جمع بندی گزینش دین؛ اجبار یا اختیار!؟
تبهای اولیه
سلام
قسمتی از آیه ی معروفی هست که تقریبا همه جا ازش استفاده میشه و میگه:
لا إِکْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ(256/بقره)
هیچ اکراهی در این دین نیست ، همانا کمال از ضلال متمایز شد ، پس هر کس به طغیانگران کافر شود و به خدا ایمان آورد ، بر دستاویزی محکم چنگ زده است ، دستاویزی که ناگسستنی است و خدا شنوا و دانا است .
هر عقل سلیمی این قسمت قرمز رو تایید میکنه! ولی طبق معمول سدهای بیشمار سر راهش قرار میگیره!! مثلا:
إِذْ يُوحي رَبُّکَ إِلَي الْمَلائِکَةِ أَنِّي مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ(12/انفال)
آن هنگام را که خداوند وحی کرد به ملائکه که من با شمایم پس استوار بدارید کسانی را که ایمان آوردند. بزودی در دلهای آنان که کافر شدند ترس و وحشت می افکنم ، پس شما بالای گردنها را بزنید ، و از ایشان هر سرانگشت را قطع کنید .
وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّي يُهاجِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً(89/نسا)
آنها دوست دارند شما نیز کافر شوید هم چنان که خودشان کافر شدند و در نتیجه مثل هم باشید ، پس زنهار که از آنان به هیچ وجه دوست مگیرید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند ، پس اگر از قبول دعوت خدا اعراض کردند ، آنان را هر جا یافتید بگیرید و بکشید ، نه از آنان دوست بگیرید و نه یاور .
قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّي يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ(29/توبه)
با کسانی که از اهل کتابند و به خدا و روز جزا ایمان نمی آورند و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده حرام نمی دانند و به دین حق نمی گروند کارزار کنید تا با دست خود و بذلت جزیه بپردازند .
بی دلیل یاد مدیر راهنماییم افتادم که میگفت من کسی رو مجبور نمیکنم و چند دقیقه بعد میگفت اگه کاری که میگمو انجام ندید شلنگ میخورید!!:khaneh:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
(لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ)[1]
" رشد" از نظر لغت عبارت است از راهيابى و رسيدن به واقع، در برابر" غى" كه به معنى انحراف از حقيقت و دور شدن از واقع است.
از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالودهاش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمىتواند داشته باشد و جمله" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ" در واقع اشاره اى به همين است.
به علاوه همانگونه كه از شان نزول آيه استفاده مىشود، بعضى از ناآگاهان از پيامبر اسلام ص مىخواستند كه او همچون حكام جبار با زور و فشار اقدام به تغيير عقيده مردم (هر چند در ظاهر) كند، آيه فوق صريحا به آنها پاسخ داد كه دين و آيين چيزى نيست كه با اكراه و اجبار تبليغ گردد، به خصوص اينكه در پرتو دلائل روشن و معجزات آشكار، راه حق از باطل آشكار شده و نيازى به اين امور نيست.
اين آيه پاسخ دندان شكنى است به آنها كه تصور مىكنند اسلام در بعضى از موارد جنبه تحميلى و اجبارى داشته و با زور و شمشير و قدرت نظامى پيش رفته است.
جايى كه اسلام اجازه نمی دهد پدرى فرزند خويش را براى تغيير عقيده تحت فشار قرار دهد، تكليف ديگران روشن است، اگر چنين امرى مجاز بود، لازم بود اين اجازه، قبل از هر كس به پدر در باره فرزندش داده شود، در حالى كه چنين حقى به او داده نشده است.[2]
این مطالب با سایر آیات که مثلا می فرماید: «إِذْ يُوحِى رَبُّكَ إِلىَ الْمَلَئكَةِ أَنىِّ مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ ءَامَنُواْ سَأُلْقِى فىِ قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَ اضْرِبُواْ مِنهْمْ كُلَّ بَنَان»[3] (و (به ياد آر) موقعى را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: «من با شما هستم كسانى را كه ايمان آورده اند، ثابت قدم داريد! بزودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مىافكنم ضربه ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آريد! و همه انگشتانشان را قطع كنيد)
در مورد مجبور کردن افراد برای پذیرش دین نیست، بلکه به لطف و عنایت خداوند در مقابل دشمنان اشاره دارد. اینکه خداوند افراد بی دین را مجبور به پذیرش اجباری دین نمی کند معنی اش این نیست که بی دین هیچ اثر و پیامدی ندارد و انسان مومن و با تقوا و بی دین و فاسق نزد خداوند یک سان باشند.
مثلا معلم در ابتدای سال به دانش آموزان می گوید وظیفه شما است که درس هایتان را خوب بخوانید و تکالیف را انجام دهید، ولی اگر دانش آموزی درس نخواند و تکالیفش را انجام ندهد من او را مجبور به درس خواندن نمی کنم. آیا این حرف معنی اش آن است که درس نخواندن هیچ اثر و نتیجه سوء ای ندارد و دانش آموز درس خوان و درس نخوان نزد معلم یک سان هستند؟!
[/HR] [1] - سوره بقره،آیه256.
[2] - آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج2، ص: 279
[3] - سوره انفال،آیه12.
به نام حق
برای آیه شریفه"لا اکراه فی الدین"وجوه تفسیری مختلفی بیان شده است.
حضرت علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی آن را آزادی تکوینی انسان می دانند که کمال انسان در آن است
و آن را در محدوده تشریع نمی دانند و می فرمایند اگر قائل باشیم این آزادی در محدوده تشریع است نتیجه اباحیگری
خواهد شد و عذابهای جهنم نباید باشد(نقل به مضمون)
از حضرت امام خمینی (ره)هم تفسیری بسیار زیبا در این مورد دیدم ایشان فرموده اند:"لا اکراه فی الدین" به این معناست
که دین مکروه طبع انسان نیست بلکه محبوب انسان است(نقل به مضمون)
البته این تفسیر را ایه ی 30 سوره شریفه روم هم تائید می کند:"فطرة الله التی فطر الناس علیها"
یعنی فطرت مردم توحیدی است و چیزی که در سرشت انسان باشد محبوب اوست و نه تحمیل به او.
إِذْ يُوحي رَبُّکَ إِلَي الْمَلائِکَةِ أَنِّي مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ(12/انفال)
سلام علیکم
آیه لا اکراه فی الدین با آیات مربوط به جهاد منافات ندارد زیرا جهاد با کسانی است که فتنه گری می کنند. مباحث انحرافی را نه در محیط تخصصی بلکه در میان عامه مردم منتشر می سازند و یا با دست بردن به اسلحه به مرزهای اسلامی تجاوز می کنند و انسانها را بخاطر دینی که برگزیده اند دچار قتل و غارت می کنند. در انیجاست که قرآن می فرماید: قاتلوهم حتی لا تکون فتنه!
شما مجبور نیستید نظام سباسی کشوری را بپذیرید ولی وقتی داخل آن کشور می شوید مجبور هستید به قوانین آن کشور احترا بگذارید و الا قانون با شما برخورد می کند!
قوائنیی را که در مجلس شورای اسلامی تصویب می کنند لازم نیست شما قبول کنید ممکن است به آنها انتقاد هم داشته باشید ولی بعد از تصویب باید آن به آن قانون ملتزم باشید زیرا مقوله احترام به قانون غیر از مقوله پذیرش آن است!
پس پذیرش دین یک حرف است و پایبندی به قوانین آن دین حرفی دیگری است! لذا نمی توان از عدم اکراه در پذیرش دین عدم اکراه در احترام به قوانین دین را برداشت نمود!
دین وظیفه دارد از امنیت اعتقادی مردم خود دفاع کند و لذاست که با مرتدین و کفار برخورد تندی دارد. البته از بحثهای تخصصی در محیطهای تخصصی حمایت می کند. ولی غیر آن را فتنه گری می داند!
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
در مورد مجبور کردن افراد برای پذیرش دین نیست، بلکه به لطف و عنایت خداوند در مقابل دشمنان اشاره دارد. اینکه خداوند افراد بی دین را مجبور به پذیرش اجباری دین نمی کند معنی اش این نیست که بی دین هیچ اثر و پیامدی ندارد و انسان مومن و با تقوا و بی دین و فاسق نزد خداوند یک سان باشند.
