جمع بندی مقایسه قرآن کریم و عهدین

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مقایسه قرآن کریم و عهدین
سلام من به تازگی تورات و انجیل و کلا تمام کتب عهد عتیق و جدید رو کامل خوندم سوالاتی برام پیش اومد ممنون میشم یک جا در این تاپیک جواب دهید تشکر   بعد از مطلاعه کامل من متوجه شدم قرآن به جز اینکه تاکید زیادی روی آخرت و بهشت و جهنم داره و مسیح رو پسر خدا نمی دونه و این موضوع رو کفر می دونه هیچ چیز جدیدی به نظر نداره و اکثر هر چی که داره از کتب قبلی خودش داره یعنی از تورات و انجیل...حدودا 70  درصدش مطلب تازه ای نیست   در کتب قبلی بخصوص عهد عتیق بیشتر به سعادت انسان در دنیا پرداخته اما در قران بیشتر به آخرت بها داده چرا اگر قرآن ادعا دارد از همان خدا است و کتب قبلی نیز از همان خداست شبیه بهم نیستند و خیلی متفاوت اند...عهد عتیق پیوسته و پشت سر هم و کامل است...قرآن بسیار متفرق و جدا جدا و مطالب تکراری مثل داستان موسی علیه سلام دارد... هر سه دین و پیرو و کتب خدا رو یکی می دونن اما فقط عهد عتیق است که یهوه در آن محکم از تنها خدای عالم حرف زده و همه چیز رو از او می داند انجیل پسر خدا رو با خدا یکی می کنه و میگه عیسی در خدا و خدا در عیسی است و در قرآن هم آیات کمی خدا خودش رو فرد خطاب کرده و بیشتر مطالبش جمع هست مثل آفریدیم خلق کردیم برکت دادیم....اما تورات و عهد عتیق یهوه حتی یک بار هم جمع نبسته شده و من با خودنش خیلی احساس نزدیکی بیشتری بخدا کردم .... من هر چی از انجیل خوندم عیسی از گفتن پسر خدا بودن هیچ منظور واقعی ندارد و گفته بدون خدا هیچه و همه چیز از اوست مثل مسلمونا که می گن با خدا باشی خدا دست و پا چشمت میشه و مثل فرزند خدا دقیقا مثل عین الله و ید الله و روح الله مسلموناست و چیزی که قرآن میگه که عیسی فرزند خدا نیست و فقط پیامبره...انجیلم همینو میگه...طوری که یهودیا به عیسی میگن تو کفر میگی پسر خدا دیگه چیه...عیسی میگه مگه در تورات هم خدا نگفته شما فرزندان خدا هستید در واقعه اینا مثل و استعاره هست...اگرم چنین مطلبی از قرآن هست قطعا برای قشری خاص هست که واقعا فرزند خدا بدونن وگرنه نه انجیل نه خیلی از مسیحیای که دیدم به معنای واقعی کلمه عیسی رو فرزند خدا نمی دونن و قرآن باز هم گفته که مثل عیسی مثل آدم است که بدون پدر مادر خلق شد   سوال مهم ترم اینه که مسئله دنیای دیگر یعنی آخرت بهشت و جهنم چرا انقدر در تورات و انجیل بسیار کم هست طوری که بعدا دوباره قرآن رو خوندم گفتم ااا آیا اصلا بهشت  و جهنم در کتب پیشین اومده؟ انسان بیش از 500 هزار ساله زندگی می کنه چرا مسئله به این مهمی در بهشت و جهنم و آخرت در آخر زمان باید ظهور کنه مگه انسانهای قبلی نباید بدونن؟   موضوع بعدی اینه که چرا احکام نماز و غیره در قرآن نیومده اما خدا در تورات و غیره تمام احکامشو واضح گفته برای بنی اسرائیل اما در قرآن برای ارث و میراث وقت گذاشته اما برای چگونگی خواندن نماز فقط گفته نماز بخونید   یه مطلبی رو هم بگم...چرا اگر خدا تورات و انجیل رو تصدیق می کنه باید در ایران سایتای دانلود اونها فیلتر باشه؟ بعد از یکبار مطالعه اونها می فهمید اگرم تحریف باشه قطعا درصد خیلی خیلی کمی تحریفه و اگر انسانی که خدا رو دوست داشته باشه و پی گیرش باشه متوجه میشه      
با نام و یاد دوست             کارشناس بحث: استاد میقات
من به تازگی تورات و انجیل و کلا تمام کتب عهد عتیق و جدید رو کامل خوندم سوالاتی برام پیش اومد ممنون میشم یک جا در این تاپیک جواب دهید تشکر
