«خُذ مِن الدُّنیا ما أَتاکَ، و تَوَلَّ عمَّا تَولّى عنک، فإن أنت لم تَفعل فأجمِل فى الطَّلَب.»(نهج البلاغه، حکمت ۳۹۳)
از دنیا همان قدر بگیر که به تو مىرسد و آنچه از تو رو گرداند، نادیده بگیر و اگر نمىتوانى چنین باشى لااقل خواسته ات را کمتر کن.
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:روش خواستن
فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا . از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نا اهل است. (حکمت 63) :Gol::Gol:[=Times New Roman]
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:مؤمن و ارزش حكمت
الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ حكمت گمشده مؤمن است، حكمت را فراگير هر چند از منافقان باشد. (حکمت 77) :Gol::Gol:
شما را به پنج چيز سفارش ميكنم؛ كه اگر براي آنها شتران را پر شتاب برانيد و رنج سفر را تحمّل كنيد سزاوار است:
كسي از شما جز به پروردگار خود اميدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از يكي سؤال كردند و نميداند، شرم نكند و بگويد نميدانم، و كسي در آموختن آنچه نميداند شرم نكند، و بر شما باد به شكيبايي، كه شكيبايي، ايمان را چون سر است بر بدن و ايمان بدون شكيبايي چونان بدن بيسر، ارزشي ندارد.
آنگاه كه گروهي او را ستايش كردند فرمود:- بار خدايا تو مرا از خودم بهتر ميشناسي، و من خود را بيشتر از آنان ميشناسم، خدايا مرا از آنچه اينان ميپندارند، نيكوتر قرار ده، و آنچه را كه نميدانند بيامرز.
خداوندا با توانگري، آبرويم را پاس دار و با فقر و تنگدستي، فرّ و شكوهم را ناچيز مدار تا از آنان كه خود درخواستكننده رزق تو هستند روزي خواهم، و از بندگان بد كارت خوبي و مهرباني طلب كنم، و به ستايش از كساني كه نعمتم بخشيدند گرفتار آيم، و به بدگويي آنها كه محرومم كردند گمراه شوم، و بالاتر از همه آنكه تو صاحب اختيار و ولي نعمت مني، چه ببخشي و چه باز داري، «كه تو بر هر چيز توانايي».
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:دو عامل ايمني مسلمين حَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ عليهما السلام أَنَّهُ قَالَ كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه واله وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالِاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ . امام باقر عليه السّلام از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل فرمود -
دو چيز در زمين مايه امان از عذاب خدا بود: يكي از آن دو برداشته شد، پس ديگري را دريابيد و بدان چنگ زنيد، امّا اماني كه برداشته شد رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود، و أمان باقي مانده، استغفار كردن است، كه خداي بزرگ به رسول خدا فرمود:»خدا آنان را عذاب نميكند در حالي كه تو در ميان آناني، و عذابشان نميكند تا آن هنگام كه استغفار ميكنند«.
كسي كه ميان خود و خدا اصلاح كند، خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد، و كسي كه امور آخرت را اصلاح كند، خدا امور دنياي او را اصلاح خواهد كرد، و كسي كه از درون جان واعظي دارد، خدا را بر او حافظي است. .
ناسپاسي مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كساني، بي آن كه از تو سودي برند تو را ميستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براي تو، سودمندتر از ناسپاسي ناسپاسان باشد. - و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.
فإن كنت بالشورى ملكت أمورهم فكيف بهذا و المشيرون غيب
و إن كنت بالقربى حججت خصيمهم فغيرك أولى بالنبي و أقرب .
شگفتا آيا معيار خلافت، صحابي پيامبر بودن است امّا صحابي بودن و خويشاوندي ملاك نيست.
- از امام شعري در همين مسئله نقل شد كه به ابا بكر فرمود -
اگر ادّعا ميكني با شوراي مسلمين به خلافت رسيدي، چه شورايي بود كه رأي دهندگان حضور نداشتند
و اگر خويشاوندي را حجّت ميآوري، ديگران از تو به پيامبر نزديكتر و سزاوارترند.
