`*ღ*´ کلبه احزان `*ღ*´ اشعار و پیامک ویژه امام زمان علیه السلام

تب‌های اولیه

4029 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=Microsoft Sans Serif]


اى نـسـیـم سـحـر آرامـگـه یـار كـجـاسـت؟

مـنزل‏آن مه عاشق كُش عیار كجاست؟

هـرسـر مـوى مـرا با تـو هـزاران ‏كـار اسـت

مـا كـجاییم و ملامتگر بى كار كجاست؟

ساقى و مطرب و مى،جمله‏ مهیاست ولى

عـیش، بى یار مهیا نشود یار كجاست؟


خسته از جمعه ها نيستم...
خسته از جمعه هاي بي توام...
فردا روز ملاقات است!
فردا حجم انتظارم به سان يک شکستني مي شکند...آيا؟
..✫¸.•°*”˜˜”*°•.✫. .اللهم عجــل لولیک الفــــرج..✫¸.•°*”˜˜”*°•.✫. .

[="DarkSlateGray"]

این روزها که می گذرد هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟

[/]

کجاست منتظر تو ؟ چه انتظار غریبی؟
تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی...

عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت

چه بی خیال نشستیم. چه کوششی؟ چه وفایی؟
فقط نشستیم و گفتیم خدا کند که بیایی...

..✫¸.•°*”˜˜”*°•.✫. .اللهم عجــل لولیک الفــــرج..✫¸.•°*”˜˜”*°•.✫. .

این جمعه هم از دیدن رویت خبری نیست

دیگر نفسم هم، نفسِ معتبری نیست

رد می شود این جمعه و تا لحظه آخر


از آمدن سبز تو اما اثری نیست

ای شاه کلیدِ همه قفلِ قفسها


مرغان قفس را تو نباشی که پری نیست ...

اللهم عجل لولیک الفرج

دلم به وسعت دنیا گرفته آقا جان
ازین زمانه ازینجا گرفته آقا جان
هزارسال نگاه شکسته مادر
برای چشم تو احیا گرفته آقاجان

من خیلی بدمممممممممممم
ببخشیییییییییییییییییییییید
ببخشیییییییییییییییییییید
ببخشیییییییییییییییید

گفت مرا کویر فراقت ترک ترک کرده
دلم بهانه ی دریا کرده آقا جان
کجا جزیره خضراست من نمیدانم
دلم برای همانجا گرفته آقاجان....

شرمندم........
شرمنده که برات شعر کپی میکنم
شرمندم
شرمندم....
.
.
.

دلم بهانه دریا گرفته آقاجان
دلم بهانه دریا گرفته آقاجان
دلم بهانه دریا گرفته آقاجان...

آقاجان ببخشید
ببخشید
ببخشید
ببخشید
ببخشید
.
.
.
.

[="red"]به نام خدا
[/]

[="darkorchid"]نمی از چشم های توست چشمه، رود، دریا هم
کمی از رد پای توست جنگل، کوه ، صحرا هم

تو از تورات وانجیل و زبور از نور لبریزی
تو قرآنی ، زمین محو شکوهت، آسمان ها هم

جهان نیلی است طوفانی، جهان دلمرده ظلمانی
تویی تو نوح موسی هم، تویی تو خضر عیسی هم

نوایت نغمه ی داوود، حسنت سوره یوسف
مرا ذوق شنیدن می کشد شوق تماشا هم

تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا
من آن دریای سرگردان دور افتاده از ماهم

اسیر روی ماه تو هواخواه نگاه تو
نشسته بین راه تو نه تنها من که دنیا هم

تمام روز ها بی تو شده روزمبادا نه
که می گرید به حال و روز ما روز مبادا هم

همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرند
که بی توتیره و تلخ است چون دیروز فردا هم

جهانی را که پژواک صدایت را نمی خواهد
نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم

[/]

[="red"]به نام خدا[/]

[="darkorchid"]تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا
شبی که با تو بودن را تبسم میکند دریا

نگاهش غرق نور تو سرش سرشار شور تو
چه شور انگیز با چشمت تکلم میکند دریا

دلش از غصه می گیرد هزاران بار می میرد
همین که در پس ابری تو را گم مکند دریا

مگر بر سینه ساحل نشسته رد پای تو
که با هر موج بر خاکش تیمم می کند دریا

***
تو آن ماهی من آن دریا که از هم دور افتادیم
بگو کی روی ماهت را تبسم می کند دریا
[/]

[="red"]به نام خدا[/]