  با سلام و درود ابتدا آشنایی اجمالی نسبت به کتب آسمانی، مفید است و خودش می تواند برخی ابهام ها را برطرف کند.   یهودیان و تورات   آیا می دانید عهد عتیق که همان تورات است، حجمش چقدر بوده و کیفیت نزولش چگونه بوده است؟ آیا در این زمینه مطالعه کرده اید؟ عرض می کنم خدمتتان: تورات (عهد عتیق) به صورت مکتوب و بر روی صفحه هایی برای حضرت موسی (علیه السلام) ظاهر و نازل شد. قرآن به این صفحات که فرامین الهی روی آن ها نوشته شده بود «الواح» (جمع لوح) می گوید. به نظر شما حجم آن ها چقدر می تواند باشد که حضرت موسی همیشه آن ها را همراه و در دست خود داشته است؟ برخی می گویند حضرت موسی دو لوح دریافت کرد که فرمان های خداوند بر آن ها نقش بسته بود. از جمله آن فرمان ها ده حکم بسیار مهم است که به ده فرمان معروف شده است: 1- برای خود، خدایی جز من نگیرد؛ 2- به بت سجده نکنید؛ 3- نام خدا را به باطل نبرید؛ 4- شنبه را گرامی بدارید؛ 5- پدر و مادر را احترام کنید؛ 6- کسی را به قتل نرسانید؛ 7- زنا نکنید؛ 8- دزدی نکنید؛ 9- بر همسایه شهادت دروغ ندهید؛ 10- به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید. (توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، فصل هفتم ـ یهودیت، بخش نهم ـ الواح و ده فرمان)   این اشاره ای اجمالی بود بر این که بدانید آن چه امروز به عنوان تورات مطرح است، تورات حضرت موسی نیست بلکه این کتابی است که سالیان بسیار بعد از حضرت موسی و توسط عالمان یهودی نوشته و اضافه شده است. اکنون عهد عتیق (تورات) 39 کتاب دارد که از نظر موضوع به سه بخش تقسیم می شوند: 1. تورات و بخش تاریخی عهد عتیق 2. حکمت، مناجات و شعر 3. پیشگویی های انبیاء    
  مسیحیان و انجیل   مسیحیان هرگز نمی گویند عیسی کتابی به نام انجیل آورد. مسیحیان در باره چهار انجیل معتقدند که آن ها سال ها پس از حضرت عیسی (علیه السلام) نگارش یافته اند و به گفته آنان در آغاز مسیحیت، تنها کتاب های عهد عتیق به عنوان کتاب خدا مطرح بودند، ولی کتب عهد جدید اندک اندک در مجامع مسیحی جنبه الهی پیدا کرد. عهد جدید (کتب دینی مسیحیان) 27 کتاب است که از نظر موضوع به چهار بخش تقسیم می شوند: 1. اناجیل 2. اعمال رسولان 3. نامه های رسولان 4. مکاشفه   همه مسیحیان، معتقد بوده و هستند که اناجیل کنونی زندگینامه و سخنان حضرت عیسی (علیه السلام) است که متی، مرقس، لوقا و یوحنا آن ها را نوشته اند. انجیل متی (سیره و مواعظ مسیح با اشاره به پیشگویی های عهد عتیق) انجیل مرقس (قدیم ترین و کوتاه ترین کتاب سیره و مواعظ مسیح) انجیل لوقا (سیره و مواعظ مسیح با تکیه بر جزئیات) انجیل یوحنا (متأخرترین کتاب سیره و مواعظ مسیح با تأکید بر مافوق بشر بودن او)    
  توجه!!   تا این جا مشخص شد که تورات و نیز انجیل های موجود، و به طور کلی عهد عتیق و عهد جدید، بعد از پیامبران الهی و توسط افراد عادی نوشته شده اند و با آن چه در زمان پیامبران الهی و بر آن ها نازل شده است، بسیار تفاوت داشته و حجم بسیاری نیز بر آن افزوده شده است.   از طرفی در این که شریعت حضرت موسی (علیه السلام) جهانی بوده یا منطقه ای، اختلاف است ولی آن چه روشن است این است که با توجه به محدود بودن نیاز هدایتی مردم در آن زمان و نیز پایین تر بودن گستره و سطح درک و فهم انسان ها، تعالیمی هم که برای آن ها نازل شده، محدود بوده و متناسب با همان زمان بوده است.   افزون بر این که آمدن ادیان الهی بعدی، دلیل است بر این که دین بعدی چیزی اضافه بر دین قبلی دارد و کامل تر است، و الا آمدنش بیهوده است.   با آمدن دین جدید، دین قبلی نسخ شده و دین جدید، دین مقبول الهی است. با آمدن شریعت حضرت عیسی، شریعت حضرت موسی، نسخ شده و با آمدن شریعت اسلام، شریعت مسیح، نسخ شده است.   دین اسلام آخرین و کامل ترین ادیان الهی و قرآن نیز آخرین کتاب آسمانی و کامل ترین آن ها است.  