بترس كه خداوند تو را به هنگام گناهان بنگرد، و در طاعت خويش نيابد، آن گاه از زيانكاري، هر گاه نيرومند شدي توانت را در طاعت پروردگار به كار گير، و هر گاه ناتوان گشتي، ناتواني را در نافرماني خدا قرار ده.
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:امدادهاي الهي و حفظ انسان
إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ . با هر انساني دو فرشته است كه او را حفظ ميكنند، و چون تقدير الهي فرا رسد، تنهايش ميگذارند، كه همانا زمان عمر انسان، سپري نگهدارنده است.
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:ارزش همانند شدن با خوبان
إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ . اگر بردبار نيستي، خود را به بردباري بنماي، زيرا اندك است كسي كه خود را همانند مردمي كند و از جمله آنان به حساب نيايد.
يَكْتَسِبُ الصّادِقُ بِصِدْقِهِ ثَلاثا:حُسْنَ الثِّقَةِ بِهِ، وَالْمَحَبَّةَ لَهُ، وَالْمَهابَةَ عَنْهُ؛ راستگو با راستگويى خود، سه چيز را به دست می آورد: اعتماد، محبت و شكوه (در دلها).
غررالحكم، ج 6، ص 480، ح 11038
سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشي، و چون گفتي، تو در بند آني، پس زبانت را نگهدار چنانكه طلا و نقره خود را نگه ميداري، زيرا چه بسا سخني كه نعمتي را طرد يا نعمتي را جلب كرد.
ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرُكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ .از حرام دنيا چشم پوش، تا خدا زشتيهاي آن را به تو نماياند، و غافل مباش كه لحظهاي از تو غفلت نشود.
وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ التَّوْحِيدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ التَّوْحِيدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ . از امام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود - توحيد آن است كه خدا را در وهم نياري، و عدل آن است كه او را متّهم نسازي.
يقال حشمه و أحشمه إذا أغضبه و قيل أخجله و احتشمه طلب ذلك له و هو مظنة مفارقته. وقتي مؤمن برادرش را به خشم آورد، به يقين از او جدا شده است.
ميگويم: - حشمه و احشمه، يعني او را به خشم آورد، برخي گفتهاند، يعني او را شرمنده ساخت و احتشم به معناي فراهم آوردن چنين حالتي است كه زمينه جدائي را پديد ميآورد - . (حکمت 472) :Gol:
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:
مراحل شكست در مبارزه
وَ عَنْ أَبِي جُحَيْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام
يَقُولُ إِنَّ أَوَّل مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ . از ابي جحيفه نقل شد، گفت از امير مؤمنان عليهم السّلام شنيدم كه فرمود :
اوّلين مرحله از جهاد كه در آن باز ميمانيد،
جهاد با دستانتان،
سپس جهاد با زبان،
و آنگاه جهاد با قلبهايتان ميباشد،
پس كسي كه با قلب، معروفي را ستايش نكند، و منكري را انكار نكند،
قلبش واژگون گشته، بالاي آن پايين، و پايين قلب او بالا قرار خواهد گرفت.
از کسانی مباش که
اگر بیمار شود ، پشیمان میشود
و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانی هاست
در سلامت مغرور و در گرفتاری ناامید است
اگر مصیبتی به او رسد به زاری خدا را میخواند
اگر به گشایش دست یافت مغرورانه از خدا روی برمیگرداند
از دنیا همان قدر بگیر که به تو مىرسد و آنچه از تو رو گرداند، نادیده بگیر و اگر نمىتوانى چنین باشى لااقل خواسته ات را کمتر کن.
فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ.
از دست دادن دوستان، غربت است.
(حکمت 62) :Gol::Gol:[=Times New Roman]
فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا .
از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نا اهل است.