مثلا معلم در ابتدای سال به دانش آموزان می گوید وظیفه شما است که درس هایتان را خوب بخوانید و تکالیف را انجام دهید، ولی اگر دانش آموزی درس نخواند و تکالیفش را انجام ندهد من او را مجبور به درس خواندن نمی کنم. آیا این حرف معنی اش آن است که درس نخواندن هیچ اثر و نتیجه سوء ای ندارد و دانش آموز درس خوان و درس نخوان نزد معلم یک سان هستند؟!
[/HR][1] - سوره بقره،آیه256.[2] - آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج2، ص: 279
[3] - سوره انفال،آیه12.
سلام
مثالتون با مسئله تشابه نداره! دانش آموزی که درس نخونده خودش باعث مردودیش میشه، ولی در اینجا(مطابق مثال) معلم گفته هر کی درس نخوند بهش صفر میدم و میزنمش و دیگه سر کلاس راهش نمیدم!!!
اینکه بگیم آزادی که حرف منو قبول کنی یا نکنی ولی اگه نکردی میکشمت در اصل دیکتاتوریه!
سلام علیکم
آیه لا اکراه فی الدین با آیات مربوط به جهاد منافات ندارد زیرا جهاد با کسانی است که فتنه گری می کنند. مباحث انحرافی را نه در محیط تخصصی بلکه در میان عامه مردم منتشر می سازند و یا با دست بردن به اسلحه به مرزهای اسلامی تجاوز می کنند و انسانها را بخاطر دینی که برگزیده اند دچار قتل و غارت می کنند. در انیجاست که قرآن می فرماید: قاتلوهم حتی لا تکون فتنه!
شما مجبور نیستید نظام سباسی کشوری را بپذیرید ولی وقتی داخل آن کشور می شوید مجبور هستید به قوانین آن کشور احترا بگذارید و الا قانون با شما برخورد می کند!
قوائنیی را که در مجلس شورای اسلامی تصویب می کنند لازم نیست شما قبول کنید ممکن است به آنها انتقاد هم داشته باشید ولی بعد از تصویب باید آن به آن قانون ملتزم باشید زیرا مقوله احترام به قانون غیر از مقوله پذیرش آن است!
پس پذیرش دین یک حرف است و پایبندی به قوانین آن دین حرفی دیگری است! لذا نمی توان از عدم اکراه در پذیرش دین عدم اکراه در احترام به قوانین دین را برداشت نمود!
دین وظیفه دارد از امنیت اعتقادی مردم خود دفاع کند و لذاست که با مرتدین و کفار برخورد تندی دارد. البته از بحثهای تخصصی در محیطهای تخصصی حمایت می کند. ولی غیر آن را فتنه گری می داند!
سلام
به عنوان مثال من میگم هر کی به یخچال دست بزنه باید دستش قطع بشه! بعد یکی بپرسه چرا!؟ و من بگم چون اگه دزد بیاد و بخواد مواد داخل یخچالو ورداره و...!! خب اگه اینطوره چرا حکم کلی بدم!!؟
این چیزی که فرمودیدم یه چیزی در حد همین مثاله!! این موارد همه یه احتمال کوچیکن از بین هزاران هزار احتمال! و اگه اینطور بود نیاز به حکم کلی نبود دیگه!
سلام
به عنوان مثال من میگم هر کی به یخچال دست بزنه باید دستش قطع بشه! بعد یکی بپرسه چرا!؟ و من بگم چون اگه دزد بیاد و بخواد مواد داخل یخچالو ورداره و...!! خب اگه اینطوره چرا حکم کلی بدم!!؟
این چیزی که فرمودیدم یه چیزی در حد همین مثاله!! این موارد همه یه احتمال کوچیکن از بین هزاران هزار احتمال! و اگه اینطور بود نیاز به حکم کلی نبود دیگه!
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که دانش آموز بخاطر درس نخواندن خودش مردود میشه، انسان هم به خاطر گناهان و عدم عبادت خداوند که در اختیار خودش است جهنمی می شود.
هیچ جا در دین نداریم که گفته شود:« آزادی که حرف منو قبول کنی یا نکنی ولی اگه نکردی میکشمت»!
انسان مخیر است دین را بپذیرد یا نپذیرد و هیچ فرد را مجبور به پذیرش دین نمی کنند. اگر فردی با اختیار و عقل دین را پذیرفت و بعدا از دین برگشت باز هم او را نمی کشند. اما اگر ابتدا بگوید به دین ایمان آوردم و بعدا بگوید از ایمانم برگشتم و با این کار موجب سست شدن ایمان دیگران شود و به نوعی فساد ایجاد کند چنین فردی مجازات می شود.
بسم الله الرحمن الرحیمهمانطور که دانش آموز بخاطر درس نخواندن خودش مردود میشه، انسان هم به خاطر گناهان و عدم عبادت خداوند که در اختیار خودش است جهنمی می شود.
هیچ جا در دین نداریم که گفته شود:« آزادی که حرف منو قبول کنی یا نکنی ولی اگه نکردی میکشمت»!
انسان مخیر است دین را بپذیرد یا نپذیرد و هیچ فرد را مجبور به پذیرش دین نمی کنند. اگر فردی با اختیار و عقل دین را پذیرفت و بعدا از دین برگشت باز هم او را نمی کشند. اما اگر ابتدا بگوید به دین ایمان آوردم و بعدا بگوید از ایمانم برگشتم و با این کار موجب سست شدن ایمان دیگران شود و به نوعی فساد ایجاد کند چنین فردی مجازات می شود.
کافر به جهنم میره، درست! ولی در اینجا بحث سر کشتنه!
اگه دقت کنید در اون آیاتی که اول آوردم این مطلب برداشت میشه! آیه اول میگه انتخاب دین آزاده و آیات بعدی میگن کسانی که به این دین نگرویدنو هر کجا پیدا کردید بکشید!!
چنین فردی هم اگه بگه من از ایمانم برگشتم و بعد دلیلشم بگه مجازاتش بی عدالتیه!
اگه دقت کنید در اون آیاتی که اول آوردم این مطلب برداشت میشه! آیه اول میگه انتخاب دین آزاده و آیات بعدی میگن کسانی که به این دین نگرویدن و هر کجا پیدا کردید بکشید!! چنین فردی هم اگه بگه من از ایمانم برگشتم و بعد دلیلشم بگه مجازاتش بی عدالتیه!کافر به جهنم میره، درست! ولی در اینجا بحث سر کشتنه!
بسم الله الرحمن الرحیم
به آیاتی که در ابتدا ذکر کردید دوباره توجه کنیم:
هر عقل سلیمی این قسمت قرمز رو تایید میکنه! ولی طبق معمول سدهای بیشمار سر راهش قرار میگیره!! مثلا: این آیه مربوط به جنگ بدر است؛ جنگ بدر از یک طرف میان مسلمانان مهاجر که مجبور شدند خانه، کاشانه و وطن خود را رها کنند و برای حفظ جانشان به مدینه هجرت کنند. آیا جنگ مسلمانان با چنین افرادی محکوم است و باید به طرف مقابل حق داد؟! وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّي يُهاجِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً(89/نسا) این آیه درباره منافقانى است كه بعضى از مسلمانان ساده دل به حمايت از آنها برخاسته و از آنها شفاعت مىكردند و قرآن بيگانگى آنها را از اسلام بيان داشت در اين آيه مى فرمايد: تاريكى درون آنها بقدرى است كه نه تنها خودشان كافرند بلكه" دوست مىدارند كه شما هم همانند آنان كافر شويد و مساوى يكديگر گرديد". اكنون كه آنها چنين هستند هرگز نبايد شما مسلمانان دوستانى از ميان آنها انتخاب كنيد (فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ). " اما اگر آنها حاضر به مهاجرت نشدند بدانيد كه دست از كفر و نفاق خود بر نداشتند و اظهار اسلام آنها فقط به خاطر اغراض جاسوسى و تخريبى است و در اين صورت مىتوانيد هر جا بر آنها دست يافتيد، آنها را اسير كنيد و يا در صورت لزوم به قتل برسانيد") آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج4، ص: 52( قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّي يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ(29/توبه) در صورتى اجازه كنار آمدن با اهل كتاب را داده می شود كه آنها حاضر شوند به صورت يك اقليت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت آميز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحريكات بر ضد مسلمانان و تبليغات مخالف اسلام نزنند، و يكى ديگر از نشانه هاى تسليم آنها در برابر اين نوع همزيستى مسالمتآميز آن است كه" جزيه" را كه يك نوع ماليات سرانه است، بپذيرند و هر ساله مبلغى مختصر تحت اين عنوان به حكومت اسلامى بپردازند، در غير اين صورت اجازه مبارزه و پيكار با آنها را صادر مى كند تفسير نمونه، ج7، ص: 351.سلام
قسمتی از آیه ی معروفی هست که تقریبا همه جا ازش استفاده میشه و میگه:
لا إِکْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ(256/بقره)
إِذْ يُوحي رَبُّکَ إِلَي الْمَلائِکَةِ أَنِّي مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ(12/انفال)
آن هنگام را که خداوند وحی کرد به ملائکه که من با شمایم پس استوار بدارید کسانی را که ایمان آوردند. بزودی در دلهای آنان که کافر شدند ترس و وحشت می افکنم ، پس شما بالای گردنها را بزنید ، و از ایشان هر سرانگشت را قطع کنید .
