[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیده بیدار من دیده بیدار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]عمر گذشت و نشد فرصت دیدار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در به درم ای طبیب چاره دردم بجوی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هست فقط دست تو داروی بیمار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]روز به شب، شب به روز،طی کنم اما هنوز
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نیست مرا حظی از جلوه رخسار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]طبع بلندت منیع جاه و جلالت رفیع
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیده مدهوش عقل در عجب از کار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نامه سیه دل خراب وای ز روز حساب
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گو چه دهد در جواب،عبد گنهکار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ره به سما می بری بوی خدا می دهی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یاس فرح بخش من ای گل و من خار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کم بنشین با رقیب این عمل از تو عجیب
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]منفعلم گر چه از رحمت سرشار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کوی تو دارالشفا خواجه مُلک وفا
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هر چه کنی حکم کن این تو و دادار تو
سائلي بي دست و پايم راه را گم كرده ام عبد كوي هل اتايم راه را گم كرده ام بس كه دوري جستم از اين بارگاه باصفا آستان صاحب درگاه را گم كرده ام اشنايم نيستم از فرقه ي بيگانگان .چند روزي دلبر دلخواه را گم كرده ام دردهايم را نگفتم چند گاهي با طبيب شد دلم بي يار وچاه را گم كرده ام قدر عشقت را ندانستم شدم مشغول خويش خيمه ي زيباي ثارالله را گم كرده ام گوش جان نسپر ده ام بر يا لثارات الحسين راه قرب كوي ان خونخواه را گم كرده ام
در شب تاريك هجران چشم دل را بسته ام كور دل هستم كه نور ماه را گم كرده ام
كربلا كوته ترين راه است تا درگاه دوست با كه گويم اين ره كوتاه را گم كرده ام
رسالهاي كه نوشتم ز اشك ناز فروشم نه شد كه بر تو فرستم نه شد كه باز بپوشم
گناه و درد به يك سو غم فراق به يك سو تمام عمر دو بار گران نشسته به دوشم گلايه هست و ليكن نمانده حال گلايه تو درسئوال بكوش و مبين چنينكهخموشم ز پاي گرچه بيفتم وصال تو ندهد دست ولي چه چاره كه بايد تمام عمر بكوشم اگر چه بي كس و كارم اگر چه هيچ ندارم به عالمي سر مويي ز زلف تو نفروشم قسم به ديده جوشان قسم به خانه بدوشان كه تا نيامدنت جز به خُمّ اشك نجوشم به حال بي كسي من كسي نكرد عنايت ثمر نداد فغانم، اثر نكرد خروشم دل گرفته علاجي بغير گريه ندارد من آن علاج به دستم من آن پياله به دوشم چگونه هست ميسّر كه راني از در لطفت مرا كه قيد تو بر گردن است و حلقه به گوشم
من گل هاي زيادي را ديده ام...
من گل لاله را مي شناسم. گل نسترن را ديده ام. با شقايق دوست بوده ام. با مريم و سوسن و... هم نشين شده ام؛
اما بارها و بارها، به تمامي آنها گفته ام كه هيچ كدامشان براي من گل نرگس نمي شوند. من عاشق ديوانه گل نرگس ام. اين را ديگر، همه گل هاي سرزمين من؛ همه گل هايي كه مرا مي شناسند مي دانند. يك بار گل سرخي از من پرسيد: پروانه جان! پروانه خوب دوست داشتني!
اين چه رازي است كه تو هميشه و در همه جا و در حضور تمامي گل ها، تنها و تنها از گل نرگس مي گويي و تنها و تنها از عشق او ياد مي كني؟ اين گل نرگس چه دارد كه تو را اين گونه شيفته خويش كرده است؟
به گل هاي سرزمينمان نگاه كن! لاله را با تمام زيبايي اش ببين! طنازي مريم را بنگر! دلبري سوسن را شاهد باش!
اين ها همه آرزو دارند كه زماني آن هنگام كه براي استرحت، اندكي دركنارشان مي آسايي حرفي هم از آن ها بزني و سخني هم در باب محبت آن ها بگويي و افسوس و صد افسوس كه همگي در حسرت اين آرزو مانده اند...!!
من در پاسخ گل سرخ گفتم: گل سرخ عزيز! با خود عهده كرده ام- تا آن هنگام كه در سرزمين ما گل نرگس هست از عشق هيچ گل ديگري سخني نگويم. تو خود بگو كه آيا تا وقتي وجود نازنين گل نرگس هست، مي توان عاشق دل باخته گل ديگري بود؟!
اصلا مگر مي شود ادعاي عشق داشت و عاشق او نبود؟! گل سرخ غمگينانه گفت: پروانه عزيز دوست داشتني! در سرزمين ما هزاران گل نرگس هست. در همسايگي من، ده ها نمونه از آن ها روييده است و تو تا به حال به هيچ كدامشان حرفي از عشق نزده اي.
پس چگونه است كه ادعاي عاشقي گل هاي نرگس را داري؟! و من باز در پاسخش گفتم: گل سرخ عزيز! گل نرگس حقيقي را در هيچ باغچه اي نمي توان يافت.
گل نرگس من، گل نرگسي يگانه است. او صاحب تمامي گل هاي عالم است، او مقتداي تمامي پروانه هاي عاشق پيشه است، او دليل پروانگي من است ، و تمامي آرزوي من، و اي كاش... اي كاش... اي كاش كه آرزوي طواف كردن به دور او را به گور نبرم!
كه همگان مي دانند عمر پروانه، چه كوتاه، چه اندك ... و چه ناچيز است! من گل هاي زيادي ديده ام؛ اما هيچ كدامشان براي من، گل نرگس نمي شود. گل يگانه ، تنهاي نوزاشگر من!..." مهدي" .