(حکمت 63) :Gol::Gol:[=Times New Roman]
[=Times New Roman]
لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ.
به شخصي كه در ستايش امام افراط كرد، و آنچه در دل داشت نگفت -
من كمتر از آنم كه بر زبان آوردي، و برتر از آنم كه در دل داري.
(حکمت 80) :Gol::Gol:
الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ
حكمت گمشده مؤمن است، حكمت را فراگير هر چند از منافقان باشد.
(حکمت 77) :Gol::Gol:
أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلًا لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا يَسْتَحْيِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ .
شما را به پنج چيز سفارش ميكنم؛ كه اگر براي آنها شتران را پر شتاب برانيد و رنج سفر را تحمّل كنيد سزاوار است:
كسي از شما جز به پروردگار خود اميدوار نباشد،
و جز از گناه خود نترسد،
و اگر از يكي سؤال كردند و نميداند، شرم نكند و بگويد نميدانم،
و كسي در آموختن آنچه نميداند شرم نكند،
و بر شما باد به شكيبايي، كه شكيبايي، ايمان را چون سر است بر بدن
و ايمان بدون شكيبايي چونان بدن بيسر، ارزشي ندارد.
(حکمت 79) :Gol::Gol:
نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ .
انسان با نفسي كه ميكشد، قدمي به سوي مرگ ميرود.
(حکمت 71) :Gol::Gol:
خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مُتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ .
با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوي شما آيند.
(حکمت 9) :Gol::Gol:
اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَةٍ لَا عَقْلَ رِوَايَةٍ فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ .
چون روايتي را شنيديد، آن را بفهميد عمل كنيد، نه بشنويد و نقل كنيد، زيرا راويان علم فراوان، و عمل كنندگان آن اندكند.
(حکمت 94) :Gol::Gol:
وَ قَدْ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا يَعْلَمُونَ .
آنگاه كه گروهي او را ستايش كردند فرمود:-
بار خدايا تو مرا از خودم بهتر ميشناسي، و من خود را بيشتر از آنان ميشناسم،
خدايا مرا از آنچه اينان ميپندارند، نيكوتر قرار ده، و آنچه را كه نميدانند بيامرز.
(حکمت 96) :Gol::Gol:
اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ وَ لَا تَبْذُلْ جَاهِي بِالْإِقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِي رِزْقِكَ وَ أَسْتَعْطِفَ شِرَارَ خَلْقِكَ وَ أُبْتَلَى بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي وَ أُفْتَتَنَ بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي وَ أَنْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ كُلِّهِ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
خداوندا با توانگري، آبرويم را پاس دار
و با فقر و تنگدستي، فرّ و شكوهم را ناچيز مدار
تا از آنان كه خود درخواستكننده رزق تو هستند روزي خواهم،
و از بندگان بد كارت خوبي و مهرباني طلب كنم،
و به ستايش از كساني كه نعمتم بخشيدند گرفتار آيم،
و به بدگويي آنها كه محرومم كردند گمراه شوم،
و بالاتر از همه آنكه تو صاحب اختيار و ولي نعمت مني،
چه ببخشي و چه باز داري، «كه تو بر هر چيز توانايي».
(خطبه 216) :Gol::Gol:
أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى .
بهترين بينيازي، ترك آرزوهاست.
(حکمت 33) :Gol::Gol:[=Times New Roman]
عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ .
در شگفتم از كسي كه ميتواند استغفار كند و نااميد است.
(حکمت 84) :Gol::Gol:
حَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ عليهما السلام أَنَّهُ قَالَ كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه واله وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالِاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ .
امام باقر عليه السّلام از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل فرمود -
دو چيز در زمين مايه امان از عذاب خدا بود:
يكي از آن دو برداشته شد، پس ديگري را دريابيد و بدان چنگ زنيد، امّا اماني كه
برداشته شد رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود،
و أمان باقي مانده، استغفار كردن است،
كه خداي بزرگ به رسول خدا فرمود:»خدا آنان را عذاب نميكند در حالي كه تو در
ميان آناني، و عذابشان نميكند تا آن هنگام كه استغفار ميكنند«.
