`*ღ*´ کلبه احزان `*ღ*´ اشعار و پیامک ویژه امام زمان علیه السلام

تب‌های اولیه

4029 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

من آه میکشم...

همواره در برابر لیلی جنون کم است
شیرین اگر تویی، به خدا بیستون کم است

تنها دلیل کثرت شاعر تویی، ولی
هر قدر شعر گفته شده تا کنون کم است

من آمدم که یک شبه شاعر شوم تو را
اما برای وصف تو، عمر قرون کم است

من آه میکشم که چه میخواهی از دلم
باور مکن؛کشیدن آه از درون کم است

کاری کن ای عزیز، زلیخا شوم تو را
یوسف اگر تویی، جگر غرق خون کم است

سلام!
سلام عزیز دلم!
بازهم یک جمعه دیگر آمد وتونیامدی....

و بازهم توسلامهای وداع گونه مارا پذیرا باش.

سلام برتو و صبرت!آن هنگامی که ما بی صبرانه،دردلهامان شوق گناهان را میپرورانیم.

سلام برتو و هوای کویت! که دلهای هوا وهوس گرفته ما را هوایی وعرشی میکند.

سلام برتو وزیباییت!که نبودنت به زشتی ها اجازه حضور داده اند.

آقای من!نه اینکه که در دل تمنای حضورت را داشته باشیم؛.نه.فقط از سختی دنیا به تنگ آمده ایم؛که میان به تنگ آمدن،و خواستن تو،فرسنگها راه است.

عزیز دلم!چه کنیم که همه گرفتاریم؛وگرفتاریهامان غیر توست.

اگر سراغ تو می آییم هم،نه این است که گرفتار تو باشیم؛غصه این است که آمده ایم حلال مشکلاتمان شوی.آمده ایم تا سنگ صبورمان باشی.

آقای من!نمیدانم قرار است چه کسی برای یک بار هم که شده پای درد دل تو بنشیند.مظلومیت تو هم به مظلومیت جدت می ماند.

ببخش مارا.همانگونه که تا حالا بخشیده ایی ونگفته از ما مشکل حل کرده ایی.

ببخش.ببخش...

دلتنگم؛ دلتنگ آمدن باران.
دلتنگ آمدن یاری مهربان.
دوباره میخواهد صبح شود.و دوباره چشمهای ما ،امیدوارانه برای دیدن صبح ،به سیاهی های شب خیره مانده است.
فردا عید است؛البته به زبان!توبیا و به این عید حقیقت ببخش.ماچشم به راه تواییم.آقا!
ماچشم به راهیم؛راهی که میدانیم یک روز با آمدنت روشن خواهد شد وچشمهای مارا از زل زدن به سیاهی ها نجات خواهد داد...
آقای من دلم تنگ توست...

این که دل انسان گاهی اوقات میگیرد یک چیز طبیعی ومسلم است.
من همه ی این دل گرفتنها را یک جور نمیبینم وبرای هر کدام ارزش گذاری میکنم.
ارزش هر گرفتگی دلی ،به این است که تو بدانی سببش چیست.
این علت گرفتگی است که به دل گرفتن ها ارزش میدهد.
بگذریم از این حرفها
اینها همه بهانه ایست برای، از تو گفتن
خودم هم میدانم برای از تو گفتن، که این همه مقدمه چینی لازم ندارد.
پرده نشین عالم هستی!مولای خاک نشینان افلاکی!
نبودن تو بزرگترین غصه است بر دل ما؛و تو چقدر به این غصه ها ارزش داده ایی.
آنقدر این غصه واین دل گرفته برای ما شکوه مند است که هر لحظه بر لبانم جاریست:
"....به عالمی ندهم من غبار این غم را"

گفتیم بیا...ولی وقتی به قلبمان رجوع کردیم بیشتر تمنای نیامدنت را داشتیم
گاهی اوقات فکر میکنیم همین که بگوییم بیا کافیست و این مسئولیت منتظر بودن،به همین مقدار، از دوش ما برداشته خواهد شد؛حال چه تو بیایی یانه.و راستش را بخواهی بیشتر هم تمنای نیامدنت را داریم
چه کنیم دیگر؟!بیش از این نمی فهمیم یا شاید هم نمی خواهیم بفهمیم.
تو عزیزی؛البته برای اهلش؛نه برای ما که در دل بیشتر تمنای نیامدنت را داریم.
میخواهیم بخوابیم؛بسان یک جنین که همه ی زندگیش را در یک جای تنگ و نمور میبیند وبه آن راضی است وهیچ آرزویی برای رهایی از این زندان ندارد.
آقا جان! ماهم دل خوش کرده اییم به این زندگی بی روح، بی حضور تو؛بی آنکه به دنبال حیات طیبه ایی باشیم که تو قرار است برای ما به ارمغان بیاوری.

