[=B Nazanin]وقتی نمی توانند در حد شما باشند.
[=B Nazanin]وقتی چیزی که شما دارید را ندارند.
[=B Nazanin]وقتی میخواهند از سبک زندگی شما تقلید کنند اما نمی توانند.
[=B Nazanin]بر روی سنگفرشهای خیابان که قدم میزنم
همیشه با خود می اندیشم شاید این اخرین گامی
باشد که که بر میدارم. مهربان. اهسته و سبک گام
بر میدارم تا کوچه از من به نیکی یاد کند...
[=B Mitra]چشمهایت را ببند ، در دلت با خدا سخن بگو ، به همان زبان ساده ی خودت سخن بگو ؛ هرچه میخواهی بگو ، او میشنود … شاید بخواهی تو را ببخشد ، با آرزویی داری ، شاید دعایی برای یک عزیز و یا شکرش ، بگو میشنود . . . و با عشق و محبتی وصف ناپذیر اجابت میکند ...
[=B Mitra]زندگی به زیبایی مداد رنگی هاست می توانی از شادترین رنگ ها شروع کنی : نگاه مهربانت رو صورتی کن با رنگ سبز اندیشه ات را زیبا کن به خاطرات قشنگت رنگ نارنجی بزن با رنگ آبی آسمان دلت را رنگ آمیزی کن با رنگ زرد قلب مهربانت را طلایی و درخشان کن مهربان، امروز را با کدام رنگ آغاز میکنی ؟!! انتخاب با توست ... روزهایت سرشار از رنگهای زیبا و به یاد ماندنی ...
[h=5][=arial black]میان آرزو ومعجزات خداوند دیواری است بنام اعتماد[/h][h=5][=arial black] پس اگر دوست داری به آرزو هایت برسی[/h][h=5][=arial black]و تنها به معجزه احتیاج داری[/h][h=5][=arial black] با تمام وجود به خدا اعتماد كن[/h]
[=B Mitra]کاش آدم ها می دانستند که در هر دیدار، یک تکه از یکدیگر را با خود می برند ؛ عده ای فقط غم هایشان را به ما می دهند! و چقدر اندک هستند ، آدم های سخاوتمندی که وقتی به خانه بر می گردی، می بینی تکه های شادی هایشان را در مشت های تو جا گذاشته اند… و من این سخاوتمندی را برایت آرزو میکنم...
برای خوشبخت بودن، فرش قرمز لازم نیست!
نیازی به فریاد حوادث نیست.
موسیقی باران، برای دلخوشی کافیست.
سلامی به پدر، نگاهی به خواهر کافیست.
برای خوشبخت بودن، آغوش گرم یک مادر کافیست.
سواری روی موج خیال ،
نشستن کنار یادگاریها ،
رفتن میان خاطره ها کافیست.
برای خوشبخت بودن، یک احساس کوچک خوشبختی کافیست.
[=B Titr][=B Koodak]باور کن که می تونی به اوج برسی... [=B Titr][=B Koodak]حرکت کن... [=B Titr][=B Koodak]شروع کن... [=B Titr][=B Koodak]باور کن می تونی به آرامش برسی...
مشکلات برای همه هست...
برای همه... [=B Titr][=B Koodak]برای همه... [=B Titr][=B Koodak]کسی که قبول کنه این رو...