[="darkorchid"]کنار آشنایی تو آشیانه میکنم
فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم
کسی سوال میکند : به خاطر چه زنده ای ؟
و من برای زندگی تو را بهانه میکنم
[/]

عصر این جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم که
چرا عشق به انسان نرسیدست
چرا اب به گلدان نرسیدست وهنوزم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیدست
بگو حافظ دل خسته زشیراز بیاید بنویسد
که هنوزم که هنوزست چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست
وچرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست
عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل اشفته شود حس
تو کجایی گل نرگس.
اللهم عجل ولیک الفرج


ببخشییییییییییییییییییییییییییییییید

شايد آن روز که سهراب نوشت:

"تا شقايق هست زندگي بايد کرد" خبري از دل پر درد گل ياس نداشت

بايد اينگونه نوشت:هر گلي هم باشد، چه شقايق چه گل پيچک و ياس

زندگي بي مهدي زندگي با غم هاست

...

بـسـم رب الـمـهـدی(عجل الله)


خسته ام از آرزوها، آرزوهــای شعاری
شوق پرواز مجازی، بال های استعاری


لحظه های کاغذی را، روز و شب، تکرار کردن
خــاطرات بــایــگــانــی، زنــدگی هــای اداری!


آفــتاب زرد و غــمــگیـن، پـلّـه های رو بـه پـایین
سقف های سرد و سنگین، آسمان های اجاری!


عــصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پــرسه هـای بی خیالی، نیمکت هـای خـماری


رونوشت روزها را، روی هم، سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی،
جمعه های بی قراری…


***اللــــــــــــــــهم عجـــــــــــــــل لولـــــیــــــــک الفــــــــــــــرج***


به گريه هاي بدون صدا دلم تنگ است

قسم به ندبة « آقا بيا» دلم تنگ است


ستاره مي چكد از خلوت شبانة من
به وسعت همة گريه ها دلم تنگ است


شكسته بال و پرم در هواي دلتنگي
قفس نشين شده ام بي تو تا دلم تنگ است


تو نيستي متعلق فقط به خوبان كه
شبي به خلوت من هم بيا دلم تنگ است

به حلقه هاي ضريح مجعد زلفت
گره زدم دل سرگشته را دلم تنگ است

چه مي شود كه شبي ميهمانتان باشم
براي خيمة سبز شما دلم تنگ است

شبيه عطر بهشت است عطر سردابت
براي خانه تان ، سا مرا دلم تنگ است

قسم به پرچم مشكي روضة ارباب
براي ديدن كرب و بلا دلم تنگ است

یوسف رحیمی

اگر با طلوع آفتاب از خواب بیدار شویم نمازمان قضاست.
اللهم عجل لولیک فرج

من از اشكي كه مي ريزد ز چشم يار مي ترسم
از آن روزي كه اربابم شود بيمار مي ترسم

رها كن صحبت يعقوب و دوري فرزند

من از گرداندن يوسف سر بازار مي ترسم

همه گويند اين جمعه بيا ... اما درنگي كن

از اين كه باز عاشورا شود تكرار مي ترسم......

[=Microsoft Sans Serif]:Sham:جهان در حسرت آيينه مانده است[=Microsoft Sans Serif]:Sham:
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]:Sham:[=Microsoft Sans Serif]گرفتار غمي، ديرينه مانده است[=Microsoft Sans Serif]:Sham:
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]:Sham:[=Microsoft Sans Serif]شب سردي است بي تو بودن ما[=Microsoft Sans Serif]:Sham:
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]:Sham:[=Microsoft Sans Serif]بگو تا صبح چند آدينه مانده است[=Microsoft Sans Serif]:Sham:

***اللــــــــــــــــهم عجـــــــــــــــل لولـــــیــــــــک الفــــــــــــــرج***

[=&quot]عالمین بهر تو آمد به خدا[/]


[=&quot]نور عین بهر تو شاید به خدا[/]


[=&quot]آدم و حوا گرم خوردند سیب[/]


[=&quot]دیدن روی تو بود به خدا[/]


[=&quot]از ازل آمد صدای پای تو[/]


[=&quot]در ابد جوشید سودای تو[/]


[=&quot]تا به کی اینان نشینند پای تو[/]


[=&quot]تا به کی رندان نبوسند پای تو[/]


[=&quot]تا به کی گوید همان دل باخته[/]


[=&quot]شاید آید این ندا را ساخته[/]


[=&quot]انتظار مال توست ای خواسته[/]


[=&quot]زمان در ید بیضا توست ای فاخته[/]


[=&quot]سه صد یاورت مانده اند بی پناه[/]