  قرآن کریم   قرآن کریم در قالب الفاظ و کلمات و به تدریج در مدت 23 سال و بر حسب نیاز هدایتی انسان ها نازل شده است. هر آن چه نازل شده، مکتوب و محفوظ مانده و از دستبرد بشری، در امان بوده؛ لذا آن چه امروزه به عنوان کتاب آسمانی و قرآن موجود است، همه عین کلام الهی است و همانی است که توسط فرشته وحی بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شده است.   قرآن کریم هر آن چه نیاز هدایتی انسان است تا او را به سعادت و کمال برساند را در خود دارد. از طرفی به همه ابعاد وجودی و نیازهای انسان اعم از مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، هنری و... توجه داشته و به هر کدام به حسب میزان هدایتگری و رشدی که برای انسان داشته، پرداخته است.   بنابر این:   قرآن کریم، هم جهان شمولی دارد و برای همه دوران ها و همه انساان ها تا قیامت، کتاب راهنما و هدایتگر است؛   و هم جامعیت دارد و به همه نیازهای هدایتی انسان ـ ولو با پرداختن به داستان و یا اشاره علمی یا ... ـ پرداخته و پیام هدایتگرانه خود را ارائه داده است.   هم چنین آخرین کتاب الهی است و لذا خداوند متعال آن را از دستبرد انسان و از تحریف، در امان داشته است و تنها کتاب آسمانی است که تحریف نشده است.  
بعد از مطلاعه کامل من متوجه شدم قرآن به جز اینکه تاکید زیادی روی آخرت و بهشت و جهنم داره و مسیح رو پسر خدا نمی دونه و این موضوع رو کفر می دونه هیچ چیز جدیدی به نظر نداره و اکثر هر چی که داره از کتب قبلی خودش داره یعنی از تورات و انجیل...حدودا 70  درصدش مطلب تازه ای نیست
این نظر شماست که قطعا به خاطر عدم آشنایی کامل با قرآن و معارف آن است، لذا ایرادی بر آن وارد نیست و با مطالعه بیشتر، سطح آگاهی شما نسبت به قرآن بالا می رود و حقیقت روشن می شود.  
در کتب قبلی بخصوص عهد عتیق بیشتر به سعادت انسان در دنیا پرداخته اما در قران بیشتر به آخرت بها داده
  قرآن بیش از شش هزار آیه دارد و معارف بسیاری را در بر می گیرد، بخشی از آن معارف، راجع به معاد و بهشت و جهنم است که البته اهمیت بسیاری هم دارد زیرا اگر برای انسان، دو مرحله زندگی در نظر بگیریم، یکی در دنیا که زودگذر و موقت است و دیگری در آخرت که ابدی و همیشگی است؛ کاملا معقول و منطقی به نظر می رسد که آگاهی های لازم برای آن زندگی دائمی و همیشگی، به انسان داده شود و بر آن تاکید زیادی صورت گیرد.  
چرا اگر قرآن ادعا دارد از همان خدا است و کتب قبلی نیز از همان خداست شبیه بهم نیستند و خیلی متفاوت اند...عهد عتیق پیوسته و پشت سر هم و کامل است...قرآن بسیار متفرق و جدا جدا و مطالب تکراری مثل داستان موسی علیه سلام دارد...
