سالروز ولادت باسعادت پیامبر رحمت و مهربانی، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و فرزند گرامی شان رئیس مکتب جعفری، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را تبریک عرض می کنم؛ و به امید آنروز که تمام اس ام اس های دنیا یک چیز باشد:
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
جواب امام زمان(عج): تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت ! کاش بیایی به خودت کاش بیایی...!
سالروز ولادت باسعادت پیامبر رحمت و مهربانی، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و فرزند گرامی شان رئیس مکتب جعفری، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را تبریک عرض می کنم؛ و به امید آنروز که تمام اس ام اس های دنیا یک چیز باشد:
به امید آنروز
برایت گریه می کنم، مثل آنهایی که دنبال تو گریه می کردند و خودشان گم شده اند. . .
لأبکین علیک بکاء الفاقدین . . .
انتظار، فاصله ای است میان دو جمعه: جمعه ولادت و جمعه انتظار... خدایا!این فاصله را کمتر و کمتر کن و چشمان ما را به نور جمالش بنواز
مثل هر بار برای تو نوشتم:
دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
و ای کاش که این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟ تو کجایی...
و تو انگار به قلبم بنویسی:
که چرا هیچ نگویند
مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟
و عجیب است
که پس از قرن و هزاره
هنوزم که هنوز است
دو چشمش به راه است
و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
که گویند
به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!
جواب امام زمان(عج):
تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت ! کاش بیایی
به خودت کاش بیایی...!
[center]
[center] اندوه غم زمان زمین گیرم کرد[/center]
[center] [/center][/center]
[center] [/center]
[/center]
وای بر آن دلی که در آن از الطاف حضور مولا عج خبری نیست و از هر چه عشق و خوبی است خالی است.
وای بر آن دل که در حسرت دیدار یوسفش آواره کوه و بیابان نشد و مولایش را آواره کرد.
مولایم!وای بر آن دل که اسیر جز تو شد و وای بر این لحظه ها که بی یاد تو سپری می شود.
وای از این خارهای خیانت که دلت را مجروح می کند.
لا حول و لا قوة الا بالله
***************
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن
خدایمان دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای آنکه خسته است و دل شکسته است نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام روزهای هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره ، صبح ، ظهر ، غروب شد نیامدی
[color="seagreen"][b]
الهم عجل لولیک الفرج[/b][/color]
[center] من نامه سیاه کردم ، اما توبه
[/center]
[center]در محضر دیدگانت ای صاحب عصر
[/center]
صد بار گناه کردم ، اما توبه [/center]