باهاش کنار میاد... [=B Titr][=B Koodak]زندگی بی نهایت زیباست... [=B Titr][=B Koodak]و تو آمدی تا از زیباییش استفاده کنی... [=B Titr][=B Koodak]نه این که غصه بخوری... [=B Titr][=B Koodak]تو آمدی که از زیباییش لذت ببری... [=B Koodak][=B Titr]زیبایی در هرچیزی هست اگر بخواهی... [=B Titr]باور کن تولیاقتش را داری
[=B Mitra]یکی از استادهای دانشگاه تعریف میکرد… [=B Mitra]چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم. [=B Mitra]سه چهار ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروههای پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد. [=B Mitra]دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست روی نیمکت کناری مینشست و نامش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟ [=B Mitra]گفت اول باید برنامه زمانی رو به ببینه، ظاهراً برنامه دست یکی از دانشجوها به نام فیلیپ بود. [=B Mitra]پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟ [=B Mitra]کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه! [=B Mitra]گفتم نمیدونم کیو میگی! [=B Mitra]گفت همون پسر خوشتیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه! [=B Mitra]گفتم نمیدونم منظورت کیه؟ [=B Mitra]گفت همون پسری که کیف و کفشش همیشه ست هست باهم! [=B Mitra]بازم نفهمیدم منظورش کی بود! [=B Mitra]اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر میشینه… [=B Mitra]
[=B Mitra]] [=B Mitra]
[=B Mitra]این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر. [=B Mitra]آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگیهای منفی و نقصها چشمپوشی کنه… [=B Mitra]چقدر خوبه مثبت دیدن… [=B Mitra]یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم، اگر از من در مورد فیلیپ میپرسیدن و فیلیپو میشناختم، چی میگفتم؟ [=B Mitra]حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه!! [=B Mitra]وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم… [=B Mitra]چقدر عالی میشه اگه ویژگیهای مثبت افراد رو بیشتر ببینیمو بتونیم از نقصهاشون چشمپوشی کنیم.
[="Tahoma"][="Navy"]خدایا
برای رفتن به عروسی چقدر به خودمون عذاب میدیم تا تناسب اندام داشته باشیم،
اما چرا به فکر پایان زندگی نیستیم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Ghamgin:[/]
[=B Nazanin]همه ی آدمها با دلیل
[=B Nazanin]وارد زندگی ما می شوند
[=B Nazanin]اما خیلی وقتها
[=B Nazanin]بی دلیل می روند...!
"[=B Nazanin]گابریل گارسیا مارکز
[=B Nazanin]وقتی چیزی که شما دارید را ندارند.
[=B Nazanin]وقتی میخواهند از سبک زندگی شما تقلید کنند اما نمی توانند.
[=B Nazanin]ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺱ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﻭ
[=B Nazanin]ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍﻩ ﺑﺪﯼ...
[=B Nazanin]ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻼﻓﻪ ﺍﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ.
[=B Nazanin]ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ
[=B Nazanin]ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
[=B Nazanin]ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﻭ ﺍﺯﺵ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ...
[=B Nazanin]ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ
[=B Nazanin]ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺲ ﺩﺍﺭﯼ، ﺣﺲ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ
[=B Nazanin]ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﯽ
[=B Nazanin]ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ...
معلّمی است که
بدون عصا و تازیانه
ما را تربیت می کند.
‿︵❀❀‿︵❀‿︵❀❀‿︵❀‿︵❀❀‿︵❀‿︵
[="Tahoma"][="Navy"]
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]بیاموزیم که هیچگاه نجابت و تواضع
[/]
دیگران را به حساب حماقت شان نگذاریم.
یادمان نرود !!!
[=times new roman]در کنارِ تبِ تنهایی خویش
[=times new roman]
[=times new roman]یادِ تو مرهمِ تنهایی من است ...[=times new roman]
و او کسی نیست غیر از خدا...!
[=B Nazanin]بر روی سنگفرشهای خیابان که قدم میزنم
همیشه با خود می اندیشم شاید این اخرین گامی
باشد که که بر میدارم. مهربان. اهسته و سبک گام
بر میدارم تا کوچه از من به نیکی یاد کند...
[=B Nazanin]یه جمله زیبا از خدا :
« قبل از خواب دیگران را ببخش و من قبل از اینکه بیدار شوی تو را بخشیده ام »
انسانها زمانی نا امید میشوند که
چیزی به موفقیت آنها باقی نمانده
[=B Mitra]بخـنــد
هــرچـنــد، غـمـگینــی؟
بـبخــش!
هــرچـنـد ، مسکینـــی!
فـرامـوش کــن!
هــرچـنــد دلــگیــــری.
زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت …
بخنـــد… ببخــش و فرامـوش کـــن!
هــرچـنــد میدانم …
آســـان نــیســـت ...