وقتی بدانیم کیفیت نزول قرآن چنین بوده که در طول 23 سال و به تدریج و به حسب نیاز هدایتی انسان ها نازل شده است؛ این موضوع کاملا طبیعی و منطقی جلوه می کند؛ خصوصا که موضوع تثبیت در قلب ها و درک و فهم آن، حائز اهمیت است: «وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ‏ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتيلاً» و كافران گفتند: «چرا قرآن يک جا بر او نازل نمى‏ شود؟!» اين به خاطر آن است كه قلب تو را به وسيله آن محكم داريم، و (از اين رو) آن را به تدريج بر تو خوانديم‏.(فرقان: 25/ 32)   لذا قرآن به صورت کتاب آماده نازل نشده است و یا کسی نشسته مانند هر کتاب دیگری راجع به یک موضوع واحد و مشخصی، شروع به نوشتن کند.   قرآن کریم قرار است تا قیامت کتاب راهنمای همه انسان ها باشد؛ لذا هم یک موضوع واحد ندارد بلکه به حسب نیاز هدایتی، به مسائل و موضوعات بسیار زیادی پرداخته یا اشاره کرده و پیام هدایتگرانه خود را بیان کرده است؛ هم گوینده اش یک انسان نیست تا به مرور، عقل و علمش بیشتر شده و در طول این 23 سال، مدام نظراتش تغییر کند و در کتابش تناقض ها و تعارض ها و خطای زیادی دیده شود.   هم چنین قرآن کریم یک کتاب رمان و یا کتاب تاریخ نیست تا داستان بنی اسرائیل و حضرت موسی را به ترتیب از ابتدا تا انتها بیان کند. قرآن کتاب هدایت است و در طول 23 سال، هر جا به مناسبتی نیاز هدایتی بوده است، همان جا به تناسب به شکل حکم شرعی یا داستان یا بیان حکمت یا... نازل شده است. لذا به هدف نزول قرآن، باید توجه داشت.   قرآن کریم در عین دارا بودن مضامین بسیار عالی و عمیق و با وجود این که در طول 23 سال و به تدریج و به مناسبت نازل شده و به موضوعات مختلفی پرداخته است، هیچ آیه اش با آیه دیگر تعارض و تناقضی ندارد و هیچ اشتباه و خطایی در آن نیست.   از طرفی، هیچ کدام از آیات قرآن، عینا تکرار آیه دیگر نیست مثلا در داستان حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل، درست است که مانند کتب رمان، یکجا همه داستان بیان نشده است ولی هر باری که نازل شده، بخشی دیگر از ماجرای موسی و بنی اسرائیل را بیان کرده و یا به تناسب، ناظر به پیام هدایتگرانه دیگری بوده که در آیات قبلی، بیان نشده است.   افزون بر این که هر تکراری، ایراد و عیب محسوب نمی شود؛ تکراری که صرف تکرار باشد و هیچ فایده و مزیتی غیر از آن نداشته باشد، عیب و ایراد دارد.    
در قرآن هم آیات کمی خدا خودش رو فرد خطاب کرده و بیشتر مطالبش جمع هست مثل آفریدیم خلق کردیم برکت دادیم....اما تورات و عهد عتیق یهوه حتی یک بار هم جمع نبسته شده
خداوند متعال وقتی از جایگاه وحدانیت و یکتایی سخن می فرماید، ضمیر مفرد می آورد؛ مثل: «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ‏ لَكُمْ»؛ مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم‏.(غافر: 40/ 60) «إِنِّي‏ جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَة»؛ من در روى زمين، جانشينى [نماينده ‏اى‏] قرار خواهم داد.(بقره: 2/ 30) «أَنَا التَّوَّابُ الرَّحيمُ»؛ من توّاب [توبه پذیر] و رحيمم‏.(بقره: 2/ 160)   وقتی از جایگاه عظمت و بزرگی صحبت می کند و یا ناظر به مأموران الهی است، از ضمیر جمع استفاده می فرماید؛ مثل: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوب‏»؛ ما آسمان ها و زمين و آنچه را در ميان آن هاست در شش روز [شش دوران‏] آفريديم، و هيچ گونه رنج و سختى به ما نرسيد.(ق: 50/ 38) «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏»؛ در «زبور» بعد از ذكر (تورات) نوشتيم: بندگان شايسته ‏ام وارث (حكومت) زمين خواهند شد.(انبیاء: 21/ 105) «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ»؛ ما امانت (تعهّد، تكليف، و ولايت الهيّه) را بر آسمان ها و زمين و كوه‏ ها عرضه داشتيم‏.(احزاب: 33/ 72)   وقتی هم که در مقام بیان صفات الهی و معرفی خداوندی است که سزاوار پرستش است، از ضمیر «هو» یا سوم شخص یا اسم ظاهر، استفاده می فرماید؛ مثل: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَد * وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ»؛ بگو: خداوند، يكتا و يگانه است‏؛ خداوندى است كه همه نيازمندان قصد او مى‏ كنند؛(هرگز) نزاد، و زاده نشد؛ و براى او هيچگاه شبيه و مانندى نبوده است.(اخلاص: 112/ 1-4)   نکته: این موارد، مطابق معیارهای ادبیات عرب و از مصادیق فصاحت و بلاغت قرآن کریم است.    