[=&quot]بیا ای امام، ای شه جان پناه[/]


[=&quot]منم مانده در بر تار و پود[/]


[=&quot]که تارش تو و پود پس هوش بود[/]


[=&quot]بیا ای همه زندگی و نشاط[/]


[=&quot]بیا ای هدینا الصراط[/]


[=&quot]هدینا الصراط ، الصراط العلی[/]


[=&quot]صراط العلی، آن شه متقی[/]


[=&quot]بیا مانده ام در زمین گناه[/]


[=&quot]بیا رانده ام از همه آشنا[/]


[=&quot]گره مانده در کار ما[/]


[=&quot]بیا بگشا ، کن ما رها[/]



[=&quot][/]

[=&quot]لطفا یک عزیزی بیاد به پست من جلوه های ویژه بلده بلد نیستم!!
[/]

لحظه دیدار نزدیک است/

باز من دیوانه‌ام، مستم/

باز می‌لرزد، دلم، دستم/

بازگویی در جهان دیگری هستم/‌

های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ!/‌

های! نپریشی فای زلفکم را، دست!/

و آبرویم را نریزی، دل/ ای نخورده مست/

لحظه دیدار نزدیک است . . .

[=&quot]تو رو حتی تو رویا هم ندیدم


[=&quot]ولی یه عمره جات خالیه پیشم


[=&quot]ندیدمت، چه احساس غریبی

[=&quot]ندیدمو برات دلتنگ میشم


[=&quot]فقط بگو کدوم هفته کدوم روز


[=&quot]کجا منتظر رسیدنت شم


[=&quot]میخوام کاری بدم دست خودم که
[=&quot]خودم بهونۀ اومدنت شم


[=&quot]سپردی دست کی پیراهنت رو
[=&quot]که یه عمره برامون نمیاره


[=&quot]چه بوی نرگسی می پیچه اینجا
[=&quot]اگه این باد سرگردون بزاره


[=&quot]بیا تا کفترا دورت بگردن
[=&quot]براشون هر قدم دونه بپاشی


[=&quot]چراغون می کنم پَس کوچه ها رو
[=&quot]شاید قسمت بشه این جمعه باشی

دانلود

اللهم عجل لولیک الفرج


بوی باران می دهد امشب هوای انتظار
چتر دل را می ‎‎گشایم در هـوای انتظار

پر شده از ابر هجرت آسمان اشتیاق
می دهم تاوان هجرت در ازای انتظار

می زنم قاب خیـالت را به دیوار دلم
می نشینم سر به دیوار از جفای انتظار

حجمی از یادت نمایان شدزپشت پنجره
می رسد از پشت در اینك صدای انتظار

یاد تـو گل كرده امشب تا به گلدان دلم
پر كشـد بـوی نجیبت در فضای انتظار

بسكه چشم من زلای دربه سوی كوچه است
جا گرفته در نگاهم رد پای انتظار

من «رها» سازم عنان اختیارم را دگر
تا فدا سـازد وجودش را برای انتظار

بهروز ـ رهاـ



همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند،تو همچنان که هستی


اللهم عجل لولیک الفرج

مي ترسم از ان لحظه كه عمرم به سر آيد
مهتاب رخت بعد غروبم به در آيد

مي ترسم از آن دم كه بياي و نباشم
جان از بدنم رفته و عمرم به سر آيد

مي خوانمت اي يار ز صبح ازلي
آه از دل خونم زغم هجر برآيد

در راه تو من منتظرم تا كه بياي
از گل وصل رخت بهره دلم كي ثمر آيد

بر دامن تو رشته دل را چو ببستم
كي مهر رخت از پس پرده به در آيد

جز هجر تو اندر دل من هيچ غمي نيست
كي مي شود از سينه غم هجر برآيد

هر سو نگرم از تو و از وصل بگويند
كي مي شود اين فصل فراق تو سرآيد

از باغ غمت لاله چو بسيار بچيديم
كي مي شود اندر دل ما لاله وصل تو برآيد




سلام علی آل یاسین

بيا اى عاشقان را دلبر و دلدار، مهدى جان


خريدار توام اى يوسف بازار، مهدى جان

بيا مپسند عالم را پريشان همچو گيسويت

بده رنگ سحر، ديگر به شام تار، مهدى جان

بيا تا بشكفد در باغ دلها غنچه ى اميد

تو مپسند اى گل بى ‏خار، ما را خوار، مهدى جان

ز هجر گل بود بلبل غمين وقت خزان، اما

منم بى تو بهار و هم خزان افكار، مهدى جان

بيا اى منتظر ما را تو بنگر، منتظر بر ره

عيان بر ما شود كى وعده ى ديدار ، مهدى جان

ببين يارا سرشك غصه ى هجر تو عمرى هست

كه كرده جام چشمان مرا سرشار، مهدى جان

بيا دورى روى تو عمرى هست، برخيزد

ز دلها شعله شعله، آه آتشبار، مهدى جان

اللهم عجل لولیک الفرج


سلام
فکر نمی کنید تاپیک با این محتوا و پست های خوب عنوانش کمی مشکل داره؟؟؟
کلبه احزان.... امام زمان(عج)

