آیا بازم به خدا اعتماد کنم ؟

تب‌های اولیه

419 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ناصر یوسف نژاد;242689 نوشت:
توبه کن به درگاه خدا، استغفار کن، خداوند مهربان و آمرزنده است.

لطف کنید به هرکسی نگوئید استغفار کن از کجا معلوم طرف شما شیطان نباشد و البته شیطان استغفار کردن بلد نیست چون اگر میدانست در همان اغاز توبه میکرد و دچار این منجلاب نمیشد .

بهلول;242762 نوشت:
لطف کنید به هرکسی نگوئید استغفار کن از کجا معلوم طرف شما شیطان نباشد و البته شیطان استغفار کردن بلد نیست چون اگر میدانست در همان اغاز توبه میکرد و دچار این منجلاب نمیشد .

فکر میکنم خودشان بیشتر نیاز به استغفار دارند !
خیلی ممنون همین یه مورد تشبیه به شیطان مونده بود که اونم زحمتش افتاد گردن شما
فکر میکنم باید خودم فکر کنم و به پاسخ برسم
از همه کسایی که قصدشان راهنمایی بنده بود ممنونم :Gol:

[="darkgreen"]وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِی عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ یوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یفْتَرُونَ«الأنعام/112»
و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن برگماشتیم بعضی از آنها به بعضی برای فریب [یکدیگر] سخنان آراسته القا می‏کنند و اگر پروردگار تو می‏خواست چنین نمی‏کردند پس آنان را با آنچه به دروغ می‏سازند واگذار
[/]

ديندار;242760 نوشت:
ترائب جمع تربیه، بنابر مشهور از میان علمای لغت به معنی استخوان های سینه است، همانجا که گردنبند روی آن قرار می گیرد (5) نیز برای ترائب معانی دیگری بیان نموده اند، از جمله این که ترائب یعنی پیش روی انسان در مقابل صلب که به معنی پشت است، و نیز به معنی چهاردنده از طرف راست و چهار دنده از طرف چپ است مناسب ترین اقوال این است که صلب به معنی پشت مرد، و ترائب به معنی پیش روی او است، چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می شود

می ترسم اگر فردا ثابت شد اسپرم ها کف پا تولید می شوند بگید ترائب معنی کف پا هم می دهد . مثل اینکه معلم از من بپرسه قلب کجاست منم بگم داخل بدن و معلم هم تحسینم کنه !

حالا منم می گم زکات هم به معنی صدقه هست . پس در کل قرآن به معنی صدقه بوده کی می خواد جلو من رو بگیره !

من امروز ادعا می کنم نظریه ریسمان هم در قرآن بوده چه کسی می خواد جلو من رو بگیره .

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ . اشاره دارد به نظریه ریسمان

بازی با کلماتتون خیلی خوب هست . خیلی راحت آیه خمس را که در مورد غنیمت گرفتن هست به همه چیز متصل می کنید :

[سوره الأنفال (8): آيه 41]
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير.و بدانيد آنچه غنيمت گرفتيد پنج يك آن مخصوص بخدا و رسول او و خويشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و يتيمان و بيچارگان و راه گذران است...

و خیلی راحت مفهوم تناقض بار این ایه رو جمع جور می کنید :

حـَتـى إِذَا بـَلَغَ مـَغـْرِب الشـمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُب فى عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْماً قُلْنَا يَذَا الْقَرْنَينِ إِمَّا أَن تُعَذِّب وَ إِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسناً(86 كهف)
تـا به غروبگاه آفتاب رسيد (در آنجا) احساس كرد كه خورشيد در چشمه (يا دريا) ى - تـيـره و گـل آلودى فرو مى رود، و در آنجا قومى را يافت ، ما گفتيم اى ذو القرنين ! آيا مى خواهى مجازات كنى و يا پاداش نيكوئى را در باره آنها انتخاب نمائى (مکارم)

تا آن‌گاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد، به نظرش آمد كه خورشيد در چشمه‌اى گل‌آلود و سياه غروب مى‌كند، و نزديك آن قومى را يافت. گفتيم: اى ذو القرنين! يا [اينان را] عقوبت مى‌كنى يا ميانشان [روش‌] نيكويى پيش مى‌گيرى [اختيار با توست‌] (۸۶) بهرام پور

ا به غروبگاه خورشيد رسيد. ديد كه در چشمه‌اى گِل‌آلود و سياه غروب مى‌كند و در آنجا مردمى يافت. گفتيم: اى ذوالقرنين، مى‌خواهى عقوبتشان كن و مى‌خواهى با آنها به نيكى رفتار كن. (۸۶) آیتی

و بعد بیان می کنند که وجد به معنای احساس کردن بوده . یعنی فعل احساس کردن نبوده !!؟؟
و این با کجای علم سازگار است در مورد خورشید و غروب و ...

limbo;242794 نوشت:
می ترسم اگر فردا ثابت شد اسپرم ها کف پا تولید می شوند بگید ترائب معنی کف پا هم می دهد . مثل اینکه معلم از من بپرسه قلب کجاست منم بگم داخل بدن و معلم هم تحسینم کنه !

حالا منم می گم زکات هم به معنی صدقه هست . پس در کل قرآن به معنی صدقه بوده کی می خواد جلو من رو بگیره !

من امروز ادعا می کنم نظریه ریسمان هم در قرآن بوده چه کسی می خواد جلو من رو بگیره .

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ . اشاره دارد به نظریه ریسمان

بازی با کلماتتون خیلی خوب هست . خیلی راحت آیه خمس را که در مورد غنیمت گرفتن هست به همه چیز متصل می کنید :

[سوره الأنفال (8): آيه 41]
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير.و بدانيد آنچه غنيمت گرفتيد پنج يك آن مخصوص بخدا و رسول او و خويشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و يتيمان و بيچارگان و راه گذران است...

و خیلی راحت مفهوم تناقض بار این ایه رو جمع جور می کنید :

حـَتـى إِذَا بـَلَغَ مـَغـْرِب الشـمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُب فى عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْماً قُلْنَا يَذَا الْقَرْنَينِ إِمَّا أَن تُعَذِّب وَ إِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسناً(86 كهف)
تـا به غروبگاه آفتاب رسيد (در آنجا) احساس كرد كه خورشيد در چشمه (يا دريا) ى - تـيـره و گـل آلودى فرو مى رود، و در آنجا قومى را يافت ، ما گفتيم اى ذو القرنين ! آيا مى خواهى مجازات كنى و يا پاداش نيكوئى را در باره آنها انتخاب نمائى (مکارم)

تا آن‌گاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد، به نظرش آمد كه خورشيد در چشمه‌اى گل‌آلود و سياه غروب مى‌كند، و نزديك آن قومى را يافت. گفتيم: اى ذو القرنين! يا [اينان را] عقوبت مى‌كنى يا ميانشان [روش‌] نيكويى پيش مى‌گيرى [اختيار با توست‌] (۸۶) بهرام پور

ا به غروبگاه خورشيد رسيد. ديد كه در چشمه‌اى گِل‌آلود و سياه غروب مى‌كند و در آنجا مردمى يافت. گفتيم: اى ذوالقرنين، مى‌خواهى عقوبتشان كن و مى‌خواهى با آنها به نيكى رفتار كن. (۸۶) آیتی

و بعد بیان می کنند که وجد به معنای احساس کردن بوده . یعنی فعل احساس کردن نبوده !!؟؟
و این با کجای علم سازگار است در مورد خورشید و غروب و ...


بدبختی تو اینه که میخوای تمام جزئیات عالم تو قرآن باشه همه اینها از جهل و عدم درک شما از چرایی نازل شدن قرآن هست.اگر تو قرآن میومد که دودوتا میشه چهارتا شما الان میگفتی چرا نمیشه پنج تا یعنی تو نمیتونی درک کنی منظور از ریسمان چیه اینقدر سطح علمیت پایینه که فکر میکنی باید یه طناب از زمین به آسمون وصل باشه و تو بتونی ببینیش
limbo;242794 نوشت:
من امروز ادعا می کنم نظریه ریسمان هم در قرآن بوده چه کسی می خواد جلو من رو بگیره . وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ . اشاره دارد به نظریه ریسمان

متن عربی آیه : وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
. و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد؛ و نعمت [گران‏] خداو را بر خويشتن به ياد آوريد؛ آنگاه كه دشمنان [يكديگر ]بوديد، پس [خدا] دلهايتان را به هم پيوند داد و به [لطف و] نعمت او برادران هم شديد؛ و شما بر لبه گودالى از آتش بوديد كه [خدا ]شمار را از آن رهايى بخشيد. خدا نشانه‏هاى [مهر و قدرت ]خود را ااين‏گونه براى شما بروشنى مى‏نماياند؛ باشد كه راه يابيد.

شان نزول آیه

در دوران جاهليت دو قبيله بزرگ در مدينه به نام "اوس" و "خزرج" وجود داشتند كه بيش از يكصد سال! جنگ و خون‏ريزى و اختلاف در ميان آن دو جريان داشت، و هر چند وقت ناگهان به جان يكديگر مى‏افتادند و خسارات جانى و مالى فراوانى به يكديگر وارد مى‏كردند. يكى از موفقيتهاى بزرگ پيامبر (صلي الله عليه و آله) پس از هجرت به مدينه، اين بود كه به وسيله اسلام صلح و صفا در ميان آن دو ايجاد كرد، و با اتحاد آنها، جبهه نيرومندى در مدينه به وجود آمد. اما از آنجا كه ريشه‏هاى اختلاف فوق العاده زياد و نيرومند و اتحاد تازه‏ و جوان بود، گاه بيگاه، بر اثر عواملى، اختلافات فراموش شده شعله‏ور مى‏شد، كه بزودى در پرتو تعليمات اسلام و تدبير پيامبر (صلي الله عليه و آله) خاموش مى‏گشت. مى‏گويند: روزى دو نفر از قبيله "اوس" و" خزرج" به نام "ثعلبة بن غنم" و" اسعد بن زراره" در برابر يكديگر قرار گرفتند، و هر كدام افتخاراتى را كه بعد از اسلام نصيب قبيله او شده بود برمى‏شمرد. "ثعلبه" گفت: خزيمة بن ثابت (ذو الشهادتين) و حنظله (غسيل الملائكه) كه هر كدام از افتخارات مسلمانانند، از ما هستند، و همچنين عاصم بن ثابت، و سعد بن معاذ از ما مى‏باشند. در برابر او "اسعد بن زراره" كه از طايفه خزرج بود گفت: چهار نفر از قبيله ما در راه نشر و تعليم قرآن خدمت بزرگى انجام دادند: ابى بن كعب، و معاذ بن جبل، و زيد بن ثابت، و ابو زيد، به علاوه "سعد بن عباده" رئيس و خطيب مردم مدينه از ما است. كم كم كار بجاى باريك كشيد، و قبيله دو طرف از جريان آگاه شدند، و دست به اسلحه كرده، در برابر يكديگر قرار گرفتند، بيم آن مى‏رفت كه بار ديگر آتش جنگ بين آنها شعله‏ور گردد و زمين از خون آنها رنگين شود! خبر به پيامبر رسيد، حضرت فورا به محل حادثه آمد، و با بيان و تدبير خاص خود به آن وضع خطرناك پايان داد، و صلح و صفا را در ميان آنها بر قرار نمود. اين آيات در اينجا نازل گرديد و به صورت يك حكم عمومى همه مسلمانان را با بيان مؤثر و مؤكدى دعوت به اتحاد نمود.

limbo;242794 نوشت:
بازی با کلماتتون خیلی خوب هست . خیلی راحت آیه خمس را که در مورد غنیمت گرفتن هست به همه چیز متصل می کنید : [سوره الأنفال (8): آيه 41] وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير.و بدانيد آنچه غنيمت گرفتيد پنج يك آن مخصوص بخدا و رسول او و خويشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و يتيمان و بيچارگان و راه گذران است...

