آیا بازم به خدا اعتماد کنم ؟

تب‌های اولیه

419 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ستايشگر;241596 نوشت:
به نام خدا.

سوتی های هری پاتر رو بگم کیف کنی؟ من خودم تونستم سوتی ازش بگیرم.

حالا بحث سر هری پاتر نیست. :khandeh!: قرآن هزار تا ویژگی داره. فقط پیوستگیش نیست که بگیم شاهنامه هم پیوستگی داره. مهمترینش به روز بودن همیشگی اش هست. اون مثال هایی که آوردم رو خوندید انشالله؟ یک کتاب بیارید با این ویژگی همزمان با پیوستگی. تازه این کتاب رو هم بیارید ( اگر گیر آوردید ، نویسنده این کتاب با این ویژگی هاش نابغه است ) باز هم مثل قرآن نیست. قرآن سنت شکنی هم کرده. تو ذهن اعراب زن چیز بینهایت پست و بدبختی بوده که تو قرآن نیست. یعنی نویسنده کتاب تحت تاثیر فرهنگ اعراب نبوده. این ویژگی هم باید در اون کتابی که میخواید بیارید باشه. و همچنین چندین ویژگی دیگه. عرض کردم. برید بنویسید و بیارید بنده قول شرف میدم قبول کنم.

لفظ قرآن با لقظ پیامبر(ص) متفاوته. اون زمان که واسه کنکور کار میکردم ، از روی لحن و کلام احادیث میفهمیدم مال حضرت علی(ع) هست یا مال حضرت پیامبر (ص). اصلا مدل حرف زدن این دو بزرگوار فرق میکرد.( تا حالا دقت کردید؟) مدل جملات پیامبر (ص) و قرآن کریم هم متفاوته (اگر دقت بکنید).

آیه صفحه بودن زمین رو بیارید تا بنده بتونم برم تحقیق کنم.

اینکه میفرمایید وحی اینطور بوده یا نبوده یا ... هم بحثش جداست.

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :gol:


هری پاتر فرق داره با کتابی که از جانب خداس !
هری پاتر یا هر کتاب دیگه اگه سوتی نداشت دمش گرم !
اگه داشت هم خوب نوشته انسان هست و نمیشه نویسنده و کتاب رو سرزنش کرد
ولی کتاب که از جانب خدا هست نباید سوتی داشته باشه
گفتم که سوره شمس و لیل که پشت سر هم هستن
سوره طارق هم ببینید ! (در مورد زمین نیست ولی به نظر من یه ایرادی توش هست)

helmon;241606 نوشت:
اون آقا هم میدونه !
من خودم خیلی با افراد بی ایمان بحث کردم و سعی کردم بکشمشون سمت دین
خیلی بیشتر از چیزی که فکر کنید !
ولی هیچ وقت کسی رو سرزنش و لهنت نکردم
شاید به دلیل جهل که عمون عدم علم هست و این که خدا به اون شخص دانش و معرفت نداده نمیتونه درک کنه ! پس نباید ازش ناراحت شد و سرزنشش کرد
انگار یک مرغ رو گرفتی و بهش چیزی رو میگی خوب اون نمیفهمه ! و تقصیر تو هست و نباید بزنی بکشیش که چرا نمیفهمه خوب اونجوری خلق شده
این فرق داره با اون کسی که میفهمه و از روی عمد داره برای سود خودش خودش رو به نفهمی میزنه
در ضمن من ترسی از نماز روزه و ... ندارم اتفاقا این ها خیلی شیرینه ولی وقتی بعدش شک میکنی که کاری که کردی درست بوده یا نه و این که واقعا باید همین کار رو میکردی و این که نکنه کارت احمقانه و مسخره بوده شیرینیش به تلخی و پریشونی تبدیل میشه

دوست من آقای(غلام قنبر) از بی منطقی و صحبتهای نا آگاهانه شما برآشفت
شما اگر دنبال حقیقت باشی اشکالات و ابهاماتت رو بر مبنای اصول عقلانی بیان میکنی
شما چطور به خودتون اجازه میدید با یکنفر بحث کنید و دلایلتون رو همراه کنید به توهین و استهزاء به مقدسات اون فرد
مشکل از جانب شماست حق هم ندارید کسی رو به خاطر رفتار نادرستتون مؤاخذه کنید
در هر حال اگر اشکالی دارید به منظق درست بگید تا جئابش رو ببینید
یاحق

ستايشگر;241607 نوشت:
به نام خدا.

Helmon گرامی ، قبلا داشتی بازیمون میدادی یا الان داری بازیمون میدی؟

با تشکر ، ستایشگر :gol:

هیچ کدوم !
متوجه نمیشم واضح بیان کنید چرا چنین فکری کردین !؟

سبوی تشنه;241610 نوشت:
دوست من آقای(غلام قنبر) از بی منطقی و صحبتهای نا آگاهانه شما برآشفت
شما اگر دنبال حقیقت باشی اشکالات و ابهاماتت رو بر مبنای اصول عقلانی بیان میکنی
شما چطور به خودتون اجازه میدید با یکنفر بحث کنید و دلایلتون رو همراه کنید به توهین و استهزاء به مقدسات اون فرد
مشکل از جانب شماست حق هم ندارید کسی رو به خاطر رفتار نادرستتون مؤاخذه کنید
در هر حال اگر اشکالی دارید به منظق درست بگید تا جئابش رو ببینید
یاحق

من به کسی توهینی کردم یا لفظ نامناسبی به کار بردم !؟
من فقط احتمال و شک خودم رو بیان کردم (بدون توهین به هیچ شخصی)
منطق درست چه شکلیه !؟
من میگم شما که قرآن میخونید و مثل من کلاس اول نیستید و میفهمید چند تا دلیل علمی از قرآن برای من نشون بدین تا منم بیام کلاس دوم !:khandeh!:

helmon;241603 نوشت:
قران کتاب شیرینی است
تسلی دهنده
ولی در آن دلیل علمی بر اثبات این که از طرف خداست نیافتم
قرآن بیم دهنده و تسلی دهنده و امیدوار کننده هست !
ولی از منظر علمی در آن دلیلی نیافتم
اگه میشه چند دلیل و پیشگویی علمی بیاورید (آیه اش هم ذکر شود)

helmon;241603 نوشت:
تو از علم چی فهمیدی ؟؟؟؟؟؟؟ نادان بی معز خل .

اقا با این بحث نکنید این بالکل دیوانه است ولش کنید بره گم شه .... جوابش با امیرالمومنین - روحی فداه-

امام صادق (رئیس مذهب)- روحی فداه-

صحبت کردن با افراد نادان قلب را می میراند (روضه الواعظین )

قنبر حیدر;241614 نوشت:
تو از علم چی فهمیدی ؟؟؟؟؟؟؟ نادان بی معز خل .

اقا با این بحث نکنید این بالکل دیوانه است ولش کنید بره گم شه .... جوابش با امیرالمومنین - روحی فداه-

امام صادق (رئیس مذهب)- روحی فداه-

صحبت کردن با افراد نادان قلب را می میراند (روضه الواعظین )

عاجقتم دادا
وجود افرادی مثل شما برای مقابله با افراد مثل شما ولی در اون یکی جبهه خیلی لازمه
ولی من از اون افراد نیستم :Cheshmak:

helmon;241613 نوشت:
من به کسی توهینی کردم یا لفظ نامناسبی به کار بردم !؟
من فقط احتمال و شک خودم رو بیان کردم (بدون توهین به هیچ شخصی)
منطق درست چه شکلیه !؟
من میگم شما که قرآن میخونید و مثل من کلاس اول نیستید و میفهمید چند تا دلیل علمی از قرآن برای من نشون بدین تا منم بیام کلاس دوم !:khandeh!:

دلیل چی واضحتر حرف بزن مشکلت نسبت به قرآن چیه؟

helmon;241611 نوشت:
هیچ کدوم !
متوجه نمیشم واضح بیان کنید چرا چنین فکری کردین !؟

به نام خدا.

چرا چنین فکری نکنم؟ از اول تاپیک تا الان همه چیز رو بالکل منکر میشدید. حالا میگید قرآن شیرین و تسکین بخشه.

شما خودتون گفتید شاهنامه و بوستان و گلستان و هری پاتر هم مثل قرآن هستند و سوتی ندارند و این نشون میده کتاب بی سوتی نوشتن جوری که کامل ترین در نوع خودش هم باشه ، توسط یک انسان ممکنه. من هم گفتم هم کتاب کاملتر داریم و هم این کتاب ها هم سوتی دارند.

تو قرآنی که الان دستمه نوشته:

والارض و ما طحاها ( و سوگند به زمین و به آن که آنرا بگسترد ) (سوره شمس آیه 6)

و در سوره لیل هم چیزی در مورد صفحه بودن زمین گفته نشده.
حالا کجای این آیه گفته زمین صفحه است؟ گفته زمین گسترده است. از این آیه نمیشه فهمید زمین گرده یا نه. اما آیه ی دیگری داریم که میگه "رب المشرقین و رب المغربین" که اشاره به دو مکان طلوع و غروب خورشید داره. چیزی که تنها با گرد بودن زمین جور درمیاد. یعنی یه جورهایی تایید غیر مستقیم گرد بودن زمین.

برای بار آخر به روز بودن این آیه رو توضیح میدم : 1400 سال پیش که نمیدونستن زمین گرده و فکر میکردن صافه ، این آیه با علم جور در میومد. چون نگفته بود زمین گرده. بلکه گفته زمین را گستراندیم که تو ذهن زمین صاف و صفحه ای به نظر میاد. امروز که فهمیده ایم زمین گرده ، باز هم با این آیه جور در میاد. چون این آیه نگفته زمین شکلش چه جوریه ولی گفته ما زمین رو گستراندیم که معنی دیگری برای ما داره. هموار بودن زمین و نبود بالازدگی و پایین رفتگی در اکثر مناطق زمین (تازه کوه ها و دره ها رو هم حساب کنیم با توجه به شعاع زمین ، زمین تقریبا به طور کامل همواره).

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

چرا هیچ کس به هلمون حق نمیده ...
حرفاش رو یه بار درست دقت کنید ... ببینید داره چی میگه ... اینقدر مذهبی شدین که دیگه استدلال ها روتون کار ساز نیست ... یه کتاب ریاضی سال اول دبیرستان دروغ نداره غلط نداره ... چرا هر چقدر که من سمت دین میرم بیشتر میفهمم قدیمی هستن ... قابل اجرا نیستن ... و ...

سبوی تشنه;241618 نوشت:
دلیل چی واضحتر حرف بزن مشکلت نسبت به قرآن چیه؟

تنها دلیل این که قرآن از سوی خداس اینه که کسی باید یه آیه مثل اون بیاره !؟

helmon;241613 نوشت:
من به کسی توهینی کردم یا لفظ نامناسبی به کار بردم !؟
من فقط احتمال و شک خودم رو بیان کردم (بدون توهین به هیچ شخصی)
منطق درست چه شکلیه !؟
من میگم شما که قرآن میخونید و مثل من کلاس اول نیستید و میفهمید چند تا دلیل علمی از قرآن برای من نشون بدین تا منم بیام کلاس دوم !:khandeh!:

اعجاز قرآن در مورد پوست بدن انسان
در يكي از كشورهاي اسلامي كنفرانسي در بارهء اعجاز قرآن كريم بر پا گرديده بود. در اين كنفرانس دانشمندان مشهوري كه به اسلام ايمان نداشتند نيز از اغلب نقاط جهان دعوت شده بودند.

علامه شيخ محمد متولي الشعراوي داستان را اينگونه روايت مي‌كند: پروفيسر تايلندي «تا گاثات تاگاسن» كه از بزرگترين دانشمندان جهان در زمينهء علم تشريح است در اين كنفرانس در بارهء اعصاب انسان سخن مي‌راند. سخنراني او بيشتر روي اين محور متمركز بود كه اعصاب حسي مستقيماً در زير پوست انسان قرار دارند به نحوي كه اگر پوست انسان بسوزد، ديگر احساس درد هم تماماً از بين مي‌رود.

در اين هنگام يكي از دانشمندان قرآن پژوه به پا خاست و آيهء 56 سورهء «نساء» را كه خداوند در آن از عذاب اهل دوزخ سخن مي‌گويد، تلاوت كرد:

]...كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ

«به زودي كساني را كه به آيات ما كفر ورزيده‌اند، در آتشي سوزان درآوريم كه هر گاه پوستهاي‌شان (بسوزد) و بريان گردد، پوستهاي ديگري را برجايش نهيم تا عذاب را بچشند، آري خداوند توانا و حكيم است»

و سپس گفت: از آنجا كه خداي سبحان مي‌خواهد به ما بگويد كه عذاب دوزخ براي كافران عذاب دائم و مستمرّي است كه هرگز توقف نمي‌پذيرد، و از آنجا كه خداي عليم كه خود آفرينندهء انسان است مي‌داند كه وقتي پوست انسان بسوزد، احساس درد در او از بين مي‌رود، پس در اين آيه ما را به اين حقيقت متنبه ساخته است كه پوست بدن دوزخيان همينكه بسوزد، دوباره به فرمان وي پوست جديد ديگري جانشين آن مي‌گردد تا احساس آنها به عذاب الهي همچنان مستمرّ و پيوسته باقي بماند.

چون اين آيات بر پروفيسر «تاگاثات تاگاسن» تلاوت گرديد، او گفت: آيا به راستي اين سخن چهارده قرن قبل گفته شده است؟ گفتند: آري؛ گفت: آخر اين حقيقتي است كه علم جديداً به آن پي برده است. بنابراين ممكن نيست كه گويندهء آن بشري باشد و يقيناً اين كلام، كلام خداي سبحان است. دانشمندان عزيز! اينك وقت آن فرارسيده كه من در محضر شما به اين حقيقت گواهي دهم كه: خدايي جز معبود يگانه نيست و اينکه محمدrفرستادهء برحق اوست. آنگاه با نداي بلند شهادتين را تكرار كرد:

«أشهد أن لا إلا إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله»

از اين داستان که بگذريم شما تصور كنيد كه اگر خداي عزّوجلّ نحوهء استمرار عذاب دوزخيان را به دقيق‌ترين شيوهء علمي آن براي ما بيان نمي‌كرد، چه اتفاقي مي‌افتاد؟ يعني اگر اين حقيقت علمي كه اعصاب حسّي مستقيماً در زير پوست انسان قرار دارد و چون جلد بسودزد، احساس درد در انسان از بين مي‌رود كشف مي‌شد، اما قرآن كريم براي ما چگونگي استمرار عذاب را بيان نمي‌كرد، آن وقت حتماً كافران مي‌گفتند: اكنون ديگر علم مشكل ما را با عذاب خداي شما حل كرد. چرا كه پوست بدنهاي ما در دوزخ پروردگار شما در كوتاه‌ترين مت مي­سوزد و بعد از آن ديگر ما به هيچ وجه درد و رنجي را احساس نمي‌كنيم! پس (العياذ بالله) همه مباني دين شما بر اساس چنين پندارهايي بنا نهاده شده است! شما تا كنون پي هم از عذاب جاويدان سخن مي­گفتيد و اينك علم آمد و اين جاودانگي شما را ابطال كرد. حالا ديگر ما بي پرواتر از هميشه بر راه كفرمان رهنورديم.

در اينجا بود كه واقعاً ميان قرآن كريم و حقايق علمي تصادم رونما مي‌شد، از آن روي كه پروردگار متعال در آيات 74 و 75 از سورهء «زخرف» مي‌فرمايد:

]إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ، لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ[

«بي گمان مجرمان در عذاب جهنم ماندگار اند. عذاب از آنها تخفيف نمي‌يابد و آنها در آنجا نوميد‌اند»

اما از آنجايي كه قرآن كتاب خداوند است و دين وي حق است، پس آيهء كريمه 56 سورهء «نساء» آمده است تا اين علامات استفهام را براي هميشه از ميان بردارد.