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]امشبم دل در فغان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیده گانم خون فشان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هردم از افلاکیان بر خاکیان
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مژده می آید که جان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بانگ جاءالحق به آواز فصیح
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از درای کاروان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]قاتل دجال و هم سفیانیان
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مهدی صاحب زمان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]قدرت الله حجت ابن العسگری
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]حکمران انس و جان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مظهر آیات حی دادگر
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مخزن سر نهان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]حامی اسلام و یار مسلمین
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ملک دین را پاسبان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شرح اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]معنی مُدهامَتان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]واضع قانون احکام خدا
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بر کما و بر جهان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چشمه جوشان مهر و فضل وعلم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بحر جود بیکران آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چشم بر ره گوش بر در مانده ایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تا که آن صاحبقران آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پرچم نصر من الله بر کفش
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ذوالفقارش در میان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]همچو اصحاب رقیم و قوم کهف
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]عیسیش جزء عوان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گر بخواهم شرح هجران سر به سر
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هر کلامی داستان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شادی آل محمد آمده
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گر مؤید شادمان آید همی
امشب ازمیمنت مقدم جان پرورگل بادهء جذبه به جوش آمده درساغرگل تاهمه فصل شود فصل طرب خیز بهار گل خورشید برآورده سر از خاور گل ساغر سرخ دل اهل نظر بار دگر موج زد بانفس صبح و شمیم تر گل سر زد ازآینهء دامن نرگس دم صبح آخرین حجت عشق وشرف منبرگل پلک آغشته به خون فلق آهسته شکفت تا چو خورشید قدم زد به جهان رهبرگل تا که هر ذره هستی شود از شوق به رقص آمده جوهرهء جوهرهء جوهر گل شادی عسکری و نرگس عصمت امشب تابه عیوق رود غلغلهء عسک گل ای شده ساکن ظلمتکدهء شک بنگر آیهء روشن عشق"احد" از منظر گل
دست همه دوستان به ويژه سرکار نيايش گرامي درد نکنه
ان شاء الله از اين اشعار زيبا در نرم افزار ويژه نيمه شعبان سايت اسک دين استفاده خواهيم کرد.
در پناه امام زمان (عج) باشيد
يا علي:Gol:
ای سبز پوش كعبه دلها ظهور كن از شیب تند قله غیبت عبور كن درد فراق روی تو ما را ز غصه كُشت چشم انتظار عاشق خود را صبور كن شاید گناه خوب ندیدن از آن ماست فكری برای روشنی چشم كور كن یك شب بیا برای رضای خدا خودت غم نامههای سینه ما را مرور كن یك شب بیا به خلوت دلهای بيقرار جان را ز شوق آمدنت پر سرور كن ای گل ز یمن مقدم خود باغ سینه را لبریز از طراوت و عطر حضور كن آقا! به جان مادر پهلو شكستهات دل را ز تنگنای غم و غصه دور كن ای آفتاب مشرقيام، شام واپسین تاریكی وجود مرا غرق نور كن خلوتنشین باور تنهایيام تویی ای سبزپوش كعبه دلها ظهور كن…
صد طبق گل به مقدم جانان به زلالی قطــره بــاران آب هستی ز دور می ریزد به کویر عطش گرفته جان
از افقهای سبز می روید نــور امّیــد در دل انسان مژده ای دل که سر رسید فراق شد شب نیمـه مه شعبـان
از پس ابــر ،مِهــر جــان آمـد مهدی صاحب الزمان آمد از رمق اوفتاد چرخ قرار گشت باطل، برون ز حــدّ مــدار خرم آن ماه کز رخش ساطع گشته نور وجــود هــزار هـزار
شجر نخل اوصیا امشب تازه وقت سحــر نشست به بــار در تمنای روی ماهش دل منصرف شد ز شوق گشت و گذاز
اینکــه مُلک و مَلَک بـود رامـش حجت بن الحسن بود نامش
همه دلها پر از آه و غم و درد
همه آلالهها پژمرده و زرد
نفسها خسته و در دل خموشند
فغانها بىصدا و پرخروشند
نه رنگى از عدالت، نى از صداقت
در و دیوار دارد نقش ظلمت
شده پرپر گل مهر و محبّت
همه دلها شده سرشا نفرت
شده شام یتیمان، ناله و اشك
برد هركس به كاخ دیگرى رشك
شده پژمرده غنچه در چمنزار
بگشت آواره گل در كوى گلزار
نشسته دیو بر دلهاى خفته
همه جا بذر نومیدى شكفته
زده زنگارها آئین و مذهب
دمى، رویى ز سرور نیست یا رب
به اشك چشم و مهر و ماه، سوگند
به آه و ناله دلهاى دربند
اگر نرگس ز هجرت زار زار است

شقایق تا قیامت دغدار است
دل سودا زده
تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو میگردم
تو ای پیدا و نا پیدا به دنبال تو میگردم
رها از عالم خاکی به دور از هر چه ناپاکی
و همچون عاشقی شیدا به دنبال تو میگردم
من آن مجنون صحرا گرد تنها در بیابانم
که حتی در بیابانها به دنبال تو میگردم
تو را میجویمای زیباترین گلواژه هستی
تو ای عالمترین معنا به دنبال تو میگردم
تو را در قلب انسانهای عاشق پیشه معصوم
و در هرجای این دنیا به دنبال تو میگردم
و هر جایی که ردی از قدمهای تو میبینم
سری هم میزنم آن جا به دنبال تو میگردم
و گاهی هم خودم را بیسبب گم میکنم آقا
ز بس پیدر پی از هرجا به دنبال تو میگردم
پس از طریق مکافات کن مداوایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]عجیب منکدر از کرده های بیجایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دمل زده کف پای عروجم از راهی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]که تو گذاشته ای پیش پای پاهایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به هر کجا که نگاه تأملم افتد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]رد حضور تو پیداست نزد آنجایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شکوه با تو نشستن اگر ردیف شود
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به نظم می رسد اشعار بی مسمّایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پرش نمی کند این مرغ خانگی، بالی!
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]عقاب اوج خودت را بده به پرهایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]زمین جاذبه از راه من کنار برو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]که من اصیل ترین بذر آسمانهایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از آسمان به زمین آمدم بپردازم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بهای آنچه که افتد قبول آقایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]جمال طلعتت زیباست ای دوست
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شگوه بیعتت زیباست ای دوست
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هوای دولت منصور دارم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ظهور دولتت زیباست ای دوست
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فدای خلق و خوی مهربانت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بقربان عروج عاشقانت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چه زیبا بود ای دلبر که من هم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در این ره می شدم از کشتگانت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]لگاهی کن به قربان نگاهت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گدا بنشسته ای سلطان به راهت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کند احیا مرا اکسیر عشقت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]جوانی می کنم با سوز آهت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ز پا افتاده ام ای رودم ای رود
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]جدا افتاده ام ای رودم ای رود
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خدایی کن مرا تا با تو باشم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کجا افتاده ام ای رودم ای رود
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چه تنها مانده ام ای داد بیداد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به غمها مانده ام ای داد بیداد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هوای خیمه ات دارم عزیزم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چه رسوا مانده ام ای داد بیداد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ای کاش شبی لایق دیدار تو باشم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از پرده دل راز نگهدار تو باشم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دستم تهی ونیست کلافی به بساطم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تابر سر بازار خریدار توباشم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یک عمر به دنبال امان بودم وصحت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]منت نه و بگذار که بیمار توباشم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ای سایه لطفت همه جا روی سرمن
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بگذار که در سایه دیوار توباشم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ای کاش شبی آیدودرجامع سهله
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]با چشم دلم زائر رخسار توباشم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مجيد رجبي
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیده بیدار من دیده بیدار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]عمر گذشت و نشد فرصت دیدار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در به درم ای طبیب چاره دردم بجوی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هست فقط دست تو داروی بیمار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]روز به شب، شب به روز،طی کنم اما هنوز
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نیست مرا حظی از جلوه رخسار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]طبع بلندت منیع جاه و جلالت رفیع
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیده مدهوش عقل در عجب از کار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نامه سیه دل خراب وای ز روز حساب
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گو چه دهد در جواب،عبد گنهکار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ره به سما می بری بوی خدا می دهی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یاس فرح بخش من ای گل و من خار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کم بنشین با رقیب این عمل از تو عجیب
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]منفعلم گر چه از رحمت سرشار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کوی تو دارالشفا خواجه مُلک وفا
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هر چه کنی حکم کن این تو و دادار تو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نه هوای کعبه دارم نه صفا و مروه خواهم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]که ندارد این مکانها به خدا صفای مهدی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده من
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]من دلشکسته هر دم به امید درنشستم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مهدی محمدی
ای آتش سودای تو خون کرده جگرها
بر باد شده در سر سودای تو سرها
در گلشن امید به شاخ شجر من
گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها
ای در سر عشاق ز شور تو شغبها
وی در دل زهاد ز سوز تو اثرها
آلوده به خونابهی هجر تو روانها
پالوده ز اندیشهی وصل تو جگرها
وی مهرهی امید مرا زخم زمانه
در ششدر عشق تو فرو بسته گذرها
کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم
بسیار کند عاشق ازین گونه خطرها
خاقانی از آنگه که خبر یافت ز عشقت
از بیخبری او به جهان رفت خبرها
هجر تو زدرد و داغ دلگیرم کرد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اندوه فم زمان زمین گیرم کرد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گفتند که جمعه ی دگر می آیی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]این رفتن جمعه جمعه ها پیرم کرد
بــرای آمـدنــت دیــر مـی شــود، بــرگــرد
زمان ز پرسه زدن سیر می شود، برگرد
در انتــظــار تــو بـا کــولــه باری از وحشت
زمـیـن دوباره زمینگیر می شود، برگرد
بـرای روشنـی چشـم آسمـان، خـورشید
میـان چـشم تـو تـکثیر می شود، برگرد
همیشه جای تو در لحظههایمان خالیست
غـروب جـمعه که دلگیر میشود، برگرد
و جـمـعـهای کـه بـیـایـی، تمام عرش خدا
بـه سمت خاک سرازیر میشود، برگرد
سائلي بي دست و پايم راه را گم كرده ام
عبد كوي هل اتايم راه را گم كرده ام
بس كه دوري جستم از اين بارگاه باصفا
آستان صاحب درگاه را گم كرده ام
اشنايم نيستم از فرقه ي بيگانگان
.چند روزي دلبر دلخواه را گم كرده ام
دردهايم را نگفتم چند گاهي با طبيب
شد دلم بي يار وچاه را گم كرده ام
قدر عشقت را ندانستم شدم مشغول خويش
خيمه ي زيباي ثارالله را گم كرده ام
گوش جان نسپر ده ام بر يا لثارات الحسين
راه قرب كوي ان خونخواه را گم كرده ام
در شب تاريك هجران چشم دل را بسته ام
كور دل هستم كه نور ماه را گم كرده ام
كربلا كوته ترين راه است تا درگاه دوست

با كه گويم اين ره كوتاه را گم كرده ام
منتظرم ...منتظرم...مسافرم زود برسه
یه صبح جمعه از سفر...مهدی ما هم برسه
کی میشه از کعبه بیاد...طنین آهنگ صداش
تا که تموم هستیمو...یه جا بریزم پیش پاش
خسته ز روزگار عشق...بر لبم امن یجیبه
بیایید براش دعا کنیم...که خیلی آقا غریبه
ايـن چـه غوغاست در دهر عيان مي بينم
زار و افـسـرده دل پـيـر و جـوان مـي بـينم
هـمـه از فـتـنـه ايــام بـه تـنـگ آمــده انــد
خون دل قوت هـمه خـلق و جهان مي بينم
هـر كـجـا مـي نگـرم هر سخني مي شنوم
صحبت از مهدي قائم (عج) بميان مي بينم
يارب اين منجي عالم ولي عصر كجاست؟
كـز غـمـش سـرو قـد خـلـق كمان مي بينم
يـارب ايـن كـوكـب رخشنده توحيد كجاست
كـز پـي اش ديـده صـاحـبـنـظـران مـي بينم
از فـراق رخ زيـبــاي تـو اي مــاه نــهــان
از كـف صـبـر بـرون تـاب و توان مي بينم
چـشـم عـشـاق به راه تو ببين گشت سفيد
اشـك حـسرت به رخ خلق روان مي بينم
شـو پناهنده «حياتي» تو بدان مايه شوق
حـاجـتـت در كـف آن جـام جـهـان مي بينم
رسالهاي كه نوشتم ز اشك ناز فروشم
نه شد كه بر تو فرستم نه شد كه باز بپوشم
گناه و درد به يك سو غم فراق به يك سو
تمام عمر دو بار گران نشسته به دوشم
گلايه هست و ليكن نمانده حال گلايه
تو درسئوال بكوش و مبين چنينكهخموشم
ز پاي گرچه بيفتم وصال تو ندهد دست
ولي چه چاره كه بايد تمام عمر بكوشم
اگر چه بي كس و كارم اگر چه هيچ ندارم
به عالمي سر مويي ز زلف تو نفروشم
قسم به ديده جوشان قسم به خانه بدوشان
كه تا نيامدنت جز به خُمّ اشك نجوشم
به حال بي كسي من كسي نكرد عنايت
ثمر نداد فغانم، اثر نكرد خروشم
دل گرفته علاجي بغير گريه ندارد
من آن علاج به دستم من آن پياله به دوشم
چگونه هست ميسّر كه راني از در لطفت
مرا كه قيد تو بر گردن است و حلقه به گوشم
نرگس آن شب انتظار ياسمن را مي کشيد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ابر نازي سايه سرو چمن را مي کشيد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سيب سرخ عاشقي خنديد بر شاخ درخت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]لاله بر تن کرده از ديبا و ياقوت رخت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ماه در شام غمش در آسمان مي ديد خواب
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مي زند سنجاق عشقش را به زلف آفتاب
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] لاابالي بلبل آشفته و شوخ و زرنگ
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]برده از جام مي مفتوني هفتاد رنگ
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] در غياب باغبان فرصت غنيمت داشته
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]رفته و از باغ او يک سوگلي برداشته
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] با اقاقي هاي عاشق ايستاده صف به صف
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دسته اي سوزانده عود و دسته اي هم کف به دف
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] از زمين سامره باد يماني تا وزيد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]يوسف از فرط شعف انگشت دستش را بريد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] طوطي رند طرب بگرفت اين فرخنده فال
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در جوابش آمد از هنگامه عيد وصال
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] هيچ کس جز چشم نرگس اين تجلي را نديد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ناگهان رخساره ي سلطان گلها شد پديد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] هاتف شوريده زد بر سينه داغ عاشقي
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خوانده خير مقدمش در کوچه باغ عاشقي
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] مژده اي ياران عاشق يار خوش عهدي است اين
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گل بيفشانيد به به حضرت مهدي است اين
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] پرده اي انداخته بر صورتش رنگين کمان
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بسته از الوان خود بر گاهوار او رمان
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] از طلاي کاکلش هم سيم و هم زر ريخنه
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]لوح محفوظ خدا بر گردنش آويخته
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] بر تنش مريم لباسي از زبرجد دوخته
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بر لبش روح القدس آيات حق آموخته
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] لب مگو معجوني از شهد و شراب سلسبيل
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مي چکد از لعل مستش شير خرماي نخيل
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] حسن بي همتا به درياي نگاهش غوطه ور
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ريخته بر ساحل مژگان او در و گهر
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] حضرت داوود تصنيف جديدي ساز کرد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]با سليمان نبي تا مهد او پرواز کرد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] موسي از سينا به سينا ي جمال او شتافت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خواست زود آيد هزاران موج دريا را شکافت
