آیا بازم به خدا اعتماد کنم ؟

تب‌های اولیه

419 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

کسی نمیتونه کمک کنه؟:please:امیدوار بودم اینجا جواب بگیرم

با سلام به دوست عزیزم ناشناخته
ظن رو پیروی نکنید که بی نیاز از حقیقتتون نمی کنه....
یه جمله با هم می نویسیم رو کاغذ: هیچ حقیقتی وجود نداره!!!!!!! اگه این جمله درست باشه پس خود جمله نوشته شده رو کاغذ هم درست نیست پس یه حقیقت وجود داره!!!
می خواستم بهت نشون بدم که بهرتون از علم هیچه... از هر طرف که برید حقیقت اثبات میشه با این مثال بهتون نشون دادم که حتی با انکارش نیز اثباتش می کنید. تو ذهنتون یه سری کلمات توخالی ردیف کردین که بت خودتراش هست که به پرستشش افتادین
اینکه دیدی بعضیا تو نماز خمیازه می کشن دلیل نمیشه درک مردم از خدا رو برا خودتون دلیل بگیرید شما هنوز اسیر مسلمونیه مردمید. اگه به آزادی فکر و اندیشه رسیده بودید مردم رو نمی دیدید....
و سلام خدا بر آنکه راه هدایت می پوید.

نقل قول:
ناشناخته;279786 نوشت:
شما میگید خدا بود وقتی هیچ چیز نبود.آیا از عدم چیزی به وجود میآید؟

بنام خدا
سلام این حرف ما که خدا بود وقتی هیچ چیز نبود نه به معنای اینه که خدا موجودات رو از ماده ای بنام عدم خلق کرده بلکه منظورمون اینه که خداوند این موجودات رو بدون سابقه وجودی وبدون ماده زمینه ای خلق کرده ....نه اینکه عدم رو ماده ای بدونیم که موجودات ازش خلق شدن !این مساله زمانی قابل درکه که اول )قدرت خدا برای شما ثابت شده باشه ودوم) خدا رو با موجودات مادی مقایسه نکنید
نقل قول:
قانون بقا ماده و انرژی کاملا این رو رد میکنه.و هیچ منطقی با این حرف سازگار نیست. فرضیه من بسیار بسیار نزدیکتر از دلیلهایی هست که برای اثبات خدا گفته میشه.

قانون بقا ,ماده ,وانرژی برای زمانیه که موجودات خلق شدنواین ماده وانرژی هم خلق شده بعد این قانون استفاده میشه

نقل قول:
ناشناخته;279785 نوشت:
در برهان علیت میگیم در جهان هستی هر معلولی علتی دارد ولی اگر علتی وجود نداشت که خود معلول علت دیگر نباشد تسلسل به وجود میآمد و چیزی وجود نداشت.پس علتی وجود داشته که وجود، ذاتی او بوده و علت و خالق تمام معلولهای جهان است.و آن خداوند یکتا است.
اما سوال 1-با این دلیل فقط خلقت همه جهان از وجودی مطلق اثبات میشود.این وجود میتواند همان توده عظیم باشد(در نظریهbig bang).وطبق قانون بقا ماده و انرژی ،ماده وجود ذاتی دارد و فنا ناپذیر است.(برهان نظم هم رد میشود به طور خلاصه همون توده عظیم ناظم این مجموعه هست و بعد از نامنظمیها و برخوردها کهکشانها و سیارات با جاذبه فیزیکی خود نظم نسبی پیدا کردند که همچنان هم برخوردهایی وجود دارد پس نظم دلیل بر ناظم عاقل نیست بلکه هم خود نظم قابل بحث است* و هم اینکه این نظم به صورت اتفاقی و بعد از نامنظمیهای بسیار باقی مانده.در مورد نظم زمین هم همینطور کلیه ی جانداران روی زمین باقی مانده هستند آنها که درون همان آب و هوا و شرایط بوجود آمدند مسلما تطبیق اندام داشته اند تا منقرض نشدند.مثال معروف دایناسورها نابود شدند چون نظم و سیستم سازگاریشان با محیط سازگار نبود.) *نظم به دلیل ناظم عاقل است پس بی نظمی ها در جهان اثر چیست؟بی نظمی ناظم نمیخواهد پس کلا این مسایل مربوط به روابط اجسام وفیزیک است.و رویدادها کاملااز جهت فیزیکی و عقلی قابل بررسی است.

بله دقیقا همینطوره ما بااین برهان فقط اثبات میکنیم که خدایی وجود دارد اما این خدا چه صفات یا ویژگی هایی دارد رو با براهین دیگه ثابت میکنیم ....

نقل قول:
=ناشناخته;280211]خدا بود زمانی که هیچ چیز نبود.این رو هم جواب بدین.
یکی میگفت خدا بود زمانی که حتی زمان نبود.بهش خندیدم.کمی دقت کنید خودش میگه زمانی که زمان نبود!!!زمان یک وجود فکری و عقلانی هست.زمان همیشه وجود داشته و خواهد بود.حتی چیزی که محدودیت در زمان نداشته باشه (یعنی مثلا خدایی که شما میگید)باز هم زمان قبل و بعد داره .در قرآن آمده ( إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّةِ أَیَّامٍ) خب پس زمان برای خدایی که شما میگید هم معنا داره زمانی که صرف درست کردن آسمان و زمین شد 6 روز بود حالا این 6 روز منظور 6 روز کره زمین بوده یا چیز دیگه مبحث ما نیست.بحث ما وجود زمان هست.
قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ
---------
وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها فِی أَرْبَعَهِ أَیَّامٍ
-------
فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ..............
البته وجود زمان هیچ چیزی رو اثبات نمیکنه هیچ تضادی هم با حرفاتون نداره چون زمان به وجود برمیگرده یعنی زمان وجودش همراه با وجود ظاهری و... هست اما علت وجودش(وجود عقلانی نه واقعی) همون وجود واقعی هست. فقط عناد چشم بسته عده ای باعث میشه هیچی از حرفاشون رو دیگه گوش ندی.

زمان برای خدا معنی نداره چون خالق زمانه واین ایاتی که فرمودید در باره خلفت زمین واسمان و.....برای اینه که برای ما تقریب به ذهن بشه نه اینکه واقعا زمان برای خدا معنی داشته
اینکه میگیم زمانی که زمان نبود بخاطر گنگ بودن زبان ماست جون بشر وانسان در باز کردن این مسایل زبانشقاصره و ایراد از ما هست چون مادی هستیم و توانایی درک این بی زمانی برامون سخته مثال معروفه لیوان ودریا که نمیشه دریا رو تو لیوان جا داد بخاطر قاصر بودن زبان ویگیم رمانی که زمان نبود


نقل قول:
حرفهای من اصلا تناقضی نداره.چون در ابعاد مختلف وجه خوب یا بد پیدا میکنه(در همه ابعاد یکی نیست). این کار که برای شما خوبه به ضرر فلان کس هست پس این کار هم خوبه و هم بده.

شما میفرمایید این کار برای شما خوبه ولی برای فلانی ممکنه بد باشه .خوب ملاک ما اصلا این نیست که چون فلان کار برای هرکس یه طوره یعنی برای یکی خوبه برای یکی بد پس نسبیه نه ما میگیم ملاک خوب وبد حقیقته مثلا در حقیقت ,واقع,ونفس الامر فلان موضوع خوبه ودر حقبقت ,واقع,ونفس الامر فلان مطلب بده حالا این مساله ای که در واقع بده ممکنه کسی ازش استفاده کنه وبه نفعش باشه وبالعکس مثلا دزدی در نفس الامر بده اما ممکنه کسی از دزدی سود ببره سود بردن کسی از دزدی سبب خوب شدن دزدی نمیشه چون تعریف ما از خوبی وبدی این نیست ملاک حقیقته که یک چیزه

نقل قول:
حالا شما معیار خوب و بد رو کی معرفی میکنید؟ شما؟ اون طرف؟ خدا؟ عقل؟...اگه شما یا اون طرف باشید که نظرهاتون دقیقا در تضاد هست.اگه خدا باشه که عرض کردم هنوز کسی نتونسته بهم ثابتش کنه. عقل هم که عرض کردم عقل رو با عقل میشه اثبات کرد؟ شما دقیقا با همون عقلی که ما بر سرش داریم بحث میکنیم و با مسایل عقلی میخواید عقل رو ثابت کنید؟ این دقیقا یک دور هست.(کارخوب چرا خوبه؟کار بد چرا بده؟ این رو به من بگید)
در ضمن من مبتدی نیستم .محض اطلاع حتی با اشخاصی این رو مطرح کردم که خیلی مشهور هستن و اسم آوردنشون اینجا درست نیست.اما نتونستن جوابی بدن.

در بالا گفتم معیار خوبی وبدی رو حقیقت مشخص میکنه

درمورد عقل : شما ثابت کن که عقل نداریم ؟؟؟؟؟؟؟؟ چیز بدیهی که نیاز به اثبات نداره اما ما منتظریم لطفا اثبات کنید عقل نداریم !؟اگه عقل نداریم پس این سوالهایی شما از کدوم قوه نشات گرفته ؟
علم پزشکی ؟ ریاضی /فیزیک وهمه علوم با چه چیزی درک میشن ؟ روابط اجتماعی چطور؟ اصلا این عقلی که ما باعلم حضوری بهش میرسیم چیه ؟؟؟لطفا شما جواب بدید ؟

[

نقل قول:
نقل قول:
size=13]شما از شاگردهای اونها محسوب میشید.فکر کنم بیشتر لازمه روی سوالهای من کار بشه.امیدوارم جواب بگیرم.چون خیلی دوست دارم خدا داشته باشم.خیلی زیباست

خدایی با اونهمه عظمت که شما میگید چطور این آدمهای مثلا مسلمان واقعا میشناسنش و اینجور جلوش میایستند؟جلو این خدا انسان حتی نمیتونه بایسته پاهاش میلرزه .من چندین سال پیش که این تحقیقات رو شروع نکرده بودم نماز میخوندم اما نه این نماز که خیلیها میخونن.خود انسان از حقارتش خجالت میکشه جلو این خدا بایسته.به حالت مرگ میره.حتی به زور حرف میزنه. اما من میبینم این نمازها رو.راحت راحت!!جلو یه آدم خیلی معتبر هم بودند به این راحتی حرف نمیزدند چه برسه به خدا!
[/si
ze]
مطمعن باشید اگر دنبال حقیقت باشید که هستید وعناد نداشته باشید که ندارید حتما به جواب میرسید

نقل قول:
ناشناخته;280559 نوشت:
شيخ انصارى پس از نقل اين قمست از سخنان صاحب حدائق با تعجب مى‏گويد:
«نمى‏دانم ايشان چگونه دليل نقلى را در احكام نظرى مقدم بر چيزى قرار داده كه در بداهت مانند اين گفته است كه الواحد نصف الاثنين در حالى كه ضروريات دين و مذهب در بداهت مانند آن نيستند.