(حکمت 85) :Gol::Gol:[=Times New Roman]
مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ .
كسي كه ميان خود و خدا اصلاح كند، خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد، و
كسي كه امور آخرت را اصلاح كند، خدا امور دنياي او را اصلاح خواهد كرد، و كسي
كه از درون جان واعظي دارد، خدا را بر او حافظي است. .
(حکمت 86) :Gol::Gol:
الْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ .
فقيه كامل كسي است كه مردم را از آمرزش خدا مأيوس، و از مهرباني او نوميد نكند، و از عذاب ناگهاني خدا ايمن نسازد.
(حکمت 87) :Gol:
وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الْخَيْرِ مَا هُوَ فَقَالَ لَيْسَ الْخَيْرُ أَنْ يَكْثُرَ مَالُكَ وَ وَلَدُكَ وَ لَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ وَ أَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ وَ أَنْ تُبَاهِيَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ وَ إِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ وَ لَا خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلَّا لِرَجُلَيْنِ رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ وَ رَجُلٍ يُسَارِعُ فِي الْخَيْرَاتِ وَ لَا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ .
از امام پرسيدند «خير» چيست فرمود - خوبي آن نيست كه مال و فرزندت بسيار
شود، بلكه خير آن است كه دانش تو فراوان، و بردباري تو بزرگ و گران مقدار باشد،
و در پرستش پروردگار در ميان مردم سر فراز باشي،
پس اگر كار نيكي انجام دهي شكر خدا به جا آوري، و اگر بد كردي از خدا آمرزش
خواهي.
در دنيا جز براي دو كس خير نيست.
يكي گناه كاري كه با توبه جبران كند، و ديگر نيكوكاري كه در كارهاي نيكو شتاب ورزد.
(حکمت 91) :Gol:
لَا يُزْهِدَنَّكَ فِي الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا يَشْكُرُهُ لَكَ فَقَدْ يَشْكُرُكَ عَلَيْهِ مَنْ لَا يَسْتَمْتِعُ بِشَيْءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِكُ مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ .
ناسپاسي مردم تو را از كار نيكو باز ندارد، زيرا هستند كساني، بي آن كه از تو سودي برند تو را ميستايند، چه بسا ستايش اندك آنان براي تو، سودمندتر از ناسپاسي ناسپاسان باشد. - و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.
(حکمت 195) :Gol:
وَا عَجَبَا أَ تَكُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ لَا تَكُونُ بِالصَّحَابَةِ وَ الْقَرَابَةِ .
و روي له شعر في هذا المعنى
فإن كنت بالشورى ملكت أمورهم فكيف بهذا و المشيرون غيب
و إن كنت بالقربى حججت خصيمهم فغيرك أولى بالنبي و أقرب .
شگفتا آيا معيار خلافت، صحابي پيامبر بودن است امّا صحابي بودن و خويشاوندي ملاك نيست.
- از امام شعري در همين مسئله نقل شد كه به ابا بكر فرمود -
اگر ادّعا ميكني با شوراي مسلمين به خلافت رسيدي، چه شورايي بود كه رأي دهندگان حضور نداشتند
و اگر خويشاوندي را حجّت ميآوري، ديگران از تو به پيامبر نزديكتر و سزاوارترند.
(حکمت 181) :Gol:[=Times New Roman]
لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ
«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ».
دنيا پس از سركشي، به ما روي ميكند، چونان شتر مادّه بد خو كه به بچه خود مهربان گردد. - سپس اين آيه را خواند -
«و اراده كرديم كه بر مستضعفين زمين، منّت گذارده آنان را امامان و وارثان حكومتها گردانيم».
(حکمت 200) :Gol:[=Times New Roman]
الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ .
بينيازي از عذر خواهي، گراميتر از عذر راستين است.
(حکمت 321) :Gol:[=Times New Roman]
الْغِنَى الْأَكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ.
برترين بي نيازي و دارايي، نوميدي است از آنچه در دست مردم است.
(حکمت 326) :Gol:[=Times New Roman]
الدَّاعِي بِلَا عَمَلٍ كَالرَّامِي بِلَا وَتَرٍ .
دعوت كننده بيعمل، چون تير انداز بدون كمان است.
(حکمت 330) :Gol:[=Times New Roman]
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:
بترس كه خداوند تو را به هنگام گناهان بنگرد، و در طاعت خويش نيابد، آن گاه از زيانكاري،
هر گاه نيرومند شدي توانت را در طاعت پروردگار به كار گير، و هر گاه ناتوان گشتي، ناتواني را در نافرماني خدا قرار ده.
(حکمت 375) :Gol:
إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ .
با هر انساني دو فرشته است كه او را حفظ ميكنند، و چون تقدير الهي فرا رسد، تنهايش ميگذارند، كه همانا زمان عمر انسان، سپري نگهدارنده است.
(حکمت 192) :Gol:[=Times New Roman]
إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ .
اگر بردبار نيستي، خود را به بردباري بنماي، زيرا اندك است كسي كه خود را همانند مردمي كند و از جمله آنان به حساب نيايد.
(حکمت 198) :Gol:[=Times New Roman]
أَمَّا بَعْدُ فَصَلُّوا بِالنَّاسِ الظُّهْرَ حَتَّى تَفِيءَ الشَّمْسُ مِثْلَ مَرْبِضِ الْعَنْزِ وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعَصْرَ وَ الشَّمْسُ بَيْضَاءُ حَيَّةٌ فِي عُضْوٍ مِنَ النَّهَارِ حِينَ يُسَارُ فِيهَا فَرْسَخَانِ وَ صَلُّوا بِهِمُ الْمَغْرِبَ حِينَ يُفْطِرُ الصَّائِمُ وَ يَدْفَعُ الْحَاجُّ (إِلَى مِنًى) وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعِشَاءَ حِينَ يَتَوَارَى الشَّفَقُ إِلَى ثُلْثِ اللَّيْلِ وَ صَلُّوا بِهِمُ الْغَدَاةَ وَ الرَّجُلُ يَعْرِفُ وَجْهَ صَاحِبِهِ وَ صَلُّوا بِهِمْ صَلَاةَ أَضْعَفِهِمْ وَ لَا تَكُونُوا فَتَّانِينَ.
پس از ياد خدا و درود،
"نماز ظهر" را با مردم وقتي بخوانيد كه آفتاب به طرف مغرب رفته، سايه آن به اندازه ديوار آغل بز گسترده شود،
و "نماز عصر" را با مردم هنگامي بخوانيد كه خورشيد سفيد است و جلوه دارد و پارهاي از روز مانده كه تا غروب ميتوان دو فرسخ راه را پيمود.
و "نماز مغرب" را با مردم زماني بخوانيد كه روزه دار افطار، و حاجي از عرفات به سوي مني كوچ ميكند.
و "نماز عشاء" را با مردم وقتي بخوانيد كه شفق پنهان، و يك سوّم از شب بگذرد،
و نماز صبح را با مردم هنگامي بخوانيد كه شخص چهره همراه خويش را بشناسد،
و "نماز جماعت" را در حد ناتوان آنان بگزاريد، و فتنهگر مباشيد.
(نامه 52) :Gol:
اتَّقِ اللَّهَ فِي كُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ وَ خَفْ عَلَى نَفْسِكَ الدُّنْيَا الْغَرُورَ وَ لَا تَأْمَنْهَا عَلَى حَالٍ وَ اعْلَمْ أَنَّكَ إِنْ لَمْ تَرْدَعْ نَفْسَكَ عَنْ كَثِيرٍ مِمَّا تُحِبُّ مَخَافَةَ مَكْرُوهِهٍ سَمَتْ بِكَ الْأَهْوَاءُ إِلَى كَثِيرٍ مِنَ الضَّرَرِ فَكُنْ لِنَفْسِكَ مَانِعاً رَادِعاً وَ لِنَزْوَتِكَ عِنْدَ الْحَفِيظَةِ وَاقِماً قَامِعاً.