[=B Mitra]چشمهایت را ببند ،
در دلت با خدا سخن بگو ،
به همان زبان ساده ی خودت سخن بگو ؛
هرچه میخواهی بگو ، او میشنود …
شاید بخواهی تو را ببخشد ،
با آرزویی داری ،
شاید دعایی برای یک عزیز و یا شکرش ،
بگو میشنود . . .
و با عشق و محبتی وصف ناپذیر اجابت میکند ...
[=B Mitra]زندگی به زیبایی مداد رنگی هاست
می توانی از شادترین رنگ ها شروع کنی :
نگاه مهربانت رو صورتی کن
با رنگ سبز اندیشه ات را زیبا کن
به خاطرات قشنگت رنگ نارنجی بزن
با رنگ آبی آسمان دلت را رنگ آمیزی کن
با رنگ زرد قلب مهربانت را طلایی و درخشان کن
مهربان، امروز را با کدام رنگ آغاز میکنی ؟!!
انتخاب با توست ...
روزهایت سرشار از رنگهای زیبا و به یاد ماندنی ...
[h=5][=arial black]میان آرزو ومعجزات خداوند دیواری است بنام اعتماد[/h][h=5][=arial black] پس اگر دوست داری به آرزو هایت برسی[/h][h=5][=arial black]و تنها به معجزه احتیاج داری[/h][h=5][=arial black] با تمام وجود به خدا اعتماد كن[/h]
من حلزون خوشبختی را می شناسم
كه هر روز خانه به دوشی اش را
به رُخِ دنيا می كِشد . . .
[=B Mitra]کاش آدم ها می دانستند که در هر دیدار،
یک تکه از یکدیگر را با خود می برند ؛
عده ای فقط غم هایشان را به ما می دهند!
و چقدر اندک هستند ،
آدم های سخاوتمندی که وقتی به خانه بر می گردی،
می بینی تکه های شادی هایشان را
در مشت های تو جا گذاشته اند…
و من این سخاوتمندی را برایت آرزو میکنم...
اون لبخندی که برای پنهان کردن دردت میزنی،
لبخند خداست به بنده اش
اون لبخندی هم که پشتش خدا باشه،
تمام مشکلاتو حل میکنه
زیرا خوشی آن است که تو می خواهی
ﺑﺎﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ
ﺑﺎﺯ ﺑﺨﻨﺪﯼ
ﺑﺎﺯ ﺑﺠﻨﮕﯽ
ﺑﺎﺯ ﺑﯿﻔﺘﯽ ﻭ ﻣﺤﮑﻤﺘﺮ ﭘﺎﺷﯽ
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ
ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪِ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻠﺨﯽ ﻫﺎ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺑﮕﯽ :
ﻣﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺩﺍﺩﯾﻦ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﻡ و خــــــدام ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﻪ ..
نیازی به فریاد حوادث نیست.
موسیقی باران، برای دلخوشی کافیست.
سلامی به پدر، نگاهی به خواهر کافیست.
برای خوشبخت بودن، آغوش گرم یک مادر کافیست.
سواری روی موج خیال ،
نشستن کنار یادگاریها ،
رفتن میان خاطره ها کافیست.
برای خوشبخت بودن، یک احساس کوچک خوشبختی کافیست.
[=B Titr][=B Koodak]باور کن که می تونی به اوج برسی...
[=B Titr][=B Koodak]حرکت کن...
[=B Titr][=B Koodak]شروع کن...
[=B Titr][=B Koodak]باور کن می تونی به آرامش برسی...
مشکلات برای همه هست...
برای همه...
[=B Titr][=B Koodak]برای همه...
[=B Titr][=B Koodak]کسی که قبول کنه این رو...
باهاش کنار میاد...
[=B Titr][=B Koodak]زندگی بی نهایت زیباست...
[=B Titr][=B Koodak]و تو آمدی تا از زیباییش استفاده کنی...
[=B Titr][=B Koodak]نه این که غصه بخوری...
[=B Titr][=B Koodak]تو آمدی که از زیباییش لذت ببری...
[=B Koodak][=B Titr]زیبایی در هرچیزی هست اگر بخواهی...