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] خضر آب زندگاني را رها کرد و نخورد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پيش قطره قطره ي آب دهانش کاسه برد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] اين خبر آفاق را پُر کرد و از هر شهر و کو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آمدند ي بر تماشاي رخ آن ماه رو
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] روز و شب نرگس به صحن باغ ميخواند اين دعا
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ياسمن را از حسودان چمن پنهان نما
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] حق وِ را از لطف ، از چشم حسودش دور کرد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]غنچه را در هاله اي از نور خود مستور کرد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] رفت و رفت و از ديده ي چشم انتظاران شد نهان
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]حلقه عشاق شد بي نور يار مهربان
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] سيب جايش را به برگ زرد پاييزي سپرد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سوخت جان لاله و از غصه جانش، فسرد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] بلبل آشفته مي زد بر سر خود واي واي
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سوگلي روز و شبش شد گريه هاي هاي هاي
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] طوطيان در شکرستان غمش مضطر شدند
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آن اقاقي ها که ميگفتم همه پرپر شدند
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] سالها رفت و کسي اين بوستان را در نزد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هيچ قمري درهواي عشق بازي پر نزد
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]غنچه روزي مي رسد با خار بيرون از نيام
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آيد و برپا کند در باغ جشن انتقام

[SIZE=114][COLOR=darkgreen]
[/COLOR][/SIZE]
با همهی لحن خوشآوائیم
در بهدر کوچهی تنهاییام
ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمهی تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایهی ما میشدی
مایهی آسایهی ما میشدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یکشبه حلّال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینهی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم، لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامهی جان من است
نامهی تو خطّ امان من است
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمتزده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعدهی دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکّه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطهی عطفی به اوج آیینم
کدام گوشهی مشعر، کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
روا مباد که بر بندهات نظر نکنی
روا مباد که ارباب جز تو بگزینم
چو رو کنی به رهت، درد و رنج نشناسیم
ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم
اغاسي
اى كه عشق تو بود مونس جان و دل ما
وى كه مهر تو عجين گشته در آب و گل ما
دل ما گشته زدورى تو كاشانه غم
تا نيايى بَرِ ما غم نرود از دل ما
مشكلى گشته به ما هجر تو و طعن رقيب
جز به وصلت به خدا حل نشود مشكل ما
شوق ديدار تو ما را دهد اميد حيات
ترسم آخر غم هجر تو شود قاتل ما
تو شبى محفل ما را زرخت روشن كن
اى كه نام تو بود روشنى محفل ما
ما كه در بحر جهان كِشتى سرگردانيم
اى نجى الله ثانى بنما ساحل ما
ما نكِشتيم كه تا جان به فداى تو كنيم
بپذير از كرم اين هديه ناقابل ما
نظر از «خسرو» دلخسته خود باز مگير
اى كه لطف تو بود صبح و مسا شامل ما
(محمّد خسرونژاد «خسرو»)
:Sham:
کدامین جمعه شیرین
كي؟
در كدامين شب؟
به سويت، با كدامين پا؟
بيايم از كدامين سو؟
روان شم، در كدامين جوي؟
به الهام چه آهنگي؟
به اعجاز چه نيرويي؟
كجا از چلچراغ روشنت، نوري به دنياي سياه خود بياويزم؟
بگو با من!
كدامين فرصت كوتاه
كنار وسعت امن حضور تو
با كينه از ديروز
با وعده از فردا
با همه دلواپسيهايم
آرام بنشينم
و در دامان سبزت
بغضهاي كهنه را پر پر كنم.
بگو با من!
بگو اي نرگس غايب ز اين چشمان نا لايق
مرا ديدار حاصل ميشود آيا؟
كدامين فرصت كوتاه
كدامين جمعه ي شيرين.
شاعر: ضیاء ادهم
من گل هاي زيادي را ديده ام...
من گل لاله را مي شناسم.
گل نسترن را ديده ام.
با شقايق دوست بوده ام.
با مريم و سوسن و... هم نشين شده ام؛
اما بارها و بارها،
به تمامي آنها گفته ام كه هيچ كدامشان براي من گل نرگس نمي شوند.
من عاشق ديوانه گل نرگس ام.
اين را ديگر، همه گل هاي سرزمين من؛ همه گل هايي كه مرا مي شناسند مي دانند.
يك بار گل سرخي از من پرسيد: پروانه جان! پروانه خوب دوست داشتني!
اين چه رازي است كه تو هميشه و در همه جا و در حضور تمامي گل ها،
تنها و تنها از گل نرگس مي گويي و تنها و تنها از عشق او ياد مي كني؟
اين گل نرگس چه دارد كه تو را اين گونه شيفته خويش كرده است؟
به گل هاي سرزمينمان نگاه كن!
لاله را با تمام زيبايي اش ببين!
طنازي مريم را بنگر!
دلبري سوسن را شاهد باش!
اين ها همه آرزو دارند كه زماني آن هنگام كه براي استرحت،
اندكي دركنارشان مي آسايي
حرفي هم از آن ها بزني و سخني هم در باب محبت آن ها بگويي
و افسوس و صد افسوس
كه همگي در حسرت اين آرزو مانده اند...!!
من در پاسخ گل سرخ گفتم:
گل سرخ عزيز!
با خود عهده كرده ام- تا آن هنگام كه در سرزمين ما گل نرگس هست
از عشق هيچ گل ديگري سخني نگويم.
تو خود بگو كه آيا تا وقتي وجود نازنين گل نرگس هست،
مي توان عاشق دل باخته گل ديگري بود؟!
اصلا مگر مي شود ادعاي عشق داشت و عاشق او نبود؟!
گل سرخ غمگينانه گفت:
پروانه عزيز دوست داشتني!
در سرزمين ما هزاران گل نرگس هست. در همسايگي من،
ده ها نمونه از آن ها روييده است
و تو تا به حال به هيچ كدامشان حرفي از عشق نزده اي.
پس چگونه است كه ادعاي عاشقي گل هاي نرگس را داري؟!
و من باز در پاسخش گفتم:
گل سرخ عزيز!
گل نرگس حقيقي را در هيچ باغچه اي نمي توان يافت.
گل نرگس من، گل نرگسي يگانه است.
او صاحب تمامي گل هاي عالم است،
او مقتداي تمامي پروانه هاي عاشق پيشه است،
او دليل پروانگي من است ،
و تمامي آرزوي من،
و اي كاش...
اي كاش...
اي كاش كه آرزوي طواف كردن به دور او را به گور نبرم!
كه همگان مي دانند عمر پروانه، چه كوتاه، چه اندك ... و چه ناچيز است!
من گل هاي زيادي ديده ام؛
اما هيچ كدامشان براي من، گل نرگس نمي شود.
گل يگانه ، تنهاي نوزاشگر من!..." مهدي" .
[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman]
آمد خبر که ميرسد، از کوچههايي سبز
يک مرد ساده بيکرانه، مقتدايي سبز
مردي مقدس يادگار سالهاي سرخ
باران تباري آسماني با ردايي سبز
مردي که با ما از گل و خورشيد خواهد گفت
مردي که ميخواند بر امان از خدايي سبز
خشکيده لبهاي غزل تاب و تواني نيست
تا در گلوهامان بروياند صدايي سبز
ايکاش برگردد ببارد بر غزلهامان
آيا اجابت ميشود در ربنايي سبز؟
نزديک شد وقت اجابت، ميرسد موعود
در کوچهها پيچيده عطر آشنايي سبز
[FONT=Times New Roman]
من كیم قلب وجودم من كیم جان جهانم
من كیم نور عیانم من كیم سر نهانم
من كیم كهف حصینم من كیم مهد امانم
من كیم مولای خلقت در زمین و آسمانم
من كیم فرمان روای ملك حی لامكانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من كیم من آسمانی مصلح خلق زمینم
من كیم من دست تقدیر خدا در آستینم
من كیم من وارث پیغمبر و قرآن و دینم
من كیم سر تا قدم مولا امیرالمؤمنینم
من كیم من آخرین تیر الهی در كمانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من كیم من آفتاب یازده خورشید نورم
من كیم من مصحفم تورات و انجیل و زبورم
من كیم من مظهر عفو خداوند غفورم
من كیم من آن كلیم هستم كه عالم گشته طورم
من یگانه مصلح عالم امام انس و جانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
ماه شعبان خنده زن بر آفتاب منظر من
بوسه گاه جده ام زهرا جبین مادر من
سیزده معصوم را روح و روان در پیکرم من
جان به قرآن می دهد لعل لب جان پرور من
نقش جاء الحق به بازویم شهادت بر زبانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
بیشتر از آنكه كامم تر شود از شیر مادر
داشتم بر آسمان معراج چون جدم پیمبر
بر لبم گردید جاری آیة قرآن چو حیدر
بر همه مستضعفین دادم نوید فتح را سر
با گل لبخند بابا بوسه میزد بر دهانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من به چشم شیعیانم جلوة الله و نورم
من میان دوستانم ، گرچه پندارند دورم
ملك هستی بهر مواجی بود از شوق و شورم
دوستان آماده نزدیك است ایام ظهورم
می رسد دیگر به پایان انتظار شیعیانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
گرچه چون یوسف به چاه غیبت کبری اسیرم
هرکجا باشم به کل عالم خلقت امیرم
غیبتم را هست سری نزد دادار قدیرم
تا در اقطاع زمین با دوستانم انس گیرم
گه به سهله گه به کوفه گه به قم گه جمکرانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من همان خون خدا هستم که در جوش و خروشم
بانگ هل من ناصر جدم بود دائم به گوشم
پرچم سرخ حسین ابن علی باشد به دوشم
پر شود از عدل این عالم به عزم سخت کوشم
چون پیمبر گله ی صحرای هستی را شبانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
انبیا و اولیا هستند یك سرلشكر من
عیسی و مریم نماز آرد به جا پشت سر من
آیة فتحًا مبینا نقش بر انگشتر من
حكم حكم من زمین و آسمان فرمان بر من
پایگاهم كوفه پا بر قلة هفت آسمانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
جامه ی ختم رسل پوشیده بر قد رسایم
ذوالفقار مرتضی در پنجه ی مشکل گشایم
چارده خورشید پیدا در جمال دل ربایم
می رسد از کعبه بر گوش همه عالم صدایم
جمع می گردند در یک لحظه گردم دوستانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
می رسد روزی كه با عدلم اروپا را بگیرم
وز پی احیای قرآن كل دنیا را بگیرم
پنجة قهر افكنم حلقوم اعدا را بگیرم
داد حیدر ، داد محسن ، داد زهرا را بگیرم
داد ثاراللهیان را از یزیدیان ستانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
منتظر باشند مهدیون به امید وصالم
می رسد روزی كه گیرم پرده از ماه جمالم
من امید مصطفی من آرزوی قلب آلم
من شما را آبرویم ، عزتم ، قدرم ، جلالم
من به میثم شهد وصل خویشتن را می چشانم
من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
حاج غلامرضا سازگار
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]امشبم دل در فغان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دیده گانم خون فشان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هردم از افلاکیان بر خاکیان
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مژده می آید که جان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بانگ جاءالحق به آواز فصیح
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از درای کاروان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]قاتل دجال و هم سفیانیان
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مهدی صاحب زمان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]قدرت الله حجت ابن العسگری
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]حکمران انس و جان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مظهر آیات حی دادگر
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مخزن سر نهان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]حامی اسلام و یار مسلمین
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ملک دین را پاسبان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شرح اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]معنی مُدهامَتان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]واضع قانون احکام خدا
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بر کما و بر جهان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چشمه جوشان مهر و فضل وعلم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بحر جود بیکران آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چشم بر ره گوش بر در مانده ایم
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تا که آن صاحبقران آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پرچم نصر من الله بر کفش
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ذوالفقارش در میان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]همچو اصحاب رقیم و قوم کهف
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]عیسیش جزء عوان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گر بخواهم شرح هجران سر به سر
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هر کلامی داستان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شادی آل محمد آمده
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گر مؤید شادمان آید همی
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سید رضا مؤید
ده مژده كه از عالم بالا خبر آمد
كز جيب افق كوكب اقبال برآمد
شب بار سفر بست و همايون سحر آمد
نازل ز سما آيه فتح و ظفر آمد
بر منتظرين مژده بده منتظر آمد
از مهد بقا مهدى ثانى عشر آمد
در پانزده ماه گرانمايه شعبان
آمد به جهان جان جهان خسرو خوبان
شد ماه ز انوار رخش سر به گريبان
وز مقدم او نعمت حق گشت فراوان
شاهى كه خدا حجت خود خوانده به قرآن
از دامن نرجس شده چون ماه نمايان
خشنود دل فاطمه در خلد برين است
چون خلد برين از قدمش روى زمين است
او آمده از بهر نجات بشريّت
از ورطه كبر و حسد و بخل و منيّت
يكسان بكند مشربه شاه و رعيّت
نابود كند منكر حكم احديّت
پاينده كند پرچم سرخ علوييّت
جاويد شود دين خدا تا ابديّت
كو مظهر فتح و ظفر و نهضت دين است
چون خلد برين از قدمش روى زمين است
[CENTER]



عالم ز قيامش به خدا قايمه گيرد
با آمدنش ظلم و ستم خاتمه گيرد
از راه كَرَم آيد و دست همه گيرد
وز نهضت او رحمت حق واسعه گيرد
اَكناف جهان ز آمدنش همهمه گيرد
او آمده تا داد دل فاطمه گيرد
كو زاده زهرا پسر حبل متين است
چون خلد برين از قدمش روى زمين است
[/CENTER]
[CENTER]



[/CENTER]
سـحـر بـرآمــد سـروش جــانــان
سـروده مـژده بـه جـمـع يـاران
ز مـشـرق عـشـق ز بـرج طـاهـا
مـهـي عـيـان شـد بـمـاه شعبان
ز حسن رويش نگر كه خورشيد
سـر از خـجـالـت نـمـوده پـنـهان
ز نــرجــس آمـد گـلـي بـه عـالـم
كـه شـد ز رويش جهان گلستان
چـنـيـن شـنـيـدم كـه بـرق تيـغـش
ز ريـشـه سـوزد فساد و طغيان
ز فـر و جــاهــش بـعـدل و دادش
جـهــان بـگـيـرد بـه ظـل فرمان
بـه خـسـتـه گـان دور غم سرآمد
نـهــاد مـهــدي قــدم بـــــدوران
سـتـمـگـران را زمـان شود طي
كـه مـنـتـقـم زد عـلـم بـه مـيدان
ز عـسـگـري شد عيان شهي كو
سـتـوده وضـعـــش خــدا بـقـرآن
چـنـيـن شـنـيـدم كـه سوي مهدي
هر آنكه رو كرد، خداي سبحان
گـره ز كــارش گـشـايـد از لـطف
نـجـات يـابـد ز رنــج و حـرمـان
چـنـيـن شـنـيـدم، بـوصـف مـهدي
«حـيـاتي» از جان شده ثناخوان
يابن الحسن :Gol:
مـژده آمـدنت؛ قيمت جــان مي ارزد
تاري از موي تا آقا؛ به جهان ميارزد
آه مي کشم تو را , با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا , اي کرامت بهار
در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند
کارواني از شهيد , کارواني از بهار
اي بهار مهربان , در مسير کاروان
گل بپاش و گل بپاش , گل بکار و گل بکار
بر سرم نمي کشي , دست مهر اگر , مکش
تشنه محبتند , لاله هاي داغ دار
دسته دسته گم شدند , مهره هاي بي نشان
تشنه تشنه سوختند , نخل هاي روزه دار
مي رسد بهار و من , بي شکوفه ام هنوز
آفتاب من , بتاب ! مهربان من , ببار !
از انتظار خسته ام و يا دلم گرفته است؟
تو مدتي است رفته اي , بيا دلم گرفته است.
:Gol:
نگاه سرد پنجره به کوچه خيره مانده بود
گمان کنم بداند او چرا دلم گرفته است .
:Gol:
گذشتم از هزاره ها در امتداد دوري ات
به ذهن من نمي رسد کجا دلم گرفته است.
:Gol:
به چشم خود نديده ام شکوه چهره ي تو را
شبي بيا به خواب من , بيا دلم گرفته است.
:Gol:
جــــز وصـــالت زِخــــداونـــد تمــــنّا نكنم
عاشقــــم عاشـــق روي تـو و حاشا نكنم
شمـــع رويــت بفروزد شبي اَر محفل من
همــچو پـــروانه بســوزم پَر و پروا نكنم
بســـتهام عهــد نگــارا كــه دم رفتن جان
تــا نيـــائي بــه سـرم ديدهی خود وا نكنم
گـــر دَمــي لعـل لبت را بگشايي به سخن
يـــادي از آب حـــيات و دم عـــيسيٰ نكنم
گــر ببينــــم قد رعناي تو اي رشك چمن
يــاد ســرو چمــن و قــامت طــوبيٰ نكـنم
گــر بــدانم به خـــدا منزل و مأواي تو را
به جهــان غيــر ســـر كوي تو مأوا نكنم
ميل دنياش «شكوهي» زِ پي ديدن توست
بي جــهت نيســـت اگر ميل به عقبيٰ نكنم
از نو شکفت، نرگس چشم انتظاري ام
[center]
گل کرد خار خار ،شب بي قراري ام
تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو ،
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام
گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم،
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام .
بود و نبود من همه از دست رفته است .
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام.
کاري به کار غير ندارم که عاقبت،
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام .
تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام .
با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام
[/center]
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
[CENTER]
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
:Gol:
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
:Gol:
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
:Gol:
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
:Gol:
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
:Gol:[/CENTER]
امشب ازمیمنت مقدم جان پرورگل













بادهء جذبه به جوش آمده درساغرگل
تاهمه فصل شود فصل طرب خیز بهار
گل خورشید برآورده سر از خاور گل
ساغر سرخ دل اهل نظر بار دگر
موج زد بانفس صبح و شمیم تر گل
سر زد ازآینهء دامن نرگس دم صبح
آخرین حجت عشق وشرف منبرگل
پلک آغشته به خون فلق آهسته شکفت
تا چو خورشید قدم زد به جهان رهبرگل
تا که هر ذره هستی شود از شوق به رقص
آمده جوهرهء جوهرهء جوهر گل
شادی عسکری و نرگس عصمت امشب
تابه عیوق رود غلغلهء عسک گل
ای شده ساکن ظلمتکدهء شک بنگر
آیهء روشن عشق"احد" از منظر گل
دست همه دوستان به ويژه سرکار نيايش گرامي درد نکنه
ان شاء الله از اين اشعار زيبا در نرم افزار ويژه نيمه شعبان سايت اسک دين استفاده خواهيم کرد.
در پناه امام زمان (عج) باشيد
يا علي:Gol:
ای سبز پوش كعبه دلها ظهور كن
از شیب تند قله غیبت عبور كن
درد فراق روی تو ما را ز غصه كُشت
چشم انتظار عاشق خود را صبور كن
شاید گناه خوب ندیدن از آن ماست
فكری برای روشنی چشم كور كن
یك شب بیا برای رضای خدا خودت
غم نامههای سینه ما را مرور كن
یك شب بیا به خلوت دلهای بيقرار
جان را ز شوق آمدنت پر سرور كن
ای گل ز یمن مقدم خود باغ سینه را
لبریز از طراوت و عطر حضور كن
آقا! به جان مادر پهلو شكستهات
دل را ز تنگنای غم و غصه دور كن
ای آفتاب مشرقيام، شام واپسین
تاریكی وجود مرا غرق نور كن
خلوتنشین باور تنهایيام تویی
ای سبزپوش كعبه دلها ظهور كن…
كاظم جیرودی
اي دل شيداي ما، گرم تمنّاي تو

کي شود آخر عيان طلعت زيباي تو

گر چه نهاني ز چشم، دل نبود نااميد

مي رسد آخر به هم چشم من و پاي تو
نيمه ي شعبان بود روز اميد بشر
شادي امروز ما نهضت فرداي تو
اندر آيينه ي دل، عکس شهي مي طلبم
به حريم حرم دوست، رهي مي طلبم
روز و شب ناله زنان، ندبه کنان، اشک فشان
از خدا ديدن رخسار مهي مي طلبم
تو ای تنها تر از تنها به دنبال تو میگردم
تو ای پیدا و نا پیدا به دنبال تو میگردم
رها از عالم خاکی به دور از هر چه ناپاکی
و همچون عاشقی شیدا به دنبال تو میگردم
من آن مجنون صحرا گرد تنها در بیابانم
که حتی در بیابانها به دنبال تو میگردم
تو را میجویمای زیباترین گلواژه هستی
تو ای عالمترین معنا به دنبال تو میگردم
تو را در قلب انسانهای عاشق پیشه معصوم
و در هرجای این دنیا به دنبال تو میگردم
و هر جایی که ردی از قدمهای تو میبینم
سری هم میزنم آن جا به دنبال تو میگردم
و گاهی هم خودم را بیسبب گم میکنم آقا
ز بس پیدر پی از هرجا به دنبال تو میگردم
کربلائی حسنی
الا ای قـــائــم نـــور خــــدایــی
که هستی منتظر، مولای مایی
تو هستی در کجا از دیده پنهان
نـدانــم مـن، نـهــانـی و کـجایی
شـده عـالـم پر از جور و شقاوت
بـرون آ ای هــمــای آشنــــایی
تویـی چون روی تابان محمد(ص)
جـبـیـن نــورانــی و هم دلنوایی
اگــر تـیــغـی بجنبانی تو از جای
هـمـــه عــالـــم بـگیرد پارسایی
گناه و ظلم و کینه گشته بسیار
تـو با عـدل و عــدالت ره گشایی
همــه ادیـان عالــم دیـده بر راه
نـبــاشد غــیـر راهــت ره بجایی
بیـا تـا نـظـم گیــرد چـرخ گردون
بــه غـیـر از تـو نـباشد رهنمایین
جات هر دو عالم در ید تـوست
نـدانـم کـی تــوانــی رو نــمایی
تو هـم آن وارث پـیـغمــبــرانی
کـه بـر اهـل جـهان میر و ولایی
"جواد کهتری"
صد طبق گل به مقدم جانان به زلالی قطــره بــاران
آب هستی ز دور می ریزد به کویر عطش گرفته جان
از افقهای سبز می روید نــور امّیــد در دل انسان
مژده ای دل که سر رسید فراق شد شب نیمـه مه شعبـان
از پس ابــر ،مِهــر جــان آمـد
مهدی صاحب الزمان آمد
از رمق اوفتاد چرخ قرار گشت باطل، برون ز حــدّ مــدار
خرم آن ماه کز رخش ساطع گشته نور وجــود هــزار هـزار
شجر نخل اوصیا امشب تازه وقت سحــر نشست به بــار
در تمنای روی ماهش دل منصرف شد ز شوق گشت و گذاز
اینکــه مُلک و مَلَک بـود رامـش
حجت بن الحسن بود نامش
در شب دیو ظلمت و شب زور منجـی کل خلــق کرد ظهــور
حجره نرگس از گل قدمش شد بسان حرا و وادی طور
صد چو یوسف به اکتساب رخش آرزویی است که برده اند به گور
یا رب این ماه پاره تا به ابد از گزند نگاه باد به دور
تا خدا هست و هست وجهه ذات
بر گل روی حضــرتش صلوات
به تلاطم فتاده پهنه خاک آسمان سینه از شعف زده چاک
زلف او چون مجعّد است و سیاه برده زیر سؤال سبزی تاک
«لَن ترانی» نمی کنم هرگز که بود ذکر دل «مَتی و نَراک»
در لجن زار معصیت گیرم ای که صافی چو دُر چو شبنم پاک
نرگس نازم ای گل نرگس
نظری حق مادرت نرجس