هزار نامه برایت به اشک دیده نوشتم....
مگر که نامه ی بیچارگان جواب ندارد؟؟؟
:Gol::Gol::Gol:اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم:Gol::Gol::Gol:

وقتی دیدم عصر جمعه جای گریه مردم پی تفریح و سرورند
با خود چنین گفتم چرا اقا بیاید اخر کجا اینان مهیای ظهورند؟؟؟!!!
اللهم عجل فرجه

یا مهدی:
تو که درد اشنای اهل دردی
تو که دست کسی را رد نکردی
بگو حالا که دلهامان شکسته ست
دلت می اید ایا برنگردی؟؟؟

اگر بمیرم از این انتظار می آیی؟
برای دیدن سنگ مزار می آیی؟
منم همان که به یادت قرار میگیرم
و دلخوشم که تو هم بیقرار می آیی
بگو بگو که پس از این مسیر طولانی
تویی که از دل گرد و غبار می آیی...

یادمان باشد اگر همچو پرستو رفتیم
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادمان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنیم او تنهاست!!!

شمیم شال سبزت این حوالیست
کنار هفته های احتمالیست
تمامش کن بیا اقای ندبه
غروب جمعه ها جای تو خالیست!!!

عشق و مهدی
[=&quot][/]

[=&quot]آمدن عشق را در انتظارم[/]

[=&quot] آمدن معبود را خواستارم[/]
[=&quot]پری رویان دنیا را نخواهم[/]
[=&quot] عاشقان عشق را می پرستم[/]
[=&quot]من عاشق مهدیم، وسلام[/]
[=&quot] عشق او بس است و آباء او، تمام[/]
[=&quot]شیعیان همه در انتظارند و هنوز هم[/]
[=&quot] مهدی ما سوی به کنعان ندارد و آه و ماتم[/]
[=&quot]******[/]
[=&quot]یوسف ما قصد زلیخا ندارد[/]
[=&quot] یوسف ما قصد لیلی و مجنون ندارد[/]
[=&quot]یوسف یعقوب نیست یوسف ما[/]
[=&quot] یوسف ما امام زمان ندارد[/]
[=&quot]آخرین و ختم رسولان بفرمود بر ما[/]
[=&quot] آشکارا نبود نام این وفا[/]
[=&quot]ما همه منتظر آمدن تو[/]
[=&quot] تو منتظر یعقوب نمان ای بی ریا[/]
[=&quot]همه سوی به کنعان دارد و ما[/]
[=&quot] سوی به کعبه و مکه و کوفه و کربلا[/]
[=&quot]******[/]
[=&quot]دیروز در میخانه ی عشاق نجف[/]
[=&quot] غلامی بداشت به نام رجب[/]
[=&quot]ما حال امام بپرسیدیم و بداد جواب[/]
[=&quot] او شه است و شاه تمام احرام[/]
[=&quot]ای «زاهد» تو در انتظار کیستی؟[/]
[=&quot] اگر مهدی می خواهی کن دعا[/]
[=&quot]شاید این جمعه نشد جمعه ی دیگر [/]
[=&quot] می آید نترس، خواهد آمد وسلام[/]

روزی هزار بار که شکر خدا کنیم
شاید که حق آمدنش را ادا کنیم
شب های ماتم آمده باید که خویش را
آماده تا برای دو ماه عزا کنیم
امسال هم بدون تو سرزد هلال غم
کی با رخ تو دیده به این ماه وا کنیم
ما عهد کرده ایم، به هر بزم روضه ای
اول برای روز ظهورت دعا کنیم
صاحب عزا بیا که به اذن نگاه تو
در سینه باز خیمه ماتم بپا کنیم
دستی بده که سینه زن نوحه ها شود
اشکی بده که خرجی این دیده ها کنیم
شاگرد مکتب شهدا و ولایتیم
هیهات اگر که بیرقتان را رها کنیم
یک روز میرسد که همه در جوار تو
عزم زیارت نجف و کربلا کنیم