سوال مهم ترم اینه که مسئله دنیای دیگر یعنی آخرت بهشت و جهنم چرا انقدر در تورات و انجیل بسیار کم هست طوری که بعدا دوباره قرآن رو خوندم گفتم ااا آیا اصلا بهشت  و جهنم در کتب پیشین اومده؟ انسان بیش از 500 هزار ساله زندگی می کنه چرا مسئله به این مهمی در بهشت و جهنم و آخرت در آخر زمان باید ظهور کنه مگه انسانهای قبلی نباید بدونن؟
موضوع معاد و حسابرسی، موضوعی نیست که بتوان آن را انکار کرد و یا به سادگی و از روی غفلت از کنارش گذشت. معاد علاوه بر این که در همه ادیان الهی مورد تاکید قرار گرفته است، هر عقل سلیمی نیز بدان پی می برد و بر اثبات آن قضاوت می کند. لذا موضوع معاد، موضوع جدیدی نیست و از ارکان اصلی ادیان الهی بوده و هست.   نکته مهم این که بهشت و جهنم و پرداختن به اوصاف قیامت و حسابرسی و ... بطور کلی از امور ماورای عالم ماده و عالم طبیعت است و انسان عادی هیچ دسترسی و علمی و آگاهی ای نسبت به آن ندارد. تنها راه آگاهی ما از آن عالَم، پیامبران و انبیای الهی هستند که از طریق وحی با عالَم غیب در ارتباط بوده و می توانند از آن خبر بدهند.   عرض شد که تورات و انجیل کنونی به دست افراد عادی و عالمان یهودی و مسیحی و طبق ذهنیت خودشان نوشته شده است و قطعا ذهن انسان که به راحتی می تواند تک بُعدی شود و یا بر اثر دنیاطلبی و یا نگاه محدود و نیز قاصر بودن عقل و فهم بشری، برخی ابعاد غیر مهم برای او مهم شده و بر عکس از امور مهم غافل شود. و تورات و انجیل فعلی نیز تحت تاثیر همین شرائط و افکار، نوشته شده اند.   برای همین می بینیم در تورات و انجیل، کمتر به آخرت و زندگی اخروی پرداخته شده است؛ در حالی که جا داشت به معاد و زندگی آخرتی که زندگی اصلی انسان در آن جا است، بیشتر بپردازد زیرا آن ابدی و همیشگی است ولی زندگی دنیوی، کوتاه و موقت است.   اما قرآن کریم در عین کوتاه بودن زندگی دنیوی، بدان اهمیت زیادی داده و در عین این که هشدار داده که بدان دلبسته و وابسته نشوید و از آخرت غفلت نکنید، زندگی دنیایی را فرصتی بسیار مهم و مسیر و زمینه ای برای ساختن آخرتی آباد دانسته و با اهمیت دادن به هر دو، انسان را برای فراهم کردن زندگی ابدی و همیشگی بهتری، ارشاد و راهنمایی کرده است.   لذا تورات و انجیل فعلی اصلا با قرآن کریم و تعالیم الهی او که حتی الفاظ و کلماتش نیز الهی است، قابل مقایسه نیستند.    
موضوع بعدی اینه که چرا احکام نماز و غیره در قرآن نیومده اما خدا در تورات و غیره تمام احکامشو واضح گفته برای بنی اسرائیل اما در قرآن برای ارث و میراث وقت گذاشته اما برای چگونگی خواندن نماز فقط گفته نماز بخونید
قرآن کریم کتاب معیارها و ارزشهاست؛ قرآن کریم به نوعی کلیات و قوانین را بیان می کند؛ البته مواردی هم که وارد جزئیات شده ـ گرچه کم و اندک است ـ ولی به حسب مناسبت و نیاز هدایتی بوده است.   اگر قرار بود همه احکام با جزئیاتشان در قرآن بیایند، دیگر قرآن این مقدار نبود بلکه حجمش چندین برابر و چندین جلد می شد.   از طرفی در طول 23 سال مدت پیامبری رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، فرصت این نیست تا همه تعالیم و معارف دینی با همه جزئیاتش نازل و آموزش داده و ثبت و ضبط شود.   افزون بر این؛ دین اسلام آخرین دین و کامل ترین است و قرار است تا قیامت پویا و زنده باشد لذا نیاز است در هر عصر و زمان، کسی باشد که هم آشنا به کلام و تعالیم قرآن بوده و هم تربیت یافته الهی باشد.   در زمان نزول قرآن کریم، وظیفه تبیین و تفسیر آن، در درجه اول بر عهده خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نهاده شده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ‏ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آن چه به سوى مردم نازل شده است، براى آن ها روشن سازى‏.(نحل: 16/ 44)   پس از ایشان نیز این وظیفه بر عهده ائمه مهصومین (علیهم السلام) است لذا می بینیم بسیاری از احکام و تعالیم دینی، با جزئیات و یا با توضیح و تفصیل، در روایات معصومین آمده است؛ که البته برگرفته از قرآن کریم است و در مواردی که حکمی بیان شده و مردم از ریشه قرآنی آن سؤال کرده اند، معصومین نیز استناد قرآن آن را متذکر شده اند.   نکته: این که می بینید در تورات به همه جزئیات و به تفصیل پرداخته شده است، برای این است که این تورات، آن تورات نازل شده بر موسی (علیه السلام) نیست بلکه چیزی شبیه کتاب های شرح و تفسیری امروزی است که به تفسیر و توضیح پرداخته و مسائل و جزئیات آن را بیان کرده است که البته دیگر کلام الهی نیست بلکه کلام نویسنده و شارح است.  