آنها دوست دارند شما نیز کافر شوید هم چنان که خودشان کافر شدند و در نتیجه مثل هم باشید ، پس زنهار که از آنان به هیچ وجه دوست مگیرید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند ، پس اگر از قبول دعوت خدا اعراض کردند ، آنان را هر جا یافتید بگیرید و بکشید ، نه از آنان دوست بگیرید و نه یاور .
(وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً) بنا بر اين آنها از كافران عادى نيز بدترند، زيرا كفار معمولى دزد و غارتگر عقائد ديگران نيستند، اما اينها هستند، فعاليتهاى پى گيرى براى تخريب عقايد ديگران دارند.
مگر اينكه در كار خود تجديد نظر كنند و دست از نفاق و تخريب بردارند و نشانه آن اين است كه از مركز كفر و نفاق به مركز اسلام (از مكه به مدينه) مهاجرت نمايند.
(حَتَّى يُهاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ).
با کسانی که از اهل کتابند و به خدا و روز جزا ایمان نمی آورند و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده حرام نمی دانند و به دین حق نمی گروند کارزار کنید تا با دست خود و بذلت جزیه بپردازند .
اين آيات در حقيقت اسلام براى آنها يك سلسله احكام حد وسط ميان" مسلمين" و" مشركين" قائل شده است، زيرا اهل كتاب از نظر پيروى از يك دين آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهتى نيز شبيه به مشركان هستند، به همين دليل اجازه كشتن آنها را نمى دهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
به آیاتی که در ابتدا ذکر کردید دوباره توجه کنیم:
هر عقل سلیمی این قسمت قرمز رو تایید میکنه! ولی طبق معمول سدهای بیشمار سر راهش قرار میگیره!! مثلا:
إِذْ يُوحي رَبُّکَ إِلَي الْمَلائِکَةِ أَنِّي مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ(12/انفال)
آن هنگام را که خداوند وحی کرد به ملائکه که من با شمایم پس استوار بدارید کسانی را که ایمان آوردند. بزودی در دلهای آنان که کافر شدند ترس و وحشت می افکنم ، پس شما بالای گردنها را بزنید ، و از ایشان هر سرانگشت را قطع کنید . این آیه مربوط به جنگ بدر است؛ جنگ بدر از یک طرف میان مسلمانان مهاجر که مجبور شدند خانه، کاشانه و وطن خود را رها کنند و برای حفظ جانشان به مدینه هجرت کنند. آیا جنگ مسلمانان با چنین افرادی محکوم است و باید به طرف مقابل حق داد؟!وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّي يُهاجِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً(89/نسا)
این آیه درباره منافقانى است كه بعضى از مسلمانان ساده دل به حمايت از آنها برخاسته و از آنها شفاعت مىكردند و قرآن بيگانگى آنها را از اسلام بيان داشت در اين آيه مى فرمايد: تاريكى درون آنها بقدرى است كه نه تنها خودشان كافرند بلكه" دوست مىدارند كه شما هم همانند آنان كافر شويد و مساوى يكديگر گرديد".
آنها دوست دارند شما نیز کافر شوید هم چنان که خودشان کافر شدند و در نتیجه مثل هم باشید ، پس زنهار که از آنان به هیچ وجه دوست مگیرید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند ، پس اگر از قبول دعوت خدا اعراض کردند ، آنان را هر جا یافتید بگیرید و بکشید ، نه از آنان دوست بگیرید و نه یاور .
(وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواءً) بنا بر اين آنها از كافران عادى نيز بدترند، زيرا كفار معمولى دزد و غارتگر عقائد ديگران نيستند، اما اينها هستند، فعاليتهاى پى گيرى براى تخريب عقايد ديگران دارند.اكنون كه آنها چنين هستند هرگز نبايد شما مسلمانان دوستانى از ميان آنها انتخاب كنيد (فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ).
مگر اينكه در كار خود تجديد نظر كنند و دست از نفاق و تخريب بردارند و نشانه آن اين است كه از مركز كفر و نفاق به مركز اسلام (از مكه به مدينه) مهاجرت نمايند.
(حَتَّى يُهاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ)." اما اگر آنها حاضر به مهاجرت نشدند بدانيد كه دست از كفر و نفاق خود بر نداشتند و اظهار اسلام آنها فقط به خاطر اغراض جاسوسى و تخريبى است و در اين صورت مىتوانيد هر جا بر آنها دست يافتيد، آنها را اسير كنيد و يا در صورت لزوم به قتل برسانيد") آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج4، ص: 52(
قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّي يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ(29/توبه)
با کسانی که از اهل کتابند و به خدا و روز جزا ایمان نمی آورند و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده حرام نمی دانند و به دین حق نمی گروند کارزار کنید تا با دست خود و بذلت جزیه بپردازند .
اين آيات در حقيقت اسلام براى آنها يك سلسله احكام حد وسط ميان" مسلمين" و" مشركين" قائل شده است، زيرا اهل كتاب از نظر پيروى از يك دين آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، ولى از جهتى نيز شبيه به مشركان هستند، به همين دليل اجازه كشتن آنها را نمى دهد.در صورتى اجازه كنار آمدن با اهل كتاب را داده می شود كه آنها حاضر شوند به صورت يك اقليت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت آميز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحريكات بر ضد مسلمانان و تبليغات مخالف اسلام نزنند، و يكى ديگر از نشانه هاى تسليم آنها در برابر اين نوع همزيستى مسالمتآميز آن است كه" جزيه" را كه يك نوع ماليات سرانه است، بپذيرند و هر ساله مبلغى مختصر تحت اين عنوان به حكومت اسلامى بپردازند، در غير اين صورت اجازه مبارزه و پيكار با آنها را صادر مى كند تفسير نمونه، ج7، ص: 351.
سلام
آیه اول: هر چقدرم که بگن خورشید خنکه، بالاخره خورشید در میاد و نشون میده که گرمه! اگه چیزی حقیقی باشه، تنها به صبر برای ظاهر شدن نیازمنده! جایگزین کردن صبر با قتل چندان ایده جالبی نیست!
آیه دوم: این آیه رو هر کاری کنید نمیشه تعبیر مثبت کرد! در کل این تاپیکو بر پایه ی این آیه زدم و بقیه آیه ها برای محکم کاری بود! میگه که هر کجا پیداشون کردید بکشیدشون! شیوه چیه!؟ " شما کافرید!؟" "بکشیدش!!" وگرنه چطور میشه فهمید کسی نیت درونیش چیه!!؟ تنها منطق این آیه اینه که شما یا مسلمونید یا مرده!!
آیه سوم: همون توضیحات آیه اول برای اینم صادقه!