خوب؛ آيا فقط همين يك دليل مادي و علمي بر حقانيت قرآن كريم و بر وجود خالق متعال كافي نيست؟ و هرگاه همين آيهء مباركه توانست يكي از بزرگترين دانشمندان جهان را به اعلام اسلام آن هم در برابر يك كنفرانس بين المللي در حالي وا دارد كه سخت تحت تأثير اعجاز علمي قرآن كريم قرار گرفته بود، پس آيا فقط همين يك آيه، براي قناعت ايماني‌ تمام اهالي روي زمين به پذيرش اسلام بزرگ بسنده نمي­باشد؟!
از این دست دلایل خیلی زیاده اگه دوست داری باز بگم

قنبر حیدر;241579 نوشت:
ای نخاله صهیونیسم بیش از حد داری به باری تعالی جل جلاله و امیرالمومنین - روحی فداه - دهن کجی می کنید اون دهنتو ببند .... انشاءالله با ابلیس محشور بشی یهودی

صبور باش . شما که اسلام رو با جون و دل قبول کردی . باید منطقی ازش دفاع کنی. اینا واکنشای احساسی هست !!

سبوی تشنه;241627 نوشت:
اعجاز قرآن در مورد پوست بدن انسان
در يكي از كشورهاي اسلامي كنفرانسي در بارهء اعجاز قرآن كريم بر پا گرديده بود. در اين كنفرانس دانشمندان مشهوري كه به اسلام ايمان نداشتند نيز از اغلب نقاط جهان دعوت شده بودند.

علامه شيخ محمد متولي الشعراوي داستان را اينگونه روايت مي‌كند: پروفيسر تايلندي «تا گاثات تاگاسن» كه از بزرگترين دانشمندان جهان در زمينهء علم تشريح است در اين كنفرانس در بارهء اعصاب انسان سخن مي‌راند. سخنراني او بيشتر روي اين محور متمركز بود كه اعصاب حسي مستقيماً در زير پوست انسان قرار دارند به نحوي كه اگر پوست انسان بسوزد، ديگر احساس درد هم تماماً از بين مي‌رود.

در اين هنگام يكي از دانشمندان قرآن پژوه به پا خاست و آيهء 56 سورهء «نساء» را كه خداوند در آن از عذاب اهل دوزخ سخن مي‌گويد، تلاوت كرد:

]...كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ

«به زودي كساني را كه به آيات ما كفر ورزيده‌اند، در آتشي سوزان درآوريم كه هر گاه پوستهاي‌شان (بسوزد) و بريان گردد، پوستهاي ديگري را برجايش نهيم تا عذاب را بچشند، آري خداوند توانا و حكيم است»

و سپس گفت: از آنجا كه خداي سبحان مي‌خواهد به ما بگويد كه عذاب دوزخ براي كافران عذاب دائم و مستمرّي است كه هرگز توقف نمي‌پذيرد، و از آنجا كه خداي عليم كه خود آفرينندهء انسان است مي‌داند كه وقتي پوست انسان بسوزد، احساس درد در او از بين مي‌رود، پس در اين آيه ما را به اين حقيقت متنبه ساخته است كه پوست بدن دوزخيان همينكه بسوزد، دوباره به فرمان وي پوست جديد ديگري جانشين آن مي‌گردد تا احساس آنها به عذاب الهي همچنان مستمرّ و پيوسته باقي بماند.

چون اين آيات بر پروفيسر «تاگاثات تاگاسن» تلاوت گرديد، او گفت: آيا به راستي اين سخن چهارده قرن قبل گفته شده است؟ گفتند: آري؛ گفت: آخر اين حقيقتي است كه علم جديداً به آن پي برده است. بنابراين ممكن نيست كه گويندهء آن بشري باشد و يقيناً اين كلام، كلام خداي سبحان است. دانشمندان عزيز! اينك وقت آن فرارسيده كه من در محضر شما به اين حقيقت گواهي دهم كه: خدايي جز معبود يگانه نيست و اينکه محمدrفرستادهء برحق اوست. آنگاه با نداي بلند شهادتين را تكرار كرد:

«أشهد أن لا إلا إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله»

از اين داستان که بگذريم شما تصور كنيد كه اگر خداي عزّوجلّ نحوهء استمرار عذاب دوزخيان را به دقيق‌ترين شيوهء علمي آن براي ما بيان نمي‌كرد، چه اتفاقي مي‌افتاد؟ يعني اگر اين حقيقت علمي كه اعصاب حسّي مستقيماً در زير پوست انسان قرار دارد و چون جلد بسودزد، احساس درد در انسان از بين مي‌رود كشف مي‌شد، اما قرآن كريم براي ما چگونگي استمرار عذاب را بيان نمي‌كرد، آن وقت حتماً كافران مي‌گفتند: اكنون ديگر علم مشكل ما را با عذاب خداي شما حل كرد. چرا كه پوست بدنهاي ما در دوزخ پروردگار شما در كوتاه‌ترين مت مي­سوزد و بعد از آن ديگر ما به هيچ وجه درد و رنجي را احساس نمي‌كنيم! پس (العياذ بالله) همه مباني دين شما بر اساس چنين پندارهايي بنا نهاده شده است! شما تا كنون پي هم از عذاب جاويدان سخن مي­گفتيد و اينك علم آمد و اين جاودانگي شما را ابطال كرد. حالا ديگر ما بي پرواتر از هميشه بر راه كفرمان رهنورديم.

در اينجا بود كه واقعاً ميان قرآن كريم و حقايق علمي تصادم رونما مي‌شد، از آن روي كه پروردگار متعال در آيات 74 و 75 از سورهء «زخرف» مي‌فرمايد:

]إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ، لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ[

«بي گمان مجرمان در عذاب جهنم ماندگار اند. عذاب از آنها تخفيف نمي‌يابد و آنها در آنجا نوميد‌اند»

اما از آنجايي كه قرآن كتاب خداوند است و دين وي حق است، پس آيهء كريمه 56 سورهء «نساء» آمده است تا اين علامات استفهام را براي هميشه از ميان بردارد.

خوب؛ آيا فقط همين يك دليل مادي و علمي بر حقانيت قرآن كريم و بر وجود خالق متعال كافي نيست؟ و هرگاه همين آيهء مباركه توانست يكي از بزرگترين دانشمندان جهان را به اعلام اسلام آن هم در برابر يك كنفرانس بين المللي در حالي وا دارد كه سخت تحت تأثير اعجاز علمي قرآن كريم قرار گرفته بود، پس آيا فقط همين يك آيه، براي قناعت ايماني‌ تمام اهالي روي زمين به پذيرش اسلام بزرگ بسنده نمي­باشد؟!
از این دست دلایل خیلی زیاده اگه دوست داری باز بگم

خوب این شد جواب خوب !
البته نمیتونم بپذیرم فقط با همین یک نشانه !
اگر آیات دیگری دارید بیان کنید (آیه هم ذکر شود)

جناب سبوی تشنه یه سوال هم من از شما میپرسم . من این مطلب رو تو یکی از قسمت های این سایت خوندم ولی برای شما تعریف میکنم .

همکنون داریم تو جامعه ای زندگی میکنیم که سن بلوغ جنسی انسان ها خیلی زودتر از سن ازدواج انسان ها هست یه پسر تو سن 15 سالگی بالغ میشه ولی نمیتونه شرایط ازدواج رو مهیا کنه ... و گاها این فشارها رو تا 30 یا 35 سالگی با خودش حمل میکنه تقریبا 20 سال .... خوب ... ایشون وقت گذاشتن و چندین بار قرآن رو خوندن تا یه راه حل مناسب برای این کار پیدا کنن ( این مشکلی هست که 99 درصد ایرانی ها دارن ...) ایشون میگفت هیچ جواب منطقی تو قران برای این مساله ای که 99 درصد آدم ها باهاش در گیرن نداره ... فقط قرآن 2 جا گفته ( شمایی که میل چنسی بهتون فشار میاره و شرایط ازدواج رو ندارین برین و با اون کنیز هایی که تو جنگ ها صاحب شدین رابطه برقرار کنین ) .... خوب سوال ایشون اینه که این خدایی که قرآن رو فرو فرستاده حواسش نبوده که تو قرن 21 ام کنیز پیدا نمیشه .... چطور این مشکلی رو که همه انسان ها باهاش درگیرن یه جوابی داده که فقط برای 1400 سال پیش میخوره و چطور میشه گفت قرآن میتونه دستور عمل خوبی برای زندگی باشه و ...

نمیدونم ... ولی فکر میکنم اگر منطقی باشین باید به هلمون حق بدین ...

بابا چرا چسبیدید به یک ادم بی دین لاابالی .... ولش کنید بره هر غلط بخواد بکنه .... به تمام مقدسات قسم وقتی توهین های این بی نسب را به جدم امیرالمومنین و خداوند متعال دیدم اشک در چشمانم حلقه زد ... ولش کنید ...

جدم پیامبر و رسول خدا روحی فداه فرموده :

سزاوارتر مردم به حق آن است كه از همگان به حق بيشتر عمل كند و استوارترين مردم آن است كه از جاهلان بگريزد.

ستايشگر;241624 نوشت:
به نام خدا.

چرا چنین فکری نکنم؟ از اول تاپیک تا الان همه چیز رو بالکل منکر میشدید. حالا میگید قرآن شیرین و تسکین بخشه.

شما خودتون گفتید شاهنامه و بوستان و گلستان و هری پاتر هم مثل قرآن هستند و سوتی ندارند و این نشون میده کتاب بی سوتی نوشتن جوری که کامل ترین در نوع خودش هم باشه ، توسط یک انسان ممکنه. من هم گفتم هم کتاب کاملتر داریم و هم این کتاب ها هم سوتی دارند.

تو قرآنی که الان دستمه نوشته:

والارض و ما طحاها ( و سوگند به زمین و به آن که آنرا بگسترد ) (سوره شمس آیه 6)

و در سوره لیل هم چیزی در مورد صفحه بودن زمین گفته نشده.
حالا کجای این آیه گفته زمین صفحه است؟ گفته زمین گسترده است. از این آیه نمیشه فهمید زمین گرده یا نه. اما آیه ی دیگری داریم که میگه "رب المشرقین و رب المغربین" که اشاره به دو مکان طلوع و غروب خورشید داره. چیزی که تنها با گرد بودن زمین جور درمیاد. یعنی یه جورهایی تایید غیر مستقیم گرد بودن زمین.

برای بار آخر به روز بودن این آیه رو توضیح میدم : 1400 سال پیش که نمیدونستن زمین گرده و فکر میکردن صافه ، این آیه با علم جور در میومد. چون نگفته بود زمین گرده. بلکه گفته زمین را گستراندیم که تو ذهن زمین صاف و صفحه ای به نظر میاد. امروز که فهمیده ایم زمین گرده ، باز هم با این آیه جور در میاد. چون این آیه نگفته زمین شکلش چه جوریه ولی گفته ما زمین رو گستراندیم که معنی دیگری برای ما داره. هموار بودن زمین و نبود بالازدگی و پایین رفتگی در اکثر مناطق زمین (تازه کوه ها و دره ها رو هم حساب کنیم با توجه به شعاع زمین ، زمین تقریبا به طور کامل همواره).

با تشکر ، ستایشگر :gol:


و قسم به خورشید خورشیدی که زمین را به سوی خود میکشد
این هم یک آیه زمینی !
این رو هم میشه هزار جور تفسیر کرد
گسترده بودن زمین در آن زمان امری مشهود بوده و میدیدند که زمین صاف و گسترده هست اکثرش و مخصوصا تو عربستان که این امر کاملا مشهود بوده
در مورد سوختن هم شاید کسی قسمتی از بدنش سوخته و بعد متوجه شده که دیگر حسی در آن قسمت بدنش نداره
اگه میشه نشانه ای از قرآن بدهید که تا آن زمان امکان وقوع و اثبات آن وجود نداشته و نتوان با این گونه احتمالات ردش کرد

سبوی تشنه;241627 نوشت:
خوب؛ آيا فقط همين يك دليل مادي و علمي بر حقانيت قرآن كريم و بر وجود خالق متعال كافي نيست؟

به هیچ وجه . قرآن باید کامل کامل باشد .

بعدشم من که اصلا این مسئله ای رو که گفتین قبول نکردم به عنوان معجزه . هر چند به من بگین دچار عناد شدم !!!

قنبر حیدر;241632 نوشت:
بابا چرا چسبیدید به یک ادم بی دین لاابالی .... ولش کنید بره هر غلط بخواد بکنه .... به تمام مقدسات قسم وقتی توهین های این بی نسب را به جدم امیرالمومنین و خداوند متعال دیدم اشک در چشمانم حلقه زد ... ولش کنید ...

جدم پیامبر و رسول خدا روحی فداه فرموده :

سزاوارتر مردم به حق آن است كه از همگان به حق بيشتر عمل كند و استوارترين مردم آن است كه از جاهلان بگريزد.

1- افتخار به اجداد جایز نیست !
2- فحش دادن جایز نیست !
3- حدیثتون ممکنه منبع نامعتبر داشته باشه و استناد به حدیث به این آسونی ها نیست !
در ضمن از افراد برای خودتون بت نسازید و بپرستیدشون Smile خدا رو بپرستید
عالم را از جاهل چه باک ؟

محسن ایلخانی;241625 نوشت:
چرا هیچ کس به هلمون حق نمیده ...
حرفاش رو یه بار درست دقت کنید ... ببینید داره چی میگه ... اینقدر مذهبی شدین که دیگه استدلال ها روتون کار ساز نیست ... یه کتاب ریاضی سال اول دبیرستان دروغ نداره غلط نداره ... چرا هر چقدر که من سمت دین میرم بیشتر میفهمم قدیمی هستن ... قابل اجرا نیستن ... و ...

تو هم بی دین شدی ! مواظب خودت باش که یکهو دست یداللهی امام زمان تو ی بیخ گوشت فرو نیاد

نقل قول:
اول بايد به خداوند متعال شکايت کنم از اين تهمت های ناروا ...