دقت کنید علما میخوان از طریق دلیل نقلی عقل رو اثبات کنند.خب یکی نیست بگه آقایون شما خدا رو با همین عقل پذیرفتید حالا که به عقل شک کردید پس چطور حرف همون خدا رو میارید وسط؟ در صورتی که با همون عقل ثابتش کردید. که الان زیر سواله. این عجیبه نه اونی که شیخ گفت.اصلا در مرحله اول عقل رو با نقل نمیشه اثبات کرد.
خب فقط دلیل عقلی باقی میمونه برای حجیت عقل که اون هم رد میشه چون ما با همین عقلمون که زیر سواله داریم صغری و کبری میچینیم و نتیجه میگیریم


ابان بن تغلب مى‏گويد: به امام صادق گفتم: چه مى‏فرمايى درباره مردى كه يك انگشت از انگشتان زنى را بريده است ديه آن چقدر است؟ فرمود: ده شتر. عرض كردم: اگر دو انگشت او را قطع كند؟ فرمود: سى شتر. عرض كردم: اگر چهار انگشت او را قطع كند؟ فرمود: بيست تا. عرض كردم: سبحان اللّه‏ سه انگشت را مى‏برد سى شتر بر اوست ولى چهار انگشت رامى برد بيست شتر بر اوست؟! اين مطلب در عراق به ما مى‏رسيد و ما از گوينده آن بيزارى مى‏كرديم و مى‏گفتيم: كسى كه اين سخن را آورده شيطان است! امام فرمود: آرام باش اى ابان! اين، حكم رسول خداست كه زن تا ثلث ديه با مرد برابرى مى‏كند و چون به ثلث رسيد آن وقت به نصف ديه بر مى‏گردد. اى ابان! تو مرا به قياس اخذ كردى و سنت پيامبر اگر قياس شود، دين از بين مى‏رود.

خب شما اینها رو قبول دارید دقیقا حرف من رو زده. البته در ادامه گفته که امام چون میدونسته ممکنه افراد نتونن بفهمند یا مهارت جواب دادن رو نداشته باشند و گفتند که

از همه مهمتر اين است كه نبايد در مسائل مربوط به اصول دين، در مطالب عقلى وارد شد كه انسان در معرض هلاك دائم و عذاب هميشگى قرار مى‏دهد و در روايات، بخصوص روايات مربوط به خوض در مسائل قضا و قدر!!!
من توی همینا وارد شدم ای خدا اگه هستی نجاتم بده من برای رسیدن به تو حتی عقلم رو از دست دادم:ghamgin:

اول که یه نکته واون اینکه ما وجود عقل رو با علم حضوری میفهمیم وعلم حضوری احتیاج به صغری وکبری نداره دوم اینکه شما ثابت کن عقل وجود نداره ؟؟

در باره اون روایت ببینید دوتا میاله وجود داره یک تعقل در مسایل احکامی و دوم تعقل در مسایل اعتقادی در مسایل اعتقادی تا دلت میخواد تعقل کن وهیچ اشکالی هم نداره واصلا باید تعقل کرد اما در مسایل احکامی دیگه با پذیرش اون خدا که در مباحث اعتقادی برای خودت ثابت کردی نمیتونی بحث از چرایی بکنی منظور امام هم در باره مسایل احکامی بوده نه مسایل اعتقادی

چند وقت پیش مطلبی خوندم که ما در مدت کوتاهی مثلا به دوستمون، به پزشک معالجمون اعتماد می کنیم اما پس از یک عمر باز به خداوند اعتماد نمی کنیم. بچه تر که هستی بهتر می فهمی حال بد مادر را خدا خوب می کند،2 رکعت نماز نذر می کنی، بزرگ که می شوی پزشکان درمانی برای بیماری پدرت ندارند و پدر هر روز در بیماری فرو می رود، اما نمی تونی دو رکعت نماز نذر کنی چون با پزشکان هم عقیده ای که برای پدر کاری نمی شود کرد. کاش به کودکی باز گردیم

مفتقر;280936 نوشت:
با سلام به دوست عزیزم ناشناخته
ظن رو پیروی نکنید که بی نیاز از حقیقتتون نمی کنه....
یه جمله با هم می نویسیم رو کاغذ: هیچ حقیقتی وجود نداره!!!!!!! اگه این جمله درست باشه پس خود جمله نوشته شده رو کاغذ هم درست نیست پس یه حقیقت وجود داره!!!
می خواستم بهت نشون بدم که بهرتون از علم هیچه... از هر طرف که برید حقیقت اثبات میشه با این مثال بهتون نشون دادم که حتی با انکارش نیز اثباتش می کنید. تو ذهنتون یه سری کلمات توخالی ردیف کردین که بت خودتراش هست که به پرستشش افتادین
اینکه دیدی بعضیا تو نماز خمیازه می کشن دلیل نمیشه درک مردم از خدا رو برا خودتون دلیل بگیرید شما هنوز اسیر مسلمونیه مردمید. اگه به آزادی فکر و اندیشه رسیده بودید مردم رو نمی دیدید....
و سلام خدا بر آنکه راه هدایت می پوید.

جناب آقای مفتقر فقط آدمهای احمق فریب این حرف رو میخورند.بهره شما از علم هیچه. دقت کن به جمله ای که گفتی. تو اجتماع نقیضین آوردی میگی اگه این جمله درست باشه همون جمله درست نیست!!!!!!!!!!!!اگه درسته که درسته اگه غلطه که غلطه این دیگه جدیده!!! اگه درست باشه غلطه!!!!!! خنده داره حرفت. خودت رو فریب بده مردم رو چکار داری. در ضمن زیاد تند نرو .دیدی حالا بهره خودت از علم زیر صفره؟

سپیده صبح;281828 نوشت:
نقل قول:

بنام خدا
سلام این حرف ما که خدا بود وقتی هیچ چیز نبود نه به معنای اینه که خدا موجودات رو از ماده ای بنام عدم خلق کرده بلکه منظورمون اینه که خداوند این موجودات رو بدون سابقه وجودی وبدون ماده زمینه ای خلق کرده ....نه اینکه عدم رو ماده ای بدونیم که موجودات ازش خلق شدن !این مساله زمانی قابل درکه که اول )قدرت خدا برای شما ثابت شده باشه ودوم) خدا رو با موجودات مادی مقایسه نکنید

قانون بقا ,ماده ,وانرژی برای زمانیه که موجودات خلق شدنواین ماده وانرژی هم خلق شده بعد این قانون استفاده میشه


سعی میکنید خودتون رو راحت کنید.منظور من فقط خلق انسان نیست.خلق جهان مادی منظورمه. قبلا چیزی نبوده از چی بوجود اومده پس؟ شما میگی قبل از بوجود اومدن ماده قائده بقا ماده و انرژی وجود نداشته.اصلا ماده عدم بودنش غیر ممکنه.همیشه سعی میکنید عجیب و غریبش کنید.وقتی دیگه عقلتون نرسه میگید قدرت خدا بیش از حد عقل ماست.ثابت کنید پایه حرفاتون رو

سپیده صبح;281832 نوشت:
بله دقیقا همینطوره ما بااین برهان فقط اثبات میکنیم که خدایی وجود دارد اما این خدا چه صفات یا ویژگی هایی دارد رو با براهین دیگه ثابت میکنیم ....

دقت کن من برهان نظم رو هم زیر سوال بردم. به جای تایید حرف من جواب رد برهان نظم رو بده

سپیده صبح;281893 نوشت:
زمان برای خدا معنی نداره چون خالق زمانه واین ایاتی که فرمودید در باره خلفت زمین واسمان و.....برای اینه که برای ما تقریب به ذهن بشه نه اینکه واقعا زمان برای خدا معنی داشته
اینکه میگیم زمانی که زمان نبود بخاطر گنگ بودن زبان ماست جون بشر وانسان در باز کردن این مسایل زبانشقاصره و ایراد از ما هست چون مادی هستیم و توانایی درک این بی زمانی برامون سخته مثال معروفه لیوان ودریا که نمیشه دریا رو تو لیوان جا داد بخاطر قاصر بودن زبان ویگیم رمانی که زمان نبود

خالق زمانه؟!!!!!من میگم همین رو ثابت کن تو در جواب من میگی چون خالق زمانه خالق زمانه؟زمان خلق نمیخواد زمان همیشه قابل تصوره.برای خدا هم معنا داره.منظور تو این بود که چون اول و آخری نداره پس انگار زمانی نداره. منظور شما نقصان زبان نیست نقصان عقل هست.اگه نقصان زبان باشه یعنی خودت جواب این رو میدونی و خودت رو از بشر بالاتر در نظر گرفتی که گفتی همه آدما درکشون نمیرسه اما من زبونم قاصره نمیتونم بهتون توضیح بدم!!!!!!!