:Sham:

شمشادهای باغ ز داغ تو سوختند
یک لحظه هم به یاد صنوبر نیامدی
:Gol:
پرواز با حضور تو خواب و خیال ماست
اما شبی به خواب کبوتر نیامدی
:Gol:
مهرت چگونه در دل ما خانه کرده است؟
با آنکه تو هنوز ز خاور نیامدی
:Gol:
باور نمیکنم که فراموشمان کنی
ای غائب از نظر که به منظر نیامدی
:Gol:

روز جمعه ۲۹ خرداد ماه جمله ای را از مقام عظماي ولايت در نماز جمعه شنیديم که در يك جمله ايي دعا فرمودند كه :
ای سید و مولای ما دعا بکن برای ما



ای ناظر احوال ما ای صاحب و سالار ما
ای غایب دور از نظر ای منجی و اقای ما

ای سید و مولای ما دعا بکن برای ما

پشت و پناه ما تویی شوق نگاه ما تویی
ای چشمه امید ما صبح پگاه ما تویی

ای سید و مولای مادعا بکن برای ما

چشمان ما مشتاق تودلبسته دستان تو
با هر طلوع جمعه ای سر بسته فرمان تو

ای سید و مولای مادعا بکن برای ما

ما پیروان حیدریم مطیع امر رهبریم
در راه بذل جان خود آماده و تکاوریم

ای سید و مولای ما دعا بکن برای ما

این جان ما قربان تو در خدمت و فرمان تو
با یک اشاره از شما ابدان ما قربان تو

ای سید و مولای ما دعا بکن برای ما

عشق شما پیمان ما راه شما ایمان ما
عشق ولی حق شده سرلوحه دیوان ما

ای سید و مولای ما دعا بکن برای ما
اللهم عجل لوليك الفرج و العافية و النصر و اجعلنا من اعوانه و انصاره و المستشهدين بين يديه
آمين

گلایه‎ای از دل

گلایه‎ام ز دلی هست كه بی تو مضطر نیست
دو چشم بی هنری كه بدون تو، تَر نیست

گلایه‎ام ز زبانی كه بی حیا گشته
و گوش‎ها كه برای گناه‎ها كَر نیست

گلایه‎ام ز محبین مدعی چو من است
كه با زیادی ما، غربت تو كمتر نیست!

هزار داد زدیم ادعای حب تو را
به پیش تیغ ولی یك خبر ز حنجر نیست

همیشه بانگ بلا، هر زمان چو كرب و بلا
و اقتدای جوانی‎مان به اكبر نیست

عجیب نیست چرا پشت پرده‎ای آقا
ز دشمنان چه بنالی چو دوست یاور نیست

اگر كه غیبتتان گشته است طولانی
گلایه‎ام ز دلم هست كه بی تو مضطر نیست


دل در گرو یار نبود هرگز

دل را به یار هدیه نما ای دوست!!!

گفتمش نقاش را نقشی بکش با معرفت ...

با قلم نقش تو را باوسعت دریا کشید

بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست-

...آه بي تاب شدن عادت كم حوصله هاست-

مثل عكس رخ مهتاب كه افتاده در آب؛

در دلم هستي و بين من و تو فاصله هاست-

آسمان با قفس تنگ چه فرقي دارد؟

بال وقتي قفس پر زدن چلچله هاست.

باز مي پرسمت از مسئله ي دوري و عشق،

وسكوت تو جواب همه ي مسئله هاست-

رخ ها به کنار ماه چه نوری دارد!!

در ظلمت شب عجب سبو ایی دارد!!!

از نور پر از صلح و صفاش مست شویم

ایا مه شب های ما می اید؟

بسیجی بسی ناسزاها شنید
صبوری نمود و بصیرت گزید
به لطف خدا چون که دی ماه شد
دل خلق از آن فتنه آگاه شد
به روز نهم محشری شد به پا
تو گویی زمین لرزد از این سپاه
خدایا به این خلق بی واهمه،
عیان کن رخ مهدی فاطمه (علیهما السلام)

[=&quot]...

[/]به کجا چنین شتابان؟؟[=&quot]!![/]
در اینکه چقدر بی ادبی کردیم و نامش را معرفت گذاشتیم[=&quot]!!!

[/]می خواهم بازهم درد دل کنم[=&quot]... [/]خواه کسی بشنود[=&quot]٬[/] خواه نشنود[=&quot]...

[/]باز هم باید بگویم : به کجا چنین شتابان؟؟[=&quot]!!

[/]یا صاحب الزمان[=&quot]٬[/] ببخش مثل همیشه و مثل اجداد طاهرینت این [=&quot] [/]بی مرامی ما به ظاهر دوستان را... زبان لالست ولی شما بزرگوارید[=&quot].

[/]روحش شاد با آن شیرین زبانی که شیرین فرمود[=&quot] :

[/]کی رفته ای زدل که تمنا کنم تورا کی بوده ای نهفته که پیدا کنم [=&quot]

[/]توراباصدهزار جلوه برون آمدی که من باصدهزار دیده تماشا کنم تورا[=&quot]

[/]براستی خوب کلام مولایش حسین علیه السلام را شنید که فرمود[=&quot]:

[/]الهی [=&quot]٬[/] عمیت عین لاتراک علیها رقیبا[=&quot]

[/]کور شود آن چشمی که تورا نبیند...((دعای عرفه[=&quot]((

[/]میخواهم بگویم[=&quot] :

[/](بلانسبت ) بی معرفتتر ازهمانهایی که در عالم از او (آقابقیة الله)دم میزنند وجود ندارد[=&quot]! [/]بی معرفت تر[=&quot]!!!

[/]تا به حال شده به یک نفر [=&quot]٬[/]که یک درجه [=&quot]٬[/]چه از نظر سن و چه از[=&quot] [/]نظر شخصیت از ما بزرگتر باشد بگوئیم بیا ؟؟[=&quot]!!!!

[/]مثلا تا به حالا شده یک جا بنشینیم و به پدر خود بگوئیم بیــــا!!!؟؟[=&quot]

[/]والله نشده است. اگر هم شده از بی ادبی بوده وهمه حتی خود ما هم میدانیم که اینکار بی ادبی محض است[=&quot].

[/]حال که ما در زندگی روزمرهء مان ادب! را برای اطرافیانمان رعایت میکنیم[=&quot]٬[/] [=&quot]

[/]پس چگونه است که[=&quot] :

[/]نشسته ایم و صبح و شب به مولای عظیم الشانی که همهء عالم [=&quot]٬[/]فرشتگان و آسمانیان و همهء هستی دست به سینه[=&quot]

[/]ایستاده اند و آمادهء خدمت کردن به او هستند و فقط وجود مقدس[=&quot] [/]اوست که به همه امر می کند و مظهر تامُ
اولی الامرست
[=&quot]٬[/] می گوئیم[=&quot] :

[/]آقــــا بـیـــــــا [=&quot]٬[/] آقـــا بـیـــــــــا[=&quot] !!!!!

[/]بیا تا تورا ببینیم[=&quot]!!!

[/]اللــــــــــــــــــــه اکبـــــــــــــــــــر از این همه بی معرفتی[=&quot]...

[/]یک نفر محض رضای خدا بگوید[=&quot] :

[/]چرا او بیاید؟؟؟[=&quot]!!! [/]ا ما نمیرویم؟؟؟[=&quot]!!!

[/]آیا تا به حال شده است که ما یک قدم به طرف حضرتش برویم؟؟؟[=&quot]!!!

[/]آیا تا به حال شده است که یک بار فقط یکبار در تمام عمر ما برویم تا رخسار وجه اللهی او را ببینیم!!!؟؟؟[=&quot]

[/]دلمان خوش است جمکران میرویم[=&quot]!!!

[/]همین کافی ست!!!؟؟؟ خب چقدر رفتیم و چند بار اورا دیدیم؟؟؟[=&quot]!!!

[/]به خدا با کمی توسل میبینیم که[=&quot] :

[/]او در وجود خود ماست. ما باید ازخودمان راه بیفتیم و از خودمان هجرت کنیم تا اورا ببینیم.باید از خودمان بیرون بیائیم تا اورا ببینیم[=&quot].

[/]براستی که به ساحت کبریائی و قدسی مولی العالمین[=&quot]٬[/]بقیة الله الاعظم [=&quot]([/]ارواحنا لتراب مقدم سائلینه فداء)خیلی بی ادبی و جسارت کردیم[=&quot].

[/]بی ادبی کردیم آن زمان که اورا طلب کردیم و سر جایمان نشستیم و به آن بزرگی که از او بزرگتر در عالم هستی موجودی نیست گفتیم[=&quot]:

[/]بیـــــــــــــا بیــــــــــــــا[=&quot] !!!!

[/]آیا این ادب است؟؟؟آیا این ادب امام شناسی ست؟؟؟[=&quot]

[/]
دوستان [=&quot] :

[/]این ما هستیم که باید راه بیفتیم تا او بیاید[=&quot].

[/]می گویند : پس چرا دعاها مستجاب نمی شود؟[=&quot]!

[/]خب وقتی که ما به او میگوئیم بیا [=&quot]٬[/] آنوقت میخواهید خدا این دعا را گوش کند و آن را مستجاب هم بکند؟؟؟[=&quot]!!

[/]خدا کند بتوانیم یک قدم[=&quot]٬[/] فقط یک قدم به طرف او برویم تا ببینیم او چگونه به طرف ما می آید و برای ما تجلی میکند[=&quot]...

[/]حالا شاید بپرسیم : چگونه می شود به طرف او رفت؟؟؟[=&quot]

[/]جواب راحت است: باید همهء این راههائی که خودمان رفتیم را برگردیم[=&quot] [/]تا معلوم شود راه چیست[=&quot]...

[/]ما که مدعی هستیم همهء راهها را بلدیم!!! ما که همهء کارها را کرده ایم[=&quot]!

[/]از که میخواهیم بپرسیم وقتی که خودمان فکر میکنیم میتوانیم به جائی برسیم؟؟؟[=&quot]!!!

[/]چه کسی بجز امام معصوم علیه السلام می تواند ما را در شاهراه هدایت قرار دهد؟؟؟ [=&quot]

[/]این روایت را ببینید[=&quot]:

[/]یکی از شاگردان برجستهء امام صادق علیه السلام خدمت ایشان رسید [=&quot] [/]وعرض کرد : آقاجان [=&quot]٬[/] آن مهدی موعود که فرمودید کی خواهد آمد؟؟؟[=&quot]

[/]حضرت فرمودند : چرا سوال میکنی؟؟[=&quot]

[/]عرضه داشت : آقاجان[=&quot]٬[/] سینه هایمان تنگ شده[=&quot]٬[/] دشمنانمان زیاد شده[=&quot]٬[/]سرزنشمان میکنند. ببینید مردم با ما چه میکنند[=&quot].

[/]فساد و تنگدستی و بی عدالتی در میان مردم رواج پیدا کرده[=&quot]٬[/] پس کی آن موعود می آید تا ما و دنیا را از ظلم و ستم برهاند؟؟؟[=&quot]

[/]حضرت فرمودند : برخیز و برو که تو به فکر خودت و دنیایت هستی و میخواهی اوضاعت بهتر شود که برای فرج او دعا میکنی و او را میخوانی و میخواهی [=&quot]٬[/] تو کاری به ما نداری....((القطره[=&quot]))

[/]ما کجائیم؟؟؟ [=&quot]

[/]برای چه او را میخواهیم و میخوانیم؟؟ برای چه به روضه های جد غریبش مشرف میشویم؟؟؟[=&quot] [/]او با تمام وجود مقدسش ما را دوست داشته و
به خیمه ها کشانده[=&quot]٬[/][=&quot] [/]آنوقت ما یا برای مریضمان یا حوائج دنیائیمان یا خانه و.... او را صدا زدیم[=&quot].

[/]چرا به جائی نمیرسم؟؟ اگر علتی جز این دارد بگوئید[=&quot]....

[/]حرف آخر[=&quot]:

[/]وای بر ما که او را میخواهیم تا زمانی که حوائجمان برطرف شود[=&quot]...

[/]وای بر ما که او را می خواهیم تا شب اول قبر و برزخ و قیامت مارا از دشواریها برهاند[=&quot]...

[/]اگر که به دوست [=&quot]٬[/] چشمت بر احسان اوست[=&quot]

[/]تو در بندی خویشی [=&quot]٬[/] نه در بند دوستت[=&quot]

[/]ولی خوشا به حال آنان که حاجت دنیا و آخرتشان رضایت او باشد[=&quot].

[/]خوشا بحال آنها که طلب آمدنش را میکنند فقط برای اینکه شاهد [=&quot]

[/]انتقام گرفتن ایشان از قاتلین مادر مظلومه اش باشند[=&quot].

[/]مولای لاهوت و ملکوت و ناسوت [=&quot]٬[/]امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود[=&quot]:

[/]من صراط المستقیم هستم[=&quot]...

[/]به سوی محمد و آل محمد صلوت الله علیهم اجمعین حرکت کنیم[=&quot]

[/]که راه و راه بلد و مقصد اینانند و بس[=&quot].[/]و سعادت جز این نیست[=&quot]

[/]

از اسمان باران می بارد اما چه حیف خورشید را نمی بینیم

خورشید را دورباره خواهیم دید

اما کی تو از پشت پرده در خواهی آمد یا اباصالح؟:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

سروده حضرت آیت الله مکارم شیرازی سروده ای در مدح امام مهدی (عج) :

ناصر از عشق تو آموخت….

سالها رفت و دلم در تب و تاب است هنوز
نقش مستورى من؛ نقش بر آب است هنوز

به طرب حمل مکن سرخى رویم که ز هجر
قلب آکنده ز غم، دیده پر آب است هنوز

من کجا؟ یار کجا؟ طالع بیدار کجا
من اسیر غم او، بخت به خواب است هنوز

دامنش گیرم اگر لطف خدا یار شود
لیک افسوس که این قصه سراب است هنوز

سخت من طالب دیدار و تو غایب ز نظر
ز آتش هجر تو این قلب، کباب است هنوز

همچو یک قطره آبیم به دریاى جهان
زندگى زودگذر، همچو حباب است هنوز

«ناصر» از عشق تو آموخت سخن گفتن را
زین سبب گفته او گوهر ناب است هنوز

مرکز خبر حوزه

دیدار تو ای کاش میسر می شد


شبهای فراق تو دگر سر می شد

ای کاش که با ظهور تو مهدی جان

بر شیعه عیان تربت مادر می شد

ای حضرت حاضری که ناپیدایی



غایب شده از زشتی و نازیبایی

شرمنده که جای آمدن، می‌گوییم:


«آقا! تو چه وقت پیش ما می‌آیی؟»


چرا نروید آن نرگسی که رخسارش دل انگیز است
چرا نیاید آن گلی که وجودش شور انگیز است
چوموسم سرما به نیمه رسد گل نرگس شکوفه زند
چرا به انتظار ننشینیم که عطرش دل انگیز است
هزارکهکشان آرزوی ظهور کاشتیم تا بروید باز
چرا خوشه نرگس نکاریم که دشتش غرور انگیز است
تو ای باغبان زدشت بی گل به زمستان نومید مشو
که رویش نرگس به موسم سرد سرور انگیزاست
برای رویش گل برون کن هرزه گیاه ز بوستان دلت
که آن گل سرمدی در انتظار رویش حیات انگیز است




جـــانم به فداي خــاك پايت مهدي


اذنم بده تا كنم صدايت مهدي

عشق تو عجين گشته به جان و دل من

اي جان و دلم شود فدايت مهدي



ارباب زمین امیر مریخ بیا
تا نخل ستم برکنی از بیخ بیا
از قول همه منتظران میگویم
ای پیرترین جوان تاریخ بیا

ما مست علوفه ایم، مردن بهتر / بی برگ و شکوفه ایم، مردن بهتر

از غیبت طولانی تان شد معلوم / ما مردم کوفه ایم، مردن بهتر . . .