اگر خدا تورات و انجیل رو تصدیق می کنه باید در ایران سایتای دانلود اونها فیلتر باشه؟ 
تورات و انجیلی که در قرآن مورد تأیید قرار گرفته اند، تورات و انجیلی هستند که بر پیامبران الهی نازل شده اند؛ نه این تورات و انجیل امروزی که همه آن توسط عالمان یهودی و مسیحی نوشته شده است.   در باره حجم تورات و انجیل و آن چه بر پیامبران الهی نازل شد، قبلا مطالبی را عرض کردم. با مراجعه به آن ها روشن می شود که تورات و انجیل کنونی، همه دست نوشته و شرح و تفسیری هستند که توسط عالمان دینی یهود و نصارا، مطابق با نظرات و ذهنیات خودشان از گذشتگان، آن را نوشته اند. لذا تحریف شدن آن ها خیلی واضح و روشن است.   البته احترام تورات و انجیل فعلی لازم است، زیرا منتسب به ادیان آسمانی و پیامبران الهی هستند و گرچه اکثرشان بعدا نوشته و بر آن اضافه شده است ولی اندکی از آن نیز تعالیم پیامبران الهی است.   نکته: در فضاهای علمی و آموزشی که از هیجانات کاذب به دور هستند و افراد واقعا به دنبال تحقیق و فهم از حقیقت هستند، دسترسی به این کتب نیز فراهم است و محدودیتی نیست.    
  پیشنهاد می دهم برای اطلاع و آگاهی بیشتر نسبت به قرآن کریم و نیز مقایسه بین کتب آسمانی، موارد ذیل را مطالعه فرمایید:   «آشنایی با قرآن»؛ شهید مطهری «مقایسه قرآن و عهدین»؛ دل آرا نعمتی پیرعلی و لیلا هوشنگی «آشنایی با ادیان بزرگ»؛ حسین توفیقی  
جمع بندی پرسش: من به تازگی تورات و انجیل و تمام کتب عهد عتیق و جدید را کامل خواندم. سوالاتی برایم پیش آمده که ممنون می شوم جواب دهید. چرا در قرآن این قدر به موضوع قیامت و بهشت و جهنم پرداخته ولی در تورات بیشتر به دنیا و سعادت دنیا اشاره دارد؟ چرا احکام نماز و غیره در قرآن نیامده اما خدا در تورات تمام احکامش را واضح گفته است؟ اگر خدا تورات و انجیل را تصدیق می کند چرا دسترسی به تورات و انجیل برای عموم مردم، محدودیت دارد؟ پاسخ: چند مطلب خدمتتان عرض می شود. مطلب اول؛ آشنایی اجمالی نسبت به کتب آسمانی یهودیان و تورات تورات (عهد عتیق) به صورت مکتوب و بر روی صفحه هایی برای حضرت موسی (علیه السلام) ظاهر و نازل شد. قرآن به این صفحات که فرامین الهی روی آن ها نوشته شده بود «الواح» (جمع لوح) می گوید. برخی می گویند حضرت موسی دو لوح دریافت کرد که فرمان های خداوند بر آن ها نقش بسته بود. از جمله آن فرمان ها ده حکم بسیار مهم است که به ده فرمان معروف شده است: 1. برای خود، خدایی جز من نگیرد؛ 2. به بت سجده نکنید؛ 3. نام خدا را به باطل نبرید؛ 4. شنبه را گرامی بدارید؛ 5. پدر و مادر را احترام کنید؛ 6. کسی را به قتل نرسانید؛ 7. زنا نکنید؛ 8. دزدی نکنید؛ 9. بر همسایه شهادت دروغ ندهید؛ 10. به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید.(1) این اشاره ای اجمالی بود بر این که بدانید آن چه امروز به عنوان تورات مطرح است، تورات حضرت موسی نیست بلکه این کتابی است که سالیان بسیار بعد از حضرت موسی و توسط عالمان یهودی نوشته و اضافه شده است. مسیحیان و انجیل مسیحیان هرگز نمی گویند عیسی کتابی به نام انجیل آورد. مسیحیان در باره چهار انجیل معتقدند که آن ها سال ها پس از حضرت عیسی (علیه السلام) نگارش یافته اند و به گفته آنان در آغاز مسیحیت، تنها کتاب های عهد عتیق به عنوان کتاب خدا مطرح بودند، ولی کتب عهد جدید اندک اندک در مجامع مسیحی جنبه الهی پیدا کرد. همه مسیحیان، معتقد بوده