در هر صبح و شام از خدا بترس،
و از فريب كاري دنيا بر نفس خويش بيمناك باش، و هيچ گاه از دنيا ايمن مباش.
بدان كه اگر براي چيزهايي كه دوست
ميداري، يا آنچه را كه خوشايند تو نيست، خود را باز نداري، هوس ها تو را به زيانهاي فراواني خواهند كشيد.سپس نفس خود را باز دار و از آن نگهباني كن،
و به هنگام خشم، بر نفس خويش شكننده و حاكم باش.(نامه 56) :Gol:
أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا .
آيا آزاد مردي نيست كه اين لقمه جويده حرام دنيا را به اهلش واگذارد؛ همانا بهايي براي جان شما جز بهشت نيست، پس به كمتر از آن نفروشيد.
(حکمت 448) :Gol:
الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ .
غيبت كردن؛ تلاش ناتوان است.
(حکمت 453) :Gol:
« مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَن قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ وَ مَن ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ »
« هر كسي كه سخنش افزايش يافت، اشتباهات او نيز فزوني خواهد يافت
و هر كس خطايش افزايش يافت، حيايش كم ميگردد
و هركس حيايش كم شد، تقوايش كم ميشود
و كسي كه تقوايش كم شود، دلش ميميرد
و هر كس قلبش مرد، به دوزخ وارد خواهد شد.»
أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ . بزرگترين عيب آن است كه؛ در خود نبيني و در ديگران سرزنش كني.
(حکمت 345) :Gol:
يَكْتَسِبُ الصّادِقُ بِصِدْقِهِ ثَلاثا:حُسْنَ الثِّقَةِ بِهِ، وَالْمَحَبَّةَ لَهُ، وَالْمَهابَةَ عَنْهُ؛
راستگو با راستگويى خود، سه چيز را به دست می آورد: اعتماد، محبت و شكوه (در دلها).
غررالحكم، ج 6، ص 480، ح 11038
مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَا يُعْصَى إِلَّا فِيهَا وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلَّا بِتَرْكِهَا .
خواري دنيا نزد خدا همان بس كه جز در دنيا، نافرماني خدا نكنند، و جز با رها كردن دنيا به پاداش الهي نتوان رسيد.
(حکمت 377) :Gol:
مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرَعْ بِهِ نَسَبُهُ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى مَنْ فَاتَهُ حَسَبُ نَفْسِهِ لَمْ يَنْفَعْهُ حَسَبُ آبَائِهِ.
آن كس كه كردارش او را به جايي نرساند، بزرگي خاندانش، او را به پيش نخواهد راند.
(حکمت 378) :Gol:
الْكَلَامُ فِي وِثَاقِكَ مَا لَمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ فَإِذَا تَكَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِي وِثَاقِهِ فَاخْزُنْ لِسَانَكَ كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً .
سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشي، و چون گفتي، تو در بند آني، پس زبانت را نگهدار چنانكه طلا و نقره خود را نگه ميداري، زيرا چه بسا سخني كه نعمتي را طرد يا نعمتي را جلب كرد.
(حکمت 373) :Gol:
لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمْ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ .
آنچه نميداني مگو، بلكه همه آنچه را كه ميداني نيز مگو، زيرا خداوند بزرگ بر اعضاء بدنت چيزهايي را واجب كرده كه از آنها در روز قيامت بر تو حجّت آورد.