سپیده صبح;281899 نوشت:

شما میفرمایید این کار برای شما خوبه ولی برای فلانی ممکنه بد باشه .خوب ملاک ما اصلا این نیست که چون فلان کار برای هرکس یه طوره یعنی برای یکی خوبه برای یکی بد پس نسبیه نه ما میگیم ملاک خوب وبد حقیقته مثلا در حقیقت ,واقع,ونفس الامر فلان موضوع خوبه ودر حقبقت ,واقع,ونفس الامر فلان مطلب بده حالا این مساله ای که در واقع بده ممکنه کسی ازش استفاده کنه وبه نفعش باشه وبالعکس مثلا دزدی در نفس الامر بده اما ممکنه کسی از دزدی سود ببره سود بردن کسی از دزدی سبب خوب شدن دزدی نمیشه چون تعریف ما از خوبی وبدی این نیست ملاک حقیقته که یک چیزه

در بالا گفتم معیار خوبی وبدی رو حقیقت مشخص میکنه

درمورد عقل : شما ثابت کن که عقل نداریم ؟؟؟؟؟؟؟؟ چیز بدیهی که نیاز به اثبات نداره اما ما منتظریم لطفا اثبات کنید عقل نداریم !؟اگه عقل نداریم پس این سوالهایی شما از کدوم قوه نشات گرفته ؟
علم پزشکی ؟ ریاضی /فیزیک وهمه علوم با چه چیزی درک میشن ؟ روابط اجتماعی چطور؟ اصلا این عقلی که ما باعلم حضوری بهش میرسیم چیه ؟؟؟لطفا شما جواب بدید ؟

[ze]


مطمعن باشید اگر دنبال حقیقت باشید که هستید وعناد نداشته باشید که ندارید حتما به جواب میرسید

معیار خوبی و بدی حقیقته؟!! واقعا نامیدم کردی.حقیقت که وجود داره حالا اینکه خوب باشه این حقیقت یا بد باشه مورد بحث ماست.
خب.ملاک حقیقته.پس تعریف خوب و بد رو بگید.عملی که حقیقت نداشته باشه بده و عملی که حقیقت داشته باشه خوبه.برو یکم بیشتر درس بخون بیا

سپیده صبح;281828 نوشت:
نقل قول:

بنام خدا
سلام این حرف ما که خدا بود وقتی هیچ چیز نبود نه به معنای اینه که خدا موجودات رو از ماده ای بنام عدم خلق کرده بلکه منظورمون اینه که خداوند این موجودات رو بدون سابقه وجودی وبدون ماده زمینه ای خلق کرده ....نه اینکه عدم رو ماده ای بدونیم که موجودات ازش خلق شدن !این مساله زمانی قابل درکه که اول )قدرت خدا برای شما ثابت شده باشه ودوم) خدا رو با موجودات مادی مقایسه نکنید

قانون بقا ,ماده ,وانرژی برای زمانیه که موجودات خلق شدنواین ماده وانرژی هم خلق شده بعد این قانون استفاده میشه


من نگفتم شما عدم رو ماده فرض کردید. اصلا سوال من رو نفهمیدید
در ضمن اگه اعتقاد داریدعقلتون نمیرسه همون اول نظر ندید که بعد آخرش بمونید جواب بدید و به خدا ربطش بدید

سوالات من از همون قوه ای هست که به اسم عقل خونده میشه اما هیچ صلاحیتی برای اثبات هیچ چیز نداره.خب برای رد کردن عقل مثال هم آوردم.خوب بخون و درک کن که اینقدر نپرسی.گفتم خدا که حس تو رو به جنس مخالف جوری قرار داده میتونست همون حس رو در مقابل یک تیکه سنگ به تو بده.همه دست همون خداست بر اساس حرف تو و تو فقط بازیچه هستی.

اگه عقل وجود داره پس چرا تا به جایی میرسید که میبینید الانه که کم بیارید به خدا متوسل میشید و میگیدعقل ما نمیرسه؟حتی وجود ماده از هیچی رو اثبات کردید با همین روش احمقانه.سرتون رو مثل کبک کردین زیر برف.من این بالا شما رو میبینم

مفتقر;280936 نوشت:
با سلام به دوست عزیزم ناشناخته
ظن رو پیروی نکنید که بی نیاز از حقیقتتون نمی کنه....
یه جمله با هم می نویسیم رو کاغذ: هیچ حقیقتی وجود نداره!!!!!!! اگه این جمله درست باشه پس خود جمله نوشته شده رو کاغذ هم درست نیست پس یه حقیقت وجود داره!!!
می خواستم بهت نشون بدم که بهرتون از علم هیچه... از هر طرف که برید حقیقت اثبات میشه با این مثال بهتون نشون دادم که حتی با انکارش نیز اثباتش می کنید. تو ذهنتون یه سری کلمات توخالی ردیف کردین که بت خودتراش هست که به پرستشش افتادین
اینکه دیدی بعضیا تو نماز خمیازه می کشن دلیل نمیشه درک مردم از خدا رو برا خودتون دلیل بگیرید شما هنوز اسیر مسلمونیه مردمید. اگه به آزادی فکر و اندیشه رسیده بودید مردم رو نمی دیدید....
و سلام خدا بر آنکه راه هدایت می پوید.

من به آزادی فکر و اندیشه نرسیدم خوش به حال تو که رسیدی.من اسیر مسلمونیه مردم نیستم .میگم همینجور سر سری اسلام رو قبول کردند .افتاد حالا؟ !!!!!اینقدر ساده فکر میکنید که حرفهایی که اعتقادی بهشون ندارم رو به من میبندید و جواب میدید.

از کسانی که تحقیرشون کردم معذرت میخوام با اینکه اونا اول باید معذرت بخوان چون اول اونا شروع به تحقیر من کردند. بگذارید به بحث نظم بدیم تا به نتیجه برسیم.
بگذریم از همه این مسایل.بذارید همه با هم حرکت کنیم.بحث ما بر سر وجود و حجیت عقل اول باید مطرح بشه.پس همه از وجود و حجیت عقل(عقل به اون معنا که همه میشناسند نه معنای جدیدی که من میگم) شروع میکنیم.بحث خدا رو فعلا وسط نیارید در دلایلتون چون بعدا با عقل اثبات میشه.
خب من میگم عقل وجود نداره چرا؟ چون حجیت عقل برام زیر سوال رفت و بعد گفتم هر فکری که میکنم فقط چیزیه که با دید خودم بهش جواب میدم ولی حقیقت ممکنه چیز دیگه ای باشه و منطق من بشه بی منطقی و عقل من بشه بی عقلی.پس نمیتونم به حتی عقلم اعتماد کنم. اینجا دیگه موندم و دیگه هیچ چیز برام اثبات نمیشه. اگه درکم کردین از اینجا شروع کنید.(فوق العاده ساده توضیح دادم که به نتیجه برسیم).ببینید من بعد از مدتها فکر کردن دیدم عقل رو با همین عقل رد کردم پس همین هم زیر سواله.همونجور که عقل رو با عقل نمیشه رد کرد عقل رو با عقل نمیشه اثبات کرد.چون صغری و کبری و نتیجه کار عقل هست.باید فراتر از عقل رفت؟.......من دیگه نمیتونم فکر کنم ذهنم پر از دورها و تسلسلهای بی جوابه.
(حتما فکر میکنید زندگی من سخته.اما من راحت زندگی میکنم و وضعم هم خیلی خوبه چون فکر مردم رو میخونم و از بالاتر از اون بهشون نگاه میکنم میدونم عقل از دیدگاه مردم چی هست و چکار میکنن.و من برای اینکه ضرر نکنم باید چکار کنم .اما روحم در عذابه)

ناشناخته;282037 نوشت:
میگم همینجور سر سری اسلام رو قبول کردند

با سلام
خیلی معذرت می خوام خیلی معذرت می خوام اینجور می گم تمام مشکل شما ریشه در همین یه جمله داره این نشون میده فکرهای بیش از حدی که کردین باعث شده برا خودتون فضیلت بتراشید که شما خیلی عمیق هستید مردم جاهلند بعضی وقتا ایمان یه کشاورز ساده که حتی برهان علیت رو نمی دونه ارزشمند تر از بحث های فلسفی من و شما هست....
اون جمله رو دیگه توضیح نمی دم چون جمع نقیضین نبود اگه بهتون بر نمی خوره باید بگم شما از فلسفه چند تا جملرو یاد گرفتید که متصل کنید به هم و تایپ کنید اینجا
جمع نقیضین میشه توپ سفید است توپ سیاه است اما اون چیزی که بهتون نشون دادم این نبود اما دیگه حوصله ندارم بحث کنم راجع بهش ....
مشکل شما هیچ کدوم ازین بحث ها نیست.
اینکه همه سرسری قبول کردند به من و شما مربوط نیست شما اگه می تونید عمیق قبول کنید. من اگه می تونم خوب نماز بخونم چه کار دارم مردم بد نماز می خونند.....
اما بیایم یه بار دیگه یه نگاه به جملات فلسفیتون بندازیم

ناشناخته;282042 نوشت:
خب من میگم عقل وجود نداره چرا؟ چون حجیت عقل برام زیر سوال رفت

اگه ممکن هست برامون بنویسید چجور حجیت عقل براتون زیر سوال رفت مثلا یه روز عقلتون گفت 2+2=4 یه روز دیگه گفت 2+2=5 که حجیتش زیر سوال رفت؟؟؟؟ این یه مثال بود شما ما رو روشن کنید...

ناشناخته;282042 نوشت:
ولی حقیقت ممکنه چیز دیگه ای باشه و منطق من بشه بی منطقی و عقل من بشه بی عقلی.پس نمیتونم به حتی عقلم اعتماد کنم.

باز اگه بهتون بر نمی خوره این جمله بیشتر از اینکه یه بحث فلسفی باشه شبیه به دیالوگ های فیلم های مثلا معنا گرا هست اینجا بحثمون عقلی و نقلیه

ناشناخته;282042 نوشت:
مدتها فکر کردن دیدم عقل رو با همین عقل رد کردم

این جمله شما میشه جمع نقیضین نه جمله ی من شما اگه عقل داشتین چه جور با بودش نبودش رو اثبات کردین؟؟؟؟؟ یعنی پول تو جیبتون بود ولی با استفاده از یه فنی از همون پول استفاده کردین که پولی ندارییننننننننن!!!!!!!!!

ناشناخته;282042 نوشت:
پس همین هم زیر سواله.

این یه جمله که مربوط به جمله قبلیتون بود شرطیه؟ منطقیه ؟ کبراش کو؟ صغراش کو؟ ( ما هم یه کم اصطلاحات فلسفی استفاده کنیم یعنی فیلسوفیم:Gig:) مجدد یه نگاه بندازیم به جملاتتون: مدتها فکر کردن دیدم عقل رو با همین عقل رد کردم پس همین هم زیر سواله
به نظرم این زیبا ترین جمله فلسفی هست که در طول عمر فلسفی بشریت نقل شده، باز امید وارم بهتون بر نخوره!!!:Cheshmak:

ناشناخته;282042 نوشت:

همونجور که عقل رو با عقل نمیشه رد کرد عقل رو با عقل نمیشه اثبات کرد

وقتی شما که عمیق ترین ادم عالم هستید به این نتیجه رسیدید ما دیگه به خودمون اجازه نمی دیم که این جملرو نقد کنیم:Kaf:.
به نظرم بحث رو بذاریم رو اثبات این که شما هستید یا نیستید؟؟ اگه عقل رو نمی شه با عقل ثابت کرد پس شما هم نمی تونید با بودنتون بودنتون رو اثبات کنید به نظرم بحث رو از عقل بیاریم بیرون ببریم رو اثبات شما ؟؟؟ شما با بودن خودتون وجود داشتنتون رو برامون اثبات کنید که هستید؟؟؟ وگرنه ما دیگه جواب شما رو نمی دیم چون شما وجود ندارید که ما جوابشون بدیم:Cheshmak:

ناشناخته;282042 نوشت:

(حتما فکر میکنید زندگی من سخته.اما من راحت زندگی میکنم و وضعم هم خیلی خوبه چون فکر مردم رو میخونم و از بالاتر از اون بهشون نگاه میکنم میدونم عقل از دیدگاه مردم چی هست و چکار میکنن.و من برای اینکه ضرر نکنم باید چکار کنم .اما روحم در عذابه)

مشکل شما دوباره برمیگرده به همون جمله ای اولی که براتون نوشتم اگه بهتون بر نمی خوره با معذرت مجدد شما دچار خودبرتربینی به همراه سفسطه گری برای جلب توجه دیگران به دلیل خوندن چند جمله فلسفی شدید...

روشی رو بلدم که اگه دنبال حقیقت هستید بهتون یاد می دم اگه خواستید براتون بیان کنم.

[="Black"]

نقل قول:
سعی میکنید خودتون رو راحت کنید.منظور من فقط خلق انسان نیست.خلق جهان مادی منظورمه. قبلا چیزی نبوده از چی بوجود اومده پس؟

باعرض سلام مجدد :Gol:
من هم منظورم فقط انسان نبود منظورمکل جهان مادی بود وحتی جهان غیر مادی .....
دقت کنید من گفتم منظور از این حرف که خدا موجودات رو از عدم افریده منظورمون این نیست که عدم رو یه چیزی بدونیم که موجودات ازش خلق شدن منظور اینه که بدون اینکه اون موجودات سابقه وجودی داشته باشن خلق شدن خوب این منظور حرف ما بود که شما بهش اکال گرفتید ؟

نقل قول:
شما میگی قبل از بوجود اومدن ماده قائده بقا ماده و انرژی وجود نداشته.اصلا ماده عدم بودنش غیر ممکنه.

لطفا این رو با قواعد منطقی ثابت کن هرچند شما عقل رو قبول ندارید ؟ قانون بقا ماده رو نمیگم ها منظورم اینه که ثابت کن موجودات همیشه بودن و هیچگاه بوجود نیامدن (این معنی عدم نداشتنه دیگه )[/]

[="Black"]

نقل قول:
ناشناخته;282026 نوشت:
سپیده صبح;281828 نوشت:

من نگفتم شما عدم رو ماده فرض کردید. اصلا سوال من رو نفهمیدید
در ضمن اگه اعتقاد داریدعقلتون نمیرسه همون اول نظر ندید که بعد آخرش بمونید جواب بدید و به خدا ربطش بدید

لطفا مودب باشید میتونیم مودبانه هم بحث کنیم ها :Gol:
سوالتون رو واضح بگید ؟؟؟؟؟ شما توپست قبل گفته بودید که شما میگید خدا جهان رو از عدم خلق کرده وخدا بود وقتی هیچی نبود واینها واقعا خنده داره (نقل به مضمون )من جواب این حرفتون رو دادم گفتم منظور ما اینه حالا دیگه پذیرش یا عدم پذیرشش با خودت
بعدشم من کی گفتم عقلمون نمیرسه وتو جواب موندم ؟؟؟؟؟؟:Moteajeb!: من گفتم قدرت خدا براتون اثبات نشده ودوم این که خدا رو با موجودات مادی مقایسه کینید[/]

[="Black"][

نقل قول:
quote=ناشناخته;282019]خالق زمانه؟!!!!!من میگم همین رو ثابت کن تو در جواب من میگی چون خالق زمانه خالق زمانه؟زمان خلق نمیخواد زمان همیشه قابل تصوره.برای خدا هم معنا داره.منظور تو این بود که چون اول و آخری نداره پس انگار زمانی نداره. منظور شما نقصان زبان نیست نقصان عقل هست.اگه نقصان زبان باشه یعنی خودت جواب این رو میدونی و خودت رو از بشر بالاتر در نظر گرفتی که گفتی همه آدما درکشون نمیرسه اما من زبونم قاصره نمیتونم بهتون توضیح بدم!!!!!!!

بدطور دچار غرور شدی که فکر میکنی عقل همه ناقصه غیر خودت .........
ثابت کن زمان همیشه بوده ؟ منتظرم
اینکه بگیم همیشه میشه تصورش کرد دلیل بر همیشه بودنش نیست ![/]

[="Black"]

نقل قول:
ناشناخته;282023 نوشت:

مطمعن باشید اگر دنبال حقیقت باشید که هستید وعناد نداشته باشید که ندارید حتما به جواب میرسید

معیار خوبی و بدی حقیقته؟!! واقعا نامیدم کردی.حقیقت که وجود داره حالا اینکه خوب باشه این حقیقت یا بد باشه مورد بحث ماست.
خب.ملاک حقیقته.پس تعریف خوب و بد رو بگید.عملی که حقیقت نداشته باشه بده و عملی که حقیقت داشته باشه خوبه.برو یکم بیشتر درس بخون بیا

فکر کنم این شگردتون که هرجا کم میارید میگید برو درس بخون
قابل توجه شما وقتی میگم ملاک حقیقته یعنی فلان کار در حقیقت بده یعنی واقع ونفیس الامر دروغ بده ویا واقع ونفس الامر احسان خوبه !حالا متوجه شدید ؟ یعنی ملاک خوبی وبدی (دقت کن ملاک اونها نه خود خوبی وبدی ) حقیقت ونفس الامر اون مطلبه شما سعی کن کمی بیشتر فکر کنی زیاد سخت نیست :Gol:

خوب چرا جواب بقیه سوالاتتم رو ندادید ؟؟ 1)ثابت کن عقل نداریم 2)اگر عقل نداریم چطور در علومی مانند پزشکی ریاضی و.......... نظریات جدید رو کشف میکنیم ؟؟

شما در پاسخ به دوستان که حجیت عقل رو براتون اثبات کردن فرمودید که دنبال اثبات حجیت عقل نیستید دنبال اثبات خود عقلم خوب من جواب دادم که عقل رو با علم حضوری میشه فهمید نه با دلیل واستدلال که الان هم میگید دنبال اثبات عقل هم نیستم خوب باشه دنبال اثبات خود عقل که نیستید دنبال اثبات حجیت عقل هم نیستید منظورتون هم که فکر کردن نیست خوب تکلیف خودت ومارو مشخص کن دنبال اثبات چی هستی تا جوابت رو بدیم[/]

[="Black"]

نقل قول:
ناشناخته;282031 نوشت:
سوالات من از همون قوه ای هست که به اسم عقل خونده میشه اما هیچ صلاحیتی برای اثبات هیچ چیز نداره.خب برای رد کردن عقل مثال هم آوردم.خوب بخون و درک کن که اینقدر نپرسی.گفتم خدا که حس تو رو به جنس مخالف جوری قرار داده میتونست همون حس رو در مقابل یک تیکه سنگ به تو بده.همه دست همون خداست بر اساس حرف تو و تو فقط بازیچه هستی.

خوب این مثال شما چه ربطی به اثبات عقل داره ؟؟؟؟؟ ولی خوب بود کلی خندیدم روحم شاد شد !
بله همون خدای که این حس رو به جنس مخالف داده میتونست ومیتونه که این حس ما رو به اجر یا سنگ بده ! اما ما در بین صفات خدا صفتی داریم بنام حکمت,به این صورت که خداوند کار خلاف حکمت با بدون حکمت انجام نمیده یعنی به دلیل عبث بودن این کار این احساس ما نسبت به سنگ داده نشده بلکه به دلیل حکمت داشتن این نوع احساس به انسان این حس در رابطه با انسان وجود داره (نگید من خدا یا عقل رو قبول ندارم چون من الان در مقام اثبات خدا یا عقل نیستم دارم میگم جرا این احساس نسبت به سنگ نیست )[/]

[="Black"]

نقل قول:
ناشناخته;282035 نوشت:
اگه عقل وجود داره پس چرا تا به جایی میرسید که میبینید الانه که کم بیارید به خدا متوسل میشید و میگیدعقل ما نمیرسه؟حتی وجود ماده از هیچی رو اثبات کردید با همین روش احمقانه.سرتون رو مثل کبک کردین زیر برف.من این بالا شما رو میبینم

وجود ماده از هیچی رو که ده بار گفتم اما اشکال نداره بازم میگم منظور اینه که خدا اشیا رو بدون سابقه وجودی خلق کرده نه اینکه از چیزی بنام عدم خلق کرده باشه چون ما در دین خودمون اثبات میکنیم که قدرت ذاتیه واجب الوجوده
ما اعتقاد داریم که برد عقل محدوده خوب حالا میگید یعنی چی ؟ جواب میدم که شما یه لب تاب رو فرض کن یه ورودی داره یه خروجی هر داده ای که شما بهش بدی طبق اون بهت خروجی میده عقل هم همینطوره وچون اطلاعات ما در برخی زمینه ها محدوده ویا اصلا اطلاعات نداریم پس ورودی که به عقل میدیم هم در برخی زمینه ها محدوده پس نتیجه ای هم که از عقلمون میگیریم هم محدود میشه به همین دلیل عقل در برخی (دقت کنید برخی نه همه )موضوعات محدوده مثل اینکه زمان کی بوجود امده و.....چون ورودی صحیحی نداریم که به عقل بدیم نتیجه صحیح هم نمیگیریم[/]

[="Black"]خوب منتظر جوابم
1)اثبات کن عقل وجود نداره (حجیت نداشتن عقل رو نمیگم بلکه خود عقل رو میگم ) اون مثال سنگ واحساس که زدی اصلا ربطی به وجود عقل نداشت !
2)علومی مثل ریاضی فیزیک پزشکی و..... طبق چی بوجود میان وچرا باید بهشون اعتماد منیم ؟؟
3)ثابت کن زمان همیشه بوده ؟
[/]

با سلام.
من فقط جواب یکی از سوالاتون رو میدم که بحث گیج کننده نشه.
زمان همیشه بوده
زمان گذشته زمان حال و زمان آینده.گذشته یعنی ما قبل تا بینهایت .بینهایت انتها داره؟آینده انتها داره؟
واقعا حرف به این سادگی احتیاج به توضیح داره؟ منتظر جواب هستم. شما بفرمایید زمان کی وجود نداشته.

سپیده صبح;282118 نوشت:
نقل قول:

لطفا مودب باشید میتونیم مودبانه هم بحث کنیم ها :gol:
سوالتون رو واضح بگید ؟؟؟؟؟ شما توپست قبل گفته بودید که شما میگید خدا جهان رو از عدم خلق کرده وخدا بود وقتی هیچی نبود واینها واقعا خنده داره (نقل به مضمون )من جواب این حرفتون رو دادم گفتم منظور ما اینه حالا دیگه پذیرش یا عدم پذیرشش با خودت
بعدشم من کی گفتم عقلمون نمیرسه وتو جواب موندم ؟؟؟؟؟؟:moteajeb!: من گفتم قدرت خدا براتون اثبات نشده ودوم این که خدا رو با موجودات مادی مقایسه کینید


قدزت خدا که هیچی خود خدا هم بر من اثبات نشده.در ضمن قدرت خدایی که میگین به محالات و چیزهای نشدنی تعلق نمیگیره.وجود مادی به فرمایش شما از چیزی بوده اون چیز چیه؟ به ما بگید ما هم بدونیم. نگید نمیدونم چون دارید میگید وجود بوده وبعد باید ثابت کنید از اون وجود وجود مادی به وجود اومده.شروع کنید.

سپیده صبح;282141 نوشت:

وجود ماده از هیچی رو که ده بار گفتم اما اشکال نداره بازم میگم منظور اینه که خدا اشیا رو بدون سابقه وجودی خلق کرده نه اینکه از چیزی بنام عدم خلق کرده باشه چون ما در دین خودمون اثبات میکنیم که قدرت ذاتیه واجب الوجوده
ما اعتقاد داریم که برد عقل محدوده خوب حالا میگید یعنی چی ؟ جواب میدم که شما یه لب تاب رو فرض کن یه ورودی داره یه خروجی هر داده ای که شما بهش بدی طبق اون بهت خروجی میده عقل هم همینطوره وچون اطلاعات ما در برخی زمینه ها محدوده ویا اصلا اطلاعات نداریم پس ورودی که به عقل میدیم هم در برخی زمینه ها محدوده پس نتیجه ای هم که از عقلمون میگیریم هم محدود میشه به همین دلیل عقل در برخی (دقت کنید برخی نه همه )موضوعات محدوده مثل اینکه زمان کی بوجود امده و.....چون ورودی صحیحی نداریم که به عقل بدیم نتیجه صحیح هم نمیگیریم

خب ورودی صحیح رو شما میدونی و سعی در دور زدن خودت داری عزیزم.زمان یعنی همیشه.همیشه یعنی همه وقت.گذشته تا بینهایت. آینده تا بینهایت.این ورودی صحیحه.اگه صحیح نیست شما بفرمایید تعریف زمان رو تا ما هم بدونیم
.اگه ورودی صحیحی ندارید پس چطور به قاطعیت نتیچه گرفتید زمان وجود نداشته و به وجود آمده؟

راجب مثال سنگ.ببین گلم.طبق منطق عقل بر پایه ی بدیهیات گذاشته شده.از جمله ی بدیهیات حواس پنجگانه ما هستند. و من همین حواس رو دارم زیر سوال میبرم.حواس ما بر فرض وجود خدا خلق او هستند و میتونسته جور دیگه ای خلقشون کنه.حالا که اینجور خلق کرده دلیل بر حقیقت و تشخیص درست یا غلط بودن مساله ای نمیشه. امیدوارم ذهنتون باز شده باشه. ورودی صحیح اومد توی ذهنت؟!!!

جناب آقای مفتقر جلب توجه آدمی مثل شما کمترین اهمیتی برای من نداره.
اونجا که گفتم عقل رو با عقل رد کردم داشتم دلیلی بر رد حرف خودم میاوردم.شما اونجا باز دنبال رد حرف من بودید.شما کلا چشم بسته مخالف گویی میکنید که مثلا بگید من هم هستم. من هم اینطور میتونم بگم که شما دنبال نشون دادن خودتون هستید و کمبود دارید:Cheshmak: پس زیاد تند نرو جناب آقا.فقط اگه بلدی جواب بده.

[="Black"]

نقل قول:
ناشناخته;282234 نوشت:
با سلام.
من فقط جواب یکی از سوالاتون رو میدم که بحث گیج کننده نشه.
زمان همیشه بوده
زمان گذشته زمان حال و زمان آینده.گذشته یعنی ما قبل تا بینهایت .بینهایت انتها داره؟آینده انتها داره؟
واقعا حرف به این سادگی احتیاج به توضیح داره؟ منتظر جواب هستم. شما بفرمایید زمان کی وجود نداشته.

سلام وعرض ادب دوباره :Gol:
زمان یعنی اینده گذشته وحال / گذشته یعنی تا بینهایت قبل تر از الان پس زمان هم یعنی تا بینهایت قبل تر .این استدلال شماست دیگه درسته ؟!

خوب من یک سوال دارم : ثابت کنید بینهایت وجود داره ؟؟ من اعتقاد دارم بینهایت وجود نداره .......
سوال من رو جواب بدید تا متوجه بشیم زمان کی وجود نداشته ؟ وجود بینهایت بدیهی نیست دیگه درسته ![/]

[="Black"]

نقل قول:
ناشناخته;282244 نوشت:
خب ورودی صحیح رو شما میدونی و سعی در دور زدن خودت داری عزیزم.زمان یعنی همیشه.همیشه یعنی همه وقت.گذشته تا بینهایت. آینده تا بینهایت.این ورودی صحیحه.اگه صحیح نیست شما بفرمایید تعریف زمان رو تا ما هم بدونیم
.اگه ورودی صحیحی ندارید پس چطور به قاطعیت نتیچه گرفتید زمان وجود نداشته و به وجود آمده؟

خواهش میکنم یه چی نگید که بهتون بخندم نصفه شبی از شما که اهل دقتی بعیده ! زمان یعنی همیشه ؟؟اینو از تو کدوم تعریف برداشتی خوب بهلطف شما تعریف جدید از زمان هم ارایه شد :Kaf: حداقل یه سرچ ساده تو ویکیپدیا یا لغت نامه ها میکردی !
اشکال نداره هنوزم دیر نشده باید خدمت انورتون عرض کنم زمان به معنای همیشه نیست زمان به معنای 1) وقت / هنگام 2) دور / عهد 3) مدت /فصل 4) مهلت و... میباشد لغتنامه معین واژه زمان توی لغت نامه دهخدا هم اصلا به معنای همیشه ذکرنشده (بلکه کمیتی قابل اندازه گیری ذکر شده )این تیکه توپرانتز رو باش کار دارم چون با همین مساله بطلان چیزی ثابت میشه که شما داری باش استدلال میکنی ! خوب پس شما داری مغالطه میکنی ومغالطه شما اینه که زمان رو به معنای همیشه گرفتی واین اشتباه است زمان معنی همیشه نمیده ثانیا بالفرض اینکه زمان روهم همیشه بگیریم خوب ثابت کنید بینهایت وجود داره ![/]

[="Black"]

نقل قول:
ناشناخته;282250 نوشت:
راجب مثال سنگ.ببین گلم.طبق منطق عقل بر پایه ی بدیهیات گذاشته شده.از جمله ی بدیهیات حواس پنجگانه ما هستند. و من همین حواس رو دارم زیر سوال میبرم.حواس ما بر فرض وجود خدا خلق او هستند و میتونسته جور دیگه ای خلقشون کنه.حالا که اینجور خلق کرده دلیل بر حقیقت و تشخیص درست یا غلط بودن مساله ای نمیشه. امیدوارم ذهنتون باز شده باشه. ورودی صحیح اومد توی ذهنت؟!!!

خوب من استدلال شما رو بصورت برهانی مینویسم انصافا خودت حد وسطش رو تشخیص بده:Gol:
حواس ما میتوانستند بصورت دیکری خلق بشن
الان اینگونه خلق شدن و به صورت دیگه ای خلق نشدن
پس دلیلی نداره بتونن درست تشخیص بدن
خوب غلطه دیگه چون حد وسط نداره ونتیجه گیریتون هیچ ربطی به صغری وکبری تون نداره
ولی خوب خوبه باعث میشه بخندم :khaneh::Khandidan!:روحم تازه بشه[/]

سپیده صبح;282275 نوشت:

سلام وعرض ادب دوباره :gol:
زمان یعنی اینده گذشته وحال / گذشته یعنی تا بینهایت قبل تر از الان پس زمان هم یعنی تا بینهایت قبل تر .این استدلال شماست دیگه درسته ؟!

خوب من یک سوال دارم : ثابت کنید بینهایت وجود داره ؟؟ من اعتقاد دارم بینهایت وجود نداره .......
سوال من رو جواب بدید تا متوجه بشیم زمان کی وجود نداشته ؟ وجود بینهایت بدیهی نیست دیگه درسته !


لج نکن اون خدایی که تو قبول داری اعتقاد به ازلی و ابدی بودنش داری .پس اون هم مثل زمان چرته. اوکی؟ عناد نکن.منطقی باش و جواب بده.سوال رو با سوال جواب نده .هیچی بلد نیستی.از وقتی اومدی فقط سوال رو با سوال به خودم برمیگردونی و جواب هم نداری بدی.بینهایت یک مفهوم ذهنی هست وجودش رو از ازل هم که اثبات کردیم با برهان علیت که وجود ذاتی واجب الوجوده.
اصلا با تو دیگه بحث ندارم. توی جهلت بمون.حیف من که با تو بحث کنم

سپیده صبح;282278 نوشت:

خواهش میکنم یه چی نگید که بهتون بخندم نصفه شبی از شما که اهل دقتی بعیده ! زمان یعنی همیشه ؟؟اینو از تو کدوم تعریف برداشتی خوب بهلطف شما تعریف جدید از زمان هم ارایه شد :kaf: حداقل یه سرچ ساده تو ویکیپدیا یا لغت نامه ها میکردی !
اشکال نداره هنوزم دیر نشده باید خدمت انورتون عرض کنم زمان به معنای همیشه نیست زمان به معنای 1) وقت / هنگام 2) دور / عهد 3) مدت /فصل 4) مهلت و... میباشد لغتنامه معین واژه زمان توی لغت نامه دهخدا هم اصلا به معنای همیشه ذکرنشده (بلکه کمیتی قابل اندازه گیری ذکر شده )این تیکه توپرانتز رو باش کار دارم چون با همین مساله بطلان چیزی ثابت میشه که شما داری باش استدلال میکنی ! خوب پس شما داری مغالطه میکنی ومغالطه شما اینه که زمان رو به معنای همیشه گرفتی واین اشتباه است زمان معنی همیشه نمیده ثانیا بالفرض اینکه زمان روهم همیشه بگیریم خوب ثابت کنید بینهایت وجود داره !

واقعا روی اعصاب منی.آقای ملا لغت. معنای لغوی زمان منظور من نبود. خودت هم میدونی. منظور من معنای تشریحی زمان بود. زمان یعنی همیشه چه به قبل نظرکنیم تا بینهایت چه به آینده نظر کنیم تا بینهایت. پس زمان یعنی همیشه.چرا این بحثهای چرت رو مطرح میکنی؟
مثل این میمونه که تو اشتباه تایپ کنی و من به اون بخندم.دنبال عناد نباش.اگه هم میخوای توی جهلت بمون

سپیده صبح;282282 نوشت:

خوب من استدلال شما رو بصورت برهانی مینویسم انصافا خودت حد وسطش رو تشخیص بده:gol:
حواس ما میتوانستند بصورت دیکری خلق بشن
الان اینگونه خلق شدن و به صورت دیگه ای خلق نشدن
پس دلیلی نداره بتونن درست تشخیص بدن
خوب غلطه دیگه چون حد وسط نداره ونتیجه گیریتون هیچ ربطی به صغری وکبری تون نداره
ولی خوب خوبه باعث میشه بخندم :khaneh::khandidan!:روحم تازه بشه


شما داری برای خودت جوک میسازی.حرفهای من کاملا مشخصه.
به صورت صغری کبری و نتیجه نیاوردم چون فکر کردم العاقل یکفی بالاشاره در مورد تو صدق میکنه
.من میخوام بگم نتیجه گیری که ما با عقل و به وسیله احساساتمون انجام میدیم مشکوکه.
چون احساسات ما همیشه درست تشخیص نمیدن.
برای خود من اتفاق افتاده آب سرد ریختم روی دستم .تصور کردم آب خیلی خیلی داغ هستش. دستم اثر سوختگی پیدا کرد. میسوخت و ورم کرد. شما مثل آدم کوری میمونید که به حواستون اعتماد کردید و تصور میکنید همیشه هوا تاریکه.تصوری از رنگ ندارید.حرفهای هیچ کس رو هم قبول ندارید.
ما هیچییم.همه چیز خداست.به زودی میمیریم و چشم دلمون روشن میشه.چقدر شیرینه.نمیدونم چی پیش میاد .

از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم بحيوان سرزدم
مُردم از حيوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
حملهء ديگر بميرم از بشر
تا برآرم از ملايک بال و پر
بار ديگر از ملک پران شوم
آنچه اندر وهم نايد آن شوم

اگر حرفی زدید که قابل توجه بود جواب میدم.رنگ رو برای افراد کور نمیشه مفهوم کرد.دیدتون وسیع بشه خودتون میفهمید. گفتن من اصلا اشتباه بود.همه مثل هم نیستند شاید تا آخر عمر هم حرفم رو نفهمید

دوستان گرامی سپیده صبح و ناشناخته
بهتر نیست به جای اینکه یکدیگر و نوشته های دیگری را تمسخر کنید برای حرفهای خود دلیل بیاورید و ....
------------------------------------
دوست گرامی ناشناخته شما جواب این دو سوال را ندادید
)ثابت کن عقل نداریم 2)اگر عقل نداریم چطور در علومی مانند پزشکی ریاضی و.......... نظریات جدید رو کشف میکنیم ؟؟
چون شما این ادعا را مطرح کردید که عقل نداریم
ممنون

[="Black"]

نقل قول:
ناشناخته;283802 نوشت:
لج نکن اون خدایی که تو قبول داری اعتقاد به ازلی و ابدی بودنش داری .پس اون هم مثل زمان چرته. اوکی؟ عناد نکن.منطقی باش و جواب بده.سوال رو با سوال جواب نده .هیچی بلد نیستی.از وقتی اومدی فقط سوال رو با سوال به خودم برمیگردونی و جواب هم نداری بدی.بینهایت یک مفهوم ذهنی هست وجودش رو از ازل هم که اثبات کردیم با برهان علیت که وجود ذاتی واجب الوجوده.
اصلا با تو دیگه بحث ندارم. توی جهلت بمون.حیف من که با تو بحث کنم

من باشما هیچ لجی ندارم ببین شما داری خلط میکنی بحثما روی زمانه نه روی خدا بعد که زمان حل شد میریم رو بحث ازلی وابدی بودن !اونی که باید منطقی باشه شمایی !اقا شما داری فقط ادعا میکنی وبرای مدعای خودت هم هیچ استدلالی نداری اینکه سوال رو باسوال جواب میدم برای اینه که هم همه خواننده های این مطلب وهم خودت بفهمی که ادعاهات چقد پوچن که حتی نمیتونی براشون جواب بیاری !باشه من بلد نیستم تو که بلدی وانقد مطمعنی جواب سوال هامو بده
باشه من بلد نیستم تو که بلدی بگو !تو حتی معنی زمان رو هم بلد نیستی چه برسه به بقیه مسایل ......
بله چون کم اوردی وجواب نداری طبیعتا بحث هم نمیتونی بکنی ![/]

[="Black"]

نقل قول:
smay1900;283893 نوشت:
دوستان گرامی سپیده صبح و ناشناخته
بهتر نیست به جای اینکه یکدیگر و نوشته های دیگری را تمسخر کنید برای حرفهای خود دلیل بیاورید و ....

سلام دوست گرامی ببینید ایشون به شدت غرور دارن همونطور که در پست های اول میبینید بنده قصد تمسخر ایشون رو نداشتم ولی از اونجاییکه ایشون به شدت مغرورن و باید پنچر بشن تا فکر نکن که خبریه به همبن دلیل منم مثل خودش شروع به تمسخرش کردم تا بد بودن این کار دستش بیاد برای یاد اوری عرض میکنم تکبر درمقابل متکبر عبادته ![/]

[="Black"]

نقل قول:
ناشناخته;283808 نوشت:
واقعا روی اعصاب منی.آقای ملا لغت. معنای لغوی زمان منظور من نبود. خودت هم میدونی. منظور من معنای تشریحی زمان بود. زمان یعنی همیشه چه به قبل نظرکنیم تا بینهایت چه به آینده نظر کنیم تا بینهایت. پس زمان یعنی همیشه.چرا این بحثهای چرت رو مطرح میکنی؟
مثل این میمونه که تو اشتباه تایپ کنی و من به اون بخندم.دنبال عناد نباش.اگه هم میخوای توی جهلت بمون

لطف کن یه منبع برای معنی اصطلاحی زمان مطرح کن ؟؟ یا برای حرفت منبع داری که در اینصورت وارد بحث بینهایت میشیم ویا برای حرفت منبع معتبر نداری و این معنی زمان صرف تخیلات خودته که دیگه حرفی نمیمونه برای گفتن ![/]

[="Black"]

ناشناخته;283832 نوشت:
شما داری برای خودت جوک میسازی.حرفهای من کاملا مشخصه.
به صورت صغری کبری و نتیجه نیاوردم چون فکر کردم العاقل یکفی بالاشاره در مورد تو صدق میکنه
.من میخوام بگم نتیجه گیری که ما با عقل و به وسیله احساساتمون انجام میدیم مشکوکه.
چون احساسات ما همیشه درست تشخیص نمیدن.
برای خود من اتفاق افتاده آب سرد ریختم روی دستم .تصور کردم آب خیلی خیلی داغ هستش. دستم اثر سوختگی پیدا کرد. میسوخت و ورم کرد. شما مثل آدم کوری میمونید که به حواستون اعتماد کردید و تصور میکنید همیشه هوا تاریکه.تصوری از رنگ ندارید.حرفهای هیچ کس رو هم قبول ندارید.
ما هیچییم.همه چیز خداست.به زودی میمیریم و چشم دلمون روشن میشه.چقدر شیرینه.نمیدونم چی پیش میاد .

از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم بحيوان سرزدم
مُردم از حيوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
حملهء ديگر بميرم از بشر
تا برآرم از ملايک بال و پر
بار ديگر از ملک پران شوم
آنچه اندر وهم نايد آن شوم

اگر حرفی زدید که قابل توجه بود جواب میدم.رنگ رو برای افراد کور نمیشه مفهوم کرد.دیدتون وسیع بشه خودتون میفهمید. گفتن من اصلا اشتباه بود.همه مثل هم نیستند شاید تا آخر عمر هم حرفم رو نفهمید

احساسلت فقط بخش کوچکی از عقل ومنطق رو تشکیل میدن وصرف مشکوک بودن ای احساسات نمیشه بگیم کل عقل مردوده چون فقط یه جز کوچکی از نتیجه گیری عقل مدیون احساساته !
موفق باشید اگه جایی تند رفتم فقط میخواستم بهتون نشون بدم تمسخر وتوهین چقد بده واینطوری کار پیش نمیره ما هم بلدیم مسخر کنیم وهم بلدیم توهین کنیم اما این کار رو نمیکنیم سعی کن تو رفتارت تغییر ایجاد کنی غرور خیلی بده ومطمعن باش تو زندیگیت کسی مغرور تر خودت هم به تورت میخوره واونوقت میفهمی ارتباط با یه ادم مغرور چقد بده وچقد ادم رو تو چشم دیگران بد جلوه میده اما در هر صورت اگه به شما بی احترامی شد عذر میخوام !:Gol:[/]

سپیده صبح;284017 نوشت:

احساسلت فقط بخش کوچکی از عقل ومنطق رو تشکیل میدن وصرف مشکوک بودن ای احساسات نمیشه بگیم کل عقل مردوده چون فقط یه جز کوچکی از نتیجه گیری عقل مدیون احساساته !
موفق باشید اگه جایی تند رفتم فقط میخواستم بهتون نشون بدم تمسخر وتوهین چقد بده واینطوری کار پیش نمیره ما هم بلدیم مسخر کنیم وهم بلدیم توهین کنیم اما این کار رو نمیکنیم سعی کن تو رفتارت تغییر ایجاد کنی غرور خیلی بده ومطمعن باش تو زندیگیت کسی مغرور تر خودت هم به تورت میخوره واونوقت میفهمی ارتباط با یه ادم مغرور چقد بده وچقد ادم رو تو چشم دیگران بد جلوه میده اما در هر صورت اگه به شما بی احترامی شد عذر میخوام !:gol:


من مغرور نیستم.اگه مغرور بودم هیچوقت پیشرفت نمیکردم.اگه مغرور بودم فکر نمیکردم جواب سوالام رو کسی بتونه بده.اما این سوالات رو اینجا مطرح کردم تا کسی پیدا بشه بهم کمک کنه و از عذاب روحی که دارم آزاد بشم. آدمی که بزرگه افکار بزرگی داره مغرور نیست.من سعی میکنم غرور بیجا نداشته باشم
من هم اگه خاطرتون رو مکدر کردم معذرت میخوام.

سپیده صبح;284015 نوشت:

لطف کن یه منبع برای معنی اصطلاحی زمان مطرح کن ؟؟ یا برای حرفت منبع داری که در اینصورت وارد بحث بینهایت میشیم ویا برای حرفت منبع معتبر نداری و این معنی زمان صرف تخیلات خودته که دیگه حرفی نمیمونه برای گفتن !

هر چیزی در ابتدا منبعی نداشته.انسان پیشرفتهای خودش رو مدیون قوه تخیل میدونه و خلاقیت. زمانی همه میگفتند خورشید دور زمین میچرخد اما گالیله این رو رد کرد و نزدیک بود اعدام بشه.
پس موضع دفاعی نگیرید و بیطرف قضاوت و تفکر کنید. معنایی که مقبول هست برای همه اینه که زمان میزان حرکت ماده هست.
گرچه من معتقدم ماده معدوم نمیشه اما فقط میخوام یکی از دیدگاههای شما رو رد کنم.
زمان فقط به مادیات تعلق نمیگیره چون ما زمان رو که تصور میکنیم به وجود تعلق میگیره نه فقط به ماده مثلا میگیم زمانی که خدا بود و هیچ چیز رو خلق نکرده بود. این مفهوم دقیقا همون مفهومی هست که الان از زمان داریم.پس زمان وقتی فعلی انجام شد معنا پیدا کرد.حتی قبل از خلقت ماده خداوند کارهایی رو انجام داده که قبل از اون انجام نداده بوده.پس زمان مربوط به ماده و حرکت اون نمیشه.زمان به وجود تعلق میگیره و هر وقت وجودی بوده زمانی بوده. کاری به ساعت نداشته باشید یا روز وشب چون زمان حتی قبل از اون هم قابل تصوره.آیا تصور ما دلیل بر وجود زمان میشه؟ بله.زمان یک مفهوم ذهنی هست و وقتی تصور شد وجود داره.مفهوم زمان به ما قبل تا بینهایت و مابعد تا بینهایت تعلق میگیره.
اهمیت نداشتن زمان برای خداوند دلیل بر نبود زمان نمیشه.درسته زمان برای خدا اهمیتی نداره چون ازلی و ابدی هست

smay1900;283893 نوشت:
دوستان گرامی سپیده صبح و ناشناخته
بهتر نیست به جای اینکه یکدیگر و نوشته های دیگری را تمسخر کنید برای حرفهای خود دلیل بیاورید و ....
------------------------------------
دوست گرامی ناشناخته شما جواب این دو سوال را ندادید
)ثابت کن عقل نداریم 2)اگر عقل نداریم چطور در علومی مانند پزشکی ریاضی و.......... نظریات جدید رو کشف میکنیم ؟؟
چون شما این ادعا را مطرح کردید که عقل نداریم
ممنون

با سلام وتشکر از شما دوست عزیز
عقل در نظر من چیزی هست که واقعیتها رو به انسان نشون میده.و از ادراکات انسان سرچشمه میگیره.مثلا در منطق مظفر مدارج علم توضیح داده شده علم حسی بعد پیشرفت میکنه و به علم خیالی میرسیم وبعد از اون علم وهمی. ولی مدرکات حسی ما خالقی دارند که اینطور اونها رو آفریده و هرجور میخواست میتوانست خلق کنه.مثلا مزه ها اصلا متوانستند بی معنا باشند.یا میشد ما چیزی نشنویم و نبینیم و لمس نکنیم و....اما خدا اینها رو در ما قرار داد.و برای ما معنا پیدا کرد.برای درک بهتر منظورم 2 تا مثال میزنم.1-انسان لذت جنسی دارد اما اگر خدا جنس مخالفی خلق نکرده بود انسان این قوه رو یا نداشت یا نسبت به جنس مخالف نداشت(چون جزو مخیلات میشد). یا نسبت به چیز دیگه ای داشت. پس این قوه رو خدا در ما بوحود آورد و میتونست هرجور دیگه ای خلقش کنه و یا احساسات دیگری به ما بده (چون اول هیچ چیز نبود و بعد خدا انسان رو زوج آفرید اگه فرد خلق میکرد مفهوم جنس مخالف برای ما دقیقا همینقدر سخت میشد که الان درک نظریه من سخته).
2- شما پیش یک آدم کور برید که مادرزاد کور باشه و سعی کنید رنگها رو برای اون به طور واقعی توضیح بدید که درک کنه و همون تصور ما رو که از رنگ سفید مثلا داریم دقیقا توی دهنش مجسم کنه. اما حقیقت اینه که اون اصلا نمیفهمه رنگ چی هست.
ببینید عقل ما بر پایه احساسات هست و وقتی خدا اینطور خلقش کرده ما فقط همینها رو میفهمیم.همونجور که اون میخواد و ما فکر میکنیم عقل داریم در صورتی که ممکنه احساسات به کلی غلط باشند.چون داغ بودن مثلا مفهومی هست که ذهن ما از حالتی داره که پوست ما بر اثر خوردن به اون جسم بسوزه.پس میگیم داغه.اما واقعیت اینه که اون جسم برای ما داغ هست چون خدا ما رو از گوشت آفریده و گوشت مثلا در فلان دما میسوزه.اما داغ بودن برای خدا معنا داره؟خیر.این یک معنای ذهنی هست که به احساسمون نسبت میدیم.خدا چیزی در ما قرار داده که ما به اون عقل میگیم اما اونجور هست که خودش بخواد.ربطی هم به حقیقت نداره.ممکنه حقیقت چیزی باشه که ما حتی تصورش رو هم نمیتونیم بکنیم.و فقط یک اسباب بازی باشیم.
وقتی حقیقت از مدرکات ما خارج شد به همه چیز شک میکنی. عقلی که شما میگید قوه ای هستش که حقیقت رو به ما نشون میده.اما حقیقت خیلی مواقع اون چیزی نیست که ما حتی لمس میکنیم میبینیم میشنویم بو میکنیم یا میچشیم.پس عقل از دیدگاه شما میشه مدرکات حسی.ما اینجور تنظیم شدیم.عقل نتیجه گرفته که خدا وجود داره و بر اساس حکمت کار عبث انجام نمیده.اما کار عبث از نظر ما مهم نیست.عبث در دید ما و با عقل ما عبث معنا میشه.پس تمام دلایل ما رد میشه راجب همه چیز. و به این نتیجه میرسیم که به عقل نمیشود اعتماد کرد.
(عقل در دیدگاه من قوه ای هست که حقیقت رو نشون بده به طور مطلق.واقعیت وجود رو نه واقعیتی که در تصور من با احساساتم درک میکنم.در دیدگاه شما عقل تفکر معنا میشه یا قوه ای که با اون تفکر میکنیم) بر اساس همین من میگم وقتی با قوه ای که شما میگید تفکر میکنید ممکنه مخالف حقیقت باشه و در حقیقت بی عقلی باشه. پس عقل به اون معنا که شما میگید وجود نداره در وجود انسان.

در علوم نظریات جدید رو کشف میکنیم با تفکر.اما همه اینها بر اساس ذهن ما درسته.ولی ما میخوایم این نتیجه رو بدست بیاریم که عقل واقعا عقله به اون معنا که میگیم.یعنی حقایق رو به طور مطلق به ما نشون میده.و حتما هم درست هست و با واقعیت دقیقا یکی هست.
وقتی عقل مشکوک شد به همه چیز شک میکنید.حتی به وجود داشتن یا نداشتن.اونوقت حرفها با عقل دقیقا درتضاد میشه از دیدگاه شما مثل حرف من که گفتم عقل وجود نداره

با سلام
همونجور که یه بار من تذکر دادم و یه بار هم دوستان تذکر دادن شما چرا انقدر خودتون رو قبول دارین انقدر افراطی........ حتی انقدره که رو جملاتی که اینجا تایپ می کنید دقیق نمی شین
هرکی هم حرف می زنه همون حرفش رو به خودش بر می گردونید من گفتم این ایراده..... نوشتین که شما کمبود دارین ما که ادعایی نداشتیم اما تو هر پستی که شما می نوسین 20 تا ادعا هست که معلوم نیست به خاطر خوندن چند کتاب حدیث و فلسفه و عرفان بهتون دست داده یا مشکل جای دیگست؟!

ناشناخته;284355 نوشت:

من مغرور نیستم.اگه مغرور بودم هیچوقت پیشرفت نمیکردم.

اینکه چند تا جمله تو بعضی کتاب ها بخونید و دچار عذاب روحی بشین پیشرفته؟؟؟؟ خواهش می کنم همون طور که برا کاربرای دیگه نوشتین باز برا من ننویسین که بیسوادی برو مطالعه کن........
بازم نگاه بندازیم به جملاتتون...
ناشناخته;284355 نوشت:

آدمی که بزرگه افکار بزرگی داره مغرور نیست.من سعی میکنم غرور بیجا نداشته باشم

به نظرم شما واقعا دچار مشکل شدید.... حتما می خواین بگین تو خودت خودبزرگبینی داری مفتقر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 300 پست می گذره شما بیشتر دیالوگ می گید تا دلیل بیاورین مثلا من بگم چون احساس من این هست که زمان صورتی رنگه پس صورتی رنگه هر کیم بگه نیست معلومه بیسواده بره مطالعه کنه این جملرو برا یه پچه بگید خندش می گیره؟!!

ناشناخته;284355 نوشت:
در علوم نظریات جدید رو کشف میکنیم با تفکر.اما همه اینها بر اساس ذهن ما درسته.ولی ما میخوایم این نتیجه رو بدست بیاریم که عقل واقعا عقله به اون معنا که میگیم.یعنی حقایق رو به طور مطلق به ما نشون میده.و حتما هم درست هست و با واقعیت دقیقا یکی هست.
وقتی عقل مشکوک شد به همه چیز شک میکنید.حتی به وجود داشتن یا نداشتن.اونوقت حرفها با عقل دقیقا درتضاد میشه از دیدگاه شما مثل حرف من که گفتم عقل وجود نداره

شما بر خلاف ادعاهاتون تو فضل و کمالاتتون هیچ اطلاعی راجع به فلسفه و بحث نفس روح ادمی و قوای ادارکی و تحریکیش ندارید ( دوستان منتظر باشید ناشناخته برام بنویسه مفتقر تو هیچ اطلاعاتی نداری!!!!!)