1- در مورد خمس فقط يک آيه وجود دارد درحالي که براي زکات آيات متعددي نازل شده است بنابراين زکات مهمتر از خمس است.
2- شأن نزول آيه خمس در مورد غنائم جنگي است و معناي لغوي غنائم هم به غنائم جنگي اختصاص دارد
اختصاص يک آيه بر حکمي از احکام الهي و در مقابل اختصاص آيات متعددي بر حکمي ديگر از احکام خداي متعال دليل بر اهميت ذاتي کمتر حکم اول و اهميت بيشتر حکم دوم نسبت به حکم اول ندارد.
دليل نقضي :
احکام ديگري وجود دارد که از اهميت زيادي برخوردارند. ولي در قرآن چند آيه محدود به آنها اختصاص يافته است. مانند حج و روزه.
اين احکام نيز به نسبت به احکامي مانند نماز و زکات که از آيات بيشتري برخوردارند ، آيات کمتري و محدودتري را به خود اختصاص داده اند. ولي کمي آيات مربوط به آنها دليل بر کم اهميت بودن آنها نسبت به احکام با آيات بيشتر، نيست.
همچنين احکامي در شرع مقدس اسلام وجود دارد که هيچ کدام آنها در قرآن نيامده اند ولي مسلمانان وجوب آنها و احکام عمل کردن به آنها را از سنت پيامبر دريافت کرده و شکي در وجوب آن ندارند.
مانند نماز آيات و برخي از غسلها و موارد ديگر.
جواب حلّي :
اختصاص آياتي کمتر به حکمي از احکام نسبت به احکامي ديگر و همين طور اختصاص آيات بيشتر به حکمي نسبت به احکامي ديگر به فراخور شمول زماني ، آماري و جمعيتي آنها مي باشد.
به عنوان مثال اگر زکات از آيات بيشتري برخوردار است به علت اين است که زکات دايره شمول جمعيتي بيشتر از خمس دارد. زکات حکمي است که دايره و مساحت شمول آن تمام افراد جامعه اسلامي ( و حتي در برخي از موارد غير مسلمانان ) مي باشند که اگر دچار مشکل اقتصادي و عسرت مالي شدند بتوانند از اين امکان استفاده کنند.
ولي دائره شمول خمس محدودتر از زکات مي باشد و شامل همه افراد جامعه اسلامي نمي شود. بلکه در مقابل زکات که براي بني هاشم ( خاندان رسول الله در زمان ما ) حرام مي باشد و آنها حق استفاده از آن را ندارند ، براي فقرا و مستمندان از آنان اختصاص دارد و نيز سهمي از آن مخصوص حاکم جامعه اسلامي است براي رفع مايحتاج هاي مخصوص امور حکومتي که از ديدگاه شيعه در زمان پيامبر ، حاکم اسلامي پيامبر است و در زمان ائمه ، ائمه اطهار عليهم السلام.
«عن مجاهد، قال كان النبي ص و أهل بيته لا تحل لهم الصدقة فجعل لهم الخمس‏» (1)
"مجاهد مي گويد : صدقه ( زکات واجب و غير واجب ) بر پيامبر و اهل بيت ايشان عليهم الصلاه و السلام حلال نمي باشد. پس خمس براي آنها قرارداده شده است."
اما فلسفه اينکه چرا زکات براي خاندان پيامبر اکرم حرام شده است و در مقابل اين ممنوعيت حکمي مانند خمس تشريع شده است ؟ مساله اي است که بايد در جايگاه خود بحث شود.
نکته دوم :
هرچند که اين آيه در مورد نحوه تقسيم غنائمي که در جنگ به دست آمده است نازل شده است ولي نزول يک آيه در موردي خاص ، دليل بر اختصاص آن آيه در آن مورد خاص نمي شود. چرا که در آن صورت اکثريت قريب به اتفاق آيات قرآن به همان مواردي که آيات در آن موارد خاص نازل شده اند محدود مي شد و ديگر در موارد ديگر قابل بهره برداري و استتناد نبود.
به عبارت روشن‏تر هيچ مانعى ندارد كه مفهوم آيه يك معنى كلى و عمومى باشد و در عين حال مورد نزول آيه غنائم جنگى كه يكى از موارد اين حكم كلى است بوده باشد و اين گونه احكام در قرآن و سنت فراوان است كه حكم كلى است و مصداق جزئى است:
مثلا در آيه 7 سوره حشر مى‏خوانيم ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا":" هر چه پيامبر براى شما مى‏آورد بگيريد و هر چه از آن نهى مى‏كند خود دارى كنيد".
اين آيه يك حكم كلى در باره لزوم پيروى از فرمانهاى پيامبر (ص) بيان مى‏كند در حالى كه مورد نزول آن اموالى است كه از دشمنان بدون جنگ به دست مسلمانان مى‏افتد (و اصطلاحا به آن" فى‏ء" گفته مى‏شود).
و نيز در آيه 233 سوره بقره يك قانون كلى به صورت" لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها":" هيچ كس بيش از آنچه قدرت دارد تكليف نمى‏شود" بيان شده در حالى كه مورد آيه در باره اجرت زنان شيرده است و به پدر نوزاد دستور داده شده است به اندازه توانايى خود به آنها اجرت بدهد، ولى آيا ورود آيه در چنين مورد خاصى مى‏تواند جلو عموميت اين قانون (عدم تكليف به ما لا يطاق) را بگيرد؟! خلاصه اينكه: آيه در ضمن آيات جهاد وارد شده ولى مى‏گويد: هر در آمدى از هر موردى عايد شما شود كه يكى از آنها غنائم جنگى است خمس آن را بپردازيد مخصوصا" ما" موصوله و" شي‏ء" كه دو كلمه عام و بدون هيچ گونه قيد و شرطند اين موضوع را تاييد مى‏كنند.
حال بايد ببينيم كه" غنيمت" در لغت و در نظر عرف چه معنى مى‏دهد؟! آيا راستى منحصر به غنائم جنگى است و يا هر گونه در آمدى را شامل مى‏شود؟
آنچه از كتب لغت استفاده مى‏شود، اين است كه در معنى ريشه لغوى اين كلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مى‏آيد، نيامده است، بلكه هر در آمدى را شامل مى‏شود، به عنوان شاهد به چند قسمت از كتب معروف و مشهور لغت كه مورد استناد دانشمندان و ادباى عرب است اشاره مى‏كنيم:
در كتاب" لسان العرب" جلد دوازدهم مى‏خوانيم" و الغنم الفوز بالشى‏ء من غير مشقة ... و الغنم، الغنيمة و المغنم الفي‏ء ... و فى الحديث الرهن لمن رهنه له غنمه و عليه غرمه، غنمه زيادته و نمائه و فاضل قيمته ... و غنم الشي‏ء فاز به ...
:" غنم يعنى دسترسى يافتن به چيزى بدون مشقت، و" غنم" و" غنيمت" و" مغنم" به معنى فى‏ء است (فى‏ء را نيز در لغت به معنى چيزهايى كه بدون زحمت به انسان مى‏رسد ذكر كرده‏اند ...)
و در حديث وارد شده كه گروگان در اختيار كسى است كه آن را به گرو گرفته، غنيمت و منافعش براى اوست و غرامت و زيانش نيز متوجه اوست و نيز غنم به معنى زيادى و نمو و اضافه قيمت است، و فلان چيز را به غنيمت گرفت يعنى به او دست‏رسى پيدا كرد."
و در كتاب" تاج العروس" جلد نهم مى‏خوانيم" و الغنم الفوز بالشي‏ء بلا مشقة":" غنيمت آن است كه انسان بدون زحمت به چيزى دست يابد".
در كتاب" قاموس" نيز غنيمت بهمان معنى فوق ذكر شده است.
و در كتاب" مفردات راغب" مى‏خوانيم غنيمت از ريشه" غنم" به معنى" گوسفند" گرفته شده و سپس مى‏گويد" ثم استعملوا فى كل مظفور به من جهة العدى و غيره" يعنى:" سپس در هر چيزى كه انسان از دشمن و يا غير دشمن به دست مى‏آورد به كار رفته است." حتى كسانى كه يكى از معانى غنيمت را غنائم جنگى ذكر كرده‏اند انكار نمى‏كنند كه معنى اصلى آن معنى وسيعى است كه به هر گونه خيرى كه انسان بدون مشقت به آن دست يابد گفته مى‏شود.
در استعمالات معمولى نيز" غنيمت" در برابر" غرامت" ذكر مى‏شود، همان طور كه معنى" غرامت" معنى وسيعى است و هر گونه غرامت را شامل مى‏شود" غنيمت" نيز معنى وسيعى دارد و به هر گونه در آمد قابل ملاحظه‏اى گفته مى‏شود اين كلمه" در نهج البلاغه" در موارد زيادى به همين معنى آمده است، در خطبه 76 مى‏خوانيم" اغتنم المهل":" فرصت‏ها و مهلت‏ها را غنيمت بشماريد".
و در خطبه 120 مى‏فرمايد"
من اخذها لحق و غنم‏
":" كسى كه به آئين خدا عمل كند به سر منزل مقصود مى‏رسد و بهره مى‏برد" در نامه 53 به مالك اشتر مى‏فرمايد:"
و لا تكونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اكلهم‏
": در برابر مردم مصر همچون حيوان درنده‏اى مباش كه خوردن آنها را غنيمت و در آمدى براى خود فرض كنى".
و در نامه 45 به عثمان بن حنيف مى‏فرمايد:"
فو اللَّه ما كنزت من دنياكم تبرا و لا ادخرت من غنائمها وفرا
":" به خدا سوگند از دنياى شما طلايى نياندوختم و از غنائم و در آمدهاى آن اندوخته‏اى فراهم نكردم".
و در كلمات قصار، در جمله 331 مى‏فرمايد
ان اللَّه جعل الطاعة غنيمة الاكياس‏
:" خداوند اطاعت را غنيمت و بهره هوشمندان قرار داده است".
و در نامه 41 مى‏خوانيم"
و اغتنم من استقرضك فى حال غناك‏
":" هر كس در حال بى‏نيازيت از تو قرضى بخواهد غنيمت بشمار."
و نظير اين تعبيرات بسيار فراوان است كه همگى نشان مى‏دهد" غنيمت" منحصر به غنائم جنگى نيست.
limbo;242794 نوشت:
پیش فرض نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : ديندار ترائب جمع تربیه، بنابر مشهور از میان علمای لغت به معنی استخوان های سینه است، همانجا که گردنبند روی آن قرار می گیرد (5) نیز برای ترائب معانی دیگری بیان نموده اند، از جمله این که ترائب یعنی پیش روی انسان در مقابل صلب که به معنی پشت است، و نیز به معنی چهاردنده از طرف راست و چهار دنده از طرف چپ است مناسب ترین اقوال این است که صلب به معنی پشت مرد، و ترائب به معنی پیش روی او است، چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می شود می ترسم اگر فردا ثابت شد اسپرم ها کف پا تولید می شوند بگید ترائب معنی کف پا هم می دهد . مثل اینکه معلم از من بپرسه قلب کجاست منم بگم داخل بدن و معلم هم تحسینم کنه ! حالا منم می گم زکات هم به معنی صدقه هست . پس در کل قرآن به معنی صدقه بوده کی می خواد جلو من رو بگیره ! من امروز ادعا می کنم نظریه ریسمان هم در قرآن بوده چه کسی می خواد جلو من رو بگیره . وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ . اشاره دارد به نظریه ریسمان بازی با کلماتتون خیلی خوب هست . خیلی راحت آیه خمس را که در مورد غنیمت گرفتن هست به همه چیز متصل می کنید : [سوره الأنفال (8): آيه 41] وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِير.و بدانيد آنچه غنيمت گرفتيد پنج يك آن مخصوص بخدا و رسول او و خويشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و يتيمان و بيچارگان و راه گذران است... و خیلی راحت مفهوم تناقض بار این ایه رو جمع جور می کنید : حـَتـى إِذَا بـَلَغَ مـَغـْرِب الشـمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُب فى عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْماً قُلْنَا يَذَا الْقَرْنَينِ إِمَّا أَن تُعَذِّب وَ إِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسناً(86 كهف) تـا به غروبگاه آفتاب رسيد (در آنجا) احساس كرد كه خورشيد در چشمه (يا دريا) ى - تـيـره و گـل آلودى فرو مى رود، و در آنجا قومى را يافت ، ما گفتيم اى ذو القرنين ! آيا مى خواهى مجازات كنى و يا پاداش نيكوئى را در باره آنها انتخاب نمائى (مکارم)
limbo;242794 نوشت:
و بعد بیان می کنند که وجد به معنای احساس کردن بوده . یعنی فعل احساس کردن نبوده !!؟؟ و این با کجای علم سازگار است در مورد خورشید و غروب و ...

خداوند متعال می فرماید: « حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فی‏ عَیْنٍ حَمِئَهٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فیهِمْ حُسْناً ـــ چون به غروبگاه آفتاب رسید چنین یافت که در چشمه‏اى گل‏آلود (تیره) فرو مى‏رود و نزدیک چشمه گروهى را یافت. گفتیم اى ذو القرنین یا عذاب مى‏کنى یا میان آنها طریقه‏اى نیکو پیش مى‏گیرى.»
علّامه ی طباطبایی در تفسیر آیه ی شریفه فرموده اند:
« کلمه «حتى» دلالت مى‏کند بر اینکه فعلى در تقدیر است و تقدیر کلام « فسار حتى اذا بلغ ـــ و سیر کرد تا به مغرب آفتاب رسید » مى‏باشد. و مراد از مغرب آفتاب، آخر آبادی آن روز از ناحیه ی غرب است ، به دلیل اینکه مى‏فرماید: « نزد آن مردمى را یافت ».
مفسرین گفته‏اند: منظور از « عین حمئه » چشمه‏اى داراى گل سیاه یعنى لجن است، چون حماه به معناى گل سیاه است و مقصود از عین دریا است ، چون در زبان عرب ، بسیار مى‏شود که این کلمه به دریا هم اطلاق مى‏گردد. و مقصود از اینکه فرمود: « آفتاب را یافت که در دریایى لجن‏دار غروب مى‏کرد.» این است که به ساحل دریایى رسید که دیگر ماوراى آن خشکى امید نمى‏رفت ، و چنین به نظر مى‏رسید که آفتاب در دریا غروب می کند ؛ چون انتهاى افق بر دریا منطبق است. بعضى هم گفته‏اند: چنین چشمه ی لجن‏دارى با دریاى محیط ، یعنى اقیانوس غربى (اطلس) ، که جزائر خالدات در آن بوده منطبق است و جزائر مذکور همان جزائرى هستند که در هیأت و جغرافیاى قدیم مبدأ طول به شمار مى‏رفتند ، و بعدها غرق شده و فعلاً اثرى از آنها نمانده است.
جمله « فِی عَیْنٍ حَمِئَهٍ » به صورت « عین حامیه » یعنى حارّه (گرم) نیز قرائت شده و اگر این قرائت صحیح باشد دریاى حارّ با قسمت استوایى اقیانوس کبیر که مجاور آفریقا است منطبق مى‏گردد، و بعید نیست که ذو القرنین در مسافرت غربی اش به سواحل آفریقا رسیده باشد. » ( ترجمه المیزان، ج‏13، ص: 499)
محی الدین ابن عربی نیز برای این آیه تفسیری انفسی ارائه داده که حاصل چنین است:
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ ؛ یعنی چون رسید به مکان غروب خورشید روح ، وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَهٍ ، یعنی ذوالفرنین آن خورشید فروزان روح را یافت که در چشمه ی مخلوط با گل غروب می کند و آن چشمه ی مخلوط با گل ، بدن مادّی است که از خاک و آب می باشد. وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً ، یعنی وی قوای نفسانی و بدنی روح را در آن بدن مشاهده نمود. قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ . خدا گفت: ای ذوالقرنین یا آن قوا را با ریاضت و قهر و کشتن عذاب کن! ؛ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً ، یا با آنها از راه تعدیل و دادن حظّ هر کدام به وی به نیکویی رفتار نما!.
سخن نهایی:
1ـ مراد از عین (چشمه) دریاست ؛ چرا که اوّلاً عرب از دریا تعبیر به عین می کند. ثانیاً در روایات اهل بیت (ع) نیز کلمه ی عین در این آیه تفسیر به دریا شده. ثالثاً چشمه گفتن به دریا در این آیه ، می تواند نوعی تعظیم برای ذوالقرنین باشد ؛ یعنی در برابر عظمت ذوالقرنین ، که کلّ زمین را به قدرت الهی گشته بود ، دریا همچون چشمه می نمود.
2ـ این دریا چنان بوده که همیشه یا هنگام غروب آفتاب ، گل آلود یا تیره رنگ بوده است.
3ـ از کلمه ی مغرب الشمس ، استفاده می شود که این دریا در مغرب زمین بوده است امّا بر خلاف آنچه برخی مفسّرین فرموده اند ، از این استفاده نمی شود که آن دریا ، حتماً در انتهای مغرب زمین بوده است. پس آن دریا یا دریای سیاه بوده در بالای ترکیّه یا دریای مدیترانه بوده یا اقیانوس اطلس. و به احتمال زیاد آن دریا ، دریای سیاه باشد ؛ چرا که با علائم داده شده در آیه تطابق بیشتری دارد. اگر واژه ی دریای سیاه را در گوگل جستجو بفرمایید عکسهای ماهواره ای آن را می یابید که مثل قیر سیاه می نماید.
4ـ منظور از کلمه ی « وجدها » یافتن و مشاهده ی حسّی است نه یافتن حقیقی و علمی ؛ یعنی ذوالقرنین آفتاب را با چشم دید که گویی در دریا فرو می رود ؛ همانگونه که ما مشاهده می کنیم که خورشید در پشت کوه غروب می کند. شاهد این که منظور از « وجدها » مشاهده با چشم بوده ، این است که چند کلمه بعد فرمود: « وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً ــ نزدیک آن چشمه مردمی را یافت» ، که بی شکّ منظور از یافتن مردم ، مشاهده ی آنها با چشم است.
شاید تو بیشتر از علامه بفهمی!!
یاحق.

چگونه از خدا نشانه ای بخواهم
مثلا نشانه ای در خواب یا بیداری
من هر چی از خدا میخوام نشانه ای بدهد هیچی نمیشود !

بهلول;242762 نوشت:
لطف کنید به هرکسی نگوئید استغفار کن از کجا معلوم طرف شما شیطان نباشد و البته شیطان استغفار کردن بلد نیست چون اگر میدانست در همان اغاز توبه میکرد و دچار این منجلاب نمیشد .

منع توصیه به استغفار از دید جناب بهلول

جناب بهلول در انجمن گفتگوی دینی فرمودند: به هرکسی نگویید استغفار کن، از کجا معلوم طرف شما شیطان نباشد!

و اما:


توصیه به استغفار از دید اسلام


امام صادق (ع ) از پدرانش (عليهم السلام ) نقل مى نمايد كه رسول خدا (ص ) فرمود: هر كس داراى اين چهار چيز باشد، در بزرگترين نور خداوند به سر مى برد:
1 - نگهدار امرش شهادت به اين باشد كه خدايى جز خداوند يگانه نيست و همانا من رسول خدايم ؛
2 - و به هنگام رسيدن مصيبتى بگويد: انا لله و انا اليه راجعون (ما از خداييم و به سوى او باز مى گرديم )؛
3 - و هنگامى كه به خيرى برسد بگويد: الحمد لله (همه ثناها مخصوص ‍ خداست )؛
4 - هنگامى كه گناهى مرتكب شود، بگويد: استغفر الله و اتوب اليه (از خداوند آمرزش خواسته و به سوى او باز مى گردم ).

استغفار در هر روز از ماه شعبان


رسول خدا (ص ) فرمود: كسى كه در هر روز از ماه شعبان هفتاد بار بگويد: استغفر الله الذى لا اله الا هو الرحمن الرحيم الحى القيوم و اتوب اليه (از خداوندى كه هيچ خدايى جز او نيست ، بخشنده و مهربان است ، زنده و قيوم (ازلى و قائم به ذات خويش ) است ، آمرزش مى طلبم و به درگاه او توبه مى كنم )، در افق مبين نوشته مى شود.

رسول خدا (ص ) فرمود: بهترين عبادت ها استغفار است و اين است قول خداى عزوجل در قرآن كريم : فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبك . (و بدان كه راستش اين است كه نيست شايسته پرستشى جز خدا و آمرزش ‍ بخواه از گناه خود).

امام باقر (ع ) فرمود: هر كه دنبال نماز واجب پيش از آن كه دو پاى خود تا كند سه بار بگويد: استغفر الله الذى لا اله الا هو الحى القيوم ذوالجلال و الاكرام و اتوب اليه (آمرزش مى خواهم از خدايى كه نيست شايسته ستايشى جز او، زنده و پاينده است ، صاحب جلالت و اكرام است ، و به او باز گردم )، خداوند عزوجل گناهانش را بيامرزد، گرچه مانند كف دريا باشند.

[=verdana, arial, helvetica, sans-serif]رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در سخن پربارى مى فرمايند:[/]
[=verdana, arial, helvetica, sans-serif]أَكْثَرُوا مِنَ الإِسْتِغْفارِ ، فى بُيوتِكُمْ وَ فى مَجالِسِكُمْ وَ عَلى مَوائِدِكُمْ وَ فى أَسْواقِكُمْ وَ فى طُرُقِكُمْ وَ أَيْنَما كُنْتُمْ فَاِنَّكُمْ لاتَدْرُونَ مَتى تَنْزِلُ الْمَغْفِرَةُ . (1)[/]
[=verdana, arial, helvetica, sans-serif]زياد استغفار كنيد ، در خانه ها و مجالستان ، سر سفره ها و در بازارهايتان ، و در مسير رفت و آمدهايتان و هر جا كه بوديد ( استغفار نماييد ) . چرا كه شما نمى دانيد آمرزش خداوند چه زمانى نازل مى شود .[/]

[=verdana, arial, helvetica, sans-serif]اميرالمؤمنين (عليه السلام) اضافه بر اين ، از آن به عنوان پربركت ترين دعا در دنيا و آخرت ، ياد فرموده اند:[/]
[=verdana, arial, helvetica, sans-serif]أَىُّ دُعاء أَفْضَلُ مِنَ الإِسْتِغْفار وَ أَعْظَمُ بَرَكَةً مِنْهُ فِى الدُّنْيا وَالآخِرَةِ . (4)[/]
[=verdana, arial, helvetica, sans-serif]چه دعايى از استغفار ، با فضيلت تر ، و بركت آن در دنيا و آخرت از طلب آمرزش ، بزرگتر و بيشتر است .[/]

helmon;242777 نوشت:
فکر میکنم خودشان بیشتر نیاز به استغفار دارند !
خیلی ممنون همین یه مورد تشبیه به شیطان مونده بود که اونم زحمتش افتاد گردن شما
فکر میکنم باید خودم فکر کنم و به پاسخ برسم
از همه کسایی که قصدشان راهنمایی بنده بود ممنونم :gol:

آفرین. حرف خوب بزنی تشویق میشی.

همه به استغفار نیاز داریم.

کسی از این قاعده مستثنی نیست.

نه من نه شما نه جناب بهلول.

limbo;242794 نوشت:

و خیلی راحت مفهوم تناقض بار این ایه رو جمع جور می کنید :

حـَتـى إِذَا بـَلَغَ مـَغـْرِب الشـمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُب فى عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْماً قُلْنَا يَذَا الْقَرْنَينِ إِمَّا أَن تُعَذِّب وَ إِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسناً(86 كهف)
تـا به غروبگاه آفتاب رسيد (در آنجا) احساس كرد كه خورشيد در چشمه (يا دريا) ى - تـيـره و گـل آلودى فرو مى رود، و در آنجا قومى را يافت ، ما گفتيم اى ذو القرنين ! آيا مى خواهى مجازات كنى و يا پاداش نيكوئى را در باره آنها انتخاب نمائى (مکارم)

تا آن‌گاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد، به نظرش آمد كه خورشيد در چشمه‌اى گل‌آلود و سياه غروب مى‌كند، و نزديك آن قومى را يافت. گفتيم: اى ذو القرنين! يا [اينان را] عقوبت مى‌كنى يا ميانشان [روش‌] نيكويى پيش مى‌گيرى [اختيار با توست‌] (۸۶) بهرام پور

ا به غروبگاه خورشيد رسيد. ديد كه در چشمه‌اى گِل‌آلود و سياه غروب مى‌كند و در آنجا مردمى يافت. گفتيم: اى ذوالقرنين، مى‌خواهى عقوبتشان كن و مى‌خواهى با آنها به نيكى رفتار كن. (۸۶) آیتی

و بعد بیان می کنند که وجد به معنای احساس کردن بوده . یعنی فعل احساس کردن نبوده !!؟؟
و این با کجای علم سازگار است در مورد خورشید و غروب و ...

هنگام غروب خورشید در دریا .آیا به نظر نمی آید که خورشید در دریا فرو می رود؟
یا غروب خورشید در پشت کوه.آیا خورشید در پشت کوه قرار می گیرد؟ در صورتی که هربیننده ای میگوید خورشید به پشت کوه رفت. ولی میدانیم خورشید بسیار بزرگتر از زمین است چه برسد به اینکه به پشت یکی از کوههای زمین برود!
اینها همه مشاهدات عینی بیننده است.
در مورد غروبگاه خورشید در یک آبگیر یا دریاچه و یا دریا و یا اقیانوس ، که احتمالا آب آن گل آلود بوده یا به خاطر غروب آفتاب رنگ آن به تیرگی گراییده است: این ادبیات قرآن است برای بیان داستان با استعاره و تعبیرات منحصر بفرد و زیبا.


فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ ﴿40﴾
سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها كه ما قادريم. (40)

سوره آل عمران
176 وَلاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئاً يُرِيدُ اللّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ
177 إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا وَلهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
178 وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ
179 مَّا كَانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ
176 آنان که به کفر می شتابند تو را غمگين نسازند اينان هيچ زيانی به ، خدانمی رسانند خدا می خواهد آنها را در آخرت بی بهره گرداند ، و برايشان عذابی است بزرگ
177 هر آينه آنان که ايمان دادند و کفر خريدند ، هيچ زيانی به خدا نمی رسانند و برايشان عذابی دردناک است
178 کافران مپندارند که در مهلتی که به آنها می دهيم خير آنهاست به آنها مهلت می دهيم تا بيشتر به گناهانشان بيفزايند ، و برای آنهاست عذابی خوار کننده
179 خدا بر آن نيست که شما مؤمنان را بدين حال که اکنون هستيد رها کند، می آزمايد تا ناپاک را از پاک جدا سازد و خدا بر آن نيست که شما را ازغيب بياگاهاند ، ولی برخی از پيامبرانش را که خود بخواهد بر می گزيند پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و اگر ايمان بياوريد و پرهيزگاری کنيد ، اجری عظيم يابيد

سوره انبیا
76 وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
77 وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ

76 و نوح را، ياد کن که پيش از آن ما را ندا داد و ما به او پاسخ داديم و او و خاندانش را از محنتی بزرگ رهانيديم
77 و او را بر مردمی که آيات ما را تکذيب می کردند پيروزی داديم آنان بد مردمی بودند و ما همه را غرقه ساختيم

ناصر یوسف نژاد;242825 نوشت:
منع توصیه به استغفار از دید جناب بهلول

جناب بهلول در انجمن گفتگوی دینی فرمودند: به هرکسی نگویید استغفار کن، از کجا معلوم طرف شما شیطان نباشد!

[="darkgreen"]فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ«البقرة/37»
سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آری او[ست که] توبه‏پذیر مهربان است
[/]

[="blue"]حرف شما متین ولی به شرطی که بفرمایید چرا خدا به شیطان نیاموخت که چگونه استغفار کند ؟[/]

بهلول;242852 نوشت:
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ«البقرة/37»
سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آری او[ست که] توبه‏پذیر مهربان است

حرف شما متین ولی به شرطی که بفرمایید چرا خدا به شیطان نیاموخت که چگونه استغفار کند ؟

سوال – چه نسبتی بین نفس ، شیطان و ابلیس وجود دارد ؟
پاسخ – ابلیس یکی از شیاطین است . شیاطین به دو دسته تبدیل می شوند . در لغت عرب برای شیطان دو وجه گفته اند : یکی شطن به معنای دوری و فاصله گرفت از حق و به هر موجودی که از حق دور است و سعی می کند دیگران را هم از حق دور کند شیطان گفته می شود. پس یک دسته انسانهایی که از حق دور هستند و انسانها را به دوری از حق دعوت می کنند و یک دسته اجنه هایی که این حالت را دارند . معنای دیگر از شیط به معنای نابودی و بطلان است یعنی هر موجودی که باطل است و دیگران را به سوی باطل دعوت می کند شیطان گفته می شود که احتمال آن کم است. ابلیس یکی از شیاطین جن است . ابلیس همان است که بر آدم سجده نکرد . خود ابلیس یاران و اعوانی دارد که یاران و اعوان او گروهی در بین اجنه هستند و گروهی هم در بین انسانها هستند . ابلیس نام خودش نبوده است و خدا بعدا این نام را به او داده است . کلمه ی ابلیس از بلس است به معنای یاس و ناامیدی. چون ابلیس تمرد کرد از رحمت خداوند ناامید شد . بخاطر همان به او ابلیس یعنی موجودی که امید به رحمت خدا ندارد گفته می شود. پس شیطان یک اسم عام است و شامل هر موجودی است که در مسیر باطل است و دیگران را هم به باطل دعوت می کند. خود ا ینها دو دسته هستند . یکی شیاطین انس یعنی انسانهایی که این حالت را دارند و اجنه ای که این حالت را دارند . رئیس این شیاطین یکی از اجنه ، ابلیس است که در برابر آدم سجده نکرد .
در این مبارزه نفس درونی با وسوسه های شیطان هماهنگ می شوند و شما می توانید نفس را بعنوان یک گماشته ی درونی تلقی کنید . نفس خواسته های انسانی را تزیین می کند و شیطان برون هم با تزیین و وسوسه باهم همآهنگ می شوند تا بتوانند انسان را به مرحله ی سقوط و ضلالت ببرند .
سوال – آیا امکان دارد که ابلیس توبه کند ؟ اگر خدا این توبه را قبول کند عدل خدا چه می شود ؟ اگر خدا توبه ابلیس را بپذیرد بقیه ی خلقت نیروی تضاد را از دست می دهند و همه اهل سعادت می شوند ؟
پاسخ – آنچه قرآن به ما می گوید این است که شیطان سودای توبه در سر ندارد. توبه ی شیطان یک راه داشت و آن هم این بود که به انسان سجده کند . داریم که شیطان به خدا گفت که هر کاری بخواهی می کنم ولی ازاین کار من را معاف بدارد . خدا فرمود : اگر بنده هستی باید بندگی کنی . به آنچه که دستور می دهم عمل کنی . این برای ما یک درس عبرت است که ما در برابر فرامین خدا توجیه نکنیم . پس توبه ی شیطان یک فرض است . به فرض ابلیس توبه کرد و خدا توبه ی او را پذیرفت . آنهایی که در مقابل شیطان مقاومت کردند ثواب شان را می برند و آنهایی که با اختیارخودشان فریب خوردند و سقوط کردند عذاب شان را می بینند. از آن به بعد دیگران گرفتار نفس اماره هستند . نفس در درون ما هست . مواد آزمون موجود است و باز آزمایشگاه سرپاست . تا مواد آزمون موجوداست انسان برسر دوراهی است . یکی از عواملی که انسان را بر سر دو راهی می برد از زندگی بیرون می رود ولی نفس هست. کسانی که در امتحان با شیطان برنده شده اند ثواب بیشتری می برند زیرا امتحان سخت تری داده اند . ( اینها همه فرض است .)
ابلیس توبه نخواهد کرد ولی اگر توبه بکند و خدا هم توبه او را بپذیرد ، کسانی که فریب شیطان را خوردند در روز قیامت یقه ی شیطان را می گیرند و می گویند که تو باعث شدی که ما جهنمی بشویم . شیطان می گوید : من فقط شما را دعوت کردم و شما می خواستی قبول نکنی . پس کسانی که دعوت شیطان را پذیرفته اند با اختیارخودشان این کار را کردند . یکی از شیاطین بنام ابلیس توبه کرده است. در عالم میلیون ها شیطان وجود دارد از اجنه و شیاطین .تا وقتی این موجودات دارای اختیار دارند یک عده را اشتباه را انتخاب می کنند و عده ای را وسوسه می کنند . بنابراین شیطان و هوای نفس هست . اگر تعدادی از آنها توبه بکنند بقیه هنوز هستند .
در سوره ناس می خوانیم : خناسان از جن و ناس هستند . اگر ابلیس از صحنه بیرون برود باز خناسانی که بر اثر پیروی از نفس و گرایش به جاذبه های دنیا درون خود را تیره کرده اند و خودشان را شیطان مجسم کرده اند حضور دارند و وسوسه را خواهند داشت .

منبع:آقای دکتر نجارزادگان و آقای رضا برنج کار

ناصر یوسف نژاد;242855 نوشت:

ناصر یوسف نژاد;242855 نوشت:
پاسخ – آنچه قرآن به ما می گوید این است که شیطان سودای توبه در سر ندارد. توبه ی شیطان یک راه داشت و آن هم این بود که به انسان سجده کند . داریم که شیطان به خدا گفت که هر کاری بخواهی می کنم ولی ازاین کار من را معاف بدارد .

در سوره ناس می خوانیم : خناسان از جن و ناس هستند . اگر ابلیس از صحنه بیرون برود باز خناسانی که بر اثر پیروی از نفس و گرایش به جاذبه های دنیا درون خود را تیره کرده اند و خودشان را شیطان مجسم کرده اند حضور دارند و وسوسه را خواهند داشت .

ناصر یوسف نژاد;242855 نوشت:
پاسخ – ابلیس یکی از شیاطین است . شیاطین به دو دسته تبدیل می شوند . در لغت عرب برای شیطان دو وجه گفته اند : یکی شطن به معنای دوری و فاصله گرفت از حق و به هر موجودی که از حق دور است و سعی می کند دیگران را هم از حق دور کند شیطان گفته می شود. پس یک دسته انسانهایی که از حق دور هستند و انسانها را به دوری از حق دعوت می کنند و یک دسته اجنه هایی که این حالت را دارند . معنای دیگر از شیط به معنای نابودی و بطلان است یعنی هر موجودی که باطل است و دیگران را به سوی باطل دعوت می کند شیطان گفته می شود

انکه خواب است را میشود بیدار کرد ولی انکه خود را به خواب زده هرگز

بهلول;242857 نوشت:

انکه خواب است را میشود بیدار کرد ولی انکه خود را به خواب زده هرگز

مصداق این جمله را مشخص کنید. اگر من مصداق این جمله هستم، به بنده ثابت کنید خود را به خواب زدم. اگر شخص دیگری منظور شماست، روشن بیان کنید.

یا علی.

ناصر یوسف نژاد;242858 نوشت:
مصداق این جمله را مشخص کنید. اگر من مصداق این جمله هستم، به بنده ثابت کنید خود را به خواب زدم. اگر شخص دیگری منظور شماست، روشن بیان کنید.

یا علی.

البته برای شما نیست بلکه برای کسانی است که سعی در انحراف دیگران دارند پس فعلشان شیطانی است و در واقع ذریه شیطانند و برای این افراد استغفار طلبیدن کاری بیهوده است چون خواب نیستند تا بیدارشان کنید بلکه دانسته عمل میکنند و سعی در پوشاندن نیتشان میکنند شما که استادید باید زودتر از این متوجه میشدید .

بهلول;242863 نوشت:
البته برای شما نیست بلکه برای کسانی است که سعی در انحراف دیگران دارند پس فعلشان شیطانی است و در واقع ذریه شیطانند و برای این افراد استغفار طلبیدن کاری بیهوده است چون خواب نیستند تا بیدارشان کنید بلکه دانسته عمل میکنند و سعی در پوشاندن نیتشان میکنند شما که استادید باید زودتر از این متوجه میشدید .

برای خوانندگانی که بعداً این مطلب را می خوانند ممکن بود شبهه بوجود بیاید.

بازهم مصداق را روشن نکردید که منظورتان دقیقاً چه کسی بود.

اما جدای از اینها خیلی تعجب کردم از رفتار بعضی اهالی انجمن. خیلی تعجب کردم!
پای کفر صلوات می گذارند به نشانه ی تأیید! بعد حتما در روز محشر از امام زمان (عج) طلب شفاعت هم دارند!
جوری حق و باطل به هم آمیخته که امکان تعیین حد و مرز با کفر برای بعضی جوانان از بین رفته است!
روی سخنم با همه ی خیرخواهان اسلام و شیعه است:
یک بار دیگر تمام آموخته هایتان را مرور کنید!
حداقل قرآن را یک بار دیگر به هر زبانی که آنرا می فهمید بخوانید!
بعد بعضی موضوعات این انجمن و عباراتی که در آن بکار می رود را نه با گفته های من خطاکار، بلکه با دستورات خداوند در قرآن بسنجید.
بعد خودتان قضاوت کنید در چه زاویه ای از حق و باطل قرار دارید!
یا علی.

ناصر یوسف نژاد;242865 نوشت:
برای خوانندگانی که بعداً این مطلب را می خوانند ممکن بود شبهه بوجود بیاید.

بازهم مصداق را روشن نکردید که منظورتان دقیقاً چه کسی بود.

برای همان کسانی است که شما انان را دعوت به استغفار فرمودید تاپیکهای 202 و 203 و ماقبل ان

اگر شما روزی شیطان را ببینید به او میگوئید استغفار کن یا از او دوری میکنید .

بنده اگر روزی شیطان را ببینم از او به خدا پناه میبرم .

سبوی تشنه;242804 نوشت:
بدبختی تو اینه که میخوای تمام جزئیات عالم تو قرآن باشه همه اینها از جهل و عدم درک شما از چرایی نازل شدن قرآن هست.اگر تو قرآن میومد که دودوتا میشه چهارتا شما الان میگفتی چرا نمیشه پنج تا یعنی تو نمیتونی درک کنی منظور از ریسمان چیه اینقدر سطح علمیت پایینه که فکر میکنی باید یه طناب از زمین به آسمون وصل باشه و تو بتونی ببینیش

پروفسور تا بحال به هیچ کتابی گیر ندادم چرا 2+2 =4 می شود . اما در مورد دوم خواستم مثالی بزنم در زمینه تحیلی هایی که از قرآن می کنید نه اینکه انتظار دارم ریسمانی از فضا رو زمین باشد . گفتم لابد فردا هم این آیه را دستاویز کرده و به نظریه ریسمان مرتبط می دانید . در مورد نظریه ریسمان سرچ بزن منظورم اون بود .

سبوی تشنه;242804 نوشت:
در مورد خمس فقط يک آيه وجود دارد درحالي که براي زکات آيات متعددي نازل شده است بنابراين زکات مهمتر از خمس است.

با توجه به اینکه خمس چندین برابر زکات درآمد دارد چرا اهمیتش کمتر است . این فتوای شماست . در این زمینه به تاپیک من مراجعه کنید اینجا فعلا بحث نکنیم . فقط می دونم که عربا خودشون هم چنین بداشتی از آیاتشون نمی کنن که ما می کنیم !

http://www.askdin.com/thread20262-3.html

سبوی تشنه;242804 نوشت:
مفسرین گفته‏اند: منظور از « عین حمئه » چشمه‏اى داراى گل سیاه یعنى لجن است، چون حماه به معناى گل سیاه است و مقصود از عین دریا است

سبوی تشنه;242804 نوشت:
مراد از عین (چشمه) دریاست ؛ چرا که اوّلاً عرب از دریا تعبیر به عین می کند.

واژه بحر در قرآن 40 بار آمده خدا همین جا می خواست مثال بزنه . کجای قرآن عین به معنای دریا اومده . حتما تو بهشتم دریا زیر درختان جاریه !

سبوی تشنه;242804 نوشت:
خداوند متعال می فرماید: « حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فی‏ عَیْنٍ حَمِئَهٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فیهِمْ حُسْناً ـــ چون به غروبگاه آفتاب رسید چنین یافت که در چشمه‏اى گل‏آلود (تیره) فرو مى‏رود و نزدیک چشمه گروهى را یافت. گفتیم اى ذو القرنین یا عذاب مى‏کنى یا میان آنها طریقه‏اى نیکو پیش مى‏گیرى.»

خب من حالا بهتر بیانش می کنم : وقتی به سمت مغرب رفت به سرزمینی رسید . و در آنجا با مردمی برخورد کرد ...
این بهتره یا این که اون به غروبگاه خورشید رسید... خورشید اینجا چه نقش مثبتی ایفا می کند . غروب خورشید هم مانند سراب هست چطور می توانیم به آن برسیم . و اینجا معنای نزدیک آن نزدیک چیست !؟
از نظر سایر بعد های این داستان یک لینک می دم نمی خوام کپی کنم . ببینید مفسران چه چیزهایی حتی از زبان امامان بیان کردن و سالها هم به عنوان مسائل دینی به ما عرضه شد .
http://ghesasolanbiya.mihanblog.com/post/22

سبوی تشنه;242804 نوشت:
از کلمه ی مغرب الشمس ، استفاده می شود که این دریا در مغرب زمین بوده است امّا بر خلاف آنچه برخی مفسّرین فرموده اند ، از این استفاده نمی شود که آن دریا ، حتماً در انتهای مغرب زمین بوده است. پس آن دریا یا دریای سیاه بوده در بالای ترکیّه یا دریای مدیترانه بوده یا اقیانوس اطلس. و به احتمال زیاد آن دریا ، دریای سیاه باشد ؛ چرا که با علائم داده شده در آیه تطابق بیشتری دارد. اگر واژه ی دریای سیاه را در گوگل جستجو بفرمایید عکسهای ماهواره ای آن را می یابید که مثل قیر سیاه می نماید.

یعنی پیامبر خدا اینقد سواد نداشته بفهمه خورشید تو دریا نمی ره . واینکه مثلا ما در فارسی هم داریم "یافتم" یعنی پیدا کردم یا فهمیدم . اگر در جمله جسمی یا مکانی باشد معنی پیدا کردن و اگر مفهومی یا درکی باشد معنی فهمیدن می دهد !!! واقعا الان حوصله ندارم وگر نه توضیح می دادم !!!

سبوی تشنه;242804 نوشت:
شاید تو بیشتر از علامه بفهمی!!

سبوی تشنه;242804 نوشت:
امّا بر خلاف آنچه برخی مفسّرین فرموده اند ، از این استفاده نمی شود

خودتون جواب خودتون رو دادید . علامه شما هم جز همین مفسرین هست و اعتمادی بهش نیست !

بهلول;242870 نوشت:
برای همان کسانی است که شما انان را دعوت به استغفار فرمودید تاپیکهای 202 و 203 و ماقبل ان اگر شما روزی شیطان را ببینید به او میگوئید استغفار کن یا از او دوری میکنید . بنده اگر روزی شیطان را ببینم از او به خدا پناه میبرم .

دوستان با هم در گیر نشین . ما گوشمون پر هست . اصلا ما جهنمی دلتون برای ما نسوزه ! من که به بحثای شما دقت ندارم . بهتره به هم گیر ندید !

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

ناصر یوسف نژاد;242865 نوشت:
اما جدای از اینها خیلی تعجب کردم از رفتار بعضی اهالی انجمن. خیلی تعجب کردم! پای کفر صلوات می گذارند به نشانه ی تأیید! بعد حتما در روز محشر از امام زمان (عج) طلب شفاعت هم دارند! جوری حق و باطل به هم آمیخته که امکان تعیین حد و مرز با کفر برای بعضی جوانان از بین رفته است!

دوست عزیز.خیلی جلوی خودم رو گرفتم و میگیرم که حرفی نزنم پس اگر حرفی نمیزنم لطفاً سکوت کنید یا اینکه با کلمه بعضی ها که به شدت مرا آزار میدهد مرا صدا نکنید.بنده اسم دارم.بفرمایید جناب علی.اگر جیگرش را ندارید چیزی بیان نکنید.
در این تاپیک آنچنان به بنده های خدا ننگ میزنید که انگار نائب امام زمان علیه سلام هستید.هرکس باشند کافر هم باشند بنگان شما نیستند بندگان خدا هستند.
بنده هم سعی در راهنمایی ایشان دارم و عقلم خوب میداند چه چیز حق است و چه چیز باطل.پس لطفاً از بیان جملاتی که هیچ فایده ای ندارد وارد بحث نشوید.
بنده مدارا را با این بزرگواران ترجیح میدهم.دوست ندارم چیزی بگویم که کسی ناراحت شود.پس لطفاً رعایت کنید.
یا علی.[/]

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.
بنظر میاید مشکل برادر helmon برطرف شده باشد.دوست داریم نظر ایشان را بدانیم.
اما جناب لیمبو.
بنده متوجه مشکل شما نمیشوم.بنظر میاید شبه شما هم نوعی سوء ظن باشد.
لطفاً مشکل خود را یکی یکی بیان کنید تا به آن به نحو بهتر بپردازیم و وارد حاشیه نشویم.
با تشکر:Gol:
[/]

limbo;242917 نوشت:
پروفسور تا بحال به هیچ کتابی گیر ندادم چرا 2+2 =4 می شود . اما در مورد دوم خواستم مثالی بزنم در زمینه تحیلی هایی که از قرآن می کنید نه اینکه انتظار دارم ریسمانی از فضا رو زمین باشد . گفتم لابد فردا هم این آیه را دستاویز کرده و به نظریه ریسمان مرتبط می دانید . در مورد نظریه ریسمان سرچ بزن منظورم اون بود .

با توجه به اینکه خمس چندین برابر زکات درآمد دارد چرا اهمیتش کمتر است . این فتوای شماست . در این زمینه به تاپیک من مراجعه کنید اینجا فعلا بحث نکنیم . فقط می دونم که عربا خودشون هم چنین بداشتی از آیاتشون نمی کنن که ما می کنیم !

http://www.askdin.com/thread20262-3.html

واژه بحر در قرآن 40 بار آمده خدا همین جا می خواست مثال بزنه .

خب من حالا بهتر بیانش می کنم : وقتی به سمت مغرب رفت به سرزمینی رسید . و در آنجا با مردمی برخورد کرد ...
این بهتره یا این که اون به غروبگاه خورشید رسید... خورشید اینجا چه نقش مثبتی ایفا می کند . غروب خورشید هم مانند سراب هست چطور می توانیم به آن برسیم . و اینجا معنای نزدیک آن نزدیک چیست !؟
از نظر سایر بعد های این داستان یک لینک می دم نمی خوام کپی کنم . ببینید مفسران چه چیزهایی حتی از زبان امامان بیان کردن و سالها هم به عنوان مسائل دینی به ما عرضه شد .
http://ghesasolanbiya.mihanblog.com/post/22

یعنی پیامبر خدا اینقد سواد نداشته بفهمه خورشید تو دریا نمی ره . واینکه مثلا ما در فارسی هم داریم "یافتم" یعنی پیدا کردم یا فهمیدم . اگر در جمله جسمی یا مکانی باشد معنی پیدا کردن و اگر مفهومی یا درکی باشد معنی فهمیدن می دهد !!! واقعا الان حوصله ندارم وگر نه توضیح می دادم !!!

خودتون جواب خودتون رو دادید . علامه شما هم جز همین مفسرین هست و اعتمادی بهش نیست !


خداشاهده دلم برات میسوزه
نه به عنوان یک دشمن به عنوان یک انسان که گمراهی انسان دیگر رو میبینه و هرکاری میکنه و هر دلیلی میاره باز قبول نمیکنه مثل تو در تاریخ زیاد بودن این دنیا لیاقت هیچ انسانی نیست حیف به درجاتی از دنیا پست تر نزول کنیم.
نمیخوام از آیه یا چیز دیگری استفاده کنم از خودم ناراحتم که هرکاری میکنم سخن حق در تو کارگر نیست
بهتره این بحث رو تموم کنیم چون تواصلا به دنبال حقیقت نیستی
نمیدونم شاید دارم اشتباه میکنم اما برداشت من از همه نظراتت تا حالا این بود که اصلا به خدا اعتقاد نداری
پس صورت مسئله پاک میشه.
خداوند همه مارو به راه رستگاری هدایت کنه.
یاحق

عــــلی;242936 نوشت:
لطفاً مشکل خود را یکی یکی بیان کنید تا به آن به نحو بهتر بپردازیم و وارد حاشیه نشویم.

جناب helmon را که فراری دادین ( منظورم شما نیستید ) کلا منم کم کم دارم فراری میشم . دلیلی اینکه این همه سال دنبال تحقیق در دین نبودم همین امور بود . همین کسانی که جای خدا نشستن وقضاوت می کنن همین هایی که با کپی کردن چند تا مطلب فکر میکنن تحلیل قوی و متقن ارائه دادن و حرفای ما همش چرند و بی مغزیه . اگه امثال اینا زمان پیامبر بودن 90 درصد جمعیت جهان رو نابود می کردن فکر کنم .

سبوی تشنه;242942 نوشت:
خداشاهده دلم برات میسوزه

دلت نسوزه ! جواب بده . از مغز خودت یا هر کسی ...

سبوی تشنه;242942 نوشت:
بهتره این بحث رو تموم کنیم چون تواصلا به دنبال حقیقت نیستی

هر وقت این حرف رو می زنید . فکر می کنم کم آوردین .

limbo;242956 نوشت:
جناب helmon را که فراری دادین ( منظورم شما نیستید ) کلا منم کم کم دارم فراری میشم . دلیلی اینکه این همه سال دنبال تحقیق در دین نبودم همین امور بود . همین کسانی که جای خدا نشستن وقضاوت می کنن همین هایی که با کپی کردن چند تا مطلب فکر میکنن تحلیل قوی و متقن ارائه دادن و حرفای ما همش چرند و بی مغزیه . اگه امثال اینا زمان پیامبر بودن 90 درصد جمعیت جهان رو نابود می کردن فکر کنم .

دلت نسوزه ! جواب بده . از مغز خودت یا هر کسی ...

هر وقت این حرف رو می زنید . فکر می کنم کم آوردین .


جواب چی رو بدم؟
سوالت منطقیت! تو باید از خداشناسی شروع کنی مثل دوستت helmon فهمید هنوز خدارو نشناخته
helmon;242807 نوشت:
چگونه از خدا نشانه ای بخواهم مثلا نشانه ای در خواب یا بیداری من هر چی از خدا میخوام نشانه ای بدهد هیچی نمیشود

ا
limbo;242956 نوشت:
هر وقت این حرف رو می زنید . فکر می کنم کم آوردین .

اینجو فکری نکن امیدی به نتیجه گرفتن بحث با تو نیست
یک چیز رو هیچوقت فراموش نکن
ما راهمون رو پیدا کردیم این تو هستی که سرگردانی
خودت رو از این سرگردانی نجات بده نه با مخالفت با حق و آنچه که شاید عقلت نتونه درک کنه.
یاحق

عــــلی;242936 نوشت:
لطفاً مشکل خود را یکی یکی بیان کنید تا به آن به نحو بهتر بپردازیم و وارد حاشیه نشویم.

داشتیم در مورد قرآن صحبت می کردیم . در مورد تناقضاتش ( هر چند در ظاهر ) و اینکه چرا با تفسیر سعی می کنیم آن را درست جلوه دهیم و قرآن را با معجزه نشان دهیم . معانی قرآن در گذشته یک چیز دیگر بود . حالا با بازی با کلمات سعی می کنیم معانی آن را عوض کنیم و داستان های خود را عوض کنیم .

بگذریم .

سبوی تشنه;242961 نوشت:
ما راهمون رو پیدا کردیم این تو هستی که سرگردانی

تو هم خیال می کنی . راهت رو پیدا کردی . مغزت داره فریبت می ده زیادی بهش تکیه کردی ! تو این جهان صدها مذهب وجود داره و هر کدوم فکر می کنه راهشون رو پیدا کرده . تو هم روشون . همچنان برای خودت توجیه کن .
به هر حال امثال تو نمی تونن منو خسته کنن یا بترسونن .

سبوی تشنه;242804 نوشت:
ـ مراد از عین (چشمه) دریاست ؛ چرا که اوّلاً عرب از دریا تعبیر به عین می کند. ثانیاً در روایات اهل بیت (ع) نیز کلمه ی عین در این آیه تفسیر به دریا شده. ثالثاً چشمه گفتن به دریا در این آیه ، می تواند نوعی تعظیم برای ذوالقرنین باشد ؛ یعنی در برابر عظمت ذوالقرنین ، که کلّ زمین را به قدرت الهی گشته بود ، دریا همچون چشمه می نمود.

limbo;242917 نوشت:
واژه بحر در قرآن 40 بار آمده خدا همین جا می خواست مثال بزنه . کجای قرآن عین به معنای دریا اومده . حتما تو بهشتم دریا زیر درختان جاریه !

نمونه اش : الکی تفسیر نکن . کی می گه کجای قرآن مثال هست و کجا نیست . شاید نماز و روزه هم در قرآن مثاله ! همه چی به دلخواه شماها هر جا خواستین مثاله و هر جا خواستین واقعی .

ناصر یوسف نژاد;242831 نوشت:
فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ ﴿40﴾ سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها كه ما قادريم. (40)

شما هم ثابت کن این آیه چیزی در بر داره با توجه به

رَ‌بُّ الْمَشْرِ‌قَيْنِ وَرَ‌بُّ الْمَغْرِ‌بَيْنِ ﴿١٧
او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است! (۱۷)

شاید دیگه این آخرین پستم تو این سایت باشه .

limbo;242974 نوشت:
نمونه اش : الکی تفسیر نکن . کی می گه کجای قرآن مثال هست و کجا نیست . شاید نماز و روزه هم در قرآن مثاله ! همه چی به دلخواه شماها هر جا خواستین مثاله و هر جا خواستین واقعی .

مطمئن باش هیچ کس از خودش قرآن رو تفسیر نمیکنه همه از معصومین نقل شده
اگر هم با نظرات معصومین(علیهم السلام) مشکل داری زیاد عجیب نیست
چه فرقی میکنه مهم اینه که هرکسی به مسیری که میره ایمان داشته باشه مسیر تو چیه؟
کسی نمیخواد تورو بترسونه خواستیم آنچه که درسته رو به تو نشون بدیم
باز هم میگم اینجا نظر دادن با تو فایده نداره یه پست جدید باز کن در مورد رد کرد وجود خدا حرف بزن چون حقانیت قرآن رو با دلایل پوچ رد میکنی اونجا شاید یه فرجی بشه؟
یاحق

عــــلی;242936 نوشت:
[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.
بنظر میاید مشکل برادر helmon برطرف شده باشد.دوست داریم نظر ایشان را بدانیم.
اما جناب لیمبو.
بنده متوجه مشکل شما نمیشوم.بنظر میاید شبه شما هم نوعی سوء ظن باشد.
لطفاً مشکل خود را یکی یکی بیان کنید تا به آن به نحو بهتر بپردازیم و وارد حاشیه نشویم.
با تشکر:Gol:
[/]

من به اسلام و به این که خدا اصلا با ما ارتباط برقرار میکند و دینی فرستاده شک کردم !
دعا هایی در اسلام هست که مثلا میگوید هر کس در این روز فلان دعا را بخواند و آرزویی بکند حتما براورده میشود
در حالی که من این کار رو انجام دادم هیچی هم نشد فقط داشتم خل میشدم!
و خدا به ذات خود قسم خورده بود که هر که هر چیز بخواهد را بدهد در حالی که نداد !
بعد اسلام میگوید هر کس به خاطر ترس از گناه ازدواج کند بر خدا واجب است روزی او را بدهد !
من با توجه به تجربه قبلی الان چجوری به این یکی اعتماد کنم و ازدواج کنم !
قرآن میفرماید فرزندانتان را نکشید که خدا روزی دهنده آن هاست !
بعد من به چشم میبینم افرادی که از گرسنگی میمیرند !
من فکر میکنم خدا یه سری قوانین طبیعت رو آفریده و دیگه ولمون کرده !
و با ما ارتباطی برقرار نمیکنه !
در ضمن مسالی از نقض حقوق بشر و برابر ندانستن انسان ها با هم در قرآن (من اینگونه برداشت کردم)

به نظر من آیه زیر بی عدالتی هست !
خدا خود ناقص و جاهل می آفریند
خود یکی را برتر میدارد و یکی را پست !
اصلا قابل درک نیست

عــــلی;242934 نوشت:
بنام خدا.
سلام.

دوست عزیز.خیلی جلوی خودم رو گرفتم و میگیرم که حرفی نزنم پس اگر حرفی نمیزنم لطفاً سکوت کنید یا اینکه با کلمه بعضی ها که به شدت مرا آزار میدهد مرا صدا نکنید.بنده اسم دارم.بفرمایید جناب علی.اگر جیگرش را ندارید چیزی بیان نکنید.
در این تاپیک آنچنان به بنده های خدا ننگ میزنید که انگار نائب امام زمان علیه سلام هستید.هرکس باشند کافر هم باشند بنگان شما نیستند بندگان خدا هستند.
بنده هم سعی در راهنمایی ایشان دارم و عقلم خوب میداند چه چیز حق است و چه چیز باطل.پس لطفاً از بیان جملاتی که هیچ فایده ای ندارد وارد بحث نشوید.
بنده مدارا را با این بزرگواران ترجیح میدهم.دوست ندارم چیزی بگویم که کسی ناراحت شود.پس لطفاً رعایت کنید.
یا علی.

اگر حرفی بزنید، اگر حق باشد از شما تشکر می کنم و اگر باطل باشد جوابی درخور تقدیم می نمایم!
اینکه می فرمایید لطفا سکوت کنید، نه شما و نه تمامی دوستان و دوست داران کفار، اگر روی هم جمع شوند، بنده در مقابل کفر با شدت مقابله می کنم و سکوت نمی کنم، پس لطفا در مورد چیزی که هیچ ارتباطی به شما ندارد صحبت نکنید.

من بنده ی شما نیستم، بنده خدا هستم و روز قیامت در مقابل این آیات که به آن ایمان آورده ام مسئولم:

اینان که شما فرمودید بندگان خدا، خداوند در موردشان بهتر می داند و صریحاً در قرآن کریم فرموده است که کسانی که آیات کتاب خدا را به سخره گیرند، و به آن کافر شوند، ادامه اش را از قرآن بگویم :

سوره فرقان، آیات 4 تا 6

4 وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاؤُوا ظُلْمًا وَزُورًا
5 وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا
6 قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا

4 و کافران گفتند که اين جز دروغی که خود بافته است و گروهی ديگر او را بر آن ياری داده اند ، هيچ نيست حقا آنچه می گويند ستم و باطل است
5 و گفتند : اين اساطير پيشينيان است که هر صبح و شام بر او املا می شود و، او می نويسدش
6 بگو : اين کتاب را کسی نازل کرده است که نهان آسمانها و زمين را می داند و آمرزنده و مهربان است

سوره ی نمل، آیات 79 تا 85

79 فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ
80 إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ
81 وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ
82 وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ
83 وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ
84 حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
85 وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ

79 پس بر خدا توکل کن که تو همراه با حقيقتی روشن هستی
80 تو نمی توانی مردگان را شنوا سازی و آواز خود را به گوش کرانی که از توروی بر می گردانند برسانی
81 تو نمی توانی کوران را از گمراهيشان راه نمايی آواز خود را تنها به گوش کسانی توانی رساند که به آيات ما ايمان آورده اند و مسلمان هستند
82 چون فرمان قيامت مقرر گردد، برايشان جنبنده ای از زمين بيرون می ، آوريم که با آنان سخن بگويد که اين مردم به آيات ما يقين نمی آوردند
83 روزی که از هر ملتی فوجی از آنان که آيات ما را تکذيب می کردند گرد می آوريم و آنان را به صف برانند ،
84 تا چون به محشر برسند ، گويد : آيا شما آيات مرا تکذيب می کرديد و حال آنکه دانش شما بدان احاطه نيافته بود ? آن چه کاری بود که می کرديد ?
85 به کيفر ستمی که می کردند حکم عذاب بر آنها مقرر شود بی آنکه هيچ سخنی بگويند

سوره توبه، آیه 73

73 يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ

73 ای پيامبر ، با کافران و منافقان بجنگ و با آنان به شدت رفتار کن ،، جايگاهشان جهنم است که بد سرانجامی است

سوره احزاب، آیات 1، 6 و 7

1 يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا
6 وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ
7 وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ

1 ای پيامبر ، از خدا بترس و از کافران و، منافقان اطاعت مکن زيرا خداداناو حکيم است
6 بعضی ، از مردم خريدار سخنان بيهوده اند ، تا به نادانی مردم را از راه خدا گمراه کنند و قرآن را به مسخره می گيرند نصيب اينان عذابی است خوارکننده
7 و چون آيات ما بر آنها خوانده شود ، با خود پسندی روی برگردانند ، چنان که گويی نشنيده اند يا همانند کسی که گوشهايش سنگين شده باشد او رابه عذابی دردآور بشارت ده

3 دسته انسان وجود دارند:
1-آنهایی که اول فکر می کنند بعد حرف می زنند.
2-آنهایی که اول حرف می زنند و بعد فکر می کنند.
3-آنهایی که اول حرف می زنند و بعد فکر نمی کنند.
شما از دسته سوم هستید متأسفانه.

بعد این قضیه «جیگرش را ندارید» را برای من توضیح دهید!

عــــلی;242936 نوشت:
بنام خدا.
سلام.
بنظر میاید مشکل برادر helmon برطرف شده باشد.دوست داریم نظر ایشان را بدانیم.
اما جناب لیمبو.
بنده متوجه مشکل شما نمیشوم.بنظر میاید شبه شما هم نوعی سوء ظن باشد.
لطفاً مشکل خود را یکی یکی بیان کنید تا به آن به نحو بهتر بپردازیم و وارد حاشیه نشویم.
با تشکر:gol:

helmon;243003 نوشت:
من به اسلام و به این که خدا اصلا با ما ارتباط برقرار میکند و دینی فرستاده شک کردم !
دعا هایی در اسلام هست که مثلا میگوید هر کس در این روز فلان دعا را بخواند و آرزویی بکند حتما براورده میشود
در حالی که من این کار رو انجام دادم هیچی هم نشد فقط داشتم خل میشدم!
و خدا به ذات خود قسم خورده بود که هر که هر چیز بخواهد را بدهد در حالی که نداد !
بعد اسلام میگوید هر کس به خاطر ترس از گناه ازدواج کند بر خدا واجب است روزی او را بدهد !
من با توجه به تجربه قبلی الان چجوری به این یکی اعتماد کنم و ازدواج کنم !
قرآن میفرماید فرزندانتان را نکشید که خدا روزی دهنده آن هاست !
بعد من به چشم میبینم افرادی که از گرسنگی میمیرند !
من فکر میکنم خدا یه سری قوانین طبیعت رو آفریده و دیگه ولمون کرده !
و با ما ارتباطی برقرار نمیکنه !
در ضمن مسالی از نقض حقوق بشر و برابر ندانستن انسان ها با هم در قرآن (من اینگونه برداشت کردم)

helmon;243004 نوشت:
به نظر من آیه زیر بی عدالتی هست !
خدا خود ناقص و جاهل می آفریند
خود یکی را برتر میدارد و یکی را پست !
اصلا قابل درک نیست

قبل از ارشاد شما جناب برادر علی، این دوستمون هلمون درجه ی کفرشون کمتر بود!
از وقتی مورد ارشاد شما قرار گرفتن خیلی زیورآلات دیگر هم به تزئینات کفر ایشون اضافه شده و کفر آراسته تری رو نشون میدن!
همیشه همینجوری مشکل حل می کنید؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

اصلا ما کافر !
چرا گیر دادین !
اگر میتونید ما رو از این کفر در بیاری که بفرما
اگر نمیتونی شما رو به خیر ما رو به سلامت ! اجباری در پاسخ به سوالات ما نداری
من به اسلام یقین ندارم
خواستم با مطالعه بیشتر قرآن یقین پیدا کنم بدتر شد !
قرآن فقط آدم رو میترسونه Fool الان من کاملا گیج شدم
امیدوارم هممون هدایت بشیم !
حداقلش اینه که من میدونم راهم رو گم کردم و پی راهم هستم
ولی ممکنه شما بیراهه بری و فکر کنی درست در مسیری ! که این خیلی خطرناک تر و سخت تره !
آنکس که نداند که نداند که نداند تا ابد در جهل بماند Smile

helmon;243034 نوشت:
اصلا ما کافر !
چرا گیر دادین !
اگر میتونید ما رو از این کفر در بیاری که بفرما
اگر نمیتونی شما رو به خیر ما رو به سلامت ! اجباری در پاسخ به سوالات ما نداری
من به اسلام یقین ندارم
خواستم با مطالعه بیشتر قرآن یقین پیدا کنم بدتر شد !
قرآن فقط آدم رو میترسونه Fool الان من کاملا گیج شدم
امیدوارم هممون هدایت بشیم !
حداقلش اینه که من میدونم راهم رو گم کردم و پی راهم هستم
ولی ممکنه شما بیراهه بری و فکر کنی درست در مسیری ! که این خیلی خطرناک تر و سخت تره !
آنکس که نداند که نداند که نداند تا ابد در جهل بماند :)

دوست عزیز سؤال با استهزاء تفاوت دارد.
بنده در همین تابیک تا صفحه 12 به سؤالات شما در حد بضاعت و اطلاعات خودم جواب می دادم، درسته؟
آیا به شما گفتم کافر؟
سؤال کردن که عیب نیست. همین سؤالات را هر روزه هزاران و میلیونها نفر می پرسند، یا جواب قانع کننده دریافت می کنند، یا نمی کنند و تا اینجا مشکلی نیست و کسی کافر نیست درست؟
اما کسی که از جواب قانع نشد، آیا حق دارد به استهزاء مقدسات طرف مقابل بپردازد؟
آیا جایز است که عقاید و مقدسات طرف مقابل را مورد توهین قرار داده و لگد مال کند؟
شما علناً گفتید که در قرآن اشکالاتی دیدم!
حق ندارید همچین چرندی بگویید در یک انجمنی که مخاطبانش به بی اشکال بودن قرآن اعتقاد دارند.
شما به صراحت می فرمایید خدا عادل نیست!
حق ندارید از این اراجیف بگویید در انجمنی که انسان موحد در آنجا حضور دارد.
سؤال پرسیدی، جواب داده شد در حد اطلاعات و دانش اعضای انجمن.
اگر قانع شدی فبها. اگر نشدی برو به سلامت. از یک منبع دیگر بپرس، جای دیگر تحقیق کن، اما اجازه اینکه در اینجا سمپاشی کنی و کفر و شرک تبلیغ کنی نداری!
سؤال کنی اشکال ندارد، فتوی کفر و شرک صادر کنی تو دهنت می زنم کافر.

ناصر یوسف نژاد;243036 نوشت:
دوست عزیز سؤال با استهزاء تفاوت دارد.
بنده در همین تابیک تا صفحه 12 به سؤالات شما در حد بضاعت و اطلاعات خودم جواب می دادم، درسته؟
آیا به شما گفتم کافر؟
سؤال کردن که عیب نیست. همین سؤالات را هر روزه هزاران و میلیونها نفر می پرسند، یا جواب قانع کننده دریافت می کنند، یا نمی کنند و تا اینجا مشکلی نیست و کسی کافر نیست درست؟
اما کسی که از جواب قانع نشد، آیا حق دارد به استهزاء مقدسات طرف مقابل بپردازد؟
آیا جایز است که عقاید و مقدسات طرف مقابل را مورد توهین قرار داده و لگد مال کند؟
شما علناً گفتید که در قرآن اشکالاتی دیدم!
حق ندارید همچین چرندی بگویید در یک انجمنی که مخاطبانش به بی اشکال بودن قرآن اعتقاد دارند.
شما به صراحت می فرمایید خدا عادل نیست!
حق ندارید از این اراجیف بگویید در انجمنی که انسان موحد در آنجا حضور دارد.
سؤال پرسیدی، جواب داده شد در حد اطلاعات و دانش اعضای انجمن.
اگر قانع شدی فبها. اگر نشدی برو به سلامت. از یک منبع دیگر بپرس، جای دیگر تحقیق کن، اما اجازه اینکه در اینجا سمپاشی کنی و کفر و شرک تبلیغ کنی نداری!
سؤال کنی اشکال ندارد، فتوی کفر و شرک صادر کنی تو دهنت می زنم کافر.

من توهین نکردم ! سوال کردم !
ولی شما توهین کردید و میکنید !
دینی که با حرف های یه بچه 17-18 ساله قراره سمپاشی بشه رو شما چجوری بهش اعتقاد داری !
شما که همچین رفتاری دارید که از یک انسان عاقل بعید است چگ.نه حرف هایتان را صحیح بدانم
اکثر پاسخ های شما هم سفسطه و مغالطه گونه هست و قابل رد کردن
--
یعد جالب هست افرادی مثل شما ادعا میکنند که چرا یک مسیحی یا یهودی به اسام روی نمی آورند !
خوب آنها هم اعتقادی همچین شما دارند
و به خود حتی اجازه سوال کردن هم نمیدهند
و تا کسی حرفی زد کافر میشود و از ترسش کمتر کسی دینش را تغیر میدهد !
آنها هم ولایت پذیر و پیرو پاپ ها و کشیش ها و خاخان هایشان هستند !
و چون عقل خودشان را تعطیل کردن و اختیارشان را دادن دست افراد دیگر و کورکورانه و بدون علت پیروی میکنند در همان دین خودشان باقی میمانند و چه بسا مسلمان را هم کافر بدانند !
برای این که به پاسخ درستی رسید باید تعصبات را کنار گذاشت و عقلانی و منطقی به قضیه نگاه کرد
وگر نه هر کس اعتقادی دارد و به اعتقادش به همان اندازه شما پایبند است !
شما میزان علاقه خودتان را به دینتان دلیل حق بودنش میدانید !
شیعه خودش را حق میداند
سنی خودش را حق میداند
مسیحی و یهودی هم همینطور
و دین های دیگر !
و تا زمانی که مردم با عقل و منطق پی چیزی نباشند هیچوقت اینها با هم یکی و واحد نمیشود
شما اگر دلایل منطقی بیاورید بقیه به حقانیت شما پی خواهند برد
وگر نه ادعا و تو دهنت میزنم رو هر کسی میتونه بگه

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

ناصر یوسف نژاد;243026 نوشت:
قبل از ارشاد شما جناب برادر علی، این دوستمون هلمون درجه ی کفرشون کمتر بود! از وقتی مورد ارشاد شما قرار گرفتن خیلی زیورآلات دیگر هم به تزئینات کفر ایشون اضافه شده و کفر آراسته تری رو نشون میدن! همیشه همینجوری مشکل حل می کنید؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

برادر بزرگوار شما اگر تا سالها بنشینید اینجا و به شخصی بگویید شما کافری شما مجترمی شما ....
اگر کمی فکر کنید میبینید این فرد هرگز با اینکار هدایت پیدا نمیکند.
کلام قرآن را بشنوید:
معمولاً به‌ندرت اتفاق می­افتاد که پیامبر(ص) پس از پیروزی در صدد انتقام برآید؛ بلکه با رحمت الهی و با اخلاق پسندیده و رفتار سازنده­اش آنها را می­بخشید و این­گونه سبب جذب بسیاری به اسلام می­شد. قرآن کریم، مدارای پیامبر را این‌گونه می­ستاید:

«فبما رحمه من الله لنت لهم و لوکنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر، فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین[14]


«به برکت رحمت الهی در برابر آنان نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخشای و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها با آنان مشورت کن؛ اماهنگامی که تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.»

[/]

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.

helmon;243034 نوشت:
خواستم با مطالعه بیشتر قرآن یقین پیدا کنم بدتر شد ! قرآن فقط آدم رو میترسونه Fool الان من کاملا گیج شدم امیدوارم هممون هدایت بشیم !

برادر helmon ماکه سوء ظن شمارا نسبت به آیه مورد نظر شما گفتیم.باز چه جایی مشکل دارید؟لطفاً مشکلات خود را و جاهایی که گیج کننده است یا اینکه نمیتوانید آنها را درک کنید برای ما بیان کنید.
اینگونه بحث کردن شمارا به جایی نمیرساند و باعث ناراحت کردن افرادی میشود که پست های شمارا میخوانند.شما هنوز بسیار جوان هستید و اطلاعات کافی در مورد اسلام و قرآن ندارید.لذا من به شما پیشنهاد میکنم قبل از اینکه همیشه بیایید بگویید من قرآن رو قبول ندارم و اینجا مشکل داره و دین اسلام این مشکل رو داره و اونو نمیپذیرم.بیایید آنرا بیان کنید چراکه اسلام راه درست است و چیزهایی که شمارا ناراحت میکند از اسلام نیست.همش سوء ظن و برداشت های اشتباه خودتان است که با عجله قضاوت میکنید.
من پیشنهاد میکنم قبل از اینکه قضاوت کنید آنرا به صورت سوال و مساله برای خود و دیگران مطرح کنید تا با مشورت آنرا را برطرف و انشالله شما و خودمان را به حقیقت هدایت کنیم.
با تشکر.[/]

helmon;243043 نوشت:
من توهین نکردم ! سوال کردم !
ولی شما توهین کردید و میکنید !
دینی که با حرف های یه بچه 17-18 ساله قراره سمپاشی بشه رو شما چجوری بهش اعتقاد داری !
شما که همچین رفتاری دارید که از یک انسان عاقل بعید است چگ.نه حرف هایتان را صحیح بدانم
اکثر پاسخ های شما هم سفسطه و مغالطه گونه هست و قابل رد کردن
--
یعد جالب هست افرادی مثل شما ادعا میکنند که چرا یک مسیحی یا یهودی به اسام روی نمی آورند !
خوب آنها هم اعتقادی همچین شما دارند
و به خود حتی اجازه سوال کردن هم نمیدهند
و تا کسی حرفی زد کافر میشود و از ترسش کمتر کسی دینش را تغیر میدهد !
آنها هم ولایت پذیر و پیرو پاپ ها و کشیش ها و خاخان هایشان هستند !
و چون عقل خودشان را تعطیل کردن و اختیارشان را دادن دست افراد دیگر و کورکورانه و بدون علت پیروی میکنند در همان دین خودشان باقی میمانند و چه بسا مسلمان را هم کافر بدانند !
برای این که به پاسخ درستی رسید باید تعصبات را کنار گذاشت و عقلانی و منطقی به قضیه نگاه کرد
وگر نه هر کس اعتقادی دارد و به اعتقادش به همان اندازه شما پایبند است !
شما میزان علاقه خودتان را به دینتان دلیل حق بودنش میدانید !
شیعه خودش را حق میداند
سنی خودش را حق میداند
مسیحی و یهودی هم همینطور
و دین های دیگر !
و تا زمانی که مردم با عقل و منطق پی چیزی نباشند هیچوقت اینها با هم یکی و واحد نمیشود
شما اگر دلایل منطقی بیاورید بقیه به حقانیت شما پی خواهند برد
وگر نه ادعا و تو دهنت میزنم رو هر کسی میتونه بگه

خوب بی شعور، احمق، ابله، خرفت، من بیشتر از 10 تا پست بدون اینکه بی احترامی به شما بکنم، به سؤالات شما جواب دادم، دلایل غیر قابل رد آوردم، توضیح دادم.
بعد از شما پرسیدم روی هر کدام از آنها که قانع نشدی و مایل به بحث هستی بیا بحث کنیم، شما من را قانع کن که نادرست است، یادت می آید یا نه؟!

3 پست فقط ارسال کردم و از شما خواستم که بیا روی جوابهایی که به شما داده ام بحث کنیم و بگو چرا نادرست است، با دلیل و منطق.
اصلا جواب ندادی. جناب قنبر به شما با شدت برخورد کرد، من مخالفت کردم و از برخورد تند با شما ناراحت شدم. اما بعد دیدم که خیلی احمقی.
بی شعور، تو که دم از منطق می زنی، این بحث وارد صفحه بیست و چهارم شد و هنوز جواب صفحه ده را به من ندادی!
برو دلایلی را که برایت آوردم، بخوان در حضور جمع بحث کنیم، هرچه جمع تصمیم گرفت، اگر گفتند دلایل بنده اشکال دارد، هرچه تو بگویی من هستم، اگر گفتند که دلایل محکم است و تو سفسطه می کنی، آنوقت چکار کنیم؟!
اگر برای گرفتن جواب آمده ای، بسم الله.
برگرد به 15 صفحه قبل، جواب شما را داده ام، هرکدام را ناصحیح می دانی، بیا روی آن بحث کنیم، شاید توانستی من را قانع کنی و من هم دست از دین خود کشیدم!
اما اینکه در مقابل استدلال و برهان بنده فقط پشت سر هم ادعا می کنی و اعتراف می کنی که:
من دلم نمی آید قبول کنم!!!

آقا قضاوت با اعضای انجمن: آیا در بحث یا مجادله، این دلیل می شود که من بگویم دلم نمی آید قبول کنم!
خودت را به خریت زدی و مظلوم نمایی می کنی، در صفوف مسلمین و برادران دینی تفرقه انداختی، روی شیطان را سفید کردی. اگر وارد بحث منطقی شدی ، شدی
اگر به چرند گویی بدون سند و مدرک ادامه بدهی اوضاع را برایت سخت تر می کنم.

helmon;243043 نوشت:
من توهین نکردم ! سوال کردم ! ولی شما توهین کردید و میکنید !

بی خیال مثل اینکه اینجا جاش نیست . اما بادید ادامه داد شاید جای دیگه به جوابت برسی .

عــــلی;243052 نوشت:
شما هنوز بسیار جوان هستید و اطلاعات کافی در مورد اسلام و قرآن ندارید.لذا من به شما پیشنهاد میکنم قبل از اینکه همیشه بیایید بگویید من قرآن رو قبول ندارم و اینجا مشکل داره و دین اسلام این مشکل رو داره و اونو نمیپذیرم

ببین دوست عزیز اگه 20 سال تحقیق کنم بعد دین بگه آتش دست رو نمی سوزونه من قبول نمی کنم که نمی کنم اسمشو هر چی می خوای بذار .

ناصر یوسف نژاد;243070 نوشت:
3 پست فقط ارسال کردم و از شما خواستم که بیا روی جوابهایی که به شما داده ام بحث کنیم و بگو چرا نادرست است، با دلیل و منطق.

چه چیزی باعث می شه شما فکر کنی جوابات محکم هست . معیارت مغز کیه خودت یا ما . در ضمن همیشه در لحظه ای که جوابی ندارید بحث رو به جدل می کشید و فتوا صادر می کنید !!

ناصر یوسف نژاد;243070 نوشت:
خوب بی شعور، احمق، ابله، خرفت، من بیشتر از 10 تا پست بدون اینکه بی احترامی به شما بکنم، به سؤالات شما جواب دادم، دلایل غیر قابل رد آوردم، توضیح دادم. بعد از شما پرسیدم روی هر کدام از آنها که قانع نشدی و مایل به بحث هستی بیا بحث کنیم، شما من را قانع کن که نادرست است، یادت می آید یا نه؟!

خب تو گوسفندی تو گاوی .

.
.
.
.
.
.
.
.
اوه ببخشید حرفمو تفسیر نکردم . برداشت بد که نکردی!؟

منظورم این بود که تو مانند این حیوانات مفید هستی و به جامعه سود می رسانی . فقط یه مثال و از این جور چیزا .

تفسیر رو حال کردی .

عــــلی;243050 نوشت:
بنام خدا.
سلام.

کلام قرآن را بشنوید:
معمولاً به‌ندرت اتفاق می­افتاد که پیامبر(ص) پس از پیروزی در صدد انتقام برآید؛ بلکه با رحمت الهی و با اخلاق پسندیده و رفتار سازنده­اش آنها را می­بخشید و این­گونه سبب جذب بسیاری به اسلام می­شد. قرآن کریم، مدارای پیامبر را این‌گونه می­ستاید:

«فبما رحمه من الله لنت لهم و لوکنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر، فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین[14]

«به برکت رحمت الهی در برابر آنان نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخشای و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها با آنان مشورت کن؛ اماهنگامی که تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.»



این که شما می فرمایید در علم منطق به آن می گویند استنتاج باطل از حق.

این هم اثباتش که گفته شما باطل است:

آیا شما می فرمایید این آیه در شأن کسانی نازل شده که می گویند قرآن اشکال دارد؟!
یا می گویند استغفرالله خداوند عادل نیست؟!!!
از کجای این آیه همچین چیزی برمی آید دوست عزیز ؟!!!!
لطفا به من نشان بدهید!!!
شما معنای این آیه را دقیقاً برعکس متوجه شده اید!!!
اگر خوشبینانه نگاه کنیم و سوءنیتی در کار نباشد!!!
این آیه 159 سوره آل عمران است که خدا درباره کسانیکه به خدا و قرآن و پیامبر (ص) ایمان داشتند، اما ترسیدند و نجنگیدند، نازل کرده است. نجنگیدند و کافر شدند، اما خداوند آنها را آمرزید و فرصت دوباره داد. این افراد دقیقا به جنگ کسانی قرار بود بروند که قرآن و رسول اکرم (ص) را قبول نداشتند!!! یعنی ابوسفیان و طایفه اش! مثل هلمون کافر!
یعنی این عده ای که خداوند در آیه 159 کفرشان را بخشیده و آمرزید، همان کسانی بودن که به جهت نجنگیدن با کفار و مشرکین، دچار کفر شده بودند!!!

دوست گرامی
قبل از ارسال پست کمی تحقیق بفرمایید که اینگونه برایتان مشکل درست نشود!
شما خودتان به خودتان دارید جواب می دهید!

156 ای کسانی که ايمان آورده ايد ، همانند آن کافران مباشيد که در باره ، برادران خود که به سفر يا به جنگ رفته بودند ، می گفتند : اگر نزد ما مانده بودند نمی مردند يا کشته نمی شدند خدا اين پندار را چون حسرتی در دل آنها نهاد و خداست که زنده می کند و می ميراند و اوست که اعمال شما رامی بيند
157 اگر در راه خدا کشته شويد يا بميريد ، آمرزش و رحمت خدا از آنچه در اين جهان گرد می آوريد بهتر است
158 و اگر بميريد يا کشته شويد هر آينه در پيشگاه خداوند محشور می شويد،
159 به سبب رحمت خداست که تو با آنها اينچنين خوشخوی و مهربان هستی اگرتند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند پس بر آنها ببخشای و برايشان آمرزش بخواه و در کارها با ايشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن ، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد

یا علی

limbo;243109 نوشت:
بی خیال مثل اینکه اینجا جاش نیست . اما بادید ادامه داد شاید جای دیگه به جوابت برسی .

ببین دوست عزیز اگه 20 سال تحقیق کنم بعد دین بگه آتش دست رو نمی سوزونه من قبول نمی کنم که نمی کنم اسمشو هر چی می خوای بذار .

چه چیزی باعث می شه شما فکر کنی جوابات محکم هست . معیارت مغز کیه خودت یا ما . در ضمن همیشه در لحظه ای که جوابی ندارید بحث رو به جدل می کشید و فتوا صادر می کنید !!

خب تو گوسفندی تو گاوی .

اوه ببخشید حرفمو تفسیر نکردم . برداشت بد که نکردی!؟

منظورم این بود که تو مانند این حیوانات مفید هستی و به جامعه سود می رسانی . فقط یه مثال و از این جور چیزا .
تفسیر رو حال کردی .

روزی مولانا بر راهی می گذشت
دید دو نفر با یکدیگر بگو مگو می کنند و شنید که یکی به دیگری می گفت: اگر یکی به من گویی هزار بشنوی!
مولانا پیش رفت و به آن دیگری گفت: هرچه خواهی به من گوی که اگر هزار گویی، یکی هم نشنوی.
ببین پسرجان، بنده دعوای شخصی با کسی ندارم اینجا. تا الان هم هلمون کافر هرچه بدو بیراه گفته یک کلمه جوابشو ندادم. جواب شما رو هم نمی دم.
اما در مورد توهین به مقدسات نمی تونم سکوت کنم.

خدا هدایت کنه شما رو.

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

limbo;243109 نوشت:
ببین دوست عزیز اگه 20 سال تحقیق کنم بعد دین بگه آتش دست رو نمی سوزونه من قبول نمی کنم که نمی کنم اسمشو هر چی می خوای بذار .

قربون شکلت برم برادر گلم.اون موقع که کوچیک بودی یادته؟اون موقع بابا مامانت همش بهت میگفتن آتیش داغه ولی تو مگه گوش میکردی؟چون نمیدونستی داغی چیه.اما وقتی بزرگ شدی و متوجه شدی که آتیش داغه دیگه به اون دست نمیزنی.
حالا هم اگه متوجه بشی که دین و قرآن و خدا و اسلام چقدر زیباست این حرفا رو نمیزنی.
من بهتون دوباره پیشنهاد میکنم که مشکلتون رو بیان کنید.
این فقط یک سوء ظن هست.

جناب یوسف نژاد بخاطر احترام بازم سکوت میکنم و جوابتان را باهمان قران و احادیث در پروفایلتان دادم فکر کنم تا هفت نسلتان بس باشد.
موفق و سربلند باشید در پناه حق.[/]

ناصر یوسف نژاد;243111 نوشت:

این که شما می فرمایید در علم منطق به آن می گویند استنتاج باطل از حق.

این هم اثباتش که گفته شما باطل است:

آیا شما می فرمایید این آیه در شأن کسانی نازل شده که می گویند قرآن اشکال دارد؟!
یا می گویند استغفرالله خداوند عادل نیست؟!!!
از کجای این آیه همچین چیزی برمی آید دوست عزیز ؟!!!!
لطفا به من نشان بدهید!!!
شما معنای این آیه را دقیقاً برعکس متوجه شده اید!!!
اگر خوشبینانه نگاه کنیم و سوءنیتی در کار نباشد!!!
این آیه 159 سوره آل عمران است که خدا درباره کسانیکه به خدا و قرآن و پیامبر (ص) ایمان داشتند، اما ترسیدند و نجنگیدند، نازل کرده است. نجنگیدند و کافر شدند، اما خداوند آنها را آمرزید و فرصت دوباره داد. این افراد دقیقا به جنگ کسانی قرار بود بروند که قرآن و رسول اکرم (ص) را قبول نداشتند!!! یعنی ابوسفیان و طایفه اش! مثل هلمون کافر!
یعنی این عده ای که خداوند در آیه 159 کفرشان را بخشیده و آمرزید، همان کسانی بودن که به جهت نجنگیدن با کفار و مشرکین، دچار کفر شده بودند!!!

دوست گرامی
قبل از ارسال پست کمی تحقیق بفرمایید که اینگونه برایتان مشکل درست نشود!
شما خودتان به خودتان دارید جواب می دهید!

156 ای کسانی که ايمان آورده ايد ، همانند آن کافران مباشيد که در باره ، برادران خود که به سفر يا به جنگ رفته بودند ، می گفتند : اگر نزد ما مانده بودند نمی مردند يا کشته نمی شدند خدا اين پندار را چون حسرتی در دل آنها نهاد و خداست که زنده می کند و می ميراند و اوست که اعمال شما رامی بيند
157 اگر در راه خدا کشته شويد يا بميريد ، آمرزش و رحمت خدا از آنچه در اين جهان گرد می آوريد بهتر است
158 و اگر بميريد يا کشته شويد هر آينه در پيشگاه خداوند محشور می شويد،
159 به سبب رحمت خداست که تو با آنها اينچنين خوشخوی و مهربان هستی اگرتند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند پس بر آنها ببخشای و برايشان آمرزش بخواه و در کارها با ايشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن ، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد

یا علی

شما انگاری با یکی دیگه بحث کردی با من اشتباه گرفتی !
فقط یادم میاد یه جایی گفتی که خری هستی که شاخ نداری !
الان این بهم به طور منطقی ثابت شد !
تو خری هستی که شاخ نداره وگر نه ما رو شاخ میزدی ولی الان داری با آواز زیبات میری رو مخمون !
اینقدر هم به بقیه توهین نکن هر کسی تا یه حدی میتونه جوابت رو نده !
طوری حرف میزنی انگار رفتی رو منبر اینجا هم هزار نفر وایسادن دارن گوش میدن !
عقده منبر رفتن داری برو جای دیگه خالی کن
من فکر نمیکنم بتونم از طریق این تایپک به پاسخ برسم پس بحث رو دیگه ادامه نمیدم شما هم کمتر آواز بخون برای حنجره ات خوب نیست ما فهمیدیم شما چه موجودی هستی !
موفق باشی (در امر آواز خواندن)

helmon;243003 نوشت:
دعا هایی در اسلام هست که مثلا میگوید هر کس در این روز فلان دعا را بخواند و آرزویی بکند حتما براورده میشود در حالی که من این کار رو انجام دادم هیچی هم نشد فقط داشتم خل میشدم!

به نظر مناین دعا ها خیلی هاش من در آوردی هست . اما تو هم نباید انتظار داشته باشی اگه هر دعایی کردی مستجاب بشه . اگه این طوره همه مردم مثل غول چراغ جادو دعا می کردن و همه چیز فراهم می شد .

اما در کل فکر می کنم دعا ، توکل ، نذر ، .... همه جنبه روانی داره . اینجور هم نیست که مخصوص ما باشه بلکه همه ادیان دارن . مثلا من به تو یک کتاب شعر می دم میگم برو بخون مشکلت حل می شه حالا تو این کار رو می کنی . سه حالت پیش میاد :

1- مشکلت حل میشه : نتیجه این که کتاب اثر کرده

2- مشکلت حل نمی شه : با دقت و اون جور که بهت گفتم نخوندی

3- دوباره با دقت می خونی : بازم مشکل حل نمی شه : نتیجه قسمتت نبوده .

پس دیدی که کتابی هم که من به تو می دم . همون تاثیر دعا رو داره . حالا کسانی که مرحله 1 براشون اتفاق میافته بخصوص اگر این امر تکرار بشه به کتاب من معتقد می شه و بقیه شاید نه .

http://www.aparat.com/v/1b8fe47f83f41b3b08c282427e83295b257622
من این رو میبینم از خدا متنفر میشم !
بعد هم قرآن میگه این انسان با یک انسان عاقل که کار خوب انجام داده و ... برابر نیست
این ظلمه و من قبولش نمیکنمممممممممممممممممممممممممممم

helmon;243120 نوشت:
من این رو میبینم از خدا متنفر میشم ! بعد هم قرآن میگه این انسان با یک انسان عاقل که کار خوب انجام داده و ... برابر نیست این ظلمه و من قبولش نمیکنمممممممممممممممممممم مممممممم

من این رو شاید ظلم نبینم و بپذیرم چون گفته می شه از هر کس به اندازه توانایی هاش و شرایطش انتظار میره و دوم اینکه به میزان رنجی که در دنیا می کشیم از بار گناهنمون کاسته میشه !!!! اگه این افراد هم این توانایی رو داشته باشن که بخاطر شرایطشون به درجات بالای قرب الهی برسن من می پذیرم . مثلا ما شرایطش رو داریم اما خیلیا این شرایط رو ندارن که بخوان تو دین پیشرفت کنن . چون یا دین نبوده یا بهشون نرسیده .

اما با اینکه بعضیا فکر می کنن میلیلاردها سال پیدایش جهان و زمین برای این بوده که اسلام به اونها برسه و اونا محب امامان بشن و به اقتضای این کارشون به طبقات بالای بهشت برن ( حتی با چند قطره اشک ) مخالفم . یه جای دیگه هم این بحث رو کردم .

http://www.askdin.com/thread20236.html

دقیقا !
من به عدالت خدا باور ندارم!
چطور میتونم مکتبی که میگه خدا عادل نیست رو بپذیرم !
چرا قرآن بیانش اینجوریه
خدا لعنت کن
خدا آنها را گمراه میسازد
مرگ خدا بر آنها باد
و...
مگر خدا با مخلوقش دشمن هست ×!
تازه وقتی خدا میگه مرگ خدا بر آنها باد مسخره نیست !
چرا عملی نمیکنه و از خودش تقاضا میکنه ! عجیب نیست !

عــــلی;243117 نوشت:
قربون شکلت برم برادر گلم.اون موقع که کوچیک بودی یادته؟اون موقع بابا مامانت همش بهت میگفتن آتیش داغه ولی تو مگه گوش میکردی؟چون نمیدونستی داغی چیه.اما وقتی بزرگ شدی و متوجه شدی که آتیش داغه دیگه به اون دست نمیزنی. حالا هم اگه متوجه بشی که دین و قرآن و خدا و اسلام چقدر زیباست این حرفا رو نمیزنی.

بله اما با یک بار تجربه الان اینو فهمیدم که دیگه اینقد کودک هم نیستم . در ثانی من که فقط به دانش ناقص خودم تکیه نمی کنم . به کل دانش بشری تکیه می کنم . در زمینه هایی که الان قطعیتی مناسب وجود داره .

حالا شما بگو من الان بهتر می تونم دین رو بشناسم یا وقتی 14 سالم بود . اگه دین با تحقیق هست فکر می کنی مغز آدم 14 ساله در چه حده . اگه با تحقیق نیست چرا باید سالها طوطی وار کارهایی انجام بدیم عقایدی بهمون تزریق بشه و شاید تعصب پیدا کنیم اون وقت دیگه تحقیق آزادانه معنایی نداره .

عــــلی;243117 نوشت:
من بهتون دوباره پیشنهاد میکنم که مشکلتون رو بیان کنید.

والله داشتیم در مورد قرآن بحث می کردیم که دوستان لطف کردن بحثو قطع کردن و حکم کفر و ارتداد صادر کردن . متاسفانه حوزه فکری ما با این آقایون فرق داره اونا همه چیز رو درون دینی می بینن و ما می خوایم از بیرون بهش نگاه کنیم . اگه یه غیر مسلمون بخواد اسلام رو بپذیره که نباید حدیث از امامان براشون بیاریم مگه اون قبولشون داره . و در نهایت از حوصله و تحمل شما سپاس گذارم :Gol:

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.
میبینم که جوانان بزرگوار هر کدام برای خودشان فیلسوف قرآنی و خداشناسی شده و به یکدیگر درس میدهند.
آفرین.
خوب منم به نکاتی که اشاره کردید جملاتی اضافه میکنم.

limbo;243119 نوشت:
اما در کل فکر می کنم دعا ، توکل ، نذر ، .... همه جنبه روانی داره . اینجور هم نیست که مخصوص ما باشه بلکه همه ادیان دارن . مثلا من به تو یک کتاب شعر می دم میگم برو بخون مشکلت حل می شه حالا تو این کار رو می کنی . سه حالت پیش میاد :

برادر من دعا وقتی اجابت میشه که ایمان به اجابت داشته باشی و مهمتر از همه عمل به اجابتش کنی.
برای مثال شخصی سر نماز میگه خدایا منکه میدونم دعام مستجاب نمیشه ولی دعا میکنم.بقول حجت السلام حدائق که میگه دعا نکن که من میگم مستجاب نمیشه.
خداوند از ته قلبت باخبره.وچندتا چیز رو توی استجابتش در نظر میگیره که یکی از مهمترینش مصلحت شماست.برای مثال بابات بهت یه میلیون پول میده و تو میتونی بری باهاش ازدواج کنی یا اسباب زنا برای خودت فراهم کنی.
اما پدرت نمیدونه که تو قراره با این پول چیکار کنی.اما خدا میدونه لذا اگر آنچه بتو نمیده بر خلاف نفع تو باشه به تو نمیرسونه.و آنگاه که حقایق رو بر همه آشکار کرد همه چیزو بهت میگه اونوقت دلت میشکنه و حسرت میخوری و عاشق خدا میشی که اونوقت دیگه دیر شده برای عاشق شدن.کسی که اینهمه دوستت داشته و چقدر باهاش بد کردی نمیتونی خودتو ببخشی.
دعا و توسل و نذر کشک نیست.بشرطی که یقین داشته باشی و بخاطر استجابت نشدن دعات پا فشاری کنی و نا امید نشی.نا امید شدن همون چیزی هست که باعث استجابت نشدن دعا میشه.[/]

عــــلی;243130 نوشت:
[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.
میبینم که جوانان بزرگوار هر کدام برای خودشان فیلسوف قرآنی و خداشناسی شده و به یکدیگر درس میدهند.
آفرین.
خوب منم به نکاتی که اشاره کردید جملاتی اضافه میکنم.

برادر من دعا وقتی اجابت میشه که ایمان به اجابت داشته باشی و مهمتر از همه عمل به اجابتش کنی.
برای مثال شخصی سر نماز میگه خدایا منکه میدونم دعام مستجاب نمیشه ولی دعا میکنم.بقول حجت السلام حدائق که میگه دعا نکن که من میگم مستجاب نمیشه.
خداوند از ته قلبت باخبره.وچندتا چیز رو توی استجابتش در نظر میگیره که یکی از مهمترینش مصلحت شماست.برای مثال بابات بهت یه میلیون پول میده و تو میتونی بری باهاش ازدواج کنی یا اسباب زنا برای خودت فراهم کنی.
اما پدرت نمیدونه که تو قراره با این پول چیکار کنی.اما خدا میدونه لذا اگر آنچه بتو نمیده بر خلاف نفع تو باشه به تو نمیرسونه.و آنگاه که حقایق رو بر همه آشکار کرد همه چیزو بهت میگه اونوقت دلت میشکنه و حسرت میخوری و عاشق خدا میشی که اونوقت دیگه دیر شده برای عاشق شدن.کسی که اینهمه دوستت داشته و چقدر باهاش بد کردی نمیتونی خودتو ببخشی.
دعا و توسل و نذر کشک نیست.بشرطی که یقین داشته باشی و بخاطر استجابت نشدن دعات پا فشاری کنی و نا امید نشی.نا امید شدن همون چیزی هست که باعث استجابت نشدن دعا میشه.

[/]

این دو تا موضوعی که من ایجاد کردم
کسی هم جواب قانع کننده نداده
این ها رو ببین علی جان میفهمی منظور من چی هست
http://www.askdin.com/thread19268.html
http://www.askdin.com/thread19210.html

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.

helmon;243134 نوشت:
این دو تا موضوعی که من ایجاد کردم کسی هم جواب قانع کننده نداده این ها رو ببین علی جان میفهمی منظور من چی هست خدا ما رو گول نمیزنه !؟؟ خوبی اینها از خودشون نیست و بدی ما هم از خودمون نیست

دوست خوبم.
هدف از آفرینش ستایش خداوند هست.از مگس و پشه گرفته تا آن ویدئو ها و عکس هایی که نشان دادید همه و همه تفاوت های زیادی با هم دارند اما در یک چیز میتوانند مشترک باشند و آن هم این است که به خداوند متعال خود ایمان داشته باشند.
وقتی اون ویدئویی که درمورد اون بچه که دوتا دست و یه پا نداشت رو دیدم از ظاهر مادی ای که خدا بهش داده متاثر نشدم.چون خداست و کارش خلق کردن هست.این دنیا هم دنیای ماده هست.
اما درسی که داره اینه که قلب منو به آتیش میکشه.
وای بر اون روزی که آن جوان که ناقص خلق شد خداوند را انچنان ستایش کند که منی که سالم هستم نتوانم خداوند را ستایش کنم.
خلقت خداوند همش درس هست بمن به شما.که ببین بنده من....بنده ای را هیچ دست و پا ندادم اما شکمش را سیر کرده ام.آیا تو که شکمت گرسنه نمیماند و بدنی سالم به تو عطا کردم چگونه مرا میستایی؟آیا با این حال که او مرا لایق ستایش میبیند تو میبینی؟
آیا زشت نیست فردای قیامت یک مگس رو از ما سرتر بدونن بگن این مگس روزی یکبار خدارو شکر میکرد اما ما روزی یکبار هم خدارو شاکر نبودیم که هیچ کافر هم بودیم؟
این انصاف هست که ما اشرف مخلوقات....خداوندی را ایراد بگیریم که هفت آسمان را طوری خلق کرد که انتهایش معلوم نیست و انقدر موجودات ریز و ذره ای خلق کرد که نمیتوان دید.
آیا میشود با این نقایص که نوعی تفکر بر ما برمی انگیزد خداوند را با آنهمه بزرگی و لیاقت ستایشی که دارد کوچک شماریم؟
آیا عدالت را در مادیات،جسم،جان و ... میبینیم؟
آیا فکر میکنید آنکه دیوانه است خدا را نمیشناسد؟سخت در اشتباهید.
خداوند هیچ بنده ای را خلق نمیکند مگر برای اینکه اورا ستایش کند.[/]

helmon;243118 نوشت:
شما انگاری با یکی دیگه بحث کردی با من اشتباه گرفتی !
فقط یادم میاد یه جایی گفتی که خری هستی که شاخ نداری !
الان این بهم به طور منطقی ثابت شد !
تو خری هستی که شاخ نداره وگر نه ما رو شاخ میزدی ولی الان داری با آواز زیبات میری رو مخمون !
اینقدر هم به بقیه توهین نکن هر کسی تا یه حدی میتونه جوابت رو نده !
طوری حرف میزنی انگار رفتی رو منبر اینجا هم هزار نفر وایسادن دارن گوش میدن !
عقده منبر رفتن داری برو جای دیگه خالی کن
من فکر نمیکنم بتونم از طریق این تایپک به پاسخ برسم پس بحث رو دیگه ادامه نمیدم شما هم کمتر آواز بخون برای حنجره ات خوب نیست ما فهمیدیم شما چه موجودی هستی !
موفق باشی (در امر آواز خواندن)

limbo;243109 نوشت:
چه چیزی باعث می شه شما فکر کنی جوابات محکم هست . معیارت مغز کیه خودت یا ما . در ضمن همیشه در لحظه ای که جوابی ندارید بحث رو به جدل می کشید و فتوا صادر می کنید !!

تفسیر رو حال کردی .

عرض کنم خدمت شما که :

حدیث من و شما دو نفر ، حدیث کرم شب تاب است و بوزینگان!

تا حالا گمان می کردم که انسان های گمراهی هستید،
اما با این نمایشی که اجرا کردید، (هلمون و لیمبو دونفری) هم خندیدیم به شما، هم آفرین گفتیم به کسانی که چنین بوزینه های دست آموزی تربیت کرده اند، که هرچه بگویند، انجام می دهند!
حالا بفرمائید ببینم، دیگه چه کاری بلدید؟ آیا رقص هم بلدید؟!

با سیه دل چه سود حکمت و پند* نرود میخ آهنین در سنگ
موضوع قفل شده است