(حکمت 374) :Gol:
مولای متقیان حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
اگـر قـرار اسـت تـعـصّبى در كار باشد بايد به خاطر اخلاق پسنديده ، كردار نيك و كارهاى خوب باشد. (نهج البلاغه ، خ 234، ص 799)
لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ وَ لَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ . مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسم تقسيم كند،
زماني براي نيايش و عبادت پروردگار،
و زماني براي تأمين هزينه زندگي،
و زماني براي واداشتن نفس به لذّتهايي كه حلال و مايه زيبايي است.
خردمند را نشايد جز آن كه در پي سه چيز حركت كند:
كسب حلال براي تأمين زندگي، يا گام نهادن در راه آخرت، يا به دست آوردن لذّتهاي حلال.
(حکمت 382) :Gol:
ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرُكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ . از حرام دنيا چشم پوش، تا خدا زشتيهاي آن را به تو نماياند، و غافل مباش كه لحظهاي از تو غفلت نشود.
(حکمت 383) :Gol:
نِعْمَ الطِّيبُ الْمِسْكُ خَفِيفٌ مَحْمِلُهُ عَطِرٌ رِيحُهُ . چه خوب است عطر مشك، تحمّل آن سبك و آسان، و بوي آن خوش و عطر آگين است.
(حکمت 385) :Gol:
ضَعْ فَخْرَكَ وَ احْطُطْ كِبْرَكَ وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ . فخر فروشي را كنار بگذار، تكبّر و خود بزرگ بيني را رها كن، به ياد مرگ باش.
(حکمت 386) :Gol:
وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ التَّوْحِيدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ التَّوْحِيدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ . از امام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود - توحيد آن است كه خدا را در وهم نياري، و عدل آن است كه او را متّهم نسازي.
(حکمت 462) :Gol:
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:
آفت دوستي
إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ.
يقال حشمه و أحشمه إذا أغضبه و قيل أخجله و احتشمه طلب ذلك له و هو مظنة مفارقته.
وقتي مؤمن برادرش را به خشم آورد، به يقين از او جدا شده است.
ميگويم: - حشمه و احشمه، يعني او را به خشم آورد، برخي گفتهاند، يعني او را شرمنده ساخت و احتشم به معناي فراهم آوردن چنين حالتي است كه زمينه جدائي را پديد ميآورد - .
(حکمت 472) :Gol:
مولای متقیان حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
لا یعابُ المَرءُ بِتَاخیرِ حَقهِ اِنمَا یعابُ مَن اَخَذَ ما لَیسَ لَهُ.
برای انسان عیب نیست که حقش تاخیر افتد، عیب آن است که چیزی را که حقش نیست بگیرد
الامالی ج 1 ص 76
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:
مراحل شكست در مبارزه
وَ عَنْ أَبِي جُحَيْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ أَوَّل مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ .
از ابي جحيفه نقل شد، گفت از امير مؤمنان عليهم السّلام شنيدم كه فرمود : اوّلين مرحله از جهاد كه در آن باز ميمانيد،
جهاد با دستانتان،
سپس جهاد با زبان،
و آنگاه جهاد با قلبهايتان ميباشد،
پس كسي كه با قلب، معروفي را ستايش نكند، و منكري را انكار نكند،
قلبش واژگون گشته، بالاي آن پايين، و پايين قلب او بالا قرار خواهد گرفت.
(حکمت 367) :Gol:
بنده دیگری مباش ؛ چرا كه خداوند تو را آزاد آفریده است . [/]
[=Times New Roman]درود خداوند بر علی (ع) فرمودند: :Gol:
اعتدال در دشمنيها
مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ .
و آن كس كه در دشمني كوتاهي كند؛ ستمكار است،
و هر كس كه بيدليل دشمني كند؛ نميتواند با تقوا باشد.
(حکمت 290) :Gol:
إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ .
نيازمندي كه به تو روي آورده فرستاده خداست، كسي كه از ياري او دريغ كند،
از خدا دريغ كرده، و آن كس كه به او بخشش كند، به خدا بخشيده است.
(حکمت 296) :Gol: