با استفاده از آیات قرآنی ثابت کنید فرشتگان مجردند؟

تب‌های اولیه

214 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

tassniim;452712 نوشت:
1. علت در لسان شما فلاسفه واجد وجود معلول در خود علت است که مردود است خالق یعنی خلق کرده بدون سابقه ی وجود آن شیء مخلوق و از چیزی آن را خلق نکرده این از اصطلاح قرآنی
2. فرموده اید «
ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»

به معنای این نیست که خزائن اشیاء نزد خداست از جهت مکان یا با او یکی است! اگر نزد اوست پس او هم با توجه به آن خزائن مکان دارد و نسبت به آن سنجیده می شود! و اگر با او یکی است که در این صورت این خزائن بعض اوست و خدا جزء دارد و محدود است و نتیجه ی هر دو ماده بودن خداست! اگر خزائن هم اشیاء هم چیزی باشد که بالاخره محدود است و تمام شدنی! و خزائن هم غیر اوست و با او هم در صورت دو سنخیت ندارد و در صورت اولی هم مثل دومی محال است!

نتیجتا این خزائن یعنی قدرت خلق اشیاء و انزال آن به هر صورت که مصلحت ربانی است و لذا هرچقدر بخواهد خلق می کند و به هر کس و هرچه بخواهد به اندازه ای که بخواهد می بخشد نه این که سنخیت با خدا دارد!

3. ظاهر و بقیه صفات همان طور که گفتم با توجه به ایات و عقل غیر صفات ماست و نتیجتا یعنی وجود او ظاهر و ثابت است از اینکه مخلوقات و نبوغ خلقتش و نشانه های اثباتش ظاهر است اگر نه که نه مجرد می تواند ماده شود و نه ماده مجرد و لذا این حجاب برداشتنش محال است
و در صورت فرض صحبت شما و فلاسفه این ظاهر گفتن بی فایده است چون ظاهریتش برای ما اثباتش محال است!

4. وجود مستقلی که از خدا می گویم یعنی با خدا یکی نیستند یا از جنس او نیستند اگر نه وجودشان لحظه به لحظه به اراده ی ثابته ی خداست و همه ی مواد و مادیات فریاد نیاز سر می دهند!

5. بله ما هر دو سر یک سفره هستیم! اما تفاوت دارد کسی که از آن سفره بخواهد بخورد بدون تحمیل ادویه جات تا آن غذا را تغییر دهد یا نخواهد!
من نگفتم شما نمی فهمید و من می فهمم بلکه گفتم تحمیل می نمایید اگر تحمیل را بردارید خوب می شود

tassniim;452712 نوشت:
1. علت در لسان شما فلاسفه واجد وجود معلول در خود علت است که مردود است خالق یعنی خلق کرده بدون سابقه ی وجود آن شیء مخلوق و از چیزی آن را خلق نکرده این از اصطلاح قرآنی
2. فرموده اید «
ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»

به معنای این نیست که خزائن اشیاء نزد خداست از جهت مکان یا با او یکی است! اگر نزد اوست پس او هم با توجه به آن خزائن مکان دارد و نسبت به آن سنجیده می شود! و اگر با او یکی است که در این صورت این خزائن بعض اوست و خدا جزء دارد و محدود است و نتیجه ی هر دو ماده بودن خداست! اگر خزائن هم اشیاء هم چیزی باشد که بالاخره محدود است و تمام شدنی! و خزائن هم غیر اوست و با او هم در صورت دو سنخیت ندارد و در صورت اولی هم مثل دومی محال است!

نتیجتا این خزائن یعنی قدرت خلق اشیاء و انزال آن به هر صورت که مصلحت ربانی است و لذا هرچقدر بخواهد خلق می کند و به هر کس و هرچه بخواهد به اندازه ای که بخواهد می بخشد نه این که سنخیت با خدا دارد!

3. ظاهر و بقیه صفات همان طور که گفتم با توجه به ایات و عقل غیر صفات ماست و نتیجتا یعنی وجود او ظاهر و ثابت است از اینکه مخلوقات و نبوغ خلقتش و نشانه های اثباتش ظاهر است اگر نه که نه مجرد می تواند ماده شود و نه ماده مجرد و لذا این حجاب برداشتنش محال است
و در صورت فرض صحبت شما و فلاسفه این ظاهر گفتن بی فایده است چون ظاهریتش برای ما اثباتش محال است!


سلام
1- آیه شریفه ای که ذکر شد برای همه اشیاء اصلی سابق بر وجود مادیش قائل است
2- این اشکال به حسب عقیده شماست که همه چیز غیر خدا را مادی می دانید
3- آیه را خلاف معنای روشن آن تفسیر می کنید و تفسیری که در دعای عرفه حضرت سیدالشهدا هم آمده اصلا ندیده اید
یا علیم

tassniim;452716 نوشت:
4. وجود مستقلی که از خدا می گویم یعنی با خدا یکی نیستند یا از جنس او نیستند اگر نه وجودشان لحظه به لحظه به اراده ی ثابته ی خداست و همه ی مواد و مادیات فریاد نیاز سر می دهند!

5. بله ما هر دو سر یک سفره هستیم! اما تفاوت دارد کسی که از آن سفره بخواهد بخورد بدون تحمیل ادویه جات تا آن غذا را تغییر دهد یا نخواهد!
من نگفتم شما نمی فهمید و من می فهمم بلکه گفتم تحمیل می نمایید اگر تحمیل را بردارید خوب می شود


سلام
4- اگر خوب به این جمله فکر کنید می توانید به حقیقتی شگرف راه یابید که خلق از خدا جدا نیست بلکه تجلی اوست
5- از کجا معلوم شما که افکارتان انضباطی ندارد و اصل و فرعش معلوم نیست تحمیل فهم عرفی به معانی بلند قرآنی نباشد
یا علیم

محی الدین;452713 نوشت:
سلام
1- اصطلاح فلاسفه طبق معنای مد نظر خودشان صحیح است
2- مغالطه می فرمایید شما برای تباین ماده و مجرد به لفظ متشبث میشوید بنده که یک پله بالاتر رفتم و ثابت کردم تفاوت در لفظ و بلکه در عین مانع از سنخیت نیست
3- دعوا بین خدای متعال و بنده اش جناب صدرا نیست بلکه بین شما و جناب صدرا در فهم کلام خداست
4- منظورم این است که اگر قصه خطای عقول باشد دیگر ان به خطا اولی تر از صاحب اسفار هستند
یا علیم

1. من هم طبق معنای مورد نظرشان گفتم که این معانی که گرفته اند باطل است
2. اولا اگر جایی مغالطه ای دیدید بفرمایید و خیلی ممنونم اگر مغالطه ای شود بنده ناخواسته این کار را کرده ام و جسارت نمی کنم بخواهم مغالطه در حضور خدا و شما عزیزان کنم
دوما لفظ دعوت به معنایش می کند، بنده می گویم حتی ذره ای شباهت و جزئیت هم باطل است مثلا در وحدت حقیقیه هم در مفهوم و مصداق است که هر دو شباهت باطل است و در وحدت تشکیکیه فقط شباهت را در مفهوم گرفته اند که همین مقدار هم باطل است
3. اتفاقا بنده ادعایم این است که بین جناب ملاصدرا و فلاسفه با خدا دعواست لذا دلایل را ذکر کردم
4. به هر حال کاری به اولی و غیره ندارم (که اصلا این اصل که دیگران اولی هستند باطل است! از کجا این را فهمیدید دوست عزیز؟ وحی شد یا قاعده عقلیست؟) بقیه هم انسان هستند و می توانند نقد کنند و هر کسی باید به چیزی که یقین دارد باور داشته باشد «لا تقف ما لیس لک به علم»

ممنون

محی الدین;452721 نوشت:
سلام
1- آیه شریفه ای که ذکر شد برای همه اشیاء اصلی سابق بر وجود مادیش قائل است
2- این اشکال به حسب عقیده شماست که همه چیز غیر خدا را مادی می دانید
3- آیه را خلاف معنای روشن آن تفسیر می کنید و تفسیری که در دعای عرفه حضرت سیدالشهدا هم آمده اصلا ندیده اید
یا علیم

1. بفرمایید چطور قائل است؟
2. نخیر بنده چیزی در مورد مجرد و مادی می گویم که همه قبول دارند که ماده مجرد نیست و مجرد مادی نیست! و اگر چیزی بعض داشته باشد ترکیب و کل و حد دارد و اگر چیزی نزدش باشد مکان دارد! لذا همین اشکال رد بر خزائن بودن مادی نزد مکانی خدا یا جزء خدا هست! به هر حال اگر مجردی بعض مجردی باشد بر همین اساس که همه قبول دارند و عقلی است باطل است و بر مبانی غیر قابل قبول برای فلاسفه نیست!

3. آیه را چطور خلاف معنای روشنش تفسیر کردم؟ اگر منظورتان خلاف ظاهری است که ظاهرش مشخص است باطل است و باید با توجه به آیات دیگر و خود ایه که صفاتی در مورد موجود مجرد را در حال تفسیر است معنا می کند، در دعای عرفه بفرمایید چه فرموده اند؟ البته آنجا هم هرچه باشد بر مبنای قرآن فهمیده می شود چون قرآن «فرقان» و «مهیمن» و محک است و بر مبنای عقل سلیم

محی الدین;452723 نوشت:
سلام
4- اگر خوب به این جمله فکر کنید می توانید به حقیقتی شگرف راه یابید که خلق از خدا جدا نیست بلکه تجلی اوست
5- از کجا معلوم شما که افکارتان انضباطی ندارد و اصل و فرعش معلوم نیست تحمیل فهم عرفی به معانی بلند قرآنی نباشد
یا علیم

سلام علیکم

1. بله خلق تجلی قدرت اوست نه تجلی خود او! یعنی از نظم و تدبیر در مخلوقات وجود خالق فهمیده می شود!
آن حقیقتی که فرمودید حقیقت نیست بلکه غیر حق است

2. منظورتان را متوجه نشدم: آیا می فرمایید افکار انضباط ندارد و لذا معلوم نیست درست باشد؟ که این نیاز به اثبات دارد! چرا انضباط ندارد چون خلاف فلاسفه صحبت می کنم؟
یا اینکه می فرمایید معلوم نیست که افکار من انضباط داشته باشد لذا از کجا معلوم که صحیح است؟ این هم احتمال است و نیاز به دلیل دارد نه صرف احتمال شک در دلایل کنیم؛
بنده دلایلی می آورم اگر قابل قبول است نشان از انضباط است (حداقل تا وقتی رد نشده) در ثانی بسیاری از افکار انضباط داشته ولی انضباط شیطانی که به باطل ره نمون شود! لذا انضباط تنها شرط نیس بلکه رو کردن با انضباط به حق هم شرط است که فعلا این دو را ان شاء الله دارم اگر ندارم در بحث ها مشخص خواهد شد.
همیشه حق خود را در اختلاف بین دو نفر نشان می دهد «ما من رجلین اختلفا الا و احدهم بالحق» مضمون سخن حضرت علی علیه السلام

tassniim;452680 نوشت:
خب این قول احتمالی است جالب و مخالف قرآن نیست ولی ظاهرا موافقش هم نیست تا با بررسی قرانی بیشتر روشن شود که قطعا بگوییم و لازم هم نیست بگوییم قطعا احتمالی است حالا اگر به یقین 100% رسیدیم باید بگوییم قرآن چنین گفته
اگر مشکل از نفهمیدن بنده بوده (که ظاهرا بوده) از شما و دوست عزیز استوار گرامی طلب بخشش برای تلف کردن وقت را دارم

فروشگاه اینترنتی قرآنی بدون پرداخت

سلام

دلیلی دیگر از روایات بر مادی بودن فرشتگان
[=arial, helvetica, sans-serif]
از امام صادق(ع) حكایت شده: «خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد.»1

این روایت رو الان دیدم

می دانید نور طیف وسیعی از اشعه های نامریی و مریی را شامل می شود
و ذرات زیر اتمی یا همان امواج الکترو مغناطیس نیز نوعی نور می باشند

به نظرم در اثبات اینکه فرشتگان مادی هستند و متعلق به جهان ماده دیگر شکی موجود نباشد

البته ممکن است کسانی مانند جناب استوار گرامی همین ساختار را مجرد بنامند که در اصل موضوع تفاوتی نیست
و منظور این است که فرشتگان چیزی نیستند که فقط معنا باشند و در ذهن
بلکه وجود خارجی در جهان ماده دارند

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

استوار;450622 نوشت:
از دیدگاه حقیر فرشتگان مجرد هستند.
اما نه مجرد از جرم و زمان و مکان.
بلکه مجرد از ماده (ماده = عنصر که واحد سازنده آن اتم است) هستند.

این بستگی به تعریف ما از جرم و ماده دارد.ولی وقتی گفته می شود مجرد از ماده،مقصود چیزی است که جرم هم نداشته باشد.هر چند نظر شما قابل بررسی است.چون ظاهراً یک استقلالی برای جرم قائل هستید.به اینصورت که یک چیز می تواند غیرمادی باشد،ولی جرم داشته باشد.
مطلبی که شاید توجه به آن خالی از لطف نباشد،این است که فرشتگان هم تغییر می کنند.چون فرشتگان ممکن الوجود بوده و ماهیت دارند و هر چه که ماهیت دارد،تغییر یا به تعبیر فلاسفه حرکت می کند.ماهیت یا جوهر است یا عرض که حرکت در هر دو آن ها ممکن است و حرکت در جوهر توسط ملاصدرا ثابت شده است.بنابراین هر چیز ماهیت دارد حرکت می کند،مانند فرشته.البته حرکت فلسفی معنایی عام تر از حرکت فیزیکی دارد و می شود گفت به هرگونه تغییر در فلسفه،حرکت گفته می شود.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

استوار;452709 نوشت:
با کسب اجازه، شرحی بر مطلب سرکار بی نظیر داشته باشیم:
با توجه به آیات و روایات، ملائک پویا هستند، مکانمند و زمانمند هستند. با سرعت زیادی حرکت میکنند. گذر زمان کندتری را درک میکنند. شعور و آگاهی دارند.
از نظر علمی، این خصوصیات با امواج الکترومغناطیس همخوانی دارد. یعنی ذرات بنیادینی که خاصیت موجی-ذره‌ای دارند.
اگر این دیدگاه و فرضیه درست باشد، آنگاه:
امواج الکترومغناطیس، اصلا یکی از مهمترین صور انرژی میباشند. خود انرژی هستند.
این امواج هم میتوانند کار فیزیکی انجام دهند و هم حامل اطلاعات باشند.
وقتی فرشته بر نوع بشر ظاهر میشود، اینگونه نیست که نوری از جسم وی وارد چشم شود و شبکیه را تحریک کند و سیگنالهائی از اعصاب بینائی به مغز ارسال گردد و مغز آن اطلاعات را پردازش کند و تبیین نماید که جسمی با فلان ابعاد و فلان رنگ در فلان فاصله قرار دارد.
بلکه این امواج اطلاعات خود را به روح میرسانند و توسط روح این اطلاعات به قسمتهای بصری و سمعی مغز ارسال میگردد و در آنجا مغز تصویر و یا صوتی را تبیین میکند.
به همین دلیل ملائک میتوانند به هر شکل و هیبت و اندازه‌ای رؤیت شوند. و یا صدائی از آنان شنیده گردد.

سلام

من با توجه به نظرات شما و ایات و روایات شکی برام باقی نمونده که فرشتگان از ذرات بنیادی افریده شده اند
یا همان امواج الکترو مغناطیس هستند

حقیر نظر دیگری دارم که البته و صد البته مطمئن بر صحت ان نیستم و فقط یک حدس است
و اینکه خواهشا هرکس خواند فورا حمله نکند :khaneh:

من احتمال می دهم خدا هم نوعی انرژی یا چیزی شبیه امواج الکترومغناطیس باشد

و ان حالت مجرد مطلق را که فقط در اذهان باشد نداشته باشد
البته ایاتی در قران ممکن است دلالت بر این امر داشته باشد

انجا که می گوید او اول و او اخر است

می دانیم انرژی خلق نمی شود و از بین هم نمی رود و قدیم زمانیست و ابدیست

یا انجا که می گوید
چه کسی پرنده را در اسمان نگه می دارد

واضح است که پرنده توسط انرژی در اسمان نگه داشته می شود

الله و اعلم

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;450696 نوشت:
این ایه به صراحت برای فرشتگان بال قائل شده است

مقصود می تواند چیزی غیر از بال داشتن آن ها باشد.همانطور که مقصود از یدالله،ید معمولی نیست.حالا لابد می گویید لیس کمثله شیء.من دیگر نمی دانم چطور این مطلب را برای شما توضیح بدهم.قرآن وقتی درباره خدا می گوید ید،مقصودش یک چیز دیگری است.لذا ما هم می گوییم وقتی راجع به فرشتگان گفته شده بال،مقصود می تواند چیز دیگری باشد.خیلی واضح است مسئله.

بی نظیر;450696 نوشت:
یا ایات افرینش از صحبت کردن فرشتگان با خدا و سجده انان بر انسان می گوید

سجده لزوماً یک وصف مادی نیست.همانطور که مراد از تسبیح در آیات قرآن با تسبیح عادی فرق می کند:
«يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»

حال آیا ما دیده ایم که خورشید بگوید سبحان الله؟همانطور که ما می گوییم؟خیر.نتیجه می گیریم که این وصف می تواند یک معنای عام تر داشته باشد.همچنین است راجع به سجده.
«وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ»
این آیه می گوید هر کس در آسمان ها و زمین است،برای خدا سجده می کند.ولی آیا کفار سجده می کنند؟خیر.پس معنای سجده،چیزی فراتر از معنایی است که ما در سجده نماز به کار می بریم.

بی نظیر;450696 نوشت:
سجده انان بر انسان می گوید

البته این نکته را هم بگویم که برخی می گویند سجده فرشتگان در آن موقعیت خاص،بر خدا بوده نه بر انسان.البته ما بحثی روی این نداریم و فعلاً این را کنار می گذاریم.

بی نظیر;450696 نوشت:
در کل بسياري از آيات و روايات تجرد مطلق به معنای فاقد زمان و مکان بودن و جسم داشتن را رد می کند چون در اين روايات و آيات براي ملائکه مکان، زمان و صف کشيدن و... مطرح شده، حال آن که مجرد مطلق از اين اوصاف بريء است. اما اين که آنها موجود مادي از قبيل موجودات اين عالم باشند از مجموع آيات و روايات معلوم مي شود که اين ايده هم درست نيست.

مجرد خودش به دو قسم تقسیم می شود:
مجرد تام:هیچ کدام از اوصاف ماده را ندارد.
مجر غیرتام:برخی اوصاف ماده را دارد.
بنابراین حتی با فرض این که آیات و روایات برای فرشتگان خواص و اوصاف مادی قائل بشوند،باز می توانیم بگوییم که این ها مجرد غیر تام هستند نه تام و لذا مشکلی پیش نمی آید.

بی نظیر;450696 نوشت:
با توجه به مطالب فوق از نظر حقیر حداقل چیزی که برای فرشتگان از ایات قرانی اثبات می شود داشتن جسم و زمان مند و مکان مند بودن انهاست
اما باز با همین ایات و روایات مشخص است که جسم انها مادی نیست بلکه نوعی دیگر جسم می باشد
نوعی که زوال و فساد یا خستگی یا نیاز به تغذیه و .... در ان راه ندارد

اما این چه نوع جسمی می باشد که دارای این خصوصیات می باشد
سوالی هست که باید به ان پاسخ داده شود ؟


پس از نظر شما یکسری ویژگی های مادی دارند و یکسری ویژگی های غیرمادی.حال بحث را بگذاریم بر این که آیا ویژگی های مادی دارند یا نه.چون اگر ثابت بشود ندارند،در اینصورت همه ویژگی های آنان غیر مادی است و می توانیم آنان را مجرد بدانیم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;452754 نوشت:
من احتمال می دهم خدا هم نوعی انرژی یا چیزی شبیه امواج الکترومغناطیس باشد

احسنت.حالا شد.خودتان هم بهش رسیدید.فهمیدید که با این استدلال ها،می شود به این هم رسید.همین است که بنده دارم می زنم تو سر خودم تا به شما اشتباه بودن استدلالتان را نشان بدهم.بفرمایید.تحویل بگیرید.این است نتیجه قیاس اشتباهی که مدام می گویید درست است.خدا هم انرژی شد.

بی نظیر;452754 نوشت:
انجا که می گوید او اول و او اخر است

می دانیم انرژی خلق نمی شود و از بین هم نمی رود و قدیم زمانیست و ابدیست


او اول و آخر است مفهومی است فراتر از زمان مندی.ولی انرژی در گستره زمان است که خلق نمی شود و از بین نمی رود.و الا در عین قدیم زمانی بودن،حادث ذاتی و ممکن الوجود است.چون تغییر می کند و هر متغیر،ممکن الوجود است و هر ممکن الوجود معلول و هر معلول مخلوق.

بی نظیر;452754 نوشت:
یا انجا که می گوید
چه کسی پرنده را در اسمان نگه می دارد

واضح است که پرنده توسط انرژی در اسمان نگه داشته می شود


استدلالتان عیناً مثل نوری نیرو است.ما هم گفتیم این استدلال غلط است.چون دوام استدلال بنا به قیاس زیر است:
1-هر چه که در آسمان پرنده را نگه دارد،انرژی است.
2-خدا در آسمان پرنده را نگه می دارد.
نتیجه:خدا انرژی است.
حال آن که گزاره اول باطل است.لیس کمثله شیء شما چه شد پس؟نقضش می کنید حالا؟وقتی مقابل ماست اشکال ندارد،ولی الان اشکال دارد به کاربردن آن؟بنده هر حرفی زدم برای اثبات لیس کمثله شیء بوده است.

شما می توانید ارزشی برای حرف های بنده قائل نشوید و مدام بگویید غلط هستند.ولی یادتان باشد بنده همیشه اشکالات منطقی استدلال هایتان را بهتان گفتم،پس آن دنیا چیزی گردن من نیست.مختارید.هر نتیجه عجیب و غریبی را شما اینطور می توانید بگیرید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;452739 نوشت:
از امام صادق(ع) حكایت شده: «خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد.»1

«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
این هم باطل است.چون معنای نور در آیات قرآن با نوری که از چراغ می آید فرق می کند.لذا چه بسا در این روایت هم فرق کند.

بی نظیر;452739 نوشت:
این روایت رو الان دیدم

می دانید نور طیف وسیعی از اشعه های نامریی و مریی را شامل می شود
و ذرات زیر اتمی یا همان امواج الکترو مغناطیس نیز نوعی نور می باشند

به نظرم در اثبات اینکه فرشتگان مادی هستند و متعلق به جهان ماده دیگر شکی موجود نباشد


بله برای شما ثابت شد،بله.ولی برای کسی که بخواهد از منطق استفاده کند،خیر.