عقل: همون قوه ای هست که حقایق رو به طور مطلق مشخص می کنه این درسته اما شما به دلیل عدم اشرافتون به فلسفه و مباحث نفس انسان چون این جملو رو تو یه کتاب خوندین و چند صفحه بعدش رو نخوندید فقط عجله داشتین بیاین اینجا و ابراز فضل و کمالات کنید دچار مشکل شدید.... ازتون معذرت می خوام اما این حقیقت حالتون هست.

عقل قوه ای نیست که به طور بلفعل تو وجود یه انسان باشه!!! فعال باشه !!! انسان ها با قوه خیال بزرگ می شن قوه ی خیال برای درک جزئیات به کار میره اصلا عقل نمی تونه تشخیص بده این خورشید هست این ماه هست این رو قوه خیال انجام می ده که گفتین تفکر....
عقل کلی گرا هست مفاهیم مجرد عالم عقل رو درک می کنه، کلیات ....
پس من و شما خیال پرداز های بلفعل و عقل گراهای بلقوه هستیم درک حقیقت اشیا به این راحتی نیست که حالا که دیدن من و شما نتونستیم حقیقت اشیا رو بفهمیم داد بزنیم ای هوار ما نتونستیم حقیقت اشیا رو بفهمیم پس عقل نداریم
یه نبی خدا حقیقت اشیا رو می فهمه چون عقلش به کمال میرسه از عالم خیال گذر می کنه
ما از بچگی با خیال بزرگ می شیم چون نیاز به این قوه داریم برای درک جزئیات مامان بازی می کنیم خاله بازی می کنیم با اسباب بازی یه زندگی واقعی رو برا خودمون خیال پردازی می کنیم که برا بزرگ شدن تمرین کنیم پس تمام روز ها و شب های ما تو عالم خیال میگذره

یه جمله می نویسم امید وارم دیگه نه وقت خودتون نه وقت دیگران رو راجع به نظریات عالم خیالتون نگیرید.....
اگه دنبال رسیدن به عالم عقل هستید به این شی که ماهیت نورانی داره عقل یه ملکه روحانی هست توجه کنید: 1) ذهن عقل نیست یه جعبه هست برا نگهداری دانسته ها
2) تفکر عقل نیست چون حقیقت اشیا رو نشون نمی ده تفکر مرور ذهنیات رو پرده ای هست که اسمشو می ذاریم خیال مثل پرده سینما
3) ادراکات عقل نیست ابزارهایی هستن برا پر کردن صندوق حافظه که با ذهن انجام میشه

اما اگه دنبال عالم عقلانی هستید دنبال این هستید که حقیقت اشیا رو درک کنید باید به ملکه روحانی عقل برسید که با این منش خود بزرگبیناننتون بهتون قول می دم تا 1000 سال دیگه هم نمی رسید فقط کسی می تونه به عقل برسه که از این سه بند عقل 1) غضب،2) شهوت،3) وهم .....
بگذره تا اون گهر نورانی تو وجود یه بنده خدا روشن شه
و سلام خدا بر آنکه راه هدایت می پوید.

از بحثهای بی مورد بگذریم. فقط اینقدر راجب شخصیت من نظر ندید. دوست عزیز من یک کتاب نخوندم. 7 سال کتابه خوندم.داغ میکنم وقتی میبینم با این معلومات با این سطح فکر بسته چطور اومدید و لا اقل احترام نمیگذارید و بی احترامی هم میکنید.
بگذریم. پس عقل چیزی جدا از تفکرات ما هست.و ما با فکرمون فقط بازی میکنیم. بالاخره به این رسیدید. خوبه. فقط کاش معناش رو هم دقیقا درک کرده باشید.:Gol: خیلی خوشحالم که حد اقل یکی دقیقا حرفام رو زد . شما یکم بیشتر دقت کنید متوجه میشید که اثرات حرفتون همون حرفهایی میشه که من گفتم.

مفتقر;284436 نوشت:
با سلام
همونجور که یه بار من تذکر دادم و یه بار هم دوستان تذکر دادن شما چرا انقدر خودتون رو قبول دارین انقدر افراطی........ حتی انقدره که رو جملاتی که اینجا تایپ می کنید دقیق نمی شین
هرکی هم حرف می زنه همون حرفش رو به خودش بر می گردونید من گفتم این ایراده..... نوشتین که شما کمبود دارین ما که ادعایی نداشتیم اما تو هر پستی که شما می نوسین 20 تا ادعا هست که معلوم نیست به خاطر خوندن چند کتاب حدیث و فلسفه و عرفان بهتون دست داده یا مشکل جای دیگست؟!

اینکه چند تا جمله تو بعضی کتاب ها بخونید و دچار عذاب روحی بشین پیشرفته؟؟؟؟ خواهش می کنم همون طور که برا کاربرای دیگه نوشتین باز برا من ننویسین که بیسوادی برو مطالعه کن........
بازم نگاه بندازیم به جملاتتون...
(انسان با سختی ها پیشرفت میکنه.سختی میکشم.دوست دارم در راه رسیدن به حقیقت بمیرم.سختی و عذاب روحی لازمه طی این طریقه)

به نظرم شما واقعا دچار مشکل شدید.... حتما می خواین بگین تو خودت خودبزرگبینی داری مفتقر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 300 پست می گذره شما بیشتر دیالوگ می گید تا دلیل بیاورین مثلا من بگم چون احساس من این هست که زمان صورتی رنگه پس صورتی رنگه هر کیم بگه نیست معلومه بیسواده بره مطالعه کنه این جملرو برا یه پچه بگید خندش می گیره؟!!
(من هرگز همچین حرفی نزدم.من برای اثبات و رد حرفام دلیل میارم.عرض کردم پایه تفکرات ما وقتی احساسات هست و معیوبه پس کل تفکرات ما مشکوکه)

شما بر خلاف ادعاهاتون تو فضل و کمالاتتون هیچ اطلاعی راجع به فلسفه و بحث نفس روح ادمی و قوای ادارکی و تحریکیش ندارید ( دوستان منتظر باشید ناشناخته برام بنویسه مفتقر تو هیچ اطلاعاتی نداری!!!!!)

(ممنون.حرفتون دقیقا اینه که برم مطالعه کنم.:khandeh!:چشم!!!!!!! فقط من به شما نمیگم برو مطالعه کن شما به من میگی.اما این علومی که دارید میگید همشو رد میکنم.لازم نیست بخونم)

عقل: همون قوه ای هست که حقایق رو به طور مطلق مشخص می کنه این درسته اما شما به دلیل عدم اشرافتون به فلسفه و مباحث نفس انسان چون این جملو رو تو یه کتاب خوندین و چند صفحه بعدش رو نخوندید فقط عجله داشتین بیاین اینجا و ابراز فضل و کمالات کنید دچار مشکل شدید.... ازتون معذرت می خوام اما این حقیقت حالتون هست. (به اون خدایی که میپرستی 7 سال مغز خودم رو پکوندم شبها بیدار میموندم اساتید رو هم نابود کردم جواب نداشتن. حالا تو اومدی میگی 1 کتاب خوندی عجله داشتی بیای اظهار فضل کنی؟!!!!!!!!!!!!!!

عقل قوه ای نیست که به طور بلفعل تو وجود یه انسان باشه!!! فعال باشه !!! انسان ها با قوه خیال بزرگ می شن قوه ی خیال برای درک جزئیات به کار میره اصلا عقل نمی تونه تشخیص بده این خورشید هست این ماه هست این رو قوه خیال انجام می ده که گفتین تفکر....
عقل کلی گرا هست مفاهیم مجرد عالم عقل رو درک می کنه، کلیات ....
پس من و شما خیال پرداز های بلفعل و عقل گراهای بلقوه هستیم درک حقیقت اشیا به این راحتی نیست که حالا که دیدن من و شما نتونستیم حقیقت اشیا رو بفهمیم داد بزنیم ای هوار ما نتونستیم حقیقت اشیا رو بفهمیم پس عقل نداریم
یه نبی خدا حقیقت اشیا رو می فهمه چون عقلش به کمال میرسه از عالم خیال گذر می کنه
ما از بچگی با خیال بزرگ می شیم چون نیاز به این قوه داریم برای درک جزئیات مامان بازی می کنیم خاله بازی می کنیم با اسباب بازی یه زندگی واقعی رو برا خودمون خیال پردازی می کنیم که برا بزرگ شدن تمرین کنیم پس تمام روز ها و شب های ما تو عالم خیال میگذره

یه جمله می نویسم امید وارم دیگه نه وقت خودتون نه وقت دیگران رو راجع به نظریات عالم خیالتون نگیرید.....
اگه دنبال رسیدن به عالم عقل هستید به این شی که ماهیت نورانی داره عقل یه ملکه روحانی هست توجه کنید: 1) ذهن عقل نیست یه جعبه هست برا نگهداری دانسته ها
2) تفکر عقل نیست چون حقیقت اشیا رو نشون نمی ده تفکر مرور ذهنیات رو پرده ای هست که اسمشو می ذاریم خیال مثل پرده سینما
3) ادراکات عقل نیست ابزارهایی هستن برا پر کردن صندوق حافظه که با ذهن انجام میشه

اما اگه دنبال عالم عقلانی هستید دنبال این هستید که حقیقت اشیا رو درک کنید باید به ملکه روحانی عقل برسید که با این منش خود بزرگبیناننتون بهتون قول می دم تا 1000 سال دیگه هم نمی رسید فقط کسی می تونه به عقل برسه که از این سه بند عقل 1) غضب،2) شهوت،3) وهم .....
بگذره تا اون گهر نورانی تو وجود یه بنده خدا روشن شه
و سلام خدا بر آنکه راه هدایت می پوید.


نوشته هاتون از طرح بحث هم پشیمونم کرد

توهینهای زیادی به من کردید.شما فرض میکنید من یکی از عوام هستم . حرمت رو حفظ کنید من نمیتونم بگم کی هستم و خانواده من کیا هستن. اما تمام اون علومی که شما بهشون میگید علم من بهش میگم جهل.شما بازی خودتون رو بکنید. با عقلتون بازی کنید .هی ببافید وببافید و بعد از مرگ هست که میفهمید همه این علوم بازی بوده .
شما خودتون رو هم گیج کردید عقل و تفکر و ذهن و نفس و... رو جدا کردین من نفس رو هم رد کنم شما باز با همین عقلتون بازی با کلمات انجام میدید و یه کلمه جدید درمیارید.اما این عقل ساخت هرکی هست اونطور که دوست داشته خلقش کرده. و تو نمیتونی دربارش نظر بدی چون با همون عقل میخوای دربارش نظر بدی

موضوع قفل شده است