هدایت

دلایل یگانگی خداوند چیست؟

برای توحید دلایل زیادی آورده‏اند که به چند دلیل اشاره میشود:
1- دلیل فطری: فطرت و نهاد هر انسانی گواهی میدهد قدرتی مافوق همه قدرت‏ها وجود دارد. توجه به این قدرت در لحظات حسّاس و سخت روی میدهد. انسان در حال غرق شدن کسی را میخواند که تنها تکیه گاه، و قدرت نجات دهنده اوست که همان خدای یگانه است. اگر در هواپیما اختلالی پیدا شود همگی دست به دعا و تضرّع بر میدارند و به عبارت دیگر در مشکلات و گرفتاریها و ناملایمات در زمانی که کارد به استخوان ما میرسد، در شرایطی که تمام درهای عالم اسباب به روی ما بسته میشود آهنگ توحید را در ژرفای وجود خود میشنویم که ما را به سوی (مبدأ یگانه‏ای) فرا میخواند که قدرت او مافوق همه مشکلات و فراتر از تمامی عالم اسباب است.(1)
2- دیگر از دلایل توحید، وحدت و هماهنگی هستی است.
هر کس جهان هستی را مطالعه کند و میبیند مجموعه‏ای هماهنگ و واحدی به هم پیوسته است. این وحدت و هماهنگی از وحدت و یگانگی خالق خبر میدهد. به عبارت دیگر، اگر دو اراده بر عالم هستی حاکم بود، اگر دو تدبیر در جهان خلقت جریان داشت حتماً ناموزونی و فساد در آن نمیبینیم دلیل بر وحدت خالق و مدیر و مدبّر عالم خلقت است.
قرآن میفرماید:در آفرینش خدای رحمان تضادّی و عیبی نمیبینی بار دیگر نگاه کن آیا هیچ شکاف و خللی مشاده میکنی.(2)
یعنی هر چه بشر مطالعه و بررسی کند که فتور و کاستی در بخشی از نظام هستی، بلکه در موجودی از موجودات جهان پیدا کند نمیتواند و با این دید هر چه بنگرد جز خستگی و یأس ثمری ندارد.
در جای دیگر میفرماید:آیا در زمین خدایانی برگزیده‏اند که مردگان را از گور بر میانگیزد؟ اگر در زمین و آسمان خدایانی جز اللّه میبود، هر دو تباه میشدند. پس اللّه، پروردگار عرش، از هر چه به وصفش میگویند منزّه است.
در سوره‏ای نیز به اشاره میفرماید:
خدا هیچ فرزندی ندارد و هیچ خدایی با او نیست. اگر چنین میبود، هر خدایی با آفریدگان خود به یک سو میکشید و بر یکدیگر برتری میجستند. خدا از آن گونه که او را وصف میکنند، منزّه است.
وحدت جهان آفرینش از دیدگاه علوم‏
هنگامی که به این جهان پهناور نگاه میکنیم در ابتدا عالم را به صورت موجوداتی پراکنده میبینیم، خورشید، ماه، زمین، آسمان، ستارگان ثوابت و سیّار، انسان و حیوانات، انواع گیاهان و عناصر گوناگون، ولی بعد از کمی دقت و مطالعه میبینیم که ذرّات و اجزای این عالم چنان به هم پیوسته و مربوط است که همگی واحدی را تشکیل میدهند و هر قدر مطالعات خود را دقیق‏تر و عمیق‏تر کنیم به این وحدت و یگانگی ایمان بیش‏تری پیدا خواهیم کرد زیرا:
الف) تمام کرات منظومه شمسی آن چنان با یکدیگر مربوطند که همه یک خانواده محسوب میشوند و طبق نظرات دانشمندان در آغاز یک واحد به هم پیوسته بودند و تدریجاً از هم جدا شدند و در عین جدایی به هم مربوطند و باز مطالعات دانشمندان فلکی در این زمینه میگوید: منظومه شمسی ما نیز مستقل نیست و جزیی از یک کهکشان بزرگ است که به ضمیمه کهکشان‏های دیگر مجموعه واحدی را تشکیل میدهند که قانون جاذبه هم چون زنجیری آن‏ها را به هم پیوسته و باز اعتقاد دانشمندان بر این است که تمام این کهکشان ها در آغاز یک واحد متّصل بوده و تدریجاً از هم جدا شده است.
ب) اجسام مختلف و کاملاً متفاوت در تحلیل نهایی ترکیبی است از تعدادی از عناصر معیّن؛ یعنی همان موجودات بسیطی که بیش از یکصد عنصر از آن‏ها تاکنون شناخته شده است.
این عناصر گوناگون علی رغم اختلاف فاحش ظاهری آن‏ها هنگامی که شکافته شوند و به کوچکترین اجزای آن‏ها، یعنی اتم برسیم میبینیم همه شبیه یکدیگرند و تنها تفاوتشان در تعداد الکترون‏ها و پروتون‏ها است.
ج) عجیب این که نظامی که حاکم بر این ذرّه ناچیز؛ یعنی اتم است، همان نظامی است که بر جهان بزرگ، یعنی منظومه‏های و کهکشان‏ها حکومت میکند، همان قانون جاذبه و دافعه است که سبب میشود سیگارات یک منظومه و الکترون‏های یک اتم، در مدارات خاص خود بر گرد مرکز اصلی به حرکت در آیند، بی آن که از هم جدا شوند یا جذب یکدیگر شوند.
د) گر چه موجودات روی زمین را رنگارنگ میبینیم و رنگ هایی که با چشم ما قابل درک است بسیار مختلف میباشد، اما در تحلیل نهایی به این جا میرسیم که تمام انواع رنگ‏ها به امواجی باز میگردند که تفاوتشان در شدّت نوسان و کوتاهی و بلندی این امواج است.
ه) ما صداهای کاملاً مختلفی میشنویم، ولی دانش فیزیک امروز به ما میگوید: تمام این صداهای زشت و زیبا، آهسته و گوش خراش به مبدأ واحدی باز میگردد که همه عبارت از امواج خاصی هستند که تفاوت ارتعاش و نوسان آن‏ها سبب این تنوع شده است.
و) جانوران انواع بسیار زیادی دارند، تنها انواع حشرات به صدها هزار نوع بالغ میشود، گیاهان نیز از این فراتر رفته تنوّع بیش‏تری دارند، ولی دانشمندان گیاه شناس و حیوان شناس میگویند همه آن‏ها از یک مصالح ساخته شده، مرکّب از سلول‏ها و یاخته هایی است که نظام واحدی بر آن‏ها حکومت میکند و به همین دلیل غالباً برای شناخت تأثیر یک دارو، مثلاً بر روی انسان، آن را روی حیوانات دیگر آزمایش میکنند...
..