فَمَا لَكُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَینِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِیدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا«88»
شما را چه شده است که در باره منافقان دو دسته شدهاید با اینکه خدا آنان را به [سزای] آنچه انجام دادهاند سرنگون کرده است آیا میخواهید کسی را که خدا در گمراهیاش وانهاده است به راه آورید و حال آنکه هر که را خدا در گمراهیاش وانهد هرگز راهی برای [هدایت] او نخواهی یافت
وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتَّى یهَاجِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیا وَلَا نَصِیرًا«89»
همان گونه که خودشان کافر شدهاند آرزو دارند [که شما نیز] کافر شوید تا با هم برابر باشید پس زنهار از میان ایشان برای خود دوستانی اختیار مکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند پس اگر روی برتافتند هر کجا آنان را یافتید به اسارت بگیرید و بکشیدشان و از ایشان یار و یاوری برای خود مگیرید
إِلَّا الَّذِینَ یصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَینَكُمْ وَبَینَهُمْ مِیثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ یقَاتِلُوكُمْ أَوْ یقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَیكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ یقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَیهِمْ سَبِیلًا«90»
مگر کسانی که با گروهی که میان شما و میان آنان پیمانی است پیوند داشته باشند یا نزد شما بیایند در حالی که سینه آنان از جنگیدن با شما یا جنگیدن با قوم خود به تنگ آمده باشد و اگر خدا میخواست قطعا آنان را بر شما چیره میکرد و حتما با شما میجنگیدند پس اگر از شما کنارهگیری کردند و با شما نجنگیدند و با شما طرح صلح افکندند [دیگر] خدا برای شما راهی [برای تجاوز] بر آنان قرار نداده است
سلام
بهتر است قبل هرگونه پیش داوری ایات قبل و بعد آیه 89 سوره مبارکه نساء را بخوانیم تا متوجه شویم انها که بایدازانها دوری کنیم و احیانا انان را بکشیم چه کسانی هستند و چه استثنائی در میان انان میباشد .
[/font]سلام
آیه اول: هر چقدرم که بگن خورشید خنکه، بالاخره خورشید در میاد و نشون میده که گرمه! اگه چیزی حقیقی باشه، تنها به صبر برای ظاهر شدن نیازمنده! جایگزین کردن صبر با قتل چندان ایده جالبی نیست!آیه دوم: این آیه رو هر کاری کنید نمیشه تعبیر مثبت کرد! در کل این تاپیکو بر پایه ی این آیه زدم و بقیه آیه ها برای محکم کاری بود! میگه که هر کجا پیداشون کردید بکشیدشون! شیوه چیه!؟ " شما کافرید!؟" "بکشیدش!!" وگرنه چطور میشه فهمید کسی نیت درونیش چیه!!؟ تنها منطق این آیه اینه که شما یا مسلمونید یا مرده!!
آیه سوم: همون توضیحات آیه اول برای اینم صادقه!
سلام علیکم
آیه اول آیه 12 سوره انفال می باشد که درباره جنگ بدر است ....
شما می فرمایید که دشمن که قصد کشتن شما دارد را نکشیم چون اجباری در پذیرش اسلام نیست؟
وقتی کسی در مقابل شما ایستاده و قصد جنگ دارد ایده شما چیست؟
البته پيامبر ابتدا به آنان پيشنهاد صلح داد و نماينده اى را به ميان آنان فرستاد، هرچند عدّه اى با اين پيشنهاد موافق بودند، ولى ابوجهل آن را نپذيرفت و آتش جنگ شعله ور شد
آیه دوم: این آیه درباره منافقینی است که در مدینه توطئه می کردند و حتی شما منافقینی که در مکه بودند نمی شود
وقتی منافقی از طریق جاسوسی قصد براندازی یک انقلاب اسلامی را دارد شیوه برخورد با آن باید چگونه باشد؟
آیه سوم: درباره مجبور کردن اهل کتاب به پرداخت جزیه است
آیه لا اکراه فی الدین........ در باب اصل پذیرش اسلام است
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر ممکن است در مورد مرتد فطری و ارتباطش با اجباری نبودن دین هم توضیح بفرمایید.
(مرتد فطری کسی است که از پدر و مادر مسلمان به دنیا آمده اما اسلام را نپذیرفته است)
مرتد فطري و ملي يعني چه؟ و حكم هر كدام چيست؟
مشهور در ميان فقها اين است كه مرتد اگر فطري باشد (يعني نطفة او در حال مسلمان بودن پدر و مادر يا لااقل يكي از آن دو منعقد شده باشد) حدّ او قتل است و توبهاش پذيرفته نيست (البته در صورتي كه مرد باشد) و اگر مرتد ملّي باشد، يعني از پدر و مادر غير مسلمان متولّد شده است، نخست به او پيشنهاد توبه ميشود اگر پذيرفت چيزي بر او نيست و اگر توبه نكرد حدّ او قتل است. پيام قرآن ج 10، حضرت آيت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران
ممنون از توضیح شما. سوالم در مورد مرتد فطری بود که تصحیح شد.
مشهور در ميان فقها اين است كه مرتد اگر فطري باشد (يعني نطفة او در حال مسلمان بودن پدر و مادر يا لااقل يكي از آن دو منعقد شده باشد) حدّ او قتل است و توبهاش پذيرفته نيست (البته در صورتي كه مرد باشد)
چطور این حکم با عدم وجود اجبار در دین سازگاره؟
فَمَا لَكُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَینِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِیدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا«88»
شما را چه شده است که در باره منافقان دو دسته شدهاید با اینکه خدا آنان را به [سزای] آنچه انجام دادهاند سرنگون کرده است آیا میخواهید کسی را که خدا در گمراهیاش وانهاده است به راه آورید و حال آنکه هر که را خدا در گمراهیاش وانهد هرگز راهی برای [هدایت] او نخواهی یافتوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتَّى یهَاجِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیا وَلَا نَصِیرًا«89»
همان گونه که خودشان کافر شدهاند آرزو دارند [که شما نیز] کافر شوید تا با هم برابر باشید پس زنهار از میان ایشان برای خود دوستانی اختیار مکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند پس اگر روی برتافتند هر کجا آنان را یافتید به اسارت بگیرید و بکشیدشان و از ایشان یار و یاوری برای خود مگیریدإِلَّا الَّذِینَ یصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَینَكُمْ وَبَینَهُمْ مِیثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ یقَاتِلُوكُمْ أَوْ یقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَیكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ یقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَیهِمْ سَبِیلًا«90»
مگر کسانی که با گروهی که میان شما و میان آنان پیمانی است پیوند داشته باشند یا نزد شما بیایند در حالی که سینه آنان از جنگیدن با شما یا جنگیدن با قوم خود به تنگ آمده باشد و اگر خدا میخواست قطعا آنان را بر شما چیره میکرد و حتما با شما میجنگیدند پس اگر از شما کنارهگیری کردند و با شما نجنگیدند و با شما طرح صلح افکندند [دیگر] خدا برای شما راهی [برای تجاوز] بر آنان قرار نداده استسلام
بهتر است قبل هرگونه پیش داوری ایات قبل و بعد آیه 89 سوره مبارکه نساء را بخوانیم تا متوجه شویم انها که بایدازانها دوری کنیم و احیانا انان را بکشیم چه کسانی هستند و چه استثنائی در میان انان میباشد .
سلام
آیه 89 میگه باهاشون دوست نشید، چون با میخوان با شما دوست بشن و گمراهتون کنن و اگه مسلمون نشدن بکشیدشون! آیه بعدش میگه بجز اونایی که باهاتون دوست میشن!!
مثلا من میگم فقط کسایی که کوپن دارن بهشون آرد میدیم! و بعد بگم به هیچ کس کوپن ندید! در واقع گفتم که بهشون آرد نمیدیم دیگه!
سلام علیکم
آیه اول آیه 12 سوره انفال می باشد که درباره جنگ بدر است ....