و هستند که اناجیل کنونی، زندگینامه و سخنان حضرت عیسی (علیه السلام) است که «متی»، «مرقس»، «لوقا» و «یوحنا» آن ها را نوشته اند. توجه!! تا این جا مشخص شد که تورات و نیز انجیل های موجود، و به طور کلی عهد عتیق و عهد جدید، بعد از پیامبران الهی و توسط افراد عادی نوشته شده اند و با آن چه در زمان پیامبران الهی و بر آن ها نازل شده است، بسیار تفاوت داشته و حجم بسیاری نیز بر آن افزوده شده است. قرآن کریم قرآن کریم در قالب الفاظ و کلمات و به تدریج در مدت 23 سال و بر حسب نیاز هدایتی انسان ها نازل شده است. هر آن چه نازل شده، مکتوب و محفوظ مانده و از دستبرد بشری، در امان بوده؛ لذا آن چه امروزه به عنوان کتاب آسمانی و قرآن موجود است، همه عین کلام الهی است و همانی است که توسط فرشته وحی بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شده است. قرآن کریم هر آن چه نیاز هدایتی انسان است تا او را به سعادت و کمال برساند را در خود دارد. از طرفی به همه ابعاد وجودی و نیازهای انسان اعم از مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، هنری و... توجه داشته و به هر کدام به حسب میزان هدایتگری و رشدی که برای انسان داشته، پرداخته است. هم چنین قرآن کریم در عین دارا بودن مضامین بسیار عالی و عمیق و با وجود این که در طول 23 سال و به تدریج و به مناسبت نازل شده و به موضوعات مختلفی پرداخته است، هیچ آیه اش با آیه دیگر تعارض و تناقضی ندارد و هیچ اشتباه و خطایی در آن نیست. بنابر این؛ قرآن کریم، هم جهان شمولی دارد و برای همه دوران ها و همه انسان ها تا قیامت، کتاب راهنما و هدایتگر است؛ و هم جامعیت دارد و به همه نیازهای هدایتی انسان ـ ولو با پرداختن به داستان و یا اشاره علمی یا ... ـ پرداخته و پیام هدایتگرانه خود را ارائه داده است. هم چنین آخرین کتاب الهی است و لذا خداوند متعال آن را از دستبرد انسان و از تحریف، در امان داشته است و تنها کتاب آسمانی است که تحریف نشده است. مطلب دوم؛ تفاوت تورات و قرآن در توجه به دنیا و آخرت قرآن بیش از شش هزار آیه دارد و معارف بسیاری را در بر می گیرد، بخشی از آن معارف، راجع به معاد و بهشت و جهنم است که البته اهمیت بسیاری هم دارد زیرا اگر برای انسان، دو مرحله زندگی در نظر بگیریم، یکی در دنیا که زودگذر و موقت است و دیگری در آخرت که ابدی و همیشگی است؛ کاملا معقول و منطقی به نظر می رسد که آگاهی های لازم برای آن زندگی دائمی و همیشگی، به انسان داده شود و بر آن تاکید زیادی صورت گیرد. از طرفی بهشت و جهنم و پرداختن به اوصاف قیامت و حسابرسی و ...، بطور کلی از امور ماورای عالم ماده و عالم طبیعت است و انسان عادی هیچ دسترسی و علم و آگاهی ای نسبت به آن ندارد. تنها راه آگاهی ما از آن عالَم، پیامبران و انبیای الهی هستند که از طریق وحی با عالَم غیب در ارتباط بوده و می توانند از آن خبر بدهند. در حالی که تورات و انجیل کنونی به دست افراد عادی و عالمان یهودی و مسیحی و طبق ذهنیت خودشان نوشته شده است و قطعا ذهن انسان که به راحتی می تواند تک بُعدی شود و یا بر اثر دنیاطلبی و یا نگاه محدود و نیز قاصر بودن عقل و فهم بشری، برخی ابعاد غیر مهم برای او مهم شده و بر عکس از امور مهم غافل شود. تورات و انجیل فعلی نیز تحت تاثیر همین شرائط و افکار، نوشته شده اند. برای همین می بینیم در تورات و انجیل، کمتر به آخرت و زندگی اخروی پرداخته شده است؛ در حالی که جا داشت به معاد و زندگی آخرتی که زندگی اصلی انسان در آن جا است، بیشتر بپردازد. مطلب سوم؛ تفاوت بیان احکام در قرآن و تورات قرآن کریم کتاب معیارها و ارزشهاست؛ قرآن کریم به نوعی کلیات و قوانین را بیان می کند؛ البته مواردی هم که وارد جزئیات شده ـ گرچه کم و اندک است ـ ولی به حسب مناسبت و نیاز هدایتی بوده است. اگر قرار بود همه احکام با جزئیاتشان در قرآن بیایند، دیگر قرآن این مقدار نبود بلکه حجمش چندین برابر و چندین جلد می شد. از طرفی در طول 23 سال مدت پیامبری رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، فرصت این نیست تا همه تعالیم و معارف دینی با همه جزئیاتش نازل و آموزش داده و ثبت و ضبط شود. افزون بر این؛ دین اسلام آخرین دین و کامل ترین است و قرار است تا قیامت پویا و زنده باشد لذا نیاز است در هر عصر و زمان، کسی باشد که هم آشنا به کلام و تعالیم قرآن بوده و هم تربیت یافته الهی باشد. در زمان نزول قرآن کریم، وظیفه تبیین و تفسیر آن، در درجه اول بر عهده خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نهاده شده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ‏ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»؛ و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آن چه به سوى مردم نازل شده است، براى آن ها روشن سازى‏.(2) پس از ایشان نیز این وظیفه بر عهده ائمه معصومین (علیهم السلام) است؛ لذا می بینیم بسیاری از احکام و تعالیم دینی، با جزئیات و یا با توضیح و تفصیل، در روایات معصومین آمده است؛ که البته برگرفته از قرآن کریم است و در مواردی که حکمی بیان شده و مردم از ریشه قرآنی آن سؤال کرده اند، معصومین نیز استناد قرآن آن را متذکر شده اند. نکته: این که می بینید در تورات به همه جزئیات و به تفصیل پرداخته شده است، برای این است که این تورات، آن تورات نازل شده بر موسی (علیه السلام) نیست بلکه چیزی شبیه کتاب های تفسیری امروزی است که به تفسیر و توضیح پرداخته و مسائل و جزئیات آن را بیان کرده است که البته دیگر کلام الهی نیست بلکه کلام نویسنده و شارح است. مطلب چهارم؛ تصدیق همه کتب آسمانی تورات و انجیلی که در قرآن مورد تأیید قرار گرفته اند، تورات و انجیلی هستند که بر پیامبران الهی نازل شده اند؛ نه این تورات و انجیل امروزی؛ که همه آن توسط عالمان یهودی و مسیحی و مطابق با نظرات و ذهنیات خودشان از گذشتگان، نوشته شده است و تحریف شدن آن ها خیلی واضح و روشن است. البته احترام تورات و انجیل فعلی لازم است، زیرا منتسب به ادیان آسمانی و پیامبران الهی هستند و گرچه اکثرشان بعدا نوشته و بر آن اضافه شده است ولی اندکی از آن نیز تعالیم پیامبران الهی است. در ضمن، در فضاهای علمی و آموزشی که از هیجانات کاذب به دور هستند و افراد واقعا به دنبال تحقیق و فهم از حقیقت هستند، دسترسی به این کتب نیز فراهم است و محدودیتی نیست.   مطالعه بیشتر: توصیه می کنم برای اطلاع و آگاهی بیشتر نسبت به قرآن کریم و نیز مقایسه بین کتب آسمانی، موارد ذیل را مطالعه فرمایید: «آشنایی با قرآن»؛ شهید مطهری «مقایسه قرآن و عهدین»؛ دل آرا نعمتی پیرعلی و لیلا هوشنگی «آشنایی با ادیان بزرگ»؛ حسین توفیقی   پی نوشت ها: 1. محمد حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، فصل هفتم: یهودیت، بخش نهم: الواح و ده فرمان. 2. نحل: 16/ 44.  
موضوع قفل شده است