sara.tanha;235759 نوشت:
کلبه احزان.... امام زمان(عج)

با سلام و درود
گرفته شده از:
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

موفق باشید

ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار

تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار

تقویمها نبود تو را ناله میکنند

در سالهای ساکت و بی روح و مرگبار

تقویم ، بی تو هر چه که باشد قشنگ نیست

فرقی نمیکند چه زمستان و چه بهار

حتی تمام فلسفه ها بی تو مبهم اند

مرزی نمانده بین جهان ، جبر ، اختیار

دنیا پر است از همه چیزهای شوم

از هر چه اتفاق عبث ، تلخ ، ناگوار

از زندگی به شیوه حیوان ولی مدرن

یعنی که : کار ، پول ، هوس ، کار ، کار

[="darkgreen"]

این جشنها برای من آقا نمی شود

شب با چراغ عاریه فردا نمی شود

من بیشتر برای خودم گریه می کنم

این جشنها برای تو بر پا نمی شود

خورشیدی و نگاه مرا می کنی سفید

می خواستم ببینمت اما نمی شود

شمشیرتان کجاست ؟ بزن گردن مرا

وقتی که کور شد گرهی وا نمی شود

یوسف ! به شهر بی هنران وجه خویش را

عرضه مکن که هیچ تقاضا نمی شود

اینجا همه منند ، من ِ بی خیال ِ تو

اینجا کسی برای شما ما نمی شود

آقا جسارت است ولی زودتر بیا

این کارها به صبر و مدارا نمی شود

تا چند فرسخی خودم ایستاده ام

تا مرز یأس ، تا به عدم ، تا نمی شود

باور مکن تو را به هوای تو خواستم

با این قدی که پیش شما تا نمی شود

می پرسم از خودم غزلی گفته ای ولی

با این همه ردیف ، چرا با « نمی شود » ؟!

رضا جعفری

[/]

ﻏــﻔﻠﺖ ﺍﺯ ﯾــــــﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘــــــﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﻫــــﻢ ﺩﺍﺭﺩﺍﺯ ﺷﻤـــــﺎ ﺩﻭﺭ ﺷـــﺪﻥ ﺯﺍﺭ ﺷــﺪﻥ ﻫــــﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﻫـــﺮ ﮐـــﻪ ﺍﺯ ﭼﺸــﻢ ﺑﯿﻔﺘــﺎﺩ ﻣﺤﻠـــﺶ ﻧﺪﻫﻨﺪﻋﺒـــــﺪ ﺁﻟــــﻮﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺧــــﺎﺭ ﺷـــﺪﻥ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﻋﯿـــﺐ ﺍﺯ ﻣــﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺒـــﺢ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯿﻤﺖﭼﺸـــﻢ ﺑﯿﻤــﺎﺭ ﺷــﺪﻩ ﺗــــﺎﺭ ﺷـﺪﻥ ﻫــــﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﻫﻤـــﻪ ﺑــــﺎ ﺩﺭﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﺒـــﺎﻝ ﻃﺒﯿﺒـــﯽ ﻫﺴﺘﯿــﻢﺩﻭﺭﯼ ﺍﺯ ﮐـــــﻮﯼ ﺗـــــﻮ ﺑﯿﻤــــﺎﺭ ﺷـﺪﻥ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﯼ ﻃﺒﯿﺐ ﻫﻤــﻪ ﺍﻧﮕـــــــــﺎﺭ ﺩﻟــﺖ ﺑﺎ ﻣــﺎ ﻧﯿﺴﺖﺑـــــﺪ ﺷــﺪﻥ ﺣــﺲ ﺩﻝ ﺁﺯﺍﺭ ﺷـــﺪﻥ ﻫــــﻢ ﺩﺍﺭﺩ
ﺁﻥ ﻗــــﺪﺭ ﺣـــﺮﻑ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩﺍﯾــﻦ ﻫﻤـــﻪ ﻋﻘـــــﺪﻩ ﺗﻠﻨﺒـــﺎﺭ ﺷـﺪﻥ ﻫـــﻢ ﺩﺍﺭﺩ