شما می فرمایید که دشمن که قصد کشتن شما دارد را نکشیم چون اجباری در پذیرش اسلام نیست؟
وقتی کسی در مقابل شما ایستاده و قصد جنگ دارد ایده شما چیست؟
البته پيامبر ابتدا به آنان پيشنهاد صلح داد و نماينده اى را به ميان آنان فرستاد، هرچند عدّه اى با اين پيشنهاد موافق بودند، ولى ابوجهل آن را نپذيرفت و آتش جنگ شعله ور شدآیه دوم: این آیه درباره منافقینی است که در مدینه توطئه می کردند و حتی شما منافقینی که در مکه بودند نمی شود
وقتی منافقی از طریق جاسوسی قصد براندازی یک انقلاب اسلامی را دارد شیوه برخورد با آن باید چگونه باشد؟
آیه سوم: درباره مجبور کردن اهل کتاب به پرداخت جزیه استآیه لا اکراه فی الدین........ در باب اصل پذیرش اسلام است
سلام
اگه جزئیات جنگ بدرو خونده باشید، میبینید که دشمن نه حمله کرده و نه قصد حمله داشته! مسلمونا کاروانای تجاری مکه رو غارت میکردن و ارتش دشمنم برای حفاظت از یه کاروان در مسیر بوده! پس سوالتون خود به خود رد میشه! و اون پیشنهادی که دادم(صبر) هویدا میشه!
آیه دوم: آیه گفته کافر نه منافق! و البته که حکم کلیه نه جزیی!
آیه سوم: اهل کتاب اگه پولی نداشته باشن چی!؟
چطور این حکم با عدم وجود اجبار در دین سازگاره؟
سلام
هر انسانی از پدر و مادرش ارث میبرد و این جبری است .
سلام
آیه 89 میگه باهاشون دوست نشید، چون با میخوان با شما دوست بشن و گمراهتون کنن و اگه مسلمون نشدن بکشیدشون! آیه بعدش میگه بجز اونایی که باهاتون دوست میشن!!
مثلا من میگم فقط کسایی که کوپن دارن بهشون آرد میدیم! و بعد بگم به هیچ کس کوپن ندید! در واقع گفتم که بهشون آرد نمیدیم دیگه!
سلام
ایه 90 پاسخ شما رو میدهد و میگوید مگر انان که با شما پیمان ببندند که از جنگ با شما چه نظامی و چه زبانی پرهیز میکنند در انصورت حق ندارید به انان تجاوز کنید .
[=Microsoft Sans Serif]سلام
اینکه بگیم آزادی که حرف منو قبول کنی یا نکنی ولی اگه نکردی میکشمت در اصل دیکتاتوریه!
پس در اصل، همون خودکامگیه. اما باید دونست که خدای ادیان، با این همه کم ظرفیتی و تندخویی (که هیچ تفاوتی با یک پادشاه خودکامه نداره)، «مهربان مطلق» میباشد.
:Gol:
[=Microsoft Sans Serif]چن وقت پیش در کره شمالی انتخابات برگزار شد و 100% جامعه، گفتن که رهبر ما مرد خوب و مهربونیه.
این انتخابات عین آزادی اسلامه. میتونی رای بدی؛ ولی اگه رای مخالف بدی، کشته میشی. پس دموکراسی و آزادی هست. چون خودت میتونی بین زندگی و مرگ یکی رو بدخواه انتخاب کنی.
سلام
هر انسانی از پدر و مادرش ارث میبرد و این جبری است .
اگر قرار باشه اعتقادات به ارث برسه و فرد هم نتونه این "ارث" رو قبول نکنه، پس تحقیق چی میشه؟
سلامایه 90 پاسخ شما رو میدهد و میگوید مگر انان که با شما پیمان ببندند که از جنگ با شما چه نظامی و چه زبانی پرهیز میکنند در انصورت حق ندارید به انان تجاوز کنید .
سلام
دقت نکردید که چی گفتم! آیه قبلش میگه باهاشون دوست نشید! چطور با هم پیمان ببندن وقتی نباید دوست بشن!؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر ممکن است در مورد مرتد فطری و ارتباطش با اجباری نبودن دین هم توضیح بفرمایید.
(مرتد فطری کسی است که از پدر و مادر مسلمان به دنیا آمده اما اسلام را نپذیرفته است)
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف مرتد ملی و مرتد فطری:
مرتد فطری به کسی گفته می شود که پدر و مادرش مسلمان بودند و او پس از آنکه اسلام را پذیرفت، حقانیت اسلام را انکار کند ( و در جامعه اسلامی علیه اسلام تبلیغ می کند) چنین فردی اگر ارتدادش را آشکار کند، مجازاتش قتل است.
مرتد ملی به کسی گفته می شود که پدر و مادرش مسلمان نبودند و او خودش اسلام را پذیرفت اما پس از مدتی اظهار کفر و عدم اسلام می کند. چنین فردی حقانیت اسلام برایش توضیح داده می شود و او را به توبه تشویق می کنند اما اگر بر کفرش اصرار کند و علیه اسلام تبلیغ کند مجازاتش قتل است.[1]
نکته ای که در اینجا قابل توجه است این است که اسلام کسی را به پذیرش اسلام مجبور نمی کند، چنانکه آیه « لا اکراه فی الدین»[2] بیان می کند. اما اسلام اجازه توطئه علیه دین را نمی دهد. هر انسانی می تواند اعتقادات دلخواه خودش را داشته باشد اما اجازه ندارد با اعتقادات دیگران بازی کند و موجب گمراهی افراد شود. این تذکر به افراد داده شد ولی اگر به تذکر توجه نشود و اصرار بر گمراه کردن دیگران کند مجازات می شود.
[/HR][1] - علامه مجلسی، یک دوره فقه کامل اسلامی، ص205.
[2] - سوره بقره،آیه255.
سلام
دقت نکردید که چی گفتم! آیه قبلش میگه باهاشون دوست نشید! چطور با هم پیمان ببندن وقتی نباید دوست بشن!؟
سلام
برای پیمان بستن لزومی به دوست شدن نیست دو کشور باهم قرار داد میبندند که به هم تجاوز نکنند ایا لزومی دارد که باهم دوست هم بشوند وقتی ایران با روسیه تزاری قرار داد ترکمان چای را بست یعنی با روسیه دوست شد .
اگر قرار باشه اعتقادات به ارث برسه و فرد هم نتونه این "ارث" رو قبول نکنه، پس تحقیق چی میشه؟
سلام
همه ازادند برای رسیدن به واقعیت تحقیق کنند ولی ازاد نیستند بر علیه پدری که نان و نمک او را خورده اند جنگ کنند .
[="Tahoma"]اگه جزئیات جنگ بدرو خونده باشید، میبینید که دشمن نه حمله کرده و نه قصد حمله داشته! مسلمونا کاروانای تجاری مکه رو غارت میکردن و ارتش دشمنم برای حفاظت از یه کاروان در مسیر بوده!
سلام گرامی
علت مصادره اموال مشرکان توسط مسلمانان چه بود؟ - گنجینه پاسخها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
در ضمن نباید زیاد در ترجمه آیات غرق شد چونکه با زبان فارسی نمی شود مفهوم متن عربی را کامل بیان کرد و شاید خیلی از کلمات عربی در فارسی معادل ندارند.
سلامبرای پیمان بستن لزومی به دوست شدن نیست دو کشور باهم قرار داد میبندند که به هم تجاوز نکنند ایا لزومی دارد که باهم دوست هم بشوند وقتی ایران با روسیه تزاری قرار داد ترکمان چای را بست یعنی با روسیه دوست شد .
سلام
قرار داد یا پیمان، یه حالت بده بستانه!! هر دو طرف باید یه چیزی بزارن وسط! و از طرفی تو یه شهرن در اینجا و مثل قرارداد ایران و روسیه نیست! هر چند که قرارداد ایران و روسیه هم زمان انعقادش باید دو طرف لبخند بزنن و با هم صمیمانه دست بدن!! قطعا معنی قرارداد این نیست که هر وقت همسایه تو دیدی بهش محل نزاری و کنارش محتاط رفتار کنی و بعضی اوقات تهدیدش کنی!
پس هر پیمانی به یه سطح از دوستی نیازمنده!
سلام گرامی
علت مصادره اموال مشرکان توسط مسلمانان چه بود؟ - گنجینه پاسخها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
در ضمن نباید زیاد در ترجمه آیات غرق شد چونکه با زبان فارسی نمی شود مفهوم متن عربی را کامل بیان کرد و شاید خیلی از کلمات عربی در فارسی معادل ندارند.
سلام
اینجا بحث سر دلیلش نبوده(هر چنداگه بحث بشه دلیلی جز نیاز مالی نداشته!!)!