[=B Titr]باور کن تولیاقتش را داری
خدای مهربان کریمانه می بخشد و حکیمانه پس می گیرد
پس:
داناترین مردم کسانی هستند که خدا را بر داده ها، نداده ها و ستانده ها شکر می گویند.
و در ثروت « فقر » غنی گشتم.
و از چشمه « ایمان » سیراب شدم.
و در هوای « دوست داشتن » ، دم زدم.
و در آرزوی « آزادی » سر بر داشتم.
و در بالای « غرور » ، قامت کشیدم.
و از « دانش » ، طعامم دادند.
و از « شعر » ، شرابم نوشاندند.
و از « مهر » نوازشم کردند.
و « حقیقت » دینم شد و راه رفتنم.
و « خیر » حیاتم شد و کار ماندنم.
و « زیبایی » عشقم شد و بهانه زیستنم
[=arial]
[=arial]
[=arial]
نوازشت را از ما نگیر...
[=B Mitra]یکی از استادهای دانشگاه تعریف میکرد…
[=B Mitra] چندین سال پیش برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم.
[=B Mitra] سه چهار ماه از آغاز سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین شد که در گروههای پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد.
[=B Mitra]دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست روی نیمکت کناری مینشست و نامش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟
[=B Mitra] گفت اول باید برنامه زمانی رو به ببینه، ظاهراً برنامه دست یکی از دانشجوها به نام فیلیپ بود.
[=B Mitra]پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟
[=B Mitra] کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه!
[=B Mitra] گفتم نمیدونم کیو میگی!
[=B Mitra] گفت همون پسر خوشتیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه!
[=B Mitra] گفتم نمیدونم منظورت کیه؟
[=B Mitra] گفت همون پسری که کیف و کفشش همیشه ست هست باهم!
[=B Mitra] بازم نفهمیدم منظورش کی بود!
[=B Mitra]اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچیر میشینه…
[=B Mitra]
[=B Mitra]]
[=B Mitra]
[=B Mitra]این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر.
[=B Mitra] آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگیهای منفی و نقصها چشمپوشی کنه…
[=B Mitra] چقدر خوبه مثبت دیدن…
[=B Mitra]یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم، اگر از من در مورد فیلیپ میپرسیدن و فیلیپو میشناختم، چی میگفتم؟
[=B Mitra] حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه!!
[=B Mitra] وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم…
[=B Mitra]چقدر عالی میشه اگه ویژگیهای مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقصهاشون چشمپوشی کنیم.
اگر لحظه های شیرین امـروز را
قربانی اتفاقات تلخ دیـروز نکنیم ...
پس نـه در حـسرت دیـروز و نـه در رویای فـردا ...
فقط برای امـروز
بابا موبایل میخوام
بابا میخوام برم مسافرت پول بده
بابا لباس ندارم
بابا بابا بابا....
چرا یک مرتبه هم گفته نمیشه
بابا همین که پیشم هستی برام کافیه...
بودن در کناره تو برای من یک دنیاست!
گاهی دلت میخواهد به بعضی ها بگویی
باش حتی اگر من دیگر نباشم!
پــــــــــــــ ــــــــدرم یکی از آنهاست...
برای سلامتی پدرهایتان هر شب دعا کنید...
[="Tahoma"][="Navy"]خدایا
برای رفتن به عروسی چقدر به خودمون عذاب میدیم تا تناسب اندام داشته باشیم،
اما چرا به فکر پایان زندگی نیستیم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Ghamgin:[/]
کمی سکـــــــــــوت…
کمی دل بریدن میخواد…
کمی اشک…
کمی بهت…
کمی آغوش آسمانی
کمی دور شدن از این آدمها…!
کمی رسیدن به خدا…
من چیزی نمیبینم
آینده پنهان است
ولی آسوده ام ،
چون تو را می بینم
و تو همه چیز را . . .
چیزی آهسته درون من به صدا در می آید که نترس !
ز باختن تا ساختن دوباره فاصله ای نیست !
هر صبح،
پلکهایت،
فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند،
سطر اول همیشه این است:
“خدا همیشه با ماست”
پس بخوانش با لبخند…