بیـا که سـیـنه هـامـون تنگ تنگه
دل آیـیـنـه هـامـون بـی تو سنگه
بـیـا بـا هـم بـشـیـم کـربـبــلایــی
کــه بـا تـو کـربـلا رفـتن قشنگه

ﻋﻤﺮﻳﺴﺖ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﻋﻤﺮﻳﺴﺖ ﺑﺎ ﻧﻮﺍﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﮔﺎﻫﻲ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺮﺑﺖ ﻣﺨﻔﻲ ﻣﺎﺩﺭﺕ
ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﺁﺷﻨﺎﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﻳﮏ ﺷﺐ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻ‌ﺩ ﻣﻴﺮﻭﻱ
ﺑﺎ ﺣﺎﺟﺖ ﻭﺩﻋﺎﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﺷﺒﻬﺎﻱ ﺟﻤﻌﻪ ﺯﺍﺋﺮ ﺷﺶ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﻴﺸﻮﻱ
ﺑﺎ ﻳﺎﺩ ﮐﺮﺑﻼ‌ﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ
ﺑﺎ ﺳﻮﺯ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﻻ‌ﻳﻖ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﺍﻧﻴﺲ ﻏﻤﺖ ﺷﻮﻳﻢ
ﺑﺎﺩﺭﺩ ﻭﻏﺼﻪ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﻣﺎﮐﻪ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺑﻪ ﻏﻴﺎﺑﺖ ﻧﻤﻴﺪﻫﻴﻢ
ﺍﺯ ﻏﺮﺑﺘﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﻫﺮﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺍ ﻣﻴﺰﻧﻲ ﻭﺭﻕ
ﺑﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﮔﺪﺍﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ
ﮐﺲ ﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﺕ ﺷﻮﺩ
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ

ﺍﯼ ﺩﻝ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﺧﻮﺵ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ
ﯾﺎ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻏﻢ ﻃﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﺎ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ
ﺍﯼ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺸﻮ ﻗﺪﺭﯼ ﺗﺤﻤﻞ ﺑﯿﺸﺘﺮ
ﮔﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻓﻖ ﮔﻮﯾﯽ ﺳﻮﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﺭسد


دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است السلام علیک یا مولانا یا بقیه الله(صلوات الله وسلامه علیک)


گل نرگس

بیا تا نغمه شوق از نهاد خاک برخیزد
غبار از خاطر آیینه افلاک برخیزد

اگر در جلوه آری گوهر پاک و جودت را
صدف از دامن دریا گریبان چاک برخیزد

گل شوق تو را در دیده می کارم،مگر امشب
دل از خواب گران آرزو چالاک برخیزد

اگر پا در رکاب آری به پابوس سمند تو
هزاران لاله خونین جگر از خاک برخیزد

ببار ای دیده امشب قطره قطره اشک بر دامن
که از دل شعله شعله آه آتشناک برخیزد

به هنگام ظهور تو، تو ای خورشید نورانی
به پیش پای تو چون خاکیان ز افلاک برخیزد

مگر حرف مرا تکرار سازد ای گل نرگس
سخن با کوه می گویم کز او پژواک برخیزد

به شوق نرگس مست تو ای مهر جهان آرا
بسی گلنغمه مستی ز نای تاک برخیزد



جواد جهان آرایی



[=microsoft sans serif]
امشب ازبرج شرف تابان مهی سرمیزند

[=microsoft sans serif]کز فروغش طعنه بر مهر منور میزند

[=microsoft sans serif]ماه ما چون جلوه گرشد.ماه گردون تا به صبح
[=microsoft sans serif]ازپی دیدار رویش حلقه بر در میزند

[=microsoft sans serif]کیست این مه کزشرف هرصبح خورشید فلک
[=microsoft sans serif]ازپی اجرای امرش سر ز خاور میزند

[=microsoft sans serif]کیست این دلبرکه دلها را نموده بیقرار
[=microsoft sans serif]مرغ دلها در هوایش روز و شب پرمیزند

[=microsoft sans serif]کیست این دردانه کز لبخند شادی آفرین
[=microsoft sans serif]مهرشادی بردل و جان مکدر میزند

[=microsoft sans serif]جان به لب آمد دگرنام ورا افشا کنم
[=microsoft sans serif]کاختفای نام او برقلب نشتر میزند