اینجا در مورد نوع جنگ حرف زدیم که حمله بوده یا دفاع!
پس چطوره بگیم دین عربها رو بزاریم برای عربها و جهانی بودن اسلامو رد کنیم!؟
اینجا در مورد نوع جنگ حرف زدیم که حمله بوده یا دفاع!
سلام مجدد
خوب شاید بتوانیم بگوییم حمله ای بوده برای دفاع از اموال غارت شده خودشان.
پس چطوره بگیم دین عربها رو بزاریم برای عربها و جهانی بودن اسلامو رد کنیم!؟
نخیر رد نمی کنیم . وقتی قرآن به زبان عربی که زبان کاملی هست نازل شده این همه شبهه درباره آن مطرح می شود اگر به زبان های دیگر بود چه می شد؟
سلام
قرار داد یا پیمان، یه حالت بده بستانه!! هر دو طرف باید یه چیزی بزارن وسط! و از طرفی تو یه شهرن در اینجا و مثل قرارداد ایران و روسیه نیست! هر چند که قرارداد ایران و روسیه هم زمان انعقادش باید دو طرف لبخند بزنن و با هم صمیمانه دست بدن!! قطعا معنی قرارداد این نیست که هر وقت همسایه تو دیدی بهش محل نزاری و کنارش محتاط رفتار کنی و بعضی اوقات تهدیدش کنی!
پس هر پیمانی به یه سطح از دوستی نیازمنده!
واژهنامه معین (دکتر محمد معین)
دوست :
(ص .) 1 - یار، همدم . 2 - عاشق . 3 - معشوق .
وقتی بین دونفر قراردادی بسته میشود لزومی ندارد به هم علاقه ای داشته باشد .
یعنی وقتی شما با صاحب خانه ات قرار داد اجاره میبندی چه لزومی دارد او را دوست داشته باشی ، ولی هردوطرف ملزم به رعایت مفاد قرارداد میباشید .
سلام مجدد
خوب شاید بتوانیم بگوییم حمله ای بوده برای دفاع از اموال غارت شده خودشان.نخیر رد نمی کنیم . وقتی قرآن به زبان عربی که زبان کاملی هست نازل شده این همه شبهه درباره آن مطرح می شود اگر به زبان های دیگر بود چه می شد؟
سلام
هر جایی قوانینی داره که با شکستنشون حقوقی از متخلف سلب میشه! اون اموالی که از دست دادن بخاطر قانون شکنیشون بوده و غارتگریشونو توجیه نمیکنه!!
زبان کامل و ناقص معنایی نداره! همه ی زبانها کاملن در ضمن اگه قرار باشه زبانی کامل باشه، باید بگونه ای باشه که حتی دو برداشتم از متن نشه و هر شخصی با هر دیدگاهی فقط یه برداشت داشته باشن
واژهنامه معین (دکتر محمد معین)
دوست :
(ص .) 1 - یار، همدم . 2 - عاشق . 3 - معشوق .وقتی بین دونفر قراردادی بسته میشود لزومی ندارد به هم علاقه ای داشته باشد .
یعنی وقتی شما با صاحب خانه ات قرار داد اجاره میبندی چه لزومی دارد او را دوست داشته باشی ، ولی هردوطرف ملزم به رعایت مفاد قرارداد میباشید .
این واژگان، هم معنی دوستن نه معنای دوست! الان شما عاشق تمام دوستانتون هستید!!؟ دوست بودن با دوست داشتن زمین تا آسمون فرق میکنه!! هیچ فرهنگ لغتی معنای واژه ای مثل دوستو نمینویسه چون مثل پایه های ساختمون میمونه و برای زیربنای بقیه واژه ها استفاده شده!! دوست یعنی کسی که بهش اعتماد داریم! لازمه ی هر نوع پیمانی هم اعتماد طرفینه! وگرنه چه پیمانی روی بی اعتمادی استوار میشه!؟
این واژگان، هم معنی دوستن نه معنای دوست! الان شما عاشق تمام دوستانتون هستید!!؟ دوست بودن با دوست داشتن زمین تا آسمون فرق میکنه!! هیچ فرهنگ لغتی معنای واژه ای مثل دوستو نمینویسه چون مثل پایه های ساختمون میمونه و برای زیربنای بقیه واژه ها استفاده شده!! دوست یعنی کسی که بهش اعتماد داریم! لازمه ی هر نوع پیمانی هم اعتماد طرفینه! وگرنه چه پیمانی روی بی اعتمادی استوار میشه!؟
قرار نیست که خودمان بدوزیم و خودمان بپوشیم این میشود استدلال من دراری اما بفرض هم که یک مفهوم دوست اعتماد متقابل باشد ما به خیلی از افراد اعتماد داریم ولی دوست ما نیستند . یعنی اعتماد مترادف دوست نیست .
از طرفی قرار دادها لزوماً بر اساس اعتماد نیست چون قانون جامعه پشتوانه قرار دادها میباشد یعنی وقتی شما با صاحبخانه ات قرار داد میبندی پشتوانه ان قانون است نه اعتماد .
هر جایی قوانینی داره که با شکستنشون حقوقی از متخلف سلب میشه! اون اموالی که از دست دادن بخاطر قانون شکنیشون بوده و غارتگریشونو توجیه نمیکنه!!
سلام
نمی دانم منظور شما کدام قوانین هست. مصادره اموال مسلمانان توسط مشرکین را قانونی می دانید ولی حرکت مسلمانان برای پس گرفتن اموال خودشان را غارت می دانید و می گویید توجیه ندارد؟!! درباره قانونی که می گویید چیزی نمی دانم ولی تا آنجایی که بنده می دانم پیمانی قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود به نام "حلف الفضول" که بهتر است به آن رجوع شود و شاید بتوان گفت مشرکین خلاف آن پیمان عمل کردند.
زبان کامل و ناقص معنایی نداره! همه ی زبانها کاملن در ضمن اگه قرار باشه زبانی کامل باشه، باید بگونه ای باشه که حتی دو برداشتم از متن نشه و هر شخصی با هر دیدگاهی فقط یه برداشت داشته باشن
چرا زبان عربي بهترین زبان دنیاست؟ - عرب نت
چرا قرآن به زبان عربی است؟ - گنجینه پاسخها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
خوش باش.:Gol:
اگه جزئیات جنگ بدرو خونده باشید، میبینید که دشمن نه حمله کرده و نه قصد حمله داشته! مسلمونا کاروانای تجاری مکه رو غارت میکردن و ارتش دشمنم برای حفاظت از یه کاروان در مسیر بوده! پس سوالتون خود به خود رد میشه! و اون پیشنهادی که دادم(صبر) هویدا میشه!
بسم الله الرحمن الرحیم
مسلمانان مهاجر مدینه در اثر فشارهای روز افزون مشرکین مکه مجبور به ترک وطن خود شدند. مشرکین از فرصت استفاده کرده اموال و دارایی و خانه مسلمانان را تصرف کردند. در چنین شرایطی که مهاجرین در مدینه هیچ سرمایه و خانه و باغی ندارند و از طرفی نمی توانند اموال به غارت رفته شان در مکه را باز پس بگیرند، آیا چاره ای جز این وجود داشت که کاروانی تجاری اهل مکه به سرپرستی ابوسفیان- از بزرگترین دشمنان اسلام- را بخواهند تصرف کنند تا بخشی از خسارت هایشان جبران شود؟!
علاوه بر اینکه خداوند به مسلمانان دستور می دهد از کاروان تجاری صرف نظر کنند و به جنگ لشکر اعزامی میکان بروند«وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ » ( و (به ياد آريد) هنگامى را كه خداوند به شما وعده داد كه يكى از دو گروه [كاروان تجارى قريش، يا لشكر مسلح آنها] نصيب شما خواهد بود و شما دوست مى داشتيد كه كاروان (غير مسلح) براى شما باشد (و بر آن پيروز شويد) ولى خداوند مى خواهد حق را با كلمات خود تقويت، و ريشه كافران را قطع كند (از اين رو شما را بر خلاف ميلتان با لشكر قريش درگير ساخت، و آن پيروزى بزرگ نصيبتان شد.) سوره انفال،آیه7.
در ابتدای آفرینش به ماه و خورشید میگه: «بیاید به جایی که من میگم؛ یا با پای خودتون بیاید، یا بزرو میارمتون - اما شاکرا اما کفورا» (در دربار پادشاهان خودکامه، حرف، حرفه پادشاهه) پس در اصل، همون خودکامگیه. اما باید دونست که خدای ادیان، با این همه کم ظرفیتی و تندخویی (که هیچ تفاوتی با یک پادشاه خودکامه نداره)، «مهربان مطلق» میباشد.آزادی و تحمل دگراندیشی (تفاوت در نگرش) برای اسلام یا خدای آن، صفره.
در زمان آفرین آدم به همه میگه: «در برابرش سجده کنید» و شیطان میگه من نمیکنم. و بخاطر ناتوانی در تحمل دگراندیشی، شیطان که هزاران سال فرمانبردار بود، برای همیشه منفور میشه. (در دربار پادشاهان، مخالفت = مرگ)
در بهشت، آدم برای خوردن میوه ای که خدا دوست نداشت بخوره، مجازات میشه وبه این جهان نکبت بار میاد و بدتر ازون، فرزندان آدم رو هم بجرم پدرش، با سختی های این جهان زجر میده. (در دربار پادشاهان خودکامه: فرزند خائن، خائنه)
در زمان اسلام هم، هرچی آدم باسواد که مخالف اسلام بود، از دم گردن زده شد ...
بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد لطف و رحمت خداوند عالم همین بس که افرادی مانند شما چنین حرفای ناسزایی را در مورد خداوند می گویند و حضرت حق از روی لطف و رحمت کاری با آنها ندارد و به آنها فرصت می دهد.
خداوند در قرآن در مورد گناه کاران با لطف و رحمت صحبت می کند و می فرماید« قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ » ( بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. ) سوره زمر،آیه53.
لطف و رحمت حضرت حق آن چنان گسترده و وسیع است که نه تنها به همه گناه کاران فرصت توبه و بازگشت می دهد، بلکه می فرماید اگر توبه کنید گناهان شما را نیز به حسنه تبدیل می کنم:« إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً » ( مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مىكند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است) سوره فرقان،آیه70.
اگر انسانی آن قدر ناسپاس و عنود بود که حاضر نشد از گناه خود توبه و از درگاه خداوند طلب مغفرت کند، آیا سزای او چیزی جز مجازات است؟!
پس چطوره بگیم دین عربها رو بزاریم برای عربها و جهانی بودن اسلامو رد کنیم!؟
بسم الله الرحمن الرحیم
مشکل شما با عربها هست یا با اسلام؟
ما پیرو عرب یا غیر عرب نیستیم. اگر از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) پیروی می کنیم بخاطر عرب بودن ایشان نیست، بلکه بخاطر این است که آن حضرت رسول و برگزیده خداوند است.
خداوند در قرآن دین اسلام را برای همه انسانها معرفی می کند، نه برای عرب یا غیر عرب:« أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ » ( اين قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آنها مىرسد، بيم دهم) سوره انعام،آیه19.
قرار نیست که خودمان بدوزیم و خودمان بپوشیم این میشود استدلال من دراری اما بفرض هم که یک مفهوم دوست اعتماد متقابل باشد ما به خیلی از افراد اعتماد داریم ولی دوست ما نیستند . یعنی اعتماد مترادف دوست نیست .از طرفی قرار دادها لزوماً بر اساس اعتماد نیست چون قانون جامعه پشتوانه قرار دادها میباشد یعنی وقتی شما با صاحبخانه ات قرار داد میبندی پشتوانه ان قانون است نه اعتماد .
در بحث مورد نظر ما یکطرف قانونه و طرف دیگه بقیه! پس پشتوانه این مورد قانون نیست بلکه هر دو طرفه! وقتی بحث سر مورد خاصیه، مثال آوردن و بررسی حالت کلی، نمیتونه درستی اون حالت خاصو اثبات کنه!
سلام
نمی دانم منظور شما کدام قوانین هست. مصادره اموال مسلمانان توسط مشرکین را قانونی می دانید ولی حرکت مسلمانان برای پس گرفتن اموال خودشان را غارت می دانید و می گویید توجیه ندارد؟!! درباره قانونی که می گویید چیزی نمی دانم ولی تا آنجایی که بنده می دانم پیمانی قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود به نام "حلف الفضول" که بهتر است به آن رجوع شود و شاید بتوان گفت مشرکین خلاف آن پیمان عمل کردند.چرا زبان عربي بهترین زبان دنیاست؟ - عرب نت
چرا قرآن به زبان عربی است؟ - گنجینه پاسخها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخوش باش.:Gol:
سلام
نمیدونم چرا با بحث درون مذهبی میخواید قانون کلی رو زیر سوال ببرید! این بحث حقوقیه و ربطی به مذهب نداره! خلاف قوانین باش، جریمه شو! این یه اصل قانونیه! مشرک و مسلمون و... هم نمیشناسه! تبعید= مصادره اموال! زمان انقلاب خودمونم کم اموال بقیه رو مصادره نکردن!
از طرفی، فرضا من خونه ی شما رو گرفتم! شما اجازه دارید هر ماشینی که از شهر ما خارج شد رو تلکه کنید!!؟؟
خب این لینکا چیزی غیر از اون چیزیه که من گفتم!؟ این موارد ریشه در همونایی داره که میگن خلیج عربی و...!! وگرنه عقل چنین چیزی رو نمیپذیره!
[h=2]آیا فصیحترین و بلیغترین زبان وجود خارجی دارد؟[/h]
بسم الله الرحمن الرحیم
مسلمانان مهاجر مدینه در اثر فشارهای روز افزون مشرکین مکه مجبور به ترک وطن خود شدند. مشرکین از فرصت استفاده کرده اموال و دارایی و خانه مسلمانان را تصرف کردند. در چنین شرایطی که مهاجرین در مدینه هیچ سرمایه و خانه و باغی ندارند و از طرفی نمی توانند اموال به غارت رفته شان در مکه را باز پس بگیرند، آیا چاره ای جز این وجود داشت که کاروانی تجاری اهل مکه به سرپرستی ابوسفیان- از بزرگترین دشمنان اسلام- را بخواهند تصرف کنند تا بخشی از خسارت هایشان جبران شود؟!
علاوه بر اینکه خداوند به مسلمانان دستور می دهد از کاروان تجاری صرف نظر کنند و به جنگ لشکر اعزامی میکان بروند«وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ » ( و (به ياد آريد) هنگامى را كه خداوند به شما وعده داد كه يكى از دو گروه [كاروان تجارى قريش، يا لشكر مسلح آنها] نصيب شما خواهد بود و شما دوست مى داشتيد كه كاروان (غير مسلح) براى شما باشد (و بر آن پيروز شويد) ولى خداوند مى خواهد حق را با كلمات خود تقويت، و ريشه كافران را قطع كند (از اين رو شما را بر خلاف ميلتان با لشكر قريش درگير ساخت، و آن پيروزى بزرگ نصيبتان شد.) سوره انفال،آیه7.
حرف شما درسته، ولی فقط در صورتی که فقط همون کاروان بوده باشه!! اون ارتشی که برای محافظت از کاروان گذاشتنو با علم غیبشون بهش نرسیده بودن که! بخاطر حمله های قبلی بود!!
بسم الله الرحمن الرحیم
مشکل شما با عربها هست یا با اسلام؟
ما پیرو عرب یا غیر عرب نیستیم. اگر از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) پیروی می کنیم بخاطر عرب بودن ایشان نیست، بلکه بخاطر این است که آن حضرت رسول و برگزیده خداوند است.
خداوند در قرآن دین اسلام را برای همه انسانها معرفی می کند، نه برای عرب یا غیر عرب:« أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ » ( اين قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آنها مىرسد، بيم دهم) سوره انعام،آیه19.
برداشت بدی داشتید! من این جمله رو در جواب به پست کاربر گرامی مکیال گذاشتم و اگه دقت کنید سوال با علامت تعجبم همراهه!
بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد لطف و رحمت خداوند عالم همین بس که افرادی مانند شما چنین حرفای ناسزایی را در مورد خداوند می گویند و حضرت حق از روی لطف و رحمت کاری با آنها ندارد و به آنها فرصت می دهد.
خداوند در قرآن در مورد گناه کاران با لطف و رحمت صحبت می کند و می فرماید« قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ » ( بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. ) سوره زمر،آیه53.
لطف و رحمت حضرت حق آن چنان گسترده و وسیع است که نه تنها به همه گناه کاران فرصت توبه و بازگشت می دهد، بلکه می فرماید اگر توبه کنید گناهان شما را نیز به حسنه تبدیل می کنم:« إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً » ( مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مىكند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است) سوره فرقان،آیه70.
اگر انسانی آن قدر ناسپاس و عنود بود که حاضر نشد از گناه خود توبه و از درگاه خداوند طلب مغفرت کند، آیا سزای او چیزی جز مجازات است؟!
خوب اینطور هم نمیشه برداشت کرد چون من کم آدمی نمیشناسم که خیلی از خدا تعریف میکنن ولی هنوز چیزی گیرشون نیومده! اگرم بگید نه اونا تو اون دنیا پاداششونو میگیرن، منم میگم خب کسی که به خدا بی احترامی کرده و هم تو اون دنیا بهش جایزه نمیدن!!
حرف شما درسته، ولی فقط در صورتی که فقط همون کاروان بوده باشه!! اون ارتشی که برای محافظت از کاروان گذاشتنو با علم غیبشون بهش نرسیده بودن که! بخاطر حمله های قبلی بود!!
بسم الله الرحمن الرحیم
ظاهرا درست از این ماجرا اطلاع ندارید.
أبو سفيان و كاروان- أبو سفيان خبر يافت كه رسول خدا اصحاب خود را به تعقيب كاروان واداشته است، پس «ضمضم بن عمرو غفارى» را اجير كرد و به مكّه فرستاد تا قريش را از اين خطر آگاه سازد، او هم با شتاب راه مكّه را در پيش گرفت.
عكس العمل قريش- از اشراف قريش كسى نماند كه براى جنگ بيرون نرود، مگر «أبو لهب» كه «عاص بن هشام بن مغيره» را در مقابل چهار هزار درهم كه از او مىخواست و نمىتوانست پرداخت كند، به جاى خود اعزام كرد.[1]
ارتشی که می فرماید از ابتدا همراه کاروان نبود بلکه پس از احساس خطر به درخواست ابوسفیان از مکه به مدینه امد.
[/HR][1] - محمد ابراهيم آيتى،تاريخ پيامبر اسلام ،متن،ص:254-255.
خوب اینطور هم نمیشه برداشت کرد چون من کم آدمی نمیشناسم که خیلی از خدا تعریف میکنن ولی هنوز چیزی گیرشون نیومده! اگرم بگید نه اونا تو اون دنیا پاداششونو میگیرن، منم میگم خب کسی که به خدا بی احترامی کرده و هم تو اون دنیا بهش جایزه نمیدن!!
بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل تعریف این افراد از خدا چیست؟ آیا غیر از این است که از خداوند لطف و رحمت بسیار مشاهده کردند؟
چیزی گیرشون نیومده یعنی چی؟ مگه ما از خداوند طلبکاریم؟! ما هر چی داریم لطف و رحمت خداوند است. مساله اجابت دعا موضوع مفصلی است که بحث مجزایی می طلبد، این موضوع را می توانید از لینک های ذیل دنبال کنید:
http://www.askdin.com/thread50278.html
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=190613
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4693/4885/40640
بسم الله الرحمن الرحیم
ظاهرا درست از این ماجرا اطلاع ندارید.
أبو سفيان و كاروان- أبو سفيان خبر يافت كه رسول خدا اصحاب خود را به تعقيب كاروان واداشته است، پس «ضمضم بن عمرو غفارى» را اجير كرد و به مكّه فرستاد تا قريش را از اين خطر آگاه سازد، او هم با شتاب راه مكّه را در پيش گرفت.
عكس العمل قريش- از اشراف قريش كسى نماند كه براى جنگ بيرون نرود، مگر «أبو لهب» كه «عاص بن هشام بن مغيره» را در مقابل چهار هزار درهم كه از او مىخواست و نمىتوانست پرداخت كند، به جاى خود اعزام كرد.[1]ارتشی که می فرماید از ابتدا همراه کاروان نبود بلکه پس از احساس خطر به درخواست ابوسفیان از مکه به مدینه امد.
[/HR][1] - محمد ابراهيم آيتى،تاريخ پيامبر اسلام ،متن،ص:254-255.
این مورد تغییری توی چیزی که گفتم ایجاد نمیکنه! در هر صورت هدف اون ارتش دفاع از کاروان بوده!
بسم الله الرحمن الرحیمدلیل تعریف این افراد از خدا چیست؟ آیا غیر از این است که از خداوند لطف و رحمت بسیار مشاهده کردند؟
چیزی گیرشون نیومده یعنی چی؟ مگه ما از خداوند طلبکاریم؟! ما هر چی داریم لطف و رحمت خداوند است. مساله اجابت دعا موضوع مفصلی است که بحث مجزایی می طلبد، این موضوع را می توانید از لینک های ذیل دنبال کنید:http://www.askdin.com/thread50278.html
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4693/4885/40640
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=190613
خب اینطور میشه گفت ناسزاگویی به خدا هم بحث مفصلی داره و تا دقیقا تک تک پیش زمینه هاشو عملی نکنیم، عذاب برمون نازل نمیشه!! در کل هر چیزی که بگید، شمشیر دو لبه ست و جوری نیست که فقط از یه طرف کاربرد داشته باشه!!
[="Tahoma"]نمیدونم چرا با بحث درون مذهبی میخواید قانون کلی رو زیر سوال ببرید! این بحث حقوقیه و ربطی به مذهب نداره!
بنده متوجه نشدم کدام مسئله درون مذهبی را بیان کردم گرامی.
تبعید= مصادره اموال!
تبعید نبود گرامی بلکه مهاجرت بود. اگر شما به همچین حرکتی تبعید می گویید پس چرا بعد ها مشرکین عمر وعاص را به همراه هدایایی نزد پادشاه حبشه فرستادند تا مهاجرین را برگرداند؟
در ضمن نباید یک طرفه به قاضی رفت کار مسلمانان را غیر قانونی می دانید ولی شکنجه و آزار مسلمانان توسط مشرکین را غیر قانونی نمی دانید و نادیده می گیرید؟
از طرفی، فرضا من خونه ی شما رو گرفتم! شما اجازه دارید هر ماشینی که از شهر ما خارج شد رو تلکه کنید!!؟؟
این مسئله یک مسئله شخصی نبود بلکه فراتر از آن بود. اگر قرار است جنگی بین دو کشور صورت گیرد ممکن است شمال و جنوب کشور همه را فرا گیرد.
و اینکه حمله به کاروان ها فقط نیاز مالی نبود بلکه برای شکستن ابهت مشرکین و نشان دادن قدرت مسلمانان و بالابردن اعتماد به نفس آنها هم می توانست باشد.
در بحث مورد نظر ما یکطرف قانونه و طرف دیگه بقیه! پس پشتوانه این مورد قانون نیست بلکه هر دو طرفه! وقتی بحث سر مورد خاصیه، مثال آوردن و بررسی حالت کلی، نمیتونه درستی اون حالت خاصو اثبات کنه!
در همه جا این قانونه که قرار داد را محکم میکنه والا وقتی دونفر به هم اعتماد داشته باشند که دیگر قرار داد پیمان نامه لازم نیست منتهی این قانون گاهی مدون و پشتوانه محکم دارد و گاهی هم عرف این قانون را تعیین میکند گاهی هم برای هر طرف که قرار داد را نقض کند مجازاتی تعین میشود همه اینها را میگویند قانون اتفاقاً در مورد پیمانی که پیامبر با کفار بسته بود هیچ اعتمادی به انان نداشت این مثال را که دیگر نمیتوانی رد کنی .
[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.
عارفی را پرسیدند:
زندگی به جبر است یا اختیار؟
پاسخ داد:
امروز، به اختیار من است تا چه بکارم ... اما فردا به جبر، محصول آن را درو خواهم کرد.