چرخه اقتصادی برا ی خانواده است حال اگر یک زن محور چرخه اقتصادی بود و توسط یک مرد به قتل رسید چطور باید برخورد شود

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد صادق

مرصاد;418542 نوشت:

بنام الله معبود یگانه

با سلام
طبق ایه 177 قران کریم که ایه قصاص است قصاص بدین صورت است که ازاد در باربر ازاد برده در مقابل برده و زن در مقابل زن حال این سوال پیش میاد در مورد قتل زن توسط مرد چگونه عمل میشود که فقها میگویند نصف دیه مرد را باید داد تا ان مرد قصاص شود زیرا که مرد محور چرخه اقتصادی برا ی خانواده است حال اگر یک زن محور چرخه اقتصادی بود و توسط یک مرد به قتل رسید چطور باید برخورد شود

پاسخ :
باسلام . در این باره باید به طور جامع تر به مسله نگریست لذا در چند نکته مباحثی طرح می شود :
حکمت نصف بودن دیه زن این است که ازنظر تامین هزینه زندگی مسئولیت زیادی به عهده مرد است ولی به عهده زن نمی باشد؛ یعنی باید مردان در خانواده هزینه تمام افراد خانواده را تأمین کنند و در این حالت فرقی نمی کند که زن خانواده شاغل باشد یا نباشد؛ در هر دو صورت بر مرد خانه شرعا لازم است که هزینه او و فرزندان را بپردازد. در این حالت در آمد زن اختصاص به خودش خواهد داشت و هیچ تکلیف دینی و شرعی برای تأمین هزینه خانواده بر دوش او نیست، حتی اگر شاغل باشد.
ضمناً باید توجه داشت که همواره قانون نظر به غالب افراد دارد نه به موارد جزیی. چون غالباً مردها موظفند که نان آور خانه باشند وبا قتل آن ها کمبود اقتصادی درزندگی خانواده بیشتر احساس می شود دیه مرد ها دوبرابر زنان لحاظ شده است. درمواردی که زن نان آور باشد و به قتل برسد کمبود اقتصادی خانواده را حکومت اسلامی باید جبران نماید.
توضیح بیشتر:
دیه، نمایان‏گر بها و ارزش انسان نیست، چون ارزش انسان بسیار بالا است و قابل مبادله مالى نبوده و با معیار‌های مالی نمی توان سنجید.
دیه مربوط به جبران خسارت جانى با توجه به بُعد اقتصادى آن است.
انسان‏ها ابعادى دارند، از جمله:
1- بُعد انسانى و الهى: همه (چه زن و چه مرد) از روح ملکوتى الهیّه بهره‏مندند و از این جهت بین زن و مرد هیچ تفاوتى نیست. زن به همان درجه و مرتبه از کمال انسانی می‌تواند دست یابد که مردان می‌توانند دست یابند. هیچ یک از قوانین و احکام اسلامی در این جهت بین زن و مرد تفاوتی قرار نداده است. این مطلب در آیات بسیاری از قرآن که زنان را در رسیدن به کمالات انسانی در کنار مردان قرار داده، به خوبی آشکار می شود.
2- بعد علمى و دانش‏طلبى: خداوند در هر دو ابزار شناخت قرار داده است و هر دو مى‏توانند به معارف عالى دست پیدا کنند. در این بعد نیز بین زن و مرد تفاوتى نیست.
3- بعد جسمانى و مادى: در این بعد بین زن و مرد تفاوت هست. این تفاوت باعث مى‏شود که هر یک از دو جنس (مذکر و مونث) به مقتضاى شرایط وجودى خویش مسئولیت‌هایى را پذیرا باشند. اسلام با توجه به همین امر مسئولیت‏هاى اقتصادى خانواده را بر دوش مرد خانواده قرار داده و بر آنها تکلیف نموده است، نه بر زنان. زنان نیز هیچ گاه نمی­گویند که چرا این مسئولیت بر ما تکلیف نشده است.
مرد از توانمندى جسمى و روحى ویژه‏اى برخوردار است، بر خلاف زن که جنبه عاطفه و احساس او غلبه دارد.
بر این اساس وظائف سخت‏ترى بر عهده مردان گذاشته شده است، از قبیل کار و تلاش براى تأمین غذا و پوشاک و مسکن و سائر لوازم زندگىِ، ایجاد امنیت و نگهدارى خانه و خانواده و دفاع در برابر تهاجم بیگانگان، حفظ و نگهدارى جامعه و اداره اجتماع، حفظ و ایجاد امنیت اجتماعى، که همه وظائف سختى است که بر اساس توانایى‏هاى مرد بر دوش او سنگینى مى‏کند. زن نیز بر اساس توانایى وجودى خود وظائف متناسب دارد.
واقعیت این است که مردان در اقتصاد خانواده (با توجه به مسئولیت‌های تعیین شده در اسلام بر آن‌ها )بیشتر نقش دارند، از این رو با فوت آنان ضربه اقتصادى بیشترى به خانواده وارد مى‏گردد.
بنابر این زن و مرد از جهت توان جسمى متفاوتند. این فرق موجب تفاوت در نقش آن دو در امور اقتصادى مى‏شود و طبق آن مسئولیت‌هایی بر عهده آنها گذاشته و تکلیف می‌شوند.پس تفاوت‏ها بر اساس تناسب است، نه نقص و کمال.

نتیجه:
همان گونه که قرار دادن مسئولیت‌هاى اقتصادى همانند: نفقه، مهریه و دیه عاقله که در اسلام بر دوش مردان قرار داده شده است، طبعاً از دست رفتن مرد خانواده، ضربه اقتصادى به افراد خانواده (زن و فرزندان) وارد مى‏شود.
شریعت اسلام براى جبران این ضربه و کاهش آن، مسئله دو برابر بودن دیه مردان را مطرح کرده است.
اگر با دقت در این حکم شرعى نگاه کنیم، متوجه مى‏شویم که در این جا، اسلام مراعات حال زنان را نموده است؛ زیرا دو برابر بودن دیه مرد به این معنا است که مبلغ دو برابرى نصیب دیگر افراد خانواده (زن و فرزندان) شود. در طرف دیگر نصف بودن دیه زن به این معنا خواهد بود که در صورت قصاص باید نصف دیه پرداخت شود تا زن و فرزندان مرد (که مورد قصاص قرار خواهد گرفت) از این درآمد بتوانند زندگى کنند؛ بنابراین از هر طرف نگاه کنیم، در این مسئله مراعات حال زن و فرزندان خانواده شده است.
اصولاً در برخی موارد مرد و زنى که دیه آن‏ها طرح مى‏شود، وجود ندارند تا از آن بهره‏مند شوند؛ بنابراین مسئله دیه در قانون اسلامى، هماهنگ با شرایط مردان و زنان و مسئولیت‏هاى آن‏ها در خانواده تنظیم شده و کاملاً حکیمانه است.
در مسئله نان آور بودن زن در خانواده، علاوه بر نکاتی که در ابتدا بیان شد، اضافه می کنیم که در برخی از احکام اسلام پیش بینی هایی در این مورد صورت گرفته، از جمله موردی که مرد خانواده از دنیا رفته و زن و فرزندان سرپرستی ندارند که لازم است دولت اسلامی برخی از هزینه های آنها را بر آورده و تأمین کند، ضمن آنکه بعضی از فقهای معاصر، معتقد به تساوی دیه زن و مرد، به خصوص در مورد زنان نان آور هستند.

سلام و خدا قوت
سوالى برام مطرح شده
چرا ديه زن نصف مرده؟
بله ميدونم مرد سرپرست خانواره و درواقع ديه اش ميشه سرمايه براى همسرش
اما اون وقتى كه دخترى مورد تجاوز مردى واقع شدن و كشته ميشود،جرا خانواده اش بايد خانه و زندگى شان را بفروشند تا نيمى از ديه مرد را بدهند براى قصاصش؟
اين چه نوع عدالتى است؟!
اگر مرد اين دختر بى گناه را در ماه حرام بكشد كه ديه اش دو برابر است ايا خانواده دخترك بيچاره هم بايد قدر يك نفر كامل ديه بدهند؟!

ما غرك بربك الكريم؟!

مشكات الزهرا;448577 نوشت:
سلام و خدا قوت
سوالى برام مطرح شده
چرا ديه زن نصف مرده؟
بله ميدونم مرد سرپرست خانواره و درواقع ديه اش ميشه سرمايه براى همسرش
اما اون وقتى كه دخترى مورد تجاوز مردى واقع شدن و كشته ميشود،جرا خانواده اش بايد خانه و زندگى شان را بفروشند تا نيمى از ديه مرد را بدهند براى قصاصش؟
اين چه نوع عدالتى است؟!
اگر مرد اين دختر بى گناه را در ماه حرام بكشد كه ديه اش دو برابر است ايا خانواده دخترك بيچاره هم بايد قدر يك نفر كامل ديه بدهند؟!
ما غرك بربك الكريم؟!

پاسخ ::Hedye:
با سلام و تقدیر از پرسش شما .
:Gol:
در پاسخ به این سوال توجه به چند نکته ضروری است : :Gol::Gol:
1- در ابتدا باید گفت :
احکام اسلامی و بلکه هر قانونی حقوقی و غیر حقوقی که نیاز به وضع دارد و قانونگذار آن ها را وضع می کند ، تابع دلیل و صلاحدید قانون گذار و مصلحت افرادی است که قانون بر آن ها وضع می شود .با برهان و استدلال عقلی نمی توان به دلیل وضع آن ها رسید. به این معنی که اگر ما بخواهیم علت وضع قانونی را بدانیم، باید از قانونگذار ( که در قوانین مدنی قانون گذار انسان ها هستند و در قوانین الهی قانون گذار خدا است ) سوال کنیم که طبق کدام مصلحت و بنابر دوری از کدام مفسده این قانون را وضع کرده ای ؟ نمی توانیم بدون انجام این کار با استدلال عقلی و با سنجش های عقلی شخصی در مورد علت آن قضاوت کنیم.
به عنوان مثال می خواهیم بدانیم که چرا در ایران ساعت کاری از ساعت هشت شروع می شود و در ساعت چهارده پایان می پذیرد؟ برای فهمیدن این مطلب باید از دولت و مجلس که در این مورد وضع قانون کرده است، دلیل آن پرسیده شود. اگر خود بنشینیم و سال ها فکر کنیم ،شاید به دلیل واقعی این قانون پی نبریم . بلی می توانیم توجیهاتی در این زمینه برای خودمان در تفسیر علت این قانون دست و پا کنیم ، ولی تا وقتی از واضع قانون نپرسیم ، هیچ وقت نخواهیم فهمید که این توجیهات ما درست بوده یا نبوده است.
در قوانین الهی نیز مساله به همین نحو می باشد. مثلا در اینکه چرا باید نماز صبح را دو رکعت به جا بیاوریم ، ولی نماز ظهر را چهار رکعت با فکر و اندیشه عقلی خودمان به جائی راه پیدا نخواهیم کرد تا زمانی که از واضع قانون یعنی خدای متعال و پیامبرش و کسانی که به علم الهی راه دارند، علمی در این زمینه به ما رسیده باشد.
با توجه به فوائد آن عمل خاص ، توجیهاتی می توانیم نزد خودمان برای پاسخ به سوال مان دست و پا کنیم ، ولی به هیچ وجه معلوم نخواهد شد که آیا دلائل و توجیهاتی که ما فکر کرده ایم و به نتیجه رسیده ایم ، علت واقعی جعل قانون به این نحو بوده یا علت چیز دیگری بوده است ؟
مثل اینکه بگوئیم شاید به این دلیل بوده که چون انسان صبح تازه از خواب بیدار شده است و زیاد حال و حوصله عبادت طولانی را ندارد ، خدای متعال آسان گرفته ، نماز کوتاه تری را واجب کرده ، ولی وسط روز چون انسان سرحال است، خدا عبادت نسبتا طولانی تری را واجب کرده است .
2- همه قوانین در یک سطح نیستند و ما برای برخی کمتر و برای برخی بیش تر می توانیم فائده و توجیه و حکمت پیدا کنیم.
3- قوانین حقوقی ، اجتماعی اسلام با توجه به این که حقوق اسلامی که همان فقه اسلامی است ، یک مجموعه به هم پیوسته است و هر کدام از احکام و قوانین آن با احکام و قوانین قسمت های دیگر در ارتباط می باشد، باید به صورت منسجم نگاه شود تا در یافتن فوائد آن بیش ترین نتیجه به دست آید.
اگر به قانون ارث در اسلام به تنهائی و به عنوان یک قانون جدای از قوانین دیگر اسلامی نگاه کنیم ، به نظر ناعادلانه بیاید که چرا بین مرد و زن فرق گذاشته شده ، ولی وقتی به همین قانون با توجه به قوانین دیگر مانند اینکه وظیفه تامین اقتصاد خانواده بر عهده مرد گذاشته شده ، نه زن ، وظیفه گرداندن اقتصاد جامعه بر عهده مردان آن جامعه گذاشته شده ، نه زنان ،‌ وظیفه جهاد و حفظ جامعه اسلامی در برابر خطراتی که ممکن است منجر به از بین رفتن مردان شود و با از بین رفتن آن ها اقتصاد خانواده شان به خطر بیافتد ( که البته این خانواده کسانی جز زن و فرزند او نیستند و در آخر سر هم نفع آن ارث بیش تر به زنان می رسد تا مردان ) بر عهده مردان گذاشته، نه زنان ، به نظر می رسد که اگر حمایت مالی قانون اسلام از مردان نبود ، دچار بی عدالتی می شدیم.
باز با تمام این فوائد و دلائل ما به دلیل اصلی که خدا از وضع این قانون در نظر داشته ، دست پیدا نکرده ایم و شاید به گوشه هائی از آن پی برده باشیم.
در مورد مثال مورد سوال شما نیز وضع به همین ترتیب است . آنچه که در باره دلیل این که چرا دیه مردان بیش تر از زنان است ،پاسخ داده می شود به این که چون مردان اقتصاد خانواده را می گردانند ، تنها اشاره به گوشه ای از علت اصلی وضع این قانون از طرف خدای متعال است . نمی توانیم آن را دلیل اصلی و پاسخ اصلی به حساب بیاوریم ، چرا که می توان مانند شما در مقابل این پاسخ گفت : اگر در جامعه ای وضعیت برعکس باشد و زن ها اقتصاد خانواده را به جای مردان تامین کنند ، نباید به این قانون عمل کنیم و یا باید برعکس عمل کنیم ؟ یعنی به زنان بیش تر از مردان بدهیم ؟
مسلما خیر . نمی شود قانون الهی را تغییر داد ،چرا که با این پاسخ ( با فکر و اندیشه خودمان ) به حقیقت علت وضع این قانون نرسیده بلکه توانسته ایم به گوشه ای از حکمت های آن اشاره کنیم.
آیا این سخن به معنی این است که نمی توانیم از احکام الهی و فلسفه آنها سوال کنیم و اگر هم سوال کنیم به نتیجه نخواهیم رسید ؟ اگر قانونی با عقلی که خدا دستور استفاده از آن را در قرآن به ما داده و فرموده است که با عقل تان جلو بروید ، جور درنیاید،چگونه باید آن را بپذیریم ؟
می توان سوال کرد و می توان دنبال پاسخ بود . حتما هم پاسخ دارد ولی باید دقت کرد که چگونه و از چه کسی باید دنبال پاسخ سوال مان باشیم.
به این گونه سوالات که از علت احکام الهی پرسیده می شود ،تنها خدا و پیامبر او و ائمه که به علم الهی راه دارند می توانند پاسخگو باشند . دیگران یعنی علما و مسلمانان اگر پاسخی از پیامبر و امامان در روایت های رسیده از آن ها ،‌به دست شان رسیده باشد ،می توانند پاسخگوی آن باشند. علت اصلی بی پاسخ است تا زمانی که خدمت امام معصوم که به علم الهی دسترسی دارد برسیم.
اما آیا تا آن زمان به هیچ وجه نمی توانیم دنبال پاسخ سوال مان باشیم ؟ چرا می توانیم ولی با توجه به این نکته که هر چه که برسیم آمیخته است با اشتباه و امکان این که علت اصلی نباشد ، نباید یک پاسخ را پاسخ اصلی به حساب بیاوریم و بعد با برخورد به موارد نقض دچار مشکل شویم.
اما چرا ما این قوانین را چشم بسته باید قبول کنیم ؟ یعنی بگوئیم چون خدا گفته و در قرآن آمده ، پس درست و یا چون پیامبر این گونه دستور داده، پس درست است؟ آیا این روش مخالف عقل نیست ؟
قوانین را چشم بسته قبول نکرده ایم چرا که هر مسلمان قبل از اینکه قبول کند مثلا نماز صبح دو رکعت است و نماز ظهر چهار رکعت و دیه مرد دو برابر دیه زن است ، این مساله را قبول کرده است و ایمان دارد که خدا عالم به همه مصلحت ها و مفسده ها است . غیر از صلاح بندگان که مخلوقات او هستند ،چیز دیگری نمی خواهد . هر آنچه که از قوانین وضع کرده ، به خاطر صلاح فرد و جامعه انسانی بوده است ،چرا که خود نه نفعی در عمل به آن قانون می برد و نه ضرری از عمل نکردن ما به آن قانون به خدا می رسد.
نیز ایمان داریم در راستی و تعبیت کامل پیامبر از دستورات خدا و اینکه هر آنچه پیامبر و امامان علیهم السلام گفته اند ،همان است که خدا خواسته تا بگویند.
نیز ایمان داریم به اینکه پیامبر آخرین پیامبر و قرآن آخرین کتاب قانون و هدایت برای بشر است . خدا پیامبر بعد از حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم نخواهد فرستاد . بنابراین کتاب آسمانی و شریعت و قوانین غیر از قرآن و شریعت اسلام نخواهد فرستاد ، بنابراین باید اسلام برای همه زمان ها و شریعت و قوانین اسلامی برای همه زمان ها و جوامع وضع شده باشد.
البته تمام این ایمان ها بر اساس دلیل و استدلال صحیح و درست می باشد . هیچ شکی در صحت آن ها نیست.
با توجه به تمام این موارد، اگر به موردی رسیدیم و برخوردیم که با فکر و اندیشه ما که از خیلی چیزها خبر نداریم ، زیاد جور در نمی آید ، نمی توانیم بلافاصله در صدد شک در آن و رد آن برآییم. زیرا به علم و خیر خواهی واضع آن ایمان و یقین داریم. مانند دکتری که می دانیم و یقین داریم که با سواد است . غیر از صلاح ما چیزی نمی خواهد، چرا که بهبودی و یا بدتر شدن وضعیت ما نفعی یا ضرری به او نمی رساند ، ‌اگر در دستوری از نسخه اش دچار ابهام شدیم و علت آن دستور را نفهمیدیم ، به خودمان اجازه نمی دهیم که اولا نسخه را بی اعتبار بدانیم . ثانیا آن را مخالف علم پزشکی بدانیم چرا که اگر هم نفهمیم، می گوئیم من نفهمیدم ، ولی یقینا دلیل صحیح و موجهی داشته که دکتر چنین تجویزی کرده و چنین دستوری داده است.
4- بعد از تمام این سخنان با توجه به مطالب گذشته می توانیم برای مورد سوال شما حکمت و فائده ای هم در نظر بگیریم مانند اینکه مسوولیت اقتصادی جامعه و خانواده بر عهده مردان است و تامین باقیمانده دیه زن برای قصاص مرد ، برای این است که خانواده او به خاطر عمل او دچار از هم پاشیدگی نشوند. این مساله در مورد مردانی که تشکیل خانواده داده اند، بیش تر صدق می کند تا در مورد مردانی که هنوز خانواده ای تشکیل نداده اند و مثلا در خانه پدر خود زندگی می کنند.
شاید در وهله اول به نظر بیاید که قصاص او بدون تکمیل دیه از طرف خانواده زن مقتول، چه ضربه ای به صورت مستقیم به خانواده او می زند ، در حالی که هنوز خانواده ای ندارد ؟ ولی با دقت بیش تر می یابیم که در خانواده های قدیمی بیش تر و در خانواده های جدید کم تر پسران بازوی مهمی برای اقتصاد خانواده به حساب می آمده اند و اکنون نیز می آیند.
با از دست رفتن یک پسر ضربه بیش تری به پدر و مادر و خانواده آن ها به لحاظ اقتصادی می خورد تا با از بین رفتن یک دختر ( دقت داشته باشید که مقایسه صرفا از جهت اقتصادی است، نه از جهت انسانی که هر دو انسانند و هیچ تفاوتی در این جهت نیست ).
به همین خاطر هم بود که در زمان ها گذشته و حتی در جوامع کنونی نیز پدر و مادرها از به دنیا آمدن یک پسر بیش تر خوشحال می شدند تا از به دنیا آمدن یک دختر( نمی خواهیم بگوئیم که کار آن ها درست بوده و یا درست است بلکه می گوئیم که همین وجه اقتصادی قضیه باعث آن خوشحالی و غم غلط شده بوده است ) .
بنابراین همان حکمت و فائده تامین بقیه دیه مرد از طرف خانواده زن مقتول در برابر قصاص مرد ،‌ در این جا یعنی ( پسران مجرد ) نیز وجود دارد، البته با شدت کم تر و به صورت غیر مستقیم تر.
نکته دیگر که از همه مهمتر است این که در منظر دين اسلام و قرآن كريم ارزش و مقام ذاتي زن و مرد تفاوتي ندارد و يكسان مي باشد و تنها ملاك فضيلت و برتري هر كس تقوا و ارزش هاي معنوي او مي باشد (1) و همچنين در زمينه كسب فضائل اخلاقي و معنوي كه ارزش فرد را مشخص مي كند، زنان نه تنها هم رديف مردان قرار گرفته اند؛ بلكه در بسياري از موارد گوي سبقت را هم ربوده اند. لذا در قرآن كريم نيز در مقام معرفي انسان هاي برتر نام زنان نيز در كنار نام پيامبران بزرگ الهي مي درخشد(2) لذا اين نكته قطعي است كه در منظر ديني هيچ تفاوتي از نظر ارزش ذاتي و توانائی های معنوی و کسب فضائل بين زن و مرد نيست.
و اما در خصوص قوانين جاري و عادي زندگي و تفاوت هائي كه اسلام بين زن و مرد قرار داده لازم به ذكر است كه اتفاقا در بسياري از موارد، قوانین وضع شده خود حاكي از حمایت اسلام از زنها و جلوگيري از وارد شدن سختي هائي ناخواسته بر اين بخش از جامعه مي باشد، قرار دادن بار اقتصادي خانواده بر عهده مرد و موظف نمودن مرد به تامين مالي و اقتصادي همسر خود همه در همين راستا مي باشداگر چه زن را نيز از اين كار منع نمي كند و اگر چه عملا برخي زنان دوشادوش مردان تلاش مي كنند و در عرصه اقتصادي وارد مي شوند. اما اجازه و اختيار دادن به زن يك چيز است ولي واجب نمودن و موظف كردن مرد چيز ديگري است. اسلام با برداشتن چنين وظيفه اي از عهده زن مي خواهد وجود لطیف او را از سختي و مشكلات كار اجباري حفظ نمايد.
اما در خصوص تفاوتهائي كه در برخي از احكام مانند ديه بين زن ومرد وجود دارد ريشه اي ديگر دارد كه بخش عمده آن به تفاوت هاي فيزيكي زن و مرد و نقش آفريني هر كدام در جامعه و عرصه اجتماع مي باشد لذا دیه در اسلام بر معیار ارزش معنوى مقتول نیست، بلکه مربوط به مرتبه بدن انسان است.
لذا دیه یک انسان بى سواد با دیه یک انسان عالم یک اندازه است. همین طور دیه یک مرد با تقوا، با دیه یک مرد بى تقوا. بنا بر این جهات معنوى از قبیل علم، تقوا و سیادت تأثیرى در مقدار و کم و زیادى دیه ندارد. (3)
در واقع دیه، بهاى ارزش اقتصادی مقتول یا مجروح است. اگر فرد آسیب دیده و یا مقتول مرد باشد، دیه او بیشتر است، به جهت توانایى‏ها و وظائف سنگینى که بر عهده او بوده و فعلا بر اثر قتل و یا نقص عضو به جا مانده است. اگر مقتول زن باشد، دیه او کمتر است به جهت تفاوت نقش اقتصادی اعضاء بدن او. اما این تفاوت است، نه تبعیض. بین تفاوت و تبعیض بسیار فرق است. کارگرى که از توان کارى بیشترى بهره‏مند است، تفاوت دارد با کارگرى که ضعیف است و توانایى کارهاى سنگین را ندارد. مزد آنان فرق مى‏کند. اگر کارفرما یک کارگر قوى و یک کارگر ناتوان را به طور مساوى مزد بدهد، به حق کارگر قوى ظلم کرده و این کار بى عدالتى فاحش است. اگر خداوند متعال دیه مرد و زن را به طور مساوى قرار مى‏داد، با عدالت سازگار نبود.
البته اين واقعيت قابل كتمان نيست كه برخي از زنان امروزه در جامعه همپاي مردان تلاش می کنند و نان آور خانواده محسوب می شوند. اما لازم به ذکر است که قانون دیه مانند سایر قوانین ناظر به غالب افراد است و چون غالبا مسئولیت اداره خانواده به عهده مردان است، در دیه زن و مرد، نقش مرد و زن در تامین اقتصاد و معاش خانواده منظور شده و به لحاظ غالب افراد که مردان موظف به تامین هزینه زندگی هستند، دیه زن نصف دیه مرد قرار داده شده است. پس گرچه بعضی از زنان مسئولیت اداره خانواده را دارند. لیکن قانون برمحور افراد دور نمی­زند. بلکه غالب افراد را در نظر دارد.
البته اين نكته را نبايد از ياد برد كه در دیه زن و مرد تفاوت در صورتی اعمال می شود که میزان جرم از مقیاس ثلث یک دیه کامل بالاتر برود، اما در جراحت ها و صدمات جسمی که بر زن وارد می آید، اگر صدمه در حد ثلث دیه کامل باشد، دیه این نوع صدمات بین زن و مرد مساوی خواهد بود. (4) لذا در مواردی که دیه مربوط به زن از جهت نقص عضو او می باشد (همانند مثال دختری که در حادثه ای یک عضو خود را از دست می دهد) در غالب موارد تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.

پى‌نوشت‏ها:
1. حجرات (49) آیه 13.
2. مریم (19) آیه 16.
3. آیت اللَّه جوادى آملى، زن در آیینه جلال و جمال، ص 355، نشر اسراء، بیتا، با تلخیص و اضافات.
4. قانون مجازات اسلامی ، ماده 300.

صادق;449517 نوشت:
البته اين واقعيت قابل كتمان نيست كه برخي از زنان امروزه در جامعه همپاي مردان تلاش می کنند و نان آور خانواده محسوب می شوند. اما لازم به ذکر است که قانون دیه مانند سایر قوانین ناظر به غالب افراد است و چون غالبا مسئولیت اداره خانواده به عهده مردان است، در دیه زن و مرد، نقش مرد و زن در تامین اقتصاد و معاش خانواده منظور شده و به لحاظ غالب افراد که مردان موظف به تامین هزینه زندگی هستند، دیه زن نصف دیه مرد قرار داده شده است. پس گرچه بعضی از زنان مسئولیت اداره خانواده را دارند. لیکن قانون برمحور افراد دور نمی­زند. بلکه غالب افراد را در نظر دارد.

پس در این صورت اسلام در این زمینه کوتاهی کرده ، زیرا چنین فرمایشی با علم خدا در تضاد هست و آیا خدا اطلاع نداشت که روزی تعداد زنان سرپرست خانوار اینقدر زیاد خواهد شد ؟ که برای این مسئله مهم چاره ای اندیشیده بشه ؟

صادق;449517 نوشت:
لذا در مواردی که دیه مربوط به زن از جهت نقص عضو او می باشد (همانند مثال دختری که در حادثه ای یک عضو خود را از دست می دهد) در غالب موارد تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.

در این مورد توضیح بیشتری رو لطف میکنین ؟ یعنی مثلا دیه موی زن و موی مرد برابره ؟ چون همانطور که میدونیم ، دلیل اینکه دیه زن نصف مرد هست این هست که پول دیه مرد به زن میرسه . ولی برای نقص عضو شدن خود فرد ، پولش به دست خود فرد میرسه نه بازماندگان (طرف هنوز زنده ست ) . چه کسانی معتقد به این تساوی دیه در نقص عضو هستند ؟ در قانون به ثبت رسیده ؟

صادق;449517 نوشت:
بعد از تمام این سخنان با توجه به مطالب گذشته می توانیم برای مورد سوال شما حکمت و فائده ای هم در نظر بگیریم مانند اینکه مسوولیت اقتصادی جامعه و خانواده بر عهده مردان است و تامین باقیمانده دیه زن برای قصاص مرد ، برای این است که خانواده او به خاطر عمل او دچار از هم پاشیدگی نشوند. این مساله در مورد مردانی که تشکیل خانواده داده اند، بیش تر صدق می کند تا در مورد مردانی که هنوز خانواده ای تشکیل نداده اند و مثلا در خانه پدر خود زندگی می کنند.

شرمنده ولی این اصلا عقلانی به نظر نمیرسه . چرا که مثلا وقتی کسی دزدی میکنه ، زندان طولانی مدت میره و بود و نبودش برای خانواده ش فرقی نداره. پس باید دولت پول زن و بچه ش رو بده ؟ یا کسی که مال باخته س ؟ من جایی نشنیدم چنین عملی صورت بگیره .

خانواده مقتول باید اندازه دیه دخترشون پول به قاتل بدن . انگار که میگن مرسی که کشتیش ! بیا دیه ش واسه خودت !

سلام
ممنونم كه با حوصله پاسخ داديد
ببينيد عدالت كه نميتونه فقط واسه غالب مردم اجرا بشه،خب نبايد استثنااتى براى اوقاتى كه افراد استثنا هستند ايجاد بشه،مخصوصا الان كه وضعيت اقتصادى خيلى متفاوته.اصل قوانين كه ثابته اما جزءيتاش نميتونه تغيير كنه؟اينجورى كه خب افراد خيلى راحت سوءاستفاده ميكنند.من به عنوان يه مرد ميرم يه زن فقير رو ميكشم و ميدونم قصاص هم نميشم....چون ميدونم خانواده اش نميتونن نيمى از هزينه ديه رو بپردازند

من كه قانع نشدم!

ما غرك بربك الكريم؟!

.BaraN.;449552 نوشت:
پس در این صورت اسلام در این زمینه کوتاهی کرده ، زیرا چنین فرمایشی با علم خدا در تضاد هست و آیا خدا اطلاع نداشت که روزی تعداد زنان سرپرست خانوار اینقدر زیاد خواهد شد ؟ که برای این مسئله مهم چاره ای اندیشیده بشه ؟
پاسخ مجدد:
با سلام وتقدیر از پرسش مجدد شما .
اولا _اسلام در این باب راه کار دارد وآن چه مطرح شد حکم اولی است در احکام اسلام چیزی به نام بن بست وجود ندارد . در مسله ی مورید بحث حکم اسلام همان است که در قدم اول آن گونه عمل شود اما در باره راه حل زنان سر پرست خانوار حکومت اسلامی مسولیت های دارد که باید کمبود های مربوطه را جبران کند یعنی اگر ضرری از این ناحیه متوجه خانواده آن زن بشود حاکم اسلامی با در دست داشتن مبانی حکم شرعی حکم به جبران کمبود های آن خانواده می کند که در شرایط زمانی ومکانی راه کار های مسله متفاوت خواهد بود وحاکم متنا سب به آن شرایط راه حل برای مسله دارد .
ثانیا_خداوند علم به همه نیاز های بندگان در همه زمان ها ومکان دارد واگر حکم یاد شده به همان صورت در آموزه های دینی آمده این به معنای نفی جبران از طریق دیگر نیست بلکه وظیفه حاکم اسلام از سوی خداوند در قبال آن گونه مشخص است واو در عصر غیبت با صلاحیت های که دارد از طریق اجتهاد در مسایل معضلات اجتماعی را حل خواهد نمود .پس چاره اندیشی اسلام در همه این گونه امور همان مسولیت حاکم ومبسوط الید بودن اوست چون او حق دارد راه کار مدریتی برای این مسایل ارایه دهد
در این مورد توضیح بیشتری رو لطف میکنین ؟ یعنی مثلا دیه موی زن و موی مرد برابره ؟ چون همانطور که میدونیم ، دلیل اینکه دیه زن نصف مرد هست این هست که پول دیه مرد به زن میرسه . ولی برای نقص عضو شدن خود فرد ، پولش به دست خود فرد میرسه نه بازماندگان (طرف هنوز زنده ست ) . چه کسانی معتقد به این تساوی دیه در نقص عضو هستند ؟ در قانون به ثبت رسیده ؟
پاسخ مجدد :
چنان که قبلا اشاره شد در دیه اعضا تفاوت بین زن ومرد نیست از جمله مسله مو ویا هر عضو دیگر واختلاف هم در این گونه مسایل بین صاحب نظران وجود ندارد.
دیگر این که آنچه مربوط دین است وضع حکم دیه است حال این دیه را خود فرد بگیرد ویا بستگان و ورثه او ربطی به دین ندارد .
شرمنده ولی این اصلا عقلانی به نظر نمیرسه . چرا که مثلا وقتی کسی دزدی میکنه ، زندان طولانی مدت میره و بود و نبودش برای خانواده ش فرقی نداره. پس باید دولت پول زن و بچه ش رو بده ؟ یا کسی که مال باخته س ؟ من جایی نشنیدم چنین عملی صورت بگیره
خانواده مقتول باید اندازه دیه دخترشون پول به قاتل بدن . انگار که میگن مرسی که کشتیش ! بیا دیه ش واسه خودت !

پاسخ مجدد :
مسله دزد وافراد ی که بدلیل جنایتی زندانی میشود ربطی به مسله حکم دین در مسله دیه ندارد .

این داستانی که عرض میکنم میتواند ساختگی هم باشد ولی حاوی تناقض فوق است، که کارشناس محترم پاسخ بدهند:

گفته میشه در طبقه چندم از یک ساختمان میان یک زن و آقا دعوا سر میگیرد. خانم موصوف ضربه ای به بیضه آقا میزنند و آقا نیز عصبانی شده و خانم را هل میدهند از طبقه بالا کف خیابان! خانم جان به جان آفرین تسلیم میکنند.
در ادامه مشخص میشود در اثر ضربه مقتوله بیضه چپ قاتل، معیوب و از بین رفته و بیضه دیگرش سالم است.
حال ببینیم حکم چگونه میشود:
دیه نقض عضو یعنی بیضه چپ آقا (قاتل) دیه کامل است که بر دین خانواده مقتول است.
دیه قتل غیر عمد خانم نصف دیه کامل است.

برای برقراری عدالت!! بنابراین خانواده مقتول باید نصف دیه یک انسان را بپردازند!!
و یا اینکه خواهش و التماس آقا (قاتل) بکنند تا بر آنان ببخشاید!!!!!

صادق;451209 نوشت:

چنان که قبلا اشاره شد در دیه اعضا تفاوت بین زن ومرد نیست از جمله مسله مو ویا هر عضو دیگر واختلاف هم در این گونه مسایل بین صاحب نظران وجود ندارد.

اینکه میفرمایید تفاوت بین زن و مرد نیست ، منظور این هست که دیه یکسان میگیرند ؟ چرا که من طور دیگری دیدم :

دیه مو

ماده 368: هرگاه کسى موى سر یا صورت مردى را طورى از بین ببرد که دیگر نرويد، عهده‌دار دیه کامل خواهد بود و اگر مجدد بروید نسبت به موى سر ضامن ارش است و نسبت به ریش ثلث دیه کامل را عهده‌دار خواهد بود.

ماده 369: هر گاه کسى موى سر زنى را طورى از بین ببرد که دیگر نروید ضامن دیه کامل زن است و اگر مجدد بروید عهده دار مهر المثل خواهد بود و در این حکم فرقى میان کوچک و بزرگ نیست.

و همینطور این این حدیث که بر اساس اون موارد زیادی در قانون مجازات کیفری ما برای قصاص و دیه هست ، بررسی سندی اگر بشه ممنون میشم .

در ماده 273 آمده است:
در قصاص عضو، زن و مرد برابرند و مرد مجرم به سبب نقص عضو یا جرمی که به زن وارد نماید به قصاص عضو مانند آن محکوم می شود; مگر اینکه دیه عضوی که ناقص شده ثلث یا بیش از ثلث دیه کامل باشد که در آن صورت زن هنگامی می تواند قصاص کند که نصف دیه آن عضو را به مرد بپردازد.
بنابراین، از آنجا که طبق ذیل ماده 424 قانون مجازات اسلامی دیه هر انگشت عشر (یک دهم) دیه کامل است دیه قطع سه انگشت زن 30 شتر یا سیصد دینار است و چون به میزان ثلث دیه کامل نرسیده است با دیه مرد مساوی است; ولی قطع چهار انگشت زن چون دیه اش از ثلث دیه کامل زیادتر می شود یعنی 40 شتر یا چهارصد دینار، 20 شتر یا دویست دینار تعیین شده است یعنی نصف دیه مرد.

اگر مردی عضوی از زن را قطع کرد که اگر عضو یک مرد بود دیه‌اش کمتر از ثلث کل دیه یک مرد می‌شد؛ به طور مساوی دیه زن اخذ می‌شود و اگر بیشتر از ثلث کل دیه یک مرد شد مرد جارح نصف آن را بدهکار می‌شود.

«محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، وعن محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان جميعا، عن ابن أبي عمير، عن عبد الرحمن بن الحجاج، عن أبان بن تغلب قال: قلت لأبي عبدالله(ع): ما تقول في رجل قطع إصبعا من أصابع المرأة، كم فيها؟ قال: عشرة من الإبل، قلت: قطع اثنتين؟ قال: عشرون، قلت: قطع ثلاثا؟ قال: ثلاثون، قلت: قطع أربعا؟ قال: عشرون قلت: سبحان الله يقطع ثلاثا فيكون عليه ثلاثون، ويقطع أربعا فيكون عليه عشرون؟! إن هذا كان يبلغنا ونحن بالعراق فنبرأ ممن قاله ونقول: الذي جاء به شيطان، فقال: مهلا يا أبان هذا حكم رسول الله(ص)، إن المرأة تعاقل الرجل إلى ثلث الدية، فإذا بلغت الثلث رجعت إلى النصف، يا أبان انك أخذتني بالقياس، والسنة إذا قيست محق الدين.»

ابان ابن تغلب می‌گوید خطاب به حضرت امام صادق(ع) عرض کردم؛
نظر حضرت عالی در مورد دیه مردی که یک انگشت از انگشتان یک زن را قطع کرده است چیست؟
امام(ع) فرمود دیه آن ده شتر است.
پرسیدم اگر مردی دو انگشت از انگشتان یک زن را قطع کند تکلیف چیست؟
امام(ع) فرمود دیه آن بیست شتر است.
پرسیدم اگر سه انگشت را قطع کند دیه آن چقدر است؟
امام(ع) فرمود دیه آن سی شتر است.
پرسیدم اگر مردی چهار انگشت یک زن را قطع کند دیه آن چقدر است؟
امام(ع) فرمود دیه قطع چهار انگشت یک زن بیست شتر است.
گفتم سبحان الله در دیه قطع سه انگشت فرمودید سی شتر بدهد و اکنون در دیه قطع چهار انگشت می‌فرمائید بیست شتر دیه دارد؟ إتفاقا در کوفه که بودیم کسانی از ناحیه شما چنین حکمی را نقل می‌‌کردند و ما می‌گفتیم نسبت ناروا به امام ما می‌دهید این کلام شیطان است و امام ما هرگز چنین چیزی نمی‌فرماید.
امام(ع) خطاب به ابان فرمود ساکت باش ابان؛ این حکم رسول الله است که فرمود دیه قطع عضو زن تا زمانی که (در وضعیت مشابه در عضو مرد) به اندازه ثلث کل دیه مرد نرسد با مرد مساوی است. و اگر به ثلث رسید دیه عضو زن در مقایسه با دیه همان عضو در مرد نصف دیه مرد است.
ای ابان تو خواستی با تکیه بر قیاس بگوئی وقتی دیه سه انگشت سی شتر است؛ پس دیه چهار انگشت باید بیشتر باشد؛ در حالی که اگر در سنت رسول الله قیاس راه پیدا کند دین نابود می‌شود.

[h=3]تحلیل و نظر مقدس اردبیلی[/h]مقدس اردبیلی، از فقیهان شیعه، پس از نقل این حکم می گوید: این حکم مشهور است ولی هم برخلاف قواعدی که در باب دیه از روایات نقل شده می باشد و هم برخلاف عقل; است زیرا عقل اقتضا می کند که دیه چهار انگشت بیش از دیه سه انگشت باشد یا لااقل از آن کمتر نباشد در حالی که اینجا کمتر شده است: دیه سه انگشت سی شتر است، دیه چهار نگشت بیست شتر. آنگاه می گوید: البته دیه چهار انگشت بیست شتر بودن، موافق قاعده است، زیرا با فرض نصف بودن دیه زن نسبت به مرد طبیعی است که دیه چهار انگشت که در مرد چهل شتر است در زن بیست شتر باشد. آنچه باید روشن شود این است که چه حکمتی در زیادتر قرار دادن دیه دو انگشت و سه انگشت از نصف و مساوی قرار دادن آن با مرد بوده است؟ البته محقق اردبیلی به پاسخی نرسیده است; ولی با توجه به روایت ابان بن تغلب و آنچه در ذیل آن روایت در مورد تعرض به ابان به خاطر روی آوردن به قیاس از امام(ع) نقل شده می گوید:

در این روایت به بطلان قیاس اشاره رفته است در حالی که در واقع در اینجا مفهوم موافق یا مفهوم اولویت مطرح است و معلوم می شود استناد به مفهوم موافقت و عمل کردن بر طبق آن نیز مشکل است، زیرا عقل بحسب ظاهر چنین حکم می کند که اگر دیه قطع سه انگشت، سی شتر بود به طریق اولی در قطع چهار انگشت حداقل باید همان سی شتر باشد و نمی تواند کمتر باشد. در حالی که نص این روایت خلاف آن را می گوید. پس معلوم می شود که نمی توان در توسل به مفهوم موافقت و اولویت نیز جرات کرد; زیرا ای بسا حکمت خفیه ای وجود دارد که ما بر آن دست نیافته ایم. (39)
به هر حال مقدس اردبیلی با همه ایراد و تردیدی که نسبت به این حکم بدیع داشته وحتی در اعتبار سند آن هم به خاطر وجود عبدالرحمان بن حجاج در سلسله روات تشکیک نموده به نظر می رسد آن را پذیرفته و تعبدا قبول کرده است.
در حالی که قبول تعبدی احکام فرعی آن هم در زمینه مسائلی اجتماعی بدون اینکه بتوان برای آن توجیه عقلی و منطقی داشت صحیح به نظر نمی رسد و با روح بیان احکام اسلامی که مبتنی بر مصالح مردم و جامعه است و آن مصلحت نمی تواند یک امر دست نیافتنی و نامکشوف باشد، سازگاری ندارد.
در خصوص روایت ابان بن تغلب به نظر می رسد با توجه به تردیدی که حداقل در یکی از روات سلسله سند آن یعنی عبدالرحمان بن حجاج بنا به گفته محقق اردبیلی، به شرحی که قبلا ذکر شد، وجود دارد و مغایرت آن با قواعد نقلی و فهم عقلی، نمی تواند روایت مزبور مستند و مورد عمل قرار گیرد به خصوص که نحوه بیان روایت هم به گونه ای است که صحت صدور آن را زیر سؤال می برد. اینکه ابان بن تغلب با آن همه احترام و ارادتی که به امام صادق(ع) دارد در مقابل بیان حکم از سوی امام بگوید ما قبلا فکر می کردیم گوینده و آورنده چنین حکمی شیطان است و یا امام(ع) در مقابل حیرت و ناباوری ابان تا آن حد که این حکم را یک حکم شیطانی بداند به جای اینکه پاسخ توجیهی بدهد صرفا به بیان اینکه، این حکم از سوی رسول خدا(ص) صادر شده اکتفا کند و ابان را از توسل به قیاس و لوازم فاسد آن برحذر دارد در حالی که وی متوسل به قیاس نشده و بیان اقتضای مسلم فهم و درک عقل را بیان کرده همه نشان دهنده این است که این روایت نمی تواند صحیح باشد و مستند حکم و مبنای وضع قانون قرار گیرد این امر به این می ماند که کسی بشنود سیلی زدن به گوش پدر و مادر ایرادی ندارد و برآشفته از شنیدن چنین حکمی بگوید در حالی که در قرآن کریم، آیه 23 سوره اسرا، آمده است: «و لا تقل لهما اف و لا تنهرهما» یعنی از اف گفتن به پدر و مادر اجتناب کنید چگونه سیلی زدن می تواند مجاز باشد. بگوییم هشدار که قیاس در دین جایز نیست و از حرمت اف گفتن به پدر و مادر نمی توان ممنوعیت ایراد ضرب و جرح به آنها را استنباط کرد.
به هر حال به نظر می رسد، قرائن حالیه و مقالیه و عقلیه بر نامعتبر بودن و صحیح نبودن این روایت دلالت دارد و بحق نمی توان چنین حکم ناسازگار با عقل و منطق را که هیچ کس نمی تواند حکمتی برای آن دریابد بر مبنای آن برقرار کرد.
طبعا تصویب قانون بر مبنای چنین منبعی با همه تردیدهایی که در صحت آن وجود دارد از سوی قانونگذار عملی دور از احتیاط بوده و در عین حال موجب عدم مقبولیت این نوع قوانین موضوعه در جامعه می باشد.

صادق;451209 نوشت:
اسلام در این باب راه کار دارد وآن چه مطرح شد حکم اولی است در احکام اسلام چیزی به نام بن بست وجود ندارد . در مسله ی مورید بحث حکم اسلام همان است که در قدم اول آن گونه عمل شود اما در باره راه حل زنان سر پرست خانوار حکومت اسلامی مسولیت های دارد که باید کمبود های مربوطه را جبران کند یعنی اگر ضرری از این ناحیه متوجه خانواده آن زن بشود حاکم اسلامی با در دست داشتن مبانی حکم شرعی حکم به جبران کمبود های آن خانواده می کند که در شرایط زمانی ومکانی راه کار های مسله متفاوت خواهد بود وحاکم متنا سب به آن شرایط راه حل برای مسله دارد .

آیا حدیثی در این مورد هم هست که خداوند یا ائمه هدی ع در خصوص زنان سرپرست خانوار چیزی گفته باشند ؟ و اگر نگفته باشند این معنای همون نقص رو میده .
اما پولی که دولت میده که به همه هم نمیده مگه چقدره ؟

رئیس اداره بهزیستی شهرستان کاشان با بیان اینکه افزون بر ۴۶۷ نفر زنان سرپرست خانوار زیر پوشش اداره بهزیستی شهرستان کاشان ماهانه ۳۲ هزارتومان حقوق دریافت می‌کنند

رضا نوروزی جعفری مدیر کل امور حمایت های اجتماعی کمیته امداد در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی برنا با اشاره به آمار بیش از 2 میلیون و 600 هزار زن سرپرست خانوار طبق سرشماری 1390 در کشور، اظهار کرد: بیش از 50 درصد نسبت به سرشماری قبلی رشد وجود دارد که دلیل اصلی آن افزایش آمار طلاق در جامعه است.


این چه چیزی رو نشون میده ؟ که چپ و راست میگن چرا زنها وارد کار شدند . اول اینکه سرپرست خانوار یعنی چه ؟ یعنی یک زن به همراه بچه ! یعنی مرد مسئولیت نپذیرفته و زن پذیرفته
دوم اینکه گویا مردها دوست ندارند قوام باشند ! زدند زیرش و تعداد زنان سرپرست خانوار که باید قوام باشند 50 درصد رشد داشته و پیش بینی هم شده که از این بسیار فراتر خواهر رفت یعنی به زودی 50 درصد هم پشت سر میگذاریم ولی هنوز نیمی از زنان سرپرست خانوار هیچ پولی دریافت نمیکنند ، چه برسه به تعداد جدیدی که وارد این ماجرا بشوند
.

مدیر کل امور حمایت های اجتماعی کمیته امداد با اشاره به پوشش یک میلیون خانوار سرپرست زن در کمیته تاکید کرد: از حدود یک میلیون و 750 هزار خانواری که تحت پوشش داریم، 60 تا 70 درصد آن ها بی سوادند. از این تعداد نیمی از آن ها روستایی و نیمی دیگر شهری هستند.

در اینجا هم توجه بفرمایید که اگر حرف شما صحیح باشه در این صورت باز هم دین کم کاری کرده چرا که در صورتی که 32 هزار تومان به زنان سرپرست خانوار بدهند ( با 32 هزار تومان یک نفر باید چطور زندگی کنه ؟ خونه ای هست که 2 هزار تومان کرایه ش باشه تا اینکه 30 هزارتومان بعدی رو بشه تا آخر ماه یه جوری باهاش سر کرد ؟) هنوز 1 میلیون نفر دیگه منتظر عدالت خداوند هستند که حالا مثلا زن سرپرست هم توسط یک مرد قتل برسه ، و میشه همون سوال که چرا خداوند به فکر این موضوع نبوده ؟ و به قول دوستمون :

نقل قول:
من به عنوان يه مرد ميرم يه زن فقير رو ميكشم و ميدونم قصاص هم نميشم....چون ميدونم خانواده اش نميتونن نيمى از هزينه ديه رو بپردازند

چرا ؟ چون فقط مرد هستن؟! عجب راه سوء استفاده ی جالبی در دین باز شده و من گویا جایی خوندم که خداوند فرموده راه رو برای سوء استفاده کنندگان باز نگذاشتیم !

manmehdiam;451326 نوشت:
ین داستانی که عرض میکنم میتواند ساختگی هم باشد ولی حاوی تناقض فوق است، که کارشناس محترم پاسخ بدهند:

گفته میشه در طبقه چندم از یک ساختمان میان یک زن و آقا دعوا سر میگیرد. خانم موصوف ضربه ای به بیضه آقا میزنند و آقا نیز عصبانی شده و خانم را هل میدهند از طبقه بالا کف خیابان! خانم جان به جان آفرین تسلیم میکنند.
در ادامه مشخص میشود در اثر ضربه مقتوله بیضه چپ قاتل، معیوب و از بین رفته و بیضه دیگرش سالم است.
حال ببینیم حکم چگونه میشود:
دیه نقض عضو یعنی بیضه چپ آقا (قاتل) دیه کامل است که بر دین خانواده مقتول است.
دیه قتل غیر عمد خانم نصف دیه کامل است.

برای برقراری عدالت!! بنابراین خانواده مقتول باید نصف دیه یک انسان را بپردازند!!
و یا اینکه خواهش و التماس آقا (قاتل) بکنند تا بر آنان ببخشاید!!!!!

آیا نحوه نتیجه گیری مخلص درست است؟ یعنی در داستان فوق آقای قاتل هیچ مجازاتی بابت قتل غیرعمد ندارد که هوچ! اگر نصف دیه را از اولیای دم نستاند ول کنشان هم نیست؟
البته شک دارم بیضه چپ 75 درصد دیه است یا 100درصد دیه که اگر 75درصد هم باشد باز هم قاتل یک چهارم دیه طلبکار از مقتول است!

manmehdiam;451963 نوشت:
آیا نحوه نتیجه گیری مخلص درست است؟ یعنی در داستان فوق آقای قاتل هیچ مجازاتی بابت قتل غیرعمد ندارد که هوچ! اگر نصف دیه را از اولیای دم نستاند ول کنشان هم نیست؟
البته شک دارم بیضه چپ 75 درصد دیه است یا 100درصد دیه که اگر 75درصد هم باشد باز هم قاتل یک چهارم دیه طلبکار از مقتول است!

جواب دهيد ديگر كارشناسان و اعضاى محترم....
نتيجه گيرى من و ايشون رو لطفا!

ما غرك بربك الكريم؟!

بچه ها خیلی قشنگ با داستان تناقض ها رو نشون دادند ولی مثل اینکه جوابی براش نیست یه زمانی میگفتن مردها به خاطر سرپرست بودن دیه اشون با زنان فرق میکنه الان که نگاه میکنم خیلی از زنان سرپرست هستند ولی چه جوابی براش هست جز اینکه بگویند اینا استثناها هستند و ما درباره عموم صحبت میکنیم توی پست های دیگه همه همین حرف رو به ما زدند ولی خدایی اگه یه روز دیگه خبری از استثنا نبود و تعداد زنان سرپرست بیشتر از مردان شد چه جوابی میتونید بدید؟


بسم الله الرحمن الرحیم

ذکر دو مطلب ابتداعا ضروری می نماید

اول اینکه میزان دیه ای که برای هر کس تعئین میگردد بهاء آن شخص و یا آن عضو نیست بلکه تعئین ضرر و زیانی است که برای جبران آن این میزان از مبالغ تعئین میگردد و مشخص است که در دین اسلام نفوس زن و مرد با هم در پیشگاه خداوند برابرند .

دوم اینکه در اسلام زن ولی و سرپرست خانواده محسوب نمی شود و عنوان ولایت و سرپرستی در خانواده و در جامعه بر عهده زن نیست لذا حتی اگر در لفظ عامه کلمه سرپرست برای زن استفاده گردد ( مثل زنان سرپرست خانوار ) این دلیل بر تائید شرع بر این لفظ نیست و صرفا لفظی عامیانه است. لذا به خانواده ای که در آنها زنان آنها را مدیریت و یا تامین معاش می نمایند بدون سرپرست تلقی میگردند.

طبیعی است که تعئین خسارت وارده بر اثر حذف زن عهده دار تامین معاش خانواده بغیر از اصل دیه زن قبل مطالبه است.

مطلب آخر در مورد دیه بیضه مرد در آن داستان که ذکر شد. در آن داستان نیز ذکر شده که ولی دم میتواند ما به التفاوت دیه ای معادل دو سوم دیه مرد را که معادل دیه بیضه چپ اوست را به ولی دم مرد بپردازد ( حدود 75 در صد ) و درخواست قصاص نماید.

یاحق

فاتح;452272 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

طبیعی است که تعئین خسارت وارده بر اثر حذف زن عهده دار تامین معاش خانواده بغیر از اصل دیه زن قبل مطالبه است.

یاحق

سلام
ميشه لطفا بيشتر توضيح دهيد؟

ما غرك بربك الكريم؟!

مشكات الزهرا;452276 نوشت:
ميشه لطفا بيشتر توضيح دهيد؟


یعنی اگر زنی تامین معاش خانواده را میکند بغیر از دیه یک زن خسارت مالی وارده بر خانواده بر اساس میزان در آمد متوفی را میتوان مطالبه کرد.

سلام دوستان.
من از دایی ام که توی اصفهان زندگی می کنه شنیدم که:
یک نفر ، شخصی را به عمد می کشد . قاضی قاتل را به اعدام محکوم می کند و به خانواده مقتول گفته می شود دیه قاتل را بپردازید تا اعدام شود ، ولی آنها این پول را نمی پردازند و در هر صورت(که دقیقا نمی دونم ولی حتما رضایت اولیاء دم مقتول بوده دیگه!) قاتل آزاد می شود .
برادر مقتول پس از مدتی می رود و قاتل برادرش را می کشد و وقتی دستگیر می شود می گوید : آنها(خانواده قاتلی که کشته شده) باید بیایند دیه مرا بدهند تا من اعدام شوم.
(یعنی به قصد تلافی ، قاتل برادرش را می کشد و چون می داند آنها دیه را ندارند که بپردازند ، خیالش راحت است که اعدام نمی شود ، خلاصه مطلب این که به صورت کاملا رایگان(البته به ظاهر رایگان) قاتل برادرش را می کشد )
درسته که در قرآن آمده که نباید بعد از رضایت دادن به قاتل ، تعدی کنید (و خود در صدد تلافی برآیید) و من هم کار برادر آن مقتول را محکوم می کنم ولی در هر صورت دین اسلام و قانون ، هر یک چه راهی در نظر گرفته اند که این گونه سوءاستفاده ها پیش نیاید؟

سلام

تنها در سه مورد اولیاء دم باید برای اعدام قاتل دیه بپردازند:

1)- در صورتی که بعضی از اولیاء دم نخواهند قصاص بکنند و بخواهند دیه بگیرند یا بعضی صغیر و بعضی دیگر کبیر باشند و چونکه قصاص یا مصالحه به مقدار دیه یا بیشتر حق همه اولیاء دم است، در صورتیکه بعضی از اولیاء، تقاضای قصاص کنند باید سهم دیه ی اولیاء دم دیگر را، بپردازند یا اگر اولیائی دم که کبیر هستند تقاضای قصاص کنند باید سهم صغیر را دیه حساب کرده و به حسابی که دادگستری به همین منظور افتتاح کرده واریز نمایند تا بعد از اینکه اولیاء دم صغیر به سن قانونی رسیدند، اگر تقاضای دیه داشته باشند به آنها پرداخت نمایند. پس این پول گرفتن از اولیاء دم بخاطر رعایت حق دیگر اولیاء یا ولی دم صغیر است و در این قسم دیه به اولیای قاتل پرداخت نمی شود و اصلا این دیه مقتول است نه دیه قاتل.

2)- در صورتی که مقتول یک نفر است ولی قاتل بیش از یک نفر باشد که در این صورت اگر قاتلین دو نفر باشند و اولیاء دم خواستار قصاص هر دو نفر باشند باید به اولیاء دم هر کدام از قاتلین نصف دیه یک انسان را بپردازند تا عدالت برقرار شود زیرا مقتول یک نفر بوده و الان که دو نفر قصاص می شوند باید دیه یک نفر اضافه پرداخت شود.

3)- در صورتی که قاتل مرد و مقتول زن باشد چون که دیه زن نصف دیه مرد است بنابراین اگر اولیاء دم بخواهند قاتل را اعدام نمایند باید نصف دیه مرد را به خانواده اش بپردازند.
ملاحظه می شود که تنها در این سه مورد است که اولیاء دم باید پول پرداخت کنند، اینهم برای رعایت حق و عدل است و کاملاً منطقی می باشد، اما در سایر موارد قصاص، اجرای حکم قصاص نیاز به پرداخت پول (دیه) نمی باشد.

http://www.hawzah.net/fa/question/questionview/2343

علی ;452316 نوشت:
سلام

تنها در سه مورد اولیاء دم باید برای اعدام قاتل دیه بپردازند:

1)- در صورتی که بعضی از اولیاء دم نخواهند قصاص بکنند و بخواهند دیه بگیرند یا بعضی صغیر و بعضی دیگر کبیر باشند و چونکه قصاص یا مصالحه به مقدار دیه یا بیشتر حق همه اولیاء دم است، در صورتیکه بعضی از اولیاء، تقاضای قصاص کنند باید سهم دیه ی اولیاء دم دیگر را، بپردازند یا اگر اولیائی دم که کبیر هستند تقاضای قصاص کنند باید سهم صغیر را دیه حساب کرده و به حسابی که دادگستری به همین منظور افتتاح کرده واریز نمایند تا بعد از اینکه اولیاء دم صغیر به سن قانونی رسیدند، اگر تقاضای دیه داشته باشند به آنها پرداخت نمایند. پس این پول گرفتن از اولیاء دم بخاطر رعایت حق دیگر اولیاء یا ولی دم صغیر است و در این قسم دیه به اولیای قاتل پرداخت نمی شود و اصلا این دیه مقتول است نه دیه قاتل.

2)- در صورتی که مقتول یک نفر است ولی قاتل بیش از یک نفر باشد که در این صورت اگر قاتلین دو نفر باشند و اولیاء دم خواستار قصاص هر دو نفر باشند باید به اولیاء دم هر کدام از قاتلین نصف دیه یک انسان را بپردازند تا عدالت برقرار شود زیرا مقتول یک نفر بوده و الان که دو نفر قصاص می شوند باید دیه یک نفر اضافه پرداخت شود.

3)- در صورتی که قاتل مرد و مقتول زن باشد چون که دیه زن نصف دیه مرد است بنابراین اگر اولیاء دم بخواهند قاتل را اعدام نمایند باید نصف دیه مرد را به خانواده اش بپردازند.
ملاحظه می شود که تنها در این سه مورد است که اولیاء دم باید پول پرداخت کنند، اینهم برای رعایت حق و عدل است و کاملاً منطقی می باشد، اما در سایر موارد قصاص، اجرای حکم قصاص نیاز به پرداخت پول (دیه) نمی باشد.

http://www.hawzah.net/fa/question/questionview/2343

سلام
ميشه منطق مورد سه رو توضيح بديد؟
همونجورى كه گفتم اين قانون باعث ميشه من به عنوان يه مرد خيلى راحت برم يك زن فقير رو بكشم چون ميدونم نميتونه پول ديه رو جور كنه!

ما غرك بربك الكريم؟!

مشكات الزهرا;452318 نوشت:
ميشه منطق مورد سه رو توضيح بديد؟

ما شاء الله استاد صادق یه طومار تو صفحه اول در این مورد نوشتن!
مشكات الزهرا;452318 نوشت:
همونجورى كه گفتم اين قانون باعث ميشه من به عنوان يه مرد خيلى راحت برم يك زن فقير رو بكشم چون ميدونم نميتونه پول ديه رو جور كنه!

خب چی میشه بعدش؟ حتماً اولیای دم چون نمیتونن پول دیه رو بدن شما آزاد میشین؟
اینجا بحثش حقوقیه و متأسفانه اطلاعاتی ندارم. ولی به احتمال قوی حکم مجازات عوض میشه و مثلاً از قصاص به حبس تغییر میکنه. در هر صورت مجازات سر جاشه.

بله استاد صادق لطف كردن ولى مخلص كلام ايشون اين بود كه نبايد چون و چرا بيارم تو احكام خدا
حالا يكى از كارشناسان لطف كنه بگه چى ميشه نهايت مجازات اين داستان من و ايا اين قضيه موجب سوءاستفاده از قانون و تشويق جنايتكار نميشه؟!

ما غرك بربك الكريم؟!

مشكات الزهرا;452329 نوشت:
حالا يكى از كارشناسان لطف كنه بگه چى ميشه نهايت مجازات اين داستان من و ايا اين قضيه موجب سوءاستفاده از قانون و تشويق جنايتكار نميشه؟!

ان شاء الله که به زودی جواب حقوقی ش رو بدن.
اما اگه کمی دقیق تر روی این مسئله فکر کنیم، به نظر شما کشتن یک زن فقیر به امید اینکه پول دیه رو ندارن و اعدامم نمیکنند، خیلی توجیه مناسبیه که کسی تشویق بشه به قتل؟ به نظرتون کمی ریسکش بالا نیست؟ مثلاً اومدیم و خانواده زنه با وامی چیزی پول رو جور کردن... اون وقت چی؟ اصلاً چطور بشه که یک زن فقیر که پول نصف دیه یک مرد رو هم نداره، کاری به سر یه آقا بیاره که اون آقا بره و به قتل برسوندش!!!
من فکر میکنم اگه حتی در صورت پرداخت نکردن دیه آقای قاتل آزاد بشه، بازم این هرگز قرار نیست کسی رو تشویق به کاری بکنه.

فاتح;452272 نوشت:
مطلب آخر در مورد دیه بیضه مرد در آن داستان که ذکر شد. در آن داستان نیز ذکر شده که ولی دم میتواند ما به التفاوت دیه ای معادل دو سوم دیه مرد را که معادل دیه بیضه چپ اوست را به ولی دم مرد بپردازد ( حدود 75 در صد ) و درخواست قصاص نماید.

فکر میکنم اینگونه نباشد.
اگر دقت کرده باشید در داستان مذکور عرض کردم که قتل غیر عمد بوده! قتل غیر عمد که قصاص ندارد!ولی دم در صورت پرداخت دیه هم حق تقاضای قصاص ندارد!
فقط با دیه باید مصالحه شود. و همانگونه که عرض کردم علاوه بر آنکه قاتل آزاد است طلبکار هم هست. چون بیضه چپ قاتل متاع بسیار ارزشمندی بلحاظ دیه میباشد (حالا یکی نیست بگه مگه چه فرقی بین چپ و راست است!!!!! که بیضه چپ یک آقا بیش از دیه یک زن باید باشد.)

اینها هم دو ماده قانونی از قانون مجازات اسلامی که هم اکنون در مملکت ما مطابق شرع مقدس اجرا میشود:


با دقت روی قوانین ذکر شده بدیهی در می یابیم که به زن جفا وشخصیت آن نازل شده است . ضمنا تفاسیری كه از این دو قانون وجود دارد و توجیه هایی در رد منتقدین آورده شده است كه زیاد منطقی ومستدل نیست. در توجیه این كه چرا بیضه چپ مرد بیشتر از دیه كل قتل زن است آمده است كه تولید مثل از بیضه چپ است وبرای یك مرد بیضه چپ حیاتی است وحتی بعضی می نویسند مرد دیگر نمی تواند لذت جنسی ببرد!!! كه این استدلال از نظر پزشکی كاملا اشتباه است ومردود تلقی شده است وامروز ثابت شده است تولید مثل از بیضه چپ نیست و به فرض محال ودرست بودن این استدلال دیه رحم زن هم باید این گونه باشد!!

نظر آیت الله صانعی در این باره جالبه :
متن مصاحبه ایی که با ایشان شده رو بخونید :

[=Georgia]س- در خصوص حقوق زن و مرد پرسش ها و مطالبات بسيارى همچنان مطرح است كه نه تنها از سوى نسل امروز بلكه در انتقادهايى كه به قوانين ايران مى شود با آن مواجه هستيم از پرسش هاى ريزتر كه بگذريم مسائلى مثل نصف بودن ديه قتل زن، محروم بودن زن از قضاوت، يكسان نبودن ارزش شهادت مرد و زن مطرح است مثلاً قرآن درمورد ارزش ميزان شهادت زن در امورى كيفرى ساكت است، امّا در شهادت مى بينيم كه شهادت سه زن و يا دو زن با يك مرد برابر دانسته مى شود، يا بودن اختيار طلاق در دست مرد، لزوم اجازه مرد براى ازدواج دختر و... كه همچنان مورد سؤال است، پاسخى داده نمى شود و يا اگر هم پاسخ داده مى شود به طور اجماع در اجراى احكام مدّ نظر قرار نمى گيرد و تكليف نسل جوان ما با اين پرسش ها هنوز روشن نيست؟
ج- ببينيد، به حول و قوة الهى ما همه اينها را در رساله نوشتيم، ما فقط بحث رساله داريم و وارد بحث قانون و اجرا نمى شويم، به نظر بنده هيچ تفاوتى بين زن و مرد نيست، تبعيضى هم كه نمى بينيم، تفاوت هم نمى بينيم، از نظر فقهى معتقدم ديه زن و مرد مسلمان برابر است و مقدس اردبيلى - قدس سره- هم و قتى به اين بحث مى رسند با تمام قداستش و فقهش مى فرمايد:« من به روايتى دست نيافتم كه ديه زن را نصف ديه مرد بداند». بنده هم در اين مورد نوشتم و تعجب كردم از اينكه مقدس اردبيلى - قدس سره- چرا اين طور مى گويد، امّا در سال بعد و پس از مطالعه بيشتر گفتم حق با ايشان است و ديه زن و مرد را مساوى دانستم.

[=Georgia]س- فرموديد معتقديد ديه مرد و زن مسلمان برابر است در خصوص ديه اقليتهاى دينى چطور؟
ج- قائل به عموميت قصاص هستيم براى قتل هر انسانى كه خونش در حكومت اسلامى محترم است، بدون تفاوت از حيث مسلمان و كافر بودن قاتل و مقتول، در مورد قصاص زن و مرد هم آنچه در قوانين جزايى ما و در فقه هم جايز هست اين است كه اگر مردى زنى را بكشد و اولياى زن بخواهند قصاص كنند، بايد نصف ديه را بدهند، امّا ما گفتيم اين طور نيست و هر دو در مقابل هم قصاص مى شوند، كما اينكه ديه غير مسلمانى كه محترم است يعنى مالش و عرضش مصونيت دارد ديه اش با ديه مسلمان برابر است. راجع به قضاوت هم از 25 تا 30 سال قبل بحث كرديم كه حقّ قضاوت براى زن نيز هست، حقّ ولايت هم براى زن هست، حقّ مرجعيت و رئيس جمهورى و ولايت فقيه و... براى زن است، اينها را نوشتيم و گفتيم و گروهى هم سر و صدايشان در آمد و اعتراض كردند كه اصلاً مهم نيست و ما توجهى نمى كنيم. در باب ازدواج هم كه روى ازدواج باكره رشيده بحث است ما گفتيم كه دختر باكره بالغه رشيده كه مفهوم و درك ازدواج و سرنوشت را دارد و مى داند كه در جامعه مردِ بَد نيز هست، طلاق هست و خلاصه اينها را مى فهمد، اصلاً اذن پدر نمى خواهد او هم مثل پسر است و مى تواند بدون اجازه ازدواج كند. پس از نظر بنده اذن پدر براى باكره رشيده در ازدواج دايم، لازم نيست، بر خلاف ازدواج موقت كه لازم است، اگر هم شك كرديم كه رشيده است يا نه بايد رشد احراز شود و تا رشد احراز نشود حكم غير رشيده دارد، البته آية الله گلپايگانى گفته اند هيچ جا لازم نيست، منتها در قوانين مملكت ما و قانون مدنى ما گفته شده كه اذن پدر به لحاظ ثبت در دفتر لازم است، اگر بخواهد نباشد بايد مصلحت انديشان بينديشند و بحث كنند كه اگر ما بگوييم اذن پدر لازم نيست، مفسده اى براى آن به وجود مى آيد يا نه؟ كه به نظر من در نكاح دايم كه اصل در نكاح است، اجازه پدر لازم نيست.

manmehdiam;453233 نوشت:
با دقت روی قوانین ذکر شده بدیهی در می یابیم که به زن جفا وشخصیت آن نازل شده است . ضمنا تفاسیری كه از این دو قانون وجود دارد و توجیه هایی در رد منتقدین آورده شده است كه زیاد منطقی ومستدل نیست. در توجیه این كه چرا بیضه چپ مرد بیشتر از دیه كل قتل زن است آمده است كه تولید مثل از بیضه چپ است وبرای یك مرد بیضه چپ حیاتی است وحتی بعضی می نویسند مرد دیگر نمی تواند لذت جنسی ببرد!!! كه این استدلال از نظر پزشکی كاملا اشتباه است ومردود تلقی شده است وامروز ثابت شده است تولید مثل از بیضه چپ نیست و به فرض محال ودرست بودن این استدلال دیه رحم زن هم باید این گونه باشد!!

با سلام و تشکر از موضوع جالبی که به اون اشاره کردید و من میخواستم بپرسم و بر اثر کثرت سوالاتم از یادم رفته بود.

چرا قانون ما بر اساس یک چیز اشتباه حکم صادر میکند ؟ :Gig:

آيت الله خوئي در كتاب مباني تكلمه المنهاج ج۲ ص ۳۱۳ ايشان روايت قانون ۴۳۵ را ضعيف مي داند و اینطور که من فهمیدم مورد اختلا هست و علم امروز هم غلط بودن این را ثابت کرده زیرا که اسپرم در هر دو بیضه تولید میشود

و اینکه چه فرقی دارد که مرد عقیم شود یا زن ؟ پس چرا دیه یکی بالاتر از دیه کامل دیگری هست ؟

خیلی از احکام نیاز به بازنگری دارند
اینکه میگن امام زمان میاد انگار یک دین جدید میاره شاید خیلی هاش تغییرات احکام باشه که سالهای سال جاافتاده بودند ...الله اعلم

manmehdiam;453228 نوشت:
در داستان مذکور عرض کردم که قتل غیر عمد بوده!

اگر قتل غیر عمد باشد و یک حادثه دانسته شود موضوع تعئین خسارت وارده بر طرفین مد نظر قرار میگیرد.

manmehdiam;453228 نوشت:
همانگونه که عرض کردم علاوه بر آنکه قاتل آزاد است طلبکار هم هست

اگر بغیر از جرم ارتکاب به ضرب منجر به قتل یا جرح , جرم اجتماعی آنها هم در محکمه در نظر گرفته نشود بله این شخص آزاد است و میتواند خسارتش را مطالبه نماید.

manmehdiam;453228 نوشت:
حالا یکی نیست بگه مگه چه فرقی بین چپ و راست است!!!!! که بیضه چپ یک آقا بیش از دیه یک زن باید باشد


در مورد این سوال و سوالات دیگر دوستان به این صفحه مراجعه کنید :

http://islamquest.net/fa/archive/question/fa1501

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;453316 نوشت:
و اینکه چه فرقی دارد که مرد عقیم شود یا زن ؟ پس چرا دیه یکی بالاتر از دیه کامل دیگری هست ؟

مرد سرپرست خانواده است
خسارت وارده مد نظر است و این بمعنای ارزش افراد نیست
و در یک نگاه اجمالی
در خسارت عقیم شدن زن و مرد تفاوت وجود دارد یک مرد میتواند تا 3 برابر یک زن دارای فرزند شود پس خسارتش هم تفاوت میکند.

[="Navy"]

شبـنم;453250 نوشت:
« من به روايتى دست نيافتم كه ديه زن را نصف ديه مرد بداند»

اولا اینکه شما ندیدی دلیل بر نبود آن نیست عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود
ثانیا این روایات؛ «چند روایت مخدوش» نیست، بلکه اولاً فقط مرحوم کلینی در یکی از کتب باب «الرجل یقتل المرأة و المرأة یقتل الرجل و فضل دیة الرجل علی دیة المرأة...» چهارده روایت آورده است.حالا کتب دیگر بماند!! از طرف دیگر در مورد نامساوی بودن دیه زن و مرد غیر از روایات این باب، روایات بسیار زیادی در «ابواب دیات اعضاء» وجود دارد که به روشنی نامساوی‌ بودن اصل دیه را مورد دلالت قطعی قرار می‌دهند؛ به طوری که ادعای «تواتر» در این‌جا غریب نمی‌نماید. و از آنجا که این احادیث از بنیادهای هویت اسلامی ما است، گنجینه ارزشمندی محسوب می‌شوند که آستین افشاندن از آن‌ها با هیچ بهانه‌ای قابل توجیه نیست.
شبـنم;453250 نوشت:
قائل به عموميت قصاص هستيم براى قتل هر انسانى كه خونش در حكومت اسلامى محترم است


اولا این اجتهاد خلاف آیه قرآن است که می گوید كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ
در حالی که طبق گفته شما حر و عبد چون خونش محترم است باید قصاصش هم برابر باشد که آیه خلاف سخن شما را می گوید
ثانیا روایات متواتری که در این باره آمده قابل انکار نیست
شبـنم;453250 نوشت:
اين است كه اگر مردى زنى را بكشد و اولياى زن بخواهند قصاص كنند، بايد نصف ديه را بدهند، امّا ما گفتيم اين طور نيست و هر دو در مقابل هم قصاص مى شوند


باز هم خلاف قرآن است سخن شما يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنثَىٰ بِالْأُنثَىٰ
و به قدری آیه واضح است که نیازی به توضیح نیست و همچنین روایات فراوانی حرف شما را رد می کند
شبـنم;453250 نوشت:
راجع به قضاوت هم از 25 تا 30 سال قبل بحث كرديم كه حقّ قضاوت براى زن نيز هست، حقّ ولايت هم براى زن هست، حقّ مرجعيت و رئيس جمهورى و ولايت فقيه و... براى زن است، اينها را نوشتيم و گفتيم و گروهى هم سر و صدايشان در آمد و اعتراض كردند كه اصلاً مهم نيست و ما توجهى نمى كنيم.

وقتی قرآن می گوید چنین حقی نیست روایات می گوید چنین حرفی و حقی نیست،به استناد به کدام آیه و حدیث می گویید هست؟!! هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین!
در ضمن به طور مفصل در تاپیک رهبری زنان ادله مطرح شد و دیگر نیازی به توضیح اضافه نیست
شبـنم;453250 نوشت:
اصلاً اذن پدر نمى خواهد او هم مثل پسر است و مى تواند بدون اجازه ازدواج كند.


باز هم سخنتان خلاف صریح قرآن است وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُم ۚ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ ۚ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ
علاوه بر روایات متعدی که سخن شما را رد می کند

بنا بر این صرف ادعا کردن مطلبی دال بر صحت آن نیست بلکه ارایه دلیل و مدرک محکم قرآنی و روایی مهم است[/]

حرف زیری من که شما نقل قول کردید ، اصلش در بالا نوشته شده بود که اگر ثابت شود این حکم اشتباه است که مورد اختلاف فقها هم هست و علم هم تایید کرده که چنین نیست ، جای سوال زیادی پیش می آورد و شما طبق صحبت هایی که کردید در زیر و من نقل قول کردم ، نظر بر صحت ان دارید که من و رشته ای که در ان درس خواندم و علم و بعضی فقها قبولش ندارند. پس باید ابتدا این را بررسی کنم بعد مابقی ماجرا . اینطور نیست ؟ البته فکر کنم هر کسی درس تنظیم خانواده را در دانشگاه پاس کرده باشد ، پس اگر با اندام داخلی بدن زن و مرد کسی آشنا نباشد ، حداقل در انجا مطالعه کرده و میداند که هر دو بیضه مرد اسپرم تولید میکنند و قرینه هستند و هر چیزی در یک طرف باشد در طرف دیگر هم هست درست مانند اندام تولید مثلی زن

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;453316 نوشت:
با سلام و تشکر از موضوع جالبی که به اون اشاره کردید و من میخواستم بپرسم و بر اثر کثرت سوالاتم از یادم رفته بود.

چرا قانون ما بر اساس یک چیز اشتباه حکم صادر میکند ؟

آيت الله خوئي در كتاب مباني تكلمه المنهاج ج۲ ص ۳۱۳ ايشان روايت قانون ۴۳۵ را ضعيف مي داند و اینطور که من فهمیدم مورد اختلا هست و علم امروز هم غلط بودن این را ثابت کرده زیرا که اسپرم در هر دو بیضه تولید میشود

فاتح;453358 نوشت:
مرد سرپرست خانواده است
خسارت وارده مد نظر است و این بمعنای ارزش افراد نیست
و در یک نگاه اجمالی
در خسارت عقیم شدن زن و مرد تفاوت وجود دارد یک مرد میتواند تا 3 برابر یک زن دارای فرزند شود پس خسارتش هم تفاوت میکند.

سرپرست بودن دلیل بالاتر بودن دیه اگر بود ، پس چرا اسلام به فکر استثناعات نبوده و آیا فکر نمیکردن روزی تعداد زنان سرپرست خانوار زیاد میشوند و زمانه دیگر طوری نیست که رجال صد در صد قوامون علی النساء ؟ و نساء پا روی پا در حال استراحت و چایی میل کنند . بلکه اگر جامعه رو خوب بنگریم آمار طلاق به حدی بالا رفته که قوام بودن زنان فقط در طی 5 سال 3 درصد رشد داشته ولی میبینیم که سرپرست بودن دلیل نیست زیرا زنان سرپرست خانوار دیه کمتر میگیرند و نیمی از اینها فقط تحت حمایت دولت هستند (نیمی دیگر هنوز ول معطلند و هنوز درصد جدیدی که به زنان قوام خانواده اضافه شده اند به این پوشش کشوری اضافه نشده اند چرا که هنوز نیمی از قوام های قبلی بدون 32 هزار تومان !!!!!!!! کمک دولت دارند زندگی میکنند ) آنهم فقط با ماهی 32 هزار تومان که خرج ویزیت پزشکان هم نمیشود اگر عقیم شوند ! چه برسد به معاینات بعدی ! پس در اینجا من یا باید بگم خدا حواسش به قرون بعدی نبوده که قوام فقط مرد نیست و تعداد بینهایت زیاد شده و شدیدا در حال افزایش هست یا باید دیه قوام ها اعم از زن و مرد مساوی باشد . پس حالا چه فرقی میان نعقیم شدن دو نوع قوام یکی مرد و دیگری زن هست ؟

این احتمال را میدهم که شما بفرمایید این استثنائات است ...اما :

1- تعداد قوام های زن آنقدر زیاد است که از استثنا رد شده و خداوند باید این موضوع رو مد نظر میداشت

2-در زمان قدیم در میان خصوصا عشایر تعداد فرزندان زیاد بود و در بین شهرها این مورد جزء استثنائات بود و زیاد به چشم نمیخورد و حتی مرد های الان چند تا بچه میخواهند؟ یا در قدیم چطور ؟ به جیب نگاه میکنند و می سنجند . اگر 3 برابر بچه دار میشندند و میخواستند الان دولت توی سر نمیزند که بگوید جمعیت کشور رو به پیری میرود و تسهیلات بگذارد برای زوجین تا بچه دار شوند و تبلیغ بچه بکنند و تذکر دهند جمعیت کشور پیر شده.

3- میفرمایید تا سه برابر بچه دار میشوند اشاره به زمان یائسگی زن و عدم باروری دارد . درست مثل این هست که بگوییم تعداد زنانی که در یائسگی و در سن بالا بچه دار شدند را مقایسه کنید با پیرمردهایی که هنوز بچه 6-7 ساله دارند . تعداد اینها چقدر است و تعداد آنها چقدر ؟ چقدر به گوشمان خورده تا به حال هر دو مورد ؟ این هم استثنائات است و ان طور که بنده فهمیدم خدا با استثنائات کاری ندارد مثل همین مورد قوام بودن زنان در زمان حال و نه در قدیم که !:

1- اگر زنان قوام با این تعداد روز افزون عقیم شوند چطور؟
2- اگر تعداد زنان قوام با این تعداد روز افزون کشته شوند چطور؟

نتیجه مشخص است ؟ نصف ! بله بزرگوار بنده نمیتوانم بنگرم به 1400 سال قبل و بگویم خوب اینها اینطور بودند و قبول است. من زنده ام و در زمان حال زندگی میکنم و با مسائل جدید این زمان دست و پنجه نرم میکنم مثل همین ازیاد طلاق و حق زن در ان ، زیاد شدن سرپرست شدن زنان ، دیه زنان در قتل یا نقص عضو و ...

فرمودین ارزش افراد ، والله هر چقدر سعی میکنم این را در نظر نگیرم شدنی نیست. مثالی که در قبل زدم . مثلا دیه موی زن و مرد. موی کدام یکی زیباتر هست و مستلزم پوشش ؟ جوابش مشخص هست ولی موی مرد دیه بیشتر دارد و امروزه مردها برای مد ، کچل میکنند ! خواه نا خواه بحث ارزش این وسط پیش خواهد امد .

[="Navy"]

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;453414 نوشت:
حرف زیری من که شما نقل قول کردید ، اصلش در بالا نوشته شده بود که اگر ثابت شود این حکم اشتباه است که مورد اختلاف فقها هم هست و علم هم تایید کرده که چنین نیست ، جای سوال زیادی پیش می آورد و شما طبق صحبت هایی که کردید در زیر و من نقل قول کردم ، نظر بر صحت ان دارید که من و رشته ای که در ان درس خواندم و علم و بعضی فقها قبولش ندارند. پس باید ابتدا این را بررسی کنم بعد مابقی ماجرا . اینطور نیست ؟ البته فکر کنم هر کسی درس تنظیم خانواده را در دانشگاه پاس کرده باشد ، پس اگر با اندام داخلی بدن زن و مرد کسی آشنا نباشد ، حداقل در انجا مطالعه کرده و میداند که هر دو بیضه مرد اسپرم تولید میکنند و قرینه هستند و هر چیزی در یک طرف باشد در طرف دیگر هم هست درست مانند اندام تولید مثلی زن

این مطلب را در یک وبلاگ دیدم:
وریدهایی که خون بیضه چپ را تخلیه می کنند به ورید کلیوی چپ می ریزند در صورتیکه در بیضه راست خون وریدها به ورید اجوف تحتانی ریخته می شود ،ورید اجوف تحتانی بسیار بزرگ بوده در صورتیکه ورید کلیه سمت چپ بسیا رباریک است این امر سبب می شود در صورتی که ضربه به بیضه چپ وارد شود به راحتی در کلیه چپ لخته تشکیل شده باعث گرفتن و آمبولی وریدی در کلیه چپ و نارسایی کلیه چپ شود.
و الله العالم
ᕘᕚRaiNᕘᕚ;453414 نوشت:
سرپرست بودن دلیل بالاتر بودن دیه اگر بود ، پس چرا اسلام به فکر استثناعات نبوده و آیا فکر نمیکردن روزی تعداد زنان سرپرست خانوار زیاد میشوند


اگر زنی سرپرست خانوار باشد و کشته شود وظیفه دولت است که به خانواده آن زن کمک کند و اگر دولت کمک نکند یا کمکش کم باشد ربطی به اسلام ندارد و مربوط به اجرای اسلام است نه خود اسلام!
اسلام قانون کلی وضع کرده و کمک به موارد استثنا را بر عهده دولت گذاشته است.
ᕘᕚRaiNᕘᕚ;453414 نوشت:
تعداد قوام های زن آنقدر زیاد است که از استثنا رد شده و خداوند باید این موضوع رو مد نظر میداشت


شما در بین اطرافیان و آشنایان خود چند نفر را می شناسید که زن سرپرست خانوار است؟؟ آیا حقیقتا چنانچه گفته اید آنقدر زیاد هستند که دیگر مردانی که سرپرست خانوار هستند استثنا باشند؟؟!!
در ضمن زن سرپرست خانوار است فرق می کند با اینکه زن شغل داشته باشد! وقتی زن سرپرست خانوار است که مردی کاری نداشته باشد و زن کار کند و به شوهرش پول هم بدهد و تمام هزینه های خانواره به عهده زن است و مرد کاری نمی کند! نه اینکه هر دو با هم شغل داشته باشند که در اینصورت هم مرد سرپرست خانوار است.[/]

ملاصدرا;453461 نوشت:
این مطلب را در یک وبلاگ دیدم:
وریدهایی که خون بیضه چپ را تخلیه می کنند به ورید کلیوی چپ می ریزند در صورتیکه در بیضه راست خون وریدها به ورید اجوف تحتانی ریخته می شود ،ورید اجوف تحتانی بسیار بزرگ بوده در صورتیکه ورید کلیه سمت چپ بسیا رباریک است این امر سبب می شود در صورتی که ضربه به بیضه چپ وارد شود به راحتی در کلیه چپ لخته تشکیل شده باعث گرفتن و آمبولی وریدی در کلیه چپ و نارسایی کلیه چپ شود.
و الله العالم

و بیضه راست هم با ضربه به راحتی آسیب میبیند درست مانند اندام زن و ربطی به بیشتر زاییدن ندارد بلکه در اینجا هم که ذکر شده ، ممکن است نارسایی کلیه را باعث شود و نازایی (اگر صحیح گفته باشند )و ضربه به بیضه راست مشکلی دیگر را سبب شود به همراه نازاییو همچنین همین مورد برای زن که علاوه بر نازایی مشکلات و بیماری های زیادی را در پی خواهد داشت.

ملاصدرا;453461 نوشت:
اگر زنی سرپرست خانوار باشد و کشته شود وظیفه دولت است که به خانواده آن زن کمک کند و اگر دولت کمک نکند یا کمکش کم باشد ربطی به اسلام ندارد و مربوط به اجرای اسلام است نه خود اسلام!
اسلام قانون کلی وضع کرده و کمک به موارد استثنا را بر عهده دولت گذاشته است.

بنده هم همین را گفتم . شما حدیث و آیت نشان دهید که خداوند گفته باشد دولت باید به فکر زنان سرپرست خانوار باشد و به آنها کمک کند تا باورمان شود ! یا کلا حدیثی یا آیتی نشان دهید در باره حقوق زنان سرپرست خانوار تا ما هم ببینیم و بخوانیم و اگر نباشد ، یعنی خداوند اهمیتی به آن نداده در حالیکه میدانسته روزی چنین وضعی پیش خواهد آمد و زنان همپای مردان برای زندگی باید کار کنند

ملاصدرا;453461 نوشت:
شما در بین اطرافیان و آشنایان خود چند نفر را می شناسید که زن سرپرست خانوار است؟؟ آیا حقیقتا چنانچه گفته اید آنقدر زیاد هستند که دیگر مردانی که سرپرست خانوار هستند استثنا باشند؟؟!!
در ضمن زن سرپرست خانوار است فرق می کند با اینکه زن شغل داشته باشد! وقتی زن سرپرست خانوار است که مردی کاری نداشته باشد و زن کار کند و به شوهرش پول هم بدهد و تمام هزینه های خانواره به عهده زن است و مرد کاری نمی کند! نه اینکه هر دو با هم شغل داشته باشند که در اینصورت هم مرد سرپرست خانوار است.

با یک لحظه تفکر 8 نفر به ذهنم رسیدند که 3 نفر همسایه و یکی دوست و 4 تا اقوام هستند و این فقط یک لحظه تفکر بود . از کوچه های بعدی خبر ندارم همچنانکه امار دقیقی از زنان قوام در دست نیست . پس بله ، همچنانکه در اخبار افزایش عجیب آن را بیان میکنند و خودم دارم میبینم ، تعدادشان در حال افزون شدن هم هست .

بنده با واژه زن قوام آشنایی دارم ! نیازی به گفتن نبود! بگذارید من این را به شما بگویم که قوام بودن فقط چیزی نبود که شما ذکر کردید .تعداد زنان قوام فقط در این نیست که مرد بیمار باشد و زن کار کند . بلکه بنا بر همان اخبار ها ، به علت افزایش طلاق تعداد زنان قوام زیاد شده یعنی یک زن به همراه مابقی نا خور ها منهای مرد که حاضر نشده نان خور هایش را بپذیرد و قوام باشد و قوامیتش را سپرد به دیگری و خود الفرار. این مورد هم هست که ذکر نکردید !

این یک معنای زن قوام بود . چند تا معنای دیگر هم دارد. مرد از پس مخارج بر نمی آید و زن نیز مجبور است کار کند به درخواست مرد تا زندگی بگذرد. بله ! این هم یک نوع قوام بودن است که با پول هر دو زندگی میچرخد و با یکی ، راه به جایی نمیبرند و البته میدانم این با آن موضوع که زن با اختیار کار میکند و نیاز ندارد ، یکی نیست و مرد آنجا قوام است !

معنای دیگر همان است که گفتید مرد نمیتواند کار کند و زن کار میکند و میشود قوام

و گاهی مانند دوست من ، یک مادر است و دو سه تا دختر و مادر مریض است و دختر باید کار کند و میشود قوام

و گاهی مانند خواهر مادربزرگ من که امکان ازدواج نداشتند و نابینا هم هستند ، با دست رنج خودشان زندگی میگذرانند و قوام خودشان هستند

و مانند 2 تا از پیرزن های کوچه ، بچه هایشان در همان خانه پدری ترکشان میکنند و دیگر برنمیگردند و خودشان میمانند و خرج خودشان .

و چندین مثال دیگر که همگی در اطراف من در جریان هستند و هر روز میبینم .

ملاصدرا;453404 نوشت:
اولا اینکه شما ندیدی دلیل بر نبود آن نیست عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود


جناب ملاصدرا این نوشته های به هیچ وجه نظر بنده نیست و نظر یکی از مراجع تقلید بنام آیت اله صانعی هست . و حتما میدونید مراجع تقلید علم و سوادشون اونقدر میرسه که حرفی رو بدون دلیل نزنند وگرنه مرجع تقلید نمی شدند:Gol:

هرچند به نظر خودمم دیه یک مرد با زن نباید هیچ تفاوتی داشته باشه و این تفاوتهایی که در قانون کشور ما هم هست بالاخره برداشته میشه

ملاصدرا;453404 نوشت:
وقتی قرآن می گوید چنین حقی نیست روایات می گوید چنین حرفی و حقی نیست،به استناد به کدام آیه و حدیث می گویید هست؟!! هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین!
در ضمن به طور مفصل در تاپیک رهبری زنان ادله مطرح شد و دیگر نیازی به توضیح اضافه نیست

ما هم بطور مفصل در اونجا صحبت کردیم و گفتیم هیچ آیه قرآنی دال بر اینکه زن نباید رهبر، رئیس جمهور و مرجع تقلید باشد وجود ندارد :Gol:

حقیر قصد ورود به مکالمات جدلی را ندارم لذا صرفا و حتی المقدور نکاتی را بطور خلاصه عرض میکنم.

شبـنم;453787 نوشت:
جناب ملاصدرا این نوشته های به هیچ وجه نظر بنده نیست و نظر یکی از مراجع تقلید بنام آیت اله صانعی هست . و حتما میدونید مراجع تقلید علم و سوادشون اونقدر میرسه که حرفی رو بدون دلیل نزنند وگرنه مرجع تقلید نمی شدند


جناب یوسف صانعی لغو مرجعیت شده اند . شما قبل از اینکه به فتوای ایشان استناد کنید اعتبار آنرا باید می سنجیدید :

http://www.jameehmodarresin.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1595

شبـنم;453787 نوشت:
ما هم بطور مفصل در اونجا صحبت کردیم و گفتیم هیچ آیه قرآنی دال بر اینکه زن نباید رهبر، رئیس جمهور و مرجع تقلید باشد وجود ندارد

اما در مورد ولایت زن . دلایلی از کتاب و سنت آورده شد که مرد قوامیت دارد بر زن و نوع این قوامیت ولائی است چه در بعد خانواده و چه در بعد اجتماع
و همچنین
دلیل مطابق با کتاب و سنت هم از طرف کسی ذکر نشد که زن میتواند عهده دار ولایت شود بلکه آنچه که ما در تاپیک مذکور شاهد بودیم لجاجت بود بر اساس برداشت های صرفا شخصی از قوه مخیله و متفکره بدون توجه و استناد به حتی یک روایت یا یک آیه از کتاب و سنت.

اما اگر شما و دوستان قانع نشدید دلیلش را خودتان ذکر کرده اید 25 تا 30 سال است حرف شما یکی است و هیچ توجهی به مستندات علمی نداشته اید و تنها برای خودتان این مسائل را اثبات شده فرض کرده اید:

شبـنم;453250 نوشت:
راجع به قضاوت هم از 25 تا 30 سال قبل بحث كرديم كه حقّ قضاوت براى زن نيز هست، حقّ ولايت هم براى زن هست، حقّ مرجعيت و رئيس جمهورى و ولايت فقيه و... براى زن است، اينها را نوشتيم و گفتيم و گروهى هم سر و صدايشان در آمد و اعتراض كردند كه اصلاً مهم نيست و ما توجهى نمى كنيم.

-

شبـنم;453787 نوشت:
هرچند به نظر خودمم دیه یک مرد با زن نباید هیچ تفاوتی داشته باشه و این تفاوتهایی که در قانون کشور ما هم هست بالاخره برداشته میشه

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;453414 نوشت:
تعداد قوام های زن آنقدر زیاد است که از استثنا رد شده و خداوند باید این موضوع رو مد نظر میداشت

یعنی بزعم شما بدلیل کثرت زنان عهده دار خانواده ؛ پس خدا بایست میفرمود النساء فی بعض الاوقات قوامون علی الرجال .

بسیار خب نظریات و استدلالات مطلقا علمی مطابق با کتاب و سنت شما هم بسیار ممنون.

فاتح;453828 نوشت:
جناب یوسف صانعی لغو مرجعیت شده اند . شما قبل از اینکه به فتوای ایشان استناد کنید اعتبار آنرا باید می سنجیدید :

تا اونجایی که خاطرم است تو یکی از تایپیک های همین انجمن دوستان رتبه بندی مجتهدین رو که توسط جامعه مدرسین قم اعلام شده بود نوشته بودند که کارشناس محترم در همون تایپیک اعلام کرد نظر ایشان ملاک نیست پس وقتی در اون زمینه ملاک نبوده در این زمینه هم نمیتونید مدعی شید نظر ایشان ملاکه

فاتح;453828 نوشت:
اما در مورد ولایت زن . دلایلی از کتاب و سنت آورده شد که مرد قوامیت دارد بر زن و نوع این قوامیت ولائی است چه در بعد خانواده و چه در بعد اجتماع
و همچنین
دلیل مطابق با کتاب و سنت هم از طرف کسی ذکر نشد که زن میتواند عهده دار ولایت شود بلکه آنچه که ما در تاپیک مذکور شاهد بودیم لجاجت بود بر اساس برداشت های صرفا شخصی از قوه مخیله و متفکره بدون توجه و استناد به حتی یک روایت یا یک آیه از کتاب و سنت.

اما اگر شما و دوستان قانع نشدید دلیلش را خودتان ذکر کرده اید 25 تا 30 سال است حرف شما یکی است و هیچ توجهی به مستندات علمی نداشته اید و تنها برای خودتان این مسائل را اثبات شده فرض کرده اید:


شما دلایلتونر و گفتید ما هم دلایلمون رو گفتیم قضاوتش هم با خواننده ها

لطفا برو همون تایپیک یکی از دوستان بعنوان بی طرف نوشته ها رو خونده و نظرشون رو اعلام کرده .
حالا شما تا ابد میخواید بر روی عقیدتان باقی بمانید مهم نیست چون عقیده شما و دوستانتان به کسی هم ضرری وارد نمیرسونه :Gol:

فاتح;453828 نوشت:
اما اگر شما و دوستان قانع نشدید دلیلش را خودتان ذکر کرده اید 25 تا 30 سال است حرف شما یکی است و هیچ توجهی به مستندات علمی نداشته اید و تنها برای خودتان این مسائل را اثبات شده فرض کرده اید:

اون که نظر خودش نبود نظر مرجع تقلید بود همونهایی که خیلی بیشتر وبیشتر از ماها میدونند

ملاصدرا;453461 نوشت:
اسلام قانون کلی وضع کرده و کمک به موارد استثنا را بر عهده دولت گذاشته است.