در ضمن اين هم راه حل (ازدواج موقت*)


مَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن‏
[=traditional arabic][=traditional arabic]و هنگامی که از انان بهره برديد اجرت انها را بدهيد
[=traditional arabic][=traditional arabic]

خدا شفات بده

ايلخاني ميگی برن زنا کنن ؟؟؟؟؟؟؟ اره ؟؟؟ پس اینهمه کتاب راجع به جهاد النفس نوشته شده الکی ؟؟؟؟ تو اصلا دین را فهمیدی ؟؟؟ جوان های پانزده ساله با نفس خویش جهاد کنن

قنبر حیدر;241642 نوشت:
ايلخاني ميگی برن زنا کنن ؟؟؟؟؟؟؟ اره ؟؟؟ پس اینهمه کتاب راجع به جهاد النفس نوشته شده الکی ؟؟؟؟ تو اصلا دین را فهمیدی ؟؟؟ جوان های پانزده ساله با نفس خویش جهاد کنن

همین پیامبر و امام علی که از اجداد شما هستن
چندین همسر داشتن
امام علی از کنیزانش بچه هم داشته
بعد به یک نوجوان 15 ساله میگویید برو جهاد کن
بخدا خنده داره Lol

الان میری تو خیابون هزار تا دختر زیبا با هزار جور آرایش
اون زمان جمعیت اینقدر نبوده و وسایل آرایش اینقدر نبوده و جذابیت دختران و زنان اینقدر نبوده
تلوزیون ماهواره تلفن اینترنت فیلم و خیلی چیز های دیگر
اون زمان این همه عامل تجریک کننده نبوده ولی باز هم نمیتونستن نفس خودشون رو نگه دارن
به نظر شما زمانی که زنان خودشون رو میپوشوندن و با اون ظاهر بیشتر تحریک کننده تر بودن یا الان ؟!
در حالی که الان امکان ازدواج هم کمتر شده
البته بحث ما سر این نیست میتونید برید تایپک دیگه
اگر هم در جامعه کم کاری شده در مورد ازدواج تقصیر دولت هست که فرهنگ سازی درست حسابی نکرده
فقط گاه گاهی الکی میگه زود ازدواج کنید

یک مثال کوچک :

وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُ‌ونَ ﴿الذاريات: ٤٩﴾
و از هر چیزی دو گونه [:جفت یکدیگر] آفریدیم، شاید شما یاد کنید. (۴۹)

دستگاه تولید مثل
کرم خاکی تک جنسی است و در هر کرم اندامهای جنسی نر و ماده در قسمت شکمی جای دارد. کرمهای خاکی در بیشتر سال ، تولید مثل می‌کنند، ولی حداکثر فعالیت تکثیری آنها در هوای گرم و مرطوب است. جفتگیری در شب صورت گرفته. دو کرم خود را از سوراخ بیرون کشیده، سطح شکمی قدامی‌شان را نزدیک هم می‌آورند، بطوری که انتهای قدامی‌شان در دو جفت مخالف هم قرار دارد. در هر کرم یک جفت شیار اسپرمی تشکیل می‌شود که در طول آنها توده‌های اسپرم به منظور دخول در جایگاه اسپرمی دیگری عبور می‌کند. پس از این عمل ، کرمها از هم جدا می‌شوند. بنابراین عمل لقاح دو جانبه و متقابل است.

بعدشم باید ببینیم منظور از هر چیزی چیست . آیا شامل باکتریها ، قارچ ها ، جلبک ها ، موجودات دریایی ، ... می شود !؟

( فقط جان خودتون با کلمات بازی نکنین )

و helmon و بقیه دوستان دقت کردین . خیلی از این شاخه به اون شاخه می پرین . لطفا رو یه مطلب تمرکز کنید . مثلا همین بحث قرآن و احکام .

helmon;241633 نوشت:
و قسم به خورشید خورشیدی که زمین را به سوی خود میکشد
این هم یک آیه زمینی !
این رو هم میشه هزار جور تفسیر کرد
گسترده بودن زمین در آن زمان امری مشهود بوده و میدیدند که زمین صاف و گسترده هست اکثرش و مخصوصا تو عربستان که این امر کاملا مشهود بوده
در مورد سوختن هم شاید کسی قسمتی از بدنش سوخته و بعد متوجه شده که دیگر حسی در آن قسمت بدنش نداره
اگه میشه نشانه ای از قرآن بدهید که تا آن زمان امکان وقوع و اثبات آن وجود نداشته و نتوان با این گونه احتمالات ردش کرد

به نام خدا.

این جمله تون با علم 1400 سال پیش جور در نمیاد. نمیتونه هماوردی بکنه با قرآن.

مراحل رشد جنین که در قرآن آمده پاسخگوی سوال شماست. همچنین دو دریایی که با هم مخلوط نمیشن.

من حرفم رو زدم و تا اونجایی که علم و دانشم قد میداد براتون دلیل آوردم که قرآن کتاب خداست. ولی چیزی که میبینم اینه که نه من حرف دیگری دارم بزنم و نه شما. دیگه هر جور راحتید. من مسئول نگهداری شما در دین نیستم.

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :Gol:

بازم خوبه limbo جان شما حرف دل ما رو میفهمی
فکر میکنم کم کم داره سوء تفاهمات سوال من رفع میشه و تازه میرسیم به خود سوال

helmon;241663 نوشت:
بازم خوبه limbo جان شما حرف دل ما رو میفهمی
فکر میکنم کم کم داره سوء تفاهمات سوال من رفع میشه و تازه میرسیم به خود سوال

دوست من اگر تو اینترنت بگردی صدها از اعجازهای قرآن رو میتونی ببینی
اما چرا راه دوری بریم
خود خداوند در پاسخ کسانی که بهش اشکال کردن خودت میدونی چی گفته
هروقت یه آیه مثلش آوردی بیا در باره مسائل دیگش بحث کنیم ما که از خداوند بالاتر نیستیم

محسن ایلخانی;241631 نوشت:
جناب سبوی تشنه یه سوال هم من از شما میپرسم . من این مطلب رو تو یکی از قسمت های این سایت خوندم ولی برای شما تعریف میکنم .

همکنون داریم تو جامعه ای زندگی میکنیم که سن بلوغ جنسی انسان ها خیلی زودتر از سن ازدواج انسان ها هست یه پسر تو سن 15 سالگی بالغ میشه ولی نمیتونه شرایط ازدواج رو مهیا کنه ... و گاها این فشارها رو تا 30 یا 35 سالگی با خودش حمل میکنه تقریبا 20 سال .... خوب ... ایشون وقت گذاشتن و چندین بار قرآن رو خوندن تا یه راه حل مناسب برای این کار پیدا کنن ( این مشکلی هست که 99 درصد ایرانی ها دارن ...) ایشون میگفت هیچ جواب منطقی تو قران برای این مساله ای که 99 درصد آدم ها باهاش در گیرن نداره ... فقط قرآن 2 جا گفته ( شمایی که میل چنسی بهتون فشار میاره و شرایط ازدواج رو ندارین برین و با اون کنیز هایی که تو جنگ ها صاحب شدین رابطه برقرار کنین ) .... خوب سوال ایشون اینه که این خدایی که قرآن رو فرو فرستاده حواسش نبوده که تو قرن 21 ام کنیز پیدا نمیشه .... چطور این مشکلی رو که همه انسان ها باهاش درگیرن یه جوابی داده که فقط برای 1400 سال پیش میخوره و چطور میشه گفت قرآن میتونه دستور عمل خوبی برای زندگی باشه و ...

نمیدونم ... ولی فکر میکنم اگر منطقی باشین باید به هلمون حق بدین ...


دوست من مشکل شما اینه که فکر میکنی باید همه چیز دنیا ریز و درشتش تو قرآن باشه اصلا شما فاسفه نازل شدن قرآن رو میدونی چیه
کمی تحقیق کن برادر.
یاحق

ستايشگر;241662 نوشت:
به نام خدا.

این جمله تون با علم 1400 سال پیش جور در نمیاد. نمیتونه هماوردی بکنه با قرآن.

مراحل رشد جنین که در قرآن آمده پاسخگوی سوال شماست. همچنین دو دریایی که با هم مخلوط نمیشن.

من حرفم رو زدم و تا اونجایی که علم و دانشم قد میداد براتون دلیل آوردم که قرآن کتاب خداست. ولی چیزی که میبینم اینه که نه من حرف دیگری دارم بزنم و نه شما. دیگه هر جور راحتید. من مسئول نگهداری شما در دین نیستم.

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :gol:

قرآن هرچند دارای نشانه هایی هست
ولی همه نشانه هایی که قرآن بیان داشته در اون زمان فهمیدنشون از طریق علم و مشاهده کار سختی نبوده
علاوه بر اون حتی قرآن ادعا میکند از جانب خداست باید بی نقص باشد در حالی که اینگونه نیست
مثلا همین بحث رشد جنین که شما بیان داشتید قبل قرآن هم میدونستن Smile
و حتی اشاره قرآن به نحوه تولد انسان در قرآن عاری از اشکال نیست در حالی که خدا از اشکال و ایراد مبراست !
با این اوصاف اگر اسلام را بپذیرم باید نقص و جهل خدا را هم بپذیرم ! در حالی که خود اسلام نیز خدا را عاری از هر عیبی میداند
من نمیدونم با این دوگانگی چکار کنم !
شما مسئول ایمان من نیستید خواستم بحث کنیم شاید کسی تونست من رو قانع کنه
من فطرتم در برخی موارد بالاتر از چیزیست که اسلام بیان میکنه !
مگر عقل و فطرت را خدا به ما نداده ؟ پس چرا با دینش سازگار نمیشود Fool

سبوی تشنه;241665 نوشت:
دوست من اگر تو اینترنت بگردی صدها از اعجازهای قرآن رو میتونی ببینی
اما چرا راه دوری بریم
خود خداوند در پاسخ کسانی که بهش اشکال کردن خودت میدونی چی گفته
هروقت یه آیه مثلش آوردی بیا در باره مسائل دیگش بحث کنیم ما که از خداوند بالاتر نیستیم

اگر تو اینترنت بگردی صدها ایراد و شبهه وارد بر اسلام پیدا میکنی که جواب نداده شدن
بابت آیه هم حتی اگر آیه ای آورده بشه کسی قبول نخواهد کرد
شما هم یک کتاب مثل مثنوی مولوی تونستی بیار !
تازه اگر هم کسی بتونه چیزی در این سطح بنویسه باز هم قبول نمیکنن و میگن نه مال مولانا فرق داره !
اگر قرار داره همون باشه خوب خودشو رو دوباره مینویسیم
به نظر من منطق اشتباهی هست Fool

ستايشگر;241662 نوشت:
مراحل رشد جنین که در قرآن آمده پاسخگوی سوال شماست. همچنین دو دریایی که با هم مخلوط نمیشن. من حرفم رو زدم و تا اونجایی که علم و دانشم قد میداد براتون دلیل آوردم که قرآن کتاب خداست. ولی چیزی که میبینم اینه که نه من حرف دیگری دارم بزنم و نه شما. دیگه هر جور راحتید. من مسئول نگهداری شما در دین نیستم.

خب مشکل اینجاست که وقتی می خواهیم معجزات را اثبات کنیم از علم استفاده می کنیم و اینجا قابل اعتماد هست . اما وقتی پاسخی نداریم همین علم را محکوم به بشری بودن می کنیم .
نکته بعد اینکه کتاب های بشری هم شامل نقاط قوت هستن . اما در مورد نقاط ضعف و اشتباه چه . کتاب آسمانی نباید هیچ اشتباهی داشته باشد . هیچ .
و در نهایت مشاهده می شه که در بسیاری از جا ها به دلخواه معنی کلمات ویا تفسیر آنها را گسترش می دهیم. مانند آیه خمس که کاملا واضح هست در مورد غنایم جنگی هست اما به کل درآمد ها گسترش داده شده .

helmon;241667 نوشت:
با این اوصاف اگر اسلام را بپذیرم باید نقص و جهل خدا را هم بپذیرم !

دوست عزیز . اینقد تند نرین . شما هنوز دارین تحقیق می کنین . و ممکنه عقاید رو بپذیرید ( که اگه این طور نیست بحث بی فایده اس ) . لطفا سوال دقیق بپرسین و دعوا نکنید !!!

سبوی تشنه;241666 نوشت:
همه چیز دنیا ریز و درشتش تو قرآن باشه اصلا شما فاسفه نازل شدن قرآن رو میدونی چیه

خب بفرمایید . ما منتظریم . بله اما میدونین بعضی از مفاهیم و آیه ها چند بار در قرآن تکرار شده اند . بهتر نبود بجای این تکرار ها یک بار خودش خوب توضیح می داد . تا اینقد تفسیر نشه . مثلا تو قرآن چندین بار شاید حدود 40 بار به اینکه خداوند آسمانها ( حتی گفته هفت طبقه ) و زمین رو خلق کرده . و مدام تکرار شده . انگار چیزی نمی خواسته اضافه بگه .

helmon;241667 نوشت:
قرآن هرچند دارای نشانه هایی هست
ولی همه نشانه هایی که قرآن بیان داشته در اون زمان فهمیدنشون از طریق علم و مشاهده کار سختی نبوده
علاوه بر اون حتی قرآن ادعا میکند از جانب خداست باید بی نقص باشد در حالی که اینگونه نیست
مثلا همین بحث رشد جنین که شما بیان داشتید قبل قرآن هم میدونستن Smile
و حتی اشاره قرآن به نحوه تولد انسان در قرآن عاری از اشکال نیست در حالی که خدا از اشکال و ایراد مبراست !
با این اوصاف اگر اسلام را بپذیرم باید نقص و جهل خدا را هم بپذیرم ! در حالی که خود اسلام نیز خدا را عاری از هر عیبی میداند
من نمیدونم با این دوگانگی چکار کنم !
شما مسئول ایمان من نیستید خواستم بحث کنیم شاید کسی تونست من رو قانع کنه
من فطرتم در برخی موارد بالاتر از چیزیست که اسلام بیان میکنه !
مگر عقل و فطرت را خدا به ما نداده ؟ پس چرا با دینش سازگار نمیشود :|

به نام خدا.

چون شما دنبال سازگاری نیستی ، دنبال این هستی که دین بیاد حرف هات رو تایید کنه.

شما که فقط ادعای اشکال میکنی. اشکال بیار تا توضیحش بدیم. لازم نیست نقص و جهل خدا رو بپذیری. کافیه که نقص عقل خودت رو بپذیری.

این لینک رو ببینید شاید به دردتون بخوره : مراحل خلقت جنین زیرش منابعش رو هم نوشته. اینها رو هم میدونستند اون موقع؟

قرآن باید به گونه ای باشه که 80درصدش 1400 سال پیش درک بشه. وگرنه راه برای انتقاد افراد باز میشه. همچنین این 80 درصد در آینده هم باید درک بشه که میشه. 20 درصد بقیش هم که داره ذره ذره تایید میشه. حالا مشکل شما کجاست؟ فکر کنم خودتون هم ندونید.

به هر حال ، انشاالله که جواب های درست رو پیدا کنید.

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

ستايشگر;241673 نوشت:
به نام خدا.

چون شما دنبال سازگاری نیستی ، دنبال این هستی که دین بیاد حرف هات رو تایید کنه.

شما که فقط ادعای اشکال میکنی. اشکال بیار تا توضیحش بدیم. لازم نیست نقص و جهل خدا رو بپذیری. کافیه که نقص عقل خودت رو بپذیری.

این لینک رو ببینید شاید به دردتون بخوره : مراحل خلقت جنین زیرش منابعش رو هم نوشته. اینها رو هم میدونستند اون موقع؟

قرآن باید به گونه ای باشه که 80درصدش 1400 سال پیش درک بشه. وگرنه راه برای انتقاد افراد باز میشه. همچنین این 80 درصد در آینده هم باید درک بشه که میشه. 20 درصد بقیش هم که داره ذره ذره تایید میشه. حالا مشکل شما کجاست؟ فکر کنم خودتون هم ندونید.

به هر حال ، انشاالله که جواب های درست رو پیدا کنید.

با تشکر ، ستایشگر :gol:

این 80 درصد که گفتید از کجا آوردین ؟
چرا از خودتون تعبیر و تفسیر الکی میکنید !
در ضمن 1400 سال پیش انسان اونقدر ها که شما فکر میکنید احمق نبوده
2500 سال پیش دانشمندانی بودن که میدونستن اتم چیه
جراحی های مغز و چشم وجود داشته
وهزار تا چیز دیگه !
شما فکر میکنید مردم 1400 سال پی اندازه گاو هم نمیفهمیدن و قرآن اومده و معجزه کرده
درسته که قرآن کتاب ارزشمند و والایی بوده برای اون زمان ولی نه در اون حد که شما میگید
شاید پیامبر هم انسان بسیار خردمند و دانشمندی بوده
همونطور که قبل از اون نیز همچین انسان های بودند و باز هم خواهند آمد
من بهتون میگم چرا نمیتونید پاسخ درستی بدین
چون بدون علم دینتون رو پذیرفتین
برای همین نمیتونید از طریق علم به کس دیگری توضیحش بدین
بهتره گاهی هم به عقل ها خودتون شک کنید

helmon;241676 نوشت:
این 80 درصد که گفتید از کجا آوردین ؟
چرا از خودتون تعبیر و تفسیر الکی میکنید !
در ضمن 1400 سال پیش انسان اونقدر ها که شما فکر میکنید احمق نبوده
2500 سال پیش دانشمندانی بودن که میدونستن اتم چیه
جراحی های مغز و چشم وجود داشته
وهزار تا چیز دیگه !
شما فکر میکنید مردم 1400 سال پی اندازه گاو هم نمیفهمیدن و قرآن اومده و معجزه کرده
درسته که قرآن کتاب ارزشمند و والایی بوده برای اون زمان ولی نه در اون حد که شما میگید
شاید پیامبر هم انسان بسیار خردمند و دانشمندی بوده
همونطور که قبل از اون نیز همچین انسان های بودند و باز هم خواهند آمد
من بهتون میگم چرا نمیتونید پاسخ درستی بدین
چون بدون علم دینتون رو پذیرفتین
برای همین نمیتونید از طریق علم به کس دیگری توضیحش بدین
بهتره گاهی هم به عقل ها خودتون شک کنید

به نام خدا.

80 کنایه از اکثر بود. فکر میکردم متوجه میشن منظورم رو.

میدونستند اتم چیه؟ نه نمی دونستند. یه نظریه ای یک فیلسوفی داده بود که میگفت هر چیزی ریزترین جزء تشکیل دهنده داره که خواص جسم رو حمل میکنه. میگفت اتم مایع نرمه و اتم جامد سخته. این با تصویری که الان از اتم و الکترون و ... داریم کاملا متفاوته. دو حالت در مورد اجسام وجود داره : یا ریزترین جزء دارند یا ندارند. دموکریتوس گفته دارند ، ارسطو گفته ندارند. حالا کدومشون تونستند حرفشون رو اثبات کنند؟ هیچکدوم. همینجوری یه چیزی گفتند بدون اثبات. یعنی نمیدونستند که کدوم ستون درسته. هرکدوم رو ستون خودشون یه بنایی ساختند.

در ضمن 1400 سال پیش که گفتم همه رو نگفتم. مردم مکه و مدینه رو گفتم که قرار بود با شنیدن قرآن اولین مومنان رو تشکیل بدهند. قرآن باید به عقل اونها درست در میومده که اومده. تا حالا نشنیدم که کسی اون موقع ایراد علمی بگیره. اصلا عرب های اون موقع تو این وادی ها نبودن.

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :Gol:

پی نوشت : از نصایحتون تشکر میکنم. بله. من هم بعضی وقت ها سوال برام درست میشه ، اما سعی میکنم بدون عینک برم سر مشکلاتم.

به امام زمان - روحی فداه- همین الان از یکی از علما استفتا کردم و صحبت های این بی اصل و نسب یهودی زاده را به او گفتم بخصوص این غلط خوری اخریش ایشون فرمودند : خواندن حرف های این کافر حرام است . خدا لعنتش کند . حالا خود دانید .

قنبر حیدر;241683 نوشت:
به امام زمان - روحی فداه- همین الان از یکی از علما استفتا کردم و صحبت های این بی اصل و نسب یهودی زاده را به او گفتم بخصوص این غلط خوری اخریش ایشون فرمودند : خواندن حرف های این کافر حرام است . خدا لعنتش کند . حالا خود دانید .

حکم ارتداد ندادن احیانا ؟:Khandidan!:
اولا به نظر من شما کافر هستین ولی نمیخوام بحث کنم باهاتون !
اگر از دیدگاه اسلامی بنگریم
ما برای تکامل امام زمان و ایشان برای تکامل ما هستند
و این روحی فداه که مدام میگی کفر هست !
شما نشنیدی این جمله رو که
خلق را عجله بر باد داد ؟
پس چرا اینقدر عجولانه قضاوت میکنی
مواظب باش بر باد نری
--
در ضمن اسلام کاری به اصل و نسب نداره !
2- عقلا این که انسان یهودی باشه یا هر چیز دیگری فرقی نداره و همه انسان و برابر هستن (هرچند بنده یهودی نیستم!)

ستايشگر;241681 نوشت:
به نام خدا.

80 کنایه از اکثر بود. فکر میکردم متوجه میشن منظورم رو.

میدونستند اتم چیه؟ نه نمی دونستند. یه نظریه ای یک فیلسوفی داده بود که میگفت هر چیزی ریزترین جزء تشکیل دهنده داره که خواص جسم رو حمل میکنه. میگفت اتم مایع نرمه و اتم جامد سخته. این با تصویری که الان از اتم و الکترون و ... داریم کاملا متفاوته. دو حالت در مورد اجسام وجود داره : یا ریزترین جزء دارند یا ندارند. دموکریتوس گفته دارند ، ارسطو گفته ندارند. حالا کدومشون تونستند حرفشون رو اثبات کنند؟ هیچکدوم. همینجوری یه چیزی گفتند بدون اثبات. یعنی نمیدونستند که کدوم ستون درسته. هرکدوم رو ستون خودشون یه بنایی ساختند.

در ضمن 1400 سال پیش که گفتم همه رو نگفتم. مردم مکه و مدینه رو گفتم که قرار بود با شنیدن قرآن اولین مومنان رو تشکیل بدهند. قرآن باید به عقل اونها درست در میومده که اومده. تا حالا نشنیدم که کسی اون موقع ایراد علمی بگیره. اصلا عرب های اون موقع تو این وادی ها نبودن.

با آرزوی سلامتی ، ستایشگر :gol:

پی نوشت : از نصایحتون تشکر میکنم. بله. من هم بعضی وقت ها سوال برام درست میشه ، اما سعی میکنم بدون عینک برم سر مشکلاتم.

دوست عزیز !
حسن نیت شما بر من پوشیده نیست !
حال چه به خاطر نوع دوستی و این که میخواهید من هم هدایت شوم چه بخاطر اجر خودتان به هر حال از شما ممنونم !
ولی من دلم رضایت کامل نمیدهد و خواستار دلایل و براهین قوی تری برای اثبانت حقانیت اسلام هستم
خود شما چی شد که اسلام رو پذیرفتین (نمیگم چگونه به خدا پی بردین از کجا فهمیدین اسلان دین حق خداست ممکنه بیان کنید ممکنه نظر ما رو هم تغیر بده)

نقل قول:
به امام زمان - روحی فداه- همین الان از یکی از علما استفتا کردم و صحبت های این بی اصل و نسب یهودی زاده را به او گفتم بخصوص این غلط خوری اخریش ایشون فرمودند : خواندن حرف های این کافر حرام است . خدا لعنتش کند . حالا خود دانید .

منبع قرآن :
یه روز یه مرده میره پیشه حضرت سلیمون و به ایشون میگه برادر من 99 تا گوسفند داره و منو مجبور میکنه که این یه دونه گوسفندم رو هم که دارم به ایشون بفروشم ... حضرت سلیمون میگه ایشون اشتباه میکنه ( حکم ارتداد ندادند ) تا این حرف رو میزنن یک دفعه متوجه میشن این یک امتحان از سمت خداوند بوده که چگونه قبل از آنکه ایشان تمام حرف های برادر ایشان را بشنوند حکم را صادر کردند و روزها توبه و ابراز ندامت میکنند تا خداوند ایشان را ببخشد ...

ایشون میخواد اعتقاد درستی داشته باشه ... اعتقاد درست هم از کفر شروع میشه ... من هیچ عناد ورزی هم از ایشون ندیدم ... جواب قانع کننده ای هم میدادند ایشان قبول میکرد مانند پستی که اشاره با رویش مجدد پوست بر بدن شده بود و ایشون قبول کردند و ....

خدا خداس
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مشکل همه شما اینه که نمیفهمید خدا چیه !!!!!!!!!!!
خدا خداس
اگه قرآن از طرف خدا بود باید بدون ایراد میبود !
خدا نمیتواند کتابی بنویسد که آهنگ آن در تمامی ترجمه هایی که در زبان های قبل و نزول و بعد از قرآن وجود داشته و خواهند داشت آهنگ خود را حفظ کند ؟!
اگه خدا خداس که میتواند !
http://www.askdin.com/thread11491.html
خیلی سخته که قرآن رو به خدا نسبت بدیم
حرف من اینه که درسته که قرآن کتاب خوب و والایی هست ولی نه در حد خدا !

محسن ایلخانی;241698 نوشت:
منبع قرآن : یه روز یه مرده میره پیشه حضرت سلیمون و به ایشون میگه برادر من 99 تا گوسفند داره و منو مجبور میکنه که این یه دونه گوسفندم رو هم که دارم به ایشون بفروشم ... حضرت سلیمون میگه ایشون اشتباه میکنه ( حکم ارتداد ندادند ) تا این حرف رو میزنن یک دفعه متوجه میشن این یک امتحان از سمت خداوند بوده که چگونه قبل از آنکه ایشان تمام حرف های برادر ایشان را بشنوند حکم را صادر کردند و روزها توبه و ابراز ندامت میکنند تا خداوند ایشان را ببخشد ...

لطف کنید وقتی چیزی از قرآن می گید . آدرس بدید ! در ضمن ادبیاتتون جالب نیست . خب بگو سلیمان . به عقاید طرف مقابلت احترام بذار . این شیوه درست بحث کردن نیست !

نقل قول:
خدا خداس
خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااا
مشکل همه شما اینه که نمیفهمید خدا چیه !!!!!!!!!!!
خدا خداس
اگه قرآن از طرف خدا بود باید بدون ایراد میبود !
خدا نمیتواند کتابی بنویسد که آهنگ آن در تمامی ترجمه هایی که در زبان های قبل و نزول و بعد از قرآن وجود داشته و خواهند داشت آهنگ خود را حفظ کند ؟!
اگه خدا خداس که میتواند !
رد کردن معجزات قران(كارشناس:ياسين)
خیلی سخته که قرآن رو به خدا نسبت بدیم
حرف من اینه که درسته که قرآن کتاب خوب و والایی هست ولی نه در حد خدا !

سلام

قرآن، قرآن هست... منتهی ما فقط به صورت نوشته اون می نگریم نه سیرت واقعی اون اما در عالم ملکوت این جملات توسط خدا گفته شده و سپس توسط جبرییل به عالم ماده آورده شده!

منظور این هست که در عالم ملکوت و اونجایی که عرش عظیم و تخت پادشاهی خدا و دربار بزرگ قرار دارد چیزی به صورت کلمه وجود ندارد و چیزی هم به صورت حروف الفبا نیز بی معنی هست!

مثلا حرف ص نام چشمه ای گوارا از شهد بهشتی هست که منشا آن از ستونی بسیار بزرگ و معطر و نورانی که از ستونهای کاخ عظیم عرش کبریایی هست گرفته شده که ملائک هم از آن آب می نوشند و ترجمه آن در عالم پایین یعنی ماده (عالم بیرون) به صورت پایین ترین درجه تنزل (در حد انسان) دیده میشه (یعنی حروف)

این درباره نام امام حسین هم صدق می کنه!(امام حسین خودش گفت نام من در عرش به صورت ستون هایی از نور عرش دیده میشود که ملائک به دور آن می گردند)

حالا شما که می دونستی اما جوونای بی سوادی مثل من و دودل می کنی برادر!

Izraeel;241742 نوشت:
سلام

قرآن، قرآن هست... منتهی ما فقط به صورت نوشته اون می نگریم نه سیرت واقعی اون اما در عالم ملکوت این جملات توسط خدا گفته شده و سپس توسط جبرییل به عالم ماده آورده شده!

منظور این هست که در عالم ملکوت و اونجایی که عرش عظیم و تخت پادشاهی خدا و دربار بزرگ قرار دارد چیزی به صورت کلمه وجود ندارد و چیزی هم به صورت حروف الفبا نیز بی معنی هست!

مثلا حرف ص نام چشمه ای گوارا از شهد بهشتی هست که منشا آن از ستونی بسیار بزرگ و معطر و نورانی که از ستونهای کاخ عظیم عرش کبریایی هست

گرفته شده که ملائک هم از آن آب می نوشند و ترجمه آن در عالم پایین یعنی ماده (عالم بیرون) به صورت پایین ترین درجه تنزل (در حد انسان) دیده میشه (یعنی حروف)

این درباره نام امام حسین هم صدق می کنه!(امام حسین خودش گفت نام من در عرش به صورت ستون هایی از نور عرش دیده میشود که ملائک به دور آن می گردند)

حالا شما که می دونستی اما جوونای بی سوادی مثل من و دودل می کنی برادر!

اثبات عقلی میتونید بکنید !؟
از کجا معلوم این حرف ها راست باشه
حرف های شما تقریبا اینجوریه
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%88%D8%B1%DB%8C_%DA%86%D8%A7%DB%8C_%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%84
خوب ! باید یه نشونه هایی باشه تا خدایی بودن قرآن ثابت بشه
بعد چیز های که نمیفهمیم و گنگ هست رو میشیه اینگونه توجیه کرد
ولی من هنوز قرآن برام ثابت نشده که از طرف خداست
شما خودتون به غیر از این که یک عده اومدن گفتن قرآن معجزه داره خودتون معجزه و عقلانیت خاصی ازش دیدین ؟
لطفا اون ها رو به من هم نشون بدین !

این اندیشه دادارباوری تقریبا یه سال پیش ذهن خودمو خیلی مشغول کرده بود .... اما اخرش این شد بر فرض قبول کنیم خدا دنیا رو به حال خودش گذاشته تا مرگمون فرا برسه و .... که یعنی این همه پیامبر از ابراهیم و اسماعیل و سلیمان و عیسی و موسی و شایدم زرتشت و بودا و تا پیام بر خودمون و .... همه محض خنده یسری قوانین اووردن و همه چی زاده خیال توده ها بوده اما بازم خدا وجود داره و تو دنیا دخل و تصرفی نداره اصلا همین ادیان نبودن خیلی از مردم بی خدا می موندن !

bossm;241789 نوشت:
این اندیشه دادارباوری تقریبا یه سال پیش ذهن خودمو خیلی مشغول کرده بود .... اما اخرش این شد بر فرض قبول کنیم خدا دنیا رو به حال خودش گذاشته تا مرگمون فرا برسه و .... که یعنی این همه پیامبر از ابراهیم و اسماعیل و سلیمان و عیسی و موسی و شایدم زرتشت و بودا و تا پیام بر خودمون و .... همه محض خنده یسری قوانین اووردن و همه چی زاده خیال توده ها بوده اما بازم خدا وجود داره و تو دنیا دخل و تصرفی نداره اصلا همین ادیان نبودن خیلی از مردم بی خدا می موندن !