[=microsoft sans serif]مهدی موعودهمنام نبی کامشب زلطف
[=microsoft sans serif]همچو خورشیدی زبیت عسگری سرمیزند

[=microsoft sans serif]هست میلاد امام انس و جام کزافتخار
[=microsoft sans serif]کاین چنین گیتی زر وزیور به پیکرمیزند

[=microsoft sans serif]چون بودمیلاد مسعودامام عصرما
[=microsoft sans serif]هرکه رابینی به شادی کف به کف برمیزند

[=microsoft sans serif]آمدآن مولا که چون جدنکونامش علی
[=microsoft sans serif]یک تنه خودرا به دریاهای لشکرمیزند

[=microsoft sans serif]شامگاهان ناله ها داردبه محراب دعا
[=microsoft sans serif]روزها تیغ ازپی حق همچو حیدر میزند

[=microsoft sans serif]آمدآن سرورکه چون جدش حسین بن علی
[=microsoft sans serif]تیغ در راه بقای دین داور میزند

[=microsoft sans serif]همچوابراهیم ویران میکند بتخانه ها
[=microsoft sans serif]تیشه برفرق بت و بتخواه و بتگر میزند

[=microsoft sans serif]آمدآن مولا که بادست عدالتخواه خویش
[=microsoft sans serif]آتش اندر خرمن ظلم ستمگر میزند

[=microsoft sans serif]"سرویا"بشنید هرکس شعر امروز تو را
[=microsoft sans serif]شادمان گشته زشادی کف به کف برمیزند

[=Microsoft Sans Serif]

سرخوش ان عيدي كه آن باني نور

از كنار كعبه بنمايد ظهور

قلبها رو مهر هم عهدي زند

از حرم بانك ان المهدي زند

[=Microsoft Sans Serif]




پريشانم کن و ديوانه و مست



ز هر بود و نبود و نيست و هست



برون کن از دلم هر خواهشی را



که ديگر در دلم عشق تو بنشست



مرا مست از شراب چشم خود کن



که فارغ گردم از اين عالم پست



ده مژده كه از عالم بالا خبر آمد
كز جيب افق كوكب اقبال برآمد

شب بار سفر بست و همايون سحر آمد
نازل ز سما آيه فتح و ظفر آمد

بر منتظرين مژده بده منتظر آمد

از مهد بقا مهدى ثانى عشر آمد

كو حجت حق حامى دين ماء معين است
چون خلد برين از قدمش روى زمين است

امشب ز كَرَم حق گُهرى داد به نرجس
وز برج ولايت قمرى داد به نرجس

در قدر و شرف تاج سرى داد به نرجس
از صلب حسن برگ و بَرى داد به نرجس

خوش باش كه حق بال و پرى داد به نرجس
برخيز كه زيباپسرى داد به نرجس

كز شرم رخش شمس و قمر خانه نشين است
چون خلد برين از قدمش روى زمين است


ﺍﻟﻬﻢ ﺍﻟﺠﻞ ﺍﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ
ﺑﺎ ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯼ ﺁﻗﺎ ...
ﺷﺒﺘﺎﻥ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ...
ﺭﻭﺯ ﻣﯿﻼ‌ﺩ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺍﺳﺖ
ﻋﺮﺽ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﺁﻗﺎ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺘﺎﺑﯽ
ﭼﺸﻢ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﻗﺎﯾﻖ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﺘﻈﺮﻧﺪ
ﺩﺷﺖ ﻫﺎ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺳﺒﺰﻩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺩﮔﺮ ...
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﺮ ﺁﻗﺎ؟!
ﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﺪﺍﯼ ﮐﻒ ﻧﻌﻠﯿﻦ ﺷﻤﺎ!
ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺗﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ





میلادت مبارک باد

ای سپیده پنهان که اهل زمین در آرزوی بوی بهشتی تو

هماره دعای فرج را زمزمه می کنند!






بوی باران میـدهد امشب هـوای انتـظار

چتر دل را می‎‎گشــایم در هـوای انتـظار

پر شـده از ابر هجـرت آسـمان اشـتیاق
میـدهم تـاوان هجـرت در ازای انتـظار

میـزنم قـاب خیـالت را به دیــوار دلم
می نشینم سـر به دیوار از جفـای انتـظار

حجمی از یادت نمـایان شد ز پشت پنجره
میـرسد از پشت در اینك صـدای انتـظار

یـاد تـو گل كرده امشب تا به گلـدان دلم
پر كشـد بـوی نجیبت در فضـای انتـظار

بسكه چشم من ز لای در به سوی كوچه است
جـا گرفته در نگــاهم رد پـای انتـظار

من «رهــا» سـازم عنان اختـیارم را دگر
تـا فـدا سـازد وجودش را بـرای انتـظار

بسم الله الرحمن الرحیم


گویند کسان که روز عید آمده است

این نکته بطبع من بعید آمده است


روزیست به ماعید که گویند همه

زان یار سفرکرده نوید آمده است


ولادت امام زمان(عج) مبارک

ﺍﮔﺮ ﺩﻋﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ
ﮔﻤﺎﻥ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﻣﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ 