هر کجا سلطان بود، دورش سپاه و لشکر است
پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است
با خبر باشــید ای چشم انتظاران ظهــــور
بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است

تمام راه ظهور را با گنه بسته ام
دروغ میگویم اقا منتظرت نشستم
کسی به فکر شما نیست راست میگویم
دعا برای تو بازیست راست میگویم
شب طولانی هجران بسر آید روزی
از ظهورش به تو آخر خبر آید روزی
روزی این پرده غیبت به کناری برود
مهر تابان رخش در نظر آید روزی
روزی آن خوش خبر از دوست به کنعان برسد
یوسف گمشده از پرده در آید روزی
عاقبت سر برسد ظلمت شبهای فراق
صبح نورانی رخشنده بر آید روزی
میشود تا که ببینی دم زیبای وصال
موسم شادی و شهد و شکر آید روزی
آخر آن دم که چنان دیر نباید باشد
برسد یوسف ما کز سفر آید روزی
غم مخور ای دل غمدیده رسد فصل حضور
آخر آن منتظِر منتظَر آید روزی

لا حول و لا قوة الا بالله
***************
فكر ميكنم امضاي خودم قشنگ باشه

بسم الله الرحمن الرحیم

يا بن الحسن (عج) تاريخ به حول محورت مي گردد
پرواز به دنبال پرت مي گردد

خورشيدي و آسمان به تو محتاج ست
هر روز زمين دور سرت مي گردد

ما مانده در زمستان، در قله هاي هجران
کي مي رسد بهارت، تا چند سال ديگر؟

اي مهر عرش والا، پشت حصار ابري
کي بشکند حصارت، تا چند سال ديگر؟

من باز هم بپرسم، تاريخ وصل ياران
گر نيست اين جسارت، تا چند سال ديگر؟


دلم انگاری گرفته، قدِ بغض یا کریما
عصر جمعه توی ایون میشینم مثل قدیما
******
تو دلم میگم آقا جون تو مرادی من مُریدم
من به اندازه ی وُسعم طعم عشقتو چشیدم
******
کاشکی از قطرۀ اشکت کمی آبرو بگیرم
یعنی تو چشمه ی چشمات با نگات وضو بگیرم
******
برای لحظۀ دیدار از قدیما نقشه داشتم
یه دونه هدیۀ ناچیز واسه تو کنار گذاشتم
******
یادمه یکی بهم گفت هر کی تنهاست توی دنیا
یه دونه نامه ی خوش خط بنویسه واسه آقا
******
کاغذ نامه رو بعدش توی رودخونه بریزه
بنویسه واسه مولاش خاطرت خیلی عزیزه

تو ای همای دردمند که جان به زیر سایه ات
چرا نظر به مرغک شکسته پر نمی کنی
نشسته ام به راه تو،به عشق یک نگاه تو
چرا به قلب خسته ام چرا گذر نمیکنی
خدا گواه من بود که قهر تو کشد مرا
زقهر با غلام خود چرا حذر نمی کنی
شده است غصه ها وسیع،زحد گذشته بی کسی
آقا مگر دعا برای دوستان دگر نمیکنی
خوش است گر مسافری رسد سلامت از سفر
چه شدکه بازگشت دگر از این سفر نمیکنی

آقا هر جمعه ای که میگذرد پیر میشوی
در هر غروب آن توچه دلگیر میشوی
میترسم آقا که بگویی به این گدا
تو باعث این همه تاخیر میشوی

در غم هجر رخ ماه تو در سوز و گدازیم
تا به کی زین غم جانکاه بسوزیم و بسازیم

شب هجران تو آخر نشود رخ ننمایی
در همه دهر تو در نازی و ما گرد نیازیم

آید آن روز که در باز کنی پرده گشایی
تا به خاک قدمت جان و سر خوش بیازیم

به اشارت اگرم وعده دیدار دهد یار
تا پس از مرگ به وجد آمده در ساز و نواییم

گر به اندیشه بیاید که پناهی هست به کویت
نه سوی بتکده رو کرده و نه راهی حجازیم

ساقی از آن خم پنهان که ز بیگانه نهان است
باده در ساغر ما ریز که ما محرم رازیم

امام خمینی (رضوان الله علیه)

من ازین پس به همه عشق جهان میخندم / به هوس بازی این بی خبران میخندم
هرکه آرد سخن از عشق به آن میخندم کارم از گریه گذشته است ، به آن میخندم . . .