بی نظیر;452739 نوشت:
البته ممکن است کسانی مانند جناب استوار گرامی همین ساختار را مجرد بنامند که در اصل موضوع تفاوتی نیست
و منظور این است که فرشتگان چیزی نیستند که فقط معنا باشند و در ذهن
بلکه وجود خارجی در جهان ماده دارند

ما هیچ وقت نمی گوییم فرشتگان فقط معنا هستند آن هم در ذهن.ما می گوییم وجود خارجی دارند ولی مادی نیستند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بی نظیر;452739 نوشت:

سلام

دلیلی دیگر از روایات بر مادی بودن فرشتگان
[=arial]
از امام صادق(ع) حكایت شده: «خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد.»1

این روایت رو الان دیدم

می دانید نور طیف وسیعی از اشعه های نامریی و مریی را شامل می شود
و ذرات زیر اتمی یا همان امواج الکترو مغناطیس نیز نوعی نور می باشند

به نظرم در اثبات اینکه فرشتگان مادی هستند و متعلق به جهان ماده دیگر شکی موجود نباشد

البته ممکن است کسانی مانند جناب استوار گرامی همین ساختار را مجرد بنامند که در اصل موضوع تفاوتی نیست
و منظور این است که فرشتگان چیزی نیستند که فقط معنا باشند و در ذهن
بلکه وجود خارجی در جهان ماده دارند

موفق باشید

بله من هم که از اول گفتم همه چیز جز خدا مادی و ماده است
موفق باشید

بی نظیر;452754 نوشت:

سلام

من با توجه به نظرات شما و ایات و روایات شکی برام باقی نمونده که فرشتگان از ذرات بنیادی افریده شده اند
یا همان امواج الکترو مغناطیس هستند

حقیر نظر دیگری دارم که البته و صد البته مطمئن بر صحت ان نیستم و فقط یک حدس است
و اینکه خواهشا هرکس خواند فورا حمله نکند :khaneh:

من احتمال می دهم خدا هم نوعی انرژی یا چیزی شبیه امواج الکترومغناطیس باشد

و ان حالت مجرد مطلق را که فقط در اذهان باشد نداشته باشد
البته ایاتی در قران ممکن است دلالت بر این امر داشته باشد

انجا که می گوید او اول و او اخر است

می دانیم انرژی خلق نمی شود و از بین هم نمی رود و قدیم زمانیست و ابدیست

یا انجا که می گوید
چه کسی پرنده را در اسمان نگه می دارد

واضح است که پرنده توسط انرژی در اسمان نگه داشته می شود

الله و اعلم

خانم بی نظیر!
این نظر شما که تحمیل به ایات است!
بالاخره هیچ دلیلی صریحی از روایات و ایات نیاوردید که آنها چه هستند

دوم نظر نظرتان که کرر و ماده پرستی است!
اگر خدا انرژی باشد که مجرد نیست! خودش جزئی از طبیعت است که محدود است و عقل و شعور ندارد! تغییر پذیر است!
خواهشا کفر نگویید! این حرف شما همان ماتریالسم و ماده پرستی است که اصالت را به ماده دهیم! چطور چیزی که خودش ماده و مادی است خداست؟

سوما و از همه مهم تر
این همه استدلال آوردم که ماده و مادی (از جمله انرژی) قدیم نیست ازلی و ابدی نیست! در این صورت مادیات و ماده چه نیازی به خالق دارند، چرا به چیزی که می گویید فکر نمی کنید؟
مناظره آفریدگار و آفریده را بخوانید، صحبت شما عین صحبت ناباوران و منکران خداست!
ماده و مادی محدود است و همیشه مرکب و ترکیب دار است و لذا نیاز درونی دارد و خود مواد و مادیات به همه دیگر نیاز دارند، نتیجتا جمع مادیات و نیازمند ها یک نیازمند بزرگ تر است نه چیزی که قائم به ذات است!
چیزی که محدود است از لحاظ زمانی و مکانی هم محدود است و آغاز و عمر و طول زمانی مشخصی دارد!
اصلا پشت های بنده را می خوانید؟

بن موسی;452763 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

مقصود می تواند چیزی غیر از بال داشتن آن ها باشد.همانطور که مقصود از یدالله،ید معمولی نیست.حالا لابد می گویید لیس کمثله شیء.من دیگر نمی دانم چطور این مطلب را برای شما توضیح بدهم.قرآن وقتی درباره خدا می گوید ید،مقصودش یک چیز دیگری است.لذا ما هم می گوییم وقتی راجع به فرشتگان گفته شده بال،مقصود می تواند چیز دیگری باشد.خیلی واضح است مسئله.

سجده لزوماً یک وصف مادی نیست.همانطور که مراد از تسبیح در آیات قرآن با تسبیح عادی فرق می کند:
«يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»

حال آیا ما دیده ایم که خورشید بگوید سبحان الله؟همانطور که ما می گوییم؟خیر.نتیجه می گیریم که این وصف می تواند یک معنای عام تر داشته باشد.همچنین است راجع به سجده.
«وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ»
این آیه می گوید هر کس در آسمان ها و زمین است،برای خدا سجده می کند.ولی آیا کفار سجده می کنند؟خیر.پس معنای سجده،چیزی فراتر از معنایی است که ما در سجده نماز به کار می بریم.

البته این نکته را هم بگویم که برخی می گویند سجده فرشتگان در آن موقعیت خاص،بر خدا بوده نه بر انسان.البته ما بحثی روی این نداریم و فعلاً این را کنار می گذاریم.

مجرد خودش به دو قسم تقسیم می شود:
مجرد تام:هیچ کدام از اوصاف ماده را ندارد.
مجر غیرتام:برخی اوصاف ماده را دارد.
بنابراین حتی با فرض این که آیات و روایات برای فرشتگان خواص و اوصاف مادی قائل بشوند،باز می توانیم بگوییم که این ها مجرد غیر تام هستند نه تام و لذا مشکلی پیش نمی آید.

پس از نظر شما یکسری ویژگی های مادی دارند و یکسری ویژگی های غیرمادی.حال بحث را بگذاریم بر این که آیا ویژگی های مادی دارند یا نه.چون اگر ثابت بشود ندارند،در اینصورت همه ویژگی های آنان غیر مادی است و می توانیم آنان را مجرد بدانیم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

1. برادر عزیز! وقتی آیه ای را خلاف ظاهر معنا می کنیم باید قرینه ای باشد! چه قرینه ای جز تحمیل اقوال فلاسفه بر این ایه دارید؟ مثلا در ید الله از اضافه ی خود ید به الله و از آیات دیگر قرینه زیاد داریم که این ید قدرت است؛ پس چطور همه آیات و همه چیز را به هم ربط می دهیم؟
همین طور در مورد سجده و رکوع باید قرینه باشد، عقلاء از جمله فرشتگان که دهان و زبان و گویش دارند هم لفظا هم در درون ذکر و تسبیح می گویند! چطور درخت با فرشته یکی است؟ البته شما هر جوابی می دهید تکرار ادعاهای قبلی است و مدام با دید و پیش فرض مجرد بودن غیر خدا پیش می آیید

2. چطور سجده فرشتگان را فعلا کاری ندارید؟ هر جا میلتان است کاری ندارید؟
سجده ی فرشتگان برای شکرانه ی خلقت آدم بوده

3. این که مجرد دو قسم است! خودش تناقض است و ما این همه بحث داشتیم که مجرد غیر از خدا نداریم!
تناقض این جملاتی که فرمودید این است که اگر مجردی داریم آن مجرد یکی است و دو تا مجرد! و بیشتر خودش نفی تجرد است! و دو نوع تجرد هم محال است: یا چیزی مجرد از ماده است، یا چیزی ویژگی های ماده را دارد ولو یکی از آن ویژگی ها را که ماده و مادی می شود دیگر مجرد دارای ویژگی ماده که با این ویژگی ها تعریف می شود و حد گذاری می شود مجرد و نامحدود است؟

4. وقتی ویژگی های مادی دارند یعنی مادی هستند و اگر مجرد بودند! (جالب است فرشتگان که میلیاردی هستند مجرد هستند! و این یعنی چند تا هستند اما یکی هستند!) ویژگی مادی نداشتند و چند تا نبودند

تکرار مکررات نکنید

بن موسی;452784 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
این هم باطل است.چون معنای نور در آیات قرآن با نوری که از چراغ می آید فرق می کند.لذا چه بسا در این روایت هم فرق کند.

بله برای شما ثابت شد،بله.ولی برای کسی که بخواهد از منطق استفاده کند،خیر.

ما هیچ وقت نمی گوییم فرشتگان فقط معنا هستند آن هم در ذهن.ما می گوییم وجود خارجی دارند ولی مادی نیستند.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

1. برادر گرامی این نور اضافه به الله شده! یعنی متشابه و در بیان صفات خداست، یعنی هدایت خدا و ربانیت و اراده ی خدا بر موجودات مثل فلان و فلان است، که بعد هم می گوید «الله یهدی لنوره من یشاء» نه این که منظور نور مادی یا شیء باشد!

2. خیر عقلاء یقین کردند که محال است فرشتگان مجرد باشند مگر کسانی که بخواهند بر فلسفه مرسوم اصرار کنند!
و خدا هم موافق این مسئله بود

3. فرشتگان اگر مادی نیستند اصلا وجوود ندارند چون مجرد فقط یکی است و آن خداست که در صفحات قبل بحث سر همین موضوع بود
لطفا یکی از کتابهایی را که قبلا گذاشتم به نام آفریدگار و آفریده مطالعه کنید!

بن موسی;452776 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

احسنت.حالا شد.خودتان هم بهش رسیدید.فهمیدید که با این استدلال ها،می شود به این هم رسید.همین است که بنده دارم می زنم تو سر خودم تا به شما اشتباه بودن استدلالتان را نشان بدهم.بفرمایید.تحویل بگیرید.این است نتیجه قیاس اشتباهی که مدام می گویید درست است.خدا هم انرژی شد.

او اول و آخر است مفهومی است فراتر از زمان مندی.ولی انرژی در گستره زمان است که خلق نمی شود و از بین نمی رود.و الا در عین قدیم زمانی بودن،حادث ذاتی و ممکن الوجود است.چون تغییر می کند و هر متغیر،ممکن الوجود است و هر ممکن الوجود معلول و هر معلول مخلوق.

استدلالتان عیناً مثل نوری نیرو است.ما هم گفتیم این استدلال غلط است.چون دوام استدلال بنا به قیاس زیر است:
1-هر چه که در آسمان پرنده را نگه دارد،انرژی است.
2-خدا در آسمان پرنده را نگه می دارد.
نتیجه:خدا انرژی است.
حال آن که گزاره اول باطل است.لیس کمثله شیء شما چه شد پس؟نقضش می کنید حالا؟وقتی مقابل ماست اشکال ندارد،ولی الان اشکال دارد به کاربردن آن؟بنده هر حرفی زدم برای اثبات لیس کمثله شیء بوده است.

شما می توانید ارزشی برای حرف های بنده قائل نشوید و مدام بگویید غلط هستند.ولی یادتان باشد بنده همیشه اشکالات منطقی استدلال هایتان را بهتان گفتم،پس آن دنیا چیزی گردن من نیست.مختارید.هر نتیجه عجیب و غریبی را شما اینطور می توانید بگیرید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

1. این اشتباه بزرگ خانم بی نظیر را خدمتشان توضیح دادم
به شما خانم بی نظیر می گویم که کمی مطالب بنده را هم بخوانید و آن کتاب آفریدگار و آفریده را اول بخوانید تا اول خدا برایتان مشخص شود و همین طور مادی و ماده سپس نظری بدهید

2. اینقدر به استدلال این خانم گیر ندهید ایشان اشتباهی نکرده بود! حالا چه ربطی به آن دارد نمی دانم!

3. من نمی فهمم هر کسی می زند تو سر آیات قرآن! آقایان خانم ها هو الاول و الآخر در مورد موجود مجرد و بدون زمان و مکان است و به معنای ابتداء و انتهاء نیست قبلا توضیح دادم! همیچنین قبلا توضیح دادم و بحث کردیم که حادث حتما با زمان است و تقسیم بنده به حادث ذاتی و زمانی چیزی باطل است! اصلا نمی فهمم کسی به نوشته های من توجه دارد؟ یا عمدا یا قصور و تقصیرا تکرار مکررات می کنید؟

4. شما با گفتن سنخیت بین خالق و مخلوق و علت و معلول بودن خدا و مخلوقات لیس کمثله شیء را رد کرده اید نه اثبات!

بعضی از صحبتهای خانم بی نظیر هم همان طور که به ایشان تذکر دادم باطل و کفر است

البته اقای استوار در پستی که صحبت های اقای محی الدین را تایید کردند و بنده هم تذکر دادم بین مجرد و مجرد از عنصر که منظور اقای استوار است خلط کردند و اشتباها فرمودند قول فلاسفه را تایید می کنند
در حالی منظور اقای استوار این است که فرشتگان مادی هستند (در لسان شخصی مثل من) اما مجرد از عناصر هستند نه مجرد کلی از هرچه ماده و مادی است!

لذا در این بحث ها دو مجرد داریم: مجرد (تجرد از همه چیز) و مجرد از عناصر طبیعی (مثل زیر اتم اها و غیره)

موفق باشید

خواهش مندم حداقل کمی از پست های من را هم بخوانید!
اگر دوستان کلا روی فایل هایی که می گذارم و صحبت هایم فکری نمی کنند تا دیگر انرژی صرف نکرده و مطلب نگذارم!
کسانی هم که مطلبشان را رد کردم یا پاسخ جدید و نه تکرار مکررات بدهند یا اگر پاسخی ندارند به جای تکرار مکررات ساکت شوند و یا بهتر قبول نمایند

ببخشید امشب دیگه از دست من راحت هستید و باید بروم بسیج
خدانگهدار

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
روایاتی معتبر در رد فرمایش های ناصر یوسف نژاد:

1 حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي قَالَ رُوحٌ اخْتَارَهُ اللَّهُ وَ اصْطَفَاهُ وَ خَلَقَهُ وَ أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ فَضَّلَهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَرْوَاحِ فَأَمَرَ فَنُفِخَ مِنْهُ فِي آدَمَ
ترجمه :
1. محمد بن مسلم مى‏گويد: از امام باقر (عليه السلام) درباره سخن خداوند پرسيدم كه فرموده است: از روح خود در (آدم) دميد آن حضرت فرمودند: (منظور) روحى است كه، خداوند آن را انتخاب كرده، برگزيده، آفريده و به خودش نسبت داده و بر تمام ورح‏ها برترى داده، و در نهايت (به او) دستور داد كه از آن روح در آدم دميده شود.

2 أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَدٌ صَمَدٌ لَيْسَ لَهُ جَوْفٌ وَ إِنَّمَا الرُّوحُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِهِ نَصْرٌ وَ تَأْيِيدٌ وَ قُوَّةٌ يَجْعَلُهُ اللَّهُ فِي قُلُوبِ الرُّسُلِ وَ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
2. زراره از امام صادق (عليه السلام) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمودند: حقيقتا خداوند يگانه، بى‏نياز، بدون باطن است و روح، آفريده‏اى از ميان مخلوقات او مى ‏باشد، كه حمايت، تأييد و قدرتى است كه خداوند در قلب پيامبران و انسان مؤمن قرار مى‏دهد.

3 حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ صَالِحٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الطَّائِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي كَيْفَ هَذَا النَّفْخُ فَقَالَ إِنَّ الرُّوحَ مُتَحَرِّكٌ كَالرِّيحِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ رُوحاً لِأَنَّهُ اشْتُقَّ اسْمُهُ مِنَ الرِّيحِ وَ إِنَّمَا أَخْرَجَهُ عَلَى لَفْظِ الرُّوحِ لِأَنَّ الرُّوحَ مُجَانِسٌ لِلرِّيحِ وَ إِنَّمَا أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ لِأَنَّهُ اصْطَفَاهُ عَلَى سَائِرِ الْأَرْوَاحِ كَمَا اصْطَفَى بَيْتاً مِنَ الْبُيُوتِ فَقَالَ بَيْتِيَ وَ قَالَ لِرَسُولٍ مِنَ الرُّسُلِ خَلِيلِي وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ وَ كُلُّ ذَلِكَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مُحْدَثٌ مَرْبُوبٌ مُدَبَّرُ
ترجمه :
3. محمد بن مسلم مى‏گويد: از امام باقر (عليه السلام) درباره اين سخن خداوند پرسيدم كه فرموده است: از روح خود در (آدم) دميدم. (و عرض كردم:) اين دميدن چگونه بوده است؟ آن حضرت فرمودند: روح مثل باد در حركت است و روح ناميده شد، زيرا اسم روح از باد گرفته شده است و از لفظ روح به دست آمده است، زيرا روح با ريح (باد) هم جنس مى‏باشد، و خداوند روح را به خودش نسبت داده است، زيرا خداوند او را از ميان ديگر روح‏ها انتخاب كرده است همان طورى كه خانه خود (كعبه) را از ديگر خانه‏ها برگزيده است و فرموده است: خانه من و به پيامبرى از ميان پيامبران خود فرموده است: دوست من و مانند آن و تمام اين‏ها آفريده شده، ساخته شده، ايجاد شده، پرورش يافته و تدبير شده است.

4 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْأَصَمِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الرُّوحِ الَّتِي فِي آدَمَ ع وَ الَّتِي فِي عِيسَى ع مَا هُمَا قَالَ رُوحَانِ مَخْلُوقَانِ اخْتَارَهُمَا وَ اصْطَفَاهُمَا رُوحُ آدَمَ ع وَ رُوحُ عِيسَى ع
ترجمه :
4. ابو جعفر اصم مى‏گويد: از امام باقر (عليه السلام) درباره روحى پرسيدم كه در حضرت آدم (عليه السلام) و روحى كه در حضرت عيسى (عليه السلام) دميده شد، كه آن دو روح چگونه بودند؟ آن حضرت فرمودند: آن دو روح، آفريده شده (خداوند) هستند كه آنها را انتخاب كرده و برگزيده است، يكى روح حضرت آدم (عليه السلام) و ديگرى روح حضرت عيسى (عليه السلام) مى‏ باشد.

5 حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي قَالَ مِنْ قُدْرَتِي
ترجمه :
5. ابوبصير از امام باقر (عليه السلام) درباره تفسير سخن خداوند كه فرموده است: و از روح خود در (آدم (عليه السلام)) دميدم، نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمودند: (منظور از روح من)، قدرت من است.
6 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ وَ عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْسُ بْنُ هِشَامٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً وَ خَلَقَ رُوحاً ثُمَّ أَمَرَ مَلَكاً فَنَفَخَ فِيهِ فَلَيْسَتْ بِالَّتِي نَقَصَتْ مِنْ قُدْرَةِ اللَّهِ شَيْئاً هِيَ مِنْ قُدْرَتِهِ
ترجمه :
6. عبدالكريم بن عمرو از امام صادق (عليه السلام) درباره سخن خداوند كه فرموده است: زمانى كه آدم (عليه السلام) را آفريدم، از روح خود بر او دميدم. نقل مى ‏كند كه آن حضرت فرمودند: حقيقتا خداوند مخلوقات و روح را آفريد، سپس به فرشته‏اش دستور داد كه در آن بدمد، نه به صورتى كه با (اين دميدن) چيزى از قدرت او كم شود.

توحید شیخ صدوق،باب معنى قوله عز و جل وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي‏ (باب 27)،همه روایات باب

این است منطق کسی که خودش را بر حق می داند و معصومین (ع) را باطل.تو باطلی که حرفت ضد حرف معصومین (ع) است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام

کاربران عزیز ضمن تشکر از شرکت شما در گفتگوهای انجمن گفتگوی دینی

لطفا آداب بحث و گفتگو را رعایت کنید و از توهین های متقابل خود داری کنید در غیر این صورت بر خورد قانونی با متخلفین خواهد شد .

با تشکر

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;452754 نوشت:
حقیر نظر دیگری دارم که البته و صد البته مطمئن بر صحت ان نیستم و فقط یک حدس است
و اینکه خواهشا هرکس خواند فورا حمله نکند
من احتمال می دهم خدا هم نوعی انرژی یا چیزی شبیه امواج الکترومغناطیس باشد

انرژی الکترومغناطیسی و یا چیزی شبیه به آن، قطعا نیاز به یک منبع دارد.
هم منبع و هم انرژی گسیل شده از آن مخلوقند قطعا.
و نیز آن منبع اگر دائما مورد فیض الهی نباشد، روزی خاموش میشود.
شاید منبع همان صادر اول باشد. و طیفی با ترازهای مختلف انرژی (مراتب مختلف وجود) از آن گسیل میشود.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

استوار;453132 نوشت:
انرژی الکترومغناطیسی و یا چیزی شبیه به آن، قطعا نیاز به یک منبع دارد.

این منبع آیا لازم است که از جنس خود انرژی الکترومغناطیسی یا یک امر فیزیکی دیگر باشد؟
یعنی می شود فرض کرد که منبع غیرفیزیکی و یک امر مطلقاً مجرد است؟

استوار;453132 نوشت:
هم منبع و هم انرژی گسیل شده از آن مخلوقند قطعا.

اگر منبع یاد شده فیزیکی نباشد و مخلوق باشد و فرض کنیم فرشتگان فیزیکی هستند،در اینصورت یک موجود ناشناخته مخلوق داریم که مجرد مطلق است.منتهی ما اسم آن را نمی دانیم.

استوار;453132 نوشت:
و نیز آن منبع اگر دائما مورد فیض الهی نباشد، روزی خاموش میشود.

بله این که از نظر فلسفی درست است.منتهی ممکن است جناب تسنیم این را نپذیرند.

استوار;453132 نوشت:
شاید منبع همان صادر اول باشد. و طیفی با ترازهای مختلف انرژی (مراتب مختلف وجود) از آن گسیل میشود.

اگر ماهیت صادر اول را بفهمیم،قسمتی از مسئله حل می شود.برای مثال بیایید در عالم فرض اینطور بگوییم که هر چه از صادر اول به مراتب پایین تر می آییم،مخلوقات مادی و فیزیکی تر می شوند.یعنی در بالای این سلسله تشکیکی خداوند است که مجرد مطلق است.از صادر اول به بعد این مجرد شدن با این که هنوز وجود دارد،منتهی شروع به فیزیکی و مادی شدن می کند و سر انجام به این عالم مادی و فیزیکی می رسد.
حقیر فکر می کنم این نظریه می تواند با نظریه شما تا حدودی سازگار باشد.از طرفی با مبانی فلسفی هم ممکن است سازگار باشد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
قرآن کریم فرشتگان را خانم معرفی می‌کند : الْمَلَائِكَةُ
نام خود را الله معرفی می‌کند که کلمه مذکر هست
پس خداوند عز و جل, فرشتگان را دختران خود می‌داند جز جبرئیل که به معنای مرد خدا هست
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ [٣٧:١٥٠]
آیا ما فرشتگان را خانم آفریده‌ایم و آن‌ها گواه بودند؟
یعنی فرشتگان خانم هستند ولی قرآن کسی را خطاب فرار می‌دهد که بدون دلیل قرآنی و الهی چنین چیزی را بگوید
و دیدید که من با قرآن ثابت کردم که فرشتگان خانم هستند
اما در مورد مجرد بودنشان باید گفت آری مجرد هستند و حتی قادر هستند با انسان‌ها آمیزش جنسی کرده و فرزند داشته باشند (اجوج و مجوج)
کتاب تورات می‌گوید که پسران خدا با دختران آدم همبستر شده و فرزندان غول آسایی دنیا آوردند (اینها فرشتگان سقوط کرده هستند همون آنوناکی, خدایان دروغین
می‌توان گفت که هم پسر و هم دختر هستند و هم اینکه ازدواج کرده‌اند (مشروع و نامشروعش رو من نمی‌تونم بگم)
اما در روایت‌ها هست که پس از ظهور برادرم مردم, با فرشتگان دوست می‌شوند و حتی به خانه‌های آن‌ها می‌روند
پس اینکه مجرد هستند, بله بیشترشان مجرد هستند تا ملیک القدیر درباره آن‌ها تصمیم بگیرد
در بهشت زنان با فرشتگان مرد ازدواج می‌کنند و به اندازه کافی کامیاب می‌شوند چون یک زن دوست دارد پری باشد و این که یک فرشته یعنی عیسی مسیح او را دوست داشته باشد و همه جا را نشانش بدهد
نیاز زن فرشته بودن هست

سلام و عرض ادب.

Emeleo and Jared;453154 نوشت:
قرآن کریم فرشتگان را خانم معرفی می‌کند : الْمَلَائِكَةُ
نام خود را الله معرفی می‌کند که کلمه مذکر هست
پس خداوند عز و جل, فرشتگان را دختران خود می‌داند جز جبرئیل که به معنای مرد خدا هست

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
پديدآورنده آسمانها و زمين است چگونه او را فرزندى باشد در صورتى كه براى او همسرى نبوده و هر چيزى را آفريده و اوست كه به هر چيزى داناست

أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُم بِالْبَنِينَ
آيا از آنچه مى‏آفريند خود دخترانى برگرفته و به شما پسران را اختصاص داده است

Emeleo and Jared;453154 نوشت:
و دیدید که من با قرآن ثابت کردم که فرشتگان خانم هستند

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ
آيا فرشتگان را مؤنث آفريديم و آنان شاهد بودند؟

tassniim;452724 نوشت:
1. من هم طبق معنای مورد نظرشان گفتم که این معانی که گرفته اند باطل است
2. اولا اگر جایی مغالطه ای دیدید بفرمایید و خیلی ممنونم اگر مغالطه ای شود بنده ناخواسته این کار را کرده ام و جسارت نمی کنم بخواهم مغالطه در حضور خدا و شما عزیزان کنم
دوما لفظ دعوت به معنایش می کند، بنده می گویم حتی ذره ای شباهت و جزئیت هم باطل است مثلا در وحدت حقیقیه هم در مفهوم و مصداق است که هر دو شباهت باطل است و در وحدت تشکیکیه فقط شباهت را در مفهوم گرفته اند که همین مقدار هم باطل است
3. اتفاقا بنده ادعایم این است که بین جناب ملاصدرا و فلاسفه با خدا دعواست لذا دلایل را ذکر کردم
4. به هر حال کاری به اولی و غیره ندارم (که اصلا این اصل که دیگران اولی هستند باطل است! از کجا این را فهمیدید دوست عزیز؟ وحی شد یا قاعده عقلیست؟) بقیه هم انسان هستند و می توانند نقد کنند و هر کسی باید به چیزی که یقین دارد باور داشته باشد «لا تقف ما لیس لک به علم»

ممنون


سلام برادر
1- بنده میگویم اصل معنای جسم بمعنای موجود بوده شمامی گویید من کاری به معنای مد نظرشان ندارم میگویم بخاطر وجود بعضی خصوصیات جسم مادی جسم مثالی را جسم نامیدند می گویید همینکه یک خصوصیاتی از ماده دارد پس مادی است اگر اینطور است عکس من و شما در آینه هم خود ماست چون عینا همان شکل و شمایل را دارد . این نوع نقد مطالب در شان کسی نیست که می خواهد ملا صدرا را نقد کند .
2- شما گفتید همین که یکی مجرد نام دارد و یکی مادی برای تباین آنها و عدم هرگونه نسبت بینشان کافی است . خوب مادی و مجرد یا در لفظ تفاوت دارند یا در ماهیت یا در هردو . اگر در لفظ تفاوت باشد که اصلا دلیلی بر تفاوت ماهوی نیست . شیر و اسد هم به لحاظ لفظ اختلاف دارند اما معنا و مصداق خارجی یکسان دارند . اگر تفاوت ماهوی است باید دید در عالم دو چیز هست که تفاوت ماهوی داشته باشند و به هم تبدیل میشوند یا خیر ؟ خوب بنده قویترین مثال شناخت شده علمی را آوردم که ماده و انرژی است که تا چندی پیش به فکر هیچ انسان و جنی نمیرسید که آنها قابل تبدیل به یکدیگرند اما الان بطور قطعی ثابت شده اینها قابل تبدیل به یکدیگرند . لذا همین یک مورد قطعی برای نفی ادعای کسی مثل شما که میگویید : تفاوت ماهوی ماده و مجرد مانع تبدیل آنها به یکدیگر است کافی است . چرا ؟ چون ما یک نمونه قطعی داریم که دو شی با تفاوت ماهوی به یکدیگر تبدیل میشوند و اما ادعای مادی بودن هم ربطی به دلیل ندارد چون دلیل اعم از دو ماهیت مادی و مجرد بود . این است مغالطه شما
3- هیچ فیلسوف الهی نگفته و نخواهد گفت که سخن او در مقابل سخن خدای متعال است بلکه تقابل در ذهن امثال شماست . ایشان همه خود را کاوشگر حقایق قرآن با کمک اصول فلسفی می دانند و نه سخنگوی در مقابل او تعالی . شما ببینید جناب ابن سینا بعد از طرح مباحث مرتبط با معاد اعتراف میکند با اصول او نمیتوان معاد مطروحه در شرع مقدس را فهمید (هرچند اصول جناب صدرا در بحث وجود ذهنی این مشکله را حل کرد) از افترا به بندگان مومن اندیشمند دست بردارید و ایشان را در جنگ با خدا معرفی نکنید که فردا مسوولید .
4- شما خود میگویید چیزی از فلسفه می دانید به نظر شما اگر یک نفر بگوید : من چیزی از فقه می دانم می تواند مدعی فهم غلط فقها از یک مساله شرعی شود ؟ انصاف ؟
یا علیم

tassniim;452728 نوشت:
1. بفرمایید چطور قائل است؟
2. نخیر بنده چیزی در مورد مجرد و مادی می گویم که همه قبول دارند که ماده مجرد نیست و مجرد مادی نیست! و اگر چیزی بعض داشته باشد ترکیب و کل و حد دارد و اگر چیزی نزدش باشد مکان دارد! لذا همین اشکال رد بر خزائن بودن مادی نزد مکانی خدا یا جزء خدا هست! به هر حال اگر مجردی بعض مجردی باشد بر همین اساس که همه قبول دارند و عقلی است باطل است و بر مبانی غیر قابل قبول برای فلاسفه نیست!

3. آیه را چطور خلاف معنای روشنش تفسیر کردم؟ اگر منظورتان خلاف ظاهری است که ظاهرش مشخص است باطل است و باید با توجه به آیات دیگر و خود ایه که صفاتی در مورد موجود مجرد را در حال تفسیر است معنا می کند، در دعای عرفه بفرمایید چه فرموده اند؟ البته آنجا هم هرچه باشد بر مبنای قرآن فهمیده می شود چون قرآن «فرقان» و «مهیمن» و محک است و بر مبنای عقل سلیم


سلام
1- آیه شریف این اصول را ثابت می کند :
1- همه اشیاء تنزلی هستند
2- این اشیاء تنزل یافته خزانه های الهی دارند که از آن نازل شده اند
3- تنزل به تقدیر مشخص است یعنی امر بی اندازه به اندازه درآمده لذا تنزل یافته است چون حقیقت او در خزانه اش اندازه ندارد ( مجرد است )
نتیجه اینکه ..... گفته شد
2- کسی نگفته خزائن مادی اند تا مکان داشته باشند و کسی نگفته خزائن بخشی از وجود خدای متعال است بلکه خزائن همان اصول اسماء الهی اند که وجود مجرد دارند و از نکاح این اسماء اسماء جزئی تر ناشی میشود که در روایت اشتقاق اسماء آمده است و اما احاطه وجودی خدای متعال از اشیاء مجرد و مادی مستلزم حضور همه آنها در پیشگاه متعال اوست لذا همه نزد اویند هرچند قرب و بعد اشیا به خدای متعال ( و نه بالعکس ) متفاوت است و به حسب سعه و شدت وجودی در مراتب قرب و بعد قرار میگیرند
3- آیه می فرماید خدا ، ظاهر است ( با تاکید بر لفظ خدا که معنای انحصار در ظهور را می فهماند ) و بر همین مبنا سیدالشهدا علیه السلام در دعای عرفه با یک استفهام انکاری فرمود : الغیرک ظهور مالیس لک آیا غیر تو ظهوری دارد که مال تو نباشد ؟ یعنی ظهور دیگران هم مال توست پس تنها تویی که در همه عالم ظاهری لذا اهل معرفت زبان گشودند و گفتند :
هردوعالم یک فروغ روی توست ...
و اما شریفه : یا ایهاالناس انتم الفقراء الی الله که ممکنات را فقیر محض می داند که همه چیزشان از اصل وجود تا شووناتش مال خداست باز دلیل دیگر بر انحصار وجود و ظهور در خدای تعالی است . این وجود حق تعالی است که در جلوه های مادی و مجرد نمایان شده و وجود مستقلی در هستی نیست لیس فی الدار غیره دیار
یا علیم

tassniim;452735 نوشت:
سلام علیکم

1. بله خلق تجلی قدرت اوست نه تجلی خود او! یعنی از نظم و تدبیر در مخلوقات وجود خالق فهمیده می شود!
آن حقیقتی که فرمودید حقیقت نیست بلکه غیر حق است

2. منظورتان را متوجه نشدم: آیا می فرمایید افکار انضباط ندارد و لذا معلوم نیست درست باشد؟ که این نیاز به اثبات دارد! چرا انضباط ندارد چون خلاف فلاسفه صحبت می کنم؟
یا اینکه می فرمایید معلوم نیست که افکار من انضباط داشته باشد لذا از کجا معلوم که صحیح است؟ این هم احتمال است و نیاز به دلیل دارد نه صرف احتمال شک در دلایل کنیم؛
بنده دلایلی می آورم اگر قابل قبول است نشان از انضباط است (حداقل تا وقتی رد نشده) در ثانی بسیاری از افکار انضباط داشته ولی انضباط شیطانی که به باطل ره نمون شود! لذا انضباط تنها شرط نیس بلکه رو کردن با انضباط به حق هم شرط است که فعلا این دو را ان شاء الله دارم اگر ندارم در بحث ها مشخص خواهد شد.
همیشه حق خود را در اختلاف بین دو نفر نشان می دهد «ما من رجلین اختلفا الا و احدهم بالحق» مضمون سخن حضرت علی علیه السلام


سلام
1- حالا فرعون نفس دارد کار می کند و اساسش بی اطلاعی است وقتی که قهار جلوه فرمود همه و از جمله من و شما نیستیم که بگوییم تمام ملک وجود از آن اوست بگذار تا وقتش بیاید عجله ای نیست دعوای ما سر فضل است وگرنه اصل که ثابت است بله خدا یکتاست اما دعوا در چگونگی یکتایی است که وقت ذوقش میرسد دور نیست حداکثر 70 سال دیگر
و اما
می فرمایید جلوه قدرت اوست
فکر میکنم خودتان خوب می دانید که در مذهب ما شیعه ذات و صفات یکی اند و همین اندازه اشاره برای جستجوگر حقیقت کافی است
2- شما هم بفرمایید مانند جناب ارسطو و فارابی و ملا صدرا زحمت بکشید یک نظام عقلی بر اساس آنچه که شرع مقدس شما را بدان هدایت فرموده پی بریزد و به جامعه علمی جهان عرضه کنید تا نقد و بررسی شود بعد بر اساس آن معارف وحیانی را برای صاحبان اندیشه تشریح بفرمایید
مگر فلاسفه چه کردند آقا!
ایشان می دانستند که وحی لسان کشف دارد و لسان کشف لسان عقلی عام نیست بلکه عمده اش لسان ایمان و قلب و باور است پس عرضه اش بر اندیشمندان مشکل است لذا پایه های عقلی محکمی را بر اساس اندیشه و فکر بشری ریختند تا نردبانی باشد بسوی فهم و پذیرش لسان کشفی شرع مقدس
حالا شما هم یک پایه های اینچنینی بریزید تا وقتی به صاحب اندیشه ای که ایمان و باور ندارد عرضه کردید بپذیرد و به وادی ایمان رهنمون شودیا علی
یا علیم

دلیلی دیگر از روایات بر مادی بودن فرشتگان
[=arial]
از امام صادق(ع) حكایت شده: «خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد.»

tassniim;452823 نوشت:
بله من هم که از اول گفتم همه چیز جز خدا مادی و ماده است
موفق باشید

سلام
خوب پس بفرمایید خدای تعالی هم مادی است چون او که اصل نور است :
الله نورالسماوات والارض
دودوتا چارتا نه ؟
اما منظور قرآن کریم از تعبیر نور این استکه همانطور که اشیاء به نور دیده میشود وجود زمین و آسمان به نور خدای متعال مشاهده میشود یعنی این نور وجود حق تعالی است که در کالبد آسمانها و زمین جلوه گر شده که آنها به ظهور و بروز جلوه گری رسیده اند
یا علیم

Emeleo and Jared;453154 نوشت:
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
قرآن کریم فرشتگان را خانم معرفی می‌کند : الْمَلَائِكَةُ
نام خود را الله معرفی می‌کند که کلمه مذکر هست
پس خداوند عز و جل, فرشتگان را دختران خود می‌داند جز جبرئیل که به معنای مرد خدا هست
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ [٣٧:١٥٠]
آیا ما فرشتگان را خانم آفریده‌ایم و آن‌ها گواه بودند؟
یعنی فرشتگان خانم هستند ولی قرآن کسی را خطاب فرار می‌دهد که بدون دلیل قرآنی و الهی چنین چیزی را بگوید
و دیدید که من با قرآن ثابت کردم که فرشتگان خانم هستند
اما در مورد مجرد بودنشان باید گفت آری مجرد هستند و حتی قادر هستند با انسان‌ها آمیزش جنسی کرده و فرزند داشته باشند (اجوج و مجوج)
کتاب تورات می‌گوید که پسران خدا با دختران آدم همبستر شده و فرزندان غول آسایی دنیا آوردند (اینها فرشتگان سقوط کرده هستند همون آنوناکی, خدایان دروغین
می‌توان گفت که هم پسر و هم دختر هستند و هم اینکه ازدواج کرده‌اند (مشروع و نامشروعش رو من نمی‌تونم بگم)
اما در روایت‌ها هست که پس از ظهور برادرم مردم, با فرشتگان دوست می‌شوند و حتی به خانه‌های آن‌ها می‌روند
پس اینکه مجرد هستند, بله بیشترشان مجرد هستند تا ملیک القدیر درباره آن‌ها تصمیم بگیرد
در بهشت زنان با فرشتگان مرد ازدواج می‌کنند و به اندازه کافی کامیاب می‌شوند چون یک زن دوست دارد پری باشد و این که یک فرشته یعنی عیسی مسیح او را دوست داشته باشد و همه جا را نشانش بدهد
نیاز زن فرشته بودن هست

سلام
تاء ملائکه تاء تانیث نیست و مفرد آن ملک است که مذکر می باشد و آخر اینکه تانیث و تذکیر نام دلیل کافی بر مونث و مذکر بودن مصداق آن هم نیست
یا علیم

بن موسی;452784 نوشت:
ما هیچ وقت نمی گوییم فرشتگان فقط معنا هستند آن هم در ذهن.ما می گوییم وجود خارجی دارند ولی مادی نیستند.

سلام

این جمله شما که وجود خارجی دارند ولی مادی نیستند یک توهم بزرگ عالم بشریت هست
هیچ چیزی جز ماده و انرژی در جهان وجود نداره

عالم مجردات به معنای انچه فلاسفه می گویند یک توهم است و فقط در ذهن وجود داره و وجود خارجی نداره

موفق باشید

استوار;453132 نوشت:
انرژی الکترومغناطیسی و یا چیزی شبیه به آن، قطعا نیاز به یک منبع دارد.
هم منبع و هم انرژی گسیل شده از آن مخلوقند قطعا.
و نیز آن منبع اگر دائما مورد فیض الهی نباشد، روزی خاموش میشود.
شاید منبع همان صادر اول باشد. و طیفی با ترازهای مختلف انرژی (مراتب مختلف وجود) از آن گسیل میشود.

سلام

اگر منبع صادر اول باشد منبع صادر اول هم باید انرژی باشد
و ما نباید برای منبع اولیه دنبال منبع بگردیم
منبع اولیه همیشه بوده و خواهد بود

یعنی واجب الوجود هست

موفق باشید

بن موسی;452763 نوشت:
مقصود می تواند چیزی غیر از بال داشتن آن ها باشد

سلام

جالبه وقتی فلاسفه نمی دونند فرشته از چی خلق شده میان معنای خلاف ظاهر ایه حکم می کنند و می گن منظور از بال چیز دیگه هست
مگه خدا نمی تونسته بجای بال بگه قدرت ؟؟؟!!!
مگر قدرت یا توان یا نیرو از نظر مردم کلمه ناشناخته ای هست که بجاش بگه بال !!!!!

نه اقا اینها همه از عدم ندانستن موضوع اصلی هست

موفق باشید

[="Tahoma"]با سلام و درود

با تشکر فراوان از دوستان گرامی که با حضور فعالشان به این تاپیک نشاط خاصی بخشیده اند.

و با عرض معذرت از این که موقتا تاپیک را می بندم زیرا سرعت ارسال پست ها زیاد است و لازم است بنده فرصت کافی داشته باشم تا پست هایی که نیاز به توضیح یا پاسخ دارد را بررسی کنم.

مجددا و بزودی تاپیک باز می شود.

[="Tahoma"]

بی نظیر;450696 نوشت:
سلام و تشکر از پاسخ گویی

از طرفی
فرمودید در ایات قران اشاره ای به تجرد فرشتگان نشده است

و از طرف دیگر با دقت در ایات قران می توان مواردی را اشکارا دید که فقط در صورت جسم داشتن فرشتگان ان موارد معنا پیدا می کند

نظیر

این ایه به صراحت برای فرشتگان بال قائل شده است

یا ایات افرینش از صحبت کردن فرشتگان با خدا و سجده انان بر انسان می گوید

در کل بسياري از آيات و روايات تجرد مطلق به معنای فاقد زمان و مکان بودن و جسم داشتن را رد می کند چون در اين روايات و آيات براي ملائکه مکان، زمان و صف کشيدن و... مطرح شده، حال آن که مجرد مطلق از اين اوصاف بريء است. اما اين که آنها موجود مادي از قبيل موجودات اين عالم باشند از مجموع آيات و روايات معلوم مي شود که اين ايده هم درست نيست.

با توجه به مطالب فوق از نظر حقیر حداقل چیزی که برای فرشتگان از ایات قرانی اثبات می شود داشتن جسم و زمان مند و مکان مند بودن انهاست
اما باز با همین ایات و روایات مشخص است که جسم انها مادی نیست بلکه نوعی دیگر جسم می باشد
نوعی که زوال و فساد یا خستگی یا نیاز به تغذیه و .... در ان راه ندارد

اما این چه نوع جسمی می باشد که دارای این خصوصیات می باشد
سوالی هست که باید به ان پاسخ داده شود ؟

با تشکر

با سلام و درود

این تعابیر بال و سجده و صحبت کردن و ... کنایه از امور ملکوتی است، نه همین شکلی که انسان ها انجام می دهند.

اگر با سخن گفتن ملائکه با خدا، دارای جسم بودن ملائکه را ثابت می کنید، باید ملتزم به جسم داشتن خداوند هم بشوید زیرا یک طرف صحبت، خداوند است. و این بطور قطع باطل و ناصحیح است.

لذا این تعابیر کنایه از اموری است که فهم آن برای ما آسان شود.

توصیف و تمثیل آوردن از یک امر مجرد، برای تقریب به ذهن و برای این که عقل بشر، فهم و درکی از آن داشته باشد، هیچ اشکالی ندارد و هیچ ضرری هم به مجرد بودن آن موجود مجرد نمی زند.

به بیان دیگر، تمثیل آوردن از موجود مجرد، اصلا باعث خارج شدن او از مجرد بودن نمی شود.

علامه طباطبایی(ره) در این زمینه چنین می آورند:

وجود فرشتگان مجهز به چيزى است كه مى ‏توانند با آن كارى را بكنند كه پرندگان آن كار را با بال خود انجام مى ‏دهند، يعنى ملائكه هم مجهز به چيزى هستند كه با آن از آسمان به زمين و از زمين به آسمان، و از جايى به جاى ديگر كه مأمور باشند مى‏ روند؛ قرآن نام آن چيز را "جناح" (بال) گذاشته است.

اين نامگذارى مستلزم آن نيست كه بگوييم ملائكه دو بال نظير بال پرندگان دارند، كه پوشيده از پر است، چون صرف اطلاق لفظ مستلزم آن جناح، نيست، هم چنان كه الفاظ ديگرى نظير جناح نيز مستلزم معانى معهود نمى ‏باشد مثلا، وقتى كلمه عرش و كرسى و لوح و قلم و امثال آن را در باره خداى تعالى اطلاق مى ‏كنيم، نمى ‏گوييم عرش آن ها و كرسى و لوح و قلمش نظير كرسى و لوح و قلم ماست.

بله اين مقدار را از لفظ جناح مى ‏فهميم: آن نتیجه ای كه پرندگان از بال هاى خود مى‏ گيرند، ملائكه هم آن نتيجه را مى ‏گيرند، و اما اين كه چطور آن نتيجه را مى‏ گيرند از لفظ جناح نمى ‏توان به دست آورد.(ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 6)

[="Tahoma"]

بی نظیر;450698 نوشت:

با استفاده از قسمت ابی روایت حکم به تجرد فرشتگان کرده اید اما به قسمت قرمز دیگر دقت نکرده اید
اگر از قسمت ابی بتوان به تجرد فرشتگان رسید
چرا از قسمت قرمز نتوان به نوعی از جسم برای انها رسید ؟
قسمت قرمز رنگ به وضوح گویای این مطلب است که فرشتگان دارای جسم می باشند

و این موردی است که از نظر حقیر مورد غفلت واقع شده است

موفق باشید

ملکوت رکوع و سجود منظور است، نه رکوع و سجود جسمانی که مربوط به عالم ماده و انسان است، مانند تسبیح گو بودن همه موجودات (اسراء، 44)، در حالی که مثل انسان تسبیح نمی گویند.

[="Tahoma"]

tassniim;451176 نوشت:

این استدلالات که همه اش خلاف تجرد روح است! اصلا قرآن و سنت حتی یک کلمه در مورد تجرد غیر خدا ندارند و بر خلافش اثبات مادی بودن همه چیز غیر از خدا است
همین آیه ی الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ که واضح است اگر فرشتگان مجرد باشند که نباید بال های دو تای و سه تای و چهار تایی داشته باشند! و یزید فی الخلق ما یشاء دیگر معنا نخواهد داد برای مجرد!