فاتح;453834 نوشت:
یعنی بزعم شما بدلیل کثرت زنان عهده دار خانواده ؛ پس خدا بایست میفرمود النساء فی بعض الاوقات قوامون علی الرجال .

اون ور آب دارند به چه چیزهایی میرسند ما هنوز توی تساوی دیه زن و مرد موندیم :khandeh!:

manmehdiam;451326 نوشت:
این داستانی که عرض میکنم میتواند ساختگی هم باشد ولی حاوی تناقض فوق است، که کارشناس محترم پاسخ بدهند:

گفته میشه در طبقه چندم از یک ساختمان میان یک زن و آقا دعوا سر میگیرد. خانم موصوف ضربه ای به بیضه آقا میزنند و آقا نیز عصبانی شده و خانم را هل میدهند از طبقه بالا کف خیابان! خانم جان به جان آفرین تسلیم میکنند.
در ادامه مشخص میشود در اثر ضربه مقتوله بیضه چپ قاتل، معیوب و از بین رفته و بیضه دیگرش سالم است.
حال ببینیم حکم چگونه میشود:
دیه نقض عضو یعنی بیضه چپ آقا (قاتل) دیه کامل است که بر دین خانواده مقتول است.
دیه قتل غیر عمد خانم نصف دیه کامل است.

برای برقراری عدالت!! بنابراین خانواده مقتول باید نصف دیه یک انسان را بپردازند!!
و یا اینکه خواهش و التماس آقا (قاتل) بکنند تا بر آنان ببخشاید!!!!!

کارشناسان محترم جوابی ندادند... اما امید آن داریم که که روزی چنین تعارضات مربوط به قوانین شرعی با ساده ترین اصول حقوق بشر که دستاورد عقل جمعی انسان امروزی است محل تامل بزرگواران متشرع باشد...

[=Times New Roman]
بسیار خب. ظاهرا دوستانی که در بحث شرکت داشتند نظراتشان را بطور کامل ذکر کرده اند . این تاپیک برای جلوگیری از انحراف از بحث , موقتا بسته و در اختیار کارشناس محترم قرار میگیرد .

manmehdiam;451326 نوشت:
این داستانی که عرض میکنم میتواند ساختگی هم باشد ولی حاوی تناقض فوق است، که کارشناس محترم پاسخ بدهند:

گفته میشه در طبقه چندم از یک ساختمان میان یک زن و آقا دعوا سر میگیرد. خانم موصوف ضربه ای به بیضه آقا میزنند و آقا نیز عصبانی شده و خانم را هل میدهند از طبقه بالا کف خیابان! خانم جان به جان آفرین تسلیم میکنند.
در ادامه مشخص میشود در اثر ضربه مقتوله بیضه چپ قاتل، معیوب و از بین رفته و بیضه دیگرش سالم است.
حال ببینیم حکم چگونه میشود:
دیه نقض عضو یعنی بیضه چپ آقا (قاتل) دیه کامل است که بر دین خانواده مقتول است.
دیه قتل غیر عمد خانم نصف دیه کامل است.

برای برقراری عدالت!! بنابراین خانواده مقتول باید نصف دیه یک انسان را بپردازند!!
و یا اینکه خواهش و التماس آقا (قاتل) بکنند تا بر آنان ببخشاید!!!!!


پاسخ : باسلام
در ابتدا باید گفت : ارزش انسان به دیه نیست بلکه دیه قسمتی از لطمات مادی را جبران می کند. اینجا بحث جبران قسمتی از لطمات مادی مردی است که ضربه بسیار خاصی دیده و تا آخر عمر با آن زندگی می کند و بحث جبران لطمات مادی اطرافیان زن از فقدان او . دیه زن را اطرافیان می گیرند و دیه نقص مرد را خودش که مسوول تامین یک خانواده هم هست آنهم با وجود نقص مذکور. شاید حق خانواده و زن و فرزند مرد هم در این دیه باشد چون مسوولیت حقوقی و شرعی تامین مالی خانواده با اوست.
از طرف دیگر قیمت یک بیضه فسیل شده حیوان یا خسارت دیه بیضه یک گاو مولد خوش نژاد ممکن است از دیه چند مرد بیشتر باشد. در مورد اشیا و جواهرات هم همینطور. یک تکه سنگ از دیه صدها مرد ممکن است ارزش بیشتری داشته باشد. از همه مهمتر دیه زن خوب با زن بد مساوی است. نه در دین و نه در عرف مردم دنیا دیه نمایانگر ارزش انسان شمرده نشده است.
نکته مرتبط دیگر اینکه با توجه به برخی احادیث به نظرم می رسد که اگر به ائمه فرصت داده بودند و همراهی می کردند برخی احکام را با جزئیات بیشتری بیان می کردند ولی در شرایط تاریخی مجبور به سکوت در مورد برخی احکام اسلامی و جزئیات آن شدند. دین پیامبر کامل به ائمه منتقل شد ولی کامل به ما منتقل نشده. اگر تفاوت بین دیه انسان بد یا خوب قائل می شدند یا تفاوت بین شرایط مختلف نیاز به زمان و حکومت و قدرت بیان و تبلیغ بود تا جزئیات و حالات خاص احکام بیان شده و جا بیفتد. اینگونه کارها در زمان حکومت امام مهدی (عج) قابل انجام است.

با سلام
تو این بحث فقط گفته شد که چون مرد سرپرست خانوار است این حکم تعیین شده . حال یک نفر اراذل به یه خانومی حمله میکنه و موجب کشته شدن وی میگردد ایا باید بازهم نصف دیه داده شود تا مرد اعدام گردد؟

مرصاد;455420 نوشت:
با سلام
تو این بحث فقط گفته شد که چون مرد سرپرست خانوار است این حکم تعیین شده . حال یک نفر اراذل به یه خانومی حمله میکنه و موجب کشته شدن وی میگردد ایا باید بازهم نصف دیه داده شود تا مرد اعدام گردد؟

سلام
مثل همون مورديه كه من مطرح كردم و كارشناسان جواب دادند بله

ما غرك بربك الكريم؟!

برخی علما دیۀ هر یک از بیضه ها را نصف دیۀ کامل می دانند و برخی دیگر دیۀ بیضۀ چپ را دو سوم می دانند. کسانی که معتقدند دیۀ هر یک از بیضه ها، نصف دیۀ کامل است دو دلیل آورده اند:

۱- مضمون روایاتی که دلالت بر دو سوم دارد با یافته های علمی تطابق ندارد زیرا فرزند تنها از بیضۀ چپ نیست و این یافته های علمی بر خلاف تعلیل موجود در روایت است

مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۷ ، ص ۳۷۷، علامۀ مجلسی در توضیح این روایت کلام شهید ثانی قدس سره را آورده که فرموده است: انحصار التولد فی الخصیة الیسرى قد أنکره بعض الأطباء و نسبه الجاحظ فی حیاة الحیوان إلى العامة و لو صح نسبته إلیهم ع لم یلتفت إلى إنکار منکره انتهى. و أقول هذا شی‏ء لا یمکن العلم به غالبا إلا من طریق الوحی و الإلهام و التجربة قاصرة عنه مع أنه یمکن أن یحمل على أن الیسرى أدخل فی ذلک.

۲- مضمون این روایات بر خلاف عموم روایات مشهوره است که فرموده اند: آنچه در بدن جفت است دیۀ هر یک از آنها نصف دیۀ کامل است (نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام ، ج ۴۳، ص ۲۷۰٫)

در جواهر الکلام نیز بحث مفصلی در این باره وجود دارد ،صاحب جواهر (ره) فرموده اند: “نظر مشهور در بین علما این است که برای هر یک از بیضه ها نصف دیۀ کامل واجب می شود و برخی دیگر مثل شیخ صدوق(ره) در کتاب الهدایة و شیخ طوسی (ره) در کتاب الخلاف و برخی دیگر نظرشان عمل به روایاتی است که دیۀ بیضۀ چپ را دو سوم دیه کامل انسان می دانند. نظر خود صاحب جواهر(ره) هم همین است و می فرماید: در مقابل این حدیث امام صادق(ع)، سخن پزشکانی که می گویند نطفه تنها از بیضه چپ نیست، قابل قبول نیست!!!! (نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام ، ج ۴۳، ص ۲۷۰٫)

اگر علم ثابت کند که این حدیث صحیح اشتباه است ، همچنانکه پزشکی امروز این را ثابت کرده ، تکلیف چیست ؟ چرا بر اساس چیزی اشتباه حکم میدهیم در حالی که ثابت شده این سخن اشتباه است و فرزند از بیضه چپ نیست .اگر فرزند فقط از بیضه چپ تولید میشود ، پس چرا کسانی که بیضه چپ ندارند نیز مشکلی ندارند و فرزند دار شده و میشوند ؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;453504 نوشت:
و بیضه راست هم با ضربه به راحتی آسیب میبیند درست مانند اندام زن و ربطی به بیشتر زاییدن ندارد بلکه در اینجا هم که ذکر شده ، ممکن است نارسایی کلیه را باعث شود و نازایی (اگر صحیح گفته باشند )و ضربه به بیضه راست مشکلی دیگر را سبب شود به همراه نازاییو همچنین همین مورد برای زن که علاوه بر نازایی مشکلات و بیماری های زیادی را در پی خواهد داشت.

ببینید بزرگوار، شما در یک پست بالاتر فرمودید که: «هر آنچه در یک طرف هست در طرف دیگر هست»
و از قضا رشته تان هم باید مرتبط باشد
و تا الان اطلاع نداشتید که این دو طرف تفاوتهای اندکی با هم دارند

لینک توضیحاتی که در مورد بیضه چپ هست (اینجا)

آیا مطمئنید که در آینده هم اختلافات مهم دیگری پیدا نمیشود؟

شبـنم;453787 نوشت:
جناب ملاصدرا این نوشته های به هیچ وجه نظر بنده نیست و نظر یکی از مراجع تقلید. و حتما میدونید مراجع تقلید علم و سوادشون اونقدر میرسه که حرفی رو بدون دلیل نزنند وگرنه مرجع تقلید نمی شدند

سلام
اولا اون مرجع طبق بیانیه جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه فاقد صلاحیت مرجعیت بوده
ثانیا ما که دلیل ایشان را طبق قرآن رد کردیم اگر جوابی دارند بیان کنند
شبـنم;453787 نوشت:
ما هم بطور مفصل در اونجا صحبت کردیم و گفتیم هیچ آیه قرآنی دال بر اینکه زن نباید رهبر، رئیس جمهور و مرجع تقلید باشد وجود ندارد

فرضا که هیچ آیه ای ارایه نشد باز هم طبق اصل عدم،اصل بر این است کسی بر شخصی ولایت ندارد و شما نتوانستید یک آیه یا روایت بیاورید که زنان ولایت دارند.
شبـنم;453836 نوشت:

(نگین);453839 نوشت:
اون ور آب دارند به چه چیزهایی میرسند ما هنوز توی تساوی دیه زن و مرد موندیم

سوال:شما که می گویید دیه زن نصف دیه مرد باشد غیر عقلانی است آیا این سخن شما عقلانی است که دختری که یک سال دارد دیه اش با پدری که نان آور خانواده است و در صورت کشته شدن اعضای خانواده با مشکلات فراوانی مواجه می شوند اما با کشته شدن آن کودک چنین مشکلاتی به وجود نمی آید برابر باشد؟؟؟؟؟؟؟؟

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;463876 نوشت:
اگر علم ثابت کند که این حدیث صحیح اشتباه است ، همچنانکه پزشکی امروز این را ثابت کرده ، تکلیف چیست ؟

باز هم ادعای بدون دلیل!
شما دلیل معتبر علمی خود را بیان کنید که کجا علم چنین چیزی را ثابت کرده؟؟؟؟؟

[="Navy"]

مرصاد;455420 نوشت:
تو این بحث فقط گفته شد که چون مرد سرپرست خانوار است این حکم تعیین شده .

اگر کسی بگوید تنها دلیلش این است اشتباه کرده بلکه این یکی از دلایل می تواند باشد و ممکن است حکمت های دیگری داشته باشد که ما ندانیم.
مرصاد;455420 نوشت:
حال یک نفر اراذل به یه خانومی حمله میکنه و موجب کشته شدن وی میگردد ایا باید بازهم نصف دیه داده شود تا مرد اعدام گردد؟

بستگی به نوع برخورد آنها دارند اگر این عمل آنها به عنوان محاربه شناخته شود که بدون نصف دیه اعدام می شوند و اگر اینچنین نباشد ظاهرا باید نصف دیه آن شخص داده شود تا اعدام شود.[/]

سلمان14;463892 نوشت:
ببینید بزرگوار، شما در یک پست بالاتر فرمودید که: «هر آنچه در یک طرف هست در طرف دیگر هست»
و از قضا رشته تان هم باید مرتبط باشد
و تا الان اطلاع نداشتید که این دو طرف تفاوتهای اندکی با هم دارند

لینک توضیحاتی که در مورد بیضه چپ هست (اینجا)

آیا مطمئنید که در آینده هم اختلافات مهم دیگری پیدا نمیشود؟

مشخص هست که اطلاع داشتم چرا که مثلا سمت راست و چپ آدم را میگویند قرینه است ولیکن مثلا ابروی انسان ها هر دو تایش مثل هم نمیشود و شکلش متفاوت میشود یا چشم ها ولی این باعث نمی شود هر دو قرینه نباشند و چیزی که سمت راست است ، سمت چپ نباشد . خیر هست و ما به آن قرینه میگوییم ، و در خصوص این مورد ، اگر اسپرم فقط در یک بیضه تولید میشود پس چرا هر دو بیضه لوله های اسپرم بر دارند و چرا بدون وجود بیضه چپ نیز هورمون مردانه و اسپرم و باروری فرزند با بیضه راست انجام میشود ؟

موضوع قفل شده است