من اینطور متوجه میشم که شما چون چیز بهتری از ادیان فعلی پیدا نکردین از سوی محافظه کاری رفتین سمت دین !
والا همین الانشم هستن یه سری افراد که ادعای پیامبری میکنن و خیلیا هم خودشون هم باورشون شده !
انسان همیشه میخواسته یه چیزی پیدا کنه بپرسته از چوب و گاو آتش تا چیزای دیگه !
حالا چون ادیان ابراهیمی کمی عقلانی تر و منطقی تر به نظر میرسه خیلیا رفتن سراغ اون ها
ولی باز هم دلیل پیروی من از اون ها نمیشه

helmon;241671 نوشت:
اگر تو اینترنت بگردی صدها ایراد و شبهه وارد بر اسلام پیدا میکنی که جواب نداده شدن
بابت آیه هم حتی اگر آیه ای آورده بشه کسی قبول نخواهد کرد
شما هم یک کتاب مثل مثنوی مولوی تونستی بیار !
تازه اگر هم کسی بتونه چیزی در این سطح بنویسه باز هم قبول نمیکنن و میگن نه مال مولانا فرق داره !
اگر قرار داره همون باشه خوب خودشو رو دوباره مینویسیم
به نظر من منطق اشتباهی هست :|

میدونی مشکل تو چیه تو اصلا فلسه اینکه خداوند گفته مانند قرآن رو بیاورید نمیدونی چیه
آیا میتوان مثل قرآن آورد؟ ادعای خود قرآن اینست که اگر تمام جن و انس جمع شوند آیه ای مثل قرآن نمیتوانند آورند.در این مورد توجهتان را به توضیحات دوستان جلب میکنم:
همه ی متکلمان قرآن اعم از شیعه و سنی در این زمینه که اعجاز لفظی قرآن(سوره ای بیاورید) اتفاق نظر ندارن.
دو دیدگاه وجود دارد :
۱.دیدگاه صرفه : اعجاز لفظی قرآن محدود است به بیست وسه سال یعنی فاصله بعثت تا وقت وفات پیغمبر در این زمان و فاصله کسی نتوانست سوره ای به مانند قرآن اورد و کسی نتوانست با قرآن برابری کند و نوشته ای همانند و همسنگ با قرآن بیاورد .
۲.دیدگاه اعجاز لفظی قرآن و قرآن معجزه ای جاویدان :این دیدگاه بیان میدارد که صرف اینکه قرآن در فصاحت وبلاغت در زمان پیغمبر هماوردی نبوده محصور به انزمان نبوده چونکه در قرآن از اخبار گذشته گان و ایندگان اسرار اسمانها و زمین پرده برداشته که بعد از صده ها به ان پی برده اند از این دیدگاه کسی نمیتواند سوره ای همانند قرآن بیاورد که علاوه بر فصاحت وبلاغت دارای معجزات علمی و خبر از اینده نیز باشد

مثلا ملا نصیر الدین طوسی معتقد است که این ممکن است که سوره به فصاحت وبلاغت قرآن بیان شود و همچون ملا عبدالرزاق لاهیجی نظریاتی را بیان و نظریاتی را بررسی میکنند.

اشاره به این نظریات در اینجا ضروری است که هریک دلیل بر اعجاز قرآن است
۲. نظریه فصاحت وبلاغت مقابل نظریه صرفه است ۳. نظریه اسلوب ویژه ۴.نظریه اخبار از غیب ۵.نظریه راست گفتاری ۶. نظریه وجود معرف حیرت انگیز در قرآن ۷.نظریه اتفاق معانی قرآن ۸.اعجاز در نظام قانون گذاری تشریع قرآن ۹.نظریه وجود اسرار افرینش و معجزات علمی قرآن

حال آیا کسی قادر است سوره ای یا کتابی اورد که از نظر فصاحت وبلاغت و سلامت واژه ها از غرابت ، و خالی بودن کلام از تنافر حروف ، ضعف تالیف و تعقید لفظی و معنوی، و اسلوب ویژه در ان رعایت شده باشد یعنی در قرآن نه نظم در معنی دقیق کلمه بکار رفته است ونه نثر و نه سجع بلکه قرآن خود دارای سبک خاصی است و اینکه قرآن خبر از غیب داده یعنی از رویداد های گذشته و اینده خبر داده است و یعنی ۱- از عالم غیب که سراسر قرآن از خدا و رستاخیز و دوزخ و بهشت و بعثت و غیره سخن در میان است
۲-از ما فی الضمایر که در قرآن از رازهای نهفته و جاهای آن خبر دارد چنانکه از «بیم واندیشه فرار دو طایفه مسلمانان در جنگ بدر خبر داده و یادآور شده است که خداوند با قدرت خود مسلمانان را در این جنگ با کمک فرشتگانش بر کافران چیره خواهد کرد» (که تعداد مسلمانان بسیار کمتر از کفار بوده)ال عمران ۱۲۲و۱۲۳
دوستان مستحضر هستند که این دو آیه قبل از جنگ بدر نازل شده است و نیز «از آگاهی خداوند بر سوگند های دروغ منافقان و اطلاع خدا از پندار و کردار آنان خبر و به مسلمانان هشدار میدهد» داین صورت نیز نوشته ای مانند قرآن نیست
۳.از رویداد های گذشته از داستانهای پیامبران پیشین و داستان فراعنه (که در تاریخ امروز ثابت شده اند) گواهی بر اعجاز قرآن دانسته اند
۴. خبر از اینده که در قرآن بسیاری از رویدادهای قرآن پیش بینی شده است از جمله « پیش بینی پیروزی مسلمانان بر کفار علی رغم نامیدی مسلمانان در جنگ بدر » انفال7قمر۴۵ و « پیش بینی پیروزی رومیان بر ایرانیان (علی رغم پیروزیهای پیاپی ایرانیان درآنزمان) سوره روم
اما وجود معارف در قرآن :: طبق این دیدگاه معارفی در این کتاب وجود دارد که خرد بزرگان دانش را حیران میسازد دانشهایی که از سوی مردی امی طرح شده محال است ابن میثم بحرانی از این دانشها به دانشهای شریف تعبیر میکند و انرا با فصاحت و اسلوب ویژه سبب اعجاز قرآن میداند دانشهایی چون اشاره به یکتایی خداوند اشاره به تاریخ اخلاق و سیاست این دانشها از دیدگاه بعضی متکلمان چون ملا محسن فیض کاشانی مهمترین وجه اعجاز قرآن بشمار میاید
و بعد از ان "اتفاق معانی" در قرآن است یعنی انچه در قرآن مورد بحث قرار گرفته اعم از مسایل فلسفی اجتماعی و تاریخی و غیره در نهایت استواری و اتقان است یعنی حقایقی ایست ثابت که نه قابل تقد است نه باطل میشود و نه فساد میپذیرد و این نیز دلیل اعجاز قرآن است
و اینکه در قرآن " به نظام قانون گذاری " اشاره شده نظامی که بت برستی را به توحید مبدل میسازد جهل و رذایل اعراب را به علم و فضایل مبدل میکند برخی قوانین و اصول قرآن بدین شرح است :توصیه به عدل و میانروی در همه جا (نحل۹) توصیه به صبر در برابر سختیها / توصیه به تحصیل دانش همراه با تقوا فرمان به وفای بعهد و از مهمترین فرماین قرآن توصیه به وحدت است که رمز پیروزی در برابر کفار دانسته است و تعیین پرهیزگاری و دانایی به عنوان معیار برتری است که این نیز دلیلی بر اعجاز قرآن دانسته اند

و اما تاکید قرآن وخبر از " اسرار آفرینش" یا به عبارتی دقیق تر طرح نظریات علمی قرآنی است مثلا اشاره به حرکت خورشید اشاره به حرکت زمین اشاره به انبساط و سپس انقباض جهان اشاره به نابودی کرات اسمانی اشاره به خاموش شدن ستارگان اشاره به خاموش شدن خورشید طرح مساله گرد افشانی توسط باد
خورشید بسوی جایگاهش در حرکت است اینست تقدیر خداوند شکست ناپذیر ودانا : خورشید بسوی ستاره وگا باسرعت نوزده کیلو متر در ثانیه در حرکت است بعبارتی ۶۰۰ میلیون کیلومتر در سال ستاره وگا در صورت فلکی علی رکبتیه

تا زمان انیشتین تصور میشد که جهان ایستا است و در بینظمی بسر میبرد و هیچگونه انبساطی دران نیست نتيجه عجيبی كه هابل اعلام كرد، اين بود كه اين سرخ گرايى (انبساط جهان) كهكشان ها تابع نظم و قاعده خاصى است، به طورى كه هر چه فاصله كهكشان ها از ما بيشتر باشد، انتقال به سرخى در طيف آنها بيشتر مى شود و اين حكايت از اين مطلب دارد كه «هرچه فاصله كهكشان ها از ما بيشتر باشد، سرعت گريز و فرار آنها از ما بيشتر مى شود»
خداوند متعال
«
و ما آسمان را با قدرت بنا كرديم تاوقت معین همواره آن را وسعت مى دهيم
نشان مى دهد كه انبساط جهان، تقريباً از ۱۵ ميليارد سال پيش در اثر انفجار بزرگ يا بيگ بانگ (مهبانگ) شروع شده و هنوز هم ادامه دارد. آيه اى از قرآن كريم ناظر بر اين واقعيت است: «آيا كافرانمیدانند كه آسمان ها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آنها را از يكديگر باز كرديم و هر چيز زنده اى را از آب قرار داديم. پس چرا ایمان نماورند

وقتى ستاره اى در عرض ميليون ها سال سوخت خود را مصرف مى كند وزن ستاره درحجم كوچكى متراكم شده و سپس منفجر مى شود. در اثر اين انفجار گاز هاى هليم و هيدروژن باقيمانده از ستاره قبلى در مركز جمع مى شود و در مدار قرار گرفتن خاكسترهاى باقيمانده از انفجار، به دور آن منظومه اى مشابه منظومه شمسى ما پديد مى آيد.. خورشيد تا ۲ ميليارد سال ديگر سوخت لازم براى نور افشانى دارد. ولى بعد از آن عمر خورشيد به پايان خواهد رسيد. تصوير همه اين واقعيت هاى علمى در آيات متعدد از قرآن كريم ترسيم شده است. «در آن هنگام كه خورشيد در هم پيچيده شود و در آن هنگام كه ستارگان بى فروغ شوند»
«
در آن هنگام كه آسمان (كرات آسمانى) از هم شكافته شود و در آن زمان كه ستارگان پراكنده شوند و فرو ريزند
در آن روز كه آسمان را چون تومارى در هم مى پيچيم (پس) همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم آن را باز مى گردانيم، اين وعده اى است بر ما و قطعاً آن را انجام خواهيم داد
این ایه چگونه هم به افرینش نخست اشاره میکند طومار را در نظر بگیرید وقتی طومار قدیمی را میبندی چگون میشود دراینجا قرآن به زیبایی به انقباض جهان و انبساط جهان اشاره کرده است
حالا آیا کسی قادر است چنین کتابی بیاورد؟

معجزات علمی قرآن زیاد است از این
سایت دیدن فرمایید و بد نیست از مطالبش استفاده کنید.
ممکن است بگویند داستانهای قرآن کپی شده از روی تورات و انجیل است اما داستانهایی وجود دارد که در انجیل وتورات نیست

یا بعضی مسایل مثل بحث علقه و غیره

تفسیر المیزان یکی از زیباترین و جامعترین تفسیرهاست دررابطه با شان نزول ایات و معجزات.

در هر حال بسیاری از علما معتقدند که اعجاز قرآن فقط مربوط به ۲۳ سال نیست بلکه تا ابد چنین است و نمیشود مثل قرآن آورد.


چگونه این ادعا ثابت میشود؟

اثبات این امر چندان سخت نیست. وقتی ما پذیرفتیم که قرآن کتابیست از سوی خدا، پس این کتاب از منبع علم و دانشی مطلق و بی عیب نازل شده و مایی که علم و دانشمان (چنانچه در بحث نبوت ثابت میکنیم) دارای نقص نسبی(ناقص بودن دانش امروز نسبت به فردا) و نقص مطلق(یعنی چیزهایی هستند که برای انسان امکان فهمیدنشان نیست مثل "حقیقت روح" یا "حیات پس از مرگ") میباشد قادر نیستیم چیزی برابر با جمله ای بگوییم که از دانش مطلق صادر شده است.





آیا ما نمیتوانیم یک جملۀ حکیمانه را حرفی مثل قرآن بنامیم؟

پاسخ منفی است!! توجه کنید که قرآن میفرماید آیه ای مثل قرآن و نیز شرایط خاصی در آیات مربوط به این بحث برای این مسابقه مطرح میکند. شما باید ابتدا آن شرطها و خواص را بشناسید بعد جمله ای مثل قرآن بیاورید. حالا با چند مورد از این شروط آشنا میشویم:

۱.اگر دقت کنید. قرآن در آیاتی که این ادعا را میکند میگوید مخلوقات قادر به نوشتن چیزی مثل قرآن نیستند نه خدا و مخلوقات!! شاید عجیب باشد ولی وقتی کسی آیۀ اول سورۀ مؤمنون(قد افلح المؤمنون) را به شکل «قد افلح الصالحون» تغییر دهد. نمیتوان اینرا آیه ای مثل قرآن دانست زیرا کاملا" مشهود است که از آیات خود خدا استفاده کرده است و این قابل قبول نیست ؛ زیرا خداوند فرموده:«اگر جن و انس جمع شوند نمیتوانند مثل قرآن بیاورند.» نه اینکه ما از حرف خود خدا استفاده کنیم.اگر از آیات قرآن استفاده کنیم اسمش نمیشود آیه ای مثل قرآن میشود تقلیدی از قرآن.

۲.قرآن کتابیست که سعادت دنیا و آخرت انسانهای صالح را تضمین میکند(درست بودن این ادعای قرآن را در بحث نبوت و معجزه بودن قرآن اثبات میکنیم.)پس هر کس بخواهد چیزی مثل قرآن بیاورد باید چیزی بیاورد که سعادت اخروی فرد نیز تضمین شود واینجاست که همان نقص مطلق دانش بشر مطرح میشود.

۳.قرآن یک اثر ادبی فوق العادۀ جهان عرب است. ابتدا آنرا شعر نامیدند و شعرای عرب سعی در رقابت با آن کردند و نتوانستند لذا آنرا جادو خواندند! این امر در میان عرب که در شعر و شاعری سری بلند در بین ملل داشت ، نشانگر معجزه بودن قرآن است. اکنون هم اگر کسی بخواهد مثل قرآن بیاورد باید جملاتی را نقل کند که به لحاظ ادبی اقلا" کم نظیر باشد.

۴.سخنان قرآن سخنان خداست. این سخنان را یا خدا برای اولین بار آورده است یا اینکه قبلا" خودش در کتب آسمانی پیشین آنها را بیان داشته است.اگر کسی بخواهد مثل قرآن بیاورد باید هر چه میگوید از خود بگوید ، نه اینکه از افراد دیگر یا بحثهای فلسفی و حقوقی روز استفاده کند.

۵.حرفهای خدا در هر زمانی کاربرد دارد و به غیر از یک گروه که به دنبال فساد هستند و برای رسیدنم به این هدف وجود خدا را نفی میکنند این را قبول دارند. سخنان قرآن هرگز به لحاظ علمی و کلامی قابل رد کردن نیست. پس هر کس بخواهد مثل قرآن بیاورد باید سخنانی «منطقی» و خلل ناپذیر بیاورد.

۶.قرآن به زبان «عربی» نازل شده است و گنجایش بالای زبان عربی خود باعث این شده است که کلام خدا در بهترین وجه به دست ما برسد. خداوند نیز بر «عربی» نازل کردن قرآن تأکید دارد. پس هر کس که بخواهد مثل قرآن بیاورد باید متنی عربی بیاورد. این شرط برای مردم غیر عرب خیلی سحت است! چنانکه وقتی یکبار اسرائیل سعی کرد قرآن را تحریف کند فقط در یک صفحه پنجاه غلط املایی پیدا شد! راجع به تحریف ناپذیری قرآن هم بعدا" سخن میرانیم.

تذکر:اگر شروط بالا را در نظر نگیریم میتوانیم قانون سوم نیوتن را بنویسیم و بگوییم بفرمایید این هم چیزی مثل قرآن!

http://www.quranology.com/farsi/jav.htm
این سایت که معرفی کردین !
شاید خیلی زیبا باشد !
پس احتمالا حضرت علی (ع) از درک قرآن عاجز بودند که در نهج البلاغه در باب آفرینش میخوانیم که
در آسمان سوم خداوند ستارگان را زینت بخش آسمان و خورشید و ماه را همچون چراغانی قرار داد
قرآن تشابهی میان خورشید و ستارگان قائل نیست و از منظر قرآنی خورشید ستاره نیست !
در سوره طارق یکی از سیارات را در خیلی از تفاسر به ستاره تشبیه کردند که با علم امروزی کاملا جاهلانه است
اگر 7 طبقه آسمان را لایه های جو در نظر بگیریم ! چون در جو ستاره ای موجود نیست !!
آوردن آیه ای مانند قرآن غیر ممکن است !
چون یا باید خود قرآن باشد تا قبول کنید یا حتی اگر بدون تقلید از قرآن باشد چون خود قرآن نیست به هیچ وجه نمیتوان همانند آن شدنش را اثبات کرد !
در کل نمیتوان نوشته ای مانند هیچ نوشته دیگر با این توضیحات شما آورد و این امر در صورت این گونه نگرش برای تمامی نوشته ها و کتاب ها صادق است نه تنها برای قرآن
سوال دیگر این است که مگر نه این که آیات بر پیامبر وحی میشده
و پس از رحلت ایشان این آیات جمع آوری شده و قرآن تشکیل شده است
پس یعنی در زمان نزول آیات قرآن کتاب نبوده ! در حالی که قرآن در جا های مختلفی خود را کتاب معرفی میکند ! این امر نیز این شبهه را به وجود می آورد که ممکن است بعدا این کلمات در هنگام جمع بندی و تالیف و به صورت کتاب در آوردن آیات به قرآن اضافه شده باشند
در ضمن آفرینش و جدا کردن آسمان از زمین در اسطوره هایی قبل از پیامبر بیان شده بودند و این آیه ممکن است به آن اشاره کند !
اسطوره ای قدیمی وجود دارد که در ابتدا آسمان به هم چسبیده بود و دو خدای آب شور و شیرین وجود داشتند که بخشی بخار شده و آسمان را به وجود آورده و بخشی باقی مانده و زمین را به وجود آورده شاید قرآن به این امر اشاره میکند !؟
در ضمن بسیاری تفاسیر قرآن اینگونه است
شما در آیه ای کلمه شمس را مشاهده میکنید
توضیح خاصی هم در آن نیست
وقتی به تفاسیر مراجعه میکنید همه کشفیاتی که تا کنون در باره خورشید انجام شده را به پیشگویی قرآن نسبت میدهند و میگویند قرآن قبلا گفته بود که خورشید وجود دارد !!!
همچنین روایتی شنیدم که روزی حضرت علی (ع) نزد پیامبر شیر و نان میبرند که ناگاه شهابی در آسمان درخشیدن میگیرد
حضرت از رسول میپرسند این چه بود
و پیامبر میفرماید ستاره ای بود که انداختندش !
در حالی که امروزه میدانیم شهاب سنگ ها ستاره نیستند
--
شما برید پشت بام و از طلوع خورشید تا غروب خورشید را نظاره گر باشید !
حرکت خورشید را به چشم خواهید دید ! و این چیزی نیست که در آن زمان قابل رویت و فهم نبوده باشد که میگویید قرآن به حرکت خورشید اشاره کرده !!

احساس میکنم نیاز به مطالعه بیشتری در این مورد دارم که طول میکشد
باید قرآن را بهتر برسی کنم و مطالب بیشتری در این ضمینه بخوانم !
فقط اگر میشود از مرجع تقلیدی بپرسید
شخصی که نه از روی عناد بلکه از طریق علمی هنوز به حقانیت قرآن پی نبرده ولی وجود خدا را قبول دارد این شخص از منظر اسلام چگونه است ؟
اگر سوال یا مشکلی پیش اومد همین جا مطرح میکنم

احساس میکنم نیاز به مطالعه بیشتری در این مورد دارم که طول میکشد
باید قرآن را بهتر برسی کنم و مطالب بیشتری در این ضمینه بخوانم !
فقط اگر میشود از مرجع تقلیدی بپرسید
شخصی که نه از روی عناد بلکه از طریق علمی هنوز به حقانیت قرآن پی نبرده ولی وجود خدا را قبول دارد این شخص از منظر اسلام چگونه است ؟
اگر سوال یا مشکلی پیش اومد همین جا مطرح میکنم

کجای سخن علی اب ابیطالب(ع) با قرآن در تضاده؟

helmon;241813 نوشت:
پس احتمالا حضرت علی (ع) از درک قرآن عاجز بودند که در نهج البلاغه در باب آفرینش میخوانیم که در آسمان سوم خداوند ستارگان را زینت بخش آسمان و خورشید و ماه را همچون چراغانی قرار داد

درباره خلقت ستارگان و کواکب موجود در آسمان فرودين که از بارزترين آنها خورشيد و ماه است، امام علي (ع)در اوّلين خطبه نهج البلاغه مي فرمايند:
«سپس(آسمان)را به زيور ستارگان و نور کوکبها بياراست و در آن چراغي فروزان و روشن(خورشيد)و ماهي تابان در چرخ گردان و سقف چرخان و لوح متحرّک به گردش برخاست.»
اين قطعه از کلام، علي رغم ايجازش، دلالت برتعدادي از حقايق مي کند؛ از جمله:
1ـ اينکه ستارگاني ثاقب در آسمان موجود است؛ يعني ستارگاني که از خود نور ساطع مي کنند. همچنان که ستارگاني غير نوراني هم وجود دارد که از نور ديگر ستارگان بهره مي گيرند(سپس آسمان را به زيور ستارگان و نور و روشنايي ستارگان روشن و تابان بياراست).
2ـ خورشيد، چراغي نور افکن است؛ يعني نور را با قدرتي عظيم، منتشر مي کند. در حالي که ماه، روشن کننده است؛ يعني نوري را که از ديگري دريافت کرده، منعکس مي کند؛ و اين شبيه قول خداوند متعال است که مي فرمايد:«او کسي است که خورشيد را روشنايي دهنده و ماه را روشن ساخت.»(1)
3ـ خورشيد و ماه مانند ساير اجرام در حرکت هستند و در آسمان هيچ ستاره ثابت و بي حرکتي وجود ندارد، و اين مطلب در اين کلام امام عليه السلام است که مي فرمايد:«در فلکي متحرّک و گردون»و اين مصداق قول خداوند است که مي فرمايد:«هر آنچه در فلک است، در مدراي شناورند.»(2)
در حقيقت، خورشيد داراي دو حرکت است:حرکتي ظاهري که همان حرکت نسبي است و ما آن را از سطح زمين مي بينيم. به اين شکل که خورشيد از شرق به سمت غرب مي چرخد و از اين چرخش شب و روز پديد مي آيد. حرکت دوم، حرکت ذاتي است که خورشيد همراه با مجموعه خود حرکتي دوراني به شکل حلزوم دارد.
4ـ ديگر اينکه ، قول امام عليه السلام که مي فرمايند:«و سقفي گردان و لوحي متحرّک»دلالت برآن است که اين حرکت در بيش از يک نظام اتّفاق مي افتد. ستاره اي که در مجموعه خود حرکتي شبه دوراني دارد، با مجموعه ستاره اي خود در جريان حرکتي ديگر به دور کهکشانش مي گردد و کهکشانها با دوران خود، به دور محور فضا و هستي در گردشند. هر يک برحسب آنچه که از موقعيّت و سرعت برايش تعيين شده است(چنين گردش را دارد).
5ـ همانا در سخن امام عليه السلام که مي فرمايند:«سقف گردان»،دو اشاره لطيف علمي است. اوّل اينکه ستارگان آسمان در فضا به شکل کروي يا نامنظّم پراکنده نشده اند؛ بلکه اين ستارگان برطبق کهکشانهايي که شکل قرصي مسطّح به خود گرفته اند و ما از آنها با کلمه سقف ياد مي کنيم، پراکنده شده اند. دوم اينکه اين کهکشانها علاوه برحرکت دوراني خود در فضا، برطبق آنچه که درباره امتداد خاصّ فضا و گسترش آن بيان کرديم نيز در حال حرکت و صعود هستند و اين همان چيزي است که امام عليه السلام با لفظ «سقف گردان»از آن ياد مي کند.
helmon;241813 نوشت:
در سوره طارق یکی از سیارات را در خیلی از تفاسر به ستاره تشبیه کردند که با علم امروزی کاملا جاهلانه است اگر 7 طبقه آسمان را لایه های جو در نظر بگیریم ! چون در جو ستاره ای موجود نیست !!


[=Times New Roman]فـاصـلـه ستارگان
[=Times New Roman]«به فواصل ستارگان سوگند یاد می کنمــ سوگندی که وقتی فواصل را دانستید سوگند بسیار بسیاربزرگی خواهد بود ــ که این قرآن قرآنِ پرباری است».
(اگر «لا» بر سر فعل اُقـسِمُ برای نفی باشد شاید به این خاطرباشد کـه ستارگان در آن جائی که ما آنها را می بینیم نیستند بلکه بر اثر کج شدن مسیر نور تحت تأثیر نیرویجاذبه، ما آنها را درجای دیگری می بینیم. و هـمینطور به این خاطرکه برخی از ستارگانی که آنها را می بینیم فعلاً وجود ندارند بلکه هزاران و میلیونها سال پیش مرده اند و ما فقط نور آنـهـا را می بینیم. ولی «لا» ظاهـرا حرفتأکید است).
نکات آیات: 1ــ فواصل میان ستارگان سرسامآور است. 2ــ روزی انسان فواصل ستارگان را اندازه خواهد گرفت و آنها را خواهد دانست. 3ــ قرآن کتاب پرباری است.
به ادامه مطلب بروید
[=Times New Roman]1ــ فواصل میانستارگان سرسام آور است:
[=Times New Roman]در زمان محمد انسان میدانسته که ستارگان خیلی از ما دورهستند. ولی اینکه فـاصلهآنها بسیار بسیار زیاد است (یعنی سرسام آور است) طبعاً کسی چیزی نمیدانسته است. (بسیار بسیار بزرگ بودن سوگند در آیه، بمعنی: بسیار بسیار دوربودن ستاره ها است).
[=Times New Roman]ـــــ فاصله خورشـید تا نزدیکترین ستاره تقـریباً 4 سال و 4 ماه نوری است. یعنینور که 300000 کیلو متر در ثانیه میرود، 4 سال و4 ماه طول میکشد تابهآن ستاره برسد.
[=Times New Roman]ـــــ سیروس کـه یکـی ازنزدیکترین ستاره ها به خورشید است 8،7 سال نوری دور است. نوری کهما از آن می بینیم تقریباً 9 سال پیش آنستاره را ترک کرده است.
[=Times New Roman]مواقع نجوم بمعنی فاصله ستاره ها نسبت به همدیگر نیز هست. چنانکه در تصویرمیبینیم ما آنها را نزدیک بهم می بینیم، درحالیکه اینطور نیستند.بلکه فاصله های سرسام آوری از هم دارند.
[=Times New Roman]2ــ روزی انسان فواصلستارگان را اندازهخواهد گرفت و آنها را خواهد دانست:
[=Times New Roman]فعلاً انسان فواصل ستارگان رااندازه گیری می کندو آنها را می داند.
[=Times New Roman]3ــ قرآن کتاب پرباری است:
[=Times New Roman]تا اینجا بخشی از پرباری آنرا دیدیم ودر ادامه بیشتر خواهیم دید.
[=Times New Roman]شلیک شدن یا شلیککردن ستاره
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]« وآسماننزدیک (نزدیکترین آسمان) رابا ستارگان آراسته نمودیم وهمینطور آنها را شلیکیبه شیطانها قرار دادیم».
[=Times New Roman]نکات آیه:
[=Times New Roman]1ـــ آسمانی کهمی بینیم آسمان نزدیک به ما است:
[=Times New Roman]در عـلـم نـجـوم زمان محمد سـتـارگـانی کـه بـا چـشـم دیـده می شدند نهایت مرز هستی بودند. در حالیکه قرآن ستارگانی که میبینیم را در آسمان نزدیک به ما قرار می دهد. واین به معنیاست که هـسـتی خـیلی فـراتـر از آنچهکـه ما آنـرا با چشم می بینیم هست. و این نیز چیزی است که امروزه در عصر تـلـسکـوپدرستی آن به اثبات رسیده است.
[=Times New Roman]2ـــ ستارگان به شیطانها شلیک می شوند:
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]در رابـطـه با شیطانهایمورد نظر آیه ما فعلاً چیزی نمی دانیم ولی دررابطه با اینکه آیـه می گوید:ستارگان شلیک می شوند" درست است. انسان فعلاً با تلسکوپ عکسهائی ازستارگان گرفـته که: منفجر وشلیک می شوند، یا در بخشی از آنها انفجاری رخمی دهد و توده های گازو مواد مذاب دیگر از آنها شلیک می شوند.
[=Times New Roman]سال 1987 ستاره شناسان انفجاریک ستاره در یکی از کهکشانها را مشاهده کردند (تصویر). این ستاره 170000سال پیش منفجر شده.تصویری کهمی بینیم نیز مربوط به وضعیتآن در چند سال پس از انفجار آن است.
[=Times New Roman]سقوط ستارهدر چاله
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]« سوگند به ستارهوقتیکه از بالا به گودال فرو می افتد (یا فرو می ریزد)».
[=Times New Roman]«هَوی» فعل گذشته از مصدر هُوِیّ است. «هُویّ»: بمعنی:فرو افتادن یا فرو ریختن از بالای زمین یا از روی زمین به درون زمین است. یعنی افتادن به درون گودال و چاله و چاه و غیره. («خُرُور» بمعنی: فرو افتادن با سر یا پیشانی است ـ «حَطّ» بمعنی: فرود آمدن یا فرود آوردن یا فرو نهادن است (مانند فرود آمدن هواپیما و پرنده) ـ «هُبُوط» بمعنی: دچار اشکال و ایراد شدن و از بالا به زمین فرو افتادن یا سرنگون شدن است. برخی اشتباهاً از این واژه برای فرود آمدن هواپیما استفاده می کنند. برای بیان فرود آمدن هواپیمامیایست از جمله از واژه حَطّ استفاده شود) ـ « سقوط» بمعنی: فرو افتادن چیز بدرد نخور یا چیزِ بحال خود رها و ول می شود است. مانند: سرنگون شدن یک رژیم بدرد نخور یا میوه خراب شده ـ نزول بمعنی: پائین آمدن است ـ و اِنهیار بمعنی: فرو ریختن ناشی از پوکی است).
[=Times New Roman]نکته آیه "فرو افتادن یا فرو ریختن ستاره در چاله" است:
[=Times New Roman]وقـتی ستاره ای خیلی بزرگ باشد، (بیش از 100000 برابرزمین باشد) نیروی جاذبهو فـشار درستاره نوترونی آنقـدر زیاد می شود که نـوترونها تحت فـشـار خرد می شوند و ماده در هم می شود وبه چاله تبدیل می شوند. (نوترون ذره بدون بار الکتریکی استکه جرم آن تقریباً مساوی پروتون است و در کلیه هـسته های اتمی بجز هستههیدروژن وجود دارد).
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]چاله ها چنان نیرویجاذبه قـوی دارند که حتینور نـیـز نمی تواند آنهـا راترک کند. به این خاطر دیده نمی شوند و چاله سـیاهنامیده شده اند، (آدم می تواند آنها راهنگامی که گاز مارپیچ (به شکل تصویر) به درون آنها سقوط می کند آنها را ببیند. چون گاز هنگامی که داغ می شود تشعشعات پردرخشش زیادی از خود ایجاد می کند). این چاله ها ستارگان اطراف را به طرف خود می مکند یامی بلعند و در خود فـرو می برند. و به این شکل به تعبیر قـرآن ستاره در چاله سقوط می کند.
[=Times New Roman](علت اینکه قرآن «مکیدهشدن یا بلعیده شدن ستاره توسـط چاله سـیاه» را«فرو افتادن ستاره در گودال» تعبیر کرده این است که سمت فرو افتادن (یعنی سمت پائین) سمت کشش نیروی جاذبه است، وسمتی که ستاره توسط نیرویِ جاذبه چاله سیاه کشیده می شود نیز همان سمت پائین می شود.به این دلیل «مکیده شدن ستاره» توسط چاله سیاه را «فرو افتادن یا فرو ریختن ستاره در چاله» نامیدهاست).
[=Times New Roman]مخفی های پاککننده فضا
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]«سوگند یاد می کنم به آنکه در هم شکسته و پنهان می شود ـــ آنکه سطح را پاک میکند».
[=Times New Roman]«خُنُوس» بمعنی: پنهان شدن (ناپدید شدن) ناشی از خواری یا شکست یا در هم شکستن یا احساس کوچکی در برابر کسی است.(«اِختفاء» بمعنی: پنهان شدن بمعنی ناشناخته بودن جای چیزی است ـ «غَیب» بمعنی: پنهان شدن از دسترس دیدِ چشم ـ «غُرُوب» بمعنی: پنهان شدن از دید در دوردست است ـ « تواری (توارا)» بمعنی: پنهان شدن ناشی از شرم نمودن است ـ و «اُفُول» بمعنی: آغاز به پنهان شدن نمودن است).
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]«کَنس»: بمعنی رُفتن و جارو نمودن است، و کُنَّس بمعنی چیزی است زیاد می روبد و جارو می کند.

[=Times New Roman]«خُنّس» چیزی است که درهم شکسته و پنهان می شود. و آنچه در هم شکسته و پنهان می شود و پیرامون خود راجارو میکند (می مکد) ستاره هائی هستند که در هم شکسته میشوند و به سیاه چاله تبدیل می شوند و پیش از این نیز به آنها پرداختیم. این چاله ها با بلعیدن یا مکیدن هرآنچه از نزدیکیهای آنها رد بشود (چنانکه در آیه مطرح شده) با جارو نمودن آنها، سطح فضا را پاک می کنند.
[=Times New Roman](در زبان علمیهم پاک کننده نامیده میشوند. Super giant vacuum cleanes )
[=Times New Roman]ستارگان نیزتابع قانون هستند
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]«همینطورستارگان نیز به فرمان او تابع قوانینهستند».
[=Times New Roman]در زمان پیامبر کسی نمیدانست که ستارگان نیز تابع قوانین طبیعت هستند.ستارگان نیزمدار دارند، نیروی جاذبه دارند، متولد می شوند و می میرند. و این ازعلوم عصر ما است.
[=Times New Roman]صدای تکتک ستاره
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]« سوگند به فضا و به آنچه تک تک می کند ـــ چه می دانی آنچه تکتک می کند چیست؟ ــــ آن ستاره پر درخشش است».
[=Times New Roman]انسان به کمک رادیو تلسکوپ می تواندصدای منقطع: بیب.. بیب.. و تک.. تک.. بشوند کهصدای امواج آمده از ستارگان هستند. صدای تک.. تک..مربوط به ستاره های پر درخشش یا در مرحله پر درخشش است یعنی همان چیزیکه قرآن گفته است.
[=Times New Roman]

helmon;241813 نوشت:
آوردن آیه ای مانند قرآن غیر ممکن است ! چون یا باید خود قرآن باشد تا قبول کنید یا حتی اگر بدون تقلید از قرآن باشد چون خود قرآن نیست به هیچ وجه نمیتوان همانند آن شدنش را اثبات کرد !

[=Times New Roman]یه بار دیگه جوابتو دادم برو به جوابهای قبلی مراجعه کن سخن متفکران و دانشمندان رو هم فراموش نکن
[=Times New Roman]آلبرت انيشتاين بزرگترين متفکر و فيزيکدان:
قرآن کتاب جبر يا هندسه يا حساب نيست , بلکه مجموعه اي از قوانين است که بشر را به راه راست , راهي که بزرگترين فلاسفه دنيا از تعريف و تعيين آن عاجزند , هدايت مي کند.

فردريش ديتريشي اسلام شناس
همين علوم و معارف مسلمين بود که اروپا را در قرن دهم ميلادي جلو برد همان علومي که سرچشمه آن ها قرآن کريم بود و اروپا از اين حيث به اسلام مديون است.

سر ويليام موئيس دانشمند و مورخ انگليسي
قرآن محمد صلي الله عليه وآله کتابي است پر از دلايل واضح و مسائل بي شمار علمي و قوانين قضايي و حقوقي و دستورات عاليه که براي حفظ حيات اجتماعي و مدني در اين کتاب مقدس با عبارات ساده و درعينِ حال محکم و منظم آوده است که خوانندگان را مجذوب مي نمايد.

فيليپ.ك.حِتّى دانشمند معاصر و استاد دانشگاه پرينستون آمريكا كه در باره تاريخ عرب تحقيقات ارزندهاى كرده و چندين كتاب در اين زمينه نوشته است، در يكى از كتب خود به نام «تاريخ عرب» مى نويسد: قرآن از تمام معجزات بزرگتر است و اگر سراسر اهل عالم جمع بشوند بى ترديد از آوردن مثل آن عاجز خواهند بود.

ناپلئون بناپارت مي گويد:
قرآن به تنهايى عهده دار سعادت بشر است.

ارنست رنان فرانسوى:
در كتابخانه شخصى من هزاران جلد كتاب سياسى، اجتماعى، ادبى و غيره وجود دارد كه همه آن ها را بيشتر از يك بار مطالعه نكرده ام و چه بسا كتاب هايى كه فقط زينت كتابخانه من مى باشند ولى يك جلد كتاب است كه هميشه مونس من است و هر وقت خسته مى شوم و مى خواهم درهايى از معانى و كمال بر روى من باز شود آن را مطالعه مى كنم و از مطالعه زياد آن خسته و ملول نمى شوم.اين كتاب، قرآن كتاب آسمانى مسلمين است.

هـ .ج .ولز دانشمند و مورخ انگليسى
در قرآن بهترين عبارات و عاليترين جملات نازل گرديده و اسلوب فصاحت و بلاغت آن به حدّى زيباست كه عقول عقلا را حيران ساخته است.قرآن كتابى است ابدى و جهانى.
دكتر «مارديس» به دستور وزارت خارجه و وزارت فرهنگ فرانسه 63 سوره از قرآن را در مدت نُهْ سال با رنج و زحمت متوالى به زبان فرانسه ترجمه كرد كه در سال 1926 منتشر شد.وى در مقدمه اش مى نويسد:
سبك قرآن بى گمان سبك كلام خداوند است، زيرا اين سبك كه مشتمل بر كنه وجودى است كه از آن صادر شده، محال است كه جز سبك و روش خداوندى باشد...از كارهاى بيهوده و كوششهاى بىنتيجه است كه انسان در صدد باشد تأثير فوقالعاده اين نثر بى مانند را به زبان ديگر ادا كند، مخصوصاً به فرانسه كه دامنه اش بسيار محدود است.

دانشمند معروف آنتروپولوژى -انسان شناسى-، استاد دانشگاه ايالت پنسلوانيا «كارلتون اس كون» آمريكايى در كتاب خود به نام كاروان مى نويسد:
يكى از مزاياى عظيم قرآن بلاغت آن است. قرآن هنگامى كه درست تلاوت شود چه شنونده و به لغت عرب آشنايى داشته باشد و آن را بفهمد يا نداشته باشد و آن را نفهمد تأثير شديدى در او گذاشته در ذهنش جاگير مى شود. اين مزيت بلاغتى قرآن ترجمه شدنى نيست

تئودور نولد دانشمند و خاورشناس –
قرآن با منطقي علمى و روش اطمينان بخش و قانع كنندهايى كه دارد دلهاى شنوندگان خود را به سوى خويش توجه داده و آنها را طرف خطاب قرار ميدهد، و همواره بر دلهاى كسانى كه از دور با آن مخالفت ميورزند تسلط يافته و آنها را به خود ميپيوندد فضيلت قرآن با داشتن سادگى و بلاغت خاص خود به اوج كمال رسيده است .
اين كتاب توانست از مردمى وحشى و بى تربيت ، ملتى متمدن ايجاد كند كه تعاليم و تربيت دنياى خويش را برعهده گرفتند .

كوسن دوپر سوال مى گويد:
مردم شرق عموماً اعتراف دارند كه فكر بشر از آوردن مانند قرآن از حيث لفظ و معنا ناتوان خواهد بود، و آن آياتى است كه وقتى جعفر بن ابى طالب آن را براى نجاشى خواند اشك از ديدگان پادشاه حبشه سرازير گرديد، خردها به شگفتى مى افتد كه چگونه اين آيات روشن حكمت آميز از زبان مردى درس نخوانده بيرون آمده باشد.

بلر،. - خاور شناس معروف آلمانى
لغت قرآن فصيحترين لغات عرب و اسلوب بلاغت آن طورى است كه افكار را بسوى خود جذب ميكند قرآن داراى مواعظى آشكار است و به زودى براى هميشه بى معارض خواهد بود، هر كس كه از اين كتاب به خوبى پيروى كند زندگى آرام و گوارائى خواهد داشت

آلبرت اينشتين- در رساله ي پاياني عمر خود با عنوان: "دي ارکلرونگ" Die Erklärung - von: Albert Einstein – 1954 يعني:"بيانيه" که در سال 1954 آن را در امريکا و به آلماني نوشته است - اسلام را بر تمامي اديان جهان ترجيح ميدهد و آن را کاملترين و معقولترين دين مي داند.اين رساله در حقيقت همان نامه نگاري محرمانه اينشتين با آيت الله بروجردي- است که توسط مترجمين برگزيده ي شاه ايران محرمانه صورت پذيرفته است. اينشتين در اين رساله "نظريه ي نسبيت" خود را با آياتي از قرآن کريم و احاديثي از-نهج البلاغه- وبيش از همه -بحارالانوار- علامه ي مجلسي -که از عربي به انگليسي توسط حميد رضا پهلوي- و... ترجمه و تحت نظر آيت الله بروجردي شرح مي شده- تطبيق داده و مينويسد که :هيچ جا درهيچ مذهبي چنين احاديث پر مغزي يافت نمي شود و تنها اين مذهب شيعه است که احاديث پيشوايان آن نظريه ي پيچيده ي "نسبيت" را ارائه داده / ولي اکثر دانشمندان نفهميده اند. از آنجمله حديثي است که علامه ي مجلسي در مورد معراج جسماني رسول اکرم-ص- نقل ميکند که: هنگام برخاستن از زمين،دامن يا پاي مبارک پيامبر به ظرف آبي ميخورد و آن ظرف واژگون ميشود؛اما پس از اينکه پيامبراکرم-ص- از معراج جسماني باز ميگردند مشاهده ميکنندکه پس از گذشت اين همه زمان- هنوز آب آن ظرف در حال ريختن روي زمين است... اينشتين اين حديث را از گرانبهاترين بيانات علمي پيشوايان شيعه در زمينه ي "نِسبيت زمان" دانسته و شرح فيزيکي مفصلي بر آن مينويسد... همچنين اينشتين در اين رساله "معاد جسماني" را از راه فيزيکي اثبات ميکند-علاوه براثبات آن از راه قانون سوم نيوتون= عمل وعکس العمل-. او فرمول رياضي معادجسماني را عکس فرمول معروف"نسبيت ماده و انرژي"مي داند:

2
E = M . C
2
M = E : C

يعني اگر حتي بدن ما تبديل به انرژي شده باشد دوباره عينا" به ماده تبديل شده و زنده خواهد شد.
او همچنين در همين رساله عقيده به "وحدت وجود" را از خرافه هاي شايع شده توسط ملا صدرا تلقي کرده و آن را از ديدگاه "فيزيک کلاسيک" و "فيزيک نسبيتي" به شدت مورد حمله قرار مي دهد... بطور خلاصه:او ميگويد: هر موجودي داراي حيطه و مرز فيزيکي خاص خود -حيز وجودي- است / که امکان ندارد با موجود يا وجود ديگري اتحاد يا وحدت داشته و يا بيابد. در رابطه با "عقل" نيز - با کمال شگفتي - اينشتين نظريه اخباريون شيعه را -که عقل را نسبي ميدانند و در حريم شرع و دين آن را بکار نميبرند- صحيح دانسته و ميگويد که حق با اخباري هاي شما بوده و هنوز زود است که مردم اين را بفهمند ...در ادامه نيز فرمول رياضي خاصي براي"عقل نظري بشر"ارائه داده و "نسبيت" آن را اثبات ميکند ...اينشتين در اين کتاب همواره از آيت الله بروجردي با احترام و به لفظ "بروجردي بزرگ"ياد کرده و از شادروان پروفسور حسابي نيز بارها با لفظ"حسابي عزيز"... ياد مينمايد. 3000000 دلار بهاي خريد اين رساله توسط پروفسورابراهيم مهدوي -مقيم لندن-با کمک برخي از اعضاء شرکت اتومبيل" بنز" و ... از يک عتيقه فروش يهودي بوده و دستخط اينشتين در تمامي صفحات اين کتابچه - توسط خط شناسي رايانه اي -چک شده و تاييد گشته که او اين رساله را مدتي قبل از مرگ و به دست خود نوشته است... هم اکنون اين کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلماني به پارسي -توسط دکتر عيسي مهدوي- برادر دکتر ابراهيم مهدوي-- و توأم با تحقيق و ارائه ي منابع اشاره شده و يا مذکور در متن ميباشد و بسياري از متن آن ترجمه و تحقيق فني شده است... اصل نسخه ي اين رساله اکنون -جهت مسائل امنيتي- در صندوق امانات سري لندن/ بخش امانات پروفسورابراهيم مهدوي/ با شماره ي رمز زير نگاهداري ميشود:

B - 12 - D.E

-----------------
V. A .E – 17

2 E = M . C 3000000 دلار بهاي خريد اين رساله توسط پروفسورابراهيم مهدوي

سديو مورخ معروف فرانسوي :
قرآن کتابي است جامع که خواننده را متخلق به فضائل انساني و متصف به کلمات روحاني مي نمايد. اين کتاب شامل تمام اصول مذهبي است، احکام استوار ان ديدگان انتقاد کنندگان را کور ، زبان غيب جويان را لال ، گوش مغرضين را کر و در عوض قلب بشر را به حقيقت اسلام روشن کرده است.
شارل فرانسيس دانشمند بزرگ ميگويد :
انجيل کتابي است که در آمريکا کسي آن را نمي شناسد ولي قرآن کتابي است که هر مسلمان به آن آشناست و اين ادعاي گزاف نيست بلکه واقعيت است ولي بايد گفت نشناختن انجيل از خوش شانسي مذهب مسيحيت است.

گاندي شاعر معروف هند:
من يقين دارم که زور شمشير نبود که براي اسلام جا باز کرد و آنرا ترقي داد بلکه سادگي محکم و فروتني شخص پيامبر اسلام در امر عدالت و محبت و احترام حضرتش به رفتار و پيروان ونيز جذابيت او بود که چنين امري را به انجام مي رسانيد.

مستر سبريل رئيس دانشکده حقوق دين :
بشريت به وجود محمد (ص- افتخار ميکند که با درس ناخواندگيش توانست در چهارده قرن قبل قانوني بياورد که ما اروپائيان سعادتمند خواهيم بود اگر پس از دو هزار سال به اهميت آن پي ببريم.

لامارتين نويسنده بزرگ جهان :
محمد(ص)- شخصيتي است مافوق بشر و مادون خدا پس بي شک فرستاده خداست.

کارل مارکس رهبر سوسياليستهاي جهان :
محمد (ص)- را نه تنها بايد در رديف مردان بزرگ برجسته تاريخ بر شمرد بلکه سزاوار است که به پيامبري او اعتراف کنيم و از دل و جان بگوئيم که او پيامبر خدا بوده است.