ﺭﻣﻖ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺟﺴﻤﻢ , ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻣﺪﺩﯼ !
ﻣﮕﺮ ﺯ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻣﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺳﺪ 

ﻏﻤﻢ ﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﯾﺎﺭ ﺍﺳﺖ ، ﯾﺎﺭ ﮔﻤﺸﺪﻩ‌ﺍﻡ 
ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﯾﺎﺭ ﺑﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ؟ 

ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺸﺮﻗﯽ‌ﺍﻡ
ﻭ ﺑﺮ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﯼ ﺧﺴﺘﻪ ، ﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ؟ 

ﭘﺮ ﺍﺯ ﻟﻄﺎﻓﺖ ﮔﻞ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻧﺴﯿﻢ ﭼﻤﻦ
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻓﺼﻞ ﺧﺰﺍﻥ ﯾﺎﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ 

ﮔﻼ‌ﺏ ﻭ ﻋﻄﺮ ﺑﭙﺎﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻇﻬﻮﺭ 
ﮔﻤﺎﻥ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ! 

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺩﺭﻛﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻋﺸﻖ
ﻛﻪ ﭘﯿﮏ ﺧﻮﺵ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺟﻤﻜﺮﺍﻥ ﺑﺮﺳﺪ

ﺗﻤﺎﻡ ﺫﻫﻦ ﻣﺮﺍ ﭘﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ
ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﻛﻨﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﻭﻗﺖ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ؟

ﺧﺪﺍ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ , ﺭﻭﺳﭙﯿﺪ ﺷﻮﯾﻢ
ﭼﻮ ﻛﺎﺭﻧﺎﻣﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﻋﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ
ﮔﻤﺎﻥ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﻣﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ 

ﺭﻣﻖ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺟﺴﻤﻢ , ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻣﺪﺩﯼ !
ﻣﮕﺮ ﺯ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻣﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺳﺪ 

ﻏﻤﻢ ﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﯾﺎﺭ ﺍﺳﺖ ، ﯾﺎﺭ ﮔﻤﺸﺪﻩ‌ﺍﻡ 
ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﯾﺎﺭ ﺑﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ؟ 

ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺸﺮﻗﯽ‌ﺍﻡ
ﻭ ﺑﺮ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﯼ ﺧﺴﺘﻪ ، ﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ؟ 

ﭘﺮ ﺍﺯ ﻟﻄﺎﻓﺖ ﮔﻞ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻧﺴﯿﻢ ﭼﻤﻦ
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻓﺼﻞ ﺧﺰﺍﻥ ﯾﺎﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ 

ﮔﻼ‌ﺏ ﻭ ﻋﻄﺮ ﺑﭙﺎﺷﯿﺪ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻇﻬﻮﺭ 
ﮔﻤﺎﻥ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ! 

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺩﺭﻛﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻋﺸﻖ
ﻛﻪ ﭘﯿﮏ ﺧﻮﺵ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺟﻤﻜﺮﺍﻥ ﺑﺮﺳﺪ

ﺗﻤﺎﻡ ﺫﻫﻦ ﻣﺮﺍ ﭘﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ
ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﻛﻨﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﻭﻗﺖ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ؟

ﺧﺪﺍ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ , ﺭﻭﺳﭙﯿﺪ ﺷﻮﯾﻢ
ﭼﻮ ﻛﺎﺭﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺼﻠﺢ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ

ﯾﻘﯿﻦ ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ‌ﻛﻨﺪ ﺩﻋﺎﯼ ﻓﺮﺝ
ﻭ ﺍﺯ ﻋﻨﺎﯾﺖ ، ﺁﻥ ﺻﺎﺣﺐ‌ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ

ﺷﺮﻭﻉ ﺩﻓﺘﺮ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﻛﻪ ﺧﺘﻢ ﻏﺰﻝ ﻫﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺁﻥ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺼﻠﺢ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ

ﯾﻘﯿﻦ ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ‌ﻛﻨﺪ ﺩﻋﺎﯼ ﻓﺮﺝ
ﻭ ﺍﺯ ﻋﻨﺎﯾﺖ ، ﺁﻥ ﺻﺎﺣﺐ‌ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ

ﺷﺮﻭﻉ ﺩﻓﺘﺮ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﻛﻪ ﺧﺘﻢ ﻏﺰﻝ ﻫﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺁﻥ ﺑﺮﺳﺪ

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]


[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]سحرگاهان نسيمى عيسوى دم
مشام خاكيان را كرد خرّم

گلى در ماه شعبان زاد نرگس
كه شعبان شد ز ميلادش معظّم

برآمد آفتابى كز فروغش

گرفته روشنى ذرّات عالم

تماشا كن حريم عسكرى را
كه شد جشنى بهشت آيين فراهم

به دامان حسن فرزند پاكى است
كه نور از چهره ‏اش تابد دمادم

به فرش آمد فرود از عرش جبريل
كه گويد نور حق را خير مقدم

گلى بشكفته در گلزار زهرا
ز نرگس ميوه ى بستان مريم

گلى با حوريان خلد دمساز
گلى با طايران قدس همدم

به صورت مطلع انوار بى چون
به سيرت مظهر اسماء اعظم

بيا اى وارث ديهيم لولاك
كه دارى خاتم شاهى ز خاتم

سرير معدلت شايسته ى توست
كه بر سلك سلاطينى مقدّم

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]

ﺍﯼ ﺩﻝ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﺧﻮﺵ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ
ﯾﺎ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻏﻢ ﻃﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﺎ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ
ﺍﯼ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺸﻮ ﻗﺪﺭﯼ ﺗﺤﻤﻞ ﺑﯿﺸﺘﺮ
ﮔﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻓﻖ ﮔﻮﯾﯽ ﺳﻮﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ



در سحر پيك‌ وفادار به‌ بالين‌ آمد
داد اين‌ مژده‌ كه‌ آن‌ دلبر شيرين‌ آمد

خيز و از جا بنگر پرتو آن‌ ذات‌ احد
مرهمي‌ را كه‌ براي‌ دل‌ غمگين‌ آمد

شده‌ از بهر وجودش‌ همه‌ عالم‌ خرسند
دل‌ ما مست‌ گل‌ و بوي‌ رياحين‌ آمد

مهدي‌ آن‌ مظهر پاكي‌ و صفا گشت‌ پديد
تا كه‌ فريادرس‌ عاشق‌ مسكين‌ آمد

شادي‌ و خرمي‌ اهل‌ جهان‌ پيدا شد
نور او رشك‌ رخ‌ زهره‌ و پروين‌ آمد

مهديا بر دل‌ بيچاره‌ ما رحمي‌ كن‌
در شب‌ ظلمت‌ ما ديده‌ خدا بين‌ آمد

شده‌ام‌ محو رخ‌ حضرت‌ مهدي‌ امروز
تا كه‌ الهامي‌ از آن‌ بر دل‌ خونين‌ آمد



ای ولی عصر امام زمان

ای سبب خلقت کون و مکان

تا تو زما روی نهان کرده ای
خون بدل پیر و جوان کرده ای

منتظران را به لب آمد نفس
ای زتو فریاد بفریاد رس

ملک برآرای و جهان تازه کن
هر دو جهان را پر از آوازه کن

سکه تو زن تا امراء کم زنند
خطبه توخوان تا خطبا دم زنند

ما همه جسمیم و بیا جان تو باش
ما همه موریم و سلیمان تو باش

شحنه توئی قافله تنها چراست
قلب تو داری علم اینجا چراست

خلوتی پرده اسرار باش
ما همه خفتیم تو بیدار باش

ز آفت این خانه آفت پذیر
دست برآر و همه را دست گیر

گر نظر از راه عنایت کنی
جمله مهمات کفایت کنی

از نفست بوی وفائی به بخش
ملک سلیمان به گدائی به بخش


[=Microsoft Sans Serif]
چرا ز کوي عاشقان دگر گذر نمي کني *
چه شد که هر چه خوانمت به من نظر نمي کني

خدا گواه من بود که قهر تو کشد مرا *
ز قهر با غلام خود چرا حذر نمي کني

نشسته ام به راه تو به عشق يک نگاه تو *
ز پيش چشم خسته ام چرا گذر نمي کني

تو اي هماي رحمت اي جهان به زير سايه ات *
چرا نظر به مرغکي شکسته پر نمي کني؟

نگر به خيل سائلان به سامرا و جمکران *
ز باب خانه ات چرا سري به در نمي کني ؟