تجرد روح و فرشته و غیره مخالف آیات قرآن و سنت و عقل سلیم است.

با سلام و درود

توصیف و تمثیل آوردن از یک امر مجرد، برای تقریب به ذهن و برای این که عقل بشر، فهم و درکی از آن داشته باشد، هیچ اشکالی ندارد و هیچ ضرری هم به مجرد بودن آن موجود مجرد نمی زند.

به بیان دیگر، تمثیل آوردن از موجود مجرد، اصلا باعث خارج شدن او از مجرد بودن نمی شود. لذا نعبیر از بال برای فرشتگان و ...، به معنای عدم تجرد آن ها نیست.

از طرفی مجرد بودن که نسبی نیست. یک موجود یا مجرد است یا مادی.

مجرد هم یا مجرد تام و تمام است مانند خداوند متعال که از نظر کمالات تام و تمام است؛ یا مجرد ناقص است. مجرد ناقص هم در مجرد بودن که ناقص نیست بلکه در کمالات، ناقص است.

لذا این که به غیر از خدا هیچ موجود مجردی ندارم، صحیح نیست.

[="Tahoma"]

استوار;451044 نوشت:
سلام و عرض ادب.

احتمالا فرشتگان قبض روح باید از جنس جسم مثالی باشند. (و یا شاید همه فرشتگان)

با سلام و درود

ملائکه و فرشتگان جزو عالم مجردات هستند نه عالم مثال.

[="Tahoma"]

.امین.;451894 نوشت:
با عرض سلام و ادب

اگر تکثیر ملائکه با امر الهی است این مطلب چگونه با قاعده الواحد که میگوید از خالق واحد، تنها یک معلول صادر میشود منطبق خواهد شد؟

درباره روح در قرآن کریم فرموده الذی خلقکم من نفس واحده. یعنی طبق این آیه شریفه نفس یا همان روح ما انسانها نباید متعدد باشد و الزاما باید از یک حقیقت نشات گرفته باشد.

اگر در خلقت ملائکه هم خصوصیاتی از جنس عالم مادی باشد میتوان همین روح را برای آنها هم در نظر گرفت و به قاعده الواحد نزدیکتر است تا اینکه مجرد محض باشند و کلا فاقد خصوصیات عالم مادی .....

با سلام و درود

قاعده الواحد با عقول دهگانه حل شده که چگونه کثیر از خدای واحد صادر شده است. برای تفصیل آن به کتب فلسفی مراجعه شود.

از طرفی به فرض با قاعده الواحد سازگار نباشد، قاعده الواحد را کنار می گذاریم.

[="Tahoma"]

بی نظیر;452289 نوشت:

از نظر حقیر دلیل دیگری بر ماده بودن فرشتگان این است که

فرشتگان چون طبق ایات و روایات کار مادی انجام می دهند
باید حتما ماده باشند تا بتوانند با ماده تعامل کرده و بر ان اثر بگذارند
مثلا در روایات هست باران باریدن یا رعدو برق کار فرشتگان است
از طرفی دلیل باران باریدن یا ایجاد رعدو برق از نظر علمی کاملا روشن گردیده
و بر کسی پوشیده نیست که از نظر علمی هیچ فرشته ای در ان نقش ندارد

پس چکار باید کرد تا تعارض برطرف شود

تنها راه این است که فرشتگان را همان نیروهای تعامل کننده در ایجاد باران یا رعدو برق در نظر بگیریم

موفق باشید

خیر، مراد آیات و روایات، مادی بودن ملائکه نیست.

انرژی و ... مربوط به عالم ماده است و کار مادی است که نیاز به انرژی دارد. و الا ملائکه از عالم مجرداتند و مجردات که نیاز به انرژی ندارند.

به عنوان مثال نفس که مجرد است و بدن را حرکت می دهد. بدن برای کار انرژی می خواهد ولی آن نفس که دستور می دهد که انرژی نمی خواهد.

[="Tahoma"]

tassniim;452178 نوشت:
[=arial]
در حالی که در ید الله فوق ایدیهم از قراین بسیار زیادی از جمله اضافه ی ید به الله و فوق ایدیهم (دلایل از خود ایه) و از آیات دیگر که خدا دارای جسم نیست این مطلب فهمیده می شود که منظور ید قدرت است! اما برای «اولی اجنحة مثنی و ثلاث و رباع» هیچ قرینه ای برای توجیه شدن آنها به غیر معنای ظاهری آنها نیست!

خداوند مجرد تام است یعنی همه صفات را در حد کمال و تمام دارا است و تنها اوست که این گونه است.

تعابیر قرآن در مورد بال فرشتگان و ... برای تقریب به ذهن است و الا واقعیت آن را نمی دانیم.

توجه داشته باشید که حمل قرآن بر خلاف ظاهر، نیاز به قرینه دارد و با توجه به روایات معصومین علیهم السلام، روشن می شود که مراد از بال و ... برای فرشتگان کنایه از توانایی و حیطه إعمال قدرت آن ها است. لذا حمل این تعابیر بر معانی کنایی، به قرینه روایات معصومین علیهم السلام است.

اگر ملائکه مجرد نباشند چگونه می توانند در یک لحظه چند جا باشند و اوامر الهی را اجرا کنند.

tassniim;452180 نوشت:
هاروت و ماروت و دیگر فرشتگان مادی بودند! لازم نبود وارد عالم مادیات شوند مگر غیر از عالم مادیات عالم دیگری هم هست؟ (اگر منظورتان «عالم مجردات» است که گفتم محال است و شرح هم دادم) و اگر از مجردات! هستند چطور مجرد که ماده نیست ماده شد؟! تناقض و از اساس باطل است

چرا اول می آییم تجرد ملائک یا هر چیز دیگر را قبول می کنیم بعد به قرآن تحمیل می کنیم که نه ملائک فلان بودند سپس در این آیه وارد عالم مادی شدند!
حتی یک روایت و ایه برای اثبات تجرد غیر خدا نیست نمی فهمم مطلب به این غلطی را چرا پیش فرض همه ی بحث ها گرفته ایم؟!

این تمثل است نه حضور مادی. به دید ما این گونه است نه این واقعا موجود مادی می شوند.

ملائکه به صورت های مختلف مانند صورت انسان مصور می شوند چنان چه بر حضرت ابراهيم در مورد بشارت به اسحاق، بر حضرت لوط در موقع هلاک قوم او، بر حضرت مريم در موقع پيدايش عيسى و در جنگ بدر براى يارى مسلمين به صورت انسانى مصور شدند.

به این روایات توجه کنید:

در روایات داریم که جبرائیل ششصد بال دارد (تفسير القمي، ج ‏2، ص 207؛ تفسير نورالثقلين، ج ‏4، ص 346 و 347)
خداوند فرشته ‏اى دارد كه ما بين گوش تا چشمش به اندازه پانصد سال راه به وسيله پرنده ‏اى تيز پرواز است ‏(همان)
و یا این که بعضى از فرشتگان چنان عظمت دارند كه پاهايشان در طبقات پائين زمين ثابت است و گردنشان از آسمان برين برتراست (نهج البلاغه، خطبه 1)
و .... .

روشن است كه اين گونه تعبيرات را بر جنبه ‏هاى جسمانى مادى نمى ‏توان حمل كرد، بلكه بيانگر عظمت معنوى و ابعاد قدرت آن ها است.

به بیان دیگر؛ اين كه در روايات، از صورت و شكل و هيأت هاى جسمانى ملائكه سخن گفته، از باب تمثل است، و خواسته ‏اند بیان کنند که فلان فرشته طورى است كه اگر اوصافش با طرحى نشان داده شود، به اين شكل در مى ‏آيد. به همين جهت است که انبياء و امامان، فرشتگان را به آن صورت كه براى آنان مجسم شدند، توصيف كرده ‏اند؛ و گرنه ملائكه به صورت و شكل در نمى ‏آيند.

[="Tahoma"]

tassniim;452222 نوشت:
1.

«قل هو الله احد

لیس کمثله شیء

«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ء» (شوری، 11) یعنی خداوند در کمالات، تام و تمام است و هیچ مانند و مثلی ندارد.

هر مجردی که معنایش این نیست که او در کمالات تام و تمام است. از این رو مجرد بودن ملائکه اصلا به معنای تام و تمام بودن آن ها نیست.

مگر حضرات معصومین به ما نفرموده اند که سعی کنید صفات الهی داشته باشید. پس می توان خود را متلبس به صفات الهی کرد بدون این که خدا شد، زیرا خداوند آن صفات را در حد کمال و نهایت دارد ولی بقیه موجودات، مراتب خیلی پایین تر آن را می توانند دارا باشند.

لذا این استدلال شما صحیح نیست.

[="Tahoma"]

بی نظیر;452739 نوشت:

دلیلی دیگر از روایات بر مادی بودن فرشتگان
[=arial]
از امام صادق(ع) حكایت شده: «خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد.»1

این روایت رو الان دیدم

می دانید نور طیف وسیعی از اشعه های نامریی و مریی را شامل می شود

به نظرم در اثبات اینکه فرشتگان مادی هستند و متعلق به جهان ماده دیگر شکی موجود نباشد

این نور که نور مادی نیست که منشور داشته و قابل تفکیک باشد.

کما این که در مورد وجود نوری اهل بیت علیهم السلام نیز روایت داریم که از نور خلق شده اند و می دانیم که این نور مادی منظور نیست.

[="Tahoma"]

بی نظیر;453207 نوشت:

جالبه وقتی فلاسفه نمی دونند فرشته از چی خلق شده میان معنای خلاف ظاهر ایه حکم می کنند و می گن منظور از بال چیز دیگه هست
مگه خدا نمی تونسته بجای بال بگه قدرت ؟؟؟!!!
مگر قدرت یا توان یا نیرو از نظر مردم کلمه ناشناخته ای هست که بجاش بگه بال !!!!!

نه اقا اینها همه از عدم ندانستن موضوع اصلی هست

موفق باشید

بله، از حقیقت فرشته و ملک، اطلاعی نداریم مگر آن مقداری که از طریق نقل (آیات و روایات) در این زمینه بیان شده است.

این تعابیر بال و سجده و صحبت کردن و ... کنایه از امور ملکوتی است، نه همین شکلی که انسان ها انجام می دهند. این تعابیر کنایه از اموری است که فهم آن برای ما آسان شود.

لذا توصیف و تمثیل آوردن از یک امر مجرد، برای تقریب به ذهن و برای این که عقل بشر، فهم و درکی از آن داشته باشد، هیچ اشکالی ندارد و هیچ ضرری هم به مجرد بودن آن موجود مجرد نمی زند.

مطلب دیگر؛

اولا خداوند حکیم است و هر حکیمی عبارات کلامش را با توجه و عنایت انتخاب می کند، اعم از این که کلامی صریح باشد یا کنایی.

در ثانی آوردن کنایه و استعاره و ... هیچ محدودیتی برای گوینده محسوب نمی شود و چه بسا متکلم حکیم و بلیغ، تشخیص داده که این تعبیر برای رساندن مقصودش رساتر است.

سوم این که نیازی به فهم بیشتری از ملک و فرشته برای انسان لازم نبوده، لذا به همین مقدار اکتفا نموده است.

[="Tahoma"]

توجه!

موضوع روح، تجرد خداوند، روح برزخی و ... خارج از موضوع تاپیک است و متاسفانه اغلب پست های دوستان، بدون توجه به عنوان تاپیک ـ که حیث قرآنی است ـ پرداخته است.

از طرفی مجادله و خرده گرفتن بر یکدیگر، مناسب گفتگوی علمی نیست.

لطفا فقط اگر در حیث قرآنی بودن، مطلبی ناگفته مانده است بیان فرمایید.

حالا فرشتگان هر جوری باشند چه مشکلی از ما و زندگی ما حل می کنه
یا از هر چی که خلق بشن
یعنی تمام مشکلات حل شده فقط تنها مشکل شناختن فرشتگان هست
:Gig::Gig:
فرشتگان هم مخلوقی از مخلوقات خدا هستند به همین سادگی

سلام و عرض ادب.

جناب میقات،
دلم پر است و بسیار گله‌مند.
احساس میکنم در یک سایت کاربر محور، به شعور کاربر توهین میشود.
بستن تاپیک آنهم به این مدت طولانی، همانندِ کاری هست که بعضی تیمهای فوتبال انجام میدهند.
با توقف بازی و اتلاف وقت، باعث میشوند روند بازی از تکاپو بیفتد.

بازگردید به پست شماره 3:

میقات;450292 نوشت:

در قرآن آیه ای که به صراحت به تجرد ملائکه اشاره کرده باشد نداریم. البته با توجه به اوصاف ملائکه که در قرآن آمده است می توان بر مجرد بودن آن ها استدلال نمود. از جمله آین آیات، آیات ذیل اند:

«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ»؛ روح الامين آن را نازل كرده است‏ بر قلب (پاک) تو، تا از انذاركنندگان باشى! (شعرا، 193 و 194)

در تفسیر نمونه و در ذیل آیات فوق، پس از بیان اوصاف ملائکه الهی، چنین آمده:

آيا با اين اوصاف كه براى فرشتگان ذكر شد آن ها موجوداتى مجردند يا مادى؟! بدون شک با اين اوصاف نمى ‏توانند از اين ماده كثيف عنصرى باشند، ولى مانعى ندارد كه از اجسام لطيفى آفريده شده باشند، اجسامى ما فوق اين ماده‏ معمولى كه ما با آن آشنا هستيم.

اثبات "تجرد مطلق" براى فرشتگان حتى از زمان و مكان و اجزاء، كار آسانى نيست ......

جناب میقات، در این تاپیک هیچ اثبات قرآنی برای تجرد ملائک ارائه نشد. چون نیست که ارائه شود.

حال بازگردید به پست شماره 196:

میقات;458784 نوشت:

توجه!

.....

لطفا فقط اگر در حیث قرآنی بودن، مطلبی ناگفته مانده است بیان فرمایید.

استاد عزیز، تنها مطلب ناگفته از حیث قرآنی بودن، همان موضوع تاپیک است! یعنی اثبات تجرد ملائک با آیات قرآن.

خیلی زیبا دلسردمان نمودید.
خیلی زیبا دست به سرمان نمودید.

دوست عزیز، از بحث بیرون میروم و شما را با خودتان تنها میگذارم.
و در شگفتم از این نحوه پاسخگوئی پس از بستن 9 روزه تاپیک.

موفق باشید.

[="Tahoma"]

استوار;458845 نوشت:
سلام و عرض ادب.

جناب میقات،
دلم پر است و بسیار گله‌مند.
احساس میکنم در یک سایت کاربر محور، به شعور کاربر توهین میشود.
بستن تاپیک آنهم به این مدت طولانی، همانندِ کاری هست که بعضی تیمهای فوتبال انجام میدهند.
با توقف بازی و اتلاف وقت، باعث میشوند روند بازی از تکاپو بیفتد.

بازگردید به پست شماره 3:

جناب میقات، در این تاپیک هیچ اثبات قرآنی برای تجرد ملائک ارائه نشد. چون نیست که ارائه شود.

حال بازگردید به پست شماره 196:

استاد عزیز، تنها مطلب ناگفته از حیث قرآنی بودن، همان موضوع تاپیک است! یعنی اثبات تجرد ملائک با آیات قرآن.

خیلی زیبا دلسردمان نمودید.
خیلی زیبا دست به سرمان نمودید.

دوست عزیز، از بحث بیرون میروم و شما را با خودتان تنها میگذارم.
و در شگفتم از این نحوه پاسخگوئی پس از بستن 9 روزه تاپیک.

موفق باشید.

با سلام و درود

اصلا این گونه که شما فکر می کنید نیست، حتی یک هزارم درصد.

بستن تاپیک هم به خاطر سرعت بالای ارسال مطالب دوستان و از طرفی مشغله بنده در تاپیک های دیگر بوده که موجب شده تا هر پستی را برای بررسی پیگیری می کردم، یک روز بعد می دیدم تاپیک چند صفحه جلوتر رفته است.

این مطالب نیاز به بررسی دارد و این بر عهده بنده است. لذا اگر تاخیری از این جهت به وجود آمده عذرخواهی می کنم ولی اصلا با آن چه به فکر شما خطور کرده هیچ ارتباطی ندارد.

اما مطلب دیگر:

این یک هنر و تخصص است که بتوانیم سخنان و مطالبمان را در یک موضوع و محور خاص، مدیریت کنیم.

این موضوع اگر قرار بود از بُعد فلسفی پیگیری شود، در انجمن اعتقادات مطرح می شد؛ در حالی که وقتی در انجمن قرآن مطرح می شود معنایش این است که ببینیم قرآن چه می گوید.

اگر قرآن مطلب خاصی در این زمینه ندارد، دلیل نمی شود که موضوع را از ابعاد دیگر پیگیری نموده و مباحث غیر قرآنی را دخیل نماییم.

همین موضوع می تواند مانند سایر موضوعات، از ابعاد مختلف و در انجمن های متعدد ایجاد و پیگیری شود؛ بدون این خلط مبحث و ... پیش بیاید.

لذا این دلسرد کردن نیست بلکه جهت دادن به گفتار و نوشتار در راستای تخصصی شدن است. این کاملا منطقی و علمی است. شما اگر موضوعی برای پایان نامه انتخاب کنید، بایستی محدوده آن را مشخص و رعایت کنید. هر مطلبی ـ ولو خیلی زیبا و مستدل و علمی ـ وقتی خارج از محدوده موضوع پایان نامه باشد، عیب کار شما محسوب می شود و موجب کسر امتیاز می شود.

از این رو بسیار خرسند می شوم و باعث افتخار است که از نظرات قرآنی شما در این موضوع بهره مند شویم.

میقات;458784 نوشت:
لطفا فقط اگر در حیث قرآنی بودن، مطلبی ناگفته مانده است بیان فرمایید.

سلام

بزرگوار من هم با بستن تاپیک به این مدت طولانی معترض هستم گمان نمی کنم جواب دادن و بررسی چند پست برای استاد نظیر شما نه روز طول بکشد
و از بابت اینکه فرمودین فقط قرانی بحث کنیم بنده تاپیکی دیگر تحت عنوان چیستی فرشتگان و ماهیت انان ایجاد کردم
جناب طاهر گرامی فرمودند لازم به ایجاد این تاپیک جدید نیست و شما می توانید سوالهای خود را در همان تاپیک بپرسید
و ان را حذف نمودند

به هرحال حقیر هم با این بستن نه روزه تاپیک و این ایجاد محدودیت از طرف شما
دیگر حرفی برای گفتن ندارم

موفق و موید باشید

[="#006400"]هوالعالم

وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا
[="#000080"] و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده اس
[/]
[="#000080"]البته بلا تشبیه من و شما یا استارتر تاپیک که فقط سعی دارند به طریقی حذف مزرهای بین انسان و فرشتگان رو ساده جلوه بدن ...
[/]
و كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ
[="#000080"]و مومنان ایمان دارند به خدا و ملائکه و کتاب و رسولان او ...[/]

اما در مورد اشاره قران به تجرد چنین موجوداتی
هر چند نباید روی این مسائل زیاد حساسیت به خرج داد و منم نباید بیشتر ازین مشارکت داشته باشم
[="#000080"]به عنوان اشاره میفرماید :
[/]وَقَالُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنزَلْنَا مَلَكًا لَّقُضِيَ الأمْرُ ثُمَّ لاَ يُنظَرُونَ ﴿۸﴾
[="#000080"]فولادوند: و گفتند چرا فرشته‏اى بر او نازل نشده است و اگر فرشته‏اى فرود مى‏آورديم قطعا كار تمام شده بود سپس مهلت نمى‏يافتند
ویا تفاسیر مشابه ...[/]
دومی :
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَّجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِم مَّا يَلْبِسُونَ ﴿۹﴾
[="#000080"]و اگر او را فرشته‏اى قرار مى‏داديم حتما وى را [به صورت] مردى در مى‏آورديم و امر را همچنان بر آنان مشتبه مى‏ساختيم
[/]
و بسیاری از ایات من باب ملائکه و مرگ و زندگی و رحمت و برکت ...

میبینیم که در جزء قران اشاره ای به تفاوت وجودی ادم و فرشته شده
اما چیزی که در کل قران ! نه فقط در قران بلکه در تمامی ادیان و ایین و کتب الهی
خواسته شده عدم وابستگی به مادیات و احتیاط در دنیای فانی بوده
و توجه بیشتر به عالم ابدی !!

منظور از عالم ابدی عالمی نیست جز دنیایی که بدون کم و کاست تنها ازوست و مختص به او
عالمی که اوامرش با اراده و اختیار خداوندی اداره و اجرا شده , بدون هیچگونه دخالت اختیار و اراده خلق مدعی !

که اگر غیر ازین باشه اون عالم ابدی نیست .

[="#000080"]
در عالم ابدی (یا از عالم ابدی) موجوداتی خاص مامور به اجرای فرامین خداوند هستند
که زمان و مکان و جرم و حجم و اتم و امثال این با هر تعریفی که ما ازونها داریم
مانع و محدودیتی در حضور و اجرای فرامین الهی برای اونها نبوده و نخواهد بود .
فقط ممکنه بدلیل تاثیراتی که از شرایط مادی متوجه منو شما میشه
و همینطور برای حفظ عدالت خداوند, این اوامر در نظر ما به طرق مختلفی صورت میگیره ...[/]

مثلا برای حضور ملک الموت که در قران ازش یاد شده
و موت و مرگی که در هر شرایطی ممکنه به سراغ ما بیاد
نعوذبالله نمیتونیم بگیم که در خانه ی مسقف کسی نمیمیره یا خدا دید نداره !!!
یا یوسف در چاه گرفتار ماند !
یا جسم اصحاب کهف در گذر زمان ما پیر شد و در غار پوسیده چون راه عبور و مرور مادی بسته شده بود .
یا در فلان زمان و مکان فقط انسان به دنیا میاد و کسی از دنیا نمیره ...

حتی میتونیم بگیم که ترک این دنیا بدون وارستگی از زمان و مکان معنای واقعی پیدا نمیکنه
و این وابستگی به مادیات در هر شرایطی باعث عذاب بیشتر و سرعت کمتر در پیشرفت و رسیدن به قربت و رحمت خواهد بود.

خلاصه ای در پاسخ اینکه
با نظر به ایات معرف ملائکه
ملائکه با اذن خداوند قادر به نفوذ یا عبور و مرور در این ماده هستند و
شاید باید بگوییم که اولین نیاز برای عبور یا نفوذ به ماده بی توجهی به نظریه های ثابت نشده ی ناقصه دنیوی ست .

شاید گاها حاضر نباشند اما ناظر هستند
و این نظارت به اشکال مختلفی صورت میگیره
که بعضی از ما با درک یا کشف یکی از روشهای نظارت , خیال واهی میکنیم که به ماهیت فرشتگان پی بردیم و زودی یک کتاب مینویسیم
و همینطوری از سه پایه شیطون بالا میریم و وابسته میشیم! بطوریکه پایین بیا و ول کنه این باور غلط نمی شیم .
چون بدجوری در گودال باورهای غلطی که با دست خود حفر کردیم گرفتار شدیم ...[/]

موضوع قفل شده است