جان ناس مورخ معروف اديان مي‌گويد:
قرآن مكمل و متمم حقايقي است كه به طور ناقص در مذاهب و اديان سلف وجود داشته است
جان ديون پورت درباره قرآن مي گويد:
قرآن محسنات زيادي دارد و دو نکته آن بسيار مهم است. اول تکريم وتعظيم نسبت به خداوند و منزه دانستن او از صفات نقص و جنبه هاي اغراض نفساني. دوم، وارستگي قرآن از بيان و انديشه مخالف تقوا، حيا و عفت. در حالي که اين نواقص در کتب يهود زياد ديده مي شود

كينت گريك(دانشمند كمبريج انگلستان)-:
مسلمان نيستم تا بگويم قرآن كلام خدا است، ولي در مدت چهارده قرن كه از آمدن آن مي‌گذرد، هيچ كس نتوانسته است در زبان عربي كلامي بياورد كه با قرآن برابري كند، قرآن كتابي نيست كه براي يك دوره به خصوص آمده باشد، كتابي است جاويد براي تمام اعصار و تا جهان است نوع بشر مي‌تواند(و بايد- قرآن را در متن زندگي خود قرار بدهد و بر طبق دستورهاي آن رفتار نمايد، چرا كه قرآن براي يك دوره به خصوص نيامده و هرگز كهنه نمي‌شود و تا روزي كه نوع بشر باقي است راهنماي انسان خواهد بود زيرا چيزي وجود ندارد كه در قرآن نيامده باشد، من هنگامي كه قرآن را براي نخستين بار گشودم و تحت تأثير آن قرار گرفتم، تصوّر كردم اثري كه آن كتاب در من داشته، استثنائي است و در سالهاي بعد كه با چندين تن از مترجمان قرآن مكاتبه كردم و بعضي را حضوري ديدم، دريافتم تأثيري كه خواندن قرآن در ما اروپاييان مي‌گذارد، همگاني است، اما مشروط بر اينكه به همان زباني كه نازل شده خوانده شود و ترجمه قرآن به هيچ يك از زبانهاي اروپايي تأثير متن اصلي را ندارد.
پروفسور آرتور آربرى که يکى از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگليسى است، مى‏گويد:
« زمانى که به پايان ترجمه قرآن نزديک مى‏شدم، سخت در پريشانى به سر مى‏بردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطرى به من مى‏بخشيد که براى هميشه به خاطر خواهم داشت. من در حالى که مسلمان نيستم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگ‏هاى نافذ و مرتعش کننده‏اش شوم و تحت تأثير آهنگش قرار گيرم و به کيفيتى که مسلمانان واقعى و نخستين داشتند، نزديک گردم تا آن را بفهمم » .

دکتر هانرى کُربن، اسلام شناس معروف فرانسوى، سخن جالبى درباره قرآن دارد. وى مى‏گويد:
«اگر قرآن خرافى بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمى‏کرد که بشر را به علم و تعقل و تفکر دعوت کند. هيچ انديشه‏اى به اندازه قرآن محمّد(ص- انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا که نزديک به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فکر سخن رفته است».

پروفسور ژاک برک (شرق شناس فرانسوي-/ باز خواني قرآن / ترجمه : افتخارزاده / تهران . نشرروزگار . ۱۳۷۹ خورشيدي . در معرفي اين کتاب آمده است :
" مجموعه۴ سخنراني و تحقيق در فهم و شناخت قرآن مجيد است. ژاك برك كه محققي لائيك است سعي دارد با احساسي صادقانه و متعهدانه به فهم اعجاز نظم، زمان و حكمت در قرآن بپردازد. در قسمت اول به ساختار ظاهري قرآن مي‏پردازد. وي معتقد است گرچه قرآن در نظر ابتدايي پراكنده و بي‏نظم جلوه مي‏كند، اما در پرتو يك نظم شگفت‏انگيز معنايي و باطني سير مي‏كند. قرآن در حقيقت مجموعه چند ضلعي است كه يك هسته مركزي - يكتايي خداوند - آن را در برگرفته و تكرارهاي قرآن نه تنها زائد نيست، بلكه داراي نظمي تركيبي و متقارن است. پديده‏شناسي زمان در قرآن و تحليل مترادفات آن بخش دوم سخنان وي را تشكيل مي‏دهد. اين بحث حاكي از اين است كه زمان از نظر قرآن ممتد نيست و هر پديده‏اي داراي اجل معيني است. زمان كهكشاني است كه از لحظه‏ها شكل گرفته است و وحي انسان را در متن اين جريان قرار مي‏دهد. شاهد اين مطلب قصه خواب اصحاب كهف و احساسي است كه آنها از زمان داشتند. نويسنده در قسمت سوم با تحليل معني حكمت در قرآن به اين نتيجه مي‏رسد كه شريعت و حقوق اسلامي از ويژگي‏هاي خاصي از جمله واقع‏گرايي و داشتن ابزار اجتهاد بهره مي‏جويد و در نهايت، ويژگي‏هاي بياني و اعجازي زبان قرآن را بررسي مي‏كند

"مولف، نخست مكاتب "لائيسم"، "ماترياليسم"، "اگزيستانسياليزم "و انديشه برآمده از رنسانس و تمدن معاصر را به نقد مي‌كشد، سپس با تبيين مقوله "شرع و شريعت"، مبحث حقوق را از منظر قرآن، تورات و انجيل بررسي و ارزيابي مي‌كند و در پي آن، نشان مي‌دهد قرآن با ديدي واقع‌گرايانه مقوله حقوق و احكام را تبيين كرده است . وي دعوت قرآن به تعقل، تامل، تفكر و تدبر در هستي و پديده‌ها آن را مباني دعوت از انسان به ابتكار و اجتهاد مي‌داند و خداوند اسلام را با استناد به قرآن، خدايي مهربان و بخشنده معرفي مي‌كند چراكه در آغاز هر سوره‌اي خود را رحمان و رحيم معرفي نموده است .كتاب با اشارتي به ارتباط قرآن و زبان عربي به پايان مي‌رسد ".

دكتر گرينيه» فرانسوى:
من آيات قرآن را كه به علوم پزشكى و بهداشتى و طبيعى ارتباط داشت دنبال كردم و از كودكى آنها را فراگرفتم و كاملاً به آن آگاه بودم.بنابراين دريافتم كه اين آيات از هر نظر با معارف و علوم جهانى منطبق است...هر كس دست اندركار هنر يا علم باشد و آيات قرآن را با هنر و علمى كه آموخته است مقايسه كند به همان صورت كه من مقايسه كردم بدون ترديد به اسلام خواهد گرويد، البته اگر صاحب عقلى سليم و بى غرض باشد.
«تنورد» خاورشناس آلمانى: قرآن با نيروى برهان خود شنونده را مجذوب و شيفته خود مىسازد و قلوب را تسخير مي كند.همين قرآن بود كه ملّت وحشى عرب را معلّم جهانيان كرد.

«ارنست رنان» فرانسوى:
در كتابخانه شخصى من هزاران جلد كتاب سياسى، اجتماعى، ادبى و غيره وجود دارد كه همه آن ها را بيشتر از يك بار مطالعه نكرده ام و چه بسا كتاب هايى كه فقط زينت كتابخانه من مى باشند ولى يك جلد كتاب است كه هميشه مونس من است و هر وقت خسته مى شوم و مى خواهم درهايى از معانى و كمال بر روى من باز شود آن را مطالعه مى كنم و از مطالعه زياد آن خسته و ملول نمى شوم.اين كتاب، قرآن كتاب آسمانى مسلمين است.

«هـ .ج .ولز» دانشمند و مورخ انگليسى
در قرآن بهترين عبارات و عاليترين جملات نازل گرديده و اسلوب فصاحت و بلاغت آن به حدّى زيباست كه عقول عقلا را حيران ساخته است.قرآن كتابى است ابدى و جهانى.

نون گرونبوم استاد معاصر:
قرآن معجزه بديهى محمد (ص- است، اعجاز و انحصار كتاب از جهات مختلفى جلوه ميكند. پيش بينى آينده ، اطلاعات درباره وقايع مجهول گذشته، ناتوانى مردم از آوردن مشابه آن با وجود مبارزه طلبيهاى مكرر و بالاخره زيبائى بى سابقه و فصاحت مافوق اعلاى انشاء آن.

ژوزف هور دويچ دانشمند و خاورشناس
قرآن، عامل بسيار شگرفى در بالا بردن فكر مسلمانان بود.قرآن، آنان را به تحقيقات علمى و پديد آوردن انديشه ها سوق داد. قرآن، موجب و انگيزه پيشروى مسلمانان، در سرزمينهاى اروپا گرديد در آنجا هنگامى كه تاريكى ها همه جا را فرا گرفته بود اينان مشعلهاى انسانيّت را بر افروختند و به آستان علم، خدماتى شايان كردند. علوم گذشتگان را دگربار نيرو بخشيدند و به شرق و غرب، فلسفه، پزشكى، ستاره شناسى و معمارى آموختند و ما را در مسير نهضت جديد علمى قرار دادند. از اين رو ما هر بار كه سقوط غرناطه (پايتخت مسلمانان اسپانيا- را به خاطر مي آوريم، نمي توانيم از ريختن اشك، خوددارى كنيم...

اگر در اينترنت جمله "افزايش گرايش به اسلام" را جستجو کنيم نشريه هاي خارجي به افزايش گرايش به اسلام در غرب، آمريکا و اسرائيل اذعان داشته اند و با توجه به اعترافات دانشمندان و شخصيت هاي مهم جهان درباره اعجاز قرآن به حقانيت قران و اسلام پي مي ببريم

helmon;241813 نوشت:
سوال دیگر این است که مگر نه این که آیات بر پیامبر وحی میشده و پس از رحلت ایشان این آیات جمع آوری شده و قرآن تشکیل شده است پس یعنی در زمان نزول آیات قرآن کتاب نبوده ! در حالی که قرآن در جا های مختلفی خود را کتاب معرفی میکند ! این امر نیز این شبهه را به وجود می آورد که ممکن است بعدا این کلمات در هنگام جمع بندی و تالیف و به صورت کتاب در آوردن آیات به قرآن اضافه شده باشند

ر پاسخ این سؤال باید گفت: اوّلاً:

قرآن، گر چه نامش کتاب است، ولى همچون کتاب هاى تألیفى انسان ها نمى باشد که: بنشینند، موضوعى را در نظر بگیرند، فصول و ابوابش را تنظیم کنند، و به رشته تحریر در آورند،
بلکه کتابى است که: با حوادث عصر خود، یعنى با بیست و سه سال دوران نبوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با رویدادهایش پیوند و ارتباط ناگسستنى دارد.
چگونه ممکن است: کتابى که با حوادث بیست و سه سال در ارتباط بوده یکجا و در یک روز نازل شود؟! مگر ممکن است: همه حوادث 23 سال را در یک روز جمع آورى کرد، تا مسائل مربوط به آن یکجا در قرآن نازل شود؟!
فى المثل قسمت هاى زیادى در قرآن در رابطه با غزوات اسلامى است، و بخش هائى درباره عملکردهاى منافقان. و مسائلى در مورد هیئت هائى که از اقوام مختلف نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى آمدند، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فرمان الهى در برابر آنها اقدام هائى به عمل مى آورد، مى باشد. آیا ممکن است: همه اینها روز اول نوشته شود؟
ثانیاً:

قرآن کتابى است که: تنها جنبه تعلیمى ندارد، بلکه حتماً مى بایست هر آیه آن، پس از نزول اجرا گردد، اگر همه قرآن یکجا نازل مى شد، باید یکجا هم اجرا بشود، و مى دانیم یکجا اجرا شدن امرى محال بوده است;
چرا که اصلاح یک جامعه سر تا پا فاسد را در یک روز نمى توان انجام داد، و کودک بیسوادى را نمى توان یک روزه از کلاس اول به دوران دکترا کشاند.
به همین دلیل قرآن تدریجاً نازل شد، تا به خوبى اجرا گردد، و به اصطلاح کاملاً جا بیفتد، دچار هیچ گونه تزلزل نگردد و جامعه نیز، قدرت جذب، پذیرش و حفظ آن را داشته باشد.
ثالثاً

خود پیامبر که رهبر این انقلاب بزرگ بود، بدون شک، اگر مى خواست فکر خود را در اجراى کل قرآن پخش کند، تا در اجراى جزء، جزء، دومى براى او قدرت و آمادگى بیشترى ایجاد مى کرد،
درست است که: او فرستاده خدا و صاحب عقل و توانائى بى نظیرى بود، ولى با همه اینها، پذیرش تدریجى قرآن و اجراى تدریجى آن، به صورت کامل ترى انجام مى گرفت.
رابعاً

نزول تدریجى، مفهومش ارتباط دائمى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با مبدأ وحى بود ولى، نزول دفعى ارتباط پیامبر(صلى الله علیه وآله) را بیش از یک بار تضمین نمى کرد.(1)
بقیه حرفات هم بی سند بودن نیازی در جواب دادنشون نمیبینم

helmon;241821 نوشت:
شخصی که نه از روی عناد بلکه از طریق علمی هنوز به حقانیت قرآن پی نبرده ولی وجود خدا را قبول دارد این شخص از منظر اسلام چگونه است ؟

در ضمن یک مسلمان عقیده داره که قرآن از طرف خداوند هست چون اگر این را قبول تداشته باشه دیگه پیامبر بودن حضرت محمد(ص) چه مفهومی داره
اگر به قرآن اعتقاد نداری مسلمان نیستی این اقل حرفیه که میتونم بهت بگم.
یا حق

limbo;241736 نوشت:
لطف کنید وقتی چیزی از قرآن می گید . آدرس بدید ! در ضمن ادبیاتتون جالب نیست . خب بگو سلیمان . به عقاید طرف مقابلت احترام بذار . این شیوه درست بحث کردن نیست !

با سلام ...
حدود 8 سال پیش بود که یک بار قرآن رو خوندم ... و داستان ها و صحبت هایی که توش بود رو یک بار مرور کردم ... اینی که آدرسش رو نمیدونستم بخاطر این بود که هدفم استفاده از اون مطالب توی بحث ها نبود ... به هر حال ( سوره صاد آیات 16 تا 25 ) البته یه اشتباهی هم که من کردم این بود که این آزمایش حضرت داوود بود نه حضرت سلیمان....

در مورد قسمت دوم صحبتتون ... خدمتتون عرض کنم هر شخصی ممکنه از یک نوع ادبیات گفتاری لذت ببره ... چون این مساله داستانی بود ترجیح دادم لحن داستانی براش انتخاب کنم . به هر حال متوجه شدم که شما لذت نبردید ....

در مورد قسمت سوم صحبت هاتون ... به نظر خودم بهترین شیوه برای استدلال آوری اینه که مخاطب شما دیدگاه خودش رو بیان کنه و شما هم دیدگاه خودتون رو بیان کنین ... با این عمل هیچ یک به مشاجره لفظی نپرداختین ... به قول معروف زمانیکه میخواهید به کسی بگید سیاهی چیست ... سفیدی رو بهش نشون بدین ... نه اینکه با مخاطبت مشاجره کنی و مساله رو حل شده در نظر بگیری و از الفاظی مانند ( به عقاید طرف مقابلت احترام بذار . این شیوه درست بحث کردن نیست !) استفاده کنی ... به بیان دیگه ... وقتی مخاطب شما به شما میگه این سفیدی هست من چاره ای ندارم بغیر از اینکه سفیدی رو از دیدگاه خودم بهش نشون بدم ... ( این عمل عدم احترام به عقاید طرف مقابلم نیست ) ...

در مورد قسمت چهارم صحبت هاتون ( این شیوه درست بحث کردن نیست !) ... روش صحیح از دید شما چی هست ... ( قصد مشاجره یا مواخذه به هیچ وجه دارم ) شاید شما روش بهتری سراغ داشته باشین ...

ممنون ...

موضوع قفل شده است