هدايت بندگان به دست كيست؟(خدا، پيامبر، امام)

از قرآن مجيد استفاده مى شود: «هدايت» كار خداست; «انك لاتهدى من احببت ولكن الله يهدى من شاءً»[10]; بدرستى كه تو هر كه را كه دوست داشتى هدايت نمى توانى كرد بل خدا هر كه را بخواهد هدايت مى كند». و در عين حال به انبياء و ائمه هم نسبت داده مى شود.
توضيح: اگر درباره شخصى بگوييم رسول اكرم((صلى الله عليه وآله)) يا امام صادق((عليه السلام)) او را هدايت كرده اند; معنايش اين نيست كه خدا او را هدايت نكرده است. بلكه، معنايش اين است كه خدا به واسطه رسول اكرم((صلى الله عليه وآله)) و ائمه اطهار((عليهم السلام)) به اجازه و خواست خويش او را هدايت كرده است.
همچنان كه در قرآن آمده است:
«وجعلنا منهم ائمّة يهدون بامرنا لمّا صبروا»; ما از آنان، پيشوايانى قرار داديم كه به امر ما ]ديگران را [هدايت مى كنند، هنگامى كه صبر كردند[11].
در هر صورت، تمام هدايت ها و راهنمائى ها به خدا منتهى مى گردد. از اين رو، هر روز چند بار در نماز خويش، آن را از خدا مى خواهيم:
«اهدناالصراط المسـتقيم»; در عين حال براى دست يابى به آن، به رسول اكرم و ائمه اطهار((عليهم السلام))هم متوسّل مى شويم.

هدایت الهی از طریق مصائب و سختیها



بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند که انسان را آفرید از سر لطف او را نیز هدایت میکند .خداوند طبق هدایت عمومی و تکوینی خود همه مخلوقات را به سوی کمال مطلوب آنها راهنمایی میکند.
قال ربنا الذی اعطی کل شیی خلقه ثم هدی،طه،50
گفت پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی را که در خور اوست داده سپس آن را هدایت فرموده است.

افزون بر هدایت عمومی ،خداوند از طرق خاصی آدمی را هدایت کرده است.بخشی به وسیله قوای ادراکی که در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است.
و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدةلعلکم تشکرون؛ نحل،78.
و برای شما چشم و گوش و چشمها و دلها را قرار داد که سپاسگذاری کنید.

بخش دیگری از هدایت از طریق ارسال رسل و انزال کتب صورت میگیرد.
در این میان سنت دیگری در جهت هدایت وجود دارد که شرایط محیطی را برای خضوع مردم در برابر حق و پذیرش دعوت انبیا آماده میکند. سنت خدا بر این است که پس از بعثت پیامبران پاره ای مصائب و گرفتاری های اجتماعی همچون خشکسالی ،بیماری و زلزله و ... پدید آید تا مگر انسانهای خفته از خواب غفلت بیدار شوند و ذلت و ناتوانی خویش را دریابند و به خدا نزدیک شوند.

بدین ترتیب هدایت انسانی در 2 بعد انجام میگیرد:

1- بعد شناختی و معرفتی ؛ توسط پیامبران درونی(عقول) و پیامبران بیرونی.
2-بعد عاطفی؛ فراهم آمدن شرایط بیرونی به گونه ای که دل و جان آدمی از هدایت الهی متأثر گردد.

هنگامی که این 2 بعد با یکدیگر همراه شوند زمینه مناسبی برای هدایت و انتخاب راه راست فراهم میشود.

ر.ک.راه و راهنما شناسی، محمد تقی مصباح یزدی.