[=&quot]از دو عالم یم کرامت تو
فتح پیغمبران امامت تو
دست حق خلعت امامت را
دوخته از ازل به قامت تو
به قیامت قسم قیامت کن
پسر فاطمه امامت کن[/]

خواهد آمد اي دل ديوانه ام او كه نامش بالبانم آشناست
من گل نرگس برايش چيده ام خواهد آمد باورم كن باوفاست


[=&quot]دیده ها روشن از تجلایت [/][=&quot]
سینه ها جنت تولایت
لب ختم رسل دعاگویت
چشم زهرا به قد و بالایت
که جهان را محیط نور کنی
کعبه را روشن از ظهور کنی [/]


تو با طليعه ي سبز جوانه مي آيي
تو وقت سر زدن رازيانه مي آيي
تو با طلوع دل انگيز يك پگاه بهار
به اعتقاد دلم بي بهانه مي آيي
به رهگذار تو چاووش مي كند باران
مگر ز قبله ي اشك و ترانه مي آيي
تو با شكوه سواران قصه ها اما
بدون خواب و خيال و فسانه مي آيي
شكوفه ها همه در خواب ديده اند تو را
كه از كران افق فاتحانه مي آيي
تو پر فروغ تر از روشناي صد خورشيد
به رغم ظلمت سرد زمانه مي آيي
در انتظار تو خون شد دل قبيله ي ما
مگر نه آنكه تو با اين نشانه مي آيي
سحر تمامي گل دسته ها تو را خواندند
امير قافله ي ما چرا نمي آيي


آقــــــا بیا؛ به خاطر بــاران ظــــهور کن

ما را از این هــوای ســـراسیمه دور کن

وقتی برای بدرقـــــه عشـــــق میــــروی

از کوچــــه های خــسته ما هم عبـور کن

افسرده از هجــــــــــوم هوسهای عالمین

آقـــا دل شکــــــــسته ما را صبـــــور کن

آقــــا؛ به حرمــت مفــــــــهوم انتـــــــظار

اشــــــعار ســـــاده ما را مــــــــرور کـــن

کی میشـــــــــود که تو از راه مـــیرسـی؟

این باغـــهای شـــب زده را غـرق نور کن

یا صـــــاحب الزمــــــــان؛ قدمت خیــــــــر

العـجل یعنی که ای تمام عدالت، ظهور کن


یک روز نسیم خوش خبر می آید


بس مژده به هر کوی و گذر می آید

عطر گل عشق در فضا می پیچد

می آیی و انتظار سر می آید

اي کاش برگردي که بعد از اين همه دوري
يک باره حس بودنت زيباست مي دانم

کي باز مي گردي، برايم بودن با تو
زيبا ترين آرامش دنيا ست مي دانم

تو باز مي گردي. اگر امروز نه ، فردا
از آتشي که در دلم پيداست، مي دانم

سالي گذرد بي تو، مرا روز، بيا
جان سوخت، تو اي شعله جان سوز بيا

لبريز شده کاسه صبرم بي تو
اي از همه غايب اي دل افروز بيا



صداقت و راستی را بهانه کردیم تا شاید به نگاه تو بیاییم

و دوستی را ابزاری برای ابراز نفرت!!

ای محبوب من تو کجایی تا سرت را در اغوش بگیریم
و ببوییم و ببوسیم؟

کجایی تا ما شیعیان بی لطف پر لطف به تو بگوییم

ما چند میلیون نفر!!!

هنوز به اندازه 300 اندی یار نگشته ایم!!!

ای حسین زمانه
ای مهدی!!!

(سلام و صلوات بر او و پدران و مادر گرامی اش)

اگر آن سبز قامت رو نماید

در باغ خدا را می گشاید

تنم را فرش کردم تا بتازد

دلم را نذر کردم تا بیاید

*اللهم عجل لولیک الفرج*

ورق های توسل گشته دسته / و انگشتانمان هم پینه بسته
فقط از تو سرودیم و نگفتیم / که از اعمالمان هستی تو خسته . . .
به امید ظهورش و به امید آمرزش گناهانمان


این جمعه جان حضرت زهرا ظهور کن
قلب غمین منتظران پر سرور کن
با یک توسلی به در خانه ی خدا
از جاده ی ظهور بیا و عبور کن . . .